شاخص‌های فنی مرتبط با سرویس‌گرا:
۱- وب سرویس‌های داخلی پروژه، ۲-دامنه و محدوده فرآیندهای داخلی پروژه ۳- دامنه سرویس‌گرایی داخلی پروژه ۴- دامنه و محدوده فرآیندهای خارجی پروژه، (۵)-نرم‌افزار مدیریت فرآیندهای کسب و کار، ۶ ابزارهای داده ۷-میان افزار[۷۸] ۸- پلتفرمی از شرکت‌های فنی مهم، (۹) پلتفرمی از ابزارهای تخصصی در شرکت‌های فنی مهم، (۱۰) فناوری و تکنولوژی اختصاصی، (۱۱) بهترین ابزارها ۱۲-استانداردهای XML
۱۳- استانداردهای پیام رسانی[۷۹]، ۱۴- استانداردهای کشف و توسعه سرویس. ۱۵- استانداردهای معاملات[۸۰]. ۱۶-استانداردهای امنیتی[۸۱] ۱۷- استانداردهای واسط کاربری[۸۲]،۱۸-بهترین شیوه‌های وب سرویس ۱۹- استانداردهای مدیریت وب سرویس. [۴۸]
۴-در مطالعه دیگری برای سنجش آمادگی سازمان برای پیاده‌سازی معماری سرویس‌گرا، از عوامل بحرانی موفقیت و مدل بلوغ سرویس‌گرا بهره جستند. از دیدگاه lee و همکارانش، عوامل بحرانی موفقیت شامل عوامل آگاهی، استراتژی سرویس‌گرا، مدیریت سازمانی، زیرساخت تکنولوژی، مدیریت پروژه، زیرساخت فناوری و حاکمیت می‌باشد. [۳۹] مدل ۶ بعدی زیر برای آمادگی سازمان و در کشور مالزی تعیین شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
آگاهی سرویس‌گرایی[۸۳]:
در مبحث سرویس‌گرایی، آگاهی از مفهوم آن و مفاهیم معماری و سرویس، خیلی بحرانی است. از آنجا که معماری سرویس‌گرا تعاریف و اهداف زیادی دارد، بدون داشتن تعریف دقیق، پروژه از خط اصلی خود خارج می‌شود و ممکن است نتوانیم از مزایای سرویس‌گرا به خوبی بهره ببریم. فهم و درک مفهوم کلی معماری سرویس گرا، فواید، محدودیت‌ها و چالش‌های مرتبط با آن ضروری و بحرانی است. از طرفی معماری سرویس گرا یک مفهوم پیچیده همراه با اصطلاحات متعدد است و ممکن است در پذیرش آن در سازمان، اثرات منفی داشته باشد؛ بنابراین وظیفه واحد IT است که در فهم و درک این مفاهیم سازمانی کمک کند و مدیریت ارشد را در مورد مزایای آن متوجه کند. در این راستا درک مفاهیم سرویس‌گرایی و معماری آن خیلی حائز اهمیت و بحرانی به شمار می‌رود. درک واحد آیتی از مزایای کسب و کار و خروجی‌های پروژه مهم است. آگاهی مدیریت ارشد[۸۴] از تأثیرات معماری سرویس گرا و سرویس‌ها بر کسب و کار در درجه کمتری از اهمیت قرار دارد چون سرویس‌گرا یک موضوع فنی است و متقاعد کردن بخش مدیریت ارشد (به عنوان بخش غیر تکنیکی) درباره اثرات سرویس­گرایی بر کسب و کار سازمان مشکل است و این زیر عامل در درجه کمتری از اهمیت قرارمی گیرد. [۳۹]
استراتژی معماری سرویس گرا:
در هر سازمانی خیلی مهم است به منظور اندازه گیری و سنجش اثربخشی سازمانی در ارائه خدمات، استراتژی IT در سازمان موجود باشد. استراتژی معماری سرویس گرا باید با استراتژی سازمانی تراز شود. استراتژی معماری سرویس گرا برای اتصال و ارتباط و پشتیبانی کسب و کار است و منجر به ایجاد ارزش کسب و کار شود و وجودان خیلی مهم است. از آنجا که قرار است این سرویس‌های هدف در طول استراتژی درازمدت، سرویس‌گرایی را در سازمان وسعت بخشند، خیلی مهم است که چشم‌اندازهای آن به دقت تعریف شوند. اشتراک‌گذاری استراتژی معماری سرویس گرا با کاربران کسب و کار ضروری است. استراتژی IT عهده‌دار استراتژی‌های سطح بالای سازمان است در حالی که استراتژی معماری سرویس گرا باید مشخص کننده پیاده‌سازی سرویس‌های تاکتیکی[۸۵] و مفهومی در استراتژی IT باشد. [۳۹]
حاکمیت IT:
حاکمیت IT یک زیر مجموعه از حاکمیت سازمان، دارایی‌های فناوری اطلاعات، افراد، فرایندها و زیر ساخت‌های فناوری اطلاعات است و از طرفی مدیریت و تأمین دارایی‌ها را کنترل و مدیریت می‌کند تا این دارایی‌ها، نیازمندی‌های کسب و کار را پشتیبانی کند. [۴۵] حاکمیت IT، سازمان را در دست‌یابی به سه هدف حیاتی انطباق با قوانین و مقررات، برتری عملیاتی و مدیریت بهینه ریسک‌ها قادر می‌کند. [۴۴] و به سازمان این اطمینان را می‌دهد که در زمینه اهداف با فناوری اطلاعات و بهبود سرمایه گذاری در زمینه‌های فناوری اطلاعات و مدیریت ریسک‌ها کمک کند. [۴۴]
از اهداف حاکمیت IT هم‌سویی استراتژیک کسب و کار و فناوری اطلاعات است که کمک می‌کند تا اهداف و فعالیت‌های کسب و کار در هماهنگی کامل با فناوری اطلاعاتی که ان‌ها را پشتیبانی می‌کنند، قرار گیرند. امروزه سرمایه گذاری‌ها در فناوری اطلاعات رو به افزایش است و فراگیر شده است. حاکمیت خوب IT، بازگشت سرمایه بیشتری را تضمین می‌کند. حاکمیت IT بر عهده مدیران اجرایی سازمان بوده و شامل مدیریت، ساختار دهی به سازمان و فرایندهایی برای اطمینان از حرکت IT در راستای استراتژی و اهداف سازمان است. [۴۵]
وجود حاکمیتی که دقیق اهداف پروژه، نقش‌ها، مسئولیت‌های کارکنان، عملیات رفتاری را تعریف کرده باشد، خیلی مهم است. بخش IT باید به دقت نیازمندی‌های معماری سرویس گرا را در قراردادها ذکر کند. از آنجا که پروژه‌های سرویس‌گرایی در ابتدا به بودجه‌های زیادی نیاز دارند، بخش حاکمیت باید مسائلی از این قبیل را مشخص کنند. حاکمیت برای کندو کاو کردن موارد پروژه الزامی هست. حاکمیت با پشتیبانی کمیته رهبری فعال[۸۶] به حل و فصل موارد پروژه می‌پردازد. از طرفی حاکمیت به عنوان یک کانال برای ارتقای روابط کاری واحد IT و کاربران کسب و کار مهم می‌باشد. [۳۹]حاکمیت موثر IT مهم‌ترین عامل نشان‌دهنده ارزش فناوری اطلاعات برای سازمان است. حاکمیت IT مرتبط با جنبه‌ها و ابعادی از حاکمیت است که در برگیرنده فرایندهای فناوری اطلاعات سازمان و روش‌های تحقق اهداف کسب و کاری است. [۴۵] در اینجا افراد در سازمان برای انجام مسئولیت‌هایشان از دارای فناوری اطلاعات استفاده می‌کنند. حاکمیت IT یک ساختار از ارتباطات و فرایندها را در جهت‌دهی و کنترل سازمان، تعریف می‌کند و برای رسیدن به اهداف سازمانی با افزودن ارزش و توازن، ریسک‌ها و فرایندهای فناوری اطلاعات را میسر می‌سازد. [۴۵]
حاکمیت معماری سرویس گرا:
در سازمان نیاز مبرمی به وجود یک معماری سازمانی به عنوان طرح[۸۷] برای پیاده‌سازی معماری سرویس گرا احساس می‌شود. حاکمیت معماری سرویس‌گرا چارچوبی است که در برگیرنده موضوعات غیر فنی از قبیل استراتژی معماری سرویس‌گرا، نگرش[۸۸] ها، اهداف، نمونه کسب و کاری و مدل سرمایه گذاری، معماری‌های مرجع، مسئولیت‌ها و نقش‌ها، سیاست‌ها، استانداردها، الگوها و فرایندها، مستندسازی، مدیریت سرویس، مانیتورینگ، مدیریت تغییر و پیکربندی است. [۳۹]
زیر عواملی از قبیل مدیریت نمونه سرویس‌ها[۸۹]، استانداردسازی و مطالعه نیازمندی‌های کسب و کار از عوامل بحرانی در پیاده‌سازی معماری سرویس گرا می‌باشند. عوامل دیگری از قبیل معیارهای کارایی، سیاست‌های مالکیت[۹۰] سرویس، سیاست‌های استفاده مجدد سرویس ذکر شده‌اند که در جایگاه مهمی قرار دارند؛ اما افزودن معیارهای کارایی به پروژه‌های سازمانی، موجب افزایش پیچیدگی پروژه‌ها می‌شود. بحث مالکیت سرویس‌ها هنگام اشتراک‌گذاری سرویس‌ها با سازمان‌های دیگر معنا پیدا می‌کند. از طرفی قابلیت‌هایی از قبیل استفاده مجدد سرویس‌ها، اگر در سیاست‌ها عنوان شود، باید به عنوان یکی از خروجی سازمان، قابل اندازه‌گیری باشد. توجه کردن به چنین قابلیتی مهم هست ولی جزء موارد بحرانی سازمان نیست و این ویژگی بیشتر به بلوغ سازمان و نیازمندی‌های پروژه ارتباط پیدا می‌کند. [۳۹]
شکی نیست که حاکمیت معماری سرویس‌گرا به طور اصل بر جنبه‌های غیر تکنیکی و غیر فنی تمرکز دارد. اگرچه توجه کردن به جزئیات فنی در مورد زیرساخت گذرگاه سرویس‌گرا و ابزارهایی نظیری انباره و مخازن ضروری است ولی چنانچه ما ندانیم که چه زمان و چرا باید از آن‌ها استفاده کنیم و اینکه چه کسی باید از آن‌ها استفاده کند، نمی‌توان به تمامی اهداف لازم دست پیدا کرد. [۳۳]
از طرفی وجود این معماری سازمانی کمک می‌کند که قبل از پیاده‌سازی، هر چیزی را در دیدگاه مناسب (کسب و کار، IT، برنامه‌های کاربردی) خود قرار دهیم ۳- مطالعات مهندسی مجدد[۹۱] و استاندارد سازی. عملیات مهندسی مجدد به IT کمک می‌کند سرویس‌های قابل استفاده مجدد شناسایی شده و پیاده‌سازی آن‌ها راحت‌تر انجام شود. به هر حال اگر مواردی از قبیل مهندسی مجدد، معماری سازمانی، یا پشتیبانی حاکمیت قبل از فاز اجرا در نظر گرفته شود، با مشکلات کمتری در حین اجرا برخورد خواهیم کرد. [۳۹]
تکنولوژی و زیرساخت معماری سرویس گرا:
وجود تکنولوژی یا زیرساخت، ابزارهای پشتیبانی برای مدیریت و انتشار سرویس‌ها، استاندارد و تکنولوژی بالغ[۹۲]، خیلی بحرانی هستند و نقش زیادی در موفقیت دارند. به عقیده عده‌ای از خبرگان، ابزاری مثل انباره سرویس[۹۳] به بلوغ سرویس‌گرایی بستگی دارد و خیلی بحرانی نیست اما به نظر عده‌ای دیگر این ابزار، برای مدیریت سرویس‌ها در هنگام تعامل با سازمان‌های دیگر از موارد بحرانی می‌باشد. [۳۹]
شایستگی[۹۴] معماری سرویس گرا:
زیر عواملی از قبیل آموزش سرویس‌گرایی، شایستگی فروشندگان[۹۵]، شایستگی IT، ارزیابی موفقیت معماری سرویس گرا از موارد بحرانی می‌باشند. مخصوصاً که در هنگام برو سپاری شایستگی فروشندگان، بحرانی‌ترین عامل می‌باشد. [۳۹]
در این مدل بیان‌شده، سه عامل بیشتر از همه برای فاز قبل از پیاده‌سازی بحرانی می‌باشد از جمله:۱- درک و آگاهی از معماری سرویس گرا برای رسیدن به مزایای سرویس‌گرایی،۲-قبل از استقرار معماری سرویس گرا، وجود معماری سازمانی[۹۶] خیلی ضروری است. این معماری همچنین نقشه راه برای تعیین برنامه‌های کاربردی را ضروری می‌داند. [۳۹] نقشه راه پذیرش، مجموعه‌ای از فعالیت‌هایی است که در طی زمان کنار هم قرار گرفته‌اند تا قابلیت‌های شما را از جایی که امروز هستند به سمت جایی که نیاز دارید باشند، رشد دهند. [۳۹] معماری سرویس گرا یک استراتژی جایگزین برای سازمان نیست. در حقیقت معماری سرویس گرا راه است که سرمایه‌های موجود سازمان را بهتر مدیریت کند و با نیازهای کسب و کار هم سطح و هم تراز شوند. این هدف با خرید مجموعه‌ای از تکنولوژی‌ها و ابزارها محقق نمی‌شود. تشخیص اهمیت معماری سرویس گرا نیاز به تخصص و حاکمیت طراحی فرایند در پیاده‌سازی، تأمین چرخه حیات تغییرات دارد. پس نقطه شروع مهم، تکنولوژی نیست بلکه مهم‌تر شناسایی[۹۷] سرویس‌های کسب و کار خاص در سازمان است. [۴۹]
۵- در این مطالعه، طبق تجارب ۵ شرکت خارجی، عوامل و زیر عوامل مهم و اثرگذار برای موفقیت معماری سرویس گرا تعیین شده است، وجود عامل حاکمیت قوی به همراه اجزای نامبرده، مهم‌ترین عامل بوده و به دلیل تأثیرگذاری بر خصیصه قابلیت استفاده مجدد، منجر به موفقیت معماری سرویس گرا در سازمان می‌شود. [۳۶]
اعمال حاکمیت قوی:
از زمانی که سازمان‌ها به سمت استفاده فناوری اطلاعات روی آورده‌اند، مسئله حاکمیت، نمود پیدا کرده است. حاکمیت قوی و کنترل فرایندی از عوامل بحرانی می‌باشد. وجود یک حاکمیت قوی توسعه فناوری اطلاعات و یک ساختار حاکمیتی IT که تضمین کند سرویس‌های مورد نظر به درستی انتخاب شده‌اند و مسئولان سرویس‌ها تعیین شوند، ضروری است. معماری سرویس گرا یک رویکرد تدریجی است و به استراتژی طولانی مدت نیاز دارد.۵ زیر عامل مهم برای حاکمیت: تابع مرکزی معماری سرویس­گرا ، اصول، استانداردها، قراردادها و دستورالعمل‌ها، مالی[۹۸] و مالکیت، ارتباطات و رهبری[۹۹]. [۳۶]
زیر عوامل مهم حاکمیت
۱- تابع مرکزی معماری سرویس گرا: منظور وجود یک واحد مرکزی (مرکز شایستگی[۱۰۰] یا مرکز تعالی معماری سرویس گرا[۱۰۱]) هست که روند و رویکرد معماری سرویس گرا و فرایندهای توسعه سرویس‌ها، کنترل فرایندها، برنامه‌ریزی سرویس‌ها در سازمان، مدل‌های مالی و مالکیت را مورد بازرسی قرار می‌دهد و مسئول کیفیت، دانه‌بندی[۱۰۲] و استفاده مجدد سرویس‌ها، افزودن تغییرات سرویس‌ها می‌باشد. این واحد در مورد پروژه‌های در حال اجرا، سرویس‌های قابل استفاده، مدیریت نمونه پروژه‌ها راهکاری ارائه می‌دهد. طبق تئوری‌های سازمانی، بهترین راه برای دست‌یابی به استانداردها و کنترل تعاریف سرویس‌ها، وجود یک گروه مرکزی (تیمی کوچک) که معماری سازمانی را کنترل کند، لازم است. از طرفی استقرار این واحد همچون مبنایی برای استراتژی حاکمیت می‌باشد که بر روی عملکرد چرخه حیات معماری سرویس گرا روی کسب و کار و خلق ارزش توسط معماری سرویس گرا در سازمان تمرکز می‌کند. [۳۶]
۲- اصول، استانداردها، قراردادها و دستورالعمل‌ها، سیاست‌ها: به علت وجود اصطلاحات متعدد و قوانین کسب و کار و قراردادها و نحوه توسعه سرویس‌ها، تدوین اصول و دستورالعمل ضروری می‌باشد. بدون وجود این استانداردها، سرمایه‌گذاری در راه معماری سرویس گرا بی‌فایده است و نمی‌توان انتظار حاکمیت قوی داشت. در قراردادها باید ذکر شود که تمامی واسط‌های مختلف باید مدیریت شود. این قراردادها حق امتیازهایی بین ارائه دهندگان سرویس و مشتریان را تنظیم کنند. [۳۶]
سیاست[۱۰۳] همانند مفهوم میانی مدیریت معماری سرویس گرا است. اصول حاکمیت و راهنمایی‌ها، مبانی اساسی تصمیم‌گیری هستند و اجزایی مهم از حاکمیت به شمار می‌روند و در تعیین راه ‌حل ‌ها کارگشا می‌باشند و در تعیین نحوه تعامل[۱۰۴] واحدهای IT و کسب و کار نقش شایانی دارند. همه افراد مشمول در سازمان اعم از افراد کادر اجرایی و افراد شخصی باید تابع اصول و قوانین و سیاست‌ها باشند. معماری سرویس گرا خواستار پایبندی به استانداردهای فنی خاص است وگرنه سازمان به مزایای واقعی معماری سرویس گرا دست پیدا نخواهد کرد. [۳۶]
۳- ساختارهای مالی و مالکیت: هنگام ارائه سرویس‌ها، ساختار مالی و مالکیت باید بررسی شوند. تعریف اطلاعات و مالکان سرویس‌ها در این بخش صورت می‌گیرد. ما بین مصرف کننده و تأمین کننده، قرارداد ایجاد می‌شود. در یک سازمان متمرکز باید تعیین شود که چه کسی مسئول سرویس‌ها باشد. مالکیت سرویس‌ها و مدل‌های مالی برای سرمایه‌گذاری و سرویس‌ها، دو تا از جنبه‌های مهم و چالش‌برانگیز فرهنگی سرویس‌گرایی می‌باشد. وجود مدل‌های مالی باعث می‌شود سازمان انگیزه بیشتری در توسعه سرویس‌های قابل استفاده داشته باشد. [۳۶]
۴- برقراری ارتباطات: از وقتی که به طور ناگهانی واحدهای کسب و کار مسئول ارائه خدمات به سایر بخش‌ها شدند و نحوه تعاملات مصرف کننده و ارائه دهنده تغییر کرده است، تغییرات مفهومی زیادی در سازمان ایجاد شده است. معماری سرویس گرا موجب تغییرات زیادی در سازمان می‌شود و ممکن است به علت عدم درک کافی آن، زیاد با موفقیت در سازمان مواجه نشود. برای درک چنین مفهومی، گذر زمان نیاز است. طبق مطالعات پیشین، انتقال معماری سرویس گرا به سازمان همراه با پیچیدگی است. طبق نظرات عدهٔ از خبرگان، معماری سرویس گرا بیشتر مقوله‌ای ایدئولوژیکی هست تا فنی و توسعه آن نیازمند روش‌های جدید فکر و عمل می‌باشد. برای حل این چالش «برقراری ارتباط» را به عنوان راه حل عنوان کرده‌اند. معماری سرویس گرا موجب ایجاد تغییراتی در فرهنگ تعاملی مابین بخش‌های مختلف سازمان می‌شود؛ و ارتباط مابین تیم‌های کسب و کار و IT، ضروری و حیاتی هست. به عبارتی نیاز به واحدی هست که مسئول توسعه برنامه‌های پذیرش معماری سرویس گرا و کسب و کار سازمانی باشد. این واحد مسئول کنترل و رد و بدل اطلاعات ما بین سیستم‌ها و هم چنین مابین واحدهای IT و کسب و کار می‌باشد. [۳۶]
۵- رهبری: وجود مدیریت و تعهد مدیریتی ارشد ضروری و بحرانی است …وجود مسئولی که بر توسعه سرویس‌ها در سازمان نظارت کند و بداند چه سرویس‌هایی در حال فعالیت می‌باشند، ضروری است. هنگام برقراری ارتباط با چشم‌انداز معماری سرویس گرا، اجرای اصول، دستورالعمل‌ها، استانداردها، نظارت کردن و کنترل توسعه سرویس‌ها، ایجاد ساختارهای جدید مالی و مالکیت، وجود بخش رهبری لازم است. [۳۶]
۲-تسهیل استفاده مجدد: در معماری سرویس­گرایی ، میزان رضایت از سرویس‌های طراحی شده خیلی مهم است، اما در ادبیات به علل وجود آورنده عدم رضایت از «خصیصه استفاده مجدد سرویس‌ها» زیاد اشاره نشده است. ویژگی حاکمیت بر ویژگی «استفاده مجدد» تأثیر می‌گذارد. برای رسیدن به این قابلیت، سازمان باید روی فعالیت‌ها[۱۰۵] و فرایندها کنترل داشته باشد. «تابع مرکزی» در کیفیت سرویس‌ها از طریق کنترل میزان دانه پذیری و کنترل میزان توسعه سرویس‌ها و رسیدن به سطح قابل قبولی از استفاده مجدد، بر ویژگی «استفاده مجدد» تأثیر می‌گذارد. وجود وضع مالی مناسب هم روی استفاده مجدد تأثیر دارد. تنظیم سیاست‌های نحوه چگونگی تعامل و توسعه سرویس‌ها، ضروری است. بدون وجود این سیاست‌ها، رویه‌های مستند کردن تعاریف سرویس‌ها و ثبت[۱۰۶] ان‌ها و چرخه حیات و نحوه تعامل مراحل مختلف، ممکن است که سازمان با مسئله روی هم افتادگی[۱۰۷] سرویس‌ها مواجه شود. مدل سازی اطلاعات هم نقش موثری در استفاده مجدد دارد. در فرایندها باید خودمان را با مدل سازی اطلاعات و فرایندها وارد کنیم به نحوی که امکان تعریف تمامی ذی‌نفعان و رسیدن به یک زبان مشترک امکان پذیر باشد. طی تجارب ذکر شده از این ۵ شرکت، عامل رهبری در استفاده مجدد سرویس‌ها تأثیری ندارد؛ اما در مقوله ارتباط، ایجاد محیطی با فرهنگ توسعه تشویق استفاده مجدد نرم افزارها و سرویس‌ها، یک عامل کلیدی در پیاده‌سازی معماری سرویس گرا است البته در این راستا، وجود حمایت اجرایی[۱۰۸] هم ضروری است. به هر حال دست یابی به «قابلیت استفاده مجدد» به عوامل زیادی بستگی دارد، ابزاری که سازمان را در رسیدن به این ویژگی کمک می‌کند، انباره می‌باشد. [۳۶]
انباره[۱۰۹]:
سازمان برای وضع قانون و اجرای سیاست‌ها به انباره نیاز دارد. انباره زیر ساختی برای سیستم حاکمیت است. سیاست‌ها به فرم مجموعه‌ای از قوانین و محدودیت‌های پیاده‌سازی سرویس و توافق نامه‌های سطح سرویس و مشتری و تأمین کننده سرویس در محلی ذخیره‌ای به نام انباره ذخیره می‌شوند. انباره برای ذخیره مؤلفه‌های مرتبط با حاکمیت مثل خط مشی‌ها، سیاست‌های حاکمیت و پشتیبانی از چرخه حیات سرویس مورد نیاز است. انباره در مورد نحوه تعامل سرویس‌ها، ارتباط آن‌ها، استفاده کنندگان سرویس‌ها، راه گشا می‌باشد. اطلاعتی که یک انباره ذخیره می‌کند، بستگی به شیوه و محدوده و بلوغ حاکمیت سازمان دارد. [۵۰]
یکی از چالش‌های اصلی سازمان در مواجه با معماری سرویس گرا، مشکل اسمبل کردن[۱۱۰] قطعات و اجزا برای ساختن یک ساختار حاکمیتی فراگیر[۱۱۱] است. ایجاد یک ساختار منسجم که اطمینان دهد تمامی اجزا با هم در تجانس[۱۱۲] می‌باشند، یک عامل کلیدی دیگر در موفقیت معماری سرویس گرا است.[۳۶] با در نظر گرفتن تمامی عوامل بحرانی موفقیت، سازمان بهتر می‌تواند خود را با رویکرد معماری سرویس گرا تطبیق دهد و برای رسیدن به سطح بالایی از «استفاده مجدد» از عهده مشکلات برآید.
۶- Vegter در مقاله [۲۲] در طبقه‌بندی خود سه عامل «قابلیت استفاده مجدد سرویس‌ها»، «پیچیدگی سرویس‌گرایی»، «حاکمیت فرایندهای اتخاذ سرویس‌گرایی» را در صدر عوامل می‌داند. [۲۲].در ادامه به تشریح ابعاد مذکور پرداخته می شود
۱-تمرکز روی قابلیت استفاده مجدد سرویس‌ها: این ویژگی منجر به افزایش چابکی و نرخ بازگشت سرمایه و صرفه‌جویی در هزینه‌ها می‌شود اما چون سرویس باید طوری ساخته شود که قابلیت استفاده مجدد داشته باشد، خیلی از شرکت‌ها موفق نمی‌شوند [۲۲].
۲-تمرکز روی کاهش پیچیدگی: پیاده‌سازی سرویس‌گرایی به روش اشتباه، موجب افزایش پیچیدگی سازمان می‌شود. برنامه‌های کاربردی سنتی شامل قطعاتی است که توسط سازندگان آن‌ها با اطمینان از درستی عملکرد نرم‌افزار به یکدیگر اتصال یافته است، اما در سرویس‌گرایی تمامی برنامه‌ها و برنامه‌های کاربردی کنترل و مدیریت داده[۱۱۳]، مجدداً به هم اتصال می‌یابند[۱۱۴] تا آنجا که کلیه سرویس‌ها با یکدیگر ترکیب می‌شوند و برنامه‌های جدید را می‌سازند. از طرفی هر سرویس از لحاظ «بارگذاری[۱۱۵]»، «زمان پاسخ‌گویی»، «ظرفیت سرویس» باید کنترل و نظارت شود. [۲۲]
۳- حاکمیت سرویس‌گرایی: حاکمیت بدین معناست که کار هر کسی با دیگران در ارتباط است و تلاش‌های جداگانه موثر نیست. حاکمیت سرویس‌گرایی بیشتر در ارتباط با مدیریت وابستگی‌های سازمان است. حاکمیت در مورد تصمیم‌گیری نیست اما راهنمایی‌هایی در ارتباط با تصمیم‌گیرنده و انسجام تصمیم‌ها می‌دهد. سرویس‌گرایی رویکردی تدریجی است و تمامی مراحل آن باید نظارت و بازبینی شوند. حاکمیت در جهت هدایت تلاش‌های فناوری اطلاعات برای حصول اطمینان از تطبیق کارایی کسب و کار بر فناوری اطلاعات است. هم ترازی فناوری با کسب و کار باعث تحقق مزایای وعده داده شده، بهره‌برداری از فرصت‌ها و رسیدن به ماکزیمم فواید سرویس‌گرایی می‌شود. حاکمیت همچون مکمل فناوری اطلاعات می‌باشد که رابطه‌ای فشرده مابین کسب و کار در جهت حمایت از مؤلفه‌ها و سرویس‌های فناوری ایجاد می‌کند [۲۲].
با در نظر گرفتن میزان توجه سازمان به مجموعه موارد زیر، میزان حاکمیت سازمان اندازه‌گیری می‌شود:
۱-داشتن یک معماری مرجع و تشریح دقیق لایه‌ها، به لاک‌های معماری و الگوهای تعاملی سرویس‌ها.۲-بیان دقیق نقش‌ها و مسئولیت‌ها و تدوین توافق‌نامه‌ها.۳-رسیدن به یک جامعیت در مورد واژگان تخصصی این حوزه ۴-مدیریت سرویس‌ها و قراردادها ۵-نظارت بر سرویس‌ها ۶-مدیریت پیکربندی و تغییرات سرویس‌ها [۲۲]
در این خصوص مطالعات دیگری هم انجام‌شده است و تنها به چند مورد دیگر به طور اجمال اشاره می‌شود: در مدلی دیگر، برای اینکه سازمان با این پارادایم نو ظهور سرویس‌گرا به طور موفقیت‌آمیزی روبه رو شود، چند اصل اساسی که قبل از پیاده‌سازی، برای رسیدن به آمادگی مورد نظر رعایت شود، مورد تاکید قرار گرفته است:
اصل ۱: تعریف سرویس‌گرا: مهم‌ترین عامل است و سازمان فناوری اطلاعات باید درک درست و واضحی از معماری سرویس‌گرا برای سازمان مدنظر خود داشته باشد. [۳۴]
اصل ۲- آموزش کارکنان[۱۱۶]: در اغلب سازمان‌ها، سرویس‌گرایی حرکتی ریشه‌ای از سمت معماری‌های سنتی می‌باشد. در درک و فهم سرویس‌گرا، آموزش و تعلیم کارکنان خیلی مهم و موثر است. در این خصوص رویکرد بالا-پایین آموزش توصیه شده است. ابتدا باید مدیریت ارشد را برای اصول بنیادی و پایه سرویس‌گرا و فواید حاصل از استقرار آن، آموزش داد. چنانچه آن‌ها متدولوژی‌های پایه و اهداف را درک نکنند، نمی‌توانند سرویس‌گرایی را در سازمان پشتیبانی[۱۱۷] کنند. بعد از آموزش سطوح بالا، باید به آموزش سطوح پایین‌تر پرداخت. این سطوح علاوه بر متدولوژی ها و اهداف سرویس‌گرا، باید در زمینه جزئیات عملی و پیاده‌سازی نیز آموزش بینند. بعد از آن کارکنان باید با ویژگی‌ها و مشخصات ساخت و استقرار سرویس‌گرا آشنا شوند. هر کدام از این سطوح آموزشی، در پشتیبانی سازمان سرویس‌گرا، نیاز به تکنولوژی‌های خاصی دارد و باید زمان و دقت زیادی صرف آموزش شود. فهم و درک پار ادایم جدید معمول مشکل است. برای غلبه بر این چالش‌ها و پذیرش پار ادایم جدید، وجود تعهد بخش مدیریت و وجودتیم آموزشی الزامی است. [۳۴]
اصل ۳-ایجاد یک کمیته حاکمیتی: هدف نهایی سرویس‌گرا، توسعه یک معماری منعطف در سازمان است به نحوی که قادر به یکپارچگی برنامه‌های مختلف و پراکنده[۱۱۸] و نامتجانس از طریق واسط‌های مشترک باشد. این کار از طریق طراحی و توسعه سرویس‌های مستقل که قابل دسترسی و اشتراک باشند، قابل انجام است. برای کسب اطمینان از تمرکز سازمان روی توسعه سرویس‌های قابل استفاده مجدد و تجزیه[۱۱۹] برنامه‌ها، نیاز شدیدی به حاکمیت احساس می‌شود. گاهی از مرکز حاکمیت با نام مرکز شایستگی یکپارچگی[۱۲۰] نام می‌برند. [۳۴]
اصل ۴- شروع کردن با تغییرات کوچک: از آنجا که پیاده‌سازی سرویس‌گرا پروژه بزرگی است، برای شروع، تغییرات کوچک و افزایشی اثر بیشتری روی موفقیت سازمان دارد، چون راحت‌تر قابل مدیریتند. رویکرد تدریجی برای سرویس‌گرا مناسب است (چون معماری این اجازه را می‌دهد که در هر زمان یک سرویس پیاده‌سازی شود) شروع با توابع کم ریسک و سرویس‌های کوچک در پالایش کردن و بهینه کردن فرایندها در صورت لزوم موثر می‌باشد و نقش بسزایی در آمادگی سازمان برای معماری جدید سرویس‌گرا دارد. [۳۴]
مقاله[۳۹] یک چارچوب آمادگی سرویس‌گرا مبتنی بر عوامل بحرانی موفقیت، متناسب با سه مرحله مدل فرایندی ارائه می‌دهد. گارتنر (Gartner) می‌گوید کمتر از ۲۵% سازمان‌ها دارای توانایی‌های فنی و تکنیکی اجرایی سرویس‌گرا می‌باشند. فقدان حاکمیت کافی سرویس‌گرا، موجب شکست خیلی از پروژه‌ها در این زمینه شده است. از طرفی برای پذیرش رویکرد سرویس‌گرا، نیاز به خبرگانی داریم که راه‌ حل ‌های سرویسی طراحی کنند و بتوانند سیستم‌های سرویسی را با سیستم‌های موروثی[۱۲۱] و سنتی موجود، یکپارچه کنند. [۳۹]
استفاده موثر از سرویس‌گرا، نیازمند تعریف و انتخاب سرویس‌های مناسب برای اشتراک‌گذاری و قابلیت استفاده مجدد است. ارکستریشن کردن فرایندها برای پشتیبانی از فرایندهای کسب و کار، اغلب نیازمند تعامل[۱۲۲] و یکپارچه‌سازی پلت فرم ها[۱۲۳] و ذی‌نفعان می‌باشد. معماری سرویس‌گرا برای ارائه خدمات در کل سازمان نیز به اتصال و ارتباط محکمی میان مردم، استراتژی و تکنولوژی دارد. در سازمان‌های دولتی معمولاً به دلیل سفت و سخت بودن قوانین کنترلی ذی‌نفعان، امکان چابک کردن ساختار سازمانی به سختی امکان‌پذیر است. [۳۹]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...