کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



توانایی شناسایی تغییرات
توانایی پاسخگویی سریع
(منبع ایران زاده و بابایی ،۱۳۸۹،ص۱۱۴)
۲-۱-۶-۷- مدل سیستمی توانمندسازی
مدلی است که در سال ( ۱۳۸۰) در دانشگاه تهران تهیه شده است. در این مدل از ابزار تحلیل سه بعدی ساختار، رفتار و زمینه متغیرهای مرتبط با توانمندسازی مدیران ارائه گردیده است( ایران زاده و بابایی، ۱۳۸۹ ،ص۱۱۵) .
شکل (۲-۵)- مدل سیستمی توانمندسازی
شاخه ساختار:
ساختار سازمانی
طراحی شغل
سیستم پاداش
توانمندی:
احساس ارزشمندی
تقویت شایستگی و آموخته ها
خود را عضو گروه دانستن
نگرش ترتیبی و چالش به کار
شاخه زمینه:
جو سازمانی
فرهنگ سازمانی
شاخه رفتار:
توانایی
مهارت
نگرش
سبک رهبری
شخصیت
۷
( منبع ایران زاده و بابایی ، ۱۳۸۹ ص ۱۱۵)
۲-۱-۷- ابعاد توانمندسازی روانشناختی
در رابطه با توانمندسازی روانشناختی و ابعاد مختلف آن پژوهش های زیادی انجام شده است . همه پژوهشها نشان از اهمیت توانمندسازی روانشناختی در ابعاد مختلف از جمله احساس معنی دار بودن ، احساس شایستگی ، احساس داشتن حق انتخاب و اعتماد به دیگران دارد ( سلیمی ، کشاورزی و حیدری ، ۱۳۹۳،ص۴).
۲-۱-۷-۱- احساس خود اثربخشی)شایستگی(
احساس خود اثربخشی به این اشاره دارد که افراد قابلیت ها و تبحر لازم برای انجام دادن موفقیت آمیز یک شغل را دارند(آمیچای و همکاران [۴۶]، ۲۰۰۸،ص۳۹) آنان احساس برتری شخصی کرده و معتقدند می توانند ، برای رویارویی با چالش های تازه بیاموزند و رشد یابند( اسپریترز و دا نسون[۴۷] ،۲۰۰۵،ص ۳۸) به قول باندورا [۴۸](۲۰۰۱) خودکارآمدی یا شایستگی یک باور شخصی است که فرد احساس می کند می تواند وظایف خود را بطور موفقیت آمیز انجام دهد(عبداللهی و حیدری، ۱۳۸۸،ص۱۱۶).
پایان نامه
به اعتقاد باندورا سه شرط لازم است تا افراد احساس شایستگی کنند:
باور به اینکه توانایی انجام دادن کار دارند.
باور به اینکه دارای ظرفیت بکار بستن تلاش هستند.
باور به اینکه هیچ مانعی آنان را از انجام دادن کار مورد نظر باز نخواهد داشت. به بیان دیگر،
وقتی افراد احساس شایستگی با داشتن حداقل تبحر و قابلیت، اشتیاق و تلاش برای انجام دادن کار و نداشتن موانع عمده در برابر موفقیت در خود توسعه دهند، احساس توانمندی می کنند(اورعی یزدانی، ۱۳۸۱ ،ص ۲۵).
۲-۱-۷-۲- احساس خود مختاری
احساس خودمختاری اشاره به این دارد که افراد توانمند در انجام دادن وظایف خود استقلال دارند، می توانند در مورد فعالیتهای شغلی تصمیم بگیرند و اختیارات لازم را برای تعیین چگونگی زمان و سرعت انجام دادن وظایف را دارند. در واقع خود مختاری با داشتن حق انتخاب وآزادی عمل پیوستگی مستقیم دارد(عبداللهی و حیدری، ۱۳۸۸،ص۶) خودمختاری یا داشتن حق انتخاب درباره روش های مورد استفاده برای انجام وظیفه، میزان تلاش که باید صورت پذیرد، سرعت کار و چارچوب زمانی که کار باید در آن انجام شود رابطه مستقیمی با یکدیگر دارند. افراد توانمند در مورد کارهایشان احساس مالکیت می کنند، زیرا آنان می توانند تعیین کنند که کارها چگونه باید انجام شود و با چه سرعتی پایان یابد. داشتن حق انتخاب، جزء اصلی خود مختاری به شمار می رود(جواهری کامل، ۱۳۸۸،ص۱۴).
۲-۱-۷-۳- احساس تاثیرگذاری
احساس تاثیرگذاری عبارت است از میزان توانایی نفوذ فرد در پیامدهای راهبردی، اداری یا عملیاتی فعالیت های کاریش( پیترسون و زیمرمان[۴۹] ، ۲۰۰۴،ص۱۳۳). تاثیر نقطه مقابل عجز و ناتوانی است، به علاوه تاثیر با کانون کنترل متفاوت است و از آن نفوذ می پذیرد. کانون کنترل درونی یک ویژگی شخصیتی فرد است که در وضعیتهای گوناگون زندگی وی ثابت است. افرادی که بعد تاثیر در آنها قوی است و در اصطلاح توانمند هستند و به محدود شدن توانایی های خود توسط موانع بیرونی در محدوده کار و فعالیت شغلی خویش اعتقادی ندارند، بلکه بر این باورند که آن موانع را می توان کنترل کرد.
آنان احساس کنترل فعال دارند و محیط را با خواسته های خود همسو می کنند. آنها می کوشند بجای رفتار واکنشی در برابر محیط،تسلط خود را بر آنچه می بینند حفظ نمایند(توماس و ولتهوس، ۱۹۹۰،ص۶۷۰).
۲-۱-۷-۴- احساس معنی دار بودن
احساس معنی دار بودن به مفهوم میزان ارزش اهداف شغلی یا کاری است که در ارتباط با استانداردها یا ایده آل های فردی مورد قضاوت قرار می گیرد( واعظی و سبزیکاران، ۱۳۸۹،ص۱۶۳ ؛ اپلبام و هانگر؛ به نقل از قربانی زاده وخالقی نیا، ۱۳۸۶،ص۹۶) معنی دار بودن شامل تطابق الزامات نقش و شغل با اعتقادات، ارزشها و رفتارهایفردی است . بدون در نظر گرفتن اجبار سازمانی، افراد تمایل به تلاش در مورد اهدافی دارند که برایشاندارای مفهوم باشد.در واقع کارکنان ترجیح می دهند با افرادی کار کنند که ارزشهای مشابهی با آنها داشته باشند(کیرت و مارچ[۵۰] ، ۲۰۰۷،ص ۱۴۵).
افراد توانمند احساس معنی دار بودن می کنند. آنان برای مقصود یا اهداف فعالیتی که به آن اشتغال دارند، ارزش قایل اند.آرمان ها و استانداردهایشان با آنچه در حال انجام دادن هستند، متجانس دیده می شوند.
فعالیت در نظام ارزشی شان مهم تلقی می شود . افراد توانمند درباره آنچه که کار می کنند، دقت می کنند و بدان اعتقاد دارند و مدیران بجای اینکه نیرو و اشتیاق افراد را هدر بدهند، منبعی از نیرو و اشتیاق را برای آنان فراهم می آورند(موغلی و همکاران، ۱۳۸۸،ص۱۲۲ ؛ ابطحی و عباسی، ۱۳۸۶،ص۹۱).
۲-۱-۷-۵- احساس اعتماد
افراد توانمند دارای حسی به نام اعتماد هستند، آنها مطمئن اند که با آنان منصفانه و یکسان رفتار خواهد شد . به عبارت دیگر، آنان اطمینان دارند که صاحبان قدرت و نفوذ، به آنان آسیب یا زیان نخواهند زد و با آنان بی طرفانه رفتار خواهد شد(موغلی و همکاران، ۱۳۸۸،ص ۱۲۳) با وجود این، حتی در شرایطی که افراد قدرتمند، دوستی و انعطاف نشان نمی دهند، افراد توانمند باز به گونه ای احساس اعتماد شخصی را حفظ می کنند. به بیان دیگر، اعتماد به معنی داشتن احساس امنیت شخصی است. تحقیقات درباره احساس داشتن اعتماد نشان داده است که افرادی که اعتماد می کنند ، آمادگی بیشتری دارند تا صداقت و صمیمیت را جانشین تظاهر و بی مایگی سازند. آنان بیشتر مستعد صراحت، صداقت و سازندگی هستند تا فریبکاری و ظاهر بینی. همچنین آنان بیشتر پژوهشگرا، خود سامان، خود باور و مشتاق به یادگیری هستند( میشرا و اسپریترز[۵۱] ، ۱۹۹۸،ص۵۸). افراد دارای اعتماد، بیشتر به دیگران علاقه مندند و تلاش می کنند تا با دیگران، و بخش مؤثری از گروه باشند. آنان نسبت به افراد با سطوح پایین اعتماد، در برابر تغییر کمتر مقاومت می کنند و برای انطباق باضربه های روانی غیر منتظره تواناترند. خلاصه اینکه احساس اعتماد به دیگران، به افراد توانایی می بخشد تا احساس امنیت کنند(اورعی یزدانی، ۱۳۸۱،ص۳۴).
بطور کلی برای اینکه مدیران بتوانند دیگران را با موفقیت توانمند سازند، باید این پنج ویژگی را در آنان ایجاد کنند.
شکل (۲-۶)- ابعاد کلیدی توانمندسازی
۲-۱-۸- فرایند توانمند سازی کارکنان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1400-08-04] [ 07:32:00 ب.ظ ]




۱۳

 

۵٫۰

 

۲۵

 

۹٫۶

 

۶۰

 

۲۳٫۰

 

۴۹

 

۱۸٫۸

 

۸۵

 

۶ .۳۲

 

 

 

صبر و حوصله آمر و ناهی

 

۳۵

 

۱۳٫۴

 

۵

 

۱٫۹

 

۱۷

 

۶٫۵

 

۵۳

 

۲۰٫۳

 

۴۰

 

۱۵٫۳

 

۱۱۱

 

۴۲٫۵

 

 

 

درک درست آمر و ناهی

 

۹۶

 

۳۶٫۸

 

۲

 

۰٫۸

 

۸

 

۳٫۱

 

۱۶

 

۶٫۱

 

۵۷

 

۲۱٫۸

 

۸۲

 

۳۱٫۴

 

 

 

جدول(۴-۱۶) توزیع فراوانی پاسخگویان را بر حسب خصوصیات آمر و ناهی نشان می‌دهد. در گویه انگیزه الهی آمر و ناهی،بیشترین فراوانی با ۰/۳۱ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی زیاد را برای این گویه انتخاب کردند که اگر امر و نهی بر اساس انگیزه الهی باشد، پذیرش بیشتری دارد و کمترین فراوانی با ۶/۴ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی کم را برای این گویه برگزیدند.توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب تأثیر امر و نهی بر اساس تحصیلات عالیه آمر و ناهی نشان می‌دهد،بیشترین فراوانی با ۴/۲۳ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه متوسط را برای این گویه انتخاب کردند که اگر کسی که مرا امر و نهی میکند تحصیلات عالیه داشته باشد، امر و نهی او را میپذیرم و کمترین فراوانی با ۳/۷ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه اصلا را برای این گویه برگزیدند. بتوزیع فراوانی پاسخگویان را بر حسب تأثیر امر و نهی بر اساس آگاهی به فلسفه احکام آمر و ناهی نشان می‌دهد،بیشترین فراوانی با ۶/۳۲ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی زیاد را برای این گویه انتخاب کردند که اگر کسی که مرا امر و نهی میکند، به فلسفه احکام آگاه باشد، امر و نهی او پذیرش بیشتری دارد و کمترین فراوانی با ۰/۵ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی کم را برای این گویه برگزیدند. توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب تأثیر امر و نهی بر اساس صبر و حوصله آمر و ناهی نشان می‌دهد،بیشترین فراوانی با ۵/۴۲ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی زیاد را برای این گویه انتخاب کردند که اگر امر و نهی همراه با حوصله و صبر باشد، پذیرفته میشود و کمترین فراوانی با ۹/۱ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی کم را برای این گویه برگزیدند.توزیع فراوانی گویه ی تأثیر امر و نهی بر اساس درک درست آمران و ناهیان از فلسفه حجاب نشان می‌دهد. بیشترین فراوانی با ۸/۳۶ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه اصلا” را برای این گویه انتخاب کردند که اگر کسی که امر و نهی میکند درک درستی از فلسفه حجاب داشته باشد، امر و نهی وی تأثیر بیشتری دارد و کمترین فراوانی با ۸/۰ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی کم را برای این گویه برگزیدند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۴-۲-۱۷- شاخصهای پراکندگی روش های امر و نهی جهت اثربخشی امر به معروف
جدول (۴-۱۷): شاخص‌های پراکندگی روش های امر و نهی جهت اثربخشی امر به معروف

 

 

(تعداد کل)

 

(معتبر)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:32:00 ب.ظ ]




پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی-تحلیلی بود که جهت ارزیابی و بررسی فشار مراقبتی و عوامل مرتبط با آن در مراقبین بیماران همودیالیزی انجام شد. جهت گردآوری داده ها پس از تأیید عنوان پژوهش در معاونت پژوهشی، تأییدیهی کمیتهی اخلاق اخذ گردید. سپس، پژوهشگر پس از اخذ معرفینامهی کتبی دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی و معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی گیلان و ارائه آن به مدیر و مسئول دفتر پرستاری و سرپرستار بخش همودیالیز مرکز آموزشی- درمانی رازی، در نوبت های مختلف دیالیز (صبح، ظهر، عصر، شب) و تمامی روزهای هفته، افراد واجد شرایط را به عنوان نمونهی مورد نظر پژوهش انتخاب و پس از ارائه توضیحاتی در مورد اهداف و روش تحقیق و اطمینان دادن به آنها در مورد محرمانه بودن پاسخها، ایشان را به مشارکت و مصاحبه دعوت نمود. واحدهای مورد پژوهش پس از آگاهی از اهداف تحقیق (در صورت تمایل به مشارکت در تحقیق) رضایتنامهی کتبی را جهت شرکت در تحقیق امضاء می کردند و مدتی بعد از شروع دیالیز (به منظور ثبات بیمار و اطمینان خاطر مراقب از بیمارش جهت همکاری بیشتر) پژوهشگر به صورت مصاحبه ای اقدام به تکمیل پرسشنامه ها از بیمار و مراقب می نمود . به این صورت که ابتدا با سؤال از بیمار، مراقب اصلی وی مشخص میشد و در صورت داشتن معیارهای ورود به مطالعه، پرسشنامهی مربوط به اطلاعات فردی اجتماعی بیمار و مراقب و پرسشنامهی فشار مراقبتی مراقب توسط پژوهشگر تکمیل میشد.پرسشنامه اطلاعات فردی اجتماعی بیمار با سوال از بیمار تکمیل میگردید.
روش تجزیه و تحلیل داده ها:
یافته های پژوهش حاضر هم از نوع کیفی و هم از نوع کمی بودند. فشار مراقبتی، متغیر وابسته و عوامل مرتبط (عوامل فردی اجتماعی بیمار و مراقب) متغیرهای مستقل بودند. داده های این پژوهش در یک مرحله و به صورت تک گروهی جمعآوری گردید.
متغیرهای مطرح در عوامل فردی اجتماعی بیمار شامل سن (کمی پیوسته )، جنس (کیفی اسمی )، وضعیت تأهل (کیفی اسمی )، تحصیلات (کیفی رتبه ای )، ابتلای بیمار به بیماری دیگر (کیفی اسمی )، مدت زمان دیالیز (کمی پیوسته )، سرپرست خانواده بودن (کیفی اسمی )، توان بیمار در انجام کارهای شخصی(کیفی اسمی، )، میزان نیاز بیمار به مراقبت (کیفی اسمی)، تحت پوشش بیمه، سازمان اجتماعی و انجمن بیماران دیالیزی بودن (کیفی اسمی) بودند.
عوامل فردی اجتماعی مراقب شامل سن (کمی پیوسته )، جنس (کیفی اسمی )، وضعیت تأهل (کیفی اسمی)، تحصیلات (کیفی رتبه ای)، تحصیلات مرتبط با علوم پزشکی (کیفی اسمی)، نسبت با بیمار (کیفی اسمی )، مدت مراقبت از بیمار (کمی پیوسته)، مراقبت از بیمار دیگر بهجز بیمار دیالیزی (کیفی اسمی)، ابتلا به بیماری خاص یا مزمن (کیفی اسمی)، منبع درآمد خانواده بودن (کیفی اسمی)، محل سکونت (کیفی اسمی)، وضعیت مسکن (کیفی اسمی)، وضعیت اشتغال (کیفی اسمی)، متوسط درآمد ماهیانه (کمی پیوسته)، تعداد افراد خانواده (کمی گسسته)، زندگی کردن با بیمار (کیفی اسمی) بودند.
جهت بررسی معنی داری آیتم های مورد مطالعه ابزار فشار مراقبتی از آزمون باینومیال[۵۷] استفاده شد. در این مطالعه از آنجایی که متغیرهای مورد بررسی رتبه ای بودند و بصورت (هرگز=۰ ، به ندرت=۱ ، بعضی وقتها=۲ ، بارها=۳ ، همیشه=۴) می باشند خط برش آزمون باینومیال کوچکتر مساوی ۲ و بزرگتر از ۲ در نظر گرفته شده است. تست value در آزمون باینومیال برابر با ۵۰% در نظر گرفته شده است. (هرچه از ۵۰ فاصله بگیرد معنی دار می شود. ).
از آنجاییکه طبقه بندی درصد فشار مراقبتی در گروه با فشار مراقبتی خفیف و همچنین در گروه با فشار مراقبتی متوسط از مقدار پایینی برخوردار بودند لذا برای مطالعه تعیین عوامل پیش بینی کننده این طبقه بندی تغییر کرد ؛ بطوریکه گروه فشار مراقبتی خفیف با گروه فشار مراقبتی متوسط ادغام گردید، و در نهایت به دو گروه عدم فشارمراقبتی شدید(نمرات کمتر مساوی ۴۰)، فشار مراقبتی شدید (نمرات بیشتر یا مساوی ۴۱)تقسیم شد.
پایان نامه - مقاله
اطلاعات بدست آمده از نمونه های مذکور بعد از کد گذاری وارد نرم افزارآماریSPSS نسخه ۲۲ شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها، ازروشهای آمارتوصیفی و استنباطی استفاده شد ، بدین منظور پس از جمع آوری اطلاعات نمرات فشار مراقبتی محاسبه شد.
جهت آنالیز عوامل فردی اجتماعی با فشار مراقبتی برخی گزینه های موجود در پرسشنامه با یکدیگر ادغام شدند،به این صورت که، تاهل(به دو گروه متاهل و بدون همسر تقسیم بندی شد که گزینه های مطلقه و همسر فوت کرده و مجرد با هم ادغام گردید)، تحصیلات (به سه گروه بی سواد، زیردیپلم و دیپلم و بالاتر تقسیم بندی شد که گزینه های دیپلم و تحصیلات دانشگاهی در هم ادغام گردید )، اشتغال(به سه گروه کارمند، بدون شغل و سایر تقسیم بندی شد که گزینه های کارمند، بازنشسته و محصل-دانشجو به عنوان گزینه کارمند در نظر گرفته شد و گزینه های بیکار و خانه دار با عنوان گزینه بدون شغل در هم ادغام شد و گزینه های کشاورز، کارگر و شغل آزاد با عنوان گزینه سایر در هم ادغام گردید). درآمد(به سه گروه کمتر از ۵۰۰ هزار، ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار و بیش از ۷۰۰ هزار تقسیم بندی شد که دو گزینه درآمد بین ۷۰۰ هزار تا ۱ میلیون تومان و بیش از ۱ میلیون تومان در هم ادغام گردید ). نسبت با بیمار(به پنج گروه پدر و مادر، خواهر و برادر،همسر، فرزند و سایر تقسیم بندی شد که دو گزینه پدر و مادر با هم ادغام گردید و گزینه های خواهر و برادر نیز با هم ادغام شد).
در آمار توصیفی ازفراوانی، انحراف معیار، میانگین ، بیشترین مقدار و کمترین مقدار استفاده و جهت بررسی ارتباط متغیر فشار مراقبتی با متغیرهای فردی-اجتماعی در آنالیز تک متغیره ابتدا از آزمون کولموگروف اسمیرنوف[۵۸] جهت بررسی توزیع نرمالیتی استفاده گردید. نتیجه این آزمون نشان داد بطور کلی نمرات فشارمراقبتی از توزیع نرمال پیروی می کردند (۳۵۱/. p=). لذا جهت مقایسه میانگین این متغیر در متغیرهای کیفی دو حالته فردی-اجتماعی بیمار و مراقب از آزمون تی مستقل و چند حالته از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و پست هوک توکی[۵۹] استفاده گردید. همچنین جهت بررسی ارتباط نمره فشار مراقبتی با متغیرهای کمی در صورت نرمالیتی توزیع آنها ضریب همبستگی پیرسون و در صورت عدم نرمالیتی از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده گردید.
جهت تعیین پیش بینی کننده های فشار مراقبتی شدید (دارد-ندارد) براساس متغیرهای فردی-اجتماعی بیمار و مراقبین از مدل رگرسیون لوجستیک و روش پیشرونده (Forward LR) استفاده گردید. روش کار بدین صورت بود که همه متغیرهایی که در آنالیز تک متغیره با P کوچکتر از ۲۵/۰ بوده اند ، وارد مدل رگرسیون لوجستیک جهت آنالیز چندگانه ارتباطی گردیدند. نتایج با ۰۵/۰=α و سطح ۱/۰Removal= در فصل ۴ آورده شده است. برای کلیه آزمونهای استنباطی )۰۵/۰(p< معنی دار در نظر گرفته شد. در ارتباط با متغیر تحصیلات مرتبط با علوم پزشکی از آنجا که تمام نمونه ها پاسخ خیر را انتخاب کرده بودند، هیچ آزمون مقایسهای انجام نشد.
ملاحظات اخلاقی:
پژوهشگر در راستای انجام پژوهش، ملاحظات اخلاقی زیر را رعایت نمود:
پژوهشگر به طور کتبی” از طریق معاونت پژوهشی به مسئولان بیمارستان رازی شهر رشت معرفی گردید و با کسب اجازه از مقامات مسئول اقدام به پژوهش حاضر نمود.
معرفی نامه به مسئولین مرکز آموزشی– درمانی رازی شهر رشت از جمله رئیس بیمارستان، مترون، سوپروایزر آموزشی و سرپرستار بخش همودیالیز ارائه و توضیحات لازم برای ضرورت انجام تحقیق داده شد.
پژوهشگر خود را به واحدهای پژوهش معرفی کرد و اهداف تحقیق را برای واحدها توضیح داد و از آنها برای انجام پژوهش اجازه گرفت.
پژوهشگر برای واحدهای مورد پژوهش توضیح داد که برای شرکت یا عدم شرکت در تحقیق کاملاً آزاد میباشند و رضایت کتبی از بیمار و مراقب اخذ نمود.
پژوهشگر به واحدهای مورد پژوهش اطمینان داد که اطلاعات کسب شده از آنها محرمانه میباشد و نام ایشان در پرسشنامه ذکر نمیشود.
پژوهشگر به مسئولین بیمارستان توضیح داد که در صورت تمایل، نتایج پژوهش در اختیارشان گذاشته خواهد شد.
فصل چهارم
یافته های پژوهش(معرفی جداول):
در این فصل نتایج مربوط به تجزیه و تحلیل داده ها در قالب۲۳ جدول و ۱ نمودار ارائه میشود. جداول ۴-۱ نشان دهندهی توزیع ویژگیهای فردی، اجتماعی واحدهای مورد پژوهش است.
جدول۷-۵ و همچنین نمودار ۱ مربوط به هدف شماره یک « تعیین شدت فشار مراقبتی بهطور کلی و به تفکیک آیتمها در مراقبین بیماران همودیالیزی » است. جدول ۵ و نمودار ۱ فشار مراقبتی واحدهای مورد پژوهش را بهطور کلی و جدول ۶ و۷ توزیع پاسخهای واحدهای مورد پژوهش برحسب گزینههای انتخاب شدهی پرسشنامهی فشار مراقبتی را به تفکیک آیتمها نشان میدهد.
جداول ۸ تا ۲۰ در ارتباط با هدف شماره ۲ « تعیین عوامل مرتبط پیشگویی کنندهی فشار مراقبتی مبتنی بر عوامل فردی- اجتماعی مراقبین بیماران همودیالیزی » تنظیم شده است و ارتباط بین عوامل فردی- اجتماعی مراقبین با فشار مراقبتی را نشان میدهد.
جداول ۲۱ و ۲۲ در ارتباط با هدف شمارهی۳ « تعیین عوامل مرتبط پیشگوییکنندهی فشار مراقبتی مبتنی بر عوامل فردی- اجتماعی بیماران همودیالیزی » تنظیم شده است و ارتباط بین عوامل فردی- اجتماعی بیماران همودیالیزی را با فشار مراقبتی نشان میدهد.
جدول ۲۳ مربوط به هدف شماره ۲ و ۳ میباشد و بیانگر عواملی است که با فشار مراقبتی مراقبین بیماران همودیالیزی ارتباط دارد.

 

جدول شماره ۱: شاخصهای پراکندگی و مرکزی متغیرهای کمی بیماران تحت همودیالیز
متغیر میانگین انحراف معیار حداقل حداکثر
سن بیمار ۹۵/۶۰ ۶۵/۱۴ ۱۶ ۹۲
مدت همودیالیز بیماران (ماه) ۲۵/۴۳ ۴۰/۴۵ ۴
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:31:00 ب.ظ ]




  • راه دسترسی شخصی به خداوند را ارائه می‌دهد،

 

  • برتشریک مساعی تکیه می‌کند،

 

  • ظرفیت‌های انسانی را ارج می‌نهد،

 

  • احساسات انسان را ارزشمند می‌شمرد،

 

  • براندیشه‌های شهودی و تکانشی انسان ارزش می‌نهد،

 

  • از نیروی تفکر مثبت استفاده می‌کند،

 

  • نظری الهی به محیط و بوم دارد،

 

    • برای بی گناهی و مظلومیت و اعتماد و حیرت کودک گونه ارزش قایل است،

دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

 

  • در پی بازیافتن ارزش، معنا و خوبی در انسان و طبیعت است،

 

  • برتعادل و هماهنگی تاکید دارد.

 

۲-۱-۲-۶- انواع معنویت
در مروری که تویگ، وایلد، و براون[۱۸۳] (۲۰۰۱) انجام دادند، انواع معنویت را اینگونه بر شمرده اند:
الف) مذهبی[۱۸۴]
ب) غیر مذهبی (سکولار)[۱۸۵]
ج) متافیزیکی (ماورایی)[۱۸۶]
الف) معنویت مذهبی یا سنتی: این نوع از معنویت تلاش میکند که ارتباط با خدا را توصیف کند، در ذهن بسیاری از افراد، تعریف مفهوم معنویت، رنگ و بوی مذهبی دارد (جاگرز و اسمیت[۱۸۷]، ۱۹۹۶، کلی[۱۸۸]، ۱۹۹۵؛ اشنایدرز[۱۸۹]، ۱۹۸۶؛ اسپوهن[۱۹۰]، ۱۹۹۷؛ به نقل از تویگ، وایلد و براون، ۲۰۰۱، جلالی، ۱۳۸۶). در برخی موارد، مذهب را به شکل‌های دیگری نیز تعریف کرده‌اند: یک اعتقاد و نگرش (جیمز[۱۹۱]، ۱۹۰۲) ؛ جستجوی معنا در زندگی (فرانکل، ۱۹۷۵، کینگ و نیکل[۱۹۲]، ۱۹۹۹)، یا تمایل به داشتن تماس بیشتر با وجودی متعالی (آلپورت[۱۹۳]، ۱۹۸۶)، آلپورت همچنین اعتقاد داشت که افراد نیاز دارند تا تجاربشان را با دیگران شریک شوند و آنها این کار را از طریق به مشارکت گذاشتن آیین و مناسکشان انجام میدهند.
معنویت سنتی (مذهبی) از آیینها، احکام، مناسک نوشته شده (ادیان)، پیروی میکند که توسط روحانیون یا متخصصین دینی دیگر و مؤسسات آنان تعیین میشود. لیبی[۱۹۴] (۱۹۹۴؛ به نقل از تویگ، وایلد، و براون، ۲۰۰۱) مذهب سنتی را اینگونه تعریف می‌کند: “سنتهای رسمی و تشریفاتی است، که در پس آن ساختاری نظامدار از عقاید و فعالیتها قرار دارد و بوسیله گروه برگزیدهای از متخصصین مذهبی، پرورش مییابد” (همان).
ب) معنویت متافیزیکی (ماورائی یا معنویت عصر بازگشت): که، به ارتباط بشر با قدرتی بزرگتر از خود میپردازد. این نوع معنویت ساختار خاصی ندارد و ا صول خود را از نظرات مردم معمولی تا متخصصان دینی و بعضی شعائر مذهبی گرفته است. ارتباط با قدرت بزرگتر از خود، میتواند تحت عنوان ارتباط با جهان هستی یا هر قدرت برتر دیگری باشد. در این نوع معنویت تأکید بر این است که هر چیزی یک فرایند پیوسته و اتصالی دارد. گروهی از طرفداران این نوع معنویت، طبیعت را به عنوان مکانی مقدس میبینند؛ جائی که فرد میتواند حضور ابدیت را در آن درک کند. گروه‌های دیگر مانند، گروه های معتادان گمنام است. شعارهایی در مورد رها کردن خود و در عوض آن اتصال با ماهیت ماورایی، مثل شعار “رها کن و به خدا بسپار[۱۹۵]در برنامه ۱۲ قدم[۱۹۶] دیده میشود (جلالی، ۱۳۸۶).
ج) معنویت انسانگرا (روانشناسانه): اولین روان شناسانی که در مورد مذهب مطلب نوشتند، تمایزی را بین معنویت و مذهب قائل نمی‌شدند. اما کاملاً آشکار بود که تمایلی به حمایت از تعریفی که از مذهب شکل گرفته بود نداشتند (آلپورت، ۱۹۶۸، جیمز، ۱۹۰۲؛ یونگ، ۱۹۳۲؛ واتز[۱۹۷]، ۱۹۷۲؛ به نقل از تویگ، وایلد و براون، ۲۰۰۱).
آشکار بود که این نویسندگان، به تجربه شخصی مذهب اشاره میکنند که میتواند از نظریات متخصصین دینی و کلیسا، مجزا باشد. بطور مثال، اعتقاد و نگرش به قوانین معنوی نادیدنی و جستو بدنبال “یگانهای” که واقعیتی نادیدنی دارد (جیمز، ۱۹۰۲) و یا جستجو برای وابستگی به واقعیت کلی (آلپورت، ۱۹۶۸). کارشناسان این حوزه به روشنی بیان کردند که واژه “مذهب” بایستی علاوه بر خدایی که جهان هستی را کنترل میکند، به سایر ابعاد آن نیز توجه کند (فروم[۱۹۸]، ۱۹۶۷). در واقع بایستی بتوان مذهب را از بین دو تعریف «جستجو برای معنا به سمت واقعیت» و «نظامی رسمی از آیینها، احکام، و مناسک» (فروم، ۱۹۶۷؛ به نقل از تویگ، و ایلد، و براون، ۲۰۰۱) تمیز داد.
طرفداران این نوع معنویت معتقدند که معنویت بوسیله ذهن و قلب انسان ساختار گرفته است (کلی، ۱۹۸۵) و به نظر آنها ارزشهای معنوی ذاتی بوده و وابستگی به یک مذهب خاص ندارند.
مایکلی[۱۹۹]، سوکن و بلچر[۲۰۰] (۱۹۹۲) معتقدند که معنویت به ۳ شکل مرتبط با مذهب تجلی می‌یابد:
۱- فعالیتهای مذهبی منسجم ۲- فعالیتهای مذهبی سازمان نیافته ۳- ایمان
۲-۱-۲-۷- رویکردهای مختلف به معنویت
در این قسمت به نظریات مختلف (جامعه شناختی، روانشناختی ، فلسفی و …) در مورد معنویت اشاره می‏شود که نمود بیشتری در زندگی روزمره انسان دارند.
ویلیام جیمز:هر کنکاشی در زمینه تجربه عرفانی و مذهبی با مراجعه به اثر بزرگ و مهم ویلیام جیمز، یعنی کتاب انواع تجربه‌های مذهبی[۲۰۱] (۱۹۱۰) کامل می شود. جیمز به این مطلب اشاره دارد که واژه‌های عرفان و عرفانی بودن، معمولاً از کلماتی هستند که صرفاً باعث سرزنش کردن گویندگان می‌شوند. وی چهار خصوصیت مهم را برای تجربه عرفانی بر می‌شمارد:
۱- غیر قابل توصیف بودن[۲۰۲]: حالات عرفانی تنها به تجربه می‌آیند و غیر قابل توصیف هستند.
۲- عقلانیت[۲۰۳]: تجربه‌های عرفانی، به دانش و بینش نسبت به عمق حقیقت مربوطند و فراتر از ذهن عادی هستند.
۳- گذرا بودن[۲۰۴]: این حالات زودگذر هستند و تجربه آنها معمولاً حداکثر بیش از سی دقیقه به طول نمی‌انجامد.
۴- فعل پذیری[۲۰۵]: معمولاً در طول این رویداد عرفانی، تجربه کننده به صورت منفعل در می‌آید (وست، ۱۹۸۳).
فروید: فروید آشکارا، نیاز نوع بشر به مذهب را به تجربه‌های اولیه دوران کودکی مربوط می‌داند: « نیازهای مذهبی عمدتاً از درماندگی طفل و در نتیجه ابراز نیاز و علاقه او به پدر نشأت می‌گیرد و این رابطه‌ای است غیر قابل انکار» (فروید، ۱۹۶۳). او مذهب را به عنوان ارائه کننده توجیهاتی دروغین برای ابهامات زندگی تلقی می‌کند، خداوند بخشنده، نقش پدر را ایفا می‌کند و مردم می‌توانند در هنگام دعا از او حاجت بطلبند.
در آغاز (۱۹۶۳) فروید در برابر ادعاهای مربوط به تجربه‌های معنوی، موضع بی طرفی اتخاذ کرد و گفت: «من نمی‌توانم این احساسات اقیانوس گونه را در خود کشف کنم» (۱۹۶۳). هرچند این موضوع باعث نشد که وی وجود این تجربه‌های معنوی را در دیگران انکار کند اما آنها را به عنوان ریشه اصلی نیازهای مذهبی قلمداد نمی‌کرد. این احساسات “اقیانوس گونه” را عجیب می‌دانست و آنها را، “اصلاً با بافت روان شناسی ناهمخوان می‌شمرد“.
فروید عقیده داشت که ریشه احساساتی از این دست را می‌توان در دوران کودکی یافت، زمانی که کودک خود را مجزا از جهان نمی‌بیند. به نظر فروید، تنها تجربه غیرآسیب شناختی در بزرگسالی و در از دست دادن حد و مرز شخصی، هنگامی اتفاقی می‌افتد که دو فرد بزرگسال عاشق یکدیگر می‌شوند. در نتیجه، هر تجربه دیگری از قبیل تجربه‌های معنوی که حد و مرز وجودی انسان را از بین می‌برد، در نظر او یک پدیده نابهنجار محسوب می‌شود (وست، ۲۰۰۰).
در هر صورت، فروید نگرشی بی اعتنا به معنویت و تجربه‌های معنوی دارد، اما دیدگاهش در مورد مذهب از این هم منفی‌تر است. نویسندگان زیادی هم پیرو سنت‌های روانکاوی و روان پویایی هستند، اما نظرشان درباره بخش معنوی زندگی مثبت است (به عنوان مثال، نگاه کنید به فاسکت و جاکوبز[۲۰۶]، ۱۹۸۹، فرانکل[۲۰۷]، ۱۹۷۸، گان تریپ[۲۰۸]، هرمان[۲۰۹]، ۱۹۸۷، یونگ، ۱۹۶۷، سیمینگتون[۲۱۰]، ۱۹۴۴).
یونگ:یونگ مذهب را نه بر اساس ایمان و اعتقاد، بلکه بر حسب تجربه، در نظر می‌گرفت: اصطلاح مذهب به نگرشی اشاره دارد که مختص هشیاری تغییر یافته بر اثر تجربه به ماورالطبیعه (نامینوسم) است (وست، ۲۰۰۰).
یونگ با تائید واقعیت روانی نیاز معنوی یا مذهبی در نوع انسان می‌گوید: رنج هر فرد روان رنجور را در نهایت می‌باید به عنوان رنجی برای روح او به شمار آورد که هنوز معنای خود را در نیافته است (یونگ، ۱۹۵۸). به این ترتیب، یونگ برخلاف نظر فروید تجربه‌های معنوی و روحی را به عنوان جنبه‌های بالقوه سالم و سلامت از هستی انسان در نظر می‌گیرد.
وی یکی از پیشگامان اولیه رویکرد تحلیل گری است که معنویت و مذهب را در تحلیل خود گنجانده است. یونگ بر سر درخانه اش این جمله یونانی را حک کرده بود، “خداوند حاضر خواهد بود، چه او را فرا خوانیم و چه او را فرا نخوانیم” (به نقل از وست، ۱۹۸۳).
آلپورت[۲۱۱] :آلپورت معتقد بود که ما می‌توانیم موضع مذهبی افراد را براساس دو نوع نگرش طبقه بندی کنیم: افرادی که مذهب آنها ناپخته و بیرونی است و افرادی که مذهبی پخته و درونی دارند. افرادی که دارای مذهبی بیرونی هستند، از مذهب به نفع خود بهره می‌برند… گرایش کم عمق فرد به یک مذهب یا فرقه خاص، توسط خود او و به طور انتخابی شکل می‌گیرد تا نیازهای بدوی او را ارضا سازد… در مذهب بیرونی، توجه فرد به سوی خدا معطوف می‌شود، اما باز هم این توجه شامل صرف نظر کردن از خود نمی‌شود (آلپورت و راس[۲۱۲]، ۱۹۷۴)، اما در مقابل مردمانی که دارای مذهبی درونی هستند، انگیزه اصلی خود را در مذهب جستجو می‌کنند و با پیوستن به مذهب یا فرقه‌ای خاص، در تلاش درونی سازی مذهب و پیروی کامل از آن هستند (وست، ۲۰۰۰) که دسته دوم ویژگی‌های افراد معنوی را دارا می‌باشند.
معنویت در نظریه رفتارگرایی- شناختی
رفتارگرایی به جای تمرکز برفرایندهای درونی همچون رویاها، تخیلات و تکانه ها، بر رفتار قابل مشاهده انسان و نحوه تغییر آن تمرکز دارد، پس رویکردهای رفتاری شناختی در درمان، کمتر می‌توانند در زمینه معنویت سخنی داشته باشند (روان[۲۱۳]، ۱۹۹۳). با این حال، اخیراً پیشرفت هائی در این زمینه صورت گرفته و از درمان شناختی _ رفتاری دارای محتوای مذهبی، با موفقیت استفاده شده است. این نوع درمان، بخصوص در مورد مراجعانی که گرایش‌های مذهبی داشتند موفقیت آمیز بوده است (پین[۲۱۴] و همکاران، ۱۹۹۲).
انسان گرایی
بیشتر متخصصان انسان گرا از یک مدل کلی پیروی می‌کنند که برمبنای آن، افراد به عنوان موجوداتی فیزیکی، هیجانی، عاطفی و معنوی در نظر گرفته می‌شوند. در نتیجه معنویت و تجربه‌های معنوی نیز پذیرفته شده است و حتی به عنوان پدیده قابل اکتشاف، از آنها استقبال می‌شود. اما باید اذعان نمود با توجه به اینکه در برنامه‌های آموزشی درمانگران انسان گرا مسایل معنوی و فرافردی به صورت سطحی مطرح می‌شود و این برنامه‌ها، معمولاً نظام مند و طرح ریزی شده نیستند و در نتیجه، واکنش به معنویت مراجع نیز معمولاً به شخص درمانگر بستگی دارد (روان، ۱۹۹۳).
روان شناسی فرافردی
مازلو روانشناسی فرافردی را به عنوان ” مکتبی که درباره تجربه‌ها و ارزش‌های متعالی بحث می‌کند ” توصیف کرده است (گست[۲۱۵]، ۱۹۸۲). این مکتب، مراجعان را بر می‌انگیزد تا با “خود برتر[۲۱۶] خویش تماس حاصل کند (خود برتر اصطلاحی است که آساگیولی به جای واژه روح از آن استفاده می‌کند).
یکی از دانشمندان این مکتب کن ویلبر[۲۱۷] است. وی معتقد است که فراتر از مرحله وحدت بدن و ذهن که از بالاترین مراحل رشد درمانگری غیر مذهبی محسوب می‌شود، می‌توان قلمرو معنویت را تجربه کرد. او این قلمرو را به سه سطح تقسیم می‌کند که عبارتند از سطح روحی[۲۱۸]، سطح دقت و ظرافت[۲۱۹]، و سطح علّی[۲۲۰]. ماوراء این سطوح، سطح نهایی است که آن را آتمن[۲۲۱] می‌نامند و ویلبر معتقد است که این سطح شامل کلیه تجربه‌های بشر می‌شود.
رویکردهای علوم اجتماعی به معنویت
یکی از مهمترین رویکردها در باب معنویت رویکرد جامعه شناختی می باشد. آنگونه که به طور مفصل در این نوشتار شرح داده شد مبحث معنویت در سالهای اخیر به صورت خاص به یکی از موضوعات جامعه شناختی تبدیل شده است. خصوصاً با در نظر گرفتن بروز و ظهور جریان های معنوی گرایی جدید که گاهاً با عنوان عرفان های نو ظهور نیز از آن یاد می شود. البته باید دانست که این جریانها تنها بخشی از مباحث مربوز به معنویت در رویکردهای جامعه شناختی را شامل می شوند.
رویکردهای علوم اجتماعی به معنویت و مذهبی بودن تنزل از حیطه تمرکز بر ارزش عملکردی مذهب به تمرکز بر ماهیت و محتوای تجربه‌های روحانی و مذهبی را به همراه داشته است (پترسون و سلیگمن، ۲۰۰۴). در سنت‌های کارکردی واگرا، بعضی از دانشمندان نقش موسسات مذهبی و دینی در گسترش و نگهداری ارزش‌هایی که باعث ترویج طبقه اجتماعی مربوطه می‌شوند را توصیف کرده‌اند (دورکیم[۲۲۲]، ۱۹۱۵).
در تعدادی از نوشته‌های علوم اجتماعی اصطلاح معنویت و مذهبی بودن بحث‌های مشابهی داشته است. به هرحال، مطالعات اخیر نشان می‌دهد که بعضی از افراد تفاوت ذاتی بین معنویت و مذهبی بودن قایل می‌شوند (ماتیس[۲۲۳]، ۲۰۰۰، زینباور[۲۲۴]، ۱۹۹۷).
از آنجایی که در این پژوهش از نظریات جامعه شناسی جهت تبیین موضوع استفاده می شود در بیان رویکردهای جامعه شناختی به همین میزان اکتفا می شود.
معنویت در اسلام
دین اسلام بی‏تردید از ادیان الهی و مطابق با آموزه های اسلامی، آخرین برنامه ارسالی از سوی خدا به بندگان می‏باشد. طراحی و ساختار این دین به گونه‏ای است که معنویت درسراسر آن به چشم می‏خورد. در اینجا مناسب است مؤلفه‏های معنویت با توجه به منابع اسلامی طرح شود و تعریفی از نگاه اسلامی ارائه دهیم. پیش از سخن گفتن درباره مؤلفه‏های معنویت، بیان این نکته ضروری است که موضوع یا محل معنویت، انسان است. معنویت حالتی از مجموعه حالت‏های آدمی است که در برخی مواقع به آن دست می‏یابد. ظاهراً حالت‏های معنوی یا آنچه را افراد از آن به حالت‏های خاص یاد می‏کنند، برای همه به صورتی پدید می‏آید. به عبارت دیگر، انسان ظرفیت روی آوردن، ایجاد، یا رسیدن به این حالت‏ها را دارد. ولی مهم آن است که بتوان درباره انبوه حالت‏هایی که از آن به نام معنویت یاد می‏شود، یا ابزاری که برای وصول به آن در نظر گرفته می‏شود، حالت‏ها و ابزارهای مناسب را انتخاب کرد.
مؤلفه‏های معنویت در اسلام
خدا: آغاز و پایان معنویت در اسلام به خدا ختم می‏شود. اولین قدم در معنویت اسلامی، پذیرش موجودی برتر و تأثیرگذار تام در زندگی انسان و عالم هستی می‏باشد. بدون اعتراف اجمالی به چنین واقعیتی، معنویت اسلامی شروع نمی‏شود. در قرآن می‏خوانیم: (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَی عَلِیمٌ) (حدید: ۳)، آیات اول سوره عصر نیز آغاز حرکت انسان را به نحو صحیح بیان می‏کند که با ایمان به خدا شروع می‏شود و با خصوصیات ویژه‏ای پایان می‏یابد. برخی خصوصیات آن به طور پراکنده در متون دینی نظیر قرآن و روایات آمده است. مثلا، در قرآن ویژگی‏هایی برای خدا ذکر شده که انسان در سیر معنوی خود دقیقا به مفاد آن‏ها علم پیدا می‏کند، به گونه‏ای که دیگر تردید در وجود او باقی نمی‏ماند. ویژگی‏های روانی او نیز صورتی خاص می‏یابد، به گونه‏ای که هیچ امری در زندگی او را از یاد خدا باز نمی‏دارد، نفس آرام می‏شود و دیگر دغدغه‏ای سراغ او نمی‏آید. اینکه خدا فرموده: ” ما از رگ گردن به تو نزدیک‏تریم"، چنین رابطه‏ای را در عالی‏ترین حدّ ممکن درک می‏کند و صفات جمال و جلال خدا را می‏فهمد و تسلیم محض می‏گردد و سؤالی برایش باقی نمی‏ماند؛ یعنی از آن نقطه‏ای هم که حضرت ابراهیم فرمود: خدایا به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می‏کنی، می‏گذرد و در مسیر مستقیم با سرعت وصف‏ناپذیر در محضر خدا به حرکت در می‏آید. بی‏تردید بهترین ویژگی‏های انسان کامل همان است که در زندگی‌ائمه‌ (دوازده امام) در شرایط مختلف نمودار گشت؛ مانند آنچه از پیامبر اسلام (ص)، علی (ع) و اولاد معصوم او سراغ داریم که به تفصیل از آن بحث شده است.
وساطت: معنویت در اسلام به ویژه در میان شیعیان، حداقل در برخی مراتب آن، بدون واسطه میسّر نیست. کسانی هستند که می‏پرسند وجود اشیا یا اشخاصی که نقش واسطه را بین انسان و خدا دارند، در زندگی انسان چه نقشی دارند؟ آیا اگر کسی در جایی بنشیند و همواره تلاش کند به یاد خدا باشد و بگوید: من می‏دانم خدا هست و از طرفی می‏دانم هدف تمام برنامه‏هایی را که خدا فرستاده یاد خودش می‏باشد، من نیز به یاد خدا هستم، بنابراین چیز دیگری لازم ندارم، آیا معنویت مطلوب در اسلام به این‏صورت تحقق پیدا می‏کند؟ به راستی چرا در اسلام گروهی پیدا شده‏اند و معتقدند بدون پیامبر و امام معصوم نمی‏توان به نهایت مطلوب انسانی دست یافت؟ اینکه امام رضا (ع) فرمود: من از شروط کلمه «لاالهَ الاالله» هستم، دقیقا به چه نکته مهم روان‏شناختی انسانی اشاره می‏کند؟ بعید است که کلام حضرت از یک واقعیت ارتباطی در نفس الامر حکایت نکند. به عبارت دیگر، اگر کسی «یا خدا» را بدون توجه به معارف محمدی و علوی بگوید، آیا در مسیر صحیح سیر به سوی خداوند قرار دارد یا خیر؟ در اینجا به نکته‏هایی اشاره می‏کنیم تا قدری بحث بیشتر روشن شود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:31:00 ب.ظ ]




جناس درفعلهای « أغارا » و « أثارا »
۸- یتداعی إذا تسلّط وعدٌ أو وعیدٌعلیه عندَالعوادی (همان ، ص۳۲۸)
به هنگام چیره شدن وعده و تهدید دشمنان برعلیه او ، در انظار آشکار می شود ( خود را مخفی نمی کند ).
جناس در اسمهای « وعدٌ » و « وعیدٌ »
۹- وَرأی التحیّرُ فی التخیُّرسُبّه ففدی کرامتـه ( سته أشهر ) (همان ، ص ۳۳۰)
و شک و تردید در گزینش این راه را ننگ و رسوایی دانست پس کرامتش را فدای آن شش ماه کرد .
جناس در اسمهای « التحیّر » و «التخیُّر»
۱۰- فرَحُ الربیعِ لِمَن لهُ أرضٌ وَ لیس لِمَن یبیعُ ( همان ، ص۳۴۱)
شادی بهار برای کسی است که سرزمینی دارد نه از آن کسی که وطنش را می فروشد .
پایان نامه - مقاله - پروژه
جناس در کلمات « الربیعِ » و « یبیعُ »
۱۱- وَ جلالُ الودیان ملءُ الحنایا وَ جمالُ الجبال ملءُ العیون (همان، ص ۳۶۶)
و شکوه دره ها درپر بودن پیچهایش از گیاه و سبزه و زیبایی کوهها در پر بودن چشمه ها از آب است.
جناس در اسمهای « جلالُ » و « جمالُ »
۱۲- فالنّفسُ بین تهیّبٍ مما تری و تلهّبٍ ، فاحترتُ فی أمرهـا (همان، ص ۳۷۵)
و نفس در میان وحشت و سوختن از آنچه می بیند قرار دارد و من در کارش حیرانم .
جناس در اسمهای « تهیّبٍ » و « تلهّبٍ »
۱۳- هی َ ریحانه قلبی لیتهــا کانـت بقربــی (همان ، ص ۳۸۱)
او گیاه خوشبوی قلب من است ، ای کاش در کنارم بود .
جناس در اسمهای « قلب » و « قرب »
۱۴- هواکِ أصبح نسیّاً کلوعتــــی منسیّــــاً (همان، ص ۴۱۹)
عشق تو همانند سوز و گداز من فراموش شده است .
جناس در اسمهای « نسیّاً » و « منسیّا »
۱۵- لم یُطق شبلُکَ ضیماً سیدی فاستمِع للعذر قبـلَ العـذل (همان، ص ۴۸۵)
سرورم بچه شیر تو طاقت ظلم را ندارد ، پس به عذر خواهی قبل از سرزنش گوش فرا ده .
جناس در اسمهای « عذر » و « العذل »
۱۶- ذکری الهادی ، وَ الأمجادِ ملءُ الوادی ، وَالأنجــاد ( همان ، ص ۵۰۹)
یاد و خاطره آن هدایت کننده و افتخاراتش تمام دره ها و کوهها را پر کرده است .
جناس در اسمهای « الأمجادِ » و « الأنجاد »
۱۷- نستقی مِن الرّدی وَ لَن نکونَ لِلعدی کالعبید ( همان، ص۵۱۲)
از مرگ می نوشیم و هرگز برای دشمن چون برده نمی شویم .
جناس در اسمهای « الرّدی » و « العدی »
۱۸- لا نُرید بل نعید مجدنا التلید ( همان، ص۵۱۲)
زندگی ذلیلانه رانمی خواهیم ، بلکه مجد و بزرگی اصیل و کهن را باز می گردانیم .
جناس در فعلهای « نُرید » و « نعید »
۱۹- إنّ العمَل یُحیی الأمَل ( همان، ص۵۱۹)
همانا کار و تلاش امید را زنده می کند .
جناس در اسمهای « العمَل » و « الأمَل »
۲۰- إنّ الهمَم تبنی الأمَم خیرَ الشِیَم ( همان، ص۵۲۰)
همانا همتها از ملتها بهترین خصلتها را می سازند .
جناس در اسمهای « الهمَم » و « الشِیَم »
ب ) طباق
که به آن مطابقه ، تطبیق و تضاد نیز گفته می شود ، در لغت به معنای موافقت و مطابقت است
ودراصطلاح ، جمع بین شیء با ضدش درکلام یا دریک بیت شعر است مانند جمع شب و روز
، سفید و سیاه … .
طباق به چهار صورت می آید :
۱- بین دو اسممانند : « وَ تحسبُهُم أیقاظاً وَ هُم رُقود » ( کهف: ۱۸)
۲- بین دو فعلمانند : « وَأنّهُ هوَ أضحکَ وَأبکی و أنّهُ هوأماتَ وَ أحیا » ( النجم : ۴۳و۴۴)
۳- بین دو حرفمانند : « وَ لَهُنَّ مثلُ الّذی علیهنَّ بالمعروفِ » ( البقره : ۲۲۸)
۴- بین اسم و فعلمانند : « رَبِّ أرِنی کیفَ تحیی المَوتی » ( البقره : ۲۶۰ )
طباق به دودسته تقسیم می شود :
۱- طباق ایجابکه در آن معانی متضاد با لفظ مثبت ذکـر می شونـد ، مانند مثالهـای مذکور.
۲- طباق سلبکـه درآن معانی متضاد با لفظ منفی آورده می شونـد . مانند : « ثمَّ لا یَموتُ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:31:00 ب.ظ ]