کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



 

 

۵٫۷۵۱

 

۳۸۷٫۰۲۰

 

۰٫۰۰۸

 

۷٫۱۵-

 

۲٫ ۷۶۸

 

 

 

 

 

 

جدول ۴-۳۳ بررسی رابطه تمایل افراد به مهاجرت و مذهب

 

 

 

تمایل به مهاجرت
مذهب

 

پایین

 

متوسط

 

بالا

 

 

 

شیعه

 

۶۹

 

۱۱۶

 

۱۲۳

 

 

 

سنی

 

۳۷

 

۲۴

 

۲۰

 

 

 

X= ۶٫۳۱ df= 2 sig. = 0.004

 

 

 

در تحلیل داده های کمی این فرضیه نشان داده شده است که میانگین تمایل به مهاجرت در بین شهروندان شیعه مذهب بیشتر از شهروندان سنی است. میانگین گرایش به مهاجرت شهروندان شیعه مذهب برابر ۲۹٫۰۶ و میانگین تمایل به مهاجرت در شهروندان سنی مذهب برابر است با ۲۱٫۹۱ به منظور بررسی معناداری این تفاوت به جدول آزمون T دو گروه مستقل مراجعه میکنیم. همانطور که در آزمون لون دیده میشود سطح معناداری برابر است با ۰٫۰۲۳ که نشان دهنده عدم برابری واریانس بین دوگروه است لذا در ردیف عدم برابری واریانسها به سطح معناداری دو دامنه مراجعه میکنیم. در این بخش مشاهده میکنیم که سطح دو دامنه برابر است با ۰٫۰۰۸ که به این معنی است که تفاوت تمایل به مهاجرت بین شهروندن شیعه مذهب و شهروندان سنی مذهب معنادار است. همچنین در بررسی رابطه بین دو متغیر از آزمون خی ۲ نیز بهره گرفته شده است که مشاهده میشود مقدار خی۲ برابر است با ۶٫۳۱ و مقدار معناداری برابر است با ۰٫۰۰۴ که نشان دهنده رابطه معنادار بین دو متغیر است. بنابراین فرضیه مذکور تأیید میشود.
پایان نامه
مسئله مذهب و تفاوت مذهبی مسئله چندان سادهای نیست بنابراین اگرچه به راحتی نمیتوان مذهب را عاملی محرک برای مهاجرت تشخیص داد. اما با توجه به تفاوت میزان تمایل افراد شیعه مذهب و سنی مذهب در بررسی کمی این فرضیه می توان موضوع را تأیید کرد. در مصاحبههای صورت گرفته نیز برخی افراد به صورت ضمنی به این موضوع اشاره کردهاند. نکته قابل توجه در مصاحبه ها این است که شهروندان شیعه مذهب بیشتر تمایل به مهاجرت به شهرهای شیعه نشین مانند زنجان و همدان اشاره کرده اند و بیشتر شهروندان سنی مذهب نیز سنندج را به عنوان مقصد احتمالی خود برای مهاجرت انتخاب کرده اند.
عامل مذهب و تأثیر آن بر گرایش و تمایل شهروندان به مهاجرت را نباید نادیده گرفت. در تحقیق حاضر مشاهده شد که شهروندان شیعه مذهب در شهرستان بیجار تمایل بیشتری به مهاجرت دارند تا شهروندان سنی مذهب. این موضوع را میتوان اینگونه تبیین کرد که شهرستان بیجار تنها شهرستان شیعه مذهب استان کردستان است لذا تمایل افراد شیعه مذهب به مهاجرت به مناطق و شهرهای شیعه مذهب قابل توجیه است.
در تحقیقات پیشین از جمله در تحقیقی که توسط احمدی (۱۳۷۸) به این نتیجه رسیده اند که مطالعات نشان می دهد که اختلاف زبانی تا اواسط قرن بیستم عامل نهائی مرکزگریزی این گروه ها نبوده است. بر عکس اختلافات مذهبی میان مسلمانان شیعه و سنی به ویژه در نواحی کردستان و بلوچستان نقش بیشتری در این رابطه ایفا کرده است. در حال حاضر نیز تجمع آنها در شهرها می تواند یکی از عوامل ایجاد تنش در شهرها باشد.
۴-۳-۴فرضیه چهارم
به نظر میرسد بین رضایت از امکانات بهداشتی- رفاهی موجود و مهاجرت در شهرستان بیجار رابطه معنادار وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 06:31:00 ق.ظ ]




اثر تجارت الکترونیکی بر رشد GDP، رشد بهره‌وری نیروی کار و رشد بهره‌وری کل:
بهره‌وری به بیان ساده عبارت از نسبت ستاده به نهاده است. در حقیقت، معیار بهره‌وری تلاش دارد تا در یک بنگاه یا صنعت، آن بخشی از افزایش در تولید را اندازه‌گیری نماید که به دلیل افزایش در نهاده‌های تولیدی به دست نیامده است.(کرمانی،۱۳۸۰ ش۷۰)
دلایل متعددی مبنی بر اینکه تجارت الکترونیکی می‌تواند بهره‌وری را افزایش دهد، وجود دارد. بنگاه‌ها می‌توانند با مهندسی مجدد از حداکثر ظرفیت فناوری‌های جدید بهره‌مند شوند. به عنوان مثال، با فروش الکترونیکی، بنگاه‌ها می‌توانند هزینه‌های انبارداری و سایر هزینه‌های نهاده‌ای خود را کاهش داده و یا حتی می‌توانند فرایند خرید و فروش خود را تغییر داده و هزینه مشتری یابی را کاهش دهند.
از آن جایی که تجارت الکترونیکی بخشی از فرایند گسترده تحولاتی است که از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)؛ یعنی فناوری اطلاعات (IT) به علاوه ارتباطات ایجاد می‌شود؛ لذا در بررسی اثرات اقتصادی آن‌ها به ویژه در بررسی تأثیرات آن‌ها بر رشد بهره‌وری وGDP، معمولاً از یک ادبیات اقتصادی و نیز شواهد تجربی واحد استفاده می‌شود و تنها تفاوت در جایگزین کردن معیارهای کلی اندازه‌گیری مناسب هر یک از آن‌ها، در روابط ریاضی است.
منافع حاصل از بهره‌وری در سرمایه‌گذاری بر روی زیرساخت‌هایی با ماهیت اطلاعات، برای مدتی منشا‍ء مجادلات بین اقتصاددانان بوده است. یافته‌های تحقیقات نشان می‌دهد که به‌کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات از اواسط دهه ۱۹۷۰ به این طرف، با کاهش رشد بهره‌وری نیروی کار و سرمایه در اغلب کشورهای توسعه‌یافته همراه بوده است. این مسئله به طرح مسئله‌ای تحت عنوان پارادوکس بهره‌وری سولو در سال۱۹۸۷ منجر شد: «در همه جا می‌توانید عصر کامپیوتر را مشاهده کنید الّا بهره‌وری». اولین موج تحلیل‌های تجربی اثرICT بر بهره‌وری، نشانه‌های بارزی مبنی بر اینکه استفاده از کامپیوتر موجب افزایش تولید می‌شود، ارائه نداد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
روش‌شناسی حسابداری رشد[۲]، روش غالب در اکثر مطالعات مربوط به اثرات مستقیم ICT بر رشد تولید است. در این روش، محصول با به‌کارگیری خدمات نهاده‌های مختلف تولید می‌شود. بنگاهی که هزینه‌اش را حداقل می‌کند، نهاده‌های تولید را تا جایی مورد استفاده قرار می‌دهد که هزینه نهایی هر عامل، برابر تولید نهایی آن عامل باشد. در چارچوب حسابداری رشد، تمام درآمدها به عنوان پرداخت به عوامل تولید تلقی می‌شود. تحت این شرایط، نرخ رشد تولید، برابر است با متوسط موزون نرخ رشد عوامل تولید به اضافه رشدی که به حساب نیامده است. نرخ رشد اخیر، همان نرخ رشد بهره‌وری کل (TFP) است. تابع تولید با سه نهاده را در نظر بگیرید:
(۱) 
که در آن Q تولید، K1 سرمایه IT، K2 سرمایه غیر IT و L نیروی کار است. با لگاریتم گیری از طرفین تابع (۱) و سپس دیفرانسیل‌گیری نسبت به زمان خواهیم داشت:
(۲) 
اگر در رابطه (۲) ضرایب را به جای اینکه از روش‌های اقتصادسنجی تخمین بزنیم، برابر سهم درآمدی عامل فروض کنیم، رشد بهره‌وری کل از رهیافت حسابداری رشد محاسبه می‌شود:
(۳)  رشد
اما همان‌گونه که اشاره شد، علی‌رغم سرمایه‌گذاری عظیم در ایالات‌متحده و دیگر کشورهای جهان در دهه منتهی به ۱۹۹۰ به دلیل مواجه با پارادوکس بهره‌وری، نتیجه‌گیری شد که منافع بهره‌وری حاصل از IT محسوس نبوده است (Roach 1988). با ادامه تحقیقات از سوی اقتصاددانان و محققان IT در مورد این پارادوکس (معما)، توجیه‌های متفاوتی ارائه شد. David (1990) علت را وجود وقفه‌های زمانی قابل‌ملاحظه بین سرمایه‌گذاری و بازده به دلیل تغییر ساختار بنگاه یا صنعت، می‌داند. Griliches (1994) به مسئله اندازه‌گیری (به خصوص در بخش خدمات) اشاره می‌کند. Oliner و Sichel (1994 و ۲۰۰۰) ادعا می‌کنند که تا این اواخر، علی‌رغم افزایش سرمایه‌گذاری در IT، این نوع سرمایه‌گذاری نسبت به کل سرمایه‌گذاری‌ها ناچیز بوده است.Brynjolfsson و Hitt (2002) علت را کوچکی نمونه به دلیل کمبود اطلاعات می‌دانند. اخیراً برخی از تحلیل‌گران ادعا می‌کنند که در مدلهای حسابداری رشد، ضریب سهم هزینه‌های (درآمد) محاسبه‌شده نسبت به متناظر برآورد شده آن‌ها از طریق اقتصادسنجی کوچک‌تر است. به عبارت دیگر، اگر ضرایب به جای محاسبه (حسابداری رشد) برآورد شوند (اقتصادسنجی)، عمق سرمایه[۳] (سرمایه بیشتر به ازای واحد نیروی کار) ICT در رشد بهره‌وری نیروی کار در مدل اقتصادسنجی نسبت به رهیافت حسابداری رشد، عامل مهم‌تری خواهد بود و این نتیجه متفاوت، ممکن است مربوط به عامل اشاعه[۴] ICT باشد که در رهیافت حسابداری رشد در TFP پنهان است؛ درحالی‌که در مدلهای اقتصادسنجی در کشش‌های برآوردی ظاهر می‌شود. از آنجا که کالاها و خدمات ICT، هم تولید صنایع ICT و هم نهاده صنایع استفاده‌کننده از ICT هستند، ICT می‌تواند از چهار کانال اصلی بر رشد اقتصادی تأثیرگذار باشد. (Pohjola 2003) :
۱ـ تولید کالاها و خدمات ICT که به طور مستقیم بر ارزش افزوده اثر می‌گذارد؛
۲ـ افزایش در بهره‌وری تولید در بخش ICT که در بهره‌وری کل (TFP) اثر می‌گذارد؛
۳ـ استفاده از سرمایه ICT به عنوان نهاده در تولید سایر کالاها و خدمات مؤثر است؛
۴ـ تولید و استفاده از ICT موجب افزایش بهره‌وری بخش‌هایی که ICT تولید نمی‌کنند می‌شود که این امر، موجب افزایش بهره‌وری کل می‌شود (اثرات اشاعه).
روش‌شناسی‌های اندازه‌گیری سهم ICT در رشد و بهره‌وری، بر اساس کار اولیه و اصلی Solow (1957) Griliches، Jorgenson (1967) که متعاقباً دیگران نیز از جمله Oliner و Sichel (2000) و Stiroh , Jorgenson (2000) آن را بسط داده‌اند هست. برخی از این روش‌شناسی‌ها عبارت‌اند از:
الف: گنجاندن سرمایه ICT به عنوان موجودی سرمایه مجزا در تحلیل بهره‌وری نیروی کار یا بهره‌وری کل (TFP). به عنوان مثال: (Hempell 2002)، (.Hit 2001 and Brynjolfs son 2001)
ب: گنجاندن سرمایه ICT در کنار دیگر معیارهای استفاده از ICT از قبیل استفاده از اینترنت یا تعداد کارکنانی که از ICT استفاده می‌کنند. به عنوان مثال: Rouvinen and Maliranta 2003)).
ج: گنجاندن موجودی سرمایه ICT همراه با معیارهایی در نوآوری و یا ساختار سازمانی. به عنوان مثال: Leeuwen 2003) and Wiel (،and Brnjolfssen 2001) Hitt (.
د: گنجاندن معیارهای اندازه‌گیری تجارت الکترونیکی از قبیل خرید یا فروش، خرید، فروش و خرید و فروش از طریق شبکه‌های کامپیوتری به عنوان مثال:
(Griscuolo and Waldron 2003)، (Waldron, Goodrige, Criscuolo and Clayton, 2003) .
Leeuwen و Wiel (2003) با تعریف و اضافه کردن متغیر اشاعه ICT به عنوان یک متغیر مجزا، سعی در توجیه تفاوت نتایج بررسی‌ها مبتنی بر حسابداری رشد و مدلهای اقتصادسنجی محور می‌کنند. به زعم این محققان،ICT از طریق سه فرا گرد شناخته‌شده، می‌تواند رشد بهره‌وری را افزایش دهد.
اولاً : افزایش سریع پیشرفت فنی در صنایع تولیدکنندهICT می‌تواند سهم قابل‌ملاحظه‌ای در رشد داشته باشد؛ البته به شرط اینکه این صنایع سریع‌تر از بخش‌های دیگر گسترش یابند.
ثانیاً:ICT می‌تواند از طریق استفاده از آن در فرایند تولید، محرک نیروی کار باشد. قیمت پایین برای کالاها و خدماتICT، استفاده از آن را ترغیب می‌کند که به عمق سرمایه منجر گشته و بهره‌‌وری نیروی کار را افزایش می‌دهد.
ثالثاً: از طریق اثرات اشاعه فناوری یا شبکه استفاده ازICT می‌تواند سبب بهره‌وری بالاتر شود. اثرات اشاعه وقتی پدیدار می‌شود که بازدهی اجتماعی سرمایه‌گذاری، بیش از بازده خصوصی آن باشد؛ موردی که برای سرمایه‌گذاری در فناوری اطلاعات مناسب به نظر می‌رسد.(کیهانی پور،۱۳۸۵ ش۳)
گستره مطالعات مربوط به تأثیرICT و زیرمجموعه‌های آن مانندEC بسیار وسیع است. مطالعات تجربی در تمامی سطوح جمعی سازی؛ مانند کارگاه‌های کوچک، کارخانه‌ها، بنگاه‌ها و صنایع ملی و بین‌المللی وجود دارد. اگر چه زیربنای اکثر مدلها، تابع تولیدکاب ـ داگلاس است؛ ولی از قالب‌های انعطاف‌پذیر مانند تابع ترنزلاگ و همچنین توابع هزینه مانند لئونتیف تعمیم‌یافته نیز استفاده شده است.
در سطح کلان، نتایج بر حسب دوره مطالعه در نظر گرفته‌شده، متفاوت بوده است.Kiley (1999)، Jorgenson و Stiroh (a2000) و Oliner و Scichel (2000) به شواهدی دست‌یافته‌اند که فناوری اطلاعات سهمی جزئی در رشد اقتصادی امریکا تا سال ۱۹۹۵ داشته است و سهم آن در نیمه دوم ۱۹۹۰ به طور قابل‌ملاحظه‌ای افزایش یافته است.Oulton (2001) در مورد انگلستان به نتایج مشابه رسیده است. به دلیل فقدان اطلاعات قابل‌مقایسه در سطح کشورها، نتایج در سطح بین‌المللی نامشخص است. در سطح کلان، رشته مطالعات OECD سهم ICT در رشد تولید را در کشورهای خاصی بررسی کرده‌اند. روش کار مطابق دستورالعمل بهره‌وری OECD (a2001) و بر اساس حسابداری رشد بوده است. در هر حال، طبق نتایج مطالعه جامع بین کشورها در رابطه با بازده سرمایه‌گذاریIT در کشورهای توسعه‌یافته و توسعه‌نیافته، بی‌اثر بودن استفاده ازICT در کشورهای در حال توسعه تأیید شده است (Kraemer and Dewan 2000). این مطالعه نشان می‌دهد که بازده سرمایهIT در کشورهای توسعه‌یافته، مثبت و معنی‌دار بوده؛ درحالی‌که در مورد کشورهای در حال توسعه، معنی‌دار نبوده است. طبق نتایج مطالعه، کشش تولیدیIT برای کشورهای توسعه‌یافته ۰۵۷/۰ و معنی‌دار بوده است.
علاوه بر مطالعات مربوط به اثرگذاری مستقیم سرمایهICT به عنوان نهاده تولید بر رشد تولید، می‌توان به مطالعات مربوط به اثر غیرمستقیمICT به صورت تأثیر انباشت سرمایه (به خصوص سرمایه‌گذاریICT) بر رشد بهره‌وری اشاره کرد. مطالعات مربوط به اثرات غیرمستقیمICT نیز در تمام سطوح جمعی سازی انجام‌شده؛ اما برای دقت بیشتر، مطالعات عمده در سطح خرد نیز انجام شده است. اغلب مطالعات انجام‌شده در این زمینه که با بهره گرفتن از تحلیل مقطعی[۵] انجام شده است؛ نظیر مطالعات Lichtenberg (1999،۱۹۹۵)، Lehr (1997)، Bresnahan ، Hitt و Brynjolfsson (2001) و دیگران، حاکی از وجود رابطه متقابل بینICT و دیگر عوامل تولید بنگاه‌هاست؛ به گونه‌ای که بخش قابل‌ملاحظه‌ای از رشد بهره‌وری را این اثرات تعیین می‌کنند. نظر به وجود طیف وسیعی از مطالعات در این زمینه، در اینجا به گزیده‌ای از چند مطالعه‌ای که اخیراً انجام‌شده اشاره می‌شود.
Criscuolo و Waldron (2003) در مطالعه‌ای تحت عنوان «تجارت الکترونیکی و بهره‌وری»، تأثیر معیارهای مختلف اندازه‌گیری تجارت الکترونیکی را بر بهره‌وری در سطح بنگاه‌های انگلستان در قالب یک مدل اقتصادسنجی که متغیر وابسته آن، تولید (Q) سرانه و متغیرهای مستقل آن، نهاده‌های تولید (K، L و M به ترتیب سرمایه، نیروی کار و مواد اولیه) به ازای هر واحد نیروی کار و A=exp(d1 +d1eActivity) به عنوان معیاری از استفاده از کامپیوتر برای خرید و فروش، در نظر گرفته‌شده، بررسی کرده‌اند. فرم لگاریتمی مدل قابل برآورد به صورت زیر بوده است:

جمله eActivity در قالب تصریح‌های[۶] مختلف، اثرات هر یک از موارد زیر را به طور جداگانه نشان می‌دهد:
الف: استفاده از شبکه‌های کامپیوتری فقط برای خرید یا فقط برای فروش؛
ب: استفاده از شبکه‌های کامپیوتری هم برای خرید و هم برای فروش؛
Zwick (2003) در مطالعه خود از یک تابع کاب ـ داگلاس برای بررسی اثر ICT بر بهره‌وری بنگاه‌های آلمانی استفاده کرده است. فرم قابل برآورد تابع به صورت زیر بوده است:

که در آن Y ارزش افزوده، K موجودی سرمایه که از روش PIM[7] از سرمایه‌گذاری جایگزین[۸] محاسبه می‌شود، L تعداد کارکنان،ICT متغیر مجازی برای کارگاه‌هایی که درICT سرمایه‌گذاری کرده‌اند،T متغیر مجازی برای کارگاه‌هایی که سرمایه‌گذاری پیوسته کارآموزی دارند،R سازمان‌دهی مجددی که مشارکت کارکنان را افزایش می‌دهد وX متغیر کنترل برای بعضی مشخصه‌ های کارکنان و بنگاه‌هاست. بر اساس داده‌های مقطعی، نتایج مدل، حکایت از تأثیر مثبت و فراوانICT بر بهره‌وری بنگاه‌های آلمانی دارد.

۸-۲- تجارت الکترونیکی و بیکاری

از دیدگاه نظری، بررسی تأثیر نوآوری و تغییرات فناوری بر بیکاری و اشتغال بسیار پیچیده است.
اگر چه کاربردICT در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته گسترش یافته است؛ اما تأثیرات آن بر بیکاری هنوز مبهم و مورد مجادله تحلیل‌گران اقتصادی است.
دو نوآوری فرایندی۶و تولیدی۷از دو طریق مختلف بر اشتغال (بیکاری) اثر می‌گذارند. از یک طرف، از طریق آثار جابه‌جایی[۹]، موجب کاهش تقاضا برای نیروی کار یا افزایش بیکاری می‌شود و از طرف دیگر، از طریق آثار جبرانی[۱۰] با خلق فرصت‌های شغلی جدید، موجب افزایش تقاضا برای نیروی کار می‌شود. از دیدگاه کلان اقتصادی، اثر مستقیم نوآوری فرایندی بر ذخیره نیروی کار[۱۱] باید با دو اثر نوآوری تولیدی مقایسه شود؛ یکی تأثیر کاربری نوآوری تولید و دیگری اثرات متوازن کننده و مکانیسم‌های قیمت و درآمد است که در سطوح بنگاه، بخشی یا بین صنایع عمل می‌کند. در مورد اخیر، تغییر در فناوری موجب کاهش قیمت و افزایش درآمد (سود و دستمزد) گردیده است و بیکاری (اشتغال) را کاهش (افزایش) می‌دهد.
شواهد اقتصادسنجی در سطح خرد، اثر مستقیم ذخیره نیروی کار ناشی از نوآوری را به طور کامل آشکار می‌کند؛ ولی تنها جزئی از مکانیسم‌های مذکور را نشان می‌دهد؛ لذا ممکن است نتایج مطالعات تجربی در سطح خرد، حتی بیانگر تأثیر مثبت در بیکاری نیز باشد. درحالی‌که این امکان وجود دارد که در مطالعات کلان اقتصادی، همین اثر، معکوس باشد.
به‌طور‌خلاصه، اثرگذاری تغییرات فنی را بر بیکاری می‌توان به صورت زیر خلاصه کرد:
۱٫ هر چه حساسیت مصرف‌کنندگان نسبت به تغییرات قیمت بیشتر باشد، احتمال می‌رود نوآوری، بیکاری را کاهش دهد (اشتغال را افزایش دهد)، و هر چه کشش قیمتی بیشتر باشد، افزایش تولید حاصل از نوآوری بیشتر خواهد بود؛
۲٫ هر چه کشش جانشینی سرمایه و نیروی کار بیشتر باشد، پیشرفت فنی فزوده نیروی کار[۱۲]، بیکاری را کاهش می‌دهد؛ زیرا اکنون نیروی کار نسبت به سرمایه ارزان‌تر بوده و نیروی کار، جانشین سرمایه می‌شود. عکس این مطلب در مورد پیشرفت فنی فزوده سرمایه[۱۳]، صادق است؛
۳٫ اگر بنگاه تا حدی قدرت بازار یا قدرت انحصاری داشته باشد، تمام هزینه به صورت کاهش قیمت تجلی نمی‌کند؛ در نتیجه اثر افزایش تولید، کُند شده و کاهش بیکاری کمتری را محتمل خواهد بود؛
۴٫ اگر نوآوری به سرعت در سطح صنعت انتشار پیدا نکند، بنگاه با داشتن موقعیت بهتر در مورد هزینه به قیمت متضرر شدن رقبا گسترش می‌یابد که این امر به معنی اثرات بیشتر بر اشتغال در سطح بنگاه در کوتاه مدت است. در هر حال، این مورد، تأکیدی مجدد بر این مدعاست که نباید نتایج بنگاه را به کل اقتصاد تعمیم داد. بنابراین، باید تأثیرات هر نوع فناوری از قبیل تجارت الکترونیکی را بر بیکاری بخشی و کل، از همدیگر متمایز کرد؛
۵ . نوآوری‌های تولید، اثرات قویی‌تری در گسترش تولید دارند و بنابراین به احتمال قویی‌تر باعث افزایش اشتغال یا کاهش بیکاری می‌شوند؛
۶٫ در شرایط رقابت کامل اگر تقاضای محصول با کشش باشد، بیکاری کاهش می‌یابد و اگر بی کشش باشد، بیکاری افزایش می‌یابد.
در زمینه رابطه اشتغال (بیکاری) و فناوری، مطالعات تجربی زیادی انجام شده است. تعداد مطالعات اقتصادسنجی در بین صنایع، کم ولی در سطح بنگاه‌ها زیاد است. در مجموع در بیشتر موارد، رابطه منفی (مثبت) بین بیکاری (اشتغال) و پروکسی‌های سنجش نوآوری‌های تولید مشاهده می‌شود. (به عنوان مثال: Konig و دیگران (۱۹۹۵) و Pohlmeir (1991) در مورد بنگاه‌های آلمان و Reener (1991) در مورد بنگاه‌های انگلستان را ملاحظه کنید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:30:00 ق.ظ ]




- تهیه‌ فهرستی از نقاط قوت داخلی و عمده‌ سازمان.
- تهیه‌ فهرستی از نقاط عمده ضعف داخلی سازمان.
- نقاط قوت داخلی و فرصت‌های خارجی را باهم مقایسه و نتیجه در خانه مربوطه در گروه استراتژی‌های SO قرار می‌گیرد.
- نقاط ضعف داخلی را با فرصت‌های موجود در خارج مقایسه و نتیجه در گروه استراتژی‌های WO قرار می‌گیرد.
- نقاط قوت داخلی را با تهدیدهای خارجی مقایسه و نتیجه در گروه استراتژی‌های ST قرار می‌گیرد.
- نقاط ضعف داخلی را با تهدیدات خارجی مقایسه و نتیجه در گروه استراتژی‌های ‌WT قرار می‌گیرد. (دیوید،۱۳۷۹: ۲۳)
۲-۱۶-۲- بررسی محیطی
بررسی محیطی عبارت است از نظارت، ارزیابی و نظر اطلاعات به‌دست‌آمده مربوط به محیط‌های داخلی و خارجی سازمان، میان افراد کلیدی و مؤثر آن سازمان بررسی محیطی همچنین ابزاری است که سازمان از آن برای جلوگیری از شوک‌های استراتژیک و تضمین سلامتی بلندمدت آن بهره می‌برد. (هانگر و ویلن،۱۳۸۱: ۶۰)
پایان نامه - مقاله - پروژه
ایستی[۷۸](۲۰۰۱) معتقد است، قلمرو ماتریس SWOT، وسیع و گسترده است و درواقع یک چارچوب مفهومی برای تحلیل‌های سیستمی محسوب می‌شود که امکان بررسی عوامل و مقایسه تنگناها، تهدیدها، جنبه‌های آسیب‌زننده، فرصت‌ها، تقاضاها و موقعیت‌های محیط بیرونی را همراه با نقاط قوت و ضعف استراتژی به وجود می‌آورد. (بذرافشان و احمدی،۱۳۹۲)
تجزیه‌وتحلیل عوامل داخلی روشی برای سازمان‌دهی عوامل داخلی و طبقه‌بندی آن‌ها در دو مقوله نقاط قوت و ضعف به‌منظور ارزیابی روش مدیریت و واکنش سیستم به این عوامل خاص با توجه به اهمیت مورد انتظار است. (هانگر و ویلن، ۱۳۸۱: ۱۲۰)
کارمن و همکاران (۲۰۰۷) این مدل، روشی است برای تحلیل قوت‌ها، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدیدها و ابزاری است برای تحلیل محیط‌های درونی و بیرونی که یک نگرش سیستمی به دست می‌دهد و پشتیبانی است برای چگونگی تصمیم‌گیری. روش SWOT روشی است که تفکر سیستماتیک را در بردارد و شامل عیب شناسی جامعی از عوام مربوط به تولیدات جدید، تکنولوژی، مدیریت و برنامه‌ریزی می‌شود. (رهنما و همکاران، ۱۳۹۱)
پیرز و رابینسون (۱۳۸۳) تجزیه‌وتحلیل SWOT شناسایی نظام‌مند عوامل است که راهبرد باید بهترین سازگاری را با آن‌ها داشته باشد. منطق رویکرد مذکور این است که راهبرد اثربخش باید قوت‌ها و فرصت‌های سیستم را به حداکثر، ضعف‌ها و تهدیدها به حداقل برساند. این منطق اگر درست به کار گرفته شود نتایج بسیار خوبی برای انتخاب و طراحی یک راهبر اثربخش خواهد داشت. (واحدپور و جعفری، ۱۳۹۰)
— انواع محیط
محیط عمومی[۷۹] (کلان): شامل نیروهای کلانی است که به‌طور غیرمستقیم بر فعالیت‌های سازمان اثر می‌گذارند. به‌عبارت‌دیگر مجموع عواملی که بر سازمان تأثیر می‌گذارند و از حیطه کنترل سازمان خارج می‌باشند. مهم‌ترین عناصر در محیط کلان عبارت‌اند از: عوامل اقتصادی، اجتماعی– فرهنگی، تکنولوژیکی، سیاسی– قانونی/حقوقی و جهانی. (اعرابی و همکاران، ۱۳۸۷)
محیط تخصصی[۸۰] (خرد): شامل آن دسته از عناصر یا گروه‌هایی است که به‌طور مستقیم بر شرکت تأثیر می‌گذارند و خود نیز از آن تأثیر می‌پذیرند. به‌عبارت‌دیگر شامل افراد ذینفعی است که سازمان با آن‌ها به‌طور منظم در حال ارتباط متقابل می‌باشد این افراد ذی‌نفع شامل مشتریان، عرضه‌کنندگان، رقبا،‌نهادهای دولتی، مدیران،‌جوامع محلی، گروه‌های فعال اتحادیه‌ها و واسطه‌های مالی در سطح داخلی و بین‌المللی است. (اعرابی و همکاران، ۱۳۸۷)
شکل ۲-۳: اجزای محیط خارجی شرکت (شامل محیط عمومی و تخصصی)
بررسی عوامل داخلی (درونی)
بررسی عوامل درونی سیستم مستلزم گردآوری، دسته‌بندی و ارزیابی اطلاعات مربوط به عملیات است. برای این کار باید با بهره گرفتن از رویکرد وظیفه‌ای عوامل داخلی را (قوت و ضعف سازمان) که نقش حیاتی در موفقیت سازمان دارند شناسایی نموده و به آن‌ها اولویت داد. به‌گونه‌ای که مهم‌ترین مجموعه نقاط قوت و ضعف شرکت را تعیین کرد. پس از این‌که با مشارکت مدیران و کارکنان و در قالب رویکرد وظیفه‌ای،‌قوت‌ها و ضعف‌های داخلی شناسایی شدند در یک ماتریس آن‌ها مورد ارزیابی قرار می‌گیرند تا وضعیت سازمان ازنظر برخورداری از قوت یا ضعف در آینده مشخص شود. (اعرابی و همکاران،۱۳۸۷:۲۷)
بررسی عوامل خارجی (بیرونی)
بررسی محیطی عبارت است از نظارت، ارزیابی و نشر اطلاعات به‌دست‌آمده مربوط به محیط سازمانی، میان افراد کلیدی و مؤثر آن سازمان. در بررسی عوامل خارجی، فرصت‌ها و تهدیدهای پیش روی شرکت‌ها شناسایی می‌شوند تا مدیران بتوانند با تدوین استراتژی‌های مناسب از فرصت‌ها بهره‌برداری کنند و اثرات عوامل تهدیدکننده را کاهش دهند یا از آن‌ها پرهیز نمایند. (اعرابی و همکاران، ۱۳۸۷)
ارزیابی قوت‌ها،‌ ضعف‌ها، تهدیدها و فرصت‌ها
سازمان‌ها و جوامع برای نشان دادن عکس‌العمل کارساز در قبال تغییراتی که در محیط‌های آن‌ها رخ می‌دهد، باید هرروز بیش‌ازپیش محیط‌های داخلی و خارجی خود را مورد ارزیابی قرار دهند و به قول یوگی یرا[۸۱] «این سازمان‌ها باید به‌دقت مراقب رویدادها باشند و در ضمن آنچه را مشاهده می‌کنند تفسیر نمایند». نکته مهم این است که سازمان‌ها تا زمانی که دچار بحران نشوند و یا بحرانی رخ ندهد، به فکر نقاط قوت و ضعف نیستند و همچنین در بعضی مواقع در مقابله با بحران نوعاً به تفکرات قالبی عقب‌نشینی، بهانه‌تراشی و یا ساده‌انگاری گرفتار می‌شوند و خلاصه اینکه این نتیجه‌ها می‌توانند اشتباهات عظیمی باشند. (آهنگران، ۱۳۸۲: ۱۳۵)
تجزیه‌وتحلیل محیطی؛ فرایند بررسی،‌مشاهده و تفسیر فرصت‌ها و تهدیدهای پدید آمده برای موسسه از محیط کاری خود و محیط‌های عمومی است. (امیرکبیری،۱۳۸۱:۱۳۰)
۲-۱۶-۳- نقاط قوت
نقطه قوت یک سازمان یک کاربرد موفق از یک شایستگی یا بهره‌برداری از یک عامل کلیدی در جهت توسعه رقابت‌پذیری شرکت می‌باشد. عوامل قوت، عواملی هستند که نسبت به گذشته سازمان، نسبت به متوسط صنعت یا نسبت به رقبای آن برای سازمان مزیت به‌حساب آیند. نقاط قوت سازمان شامل مهارت‌ها و توانایی‌هایی است که سازمان را قادر می‌سازد استراتژی‌هایش را به‌درستی و به‌خوبی طراحی و اجرا کند. (اعرابی و همکاران،۱۳۸۷:۲۷)
کیم پنر، قوت را این‌گونه تعریف می‌کند «داشتن یک وضعیت مؤثرتر و بهره‌ورتر موسسه نسبت به رقبا در هر نوع مورد و زمینه است». (امیرکبیری، ۱۳۸۱: ۱۷۳)
۲-۱۶-۴- نقاط ضعف
نقطه‌ضعف یک سازمان یک کاربرد ناموفق از یک شایستگی یا عدم بهره‌برداری از یک عامل کلیدی که رقابت‌پذیری شرکت را کاهش می‌دهد.نقاط ضعف مهارت‌ها و توانایی‌هایی هستند که سازمان به خاطر عدم برخورداری از آن‌ها نمی‌تواند استراتژی‌هایی را انتخاب و اجرا کند که از مأموریت سازمانی حمایت شود. عواملی ضعف تلقی می‌شوند که سازمان توانایی انجام آن‌ها را ندارد درحالی‌که قبلاً می‌توانست انجام دهد یا رقبای اصلی این توانایی رادارند. کهنگی و فرسودگی ماشین‌آلات، فقدان منابع مالی و غیره از این جمله هستند. (اعرابی و همکاران،۱۳۸۷:۲۷)
ضعف برای یک موسسه، به داشتن جهات و فعالیت‌های کم بهره‌ور و کم تأثیر (دارای بهره‌وری یا اثربخشی پایین) نسبت به رقبای خویش گفته می‌شود؛ به‌عبارت‌دیگر ضعف، داشتن وضعیت بد موسسه نسبت به رقبایش است. (امیرکبیری، ۱۳۸۱: ۱۷۶)
۲-۱۶-۵- تهدیدها
یک حالت خارجی است که می‌تواند به‌صورت منفی بر پارامترهای عملکردی شرکت تأثیر گذاشته و مزیت رقابتی که ایجادکننده اقدامات مثبت در زمان مناسب است را کاهش دهد. تهدید و یا خطر، به وضعیت جدیدی گفته می‌شود که تحقق‌پذیری اهداف موسسه را مشکل و یا به‌صورت عدم امکان درمی‌آورد. در یک موسسه هر چیزی که می‌تواند مانع موفقیت یا سبب ضرر گردد یک عنصر تهدید به شمار می‌آید. (امیرکبیری، ۱۳۸۱: ۱۷۵)
۲-۱۶-۶- فرصت‌ها
فرصت یک حالت خارجی است که می‌تواند به‌صورت مثبت بر پارامترهای عملکردی شرکت تأثیر گذاشته و مزیت رقابتی که ایجادکننده اقدامات مثبت در زمان مناسب است را بهبود دهد. فرصت به اعتبار مفهوم کلمه، به پدید آمدن زمان مناسب و شرایط برای هرگونه فعالیتی گفته می‌شود. بل[۸۲] فرصت را این‌گونه تعریف می‌کند «مبارزه خواهی موسسه با توجه به شرایط محیطی مناسب برای اهدافی است که ماهیت امکان موفقیت به همراه دارند.»(امیرکبیری،۱۳۸۱: ۱۷۱)
۲-۱۷- کاربرد مدل SWOT در آسیب‌شناسی نظام برون‌سپاری
تجزیه‌وتحلیل موقعیت (SWOT) عبارت است از پیدا کردن یک استراتژی یا موازنه استراتژیک بین فرصت‌ها (بیرونی) و نقاط قوت (درونی) با توجه به تهدیدها (بیرونی) و نقاط ضعف (درونی)، در جهت رفع آن‌ها. (هانگر و ویلن، ۱۳۸۱: ۱۲۶)
محقق در نظر دارد با بهره گرفتن از ماتریس SWOT که از ویژگی‌های آن احصاء نقاط ضعف،‌قوت و تهدید و فرصت می‌باشد؛ و همچنین بهره‌گیری آسان و کمک به تدوین استراتژی مطلوب و کاربردی درزمینه برون‌سپاری می‌باشد. ابتدا وضعیت شهرداری قم را از جهت عوامل چهارگانه ماتریس نسبت به آسیب‌شناسی پروژه‌های برون‌سپاری با نظر نخبگان ارزیابی نماید. سپس به تدوین الگوی جهت برون‌سپاری و استراتژی در این زمینه مبادرت ورزد. اهم فعالیت‌های برون‌سپاری شده به تفکیک عبارت‌اند از: تأمین نیروی انسانی، نگهداری فضای سبز مناطق، رفت‌وروب و جمع‌ آوری پسماند، ممیزی املاک، نگهداری و تعمیرات دارایی‌های رایانه‌های (سخت‌افزار و نرم‌افزار)، سامانه ارتباط مردمی ۱۳۷، نگهداری و تعمیرات تأسیسات و فضای ساختمان مرکز، خدمات فنی و مهندسی، آموزش کارکنان بر اساس سرفصل‌های سازمان شهرداری‌ها
— نقاط قوت برون‌سپاری شهرداری قم
- وجود عزم مدیریتی و سازمانی در برون‌سپاری
- وجود دستور مؤکد جناب شهردار و مصوبات شورای اسلامی شهر
- وجود تجارب نسبی موفق برون‌سپاری در برخی از فرآیندهای مدیریت شهری قم
— نقاط ضعف برون‌سپاری شهرداری قم
- عدم بهره‌گیری از ادبیات موضوعی مشترک و متناسب برون‌سپاری در شهرداری
- عدم وجود گردش مناسب اطلاعات و کار بین شهرداری، پیمانکاران و بهره‌برداران خدمتی
- عدم تضمین امنیت و سرمایه‌های شغلی، جذب‌شده در برون‌سپاری
- عدم وجود برنامه‌های حمایتی در ظرفیت‌سازی بخش خصوصی و توسعه متوازن امور برون‌سپاری
- عدم شفافیت در استفاده از منابع سازمانی در مشارکت با ظرفیت‌های بخش خصوصی
- نبود نظامنامه و دستورالعمل‌های نظارتی مناسب در اکثر فرآیندها
- عدم شفافیت در مرز خدمات بخش خصوصی و خدمات شهرداری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:30:00 ق.ظ ]




دیگران دوزخ اختیار کننـــد

 

 

 

این ضرب المثل بدان آوردم تا بدانی که صد چندان که دانا را از نادان نفرت است، نادان را از دانا وحشت است.

 

 

زاهـــدی در سماعِ رندان بود
گــر ملولی زما ، تُرُش منشین
جمعی چو گل و لاله به هم پیوستــه
چون باد مخالف و چو سرما ناخوش

 

***

 

زان میان گفت شاهدی بلخی
که توهم در دهــان ما تلخـی
تو هیـــزم خشک در میــانی رستــه
چون برف نشسته ای و چون یخ بسته»

 

 

 

(سعدی، ۱۳۸۷: ۱۳۹)
در این حکایت تمثیلی دو شخصیت برگزیده شده که سنخیتی با هم ندارند این دو از وجود یک دیگر در رنجند و هر کدام تحمّل دیگری را ندارد و از مجاورت با هم به جان آمده­اند. شیخ اجل برای بیان پند و اندرز خود، طوطی را شخصیت و نماد زیبایی و دانایی می­داند و زاغ را نماد زشتی و نادانی. به عبارتی دیگر، طوطی می تواند نماد پارسایان زیان آور و خوش سخن باشد و زاغ نماد رندان خموش و نادان.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
باب دوم، «در اخلاق درویشان» نیز نمونه ای دیگر از فابل آمده است:
«یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته. شوریده­ای که در آن سفر همراه ما بود نعره برآورد و راه بیابان گرفت و یک نَفَس آرام نیافت. چون روز شد گفتم: این چه حالت بود؟ گفت: بلبلان را شنیدم که بنالش در آمده بودند از درخت و کبکان در کوه و غوکان در آب و بهایم در بیشه؛ اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من بغفلت خفته.

 

 

دوش مرغی به صبح می نالیـد
یکی از دوستـان مخلـــص را
گفت: باور نداشتــم که تو را
گفتم: این شرطِ آدمیّت نیست

 

 

 

عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
مگــــر آواز من رسیــد به گوش
بانگِ مرغی کند چنین مــدهوش
مرغ تسبیح گوی و ما خامـوش!»
(سعدی،۱۳۸۷: ۹۷)

 

 

 

شخصیت هایی که در این حکایت آمده است هر کدام نماد افـراد خداشنـاس، عابد و شاکـر می تواند باشد یا کسانی که به کمال معرفت و شناخت دست یافته اند. درسی که در این حکایت داده شده است و مخاطب را اندرز کرده است عبادت و خداپرستی است.
گلستان دنیای واقعی انسان را نشان می دهد؛ دنیایی به دور از بدی و زشتی، دنیایی که در آن ظلم و ستم و بی عدالتی وجود ندارد و سراسر آن آزادی و شادمانی است، به واقعیت ها می نگرد و به بیان مسائلی می پردازد که واقعیت دارد و سعی می کند که این واقعیت ها را به مخاطب خویش نیز القا کند. به همین خاطر در گلستان بیشتر با پارابل روبه رو هستیم مانند بوستان. تعداد فابل های موجود در گلستان نیز مانند بوستان بسیار اندک است. حکایات گلستان بیشتر از نوع پارابل هستند که در صفحات بعد در مورد آن توضیح خواهیم داد.
۳-۴-۴-۲- حکایات انسانی(پارابل)
«پارابل، روایت کوتاهی است که در آن شباهت های جزء به جزء بسیاری با یک اصل اخلاقی یا مذهبی یا عرفانی وجود دارد و از این معمولاً بر زبان پیامبران و عارفان و مردان بزرگ گذشته است. به عنوان نمونه تمام باب پانزدهم انجیل لوقا مشتمل بر تمثیلاتی که بر زبان مسیح گذشته است را می توان نام برد.» (شمیسا، ۱۳۷۱: ۲۱۰)
الف: کاربرد پارابل در بوستان
شیوه ی دیگری که در آثار سعدی می توان به ویژه در بوستان برشمـرد، که سعدی به کمک آن ها مخاطب خود را اندرز کرده است، پارابل است. در بوستان و گلستان کاربرد پارابل بیشتر ازفابل می­باشد که سعدی برای راهنمایی خلق از آن ها بهره گرفته است و راه سعادت و کمال را نشان داده است. بیشتر پارابل های گلستان و به ویژه بوستان ، پارابل های اخلاقی، مذهبی و اجتماعی هستند.
سعدی مضامین فکری و اخلاقی را در کتاب بوستان، در قالب حکایت های سرشار از پند و اندرز به انسان ها مطرح کرده و به تصویر کشیده است. در یک کلام می توان گفت بوستان دنیای کمال یافته ای است که شیخِ شیراز، به کمک آن توانسته افراد بشری را تعلیم دهد.
در بوستان همانند گلستان بسیاری از حکایت ها از گونه های پارابل اخلاقی هستند که هر کـدام از این حکـایت ها به نوعی مسائل اخـلاقی را در قـالب تمثیـل به تصــویر مـی کشند و مخاطب را اندرز می دهند: مثلاً در باب اول بوستان «در عدل و تدبیر رأی» اوّلین حکایت چنین بیان شده است:

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:29:00 ق.ظ ]




: پاسخ خبرگان 
: میانگین پاسخ 
: انحراف استاندارد پاسخ‌هاs
: حجم نمونهn
۳-۸- خلاصه فصل
در این فصل کلیات روش تحقیق به کار گرفته شده در تحقیق حاضر مورد بررسی قرار گرفت . پرسشنامه ابزار جمع آوری اطلاعات بوده و ارزیابی پایانی آن نیز بااستفاده از نرم افزار spss صورت خواهد گرفت . همچنین روایی پرسشنامه نیز با هماهنگی استاد محترم راهنما و مشورت با صاحبنظران احراز گردیده است . جامعه آماری تحقیق ، متشکل از ۱۵ نفر از مدیران اداره آموزش و پرورش در سال ۱۳۹۳ بود.
فصل چهارم
مدلسازی و تحلیل آماری
۴-۱- پیشگفتار
تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم یک ابزار مدیریتی محسوب می‌شود که به وسیله آن می‌توان سیستم‌های کسب و کاری مختلف را ایجاد کرده، بهبود یا تغییر داد. با بهره گرفتن از این ابزار می‌توان ضمن شناخت جنبه‌های مختلف سیستم، چگونگی کارکرد و نحوه تعامل و ارتباط اجزای آن با یکدیگر، اقدام به اصلاح، بهبود، طراحی یا بازطراحی سیستم‌های کسب و کاری نمود. در واقع تجزیه و تحلیل سیستم‌ها از ابزارهای اساسی مدیریتی در تغییر سازمان‌ها در راستای بهبود عملکرد آنها محسوب می‌گردد.
آموزش و پرورش، وظایف زیادی بر عهده دارد، در این فصل مهمترین وظایف این سازمان را عنوان نموده و به تجزیه و تحلیل آن توسط متدولوژی RUP و زبان مدلسازی UML و با بهره گرفتن از نزمافزار Rational Roze میپردازیم.
۴-۲-مدلسازی سازمان آموزش و پرورش
در این بخش به مدلسازی سازمان آموزش و پرورش با بهره گرفتن از متدولوژی RUP و زبان مدلسازی UML میپردازیم. در این راستا، ابتدا به بررسی نیازمندیها، نمودار مورد کاربری و ترشیح هر کدام ازموارد کاربری و نمودار توالی مربوط به آنها میپردازیم.
اهم وظایف سازمان آموزش و پرورش عبارت است از:
۱-تهیه و تنظیم مقرررات و تنظیم لوایح مزبوط به وظایف محوله
۲-همکاری با وزارت های فرهنگ و آموزش عالی و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و دستگاههایی که بهنحوی درامر اموزش دخالت دارند جهت هماهنگ نمودن آموزشها در چارچوب نظام اموزشی کشور
۳-تأمین و تدارک نیازمندیهای آموزشی و پرورشی
۴-تألیف و توزیع کتب درسی و نشریات کمک آموزشی براساس برنامهریزیهای زمانبندی شده در چارچوب نظام آموزشی
۵-آموزش مستمر معلمان و کارکنان وزارت بهمنظور ارتقاء سطح توانایی شغلی آنان
۶-جذب و انتخاب افراد صالح برای تعلیم و تربت از طریق گزینش
پایان نامه - مقاله - پروژه
۷-تأمین نیاز نیروی انسانی آموزشیو پرورشی وزارت
۸-تأمین آموزش و پرورش رایگان تا پایان دوره متوسطه
۹-صدور اجازه تأسیس و نظارت مستمر بر مدار س وابسته به مردم و دیگر دستگاه های اجرایی و آموزشگاههای آزاد
۱۰-ایجاد و اداره مدارس ایرانیان مقیم خارج از کشور با هماهنگی وزارت امور خارجه
۱۱-نظارت بر اجرای صحیح و دقیق کلیه آییننامهها و سنجش و ارزیابی نتایج حاصله از برنامهها
۱۲-نظارت بر امتحانات و سؤالات نهایی دوره متوسطه
۱۳-ارتباط مستمر با اولیاء دانش آموزان و استمداد از آنها در تعلیم و تربیت
با بررسیها و مطالعه روی سازمان آموزش و پرورش، چارت سازمانی نشان داده شده در شکل (۴-۱) را در این تحقیق برای این سازمان، درنظر گرفتهایم.

شکل ۴-۱- چارت سازمانی آموزش و پرورش
نمودار مورد کاربری سازمان آموزش و پرورش با توجه به بررسی وظایف آن بهصورت شکل (۴-۲) میباشد:

شکل ۴-۲- نمودار مورد کاربری سازمان آموزش و پرورش
در ادامه به شرح هر یک از موارد کاربرد یا به عبارتی فعالیتها و اهداف سازمان آموزش و پرورش و نمودار توالی مربوط به آنها میپردازیم.
جدول ۴-۱- تشریح مورد کاربری مربوط به استخدام نیروی آموزشی

 

سناریوی شماره ۱ سازمان آموزش و پرورش نام: استخدام نیروی آموزشی
Actor:متصدی استخدام و متقاضی
(Pre-Condition): متقاضی، تقاضای استخدام میکند.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:29:00 ق.ظ ]