کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



هنگامی که عنصر با مقایسه می شود، یکی از اعداد بالا به آن اختصاص می یابد. در مقایسه عنصر با ، مقدار معکوس آن عدد اختصاص می یابد ()

 

 

 

توجه داشته باشید که ماتریس مقایسات زوجی، سطر i با ستونj مقایسه می شود. بنابراین تمام عناصر قطر اصلی این ماتریس عدد یک می باشد؛ همچنین هر مقدار زیرقطر اصلی، معکوس مقدار بالای قطر است. نرم افزاری بنام Expert Choice برای حل مسائلAHP وجود دارد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۵) پیشینه تحقیق
الف) تحقیقات خارجی:
از مهمترین مطالعات صورت گرفته در حوزه عوامل موثر بر تسهیل تجاری می توان به بررسی های صورت گرفته توسط زکی[۳۶] (b2010، a2010، ۲۰۰۹) اشاره نمود که تلاش کرده بحث تسهیل تجاری را به تفکیک با تأکید بر داده های کشور مصر و نیز کشورهای افریقایی، آسیایی و خاورمیانه در قالب مدل بیان نماید. زکی در مطالعات خود تلاش کرده با شناسایی مؤلفه های مؤثر بر تسهیل تجاری مانند استفاده از اینترنت، بروکراسی اداری، فساد، موانع و محدودیتهای جغرافیایی، زمان صرف شده برای تجارت و… اثر این عوامل را مورد بررسی قرار دهد. وی با معادلسازی هریک از مؤلفه های برشمرده به (معادل) بار تعرفه ای برای تجارت، با بهره گرفتن از یک مدل جاذبه تلاش کرده یک الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه را طراحی و به دنبال آن اثر هریک از این عوامل را از مجرای تسهیل تجاری بر سایر متغیرها برآورد نماید. نتایج وی حکایت از آن دارد که با رویکرد منطقه ای، کشورهای در حال توسعه افریقایی و آسیایی و به ویژه کشورهای خاورمیانه میتوانند به مراتب بیش از (حتی) کشورهای توسعه یافته از تسهیل تجاری منتفع شوند (مراد حاصل، ۱۳۸۷).
پرز و ویلسون (۲۰۱۱) به شناسایی عوامل موثر بر تسهیل تجارت در ۱۰۰ کشور در دوره زمانی ۲۰۰۴ الی ۲۰۰۷ پرداختند. آنها این عوامل را در دو گروه شاخص های زیرساخت «سخت» و «نرم» طبقه بندی نمودند. زیرساختهای سخت شامل استفاده از تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات و زیرساختهای فیزیکی مانند کیفیت خطوط زمینی و ریلی و… می شد. همچنین زیرساخت های نرم شامل محیط کسب و کار و کارایی حمل و نقل بود. نتایج آنها نشان داد که اصلاح تسهیل تجاری در کشورهای توسعه یافته می تواند عملکرد اقتصادی را بهبود بخشد.
شپارد[۳۷] و ویلسون (۲۰۰۹) در مطالعه خود به پیشرفت و شاخص های تسهیل تجارت در کشورهای جنوب شرق آسیا پرداختند. نتایج تحقیق آنها نشان داد که جریان تجارت در آن کشورها بطور ویژه ای به زیرساختهای حمل و نقل و تکنولوژی اطلاعاتی و ارتباطی حساسند. در انتها آنها پیشنهاد نمودند که کشورهای مورد مطالعه می بایستی اصلاحات اقتصادی اساسی به منظور کسب منافع حاصل از تسهیل تجارت انجام دهند و این اصلاحات باید چیزی ورای اصلاحات تعرفه ای باشد.
همچنین در این زمینه می توان به مطالعات ایوانف و کرک پاتریک[۳۸](۲۰۰۸) اشاره نمود. در این مطالعه که برای ۱۲۴ کشور در حال توسعه و توسعه یافته (با تأکید بر کشورهای افریقایی) برای سال های ۲۰۰۳- ۲۰۰۴ انجام شده از یک مدل پایه جاذبه[۳۹] استفاده و مشاهده گردید تسهیل تجاری نقش بسزایی در توسعۀ تجاری کشورهای مورد بررسی داشته است. در این مطالعه برای تسهیل تجاری از متغیرهایی چون: تعداد فرآیندها، اسناد و روزهای مورد نیاز جهت انجام امور اداری واردات و صادرات که توسط بانک جهانی و در قالب شاخص فضای کسب وکار تولید می شود، استفاده شده است.
در مطالعۀ دیگر شپارد[۴۰] (۲۰۱۰) مشاهده شد که کاهش معادل یک واحد انحراف معیار در متغیرهایی چون هزینۀ صادرات، تعرفه ها و هزینه های حمل و نقل که تابعی از فاصله جغرافیایی کشورها از یکدیگرند، می‎تواند در شرایطی بین ۳ تا ۱۲ درصد صادرات را بهبود بخشد. در این مطالعه که برای ۱۱۷ کشور منتخب انجام شده مشاهده گردید با توجه به فاصلۀ جغرافیایی کشورها، تسهیل فرآیندهای تجاری در کشورهای مبدأ می تواند اثر معناداری بر حجم تجارت میان آنها داشته باشد که در برخی موارد اثر آن حتی با کاهش هزینه‎های مستقیم تجارت نیز قابل مقایسه است. در این مطالعه تعداد فرآیندهای گمرکی، اسناد مبادله شده و… به عنوان شاخص های تسهیل تجاری در نظر گرفته شده است. از دیگر مطالعات انجام شده در این باره می‎توان به گزارش( تحلیلی- توصیفی) سازمان ملل (۲۰۱۰) اشاره کرد که طی آن اثر تسهیل تجاری بر توسعه تجارت با تأکید بر فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته است.
همچنین فلیپ و کومار[۴۱] (۲۰۱۰) در قالب مطالعۀ بین کشوری انجام دادهاند، اثر مثبت تسهیل تجاری بر حجم تجارت میان کشورها بررسی شده است. در این مطالعه از یک مدل جاذبه استفاده گردیده، اما نکته مهم در این خصوص این است که برای متغیر تسهیل تجاری از شاخص عملکرد لجستیک[۴۲] استفاده شده است.
ویلسون و همکاران (۲۰۰۴) نیز در مطالعۀ خود که برای مجموعه ای از ۷۵ کشور منتخب صورت گرفته بود دریافتند که توسعه و ارتقای تسهیلات حوزه تجارت میتواند عملکرد تجاری کشورهای مورد مطالعه را ۱۰ درصد ارتقا دهد. از دیگر مطالعات انجام شده در این باره می توان به مطالعه سادیکوف[۴۳] (۲۰۰۴)، دنیس[۴۴] (۲۰۰۶)، پومفرت و سوردیان[۴۵] (۲۰۱۰)، تونگ و چانگ[۴۶] (۲۰۱۰) نیز اشاره کرد.
ب) تحقیقات داخلی:
در ایران نیز برخی تحقیقات در این زمینه انجام گرفته است. در زیر به برخی از آنها اشاره شده است.
کرمی (۱۳۹۰) به بررسی جایگاه گمرک الکترونیک در تسهیل تجارت پرداخت. او در تحقیق خود به تحلیل جایگاه گمرک الکترونیک در تسهیل تجارت، اقدامات انجام شده در کشور به منظور اجرای گمرک الکترونیک و چالش های موضوع پرداخت و در نهایت موارد زیر را به منظور برطرف کردن موانع پیشنهاد نمود: ۱٫ اولویت دادن به تحقق گمرک الکترونیک. ۲٫ تشکیل تیم های متشکل از تحلیلگران زبده به منظور کارشناسی دقیق و جامع تمام رویه ها و تعریف جدید از موجودیت ها در گمرک و تمام سازمان های همجوار، ۳٫ تهیه و تدوین استاندارد ملی و هماهنگ با استاندارد بین المللی بخصوص در فرمت پایگاه داده‎ای و بر اساس الگوی های تحلیلی انجام شده و تبعیت سازمان ها در طراحی از آن، ۴٫ الزام دولت به ایجاد بستر ساختاری و شبکه ای امن و پرسرعت با پوشش وسیع جغرافیایی با ایجاد گمرک الکترونیکی، خطاهای سهوی و احیانا عمدی انسانی را در حین کار به صفر می رساند و در نتیجه سلامت اداری را تا حد زیادی ارتقا پیدا خواهد کرد.
مراد حاصل و همکاران (۱۳۸۷) به بررسی اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر فضای کسب و کار و تسهیل تجاری پرداختند. آنها در مقاله خود با بهره گرفتن از مبانی نظری موجود دو مدل پایه مربوط به عوامل موثر بر فضای کسب و کار و تسهیل تجاری استخراج و با بهره گرفتن از روش داده های تابلویی (پنل) برای دو گروه از کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته تصریح و برآورد کردند. نتایج مقاله آنها حکایت از تاثیر معنادار فناوری اطلاعات و ارتباطات بر فضای کسب و کار و تسهیل تجاری در کشورهای توسعه یافته و نامشخص بودن این اثر در کشورهای در حال توسعه دارد. بدین معنا که کشورهای توسعه یافته توانسته اند از قابلیت‎ها و مزایای فناوری اطلاعات و ارتباطات در مسیر رشد خود استفاده نمایند. حال آنکه در کشورهای در حال توسعه اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر فضای کسب و کار و تسهیل تجاری محسوس نیست.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱) مقدمه
پژوهش فرآیندی است که از طریق آن می­توان درباره ناشناخته­ها به جستجو پرداخت و نسبت به آن شناخت لازم را کسب کرد. در این فرایند از چگونگی گردآوری شواهد و تبدیل آنها به یافته­ ها تحت عنوان «روش­شناسی» یاد می شود. روش علمی یا روش پژوهش علمی فرایند جستجوی منظم برای مشخص کردن یک موقعیت نامعین است. هر تحقیقی بدین منظور صورت می­گیرد که بتواند از یافته­هایی که از مطالعه یک یا چند گروه کوچک به نام نمونه به دست می ­آید، تعمیم‌هایی را در ارتباط با گروه بزرگتری که جامعه نامیده‌‌ می­ شود و این گروه کوچک در واقع معرفی برای آن هستند، انجام دهد، محقق سعی دارد با کمک روش­ها و فنون آمار استنباطی مقادیر مربوط به ویژگی­های جامعه را برآورد کند و این کار را به گونه‎ای انجام دهد که دارای اعتبار بوده و تا آنجا که امکان دارد از خطا به دور باشد؛ از آنجا که در اکثر مطالعات، محقق نمی­تواند به تک ­تک رویدادها و یا افراد تشکیل دهنده جامعه مورد نظر دسترسی داشته باشد، لذا بهره­ گیری از روش­ها و فنون خاصی که استنباط آماری بر آنها استوارند ضرورت پیدا می­ کند. در بسیاری از مطالعات، حتی اگر امکان دست­یابی به واحدهای اجزاء جامعه نیز میسر باشد ملاحظات اقتصادی و مسئله زمان نیز عوامل مهمی هستند که محقق را وادار می­ کنند با مطالعه نمونه ­ای از جامعه به استنتاج و تعمیم­های لازم بپردازد.
از این رو، در این فصل کوشش شده ‌است ابتدا روش و قلمرو تحقیق و پس از آن به مواردی همچون جامعه آماری تحقیق، نمونه آماری و روش نمونه‌گیری، حجم نمونه، روش و ابزار جمع‌ آوری اطلاعات، تعیین روایی و پایایی ابزار، متغیر‌های تحقیق و روش های تجزیه تحلیل داده‌ها پرداخته شود.
۳-۲) روش تحقیق
پژوهشگران با توجه به زوایای مختلف تحقیق از جمله هدف، موضوع، ماهیت داده، و زمان تحقیق، انواع مختلف تحقیقات را بیان می کنند. در زیر به تقسیم بندی خصوصیات تحقیق فوق بر حسب پارامترهای در نظر گرفته شده می پردازیم:

 

 

  • تحقیق بر اساس هدف:

 

 

تحقیق فوق بر اساس هدف، تحقیقی کاربردی محسوب می شود. هدف تحقیقات کارُبردی توسعه دانش کاربُردی در یک زمینه خاص است. به عبارت دیگر تحقیقات کارُبردی به سمت کارُبرد علمی دانش هدایت می‌شود. همچنین در این نوع تحقیق، نتایج یافته هایش برای حل مشکلات خاص انجام می شود وتلاشی برای پاسخ دادن به یک معضل و مشکل عملی است که در دنیای واقعی وجود دارد.

 

 

  • تحقیق بر اساس ماهیت داده:

 

 

تحقیق فوق بر اساس ماهیت داده ها، تحقیقی کمی بشمار می رود. به لحاظ نظری، اینگونه تحقیقات ریشه در مکتب اثبات گرایی دارد و صاحبنظران این روش علاقه مند به تبدیل اطلاعات تحقیق بصورت نمادهای ریاضی به منظور استفاده از قابلیت تحلیل های آماری و ریاضی برای توصیف و تحلیل پدیده های اجتماعی می باشند. در مجموع، روش اثباتی مدعی است که با روش تجربی سروکار دارد و شناخت حوادث و رویدادها و وضعیت های مختلف بر اساس مشاهده بدست استوار است. شناخت علمی، از طریق همبستگی مباحث نظری با مشاهده بدست می آید. یعنی در علم، نظریه و مشاهده، ذاتا˝ جدایی ناپذیرند. در هر صورت، هرگونه ابزاری که برای حصول به دقت نظر در علم مورد استفاده قرار گیرد، از نظر اثبات گرایان می تواند بکار گرفته شود (کرم پور، صفری، ۱۳۹۰).
۳-۳) قلمرو تحقیق:

 

 

  • قلمرو موضوعی تحقیق: قلمرو تحقیق فوق مرتبط با حوزه های بازاریابی بین الملل است که در اینجا به شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر در تسهیل تجارت پرداخته شد.

 

 

 

  • قلمرو زمانی تحقیق: داده های تحقیق فوق از ارگان های ذی ربط و با توجه به شرایط موجودشان (سال ۹۲) جمع آوری شده است.

 

 

 

  • قلمرو مکانی تحقیق: داده های تحقیق از صاحب نظران که محل فعالیتشان در شهرستان رشت است جمع‎آوری شده اند.

 

 

۳-۴) شیوه و ابزار جمع آوری اطلاعات:
مهمترین روش های گردآوری اطلاعات در این تحقیق بدین شرح است :

 

 

  • مطالعات کتابخانه‌ایدر این قسمت جهت گردآوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری و ادبیات تحقیق موضوع، از منابع کتابخانه‌ای، مقالات، کتابهای مورد نیاز و… استفاده شده است.

 

 

 

  • تحقیقات میدانیدر این قسمت در از دو پرسشنامه جهت جمع آوری داده ها استفاده شد. در مرحله اول پس از شناسایی عوامل موثر و به منظور انتخاب بااهمیت ترین آنها پرسشنامه اولیه طراحی شد. در این پرسنامه از طیف ۷ گزینه ای لیکرت استفاده شد. در مرحله بعد پس از انتخاب عوامل اثربخش پرسشنامه مقایسات زوجی مختص استفاده در روش AHP استفاده شد.

 

 

۳-۵) گام های تحقیق
مراحل انجام پژوهش فوق را می توان در نمودار ۳-۱ ملاحظه نمود.
نمودار ۳-۱) گام های تحقیق
۳-۶) پایایی پرسشنامه
پس از تدوین طرح مقدماتی پرسشنامه، تلاش گردید تا میزان روایی و پایایی پرسشنامه تعیین شود. در این تحقیق به منظور تعیین پایایی آزمون از روش آلفای کرونباخ استفاده گردیده است. این روش برای محاسبه هماهنگی درونی ابزار اندازه گیری که خصیصه های مختلف را اندازه گیری می کند به کار می رود. بدین منظور با بهره گرفتن از داده های به دست آمده از این پرسشنامه ها و به کمک نرم افزار آماری SPSS میزان ضریب اعتماد با روش آلفای کرونباخ برای این ابزار محاسبه شد. ضریب آلفای کرونباخ به طریق زیر محاسبه می شود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 02:59:00 ق.ظ ]




۵- آقای فردین حسنی در سال ۲۰۱۲ به بررسی ارتباط بین مدیریت دانش و توانمندسازی نیروی انسانی در کشور تاجیکستان پرداختند که از شیوه دلفی برای کسب اطلاعات استفاده نمود. نتایج نشان داده که اولویت جنبه های مدیریت دانش در توانمندسازی عبارتست از: انتقال تجربه، مشارکت، خلاقیت و الگوبرداری. این اولویت بیانگر تمرکز فعالیتهای سازمانی بر مدیریت دانش دارد. برای سنجش توانمندسازی از ابعاد توماس ۱۹۹۵ استفاده نموده است.
پایان نامه
۶- جده و ملهم در سال ۲۰۱۱ به بررسی تاثیرات تکنولوژی دانش و دانش بر توانمندسازی کارکنان اردن پرداختند. برای سنجش توانمندسازی از شاخصهای معنیداری، شایستگی، خودتعیینی، استقلال استراتژیک و تاثیرگذاری استفاده نمودهاند. طبق نتایج تحقیق به موقعبودن و قابلیت درک اطلاعات و همچنین ویژگیهای تکنولوژی اطلاعات بر توانمندسازی تاثیر معنادار دارد.
۷- موسوی قیداری، سمیه؛۱۳۹۰؛ چارچوب تاثیر مدیریت دانش بر حکمرانی الکترونیکی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس
مدیریت دانش برای موفقیت در عرصه ظهور الکترونیک الزامی است. از آنجا که فعالیتهای دولت به سوی وبمبنا پیش می روند لذا پیادهسازی مناسب مدیریت دانش بسیار مهم میباشد. هدف تحقیق ارائه چارچوب برای تاثیرات مدیریت دانش بر حکمرانی الکترونیکی می باشد. مدیریت دانش در سطح ملی را به سه بعد اهداف، کارکردها و ابزارها تقسیم نمودهاند.
۸- موسوی، سید اسماعیل؛ ۱۳۹۰؛ ارائه چارچوب مدیریت دانش در سازمان دانشمحور مورد مطالعه: ستاد فناوری نانو ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس
بر طبق نظر ایشان باید سازمان دانشمحور برای کسب مزیت و برتری به دنبال مدیریت دانش بروند لذا باید عوامل کلیدی موفقیت آن را بشناسند. از دیدگاه موسوی ۱۳۹۰، ابعاد مدیریت دانش عبارتند از: شناسایی و اعتبارسنجی دانش، سازماندهی دانش، اشتراکگذاری دانش، بکارگیری دانش، نوآوری دانش و تجاری سازی آن؛ نتایج تحقیق وی نشان داد که از میان عوامل کلیدی موفقیت بکارگیری مدیریت دانش، عوامل پشتیبانی و تعهد مدیریت عالی مهمترین عامل می باشد و اندازه گیری عملکرد کم اهمیتترین عامل می باشد. عوامل دیگر شامل فرهنگ سازمانی، ساختار و زیرساخت سازمانی، سرمایه انسانی، کارتیمی، مدیریت تغییر و فرآیندهای مدیریت دانش می باشند.

مدل مفهومی تحقیق

با توجه به مطالب گفته شده و همچنین مرور ادبیات تحقیق و پیشینه آن مشخص شد که ابعاد مدیریت دانش از دیدگاه های مختلف و همچنین ابعاد و سطوح توانمندسازی کدام میباشند. این تحقیق برای بررسی فرضیات خود از مدل مدیریت دانش نوناکا و تاکوچی که شامل چهار بعد خلق دانش، تسهیم دانش، بکارگیری و ذخیرهسازی آن می باشد استفاده شد که در این تحقیق به نامهای زیرساختهای خلق دانش، فرهنگ/ساختار تسهیم دانش، بهرهبرداری از دانش و فرآیندهای ذخیرهسازی نامگذاری شدهاند. همچنین برای سنجش متغیر توانمندسازی کارکنان از مدل توانمندسازی روانشناختی توماس و ولتهوس(اسپریتز) بهره برده شده است که دربرگیرنده پنج بعد احساس معنیداری در شغل، احساس شایستگی در شغل، احساس داشتن حق انتخاب، احساس مؤثر بودن میباشد استفاده میشود.

 

   

شکل(۲-۱۱)مدل مفهومی تحقیق

 

فصل سوم:روش شناسی تحقیق

۳-۱-مقدمه

این سوال که « چگونه داده ها گردآوری شود و مورد تفسیر قرار گیرد ، به طوری که ابهام حاصل از آن ها به حداقل ممکن کاهش یابد » مربوط به روش شناسی[۹۹] تحقیق است . روش تحقیق وسیله یا طریقه تعیین این امر است که چگونه یک گزاره (فرضیه) تحقیق مورد تایید قرار می گیرد یا رد می شود. به عبارت دیگر، روش تحقیق چهارچوب عملیات یا اقدامات جستجو گرایانه برای تحقق هدف تحقیق ، جهت آزمودن فرضیه یا پاسخ دادن به سئوالات تحقیق را فراهم می آورد (سرمد ، بازرگان، حجازی ،۱۳۸۴،ص۲۲).
در این فصل روش تحقیق و هدف آن، جامعه آماری، روش نمونه‌گیری، روش و ابزار گردآوری اطلاعات و روش آماری تجزیه و تحلیل داده‌ها تشریح می‌گردد.

۳-۲-نوع و روش تحقیق

با توجه به اینکه هر تحقیق یک نوع فعالیت نظاممند است که طی آن یا دانش گسترش مییابد یا وضعیتی توصیف و تبیین میشود و یا در نهایت مسئله و مشکل خاصی را حل مینماید لذا با توجه به اینکه هر تحقیق با یک مسئله و هدف خاص آغاز میشود لذا بر پایه ماهیت مساله های مطرح شده و هدفی که از تحقیق دنبال میشود تحقیقات را به چهار دسته تحقیق های بنیادی، کاربردی، توسعهای و ارزیابی تقسیم میکنند با توجه به اینکه هدف از این تحقیق، کسب درک و دانش لازم برای تعیین ابزاری مناسب جهت رفع نیازی از جامعه است، یعنی با توجه به اینکه این تحقیق در پی کسب معرفت درباره مدیریت دانش و توانمندسازی کارکنان و بررسی دیدگاه کارکنان دانشگاه تربیت مدرس در این زمینه میباشد لذا روش تحقیق این مطالعه، از لحاظ هدف در دسته تحقیقهای کاربردی قرار میگیرد.
بطور کلی این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از لحاظ استراتژی از نوع تحقیق های کمی و به روش پیمایشی و از نوع مقطعی میباشد(داناییفرد و همکاران، ۱۳۸۳:ص۳۵)؛ همچنین برای بررسی توزیع ویژگیهای یک جامعه آماری از روش پیمایشی استفاده می شود. این نوع تحقیق (پیمایشی) می تواند به سئوالهای تحقیقی زیر پاسخ دهد: ۱- ماهیت شرایط موجود چگونه است ؟ ۲- چه رابطه ای میان رویدادها وجود دارد ؟ ۳- وضعیت موجود چگونه است ؟

۳-۳- مراحل انجام تحقیق

بعد از مطالعات مختلف کتابخانه ای، موضوع بر حسب علاقه انتخاب و به استاد راهنما ارائه گردید. بعد از اصلاح و تعیین جامعه آماری و قلمرو زمانی و مکانی موضوع توسط استاد راهنما، مطالعه و تحقیق وسیعی در زمینه مفاهیم کلیدی و ابزار اندازه گیری متغیرها صورت گرفت. از میان چندین پرسشنامه، پرسشنامه ای معتبر و مناسب با کمک استاد راهنما تدوین گردید. جهت تعیین دقیق حجم نمونه آماری، اطلاعات لازم از واحد آموزش دانشگاه تربیت مدرس دریافت و حجم نمونه محاسبه گردید و بر اساس حجم نمونه پرسشنامه ها تکثیر و در اختیار اساتید دانشگاه قرار گرفت. بعد از جمع آوری پرسشنامه ها اطلاعات بدست آمده با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS نسخه ۱۹ مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.

 

 

۳-۴-جامعه آماری

جامعه آماری در این تحقیق کارکنان بخش اداری(ستادی) دانشگاه تربیت مدرس واقع در شهر تهران با سطح تحصیلات کارشناسی و بالاتر، که در سال ۱۳۹۱ مشغول ارائه خدمات هستند را شامل میشود.
در حال حاضر فعالیتهای علمی دانشگاه با طیفی گسترده از حوزه های علوم مختلف در ۱۴۸ رشته کارشناسی ارشد و ۱۱۰ رشته دکتری، در قالب ۱۳ دانشکده (علوم انسانی،اقتصاد و مدیریت، فنی و مهندسی، مهندسی برق و کامپیوتر، مهندسی شیمی، مهندسی عمران و محیط زیست، علوم پزشکی، هنر و معماری، علوم پایه، علوم زیستی، علوم ریاضی، کشاورزی، منابع طبیعی و علوم دریایی ) و ۱۴ تحقیقکده و مرکز تحقیقاتی و همچنین پارک علم و فناوری دانشگاه، واحد بین الملل نور و دانشگاه ایرانی- سوری فارابی (در حال راه اندازی در کشور سوریه) تمرکز یافته است.
این دانشگاه در مهرماه ۸۸ دارای ۶۸۷۱ دانشجوی بوده است که از این تعداد ۲۲۱۸ نفر در مقطع دکتری، ۴۶۵۳ نفر در مقطع کارشناسی ارشد، مشغول به تحصیل می باشند. دانشگاه تربیت مدرس در سه سال گذشته با تمرکز بر کیفیت آموزش، کیفیت تحقیق و کیفیت امور دانشجویی و فرهنگی و ارتباطات علمی بین المللی، با چندین پله صعود جزء سه دانشگاه برتر کشور و جزء دانشگاههای برتر کشور موضوع بند«ز» ماده ۵۰ قانون برنامه چهارم توسعه و جزء ۱۰ دانشگاه برتر جهان اسلام و خاورمیانه قرار گرفته است. (سایت اینترنتی دانشگاه تربیت مدرس)
نمودار سازمانی دانشگاه در شکل زیر آورده شده است:
شکل (۳-۱)نمودار سازمانی دانشگاه تربیت مدرس
تعداد کارکنان دانشگاه به تفکیک دانشکدهها در جدول زیر آورده شده است:
جدول(۳-۱)تعداد کارکنان دانشگاه

 

واحد تعداد کارمند رسمی و پیمانی تعداد کارمند رسمی و پیمانی (کارشناس و بالاتر)
حوزه ریاست دانشگاه ۳۷ ۱۴
معاونت پشتیبانی و منابع انسانی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:59:00 ق.ظ ]




بر فرض عدم صدق بیع می‌توان آنرا از مصادیق «تجاره عن تراض»[۵۹] برشمرد که در این خصوص رضایت رکن اصلی و مجوز شرعی است که این باب به دلیل قهری بودن قاچاق و ربایش ذیل عنوان بالا قرار نمی گیرد ؛
چنانچه آنرا مشمول بیع و تجارت ندانیم می‌توان گفت عقد مستقلی است و اطلاق «اوفوا بالعقود»[۶۰] شامل آن می‌شود ، که مورد حاضر نیز به شرط وجود طرفین متعامل صحت می یابد در حالی که فرض این مجال در خصوص برداشتن اعضا با جبر و اکراه است و چیزی تشکیل نمی شود تا مورد ” اوفوا ” قرار گیرد ؛
برخی هم با فرض عدم جواز بیع، گرفتن مال در مقابل واگذاری عضو را از طریق هبه معوض جایز دانسته‌اند[۶۱]. دقت در این نکته لازم است که بیشتر موارد قاچاق اعضای انسان با آدم ربایی و سپس قتل ربایش شده و خارج نمودن اعضای وی همراه است و بنابراین از موضوع حاضر خروج مبنایی دارد و اما در صورتی که این ربایش از بیمارستانها و مراکز نگهداری اعضا صورت بپذیرد به دلیل مالکیت قانونی و انحصاری این مراکز بر اعضا ، به یقین مورد از موارد سرقت محسوب می گردد و در صورتی که با اجتماع شرایط منصوص فقهی همراه گردد می تواند مشمول عنوان سرقت حدی تلقی شود ؛
پایان نامه - مقاله - پروژه
بنای عقلا بر این است که مردم بر تن و اموال خود فی الجمله مسلط هستند و همین مقدار ملکیت شخص بر اجزای قطع شده از بدنش را اثبات می‌کند، در نتیجه می‌تواند آنرا فروخته یا هبه نماید و مادامی که منع شرعی به اثبات نرسد از عدم منع چنین برمی‌آید که شارع بنای عقلا را امضاء کرده است[۶۲]. در نتیجه چنین استدلالی شخص متضرر از ربایش عضو ، حق شکایت و پیگیری برای برگرداندن عضو یا گرفتن دیه و ارش را می یابد و قاچاق کننده ی عضو علاوه بر مسئولیت کیفری ناشی از نظم عمومی و قواعد آمره در باب سرقت و قاچاق در برابر بزه دیده دارای مسئولیت حقوقی ناشی از جبران خسارت و نیز قصاص خواهد بود .
بند پنجم:گروگانگیری
در قانون مجازات اسلامی ایران، قانونگذار هیچ تمایزی میان گروگانگیری و آدم‌ربایی قایل نشده است.آنچنان که ماده ۶۲۱ قانون فوق الذکر تنها در تعریف آدم‌ربایی می‌گوید:
” هر کس به قصد مطالبه وجه یا مال یا به قصد انتقام یا به هر منظوری دیگر به عنف یا تهدید یا حیله یا به هر نحو دیگر، شخصا یا از سوی دیگری شخصی را برباید یا مخفی کند، به حبس از ۵ تا ۱۵ سال محکوم خواهد شد ” .
این در حالی است که برابر این ماده در صورتی که سن مجنی علیه (فرد ربوده شده)‌ کمتر از ۱۵ سال تمام باشد یا ربودن با وسایل نقلیه انجام پذیرد یا به مجنی علیه آسیب جسمی یا حیثیتی وارد شود، مرتکب به حداکثر مجازات تعیین شده محکوم خواهد شد و در صورت ارتکاب جرایم دیگر به مجازات آن جرم نیز محکوم می‌شود بنابراین، ارکان جرم آدم‌ربایی عبارت است از این که نخست شخصی را بربایند که این عنصر مادی جرم است و عنصر معنوی‌اش قصد مطالبه وجه یا مال یا به قصد انتقام یا به هر منظور دیگر است به گونه‌ای که به نوعی عمل عنف یا تهدید یا حیله در آن باشد .
البته آنجا که در این ماده ازجمله «به هر نحو دیگر» سخن به میان می‌آید، باید گفت این شیوه قانون‌نویسی نیست؛ چراکه دست مجری قانون برای تضییع حقوق مردم باز گذاشته می‌شود، اما اگرچه مرز بین آدم‌ربایی و گروگانگیری بسیار نزدیک است، ولی به لحاظ وجود چند اصل حقوقی نمی‌توانیم گروگانگیر را دقیقا طبق این ماده (ماده مربوط به آدم‌ربایی)‌ مجازات کنیم :
نخستین اصل حقوقی می‌گوید در امور کیفری و جزاییات، قاضی مکلف است از تفسیر مضیق استفاده کند و حق تفسیر موسع را ندارد. این اصل ارزشمند حقوقی در مجال حاضر مانع از مجازات گروگانگیر در مصداق آدم ربایی می گردد .
دوم این که باید قانون به نفع متهم تفسیر شود، یعنی اگر در جایی قانون نداریم یا قانون اجمال دارد، باید به نفع متهم رفتار کرد ، این نیز مشخصا از مجازات گروگانگیر در اصل آدم ربایی ممانعت می نماید.
سومین اصل نیز به این مساله اشاره می‌کند که در جزاییات نمی‌شود قیاس کرد، مثلا نمی‌توان گفت چون گروگانگیری از لحاظ مادی مثل آدم‌ربایی است و آدم‌ربایی مجازات دارد، پس می‌توان درخصوص گروگانگیری هم آن را به کار برد.
در این میان عرف نیز جایگاهی ویژه دارد چنانچه که در بیشتر سیستم‌های حقوقی جهان در قواعد حقوقی وارد است که عرف عام مردم و عرف خاص حقوقدانان. وقتی صحبت از آدم‌ربایی می‌شود، مثل این است که جرم عادی اتفاق افتاده است؛ جرمی که هدف آن انتقام و انگیزه مادی است اما در گروگانگیری به محض وقوع، فعل سیاسی به ذهن خطور می‌کند، یعنی به نظر می‌رسد گروگانگیری با اهداف سیاسی انجام شده است. در دایره‌‌المعارف حقوقی جهان هم همین‌طور تلقی شده است یعنی گروگانگیری به جرایم سیاسی مربوط می‌شود[۶۳]. پس با قبول این مطلب به ناچار باید بپذیریم که انگیزه جرایم عادی ،‌ مادی و انگیزه و داعی جرایم سیاسی شرافتمندانه است. یعنی در جرایم مادی متهم برای منفعت‌طلبی دست به جرم می‌زند و در جرایم سیاسی برای اعتلای کشور، مبارزه با ظلم، دفاع از مردم، مبارزه با استبداد و مانند اینها.
بنابراین با توجه به این که نحوه رسیدگی به جرایم مادی و سیاسی متفاوت است، در کشور ما نیز پذیرفته‌اند که این جرم در دادگاه‌ها باید به صورت علنی، با هیات منصفه مردمی و در محاکم دادگستری مورد رسیدگی قرار بگیرد
البته با وجود سکوت قانون درخصوص گروگانگیری یک استثنا وجود دارد و آن این که اگر این گروگانگیری در داخل هواپیما باشد، دو قانون برای آن وجود دارد؛ یکی قانون مجازات اخلالگران در امنیت پرواز هواپیما و خرابکاری در وسایل و تجهیزات هواپیما مصوب چهارم اسفند [۶۴]۱۳۴۹ و دیگری قانون الحاق رژیم طاغوتی[۶۵] ایران به کنوانسیون جلوگیری از اعمال غیرقانونی علیه امنیت هواپیمایی کشوری مصوب هفتم خرداد ۱۳۵۲ که در این دو قانون، خرابکاری، گروگانگیری و ربودن هواپیما یا صدمه زدن به آنها مجازات دارد . لکن نکته قابل‌توجه این است که با وجود این که این قوانین هنوز اعتبار اجرایی دارد، ولی بعضی از آن اطلاعی ندارند. همان قوانینی که مجازاتی بسیار شدیدتر از ماده ۶۲۱ قانون مذکور دارد و به حبس سنگین و اعدام برای گروگانگیران نیز اشاره می‌کند.
مبـحث دوم
سابقـه جـرم انگـاری و جرائـم مشـابه
گفتار اول:جرم انگاری آدم ربائی و جرائم مشابه قبل انقلاب
آدم ربایی جرمی است که از گذشته‌های دور وجود داشته و قانونگذار اسلامی نیز در مورد آن سکوت نکرده و احکامی را در مورد ربودن انسان بیان کرده است عده‌ای هم کوشیده‌اند آن را تحت عناوین عام تعزیر است و افساد فی‌الارض قرار دهند. عنوان آدم ربایی یکی از مصادیق خاص افساد فی‌الارض است.
شیخ طوسی در کتاب النهایه ص ۱۰۲ می‌فرماید :
” هر کسی انسان آزادی را برباید و بفروشد باید دستش قطع شود زیرا چنین شخصی مفسد فی‌الارض است”[۶۶] ؛ پس آدم ربایی در تقسیم بندی جرایم از نظر فقهی جزء جرایم تعزیری می‌باشد زیرا جرایم حدّی محصور بوده و آدم ربایی جزء موارد احصاء شده نیست . بنابراین احکام عمومی جرم آدم ربایی همان احکام عمومی بقیه جرایم است . اطلاق ماده ۶۲۱ ق. م. ا اقتضاء می‌کند که شامل مجنی علیه دیوانه و عاقل بشود و تفاوتی از این جهت نباشد اما در نوشته‌های فقهی آمده چنانچه مجنی علیه دیوانه باشد و ربوده شود حکم سرقت بر او بار می‌شود .
بدوا مواد ۲۰۲ و ۲۰۳ قانون مجازات عمومی ۱۳۰۴ طرح که بعدا منسوخ گردید متعاقب آن ماده واحده طرح قانون مربوط به تشدید مجازات رانندگان متخلف در سال ۱۳۳۵ به تصویب رسید در سال ۱۳۵۳ بالغو مواد ۲۰۲ و ۲۰۳ ق، م. ۱۳۰۴,قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص وضع شد که بموجب ماده ۱۲ این قانون مواد ۲۰۲ و ۲۰۳ لغو گردیدو در حال حاضر با تصویب ماده ۶۲۱ ق. م. ۱. باید قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص را بدلیل دامنه شمول ماده ۶۲۱ ملغی بدانیم و اداره حقوقی قوه قضائیه طبق نظریه ۱۲۰۸/۷- ۱۴/۵/۱۳۷۶ معتقد به منسوخ بودن آن قانون دارد[۶۷].
در مورد جرم آدم ربایی، تاکنون مقررات مختلفی وضع گردیده و قانونگذار سعی کرده است در زمان های مختلف برای مبارزه با این پدیده زشت و شنیع به شدت برخورد نماید و البته این تعدد، ابهامهایی را نیز به وجود آورده است که در این جا لازم است ضمن بیان مقررات گذشته، به مقایسه آنها با آخرین اراده قانونگذار و بیان ناسخ و منسوخ یا عام وخاص آنها بپردازیم :
بند اول ) قانون مجازات عمومی مصوب ۱۳۰۴
ماده ۲۰۹ قانون مجازات عمومی مصوب ۱۳۰۴ اشعار دارد :
” الف : هر کس به عنف یا تهدید و یا حیله کسی را برای عمل منافی عفت یا برای وادار کردن به عمل مزبور برباید یا مخفی کند، به حبس جنایی درجه دو از ۲ تا ۵ سال محکوم خواهد شد؛ مگر این که به میل خود و قبل از صدور قرار مجرمیت و بدون این که نسبت به مجنی علیه مرتکب عمل منافی عفتی شده باشد، او را به منزلی که از آن جا ربوده و یا به منزل کسان او و یا به محل مطمئنی که در دسترس او باشد، برساند که در این صورت مرتکب به یک الی شش ماه حبس جنحه ای محکوم می شود. در این صورت وجود یکی از علل مشدده مذکور در فقره ۱، ۲، ۳، ۴، ۵ و ۶ بند (الف) ماده ۲۰۷ مرتکب به حداکثر مجازات فوق محکوم می شود .
ب : هر کس به عنف یا تهدید و یا حیله شخصا یا به وسیله دیگری زنی را برای ازدواج با او برباید یا مخفی کند، به حبس جنحه ای از یک تا سه سال محکوم خواهد شد ؛ مگر این که مرتکب به میل خود و قبل از صدور قرار مجرمیت بدون این که نسبت به مجنی علیها مرتکب عمل منافی عفتی شده باشد، او را به منزلی که از آن جا ربوده و یا به منزل کسان او یا به محل مطمئنی که در دسترس کسان او باشد، برساند که در این صورت به حبس جنحه ای از ۱۱ روز تا دو ماه محکوم می شود. در این صورت با وجود یکی از علل مشدده مذکور در فقره ۱، ۲، ۳، ۴، ۵ و ۶ بند (الف) ماده ۲۰۷ مرتکب به حداکثر مجازات مقرر محکوم میشود.
ج : اگر کسی، شخصی را که بیش از ۱۵ سال داشته ولی به سن ۱۸ سال تمام نرسیده است، با رضایت او برای ازدواج با او برباید یا مخفی کند، به حبس جنحه ای از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد. “
هرگاه جرمهای مذکور در بند (ج) و (د) این ماده در مورد کسی واقع شود که ۱۵ سال یا کمتر دارد، مجازات مرتکب همان مجازاتی است که برای ارتکاب به عنف مقرر است.[۶۸]
در مورد بند (ب) و (د) این ماده اگر مجنی علیها راضی به ازدواج گشته و قبل از صدور قرار مجرمیت، ازدواج هم به عمل آمده باشد، دیگر مرتکب، تعقیب نخواهد شد؛ مگر این که مطابق مقررات قانون ازدواج، قابل تعقیب باشد که در این صورت به مجازات مقرر در آن قانون محکوم می شود.
در موارد مذکور در این ماده اگر عمل مرتکب ، مشمول یکی از مواد دیگر این فصل باشد که مستلزم مجازات سخت تر است، مرتکب به مجازات اشد محکوم خواهد شد.
این قانون که بعدا به موجب قوانین دیگر منسوخ گردید، فقط به آدم ربایی برای منظور خاص یعنی عمل منافی عفت یا ازدواج اشاره داشت و شامل سایر اقسام آدم ربایی نمی شد. در قوانین کشورهای خارجی، این صورت از آدم ربایی معمولا دارای مقررات جداگانه ای است [۶۹].
بند دوم ) قانون مربوط به تشدید مجازات رانندگان متخلف مصوب ۵/۱۰/۱۳۳۵
در قانون فوق قانون گذار در مقام بیان تخلفات ناشی از رانندگی مقرر می دارد :
” هر راننده ای اعم از آنکه شغل او رانندگی باشد یا نباشد، شخصا ویا با شرکت دیگری به قصد قتل یا سرقت اموال یا هتک ناموس، مرتکب ربودن شخص یا اشخاصی که در آن وسیله نقلیه است، بشود، در صورت وقوع قتل، محکوم به اعدام است و دادرسان، حق ندارند مجازات را حتی یک درجه تخفیف دهند و در صورت وقوع سرقت و یا هتک ناموس به عنف به حبس دائم و در صورت شروع به قتل یا شروع به سرقت و یا شروع به هتک ناموس به عنف به حبس جنایی درجه یک از پنج تا پانزده سال مجازات محکوم خواهد شد.”
در گذشته این قانون به عنوان یک قانون خاص در کنار مقررات عمومی آدم ربایی وجود داشت و مورد عمل قرار می گرفت ، اما در حال حاضر آدم ربایی با وسیله نقلیه در ماده ۶۲۱ قانون تعزیرات ۱۳۷۰ پیش بینی شده است و لذا مفاد قانون مزبور، منسوخ می باشد.
بند سوم ) قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص، مصوب ۱۸/۱۲/۱۳۵۳
قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص ، شامل ۱۱ ماده می باشد . در ابتدا ممکن است به نظر برسد که نسخ این قانون خاص بموجب ماده ۶۲۱ قانون تعزیرات ۱۳۷۰، بدیهی و روشن است؛ زیرا این قانون تا زمانی معتبر بود که قانون مجازات عمومی و قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) مقررات خاصی را در مورد آدم ربایی بیان نکرده بودند (یعنی تا سال ۱۳۷۵)، اما زمانی که قانونگذار در اصلاحات ۱۳۷۵ قانون مجازات اسلامی، این جرم را پیش بینی کرد، مقررات دیگر و از جمله قانون موصوف نسخ گردید .
این ادعا به صورت مطلق قابل قبول نیست ؛ بلکه باید به بررسی تک تک مواد این قانون پرداخت تا رابطه آن با ماده ۶۲۱ قانون فوق الذکر آشکار گردد و نیز لازم است قبل از بیان متن آن قانون، ماده ۶۲۱ نیز که رکن قانونی جرم مذکور است ، بیان گردد :
ماده ی ۶۲۱ قانون تعزیرات ۱۳۷۰ بیان میدارد :
“هر کس به قصد مطالبه وجه یا مال یا به قصد انتقام یا به هر منظور دیگر به عنف یا تهدید یا حیله یا به هر نحو دیگر شخصا یا توسط دیگری شخصی را برباید یا مخفی کند، به حبس از پنج تا پانزده سال محکوم خواهد شد. در صورتی که سن مجنی علیه کمتر از پانزده سال تمام باشد یا ربودن توسط وسایل نقلیه انجام پذیرد یا به مجنی علیه آسیب جسمی یا حیثیتی وارد شود، مرتکب به حد اکثر مجازات تعیین شده محکوم خواهد شد و در صورت ارتکاب جرایم دیگر به مجازات آن جرم نیز محکوم می گردد.
تبصره : مجازات شروع به ربودن سه تا پنج سال حبس است.”
با این مقدمه لازم است برای بیان رساتری از موضوع ما نحن فیه به تطبیق این ماده با مواد قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص بپردازیم :
ماده ۱ : “هر کس به قصد مطالبه وجه یا مال یا به قصد انتقام یا به هر منظور سوء دیگر به عنف یا تهدید یا حیله یا به هر نحو دیگر، شخصی را برباید یا مخفی کند، به حبس جنایی درجه دو از دو تا ده سال محکوم خواهد شد. در صورتی که سن مجنی علیه کمتر از پانزده سال تمام باشد، مجازات مرتکب حبس جنایی درجه یک از سه تا پانزده سال خواهد بود.”
مفاد این ماده در ماده ۶۲۱ قانون تعزیرات ۱۳۷۰ بیان شده است و در نتیجه این ماده نسخ شده تلقی می گردد و تفاوتهای عبارتی (مانند منظور سوء) که در ماده ۶۲۱ نیامده است، موجب تفاوت محتوایی این دو ماده نیست.
ماده ۲ : “هرگاه سن مجنی علیه کمتر از پانزده سال تمام باشد و به سبب ربودن یا اخفا یا آسیب وارده فوت کند یا ناپدید شود یا به او صدمه جسمی یا روانی برسد که منجر به مرض دائم یا زوال عقل یا فقدان یکی از حواس یا از کار افتادن یکی از اعضای اصلی بدن او گردد، مجازات مرتکب، اعدام است.”
در مورد نسخ این ماده به وسیله ماده ۶۲۱ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۰ ابهام جدی وجود دارد؛ زیرا ماده ۶۲۱ مقرر می دارد : “و در صورت ارتکاب جرایم دیگر، به مجازات آن جرم نیز محکوم می گردد.” این عبارت ، اطلاق دارد و شامل جرم قتل و صدمه جسمی یا روانی یا مرض دائم یا زوال عقل یا فقدان یکی از حواس یا از کار افتادن یکی از اعضای اصلی بدن هم می شود، که اگر به صورت عمدی باشد، قصاص صورت می گیرد و اگر هم عمدی نباشد یا در صورت عمدی بودن، قصاص امکان نداشته باشد، دیه پرداخت می شود و مجازات تعزیری مذکور در ماده ۶۱۲ و ۶۱۴ قانون مجازات اسلامی نیز ممکن است اعمال گردد . اما این ادعا از چند جهت مخدوش می باشد؛ زیرا :

 

    1. ماده ۲ قانون مذکور برای اعمال مجازات اعدام، صرف برقراری رابطه سببیت میان آدم ربایی و فوت مجنی علیه را کافی می داند؛ اما مجازات قصاص، شرایط خاصی دارد که باید آن شرایط نیز فراهم باشد؛ مثلا قاتل باید پدر مقتول نباشد، حال آنکه در این جا چنین شرایطی وجود ندارد. در مورد رابطه سببیت باید توجه داشت که این رابطه باید عرفا قابل پذیرش باشد و سبب بعید به حساب نیاید؛ برای نمونه چنانچه شخص ربوده شده دچار بیماری قلبی باشد و این مطلب را به آدم ربا بگوید و خطر سکته خود را گوشزد نماید، اما آدم ربا به آن توجهی نکند و مجنی علیه بر اثر ترسی که از ربودن خود پیدا کرده است، سکته نموده و فوت کند، می توان این فوت را به سبب آدم ربایی دانست.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:58:00 ق.ظ ]




 

۶

 

هویت خود جوانان نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی

 

نسبی

 

 

 

۷

 

هنجار توصیفی جوانان نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی

 

نسبی

 

 

 

۸

 

خودکارآمدی جوانان نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی

 

نسبی

 

 

 

۹

 

نتیجه انتظارات جوانان نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی

 

نسبی

 

 

 

۱۰

 

علاقه جوانان نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی

 

نسبی

 

 

 

۱۱

 

حمایت جوانان نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی

 

نسبی

 

 

 

۱۲

 

موانع جوانان نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی

 

نسبی

 

 

 

۱۳

 

درک رفتار دیگران نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی

 

نسبی

 

 

 

تمایل نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی

 

نسبی

 

 

 

 

 

۷تعریف مفهومی و کارکردی برخی متغیرها
۱-۷-۳ تمایل نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی
تمایل به عنوان عامل انگیزشی است که رفتار را تحت تاثیر قرار می دهد. تمایل نشان دهنده آن است که فرد برای انجام رفتار چقدر تمایل دارد تلاش کند(آجزن، ۱۹۹۱). تمایل جوانان نسبت به اشتغال در حرفه کشاورزی به قصد، عزم و اراده آن ها جهت اشتغال و یا عدم اشتغال در حرفه کشاورزی در آینده اشاره دارد. بنابراین در این پژوهش از ۱۲ گویه در قالب طیف لیکرت(خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم، خیلی کم) استفاده شد. به عنوان مثال« من قصد دارم درآینده نزدیک به کارهای کشاورزی بپردازم»، « من اهداف روشنی از شغل کشاورزی برای آینده خود دارم»، « ترجیح می دهم در آینده کشاورزی کنم»، « من تصمیم دارم در آینده نزدیک کشاورزی کنم چون برای پیشرفت روستا لازم است» و از این قبیل اشاره دارد.
دانلود پایان نامه
۲-۷-۳ نگرش جوانان نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی
اشاره دارد به درجه ای که یک فرد دارای ارزیابی مطلوب یا نامطلوب از رفتار مورد نظراست(نچیز،۲۰۱۲). به عبارت دیگر نگرش، ارزشیابی مثبت یا منفی فرد را از انجام یک رفتار را منعکس می کند. نگرش، حالتی درونی است که بر انتخاب عمل فرد نسبت به یک شی، یک شخص یا یک رویداد اثر می گذارد. سنجش نگرش در این پژوهش از طریق مطرح کردن ۱۰ گویه در قالب طیف لیکرت (خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم، خیلی کم) صورت گرفت. به عنوان مثال« به نظرم کشاورزی شغل مفید و مناسبی است»، « شغل کشاورزی از ارزش معنوی بالایی برخوردار است»، « شغل کشاورزی برای من رضایت بخش است»، « شغل کشاورزی برای من بسیار با ارزش است» و گویه هایی از این قبیل اشاره دارد.
۳-۷-۳ هنجار ذهنی در رابطه با اشتغال در حرفه ی کشاورزی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:58:00 ق.ظ ]




برسد، به زانو در میآورد. زهد امیر المؤمنین و بی اعتنایی و بی رغبتی او نسبت به شهوات زندگی و آراستگیهای دنیایی، یکی از این عناصر است. علم آن بزرگوار و دانش وسیع او که بسیاری از بزرگان مسلمان و همهی شیعه برآن اتفاق دارند که بعد از نبی اکرم، کس دیگری غیر از امیرالمؤمنین از آن علم برخوردار نبوده است، یکی از این عناصر است. فداکاری آن بزرگوار در میدانهای مختلف چه میدانهای نظامی، و چه میدانهای سیاسی و اخلاقی یکی از این عناصر است. عدل و دادگری امیرالمؤمنین که پرچم برافراشته شاخصی برای عدل اسلامی است، یکی دیگر از این عناصر است. مهربانی آن بزرگوار نسبت به ضعیفان اعم از فقیران، کودکان، غلامان و کنیزان، زنان و از کارافتادگان یک وادی عظیم و یکی دیگر از ابعاد شخصیت امیرالمؤمنین است. پیشقدمی آن بزرگوار در همه کارهای خیر، که انسان در تاریخ زندگی آن حضرت با آن برخورد میکند، یکی دیگر از این عناصر است. حکمت و فصاحت آن بزرگوار نیز بخشی از این عناصر است. شمارش رئوس این مطالب هم به آسانی ممکن نیست و در همهی اینها در حد اعلاست. آن نکتهای که میخواهم به آن تکیه کنم، اخلاص امیر المؤمنین است. ما باید این را جوهره و روح کارهای خودمان قرار دهیم کما این که شاید در زندگی علی بن ابی طالب هم اخلاص، جوهره و روح کار آن حضرت بود؛ یعنی کار را فقط برای رضای خدا و بر طبق تکلیف الهی و اسلامی و بدون هیچ انگیزهی شخصی و نفسانی و امثال این ها انجام می داد. به گمان این جانب، در باب شخصیت امیر المؤمنین اصل قضیه این است. (خامنهای، ۱۳۷۹: ۳۶)
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
کدام قهرمانی را می شناسید که خیال، فکر، عقل، ذوق، و خلاصه تمام نواحی و جبهات شعوری بشری را قرنها به خود متوجه و در زندگی خود مستغرق ساخته باشد؟ کدام پهلوانی را سراغ دارید که در آغازجوانی و حداثت سن، قهرمانان نامی و ورزیده را به خاک هلاکت انداخته باشد و کدام جنگاوری را دیدهاید که با خوراکی فقیرانه و ساده، فریاد هولناکش در میدان نبرد زهره شجاعان را دریده باشد؟ کدام پهلوانی را سراغ دارید که در مقام خطابه و تعلیم و تربیت، در مقام حکمت و تصوف و شریعت، در مقام آراء و افکار فلسفی و اجتماعی، تا این حد حدّت ذهن و قوت منطق و اصابت رأی و روانی کلام و عظمت فکر نشان داده و عقول و ارواح و قلوب میلیونها آدمی را در قرنهای عدیده و نسل های متوالی اسیر و مسخر کرده باشد؟ (صدر، ۱۳۶۹: ۹)
فیلسوفی شجاع، قهرمانی خطیب و ادیب، متفکری خطیب و مبتکر، جوانمردی بلند همت وپاک دامن، بزرگمردی عطوف و رحیم، و پیشوایی امین و عادل، جنگاوری که به پیشباز مرگ میرود و کین کشی از دشمنان را ناجوانمردی میداند و در میدان نبرد از کشتن دشمن مکار وحیله گر برای نجات از چنگال قهرش، کشف عورت کرده چشم میپوشد و او را نادیده میگیرد. شمشیرزنی که در یک روز پانصد مرد جنگی بخاک میافکند و شب هنگام در غم بیوه زنان میگرید. آری قرنها باید تا روزگار اعجوبهای چنین بپرورد و جهان و جهانیان را به شگفتی وادارد.
شناخت شخصیت او چون کاری است سهل و ممتنع؛ زیرا از طرفی در عالم اسلام و تشیع کیست که علی را نشناسد و او را تا سر حد پرستش احترام نکند و به اوعشق نورزد و از طرف دیگر کیست که علی را آن گونه که هست، شناخته و به کنه ذات و علو صفات او پی برده باشد. (همان، ۱۱)
شخصیت عظیم و گسترده امیرالمؤمنین علی (ع) وسیعتر و منتنوعتر از این است که یک فرد بتواند در همه جوانب و نواحی آن وارد شود و توسن اندیشه را به جولان آورد. برای یک فرد، حداکثری که میسر است، این است که یک یا چند ناحیه معین و محدود را برای مطالعه و بررسی انتخاب کند و به آن قناعت ورزد. (مطهری، ۷: ۱۳۴۹)
سید رضی در مقدمه نهج‌البلاغه میگوید: از شگفتیهای سخن امام علیه السلام که او خود در این زمینه تنهاست و همتایی ندارد، این است که سخن آن حضرت را که درباره زهد و مواعظ است هرگاه کسی تأمل کند و خود را از این جهت بیگانه دارد که این سخن شخصی عظیم القدر و نافذالامر است که همه در برابر او سر تسلیم فرود میآورند؛ شک و تردید نخواهد کرد که گوینده این سخن کسی است که جز در وادی زهد و پارسایی قدم نگذاشته و هیچ اشتغالی به جز عبادت نداشته است و یقین می‌کند این سخن کسی است که در گوشه خانهای تنها و دور از اجتماع یا در یکی از غارها قرار گرفته که جز صدای خودش را نمی شنود و غیر خودش دیگری را نمی بیند و همواره مشغول عبادت می باشد و هیچگاه نمی تواند باور کند که این سخن کسی است که به هنگام جنگ در دریای لشکر دشمن فرو میرفت و پهلوانان و جنگجویان نیرومند را برزمین میافکند و او با این حال یکی از زُهاد و یکی از افراد صالح و پاک و نمونهای است که نظیر ندارد. این است فضایل عجیب و شگفتی و ویژگی لطیف او که جمع میان اضداد کرده است. (سید رضی، ۱۳۸۳: ۱۷)
جای تأسف است که هنوز علی در دنیای اسلام و متاسفانه در دنیای شیعه هم به درستی شناخته نشده و شخصیت والایش تحریف شده و هنوز هم گرفتار محبان غال و مبغضان قال است و این هم نمودار شخصیت مظلوم علی است که هنوز هم چهره آسمانیش در محاق جهلها و جورهاست و ما شیعیانش هنوز به درستی او را نشناخته ایم وتا او را نشناسیم، نتوانیم از او پیروی کنیم و تا پیرویش نکنیم، شیعه او نیستیم و به سعادت و رستگاری که در انتظار آنیم، نمی رسیم. (جرداق، ۱۳۵۶: ۱۲)
در وجود علی هم خاصیت فیلسوف است هم خاصیت رهبر انقلابی و هم خاصیت پیر طریقت و هم خاصیتی از نوع خاصیت پیامبران. مکتب او هم مکتب عقل و اندیشه است و هم مکتب انقلاب و هم مکتب تسلیم و هم مکتب حسن و زیبایی جذبه و حرکت. (مطهری،۱۳۴۹: ۱۰) لذا شخصیت امام علی شخصیتی کامل و همه جانبه است که در همه ابعاد به اوج شکوفایی رسیده است.
۲-۲ بلاغت امیرالمؤمنین:
بلاغت در لغت به معنای رسیدن و منتهی شدن است. (هاشمی، ۱۳۸۵: ج۱: ۵۷) بسیاری از علمای متقدم، فصاحت و بلاغت و حتی براعت را الفاظی مترادف دانستهاند؛ اما بلاغت در اصطلاح معانی و بیان دارای دو قسم است: بلاغت در کلام و بلاغت در متکلم. به تعبیر دیگر، کلام بلیغ و متکلم بلیغ(نصیریان، ۱۳۷۸: ۳۷). بنابراین بلاغت در کلام عبارت است از: مطابقت کلام با مقتضای مخاطب، همراه با فصاحت الفاظ آن (همان: ۳۵) و بلاغت متکلم عبارت است از ملکهای در وجود متکلم که با آن قادر به گفتن کلام بلیغ، مطابق با مقتضای حال است. (همان: ۳۷) و مجموع فنون بلاغت حاوی اصول و قواعدی است که به سخنور یا گوینده یا نویسنده میآموزد که از کدام واژه استفاده کند و از انتخاب چه کلماتی بپرهیزد تا گفتارش فصیح و قابل درک بوده، مخاطب خویش را دچار حیرت و سرگردانی نسازد.(همان: ۷)
با توجه به تعریف بلاغت میتوان گفت: بلاغت نهج‌البلاغه در حد اعلای ممکن است ؛ چرا که از شروط بلاغت (چنان که گفته شد) مطابقت کلام با مقتضای حال است و به قول جرج جرداق، این شروط برای هیچ ادیب عربی جمع نشده است، آنچنان که برای علی بن ابی طالب است؛ پس سخنان او نمونه والایی از این نوع بلاغت بعد از قرآن کریم است که در عین ایجاز دارای وضوح بوده و انسجام کامل بین الفاظ و معانی و اغراض آن وجود دارد. (جرداق،۱۴۱۷: ۲۸).
به تعبیر دیگر، بلیغ کسی است که سخن را پیرایه بندد و دراز گوید آنجا که باید کوتاه سازد و لفظ وی ساده بود آنجا که دراز گفتن و پیرایه بستن لفظ را نشاید. دقّت در مجموعه فراهم آورده سید رضی روشن می سازد که خطبهها، نامهها و گفتارهای کوتاه امام علی (ع) مصداق درست چنین تعریفی است؛ هنگامی که خطبه می خواند و باید شنوندگان را از آنچه به سود دین و دنیای آنان است آگاه کند، گفته‌اش به تفصیل است و آنجا که شاید و سزاست و باید که سخن در دل شنونده نشیند و جای گیرد و او از سخن پند پذیرد، معنی را در عبارتهای گوناگون نشاند، چنانکه هر عبارت نکتهای نو را رساند، هر فقره درسی را آموزد و چراغ دل شنونده را بیشتر برافروزد. به سخنان او که در خطبه نخستین و درباره فرشتگان و در خطبه غراء و اشباح و در چگونگی زندگی و مرگ آمده، بنگرید؛ در این خطبهها، صحنهها و حالات را چنان وصف می‌کند که گویی شنونده خود در آنجا به سر می برد. اینها نه تنها نشان دهنده؛ بلکه آموزنده دقّت در تعبیر و حسن ترکیب و زیبایی لفظ و بلندی معنی است، اما نکته اصلی یعنی بلاغت یا مطابقت گفته با مقتضای حال را، چنان که باید آنگاه، در می یابیم که وضع اجتماعی عصر و حالت مستمعان امام را در نظر بگیریم ؛چه آگاهی در وضع آنان در آن روزگار است که ما را از سر تکرار چنین نکته ها در چند خطبه آگاه می سازد. (شهیدی،۱۳۷۸: ط)
کلمات امیرالمؤمنین از قدیم ترین ایام با دو امتیاز همراه بوده است و با این دو شناخته می شده است؛ یکی فصاحت و بلاغت و دیگری چند جانبه بودن و در اصطلاح امروز چند بعدی بودن. هریک از این دو امتیاز کافی است که به کلمات علی (ع) ارزش فراوان بدهد و همراه شدن این دو توأم با یکدیگر یعنی اینکه سخنی در مسیرها و میدانهای مختلف و احیاناً متضاد رفته و در عین حال کمال فصاحت و بلاغت خود را در همه آنها حفظ کرده باشد، سخن علی (ع) را به حد اعجاز رسانده است و به همین جهت سخن علی (ع) در حد وسط کلام مخلوق و کلام خالق قرار گرفته است. (مطهری،۱۳۷۲: ۷)
سید رضی جمله معروفی در ستایش و توصیف سخنان مولی (ع) دارد و میگوید: امیرالمؤمنین آبشخور فصاحت، ریشه و زادگاه بلاغت است. اسرار مستور بلاغت از وجود او ظاهر گشته و قوانین آن از او اقتباس شد. هر گوینده سخنوری از او دنباله روی می کرد و هر واعظ سخنرانی از سخن او مدد می گرفت، در عین حال به او نرسید و از او عقب ماند، بدان جهت که بر کلام او نشانهای از دانش خدایی و بویی از سخن نبوی موجود است. (همان: ۱۴-۱۵)
ابن ابی الحدید از عبد الحمید کاتب که در فن نویسندگی ضرب المثل است و در اوایل قرن دوم هجری میزیسته است، نقل می‌کند که هفتاد خطبه از خطبههای علی (ع) را حفظ کردم و پس از آن ذهنم جوشید که جوشید. علی الجندی نیز نقل می‌کند که از عبد الحمید پرسیدند: چه چیز تو را به این پایه از بلاغت رساند؟ گفت: حفظتُ کلامَ الاَصلعِ «ازبر کردن سخنان علی» (همان: ۱۱)
سخن علی (ع) در نهج‌البلاغه به گونهای است که اگر به کوبندگی برخیزد، همچون تندبادی همه چیز را درهم میشکند و اگر تباهی و تبهکاران را بیم دهد برآشوبد و آهنگی آتشین برآورد و اگر به اندیشه‌ات بخواند، با جایگاه احساس و ریشه فکر و خردت همراه گردد و به هر جایی که خواهی تو را بکشاند و با هستی پیوندت دهد.( جرداق، ۱۳۵۶: ۷۶ )
شکل سخن امام با مفهوم آن در آمیخته، به مانند گرمی با آتش و نور با خورشید و هوا با جو، و نور در برابر این سخن، چنان که گویی در برابر سیل خروشان که میجوشد و دریایی که میتوفد و تند بادی که میوزد و چون از روشنی هستی و زیبایی آفرینش سخن میگوید، چنان است که گویی بر صفحه جانت با قلمهایی از اختران آسمان مینگارد. گفتارش همچون شراره برق و خنده آسمان در شبهای تاریک زمستان است. این از جهت ماده سخن است و اما از لحاظ روش نگارش، بیان امام سحر آمیز است. علی بن ابی طالب از ذوق هنری سرشار و بیان زیبای سخن آنچنان بهرهای دارد که او را در روزگاران از دیگران ممتاز ساخته است و این ذوق اندازهای طبیعی از طبع ادبی اوست؛ طبعی خدادادی و اصیل که چون بنگرد، به نیروی آن دریابد و بفهمد و آنچه را در جانش میجوشد بر زبان آرد و پردهی چهرهی اسرار برگیرد. همچنین فرهنگ امام به سخنی راستین ممتاز است چنانکه برتری حیات را نیز دربر دارد. (همان: ۱۷۰-۱۷۱)
شخصی از یک دانشمند مسیحی به نام امین نخله خواست که چند کلمه از سخنان علی علیه السلام را برگزیند تا وی در کتابی گرد آورده و منتشر سازد. دانشمند مزبور در پاسخ وی چنین نوشت: «از من خواستهای که صد کلمه از گفتار بلیغترین نژاد عرب را انتخاب کنم تا تو آن را در کتابی منتشر سازی. من اکنون دسترسی به چنین کتابهایی که چنین نظری را تأمین کند، ندارم مگر کتابهایی چند که از جمله نهج‌البلاغه است. با مسرّت تمام این کتاب را ورق زدم. به خدا نمیدانم چگونه از میان صدها کلمات علی علیه السلام فقط صد کلمه را اختیار کنم؛ بلکه بالاتر نمیدانم چگونه کلمهای را از کلمه دیگر جدا سازم. این کار درست به این میماند که دانه یاقوتی را از کنار دانه های دیگر بردارم. سرانجام من این کار را کردم و در حالی که دستم یاقوتهای درخشنده را پس و پیش میکرد، دیدگانم از تابش نور آنها خیره می گشت. باور کردنی نیست بگویم به واسطه تحیر و سرگردانی با چه سختی کلمهای را از این معدن بلاغت بیرون آوردم. بنابراین تو این صد کلمه را از من بگیر و به یاد داشته باش که این صد کلمه پرتوهایی از نور بلاغت و غنچههایی از شکوفهی فصاحت است. آری نعمتهایی که خداوند متعال از راه سخنان علی (ع) بر ادبیات عرب و جامعه عرب ارزانی داشته، خیلی بیشتر از این صد کلمه است». (شهرستانی ۱۳۵۹: ۱۹)
۲-۳ نهج البلاغه:
نهج‌البلاغه دارای سه بخش می باشد:
۱) خطبهها: در این بخش علاوه بر خطبهها قسمتهای مهمی از منتخبات سخنان آن حضرت که به منزلهی خطبه است و به مناسبت حوادث مختلف و پیشامدهای گوناگون ایراد شده است، ذکر می شود. تعداد خطبه های نهج‌البلاغه طبق تنظیم سید رضی، ۲۳۹ و طبق شماره گذاری دیگر، ۲۴۱ خطبه است.
۲) نامهها: در این بخش، نامههای حضرت امیرمومنان علی (ع) به فرمانداران و استانداران سرزمین اسلام و همچنین نامههایی که به دشمنان و مخالفانش نوشته است. در این قسمت عهد نامهها و وصیتنامههایی نیز آمده است که شامل۷۹ نامه و عهدنامه است.
۳) کلمات کوتاه و حکمت آمیز: در این قسمت، برگزیده سخنان حکمت آمیز امیرمؤمنان، و برگزیدهای از پاسخ سؤالات آن حضرت و سخنان کوتاه که دربارهی مسائل مختلف فرمودهاند، بیان گردیده است. در این بخش ۴۸۰ کلمه کوتاه و حکمت آمیز آمده است. (اسرار،۱۳۷۶ : ۳۱-۳۲)
نهج‌البلاغه یک اثرفوق هنری است و از لحاظ زیبایی کلمات و شیوایی، معتبر است و ما هیچ گوینده فارسی و هیچ نویسنده و هنرمندی و شاعری را در زمان خود و هیچ زمانی سراغ نداریم که بتواند با زبان شیوایی علی حرف بزند؛ امّا در عین حال می شود جملاتی را انتخاب کرد که اجمالاً معانی را بفهماند. هرچه ما پیش می رویم و هرچه با متن نهج‌البلاغه آشناتر میشویم، ظرافتها و زیباییهایش را بیشتر احساس می کنیم (علیقلی، ۱۳۸۰: ۶).
در حقیقت نهج البلاغه، شخصیت خطی و رسمی امیرالمؤمنین است؛ یعنی علی (ع) خود، نهج‌البلاغه مجسم است و این یکی دیگر از خصوصیات امیرمؤمنان است؛ به آنچه که میگوید عمل می‌کند و آنچه که میخواهد در زندگی خود پیاده می‌کند. شخصیت امیرالمؤمنین خود کلمه به کلمه و سطر به سطر تفسیر نهج‌البلاغه و قرآن است؛ لذا شما وقتی نهج‌البلاغه را میخوانید هم تاریخ و زندگی امام را دانسته‌اید و هم اسلام را شناختهاید. (همان: ۱۱) این کتاب وقتی در کنار قرآن قرار بگیرد، یقیناً تالی قرآن است. یعنی ما دیگر کتابی نداریم که دارای این حد از اعتبار جامعیت و قدمت باشد. لذا احیای نهج‌البلاغه فقط وظیفه ما شیعیان نیست، بلکه وظیفه همه مسلمانان است. یعنی هر کسی علی (ع) را قبول دارد و مسلمان است، چون در اسلام کسی نیست که این بزرگوار را قبول نداشته باشد، به عنوان احیای یک میراث بی نظیر اسلامی باید نهج‌البلاغه را زنده کند و این احیا، نه فقط به معنای کثرت چاپ، بلکه به معنای کار کردن و تحقیق کردن در آن زمینه است. (همان: ۱۲ -۱۳)
محفن بن ابی محقن به علی پشت می‌کند و به معاویه روی می آورد و برای اینکه دل معاویه را که از کینه علی میجوشد خرسند سازد، گفت: از نزد بی زبانترین مردم به نزد تو آمدم. آنچنان این چاپلوسی مشمئز کننده بود که خود معاویه او را ادب کرد و گفت: وای برتو!!! علی بی زبانترین افراد است؟ قریش پیش از علی از فصاحت آگاهی نداشت، علی به قریش درس فصاحت آموخت. (مطهری، ۱۳۷۲: ۹)
هبهالدّین شهرستانى مى‏گوید: «تعجّب و شگفتى ادیبان، تنها به ملاحظه نظم و هماهنگى و انسجام الفاظ نهج‌البلاغه نیست، دهشت و تحیّر دانشمندان فقط از برترى و تفوّق معانى آن که به سر حدّ اعجاز رسیده است، نمى‏باشد؛ بلکه علّت اصلى تحیّر و تعجّبشان، تنوّع و گوناگون بودن اهداف و مقاصد این خطبه‏ها و سخنهاست: از قبیل پند و اندرز و امر به زهد و نهى از بدیها و گناهان، دستورهاى جنگى، تشویق مردم به جهاد، تعلیم فنون مختلف، علم و بحثهاى عالى در مورد هیئت آسمانها، اوضاع افلاک، ابواب نجوم و اسرار جهان آفرینش و اثبات وجود خدا و بیانات متفاوت و پر تفنّن در معارف الهى و بحث هاى همه جانبه در توحید و خداشناسى، توصیف مبدأ و معاد و بحث هاى دامنه‏ دار در امور کشور دارى و سیاست و اداره شهرها و زندگى مردم و بالا بردن سطح دانش مردم و آشنا ساختن آنها با فضایل اخلاقى و انسانى و دینى و قوانین اجتماعى و آداب معاشرت و مکارم اخلاق، توصیف شاعرانه پدیده‏هاى زندگى و مانند اینها از اهداف و مقاصد گوناگونى است که به عالیترین مظاهر خود در نهج‌البلاغه آمده است. (شهرستانی، ۱۳۵۹: ۳۶)
۲-۳-۱ خطابه:
خطابه از نظر لغوی به معنی ایراد سخن در برابر فرد یا جمع است و خطبه به ضم خاء نیز به همان معناست. مثلاً گفته می شود: خطَبَ الخاطبُ علی المنبر خطبه وخطابه (زمخشری، ۱۴۰۹: ۱۴)
خطابه نوعی سخن و گونه ای از تعبیر و بیان است. از امتیازاتی که انسان در میان موجودات جهان به آن ممتاز است، نعمت بیان است و بیان، معبر انتقال افکار از مغزی است به مغزهای دیگر. گاهی این بیان کاری است مانند بیان متعارف بین آحاد مردم که نیاز های خویش و افکار خود و احساسات برخاسته را با بیان نقل می‌کند. (موضوع مهم، نقل فکر است)؛ ولی گاهی پارهای از احساسات هم انتقال پیدا می‌کند.
۲-۳-۲ جایگاه خطابه
جایگاه خطابه از زمانی که نوع بشر در راه تمدن و زندگی اجتماعی و تکامل گام نهاده است، مشخص شده است. در اهمیت و رفعت مقام سخن همین بس که خداوند متعال در قرآن مجید مهمترین موضوع را پس از آفرینش انسان، إعطای نیروی بیان می داند. آنجا که می فرماید: الرحمنُ، عَلَّم القران، خلق الانسان و علّمه البیان (الرحمن ۱-۴).
پیش از پیشرفتهای اخیر در زمینه ارتباطات، مهمترین وسیله تفاهم و ارتباط میان مردم، خطابه بوده است و چون عامه مردم اهل کتابت نبوده اند، به مجامع عمومی چون مساجد و میادین شهر میآمدند تا به سخن خطیبان گوش فرا دهند. خطابه صرفاً سخن گفتن در یک جمع نیست، بلکه برانگیختن افراد است، چه نسبت به انجام یک کار، چه نسبت به باز داشتن از یک عمل. از این رو در خطابه چنان باید سخن گفت که مستمعان برانگیخته شوند و دارای انگیزه عمل یا ترک عمل شوند. به همین دلیل است که خطابه یک هنر است و ویژگیهای خاصی میطلبد. مثلاً باید چنان سخن گفت که شنوندگان، برای جهاد، انفاق، کار، تحصیل، خدمتگزاری، ایثار برانگیخته شوند یا از اموری همچون گناه، تنبلی، ترس و عقب نشینی، دنیا گرایی،حرص، تکبّر وخود برتر بینی دست بکشند. این در سایه تأثیر پذیری روحی شنوندگان و تأثیر گذاری نیرومند گوینده در دل و جان شنونده است و هزار نکته باریکتر از مو اینجاست. (محدثی، ۱۳۷۹: ۷۱)
خطابه از آن جهت که یک هنر و یک فن است و هنر و فن می توانند اثر اجتماعی داشته باشند و عامل اجتماعی به شمار روند، یک فکر و یک عقیده را تقویت و یا تضعیف کنند، از بزرگترین عوامل اجتماعی به شمار می رود، هیچ هنری به اندازه خطابه نمی تواند اثر اجتماعی داشته باشد. اگر از یک نظر به خطابه نگاه کنیم، رابطه هنر خطابه با اسلام مثل بسیاری از هنرها و صناعات دیگر است. در اسلام همانطوری که حجّارها وحجّاریها پیدا شده، آینه کارها و آینه کاریها پیدا شده، معمارها و معماریها پیدا شده است، همانطور اسلام در دامان خودش خطبای بسیار زبردست پرورش داده است که بسیاری به نام خطیب معروف می باشند. (مطهری، ۱۳۶۱: ۱۹۳-۱۹۴)
اسلام در فن خطابه تأثیر گذاشت، عرب از فنونی که مربوط به زبان است؛ یعنی شعر و خطابه و نویسندگی، شعر را برگزید؛ زیرا عرب شاعر است، عرب جاهلیت شاعر بوده و هر چند از لحاظ معنا محدود بوده است؛ چون فکر و معلومات و اطلاعاتش محدود بوده است، ولی در حدود معنایی که در دستش بوده، خوب شعر میگفته است؛ اما عرب در خطابه آنقدرها قوی نبوده است با این همه اشعاری که از جاهلیت داریم، خطابه خیلی کم داریم. اسلام که پیدا شد در هر سه، اثر کرد، در شعر تأثیر گذاشت، در خطابه تحول عظیم ایجاد کرد و نویسندگی را ابداع کرد. کتابی هست به نام «جمهره خطب العرب»، مجموعه ای است از خطب عرب در جاهلیت و در اسلام ؛ اگر به خطبههای جاهلی نگاه کنید، از لحاظ معانی خیلی ساده و بسیط هستند؛ اما همین که می رسید به اسلام یک مرتبه جهش میکند. (همان: ۱۹۵)
ابن میثم بحرانی در بیان فواید خطابه در کتاب خود «شرح نهج البلاغه» می گوید: خطابه از لحاظ راهنمایی مردم دارای منافع بزرگی است؛ زیرا مردم را به عدالت و نیکی دعوت می‌کند و از این نظر فایده عام برای مردم دارد. فایده خطابه در ارشاد مردم به این سبب است که مردم در زندگی نیاز به همکاری، معامله، گفتگو و رفت وآمد دارند و به همین جهت نیاز به دستوراتی دارند که عملاً برای اهداف مذکور مفید باشد تا هر کدام به دیگری اعتماد کرده و کار اجتماعی سامان یابد؛ از طرفی چون دستورات غیر منطقی با مصالح جامعه امور را از هم می پاشد، نیاز به احکامی است که قابل قبول مردم بوده و ریشه در عقایدشان داشته باشد و خطابه عهده دار همین وظیفه است. (بحرانی، ۱۳۸۸، ج۱: ۱۵۶).
۲-۳-۳ تاریخچه خطابه:
میتوان گفت چون انسان موجودی مدنی الطبع است و باید با هم نوعان خود زندگی کند و وسیله مهم ارتباط با یکدیگرسخن گفتن است و هر کس گاهی اوقات محتاج می شود که سخن گوید تا دیگران به مقصود او پی ببرند، بنابراین مردم در همه جا و همه وقت سخنوری به کار برده و می برند، شاید درست نمیتوان گفت این فن در کجا و از چه زمانی آغاز شده، جز اینکه بگوییم نطق و خطابه از غرائز بشری بوده و با وی به وجود آمده است و مبدأ آن همان مبدأ خلقت و پیدایش انسان است؛ زیرا برای تبلیغ افکارش به هم نوعان خود و اقناع آنها، از خطابه گریزی نداشته است. (سلطان محمدی،بی تا:۷-۸)
در کتاب «صناعات خطابه » نوشته مجتبی سلطان محمدی آمده که از خطابههای ما قبل تاریخ اطلاعی در دسترس نیست و آنچه از حوادث روزگار مصون مانده و از ملل قدیم به ما رسیده، از قرار زیر است:
۱ – خطبههایی که در مصر از آثار قدیمی آنها به دست آمده است که غالباً از قول خدایان و ملوکشان در مواعظ و آداب است و به عقیده مصریان قدیم، پادشاه، نماینده بزرگترین خدایان آنها بوده و هنگام نطق از همان منبع فیض الهام گرفته است.
۲- خطبههایی که در آشور از نوشته های آنها به خط میخی به دست آمده است که از قول خدایان و ملوکشان نقل شده، در مواعظ و آداب بوده و قوّه ناطقه را از مواهب الهی می دانستهاند.
۳- خطبههایی که در تورات موسی از قول انبیا دایر بر منع بنی اسرائیل و ملوکشان از ارتکاب گناهان و تشویق آنها بر اعمال نیک و شایسته نقل شده است. بنابراین قواعد و اصول برای سخنوری در آن زمان متصور نیست؛ اما میان یونانیان و رومیان و سایر ملل، سخنوریهای غیر مذهبی پدید آمده است.(همان: ۸-۹)
وقتی تاریخ ملل را ورق میزنیم، مشاهده میکنیم که از میان ملّتها، یونان، روم و در آخر عرب، به ترتیب در این امر گوی سبقت را از دیگران ربودهاند. یونان نسبت به دو ملّت روم و عرب سمت استادی و معلّمی داشته است، اوّلین کسی که سخنوری و خطابه را تحت انضباط و قاعده درآورد، ارسطو بود و کتاب مخصوصی راجع به این فن به نام « ریطوریقا» نوشت. دانشمندان ایران، کتاب ارسطو را که خطابه مینامند جزء منطق میدانند، ولی حکیمان اروپایی آن را فنی مستقل میشمرند و جزء آن نمیدانند.(همان: ۷۴ )
۲-۳-۴ فواید خطابه:
قانونگذاران، مبلّغان ادیان الهی و مکاتب مادی، سیاستمداران و غیره، همگی برای رسیدن به اهداف خود احتیاج به اقناع جمهور دارند. از آنجا که فهم مردم عامه از درک برهان و استدلال دقیق علمی عاجز است، خطابه در بین صناعات خمس بهترین صناعت در ایجاد تصدیق اقناعی عامه است. (طوسی، ۱۳۲۶: ۵۲۶)
از فواید خطابه، درک قوانین شرعی و اجتماعی است که حافظ بقای نوع انسانی است؛ زیرا هر انسانی برای رفع احتیاجات خود نیاز به معامله و اختلاط با دیگران دارد. ترغیب و تشویق مردم به انجام اعمال نیکو و دوری کردن از رذایل اخلاقی، از دیگر فواید خطابه می باشد. (ابن رشد، ۱۹۶۷: ۱۱۰)
همچنین دوره صدر اسلام شاهد جنگهای متعدد بین مسلمانان و کفار جزیره العرب و بلاد مجاور آن بود. در تشویق لشکر به مبارزه با دشمن، خطابه مهمترین نقش را ایفا می کرد. گاهی یک خطابه پرشور، سرنوشت جنگ را عوض می کرد و افتخاری بس عظیم در تاریخ اسلام ثبت می کرد.(ضیایی،۱۳۷۳: ۱۷۸)
از مشخصات بارز خطابه در صدر اسلام آن است که خطیب از راستی گفتار و اعتقاد استوار بهرهمند است، و به آنچه می گوید ایمان دارد. به همین جهت، برای آنکه مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد، و او را به خضوع واذعان وادارد، شیوه های مختلف تأکید سخن و قسم را می جوید. حضرت علی(ع) نیز آنجا که میخواهد اصحاب خود را علیه معاویه بشوراند، می گوید- امَّا واللهِ لئن ظهروا علیکُم بَعدی لتجدنَّهم أرباب سوء کانَّهم واللهِ قد شارکوکُم فی بلادِکُم- «یعنی آگاه باشید! سوگند به پروردگار اگر آنها پس از من بر شما مسلط شوند یقیناً آنها را ارباب سوء خواهید دید، گویی که آن ها در سرزمین های شما شریک شده اند. همچنین در خطبههای صدر اسلام می بینیم که خطیبان به اسلوب انشایی متوسل می شوند، و از استفهام و تعجب و دعا مدد می طلبند. (همان: ۹۴).
۲-۳-۵ علی بزرگترین خطیب تاریخ
وقتی جواب ما سائل را قانع می‌کند که مستدل باشد و برای بیان استدلال ناگزیریم او را با بزرگترین خطیبان عالم در ترازوی سنجش قرار دهیم. از لحاظ شایستگی اخلاقی خطیب و علو نفس، ما در هیچ تاریخی نمیبینیم که علی (ع) را به صفات عدل، تقوا، زهد، حکمت، دانش، فداکاری و خلوص نستوده باشد، هرچند مورخ و واصف، ضد اسلام و ضد علی باشد. (قولی است که جملگی برآنند) در حالی که با مطالعه شرح حال سایر خطبای عالم از یونان گرفته تا روم و عرب که خداوندان این فن بودند و سایر ممالک، چه قبل از آن چه بعد از آن، تا زمان حاضر کمتر، بلکه حتی یک نفر را نمییابیم که با علی پهلو بزند و مستجمع کلمات صوری و معنوی باشد (سپهرخراسانی،۱۳۸۰: ۴۹).
کمتر خطیبی وجود داشته که خطبه خود را بداهتاً و ارتجالاً ذکر کرده باشد. خطیبان، سخن خود را قبلاً تهیه و در تنظیم آن وقتها مصروف داشته اند. یکی دیگر از شاخصه های امام علی این است که جامعیت دارد؛ هم خودش و هم خطبهها و سخنانش. یعنی آنچه خوبان همه دارند، او تنها دارد. خودش جامع است کلامش نیز جامع است. کلامش خالی از الفاظ رکیک، تعقید، اشتقاقات نادر یا مخالف قیاس زمان است، منفور الاستعمال ندارد، مجازهای مستهجن و تشبیهات زشت در آن دیده نمی شود، عذوبت نطق و قدرت طبع و طلاقت لسان را، کسی مانند علی ندارد. آنهم در حد جامعیت، لطف ترکیب الفاظ را با حسن ادای معنی در همه جا رعایت نموده است. گفتارش هم همه بدیهه است. از لحاظ معنی حاوی مکارم اخلاق است و حاکی مصالح انام، چیزی نیست که بشر را فایده بخشد و در آن نباشد و سخنانش هم از آن حکایت نکند. هم آیت وعید است؛ هم مژده امید. راهنمای زندگی، تزکیه نفس، تقویت روح، و انسانیت مطلق است. سنجش علی با دیگر خطبا مقایسه سپیدی ماه با گیسوی شب سیاه است؛ استشهاد از بیانات او برای آنچه گفتیم میدان وسیعی میخواهد؛. چه این همه کمال را نمی توان با جمال نشان داد و جلوه صباح را با نور مصباح شناساند (همان: ۵۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:57:00 ق.ظ ]