کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



r.ll.waterman
e.h.schien
فرهنگ بزرگ و بسته
فرهنگ فارسی عمید
r.benedict

 

 

 

۲-۸ ویژگی‌های فرهنگ
۱- فرهنگ اکتسابی است. اعضای هر جامعه ارزش‌ها و عوامل فرهنگی جامعه خود را می‌آموزد و لذا فرهنگ صرفا دارای خصوصیتی ذاتی و غریزی نیست.
۲- فرهنگ هویت دهنده است. فرهنگ یک کشور، هویت آن کشور است، انسان بریده از فرهنگ و تاریخ خویش انسانی یتیم است و چنین انسانی البته خواه و ناخواه شکاری است برای همه و صیدی است برای هر صیاد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳- فرهنگ قابل انتقال است. انسان‌ها آموخته‌ها و دستاوردهای خود را به نسل‌های بعدی منتقل می‌کنند.
۴- فرهنگ مصونیت آور است. فرهنگ انسان را قدرت و غنا می‌بخشد تا در عالم تزاحمات و تعارضات توانایی ادراک و انتخاب را داشته باشد. فرهنگ قدرت تصمیم گیری را در انسان افزایش می‌دهد و در مواجه با آنچه که ضد فرهنگ است مصونیت پیدا می کند.
۵- فرهنگ تحویل پذیر است. فرهنگ نمی‌تواند در حالت انجماد و ایستایی بماند و باید ریشه در اعماق گذشته‌های دور و نزدیک داشته باشد و در عین حال در فضای لایتناهی حال و آینده شاخ و برگ بگستراند و توان استقبال و الهام از آینده را نیز داشته باشد.
۶- فرهنگ تامین کننده نیازهای اساسی است. فرهنگ هر ملتی جوابگویی بسیاری از نیازهای روانی، مذهبی، زیستی و اجتماعی آن ملت است و در صورتی پایدار می‌ماند که بتواند این نیازها را برآورد و رضایت افراد جامعه را به همراه داشته باشد(بحرالعلوم،۱۳۸۸،ص۱۰۵).
۲-۹ عناصر و مولفه‌های فرهنگ سازمانی
۱- نوآوری: میزان مسئولیت، استقلال و فرصت‌های که افراد برای اعمال خلاقیت در سازمان دارند.
۲- ریسک پذیری: در حد و میزانی که کارکنان به فعال بودن، نوآوری و مخاطره پذیری تشویق می‌شوند.
۳- هدایت و رهبری: میزان ایجاد مقاصد صریح و انتظارات عملکرد صحیح توسط سازمان.
۴- یکپارچگی و انسجام: میزان ترغیب واحدها به عمل کردن در قالب و روشی هماهنگ در درون سازمان.
۵- حمایت: میزان ارائه ارتباطات روشن، مساعدت و حمایت مدیران نسبت به زیر دستان.
۶- کنترل: میزان قوانین و مقررات و میزان سرپرستی مستقیمی که برای نظارت و کنترل رفتار کارکنان مورد استفاده قرار می‌گیرد.
۷- هویت: درجه و میزانی که اعضا نسبت به سازمان به عنوان کل، تعیین هویت می‌کنند تا به گروه کار خاص یا زمینه تخصص حرفه‌ای خود.
۸- سیستم پاداش: میزان تخصیص پاداش‌ها به جای آنکه بر مبنای ارشدیت و طرفداری بی جهت باشد. براساس معیار عملکرد کارکنان باشد.
۹- تعارض: در حد و میزانی که کارکنان برای بیان و نشان دادن تضادها و انتقادات آزاد هستند.
۱۰- الگوهای ارتباطات: میزان محدود شدن ارتباطات به سلسله مراتب رسمی (رابینز،۱۳۸۶).
۲-۱۰ سطوح فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی دارای سه سطح مهم می‌باشد (گرندگ[۳۳]،۲۰۰۷،ص۷۰).
سطح اولسطح فوقانی فرهنگ سازمانی است که فرهنگ قابل مشاهده می‌باشد و الگوهای قابل شنیدن و دیدن از رفتار، تکنولوژی هنر است.
سطح دومسطح میانی فرهنگ سازمانی است که دارای ارزش‌های مشترک می‌باشد و تعامل هنجارها، باورها ارزش‌ها و نگرش‌ها است.
سطح سومسطح تحتانی فرهنگ سازمانی است که شامل عقاید مفروضات افراد می‌باشد و بر رفتار آنها تاثیر می‌گذارد.

 

 

فرهنگ قابل مشاهده

 

Observable culture

 

 

 

ارزش‌های مشترک

 

Shared values

 

 

 

مفروضات اساسی

 

Common assumptions

 

 

 

با توجه به این سه سطح، فرهنگ سازمانی الگویی از مفروضات بنیادی است که بر اثر اندوختن تجربه از دشواری های سازگاری بیرونی و یکپارچگی درونی از سوی گروهی معین آفریده کشف یا پرورده شده است. این الگو چنان به خوبی بکار برده شده است که آن را در پیوند با دشواری‌ها معتبر دانسته و در نتیجه آن را به عنوان شیوه درست ادراک کردن، اندیشیدن و احساس کردن به اعضای جدید گروه می‌آموزند.
۲-۱۱ عوامل موثر در پیدایش فرهنگ سازمانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 06:20:00 ق.ظ ]




مقاله ی مفهومی

 

 

 

روکرت

 

بازارگرایی به
عنوان اقدامات

 

شناسایی و تشخیص رفتارها، سیستم ها، نتایج فردی و عملکرد کسب و کار
تنظیم و انطباق سیستم مناسب جهت استخدام و انتخاب کارمندان
تنظیم و انطباق سیستم مناسب جهت آموزش کارکنان
تنظیم و انطباق سیستم مناسب جهت پاداش ها و جبران خدمات

 

داده های جمع آوری شده از ۴۰۰ مدیر یک شرکت نشان دهنده ى ارتباط بین بازارگرایی با سیستم های استخدام، آموزش و پاداش ها می باشد.

 

 

 

دی

 

بازارگرایی به عنوان
قابلیت

 

شناسایی قابلیت های جاری ادراک بازار، ارتباط با مشتریان و پیوستگی با کانال توزیع در سازمان / پیش بینی و تخمین نیازهای آتی هر یک از این قابلیت ها/ طراحی مجدد
فرایند های کسب و کار / ابلاغ تعهد مدیریت
استفاده خلاقانه از فن آوری اطلاعات
توسعه ى اهداف توسعه و بازبینی مستمر پیشرفت

 

عمدتا بصورت مفهومی ، توصیفات موردی فرایند بازارگرا شدن را به تصویر می کشند.

 

 

 

نارور و
اسلیتر

 

بازارگرایی به عنوان
فرهنگ

 

استفاده از آموزش قیاسی جهت کسب تعهد برای خلق پیوسته ارزش برتر برای مشتری
پایان نامه - مقاله - پروژه
استفاده از یادگیری تجربی برای خلق درکی روشن از نحوه ى پیاده سازی این هنجار

 

مقاله ی مفهومی

 

 

 

هامبورگ

 

مدیریت بازارگرا
بعهنوان سیستم های
سازمانی

 

کاهش تعداد سطوح سلسله مراتبی سازمان، انتساب مدیران مسئول کلیدی و پرکردن
مناصب مدیریتی کلیدی با کارکنانی دارای زمینه ى بازاریابی
افزایش یکپارچگی بین وظیفه ای / اجازه دادن به مشتری برای تماس با کارکنان و
درگیرکردن مشتری برای بازطراحی فرآیندها / جمع اوری و اشاعه اطلاعات بازار و نگهداری این اطلاعات در سیستم های اطلاعاتی سهل الوصول و در دسترس / تعیین اهداف بازار-مبنا ،
تشویق کارکنان برای پویش محیطی و تشویق مشتریان جهت تماس با کارکنان و هم چنین در تصمیم گیری ها
اندازه گیری و تجزیه و تحلیل عملکرد براساس داده های بازار
استخدام افراد مشتری گرا، استفاده از آموزش ها جهت نشر اطلاعات بازار، استفاده از سنجه ى رضایت مشتری برای ارزیابی عملکرد و تخصیص پاداش ها و معیار قراردادن مهارت های بازاریابی بعنوان مبنای پیشرفت شغلی

 

داده های جمع آوری شده از ۲۳۴ واحد کسب و کار استراتژیک نشان دهنده ى رابطه بین سیستم های
بازار گرایی و عملکرد می باشد، ۵۰ مصاحبه با مدیران بر درستی بسیاری از فاکتورهای پیشنهادی پیاده سازی صحه می گذارد.

 

 

 

هریس

 

بازارگرایی بعنوان
فرهنگ

 

شناسایی و مقابله با رفتار های سازمانی منفی (همچون رفتار های تضاد برآنگیز، بسیار رسمی و سیاسی)
تشخیص و تقویت رفتا رهای سازمانی مثبت (همچون ارتباطات)
استفاده از سبک رهبری مشارکتی یا حمایتی جهت پیاده سازی بازارگرایی و اجتناب از

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:20:00 ق.ظ ]




الف ـ دستور تاریخی: دستور زبانی که قواعد صرف و نحوی زبان را در دوران گذشته بررسی میکند.
ب ـ دستور تطبیقی: دستوری است که دو زبان هم ریشه را با هم مقایسه میکند. بنابراین دستور تطبیقی بیشتر برای زبانهای قدیمی نوشته میشود.
دانلود پایان نامه
ج ـ دستور توصیفی: دستوری که ساختمان زبان را در زمان معیّن مطالعه کند، دستور همزمانی یا توصیفی نامیده میشود.(مهیار،۱۳۷۶: ۱۱۴)
د ـ دستور مقابلهای: دستور زبانی است که دستور دو زبان زنده را با هم مقایسه کند، خواه این دو زبان همریشه باشند و خواه نباشند. (فرشیدورد: ۲۹۹)
ه ـ دستور ساختاری: دستوری که بر اساس نظریات فردینادو سوسور، زبان‌شناس اهل ژنو، نوشته شده باشد. سوسور در نظریات خود میکوشد تا نشان دهد که زبان مجموعهای از صداها و واژهها نیست، بلکه شبکهای است از روابط که بر روی هم نظام یا سیستمی را به وجود میآورد، سوسور اصطلاح (form) را برای نامیدن این شبکهی زبانی بهکار میبرد. این نظریه در توصیف دستور زبان و نیز در توصیف دستگاه صوتی زبان از توسل جستن به معنا خودداری میکند و در واقع دستوری عرضه میکند که صرفا جنبهی صوری دارد و از دانش زبانی و معنا الهام نمیگیرد.(باطنی،۱۳۸۵: ۷۷)
و ـ دستور گشتاری: بررسی زبان بر اساس نظریات نوام چامسکی، زبان‌شناس آمریکای است. دستور گشتاری در توصیف جمله های زبان تنها به روساخت اکتفا نمیکند بلکه رابطه آنها را با ژرفساخت و قواعد گشتاری در نظر میگیرد و نشان میدهد که چگونه گشتارهای گوناگون باعث درهم ریختن ژرفساخت میشود و روابط روساختی را مبهم و پیچیده میکند.(همان: ۱۰۹)
۲-۱-۳- فایده دستور زبان
درباره ی دستور دو نوع مبالغه می شود یکی از طرف افرادی که آن را علمی بیهوده وبی فایده می دانند ودیگر به وسیله ی کسانی که آن را فن « درست گفتن ودرست نوشتن» وپایه ی زبان آموزی ودرست نویسی می پندارند. ولی این گونه نمی باشد وبرای این علم فایده هایی در نظر گرفته اند:
۱- به زبان آموزی کمک می کند.
۲- می توان در تثبیت زبان وجلوگیری از تحول هرج ومرج آفرین سهم داشته باشد.
۳- به یادگیری عروض ونقد ادبی مدد می رساند.
۴- در آموزش علوم دیگر زبان مؤثر است.
۵- فرهنگ نویسی را تقویت می کند.
۶- سطح اطلاعات عمومی مردم را بالا می برد.
۷- در رهبری وگسترش زبان سهم دارد.
۸- به کار لغت سازی ووضع اصطلاحات علمی وتاریخی برای فهم وتفسیر متون کهن بسیار سودمند است به طوری که بدون یادگیری قواعد ابدال وتخفیفف وصرف ونحو قدیم بسیاری از آثار گذشته برای ما غیر قابل فهم می نماید.. . (فرشید ورد: ۳۴)
۲-۱-۴-پیشینه ی دستورنویسی در جهان
سابقهی دستورنویسی به قرنها پیش میرسد. قدیمیترین مللی که متوجه دستور زبان گردیدهاند، مصریان و سومریان در قرن پنجم میلادی میباشند. سپس یهودیان به آن توجه نمودهاند. چنانکه در کتاب تورات مطالبی راجع به اشتقاق کلمات موجود است. همچنین چینیان دستور زبان داشتهاند ولی همه‌ی اینها اقدامات ابتدایی بوده و شکل نظری و مکمّل دستور زبان از هند است که پانصد سال قبل از میلاد به زبان سانسکریت تدوین شده است و تحقیقات دقیق و گرانبهای علمای صرف و نحو هندی و به خصوص پانینی که در حدود قرن چهارم قبل از میلاد میزیسته است، شهرت به سزایی دارد.(خیام پور، ۱۳۷۵: ۱۱)
در مغرب زمین، در قرن چهارم پیش از میلاد، ارسطو که او را باید اولین دستورنویس غربی نامید، شالودهی دستور زبانی را نهاد که بعداً بهوسیلهی یونانیان دیگر گسترش یافت و از طریق رومیان در غرب اروپا رواج یافت و الگوی دستورنویسی برای زبانهای آن سامان قرار گرفت، بهطوری که امروز پس از گذشت بیست و چند قرن، هنوز اصول و تقسیمات آن همراه با ترجمهی لاتینی اصطلاحات آن در بیشتر مدارس مغرب زمین آموخته میشود.(باطنی:۱۷)
افلاطون درکتاب سوفیست،اسم و فعل را از هم متمایز کرده بود. ارسطو جزئی بر آن افزود و اجزاء و کلام را در زبان یونانی به اسم و فعل وحرف تقسیم کرد.بعد از ارسطو، فیلسوفان رواقی مطالعات او را دنبال کردند. زنون،بنیادگذار این مکتب، خود بخش بزرگی از دستور سنتی را تدوین کرد. کسی که کاملترین دستور یونانی را نوشت، “دیونی سیوس تراکس"، نام دارد که در حدود صد سال قبل از میلاد می‌زیسته است. او برای اوّلین بار دستور زبان را علمی مستقل تلقّی کرد. کتاب او با وجود اختصار، سرمشق همهی دستورنویسان یونانی و لاتینی بعد از او قرار گرفت. او برای اولین بار، اجزای کلام را به هشت جزء تقسیم کرد و این همان تقسیمبندی است که تا به امروز در دستورهای سنّتی باقیمانده و با اضافه شده صوت، عدد آن به نه رسیده است: اسم، صفت، فعل، ضمیر، حرف تعریف، حرف اضافه، قید، حرف ربط، صوت.
رومیان در زمینهی دستور زبان نیز مانند بسیاری دیگر از زمینه های دانش و فرهنگ به تقلید و ترجمه ی آثار یونانیان پرداختند، ولی خود بسیار کم بر آن افزودند. مثلا هشت جزء کلام را عیناً از یونانی ترجمه کردند ولی چون حرف تعریف نداشتند به جای آن صوت را قرار دادند تا عدد هشت را حفظ کرده باشند.
(همان: ۱۸)
در قرن هفدهم مسایل فلسفی و زبان به هم درآمیخت و پرسشهایی درباره‌ی منشأ و ماهیت زبان مطرح شد. عدهای از فلاسفه زبان را انعکاس اندیشهی انسان دانستند و مقولات دستوری آنرا بازتاب فعالیت ذهن و خرد انسان پنداشتند و چنین استدلال کردند که چون شالودهی خرد انسان، همگانی است،پس باید مقولات زبان نیزشالودهای عقلانی و همگانی داشته باشد.نفوذ این فکر در میان دستور نویسان آن زمان به پیدایش دستورهایی به نام “دستور عمومی” انجامید که از همه معروفتر، دستور عمومی و عقلانی است که به دستور “پورت رویال” معروف است و در سال ۱۶۶۰م انتشار یافته است. (همان: ۲۱)
در زبان فارسی، چون زبان عربی قرنها، زبانی بود که فرهنگ اسلامی را در بر میداشت و از پشتوانهی مذهبی محکمی نیز برخوردار بود،طبعاً ایرانیان با دیدهی احترام به آن مینگریستند.این زبان برای ارباب فضل ودانش همان مقامی را داشت که لاتین برای دانشمندان اروپای غربی داشت.از این رو ایرانیان کمتر به مطالعهی زبان خود رغبت نشان دادند. وقتی به اوّلین آثاری بر میخوریم که دربارهی دستور زبان فارسی آگاهیهایی به دست دادهاند، می‌بینیم که اغلب آنها به عربی است و یا اگر به فارسی نوشته شده بیشتر مربوط به عروض و قافیه و بدیع است و در ضمن دربارهی صرف و اشتقاق کلمات نیز آگاهیهایی به دست دادهاند. در واقع فکر تدوین قواعد زبان فارسی، مستقل از عربی، تازه است و عمر آن به صد سال نمی رسد.
(همان: ۲۲)
۲-۱-۵-پیشینه ی دستور نویسی درایران
دستور نویسی به مفهوم کنونی آن یعنی تدوین کتابی مستقل درباره ی قواعد زبان فارسی سابقه ی زیاد ندارد،کتاب « منهاج الطلب» از محمد بن حکیم الزینینی الشندونی الصینی» که در عهد صفویه در چین به زبان فارسی نوشته شده است واخیراً به وسیله ی دکتر محمدجواد شریعت در اصفهان به چاپ رسیده است استثنا است.امّا قواعد فارسی را جسته گریخته در کتاب های لغت ونقد شعر ومنطق ومانند آن می توان دید.
قدیمی ترین کتابی که پیش از همه به قواعد زبان فارسی اشاره کرده است، « دانشنامه ی علایی» است که ابن سینا ، نویسنده ی آن، در بخش منطق این کتاب، آن جا که می خواهد از دلالت لفظی سخن به میان آورد، کلمه ها را به سه قسم تقسیم می کند:
اسم، فعل، ادات ودر این زمینه دو سه صفحه می نویسد. حکمای دیگر ایران نیز مانند خواجه نصیر در اساس الاقتباس وقطب الدین شیرازی در درّالتاج چنین کرده اند. بنابر این ابن سینا نخستین دستور نویس فارسی به شمار می رود، همان طور که حکمای یونان هم اولین دستور پژوهان زبان یونانی بوده اند.
-از قدیمی ترین کتاب هایی که مباحث دستوری را طرح کرده است ؛ یکی « المعجم فی معاییر اشعار عجم» ، از شمس قیس رازی است که در ضمن بحث از قواعد شعر وادب، پاره ای از نکات صرف واشتقاق فارسی را نیز باز نموده است.
-پس از آن کتاب گمشده ی است از « ابو حیان نحوی» به نام « منطق الخُرس فی لسان الفُرس»به زبان عربی در باره ی قواعد زبان فارسی.
-دیگر کتابی است به نام « حلیه الانسان فی حلیه اللسان» شامل قواعد سه زبان عربی و ترکی وفارسی ، تألیف ابن مهنا در عهد مغول، به زبان عربی.
از این ها که بگذریم بعضی از قواعد فارسی را در مقدمه ی فرهنگ ها می یابیم. این گونه فرهنگ ها عبارتند از فرهنگ جهانگیری(قرن یازدهم)، برهان قاطع (قرن یازدهم)، انجمن آرای ناصری( قرن سیزدهم.).
(فرشید ورد: ۳۵)
۲-۱-۶-پیشینه ی دستور نویسی فارسی درخارج ایران
در چین در قرن یازدهم کتاب مستقلی در دستور زبان فارسی تألیف شده است به نام منهاج الطلب که بسیار جامع وممتنع است ولبریز از مطالب تازه. این کتاب اخیراً به چاپ رسیده است.
در هند از قدیمی ترین دستورهای مستقل کتابی است به نام«تحقیق القوانین» اثرحاج محمد یحیی حیران که درسال ۱۲۶۲ ه.ق. نوشته شده ومطالب آن ، پایه ی دستور های دیگر مثل نهج الأدب ومناظر القواعد گردیده است.رضا قلی خان هدایت نیز آن را بدون کم وکاست وبدون ذکر نام مؤلف اصلی در مقدمّه ی فرهنگ انجمن آرای خود نقل کرده است. . (فرشید ورد: ۳۵)
۲-۱-۷- شروع دستور زبان نویسی
از قرن سیزدهم به بعد نوشتن کتاب های مستقل دستور به تقلید از صرف ونحو عربی یا فرنگی برای زبان فارسی رایج شد که مهمترین آن ها عبارتند از:
- « قواعد صرف ونحو فارسی»از عبدالکریم بن ابی القاسم ایروانی یا تبریزی معروف به ملاباشی چاپ ۱۲۶۲ قمری
- «صرف ونحو فارسی» تألیف حاج محمد کریم خان کرمانی چاپ ۱۲۷۵ قمری در کرمان. این کتاب در حقیقت برای آموختن صرف ونحو عربی نوشته شده، نهایت در ضمن آن پاره ای از قواعد فارسی هم آمده است.
- «تنبیه الصبیان» از محمد حسین مسعود بن عبدالرحیم الانصاری چاپ استانبول، ۱۲۹۸قمری . این کتاب تحت تأثیر قواعد عربی وفرانسه نوشته شده است.
- «دستور سخن » وخلاصه ی آن « دبستان فارسی » از میرزا حبیب اصفهانی چاپ استانبول، ۱۳۰۸ قمری، این اثر در حقیقت پایه ی دستورهای امروز فارسی است.و با الهام از دستور زبان های فرنگی به رشته تحریر در آمده است واصطلاح « دستور» به معنی قواعد زبان نیز مقتبس از نام این کتاب یعنی از نام « دستور سخن» است.
میرزا حبیب اصفهانی” را باید به حق اولین دستورنویس فارسی دانست. وی، دو کتاب در این زمینه نگاشته است.(باطنی: ۱۷)
-کتاب« لسان العجم» از میرزا حسن بن محمد بن محمدتقی طالقانی چاپ بمبئی، ۱۳۱۷ قمری که کلمات را به تقلید از عربی به سه قسم تقسیم کرده است.
نامه ی زبان آموز» از میرزا علی اکبر خان ناظم الاطبا چاپ ۱۳۱۶ قمری. در این کتاب مؤلف خواسته است کار حاج محمد کریم خان را کامل کند ولی مانند وی قواعد عربی و فارسی را با هم مخلوط کرده است.
- «نهج الادب» از نجم الغنی خان رامپوری چاپ ۱۹۱۹ میلادی لکنهو که در آن کلمه به شیوه ی عربی به سه قسم تقسیم گردیده است ومطالب کتاب نیز تقلیدی از صرف ونحو عربی است.
- دستور زبان فارسی از غلامحسین کاشف که از روی قواعد ترکی نوشته شده ودر سال ۱۳۲۹ قمری در اسلامبول طبع گردیده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:19:00 ق.ظ ]




مقدارهای به دست آمده برای شاخص‌های برازش مدل معادلات ساختاری پژوهش نشان می‌دهد که برخی شاخص‌های برازش وضعیت بسیار مناسبی را نشان می‌دهند. از آن‌جا که همه شاخص‌ها برازش مناسب را نشان می‌دهند، می‌توان گفت مدل مذکور از برازش مناسبی برخوردار است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
در این مدل نشان داده شده است که دانش و دانایی از متغیر هوش استراتژیک، ایجاد محیط کار پر انرژی از متغیر رفتارکارآفرینانه و مکانیزم های سودمند از متغیر توسعه سازمانی دارای بیشترین اعداد معنی داری و بیشترین همبستگی را دارد.
مدل اصلاح شده تحقیق بعد از برازش به صورت مدل زیر است.
متغییر پیش بین متغیر تعدیل گر جنسیت متغییر ملاک
هدف
ساختار
رهبری
روابط
پاداش
خلاقیت و نوآوری
مکانیزم های سودمند
دانش و دانایی
محیط حمایتی
هوش عملی
بینش استراتژیک
ایجاد یک محیط کار پر انرژی
شکل ۴-۹: مدل اصلاح شده تحقیق
فصل پنجم:
خلاصه، نتیجه گیری و پیشنهادها
۵-۱. خلاصه تحقیق
هدف این پژوهش شناخت رابطه هوش استراتژیک مدیران با توسعه سازمانی و رفتار کارآفرینانه در سازمان‌های دولتی است. این پژوهش از نظر روش گردآوری داده‌ها «توصیفی» از نوع «همبستگی» و از نظر هدف «کاربردی» بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل کارکنان اداره کل امور تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان مازندران در سه ماهه اول سال ۱۳۹۴ بوده است. حجم جامعه به تعداد۳۱۰ نفر بوده است که تعداد نمونه با بهره گرفتن از جدول «کریجسی و مورگان» ۱۷۰ نفر تعیین شد که به روش تصادفی انتخاب شدند. «روش گردآوری داده‌ها» شامل: «کتابخانه ای» و «میدانی» بوده است. در روش کتابخانه ای ، کتاب‌ها، مقالات و اسناد و مدارک مربوط به تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است و در روش میدانی داده‌های مربوط به جامعه آماری از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. “ابزار گردآوری داده‌ها” در این تحقیق، سه پرسشنامه بوده است که توسط محققین قبلی بر اساس ادبیات موضوع تهیه شده بود. گوایچارد( ۲۰۱۱)، پرسشنامه هوش استراتژیک را بر اساس ادبیات هوش استراتژیک ارائه داده است. پرسشنامه توسعه سازمانی توسط لاک و کرافورد (۲۰۰۰) و پرسشنامه رفتار کارآفرینانه توسط لئونیداس و واسیلیس(۲۰۰۷) ارئه شده است. مؤلفه‌های هوش استراتژیک شامل: هوش هیجانی، هوش عملی، خلاقیت و نوآوری، دانش و دانایی و مؤلفه‌های توسعه سازمانی شامل: هدف، رهبری، پاداش، روابط، ساختار، مکانیزم های سودمند، نگرش نسبت به تغییر و مؤلفه‌های رفتار کارآفرینانه شامل: تغییر در رفتار کارکنان، بینش استراتژیک، ایجاد محیط کار پر انرژی و محیط حمایتی در نظر گرفته شده است.
اعتبار روایی و پایایی این سه پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته است. اعتبار روایی هر سه پرسشنامه توسط چند نفر از صاحب نظران و با استقاده از شاخص ” KMO” محاسبه شده است. همچنین پایایی با بهره گرفتن از” ضریب آلفا کرونباخ” مورد تأیید قرار گرفته است. شاخص KMO برای هوش استراتژیک میزان ۸۳/۰ ، توسعه سازمانی ۷۷/۰ و رفتارکارآفرینانه ۸۶/۰ محاسبه شده است. و میزان آلفا کرونباخ برای هوش استراتژیک به میزان ۸۴/۰ ، توسعه سازمانی ۸۳/۰ و رفتارکارآفرینانه ۸۴/۰ محاسبه شده است که میزان آلفا کرونباخ کل پرسشنامه به مقدار ۹۱/۰ رسیده است. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از دو روش آماری شامل: آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است. در آمار توصیفی از ابزارهایی مانند فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار ، و در آمار استنباطی از ابزار و یا آزمون‌هایی مانند دوربین- واتسون، رگرسیون چند متغیره، تحلیل مسیر، تحلیل عاملی، مدل اندازه گیری با بهره گرفتن از نرم افزارهای SPSS و Lisrel انجام شده است.
یافته‌ها:
فرضیه اصلی تحقیق:

 

    • بین هوش استراتژیک مدیران با توسعه سازمانی و رفتار کارآفرینانه در سازمان‌های دولتی رابطه معنی داری وجود دارد.

 

فرضیه‌های فرعی:

 

    • بین مؤلفه‌های هوش استراتژیک مدیران و توسعه سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد( مؤلفه هوش هیجانی، دانش و دانایی( بیشترین ضریب همبستگی) و هوش عملی).

 

    • بین مؤلفه‌های هوش استراتژیک مدیران و رفتار کارآفرینانه در سازمان رابطه معنی داری وجود دارد ( مؤلفه دانش و دانایی( بیشترین ضریب همبستگی) و هوش عملی).

 

    • بین رابطه هوش استراتژیک مدیران با توسعه سازمانی و رفتار کارآفرینانه در سازمان به تفکیک ویژگی‌های جمعیت شناختی( سن، جنسیت، سطح تحصیلات، سابقه خدمت و عنوان شغلی) تفاوت معنی داری وجود ندارد( به جز عامل تعدیل گر جنسیت، بر رابطه بین هوش استراتژیک مدیران و رفتارکارآفرینانه تأثیر معنا داری داشته است).

 

در انتهای تحقیق با توجه به آزمون‌های برازشی که برای مدل ارائه شده در تحقیق انجام گرفت در مدل ارائه شده تغییراتی انجام شد ؛ متغییر مشاهده پذیر هوش هیجانی از متغییر مکنون هوش استراتژیک حذف شد. مدب توسعه سازمانی به تنهایی از برازش بسیار مناسبی برخوردار بوده است اما در برازش کلی مدل توسعه سازمانی، متغییر مشاهده پذیرنگرش نسبت به تغییرحذف شد. مدل رفتار کارآفرینانه به تنهایی از برازش بسیار مناسبی برخوردار بوده است اما در برازش کلی مدل، متغییرمشاهده پذیر تغییر در رفتار کارکنان از مدل رفتار کارافرینانه حذف شد.
۵-۲ بحث و نتیجه گیری:

 

    • نتیجه فرضیه فرعی اول نشان داد که بین مؤلفه‌های هوش استراتژیک مدیران با توسعه سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد.

 

یعنی مدیران هر چه ازمولفه های توانایی هوش استراتژیک بیشتری برخوردار باشند و بتوانند از آن در سازمان خود به درستی استفاده کنند باعث بقا، رشد و توسعه سازمان خود خواهند شد. در تحقیقات مختلفی که توسط محققین مختلف، به صورت مجزا در زمینه هوش استراتژیک و توسعه سازمانی انجام گرفت هر یک مؤلفه‌هایی را برای هوش استراتژیک و توسعه سازمانی بیان کردند که این مؤلفه‌ها در هر دو مشترک می‌باشند.
در تحقیقی که توسط اسماعیلی(۲۰۱۴) انجام شد، به این نتیجه دست یافت که هوش استراتژیک تأثیر مثبت و معنی داری بر تصمیم گیری استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک دارد. برنامه ریزی استراتژیک جزو مکانیزم های سودمندی است که در توسعه سازمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد و در تصمیم گیری استراتژیک عواملی چون ساختارسازمان، هدف سازمان، نوع نگرش نسبت به تغییر تاثیرگذار است که تمامی این عوامل مؤلفه‌های تشکیل دهنده توسعه سازمانی است. در تعاریف توسعه سازمانی بیان شده که توسعه سازمانی، تغییرات برنامه ریزی شده است و یکی از اهداف آن، تمایل به تغییر در سیستم‌های استراتژی، ساختار و فرایند است. تحقیق اسماعیلی(۲۰۱۴) می‌تواند تاکید کند که با تأثیر مثبت و معنی دار هوش استراتژیک بر تصمیم گیری و برنامه ریزی استراتژیک، هوش استراتژیک می‌تواند به طور مستقیم بر توسعه سازمانی نیز اثر معنی داری داشته باشد که این تحقیق می‌تواند تاکیدی برنتیجه تحقیق فعلی نیز باشد.
در تحقیق آقا، آتوا و همکاران(۲۰۱۴) بیان شد، که ادغام موفقیت آمیز هوش استراتژیک و انعطاف پذیری استراتژی، برای بهبود توانایی صنعت بیوتکنولوژی، برای رشد و توانگر شدن صنعت ضروری است و شرکت‌هایی که از توانایی ابعاد هوش استراتژیک (پیش بینی، چشم انداز، انگیزه) در روبه رو شدن با محیط‌های پیچیده، مسسیر کسب و کار و تشویق کارکنان در مشارکت در تصمیم گیری و شرکت داشتن در مسئولیت پذیری استفاده می‌کنند، راضی هستند. که استفاده از این ویژگی‌ها عامل بقا و توسعه سازمان است. این تحقیق نیز می‌تواند نتیجه تحقیق حاضر را مورد تأیید قرار دهد.
نتیجه تحقیق انجام شده توسط رنه (۲۰۱۱)، مبنی بر این که استفاده از چارچوب هوش استراتژیک می‌تواند تصمیم گیری را بهبود و توسعه بخشد. می‌تواند تاکیدی بر یافته تحقیق حاضر باشد زیرا بهبود و توسعه تصمیم گیری باعث بقا و رشد سازمان می‌شود.
در تحقیقی که توسط آنالویی، عبدالله و همکاران (۲۰۱۰) انجام شد به این نتیجه رسیدند که هشت پارامتر اثر بخشی مدیران یا رهبران بخش مهمی از فرایند توسعه سازمانی است، که در بین این پارامترها مشخصه‌هایی چون دانش، آگاهی، ادراک، مهارت‌ها (حل مسئله) و انگیزه جز مؤلفه‌های تشکیل دهنده هوش استراتژیک مدیران است که با داشتن آن‌ها سازمان می‌تواند به فرایند توسعه سازمانی دست یابد. از این رو این تحقیق می‌تواند تاکیدی بر رابطه معنی داری هوش استراتژیک بر توسعه سازمانی باشد و نتیجه تحقیق فعلی را تأیید کند.
در تحقیقی که توسط اعرابی و پیرمراد( ۱۳۸۸) انجام شد، بر نقش محوری رهبری در بقا و توسعه سازمانی و بر اهمیت دوچندان مباحث رفتار سازمانی و تأثیر پذیری بالای این سازمان از عملکرد متخصصان تاکید کردند. دینسر(۲۰۰۸) فعالیت‌های توسعه سازمانی در سطح شخصی را ایجاد روابط بین شخصی بهتر، درک درست از خود و دیگران داشتن، برقراری ارتباط عملکردی از طریق گروه، به اشتراک گذاری مسئولیت‌ها با میل و علاقه و آگاهانه، داشتن توانایی شناسایی و حل مشکلات توسط کار گروهی است و اهداف توسعه سازمانی در سطح سازمانی؛ بهبود مکانیزم های تصمیم گیری، گسترش مفهوم سیستم، تقویت توانایی به دست آوردن نتایج سازنده و مولد از تضادها، ایجاد نگرش روشنفکری نسبت به تغییر و نوآوری و راه اندازی یک سیستم پاداش و تشویق مناسب است، تعریف کرده است. شوگرمن( ۲۰۰۷) که توسعه سازمانی بر دو اصل اساسی رشد و تحریک کردن استوار است که فعالیت‌های تحریک کننده رشد حاکی از روش‌ها و تکنیک‌هایی مانند توانمندسازی کارکنان با افزایش مهارت‌های یادگیری آن‌ها و حل مسئله دارد. افزایش عملکرد سازمانی با آموختن، بر پایه رهبری و کار گروهی است. مؤلفه‌های بیان شده در علوم رفتاری مه باعث توسعه سازمانی می‌شود با مؤلفه‌های هوش استراتژیک که توسط محققیق مطرح شده است مشابه است، مانند برقراری ارتباط با دیگران، شناخت از خود داشتن، خلاقیت، حل مسئله، یکپارچه سازی اطلاعات و به اشتراک گذاری آن‌ها. از این رو نتایج تحقیق بیان شده می‌تواند رابطه معنی داری هوش استراتژیک و توسعه سازمانی را تأیید کند و تاییدی بر نتیجه تحقیق حاضر باشد.

 

    • نتیجه فرضیه دوم نشان داد که بین مؤلفه‌های هوش استراتژیک مدیران و رفتار کارآفرینانه در سازمان رابطه معنی داری وجود دارد.

 

با توجه به ادبیات تحقیق انجام گرفته، بسیاری از ویژگی‌های دارندگان هوش استراتژیک و رفتارکارآفرینانه با هم مشابه است مانند انگیزه، خلاقیت، نوآوری، توانایی حل مسئله، خودیادگیری. از اینرو می‌توان نتیجه گرفت که بین هوش استراتژیک و رفتارکارآفرینانه رابطه معنی داری وجود دارد. در تحقیقی که لورنزو، کاوال و همکاران (۲۰۱۲)، انجام دادند به این نتایج مبنی بر این که ایجاد کارآفرینی تحت تاثیرعوامل آگاهی، انگیزه و محیط سازمانی است، کارآفرینان باید دانش پایه و اولیه رابدانند و آن را کامل تحلیل کرده و درک کنند، افراد کارآفرین به طور مستمر پیام‌ها و اطلاعات را از دیگران دریافت می‌کنند و از نتایج حاصل از آن‌ها استفاده می‌کنند، دست یافتند. که این ویژگی‌های رفتارکارآفرینانه با ویژگی‌ها و تعاریف خودیادگیری، دانش ضمنی، دانایی، تأمل و اندیشه، یکپارچه سازی اطلاعات که از ابعاد و مؤلفه‌های هوش استراتژیک هستند مطابقت دارد؛ پس می‌تواند رابطه معنی داری هوش استراتژیک و رفتارکارآفرینانه را تأیید کند و تاییدی بر نتیجه تحقیق حاضر باشد. لوکس(۲۰۱۲) به این نتیجه مبنی بر این که مدیریت شرکت می‌تواند فرهنگ سازمانی را در مسیر نوآوری‌ها و تنظیم سیستم‌هایی که کارکنان را تشویق به رفتار به شیوه ای کارآفرینی می‌کند، تغییر دهد و باعث تغییر در رفتار کارکنان شود، رسید. ابسکنکا، سیلبرسن وهمکاران (۲۰۱۰) به این نتیجه دست یافتند که رابطه مثبت بین شایستگی کارآفرینی( فعالیت‌های تجاری، رهبری، مداخلات) با کارآفرینی شخصی(برون گرایی، وظیفه شناسی، آزادی در سطح بالا و پایین بودن از نظر میزان سازگاری(پذیرش سریع) و مشکلات عصب ) وجود دارد. راسموسن و سورهیم (۲۰۰۶)، بیان داشتند که انتظارات و ادراکات افراد از محیط بر میزان ویژگی‌های کارآفرینانه‌ی دانشجویان و در نتیجه بروز رفتار کارآفرینانه تأثیر می‌گذارد. جعفرزاده و بازرگان(۱۳۸۳) نشان دادند که ویژگی‌های روان شناختی و مدیریتی، نقش اول را در کارآفرینی ایفا می‌کنند و ویژگی‌های تحصیلی، محیطی و جمعیت شناختی در مرحله‌ی بعدی ، بالاترین تأثیرگذاری را برعهده دارند. هر چهار پیشینه مطرح شده بیان می‌دارند که نوع رهبری و حمایت سازمانی باعث بروز رفتار کارآفرینانه می‌شود. مدیرانی که خود دارای هوش استراتژیک باشند یعنی دارای ویژگی‌هایی چون خلاقیت( یکپارچه سازی، تأمل و اندیشه)، علاقه به یادگیری، حل مسئله، هوش هیجانی( نیک خواهی، خود تقلیل یافتگی) باشند، با اجرای درست این توانمندی در سازمان می‌توانند محیط حمایتی را ایجاد کنند که باعث پرورش رفتارکارآفرینانه در کارکنان آن‌ها شود. مجموع نتایج این چهار تحقیق می‌تواند تاییدی بر نتیجه تحقیق حاضر مبنی بر رابطه معنی داری هوش استراتژیک و رفتارکارآفرینانه باشد.

 

    • نتیجه فرضیه سوم نشان داد که بین رابطه هوش استراتژیک مدیران با توسعه سازمانی و رفتار کارآفرینانه در سازمان به تفکیک ویژگی‌های جمعیت شناختی(سن، جنسیت، سطح تحصیلات، سابقه خدمت و عنوان شغلی) تفاوت معنی داری وجود ندارد (به جز عامل تعدیل گر جنسیت، بر رابطه بین هوش استراتژیک مدیران و رفتارکارآفرینانه تأثیر معنا داری داشته است).

 

در تحقیق حاضر هیچ یک از عوامل جمعیت شناختی تاثیری بر هوش استراتژیک - توسعه سازمانی و هوش استراتژیک – رفتارکارآفرینانه نداشته است. با توجه به آزمون‌های انجام شده نشان داده شد که میانگین هوش استراتژیک و رفتار کارآفرینانه کارمندان مرد نسبت به کارمندان زن بیشتر است. تأثیر جنسیت بر رابطه هوش استراتژیک – رفتارکارآفرینانه نمی‌تواند ناشی از میزان تحصیلات بیشتر و کمتر، سمت سازمانی بالاتر و یا جوان تر و مسن تر بودن افراد باشد چون هیچ یک از این عوامل رابطه معنی داری را نشان نداده‌اند.علت این تفاوت را شاید به توان در چند مورد بیان نمود:

 

    • تعداد مردان در این تحقیق بیشتر از زنان بوده و فراوانی ۷/۶۴ را نسبت به زنان داشته است.

 

  • کم بودن جسارت و جرات کارمندان زن در بیان و اجرای خلاقیت‌ها، نوآوری‌ها و رفتارهای کارآفرینانه؛ که می‌تواند ناشی از عدم اعتماد به نفس، مورد تمسخر واقع شدن، عدم پذیرش ایده‌ها و نظرات توسط مدیران و عدم احساس حمایت از طرف مدیران باشد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:19:00 ق.ظ ]




نمودار۳: تفاوت بین گروه درمان وکنترل از لحاظ توزیع سلولی
نمودار۴: تفاوت بین گروه درمان وکنترل از لحاظ زنده مانی جمعیت سلولی
نمودار۵: تفاوت بین گروه درمان وکنترل از لحاظ استخوان زیرغضروف
نمودار۶: تفاوت بین گروه درمان وکنترل از لحاظ معدنی شدن غضروف

تصویر ۳: تصویر سمت راست نمایانگر مقطع هیستوپاتولوژی با رنگ آمیزی سافرانین -Oدر گروه درمان و تصویر سمت چپ مقطع هیستوپاتولوژی با رنگ آمیزی سافرانیندر گروه کنترل
تصویر ۴: تصویر سمت راست نمایانگر مقطع هیستوپاتولوژی با رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین در گروه درمان و تصویر سمت چپ مقطع هیستوپاتولوژی با رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین در گروه کنترل

تصویر ۵: تصویر سمت راست نمایانگر مقطع هیستوپاتولوژی با رنگ آمیزی تولوئیدن بلو در گروه درمان و تصویر سمت چپ مقطع هیستوپاتولوژی با رنگ آمیزی رنگ آمیزی تولوئیدن بلو در گروه کنترل
فصل پنجم
بحث ونتیجه گیری
استئوآرتریت شایعترین مشکل مفاصل سینوویال می باشد و یک اختلال دژنراتیو شایع غضروف مفصلی همراه با تغییرات هیپرتروفیک استخوان است. استئوارتریت، بعد از سن ۵۶ سالگی در۶۰ % از آقایان و۷۰ %از خانم ها مشاهده می گردد. تحقیقات حاکی از اینست که طی ٢۰ سال آینده شیوع آرتروز درامریکا، تا ۵۰ درصد افزایش خواهد یافت. در ابتلا به استئوآرتریت، عوامل التهابی، متابولیکی، مکانیکی و ریسک فاکتورهایی شامل ژنتیک، جنس مونث، تروما، سن بالا و چاقی موثر است. تشخیص بر پایه شرح حال درد مفصلی تشدید یابنده با حرکت که می تواند منجر به کاهش فعالیت های روزمره زندگی شود استوار است. اینکه چرا ارتباط اندکی میان ویژگی های بالینی و تغییرات ساختمانی بافتی در استئوارتریت وجود دارد، همچنان مشخص نیست. عدم حساسیت روش های پایش فعلی برای آسیب به بافت مفصلی همراه با پیشرفت آهسته این آسیب ممکن است زمینه ساز این عدم هماهنگی باشد. ارزیابی تغییرات ساختاری در بررسی این بیماری و بهبود روش های درمان آن یک چالش عمده است. ارزیابی آسیب بافتی اولیه و خفیف دشوار است. وضعیت غضروف را نیز تنها با روش های آرتروسکوپیک می توان مشاهده کرد که البته این روش ها، تکنیک هایی تهاجمی هستند. رادیوگرافی ساده، استاندارد طلایی تصویربرداری از مفاصل استئوآرتریتی است، چرا که این تکنیک، ارزان، سریع و در دسترس است. رادیوگرافی این مزیت را دارد که تصاویری با کیفیت بالا را می توان به سرعت و به طور معمول زیر تحمل وزن تهیه کرد. محدودیت های این روش شامل مواجهه با اشعه و این مطلب است که تنها استخوان کلسیفیه را می توان در رادیوگرافی مشاهده کرد که روش غیرمستقیم برای سنجش ضخامت غضروف بدون فراهم کردن اطلاعات در مورد بافت سینوویال است.
دانلود پایان نامه
کلگرن و لارنس درجه بندی رادیولوژیک استئوآرتریت را برای مفاصل مختلف از جمله زانوها، لگن و دست ها ارائه کرده اند. این طبقه بندی بر توالی تشکیل استئوفیت، کاهش فاصله مفصلی و اسکلروز استخوانی بنا شده است و معیاری رده بندی شده، کاربردی و ساده برای هر یک از مفاصل دست تهیه شده است. علاوه بر رادیوگرافی ساده، رو شهای تصویربرداری دیگری نیز به کار گرفته شده اند که شامل CT اسکن، سونوگرافی و MRI است CT. اسکن معمولی همان اشکالات رادیوگرافی ساده را دارد، علاوه بر اینکه مواجهه با اشعه در آن بسیار بالاتر است اما مزیت آن در این است که میتوان تصاویر سه بعدی تهیه کرد و این گزینه در دسترس است که با بهره گرفتن از مواد حاجب ) CT با ماده حاجب( بتوانیم غضروف را نیز علاوه بر استخوان مشاهده کنیم. ارزیابی با CT اسکن نشان داده تجزیه و تحلیل تصاویر MRI ، توسعه این تکنیک ها را هم در مراکز پژوهشی و هم در استفاده روزمره در طبابت محدود می سازد. در آینده، تکنیک های MRI ممکن است در کارآزمایی های بالینی بزرگتر استاندارد شوند. در طبابت امروزین این روش تنها برای پاسخ به سؤالات خاص تشخیصی ارزش دارد.(۱)
در مراحل اولیه استئوآرتریت، درد و سفتی مفاصل بر سایر علایم غلبه دارد. بنابراین، درمان باید بر کاهش درد و سفتی و همچنین حفظ و بهبود ظرفیت های کارکردی متمرکز باشد. علاوه بر این، پیشگیری از پیشرفت آسیب به مفاصل و بهبود کیفیت زندگی هم از اهداف درازمدت هستند. سه روش درمانی در این بیماری وجود دارد که شامل درمان های غیردارویی، درمان های دارویی و جراحی است اما بهترین درمان برای استئوارتریت، پیشگیری است. درمان های غیر دارویی شامل استراحت ،گرما و ورزش است. گرما در برطرف کردن و کاهش اسپاسم و درد عضله بسیار مفید و سودمند است اگرچه در آسیب های حاد مفصلی سرما نسبت به گرما ترجیح داده می شود و شاخصی برای کاهش درد، تورم و ایجاد هماتوم است. توصیه شده است که حیوانات در مرحله شدید یا متوسط این بیماری از انجام ورزش و کارهای هیجان انگیز مانند استفاده از تردمیل خوداری کنند. شنا بهترین ورزش برای درمان استئوارتریت مفصل است، زیرا دامنه حرکتی تحملی-بدنی ندارد[۱۱۴] و چسبندگی کپسول مفصلی را کاهش می دهد . شواهدی از تاثیر مثبت ورزش، نظم تمرینات، حفاظت از مفاصل، کاهش وزن و سایر روش های برداشتن فشار از روی مفاصل آسیب دیده وجود دارد. مشخص نیست که ورزش های خاصی نسبت به سایرین برای مفاصل سودمندتر باشند. احتمالا بهترین ورزش ها را باید با در نظر گرفتن عوامل مربوط به هر فرد مشخص کرد. ورزش هایی که عضلات را تقویت می کنند و وضعیت هوازی را بهبود می بخشند موثرتر از بقیه هستند، مخصوصا در مورد استئوآرتریت لگن و زانو(۲و۸).
کاهش وزن، ساده نیست اما بسیار موثر است به ویژه در مورداستئوآرتریت زانوها. کارآزمایی های شاهددار تصادفی شده نشان داده اندکه کاهش وزن موجب تخفیف درد و بهبود کارکرد فیزیکی می شود وپژوهش های جدید نیز بهبود ساختمان غضروف ها و تاثیرات مثبت آن را بر شاخص های بیولوژیک غضروف و استخوان نشان داده اند. روش های غیرمرسوم همچون بستن آتل و سایر رو شهای حفاظت از مفاصل ممکن است تاثیرات اندکی داشته باشند و در مجموع هزینه-اثربخش هستند.
برخی روش های درمانی مرسوم شامل گذاشتن کفی، لیزر، تحریک الکتریکی اعصاب از طریق پوست، سونوگرافی، الکتروتراپی و یا طب سوزنی هستند، اما شواهد در مورد این روش ها و همچنین میزان تاثیر آن ها اندک است. با وجود این، به کاربردن گرما و یخ، ساده و بسیار اثربخش است.
استامینوفن به دلیل ایمنی و اثربخشی آن، اولین داروی ضددرد خوراکی انتخابی برای استئوآرتریت است، اما اغلب بیماران پیش از اینکه به پزشک خود مراجعه کنند، استامینوفن را به کاربرده اند که اغلب هم تاثیر اندکی داشته است. گاهی اوقات افزایش دوز به حداکثر میزان مطلوب برای بیمار، روش مورد انتخاب است؛ اما اغلب یک داروی ضدالتهاب غیراستروئیدی (NSAID) افزوده و یا جایگزین می شود. داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی اساس درمان دارویی در استئوآرتریت است. با این وجود عوارض جانبی گسترده این داروها، مصرف طولانی مدت آنها را با محدودیت های جدی مواجه می کند. از آن گذشته این داروها به ندرت علائم بیمار را کاملا برطرف می کند(۱۲). استفاده از مسکن های قو یتر همانند مخدرهای ضعیف و سایر مسکن های مخدر تنها هنگامی اندیکاسیون دارد که سایر داروها( از جمله NSAID ها( موثر نبوده و یا منع مصرف داشته باشند.)
گاهی، بیماران از گروهی از داروهای آهسته اثر موثر بر علایم استئوآرتریت استفاده می کنند، یعنی گلوکزآمین سولفات، کندرویتین سولفات، اسید هیالورونیک. کارآزمایی های بالینی با گلوکزآمین سولفات به شدت مورد
مناقشه هستند و نگرانی هایی در مورد سوگیری این مطالعات، ناهمگونی پیامدها و میزان اثر آنها وجود دارد. اغلب مطالعات منتشر شده نشان می دهند که گلوکزآمین سولفات تاثیر مثبتی بر درد دارد اما تاثیری بر عملکرد بیماران ندارد و تاثیر آن بر اصلاح ساختار مفصلی هم مورد مناقشه است. اینکه تا چه حد گلوکزآمین سولفات در استئوآرتریت موثر باشد، هنوز مورد تردید است. در ایالات متحده، گلوکزآمین هیدروکلرید به طور کامل مورد بررسی قرار گرفته، اما تاثیر مثبتی گزارش نشده است. شواهد کمتر و همچنان مورد مناقشه ای نیز در مورد اثربخشی کندرویتین سولفات بر درد و عملکرد بیماران وجود دارد .مکمل های گلوکزآمین وکندروتین در استئوآرتریت های متوسط تا شدید هنگامی که به صورت ترکیبی استفاده شود می تواند مفید باشد. تزریق داخل مفصلی کورتون کم هزینه و موجب بهبود کوتاه مدت)۸-۴هفته( در تشدیدهای استئوآرتریت زانو می شود در حالیکه تزریق اسید هیالورونیک گرانتر بوده اما موجب بهبودی طولانی مدت علایم می شود(۳و۴)
در سال های اخیر بیشتر درمان های دارویی برای انسان ها و حیوانات در دسترس بوده ، اما بحث مهم و هشدار دهنده این است که باید یادآور شد که عملکرد دارویی در گونه های مختلف متفاوت است. داروهایی که از نظر کم خطر و موثر بودن در انسان ها ثبت شده است، صرفا در سگ ها، اسب ها و گربه ها کم خطر نیستند، بطوریکه در صورت استفاده این داروها علائم استفراغ، اسهال، خون در مدفوع، کم خونی، ادم، کاهش اشتها، درد شکمی و سپتی سمی در اثر پرفوراسیون یا مشکلات کلیوی مشاهده شود بلافاصله می بایست درمان متوقف شود.
شواهدی دال بر تاثیر مثبت حرارت درمانی در کاهش درد و بهبود عملکرد تحریکات الکتریکی مفصلی بیماران وجود دارد. یکی از روش هایی که اخیرا در درمان این عارضه استفاده شده، تابش لیزر کم توان است.
تابش لیزر کم توان موجب افزایش سنتز کلاژن، افزایش پروتئین های سلولی و افزایش سنتز DNA در بسیاری از مطالعات شده است. در مجموع مطالعات نشان داده اند که تابش لیزر کم توان موجب تسکین درد، بهبود التهاب و تسریع ترمیم بافت آسیب دیده می شود. اگرچه بسیاری از مطالعات اثرات ضد درد تابش لیزر کم توان در بیماری های اسکلتی عضلانی را گزارش کرده اند، برخی مطالعات نتوانسته اند چنین اثری را نشان دهند. با وجود ارزیابی های انجام شده، مشخص نیست که اثرات مشاهده شده تا چه مدت وجود دارد و آیا تنها در زمان لیزر درمانی موجب تسکین علائم بیماران شده است یا اثرات دراز مدتی نیز به همراه دارد(۵و۶).
جراحی روش درمانی دیگری است که در حالات بسیار شدید و پیشرفته بیماری انجام می گیرد .تعویض کامل مفاصل هیپ، زانو یاشانه برای بیمارانی که دردهای مزمن مفصل و ناتوانی مفصل علیرغم درمان دارویی حداکثر دارند توصیه می شود.
پلاسمای غنی از پلاکت(PRP) [۱۱۵] قسمتی از پلاسما با غلظت غنی از پلاکت ها می باشد. پلاکت ها می توانند در ترمیم بافتی بسیار مؤثر باشند.
اولین بار در سال ۱۹۸۷ فراری وهمکاران از PRP در جراحی قلب باز استفاده کردند.
مطالعات نشان می دهند که PRP می تواند التهاب، خونریزی بعد از عمل، عفونت، استئوژنز، ترمیم زخم و بافت نرم را تحت تاثیر قرار دهد. علاوه بر هموستاز موضعی در صدمات عروقی بدلیل داشتن فاکتورهای رشد و سیتوکین سبب ترمیم بافت نرم می شود.
اگرچه ثابت سازی مکانیکی یکی از اساسی ترین تکنیک های قابل استفاده در جراحی های ارتوپدی و مفاصل است ولی نقش PRP در ترمیم تاندونها و لیگامنت ها اخیرا” مثبت گزارش شده است.
Alsousou J. و همکاران در سال ۲۰۰۹ بیولوژی PRP و تأثیر آن را در جراحی های ارتوپدیک بصورت جامع مرور نمود تا دلایل مناسبی برای استفاده از این تکنولوژی پیدا نماید (۹). Lopez- Vidriero و همکاران در سال ۲۰۱۰ در آرتروسکوپی و درمان بیماریهای ورزشی از PRP استفاده نمود و نتیجه گرفت که استفاده از PRP راه های جدیدی برای درمان مسائل ورزشی گشوده است و به جراحان ارتوپدی و پزشکان کمک شایانی نموده است(۴۰). بخصوص که PRP از سلولهای خودی است و می توان خیلی ساده آنها را تهیه نمود و محدوده ایمنی وسیعی دارد. در سال ۲۰۰۹ Smith و همکاران از PRP در درمان ترمیمی استخوان و زخم استفاده نمود و مشاهده کرد که این شیوه درمانی سالم، ایمن و قابل تکرار است و توانسته است که مراحل طبیعی ترمیم استخوان و زخم را تسریع نماید(۶۲).
تابحال تحقیقات مختلفی در استفاده از PRP در سرعت بخشیدن به ترمیم های بافتی همانند تاندونها و لیگامنت ها انجام گرفته ولی در مورد نقش آن در ترمیم استئوآرتریت هنوز مطالعه ای کنترل شده انجام نشده است(۱۱و۴۱).
PRP در زمینه های مختلف جراحی استفاده شده است تا ترمیم استخوانی و نسوج نرم را با قرار دادن غلظت بالای پلاکت خودی در محل ضایعه سرعت بخشد. سادگی تهیه PRP و منافع ترمیمی آن امیدی برای بهبودی های سریع بافتی محسوب می شود.
در تحقیق حاضر ارزیابی رادیولوژیکی و هیستوپاتولوژیکی زانوها در۲۰ هفته پس از جراحی افزایش نسبی در شدت استئوارتریت در گروه کنترل نسبت به هفته ۱۲ نشان دادند، این در حالی است که ارزیابی زانوها کاهش شدت استئواتریت را در گروه درمان تزریق داخل مفصلی PRP نسبت به هفته ۱۲نشان داد.
نتیجه گیری :
PRP

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:18:00 ق.ظ ]