کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



با توجه به نمودارها میزان سایش در اثر حضور مقداری آب در جریان سه فازی به میزان قابل ملاحظه ای کاهش یافته است. در توضیح این مطلب با توجه به شکل (۹) و ) می توان گفت: مقداری از ذرات شن درون فاز مایع قرار گرفته اند و به دلیل کمتر بودن سرعت فاز مایع نسبت به فاز گاز، از سرعت برخورد ذرات به دیواره کاسته می شود. کاهش سرعت برخورد ذرات، موجب کاهش تکانه برخورد و در نتیجه کاهش میزان سایش شده است. همچنین لایه ای از مایع که روی دیواره را پوشانده است از برخورد مستقیم ذرات به دیواره جلوگیری کرده و موجب کاهش میزان سایش شده است.
تاثیر اندازه ذرات در جریان سه فازی
همانطور که در ) مشخص است افزایش اندازه ذرات از ۲۲۵ میکرون به ۳۶۰ میکرون موجب افزایش میزان سایش شده است. دلایل این مورد نیز شبیه به دلایل بخش (۵-۱)می باشد.
شکل (۴۵): تاثیر اندازه شن بر سایش در جریان سه فازی زانویی آلومینیوم ۱ اینچ
(دمای ۲۰ درجه سانتی گراد، فشار۵/۱ بار و سرعت ظاهری هوا ۲۰ متر بر ثانیه)
مقایسه سایش در زانویی و لوله عمودی
در نمودار ) سایش در زانویی و لوله عمودی در سرعت ظاهری ۲۰ متر بر ثانیه هوا مقایسه شده است. زانویی عمودی زانویی است که سیال در راستای عمودی به آن وارد شود.
شکل (۴۶): مقایسه لوله عمودی و زانویی عمودی آلومینیوم ۱ اینچ
(شن ۲۲۵ میکرون، دمای ۲۰ درجه سانتی گراد، فشار۵/۱ بار و سرعت ظاهری هوا ۲۰ متر بر ثانیه)
همانطور که در ) نشان داده شده است سایش در زانویی عمودی بیشتر از لوله عمودی است. این امر به این دلیل است که ذرات شن به دلیل تغییر ناگهانی جهت جریان در زانویی عمودی، شانس بیشتری نسبت به لوله عمودی برای برخورد به سطح کوپن را دارند. پس با افزایش تعداد برخوردها در زانویی سایش بیشتری نسبت به لوله مستقیم خواهیم داشت.
پایان نامه - مقاله - پروژه
مقایسه زانویی افقی و عمودی
در ) میزان سایش در زانویی افقی و زانویی عمودی باهم مقایسه شده است. همانطور که در ) مشخص است می توان گفت که سایش در جریان عمودی بیشتر از جریان افقی می باشد.
شکل (۴۷): مقایسه زانویی عمودی و افقی آلومینیوم ۱ اینچ
(شن ۲۲۵ میکرون، دمای ۲۰ درجه سانتی گراد، فشار۵/۱ بار و سرعت ظاهری هوا ۲۰ متر بر ثانیه)
بالاتر بودن سایش در جریان عمودی نسبت به جریان افقی را باید در نیروی گرانش جستجو نمود. در جریان عمودی نیروی گرانش نقشی در نحوه پخش شدن ذرات شن در دو فاز مایع و گاز ندارد اما در جریان افقی نیروی گرانش موجب قرار گرفتن فاز مایع و جامد در کف لوله می شود پس ذرات در جریان افقی نسبت به جریان عمودی تمایل بیشتری دارند که در فاز مایع قرار بگیرند. به همین دلیل ذرات شن در جریان افقی سرعت کمتری نسبت به جریان عمودی دارند و موجب کمتر شدن تکانه برخورد ها و میزان سایش در زانویی افقی شده است.
مقایسه ی جنس کوپن ها
در این قسمت جنس کوپن به عنوان متغیر در نظر گرفته شده است.
شکل (۴۸): مقایسه جنس مواد
(شن ۳۶۰ میکرون، دمای ۲۰ درجه سانتی گراد، فشار۵/۱ بار و سرعت ظاهری هوا ۲۰ متر بر ثانیه)
همانطور که در ) مشخص است میزان سایش در آلومینیوم به دلیل سختی کمتر نسبت به کربن استیل، کمتر می باشد. همچنین میزان سایش پلاستیک نسبت به فلزات کمتر است. دلیل آن هم این است که مواد پلاستیکی به دلیل دارا بودن خاصیت الاستیک، می توانند ضربات ذرات شن را بهتر از فلزات تحمل کنند.
آنالیز ظاهری
یکی از راهکارهای شناخت مکانیسم پدیده سایش، آنالیز و بررسی نمونه ها از طریق مشاهده می باشد. در یک فرایند مشابه، ممکن است برای نمونه های خاصی، مکانیزم سایش متفاوت باشد. همانطورکه قبلأ گفته شد، فرایند سایش طبق چهار مکانیزم صورت می گیرد. سایش ذرات شن، سایش قطرات مایع، خوردگی سایشی و کاویتاسیون ممکن است در بعضی مواقع ترکیبی از این مکانیزم ها باعث ایجاد سایش گردد. در این پروژه برای اطمینان از اینکه سایش ایجاد شده به واسطه برخورد ذرات شن بوده و عوامل دیگری مثل اکسیداسیون و … در این مورد دخیل نبوده اند، پس از اتمام برخی از آزمایش ها یک آنالیز ظاهری معمولی و یک آنالیز با بهره گرفتن از میکروسکوپ الکترونی[۴۴] نیز انجام گرفته است.
میکروسکوپ الکترونی
یکی از تجهیزات بزرگ علمی میکروسکوپ الکترونی است که دستگاه ساده ای از آن برای اولین بار در سال۱۹۴۰ میلادی ساخته شد و به وسیله آن زیست شناسان توانستند اجزای بیشتری از یک سلول را مشاهده نمایند. میکروسکوپ الکترونی با قدرت تفکیک بالا حتی می تواند در دل دانه های بسیار کوچک با قطری در حد میکرومتر نفوذ کند و عناصر تشکیل دهنده آن را نشان دهد. بزرگنمایی آن گاهی از ۱۰۰۰۰۰ برابر بیشتر است. در واقع میکروسکوپ الکترونی بر اساس قوانین نوری کار می کند و مانند تمام میکروسکوپ ها از دو عدسی شی و چشمی تشکیل شده است. ولی در این دستگاه به جای نور از شار الکترون (پرتوهای الکترونی پر انرژی) استفاده می گردد. از آنجایی که طول موج تابش الکترون بسیار کوتاه تر است، تصاویر بدست آمده دارای بزرگنمایی بیشتری نسبت به میکروسکوپ های نوری می باشند. تمام میکروسکوپ های الکترونی دارای یک محفظه (بخش لوله ای شکل) خلاء تحت فشار بسیار کم، در حد نانو پاسکال هستند که به عنوان یک منبع الکترونی عمل می کند و کار ساخت و تمرکز الکترون ها در آن صورت می گیرد. در قسمت بالای لوله یک قطب منفی الکتریکی فلزی از جنس تنگستن نصب شده و این فلز با عبور جریان الکتریکی آنقدر داغ می شود که الکترون شارش کند.
پرتوهای الکترونی در مسیر خود از روزنه های تعبیه شده در یک فلز و گاز (معمولأ بخارآب) عبور کرده و با عبور از لنزهای مغناطیسی بر روی شی مورد نظر تابانده شده و در نتیجه بازتاب نور تصویر شی دیده خواهد شد. که می توان آن را در کامپیوتر به وضوح ثبت نمود.
این دستگاه همواره به یک مدار الکتریکی متصل است که ولتاژ مناسب را برای پمپاژ کردن پرتوهای الکترونی برای پمپ های میکروسکوپ فراهم می سازد و بوسیله آن الکترون ها تحت شتاب به طرف هدف می روند. همچنین انرژی لازم برای تقویت کننده های پرتوهای بازتاب را فراهم می کنند.
آنالیز کوپن ها با میکروسکوپ الکترونی
برای اطمینان از نحوه سایش کوپن­ها چندین عکس با بهره گرفتن از میکروسکوپ الکترونی و دوربین معمولی گرفته شده است که در شکل­های زیر آورده شده است.
شکل( ۴۹(
شکل(۴۹): کوپن آلومینیومی. الف) قبل از آزمایش ب) بعد از آزمایش
در شکل (۴۹) یک کوپن از جنس آلومینیوم مشاهده می­ شود که دچار سایش شده است. در این شکل هیچ گونه اثری از خوردگی و دیگر مکانیسم­های سایش به جز اثر ذرات شن دیده نمی­ شود. ماهیت فلز آلومینیوم نیز به همین صورت است. این ماده معمولأ در مقابل اکسید شدن و زنگ زدن (خوردگی) مقاومت خوبی دارد. تصاویر الکترونی از کوپن آلومینیوم با سه مقیاس بزرگنمایی ۱۵، ۲۰ و ۵۰ برابر در ) و ) آورده شده است.
Mag = X 15
Mag = X 20

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1400-08-04] [ 07:37:00 ب.ظ ]




تایید فرضیه

 

 

 

همان‌طور که در جدول (۴-۱۱) دیده می­ شود با انجام آزمون پیرسون در سطح اطمینان ۹۵ درصد، مقدار ۰۰۰/۰ Sig = به دست آمد. چون مقدار ۰۵/۰ Sig< می‌باشد، لذا فرض صفر رد و فرض مقابل را می‌پذیریم. یعنی رابطه‌ی معناداری بین سبک تفکر شهودی و رهبری وجود دارد. و از آنجا که میزان ضریب همبستگی پیرسون برای این آزمون ۹۲۲/۰- می‌باشد، لذا نوع رابطه غیر مستقیم می‌باشد. بدین ترتیب فرضیه فرعی سوم تحقیق در سطح اطمینان ۹۵% تأیید می‌گردد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۴-۲-۲-۴- فرضیه فرعی چهارم
فرضیه فرعی چهارم تحقیق به صورت زیر بیان شده است:
فرضیه فرعی چهارم: بین سبک تفکر شهودی با توجه به ارتباطات رابطه وجود دارد.
شکل ریاضی فرض آماری به صورت زیر است:
بین سبک تفکر شهودی با توجه به ارتباطات رابطه معناداری وجود ندارد.
H0: ρ = ۰
H1 : ρ≠ ۰
بین سبک تفکر شهودی با توجه به ارتباطات رابطه معناداری وجود دارد.
آزمون فرضیه
در جدول (۴-۱۲) نتایج محاسبه ضریب همبستگی ارائه گردیده است:
جدول(۴-۱۲): مقادیر ضریب همبستگی دو متغیر سبک تفکر شهودی و توجه به ارتباطات

 

 

فرضیه فرعی چهارم

 

تعداد

 

نوع آزمون

 

Sig

 

ضریب همبستگی

 

نتیجه آزمون

 

 

 

رابطه بین سبک تفکر شهودی با توجه به ارتباطات

 

۲۳

 

پیرسون

 

۰۰۰.

 

۹۳۰/۰-

 

تایید فرضیه

 

 

 

همان‌طور که در جدول (۴-۱۲) دیده می­ شود با انجام آزمون پیرسون در سطح اطمینان ۹۵ درصد، مقدار ۰۰۰/۰ Sig = به دست آمد. چون مقدار ۰۵/۰ Sig< می‌باشد، لذا فرض صفر رد و فرض مقابل را می‌پذیریم. یعنی رابطه‌ی معناداری بین سبک تفکر شهودی و توجه به ارتباطات وجود دارد. و از آنجا که میزان ضریب همبستگی پیرسون برای این آزمون ۹۳۰/۰- می‌باشد، لذا نوع رابطه غیر مستقیم می‌باشد. بدین ترتیب فرضیه فرعی چهارم تحقیق در سطح اطمینان ۹۵% تأیید می‌گردد.
۴-۲-۲-۵- فرضیه فرعی پنجم
فرضیه فرعی پنجم تحقیق به صورت زیر بیان شده است:
فرضیه فرعی پنجم: بین سبک تفکر شهودی با توجه به توجه به پاداش رابطه وجود دارد.
شکل ریاضی فرض آماری به صورت زیر است:
بین سبک تفکر شهودی با توجه به پاداش رابطه معناداری وجود ندارد.
H0: ρ = ۰
H1 : ρ≠ ۰
بین سبک تفکر شهودی با توجه به پاداش رابطه معناداری وجود دارد.
آزمون فرضیه
در جدول (۴-۱۳) نتایج محاسبه ضریب همبستگی ارائه گردیده است:
جدول(۴-۱۳): مقادیر ضریب همبستگی دو متغیر سبک تفکر شهودی و توجه به پاداش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:36:00 ب.ظ ]




علما و دانشمندان رشوه را بر چند قسم تقسیم کرده اند که اینک با آنها آشنا می شویم.
۲-۵-۱- رشوه به قاضی که رشوه در حکمش می نامند.
قدر متیّقن از رشوه حرام این رشوه است که رشوه دهنده به قاضی می پردازد تا به نفع او حکم کرده یا راه چیره شدن بر دشمنش را به او یاد دهد.
البته اگر راشی واقعاً صاحب حق باشد و احقاق حق موقوف به پرداخت وجهی باشد به گونه ای که اگر نپردازد استیفای حقش ممکن نبوده و در نتیجه ضرر بزرگی متوجّه او خواهد شد و حقّش تضییع خواهد گردید، در این صورت به دلیل قاعده نفی ضرر، چنین بخششی از باذل جائز، و برگیرندۀ حرام خواهد بود. ( بیدهندی،۱۳۷۳ ، ص ۴۷ ).
« أخذ الرشوه و إعطاؤها حرام، إن توصّل بها إلی الحکم له بالباطل. نعم توقّف التوصّل إلی حقّه علیها جاز للدافع و إن حرم علی الآخذ، و هل یجوز الدفع إذا کان محقاً ، و لم یتوقّف التوصّل إلیه علیها؟ قیل : نعم، و الأ حوط الترک، بل لا یخلو من قوّه. و یجب علی المرتشی إعادتها إلی صاحبها من غیر فرق جمیع ذلک بین أن یکون الرشاء بعنوانه أو بعنوان الهبه أو البیع المحاباتی و نحوذلک.»
« دادن رشوه به قاضی و گرفتن آن وقتی حرام است که سبب شود قاضی به خاطر آن به باطل حکم کند، بله اگر در موردی گرفتن حکم به حق از قاضی موقوف به دادن رشوه باشد یعنی تا ندهد قاضی به حق حکم نمی کند در این صورت دادن آن برای دهنده جایز است هر چند که بر گیرنده حرام است، و در صورتی که دهنده رشوه بینه و بین الله محقق بوده باشد و می داند که قاضی هم به نفع او حکم می کند چه رشوه بدهد و چه ندهد آیا در این صورت دادن رشوه حرام است یا نه؟ بعضی گفته اند حرام نیست، بلکه احتیاط در ترک آن است، بلکه خالی از قوت نیست، و در موردی که گرفتن آن حرام است بر مرتشی (رشوه گیرنده) واجب است آن را به صاحبش برگرداند، و در همه مطالبی که تا اینجه گفته شده فرقی نیست بین این که رشوه را به عنوان رشوه بدهد و یا به عنوان بخشش و هدیه و یا بیع محاباتی و امثال اینها ». ( لنکرانی، ۱۴۲۰ه.ق، ص۳۰)
پایان نامه - مقاله - پروژه
در کتاب توضیح المسائل امام خمینی سؤالی به این مضمون مطرح می شود پرداخت رشوه برای گرفتن حق با توجه به این که گاهی برای دیگران مشکل ایجاد می کند مثلاً باعث مقدم شمردن صاحب حق نسبت به افراد دیگرمی شود چه حکمی دارد؟
امام می فرماید: پرداخت رشوه و گرفتن آن جایز نیست هر چند باعث ایجاد مشکل و زحمت برای دیگران نشود، چه رسد به موردی که بدون استحقاق، باعث ایجاد مزاحمت برای دیگران شود.(خمینی، ۱۴۲۴، ج۲، ص۹۸۳).
رسول الله (ص) : “أخذُ الأمیر الهدیَّهِ السُحتٌ وَ قَبوُلُ القاضِی الرِّشوَهَ کُفر". « هدیه گرفتن امیر حرام و رشوه پذیرفتن قاضی به منزله کفر است ». ( خوانساری، ۱۳۸۳، ص۶۹۳ ).
والقاضی بین المسلمین و العامل علیهم یحرم علی کل واحد منهم الرشوه.« رشوه بر قاضی بین مسلمانان و کارگزاران آنان حرام است. ( شیخ طوسی، ۱۳۸۷ه.ق، ج۸، ص۱۵۱ ).
ارتزاق قاضی از بیت المال در هر حال جایز است یعنی قاضی چه محتاج باشد و چه نباشد می تواند از بیت المال ارتزاق کند و بیت المال نیز برای مصالح مسلمین است و روزی قاضی نیز از بالاترین آنهاست. اما ارتزاق در برابر عوض حکم حرام می باشد ولی اگر برای مایحتاج زندگی اش باشد اشکال ندارد. (نگارنده).
۲-۵-۲- رشوه در غیر حکم
قسم دوّم، رشوه در غیر حکم است، یعنی آنچه در غیر مورد قضاوت؛ یعنی در ادارات و مراکز دولتی برای رسیدن به امری پرداخت می شود تا از این طریق به خواسته نامشروع و غیرقانونی خود برسد. مثلاً شخصی می خواهد فلان کارخانه را دائر کند و یا می خواهد منزلی بسازد و با شهرداری طرف است و تا رشوه ندهد کار او درست نمی شود لذا به وسائط و دلالها مبلغی می دهد و آنها با پارتی بازی و غیره کار او را راه می اندازند دراینجا اخذ و اعطاء رشوه چه حکمی دارد .
در اینجا یک بحث این است که : آیا این هم رشوه است یا خیر؟
شیخ (ره) تفصیل داده و سه صورت درست می کنند:
۱- امر و کار فلان شخص منحصر در یک امر حرامی است ( مثلاً می خواهد کالاهای قاچاق وارد مملکت کند، می خواهد شراب درست کند، فلان مرکز فساد دائر کند و … لذا به افراد و وسائطی پول می دهد تا از دولت و حکومت مجوّزی بگیرند.
۲- امر او مشترک است بین جهات حرام و جهات حلال، ولی رشوه که می دهد نه برای جهات حلال بلکه به طور مطلق می خواهد کار درست شود، و واسطه هم که قبول می کند قصدش اصلاح امر است مطلقاً چه طرف در جهت حلال استفاده کند و چه در جهت حرام .حکم این دو صورت : اخذ و اعطاء چنین مالی حرام است.امّا نه از باب این که رشوه است ، چون ما دلیلی بر رشوه بودن آن نداریم بلکه از باب اینکه : تصرف در چنین مالی از مصادیق اکل به باطل است که آن هم به حکم آیۀ لا تاکلوا حرام است. در نتیجه حرمت در باب رشوه در حکم یک حرمت تکلیفی و ذاتی بود ولی حرمت در اینجا یک حرمت وضعی است یعنی چون این قراردادو اخذ و اعطای فاسد است پس حرام است ، و در نتیجه خود عقد و قرارداد با قبض و اقباض فی نفسه حرام نیست، آری تصرفات در آن حرام است چون با عقد فاسد این مال از ملک باذل در نیامده و به آخذ منتقل نشده و تصرفات در ملک غیر بدون اذن مالک جایز نیست. ( انصاری، ۱۳۸۲، ج۲، ص۵۰ ).
۳- امّا اگر برای امر مباح و حلال رشوه بدهد دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد. از قضا روایاتی هم داریم مبنی بر اینکه : مردی به مرد دیگر مبلغی رشوه می دهد تا او منزل و مسکن را تخلیه کند و باذل جای او را اشغال کند ، و امام می فرماید: لا بأس ، یعنی چنین بذلی بلامانع است و متن حدیث به قرار ذیل است : سألت اباعبدالله علیه السلام عن الرجل یرشو الرجل الرشوه علی ان یتحوّل من منزله فیسکنه؟ قال : لا بأس به. ( انصاری ، ۱۳۸۲،ج۲، ص۵۱).
امام علی (ع) در نهج البلاغه ضمن اشاره به داستان برادرش عقیل از حیلۀ اشعث بن قیس که برای غلبه بر طرف دعوای خود را در دادگاه عدل علی (ع) متوسل به رشوه شد اینگونه یاد می کند: و این است از سرگذشت عقیل – که سهم بیشتر از حقش به خاطر انتسابش به من مطالبه کرد و امام سکۀ گداخته به نشانه آتش دوزخ در دستش قرار داد.تا او را بیازمایم ،پس چون بیمار از درد فریاد زد و نزدیک بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم : ای عقیل! گریه کنان بر تو بگریند ، از حرارت آهنی می نالی که انسانی به بازیچه آن را گرم ساخته است، امّا مرا به آتش دوزخی می خوانی که خدای جبّارش با خشم خود، آن را گداخته است؟ تو از حرارت ناچیز می نالی و من از حرارت آتش الهی ننالم؟ و از این حادثه شگفت آورتر اینکه به شب هنگام کسی به دیدار ما آمد، و ظرفی سرپوشیده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود، چنان از آن متنفّر شدم که گویا آن را با آب دهان مار سمّی، یا قی کردۀ آن مخلوط کرده اند! به او گفتم هدیه است؟ یا زکات یا صدقه؟ که این دو بر ما اهل بیت (ع) حرام است. گفت : نه، نه زکات است نه صدقه بلکه هدیه است. گفتم زنان بچه مرده بر تو بگریند. آیا از راه دین وارد شدی که مرا بفریبی؟ یا عقلت آشفته شده ، یا هذیان می گویی؟
به خدا سوگند! اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان هاست به من دهند ، تا خدا را نافرمانی کنم که پوست جوی را از مورچه ای به ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد! و همانا این دنیای آلوده شما نزد من! از برگ جویده شدۀ دهان ملخ پست تر است. ( دشتی، ۱۳۸۶، ، ص ۳۲۶، خطبه ۲۲۴).
روایت دیگر، روایت اصبغ بن نباته است از امام علی (ع) که حضرت فرمود:
« أیّما وال احتجب عن حوائج النّاس احتجب الله عنه یوم القیامه و عن حوائجه، و ان أخذ هدّیه کان غُلولا و ان اخذ رشوه فهو شرک ».
هر حاکم و نمایندۀ حکومتی که از برطرف کردن نیازهای دیگران در پس پرده برود در قیامت خداوند خود را از او و نیازهایش در پرده می دارد. و چنانچه از مردم قبول هدیه کند، خیانت نموده، و اگر رشوه بگیرد شرک ورزیده است. ( آشتیانی، ۱۳۶۹ه.ق، ص۳۹ ).
۲-۵-۳- رشوه برای رسیدن به امر مباح و دفع ظلم و حق قانونی خود
این نوع از رشوه چنان که فقهاء فتوی داده اند جائز و حلال است، در روایت آمده است که: حفص الاعور از حضرت ابی الحسن (ع) می پرسد که عمّال و مأموران دولت از ما اجناس خریداری می کنند و افرادی را برای تحویل گرفتن اعزام می کنند آیا بر ما جائز است که به آنها رشوه دهیم تا مورد ظلم عمّال سلطان واقع نشویم.
حضرت فرمود: اشکالی ندارد.
سپس سؤال فرمود: هر گاه به آن وکیل رشوه دهی، از آنچه فروختی و باید تحویل دهد کمتر می گیرند؟ عرض کرد آری.
فرمود: رشوه خود را فاسد کردی. ( حر عاملی ، ۱۳۸۳ ، ج ۱۲ ).
۲-۶- ضمان در رشوه
مواردی که اخذ و اعطاء شرعاً حلال و صحیح باشد ( مثل ارتزاق از بیت المال، بذل مال علی وجه الهدیه برای قضاء حاجت حلال و … ) قطعاً اخذ ضمانتی نخواهد داشت.
ولی در مواردی که اخذ شرعاً حرام شد آیا آخذ یعنی قاضی یا عامل حکومتی ضامن است و اگر عین مال موجود است باید آن را به صاحبش مسترد کند و اگر تلف شده باید بدل آن را بدهد، یعنی مثلی بوده مثل و قیمتی بوده قیمت را بپردازد؟ یا ضامن نیست؟ ( مکاسب، ۱۴۱۱، ج۱، ص۱۲۳).
مرحوم شیخ در مسئله تفصیل می دهند، که دو قاعده داریم :
۱- کلما یضمن بصحیحه یضمن بفاسده
۲- و کلما لا یضمن بصحیحه لا یضمن بفاسده، و ضمان در مورد صحیح به عوض المسمّی است و در مورد فاسد به عوض واقعی و تفصیل مطلب در باب خود، با حفظ این مقدمه می گوییم، اگر به مالی که اعطاء و اخذ شده بر وجه مقابله بوده و جنبۀ عوضیت داشته یعنی باذل این مال را به عنوان عوض رأی قاضی یا امضاء عامل داده و واقعاً اجرت کار او ست، و جعل است ای ما یجعل لا جل الحکم، در این موارد قاضی و قابض ضامن است و باید مثل یا قیمت را برگرداند. به دلیل اینکه : این مال علی وجه المعاوضه داده شده “صُغری”
و قانون معاوضات این است که : کلّما یضمن بصحیحه یضمن بفاسده، و اگر این معاوضه صحیح بود که قابض ضامن بود ، الأن هم که فاسد درآمده باز ضامن است. “کبری” نتیجه هم که روشن است، و هو الضمان.
ولی اگر مبلغی را که داده به عنوان عوض نبوده بلکه بر وجه هدیه بوده که هدفش جلب نظر قاضی بوده و … ( در اینجا اگر عین مال هست که باید به صاحبش ردّ شود) ولی اگر تلف شده قاضی ضامن نیست، بدلیل اینکه : در حقیقت چنین بذل و هدیه ای به یک نوع هبۀ فاسده بر می گردد و قانون هبه عدم ضمان است ، به این صورت که :
مال مذکور نوعی هبۀ مجانیّۀ فاسده است .
و کل مالا یضمن بصحیحه لا یضمن بفاسده، یعنی هبه اگر صحیحه بود ضمان آور نبود حالا هم فاسد شده موجب ضمان نیست. پس قابض ضامن نیست.
زیرا داعی و انگیزه عوض محسوب نمی شود تا اگر عوض فاسد درآمد معوّض هم بر ملک معطی باقی بماند ( شما منزل که می خرید بودن آن در فلان نقطه از شهر هم مطلوبتان است ولی تمام ثمن در برابر عین داده می شود نه انگیزه)
روایاتی داشتیم که می فرمود : هدایای عمّال از سحت است آیا اینها را نمی توان دلیل بر ضمان قرار داد؟
اینها دالّ بر حرمت اخذ هدیه و حکم تکلیف آن هستند ( سحت یعنی حرام) و بحث ما در ضمان و حکم وضعی است، و ملازمه ای هم بین حرمت و ضمانت نیست تا بگوییم هر جا حرمت بود ضمانت نیز هست.
جواب اشکال سوّمی است : آیا نمی توانیم به عموم حدیث نبوی علی الید ما اخذت حتی تؤدّی ، تمسّک کرده و حکم به ضمان کنیم؟ شیخ می فرماید : این عموم قطعاً به باب تسلیط مجّانی تخصیص خورده و یدی را که متفرع بر آن باشد شامل نمی شود و مخصوص یدهای عدوانی و معاملی است، چون در ما نحن فیه تسلیط مجّانی بوده و علی الفرض هدیه داده است.(انصاری، ۱۳۸۲،ج۲،ص۵۷).
مرحوم صاحب جواهر فرموده ( جواهر الکلام ج۲۲،ص۱۴۹) : بعید نیست که کسی بگوید : در باب رشوه مطلقاً ضمانی نیست چه در رشوه های حقیقیّه ( رشوه در حکم) و چه در رشوه های تنزیلیّه و حکمیّه ( رشوه در موضوعات و یا هدایا ) پس ایشان رشوه را با همۀ اقسامش موجب ضمان نمی داند، و بر این مدّعا دو دلیل آورده است :
۱- مالک خودش به طور مجّانی قابض را بر مالش مسلط کرده است و تسلیط مجّانی موجب ضمان نیست پس قابض ضامن نیست.
۲- رشوه شبیه معاوضه است ( منتهی در معاوضات معمولی انسان پول می دهد و کالا می خرد ، در اینجا هم باذل پول داده و رأی قاضی را خریده) پس رشوه نوعی معامله است.
و قانون کلی هم این است که : هر آن چیزی که صحیحش ضمان نداشته باشد فاسدش هم ضمان آور نیست، و رشوه اگر صحیح بود موجب ضمان نبود پس حالا که فاسد درآمده باز موجب ضمان نیست پس قابض ضامن نیست.
دو تناقض در کلام صاحب جواهر مشهود است :
۱- تعلیل دوّم ایشان با تعلیل اوّل مناقض است زیرا در دلیل اوّل فرمودند : تسلیط مجانی است نه به عوض ، در دلیل دوم فرمودند : رشوه هم نوعی معاوضه است.
۲- صدر و ذیل یا صغری و کبرای بیان دوم ایشان هم متناقض هستند زیرا در صغری فرمودند : رشوه شبیه معاوضه است، و اگر چنین است علی القاعده باید در کبری می فرمودند : و ما یضمن بصحیحه یضمن بفاسده، چون ما در میان معاوضات، معاوضه ای نداریم که صحیح آن ضمان نداشته باشد تا بگوییم : فاسدش هم ضمان آور نیست بلکه همۀ معاوضات صحیحاً و فاسداً ضمان آورند منتهی اگر صحیح بود ضمان به عوض المسمی است ( یعنی عوضی که در متن عقد تعیین شده چه با قیمت واقعی جنس برابر باشد یا کمتر یا بیشتر) و اگر فاسد درآمد ضمان به عوض واقعی است که مثل یه قیمت باشد پس یا بفرمایید : رشوه شبیه معاوضه نیست، و یا اگر قبول دارید که شبیه معاوضه است در کبری باید می فرمودید : کل ما یضمن بصحیحه یضمن بفاسده، نه کل ما لا یضمن … چون ما معاوضه ای نداریم که صحیح آن ضمان نداشته باشد تا بگوییم فاسدش هم ضمان آور نیست.(انصاری،۱۳۸۲،ج۲، ص۵۹).
۲-۷- ضمان در رشوه، ضمان عقدی است یا ضمان قهری؟
ضمان چیست؟ تعهد و التزام به مال است از طرف کسی که بری ء الذمه است یعنی از طرف ضامن. و ضمان عقدی لازم است و طرفین آن یکی ضامن ، و دیگری مضمون له است. و به عبارت دیگر ضمان این است که کسی که بدهکار نیست مالی را که بر ذمه دیگری است به عهده بگیرد. یعنی بدهکاری را از ذمّۀ کسی به ذمّۀ دیگری منتقل کندو ضمان از احکام وضعی است ، و بنابراین اختصاص به بالغ و عاقل ندارد و چنانچه در آن فرق نیست بین علم و جهل و قصد و لا قصد.(فیض،۱۳۷۹ ، ص ۳۳۳ ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:36:00 ب.ظ ]




علی‌خانی (۱۳۸۱) در پژوهشی تحت عنوان رابطه جوسازمانی با مشارکت کاری در اداره بهزیستی شهر کرمان، بیان می‌کند که فضای سازمانی بر کارکرد سازمانی اثر می‌گذارد، جوسازمانی یک شیوه اندازه‌گیری ادراکات کارکنان از احساسی است که از کار کردن در پیرامون محیط دارند. وی نشان داد که بین متغیرهای وضوح و روشنی اهداف با مشارکت کاری رابطه قوی وجود دارد و بین متغیرهای توافق بر رویه‌ها در جوسازمانی با مشارکت کاری رابطه ضعیف وجود دارد.
صمدی و شیرزادی (۱۳۸۷) در پژوهشی با عنوان رابطه بین ابعاد جوسازمانی و خلاقیت دریافتند که از میان ابعاد جوسازمانی و خلاقیت، فقط بین بعد همکارانه جوسازمانی با خلاقیت رابطه مثبتی وجود داد. همچنان شیرزادی (۱۳۸۵) در پژوهشی دریافت که میان جوسازمانی و روحیه کارآفرینی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. موسوی (۱۳۸۳) در پژوهشی به این نتیجه رسید که بین جوسازمانی و فرسودگی شغلی رابطه وجود دارد، هرچه جو مطلوب‌تر درک شود، سطح فرسودگی شغلی کاهش می‌یابد. قاسمی نژاد (۱۳۸۱) جوسازمانی با استرس شغلی رابطه منفی و با رضایت شغلی رابطه مثبت وجود دارد. سیادت و همکاران (۱۳۸۰) در پژوهشی دریافتند که بین ابعاد چهارگانه شخصیت با ابعاد جوسازمانی رابطه‌ای وجود ندارد. همچنان خزایی (۱۳۸۰) بین جوسازمانی مدارس و میزان عزت‌نفس مدیران، دریافت که بین جوسازمانی و میزان عزت‌نفس مدیران، میزان تحصیلات، رشته‌های تحصیلی و میزان سابقه خدمت مدیریتی، مدیران رابطه معناداری وجود ندارد. صفرزاده و همکاران (۱۳۹۱) طی تحقیقی دریافتند که؛ بین جوسازمانی نوآورانه با رفتار شهروندی سازمانی در کارکنان زن رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. به‌عبارت‌دیگر با افزایش جوسازمانی نوآورانه میزان رفتار شهروندی سازمانی افزایش می‌یابد.
در زمینه جوسازمانی نتایج پژوهش‌های پیشین اعم از پژوهش‌های خارجی و داخلی حاکی از آن است که، جوسازمانی با متغیر های چون؛ ریسک‌پذیری، رضایت شغلی، صمیمیت در بین اعضای سازمان، تشریک‌مساعی در بین کارکنان و مدیران، رفتار شهروندی سازمانی، فرهنگ‌سازمانی، فرسودگی شغلی، بیگانگی از کار و خلاقیت و ابتکار، تعهد سازمانی، وفاداری سازمانی رابطه معناداری وجود دارد. که با ایجاد جوسازمانی مناسب می‌توان عملکرد و کارایی سازمان‌ها را بهبود و توسعه داده، و در محیط پیچیده و رقابتی امروزی؛ بقا و اثربخشی سازمان‌ها را حفظ نمود.
۲-۲-۳- رفتار شهروندی سازمانی:
رفتار شهروندی سازمانی، ابتدا در سال ۱۹۸۷ توسط کان و کتز به‌عنوان رفتار فرا نقشی تعریف شد؛ اما پژوهش‌های اصلی درباره این مفهوم از ۳۲ سال قبل یعنی زمانی که ارگان و بتمن آن را به همین نام (رفتار شهروندی سازمانی) معرفی کردند آغاز شد. از آن زمان به بعد مطالعات زیادی درباره رفتار شهروندی سازمانی و تأثیر آن بر عملکرد سازمان انجام شد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به پژوهش‌های کاتز و ارگان، باباتو و جکس اشاره کرد که هریک به‌عنوان منابع سایر پژوهش‌ها مورداستفاده قرار گرفته‌اند. اولین بار به‌وسیله ارگان و همکارانش در سال ۱۹۸۳ واژه شهروندی سازمانی مطرح شد. توسعه این مفهوم از نوشته‌های بارنارد در سال ۱۹۸۳ در مورد تمایل به همکاری و مطالعات کتز در مورد عملکرد و رفتارهای خودجوش و نوآورانه در سال‌های ۱۹۶۶، ۱۹۶۴ و ۱۹۷۸ ناشی شده است.
۲-۲-۳-۱- پژوهش‌های خارجی:
پژوهشی به‌وسیله آلپرآرتورک در سال (۲۰۰۵)، تحت عنوان افزایش سطح رفتار شهروندی سازمانی اعضاء هیئت‌علمی دانشگاه‌های ترکیه انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش ۱۰۱۸ عضو هیئت‌علمی دانشگاه‌های دولتی ترکیه بودند. در این پژوهش به این نتیجه رسیدند که اعتماد افراد به مافوق خود بر روی سطح رفتار شهروندی سازمانی آن‌ها تأثیر می‌گذارد و اعتماد به مافوق رابطه بین قضاوت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی را تعدیل می‌کند؛ و همچنان اعتماد به مافوق در دانشگاه‌های که سطح عدالت سازمانی آن‌ها بالا است، نسبت به سایر دانشگاه‌ها بیشتر است. پژوهشی به‌وسیله ماد درسانا[۱۶۸] (۲۰۱۳) در اندونیزیا تحت عنوان تأثیر شخصیت و فرهنگ‌سازمانی بر عملکرد کارکنان از طریق رفتار شهروندی سازمانی انجام شد، نتایج آن نشان داد که شخصیت و فرهنگ‌سازمانی تأثیر مثبت و معناداری بر رفتار شهروندی کارکنان دارد. همچنان پژوهشی توسط قادری و جافری[۱۶۹] (۲۰۱۴) تحت عنوان بررسی رابطه بین جوسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی با نقش واسطه‌گری سرمایه روان‌شناختی انجام گرفت. نتایج حاکی از آن است که جو‌سازمانی نقش بسیار مهمی را در کیفیت رفتار شهروندی کارکنان بازی می‌کند. چن[۱۷۰] و همکاران (۱۹۹۸) تشخیص دادند که سطوح بالاتری از رفتار شهروندی سازمانی منجر به درگیری سازمانی و تمایل به کار بیشتر در افراد سازمان می‌گردد. چن در مطالعه خود در بین کارکنان حرفه‌ای چین به این نتیجه رسید که کارکنانی که در سطوح پایین‌تری از رفتار شهروندی سازمانی قرار دارند نسبت به کسانی که در سطوح بالاترند ترک خدمت بیشتری دارند. بر اساس پژوهش‌های انجام‌شده رفتار شهروندی سازمانی موجب تعهد بالاتر در کارکنان، افزایش بهره‌وری و کارایی، کاهش غیبت و ترک کار و افزایش کیفیت خدمات و محصولات ارائه‌شده‌اند. راندی و هودسن[۱۷۱] در سال ۲۰۰۲ پژوهشی در خصوص رفتار شهروندی مدیریت و تأثیر مثبت آن بر رفتار شهروندی سازمانی و هم‌چنین کاهش تضاد بین کارکنان با یکدیگر و مدیران انجام داده است.
پژوهشی به‌وسیله دی بوراح و برین داف، در سال ۲۰۰۷ تحت عنوان رابطه بین عوامل شخصیتی و رفتار شهروندی سازمانی بر روی ۴۵۴ کارمند دانشگاهی صورت گرفت و نتایج نشان داد که عوامل شخصیتی بر روی سطح رفتار شهروندی سازمانی و جوسازمانی تأثیر می‌گذارد و جوسازمانی بر روی رفتار شهروندی سازمانی تأثیر دارد و هم‌چنین عوامل شخصیتی و سازمانی می‌توانند به‌عنوان پیش‌بینی کننده‌های جوسازمانی قلمداد شوند. نتایج پژوهش آنتونیا[۱۷۲] و همکاران (۲۰۱۱) که نمونه آن ۱۰۱ نفر از مدیران ارشد کشور اسپانیا بودند، حاکی از آن است که بین تعهد هنجاری و تعهد عاطفی با رفتار شهروندی سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
جورایس[۱۷۳] (۲۰۰۴) در پژوهش خود نشان داد؛ بین رفتار شهروندی سازمانی مدرسان و جوسازمانی مؤسسات آموزشی رابطه معناداری وجود دارد. پورانو و همکاران[۱۷۴] (۲۰۰۶) در پژوهش خود با عنوان رهبری تحول‌آفرین، ویژگی‌های شغلی و رفتار شهروندی سازمانی، ضمن تأیید رابطه رهبری تحول‌آفرین - رفتار شهروندی سازمانی، نشان دادند که ادراک کارکنان از شغلشان این رابطه را تعدیل می‌کند. آن‌ها نشان دادند که رهبری تحول‌آفرین متغیری است که از روی آن می‌توان ادراک کارکنان از شغلشان را پیش‌بینی کرد.
پژوهشی انجام‌گرفته بر روی ۲۴۹ آرایشگر و مشتریان آن‌ها درزمینۀ رابطه بین رضایت شغلی، تعهدات عاطفی و رفتار شهروندی سازمانی بر پایه امور خدماتی، رضایت مشتری و وفاداری مشتری، نشان داد که افزایش سطوح رضایت شغلی یا تعهدات عاطفی، منجر به افزایش رفتار شهروندی سازمانی در کارفرمایان و کارگران می‌گردد. (پین وبر[۱۷۵]، ۲۰۰۶).
در پژوهش صورت گرفته تحت عنوان رابطه‌ی بین ویژگی‌های شغلی و رفتار شهروندی سازمانی و نقش میانجی رضایت شغلی در این رابطه، نشان می‌دهد که رضایت شغلی نقش مهمی را درزمینۀ ارتباط بین ویژگی‌های شغل و رفتار شهروندی ایفا می‌کند (چن، چاو[۱۷۶]، ۲۰۰۵). اسیفن چپمن و مایکل زارات[۱۷۷] در پژوهشی تحت عنوان رابطه بین فرسودگی شغلی و رفتار شهروندی سازمانی بر روی ۴۰ نفر از کارکنان تأمین اجتماعی در سال ۲۰۰۸ دریافتند که بین فرسودگی شغلی و هر سه ابعاد آن با رفتار شهروندی سازمانی رابطه معکوس وجود دارد بدین معنا که با افزایش سطح فرسودگی شغلی، میزان بروز رفتار شهروندی سازمانی کاهش می‌یابد.
شیفل انورخالد و حسن علی در سال ۲۰۰۵ در مطالعه‌ای تحت عنوان بررسی اثرات رفتار شهروندی سازمانی بر رفتارهای انحرافی، به این نتیجه دست یافتند که رفتار شهروندی سازمانی با رفتارهای انحرافی رابطه منفی و عکس دارد. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد، تحمل‌پذیری و مشارکت مدنی بیشترین ارتباط منفی را با رفتارهای انحرافی دارند، همچنین وظیفه‌شناسی ارتباط منفی با غیبت اختیاری دارد. تحقیقی به وسیله داف[۱۷۸](۲۰۰۷) صورت گرفت نتایج به‌دست‌آمده نشان داد که عوامل شخصیتی بر روی رفتار شهروندی سازمانی، فرهنگ و جوسازمانی تأثیر دارد و جوسازمانی بر روی رفتار شهروندی سازمانی تأثیر می‌گذارد. احمدی (۲۰۱۰) طی پژوهشی با عنوان بررسی ارتباط بین رفتار مدنی-سازمانی و عوامل داخلی و خارجی تأثیرگذار بر آن، نشان داد که عوامل خارجی مثل؛ فرهنگ و جو حاکم بر سازمان و عدالت سازمانی بر ارتقای رفتار مدنی-سازمانی مؤثرند و درعین‌حال عوامل داخلی مثل؛ ویژگی‌های شخصیتی کارکنان ازجمله ثبات عاطفی، برونگرایی، وجدان و مطلوبیت بر انجام رفتار مدنی-سازمانی در سازمان‌ها تأثیر دارد.
در پژوهشی توسط بانکی[۱۷۹] (۲۰۰۶) تحت عنوان تأثیر رهبری تحولآفرین بر رفتار شهروندی سازمانی که در ۹ ایالت آمریکا انجام‌گرفته است، پس از بررسی ۳۱۶۵ معلم نشان داده‌شده است که یکی از عواملی که در موفقیت دانشآموزان تأثیر می‌گذارد، رفتار شهروندی معلمان است. رفتار شهروندی ‏معلمان خود تحت عوامل مختلف ازجمله سبک رهبری مدیران قرار دارد. اهداف این پژوهش عبارت است از بررسی وضعیت رفتار شهروندی معلمان و اینکه مدیران چگونه سبک رهبری تحولی را اجرا میکنند و سبک رهبری تحولی تا چه اندازه بر رفتار شهروندی معلمان تأثیر می‌گذارد؟‏ نتایج این پژوهش نیز نشان می‌دهد که رابطه مثبت و معنیداری بین رفتار شهروندی معلمان و سبک رهبری تحولی مدیران وجود دارد. یانگ و آرون[۱۸۰]، (۲۰۱۰) در پژوهش خود روی ۱۶۶ نفر از کارکنان شاغل در یک سازمان دولتی در شمال چین دریافتند که تعهد سازمانی به‌شدت تحت تأثیر رفتار شهروندی قرار دارد. دانلوپ و لی[۱۸۱]در سال(۲۰۰۴) دریافت که بین رفتار شهروندی سازمانی و رفتارهای نابهنجار محیط کاری و عملکرد سازمانی رابطه‌ای معناداری وجود دارد. از سوی دیگر پژوهش‌های موجود نشان می‌دهد که رفتار شهروندی سازمانی با عوامل متعددی نظیر تعهد سازمانی، رضایت شغلی(لیپاین و همکاران[۱۸۲]، ۲۰۰۲) انگیزه‌های فردی و سازمانی(فینکنشتاین و پنر[۱۸۳]، ۲۰۰۴) و وجدان کاری(کینگ و همکاران[۱۸۴]،۲۰۰۵) رابطه دارد.
۲-۲-۳-۲- پژوهش‌های داخلی:
مقیمی (۱۳۸۸) به بررسی ارتباط رفتار شهروندی سازمانی و فرهنگ‌سازمانی کارآفرینانه در سازمان‌های دولتی پرداخته، نتایج گویایی این است که خلاقیت و نوآوری ارتباط نزدیکی با رفتار شهروندی سازمانی دارد.
رضائیان و رحیمی (۱۳۸۷) در پژوهشی تحت عنوان تأثیرگذاری عدالت رویه‌ای بر رفتار شهروندی سازمانی با لحاظ کردن نقش اعتماد سازمانی نشان دادند که عدالت رویه‌ای هم به‌طور مستقیم و هم به‌طور غیرمستقیم و از طریق اعتماد سازمانی، بر رفتار شهروندی سازمانی تأثیر می‌گذارد. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که وقتی کارکنان درک کنند، فرایندهای استخدامی عادلانه‌اند، اعتمادشان نسبت به سازمان افزایش می‌یابند و رفتار شهروندی بیشتری از خود نشان می‌دهند.
میر کمالی و همکاران (۱۳۹۱)، در پژوهشی با عنوان بررسی تأثیر رهبری تحول‌آفرین بر رفتار شهروندی سازمانی نیروهای دانش گر شرکت ملی نفت ایران نشان دادند که نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن است که بین رهبری تحول‌آفرین و مؤلفه‌های آن (ترغیب ذهنی، انگیزش الهام‌بخش، ملاحظه گری، نفوذ آرمانی) با رفتار شهروندی سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون همبستگی نشان داد که تمامی مؤلفه‌های رهبری تحول‌آفرین با مؤلفه‌های رفتار شهروندی سازمانی (نوع‌دوستی، وجدان کاری، جوانمردی، نزاکت و آداب اجتماعی) رابطه مثبت و معناداری دارد. نتایج مدل‌سازی معادلات ساختاری نیز نشان داد که رهبری تحول‌آفرین بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان تأثیر دارد که مؤلفه‌های انگیزش الهام‌بخش و نفوذ آرمانی بیشترین تأثیر را داشته است.
نصر اصفهانی و همکاران (۱۳۹۱)، در پژوهشی با عنوان بررسی تأثیر سیرت نیکوی مدیران بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان، به این نتایج دست یافتند که سیرت نیکوی مدیران بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان دانشگاه اصفهان تأثیر مثبت دارد. احمدی (۲۰۱۰) طی تحقیقی با عنوان بررسی ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی و عوامل داخلی و خارجی تأثیرگذار بر آن، نشان داد که عوامل خارجی مثل؛ فرهنگ و جو حاکم بر سازمان و عدالت سازمانی بر ارتقای رفتار شهروندی سازمانی مؤثرند و درعین‌حال عوامل داخلی مثل؛ ویژگی‌های شخصیتی کارکنان ازجمله ثبات عاطفی، برون‌گرایی، وجدان کاری و مطلوبیت بر انجام رفتار شهروندی سازمانی در سازمان‌ها دارد.
پژوهش انجام‌گرفته توسط مهداد و بوجاریان (۱۳۸۴)، نشان‌دهنده این است که رابطه معناداری بین رفتار شهروندی سازمانی و رضایت شغلی وجود دارد. عسکری و همکارانش (۱۳۸۷)، در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه بین رفتارهای رهبری تبادلی و عدالت سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی، دریافتند که رابطه مثبت و مستقیمی بین رفتارهای رهبری مبادله‌ای و عدالت سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی وجود دارد. همچنین اعتماد رابطه مثبت و مستقیمی با رفتار شهروندی سازمانی دارد. نجات و همکارانش (۱۳۸۸)، درنتیجه پژوهشی به این نتیجه رسیدند که رضایت شغلی و اعتماد کارکنان نسبت به مدیران، رابطه معناداری با رفتار شهروندی سازمانی دارد و همچنین رفتار شهروندی سازمانی رابطه‌ای مثبتی باکیفیت خدمات ادراک‌شده توسط مشتری دارد. احمدی زاده و همکاران (۱۳۹۱) در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین رفتار شهروندی سازمانی و جوسازمانی، به این نتیجه دست یافتند که؛ بین جوسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنان ابعاد جوسازمانی پیش‌بینی کننده مثبت و معنادار رفتار شهروندی سازمانی می‌باشند. قاسمی و کشاورزی (۱۳۹۳) در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه بین جوسازمانی، تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی به این نتیجه رسیدند که جوسازمانی رابطه مثبت و معناداری با رفتار شهروندی سازمانی دارد. همچنان زیبای و همکاران (۱۳۹۳) در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه بین هوش هیجانی، فرهنگ‌سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی در بین کارمندان دانشگاه تربیت مدرس به این نتیجه دست یافتند که؛ بین این سه متغیر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
مطالعات انجام‌شده درزمینۀ ای رفتار شهروندی سازمانی گویای این واقعیت است که وجود این نوع رفتارها در سازمان‌های دولتی و خصوصی، اثرات مثبت و قابل‌توجهی در کارایی و اثربخشی و همچنان بقا و کیفیت خدماتی آنان دارد. درواقع دو نوع اثر فردی و سازمانی در سایه وجود رفتار شهروندی سازمانی مترتب است. سازمان‌ها، به‌ویژه سازمان‌های آموزش عالی در کشورهای جنگ‌زده‌ای مانند افغانستان نیازمند جهشی عمده در افزایش کارآمدی و تربیت نیروی انسانی کارآمد هستند، باید زمینه را به‌گونه‌ای فراهم سازند که کارکنان و اعضای هیئت‌علمی با اطمینان خاطر، تمامی تجربیات، توانایی‌ها و ظرفیت‌های خود را در جهت اعتلای اهداف سازمانی بکار گیرند. این امر میسر نخواهد شد مگر آنکه عوامل مؤثری بر توسعه فرهنگ‌سازمانی قوی، ایجاد جوسازمانی متناسب و عوامل مؤثر بر رفتار شهروندی سازمانی، شناسایی و بستر لازم برای پیاده‌سازی این‌گونه شرایط و رفتارها فراهم شود. با توجه به اینکه پژوهش حاضر درصدد بررسی رابطه بین فرهنگ‌سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی با نقش واسطه‌گری جوسازمانی در دانشگاه کابل است؛ در این قسمت نیاز است تا یک نگاه کلی به وضعیت آموزش عالی در افغانستان صورت گیرد.
دانلود پایان نامه

 

    •  

 

 

 

    1. آموزش عالی در افغانستان

 

وزارت تحصیلات عالی در افغانستان برای اولین بار در سال ۱۳۱۱ با تأسیس دانشکده پزشکی و به دنبال آن دانشکده حقوق و علوم سیاسی و مهندسی در سال (۱۳۲۵) در شهر کابل هسته گذاری گردید. گر چند تمام سازمان‌های آموزش عالی در افغانستان تا سال ۱۳۵۳ توسط وزارت معارف(آموزش و پرورش ) مدیریت و رهبری می‌شد.
اما وزارت بنام وزارت تحصیلات عالی که مسؤولیت رهبری و اداره سازمان‌های آموزش عالی را به عهده بگیرد در سال ۱۳۵۳ به شکل رسمی ایجاد گردید.متأسفانه آموزش عالی در افغانستان طی سی سال جنگ متحمل خسارات زیادی گردیده است. ازجمله این خسارات از بین رفتن زیربناها، از دست دادن کادر علمی، سقوط امور آموزشی، پژوهشی و خدماتی در این نهاد میباشد. خوشبختانه طی سیزده سال گذشته پیشرفت‌ها و بهبودی‌های چشمگیری ازلحاظ کمی و کیفی در وضعیت تحصیلات عالی صورت گرفته است که از آن جمله می‌توان به ایجاد دانشگاه‌ها و دانشکده‌های جدید دولتی که آمار آن‌ها به ۳۴ دانشگاه دولتی و حدود ۸۶ دانشگاه خصوصی در سراسر افغانستان می‌رسد، اعزام و بورس اعضای هیئت‌علمی دانشگاه‌های دولتی برای ادامه تحصیل در کشورهای مختلف و امضاء قراردادهای علمی با دانشگاه معتبر دنیا، انجام مشوره های گسترده و توافق روی اهدافی که بتواند تحصیلات عالی را به محرکهای توسعه ملی، خلاقیت، توسعه و تولید دانش تبدیل نماید، اشاره نمود.
در برنامه استراتژیک تحصیلات عالی عناصر کلیدی توسعه و بهبود تحصیلات عالی، داشتن یک برنامه واقعی برای این امر، اجماع پیرامون اهداف تحصیلات عالی و تعهد رهبری تحصیلات عالی جهت ایجاد یک سیستم تحصیلات عالی باکیفیت گنجانیده شده است. عناصر اصلی این برنامه عبارت‌اند از بهبود دسترسی به تحصیلات عالی و افزایش کیفیت آن، افزایش تقریبی دانشجویان در سازمان تحصیلات عالی به دو برابر، به‌عبارت‌دیگر تعداد دانشجویان را تا سال ۲۰۱۴ از ۶۲۰۰۰ هزار نفر به ۱۱۵۰۰۰یک‌صد و پانزده هزار نفر افزایش خواهد یافت.
درعین‌حال، بهبود کیفیت تحصیلات عالی یکی از اهداف اساسی تلقی شده و از همین رو، در این برنامه، ارائۀ آموزش به بیشتر از ۱۰۰۰ نفر از کادر علمی و حمایت مالی از دانشجویان برای ادامه تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری، برای رسیدن به این هدف در نظر گرفته‌شده است. علاوه بر آن، تعداد ۱۸۰۰یک هزار و هشت‌صد نفر عضو هیئت‌علمی جدید در نظام تحصیلات عالی جذب خواهند گردید. استخدام ۸۰۰ کارمند دیگر و ایجاد تعهد نسبت به تقویت و تجدید تسهیلات تحصیلات عالی در سطح معیارهای جهانی. وزارت تحصیلات عالی خود را مکلف به تقویت کیفیت تحصیلات عالی می‌داند زیرا این امر کلید انکشاف و توسعه ملی و رفاه شهروندان افغانستان به شمار می‌آید( دادفر و همکاران، ۱۳۸۸).
در استراتژی توسعهی ملی افغانستان، نظام تحصیلات عالی رکن هشتم آن را به خود اختصاص داده است. بنابراین، وزارت تحصیلات عالی خود را متعهد به تطبیق مؤثر برنامه استراتژیک تحصیلات عالی ملی و تحقق دیدگاه آن می‌داند. دو برنامه‌ی اصلی در برنامه استراتژیک به‌عنوان بدنهی اصلی تدوین گردیده است که ذیلاً به آن‌ها اشاره می‌گردد. لازم به ذکر است که هریک از برنامه‌های اصلی دارای برنامه‌های فرعی دیگر نیز می‌باشد که به‌تفصیل در گزارش‌های وزارت تحصیلات عالی منتشر گردیده است. برنامه‌ی اول: تعلیم و آموزش فارغ‌التحصیلان ورزیده در راستای تأمین نیازهای توسعه اجتماعی - اقتصادی افغانستان ، ارتقای و بهبود سطح تدریس ، پژوهش، یادگیری و تشویق خدمات‌رسانی به مردم افغانستان.
برنامه‌ی دوم : رهبری و اداره‌ی یک سیستم منسجم و هماهنگ تحصیلات عالی به شمول دانشگاهها، مراکز فنی و حرفهای، دانشکدهها به‌منظور ارائه تحصیلات عالی باکیفیت، برگزاری دورۀ کارشناسی ارشد و دکتری را در نهادهای تحصیلات عالی.
توسعه وزارت تحصیلات عالی طی سیزده سال گذشته در ابعاد توسعه زیر بنائی، ارتقای کیفیت و نظام سازی درخور توجه است. این وزارت زمینه های قانونی و معیاری مناسبی را برای تحصیلات عالی کشور تدوین و نافذ نموده است.
اهداف وزارت تحصیلات عالی :
اهداف استراتژی این وزارت را همانا تربیت اعضای هیئت‌علمی دانشگاهها و افراد متخصص در تمام عرصه‌ها و بخش‌های اختصاصی برای نظام و دولت و بازار کار تشکیل می‌دهد ، که به سویه‌های کارشناسی و کارشناسی ارشد تقدیم جامعه می‌شوند. عمده‌ترین برنامه وزارت تحصیلات عالی افغانستان در عرصه‌های مختلف اداری و علمی بر اساس سه برنامه کلی زیر مطرح‌شده است:

 

    • استراتژی توسعه ملی افغانستان

 

    • برنامه استراتژی ملی تحصیلات عالی

 

    • استراتژی مبارزه علیه فساد اداری (چمبیلی، ۱۳۹۳).

 

دیــدگاه: ایجاد یک نظام تحصیلات عالی دولتی و خصوصی باکیفیت عالی که جوابگوی نیازهای رشد و توسعه افغانستان باشد، منتج به بهبود رفاه عامه گردیده، به ارزش های ملی پا بند بوده، مجهز به دانش پیشرفته علمی و دارای مدیریت عالی بوده و درسطح بین‌المللی دارای اعتبار و جایگاه برجسته باشد.
رســـالت: فراهم نمودن دسترسی برابر به تحصیلات عالی، برای تمام کسانی که واجد شرایط علمی و دانشگاهی باشند و ایجاد نهادهای تحصیلات عالی مبتکر که توان ارائۀ تدریس، پژوهش و خدمات باکیفیت را داشته و فارغ‌التحصیلانی را تقدیم جامعه نمایند که توان رقابت در عرصه جهانی را داشته باشند و در رشد اقتصادی، توسعه اجتماعی و فرهنگی، وحدت ملی و ثبات در افغانستان سهمگیری نمایند.
ارزش‌ها: تحصیلات عالی باکیفیت، تقویت وحدت ملی، اخلاق و کرامت، برابری، ادارۀ سالم، مؤثر یت و کار آیی، استقلال نهادهای تحصیلات عالی و حساب دهی می‌باشد.
۳-۱-۲- دانشگاه کابل
دانشگاه کابل در سال ۱۳۱۱شمسی ایجاد و در سال ۱۳۲۵ رسماً در کتاب سبز یونسکو به حیث تنها دانشگاه افغانستان ثبت گردید و از بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین دانشگاه در افغانستان میباشد. این دانشگاه در طول تاریخ خود از سال ۱۳۱۱ به این‌طرف نه‌تنها زمینۀ تحصیل را برای تعداد عظیمی از افغان‌ها مساعد نموده، بلکه با جلب نمودن توجه دانشجویان از کشورهای منطقه شهرت به سزای در منطقه کسب نموده است. دانشگاه کابل از یک فرهنگ غنی، قدامت، برتری علمی برخوردار بود که در اثر چند دهه جنگ و بی‌ثباتی‌های داخلی در افغانستان ویران گردید.
دانشگاه کابل دارای ۱۶ شانزده دانشکده و ۶۸۹ عضو هیئت‌علمی می‌باشد و این نهاد دارای شخصیت حقوقی است که نمایندگی آن به عهده رئیس دانشگاه می‌باشد و ازلحاظ اداری و مالی مستقل و مستقیماً نزد وزیر تحصیلات عالی است. که دانشگاه‌های دیگر افغانستان دارای چنین ویژگی نمی‌باشند. بااین‌حال باید گفت که موانع و چالش‌های نیز فراروی ایفای نقش بهتر این نهاد آموزش عالی وجود دارد که مانع از درخشش شایسته این نهاد به‌عنوان یک سازمان تأثیرگذار در پیشرفت و توسعه افغانستان گردیده است. که عمده‌ترین این چالش‌ها را می‌توان چنین بیان نمود:
دانشگاه کابل همیشه بستر خوب فعالیت‌های سیاسی برای احزاب سیاسی بوده و همیشه مورداستفاده سوء قرارگرفته است که این امر موجب شده تا این دانشگاه نتواند به مسئولیت‌های اصلی و اهداف علمی که همانا تربیت نیروی انسانی متخصص برای پاسخگویی به نیاز جامعه و کشور باشد دست یابد. از سوی دیگر بعد از سه دهه جنگ و ناامنی وجود اعضای هیئت‌علمی کهن‌سال و جوان نیز جز چالش‌های جدید در سر راه نو سازی و شکوفایی دانشگاه کابل به شمار می‌آید.
هدف مسؤولین این دانشگاه این است که دانشگاه کابل را به یک‌نهاد علمی شناخته‌شدۀ بین‌المللی تبدیل کنند که در آن زمینه های آموزش و پژوهشهای علمی مساعد باشد. همچنان این نهاد علمی دربرگیرنده گروهی از افراد ورزیدهای باشد که در تطبیق و نظارت مسائل علمی همکار و همدست باشند. سپس می‌توان گفت که دانشگاه کابل، مرکزی برای عملی نمودن خلاقیت توسط افراد خلاق باقی بماند.
مأموریت دانشگاه این خواهد بود که جوانان افغان اعم از دختر و پسر را قادر بسازد تا از اندوخته‌های علمی جهان برای منافع اقتصادی، فرهنگی و تاریخی افغانستان استفاده کنند تا درزمینۀ کسب دانش جدید با پایبندی به ارزشهای اسلامی و اصول علمی که در قانون اساسی افغانستان وجود دارد، کوشا باشند. اهداف کلی دانشگاه کابل قرار ذیل است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:36:00 ب.ظ ]




- مستعارٌمنه : « شَفاجرفٍ ».
- جامع یا وجه شبه : سقوط در دوزخ.
شرح استعاره ی آیه به اعتبار گوناگون:
۳ – ۹ – ۱ – ۲ . به اعتبار ذکر طرفین( مصرّحه ، مکنیّه ) :
درآیه شریفه مستعارٌله « باطل و نفاق » به مستعارٌمنه « شَفاجرفٍ » تشبیه شده و مستعارٌله در آیه ذکرنشده بلکه مستعارٌمنه به صراحت ذکرشده ، به همین خاطر بدان استعاره مصرحّه یا تصریحیّه گویند.
۳ – ۹ – ۲– ۲ . به اعتبار واقع درماده ی طرفین ( تحقیقیّه ، تخییلیّه ):
دراین آیه مستعارٌله « باطل ونفاق » موضوعی خیالی و وهمی نیست بلکه امری معقول می باشد به همین بدان استعاره ی تحقیقیّه یا محقّقه گویند.
۳ – ۹ – ۳ – ۲ . به اعتبار لفظ مستعار ( اصلیّه ، تبعیّه ) :
لفظ مستعار در این آیه « شَفاجرفٍ » اسم جامد است پس به اعتبار اسم جامد بودنش ، بدان استعاره ی اصلیّه گویند.
۳ – ۹ – ۴ – ۲ . به اعتبار جامع یا وجه شبه ( عامیّه ، خاصیّه ) :
مستعارٌله « باطل ونفاق » و مستعارٌمنه « شَفاجرفٍ » به معنی لبه پرتگاه ، وجامع آن دو ( سقوط در دوزخ ) ، موضوعی است که می توان به راحتی آن را تشخیص داد و نیاز به تفکر و اندیشیدن ندارد ، به همین خاطر بدان استعاره عامیّه گویند.
۳ – ۹ – ۵ – ۲ . استعاره ی مصرّحه به اعتبار طرفین ( عنادیّه و وفاقیّه ) :
مستعارٌله « باطل ونفاق » یک امر معقول است اما مستعارٌمنه « شَفاجرفٍ » یعنی لبه پرتگاه ، موضوعی است حسّی که با هم در یک جا جمع نمی شوند به همین خاطر بدان ، استعاره ی عنادیّه گویند.
۳ – ۹ – ۶ – ۲ . استعاره به اعتبار ملائمات ( مطلقه ، مرشّحه ، مجرّده ) :
« فانهار به فی نار جهنم » از ملائمات مستعارٌله « باطل ونفاق » است به همین خاطر بدان استعاره ی مجرّده گویند.
* پس نتیجه می گیریم که در آیه ۱۰۹ از سوره ی توبه استعاره ی مصرّحه ، محقّقه ، اصلیّه ، عامیّه ، عنادیّه و مجرّده وجود دارد.
۳-۱۰- سوره توبه آیه ۱۱۱
إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّهَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
در حقیقت‏خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى] اینکه بهشت براى آنان باشد خریده است همان کسانى که در راه خدا مى‏جنگند و مى‏کشند و کشته مى‏شوند [این] به عنوان وعده حقى در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست و چه کسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است پس به این معامله‏اى که با او کرده‏اید شادمان باشید و این همان کامیابى بزرگ است
این آیه انواعی از بلاغت را در بردارد که در آینده آنها را بیان میکنیم.
استعاره مکنیه تبعیه در کلام خدا « إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّهَ » میباشد. چون خدا شراء را عاریه گرفته برای قبول کردن از مؤمنین جان و مالشان را که در راه او بذل نمودند و ثواب دادن خدا به آنها در مقابل جان و مالشان به بهشت سپس مبیع را که عمده و مقصد در عقد است جان و مال مؤمنین قرار داد و ثمن که وسیلهای است برای معامله را بهشت قرار داد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
به عباره اخری در معامله ۳ چیز مطرح است ثمن که خریدار میدهد و مثمن که فروشنده میدهد خدا بهشت را به مؤمنین میدهد و از آنها جان و مالشان (مثمن) را خریداری میکند به جای ثمن و مثمن بهشت و جان و مال را عاریه آورده است. (الدرویش ،۲۰۰۹،ج ۳ : ۲۸۱)
استعاره ی آیه ی ۱۱۱ ازسوره ی توبه :
- استعاره مکنیّه در « اشتری » .
ارکان استعاره در آیه شریفه عبارتند از :
- مستعار : لفظ « اشتری » به معنای خرید .
- مستعارٌله : فعل « اشتری » به معنی خرید .
- مستعارٌمنه : فعل « أقبل » به معنی قبول کرد .
- جامع یا وجه شبه : قبول کردن و پذیرفته شدن .
شرح استعاره ی آیه به اعتبار گوناگون:
۳ – ۱۰ – ۱ . به اعتبار ذکر طرفین ( مصرّحه ، مکنیّه ) :
درآیه شریفه « أقبل » به معنی قبول کردن به « اشتری » به معنی قبول کردن تشبیه شده که مستعارٌمنه « أقبل » در آیه به صراحت ذکرنشده اما مستعارٌله « اشتری » به صراحت ذکرشده ، به همین خاطر بدان استعاره مکنیّه یا بالکنایه گویند .
۳ – ۱۰ – ۲ . به اعتبار واقع درماده ی طرفین ( تحقیقیّه ، تخییلیّه ) :
دراین آیه مستعارٌمنه به صراحت ذکر نشده بلکه از لوازم آن « اشتری » به معنی خریدن به طور کنایی ذکر شده . در حقیقت بدین معنی نیست که خداوند جان ومال مؤمن را بخرد بلکه از او قبول می کند ، لذا قبول کردن درخیال مانند خریدن تشبیه شده که است به همین خاطر بدان استعاره ی تخییلیّه گویند.
۳ – ۱۰ – ۳ . به اعتبار لفظ مستعار ( اصلیّه ، تبعیّه ) :
لفظ مستعار در این آیه « اشتری » است و به اعتبار این که « اشتری » فعل است به همین خاطر بدان استعاره ی تبعییّه گویند.
۳ – ۱۰ – ۴ . استعاره به اعتبار ملائمات ( مطلقه ، مرّشحه ، مجرّده ) :
« بأن لهم الجنه » ، از ملائمات مستعارٌمنه « اقبل » یعنی قبول کرد می باشد به همین خاطر بدان استعاره ی مجرّده گویند.
* پس نتیجه می گیریم که در آیه ی ۱۱۱ از سوره ی توبه استعاره ی مکنیّه ، تخییلیّه ، تبعییّه و مجرّده وجود دارد.
سوره یونس آیه ۴۲
وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ کَانُواْ لاَ یَعْقِلُونَ
و برخى از آنان کسانى‏اند که به تو گوش فرا مى‏دهند آیا تو کران را هر چند در نیابند شنوا خواهى کرد؟
در کلام خداوند متعال « وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ » تا آخر آیه استعاره تمثیلیه میباشد و قبلاً بیان نمودیم که استعاره تمثیلیه عبارتست از ترکیبی که استعمال شده است در غیر وضع له ، به خاطر علاقه مشابهت ، پس خدا آنها را در عدم هدایت پذیری تشبیه نموده به کرها و کورها بلکه آنها بالاتر و بزرگترند چون چشمها کور نمیشود بلکه قلبهایی که در سینه دارند کور میشود و به خاطر این که کر عاقل ، گاهی با فِراست و زیرکی استدلال میکند و کوری که در قلبش بصیره و بینایی هست گاهی حدس و گمان پیدا میکند و مشبهٌ به را مرکب آورد چون مشبه هم مرکب است و اگر پناه ببرد به تشبیه اثر فنیاش از بین میرفت و ضعیف میشد و آن ارزشی که در استعاره مشاهده میکنیم نداشت چون استعاره هر چند مبنی بر مشاهده است الّا این که ترکیبش ما را وادار میکند که تشبیه را فراموش کنیم و ما را دعوت میکند که صورت جدیدی را تخیّل کنیم و این از ناحیه لفظ است همانگونه که در آیه میبینی تعبیر دو تایی را رها کرده یعنی مشبه و مشبه به را ، و تعبیر یکی و تنهایی را استعمال میکند که ادعا کند این جا یک چیز بیشتر نیست که ما از او گفتگو میکنیم و برای نوآوری و ابتکــار اثرش در استعــاره موفق باقی میماند و در این میــدان است که زیبایی فنآوران و نوآوران ظاهر میشود و ابوطیب به بلندی این بلاغت دقت نظر داشته و فنی گفته: و اِذا خَفیتُ علی الغَبِیِّ فعاذِرٌ اَن لاترانی مقُلهٌ عَمیاءُ
هر گاه مخفی باشم من بر انسان غبی نادان ، پس عذر دارد که نبیند مرا مردمک چشم انسان کور.
مراد ابوالطبیب این است که وقتی قدر و منزلت او بر انسان غبی که همان جاهلی است که هیچ چیزی را نمیداند مخفی باشد و قدر مرا نشناسد و اقرار به فضل من نکند پس من معذورم که مرا جاهلی که مانند کور است نبیند .
مردمک چشم کور وقتی نبیند پس عذر برای او هست چون کور است و نابینا همن طور عذر هست برای جاهلی که مرا نمیشناسد و قدر مرا نمیداند و از طرف متنبی گفته شد:

 

و قد بهرتُ فما اخفی علی احد  
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:35:00 ب.ظ ]