کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



این ضریب نشانه آماری ۳۱/۲=t3 ، ۵۰<P اما این رابطه آماری را نشان می دهد . معلمان شیوه های غیر مستقیمی را به عنوان شکلی از مداخله جایگزین می کند . دراولین شکل وموقعیت غیر مستقیم دردومین مکان صورت می گیرد . برخلاف معلمان دانش آموزان شیوه های انظباطی را در موقعیت اول ودوم باهم جایگزین می کنند همانطور که در جدول ۱ دیده شده کمترین پاسخ از هردو گروه در شرایطی بود که معلمان نتایج را پیگیری وادامه دهند .
ضریب ارتباط نمره برای مواردی که دانش آموزتخلفی را که کمترتکرار می کند حساب شد ۹=rs این ضریب نشانه ۵۸/۳ = t3معلمان و دانش آموزان بیشترین واقعیت را در موردی که کمترین اعمال تکراری سخت وجود داشت که معلم نتایج را تهدید می کند درحالی که دومین موقعیت به صورت مستقیم برای هردو گروه وجود داشت .
پایان نامه - مقاله - پروژه
کمترین پاسخ های هردو گروه برای مخالفت کردن معلم از اعمال بوده است . اجازه بدهید جزئیات بیشتری را درباره ارتباط شخصیت معلمان را درشیوه های انظباطی بررسی کنیم . براساس پاسخ های معلمان شیوه های غیر کلامی به ندرت درمورد اعمالی که کمتر اجرا شده است انجام می شود . هشدارهای بسیاری توسط معلم به دانش آموزان برای اینکه رفتارشان نامناسب است ، یا باعث ایجاد مزاحمت شده است ، داده شده (رفتارتون نامناسب!) . معلم معمولا دانش آموزان را از عملی خاص برای هم کلاسی هایش ایجاد مزاحمت مکند یاد آوری میشه ودرحقیقت اعمالی را که مزاحم دیگران است وقتی دانش آموزان اعمال را تکرار می کند معلم به طور متناوب هشدار می دهد که (این آخرین هشدار است؟) . هشدارها یه شکل کمتر وبه ندرت وجود دارد وقتی معلمان از آنها استفاده می کنند که از دانش آموزان می پرسند که( چه احساسی دارند اگر آنها نقش قربانی رابازی کنند؟) پرسش هایی درباره علت چنین اعمالی نیز وجود دارد اما پرسش ها درمورد اینکه چرا این عمل را انجام داد یا اگر اعمالی انجام داد ازکلاس اخراج می شود یا می تواند رفتاری بهتر داشته باشد کمتر وبه ندرت وجود دارد وپاسخ های اخذ شده از دانش آموزان بسیار مشابه است . براساس پاسخ های آنها ما موقعیت های غیر کلامی رابه ندرت می بینیم وپاسخ هایی که بیشترانجام میشود جایی است که برای اولین بار عملی را انجام می دهند . در مدارسی که عملی برای اولین بار بوده است دانش آموزان نوسط معلمان هشدار داده می شوند که “این عمل نا مناسب است!یا عمل آنها گستاخانه است! “بنابراین نباید رفتاری شبیه به این را انجام دهیم وباید مراقب رفتارش باشد همچنین زمانی که هشدار داده می شود برای اینکه اجازه ندهند عملی دوباره تکرار شود واگر اجازه بدهد رفتاری بیرون از کلاس انجام شود به این معنا نیست که همان رفتار در مدرسه انجام می گیرد .
همچنین در مواردی که تخلفات انجام وتکرار می شوند معلمان دانش آموزان راهشدار میدهندکه” هیچ کس نبایدچنین رفتاری داشته باشدواجازه ندارد این عمل راتکرار کند!". درهشدار به شکل پرسشی معلمان از دانش آموزان می پرسند"چه کاری انجام میدهد؟، چگونه رفتار میکنند؟، درباره علت رفتارمی پرسند؟، چه طورجرات انجام عملی رادارد؟، چه طوربه عنوان یک قربانی عملی می اندیشدواحساس می کند؟ براساس پاسخ ها معلمان و دانش آموزان موقعیت های مستقل نیزمشابهه مواردی است که دانش آموزان عملی رایه طورویژه ای جزتخلفات قوانین مدرسه تعریف نمی شده است انجام داده است . معلمان مرتبا پیشنهاداتی برای توقف عمل به دانش آموزان می دهند. تعداد دستوراتی که درشکل درخواستی وجوددارد بسیارشبیه به موردی که اعمال تکرار شده برای اولین باربوده است درمقایسه بااین مواردی که به عنوان تخلف تعریف شده است ودستورات کمتری درشکل پرسشی وجوددارد اما نزدیک به تعدادی ازتوضیحات که “چرا این مناسب یا نا مناسب است؟ و چرا عملی آزاردهنده است ،واوباید آن رامتوقف کن!.
براساس موقعیت معلمان، توضیحات بیشتردرموارد داده شده است که تخلفات بیشترصورت گرفته باشد تا درمواردی که تخلفات کمتری وجودداشته باشد. تفاوت اسای بین معلمان و دانش آموزان درموردتهدیدها وادامه نتایج دراعمالی به عنوان تخلف تعریف شده اند، وجودندارند معلمان اشاره داشتند که معمولا دانش آموزان را باپرداخت جریمه برای آسیبی که وارد کرده اندتهدید می کردند. با مطلع کردن معلمان دیگر، یا والدینشان یا فرستادن دانش آموزان برای صحبت با معلم کلاس بوده است درمواردی که اعمال برای اولین بارانجام میشد. معمولا گفتگوی زیربااطلاع دادن معلم کلاس، والدین، یاافراددیگر بوده است.
ازیک مبحث با دانش آموزان خبردادکه ، پرداخت خسارتها، اصلاح معلم کلاس یارئیس اخراج ازکلاس یاداشت هایی که درلیست کلاس نوشته شده است، این نتایج دراکثرموارد انجام شده براساس بیانات معلمان و شاگردان یک فشارآموزشی چنان که درقوانین مدارس ابتدایی طرح ریزی شده است حقوق وتکالیف شاگردان وقتی که تخلف کمترانجام شده باشدکمتر مورداستفاده قرارگرفته است.
تکنیک های عمده انظباتی درمواردکارهایی که به عنوان یک تخلف تعریف شده اند به شدیدازقوانین مدرسه درابتدایی تکنیک های مهم مداخله علاقه مند شده که توسط معلمان وشاگردان مشاهده است درمواردی که شاگردبرای اولین بارکاری را به عنوان یک تخلف جدی تریف شده راانجام دادبراساس ضریب همبستگی اسپیرمن محاسبه کردیم r= 5 رابه دست آورد. این همبستگی معنای آماری ندارد t3= 1، p>5 تکنیک های انظباط انفرادی که توسط معلمان وشاگردان بیان شده متفاوت است .
معلمان و شاگردان جوابهای مشابهی درموردتکنیک های عمده درموارد پی درپی تخلفات شدیددادند. بیشترین جواب تکراری برای هردو گروه این بودکه معلمان نتایج انجام دادند وکمترین جواب برای هردوگروه آن بودکه معلمان کارهارانادیده گرفته اند.
همانطورکه معلمان گزارش کردند،هشدارهای مختلفی است که درمحتوا متفاوتند وتخلفات شدید شاگردرا می سازد. وقتی که شاگرد یک تخلف سخت راانجام دهد برای اولین بار معلمان به او هشدارمی دهند که “برای انجام این کارازیک قانون مدرسه که این راه خوبی برای حل مسائلی است واین که آخرین هشدارقبل ازاینکه آنها این کاررا انجام بدهداست!".
استفاده هشداردرشکل سوال از دانش آموزان درباره دلایلی برای چنان کاری می خواهندواگراوبه همین شیوه درخانه این کار را انجام بدهد. زمانی که تخلفات شدیدی تکرار شوند معلمان هشدار می دهند به دانش آموز که چنان مسائلی بااین راه ها ،حل نشده است وبااین حرکت اجازه داده نشده است. اخطاردرشکل سوالات درمواردمکرر تخلفات به ندرت اتفاق می افتد براساس پاسخ های شاگردان درمواردی که تخلفات شدید برای اولین باانجام دادند. معلمام به دانش آموزان به چندطریق هشداردادند. عدم تکرار حرکت که چنین حرکتی نامناسب است نه که مدرسه جایی برای چنین حرکتی نیست واینکه اگرشاگرددوست داشته باشدکه چیزهایی مثل آن راانجام دهداوبایدبعدازمدرسه انجام دهدهشداربه شکل سوالات مکرراتفاق افتاده براساس پاسخ شاگردمحتوای تعاملات معلم درموارد تخلف شدیدبعضی اوقات خیلی تعنه آمیزاست درموارد تکرار تخلفات شدید، اخطارکمترتکرار می شود. معلمان اکثرازآنها استفاده می کنندوقتی به شاگرددرمورد شیوه مناسب چنین حرکاتی هشدارمی دهند شاگردان و معلمان جواب های مشابهی با توجه به محتوادادند وشکل دستوری جواب معلمان گزارش کردن که آنها روش هایی برای توقف بدرفتاری استفاده کردندیا پیشنهادهایی برای آنکه چگونه عمل کنند دارند. تعدادکمی ازروش ها به شکل درخواستها درمی آیداینها فقط درمواردی است ازتخلفات جدی ازیک طرف ومواردی ازاعمال که به صورت خاص به عنوان تخلفات تعریف نشده اند ودرمواردی ازتخلفات باشد کمترازطرف دیگرفاصله کمترروش ها درشکل درخواست ونزدیک به همان تعداد توضیحات درمواردتخلفات جدی نشان می دهد. براساس پاسخ های معلمان دانش آموزان نتایج انجام شده درمواردتخلفات جدی فقط دانش آموزان را شامل نمی شودبلکه دیگراشخاص نظیر معلم کلاس، والدین، مشاوررانیزشامل می شود.
ما فکرمیکنیم مخصوصا درحوزه آموزش معلم ، بیشتر می توانیدفعالیت رابرطبق اجرای یک رویکرددموکراتیک انجام دهد تا قوانین مدرسه این امربرای بررسی اینکه معلمان به اندازه کافی ازدانش نظری درفرایند مطالعه بهره می برند وهمچنین بعدازآن مطابق آموزش حرفه ای درحال پیشرفت، اجراکردن ،رویکردی دموکراتکتر ، لازم به نظر می رسد ازاین نظر، این امرنه تنها دانش رویکرد انظباطی متفاوت، روش های آنها وفنون است بلکه دانش یافته های روانشناختی است درفرمان یک رویکردمعین باشد. پرسیدن ازآنها که آنها درباره تناسب دانشان درحوضه موردنظر چه فکری می کنند واینکه علوم دیگرکه آنها ممکن است به آنها احتیاج داشته باشندیا خواستارآن باشدکدام است لازم به نظر می رسد. همچنین این نکته لازم است که بررسی شودآیا محیط مدرسه (مخصوصا نحوه اداره آن ) والدین، معلمان را به شکل شایسته ای تشویق می کند.آنها دربه کارگیری فنون انظباطی دموکراتیکی تر حمایت می کند.
درمقدمه ما اظهارکردیم که دامنه ای ازفنون انظباطی مدسه بایدباارزش های ترویج شده درمدرسه نامتناقض باشند. مدارسی که می خواهند مشارکت دانش آموزان درفعالیت های گروهی را تشویق کنند، باید فرصت ایجاد دانش ومهارتهای لازم برای مشارکت لازم درتصمیم گیری دموکراتیکی رابه آنها بدهندبرای عرضه دانش به دانش آموزان ، معلم اول باید دانش لازم برای خودرابه دست آورد علاوه براین، این امرنیزضروری است نه معلمان برای آگاه شدن ازمسئولیت آنها درقبال دانش آموزان ، نمی تواند فقط به اصول تدریس دست یابدبلکه بایدبراساس همکاری فعالیت وتجارب رابنا سازد. حق یک کودک درهمکاری براساس سن وپختگی یک کودک، پیمان نامه حقوق کودک تعیین می شود.
همکاری ودرگیری درتصمیم گیری نقش مهمی راهم دراقتداروپاسخ گویی دانش آموزبازی کندهم درفراهم شدن دانش با تجارب عملی برای زندگیدریک جامعه دموکراتیک.
به واسطه همکاری وتصمیم گیری، ما دانش آموزان رانسبت به تفکر مستقل وارزیابی انتقالی بر می انگیزیم واگریک فردبدانداو می تواند تصمیم رابگیرداطمینان او افزایش می یابد درجه پاسخ گویی اخلاقی وانگیزشی او نیزبه همین نسبت رشدمی کند. فقط تعدادی کمی علت وجودداردکه چرا نباید معلم درباره اسم دانش آموززمانی که یک اختلال رفتاری رخ می دهد تصمیم گیری کند بلکه بایدفرصت های جهت همکاری وتصمیم گیری درفرایند تغییررفتارتوسط خودشان، ، باتوجه به درجه تعقل آنها به آنها عرضه شود.
ما باولف کانگ وهمکارانش موافقیم که این امر ممکن است که رفتارهای مسئولانه دانش آموزان باسبک انظباط تشویق شودکه ماراازاستفاده قدرت بیشتروتکنیک های کنترل انظباطی به سمت تکنیک های انظباطی کم شدت تر، مطابق بادرجه تحول دانش آموزان هدایت می کند وقتی که دانش آموزان به شکل نامناسب رفتارکنند، این پیشنهاد که معلمان ابتدا تکنیک های انظباطی راباکنترل بالا به کار برند یااجازه دهند دانش آموز خود به تغییررفتارش بپردازد . اگراین تکنیک ها موفقیت آمیزنباشد این پیشنهادکه معلمان ازتکنیک های قدرتمندتری برای دست یابی به نتایج به دست آمده حرکت کنند. این امراجازه می دهد که دانش آموزان درجه مناسبی ازاقتداررابراساس درجه تصورشان به کاربرند . این کمک می کند به حرکت آنها به سمت پختگی رفتار، بنابراین حمایت می کند ازتحول اقتداروپاسخگویی آنها.
انظباط درمدرسه نمی تواند فقط به وسیله سیستم توجه کردن بهبود یابدبلکه باید برای مداخله زمانی که اختلال رفتاری رخ می دهد بایدشامل توجه برای پیشگیری باشد واین امرلازم است دانش آموزان برطبق درجه تحولشان نه فقط برای همکاری زمانی که اختلال رفتاری رخ می دهد تشویق شوندبلکه بایدبرطبق تصمیمات مرتبط با انظباط مدرسه باشد.
تحقیقات بعدی درقالب این امکانات موردنیاز هستند. به علاوه این به شکل ویژه ای لازم به نظر می رسدکه تلاش های مثبت برای ایجاد نقشه عام، برجسته شوند، این نکته کافی نیست که دانش آموزان یادبگیرند چطورازقوانین پیروی کنندبلکه لازم است به انگیزه های درونی برای انجام نقش ها برطبق مجموعه دموکراتیکی ازقوانین مدرسه دست یابند.
مابا کروفیلک موافقیم که ایجاد قوانین دموکراتیک عمومی می تواند نقش مهمی رادرایجاد مفاهیم آموزش مدارس عمومی بازی کند. به این شیوه تشکیلات قوانین مدرسه همراه با همکاری دانش آموزی فعالیت آموزشی مستقیمی رامنعکس می کند.
این امر دانش آموزان راقادرمی سازد با قوانین جامعه دموکراتیک مواجه شده اندوبرای کسب تجارب عملی با انها دریک زمان مشابهه برطبق دریافت هوشیارانه دانش آموزازقوانین شناسایی نمادین آنها با هنجارهای اخلاقی وقوانین ما توانا سازند واین شرایط ضروری برای تحول اخلاقی به صورت خودکاراست.
References
Bagley, W. C. (1914). School discipline. New York: Macmillan.
Brophy, J. E. (1988). Educating teachers about managing
classroom and students. Teaching and Teachers Education,
۴, ۱–۱۸.
Brophy, J. E. (1996). Teaching problem students. New York:
Guilford.
Brophy, J. E., &McCaslin, M. (1992). Teachers’ reports of how
they perceive and cope with problem students. The
Elementary School Journal, 93, 3–۶۸.
Burden, P. R. (1995). Classroom management and discipline:
Methods to facilitate cooperation and instruction. New York:
Longman Publishers.
Canter, L. (1976). Assertive discipline. Los Angeles: Lee Canter
Associates.
Convention on the rights of the child. (1996). In Human Rights:
the rights of the child, Fact sheet; No. 10 (pp. 15–۳۹).
Geneva: Centre for Human Rights, United Nations Office.
Dekleva, B. (1996). Nasilje med vrstniki v zvezi s sˇ olo—obseg
pojava [School-related violence among peers—the extent of
the phenomenon]. Revija za kriminalistiko in kriminologijo,
۴۷, ۳۵۵–۳۶۵.
Dreikurs, R., Grunwald, B., & Pepper, F. (1971). Maintaining
sanity in the classroom: illustrated teaching techniques. New
York: Harper and Row.
Edvards, C. H. (1997). Classroom discipline and management
(۲nd ed.). New Jersey: Prentice-Hall.
Elem, S., & Rose, L. (1995). Phi Delta Kappan/Gallup Poll of
the Public’s Attitudes Toward Public Schools. Phi Delta
Kappan, 77, 41–۵۵.
Emmer, E. T., Evertson, C. M., & Anderson, L. (1980).
Effective classroom management at the beginning of the
school year. Elementary School Journal, 80, 219–۲۳۱.
Emmer, E. T., Evertson, C. M., Clements, B. S., & Worsham,

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 05:34:00 ق.ظ ]




۲-۴-۱-۳- ارزش ها و مفاهیم جایزه مالکوم بالدریج
معیار جایزه بالدریج جهت برتری عملکرد بر یک سری ارزش ها و مفاهیم کلی پایه ریزی شده است. این ارزش ها و مفاهیم نتیجه اعتقادات تغییر ناپذیر و رفتارهایی است که در مؤسسات اجرایی پایه ریزی شده است. این مفاهیم پایه و اساس یکسان سازی نیازمندی های تجاری می باشند که در یک چارچوب زیربنایی برای عمل و عکس العمل خلق می شود. ۱۱ ارزش جایزه ملی کیفیت مالکوم بالدریج به شرح زیر است( شرطان، ۱۳۸۸):
پایان نامه
رهبری آرمان گرا: که مربوط به توانایی ها و قابلیت های رهبران ارشد در تعیین جهت اصلی سازمان است؛
مشتری گرایی: قرار گرفتن کانون فعالیت ها بر توجه به نیازهای مشتریان و توانایی پاسخگویی به نیازها و انتظارات آنها.
یادگیری سازمانی و فردی: توانایی در سازماندهی به منظور بدست آوردن سهم مورد نظر و استفاده درست از اطلاعات در جهت بهبود؛
ارزش های کارکنان و شرکا: تعهد نسبت به کارکنان و شرکا به منظور استفاده حداکثر از فرصت ها جهت موفقیت در محیط کاری و مشارکت با مؤسسات؛
چابکی و انعطاف پذیری: تضمین انعطاف پذیری و توانایی انجام امور با سرعت زیاد؛
تمرکز بر آینده: تدبیر در امور و تشویق یک جهت گیری با دامنه ای وسیع؛
مدیریت نوآوری: توانایی در رشد و توسعه ابتکارات و تولیدات مؤثر و یا خدمات و فرآیندهای مؤثر؛
مدیریت واقع گرایانه: تکیه بر یافته ها و تجزیه و تحلیل های تصمیمات گرفته شده؛
مسئولیت اجتماعی و شهروندی: واکنش فعال و متعهدانه نسبت به احتیاجات و نگرش های جامع؛
توجه به نتایج و خلق ارزش ها: جهت گیری مدیریت به منظور تحقق مأموریت، راهنمای نتایجی است که برای دستیابی به اهداف و رسیدگی کردن به اداره امور و مورد توجه قرار دادن نیازهای سهامداران و بازار و خلق ارزش ها انجام می پذیرد.
نگرش و دیدگاه سیستمی: توانایی تشخیص بررسی عملکرد، درک چگونگی کارکرد و هم راستا نمودن فعالیت ها و توانایی ها.
راهبردها و برنامه های
اجرایی متمرکز بر مشتریان و بازار
برنامه ریزی راهبری
توجه به منابع انسانی
نتایج عملکرد سازمانی
رهبری
تمرکز بر مشتری و بازار
مدیریت فرایند
اطلاعات و تجزیه و تحلیل
شکل ۲-۱ چهارچوب الگوی بالدریج مأخذ: (رفیع زاده،۱۳۸۴)
۲-۴-۱-۴- نقاط قوت و ضعف مدل بالدریج
نقاط قوت
رویکرد توسعه‌ای دارد.
تمرکز بر بازار و مشتری دارد (رفیع زاده، ۱۳۸۴، ۲۱).
ضرایب وزنی مختلفی برای معیارها دارد.
تعداد کانونهای توجه پایین است (مجیبی میکلایی، ۱۳۸۵، ۲۸).
پتانسیل ادغام اقدامات جاری در سازمان مثل سرمایه گذاری در منابع انسانی، ایزو ۹۰۰۰ و سایر استانداردهای کیفیت را دارد. پس الگو نباید به عنوان یک اقدام تکمیلی و الحاقی در نظر گرفته شود بلکه بیشتر به عنوان یک چهارچوب جامع است که تمام فعالیتهای جاری را با هم تلفیق می کند.
توجه یکسان و مساوی به توانمندسازها و نتایج دارد، به این معنی که «چراها» در سازمان بدون تعیین اثرکلی آنها بر نتایج به اجرا در نمی آیند.
صرفاً در فرهنگ و فضای سنجش عملکرد و بهبود مستمر قابل پیاده کردن است، به طوری که تمام تصمیم گیری ها با مد نظر قراردادن کیفیت صورت می گیرد.
این الگو جزییات و ساختار لازم برای ارزیابی و تضمین مهارتهای صحیح رهبری برای اطمینان از کنترل ها شامل ارزش گذاشتن به کارکنان را ارائه می کند.
این الگو مستلزم اجرای سیاست ها و استراتژی ها به جای توافق درباره یک برنامه اجرایی است. برنامه اجرایی در راهنمای اطمینان از کنترل رایج است.
یک ساختار قوی برای ایجاد و ارزیابی همکاری های مؤثر و مدیریت ریسک تمام منابع در دسترس، ارائه می کند.
سازمان­ها را تشویق می کند تأثیر مدیریت فرایند را بر نتایج سازمانی نشان دهند. به علاوه، این الگو، بهبود مستمر را به دستیابی به استانداردها ترجیح می دهد که بیشتر در رویکرد اطمینان از کنترل­ها مطرح است(مجله تدبیر،۱۳۸۳، شماره ۱۴۵).
نقاط ضعف
فرهنگ نتیجه­گرایی را ترویج می دهد.
توجهی به فرهنگ سازی ندارد (مجیبی میکلایی، ۱۳۸۵، ۲۸).
جامعیت آن در مقایسه با مدل‌هایی که بعداً ظهور کردند، کمتر است.
اجرای مدل زمان ‌بر است (رفیع زاده، ۱۳۸۴، ۲۱)
۲-۴-۱-۵- معیارهای جایزه مالکوم بالدریج
معیارهای جایزه مالکوم بالدریج که به بهبود و توسعه سازمان منجر می گردد بر اساس ۷ معیار زیر است (۲۰۰۵Salvatore , Falletta ,):
رهبری(۱۲۰امتیاز): بررسی اینکه چگونه مدیران اجرایی، مؤسسات را هدایت می کنند و یا اینکه چگونه سازمانی مسئولیت ها و روش های مناسب خود را به جامعه و شهروندان نشان می دهد.
برنامه ریزی استراتژیک(۸۵ امتیاز): بررسی اینکه چگونه اهداف مدیران و سازمان تنظیم می شود و یا اینکه چگونه راهنمای فعالیت ها طراحی می شود.
تمرکز بر بازار و مشتری(۸۵ امتیاز): بررسی اینکه چگونه سازمان به الزامات مشتری و بازار توجه می کند.
اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها(۹۰ امتیاز): بررسی مدیریت، استفاده مؤثر، تجزیه و تحلیل یافته ها و اطلاعات به منظور پشتیبانی از عملکرد سازمانی و سیستم مدیریتی عملکرد سازمان.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:34:00 ق.ظ ]




نتایج آزمایشات این تحقیق در مورد اثر تماسی E. occidentalis روی T. castaneum مشابه نتایج باقری و همکاران (۱۳۹۰) است که نشان دادند اسانس E. globulus دارای سمیت تماسی برای شپشه‏آرد می‏باشد.
دانلود پروژه
بررسی‏های الجابر (۲۰۰۶) نشان داد که حساسیت شپشه‏دندانه‏دار به اسانس‏های C. camphora، C. winterianus، M. chamomallia، M. viridis، P. amygdalus R. afficinalis و S. chinensis در آزمایشات تماسی بیشتر از شپشه‏آرد است. میانگین مرگ‏ومیر ایجاد شده توسط این اسانس‏ها روی O.surinamensis به ترتیب ۸/۷۲، ۷/۶۶، ۷/۶۹، ۹۲، ۳/۵۶، ۷/۴۲ و ۳/۶۱ درصد و برای T. castaneum به ترتیب ۲/۵۲، ۷/۴۹، ۷/۳۲، ۱/۴۷، ۸/۶۱، ۱/۱۷ و ۴۷ درصد بود. مقایسه‏ی LD50 شپشه‏آرد (۹۹/۰ میکرولیتر بر سانتی‏مترمربع) و شپشه‏دندانه‏دار (۴۴/۰ میکرولیتر بر سانتی‏مترمربع) در برابر اسانس E. occidentalis نیز حساسیت بیشتر شپشه‏دندانه‏دار را نشان می‏دهد.
تجزیه واریانس داده‏ها نشان داد که بین میانگین مرگ‏ومیر تصحیح شده غلظت‏های مختلف اسانس اکالیپتوس برای سوسک کشیش (۰۵/>P؛ ۵۶۸/۷۴=F؛ ۲۹و۵=df)، شپشه‏آرد (۰۵/۰>P؛ ۳۴۴/۷۴=F؛ ۲۹و۵=df) و شپشه دندانه‏دار (۰۵/۰>P؛ ۳۰=F؛ ۲۹و۵=df) اختلاف معنی‏داری وجود دارد. شکل‏های ۴-۵، ۴-۶ و ۴-۷ روند مرگ‏ومیر حشرات بالغ را در غلظت‏های مختلف اسانس اکالیپتوس نشان می‏دهد. با توجه به شکل‏ها، با افزایش غلظت اسانس، میزان مرگ‏ومیر حشرات بالغ هر سه گونه افزایش معنی‏داری داشته است.
شکل۴-۵ میانگین درصد مرگ‏ومیر حشرات کامل شپشه‏دندانه‏دار در غلظت‏های مختلف اسانس اکالیپتوس در آزمایشات تماسی
شکل۴-۶ میانگین درصد مرگ‏ومیر حشرات کامل سوسک کشیش در غلظت‏های مختلف اسانس اکالیپتوس در آزمایشات تماسی
شکل۴-۷ میانگین درصد مرگ‏ومیر حشرات کامل شپشه‏آرد در غلظت‏های مختلف اسانس اکالیپتوس در آزمایشات تماسی
۴-۲-۲-۲ سمیت تماسی اسانس برگ نارنج
نتایج به دست آمده از اثر تماسی اسانس برگ درخت نارنج روی سه گونه آفت انباری مورد بررسی در جدول ۴-۶ نشان داده شده است. بررسی کای-اسکور در این آزمایشات حاکی از برازش یافتن داده‏های به دست آمده با مدل پروبیت بود. میزان LC50 محاسبه شده اسانس نارنج برای شپشه‏دندانه‏دار، سوسک کشیش و شپشه‏آرد به ترتیب ۱۱/۰، ۱۳/۰ و ۸۴/۱ میکرولیتر بر سانتی‏مترمربع برآورد گردید. علیرغم وجود تفاوت در میزان LC50 حشرات، مقایسه‏ی حدود اطمینان مقادیر LC50 نشان داد که میزان LC50 محاسبه شده برای R. dominica و O. surinamensis تفاوت معنی‏داری باهم نداشت ولی مقدار LC50 اسانس نارنج برای T. castaneum بسیار بیشتر از دو حشره‏ی دیگر محاسبه شد و تفاوت معنی‏داری در این مقدار وجود داشت. بنابر این نتایج، میزان سمیت تماسی اسانس نارنج علیه R. dominica و O. surinamensis بیشتر از T. castaneum بود.
جدول ۴-۶ میزان کشندگی اسانس برگ C. aurantium روی حشرات کامل سوسک کشیش، شپشه‏آرد و شپشه‏دندانه‏دار در آزمایشات تماسی

 

حشره تعداد χ ۲(df) p-value شیب±خطای استاندارد LC50 (µL/cm2)
(حدود اطمینان ۹۵%)
LC90 (µL/ cm2)
(حدود اطمینان ۹۵%)
سوسک کشیش ۶۰۰ (۳)۷۶/۱۳ ۰۰۳۲/۰ ۹۵/۰±۱۸/۴ ۱۳/۰
(۱۹/۰-۰۹/۰)
۲۶/۰
(۱۰/۲-۱۸/۰)
شپشه‏آرد ۶۰۰ (۳)۳۱/۸ ۰۳۹۹/۰ ۲۹/۰±۷۱/۱ ۸۴/۱
(۲۱/۳-۰۸/۱)
۳۸/۹
(۰۱/۱۱۲-۴/۴)
شپشه‏دندانه‏دار ۶۰۰ (۳)۹۶/۱۵ ۰۰۱۲/۰ ۹۳/۰±۶۳/۳ ۱۱/۰
(۱۵/۰-۰۴/۰)
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:34:00 ق.ظ ]




شرفی و زرافشانی(۱۳۹۰و۱۳۸۹)، معتقدند که آسیب پذیری کشاورزان متأثر از عوامل اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، روانشناختی، فنی و زیر ساختی می باشد. بنابر تعریف آنان، آسیب پذیری اقتصادی مربوط به سرمایه گذاری، بیمه محصولات، درآمد کشاورزی، قیمت محصولات کشاورزی، سیستم اجاره داری زمین، حمایت دولت (دسترسی به اعتبار)، اندازه زمین، درآمد غیر کشاورزی، میزان دارایی املاک است. آسیب پذیری اجتماعی مربوط به دسترسی آسان به مواد شیمیایی، کود، بذر بهبود یافته و غیره، کشاورزی خانوادگی، وحدت اجتماعی، زمینه آموزشی، وابستگی به کمک های دولت مانند بیمه، باورها و ارزش ها، موقعیت اجتماعی، شرکت در نهادهای محلی، ارتباط با نخبگان روستایی، همسایه ها و سایر کشاورزان است. آسیب پذیری روانشناختی، مربوط به ریسک پذیری، عزت نفس، خود مقابله، صبر، امید و تقدیرگرایی است.آسیب پذیری فنی، مربوط به دسترسی به منابع آبی، کشاورزی آبی یا دیم، روش آبیاری، استفاده از گونه های مقاومت به خشکی، الگوی کشت (از کاشت یک بار در سال به دو بار در سال)، شرکت در کلاس های ترویج مربوط به مقابله با خشکسالی، کشاورزی مکانیزه یا سنتی می باشد.آسیب پذیری زیر ساختی، مربوط به دسترسی به منابع اطلاعاتی، دسترسی به منابع در روستا می باشد(شرفی و زرافشانی،۱۳۸۹ ، شرفی و زرافشانی،۱۳۹۰).
[۶۴](UN/ISDR, 2004) چهار گروه عوامل آسیب پذیری که مربوط به کاهش مخاطرات هستند را بیان می کند:

 

    1. عوامل فیزیکی، که قرار گرفتن در معرض عناصر آسیب پذیر درون یک منطقه را توصیف می کند؛

 

    1. عوامل اقتصادی، که منابع اقتصادی افراد، گروه ها و جوامع را توصیف می کند؛

 

    1. عوامل اجتماعی، که عوامل غیر اقتصادی که رفاه افراد، گروه ها و جوامع را تعیین می کنند مانند سطح آموزش، امنیت، دستیابی به حقوق اساسی بشر و حکومت خوب را توصیف می کند؛

 

    1. عوامل محیطی، که وضعیت محیطی درون منطقه را توصیف می کند.

 

همه این عوامل ویژگی های سیستم یا جامعه آسیب پذیر نسبت به تنش های بیرونی را توصیف می کند(فاسل،۲۰۰۷).

شکل ۱۱-۲ عوامل مؤثر بر آسیب پذیری (دانتیما و کزنری[۶۵]،۲۰۱۳).
۳-۷-۲ انواع آسیب پذیری
۱-۳-۷-۲ آسیب پذیری زیست محیطی:
آسیب پذیری زیست محیطی براثر باران های اسیدی ، آتش سوزی جنگل ها ، فعالیت های اقتصادی انسان ها، مانند قطع بیش از حد درختان ، استخراج بی شمار معادن، چرای بیش از حد و کاربری زمین بدون برنامه ریزی قبلی به طور جدی در اکوسیستم منطقه ای تأثیر می گذارد(سونگ و همکاران[۶۶]، ۲۰۱۰).
۲-۳-۷-۲ آسیب پذیری اجتماعی
آسیب پذیری اجتماعی ناشی از روابط ساختاری گروه ها و نیروهای جامعه در برابر فشارهای مختلف طبیعت و تصمیمات و توانایی و ظرفیت جامعه و افراد جهت پاسخگویی و واکنش در برابر حوادث طبیعی است(فروغی[۶۷]،۲۰۱۰). رویکردهای آسیب پذیری اجتماعی به تشریح این واقعیت می پردازند که آسیب پذیری منحصرأ تحت تاثیر مجاورت وطبیعت مخاطرات نیست، بلکه به وضعیت اجتماعی جوامع هم بستگی دارد جمعیتی که در اوضاع اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی وسیاسی متفاوت زندگی می کنند ، در سطوح مختلفی از آسیب پذیری هستند (احد نژاد روشتی، ۱۳۸۹). آسیب پذیری اجتماعی، توسط حالتی که قبل از وقوع مخاطرات در یک سیستم وجود دارد و عواملی چون فقر و نابرابری، به حاشیه رانده شدن، حق غذا، دسترسی به بیمه و کیفیت مسکن تعیین می شود. ادگر(۱۹۹۹)، آسیب پذیری اجتماعی را به عنوان« قرار گرفتن گروه ها و افراد در معرض استرس به عنوان نتیجه تغییر اجتماعی و زیست محیطی، که در آن استرس اشاره به تغییرات غیر منتظره و اختلال در معیشت دارد» تعریف می کند. با توجه به مطالعات انجام شده در زمینه مبانی نظری آسیب پذیری اجتماعی در برابر مخاطرات طبیعی، از جمله خشکسالی سه رویکرد اقتصاد سیاسی، ساختارگرایی و توسعه پایدار مطرح می باشد.
۳-۳-۷-۲ آسیب پذیری اقتصادی
خشکسالی پدیده ای است که بیشترین اثرات اقتصادی (کاهش درآمد، افزایش هزینه تأمین آب، کاهش تولید مواد غذایی و …) دراز مدت را در جامعه برجای می گذارد (شرفی و زرافشانی،۱۳۹۰).
در برخی منابع به آسیب پذیری بیوفیزیکی اشاره شده است که از طریق یک رویداد مربوط به آب و هوای خاص و یا مخاطره آب و هوایی به سیستم خسارت وارد می کند . این آسیب پذیری تابعی از خطر، قرار گرفتن در معرض و حساسیت است.
شکل ۱۲-۲ انواع آسیب پذیری کشاورز در برابر خشکسالی (اقتباس از: پورطاهری و همکاران،۱۳۹۲ :۱۱)
۴-۷-۲ ابعاد آسیب پذیری:
آسیب پذیری منطقه ای به یک خطر خاص بر اساس تعامل سه بعد آسیب پذیری شامل: در معرض قرار گرفتن، حساسیت و ظرفیت سازگاری ساخته شده است )شاوکیان[۶۸] و همکاران، (۲۰۱۳٫ در ادبیات تغییر اقلیم، آسیب پذیری به صورت تابعی از در معرض قرار گرفتن ، حساسیت و ظرفیت سازگاری سیستم در نظر گرفته شده است (پیتمن و همکاران[۶۹]، ۲۰۱۱). آسیب پذیری با «در معرض بودن»، «مستعد بودن» و «ظرفیت سازگاری» تعریف می شود (پورطاهری و همکاران،۱۳۸۹). آسیب پذیری شامل در معرض قرار گرفتن، حساسیت و ظرفیت سازگاری است. در معرض قرار گرفتن در این مورد میزان و مدت زمان قرار گرفتن در معرض تغییر اقلیم مربوط از قبیل خشکسالی است، حساسیت درجه ای است که سیستم توسط قرار گرفتن در معرض تحت تاثیر است و ظرفیت سازگاری توانایی مقاومت و بهبودی سیستم از آن است(لی و همکاران[۷۰]،۲۰۱۰).
۱-۴-۷-۲ در معرض قرارگرفتن[۷۱]
در معرض قرارگرفتن، میزانی است که یک سیستم در معرض تغییرات آب و هوایی قابل توجهی قرار می گیرد و استرس­های محیطی ، اجتماعی و یا سیاسی را تجربه می کند. همچنین مربوط به درجه ای از تنش آب و هوا است که ممکن است به صورت تغییرات طولانی مدت در شرایط آب و هوایی و یا به صورت تغییرات در تنوع آب و هوا، از جمله میزان و فراوانی مخاطرات نشان داده شود (IPCC، ۲۰۰۱ ، ادگر[۷۲]،۲۰۰۶ و درسا و همکاران،۲۰۰۸). قرار گرفتن در معرض، اندازه ­گیری میزان، مدت و یا فراوانی استرس وارد بر یک سیستم است (شاوکین و همکاران[۷۳]،۲۰۱۳). قرار گرفتن در معرض یک سیستم به محرک های موجود در آن سیستم اشاره دارد (پرستون و استافورد اسمیت[۷۴]،۲۰۰۹).
قرار گرفتن در معرض، یک ویژگی نسبی جامعه بوده که نشان دهنده ماهیت و شرایط آب و هوایی جامعه است(فورد و اسمیت،۲۰۰۴). همچنین، در معرض قرار گرفتن به معنی، حضور مردم، معیشت؛ خدمات و منابع محیطی؛ ساختار یا سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در مکان هایی است که تحت تأثیر منفی قرار گیرند(سورسو و همکاران[۷۵]، ۲۰۱۳).
در معرض قرار گرفتن اشاره به ماهیت محرک و درجه ای که سیستم از اثرات این محرک محافظت نشده و بازتابی از ویژگی های حضور یا حساسیت سیستم است. ویژگی های حضور اشاره به شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، سازمانی و محیطی دارد که حساسیت و یا توانایی سیستم برای پاسخ به یک محرک را تعریف می کند(پیتمن و همکاران، ۲۰۱۱).
پایان نامه - مقاله - پروژه
در معرض ریسک بودن با توجه به، طبقه (که درآمد، شیوه و محل زندگی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد)، اشتغال، کاست، جنسیت، نژاد، سن، ناتوانی و وضعیت سلامتی، وضعیت مهاجرتی(چه قانونی و غیر قانونی) و ماهیت و وسعت شبکه ­های اجتماعی تفاوت می کند(قدیری و افتخاری،۱۳۹۲). در این جا، قرار گرفتن در معرض با تغییرات پیش بینی شده در درجه حرارت و بارندگی نشان داده می شود.
۲-۴-۷-۲ حساسیت[۷۶]
حساسیت، پاسخ مثبت و یا منفی یک سیستم به تغییر شرایط آب و هوایی است (IPCC, 2001 ، ادگر،۲۰۰۶). حساسیت، درجه ای است که یک سیستم در معرض اثرات منفی یا مثبت تغییر اقلیم قرار می گیرد. این اثر ممکن است مستقیم (به عنوان مثال، تغییر در عملکرد محصول در پاسخ به تغییر در میانگین، دامنه و یا تغییرات دما) یا غیر مستقیم (به عنوان مثال، خسارت ناشی از افزایش دفعات جاری شدن سیل های ساحلی به علت بالا آمدن سطح دریا) باشد. تفاوت سیستم ها ممکن است در حساسیت آن ها به تغییرات آب و هوایی تفاوت ایجاد کند (کازمیرزک و هندلی[۷۷]،۲۰۱۱ و فتوری و چلری[۷۸]،۲۰۱۲ ).
همچنین حساسیت اشاره به واکنش پذیری یک سیستم به مخاطرات اقلیمی دارد و ممکن است بطور قابل ملاحظه ای از یک سیستم، بخش و یا جامعه به سیستم، بخش یا جامعه دیگر متفاوت باشد (پرستون و استافورد اسمیت،۲۰۰۹). حساسیت، خاصیت ذاتی سیستم زوجی انسان- محیط زیست قبل از اختلال است و شرایط زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهد(شاوکین و همکاران،۲۰۱۳). حساسیت بخش کشاورزی به تغییرات آب و هوایی به صورت فراوانی بحران های اقلیمی نشان داده شده است (درسا و همکاران، ۲۰۰۸).
در این مطالعه به این ترتیب است که در مناطقی با خشکسالی بیشتر، بخش کشاورزی پاسخ منفی می دهد (به عنوان مثال، عملکرد کاهش می یابد). بنابراین،کشاورزی در مناطق خشکسالی خیز از نظر کاهش عملکرد حساس تر است.
۳-۴-۷-۲ ظرفیت سازگاری[۷۹]
یکی از عواملی که نقش بسیار اساسی در کاهش آسیب های ناشی از بلایای طبیعی و از جمله خشکسالی در مناطق روستایی دارد، ظرفیت ساگاری است (خسروی،۱۳۸۹). ظرفیت سازگاری اشاره به پتانسیل و توانایی یک سیستم برای تنظیم و یا مقابله با تغییرات آب و هوایی با حداقل اختلال دارد (IPCC, 2001 ). توانایی یک سیستم برای تنظیم اثرات تغییر اقلیم (از جمله تنوع آب و هوا)، تعدیل آسیب های احتمالی، استفاده از فرصت ها و یا مقابله با پیامدهای آن ها است (بروکس،۲۰۰۳). افزایش روز افزون بلایای طبیعی و ناکافی بودن ظرفیت سازگاری جوامع باعث رشد سریع آسیب پذیری در جوامع گردیده است (ادگر،۲۰۰۰). ظرفیت سازگاری، توانایی یک سیستم برای تکامل یافتن به منظور انطباق با خطرات زیست محیطی و یا تغییر سیاست ها و گسترش طیف وسیعی از تنوع ها است به طوری که بتوان با آن ها کنار آمد ( ادگر،۲۰۰۶). همچنین توانایی سیستم برای تنظیم با استرس های اقلیمی واقعی یا مورد انتظار و یا توانایی مقابله با پیامدهای ناشی از این استرس ها می باشد(درسا و همکاران، ۲۰۰۸). ظرفیت سازگاری می تواند ویژگی ذاتی سیستم باشد، به عنوان مثال می توان آن را یک واکنش خود به خودی و یا خود مختار دانست (کازمیرزک و هندلی،۲۰۱۱).
در دیگر تعاریف ، ظرفیت سازگاری عبارت است از:

 

    • پتانسیل یا توانایی های یک جامعه برای نظارت، برنامه ریزی و یا سازگاری با قرار گرفتن در معرض دارد (فورد و اسمیت،۲۰۰۴).

 

    • توانایی یک سیستم برای تغییر در جهتی دارد که برای مدیریت قرار گرفتن در معرض و یا حساسیت آن نسبت به تأثیر تغییرات اقلیمی، مجهزتر شود و نشان دهنده توانایی سیستم برای مدیریت و کاهش آسیب پذیری است (پرستون و استافورد اسمیت،۲۰۰۹).

 

    • توانایی تنظیم در معرض قرار گرفتن به طوری که خسارات محدود شده و امکان استفاده از فرصت ها و یا مقابله با اثرات فراهم شود (پیتمن و همکاران،۲۰۱۱).

 

ظرفیت سازگاری تحت تأثیر وضعیت اقتصادی، فن آوری، اطلاعات، زیرساخت ها، دانش و مهارت، سرمایه اجتماعی و موسسات در سطح محلی و منطقه ای (و ملی) که پویا بوده و با فرآیندهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گسترده تر در تعامل است (پیتمن و همکاران،۲۰۱۱) و تابعی از عوامل مختلف، از جمله درآمد، آموزش و پرورش، اطلاعات، مهارت ها، دسترسی به زیرساخت ها و قابلیت های مدیریت می باشد (شاوکین و همکاران،۲۰۱۳ ؛ بروکس و همکاران، ۲۰۰۵).

شکل ۱۳-۲ نقش ظرفیت در کاهش آسیب پذیری (پورطاهری و همکاران،۱۳۸۹،۲۸)
مشاهدات مختلف نشان داده اند که ظرفیت افراد در مقابله و بهبود از حوادث شدید توسط عوامل متعددی کاهش می­یابد ازجمله: کمبود دسترسی به اطلاعات، اعتبارات یا خدمات مالی؛ کمبود منابع نظیر درآمد، دارایی و محافظت اجتماعی. بنابراین، آسیب پذیری و ظرفیت سازگاری دو روی یک فرایند هستند (قدیری و افتخاری،۱۳۹۲). بنابر گفته IPCC (2001)، ویژگی های اصلی تعیین کننده ظرفیت سازگاری جامعه یا منطقه شامل؛ ثروت، فناوری، اطلاعات و مهارت ها، زیرساخت ها، مؤسسات و عدالت(حقوق برابر) است. برای درک بهتر ظرفیت سازگاری به تمایز آن با کلمات مرتبط و نزدیک به مفهوم آن اشاره می شود:
تطابق پذیری (خو پذیری)[۸۰] : عبارت است از، خوپذیری یک موجود زنده به یک محیط متفاوت یا متغیر.
بازگشت پذیری[۸۱] : توانایی یک سیستم برای برگشت به حالت قبل از استرس یا شوک (الیسون و الیس[۸۲]،۲۰۰۱) و یا ظرفیت کشاورزان برای سپری کردن دوره های متوالی خشکسالی (رانجان[۸۳]،۲۰۰۱).
مقابله[۸۴] : فعالیت ها و راهکارهای کوتاه مدت برای خنثی کردن تنش ها (شرف و روتری[۸۵]،۲۰۱۳).
ظرفیت[۸۶] : مجموعه‌ای از نیروها، توانمندی‌ها و منابع قابل دسترس برای مردم و جامعه که می‌تواند میزان خطر را کاهش داده و یا در مهار بحران تأثیر گذار باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ق.ظ ]




ابوبصیر روایتی نقل کرده است: از حضرت باقر (ع) پیرامون انسانی که مجنونی را بکشد سوال کرد، فرمود: اگر مجنون به او حمله کرده و او در حال دفاع از خود او را کشته است، قصاص و دیه‏ای به عهده اش نیست و دیه‏ی مجنون از بیت المال مسلمانان به ورثه اش داده می‏شود. ولی اگر بدون اینکه مجنون به او حمله کند، ‌او را بکشد قصاصی برای کسی که از او قصاص نمی‏شود، وجود ندارد و رای من این است که دیه‏ی مقتول به عهده‏ی قاتل است که از مال خودش به ورثه مجنون بپردازد و از خداوند طلب آمرزش گناه خویش کند و توبه نماید .[۱۱۰] مهمترین نکته‏ای که از این حدیث برای بحث ما استفاده می‏شود این است ه حتی خون مجنون در اسلام هدر و بی ارزش نیست و حتی در حالتی که قصد آزار و یا قصد کشتن کسی را دارد، دیه اش ساقط نمی‏گردد، ‌اگر چه کشتنش جایز می‏شود. در نتیجه با اولویت قطعی می‏توان گفت که ریختن خون هیچ انسانی بدون دلیل و جهت شرعی جایز نیست و در صورت ریخته شدن خون او باید قاتل یا بیت المال از عهده‏ی جبران آن برآیند.
پایان نامه
روایت دیگری از ابی الورد نقل گردیده است که: به حضرت صادق یا حضرت باقر (ع) عرض کردم:
خداوند شما را خیر دهد، مجنونی به مردی حمله کرد و ضربه‏ای به او زد مرد شمشیر را از مجنون گرفته و ضربه‏ای به وی زد و او را کشته است حکمش چیست؟ فرمود: به نظر من مرد به دلیل کشتن دیوانه قصاص نمی‏شود و دیه‏ای او را نیز بدهکار نیست و دیه‏ی مجنون به عهده‏ی امام است و خونش باطل نمی‏شود.[۱۱۱]
به طوری که ملاحظه می‏گردد مضمون این حدیث با روایت قبلی مشابهت دارد و هر دو نشان می‏دهد که خون مجنون نیز دارای ارزش است و حتی چنین مجنونی که قصد حمله به دیگری را داشته و کشته شده باید دیه اش پرداخت شود و تنها تفاوتشان این است که روایت قبلی دیه را برعهده‏ی بیت المال برشمرده و این روایت آن را برعهده‏ی امام و حاکم می‏داند. به نظر می‏رسد که تفاوتی بین دو لفظ بیت المال یا امام و حاکم وجود ندارد و این هر دو از یک حقیقت حکایت دارند به این صورت که دیه از بیت المال است ولی مسئول پرداخت آن امام و حاکم مسلمانان خواهد بود. مهم آن است که خون مجنون ارزش دارد، ‌ولی پرداخت دیه بر عهده‏ی قاتل و طایفه اش نیست و عهده‏ی امام یا بیت المال است.
مرحوم صدوق از حسن بن محبوب از ابی ولاد از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که :
بین اهل ذمه در جنایت هایشان از قبیل کشتن یا مجروح ساختن معاقله نیست ‍[ یعنی دیه‏ی جنایت‏های خطایی آنان در عهده‏ی عاقله قرار نمی‏گیرد ]، ‌بلکه تنها از اموال خودشان گرفته می‏شود و اگر مالی نداشتند جنایت به امام مسلمانان بر می‏گردد‏؛ زیرا آنان به او جزیه می‏دهند. همان گونه که برده به اربابش مالیات می‏دهد.[۱۱۲] این حدیث نشان می‏دهد که جنایات کفار به خودشان یا به مسلمانان باید جبران شود و هدر نیست. با توجه به مراتب مذکور در خصوص دامنه‏ی قاعده‏ی لایبطل و گسترش آن به کفار غیر مسلمانان می‏توان چنین استنتاج کرد که :
روایاتی که ذکر گردید و مجموع روایاتی که اهل ذمه اعم از یهودی، نصرانی و مجوسی را دارای دیه می‏داند، ‌نشان می‏دهد که خون آنان ارزشمند است. البته آن روایات دارای اختلافاتی است‏؛ زیرا برخی دیه‏ی آن را هشتصد درهم (یعین یک دوازدهم دیه‏ی مسلمان) می‏داند و برخی دیه‏ی آنان را چهار هزار درهم (یعنی دو پنجم دیه‏ی مسلمان) می‏داند و بر خی دیه‏ی آنان را مطابق دیه‏ی مسلمان می‏داند که این تفاوت بنا به فرموده‏ی صدوق به خاطر التزام به قوانین دولت اسلامی و شرایط جزیه و نظام آن می‏باشد. [۱۱۳]
روایاتی که در نهی از کشتن برده و نقص عضو ساختن او و همچنین کفاره و دیه‏ی قاتل برده وارده شده است ارزشمندی خون او را می‏رساند، اگر چه ارزش خونش همان ارزش خون انسان آزاد نباشد.
اساساً روایت‏های ابواب قصاص و دیات روی عنوان‏های عام، ‌نظیر مرد، زن، کودک و… رفته است و سوال کننده پیرامون فردی که فرد دیگری را بکشد سوال کرده است. امام علی (ع) نیز پیرامون همین مساله جواب داده است. آنگاه منحصر ساختن فرد یا افراد به مسلمان نیازمند دلیل است و این که اکثریت جامعه، درزمان صدور روایات یا در کشور‏های اسلامی کنونی مسلمان هستند، ‌دلیل نمی‏شود که ما این کلمات مطلق را به مسلمانان منحصر سازیم و تنها خون آنان را دارای ارزش بدانیم.
بلکه ممکن است خون های دارای ارزش متفاوت باشند، اما اصل ارزشمندی در خون تمامی افراد موجود است اما اینکه در روایات گذشته آمده بود لا یبطل دم امرء مسلم یا لا یطل دم امرء مسلم از باب وصف و یا لقب است که در اصل مفهوم داشتن این گونه جملات اشکال وجود دارد‏؛ یعنی نمی‏توان از وجود لفظ مسلم در این روایات استفاده کرد که خون غیر مسلمان باطل می‏شود؛ زیرا آنان که مفهوم وصف و لقب را حجت می‏دانند که آمدن آن وصف ثمر دیگری غیر از مفهوم گیری نداشته باشد و برای حفظ کلام معصوم از آوردن سخن لغو و بی معنا به حجیّت این گونه مفاهیم قائل می‏شوند. ولی بسیار روشن است که در بحث ما، فایده‏ی لفظ مسلم منحصر در مفهوم گیری نیست. بلکه برای اهمیت دادن به خون مسلمان است تا مسلمانان در کارهای اجتماعی نظیر عرفه، نماز جمعه و… با اشتیاق شرکت کنند و بدانند حتی اگر زیر پای جمعیت له شوند دیه‏ی آنان محفوظ است و حاکم مسلمان موظف به پرداخت آن می‏باشد. از سوی دیگر لفظ مسلم می‏تواند بیانگر جوّ صدور سخن باشد ؛ یعنی چون امام (ع) در جامعه‏ی اسلامی حدیث می‏فرموده لفظ مسلم را به کار برده است، نظیر اینکه یک مسئول مملکتی در جمع کارمندان یک اداره می‏گوید : حقوق هیچ یک از شما کارمندان این اداره پایمال نمی‏شود . که به هیچ عنوان مفهوم و معنایش پایمال شدن حقوق بقیه‏ی کارمندان یا بقیه‏ی شهروندان نیست‏؛ یعنی به اصطلاح اصولیین اثبات شی ء نفی ماعدا نمی‏کند. غیر از براهین مذکور در جهت استدلال به اطلاق و شمول ادله به مسلمانان و غیر مسلمانان، به مضمون دو روایت که به طور صریح دلالت بر هدر نرفتن خون مطلق انسان‏ها دارد اشاره می‏نماییم. در روایت نخست آمده است : عن امیرالمومنین (ع) انه یکتب الی عماله انه لایطل دم فی الاسلام[۱۱۴] و در روایت دیگری نیز آمده است کتب (ع) الی رفاعه‏ی لاتطل الدماء و لا تعطل الحدود[۱۱۵] از مضمون این دو حدیث شریفه به خوبی و صراحت به دست می‏آید که مطلق خون انسان بماهو انسان بدون در نظر گرفتن تعلقات مذهبی، نژادی، رنگ و یا سایر خصوصیات وی ارزش دارد، و این همان اصل کرامت ذاتی انسان است که خداوند متعال در قرآن کریم انسان را بدان کرامت بخشیده است. از میان فقهای معاصر در موردی که بیت المال مسئولیت دارد، تفاوتی بین مسلمان و غیر مسلمان قائل نشده اند می‏توان به حضراتش آیات بهجت و موسوی اردبیلی اشاره کرد.
خلاصه‏ی کلام آنکه با توجه به دلایل فوق الذکر می‏توان ادغان نمود که قاعده‏ی لایبطل و یا همان پایمال نشدن خون مسلمان که یکی از مبانی فقهی توجیه کننده‏ی مسئولیت بیت المال در قبال پرداخت دیه‏ی مسلمانان ذکر گردیده است، می‏تواند شامل غیر مسلمانان و کفار نیز گردیده و قابل تسری و تعمیم و توسعه به سایر انسان‏ها بدون در نظر گرفتن هر گونه تعلقات قومی و مذهبی نیز باشد.
۲-۳-۲٫ قصور حکومت در ایجاد نظم
یکی از مبانی مهم دیگر مسئولیت بیت المال در پرداخت دیه، قصور حکومت در ایجاد نظم است. این مبانی مبنایی غیر فقهی است‏؛ بدین معنا که نه در روایات اشاره‏ای به این مطلب شده است که علت پرداخت دیه از بیت المال، سهل انگاری حکومت در انجام وظایف خویش است و نه در کلمات فقها چنین مبنایی مورد اشاره قرار گرفته است. اما شاید بتوان گفت این مبنا به عنوان یکی از مبانی اجتماعی یا حقوقی مسئولیت بیت‏المال شناخته می‏شود. و در کلام حقوقدانان و نویسندگان حقوقی از این مبنا در توجیه و تفسیر علت مسئولیت و پرداخت بیت المال استفاده شده است. این مبنا که هستند آن سیره‏ی عقلا است، این است که از مهمترین وظایف حکومت برقراری نظم و امنیت است‏؛ زیرا امنیت لازمه‏ی تمامی فعالیت‏های اجتماعی، اقتصادی و… است. حکومت دینی نیز از چنین قاعده‏ای مستثنا نیست. بر حکومت است که ارتکاب قتل‏ها و وقوع درگیری‏ها را به حداقل ممکن کاهش دهد و اصولاً زمینه‏های بروز آن را از بین ببرد و اگر احیانا قتلی به وقوع پیوست، قاتل را دستگیر کند و به سزای عملش برساند. حال اگر حکومت به این امر توفقق نیافت، ‌باید دیه‏ی مقتول را بپردازد تا خسارتی که از طریق سهل انگاری حکومت به خانواده‏ی مقتول وارد شده است جبران گردد.[۱۱۶]
در مورد این مبنا که سیره‏ی عقلا پشتوانه‏ی آن است باید گفت که هر گاه بتوان قصوری ره به دولت نسبت داد، ‌قطعا دولت باید از عهده‏ی جبران خسارت برآید‏؛ مانند جایی که در اثر عدم رعایت جوانب احتیاط، قاتل از دست ماموران بگریزد.
در چنین مواردی هر گاه قاتل مالی نداشته باشد، ‌بیت المال باید دیه‏ی مقتول را بپردازد‏؛ زیرا در نگهداری قاتل سهل انگاری کرده است. همچنین هر گاه دولت با بی توجهی موجب گردد تا امنیت منطقه‏ای از بین برود و افرادی متعرض جان و مال مردم گردند، ‌در صورت عدم دسترسی و توانایی دولت به مجازات سلب کنندگان امنیت، دولت باید از عهده‏ی خسارات برآید‏؛ زیرا عقلاء در چنین مواردی دولت را مسئول ناامنی می‏دانند و خسارات وارد برآسیب دیدگان را به حکومت منتسب می‏ نمایند. در برخی از روایات نیز به مسئولیت بیت المال در مورد خسارات وارد بر مردم در جریان ناآرامی‏ها تصریح شده است.[۱۱۷] گفتنی است که هر گاه حکومت، مرتکب هیچ گونه قصور یا سهل انگاری نشده باشد، ‌طبق مبنای مذکور مسئولیت نخواهد داشت‏؛ هر چند این امر منافاتی با مسولیت بیت المال بر طبق مبانی دیگر ندارد. ذکر این نکته خالی از وجه نخواهد بود که اگر قلمرو قاعده‏ی لایبطل را فراتر از خون مسلمان بدانیم و بگوییم این قاعده بر هدر نرفتن مطلق خون دلالت می‏کند، خواه مقتول مسلمان باشد یا کافر چنان که در بحث گذشته این مطلب را با عنایت به دلایل متقن موجود اذعان نمودیم، در این صورت قطعاً مواردی که تحت عنوان قصور حکومت مطرح شده است مشمول قاعده‏ی لایبطل هم خواهد بود. به نظر می‏رسد که این مبنا را میتوان به مواردی فراتر از بحث دماء نیزتعمیم داد. زیرا مستند مبنای قصور حکومت در واقع سیره‏ی عقلا است و در هر موردی که امکان استناد قصور و سهل انگاری به حکومت در انجام وظیفه وجود داشته باشد، ‌جبران خسارت آسیب دیدگان نیز به عهده‏ی او خواهد بود. در هر صورت چنانچه قصور حکومت در ایجاد نظم را از مبانی مسئولیت بیت المال تلقی نماییم، قطعاً این مبنا در خصوص غیر مسلمانان و بیگانگان نیز قابل گسترش و توسعه خواهد بود‏؛ زیرا هر گاه کافری به صورت قانونی داخل کشور ایران شده و در زیر چتر حکومت اسلامی سایه گرفت است و به عنوان کافر مستامن تلقی می‏شود چنانچه در اثر ناآرامی‏ها و… به تقل برسد، مانند مسلمان خارجی بوده و دولت که حافظ جان و مال و امنیت و حمایت از تمامیت جسمانی ایشان است، می‏باید همانگونه که از اتباع داخلی خود حمایت می‏کند از جسم و جان بیگانگانی که به صورت دایم یاموقت درایران سکونت دارند حمایت کند. [۱۱۸] شاید بتوان گفت: در خصوص بیگانگان مسئولیتی مضاعف دارد‏؛ به دلیل آن که بیگاناگان امروزه بر حسب قوانین بین المللی و داخلی کشورها از حقوق فراوانی بهره مند هستند که یکی از آنها حمایت از تمامیت جسمانی ایشان است و بارها از سوی مجامع بین المللی در خصوص رعایت حقوق بیگانگان تاکید گردیده است. بنابراین قصور حکومت در ایجاد نظم اختصاص به شهروندان و مسلمانان یک کشور ندارد و می‏تواند شامل تمامی اشخاص اعم از مسلمان و غیر مسلمان که در قلمرو کشور ایران سکونت دارند گردد.
ج) مستفاد از تعلیل مذکور در برخی از روایات آن است که دلیل پرداخت دیه از بیت المال در جنایات خطایی کفار ذمی، پرداخت جزیه از سوی آنهاست، در روایت ابی ولاد ازامام صادق (ع) آمده است: بین اهل ذمه در جنایت قتل یا جراحت، معاقله وجود ندارد، بلکه دیه از اموال ایشان گرفته می‏شود، ‌پس اگر مالی نداشته باشند، مسئولیت جنایت متوجه امام مسلمین می‏شود‏؛ زیرا آنها به امام جزیه می‏پردازند.[۱۱۹]
اگر دلیل مسئولیت بیت المال در مورد دیه‏ی مقتولی که به دست کافر ذمی به قتل رسیده است، پرداخت جزیه از سوی کافرذمی باشد، یعنی دلیل بر خورداری آنان از این امتیاز، تکلیفی باشد که در مقابل حکومت اسلامی دارند[۱۲۰]، دراین صورت، مسئولیت بیت المال در واقع براساس مبنای الضمان بالخراج یا همان قاعده‏ی غرم خواهد بود. از سوی دیگر، در شرایط کنونی که جزیه‏ای از سوی غیر مسلمانان پرداخت نمی‏شود علی القاعده باید پرداخت دیه از بیت المال ازاین جهت منتفی باشد. با وجود این، در متون فقهی حکم به پرداخت دیه از بیت المال در موارد ارتکاب قتل خطا توسط کافر ذمی، به پرداخت جزیه از سوی آنها مقید نشده است.
در هر حال اگر قاعده‏ی لایبطل را به معنای وسیع بگیریم، به گونه‏ای که بر هدر نرفتن مطلق خون بها دلالت نماید، ‌در آن صورت مصادیق مبنای ذکر شده تحت شمول مبنای پایمال نشدن خون قرار خواهد گرفت. از آنچه در خصوص این مبنا گذشت می‏توان اذعان کرد که علت پرداخت دیه از بیت المال به غیر مسلمانان و بیگانگان از جهات عاطفی و سیاسی در زمان ما، از معقول‏ترین مبانی مسنولیت بیت المال شمرده می‏شود‏؛ زیرا معاهده ها و عرف و نزاکت بین المللی اقتضاء دارد که حکومت اسلامی نیز که داعیه دار حمایت از حقوق اساسی انسان‏ها می‏باشد، حق غیر مسلمانان و بیگانگان را نیز که در حقوق بین الملل عمومی و خصوصی از حقوق اساسی و عمومی مانند حق حمایت از مال و جان و… برخوردارند مورد لحاظ قرار دهد و در هر زمینه‏ای حق آنان را رعایت کند در پایان این بحث یادآور می‏شویم که منافاتی در جمع دو یا چند مبنا در موضوع واحد وجود ندارد، به عبارت دیگر، ممکن است در موارد خاصی هم مساله‏ی پیمال نشدن خون مسلمان مطرح باشد و هم تالیف قلوب، و یا در مواردی دلیل مسئولیت بیت المال، مصالح اجتماعی، سیاسی و عاطفی باشد. نکته‏ی دیگری که ذکر آن حایز اهمیت است این است که مهمترین مبنایی که برای توجیه مسئولیت بیت المال در روایات و در تعابیر فقها به آن تاکید فراوان شده است لزوم هدر نرفتن خون مسلمانان است باتوجه به دلایلی که سابقا به آنها اشاره کردیم شمول این قاعده نسبت به غیر مسلمان نیز منافاتی با مدلول این حدیث شریف ندارد. ضمن آنکه روایاتی وجود داشت که موضوع قاعده‏ی لایبطل را مطلق خون، اعم از مسلمان و غیر مسلمان می‏دانست. در این صورت، غالب موارد پرداخت دیه از بیت المال در گستره‏ی این مبنا قرار خواهد گرفت. ضمن آنکه توجیه مسئولیت بیت المال با بهره گرفتن از سایر مبانی نیز، موافق با عقل و شرع است.
۲-۳-۳٫ قاعده‏ی الضمان بالخراج
یکی دیگراز مبانی توجیه کننده‏ی مسئولیت بیت المال در پرداخت دیه‏ی مسلمانان قاعده الضمان بالخراج است. قاعده‏ی مزبور که با عناوین دیگری چون کل من له الغنم فعلیه الغرم و قاعده‏ی التلازم بین النماء و الدرک نیز شناخته می‏شود نوعاً در مبحث اموال مورداستناد قرار گرفته است. ولی با توجه به روایات موجود دراین زمینه باید گفت این قاعده در مباحث مربوط به دیات نیز جریان دارد. مراد از این قاعده این است که بین انتفاع از نتایج یکی شیء و پرداخت خسارات به وجود آمده از طرف آن ملازمه برقرار است و در نتیجه هر کس از امری منتفع شود، از خسارات ناشی از آن نیز متضرر می‏شود و خسارات به عهده‏ی اوست. از آنجا که بیت المال در مواردی از اشخاص منتفع می‏شود جبران خسارت ناشی از اعمال این گونه اشخاص نیز برعهده‏ی بیت المال است. به این مبنا در روایات متعددی اشاره گردیده است، که بین ارث بردن اما از شخص بی وارث و قبول مسئولیت جنایات خطایی چنین شخصی ملازمه برقرار شدن است. به بعضی از روایات مذکور ذیلا اشاره می‏نماییم.
زراره از امام باقر (ع) روایت می‏کند: حضرت علی (ع) در مورد میراث ابن ملاعنه حکم کرد که مادرش ثلث اموال او را به ارث می‏برد و باقی مانده را امام، زیرا مسئول جنایت خطایی او امام است.[۱۲۱] شیخ طوسی در ذیل روایت مذکور و روایت دیگری با همین مضمون می‏نویسد[۱۲۲]: مادر زمانی ثلث اموال ابن ملاعنه را به ارث می‏برد که او عصبه‏ای نداشته باشد که عاقله‏ی او محسوب شوند. در چنین مواردی که جنایت خطایی ابن ملاعنه به امام است و در صورت قتل او به مادرش ثلث دیه و امام باقی مانده دیه را به ارث می‏برد. لکن اگر ابن ملاعنه عصبه‏ای داشته باشد که عاقله‏ی او محسوب شوند (جنایت خطایی او را بر دوش کشند ). دراین صورت تمامی میراث متعلق به مارد یا اقربای مادری ابن ملاعنه – در صورتی که مادر نباشد – است.
در روایت ابی ولاد از امام صادق(ع) نقل شده است که امام در مورد مردی که کشته شده و ولی دمی غیر از امام ندارد، فرمود: ‌ امام نمی‏تواند قاتل را عفو کند، بلکه یا باید او را قصاص کند و یا دیه را بگیرد و در بیت المال مسلمانان قرار دهد. همچنانکه جنایت مقتول برعهده‏ی بیت المال است، دیه او نیز برای امام مسلمانان خواهد بود. [۱۲۳]
در روایت سلیمان بن خالد از امام صادق (ع) آمده است: در باره‏ی وارث دیه مسلمانی که کشته شده و تنها یک پدر نصرانی دارد، پرسیدم امام فرمود: دیه‏ی مقتول گرفته میشود و در بیت المال مسلمانان قرار میگیرد‏؛ زیرا جنایت چنین شخصی بر عهده‏ی بیت المال مسلمانان است [۱۲۴].
چنانکه روایات تصریح کرده اند ‌در مواردی که شخص ورثه‏ای غیر از امام نداشته باشد، اموار او به امام یا بیت المال منتقل می‏گردد. در قبال چین امتیاز و نفعی، بیت المال نیز متقابلاً مسئولیت قتل خطایی چنین افرادی را برعهده می‏گیرد‏؛ علاوه بر روایات درنوشته‏های بسیاری از فقیهان به این مساله اشاره شده است. که بین ارث بردن از شخص بی وارث و قبول مسئولیت جنایات خطایی او ملازمه وجود دارد.[۱۲۵] یادآوری این نکته ضروری است که بین قاعده‏ی غرم با قاعده‏ی لایبطل این تفاوت وجوددارد که در قاعده‏ی لایبطل زمانی مسئولیت بیت المال مطرح است که یا امکان انتساب قتل به شخص خاصی وجود ندارد و یا اینکه امکان مطالبه‏ی خون بها از قاتل، به دلیل فرار یا اعسار او جود ندارد و به عبارت دیگر مسئولیت بیت المال در پرداخت دیه به عنوان آخرین گزینه‏ی پیش روست.
اما در مورد قاعده‏ی غرم این گونه نیست‏؛ بلکه تنها حکمت مسئولیت بیت المال، همان انتفاع حکومت از میراث شخصی بی وارث است. لذا حتی در صورت تمکن قاتل بی وارث، بیت المال مسئول پرداخت خونبهای مقتولی است که به وسیله‏ی او و به صورت خطا به قتل رسیده است. با بررسی در این قاعده که از مبانی مهم مسئولیت بیت المال در پرداخت دیه شناخته می‏شود روشن می‏گردد که این مبنا نیز تنها اختصاص به مسلمانان ندارد و می‏تواند به عنوان مبنای مسئولیت بیت المال در پرداخت دیه غیر مسلمانان و بیگانگان نیزقرار گیرد؛ زیرا مفاد قاعده‏ی غرم دلالت داشت که چون بیت المال در مواردی از اشخاص منتفع می‏گردد. بنابراین براساس این قاعده‏ی فقهی در مقابل آنان مسئول خواهد بود. با توجه به مضمون روایات وارده در این زمینه امام وارث کسانی است که وارث نداشته باشند الحاکم وارث من لاوراث له و چون امام وارث کافران است و فقها وارث بودن امام نسبت به ارث بدون وارث را در مورد مسلمان و کافر یکسان می‏دانند‏؛ چنانچه مرحوم علامه‏ی حلی در این زمینه فرموده است: هر یک از کافران که بمیرد و وارثی نداشته باشد امام وارث اوست.[۱۲۶]
لذا بنا به مراتب و با توجه به اینکه بیت المال وارث کافران می‏باشد، پس در مقابل جنایتی که وارد می‏کنند یا جنایتی که به آنها وارد می‏شود مسئولیت دارد و اطلاق واژه‏ی کافران شامل کفار حربی و کافر ذمی می‏شود‏؛ بنابراین همان گونه که بیت المال مالک ارث کافر می‏شود، در مقابل جسم و جان او نیزمسئولیت دارد. درهر حال به نظر می‏رسد که از این مبنا نیزمی توان در توجیه مسئولیت بیت المال مسلمین نسبت به غیر مسلمانان و بیگانگان نیز بهره برد.
۲-۳-۴٫ جنبه‏ه ای عاطفی و سیاسی
از جمله مبانی دیگری که می‏توان توجیه کننده‏ی مسئولیت بیت المال در پرداخت دیه‏ی غیر مسلمانان و بیگانگان دانست، برخی جهات عاطفی و سیاسی است.
حکمت و فلسفه‏ی چنین حکمی که مستفاد از روایات و نمایشی ازرافت اسلامی است، ممکن است یکی از امور ذیل باشد:
الف) این رفتار ممکن است برای ترغیب حکومت‏های غیر اسلامی باشد تا با مسلمانان ساکن در آن کشورها رفتارهای مشابه را اتخاذ نمایند. با وجود این اگرچه پرداخت دیه از سوی حکومت اسلامی در روایات و در عبارت فقها منوط به چنین شرطی رفتار متقابل نشده است، اما با توجه به اصل کرامتی ذاتی انسان‏ها و قاعده‏ی ارزش خون انسان‏ها و اصل استصلاح عقلی ایجاب می‏نماید که حکومت اسلامی نسبتبه مساله‏ی پرداخت دیه‏ی غیرمسلمانان و بیگانگان نیزاهمیت بسزای از خود نشان دهد تا از چالش‏های بین المللی رهایی یافته و به عنوان حافظ حقوق مطلق انسان‏ها بدون هرگونه تعلقات دینی و مذهبی و نژاد و قومی در جهان شناخته شود.
ب) پرداخت دیه ممکن است برای تالیف قلوب و جذب غیر مسلمانان ساکن در کشورهای اسلامی به حکومت اسلامی وایجاد پیوندهای عاطفی برای وفادار ماندن آنان به حکومت اسلامی باشد. اگر چه ممکن است تالیف قلوب نتواند تنها علت پرداخت دیه باشد، اما می‏تواند به عنوان یکی ازعلل پرداخت دیه از سوی حکومت اسلامی تلقی گردد.
۲-۴٫ مبحث: مبانی قانونی توجیه کننده مسئولیت بیت المال در قبال دیه‏ی غیر مسلمانان وبیگانگان
با توجه به موضوع پایان نامه‏ی حاضر، مقصود ما از مبانی قانونی توجیه کننده مسئولیت بیت المال مسلمین در قبال دیه‏ی غیر مسلمانان و بیگانگان، بررسی مستندات قانونی و مقررات مدرن در قانون اساسی و قوانین عادی کشور جمهوری اسلامی ایران از منظر حقوق کیفری داخلی و اسناد و موازین و مواثیق و قراردادهای بین المللی از منظر حقوق خارجی و بین المللی است، که مسئولیت دولت حکومت را رد قبال دیه‏ی غیر مسلمانان و بیگانگان موجه می‏نماید‏؛ به عبارت رساتر منظوراین است که بررسی شود که آیا در قوانین اساسی و عادی حقوق کیفری داخل ایران مقرراتی در خصوص توجیه مسئولیت بیت المال مسلمین در قبال دیه‏ی غیر مسلمانان و بیگانگان وضع گردیده است یا خیر؟ و آیا در اسناد و مواثیق بین المللی مقرراتی که مسئولیت دولت را در قبال دیه‏ی غیر مسلمانان و بیگانگان توجیه نماید وجود دارد یا خیر؟ این مبحث در صدد کاوش و بررسی برای پاسخ به این مساله است.
۲-۴-۱٫ حقوق کیفری داخلی
با عنایت به بررسی‏های انجام شده، متاسفانه در حقوق کیفری داخلی ایران به جز در موارد میزان دیه‏ی اقلیت‏های دینی شناخته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مقرره‏ی خاصی وجود ندارد و درباره‏ی سایر اشخاص از گروه‏های غیر مسلمان و بیگانگان هیچ گونه ذکری به میان نیامده است. تبصره‏ی ماده ۲۹۷قانون مجازات اسلامی بنابر نظرحکومتی ولی فقیه، میزان دیه‏ی اقلیت‏های شناخته شده در قانون اساسی، یعنی یهودی، مسیحی و زرتشتی را مساوی با دیه‏ی مسلمانان قرار داده است‏؛ ولی در مورد مسئولیت بیت المال در قبال دیه آنان همچون مسلمانان که به موارد آن در بعضی از موارد قانون مجازات اسلامی اشاره شده است. موضوع به سکوت واگذار شده است. اگر چه در مواد ۱۹ و ۲۰ قانون اساسی تصریح شده است که مردم ایران از هر قوم و قبیله‏ای که باشد، از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد و زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود و همه به طور یکسان در حمایت قانون قرار دارند، امام قانون گذار باید مواد مربوط به حقوق مکتسبه به اشخاص را صراحت و بدون هر گونه ابهام و اجمالی بیان نماید. بنابرآنچه که در مبحث آینده خواهد آمد موادی از قانون مجازات اسلامی وجود دارند که به مسئولیت بیت المال اشاره کرده اند. به عقیده‏ی نگارنده، چون این مواد تفکیکی میان مسلمان و غیر مسلمان ایجاد نکرده اند، با تمسک به اطلاق یا عموم این مواد می‏توان مسئولیت بیت المال را درقبال دیه‏ی غیر مسلمانانو بیگانگان قابل توجیه دانست. موادی که در قانون مجازات اسلامی به مسئولیت بیت المال اشاره دارند عبارتند از: ماده‏ی ۲۵۵، ‌۲۴۴، ۳۱۲، ۳۱۳، ۳۳۲ و… که در مبحث آتی به مناسبت موضوع بحث، هر یک از این مواد منفرداً و مستقلاً مورد اشاره قرار خواهد گرفت. شایسته‏ی ذکر است که بر طبق اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و ماده‏ی ۲۶ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که در سال ۱۳۵۴ به تصویب قوه‏ی مقننه‏ی ایران رسیده است، تساوی در برابر قانون بدون هیچ گونه محدودیتی از جهت جنس، نژاد، مذهب، رنگ و… جزء تعهدات رسمی و بین المللی است وباید در قوانین داخلی نیز رعایت گردد. مفهوم حقوق تساوی در برابرقانون آن است که مقنن همه افراد از هر جنس، رنگ، مذهب و… را به یک چشم نگریسته برای آنان حکم واحدی صادر نماید و به طور یکسان در حمایت قانون قرار دهد. [۱۲۷] بنابراین باید گفت دولت اسلامی ایران موظف است با اصلاح قوانین داخلی، تعارض ها، چالش‏ها و تبعیضاتی را که در مورد مسئولیت بیت المال دیه‏ی غیر مسلمانان و بیگانگان وجود دارد، را برطرف سازد و محاکمی نیز که در حال حاضر با توجبه به اصل ۱۶۷ قانون اساسی احتمالاً به منابع معتبر فقهی رجوع می‏ نمایند، ‌باید احکام خود را منطبق بردیدگاه مسئولیت داشتن بیت المال در قبال دیه‏ی کفار و بیگانگان همچون مسلمانان و یا به تعبیر دیگر مطلق انسان‏ها صرف نظر از هر گونه تعلقات نژادی، مذهبی و… صادر نمایند.
۲-۴-۲٫ حقوق بین الملل
بابررسی در اسناد بین المللی ما با سندهایی رو به رو هستیم که توسط سازمان ملل متحد تصویب شده و در آنها سلسله اصولی در جهت تامین و حفظ حقوق همه‏ی افراد اعم از اقلیت و اکثریت مسلمان و غیر مسلمان و به طور مطلق انسان بما هو انسان منظور شده است که می‏تواند مسئولیت دولت‏ها در پرداخت خسارت و غرامت وارده به بیگانگان اعم از مسلمان و غیر مسلمان را توجیه نماید. با بهره گرفتن از ملاکات این اسناد می‏توان آنها را به عنوان مبنای مسئولیت دولت و بیت المال در پرداخت دیه غیر مسلمانان و بیگانگان تلقی کرد. در ادامه به مهمترین این اسناد اشاره خواهیم کرد:
الف) منشور ملل متحد و اصل عدم تبعیض، ‌۱۹۴۵.
پس از جنگ دوم جهانی و جایگزینی سازمان ملل متحد به جای جامعه‏ی ملل در سال ۱۹۴۵ سازمان ملل اقدام به بیان اصل عدم تبعیض در منشور نمود. مطابق بند سوم ماده‏ی اول و بند ‌(ج)، ماده‏ی ۵۵ منشور ملل متحد، کلیه‏ی دولت‏های عضو سازمان ملل متحد، متعهد به رعایت حقوق بشر و آزادی‏های اساسی برای همه بدون تبعیض از حیث نژاد، جنس، زیان یا دین خواهند بود. براساس این، اقلیت‏های موجود در بیگانگان در سرزمین دولت‏های عضو در پرتو اصل عدم تبعیض و برابری افراد بشر با یکدیگر، تحت حمایت حقوق بین الملل قرار دارند، بنابراین منشور، شالوده‏ی نظام حمایت از اقلیت‏ها را بر عدم تبعیض بنا نهاده است.
ب) اعلامیه جهانی حقوق بشر، ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸، مطابق ماده دوم این اعلامیه هر فردی بدون هیچ گونه تمایز، مخصوصاً از حیث نژاد، رنگ، جنس،‌زبان،‌مذهب، عقیده سیاسی یا هر عقیده‏ی دیگر و همچنین ملیت، وضع اجتماعی، ثروت، تولد یا هر موقعیت دیگر، ‌از تمام حقوق و کلیه‏ی آزادی‏های سیاسی اعلام شده دراین اعلامیه برخوردار است. همان طوری که ملاحظه می‏شود دراین اعلامیه به حقوق اشخاص بدون در نظر گرفتن هر گونه تعلقات نژادی، مذهبی و… تاکید شده است. این اعلامیه پس از منشورملل متحد از مهمترین اسناد حقوق بشری محسوب می‏گردد.
ج) اعلامیه اسلامی حقوق بشر، پنجم اوت ۱۹۹۰.
یکی دیگر از اعلامیه‏های بین المللی که تبعیض بین انسانها را مردود کرده است، اعلامیه اسلامی حقوق بشر مصوب ۱۴ محرم سال ۱۴۱۱ قمری (مطابق با ۵ اوت ۱۹۹۰ میلادی و ۱۵ مرداد ۱۳۶۹ ش) می‏باشد. در بند الف ماده یک این اعلامیه آمده است: بشر به طور کلی یک خانواده می‏باشد که بندگی نسبت به خداوند و فرزندی نسبت به آدم، آنها را گرد آوری و همه مردم در اصل شرافت انسانی و تکلیف و مسئولیت برابرند، بدون هر گونه تبعیضی از لحاظ نژاد، ‌رنگ یا زبان یا جنس یا اعقتاد دینی یا وابستگی سیاسی یا وضع اجتماعی و غیره.[۱۲۸] همانطوری که ملاحظه می‏شود دراین اعلامیه اسلامی بر رعایت حقوق افراد بشر بدون در نظر گرفتن هر گونه امتیازهای عرضی از قبیل مذهب، دین، عقیده، رنگ و… تاکید شده است.
د) میثاق بین المللی حقوق مدنی، سیاسی، دسامبر ۱۹۶۶.
تنها هنجار الزام آور پیرامون صیانت ازحقوق اقلیت‏های دینی و مذهبی در چارچوب نظام بین المللی نوین به ماده ۲۷ میثاق مزبور محدود می‏شود که مقرر می‏دارد: در کشورهایی که اقلیت‏های نژادی، ‌مذهبی، یا زبانی وجود دارند، اشخاص متعلق به اقلیت‏های مزبور را نمی‏توان از این حق محروم نمود که با سایر افراد گروه خودشان از فرهنگ خاص خود ممتنع شوند و به دین خود متدین بوده و بر طبق آن عمل کنند یا به زبان خود تکلم نمایند.
ص) اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیت‏های ملی، قومی، ‌دینی یا زبانی مصوب ۱۹۹۲.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ق.ظ ]