کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



که البته دو لقب اخیر رایج در زبان مردم نبوده است .
نکته مبهمدر لغت نامه ی دهخدا درحین توضیحاتی که ذیل عنوان حاتم آمده است نکته ای مبهم وجود دارد که ما آن را درهیچ منبع دیگری نیافتیم و آن عبارت بدین قرار است که : ( کنیه ی او ابوعبدالرحمن است و ازموالی مثنی بن یحیی محاربی بوده و صحبت شقیق دریافته است ) که البته مراد ما بخش میانی است ( از موالی … ) اگر موالی را با فتح میم بخوانیم به سه معنی به کار رفته است : یکی آقایان و سروران و دیگری بندگان وسوّمی یاران و اگر موالی با ضم میم بخوانیم به معنی دوست دارنده است و واژه‌ای مفرد که با وجود حرف اضافه ی ( از ) وجه اخیر مردود است و باید به وجه اوّل بازگردیم .
نکته‌ی اوّل آن که به هوّیت مثنّی بن یحیی محاربی و حتی نام او در هیچ یک از منابع مورد تحقیق ما اشاره نشده است .
دیگر آن که به هرحال این شخص هر که بوده است منظور عبارت چیست ؟ آیا حاتم سرور و خداوندگار او بوده است و این به چه معنی است؟ آیا حاتم بنده و خادم او بوده است و این چه وجه و توجیهی دارد ؟ و در آخر آیا حاتم از یاران این شخص بوده است ؟ آن وقت باید بررسی کرد که این شخص چه مقام و جایگاهی داشته است که حاتم از اصحاب و یاران او محسوب می شده است ؟ آیا از صوفیه ی آن روزگار بوده است ؟ آیا در آن زمان از عرفای به نام محسوب می گردیده است ؟ آیا متحّولی بوده است که حاتم پیش از قدم نهادن در راه تصوّف بنده او بوده است ؟ در هرحال چرا در جای دیگر اشاره ای به این موضوع نشده است ؟
نکته ی جالب دیگر این که در لغت نامه ی دهخدا نیز مرجع و ماخذی برای این بخش از سخن ذکر نشده و به هر حال موضوع همچنان مبهم باقی می ماند .
دانلود پایان نامه
۳-۱-۳- تاریخ ولادت
تاریخ توّلد حاتم روشن نیست امّا باتوجه به سال وفاتش احتمالاً باید در اواسط قرن دوم یا پس از آن بوده باشد .در منابعی چون احیاءعلوم الدین و مکاتیب فارسی غزالی مدّت شاگردی او در نزد شقیق بلخی را تا سی و سه سال ذکر کرده اند و از آن جا که سال مرگ شقیق را ۱۹۴ه.ق ( صدو نود و چهار ) نوشته اند اگر حاتم درست از سی و سه سال آخر عمر شقیق نیز بهره برده باشد باید حداقل از ۱۶۱ه.ق
شاگرد او بوده باشـد و اگـر تصّور کنـیم که دراین سـال( شروع شاگردی در محضر شقیق ) تنها یازده سال نیز داشته است که البته بعید است حدود توّلد حاتم ۱۵۰ ه.ق خواهد بود که البته منطقاً باید قبل از آن باشد و از سوی دیگر باتوجه به سال وفات حاتم که درعموم منابع ۲۳۷ه.ق (دویست وسی و هفت ) ذکر شده است یا باید او را دارای عمری طولانی (حدود نود سال یا بیش از آن ) بدانیم یا در سال وفاتش شک کنیم یا به مقدار سال های شاگردی اش در نزد شقیق که شاید مورد اخیر منطقی تر به نظر برسد .
۳-۱-۴- منشاء و مولد
در تذکره الاولیاء ، شرح تعرف، کشف المحجوب ،نفحات الانس منشاء و مولد حاتم را خراسان و او را از پیش کسوتان مشایخ آن دیار دانسته اند . هم چنین محّل تولدش را بلخ ذکر کرده اند . یاحداقل او را اهل بلخ نامیده اند .
۳-۱-۵- تاریخ وفات
علی رغم تاریخ توّلد وی که به کلّی مشخص نیست تاریخ وفات حاتم بصورت مشخص و درعموم منابع چون نفحات الانس، دانش نامه جهان اسلام ، دایره المعارف فارسی دکتر مصاحب ، فرهنگ فارسی معین ۲۳۷ ه.ق ( دویست و سی و هفت ) ذکر شده است و اختلافی نیز در منابع مختلف دیده نمی‌شود اگرچه این عدم اختلاف می تواند تنها حاصل تکرار مطالب منابع پیشین ، بی‌تحقیق باشد چنان که در سایر نکات و موارد نیز می تواند چنین تصّور شود.
۳-۱-۶- محل وفات
محل وفات او نیز در منابع باکمی اختلاف ذکر شده است . جامی در نفحات الانس محل وفـات او را در واشجرد از نواحی بلخ یا دهی از توابع بلخ نوشته است و در دانش نامه جهان اسلام محل وفات حاتـم حومه ی واشجرد از قرای ماوراء النّهر و اطراف ترمذ ذکر گردیده که البته اکثراً درمحل واشجرد متّفق القولند .
۳-۱-۷- جایگاه حاتم در تصّوف
عموماً کسانی که درباره ی جایگاه حاتم در بین متصّوفه سخن گفته‌اند یا بدان اشاره‌ای کرده‌اند وی را با احترام تمام یاد کرده و از بزرگان تصوّف دانسته اند ؛ مثلاً عطار نیشابوری او را با القابی چون (زاهد زمانه) ، (عابد یگانه) یاد می‌کند علاوه بر این

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 04:52:00 ق.ظ ]




۴٫ توجیه سیاسی. محافظه کاری سد محکمی بر سر راه انتقاد به استاندارد گذاران است، زیرا استاندارد گذاران در صورت ارائه بیش از واقع خالص دارایی ها نسبت به ارائه کمتر آن، بیشتر مورد انتقاد قرار میگیرند. به این ترتیب، هزینه های سیاسی آنها نیز با محافظه کاری کاهش می یابد.
۲-۲-۶ - روش ها و مدل های استفاده شده برای اندازه گیری محافظه کاری
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
محققان از سه نوع معیار عمده برای اندازه گیری محافظه کاری استفاده می کنند :
۱-معیار های مبتنی بر اقلام تعهدی

 

        • معیار گیولی و هاین

       

        • معیار بال و شیواکومار

       

       

 

۲-معیار های مبتنی بر ارزش بازار
۳-معیار های رابطه بازدهی سهام و سود (عدم تقارن زمانی در شناسایی سود و زیان)
هر سه معیار بر اثر نامتقارن محافظه کاری نسبت به شناسایی سود ها و زیان ها و در نهایت بر اعداد حسابداری گزارش شده مخصوصاً خالص دارایی ها، سود و اقلام تعهدی اتکا دارند.
۲-۲-۶-۱ - معیار محافظه کاری مبتنی بر اقلام تعهدی
۲-۲-۶-۱-۱ - معیار گیولی و هاین[۳۶] (۲۰۰۰)
یکی از تعاریف دقیق و تشریح از محافظه کاری عبارت است از« انتخاب معیاری از بین انتخاب های حسابداری که منجر به حداقل سود انباشته گزارش شده توسط شرکت،از طریق شناسایی کندتر درآمد ها، سریع تر هزینه ها و کمتر ارزیابی نمودن دارایی ها، و بیشتر ارزیابی نمودن دارایی ها».این تعریف به خوبی بعد چند دوره ای بودن انتخاب های حسابداری را در نظر گرفته و چندین معیار تجربی برای اندازه گیری درجه محافظه کاری به دست می دهد. یکی از معیار ها، علامت و مقدار اقلام تعهدی انباشته طی زمان است. اقلام تعهدی در دوره های بعد معکوس می شوند. انتظار می رود در دوره های متعاقب دوره هایی که سود خالص بیش از وجه نقد عملیاتی عملیاتی است، از اقلام تعهدی منفی استفاده شود؛ در مقابل هنگامی که سود خالص کمتر از وجه نقد عملیاتی است، انتظار می رود دوره های بعدی با اقلام تعهدی مثبت همراه باشند.
برای شرکت های با وضعیت با ثبات و بدون رشد، انتظار می رود سود خالص قبل از استهلاک در بلند مدت با وجه نقد حاصل از عملیات همگرا باشد. (گیولی و هاین[۳۷]،۲۰۰۰، ۱۲۵). موازنه بین به موقع بودن و قابلیت اتکا احتمالاً منجر به فرایند های حسابداری پذیرفته شده ای خواهد شد که اقلام تعهدی را ایجاد می کنند.
دیچو[۳۸] (۱۹۹۴) پی می برد که اقلام تعهدی برای قرن ها وجود داشته اند و به نحو با اهمیتی رابطه سود حسابداری با بازدهی را افزایش داده اند. از طرف دیگر اقلام تعهدی نسبتاً جدید مثل استهلاک رابطه بین سود حسابداری با بازدهی را به نحو با اهمیتی افزایش نمی دهند. رفتار نامتقارن محافظه کاری نسبت به سود ها و زیان ها باعث ایجاد عدم تقارن در اقلام تعهدی می شود. زیان ها کاملاً شناسایی می شوند ولی سود ها معوق می شوند.
و این منجر به منفی شدن اقلام تعهدی شده و در نتیجه اقلام تعهدی انباشته کمتر از واقع ارائه می شوند (واتس[۳۹]،۲۰۰۳، ۲۳۴). گیولی بیان و اثبات می کند در حالی که جمع اقلام تعهدی انباشته در طول زمان یک انباشتگی منفی را نشان می دهند، اقلام تعهدی عملیاتی انباشته الگوی کاملاً متفاوت دارند. یعنی اقلام تعهدی عملیاتی انباشته در طی زمان افزایش می یابد. در نتیجه انباشتگی منفی اقلام تعهدی، متأثر از اجزای غیر عملیاتی آن خواهد بود.
گر چه برخی از این اقلام تعهدی غیر عملیاتی ناشی از الزامات اصول پذیرفته شده حسابداری است، لکن زمان بندی و مبلغ اغلب آنها ناشی از اعمال اختیار مدیریتی می باشد. بنابراین، وجود مستمر اقلام تعهدی غیر عملیاتی منفی در طی یک دوره زمانی بلند مدت در شرکت ها، معیاری از محافظه کاری به شمار می رود، یعنی هر چه میانگین این اقلام تعهدی طی دوره مربوطه منفی و بیشتر باشد، محافظه کاری بیشتر خواهد بود.در عین حال نرخ انباشتگی خالص اقلام تعهدی غیر عملیاتی منفی نشانگر تغییر درجه محافظه کاری در طول زمان می باشد (گیولی و هاین[۴۰]،۲۰۰۰، ۱۲۵). گیولی و هاین اولین بار در سال ۲۰۰۰ این معیار را معرفی و ارائه و محافظه کاری را از طریق مدل ۳ زیر انداره گیری کردند :

 

    1. ACCit = (NIit + DEPit) – CFOit

 

    1. ACCit = (APit + TPit)  (ARit + Iit +PEit) –  OACC

 

    1. NOACCit = ACC – OACCit

 

AR : حساب های دریافتی
NI : سود خالص قبل از اقلام غیر مترقبه
DEP : هزینه های استهلاک
CFO : جریان نقدی عملیاتی
:OACCاقلام تعهدی عملیاتی
I : موجودی های مواد و کالا
PE: پیش پرداخت هزینه ها
AP : حساب های پرداختی
TP : مالیات های پرداختی
NOACC : اقلام تعهدی غیر عملیاتی
احمد و دولمان [۴۱](۲۰۰۷) با الهام از مدل گیولی و هاین معیار خود در اندازه گیری محافظه کاری به روش اقلام تعهدی را به شکل زیر ارائه کردند :
سود ویژه قبل از اقلام غیر مترقبه منهای جریان نقدی عملیاتی به علاوه هزینه استهلاک، همگن شده از طریق تقسیم بر میانگین دارایی های یک دوره سه ساله با مرکزیت سال t، ضرب در (۱-). هر چه مقادیر محافظه کاری محاسبه شده با این معیار بالاتر و مثبت تر باشد، بیانگر بالاتر بودن محافظه کاری کاری است.
همچنین محاسبه میانگین (سر شکن کردن) طی سه دوره، این اطمینان را می دهد که تأثیرات هرگونه اقلام تعهدی بزرگ و موقتی کاهش داده شده است؛ چرا که اقلام تعهدی معمولاً طی یک دوره یک تا دو ساله معکوس می شوند.
۲-۲-۶-۱-۲ - معیار بال و شیواکومار ۲۰۰۵
بال و شیواکومار در سال ۲۰۰۵ میلادی، روش دیگری با بهره گرفتن از اقلام تعهدی برای اندازه گیری محافظه کاری ارائه کردند. در دوره هایی که جریان های نقدی عملیاتی بسیار پایین یا منفی است، همبستگی مستقیم بین جریان های نقدی و اقلام تعهدی بزرگ تر خواهد بود. زیرا در این دوره ها زیان های اقتصادی (از جمله بازده منفی سهام) به طور هم زمان در جریان های نقدی و اقلام تعهدی تحقق نیافته، منعکی شده اند.
در حال که در دوره هایی که جریان های نقدی مثبت هستند، حسابداری محافظه کارانه باعث می شود زیان های اقتصادی (اخبار بد) در اقلام تعهدی انعکاس یافته و این همبستگی کمتر و حتی معکوس باشد. با بهره گرفتن از رابطه رگرسیونی زیر بین اقلام تعهدی و جریان های نقدی آنها دریافتند که در صورت وجود زیان های عملیاتی ارتباط اقلام تعهدی و جریان های نقدی قوی تر است و این معیاری از رفتار محافظه کارانه می باشد.
ACCD = b0+b1 * DCFit+b2 * CFit+b3 * DCFit * CFit it
دراین مدل ACCD، کل اقلام تعهدی، CFit ، جریان های نقدی عملیاتی DCFit، متغیر مجازی است، در صورت منفی بودن جریان نقدی عملیاتی، برابر با یک و در غیر این صورت برابر با صفر می باشد. در این رابطه b2 ، همبستگی بین اقلام تعهدی و جریان های نقدی در هنگام وجود اخبار خوب (مطلوب) و b+b3 همبستگی بین اقلام تعهدی و جریان های نقدی در هنگام وجود اخبار بد (نامطلوب) را اندازه گیری می کند. محافظه کاری به این معنی است که اقلام تعهدی به دلیل شناسایی سریع تر زیان های تحقق نیافته ( اخبار بد با تأیید پذیری کمتر)،با احتمال زیادی منفی هستند؛ در نتیجه در هنگام وجود جریان های نقدی منفی، رابطه بین اقلام تعهدی و نقدی بیشتر از هنگام وجود جریان های. نقدی مثبت خواهد بود . هر چه  بزگتر باشد رفتار نامتقارن در قبال سود و زیان های اقتصادی( اخبار خوب و بد ) بیشتر و در نتیجه محافظه کاری بیشتر خواهد بود از مزایای این مدل این است که برای اندازه گیری محافظه کاری بر بازده بازار متکی نمی باشد .( بال و شیوا کومار[۴۲] ،۲۰۰۵ ، ۴۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:51:00 ق.ظ ]




هوش هیجانی از سوی بعضی از پژوهشگران برای توصیف توانایی هایی به کار رفته که برخی از جنبه های شخصیت را نشان میدهند. مایر و سالوی و کاروسو(۱۹۹۷) مدل توانمندی را از مدل مختلط هوش هیجانی متمایز کردند. مدل مختلط شامل طیف وسیعی از متغیرهای شخصیتی است که در تضاد با مدل توانمندی مایر و سالوی بوده و کاملاً شناختی می باشد. یک وجه کاملاً متفاوت این دو مدل، تفاوت میان مفهوم “صفت” و ” پردازش اطلاعات” هوش هیجانی است. این وجه تمایز در دیدگاه های مختلف سنجش و تعاریف عملیاتی که از سوی نظریه پردازان مدل مختلط و توانمندی بیان شده نیز نمایان است. مفهوم “صفت” هوش هیجانی با شاخصهای بین موقعیتی رفتار نظیر همدلی، جرأت و خوشبینی ارتباط دارد؛ در حالی که مفهوم “پردازش اطلاعات” مربوط به توانایی هایی نظیر توانایی تشخیص و ابراز هیجان میباشد. مفهوم “صفت” ریشه در چارچوب شخصیتی دارد که از طریق پرسشنامه های خودسنجی که رفتار خاصی را می سنجند، اندازه گیری میشود( بار- آن، ۱۹۹۷؛ سالوی، مایر، گلمن، تروی و پالفی، ۱۹۹۵).
دانلود پایان نامه
این دیدگاه در بررسی هوش هیجانی تحت الشعاع متغیرهای شخصیتی نظیر همدلی و تکانشی بودن و نیز ساختارهایی که همبستگی بالقوه با آنها دارند مانند انگیزش، خودآگاهی و امیدواری قرار میگیرد؛ در حالی که دیدگاه “پردازش اطلاعات” بیشتر بر بخشهای سازنده هوش هیجانی و رابطه آن با هوش سنتی متمرکز می باشد(بار-آن و پارکر، ۲۰۰۰).
۲-۱-۶- مدل های هوش هیجانی
۲-۱-۶-۱- مدل توانایی هوش هیجانی سالووی و مایر
پیتر سالووی و جان مایر اولین کسانی بودند که واژه هوش هیجانی را در سال ۱۹۹۰ ابداع کردند. از آن زمان بر روی اهمیت این سازه تحقیق های انجام شد. نظریه هوش هیجانی، ایده های کلیدی مربوط به هوش و هیجان را با هم ترکیبکرده است. از نظریه هوشاین ایده برداشتمی شود که هوششامل توانایی انجام استدلال انتزاعی است( مایر و سالووی و کاروسو، ۲۰۰۲). تصور مایر و سالووی از هوش هیجانی پایه ای برای مدل های هوش می باشد. از این روست که برای تعریف هوش هیجانی در محدوده معیارهای استاندارد برای یک هوش جدید، رقابت هایی وجود دارد( مایر و همکاران، ۲۰۰۳). بر اساس مدل مایر و سالووی(۲۰۰۳) هوش هیجانی شامل دو ناحیه است، تجربی (توانایی دریافت پاسخ و دستکاری اطلاعات هیجانی بدون فهمیدن ضرورت آن) و راهبردی (توانایی فهمیدن و تنظیم هیجانات بدون درک ضروری احساسات خوب) که هر ناحیه نیز به دو شاخه تقسیم می شود( مجموعا چهار شاخه). شاخه نخست، ادراک هیجانی شامل توانایی خودآگاهی هیجانی و بیان هیجانات و نیازهای هیجانی به صورت صحیح به دیگران است. ادراک هیجانی همچنین شامل توانایی برای تمایز قایل شدن بین تجارب هیجانی درست از نادرست است. شاخه دوم، درون سازی هیجانی عبارت از توانایی برای تمایز قایل شدن بین هیجانات مختلف است که یکی احساس کردن و دیگری توانایی تشخیص هیجانات می باشد( استیس و براون، ۲۰۰۴). شاخه سوم، فهمیدن هیجانی، عبارت از توانایی فهمیدن هیجانات پیچیده(از قبیل احساس دو هیجان در یک حالت) و توانایی برای تشخیص تغییر از یکی به دیگری است. نهایتاً شاخه چهارم، مدیریت هیجانی، عبارت از توانایی متصل کردن یا جدا کردن یک هیجان از هیجان دیگر در یک موقعیت معلوم شده می باشد( مایر و سالووی، ۱۹۹۷).
۲-۱-۶-۲- مدل مختلط هوش هیجانی بار– ان
مدل بار- ان از هوش هیجانی به داشتن استعداد برای عمل کردن و موفقیت در عملکرد مربوط می شود و این موضوع فرایند مدار است تا نتیجه مدار( بار- ان، ۲۰۰۲). این موضوع بر روی تعدادی از توانایی های هیجانی و اجتماعی تمرکز دارد که شامل توانایی آگاه شدن و بیان خود، توانایی ارتباط داشتن با دیگران، توانایی رسیدگی به هیجانات قوی، و توانایی سازگاری با تغییرات و حل مسایلی می باشد که دارای ماهیت اجتماعی و شخصی هستند(بار-ان، ۱۹۹۷). در مدل بار- ان، پنج مؤلفه هوش هیجانی مطرح شده که عبارتند از: مؤلفه درون فردی، بین فردی، توانایی سازگاری، استرس مدیریت و خلق عمومی. در بین این مؤلفه ها، خرده مؤلفه هایی وجود دارد که در جدول زیرنشان داده شده است(بار- ان، ۲۰۰۲). بار- ان فرض کرده که افراد دارای هوش هیجانی بالاتر از متوسط، در برخورد با خواسته ها و فشارهای محیطی بیشتر موفق هستند. او همچنین خاطر نشان می سازد که کمبود هوش هیجانی می تواند به معنی کمبود موفقیت و وجود مشکلات هیجانی باشد. به طور کلی بار- ان بیان می کند که هوش هیجانی و هوش شناختی به صورتی برابر در هوش کلی فرد سهیم هستند و از این رو، شاخصی از استعداد فردی برای موفقیت در زندگی را پیشنهاد می کنند(بار- ان، ۲۰۰۲).
۲-۱-۷- مدل ترکیبی هوش هیجانی
مدل گلمن چهار ساختار اصلی هوش هیجانی را به تصویر می کشد. نخست، خودآگاهی که عبارت است از توانایی خواندن هیجانات خود و تشخیص تأثیراتشان در حالی که از احساسات باطنی به عنوان راهنمایی برای تصمیم گیری استفاده می شود. خود نظم دهی سازه دوم است که شامل هیجانات شخصی و تکانه ها و سازگاری با تغییرات موقعیتی است. ساختار سوم آگاهی اجتماعی است که شامل توانایی احساس، فهمیدن و تحت تأثیر قرار دادن هیجانات دیگران است و شبکه های اجتماعی را شامل می شود. نهایتاً مدیریت روابط چهارمین سازه است که مستلزم توانایی برای منبع الهام بودن، متأثر ساختن و رشد دیگران است و با نظم دادن تعارض دارد(گلمن، ۱۹۹۸). گلمن بخشی از مهارت هیجانی را در داخل هر یک از ساختارهای هوش هیجانی قرار داد. مهارتهای هیجانی استعدادهای ذاتی نیستند اما نسبتاً ظرفیتهای آموخته شده اند که باید روی آنها کار شود به گونه ای که تا رسیدن به عملکرد برجسته گسترشیابند. گلمن معتقد استکه افراد باهوش با هیجانی کلی متولد می شوند که استعداد بالقوه آنها را برای یادگیری مهارت های هیجانی مشخصمی سازد. سازماندهی مهارت ها تحت سازه های مختلف، تصادفی نیست یا به نظر می رسد که آنها در شاخه های گروهی که همدیگر را حمایت و تسهیل می کنند قرار داشته باشند(بویاتزیر، گلمن و دی، ۱۹۹۷).
۲-۱-۸- چگونگی آموزش در کودکی
والدین باید بیشتر از هر چیز به فکر داشتن اطلاعات درباره احساسات و هیجانات باشند. باید محیطی را ایجاد کرد که همه به بیان احساسات خود بپردازند. از بچه خواسته شود احساسات خود را نقاشی کند و یا به زبان بیاورد. احساس امنیت و فضای حمایتی نیز به این روند کمک خواهد کرد. واقعیت آن است که کودکان، هیچ‌گاه آنچه را که شما می‌گویید، انجام نمی‌دهند، اما همیشه در پایان آنچه را که شما انجام می‌دهید به انجام می‌رسانند. بنابراین، پیش از اینکه ما به کودک خود فکر کنیم که چگونه می‌توانیم، هوش هیجانی او را پرورش دهیم یا هیجان‌های او را مدیریت کنیم، بهتر است، ابتدا به فکر فراگیری روشهایی برای مدیریت هیجان‌های خود باشیم، آنگاه خواهیم دید که آنها چطور می‌توانند، عواطف و احساس‌های خود را مدیریت نمایند. برای پرورش هوش هیجانی و اجتماعی در فرزندان خود، نباید منتظر بمانیم که تنها خود آنها با ما ارتباط برقرار کنند. بلکه ما نیز باید محرکی برای برقراری ارتباط با آنها باشیم. هرچند این سخن، به این معنا نیست که آنها قادر به برقراری ارتباط نیستند. زیرا آنها درست از زمانی که به دنیا می‌آید، بدون اینکه هیچ کلمه‌ای را بشناسند، می‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند. والدین با صحبت کردن، مکث کردن، توجه کردن به بیان احساسها و هیجان‌های نوزاد و کودک خود، دادن فرصت تمرین هیجانها به او در محیط بازی، ارائه الگوی تقویت و مشاهده‌ای و نوازشگری می‌توانند، سنگ بنای ارتباط اجتماعی و پرورش هوش هیجانی را در کودکان بنا کنند(امیری نیا، آقا زاده، ۱۳۹۳).
۲-۱-۹- اهمیت هوش هیجانی در زندگی
به اعتقاد برخی صاحبنظران هوش هیجانی در زندگی اهمیت زیادی داشته و می توان حداقل برخی از مشکلات زندگی بشر امروزی را با هوش هیجانی حل نمود( گلمن، ۱۹۹۵ به نقل از علیزاده، ۱۳۸۴). هوش هیجانی نقش بالقوه در زندگی عادی افراد دارد. به طور کلی انتظار می رود افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند نتوانند با حوادث فشارزای زندگی سازگار شوند و بنابراین واکنشهای افسرده وار بیشتری از خود نشان می دهند، در حالی که افراد دارای هوش هیجانی بالا پاسخهای سازشی و انطباقی بیشتری نسبت به وقایع منفی زندگی از خود نشان داده و با رویدادهای زندگی برخورد مستقیمی دارند( نوری و نصیری، ۱۳۸۳). بررسی ها نشان داده اند که هوش هیجانی هم مستقیم و هم غیر مستقیم با تاثیر گذاری بر متغیرهای چون سلامت روان و ویژگی های شخصیتی باعث افزایش کیفیت زندگی افراد می شود(حیدری پور و همکاران، ۱۳۹۲). پژوهش های بسیاری موید آن است که هوش هیجانی تاثیر بسزایی را در افزایش کیفیت زندگی، رضایتمندی شغلی و فراهم آوردن زندگی با آسودگی بیشتر دارد.(معدنکار، ۱۳۹۲؛ متقی، ۱۳۹۲؛ کلانتری، ۱۳۹۰؛ کوکو ، ۲۰۱۱).
۲-۱- ۱۰- عوامل مؤثر در هوش هیجانی
سالووی توصیف مبنایی خود را از هوش هیجانی بر اساس نظریات گاردنر در مورد استعدادهای فردی ، قرار می‌دهد و این توانایی‌ها را به پنج حیطه اصلی بسط می‌دهد.
شناخت عواطف شخصی: خود آگاهی- تشخیص هر احساس به همان صورتی که بروز می‌کند- سنگ بنای هوش هیجانی است. توانایی نظارت بر احساسات در هر لحظه برای به دست آوردن بینش روان شناختی وادراک خویشتن، نقشی تعیین کننده دارد. ناتوانی در تشخیص احساسات واقعی، ما را به سردرگمی دچار می‌کند. افرادی که نسبت به احساسات خود اطمینان بیشتری دارند، بهتر می‌توانند زندگی خویش را هدایت کنند. این افراد درباره احساسات واقعی خود در زمینه اتخاذ تصمیمات شخصی از انتخاب همسر آینده گرفته تا شغلی که بر می‌گزینند، احساس اطمینان بیشتری دارند.
به کار بردن درست هیجان ها : قدرت تنظیم احساسات خود، توانایی و مهارت عاطفی است که بر حس خود آگاهی متکی می‌باشد و شامل ظرفیت شخص برای تسکین دادن خود، دور کردن اضطراب‌ها، افسردگی‌ها یا بی حوصلگی‌های متداول و پیامدهای شکست، است. افرادی که به لحاظ این توانایی ضعیفند، به طور دایم با احساس نومیدی و افسردگی دست به گریبانند، در حالی که افرادی که در آن مهارت زیادی دارند، با سرعت بسیار بیشتری می‌توانند ناملایمات زندگی را پشت سر بگذارنند.
برانگیختن خود: برای جلب توجه، برانگیختن شخصی، تسلط بر نفس خود و برای خلاق بودن لازم است سکان رهبری هیجان‌ها را در دست بگیرید تا بتوانید به هدف خود دست یابید. خویشتن داری عاطفی- به تاخیر انداختن کامرواسازی و فرونشاندن تکانش‌ها -زیر بنای تحقق هر پیشرفتی است. توانایی دستیابی به مرحله غرقه شدن در کار، انجام هر نوع فعالیت چشمگیر را میسر می‌گرداند. افراد دارای این مهارت، در هر کاری که بر عهده می‌گیرند بسیار مولد و اثر بخش خواهند بود.
شناخت عواطف دیگران: همدلی، توانایی دیگری که بر خود آگاهی عاطفی متکی است ، “مهارت ارتباط با مردم” است. افرادی که از همدلی بیشتری برخوردار باشند، به علایم اجتماعی ظریفی که نشان دهنده نیازها یا خواسته‌های دیگران است توجه بیشتری نشان می‌دهند. این توانایی، آنان را در حرفه‌هایی که مستلزم مراقبت از دیگرانند، تدریس، فروش و مدیریت موفق تر می‌سازد.
حفظ ارتباط ها :بخش عمده‌ای از هنر برقراری ارتباط، مهارت کنترل عواطف در دیگران است، مانند صلاحیت یا عدم صلاحیت اجتماعی و مهارت‌های خاص لازم برای آن. اینها توانایی‌هایی هستند که محبوبیت، رهبری و اثر بخشی بین فردی را تقویت می‌کنند. افرادی که در این مهارت‌ها توانایی زیادی دارند، در هر آنچه که به کنش متقابل آرام با دیگران باز می‌گردد بخوبی عمل می‌کنند، آنان ستاره‌های اجتماعی هستند.
البته افراد از نظر توانایی‌های خود در هر یک از این حیطه‌ها، با یکدیگر تفاوت دارند و ممکن است بعضی از ما برای نمونه در کنار آمدن با اضطراب‌های خود به طور کامل موفق باشیم، اما در تسکین دادن نا آرامی‌های دیگران چندان کار آمد نباشیم. بدون شک، زیر بنای اصلی سطح توانایی ما، عصب است اما مغز به طرز چشمگیری شکل پذیر است و همواره در حال یادگیری است.
سستی افراد را در مهارت‌های عاطفی می‌توان جبران کرد: هرکدام از این حیطه‌ها تا حد زیادی نشانگر مجموعه‌ای از عادات و واکنش هاست که با تلاش صحیح، می‌توان آنها را بهبود بخشید(پارسا، ۱۳۸۹).
۲-۲- تنظیم هیجانی
یکی از موضوعاتی که در طی دو دهه ی گذشته تلاش و توجهات تجربی و نظری فراوانی را به خود جلب کرده است، بحث هیجانات است. این علاقه و توجه تا حدی میتواند به دلیل نقشی باشد که هیجانات در رفتارهای بیرونی (فردی) ایفا مینماید. نظریه پردازان و دانشمندان مختلف تعاریف متعددی از هیجان ارائه داده اند ،اما در مجموع میتوان گفت که هیجان رویدادی پیچیده و چند بعدی است که منجر به آمادگی برای عمل میشود(پکرون،گاتزوپری ۲۰۰۵). پژوهش های تجربی در مورد هیجانات با مطالعات روان تحلیل گران در مورد ساز و کارهای دفاعی آغاز گردیده است و بامطالعه در مورد عوامل موثر بر هزینه های فرد در کنار آمدن با موقعیت های استرس زا توسعه یافته است (اچنر و گراس، ۲۰۰۸). اما تنظیم هیجانی سازه ای است که به تازگی به وسیله ی محققان مورد مطالعه قرار گرفته است.این سازه به فرایندهایی که حالات هیجانی را کنترل میکند، اشاره دارد و عبارت است از فرایند کنترل حالات هیجانی به وسیله ی تعدیل شدت و زمان تجارب هیجانی، لذا این تنظیم ممکن است شامل سرکوب، تشدید یا حفظ هیجان باشد (فوسکا، ۲۰۰۸).
تنظیم هیجانی ، وجه ذاتی گرایش های پاسخ هیجانی است(آمستادتر، ۲۰۰۰). در واقع تنظیم هیجانی به اعمالی اطلاق می شود که به منظور تغییر یا تعدیل یک حالت هیجانی به کار می رود. در متون روانشناختی، این مفهوم اغلب به منظور توصیف فرایند تعدیل عاطفه منفی به کار رفته است. هرچند تنظیم هیجان می تواند در برگیرنده فرایندهای هشیار باشد، الزاما نیازمند آگاهی و راهبردهای آشکار نیست(گروس و مونز، ۱۹۹۵).
همچنین گفته شده تنظیم هیجان شکل خاصی از خودنظم بخشی است(تیس، براتس وسکی، ۲۰۰۸). و به عنوان فرایندهای بیرونی و درونی دخیل در بازبینی، ارزشیابی و نیز تعدیل در ظهور، شدت و طول مدت واکنش های هیجانی تعریف شده است(تومپسون، ۱۹۹۴). که در سطح ناهشیار، نیمه هوشیار و هوشیار به کار گرفته می شود(می یر، سالووی، ۱۹۹۵). تنظیم هیجانی ممکن است برای به راه انداختن،افزایش دادن، حفظ کردن یا کاهش دادن هیجانهای مثبت و منفی در پاسخ به اتفاقات محیطی، نقش ایفا کند؛ زیرا فرایندهای فیزیولوژیکی، رفتاری و تجربی را تحت تأثیر قرار میدهد(پاروت ۱۹۹۳، به نقل از چمبرس، گالون و آلن ۲۰۰۹). در واقع تنظیم هیجانی هم شامل فرایندهای پایین به بالا (ادراکی) مانند ارزیابی وهم شامل فرایندهای بالا به پایین (شناختی) مانند حافظه ی فعال و کنترل ارادی توجه میباشد (بل و ولف ۲۰۰۴). لذا تنظیم هیجانی را میتوان به عنوان فرایندهای فیزیولوژیکی، رفتاری و شناختی تعریف کرد که افراد را به تنظیم تجربه و بیان هیجانها قادر مینماید(گروس و تامپسون ۲۰۰۷؛ گروس ۱۹۹۹). تنظیم هیجانی یک فرایند محوری برای همه ی جنبه های عملکرد انسان است و نقش حیاتی ای در شیوه هایی که افراد با تجارب استرسزا مقابله میکنند و شادی را تجربه میکنند، ایفا میکند. تنظیم هیجانی دلالتهای بالینی مهمی دارد، روشهایی که افراد هیجانهایشان را مدیریت کنند، عملکرد روانشناختیشان را (مثل مشکلات بیرونی و مشکلات درونی ) متأثر میسازند صفات مختلفی با تنظیم شناختی هیجان رابطه دارد از جمله این صفات، صفات مرزی یا اختلال شخصیت مرزی می باشد. نتایج تحقیقات قبلی نشان دادند که افراد دارای اختلال شخصیت مرزی از نظر تنظیم هیجانی مشکل دارند(شولتز، دی مس، کروگر، برگر، فلیسچیر و پری هان، ۲۰۱۰).
بیماران مرزی معمولا در حل تعارض مشکل دارند(پوسنر، روسبارت، ویزیتا، لووی، اوانس، توماس و کلارکین، ۲۰۰۲). بعلاوه آنها حساسیت زیادی نسبت به محرکهای منفی از خودشان نشان می دهند(هرپزتز، گرتزر، استین می یر، موهلبور، اسچرکنس و هس، ۱۹۹۷). مشکلات اجتماعی بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی به ناتوانی آنها در تنظیم شناختی هیجان بر می گردد(لین هان ،۱۹۹۸). نتایج تحقیقات قبلی نشان می دهند بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی از نظر تنظیم هیجانی مشکل دارند و سطح فعالیت دستگاه لیمبیک مغزشان بیشتر می باشد(نیی تفلد و شماهل، ۲۰۰۹). از دیگر ویژگیهای روانشناختی که با تنظیم شناختی هیجان رابطه دارد رفتارهای تکانشی می باشد. رفتارهای تکانشی که در برخی رویکردها، رفتارهای مخاطره آمیز نیز خوانده می شود به عملکردهای گفته می شوند که اگر چه تا اندازه ای با آسیب یا زیان احتمالی همراهند، امکان دستیابی به گونه ای پاداش را نیز فراهم می کنند( اختیاری، سفری، اسماعیلی دجاوید، عاتف وحید، عدالتی و مکبری، ۲۰۰۸). این رفتارها باید دارای سه عامل زیر باشند: الف) برگزیدن یک گزینه از میان چند گزینه با پاداش احتمالی، ب) همراهی یکی از گزینه ها با احتمال پیامد ناگوار و ج) روشن نبودن احتمال پیامد ناگوار در زمان رخداد رفتار (لین و چیرک،۲۰۰۰). بسیاری از مردم در زندگی روزمره دست به رفتارهای تکانشی می زنند( مولر، بارات، داوقرتی، اچمزتز و سوان، ۲۰۰۱).
تکانشگری طیف گسترده ای از رفتارهای است که روی آن کمتر تفکر شده، به صورت رشدنایافته برای دست یابی به یک پاداش یا لذت بروز می کنند، از خطر بالایی برخوردارند، و پیامدهای ناخواسته قابل توجهی را در پی دارند(ایوندون ،۲۰۰۱). بررسی متون و مطالعات روانشناختی نشان می دهد که تنظیم هیجان، عامل مهمی در تعیین سلامتی است. عدم تنظیم هیجانی با اختلالات درون ریزمانند افسردگی، اضطراب و ….و نیز با اختلالات برون ریز نظیر بزهکاری و رفتارهای پرخاشگرانه ارتباط دارد(ایزنبرگ، کومبرلند، اسپین راد، ف بیس،ری یزر، مورفی، لوسویا و گوتریک، ۲۰۰۱). ونیز مولفه های تنظیم شناختی هیجان قوی ترین مولفه ها در پیش بینی رفتارهای تکانشگری دانش آموزان سویسی شناخته شد(آکرومنت،لیندن،۲۰۰۷). همچنین افرادی که در بیان و کنترل هیجانات به صورت کارآمد عمل می کنند میزان خشم در آنها نسبت به سایر گروه ها کمتر می باشد(موسس، کووک و گروس، ۲۰۰۷). مطالعه اسلیک و همکاران در سال ۲۰۰۳ نشان داد نوجوانانی که دارای هیجانات ناپایدار و منفی هستند و در کنترل هیجان به صورت ناکارآمد عمل می کنند میزان اختلالات رفتاری نظیر خشم در آنها بیشتر دیده می شود(سیلک، استینبرگ و موریس، ۲۰۰۳). نتایج مطالعه لوپس، نیزلک، اکسترمرا، هرتل، فرناندز-بروکال، اسوتز و سالووی(۲۰۱۱) نشان داد دانشجویانی که از نظر تنظیم هیجان مشکل دارند میزان مناقشه و درگیری با دیگران در آنها نسبت به سایر گروه ها بیشتر می باشد.
بین سبک های تنظیم هیجان شناختی سازگار؛ تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت و تمرکز دوباره بر برنامه ریزی با پرخاشگری، استرس و اضطراب رابطه معکوس وجود دارد اما رابطه سبک های تنظیم شناختی ناسازگار با پرخاشگری، استرس و اضطراب مثبت می باشد (گارنتفسکی،کریج،۲۰۰۶ ؛ مارتین و داهلن، ۲۰۰۵). زاهد, قلیلو, ابوالقاسمی و نریمانی(۱۳۸۸) در یک بررسی به راهبردهای تنظیم هیجان در سوء مصرف کنندگان مواد پرداختند که نتایج این تحقیق نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان در مقابله با سوء مصرف مواد نقش مثبتی ایفا می کند. حیدری, احتشام زاده و حلاجانی(۱۳۸۹) در مقاله ای نشان دادند که بین اضطراب امتحان و تنظیم هیجانی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین بین تنظیم هیجانی، فراشناخت و خوش بینی با اضطراب امتحان رابطه چندگانه وجود داشت. نتایج این بررسی نشان داد که تنظیم هیجانی بهترین پیش بینی کننده اضطراب امتحان می باشد. حسینی و خیر(۱۳۹۰) در بررسی دیگر و ارائه مقاله ی تحت عنوان “نقش ارزیابی شناختی در تبیین رابطه ابعاد فرزند پروری با هیجانات تحصیلی ریاضی و تنظیم هیجانی” دریافتند که ارزیابی شناختی، تنظیم هیجانی را واسطه گری می کند. در مجموع می توان نقش تنظیم هیجانی را در بسیاری از جنبه های رفتاری و اجمتاعی انسان قابل توجه دانست.
۲-۳-۱- راهبردها و راهکارههای شناختی تنظیم هیجانی
توجه متخصصان به موضوع تنظیم هیجان در سازگاری با رویدادهای استرس زا در زندگی ،باعث گردیده تا برخی پژوهشگران به مطالعه ی راهکارهای شناختی موثور بر کنترل و تنظیم هیجان بپردازند. استرتژهای تنظیم هیجانی کنش های هستند که نشانگر راه های کنار آمدن فرد با شرایط استرس زا و یا اتفاقات ناگوار است. راهبردهای تنظیم شناختی هیجانات به افراد کمک می کند تا برانگیختگی ها و هیجان منفی را تنظیم نمایند. این شیوه تنظیم با رشد، پیشرفت یا بروز اختلال های روانی رابطه مستقیم دارد(کریج، گرنفسکی، وایلد، دیجکسترا، گبهاردت، مای یس و تری دواست، ۲۰۰۳).
به باور گارنفسکی ،کرایچ و اسپانبهون(۲۰۰۵) افراد در مواجه با تجارب و موقعیت های استرس زا برای حفظ سلامت روانی و هیجانی خود از راهکارهای شناختی متنوعی استفاده می کنند.استراتژهای شناختی هیجان ساز و کارهای خود آگاهی هستند که فرد برای کنار آمدن با شرایط ناگوار بکار می برد(گارنفسکی، کوپمن، کرانچ و کات، ۲۰۰۹).
۲-۳- سبک های مقابله ای
از دیدگاه لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴) مقابله عبارت است از: تلاش های فکری، هیجانی و رفتاری فرد که هنگام رو به رو شدن با فشارهای روانی به منظور غلبه کردن، تحمل کردن و یا به حداقل رساندن عوارض استرس به کار گرفته می شود (دافعی ۱۳۷۶).
مقابله، نیازمند بسیج و آماده سازی نیروها و انرژی فرد است که با آموزش و تلاش به دست می آید، لذا با کارهایی که به طور خودکار انجام می شود تفاوت اساسی دارد.
۲-۳-۱- تدابیر و منابع مقابله ای
تدابیر مقابله ای افکار و رفتارهایی هستند که پس از روبه رو شدن فرد با رویداد استرس زا به کار گرفته می شوند در حالی که منابع مقابله ای ویژگی های خود شخص هستند که قبل از وقوع استرس وجود دارند، مانند برخورداری از عزت نفس، احساس تسلط بر موقعیت، سبک های شناختی، منبع کنترل، خوداثربخشی و توانایی حل مسئله (وفایی بوربور ۱۳۷۸). از جمله امور مهم در این رابطه ارزیابی فرد از توانایی های خودش برای رویارویی با مسئله است. این ارزیابی ها ممکن است مطابق با واقعیت و توانایی های واقعی فرد باشد و یا مطابق با واقعیت و توانایی های او نباشد، ولی هر چه هست برداشت های فرد از توانایی ها و قابلیت هایش تعیین کننده اصلی برای مقابله با دشواری ها می باشد. اگر فرد احساس ناتوانی بکند با وجود همه مهارت هایی که آموخته نخواهد توانست از عهده مشکل برآید. ارزیابی افراد از توانایی خود برای رویارویی با مسائل طی سه مرحله شکل می گیرد که در شکل دادن به رفتارهای مقابله ای خیلی مؤثر است:
در این مرحله فرد به ارزیابی موقعیت پیش بینی کننده استرس و تهدید می پردازد. مثلاً شخص این سئوال را از خود می پرسد که آیا موقعیت تهدیدکننده است یا خیر؟ در این مرحله فرد به ارزیابی توانایی خود جهت انجام دادن کاری در ارتباط با موقعیت استرس زا می پردازد، در این باره فرد از خود می پرسد برای حل مسئله پیش آمده چه می توان کرد؟
در مرحله سوم فرد به ارزیابی مجدد موقعیت می پردازد که آیا قضاوت او از موقعیت یا منابع موجود برای رویارویی درست بوده است یا نه. او رفتارهای خود را بر این اساس تعدیل و بازسازی می کند (دافعی ۱۳۷۶).
۲-۳-۲- انواع مقابله
به طور کلی در برخورد با وضعیت های استرس زا دو نوع مقابله از طرف افراد به کار گرفته می شود: مقابله های کارآمد و مقابله های ناکارآمد.
آنچه تحت عنوان مهارت های مقابله ای مطرح می شود همان روش های برخورد با مسائل است که از طرف فرد به طور آگاهانه طراحی و به اجرا درمی آید و نتیجه آن حل مسئله و یا افزایش ظرفیت روانشناختی فرد برای از سرگذراندن موفقیت آمیز شرایط بحرانی و دور ماندن از آسیب های ناشی از بحران های روحی پیش آمده است. مقابله های ناکارآمد نیز تلاش هایی هستند که گرچه برای مقابله با شرایط دشوار به کار گرفته می شوند ولی نوعاً به بدتر شدن اوضاع و پیچیده تر شدن وضعیت منجر می شوند، لذا نمی توان از این دسته مقابله ها به مهارت تعبیر کرد. مثلاً فردی که برای کاستن از استرس به مواد مخدر روی می آورد، گرچه نوعی مقابله با استرس و هیجان منفی در کوتاه مدت به وقوع می پیوندد ولی باید هزینه این لذت های کوتاه مدت را به صورت تحمل اعتیاد و عوارض شوم آن بپردازد (ریو ۱۹۹۷ ترجمه سید محمدی ۱۳۷۶).
۲-۳-۳- انواع مقابله های کارآمد
مقابله های مؤثر و کارآمد که ما را در برابر استرس ها و شرایط دشوار یاری می دهند به دو دسته تقسیم می شوند:
۲-۳-۳-۱- مقابله متمرکز بر مسئله
مقابله های متمرکز بر مسئله، عبارت از عملکرد های مستقیم فکری و رفتاری فرد می باشد که به منظور تغییر و اصلاح شرایط تهدید کننده محیطی انجام می شود. به بیان دیگر مقابله متمرکز بر مسئله به تلاش های فرد برای تغییر وضعیت و گلاویزی مستقیم با مشکل مربوط می شود.(پاری ۱۹۹۱ ترجمه مقدسی ۱۳۷۵).
هیچ کس بدون کوشش نمی تواند به چیزی دست یابد. تصمیم گیری در مورد این که فرد هنگام استرس چه کار باید بکند نیازمند به قضاوت خود او است، که این قضاوت ها متأسفانه به وسیله هیجانات منفی که در اثر تجارب منفی گذشته به وجود آمده اند تحت تأثیر قرار می گیرند. مثلاً فردی که بحران زده است اگر در گذشته به ندرت تجربه ای موفقیت آمیز در تأثیر گذاردن بر دنیا برای تغییر اوضاع داشته و علاوه بر آن افسردگی در او تولید ناامیدی کرده باشد احتمالاً حتی با وجود کارهای فراوانی که می تواند برای اصلاح وضعیت خود انجام بدهد در صدد مقابله با مسئله برنمی آید. این افراد به جای این که خود را بازیگر نقش اصلی در زندگی بدانند خود را قربانی اعمال، رفتار و تلقینات دیگران می دانند. ناباوری نسبت به کارایی خود مانع بزرگی برای حل مسئله است، چون در این حالت فرد کمترین تلاشی برای حل مسئله انجام نمی دهد (پاری ۱۹۹۱ ترجمه مقدسی ۱۳۷۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:51:00 ق.ظ ]




استراتژی اسرائیل در توسعه روابط با کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز را می‌توان در قالب سیاستهای پیرامونی این رژیم از ابتدا تا تاکنون تعریف کرد. در بیان ساده این سیاست، می‌توان نظر بن گوریون، اولین نخست‌وزیر اسرائیل را مطرح نمود. وی براساس آموزه اتحاد پیرامونی، معتقد بود که سیاست خارجی اسرائیل باید متکی بر کشورهای پیرامونی و غیرعرب باشد. زیرا اسرائیل به جهت اینکه در محاصره کشورهای غربی قرار دارد، امکان توسعه روابط سیاسی و اقتصادی با همسایگان را ندارد و لذا باید با کشورهای پیرامونی ارتباط برقرار کند.
پس از فروپاشی اتحاد شوروی، برخلاف سیاست خارجی اسرائیل که بر بعد نظامی بیشتر تاکید داشت، سیاست خارجی اسرائیل در این منطقه با اتخاذ خط مشی دوستانه و براساس همکاری‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی همراه شده است.[۴۲]
فعالیتهای اسرائیل در ابتدا، در چارچوب سرمایه‌گذاری در این کشورها و باز کردن بازارهای جدید برای تجار یهودی بود اسرائیل برای بدست گرفتن شریان‌های اقتصادی بین جمهوری‌ها، ضمن پشتیبانی مادی و معنوی از یهودیان ساکن این کشورها، تعدادی از کارشناسان اقتصادی و سیاسی و آموزش دیده و اهل منطقه را که قبلا به فلسطین مهاجرت کرده بودند به شهرهای مهم این کشور فرستاد و آنها با خرید ساختمان ها و زمین های مرغوب، تاسیس شرکتهای تولیدی و صنعتی، فعالیت در بخش کشاورزی و سیستم آبیاری و … به تدریج شریان های اقتصادی کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز را در دست گرفته وسپس در زمینه‌های فرهنگی و سیاسی در این منطقه شروع به فعالیت کردند.
مقاله - پروژه
آویگدور لیبرمن، وزیر زیر ساخت‌ها در دولت اسرائیل در اوایل ژوئیه ۲۰۰۱ به همراه عده‌ای از بازرگانان اسرائیلی برای گسترش روابط تجاری و اقتصادی از قزاقستان، ازبکستان و گرجستان بازدید و زمینه را برای دیدار نخست‌وزیر وقت اسرائیل،‌آریل شارون، از قزاقستان فراهم کرد. این هیات، آسیای مرکزی را به علت داشتن منابع طبیعی ارزشمند، کارگران ماهر و ارزان قیمت، از بهترین مناطق سرمایه‌گذاری اسرائیل نامید. همچنین از نظر این هیات، آسیای مرکزی و قفقاز بازار مناسبی برای صادرات کالاهای تخصصی از قبیل ماشین‌آلات، مواد شیمیائی و پلاستیکی بود. این هیات همچنین اعلام کردند که اسرائیل به دلیل داشتن روابط سیاسی و اقتصادی مناسب با ایالات متحده، اتحادیه اروپا، کانادا و … توانایی‌ آن را دارد که زمینه حضور کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز را در بازارهای جهانی فراهم آورد.[۴۳]
روشن است که اسرائیل نمی‌توانست بدون کمک گرفتن از برخی عوامل منطقه‌ای و بین‌المللی در حضور و نیز بسط نفوذ خود در این منطقه به موفقیت دست پیدا کند. بنابراین، اسرائیل با کمک گرفتن از عوامل داخلی و خارجی توانست حضور پررنگ‌تر در این منطقه داشته باشد. منظور از عوامل داخلی مجموعه امتیازها و ویژگیهایی است که اسرائیل در جمهوری های منطقه از آن برخوردار است و عوامل خارجی نیز به بازیگران قدرتهای خارج از منطقه مانند آمریکا اشاره دارد که کمکهای زیادی به اسرائیل برای دستیابی به اهداف خود کردند.[۴۴]
از سوی دیگر باید به این نکته اشاره کرد که، به دنبال فروپاشی شوروی و مشکلات فراوان پیش‌روی جمهوری‌های تازه استقلال یافته، رهبران دولتهای جدید این جمهوریها برای غلبه بر مشکلات اجتماعی،‌ سیاسی و اقتصادی خود تلاش فراوانی کردند و از آنجا که اقتصاد مهمترین مشکل این جمهوری‌ها به شمار می‌آمد، خواهان سرمایه‌گذاری و کمک‌های اقتصادی از هر جای ممکن بودند. به این ترتیب، این کشورها از کمک‌های اقتصادی اسرائیل استقبال کردند و اسرائیل نیز از این فرصت و موقعیت به بهترین وجه بهره برد.
وجوه مشترک جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز نیازمندیهای مشترکی را برای این جمهوری ها ایجاد کرد که برخی از آنها مورد توجه اسرائیل قرار گرفته بود. این وجوه مشترک بطور خلاصه عبارتند از:
- رکود ضعف اقتصادی و تکنولوژیک
- وجود منابع طبیعی: نفت، گاز، اورانیوم و طلا
- بازار بزرگ مصرف با جمعیتی درحدود ۷۰ میلیون نفر(جمعیت آسیای مرکزی حدود ۵۳ میلیون نفر و قفقاز حدود ۱۷ میلیون نفر)
- آسیای مرزکی و قفقاز پس از ایالات متحده و اسرائیل سومین مرکز تجمع یهودیان به شمارمی‌روند و ترویج تفکرات صهیونیستی می‌تواند از بسط و نفوذ اسلام در این جمهوری‌ها جلوگیری کند.
- از میان بردن سازش‌ناپذیری سیاسی، مذهبی و تاریخی میان کشورهای اسلامی و اسرائیل[۴۵]
بنابراین ملاحظه می‌شود اسرائیل تلاش کرده با بهره‌گیری از عوامل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در جمهوری‌های تازه استقلال یافته نفوذ کند.
بطور کلی دوگونه ویژگی و عامل در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، زمینه حضور طیف وسیعی از دولتهای خارجی از جمله اسرائیل را دراین منطقه پدید آورده است: ۱) بدلیل ظرفیتهایی که از موقعیت جغرافیایی و طبیعی نشات می‌گیرد، برای مثال می توان به منابع عظیم انرژی (به خصوص نفت و گاز) منابع معدنی و موقعیت ژئوپلیتیک این کشورها اشاره کرد. این منطقه با توجه به ذخایر فراوان نفت و گاز، در آینده، کشورها و شرکتهای بسیاری را متوجه خود خواهد کرد و می‌تواند از مناطق مهم صادر کننده انرژی در جهان به شمار رود.
۲- عامل دیگر، مشکلاتی هستند که اغلب از سیاست‌ها و عملکرد شوروی نشات گرفته و یا آثار طبیعی استقلال جمهوری‌ها بوده‌اند. از جمله می‌توان به وضعیت نامطلوب اقتصادی و بحران‌های منطقه‌ای و داخلی اشاره کرد.[۴۶]
با توجه به ویژگیهای مطرح شده، اسرائیل پتانسیل‌ها و جذابیت‌هایی برای جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز ایجاد کرده که این کشورها نیز نیازمند بهره‌گیری از این امکانات شدند:
الف) کشاورزی پیشرفته: اسرائیل در صدور مرکبات، سبزیجات، طیور و تخم‌مرغ به اکثر کشورهای دنیا به ویژه کشورهای اروپایی و آمریکا موفقیت‌های عمده‌ای بدست آورد. پس از فروپاشی شوروی، با توجه به اهمیت کشاورزی و دامداری در این جمهوری‌ها و کاستی‌های موجود، مشارکت در بخش‌های کشاورزی و دامداری از زمینه مهم همکاریهای دو جانبه اسرائیل و جمهوری‌های منطقه بوده است.
ب) صنعت و تولید: تولید به ویژه برای صادرات، یکی از اجزای اصلی تولید ناخالص داخلی اسرائیل را تشکیل می‌دهد. از جمله صادرات اسرائیل به این منطقه می‌توان به صادرات محصولات شیمیایی، رایانه‌ای و الکترونیک،‌نساجی و صنایع غذایی اشاره کرد.
ج) منابع معدنی و انرژی: این کشور طرحهایی به منظور قطع وابستگی به نفت، که بیشتر از خاورمیانه یا با هزینه‌ بالاتر از مناطق دورتر فراهم می‌شد، اجرا کرد. تغییر الگوی مصرف از نفت به زغال سنگ و نیز بهره‌برداری وسیع از انرژی خورشیدی به دلیل شرایط جغرافیایی مناسب و تکنولوژی پیشرفته، از مهمترین اقداماتی است که در این زمینه انجام شده است. بنابراین، امروزه اسرائیل خود به یکی از قطب‌های صادر کننده تکنولوژی بهره‌برداری از انرژی خورشیدی تبدیل شده است.[۴۷] رهیافت عملگرایانه‌ای که اسرائیل در قبال این کشورها اتخاذ کرده، آنها را متقاعد کرده است که اسرائیل می‌تواند به عنوان یک کشور دمکراتیک با مهارتهای بالای تکنولوژیک، در تبدیل این جمهوری ها به کشورهای مدرن و توسعه یافته موثر باشد. به علاوه در بسیاری از این کشورها اسرائیل به عنوان دروازه جهان غرب و به خصوص آمریکا شناخته می‌شود.
در میان کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز کشور جمهوری آذربایجان،‌با توجه به موقعیت جغرافیایی و قرار گرفتن بر سر راه‌های غرب و شرق از اهمیت ویژه‌ای برای اسرائیل برخوردار می‌باشد. که در این بخش به بررسی روابط دو جانبه اسرائیل و جمهوری آذربایجان می‌پردازیم.
۳-۲- اهداف و ابزار اسرائیل در گسترش نفوذ در جمهوری آذربایجان
اسرائیل با توجه به نزدیکی جمهوری آذربایجان به ایران نگاهی استراتژیک به توسعه حوزه نفوذ و گسترش روابط با جمهوری آذربایجان داشته و این امر را با برنامه‌ای دقیق و فارغ از تبلیغات در حال پیشروی دارد. این در حالی است که روند فزاینده گسترش حضور رژیم صهیونیستی در حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی، تجاری، سیاسی و امنیتی جمهوری آذربایجان رفته رفته ابعاد جدیدی می‌یابد.
اهداف اسرائیل از گسترش روابط با جمهوری آذربایجان را می‌توان بصورت زیر خلاصه کرد.
۱) بهره‌برداری از یهودیان آذربایجان به عنوان جامعه‌ای که می‌توان به وسیله آنها در نهادهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آذربایجان نفوذ کرد تا یهودیان به عنوان حافظان منافع اسرائیل در آن کشور فعالیت کنند. روزنامه ینی آذربایجان وابسته به ارکان حاکمیت، چاپ باکو مورخ ۲/۲/۱۳۸۳ طی اعلام خبری با عنوان مراسم یادبود ۶ میلیون یهودی کشته شده در جنگ جهانی دوم، به مراسمی اشاره می‌کند که توسط مرکز فرهنگی سفارت اسرائیل، با حضور مقامات رسمی و روسای جوامع یهودی آذربایجان و خارج از آن کشور با سخنرانی سفیر اسرائیل برگزار شد که در این مراسم متن پیام الهام علی اف به ملت یهود نیز قرائت شد.
۲) استفاده از تهدیدهای مشترک و دو جانبه و چند جانبه و توسل به ترفندهای سیاسی و تبلیغاتی به عنوان مثال بزرگ نمایی تهدید ایران و اسلام‌گرایی در آذربایجان و منطقه.
۳) به کارگیری ابزارها و شیوه‌های فرهنگی: برگزاری فستیوال فیلم اسرائیل در باکو و همچنین برپایی نمایشگاه‌های کتاب برای کودکان و بزرگسالان به مناسبتهای مختلف. برگزاری تورهای بازدید از اسرائیل توسط آژانس سخونت و وابسته فرهنگی اسرائیل در باکو با هزینه‌های سفارت اسرائیل جهت آشنایی جوانان مسلمان آذری با صنعت، پیشرفت و توسعه دمکراتیک جامعه اسرائیل و انتقال تجربیات به آذری‌ها، تاسیس جمعیت دوستی جوانان آذربایجان و اسرائیل با هدف توسعه بخشیدن به ارزشهای تاریخی ملی و معنوی میان دو ملت، در حالی که در عمل هیچ گونه تاریخ مشترکی میان مردم یهودی رژیم صهیونیستی و آذربایجان وجود نداشته است.[۴۸]
۴- بهره‌گیری از اختلافات داخلی جمهوری های سابق شوروی، مانند اختلاف جمهوری آذربایجان و ارمنستان به عنوان ابزاری جهت توسعه و نفوذ خود در این کشورها.
۵- بهره‌برداری از احساسات قومی و ملی‌گرایی: برای مثال در سال ۱۹۹۲ که ابوالفضل ایلچی بیگ با تمایلات و گرایش های ضد ایرانی، رهبری جبهه خلق آذربایجان را در دست داشت، از حمایتهای بی‌دریغ اسرائیل برخوردار شد. اسرائیل از یکسو با برانگیختن و تشدید احساسات ملی‌گرایانه در جمهوری آذربایجان سعی در گسترش و تعمیق این جریان و از سوی دیگر بازداشتن از حضور ایران در این جمهوری دارد. طی کنفرانسی که در سال ۱۹۹۵ از سوی ملی‌گرایان آذری تحت عنوان ایران و مساله جمهوری آذربایجان در دانشگاه باکو برگزار شده بود، برنداشافر، استاد مدعو از دانشگاه تل آویو طی سخنانی اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران نسبت به جمهوری آذربایجان سیاست خصمانه و ستیزه‌جویانه‌ای دارد، چرا که مقامات ایران وجود دولتی مستقل چون جمهوری آذربایجان را برای خود خطری بالقوه می‌دانند. وی در ادامه افزود: وضعیت اقلیتها در ایران وخیم بوده و سطح زندگی آنها به خصوص آذری‌ها بسیار پایین است و اتحاد دو آذربایجان شمالی و جنوبی می‌تواند کارگشای مشکلات آنها باشد. زبان مادری ۳۰ میلیون آذری در ایران به جهت حاکمیت فارس ها رشدی نکرده است.[۴۹]
۶) جذب نخبگان اقتصادی و سیاسی این کشور: می‌توان به کمکها و مساعدت‌های مالی این رژیم چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم به برخی احزاب و روزنامه‌نگاران این کشور اشاره کرد. وظیفه این جراید نزدیک کردن نظر مقامات کشور و افکار عمومی مردم آذربایجان به اسرائیل است و از سوی دیگر این احزاب و گروه ها وظیفه تبلیغات ضدایرانی و اسلامی را در جمهوری آذربایجان برعهده دارند.
۷) بهره‌برداری از عوامل و عناصر کشورهایی نظیر آمریکا و ترکیه: اسرائیل جهت تحکیم موقعیتش در جمهوری آذربایجان از امکانات و توانمندیهای آمریکا و ترکیه نیز سود می‌برد. اسرائیل جهت حفظ امنیت سرمایه‌‌های خود در جمهوری آذربایجان و عدم ایجاد حساسیت در داخل جمهوری و کشورهای همسایه سعی نموده تا برخی از فعالیتها و کالاهای صادراتی‌اش را با پوشش و علامت شرکتهای ترکیه‌ای به آذربایجان صادر کند.
۸) بهره‌برداری از ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل اقتصادی اسرائیل در راستای بازسای اقتصاد داخلی و استفاده از نفوذ اسرائیل در بازارهای منطقه‌ای و جهانی .
۹) یکی دیگر از اهداف اسرائیل، تامین بخشی از نیازهای استراتژیک یعنی نفت مورد نیاز خود از طریق خط لوله باکو- تفلیس- جیحان است که با امتداد این خط به بندر جیهان ترکیه در کنار دریای مدیترانه اسرائیل با احداث یک خط لوله زیرگذر از دریا و با حمل نفت توسط نفتکش‌ها ، این منابع را به بندر حیفا و اشدود هدایت خواهد کرد.
یکی از اهدافی که به طور جدی در دستور کار رژیم اسرائیل در ارتباط با جمهوری آذربایحان قرار گرفته است اقدام به لابی سازی است که در این فرایند مراحل زیر در حال اجراست:
الف) سازماندهی یهودیان داخل جمهوری آذربایجان
ب) متشکل کردن یهودیان با اصالت آذری که به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کرده‌اند.
ج) ایجاد پیوند میان آنها و به تبع آن تشکیل سازمانی بزرگتر.
طی تلاشهای سال‌های گذشته، رژیم اسرائیل موفق گردیده تا یهودیان آذری مهاجر به سرزمینهای اشغالی را در قالب مجمع جهانی اسرائیل – آذربایجان سازماندهی کرده و زمینه عملیاتی یک سلسله اقدامات و برنامه‌های دیگر در آذربایجان را فراهم سازد. این ایده از سوی جابن یودا آبراموف نماینده یهودی پارلمان آذربایجان مبنی بر ایجاد همکاری میان جمعیتهای آذربایجانی ترک با جمعیتهای یهودی و با حمایت کمیته دولتی امور آذربایجانی‌های دنیا مطرح گردید.[۵۰]
آنچه مسلم است اینکه ایجاد و فعال‌سازی چنین مشکلاتی برای رژیم اسرائیل اهمیت بسیار بالا و حیاتی دارد. اهدافی که در راستای تاسیس این تشکیلات تعقیب می‌گردد به دو دسته قابل تقسیم است:
۳-٣- جایگاه و اهمیت جمهوری آذربایجان در سیاست خارجی اسرائیل
جمهوری آذربایجان در شرق منطقه قفقازجنوبی در کنار ساحل غربی دریای خزر واقع شده، از جنوب با ایران، از غرب با جمهوریهای گرجستان و ارمنستان و ترکیه و از شمال با روسیه (جمهوری خودمختار داغستان) هم مرز است، جمهوری آذربایجان با دارا بودن ۴۶ درصد از مساحت قفقاز جنوبی، بزرگترین کشور این منطقه می باشد.[۵۱]
اسلام دین اکثریت مردم جمهوری آذربایجان را تشکیل می‌دهد. با این وجود، ادیان در نظام سیاسی این کشور نقشی ندارند و مطابق قانون اساسی سیاستهای دولت مبنی بر دستیابی به یک دولت سکولار است.[۵۲]
اهمیت جمهوری آذربایجان برای اسرائیل بیش از آنکه به دلیل مساله یهودیان ساکن در آن کشور و یا مساله انرژی باشد، بیشتربه خاطر موقعیت ژئوپلیتیک آن است.
از سوی دیگر، به این نکته نیز می‌توان اشاره کرد که سیاست خارجی اسرائیل همواره تحت تاثیر موقعیت ژئوپلتیک آن، اختلافات اعراب و اسرائیل و مشکل پذیرش موجودیت و مشروعیت آن توسط جامعه جهانی بویژه دولتهای عرب بوده است. در این راستا دو اصل کلی،‌سیاست حضور و خروج از انزوای سیاسی و دپلماتیک، از ابتدا الگوی رهبران اسرائیل بوده است و براین اساس اندیشه ائتلاف منطقه ای در دستور کار سیاستمداران اسرائیل قرارگرفت. چنانچه بن گوریون در پی ایجاد یک اتحاد خاورمیانه‌ای شامل کشورهای غربگرا بود. این استراتژی که پیمان میثاق حاشیه‌ای نامیده می‌شد براین اصل استوار بود که سیاست خارجی اسرائیل باید متکی بر کشورهای پیرامون و غیرعرب باشد. جمهوری آذربایجان با توجه به ویژگی‌هایی که برشمردیم، یکی از این کشورها محسوب می‌شود و با توجه به موقعیت جغرافیایی از اهمیت ویژه‌ای در سیاست خارجی اسرائیل برخوردار است.
اسرائیل یکی از اولین کشورهایی بود که استقلال آذربایجان را در سال ۱۹۹۱ به رسمیت شناخت و از ابتدای استقلال این کشور، سعی در توسعه روابط خود داشته است. هر چند که در دوران شوروی سابق نیز مقامات اسرائیل با دولتمردان آذربایجان ارتباطات مهمی برقرار کرده بودند،‌اما استقلال جمهوری آذربایجان و نقشی که این کشور می‌توان در آینده معادلات منطقه‌ای و جهان بازی کند سبب شد اسرائیل به سرعت و با بهره گرفتن از ابزارهای مختلف سعی در توسعه دامنه نفوذ خود براین کشور کند. سخنان لیبرمن وزیر خارجه اسرائیل مبنی براینکه، جمهوری آذربایجان یک کشور استراتژیک برای اسرائیل می‌باشد، یک کشور مسلمان و تامین کننده مهم انرژی و مکانی برای سرمایه‌گذاران اسرائیلی، گویای اهمیت این کشور در سیاست خارجی اسرائیل می‌باشد.[۵۳]
الف- اهداف رسمی و آشکار
۱) انجام وظایف سفارت آذربایجان درسرزمین‌های اشغالی تا زمان گشایش رسمی آن در اسرائیل
۲) متحد ساختن کلیه آذری – یهودی‌های ساکن اسرائیل و ایجاد هماهنگی در فعالیت یهودیان با اصالت آذری مقیم اسرائیل
۳) برقراری روابط رسمی با کشورهای اسلامی غیرمخالف با رژیم صهیونیستی
۴) ایجاد قرابت و نزدیکی بیشتر میان آذربایجانی ها و یهودیان
۵) تلاش برای برقراری روابط هر چه نزدیکتر بین دو طرف در زمینه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی.
۶) تحکیم هرچه بیشتر روابط دوستی فرهنگی و کاری و هم پیمانی دو کشور
۷) گسترش و توسعه همکاری با سازمانهای یهودی فعال در کشورهای جهان از جمله در آمریکا.
ب- اهداف غیر آشکار و اعلام نشده
سازماندهی گروه‌های نفوذ اخیر یکی از اقدامات استراتژیک و درازمدت صهیونیسم در آذربایجان است. در فرایند این اقدام، رژیم صهیونیستی اهداف بسیار با اهمیتی را دنبال می کند که از جمله آنها می‌توان به محورهای زیر اشاره کرد:
۱) تلاش برای جایگزینی ایدئولوژی قومی – ملی (پان ترکیسم و پان آذریسم) به جای باورهای دینی (شیعی) از جانب رژیم صهیونیستی؛ در این رابطه تلاش رژیم صهیونیستی برای بزرگ‌نمایی خطر ایران به عنوان عامل تهدید مشترک به عنوان تابعی از متغیر ذکر شده و اظهارات متعدد مقامهای رژیم صهیونیستی قابل تامل است.
۲) ممانعت از روند گسترش حوزه فکری و گسترده جمعیتی اسلامی – شیعی در آذربایجان و منطقه قفقاز؛‌در این رابطه یهودیان صهیونیست عملیات رخنه و نفوذ را در ارکان تاثیرگذار مثل کمیته دولتی امور سازمانها و تشکل‌های دینی آذربایجان را نیز آغاز کرده‌اند.
۳) پدید آوردن نسل جدید آذری – اسرائیلی و به دنبال آن تربیت و پروراندن گروه نخبگان ترک یهودی در یک فرایند میان مدت با هدف در اختیار گیری مدیریت کلان جامعه آذربایجان و ارکان قدرت در این کشور.
۴) ایجاد یک فرایند مطالعاتی و پژوهشی در ارتباط با تاریخ، موسیقی، صنایع دستی و حتی امور ورزشی آذربایجان در قالب مجمع بین‌المللی اسرائیل – آذربایجان. این امر نشانگر وجود اهداف درازمدت جمعیت شناختی و روان‌شناختی یهودیان صهیونیست در آذربایجان است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:50:00 ق.ظ ]




ناطقی، س. زهتابیان، غ. احمدی، ح. ارزیابی شدت بیابان­زایی دشت سگزی با بهره­ گیری از مدل IMDPA، مجله منابع طبیعی ایران، ۳، ۴۱۹، ۱۳۸۸٫
- هنردوست، ف. تلفیق روش های پهنه بندی خطر بیابان زایی FAO/UNEP وICD برای ارائه مدل منطقه ای ای در دشت گنبد – داشلی برون، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ۱۳۸۲٫
دانلود پایان نامه
همایون، م. ع."پیشروی بیابان، انسان و اقیانوسی ازشن"، مجله زیتون، شماره ۸۹، وزارت کشاورزی.۱۳۶۸٫
Ahmadi, H., 2006. Iranian Model of Desertification Potential assessment in (East of Esfahan), Faculty of Natural Resources University of Tehran.
Aubrevill, A (1949).climats, forets et Desertificationde 1”Afrique Tropical. Paris: societed” Editions Geographiques, Maritimes et Coloniales.
- Benabderrahmane, M.CH. Chenchouni , H. Assessing Envirinmental Sensitivity Areas to Desertification in Eastern Algeria using Mediterranean Desertification and Land Use MEDALUS Model, Int. J. of SU station water and Environmental System, 1,No.1,5-10, 2010.
FAO/UNEP, 1984. Provisional Methodology for assessment and Mapping of desertification, Roma
Giordano L., F. Giordano., S. Graso, M. Lannetta, M. scicortino, G. Bonnati, F. Borfecchia. Desertification Vulnerability in Sicily. Proc. Of the 2nd int. Conf on New Trend in water and E nvironmental Enginering for Safety and Life: Eco- Compatible solution for Aquatic Environments, 2002.
Grumblat, j. Kenya Pilot Study to Evaluate FAO/UNEP Provisional Methodology for Assessment and Mapping of Desertification (Gok, DRSRS), 1991.
Gad, A. and Lotfy, I. Use of Remote sensing and GIS in Mapping the Environmental Sensitivity Areas for Desertification of Egypting territory, The 2nd International Conf . on water Resources and Arid Environment.2006
Hossein , S. M. Sadrafshari , S. Fayzolahpour , M. Desertification hazard zoning Sistan Region Iran, J. Georgr , Sci , 22(5): 885-894, 2012.
- Ladisa G. Todorovic M. Trisorio – Liuzzi G. Characterization of Area Sensitive to Desertification in southern Italy, proc. Of th2nd Int. Conf on New Trend in Water and Environmental Engineering for safety and life: Eco – Compatible Soloution for Aqatic Environmental, Capri, Italy, 2002.
Li, X.Y., Ma, Y.J., Xu, H.Y., Wang, J.H., Zhang, D.S., 2009. Impact of land use and landcover change on environment degradation in Lake QINGHAI watershed, northeast QINGHAITIBETplateau. Land Degrad and Development. Catena 20, 69–۸۳٫
Mohamad. E. S. spatial assessment of desertification in north Sinai using modified MEDALUS model. Arab J Geosci, 2012
- FAO/UNEP (1990). Global assessment of landdegradation/desertification-GAP II. Desertification Control bulletin. , 18, 24-25).
ضمائم
نقشه ها
ضمیمه ۱- نقشه طبقات شیب در منطقه مورد مطالعه
ضمیمه ۲- نقشه طبقات ارتفاعی در منطقه مورد مطالعه
ضمیمه ۳- نقشه سازند­ها در منطقه مورد مطالعه
ضمیمه ۴- نقشه شاخص بارش سالانه در منطقه مورد مطالعه (مدل IMDPA)
ضمیمه ۵- نقشه شاخص بارش سالانه در منطقه مورد مطالعه (مدل MEDALUS)
ضمیمه ۶- نقشه شاخص استمرار خشکسالی در منطقه مورد مطالعه (مدل IMDPA)
ضمیمه ۷- نقشه شاخص استمرار خشکسالی در منطقه مورد مطالعه (مدل MEDALUS)
ضمیمه ۸- نقشه شاخص خشکی در منطقه مورد مطالعه (مدل IMDPA)
ضمیمه ۹- نقشه شاخص خشکی در منطقه مورد مطالعه (مدل MEDALUS)
ضمیمه ۱۰- نقشه شاخص خشکسالی در منطقه مورد مطالعه (مدل IMDPA)
ضمیمه ۱۱- نقشه شاخص سیستم آبیاری در منطقه مورد مطالعه (مدل IMDPA)
ضمیمه ۱۲- نقشه شاخص سیستم آبیاری در منطقه مورد مطالعه (مدل MEDALUS)
ضمیمه ۱۳- نقشه شاخص هدایت الکتریکی آب در منطقه مورد مطالعه (مدل IMDPA)
ضمیمه ۱۴- نقشه شاخص هدایت الکتریکی آب در منطقه مورد مطالعه (مدل MEDALUS)
ضمیمه ۱۵- نقشه شاخص افت آب زیر­زمینی در منطقه مورد مطالعه (مدلIMDPA )
ضمیمه ۱۶- نقشه شاخص افت آب زیر­زمینی در منطقه مورد مطالعه (مدل MEDALUS)
ضمیمه ۱۷- نقشه شاخص نسبت جذب سدیم آب زیر­زمینی در منطقه مورد مطالعه (مدل (IMDPA
ضمیمه ۱۸- نقشه شاخص نسبت جذب سدیم آب زیر­زمینی در منطقه مورد مطالعه (مدل MEDALUS)
ضمیمه ۱۹- نقشه شاخص کلر آب زیر­زمینی در منطقه مورد مطالعه (مدل MEDALUS)
ضمیمه ۲۰- نقشه شاخص سطح آب زیر­زمینی در منطقه مورد مطالعه (مدل MEDALUS)
ضمیمه ۲۱- نقشه شاخص بافت خاک در منطقه مورد مطالعه (مدل IMDPA)
ضمیمه ۲۲- نقشه شاخص بافت خاک در منطقه مورد مطالعه (مدل MEDALUS)
ضمیمه ۲۳- نقشه شاخص درصد مواد آلی خاک در منطقه مورد مطالعه (مدل MEDALUS)
ضمیمه ۲۴- نقشه شاخص درصد سنگریزه عمقی خاک در منطقه مورد مطالعه (مدل IMDPA)
ضمیمه ۲۵- نقشه شاخص درصد سنگریزه سطحی خاک در منطقه مورد مطالعه (مدل MEDALUS)
ضمیمه ۲۶- نقشه شاخص زهکشی خاک در منطقه مورد مطالعه (مدل MEDALUS)

ضمیمه ۲۷- نقشه شاخص ضخامت خاک در منطقه مورد مطالعه (مدل IMDPA)
ضمیمه ۲۸- نقشه شاخص ضخامت خاک در منطقه مورد مطالعه (مدل MEDALUS)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:50:00 ق.ظ ]