کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



از جمله قوانین و مقررات دیگری که در آنها قرارداد های باغبانی معتبر و به رسمیت شناخته شده اند ، به شرح ذیل می باشند :
قانون تقسیم و فروش املاک مورد اجاره به زارعین مستأجر ‌مصوب ۲۳/۱۰/۱۳۴۷٫
قانون تقسیم عرصه و اعیان باغات مشمول قوانین و مقررات اصلاحات ارضی بین مالکان و زارعین مربوطه ۱۹/۱۹/۱۳۵۱ وآئین نامه اجرایی آن مصوب ۱۰/۵/۱۳۵۲ .
‌‌آیین‌نامه قانون لغو مالکیت اراضی موات شهری و کیفیت عمران آن مصوب ۲۲/۰۵/۱۳۵۸ که در فصل دوم آن بخصوص در ماده ۲ اراضی باغات را تعریف نموده و از شمول اراضی موات خارج می داند : « باغ مشجر اعم از مثمر و غیر مثمر که در هر صد متر مربع ۶ اصله درخت سه ساله کاشته شده باشد. مشروط بر این که با در نظر گرفتن‌خیابان‌بندی و تأسیسات مورد نیاز باغ لااقل سه چهارم از مساحت زمین مشجر باشد. »
‌قانون نحوه واگذاری و احیاء اراضی در حکومت جمهوری اسلامی ایران ‌مصوب ۲۵/۰۶/۱۳۵۸ بخصوص در ماده یک از فصل اول که به تعریف اصطلاحات اختصاص دارد .
‌قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ‌ها مصوب ۰۷/۰۴/۱۳۷۴ ‌ .
ضوابط اجرایی مربوط به چگونگی اجرای ماده ۱ لایحه قانونی حفظ و گسترش فضای سبز در شهرها مصوب ۱۹/۱۲/۱۳۸۲٫
اما به نظر می رسد یکی از مهمترین مقرراتی که در واقع بیانگر به رسمیت شناختن قراردادهای باغبانی و تفکیک میان مالکیت عرصه باغات و منافع آن و اخذ مالیات از ایشان بوده ، تصویب‌نامه مربوط به صاحبان املاک و باغات ‌مصوب ۰۲/۰۳/۱۳۴۶ می باشد . در این مقررات تصریح گردیده که : « منظور از ذکر صاحبان املاک مزروعی و باغات در بند (‌و) ماده یک از فصل اول قانون مالیات بر درآمد و املاک مزروعی مصوب فروردین ماه ۱۳۳۵ صاحبان عین یا منافع املاک مزروعی و باغات می‌باشد. »
گفتار سوم - بررسی عقد باغبانی در رویه قضایی و دکترین
باتوجه به اینکه دکترین حقوقی ، بیشترین تبلور خود را در آراء قضائی به منصه ظهور می رساند لذا ما در این گفتار بدواًََ نظریات محاکم را در خصوص موضوع تحقیق ، مورد بررسی قرار می دهیم و سپس به موضوع نظریات حقوقدانان در رابطه با قرارداد باغبانی خواهیم پرداخت و در ادامه نظریه منتخب تحقیق را بازگو خواهیم کرد :
الف - نظریات محاکم
آراء زیادی از دادگاه های بدوی ، تجدیدنظر و شعب دیوان عالی کشور درخصوص موضوع قرارداد باغبانی و مساقات صادر شده و ما معتقد هستیم که رویه قضایی ، قراردادهای باغبانی را به خوبی شناخته و آن را معتبر دانسته و طور کامل به رسمیت می شناسد . به طور نمونه در رای شماره ۳۸۵/۳ مورخ ۲۸/۱۱/۷۱ شعبه سوم دیوان عالی کشور قراردادهای باغبانی به رسمیت شناخته شده و عنوان « سرپرستی درختان » بر آن اطلاق گردیده و آن را از مصادیق عقد مساقات معرفی نموده است . لیکن باید یاد آوری کرد که صرف انعقاد قرارداد باغبانی و انجام وظایف محوله ، سبب ایجاد حقوقی برای باغبان نخواهد شد ، لیکن همانگونه که سابقاً نیز گفتیم اگر باغبان در حین باغبانی ، اقدام به غرس اشجار و احیاء زمین اقدام نموده باشد ، مستحق حقوق مقرر عرفی خواهد بود . همچنین باید یادآوری کنیم که در قوانین و مقررات اصلاحات ارضی ، امتیازاتی از جمله اولویت در واگذاری یا اجاره زمین و … برای باغبان پیش بینی گردیده لیکن این امتیازات به باغبان هیچگونه حق مالکیتی نمی دهد . با این حال در رویه قضایی موضوع کمی متفاوت است زیرا باتوجه به تعدد ، تکثر و اختلاف عقیده قضات در سراسر کشور و نیز با عنایت به عرف و رویه های عملی مختلف و نیز در نظر گرفتن وضعیت اقلیمی ، شرایط محیطی و مرغوبیت خاک مناطق گوناگون کشور ، نظریات متفاوتی در خصوص قراردادهای باغبانی مشاهده می شود اما بیشتر قضات اصولاً قرارداد باغبانی را ، مشمول عقد مساقات دانسته و بنابراین باغبان را به جز سهمی مشاع از محصول ، مستحق چیزی دیگر نمی دانند . به طور مثال در رای شماره ۶۰۳/۳ مورخ ۲۸/۹/۷۱ شعبه سوم دیوان عالی کشور قید شده که ، اگر باغبان با مالک قرارداد مساقات منعقد نمود ، بعدها نمی تواند ادعای حقوق و مستمری نماید زیرا مشارالیه سهم زراعی خود را برداشت و دریافت می نموده است . یا در رای شماره ۱ مورخ ۲۳/۱/۷۹ هیات عمومی شعب حقوقی دیوان عالی کشور ، کارگر بودن زارع برخلاف قاعده دانسته شده و آن را نیازمند ادله اثباتی می داند . لذا اصل بر این است که زارعی که در باغ کار می کند ، باغبان محسوب می گردد و اعمال انجام شده از ناحیه وی در باغ حاکی از زارع بودن وی می باشد و بنابراین به غیر از سهمی از محصول چیز دیگری عاید وی نخواهد شد . متقابلاً مالک نیز در آراء دیوان عالی کشور ، مستحق بهره مالکانه خود ، وفق توافق میان طرفین بوده و باغبان نمی تواند وی را از این حقوق ، محروم نماید . این موضوع در رای شماره ۲۱۴/۲۲ مورخ ۸/۴/۷۰ شعبه ۲۲ دیوان عالی کشور ، بدین نحو منعکس گردیده که ، مالک حق مطالبه بهره سالیانه خود را از باغبان دارد ، حتی اگر باغبان به دلایل مختلف در سال زراعی متضرر شده و باغ دچار آسیب شده باشد ؟ ( گویا این رای ماهیت قرارداد باغبانی را عقد اجاره تلقی نموده است . )
پایان نامه - مقاله - پروژه
در آرای دیگری از جمله ، رای شمار ۵۶۰/۲۱ مورخ ۳۰/۷/۶۹ شعبه ۲۱ دیوان عالی کشور ، علاوه بر تایید و به رسمت شناختن قرارداد باغبانی ، ید باغبان را حتی بعد از انقضای قرارداد و خلع ید از باغ ، امانی دانسته و وی را مسئول خسارات وارده به باغ نمی داند مگر اینکه تعدی و تفریط وی ثابت شود . [۱۵۰]
ب - نظریات حقوقدانان
حقوقدانان نیز عمدتاً قراردادهای باغبانی را به رسمیت شناخته و در خصوص آن در کتب خویش به بحث و بررسی پرداخته اند ، اما بیشتر ایشان قرارداد باغبانی را ، مترادف و یا معنای دیگری از قرارداد مساقات دانسته و معتقدند که چون آبیاری در مناطق گرمسیرى که ریشۀ درختان از زمین رطوبت نمیگیرد و بوسیلۀ بارش مشروب نمى‌شود ، مهمترین عمل باغبانى محسوب گردیده و بدین نام معروف شده است و الا در مناطقى که درختان احتیاج به آبیارى ندارند ، نیز میتوان آنها را براى امور لازم دیگر بمساقات داد ، زیرا عمل باغبانى منحصر به آبیارى نیست .[۱۵۱]
بقیه حقوقدانان به نام از جمله مرحوم مصطفی عدل و استاد محمد عبده نیز ، قرارداد باغبانی را به معنی عقد مساقات درنظر گرفته و اعتبار آن را تا میزان اعتبار و ارزش قرارداد مساقات جایز و معتبر می دانند .[۱۵۲]
به نظر می رسد فقط آقای دکتر کاتبی ، به عنوان برترین حقوقدانی که در خصوص قراردادهای مغارسه و باغبانی صاحب نظر می باشد ، قرارداد باغبانی را به معنای اعم آن مدنظر قرار داده و معتقد است که از متن قانون مدنی و تفسیرهای مزبور ، آنچه استفاده میشود اینست که مساقات‌ مربوط است به تربیت و آبیاری و ببارآوردن درختان موجود به منظور تحصیل ثمره آنها[۱۵۳] با این حال ایشان نیز به مانند بیشتر حقوقدانان معتقد است که در قرارداد باغبانی درختان باید مثمر باشند و الا به مساقات دادن درخت بى‌ثمر مانند چنار ، راش و بید امثال اینها صحیح نخواهد بود . [۱۵۴]
البته ما در این رساله ، هرچند میان قرارداد باغبانی و مساقات تفاوتی قائل نیستیم لیکن در مجموع معتقد هستیم که عقد مساقات دقیقاً بر عقد باغبانی هم منطبق نیست زیرا :
احکام عقد مساقات فقط برای درختان مثمر است اما باغبانی برای درختان غیر مثمر نیز وجود دارد .
در بسیاری از مناطق به دلیل بارش زیاد باران و رطوبت مناسب زمین اصولاً درختان احتیاج به آبیاری ندارد و حتی در این مناطق ، برخی از درختان حتی احتیاج به عملیاتی که سبب بقاء درختان و یا ازدیاد ثمره آنها شود ، نیز ندارند و فقط چیدن میوه ها را لازم دارد ، مانند گردو ، فندق و امثال آنها ، در حالی که قرارداد مساقات جزو عقود معوض بوده و فقط چیدن میوه را نمی توان به مساقات واگذار نمود .
در بسیاری از موارد ، باغبان نیازمند است به جای درختان ازاله شده ، درخت جدید غرس کند یا درختان موجود را بارور نموده و یا به درخت دیگر پیوند بزند و یا به دلایلی اصولاً مجبور شود ، محل درختان را جابجا کند که این قبیل امور در تعریف قرارداد مساقات گنجانده نمی شود .
موضوع باغبانی در بیشتر موارد ممکن است کسب سود و درآمد نباشد و بطور مثال ممکن است شخصی برای تفرج ، سرگرمی و زیبایی محیط ، اقدام به احداث باغ شخصی نماید یا مانند اینکه شهرداری ها برای تفریح مردم اقدام به احداث پارک می کنند و بنابراین در اینگونه قراردادها ، باغبان سهمی در محصول و ثمره ندارد و صرفاً مستحق اجرت مقرر می باشد و این موضوعی است که در قرارداد مساقات جایگاهی ندارد .
لذا با مقایسه بیشتر عقد مساقات و قرارداد باغبانی ، دیده میشود که در مساقات مورد معامله عبارتست‌ از « درختان مثمر موجود نیازمند رسیدگی » ولی در باغبانی مورد معامله عبارتست از « درختان ایجاد شده یا قابل ایجاد برای بهره برداری مقصود » لذا با این توضیح ما برای به رسمیت شناختن قرارداد باغبانی به ناچار قائل به تفکیک شده و آن را به دو دسته تقسیم می کنیم :
دسته اول ، قراردادهایی که ذیل عنوان عقد مساقات مندرج در قانون ، گنانجده شده و با احکام آن مطابقت دارد ، که در این صورت مطابق آن عمل خواهد شد و در رسمیت و اعتبار آن هیچ شکی وجود ندارد .
دسته دوم ، قراردادهایی هستند که خارج از تعریف و چهارچوب مقرر عقد مساقات مندرج در قانون قرار دارند ، که در این صورت ، باید برای صحیح دانستن آنها از مقررات قانونی که دارای پشتوانه عرفی هستند کمک گرفت ، بطور مثال ماده ۱۰ قانون مدنی و سایر عناوین موجه دیگر ، بخصوص اینکه در خصوص قرارداد باغبانی ، هیچگونه منع شرعی نیز در لسان فقها مشاهده نشده و در کتب ایشان وجود ندارد لذا در مجموع ، به نظر می رسد که انعقاد قرارداد باغبانی در قالب هر دو دسته فوق الذکر ، کاملاً صحیح و قانونی بوده و دارای اعتبار و رسمیت عرفی و شرعی نیز می باشد و رویه قضایی نیز ، از آنها حمایت کرده و آنها را تایید و تحکیم بخشیده است .
فصل سوم - احکام خاصه عقد مغارسه و باغبانی در فقه اسلامی و حقوق ایران
باتوجه به اینکه ما در این نوشتار معتقد به صحت و درستی این دو دسته از عقود رایج در کشورمان هستیم ، حال باید بتوانیم احکامی را برای آنها شناسایی ، دسته بندی و تعریف کنیم . به طور کلی می توان گفت که در خصوص این دسته از قراردادها ، ما با دو گونه از احکام و شریط مواجه هستیم : دسته اول ، احکامی هستند که با سایر عقود و قراردادها مشترک بوده و به اصطلاح جزو شرایط اساسی برای صحت معاملات محسوب می گردند که بحث از این شرایط و احکام ، از موضوع تحقیق ما خارج و موضوع تحقیق خاصی را می طلبد ، مـانـنـد بـلوغ ، عـقـل ، قـصـد ، اخـتـیـار ، رشـد و عـدم مـمـنـوعـیـت از تـصـرف در مـال و غیره . اما دسته دوم ، احکامی هستند که به این دسته از عقود و قراردادها اختصاص داشته و به اصطلاح احکام خاصه عقود مغارسه و باغبانی نامیده می شوند . ما در این فصل بدواً احکام خاصه عقد مغارسه را در فقه اسلامی و حقوق ایران مورد بررسی و تبیین قرار خواهیم داد و سپس عقد باغبانی را نیز به همین منوال در فقه اسلامی و حقوق ایران تشریح خواهیم نمود .
مبحث نخست - احکام خاصه عقد مغارسه در فقه اسلامی
هرچند فقهای اسلام ، اکثراً عقد مغارسه را باطل دانسته اند لیکن مشاهده می شود که ، بیشترین و جزعی ترین احکام خاصه در خصوص این عقد از سوی فقهای اسلام بیان شده است . نکته ای که در این فصل به جاست که درخصوص آن صحبت شود ، بحث لازم یا جایز بودن عقد مغارسه در نظر فقها می باشد . برخی از فقها مانند حضرت آیت اله نکونام این قرارداد را جایز شمرده و در نتیجه احکام عقود جایز را در خصوص آن جاری و ساری می دانند.[۱۵۵] برخی دیگر از ایشان از جمله آیت اله مظاهری نیز این گونه قرارداد ها را لازم دانسته و برای آن شرایط و مقررات خاصه عقود لازم را بار می نمایند و معتقدند که قرارداد مغارسه یک عقد مستقلّى است که باید هر دو پاى‏بند به آن باشند .[۱۵۶] ما در این فصل احکام خاصه عقد مغارسه را از دیدگاه فقهای امامیه و فقهای عامه مورد بررسی قرار خواهیم داد .
گفتار نخست - احکام خاصه عقد مغارسه در فقه امامیه
گفته شد فقهای شیعه در برخورد با عقد مغارسه به دو دسته تقسیم می شوند ، فقهای قائل به بطلان و فقهای قائل به صحت ؛ حالیه در این فصل با توجه به ضرورت تحقیق ، میان این فقها ، تفکیکی قائل می شویم و یک دسته از فقهای قائل به احتیاط را از میان ایشان جدا می کنیم . درخصوص فقهایی که قائل به بطلان هستند ، این احکام خاصه بیان نگردیده است . اما فقهای قائل به احتیاط ، بیشتر تلاش دارند تا احکام مغارسه را باعقود معین دیگر از قبیل اجاره و صلح وغیره به دست آورند و احکام این گونه عقود را ، به این عقد تمیم می دهند . لذا از مضامین نظریات فقهای قائل به صحت و احتیاط ، می توان احکام خاص و شرایط ویژه ذیل را ، راجع به عقد مغارسه ( بخصوص باوحدت ملاک گرفتن از احکام عقد مزارعه و مساقات ) استخراج نمود :
الف ) احکام مربوط به ایجاد قرارداد
دو انشاء زمانی مرتبط بایکدیگرند که نخست ایجاب از سوی یکی از دو طرف عقد (موجب) انشاء شود ، و سپس قبول ، از سوی دیگری (قابل) صورت گیرد . گفتن ایجاب و قبول ، به هرگونه ای که دلالت برمعنای آن داشته باشد ، صحیح است ، زیرا در واقع انشاء ، حاکی از امر و قصدی نفسانی است که ابراز آن به هر شکلی صحیح می باشد . [۱۵۷]
ب) احکام مربوط به زمین و آبیاری
محل وقوع زمین باید میان طرفین قرارداد مـعین باشد ، پس اگر مالکی که چند زمین دارد و با هم تفاوت دارند ، اگر به غارس بگوید در یـکـى از ایـن زمـیـنـهـا مغارسه و غرس اشجار کـن و آن زمین را مـعـیـن نـکـنـد ، قرارداد مغارسه باطل است .
زمین مشخص شده باید قـابـلیت غرس اشجار را داشته بـاشـد ، پـس اگـر زمـیـن شـوره زارى بـاشـد کـه قـابـل درختکاری نیست ، یا قابل هست ، ولى آب ندارد و آب باران هم براى آن کافى نباشد و بـه دسـت آوردن آب بـراى زمـیـن ، گـر چـه بـه مثل کندن نهر یا چاه یا خریدن ممکن نباشد ، قرارداد مغارسه صحیح نیست .[۱۵۸]
زمین معین شده باید ملک مالک باشد ، خواه مالک عین زمین باشد یا مالک منفعت آن و یا حق انتفاع و بهره بردارى از زمین را به اسباب مختلف داشته باشد . ( البته در صورتى که شرط مباشرت منتفع نشده باشد و به وی نیز به طور ضمنی یا صریح این اذن داده شده باشد که بتواند با واسطه بهره بردارى کند. ) و یا و یا آنکه تصرفش در زمین به جهت ولایت ، وصایت و قیمومیت و مانند آن باشد.[۱۵۹]
نحوه کاشت و غرس درخت در زمین ، باید مشخص و معین گردد . به طور مثال درختان باید به چه میزان و اندازه ای در زمین قرار داده شوند و یا چه فاصله ای میان درختان غرس شده وجود داشته باشد و یا درختان تازه غرس شده ، در چه فواصل زمانی باید آبیاری شوند و یا چه مقدار به آنها کود و سموم شیمیایی زده شود . مگر اینکه هریک از این موارد در عرف محل مشخص و معمول و متداول باشد .
نحوه آبیاری درختان باید میان طرفین مشخص گردد ، مگر اینکه در عرف محل این موضوع مشخص باشد . توضیح اینکه آبیاری ، معمولاً یا به صورت سنتی و با ایجاد نهر و جوی بوده و یا به صورت قطره ای و یا بارانی و غیره و یا اصولاً به صورت دیم و بدون آب باشد .
ج) احکام مربوط به درختان و محصول
تـعیین نوع درختان مورد غرس ، اگر در محلى هستند که یک نوع درخت غرس می شود چنانچه اسم هم نبرند ، همان درخت معین باید غرس شود ، اما اگر چند نوع درخت در محل غرس می شود ، باید نوع درختانی که قرار است غرس شود ، را معین نـمـایـند مـگـرآنـکـه روش مـعـمـولى در این خصوص ، در عرف محل وجود داشـتـه بـاشـد کـه در این صورت باید بـه هـمـان نـحـو عمل شود . [۱۶۰]
تعیین محصول و نحوه بهره برداری از درختان غرس شده ، بدین توضیح که درختانی وجود دارد که دارای انواع مختلفی می باشند ، به طور مثال درخت نخل دو نمونه دارد ، یک نوع از درخت نخل مخصوص باروری می باشد و نوع دیگر آن مخصوص ایجاد خرما و یا چند نمونه درخت از یک جنس وجود دارد که میزان محصول و تولید آنها در آینده با هم بسیار متفاوت است ، از جمله درخت سیب دارای انواع مختلفی بدین قرار است : ۱ - سیب گلاب ۲ - سیب لبنانی زرد ۳ - سیب لبنانی قرمز ۴ - سیب ترش و غیره لذا از همان ابتدا باید نحوه بهره برداری و محصول درختی که قرار است در آینده از آن بهره برداری شده و باعث ایجاد درآمد و سود میان مالک و غارس خواهد شد ، میان طرفین مشخص شده باشد .
درمغارسه باید درختان غرس شده دارای ریشه ثابت باشند ، بنابراین غرس خربزه و خیار و غیره که ریشه ثابتی ندارند ، صحیح نیست .[۱۶۱]
در مغارسه میان درختان میوه‏دار و غیر میوه‏دار تفاوتى نیست ؛ زیرا درختان بدون میوه در طول زمان ، مى‏تواند سودزا باشد و همین امر در مغارسه کافى است.[۱۶۲]
مـشـاع بودن سود بین مالک و غارس ، محصول درخت باید بین مالک و غارس بطور مشاع قرار داده شـود ، پـس اگـر هـمـه محصول بـراى یـکـى از آنـهـا قرار داده شود و یـا مـقـدار مـخـصـوصـى از محصول مـانند مـحـصـولى کـه جـلوتـر و زودتر بـه دست مى آید و یا محصولى که از فلان درخت به دست مى آید ، براى یکى از آنها و قسمت دیگر براى دیگرى قرارداده شود، صحیح نیست . [۱۶۳]
تعیین سهم غارس ، سهم غارس باید مبهم نبوده بلکه معین و معلوم باشد از قبیل نصف ، ثلث ، ربع و مانند اینها .[۱۶۴] بحث تسهیم و نظام سهم بری در اسلام ، موضوع مفصلی بوده و تشریح کامل آن در این مقال نمی گنجد لیکن به طور خلاصه باید گفت که در اسلام درخصوص تعیین سهم مشاع میان طرفین ، به دو طرق عمل می گردد و این موارد راجع به قرارداد مغارسه نیز شمول دارد :
تعیین سهم هریک از طرفین ، به صورت وجهی معین و سودی تعریف شده به صورت پول ، که معمولاً در قالب عقد اجاره محقق می گردد . بدین معنا که درخصوص عقد مغارسه ، مالک با غارس در قرارداد منعقده چنین به توافق می رسند که در ازای احیاء زمین و غرس اشجار ، مالک وجهی در موعد یا مواعید معین به غارس پرداخت نماید . فقها و علمایی نیز که قائل به احتیاط بوده و عقد مغارسه را هم باطل می دانند نیز معتقدند که ، می توان نتیجه عقد مغارسه را از طریق عقد اجاره به دست آورد ، بدین معنا که درختکار ، خود را اجیر صاحب زمین می کند بر اینکه ، درختهاى او را بنشاند و تا مدتى معین آب بدهد و خدمت کند در قبال اجرتی معین .
ولی تفاوتی که نظریه ایشان با تعیین سهم غارس به صورت اجاره در فوق دارد ، در این موضوع است که اولاً اجاره در نظر فقها ، مشمول تمامی احکام مقرر در خصوص قرارداد اجاره اشخاص می شود ولی در مبحث ما ، موضوع اجاره اشیاء (اجاره درخت غرس شده در زمین احیاء ) مطرح است .
تعیین سهم هر یک از طرفین از طریق حصه ای از حاصل یا جزئی از منافع یا قسمتی از درختان غرس شده و یا تملیک قسمتی از زمین به غارس ؛ در این مورد ، موضوع شراکت طرفین در موضوع قرارداد ، مطرح شده و باعث اشاعه شدن آن میان طرفین می شود .
در هر صورت چگونگى سهیم بودن غارس با مالک در حاصل زمین ، تابع قرارداد میان آنهاست و در صورت مشخص نبودن ، این عرف است که میان ایشان قضاوت خواهد کرد .
تعیین این موضوع که شراکت غارس و مالک از چه زمانی شروع می شود نیز اهمیت خاص دارد ، در مورد نظام تسهیم نوع اول فوق الذکر ، باید موعد مقرر طرفین و نتیجه حاصله را درنظر گرفت اما در خصوص شرکت نوع دوم ، موضوع شروع مشارکت متنوع است گاهى از وقت بیرون آمدن درختان و پیدایش آنها شراکت حاصل می گردد و گـاهـى در خـصـوص نهال های آماده ، از زمان کاشت در زمین و پیدایش علائم مثبت بودن این پیوند و گاهی از زمان جوانه زدن و رویت علائم مربوط به بارور شدن درختان و غیره ، در هر صورت در این دسته نیز بسته به اینکه شراکت در حاصل یا درختان و یا زمین باشد ، موضوع متفاوت است .
از نظر فقهایی که معتقد به جایز بودن عقد مغارسه هستند ، اگر درخت‌ها برای‌ غارس‌ باشد، پس‌ از پرورش‌ نیز مال‌ اوست‌ و می‌تواند آن‌ها را از زمین‌ خارج‌ سازد، ولی‌ باید گودال‌هایی‌ را که‌ به‌ واسطه‌ی‌ خارج‌ نمودن‌ درخت‌ها ایجاد شده‌ است‌ ، پر کرده‌ و اجاره‌‌ زمین‌ را ، از روزی‌ که‌ درخت‌ها را کاشته‌ ، به‌ صاحب‌ زمین‌ بدهد؛ به‌ شرط‌ آن‌ که‌ این‌ اجاره‌ ، از اندازه‌‌ قرارداد بیش‌تر نباشد. همچنین اگر درخت‌ها مال‌ غارس‌ باشد، مالک‌ در هنگام‌ نیاز می‌تواند او را وادار نماید که‌ درخت‌ها را خارج‌ کند و اگر درختان‌ به‌ دست‌ عامل‌ بیرون‌ شود و عیبی‌ در درخت‌ ایجاد گردد ، چیزی‌ به‌ عهده‌ی‌ مالک‌ نمی‌باشد . چنان‌چه‌ درخت‌ برای‌ غارس‌ باشد و خود صاحب‌ زمین‌ درخت‌ها را خارج‌ کند و عیبی‌ در آن‌ ایجاد شود ، باید تفاوت‌ قیمت‌ آن‌ را به‌ صاحب‌ درخت‌ بدهد. به هر حال اگر غارس ‌، صاحب‌ درخت‌ باشد، نمی‌تواند مالک‌ زمین‌ را وادار کند که‌ با اجاره‌ یا بدون‌ اجاره‌، درخت‌ را در زمین‌ بگذارد ؛ صاحب‌ زمین‌ نیز نمی‌تواند صاحب‌ درخت‌ها را وادار کند که‌ با اجاره‌ یا بدون‌ اجاره‌ ، درخت‌ها را در زمین‌ او باقی‌ گزارد .[۱۶۵]
بعد از انعقاد قرارداد مغارسه و غرس درختان ، اشجار غرس شده در دست کسى که آنها را غرس ، آبیارى و تربیت مى‏کند ، امانت است و اگر تلف شود ضامن نیست، ولى اگر در تربیت و آبیارى آنها کوتاهى کند و یا به شرایطى که گفته شد عمل نکرده باشد ، ضامن است.[۱۶۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 01:21:00 ق.ظ ]




 

    1. سایر مدلهای ارزش ویژه برند

 

بعد از بررسی دو مدل اصلی ارزش ویژه برند از دیدگاه مشتری (آکر و کلر) در این قسمت سایر مدلهای ارزش ویژه برند از جمله مدل برندز ، مدل دیوس، مدل چرخه ارزش برند[۳۲۰] BVC، مدل ارزش دهی به دارایی برند و مدل رایز باس مورد بررسی قرار می گیرد.
الف- مدل برندز [۳۲۱]:
مؤسسه مشاوره و تحقیقات بازار «میلوارد براون» و «WPP» مدلی را تحت عنوان BRANDZ به منظور ارزیابی قدرت برند، طراحی نمودند که قلب آن بر مبنای هرم پویایی شناسی برند طراحی شده است بر مبنای این مدل ایجاد برند شامل چندین مرحله پی در پی می باشد که رسیدن به هر مرحله منوط به پشت سر گذاشتن مراحل قبلی می باشد. این مراحل به ترتیب عبارتند از:
مرحله وجودی: آیا درباره آن چیزی می دانیم؟
ارتباط: آیا چیز خاصی را به من پیشنهاد می دهد؟
عملکرد: آیا توانایی تحویل آنچه را پیشنهاد داده دارد؟
مزیت: آیا آنچه به من تحویل می دهد بهتر از دیگران است؟
پیوند: چیز دیگری نمی تواند جای آنرا بگیرد.
تحقیقات نشان داده است مشتریانی که با برند پیوند خورده اند در بالاترین بخش این هرم قرار دارند. اینان نسبت به افرادی که در طبقات پایین تر قرار دارند، ارتباط قوی تری با برند برقرار نموده و بیشتر از هزینه های طبقه برای برند خرج می نمایند. البته معمولاً بخش بیشتری از مشتریان در طبقات پایین تر این هرم قرار می گیرند و وظیفه بازاریاب این است که با فعالیت های بازاریابی این مشتریان را به طبقات بالای هرم برساند. (نیاکان و تندکار،۱۳۹۰ :۶۱).
مقاله - پروژه
ب- مدل ارزش دهی به دارایی برند[۳۲۲] : آژانس تبلیغاتی «یانگ و رابیکم» مدلی را به عنوان مدل ارزش دهی به دارایی برند معرفی نمود این مدل معیار مقایسه ای برای ارزش برند در چندین هزار برند از چند صد طبقه مختلف فراهم می آورد. که شامل چند جزء کلیدی می باشد:
تمایز: سنجش درجه ای که یک برند نسبت به برند دیگر متمایز به نظر می رسد.
ارتباط: سنجش وسعت جذابیت یک برند
اعتبار: سنجش درجه ای که یک برند قابل احترام می باشد.
دانش: سنجش چگونگی آشنایی مصرف کنندگان با برند
ترکیب تمایز و ارتباط، قدرت برند را تعیین می کند. با بررسی ارتباطات این چهار بعد وضعیت کنونی و آینده یک برند برای ما آشکار می شود. برندهای جدید پس از معرفی، در هر چهار رکن درجه پایینی از خود به نمایش می گذارند. برندهای جدید اما قوی، تمایل دارند درجه بالاتری از تمایز را نسبت به رکن ارتباط از خود بروز دهند و این در حالی است که دو رکن اعتبار و دانش هنوز در درجه پایینی قرار دارد. رهبران برند به دنبال رسیدن به بالاترین نقاط در هر یک از چهار رکن هستند. در نمودار ۲۷-۲ این مدل و اجراء آن نشان داده شده است.
نقطه شروع برندهای جدید
نمودار ۲۷-۲ مدل ارزش دهی به دارایی برند ( نیاکان و تندکار ،۱۳۹۰: ۵۹)
دانش
اعتبار
ارتباط
تمایز
ج- مدل عمومی ارزش ویژه برند رایز باس:
رایزباس (۲۶۷:۲۰۰۳) در مدل ارزش ویژه برندش دو نوع ارزش را ارائه کرده است. او توضیح می دهد ارزش برند برای شرکت بعنوان ارزش ویژه برند و ارزش برند برای مشتریان به عنوان ارزش افزوده برند قلمداد می شود و همچنین روابط بین ایندو را شرح می دهد. رایز باس نشان می دهد که برندها برای سازمانشان ارزش دارند و این ارزش تا اندازه خیلی زیادی مرتبط می شود به ارزش افزوده ای که بوسیله مشتریان اظهار شده است. در نمودار ۲۸-۲ عناصر، مزایا و روابط بین ارزش افزوده برند و ارزش ویژه برند بطور خلاصه ارائه شده است.
مزایای مدیریتی
مزایای استراتژیک
ارزش افزوده برند
«ارزش برای مشتری»
اندازه سهم بازار
ثبات سهم بازار
سود کالای برند شده
دارائیهای اختصاصی برند
«حقوق مالکانه»
استراتژی توسعه
استراتژی endorsement
برندسازی جهانی
مزایای مالی
شهرت انحصاری
باز داشتن رقبا
اثرات کششی برای کسب و کار
جذب نیروکار
فروش بیشتر
سود بیشتر
ضمانت درآمد آتی
مزایای کارکردی
مزایای احساسی
عملکرد درک شده معنی جامعه شناختی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:20:00 ق.ظ ]




توضیحات :
عصا و لشکر جادوفرعون ساحران را خواست تا با موسی به معارضه بپردازند ، ایشان عصاهای خود را افکندند و عصای آنان به صورت اژدها درآمد ، آن گاه موسی به نام خدا عصای خود را به زمین افکند ، اژدهایی شد و عصاهای دیگر را فرو برد ، ساحران به سجده افتادند و به پروردگار یکتا ایمان آوردند. (خزائلی، ۱۳۷۱: ۶۲۱)
۲۴ - به ترک نفس گوی ار خاصه‌ی عشقی‌که زشـت‌آیـد
رفیـق بولهـب بودن، طریق مصـطفی رفتـن
واژگانمصطفی: برگزیده، لقب حضرت رسول اکرم ، محمّد مصطفی. (معین)
شاهداز مصـــاف بولهــب فعـــلان بپیچـانـــم عنــــان
چون رکاب مصطفی شــد مأمن و ملــجای مــن
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۳۲۴)
معنی و مفهوماگر نشان عشق داری باید خواهش‌های نفس را کنار بگذاری؛ زیرا زشت است که به عشق تعلق داشته باشی و از هوای نفس پیروی کنی؛ این به آن می‌ماند که رفیق ابولهب باشی و بخواهی از طریق پیامبر(ص) پیروی کنی.
آرایه‌های ادبیتلمیح به ماجرای دشمنی ابولهب با پیامبر (ص). شاعر نفس و عشق را مقابل هم قرارداده و همچنین ابولهب و مصطفی(ص)(آرایه‌ی مقابله).
بیت یادآور این بیت حافظ است:
در ایـــن چمـــن گــل بــی‌خـــار کــس نچیــد ، آری
چــراغ مصطــفوی بـــا شـــرار بولهبــی اســت
(حافظ، ۶۲ : ۱۳۷۹)
توضیحات :
بولهب بولهب کنیدی یکی از اعمام پیغمبر است و نام اصلی او « ابوالعزی » بوده، ابولهب و زوجه‌اش با پیغمبر سخت دشمنی می‌ورزیدند و سوره‌ی (تبت یدا ابی لهب) درباره‌ی او و زوجه‌اش نازل گردیده است. علّت عداوت شدید ابی‌لهب را محققین جدید ناشی از آن می‌دانند که زن ابولهب « ام جمیل » خواهر ابوسفیان بوده و چون ابوسفیان در آن زمان ریاست قریش را داشت و تثبیت مقام حضرت محمّد(ص) ریاست او را به مخاطره می‌انداخت؛ تمام خانواده‌ی ابوسفیان طبعاً می‌بایست کمر به خصومت پیغمبر بندند و از نشر تبلیغات وی تا سر حدّ امکان ممانعت کنند. (خزائلی ، ۱۳۷۱ : ۹۰)
۲۵- مـدار عـالـم خلقـت، مـراد خـلقت آدم
قـوام مـرکـز سفـلی، امـام حضرت اعظم
واژگان: مدار: دور زدن،گردش کردن، آن‌چه ‌که شئ بر آن می‌گردد.(معین) سفلی: پایین‌تر، پست‌تر .(معین)
معنی و مفهومحضرت محمّد( ص ) مدار و نقطه‌ی اتکای آفرینش و هدف خلقت حضرت آدم است. اوست که به پا دارنده‌ی این جهان و پیشوای بارگاه بلند مرتبه‌ی خداوند بزرگ است.
آرایه‌های ادبیمدار و مراد جناس و قلب بعض .
بند سوم:
کلمات قافیهراه ، ماه ، بارگاه و …
حروف اصلی قافیها ه
حرف رویه
حروف الحاقی : ندارد
ردیفآنک
۲۶ - اگر پای طلـب داری قـدم در نه ،کـه راه آنـــک
شمـار رهنمایان را قلم درکـش،که مـاه آنـک
واژگانآنک: کلمه‌ای است دال بر اشاره به دور اعم از مکان و زمان، مقابل اینک. (فرهنگ لغات) قلم درکشیدن: قلم زدن، خط‌کشیدن، محو کردن ، از میان بردن چیزی را. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوماگر قصد طلب عشق و اراده‌ای قوی برای پوییدن راه داری، قدم بردار(قدم در راه بگذار) که راه آن جا آماده است. در طریق عشق تمام راهنمایان را نادیده بگیر؛ زیرا معشوق آشکارا آماده است و نیازی به راهنمایی دیگری نیست .
پایان نامه - مقاله
آرایه‌های ادبیپای طلب اضافه‌ی اقترانی . قلم درکشیدن کنایه از محو و باطل کردن . قدم در نهادن کنایه از به راه افتادن و به کاری اقدام کردن. ماه استعاره از پیامبر(ص) که منبع نور و هدایت است.
۲۷ - نخست از عاشقی خود را به راه جست او گـم کـن
که خود زآنجا ندا آیدکه ای گم‌گشته ، راه آنک
معنی و مفهومدر طریق عاشقی گام نخست آن است که خود را در راه طلب دوست ناچیز انگاری و گم کنی؛ چرا که از جانب دوست ندا خواهد آمد که ای(عاشق) گم گشته‌ی من، راه آن جاست . (از راه عشق تو را راهنمایی خواهند کرد)
۲۸ - به سـربازی تــوان دیــدن بســاط بارگــاه او
اگر داری سـر ایـن سـر، درِ آن بارگـاه آنـک
معنی و مفهومفقط با جانفشانی و گذشتن از خود می‌توان بساط بارگاه باشکوه معشوق حقیقی را مشاهده کرد. اگر قصد و عزم رسیدن به معشوق و قدرت گذشتن از جان را داری درِ آن بارگاه ، آن جا آماده است .
آرایه‌های ادبیسر اول در مصراع دوم مجاز از قصد به علاقه‌ی حال و محل ، از آن جا که سر، جایگاه قصد و اندیشه است .
۲۹ - سری چه بود؟ برو دربـاز کانـدر کـوی وصــل او
سری را صد سر است و هر سری را صد کلاه آنک
شاهدسـر بنه کاینجا سری را صد ســر آیـد در عــوض
بلــکه بر ســر هر ســــری را صــد کلاه آیـــد عطا
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۱)
معنی و مفهومسر و جانِ ناقابل چیست؟(در مقابل معشوق ارزشی ندارد) آن را برای معشوق درباز ؛ چرا که در گذرگاه وصال او هر سر به اندازه‌ی صد سر بها می‌یابد و برای هر سر، صد کلاه آماده و مهیّاست. (سربازی در کوی عشق سبب سروری می شود)
آرایه‌های ادبیکوی وصل اضافه‌ی تشبیهی ، واج آرایی حرف «س».
۳۰ - تو را چون عشق او پذرفت دعوی دو عـالـم کـن
کـه بر تحقیـق این دعـوی، قبـول او گـواه آنـک
واژگانتحقیق: درست کردن، رسیدن، بررسیدن ، پژوهیدن .(معین)
معنی و مفهومچون عشق معشوق حقیقی تو را پذیرفت ، ادعای دو جهان کن و دم از دو عالم بزن (هر دو از آن توست) که برای تأیید ادعای تو قبول و پذیرش معشوق، گواهی راستین است .
آرایه‌های ادبیعشق استعاره مکنیه از نوع تشخیص .
۳۱ - چـو دار الملـک جانت را به مُهـر مِـهر او بینـی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:20:00 ق.ظ ]




 

 

 

ولی زاده در سال ۱۳۸۶ [۲] به مکان‏یابی مراکز آموزشی دبیرستان با بهره گرفتن از اطلاعات جغرافیایی بر روی شهر تبریز پرداخته است. افزایش سریع جمعیت شهرهای ایران موجب ایجاد مشکلات فراوانی از قبیل کاهش سرانه خدمات آموزشی شده است. این مسأله در شهر‏های بزرگ از جمله تبریز بنا به دلایل متنوعی چون تراکم بالای جمعیت، کمبود زمین و همجواری کاربری‏های مختلف با یکدیگر دشواری مسأله را افزایش داده است. در تحقیق حاضر مراکز آموزشی دبیرستان شهر تبریز با بررسی متغیرهای مهمی چون جمعیت، کاربری مطلوب شهری، مکان مدارس، عامل سازگاری، فاصله از کاربری‏های دیگر مورد ارزیابی قرار گرفته است. سپس از طریق مدل AHP هر کدام از لایه‏ها ابتدا به صورت منفک وزن­دهی شده و پس از آن در ترکیب با لایه‏های دیگر وزن نهایی آنها مشخص شده است.
در این تحقیق معیارهای مختلف کاربری اراضی شهری برای تعیین و مکان­ یابی مدارس مورد مطالعه، بررسی شده‏اند. ابتدا لایه بلوک‏های آماری و لایه موقعیت مدارس دبیرستان رقومی شده و به همراه داده‏های توصیفی یک پایگاه اطلاعات جغرافیایی تشکیل شده است. در مرحله بعد با توجه به استانداردهای بین‏المللی و ویژگی‏های محلی حاکم بر این مناطق (شامل تراکم جمعیت، آستانه‏های مدارس و غیره) شعاع دسترسی مناسب برای هر مدرسه در سطوح محلات به‎دست آمده است. در مراحل بعدی مثل تمام کاربری‏های خدمات از ماتریس‏های برنامه‏ ریزی کاربری زمین برای سنجش موقعیت مدارس استفاده شده است. این ماتریس‏ها شامل ماتریس سازگاری، مطلوبیت، ظرفیت و وابستگی می‏باشد. نرم‏افزار‏هایی که در این تحقیق به کار گرفته شده‏اند، شامل GIS[8] و دید قوسی[۹] هستند. نقشه کاربری اراضی شهر به منظور بررسی مدارس متوسطه موجود از نظر همجواری با سایر کاربری‏ها و همچنین برای مدارسی که در آینده ساخته می‏شوند، به­کار برده می­شوند.
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

 

  • سازگاری موقعیت مکانی

 

 

با توجه به ویژگی‏های منحصر به فرد فضاهای آموزشی از نظر سکوت و آرامش، امنیت، دوری از انواع آلودگی‏ها و غیره، کاربری آموزشی نمی تواند در مجاورت بعضی از کاربری‏ها قرار گیرد. در این تحقیق با توجه به ویژگی هر کدام از این کاربری‏ها میزان حریم برای هر یک از کاربری‏های ناسازگار با مدارس تعیین شده است. در مورد بعضی از کاربری‏ها مانند فضاهای سبز، مراکز فرهنگی و هنری، مراکز ورزشی و غیره که با کاربری آموزشی سازگار بوده و به نوعی مکمل این کاربری محسوب می‏شوند نیز سرانه‏ها و حریم‏های لازم پیشنهاد شده است (جداول ۲-۱ و ۲-۲).
جدول ۲-۱ وضعیت مدارس دبیرستان شهر تبریز نسبت به کاربری‏های ناسازگار [۲]

 

 

نوع کاربری

 

تعداد مدارس

 

 

 

صنعتی

 

۵

 

 

 

بزرگراه و کمربندی

 

۵

 

 

 

خطوط هوایی و فرودگاه

 

۵

 

 

 

ایستگاه قطار و مسیر راه‏آهن

 

۱

 

 

 

بیمارستان

 

۲۵

 

 

 

مراکز نظامی

 

۱۱

 

 

 

کاربری تجاری

 

۳۴

 

 

 

پایانه‏های مسافربری و ترمینال

 

۲۰

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:19:00 ق.ظ ]




- این پروتکل هیچ‌گونه صلاحیت کیفری اعمال شده طبق قانون داخلی را نفی نمی‌نماید. . ( ماده ۴،بند۴- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
– کشورها با رعایت مقررات قوانین ملی خویش‌، موارد زیر را انجام خواهند داد: الف - درصورت اقتضاء، اتخاذ اقداماتی به منظور ضبط و مصادره موارد زیر: ۱ - کالاهائی مانند مواد، دارائی‌ها و دیگر ابزارآلاتی که جهت ارتکاب یا تسهیل جرائم (فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)مورد استفاده قرار گرفته‌اند. ۲ - عایدات ناشی از این گونه جرائم‌. ب - اجراء درخواستهای کشور عضو دیگر برای ضبط یا مصادره کالاها یا عایدات موضوع جزء (۱) بند (الف‌) فوق‌. پ - اتخاذ اقداماتی به منظور تعطیل نمودن اماکنی که برای ارتکاب چنین جرائمی مورد استفاده قرار گرفته‌اند، به صورت موقت یا برای مدت معین‌. . ( ماده ۷- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
پایان نامه - مقاله - پروژه
- کشورها به منظور حمایت از حقوق و منافع کودکان قربانی اعمال ممنوع شده به موجب این پروتکل در تمامی مراحل رسیدگی کیفری‌، اقدامات مقتضی را به‌ویژه از راه های زیر به عمل خواهند آورد: الف - به رسمیت شناختن آسیب‌پذیری کودکان قربانی و تصویب تشریفاتی به‌منظور شناسائی نیازهای خاص ایشان‌، از جمله نیازهای خاص ایشان به عنوان شواهد. ب - آگاه نمودن کودکان قربانی از حقوق‌، نقش و حوزه عمل ایشان‌، زمانبندی و پیشرفت مراحل رسیدگی و وضعیت موارد تحت بررسی آنها. پ - فراهم نمودن زمینه ارائه و مورد توجه قرار گرفتن دیدگاه ها، نیازها و نگرانی‌های کودکان قربانی در روند رسیدگی در چهارچوبی منطبق با آئین دادرسی قانون ملی‌، درصورتی که منافع شخصی ایشان تحت تأثیر قرار گرفته باشد. ت - فراهم نمودن خدمات حمایتی مقتضی برای کودکان قربانی در تمامی مراحل رسیدگی حقوقی‌. ث - درصورت اقتضاء حمایت از امور خصوصی و هویت کودکان قربانی و اتخاذ اقداماتی طبق قوانین ملی جهت اجتناب از انتشار نابجای اطلاعاتی که می‌تواند موجب شناسائی کودکان قربانی شود. ج - درموارد مقتضی‌، تأمین امنیت برای کودکان قربانی و همچنین خانواده‌ها و شهود ایشان در برابر ارعاب و انتقام‌گیری‌. چ - اجتناب از تأخیر غیرضروری در بررسی موارد و اجراء احکام و آراء مربوط به پرداخت غرامت به کودکان قربانی‌. . ( ماده ۸،بند۱- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- کشورها تضمین خواهند کرد که مشخص نبودن سن واقعی قربانی‌، مانع آغاز تحقیقات کیفری از جمله تحقیقاتی که با هدف تعیین سن قربانی صورت می‌گیرد، نخواهد شد. . ( ماده ۸،بند۲- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- کشورها تضمین خواهند کرد که در مواجهه نظام قضائی کیفری با کودکانی که قربانی جرائم (فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)هستند، بهترین منافع کودک به‌عنوان یک ملاحظه اساسی محسوب گردد. . ( ماده ۸،بند۳- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- کشورها اقداماتی را به منظور تضمین آموزش مناسب‌، به‌ویژه آموزش حقوقی و روانشناسی برای اشخاصی که با قربانیان جرائم ممنوع شده (فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)کار می‌کنند، به عمل خواهند آورد. . ( ماده ۸،بند۴- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- کشورها در موارد مقتضی اقداماتی را به‌منظور حمایت از امنیت وشخصیت و یا سازمانهائی که درگیر پیشگیری و یا حمایت و بازیابی قربانیان چنین جرائمی هستند، به عمل خواهند آورد. ( ماده ۸،بند۵- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- مفاد این ماده به عنوان پیش‌داوری نسبت به حقوق یا نقض حقوق متهم برای برخورداری از محاکمه بی‌طرفانه و عادلانه تلقی نخواهد شد. ( ماده ۸،بند۶- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- کشورها انتشار و اجراء قوانین‌، اقدامات اداری‌، برنامه‌ها وسیاستهای اجتماعی را به‌منظور پیشگیری از جرائم موضوع این پروتکل تقویت یا تصویب خواهند نمود. توجه خاصی به حمایت از کودکانی که به‌طور ویژه نسبت به این اعمال آسیب‌پذیرند نیز مبذول خواهد گردید. ( ماده ۹،بند۱- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- کشورها با بهره‌گیری از اطلاعات ازطریق تمامی ابزار مناسب‌، آموزش و کارآموزی درخصوص اقدامات پیشگیرانه و اثرات مخرب جرائم موضوع این پروتکل‌، سطح آگاهی عمومی عموم از جمله کودکان را ارتقاء خواهند بخشید. کشورهای عضو در راستای انجام تعهدات خود به موجب این ماده‌، مشارکت بخشهای مختلف جامعه و به‌ویژه کودکان و کودکان قربانی را دراین‌گونه اطلاعات و برنامه‌های کارآموزی و آموزشی ازجمله در سطح بین‌المللی تشویق خواهند نمود. ( ماده۹،بند۲- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- کشورها تمام اقدامات ممکن را با هدف حصول اطمینان از ارائه تمامی مساعدتهای مقتضی به قربانیان این‌گونه جرائم( فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان) ازجمله سازگاری مجدد و کامل اجتماعی و بهبود جسمی و روحی کامل ایشان‌، به عمل خواهند آورد. ( ماده ۹،بند۳- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- کشورها تضمین خواهند کرد که تمامی کودکان قربانی جرائم (فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)بدون تبعیض به رویه‌های مناسب برای درخواست غرامت بابت خسارات وارده از جانب کسانی که قانوناً مسؤول هستند، دسترسی داشته باشند. ( ماده ۹،بند۴- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- کشورها اقدامات مقتضی را با هدف ممنوعیت مؤثر تولید و توزیع مواد و لوازم تبلیغ کننده جرائم (فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)، به عمل خواهند آورد. ( ماده ۹،بند۵- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- کشورها تمامی اقدامات ضروری را جهت تقویت همکاری بین‌المللی ازطریق ترتیبات دوجانبه‌، منطقه‌ای و چندجانبه به‌منظور جلوگیری‌، کشف‌، تحقیق‌، پیگرد و مجازات عاملان فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان و توریسم جنسی کودک‌، به عمل خواهند آورد. کشورها همچنین همکاری و هماهنگی بین‌المللی میان مراجع خویش‌، سازمانهای غیردولتی ملی و بین‌المللی و سازمانهای بین‌المللی را ارتقاء خواهند بخشید. ( ماده ۱۰،بند۱- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- کشورها همکاری بین‌المللی را به‌منظور کمک به کودکان قربانی جهت بهبود جسمی و روحی‌، سازگاری مجدد اجتماعی و بازگشت به موطن خویش‌، ارتقاء خواهند بخشید. ( ماده ۱۰،بند۲- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- کشورها تقویت همکاری بین‌المللی را به‌منظور رسیدگی به دلایل اصلی مؤثر بر آسیب‌پذیری کودکان نسبت به فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان و توریسم جنسی کودک‌، مانند فقر و توسعه نیافتگی‌، ارتقاء خواهند بخشید. ( ماده ۱۰،بند۳- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- کشورها به‌منظور اقدام درچنین وضعیتی‌، کمکهای مالی‌، فنی یا دیگر مساعدتها را ازطریق برنامه‌های چندجانبه‌، منطقه‌ای‌، دوجانبه یا دیگر برنامه‌های موجود فراهم خواهند نمود. ( ماده ۱۰،بند۴- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- مفاد این پروتکل تأثیری بر مقرراتی که درجهت تحقق حقوق کودک مؤثرترند و ممکن است جزء موارد زیر باشند، نخواهد داشت‌: الف - قوانین کشور عضو. ب - حقوق بین‌الملل لازم‌الاجراء در آن کشور. ( ماده ۱۱ - پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- هر کشور ظرف مدت دو سال پس از لازم‌الاجراء شدن پروتکل برای آن کشور ، گزارشی را که دربردارنده اطلاعات جامع درخصوص اقدامات به عمل آمده برای اجراء مفاد پروتکل است به کار گروه (کمیته‌) حقوق کودک ارائه خواهد نمود. ( ماده ۱۲،بند۱- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- هر کشور متعاقب ارائه گزارش جامع‌، هرگونه اطلاعات بیشتر درخصوص اجراء پروتکل را در گزارشاتی که طبق ماده (۴۴) کنوانسیون به کار گروه (کمیته‌) حقوق کودک ارائه می‌کند، خواهد گنجاند. دیگر کشورهای عضو پروتکل هر پنج سال‌، یک گزارش ارائه خواهند نمود. ( ماده ۱۲،بند۲- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
- کار گروه (کمیته‌) حقوق کودک می‌تواند از کشورها بخواهد اطلاعات بیشتری را درمورد اجراء این پروتکل ارائه دهند. ( ماده ۱۲،بند۳- پروتکل کنوانسیون در مورد فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان)
جنگ و حقوق کودکان آواره و بی سرپرست
وجود مخاصمات مسلحانه در جوامع بشری , کودکان را که آسیب پذیرتر از دیگران می باشند, تحت تأثیر قرار داده با ایجاد شرایط مبهم زندگی رشد فیزیکی , روحی و روانی آنها را بشدت دگرگون می‍سازد , کودکان آواره بطور غیر مستقیم تحت تأثیر جنگ قرار می‍گیرند و همانند والدین خود برای رهایی از مشکلات جنگ , یا در کشور محل تولد خود جا به جا می‍شوند , یا به کشورهای دیگر پناه می‍برند . این کودکان در هر صورت باید مورد حمایت قرار گیرند. کودکان آواره در سایر کشورها نسبت به کودکان جابجا شده در کشور متبوع خودشان , بعضا از حمایت‍های بشر دوستانه بیشتری برخوردارند. زیرا نهادی بین المللی بنام کمیساریای عالی پناهندگان وابسته به سازمان ملل متحد امور پناهندگان را پیگیری می‍نماید. بچه های بی سرپرست نیز گروه دیگری از کودکان آسیب دیده از جنگ هستند که نیاز به حمایت ویژه دارند. زیرا والدین خود را در جنگ از دست داده اند.
بر اساس منابع موجود در حقوق بین ا‍لملل و برای پیشگیری از مشکلات آینده یکی از وظایف اساسی دولتها در زمان مخاصمات مسلحانه و پس از آن , حمایت از کودکان آسیب دیده از جنگ است. بنابراین در بحرانها و مواقع اضطراری باید به کودکان اولویت داده شود و حمایت از حقوق آنان به لحاظ امنیت جسمی و روحی , تعلیم و تربیت مناسب , و تغذیه و بهداشت ایشان از اهمیت فوق العاده‍ای برخوردار باشد. بر همین مبنا حقوق بین الملل عرفی از سالها قبل و حقوق بین الملل مدون در قالب معاهدات بین المللی و بویژه کنوانسیون حقوق کودک بر این حقوق و بویژه حق حمایت تأکید ورزیده اند. در مجموع بهترین راه حمایت از حقوق کودکان در زمان مخاصمات مسلحانه پیشگیری از وقوع این مخاصمات است , اما در صورت بروز چنین مخاصماتی , حقوق کودکان بویژه حقوق کودکان آواره و بی سرپرست باید در هر حال رعایت گردیده , ناقضان این حقوق باید جوابگوی اعمال خود باشند.(توسلی نایینی ،۱۳۸۸،سایت www.hawzah.net)
کودکان آواره[۱] و بی ‍سرپرست از جمله کودکان قربانی جنگ و مخاصمات مسلحانه داخلی هستند. جابجایی کودکان برای پرهیز از مشکلات جنگ در داخل و خارج کشور و از دست دادن یکی از والدین یا هر دوی آنها بدلیل وضعیت جنگی , یکی از دستاوردهای منفی این پدیده است.
قواعد حقوق جنگ[۲] و کنوانسیون ها و اعلامیه های ‍مربوط به ‍ حقوق کودکان توسط دولتها، کودکان آواره و بی سرپرست را چه در اردوگاهها و چه درخارج از آن , با گرسنگی، بیماریهای جسمی و روحی و فقدان امکانات تحصیلی مناسب و بطور کلی با عدم امکان یک زندگی مناسب روبرو ساخته است تا جایی که بنظر یونیسف وضعیت این کودکان بحرانی است[۳].
به دلیل آموزه‍های دینی و روحیه مهمان دوستی ایرانیان , وضعیت کودکان آواره از جنگ بویژه کودکان افغانی و عراقی در ایران از لحاظ تعلیم و تربیت تا حدی مناسب بنظر می‍رسد, اما در سایر کشورها بویژه در آفریقا و خاورمیانه قواعد اولیه برای کاهش جنگ ، به نفع منطق جنگ کنار گذاشته می‍شود[۴].
در این نوشته هدف این است که ضمن تشریح وضعیت کودکان آواره و بی سرپرست ومشکلات آنان، راه های حمایت از آنان در زمان جنگ ‍و پس از آن مورد بررسی قرارگیردوضمن تأکید برحمایتهای حقوقی پیش‍بینی شده در اسناد بین المللی به راهکارهای عملی ازجمله باز پروری وحمایت عملی درزمان جنگ و پس ازآن, نقش ویژه سازمانهای غیردولتی وسایرمجامع مردمی, ولزوم مجازات مرتکبان جنایات جنگی اشاره شود.(همان)
وضعیت کودکان آواره و بی سرپرست ناشی از جنگ
کودکان در بیشتر موارد قربانیان غیر مستقیم جنگ و مخاصمات مسلحانه داخلی هستند. در این میان وضعیت دو گروه ، کودکان آواره[۵] و بی ‍ سرپرست بیشتر از سایر مواردقابل تأمل و بررسی است.
الف) کودکان آواره
یکی از عوامل جابجایی و آوارگی وسیع انسانها در طول تاریخ , جنگ و نزاع های مسلحانه بوده است. کودکان بدلیل آسیب پذیری خود بخش عمده ای از آوارگان جنگی را تشکیل می‍دهند. براساس آمار از بین سی میلیون آواره دنیا ، ۸۰ % آنان را کودکان تشکیل می‍دهند. و هر روز حدود ۵۰۰۰ کودک آواره به جمع آوارگان اضافه می‍شود.[۶] این کودکان آواره در دو گروه آوارگان داخلی و بین المللی تقسیم می‍شوند[۷] که گروه دوم تحت حمایت کمیساریای عالی پناهندگان قرار دارند. کودکان آواره در تمام نقاط دنیا حضور دارند. نمونه بارز این کودکان را کودکان آواره آفریقایی , افغانی ، عراقی و فلسطینی تشکیل می‍دهند. گروه اخیر شاید مظلوم‍ترین گروه آوارگان باشند؛ زیرا از سال ۱۹۴۸ تاکنون بدنبال درگیری‍های اعراب و اسرائیل , خانواده های فلسطینی سه تا چهار بار جابجا شده‍اند. و امروزه چهارمین نسل کودکان فلسطینی در اردوگاه هایی زندگی میکنند که اجدادشان آنها را بنا نهاده‍اند. زندگی در این اردوگاهها مشکلات متعددی را به دنبال دارد و کودکان را با آسیبهای روحی مواجه می‍سازد.
کودکان آواره در مقایسه با بزرگسالان آواره به دلیل آسیب پذیری خود با خطرات جسمی و روحی بیشتری مواجه می‍شوند که حمایت ویژه ای را طلب می‍کند۱. مشکل کمبود مواد غذایی ، مسکن ، بیماریهای مسری و غیر مسری ، جدایی از خانواده، سربازی اجباری و حتی سوء استفاده های جنسی و قطع تحصیلات از جمله عواملی هستند که رشد جسمی و روحی آنان را با مشکلاتی روبرو می‍سازد. حتی در اردوگاهها نیز بدلیل شرایط نامناسب بهداشتی ، تعارضات فرهنگی بین ساکنان اردوگاه ، کمبود مواد غذایی و غیره شرایط آوارگان و بویژه کودکان با شرایط طبیعی بسیار فاصله دارد. بطور کلی جابجایی و آوارگی کودکان علاوه بر نتایج جسمی و روحی ، عواقب آموزشی و تربیتی نیز بدنبال دارد که در این زمینه می توان به تأخیر تحصیلی و از دست دادن انگیزه تحصیلی کرد که حتی باز پروری آنان را در مدارس کشور محل اسکان بسیار دشوار و در بعضی موارد غیرممکن می‍سازد.[۸](همان)
ب )کودکان بی ‍سرپرست
کودکان بی سرپرست گروه دیگری از کودکان قربانی جنگ هستند. بر اساس آمار یونیسف در سال ۲۰۰۱ فقط دو میلیون کودک زیر پانزده سال بدلیل جنگ و بیماری ایدز ، یکی از والدین خود را از دست داده‍اند.[۹] بطور کلی هر کودکی در زمان رشد خود نیاز به والدینی دارد که او را مورد حمایت قرار داده و زمینه رشد جسمی و روحی او را فراهم آورند. این نیاز بویژه در بعد روحی آن تا سن معینی وجود دارد و در مواقع بحرانی از جمله جنگ و درگیریهای مسلحانه بسیار شدیدتر می‍شود. به همین دلیل در مقدمه کنوانسیون حقوق کودک ، خانواده به عنوان واحد اساسی هر جامعه شناخته شده که در رشد جسمی و روانی کودک نقش عمده ‍ ای دارد.
در زمان جنگ یا در حین جابجایی و آوارگی ناشی از آن ، ممکن است کودک پدر یا مادر یا هر دو را از دست بدهد که چنین امری تأثیرات منفی متعددی بر زندگی کودک خواهد داشت. اولین تأثیر، ناراحتی روانی ناشی از فقدان پدر یا مادر و از دست دادن روحیه است. برای کودکان بی سرپرست آینده مبهم به نظر می‍رسد. عدم تغذیه مناسب و اشتغال برای کمک به خانواده از جمله عواملی است که امکان اعراض از تحصیل را به وجود می‍آورد و آنان را از مدرسه دور می کند. باید توجه داشته باشیم که اگر در مورد بعضی کودکان بی ‍سرپرست وجود اقوام نزدیک می‍تواند تا حدی خلأ عاطفی ناشی از فقدان والدین را پرکند, مشکل کودکانی که تمامی اعضای فامیل خود را از دست می ‍دهند, بسیار حادتر است و وضعیت آنان حمایت بیشتری را می طلبد. سازمان بهداشت جهانی (OMS) در مورد کودکان عراقی به این موضوع اشاره می‍کند که اثرات روانی فقدان والدین ، این کودکان را سالها و حتی تا پایان عمر رها نخواهد کرد[۱۰].(همان)
در اینجا پس از بررسی مشکلات کودکان آواره و بی سرپرست ، به زمینه ‍ های حمایت حقوقی از این کودکان در اسناد بین المللی , و پس از آن به روش های حمایت عملی و باز پروری این کودکان در جامعه خواهیم پرداخت.
حمایت حقوقی کودکان آواره و بی سرپرست
از زمان های قدیم , حمایت از حقوق کودکان قربانی جنگ یکی از موضوعات اساسی حقوق جنگ بود و نخست درحقوق بین المللی عرفی و پس از آن در قالب اسناد بین المللی به این موضوع پرداخته شده است.
اعلامیه ۱۶ سپتامبر ۱۹۲۶ جامعه ملل, اولین اعلامیه حمایت از کودکان است که تحت عنوان اعلامیه ژنو تصویب شد و در مقدمه و پنج ماده آن به حمایت جسمی و روحی کودکان توجه زیاد به عمل آمد. پس از آن در ماده ۱۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ حق پناهندگی برای همه ازجمله کودکان , در کشورهای دیگر مورد پذیرش قرار گرفت. سپس کنوانسیون ۱۹۴۹ ژنو در مورد حقوق کودکان قربانی مخاصمات مسلحانه تدوین گردید و در۲۰ نوامبر ۱۹۵۹ اعلامیه حقوق کودک تحت نظارت سازمان ملل تصویب شد و بر اعلامیه ژنو تأکید ورزید.
در قطعنامه های ۲۴۴۴ ( XXIII ) 19 دسامبر ۱۹۶۸ و ۲۵۹۷ ( XXIV ) 16 دسامبر ۱۹۶۹ و ۲۶۷۴ ( XXV ) و ۲۶۷۵ ( XXV ) 9 دسامبر ۱۹۷۰ به موضوع حمایت از حقوق بشر و اصول بنیادی راجع به حمایت از افراد غیرنظامی در زمان مخاصمات مسلحانه اشاره شده است. در قطعنامه ۱۵۱۵ ( XLVIII ) شورای اقتصادی و اجتماعی مورخه ۲۸ مه ۱۹۷۰ از مجمع عمومی سازمان ملل تقاضای تدوین اعلامیه ای در مورد حمایت از زنان و کودکان در مواقع بحرانی یا جنگ گردید که در پاسخ مجمع عمومی در ۱۴ دسامبر ۱۹۷۴ اعلامیه مربوط به حمایت از زنان و کودکان در مواقع بحرانی و مخاصمات مسلحانه را به تصویب رساند. سه سال بعد در ۱۹۷۷ دو پروتکل الحاقی به کنوانسیون ژنو ۱۹۴۹ در مورد حمایت از قربانیان مخاصمات مسلحانه بین المللی و داخلی به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید[۱۱]. اما مهمترین قدم در مورد حمایت از حقوق کودکان در ۱۹۸۹ با تصویب کنوانسیون حقوق کودک برداشته شد[۱۲]. بر اساس این کنوانسیون همه کودکان حق رشد در فضای صلح آمیز و عاری از خشونت را دارند و همه باید به چنین امری کمک کنند ( مواد ,۲۰ , ۲۵ , ۲۸ , ۳۰ ). پس از آن در اعلامیه جهانی تعلیم و تربیت برای همه, در ۱۹۹۰ در تایلند بر حق تعلیم و تربیت کودکان تأکید گردید.
در ۱۹۹۵ شورای امنیت طی قطعنامه۱۲۶۱ حمله به مراکز مورد حمایت بین ا‍لمللی ازجمله مکانهای تجمع کودکان مانند مدارس و بیمارستانها را محکوم کرد. در راستای اجرای کنوانسیون حقوق کودک در ۱۹۹۶ (۲۵ ژانویه ) کنوانسیون استراسبورگ به تصویب کشورهای اروپایی رسید و این کشورها خود را متعهد به اجرای کنوانسیون مزبور دانستند. در زمینه حمایت از کودکان آواره و کودکان قربانی مین های ضد نفر, و به منظور حمایت از کلیه قربانیان این سلاح های خطرناک در ۱۹۹۷ در اتاوای کانادا , کنوانسیونی راجع به ممنوعیت استفاده و تولید مین های ضد نفر تدوین گردید که آمریکا تاکنون از پیوستن به این کنوانسیون خودداری کرده است[۱۳].
سازمان بین المللی کار در مقاوله نامه ۱۸۲ خود در سال ۱۹۹۹ به کار گیری کودکان در جنگ و مخاصمات مسلحانه داخلی را بعنوان یکی از اشکال اشتغال سخت و زیان آور کودکان ممنوع دانست[۱۴]. در ۲۵ / ۳ / ۲۰۰۰ قدم بزرگ دیگری برداشته شد و پروتکل الحاقی به کنوانسیون حقوق کودک به تصویب اکثر کشورها رسید که بعضی نقایص کنوانسیون حقوق کودک را مرتفع می ‍ساخت[۱۵].
شورای امنیت سازمان ملل نیز طی قطعنامه های ۱۲۶۱ مورخ ۲۵ اوت۱۹۹۹ و ۱۳۱۴ مورخ ۱۱ اوت ۲۰۰۰ و قطعنامه ۱۳۷۹ مورخ۲۰۰۱ بر حمایت از حقوق کودکان درگیر در مخاصمات مسلحانه تأکید نمود و اخیراً نیز همین شورا طی قطعنامه ۱۴۶۰ مورخ ۳۰ ژانویه ۲۰۰۳ با تأکید بر کلیه اسناد و منابع قبلی در مورد حمایت از حقوق کودکان , بر نظارت دبیرکل راجع به رعایت این اسناد و همچنین رعایت حقوق کودکان در عملیات حفظ و تحکیم صلح سازمان ملل اشاره دارد. سازمان ملل در این چارچوب سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰ را دهه بین المللی صلح و عدم خشونت نامیده و ترویج فرهنگ صلح را امری الزامی دانسته است[۱۶].
لازم به ذکر است که با تصویب اساسنامه دیوان کیفری بین اللملی رم در ۱۹۹۸ قدم دیگری در زمینه حمایت از حقوق کودکان برداشته شد. در این اساسنامه تأکید گردیده که استفاده از کودکان در جنگ و نقض حقوق آنان می‍تواند بعنوان یکی از جرایم بر ضد بشریت تلقی گردد و موجبات محاکمه و مجازات مرتکبان را فراهم آورد.
در بین منابع فوق الذکر , کنوانسیون ها از اهمیت فوق العاده‍ای برخوردارند. زیرا رعایت آنها برای کشورهای عضو الزامی است و عدم رعایت آنها موجبات مسؤولیت بین المللی دولت نقض کننده را فراهم می‍آورد. قطعنامه های شورای امنیت نیز نسبت به اعلامیه های مجمع عمومی سازمان ملل از اهمیت بیشتری برخوردارند. لذا در بین منابع اخیر الذکر کنوانسیون ژنو ۱۹۴۹ و پروتکل های الحاقی آن ، کنوانسیون حقوق کودک و پروتکل الحاقی آن و اساسنامه دیوان کیفری بین‍المللی از اهمیت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:19:00 ق.ظ ]