کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



۲-۳-۲-۲- وفاداری پنهان
بازگوکننده­ی این واقعیت می­باشد که ممکن است وایستگی عمیقی نسبت به یک مارک تجاری وجود داشته ولی این حالت همراه با نرخ بالایی از خرید نباشد و یا این­که اصلا خریدی صورت نگیرد. بدین معنا که ممکن است مصرف ­کننده تعلق خاصی نیز نسبت به عرضه­کننده ­ای داشته باشد، ولی به علل مختلفی نظیر محدودیت منابع یا زمان، و یا به دلایل مالی و یا روانی قادر به انجام خرید از عرضه کننده­اش نباشد. البته موانع و دلایل دیگری نیز ممکن است بر سر راه مصرف ­کننده در عدم انجام خرید از عرضه کننده ­ای که به او علاقه دارد وجود داشته باشد (اعرابی و ورزشکار، ۱۳۸۴).
۲-۳-۲-۳- وفاداری کاذب
در حالت وفاداری کاذب، نرخ خرید مجدد بالاست، در حالی که نگرش مثبت در سطح پایینی قرار دارد. این حالت ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد. به­عنوان مثال یک مصرف ­کننده، ممکن است نسبت به عرضه­کنندگان مختلف دیدگاه یکسانی داشته باشد، اما از روی عادت و صرفا از روی عادت، روی یکی از آنها تمرکز بیشتری داشته باشد. در اینجا این عرضه­کننده رجحان یا برتری خاصی نسبت به دیگری ندارد (اعرابی و ورزشکار، ۱۳۸۴).
۲-۳-۲-۴- عدم­وفاداری
در حالت «عدم­وفاداری»، هم نگرش مساعدی نسبت به یک عرضه­کننده وجود ندارد و هم نرخ خرید پایین است (اعرابی و ورزشکار، ۱۳۸۴).
نمودار ۲-۱ - چهار حالت وفاداری (اعرابی و ورزشکار، ۱۳۸۴؛ با اقتباس از: دیک و باسو، ۱۹۹۴)
۲-۳-۳- رضایت مشتری و وفاداری مشتری
با مطالعه تطبیقی بحث رضایت و وفاداری مشتریان در می­یابیم که بین دو مفهوم رضایت و وفاداری همبستگی فراوانی وجود دارد. اگر چه این همبستگی هنوز در هیچ یک از منابع به روشنی تشریح نشده است. از دیدگاه عده­ای از پژوهشگران، رضایت مشتری و وفاداری مشتری دو مفهوم یکسان هستند، اما برعکس از دید عده­ای دیگر این دو مفهوم کاملا از هم متفاوت بوده و هیچ­گونه ارتباطی نیز با یکدیگر ندارند. اما عده­ای دیگر نیز معتقدند، وفاداری و رضایت مشتریان مفاهیمی هستند که بین آنها وابستگی و ارتباط متقابلی وجود دارد (اعرابی و ورزشکار، ۱۳۸۴).
اعرابی و ورزشکار (۱۳۸۴) ذکر کرده ­اند اولیور[۴۶] (۱۹۹۹)، شش روش متنوع را در درک ارتباط متقابل این دو مفهوم دسته­بندی نموده است. در نمودار ۲، حالت (۱) برداشتی را نشان می­دهد که در آن رضایت مشتریان و وفاداری مشتری، هر دو پاسخی برای یک سوال تلقی شده ­اند. حالت (۲)، نشان می­دهد که رضایت مشتری، هسته و مرکز ثقل مفهوم وفاداری مشتری می­باشد و وفاداری مشتری، توسط رضایت مشتری حفظ می­گردد. در حالت (۳) عنوان می­ شود که رضایت مشتری نباید به­عنوان هسته و مرکز ثقل وفاداری مشتری تلقی گردد، بلکه باید فقط به­عنوان جزئی از آن مطرح شود. حالت (۴) نشان می­دهد که وفاداری مشتری، درست مثل رضایت مشتری جزئی از یک مفهوم فراگیرتر به­عنوان وفاداری همه­جانبه می­باشد. در حالت (۵) عنوان می­گردد که بخشی از مفهوم رضایت مشتری در مفهوم وفاداری مشتری قرار دارد، و لیکن رضایت مشتری به­عنوان یک عامل کلیدی در دستیابی به همه جوانب وفاداری تلقی نمی­ شود. در حالت (۶) عنوان شده است که رضایت مشتری پایه­ های فرایندی را شکل می­دهد که در نهایت منجر به وفاداری مشتری می­ شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
نمودار ۲-۲ - شش برداشت از مفهوم وفاداری (اعرابی و ورزشکار، ۱۳۸۴؛ با اقتباس از: دیک و باسو، ۱۹۹۴)
۲-۳-۴- کیفیت خدمات
واقعیت آن است که کیفیت اصطلاحی مبهم است که از یک طرف هر فردی می­داند (یا فکر می­ کند که می­داند) که کیفیت چیست و از طرف دیگر، ایجاد و ارائه تعریفی واحد از آن، یک مشکل اساسی است (غفاری و همکاران، ۱۳۹۰).
کیفیت در حوزه محصولات و کالاهای فیزیکی از سابقه بسیاری برخوردار است، اما در حوزه خدمات بحث کیفیت از سابقه چندان طولانی برخوردار نیست (پورزرندی و نجفی، ۱۳۹۱).
رویکردهای متفاوتی در قبال تعریف کیفیت وجود دارد: در رویکرد فلسفی، کیفیت مترادف با برتری ذاتی[۴۷] می­باشد. در رویکرد فنی، کیفیت، به میزان تطابق محصول با استانداردهای فنی، نسبت داده می­ شود. در رویکرد مشتری محور، کیفیت موضوعی ذهنی است که توسط گیرندگان آن تعیین و تبیین می­گردد و به­شکل جدی به ادراکات مشتریان بستگی دارد. به­نظر می­رسد این دیدگاه در زمینه تعریف کیفیت در حوزه خدمات از جذابیت ویژه­ای برخوردار است (غفاری و همکاران، ۱۳۹۰، به نقل از Schneider & White, 2004).
کیفیت خدمت حول و حوش مفهوم نتیجه مقایسه مشتریان بین انتظارات خود با درک آنها از عملکرد خدمت مورد نظر می چرخد، به طوری که لتینن (۱۹۸۲) دیدگاهی سه بعدی از کیفیت خدمات شامل ،«تعامل»، «ملموسات» و «همدلی» ارائه نمودند.
روستا و دیگران (۱۳۸۴) ویژگی اصلی خدمات که به ۴I شهرت دارد را به شرح زیر اظهار می­ کنند:
ناملموس بودن: خدمات ناملموسند یعنی نمی­ توان آنها را پیش از خرید دید، لمس کرد یا حس نمود. وظیفه بازاریابی خدمات این است که به گونه ­ای خدمات را قابل لمس کند، یا نفع کاربر را نشان دهد؛ برای مثال: بانک باید آسایش و امنیت مردم را در تهیه وجوه مورد نیاز خود در مناطق مختلف کشور تبلیغ کند.
نامشابه بودن و ناپیوستگی[۴۸]: کیفیت خدمات اغلب متفاوت و ناپیوسته است. خدمات وابسته به افرادی است که آن را ارائه می­ کنند.
تفکیک ناپذیری: سومین عامل اختلاف بین خدمات و محصولات که با عامل دوم یعنی ناپیوستگی نیز ارتباط دارد، تفکیک­ناپذیری خدمات است. در اغلب موارد مصرف­ کنندگان نه می­توانند و نه می­خواهند تا «خدمت» را از ارائه کننده آن و وضعیت و شرایط دریافت خدمات جدا سازند.
غیر قابل ذخیره بودن[۴۹]: ذخیره خدمات با محصولات متفاوت است. در خدمات هزینه ذخیره یک خدمت برابر است با هزینه کسی که خدمت را ارائه می­دهد، به اضافه وسیله مورد نیاز او برای ارائه خدمت. اگر پزشکی آماده دیدن بیماران باشد، اما کسی از او وقت نگرفته باشد، هزینه ثابت مربوط به حقوق ثابت بیکاری پزشک، هزینه ذخیره خدمت بالایی را تشکیل می­دهد.
ویژگی­های خدمات باعث شده ­اند که بحث تعریف و اندازه ­گیری کیفیت در حوزه خدمات به­ طور کامل از حوزه کالاها متفاوت باشد. در زمینه خدمات معمولاً کیفیت را به صورت «متناسب با نیازهای مشتری» تعریف می­ کنند و روش­های مختلفی برای اندازه ­گیری کیفیت خدمات وجود دارد. در بخش خدمات تعریف صریح و مشخصی برای کیفیت خدمات وجود ندارد و محققین از دیدگاه­ های مختلفی کیفیت را تعریف کرده ­اند (پورزرندی و نجفی، ۱۳۹۱).
کامل­ترین تعریف از کیفیت خدمات از سوی پاراسورامن و همکارانش ارائه شده است «کیفیت خدمات شکلی از نگرش مرتبط با رضایت اما نه معادل با آن است که از مقایسه میان انتظارات مشتری از خدمات و عملکرد خدمات به دست­می ­آید» (عطافر و شفیعی، ۱۳۸۵).
بخش سوم
۲-۴- پیشینه تحقیق
در مطالعاتی که توسط اعرابی و ورزشکار (۱۳۸۴) در شرکت صنعتی بوتان به «بررسی عوامل موثر بر حفظ و تقویت وفاداری مشتریان» در شهر تهران پرداخته است، به­منظور بررسی و ارزیابی رابطه بین دو شاخص وفاداری که تکرار خرید و تمایل به معرفی محصول به دیگران می­باشد انجام گرفت، مشخص شد که بین عوامل معرفی شده در مدل رابطه معنی­داری وجود دارد و در شاخص ­ها اولویت با سه عامل «ارائه خدمات پس از نصب و راه ­اندازی»، «ایمنی محصول» و «عملکرد محصول» می­باشد.
عباس­نژاد و همکاران (۱۳۹۰) در تحقیقی تحت عنوان «رابطه فروش اخلاقی با وفاداری مشتریان در بیمه عمر» عنوان می­نمایند که فروشنده به­عنوان اولین رابط سازمان، تاثیر قابل توجهی بر ادراک مشتری از قابل اتکا بودن سازمان ارائه دهنده خدمات و ارزش خدماتش و نهایتا منافع مشتری، در ابقای رابطه خود با سازمان متبوع فروشنده دارد. در این تحقیق رابطه رفتار فروش اخلاقی با وفاداری مشتریان بیمه عمر یک شرکت بیمه بررسی شده است. این تحقیق به­ صورت توصیفی پیمایشی و نوع هدف نیز کاربردی است. جامعه آماری تحقیق نیز عبارت از مشتریان بیمه عمر یک شرکت بیمه است. نتایج حاصل از این تحقیق موید وجود رابطه معنادار بین رفتار فروش اخلاقی و وفاداری مشتری است.
حقیقی کفاش و اکبری (۱۳۹۰) در تحقیقی تحت عنوان «اولویت­ بندی عوامل موثر بر وفاداری مشتریان با بهره گرفتن از مدل ECSI» به بررسی این عوامل در شرکت شیرین عسل پرداختند و به این نتیجه رسیدند که سه عامل رضایت مشتری، تصویر درک شده از شرکت و کیفیت درک شده از نرم افزار (عناصر تعاملی در خدمت ارائه شده یا بخشی از کیفیت که نمایانگر عناصر تعاملی در خدمت ارائه شده مانند رفتار پرسنل و یا ویژگی های محیط ارائه خدمت است) بر وفاداری موثر می باشند.
حیدرزاده و همکاران (۱۳۹۰) به تحقیقی تحت عنوان «بررسی تاثیر اعتبار برند بر وفاداری مشتریان در صنعت بانکداری ایران» پرداخته و به این نتیجه رسیدند که اعتبار برند بر تعهد به وفاداری، تعهد مستمر و رضایت تاثیر مستقیم دارد. همچنین رضایت بر تعهد به وفاداری و توصیه شفاهی به خرید تاثیر مستقیم دارد. این در حالی است که رضایت باعث کاهش تمایل به تغییر برند نمی­گردد. تعهد به وفاداری بر هیچ یک از دو متغیر وابسته، یعنی تمایل به تغییر برند و توصیه شفاهی به خرید تاثیر ندارد. تعهد مستمر بر تمایل به تغییر برند تاثیر معکوس دارد یعنی باعث کاهش تمایل مشتریان به تغییر برند می گردد.
تاج­زاده نمین و همکاران (۱۳۸۹) در تحقیقی تحت عنوان «بررسی وفاداری مشتریان (مطالعه موردی: بانک تجارت شهر تهران)» اقدام به بررسی تاثیر عوامل شایستگی؛ توانایی ایجاد ارتباط؛ تعهد و توانایی رفع مشکلات مشتریان و عوامل میانجی کیفیت روابط و اعتماد بر وفاداری مشتری در رابطه با بانک تجارت شدند و نتیجه ­گیری نمودند که وفاداری مشتریان به بانک بر پایه کیفیت رابطه آنها با بانک استوار است و کیفیت رابطه نیز بر پایه وضعیت شایستگی بانک، توانایی ایجاد ارتباط با بانک مورد نظر و تعهد بانک نسبت به مشتریان و توانایی آن بانک در رفع مشکلات مشتریانش استوار است.
امینی و سهرابی (۱۳۸۹) در تحقیقی تحت عنوان «بررسی تاثیر جنسیت بر میزان وفاداری مشتریان با بهره گرفتن از رویکرد بازاریابی رابطه­مند» کوشیدند تا تاثیر جنسیت بر عوامل بازاریابی رابطه­مند مانند اعتماد، تعهد، ارتباط، رفع تعارض و وفاداری مشتری را بررسی نمایند. نتایج به­دست آمده نشان می‌دهد که چهار عامل بازاریابی رابطه­مند با وفاداری مشتری رابطه مستقیمی دارند. در این میان گروه زنان در عوامل «اعتماد/وفاداری» و «تعهد/وفاداری» حساسیت بیشتری دارند و در این دو عامل نسبت به مردان وفادارتر می­باشند. پس مشتریان زن وقتی بانک از اعتماد و تعهد بالایی برخوردار باشد، به­نسبت مردان از خود وفاداری بیشتری نشان می­ دهند. در عامل «رفع­تعارض/وفاداری» مردان حساسیت بیشتری از خود نشان داده­اند. پس در صورت رفع­تعارض در محیط بانک، مردان وفاداری بیشتری از خود به نسبت زنان نشان خواهند داد. در عامل «اطلاع رسانی/وفاداری» چون شیب برای هر دو گروه شیب منفی است، تفاوت بین این دو گروه مشاهده نشد و جنسیت بر این عامل تاثیرگذار نبوده است.
محمدپورزرندی و نجفی (۱۳۹۱) در انجام تحقیقی با عنوان «بررسی تاثیر کیفیت خدمات بانکداری الکترونیکی بر رضایتمندی مشتریان» نشان دادند رضایت مشتری بر روی حفظ مشتریان و در نتیجه بر سودآوری و موفقیت سازمان­ها در عرصه رقابت تأثیرگذار است.
جوینده آبکنار و همکاران (۱۳۹۲) در تحقیق خود با عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر وفاداری الکترونیکی مشتریان بانک تجارت در شهر تهران» تاثیر شش متغیر، کیفیت تارنما، اعتماد، کیفیت خدمات، ارزش ارائه شده، رضایتمندی و ویژگی خرید را بر وفاداری الکترونیکی مورد بررسی قرار دادند و این گونه بیان کردند که نتایج پژوهش بر تأثیر مستقیم و مثبت همه متغیرهای مدل بر وفاداری الکترونیکی تأکید داشته و رتبه ­بندی تأثیر این متغیرها به­ترتیب اولویت: کیفیت خدمات، ویژگی خرید، کیفیت تارنما، سطح اعتماد، ارزش ارائه شده و رضایتمندی است.
برادران و همکاران (۱۳۹۰) تحقیقی با عنوان «بررسی عوامل موثر بر وفاداری مشتری (مطالعه موردی بانک تجارت شیراز)» انجام دادند. از مشتریان بانک خواسته شد تا نظر خود را در میزان تناسب خود با بانک تجارت بر اساس شش معیار کیفیت خدمات ادراک شده، ارزش ادراک شده، رضایت مشتری، تصویر مشتری، تعهد و اعتماد وی مشخص کنند. همچنین با طرح سوالاتی، میزان وفاداری مشتری سنجید شد. نتایج حاصل شده نشان داد میان متغیرهای رضایت، تصویر، تعهد، اعتماد، کیفیت خدمات ادراک شده و ارزش ادراک شده با معیار وفاداری مشتری رابطه معنی­داری وجود دارد. قوی­ترین میزان تاثیر مربوط به رابطه میان ارزش ادراک شده با رضایت مشتری بود، و پس از آن رابطه­ میان رضایت مشتری با وفاداری مشتری قرار می­گرفت.
خورشیدی و کارگر (۱۳۸۸) تحقیقی با عنوان «شناسایی و رتبه ­بندی مهم­ترین عوامل مؤثر بر وفاداری مشتریان، با بهره گرفتن از روش­های تصمیم ­گیری چند معیاره (مطالعه موردی: بانک مسکن)» انجام دادند. طبق تجزیه و تحلیل­های آماری صورت گرفته، بین عوامل فیزیکی - محیطی، عوامل مربوط به خدمات و عوامل مربوط به شایستگی کارکنان، با وفاداری مشتریان ارتباط معناداری وجود دارد، که حاکی از اهمیت این عوامل برای تقویت ارتباط بین بانک و مشتریانش است. عوامل سرعت و دقت در ارائه خدمت، بهره و شرایط اعطای وام، متناسب بودن خدمات با خواسته­ های مشتریان و مدت زمان انتظار برای دریافت خدمات در این تحقیق رتبه نسبتا بالایی کسب کرده ­اند، که حاکی از اهمیت زیاد این عوامل و تاثیرگذاری آنها برای مشتریان بانک مذکور است.
نتایج به­دست آمده از تحقیق قره­چی و دابوئیان (۱۳۹۰) با عنوان «وفاداری کارکنان در تعامل با وفاداری مشتریان صنایع خدماتی» نشان می­دهد که وفاداری کارکنان و وفاداری مشتری، قویاً به هم وابسته­اند. همچنین بین وفاداری کارکنان و کیفیت خدمات، کیفیت خدمات و رضایت مشتری و رضایت مشتری و وفاداری مشتری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
ساتاشانکا[۵۰] (۲۰۱۲) در تحقیق خود با عنوان «کیفیت خدمات بانک، رضایت و وفاداری مشتری در بخش بانکداری اتیوپی» نشان داد براساس نتایج همبستگی، بین ابعاد کیفیت خدمات و رضایت مشتری رابطه معنی­دار مثبتی وجود دارد. آزمون رگرسیون نیز نشان داد کیفیت ارائه خدمات، تاثیر مثبتی بر رضایت مشتری داشته است. تحقیقات نشان می­دهد که حس همدلی و پاسخگویی نقشی مهم در سطح رضایت مشتری داشته و پس از آن تعهد و اعتماد موثر هستند.
عبدالهی (۲۰۰۸) در تحقیق خود برای پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان «ایجاد یک مدل برای وفاداری مشتریان در صنعت بانکداری ایران» با تجزیه و تحلیل اطلاعات دریافت شده از تکمیل پرسشنامه توسط ۴۰۰ نفر، این­گونه نتیجه ­گیری نمود که رضایت، انتخاب، عادت، کیفیت خدمات محسوس و نامحسوس و هزینه تغییر، عوامل مؤثر بر عامل وفاداری است.
در تحقیقات انجام شده توسط آلینا[۵۱] و لااورنتیو-دان[۵۲] (۲۰۰۹) با عنوان «وفاداری مشتری و عوامل مؤثر بر آن در یک محیط خدمات بانکی» که در رومانی صورت پذیرفت، نتایج ثابت کرد سطح وفاداری اعلام شده توسط مشتریان، نه­تنها توسط سطح رضایت، بلکه توسط عواملی مانند: نگرش بانک نسبت به مشتریان خود، سطح اعتماد مشتری نسبت به بانک و یا کارکنان بانک، و همچنین با میزان تعهد مشتری تعیین می­گردد.
در تحقیقات انجام شده توسط اریکسون[۵۳] و شوستر[۵۴] (۲۰۰۸) با عنوان «وفاداری مشتری در بانکداری اینترنتی» که در کشور سوئد انجام شد، نتایج نشان داد رضایت مشتری، تصویر موسسه و شهرت نام تجاری، و گروه سنی مشتریان، از عواملی هستند که بر وفاداری مشتریان برخط (آن لاین) موثر هستند.
بررسی­های سعیدحمید[۵۵] (۲۰۱۲) در تحقیقی با عنوان «اثر بانکداری الکترونیک بر ارزش مشتری و وفاداری مشتری (مطالعه موردی در بانک­های تجاری اردن)»، نشان داد خدمات بانکداری الکترونیک اثر مثبتی بر ارزش و وفاداری مشتری دارد.
کیشادا[۵۶] و وهاب[۵۷] (۲۰۱۳) در تحقیقی با عنوان «عوامل مؤثر بر وفاداری مشتریان در بانکداری اسلامی: مطالعه موردی بانک های مالزی» این­گونه نتیجه ­گیری کردند که نحوه خدمات، ارزش های اجتماعی، تجربه استفاده از خدمات، اعتماد، قابلیت اطمینان، اعتماد و اطمینان به خدمات، رضایت، سطح انتظار، و میزان سهولت استفاده از خدمات بر روی وفاداری مشتریان موثر است.
فراگاتا[۵۸] (۲۰۰۹) در تحقیق خود با عنوان «وفاداری مشتریان موسسات بانکی» در اسپانیا این­گونه نتیجه ­گیری نمود که کیفیت خدمات ارائه شده بانکی با ایجاد رضایت در مشتریان بصورت غیرمستقیم در ایجاد وفاداری مشتریان نقش مثبت دارد، و رضایت مشتریان بصورت مستقیم در وفاداری آنان اثر مثبت ایجاد می­نماید و موجب افزایش استفاده از خدمات بانکی می­ شود.
بخش چهارم
۲-۵- جدول مرور سوابق تحقیق (چارچوب نظری تحقیق)

 

محقق عنوان تحقیق
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1400-08-04] [ 11:31:00 ب.ظ ]




 

 

(‏۳- ۳۳)

 

 

 

 

 

 

 

(‏۳- ۳۴)

 

 

 

 

 

 

 

(‏۳- ۳۵)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Constraints (۳-۳) - (۳-۷), (۳-۹)–(۳-۱۲), (۳-۱۴)–(۳-۱۷) , (۳-۱۹)–(۳-۲۳)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

که در آن ρξ احتمال وقوع سناریوی ξ می­باشد. محدودیت­های (۳-۲۴) تا (۳-۲۹) برای سهولت در فرمول نویسی تعریف شده اند. تابع هدف اول دارای سه عبارت می­باشد؛ عبارت اول امید ریاضی زیان کل سیستم تولیدی و زنجیره تأمین (علت استفاده از کلمه زیان به این دلیل است که از کل هزینه­ های سیستم تولیدی درآمد حاصل از فروش کاسته شده است) و عبارت دوم تغییر پذیری زیان کل سیستم تولیدی و زنجیره تأمین تحت سناریوهای مختلف می­باشد (پایداری جواب). عبارت سوم در واقع پایداری مدل است و میزان غیرموجه شدن مدل را تحت همه سناریوها و با کمک محدودیت کنترلی (۳-۳۴) جریمه می­نماید. متغیر  در این عبارت بیانگر میزان انحراف از موجه شدن محدودیت کنترلی (۳-۳۴) می­باشد. محدودیت­های (۳-۳۲) و (۳-۳۳) محدودیت­های کمکی برای خطی سازی عبارات قدر مطلق هستند و قبلاً در معادله (۲-۱۳) در فصل ادبیات موضوع به آن اشاره شده است. محدودیت (۳-۳۴) یک محدودیت کنترلی می­باشد و تغییر شکل یافته محدودیت (۳-۸) می­باشد، و در واقع برای تعیین مقدار کالایی که به نقاط تقاضا ارسال می­گردد و نیز محاسبه میزان کمبود در نقاط تقاضا و در دوره­ های مختلف بکار می­رود. همانطور که قبلاً در بخش فرضیات اشاره شد به دلیل ماهیت محصولات، امکان نگهداری کالا در نقاطِ تقاضا، بیش از یک دوره وجود ندارد. همچنین محدودیت مورد بررسی به صورت کوچکتر مساوی است و قابل پیش بینی است که این محدودیت به ازای برخی سناریوها موجه باشد و به ازای برخی دیگر از سناریوها غیر موجه شود (کوچکتر مساوی برقرار نشود). از این رو متغیر کنترلی برای محاسبه میزان انحراف از موجه بودن این معادله تحت سناریوهای مختلف تعریف گشته است و ضمن آنکه به طور ضمنی اجازه ناموجه شدن این محدودیت را تحت برخی سناریوها به مدل می­دهد میزان این انحراف را در تابع هدف اول جریمه می­نماید. به عبارت بهتر چنانچه میزان تقاضای هر مشتری در دوره t بعلاوه کمبود در آن نقطه مشتری در دوره­ های قبلی کمتر از میزان کل محصولاتی باشد که به آن نقطه تقاضا ارسال می­گردد، میزان کمبود در دوره جاری برابر خواهد بود با  و با توجه به کمینه سازی تابع هدف، مقدار انحراف از جواب موجه، برابر صفر خواهد بود (). از طرف دیگر چنانچه از مقدار  بزرگتر باشد در این صورت میزان کمبود برابر صفر () و میزان انحراف از موجه بودن تحت سناریوی ξ برابر می شود و نشان دهنده میزان موجودی مورد نیاز در نقطه تقاضای مربوطه است که به دلیل فرضیات مسئله منجر به ایجاد یک جواب ناموجه می­ شود. ذکر این نکته ضروری است که علت عدم امکان نگهداری بیش از یک دوره موجودی در نقاط تقاضا می ­تواند متأثر از ماهیت محصولات نظیر فساد پذیری آن­ها و یا هزینه­ های سرسام آور و تکنولوژی خاص برای نگهداری محصولات باشد. با این وجود، مدل سازی صورت گرفته این امکان را می­دهد تا علی رغم وجود ریسک ناشی از ایجاد موجودی در نقاط تقاضا تحت برخی سناریوها، جواب بدست آمده را قابل قبول تلقی نماید.
پایان نامه - مقاله - پروژه
مدل پیشنهادی دوم؛
در این مدل، یک برنامه­ ریزی ریاضی سه هدفه تصادفی دو مرحله ای برای برنامه­ ریزی کلی تولید-توزیع در یک زنجیره تأمین گسترده دو سطحی توسعه داده شده است. در مدل پیشنهادی، تقاضا و پارامترهای هزینه­ای غیرقطعی در نظر گرفته شده اند. تابع هدف اول کمینه کردن امید ریاضی مجموع هزینه­ های سیستم تولید-توزیع است و تابع هدف دوم کمینه سازی تغییر پذیری هزینه­ های کل سیستم تولید- توزیع می­باشد. تابع هدف سوم بیشینه سازی بهره­وری نیروی انسانی است. بهره­وری از طریق برگزاری دوره­ های آموزشی در کارکنان تولیدی ارتقاء می­یابد و خود را از طریق بهره­وری بیشتر در مدت زمان دسترس پذیری نشان می­دهد. از جمله نکاتی که می­توان به عنوان انگیزاننده[۱۹۹]­های مدل پیشنهادی اشاره کرد عبارتند از:
محققین اغلب بر کمینه کردن هزینه ها و یا بیشینه کردن سود، به صورت تک هدفه تمرکز نموده اند.
بسیاری از مدل­های چند هدفه موجود در ادبیات، یا قطعی هستند و یا تنها عدم قطعیت در تقاضا را در نظر گرفته اند.
بهره­وری نیروی انسانی و تغییرپذیری هزینه ها در حوزه برنامه­ ریزی تولید اغلب مورد غفلت قرار گرفته اند. و این دو مورد، در جهان رقابتی امروز بویژه در شرکت هایی که خود را با تکنولوژی­های نوین هماهنگ نموده اند، کلیدی محسوب می­شوند.
بدین منظور یک مدل برنامه­ ریزی ریاضی چند هدفه تصادفی دو مرحله ای برای برنامه­ ریزی کلی تولید-توزیع تحت شرایط عدم قطعیت در تقاضا و پارامترهای هزینه ای ارائه می­گردد. موضوع بهره­وری کارکنان یکی از دغدغه­ های اصلی محققین و شاغلین در صنعت در چند دهه اخیر است. بسیاری از کارفرمایان و نیز مطالعات تحقیقاتی راجع به نیروی کار بر این موضوع متمرکز شده اند که چه راهکارهای عملی و برنامه ­های تشویقی می­توان در نظر گرفت تا بهره­وری نیروی کار را بهبود بخشید. در عمل، تعریف بهره­وری بسیار دشوار است. بنابراین ضروری به نظر می­رسد که با افزودن یک تابع هدف جدید، مفهوم بهره­وری را هرچند بصورت ضمنی و جزئی در برنامه­ ریزی کلی دخیل نمود. به این ترتیب تابع هدف سوم مدل پیشنهادی، حداکثر نمودن بهره­وری از طریق بیشینه ساختن میانگین وزنی سطوح بهره­وری نیروی کار در بین همه شرکت ها و در طی همه دوره ها می­باشد. به این ترتیب، مدیران شرکت ها تلاش می­نمایند تا بجای افزایش کمّی نیروی کار، بهره­وری نیروی کار را از طریق برگزاری دوره­ های فنی-آموزشی افزایش دهند بویژه در شرکت هایی که خود را به تکنولوژی­های جدید مجهز نموده ­اند (بوث بی و همکاران[۲۰۰] ۲۰۱۰). با این حال این دوره­ های فنی-آموزشی هزینه هایی را نیز به سیستم تولیدی تحمیل می­نماید بنابراین بین تابع هدف هزینه­ و بهره­وری یک تضاد وجود دارد و جواب بهینه در یک تعادل بین اهداف مختلف بدست خواهد آمد.
هرچند ایده افزایش بهره­وری در حوزه برنامه­ ریزی منابع انسانی در نظر گرفته شده است. تاکنون غیر از مقالات منتج شده از این رساله، هیچ کار تحقیقاتی دیگری این مفهوم را در حوزه منابع انسانیِ برنامه­ ریزی کلی تولید-توزیع، بکار نبرده است.
از آنجا که توابع امید ریاضی هزینه کل سیستم تولیدی، تغییر پذیری هزینه ها و بهره­وری نیروی انسانی در تضاد با یکدیگر هستند مدل­سازی در قالب برنامه­ ریزی سه هدفه صورت گرفته است. عدم قطعیت مفروض در تقاضا، پارامترهای تولید و توزیع بصورت برنامه­ ریزی تصادفی دو مرحله ای مدل شده است. به این ترتیب که متغیرهای تصمیم مربوط به تولید به عنوان متغیرهای مرحله اول و متغیرهای تصمیم مربوط به توزیع به عنوان متغیرهای مرحله دوم در نظر گرفته شده اند. بنابراین مدل پیشنهادی یک مدل برنامه­ ریزی چند هدفه تصادفی دو مرحله ای است. برای حل مسئله چند هدفه از رویکرد اپسیلون-محدودیتِ ارتقاء یافته که در فصل مرور ادبیات به رویکرد کلاسیک آن اشاره شده، استفاده می­گردد. که در نهایت یک مجموعه جواب پارتویی را برای تصمیم گیری بدست می­دهد. برای حل مسئله برنامه­ ریزی تصادفی دو مرحله ای نیز از یک رویکرد ابتکاری مبتنی بر تجزیه[۲۰۱] به نام ال-شکل[۲۰۲] بهره گرفته شده است. در این روش از ساختار قابل تجزیه برنامه­ ریزی تصادفی دو مرحله ای استفاده می­ شود. در تولید سناریوها نیز تکنیک نمونه گیری توسعه یافته مونت کارلو[۲۰۳] بکار گرفته شده است.
ویژگی­های بارز این مدل عبارتند از:
برنامه تاکتیکی-عملیاتی (میان مدت)/ زنجیره تأمین دو سطحی (کارخانه­های تولیدی، نقاط تقاضا)/ سه هدفه/ چند کالایی/چند دوره­ای/چند سایتی/
عدم قطعیت: تقاضا و پارامترهای تولید و توزیع غیر قطعی فرض شده و بر اساس سناریوهای مبتنی بر تابع توزیع بیان می­شوند
تصمیمات: برنامه­ ریزی مقدار و زمان سفارشات، برنامه­ ریزی نیروی انسانی، برنامه­ ریزی آموزشی، برنامه­ ریزی تولید در وقت عادی، اضافه کاری و برونسپاری، تنظیم مقادیر موجودی و سفارشات عقب افتاده
روش مدل سازی: برنامه­ ریزی سه هدفه تصادفی دو مرحله ای
اهداف:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:31:00 ب.ظ ]




در صدد ایجاد دینی جهانی است
حقیقت مهم نیست؛ بلکه کارایی مهم است
هر دینی که انسان را آرام کند میتواند دین او محسوب شود
دین و معنویت دو پدیده متفاوتند
ترویج معنویت منهای خدا و منهای عبودیت و عرفان منهای خدا

 

هم تامین معنویت و هم رهحلی برای زندگی اجتماعی
پایان نامه - مقاله
معنویت دارای دو رکن اساسی اخلاق و عرفان است
معنویت همیشه معطوف به اخلاقگرایی است
معنویت اسلامی در قالب معنویت فطری که کاملترین شکل معنویت است معرفی میشود

 

 

 

۲-۹) هوش معنوی
هوش معنوی اولین بار در سال ۲۰۰ از سعی متفکران غربی چاپ شد و این نقطه عطفی بود برای انتشار این موضوع که ذهن چگونه کار میکند. بنابراین هوش معنوی مستلزم راه های چندگانه برای یکپارچگی زندگی درونی ذهن و روح با زندگی بیرونی از امور جهان است( عبداله زاده و همکاران، ۱۳۸۵: ۳۵). با ظهور این پارادایم جدید، اختلاف نظرهایی در رابطه با تعریف و تشریح هوش معنوی، از جمله چگونه عمل کردن، چگونه مورد استفاده قرار گرفتن آن و اینکه آیا این نوع از هوش قابل یادگیری و افزایش است یا نه، بوجود آمد. با وجود این اختلافات تعاریف مختلفی از هوش معنوی توسط صاحبنظران شده است که در ادامه بعضی از این تعاریف ذکر می شوند:
تعریف ایمونز (۲۰۰۰) به تعریف گاردنر از هوش نزدیک شده است و معتقد است که معنویت می تواند به عنوان شکلی از هوش مورد بحث قرار گیرد، چرا که هوش معنوی، نه تنها معنویت، بلکه میزان انطباق پذیری افراد را پیش بینی می کند و قابلیت هایی رابه فرد می دهد که او را برای حل مسائل و دستیابی به اهداف قادر می سازد. در واقع ایمونز معنویت رااز زاویه هوش مورد توجه قرار می دهد و بیان می کند که هوش معنوی، چارچوبی برای شناسایی و سازماندهی مهارت ها و توانمندی های مورد نیاز است؛ به گونه ای که با بهره گرفتن از معنویت میزان انطباق پذیری فرد افزایش می یابد( آمرام، ۲۰۰۹: ۳۵).
هوش معنوی عبارت است از خود آگاهی عمیقی، که در آن فرد هر چه بیشتر از جنبه های درونی خود آگاه می شود، به گونه ای که او تنها یک بدن نیست، بلکه مجموعه ای از فکر، بدن و روح است (سیسک[۴۹]، ۲۰۰۸: ۲۹).
ظرفیتی برای فهم عمیق مسائل مربوط به هستی و داشتن سطوح چندگانه آگاهی ( هوشیاری)، این سطوح چندگانه آگاهی دلالت دارد بر درک ما از رابطه جهان مادی، رابطه ما بادیگران، رابطه ما بازمین و رابطه ما با همه موجودات (وگان[۵۰]، ۲۰۰۲: ۴).
مفهوم هوش معنوی دلالت دارد بر اینکه معنویت می تواند جنبه عملی به خود بگیرد. هوش معنوی نگاهی نتیجه گرا به معنویت افراد دارد. با جمع بندی تعاریف مذکور می توان به این نتیجه رسید که هوش معنوی، مفهومی نتیجه گراست. در واقع افرادی که هوش معنوی بالایی دارند، افرادی هستند که معنویتشان نه تنها برای خودشان، بلکه برای جامعه شان ثمربخش است. این ثمره و نتیجه می تواند به این اشکال متجلی گردد: رشد انطباق پذیری، افزایش آرامش، افزایش بازدهی، درک بیشتر معنای زندگی، زندگی کردن در زمان حال، برقراری ارتباط موثر بادیگران، مسئولیت پذیری، تعهد، خودکنترلی و غیره. بنابراین می توان نتیجه گرفت که هوش معنوی، معنویتی است که به رفتار در آید.در فرهنگ لغت وبستر هوش شامل توانایی فهمیدن، به کاربردن دانش ماهرانه و مورد استفاده قرار دادن نتایج تعریف می شود (عبداله زاده و دیگران، ۱۳۸۸: ۲۳). صاحب نظران مفاهیم نوین هوش، ابعاد غیرشناختی آن را مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند.
سیسک و تورنس (۲۰۰۱) ریشه هوش معنوی را نوشته های باستان و عرفان شرق می دانند. آنها به تأثیر صوفی ها، اسلام، بودا و تائوئیسم اشاره کرده اند (ساغروانی، ۱۳۸۹). هوش معنوی پارادایمی نوین است که بعد از هوش های چندگانه ی گاردنر که در سال ۱۹۸۳ در کتاب چارچوب های ذهن عنوان شده، ظهور یافت ( کریچتون[۵۱]، ۲۰۰۸؛ بنقل از صریحی، ۱۳۹۰). دانا زوهر اولین کسی است که مفهوم هوش معنوی را مطرح نمود (ایمانی راد، حقیق، ۱۳۹۰).
زوهر (۲۰۰۰) هوشی معنوی را ترکیبی از مفاهیم “معنوی” و “هوش” دانسته که مفهوم نوینی را ایجاد کرده است و هوشی است که با بیان کلیت، کمال را به ارمغان می آورد و مسائل بنیادی را مطرح می سازد (باقری و همکاران[۵۲]، ۲۰۱۰). به اعتقاد ویلیسورد (۲۰۰۲) هوش معنوی بیشتر به مفهوم توانایی رفتار با شفقت و حکمت می باشد (آنیماساهون[۵۳]، ۲۰۱۰: ۱۲۲). این هوش کالبدی جهت تشخیص و سازماندهی مهارت ها و توانایی های مورد نیاز است؛ به صورتی که کاربرد معنویت موجب افزایش میزان انطباق پذیری شخص شود (آمرام، ۲۰۰۹).
هوش معنوی، آگاهی از حقایق، ارزشها، اعتبار و اصول اخلاقی فرد است (کینگ[۵۴]، ۲۰۰۸: ۳۴). هوش معنوی روی حفظ عمیق ارزشهای افراد متمرکز است . هوش معنوی با آنچه عامل و تداوم بخش نوآوری و تعهد است (به ویژه زمانی که کار سخت و دشوار است ) مرتبط می باشد( پرایس[۵۵]، ۲۰۰۸: ۳).
۲-۱۰) اصول، ابعاد و مولفه های هوش معنوی
هوش معنوى سازه هاى معنویت و هوش را درون یک سازه جدید ترکیب می کند. در حالی که معنویت با جستجو و تجربه عناصر مقدس، هوشیارى اوج یافته، تعالى و معنا در ارتباط است، هوش معنوى مستلزم تواناییهایى است که از چنین موضوعات معنوى براى تطابق و کنش اثربخش و تولید محصولات و پیامدهاى با ارزش استفاده می کند. به طور کلى مى توان پیدایش سازه هوش معنوى را به عنوان کاربرد ظرفیتها و منابع معنوى در زمینه موقعیتهاى عملى در نظر گرفت. به نظر میرسد که هر بحثی درباره هوش معنوی بدون شناخت دامنه وسیع تجارب معنوی ناکامل خواهد بود. هوش معنوى بر خلاف هوش منطقی که رایانه ها هم داراى آن هستند و بر خلاف هوش هیجانى که در پستانداران عالی نیز وجود دارد، منحصراً خاص انسان است که اساسی ترین و اصلى ترین نوع هوش است (کدخدا، ۱۳۸۹: ۶).
۲-۱۰-۱) اصول هوش معنوی:
سانتوس[۵۶] معتقد است هوش معنوی در مورد ارتباط با آفریننده جهان است. وی این هوش را توانایی شناخت اصول زندگی (قوانین طبیعی و معنوی) و بنا نهادن زندگی بر اساس این قوانین تعریف کرده است. وی اصول زیر را برای هوش معنوی عنوان کرده است:
شناخت و تصدیق هوش معنوی؛ یعنی باور داشتن به این مسأله که ما موجوداتی معنوی هستیم و زندگی جسمانی (در این جهان) موقتی است.
بازشناسی و باور یک موجود معنوی برتر (یعنی خداوند).
اگر خالقی هست و ما مخلوق هستیم، باید کتاب راهنمایی هم وجود داشته باشد.
لزوم شناسایی هدف زندگی (وجود چیزی که انسان را فرا میخواند) و پذیرفتن این نکته که از نظر ژنتیکی بعضی از تواناییها کدگذاری شده اند.
شناختن جایگاه خود در نزد خداوند (شخصیت فرد بازتاب فهم وی از خداوند است).
شناخت اصول زندگی و پذیرفتن این امر که برای داشتن زندگی موفق باید سبک: زندگی و تصمیمات خود را مطابق این اصول شکل داد ( سانتوس[۵۷]، ۲۰۰۶: ۲).
۲-۱۰-۲) خصوصیات هوش معنوی
ایمونز بعضی از خصوصیات هوش معنوی را چنین عنوان میکند:
الف) هوش معنوی نوعی هوش غایی[۵۸] است که مسائل معنایی و ارزشی را به ما نشان داده و مسائل مرتبط با آن را برای ما حل میکنند. هوشی است که اعمال و رفتار ما را در گستره های وسیع از نظر بافت معنایی جای میدهد و همچنین معنادار بودن یک، مرحله از زندگیمان را نسبت به مرحله دیگر مورد بررسی قرار میدهد. (زهر و مارشال، ۲۰۰۰).
ب) هوش معنوی ممکن است در قالب ملاکهای زیر مشاهده شود: صداقت، دلسوزی، توجه به تمام سطوح هشیاری، همدردی متقابل، وجود حسی مبنی بر اینکه نقش مهمی در یک کل وسیعتر دارد، بخشش و خیرخواهی معنوی و عملی، در جستجوی سازگاری و هم سطح شدن با طبیعت و کل هستی، راحت بودن در تنهایی بدون داشتن احساس تنهایی.
ج) افرادی که هوش معنوی بالایی دارند، ظرفیت تعالی داشته و تمایل بالایی نسبت به هشیاری دارند. آنان این ظرفیت را دارند که بخشی از فعالیتهای روزانه خود را به اعمال روحانی و معنوی اختصاص بدهند و فضایلی مانند بخشش، سپاسگزاری، فروتنی، دلسوزی و خرد از خود نشان دهند( غباری بناب، ۱۳۸۶).
بعضی از ویژگیهای فردی که برای بهره گیری از هوش معنوی مفید هستند عبارتند از: خردمندی، تمامیت (کامل بودن)، دلسوزی (مک مولن، ۲۰۰۳ )، دیدگاه کل نگر داشتن، درستی و صحت، ذهن باز داشتن و انعطاف پذیری. (زهر و دریک، ۲۰۰۰ ) این ویژگیها روش های متفاوتی را برای دانستن از طریق روش های غیرزبانی و غیر منطقی مانند رویا، شهود و تجربه عرفانی، جهت دستیابی به سطوح عمیقتر معنا ارائه میکنند. (دسلوریرس[۵۹]، ۲۰۰۰ ؛ به نقل از: نازل، ۲۰۰۴ ).
ویژگیهایی که لازمه هوش معنوی هستند، احتمالاً در کنار تواناییها و فعالیتهای دیگری قرار دارند که عبارتند از: دعاکردن، تعمق، رویاها و تحلیل رویا، باورها و ارزشهای دینی و معنوی، شناخت و مهارت در فهم و تفسیر مفاهیم مقدس و توانایی داشتن حالات فراروندگی. به عنوان مثال، بعضی از حقایق قدیمی همانند آزار نرساندن که فضایل اخلاقی را مورد توجه قرار میدهند، ممکن است به عنوان روشهایی برای تقویت هوش معنوی مطرح باشند. همچنین مسائل معنوی ممکن است شامل مواردی از قبیل تفکر در مورد سؤالات وجودی مانند وجود زندگی پس از مرگ، جستجوی معنا در زندگی، علاقمندی به عبادت و تعمق مؤثر، رشد حس هدفمندی زندگی، رشد رابطه باخود، هماهنگی با قدرت برتر و نقش آن در زندگی خود باشد. (نازل، ۲۰۰۴).
۲-۱۰-۳) مولفه های هوش معنوی
نوبل(۲۰۰۱) و وگان (۲۰۰۳) معتقدند مؤلفه های هشتگانه ای که نشان دهنده هوش معنوی رشد یافته هستند عبارتند از: درستی و صراحت، تمامیت، تواضع، مهربانی، سخاوت، تحمل، مقاومت و پایداری و تمایل به برطرف کردن نیازهای دیگران (نازل، ۲۰۰۴).
مک مولن(۲۰۰۳) نیز معتقد است ارزشهایی مانند شجاعت، یکپارچگی، شهود و دلسوزی از مؤلفه های هوش معنوی هستند. همچنین وی معتقد است بین بصیرت و هوش معنوی رابطه وجود دارد و در مقابل، استرس ضد شهود است. وی یکی از راه های افزایش بصیرت را توجه آرامش بخش عنوان میکند. از نظر مولن نگرانی، تلاش فزاینده و نافرجامی است که به دلیل تأخیر در تصمیم گیری روی میدهد.
نوبل(۲۰۰۱) نیز معتقد است که هوش معنوی یک استعداد ذاتی بشر است. وی با مؤلفه های اصلی امونز برای هوش معنوی موافق است و دو مؤلفه دیگر به آنها اضافه میکند:
تشخیص آگاهانه این موضوع که واقعیت فیزیکی درون یک واقعیت بزرگتر و چندبعدی که ما هوشیارانه و ناهشیارانه با آن به طور لحظه به لحظه تعامل داریم، صورتبندی میشود
پیگیری آگاهانه سلامت روانشناختی، نه تنها برای خودمان، بلکه همیشه برای جامعه.
مارشال و زهر (۲۰۰۰) نیز هوش معنوی را استعداد ذاتی میدانندکه انسان در حل مسائل معنوی و ارزشی خود به کار میگیرد و زندگی را در حالت گسترده از غنا و معنا قرار میدهد. آنان ویژگی های هوش معنوی رشدیافته را اینگونه بیان نمودند:
۱) درجه بالایی از خودآگاهی؛
۲) ظرفیت انعطاف پذیر بودن (سازگاری فعال و خودانگیز)؛
۳) ظرفیت رویارویی با درد و متعالی نمودن آن؛
۴) گرایش آشکار به پرسیدن سؤالهای چرا یا چگونه میشود و جستجوی پاسخهای اساسی؛
۵)ویژگی الهام گرفتن از رؤیا و ارزشها؛
۶) گرایش به دیدن پیوندهایی بین چیزهای گوناگون (کل نگر بودن)؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:31:00 ب.ظ ]




 

 

غیر مغرضانه (Unbiased)

 

قائل نبودن استثنا در اعمال رویه ها برای برخی افراد یا گروه ها
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

 

 

صحت (Accuracy)

 

تصمیم گیری بر مبنای اطلاعات صحیح

 

 

 

معرف تمام دغدغه ها
(Representative of all concerns)

 

لحاظ کردن منافع همه گروه های ذینفع در اعمال رویه ها

 

 

 

قابلیت اصلاح (Correction capability)

 

قابل اصلاح بودن رویه ها در صورت اشتباه بودن

 

 

 

اخلاقیات (Ethics)

 

متکی بر موازین اخلاقی و هنجارهای پذیرفته شده

 

 

 

عدالت تعاملی

 

 

 

عدالت بین فردی (Interpersonal justice)

 

رفتار مودبانه و محترمانه در شان افراد

 

 

 

عدالت اطلاعاتی Informational justice))

 

دادن اطلاعات و توضیحات کافی به افراد

 

 

 

منبع کروپانزانو[۲۶] (۲۰۰۷)
۲-۲-۱-۴-۱ عدالت توزیعی
عدالت توزیعی به انصاف ادراک شده از ستاده ها و پیامدهایی که افراد دریافت می کنند اشاره دارد (ام سی دووال[۲۷]، ۲۰۰۴). البته عدالت توزیعی فقط محدود به عادلانه بودن پرداخت ها نمی گردد بلکه مجموعه گسترده ای از پیامدهای سازمانی از قبیل ارتقا ها، پاداش ها، تنبیه ها، برنامه های کاری، مزایا و ارزیابی های عملکرد را در بر می گیرد، زیرا اقدامات تنبیهی نیز باید در مقایسه با رفتار منفی کارکنان عادلانه باشد. به بیانی دیگر، عدالت توزیعی به درجه انصاف ادراک شده در خصوص توزیع و تخصیص پیامد ها و ستاده های سازمان، در مقایسه با عملکرد و آورده های کارکنان اشاره دارد (لمبرت[۲۸]، ۲۰۰۳).
مبنای مفهوم عدالت توزیعی در نظریه برابری آدامز(۱۹۶۵) و مدل قضاوت عادلانه لونتال[۲۹] (۱۹۸۰)، قرار دارد که در اینجا به طور مختصر به شرح این دو مبنا پرداخته می شود:
نظریه برابری ( آدامز، ۱۹۶۵): اجزاء ساختاری اصلی نظریه برابری، داده ها و ستاده ها هستند. داده ها آن مواردی را که شخص به مثابه کمک های خود به سازمان در نظر می گیرد شامل می شوند و ستاده ها، پاداش هایی را در بر می گیرد که یک فرد از سازمان دریافت می کند. در نظریه برابری چنین بحث می شود که افراد هنگامی که نسبت داده ها به ستاده های خودشان در مقایسه با این نسبت در دیگران مساوی باشد، احساس رضایت می کنند. اگر عدم تساوی ادراک گردد، باعث احساس ناخوشایندی می شود و افراد برای رفع این احساس ناخوشایند، برانگیخته می شوند. وجود عدم تساوی، باعث برانگیخته شدن افراد برای دست یابی به تساوی یا کاهش عدم تساوی می گردد و قدرت این انگیزش به طور مستقیم با اندازه عدم تساوی ادراک شده تغییر می کند. به طور خلاصه نظریه برابری بر عکس العمل ها نسبت به ستاده های نامنصفانه متمرکز می گردد. اگر یک فرد ادراک نماید که ستاده ایی که او دریافت داشته است، نسبت به بعضی استانداردها نامناسب است، آن فرد عدم رعایت عدالت توزیعی را تجربه می نماید. نظریه برابری، یک مفهوم تک بعدی از عدالت توزیعی را به کار می گیرد و فرض می کند که افراد در مورد میزان رعایت انصاف در پاداش های خودشان یا دیگران، تنها براساس اصل شایستگی قضاوت می کنند.
شکل۲-۱ : نظریه برابری آدامز
نهاده فرد
ستاده فرد
نهاده (دیگری)
ستاده(دیگری)
پیوست ها منبع: آدامز (۱۹۶۵)
مدل قضاوت عادلانه (لونتال، ۱۹۸۰): عدالت توزیعی، غالبا از دیدگاه افرادی که ستاده ها را دریافت می کنند، مورد بحث قرار گرفته است. اما لونتال عدالت توزیعی را از دیدگاه افرادی که عمل تخصیص را انجام می دهند مورد بحث قرار داده است. مدل قضاوت عادلانه لونتال، یک نگرش فعالانه تری را نسبت به نظریه برابری درنظر می گیرد. در این نظریه، لونتال بیان می دارد که افراد در مورد میزان استحقاقشان با بهره گرفتن از چندین قانون عدالت مختلف، قضاوت می نمایند. او بیان می دارد که اساساً سه قانون عدالت توزیعی وجود دارد که عبارتند از:
الف) قانون کمک ب) قانون تساوی ج) قانون نیازها.
مدل قضاوت عادلانه یک توالی چهار مرحله ای را که فرد طی آن عدالت پیامدها را ارزیابی می کند، در نظر می گیرد، بدین صورت که:

 

 

  • فرد تصمیم می گیرد که کدام یک از قوانین عدالت را استفاده کند و چگونه به آن وزن بدهد؛

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:30:00 ب.ظ ]




 

نام متغیر

 

ضریب

 

انحراف معیار

 

آماره t

 

Prob

 

 

 

LM2(-1)

 

۵۵/۰

 

۰۹۷/۰

 

۶۱/۵

 

۰۰/۰

 

 

 

LY

 

۸۲/۰

 

۱۵/۰

 

۳/۵

 

۰۰/۰

 

 

 

LR

 

۳۱۷/۰-

 

۰۷۹/۰

 

۹۸/۳-

 

۰۰/۰

 

 

 

C

 

۰۲/۴-

 

۷۷/۰

 

۲/۵-

 

۰۰/۰

 

 

 

تفسیر الگوی کوتاه‎مدت نقدینگی:
ضرایب الگو نشان می‎دهند رابطه کوتاه‎مدت بین تولید ناخالص داخلی و نقدینگی مستقیم و معنی‎دار بوده و رابطه کوتاه‎مدت بین نرخ سود علی‎الحساب سپرده بانکی نیز معکوس می‎باشد؛ با این تفسیر که متغیرها در سطح اطمینان ۹۵ درصد معنی‎دار می‎باشد؛ همانگونه که در مبانی نظری مطرح شده است. همچنین در مقایسه ضرایب با یکدیگر، تولید ناخالص داخلی بیشترین نقش توضیح دهنده را بر نقدینگی دارد و می‎توان اینگونه بیان نمود که به ازای هر یک درصد تغییر در لگاریتم تولید ناخالص داخلی ۸۲ درصد نقدینگی تغییر می‎کند. ضریب لگاریتم نقدینگی سال قبل نیز با مقدار (۵۵/۰) دارای توضیح دهندگی نسبتاً خوبی در مقایسه با سایر متغیرهای مدل است. و اما کشش تقاضای نقدینگی نسبت به نرخ سود علی‎الحساب بانکی نیز برابر با ۳۱ درصد می‎باشد. نتیجه آزمون بنرجی بدین صورت است:
آماره t محاسبه شده توسط آزمون بنرجی در مقایسه با کمیت بحرانی ارائه شده توسط بنرجی و دیگران برابر با (۳٫۳۵-) در سطح اطمینان ۹۵ درصد بزرگتر بوده، لذا فرضیه H0 را نمی‎توان پذیرفت و وجود رابطه تعادلی بلندمدت میان متغیرهای الگو تأیید می‎شود.
در مقایسه رابطه برآورد شده فوق با رابطه‎ای که در آن نرخ ارز موزون به عنوان متغیر جانشین پول مطرح شده است، همانطور که مشاهده می‎گردد وجود این متغیر، تنها ضریب نرخ سود علی‎الحساب را به طور ناچیز متأثر می سازد؛ به طوریکه تنها ۱/۰ تغییر در برآوردهای صورت گرفته در دو رابطه کوتاه مدت وجود داشته است.
د) رابطه تعادلی بلندمدت تقاضای نقدینگی (M2) بدون احتساب نرخ ارز
با اطمینان از وجود رابطه بلندمدت بین متغیرهای الگو، نتایج حاصل از برآورد الگوی بلندمدت مرتبط با ARDL(1,0,0,0) برای تقاضای مانده واقعی پول در جدول (۳-۵) نشان داده شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
جدول ۳-۵- نتایج برآورد ضرایب بلندمدت الگوی تقاضای پول به روش ARDL بر اساس معیار شوارتز بیزین بدون نرخ ارز موزون

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:30:00 ب.ظ ]