فاجعه‌آمیز کردن طبی[۲۸۲]
فاجعه‌آمیز کردن هیجانی
فاجعه‌آمیز کردن بیرونی[۲۸۳]
۸- گرفتار[۲۸۴] ـ خودتحول نایافته[۲۸۵]
این طرحواره‌ غالب اوقات شامل درگیر شدن هیجانی افراطی و نزدیکی بیش از حد فرد با دیگران است. این افراد باور دارند که فردیت بهم ریخته‌ای دارند و در نتیجه، بدون حمایت مستمر دیگران قادر نخواهند بود که عملکرد مناسبی داشته باشند و به زندگی خود ادامه دهند. همچنین، احساس هم‌جوشی مستمر با دیگران و هویت فردی بی‌کفایت از دیگر مشکلاتی است که این افراد دارند. در نتیجه، احساس پوچی مزمن، بی‌هدفی و پوچ‌گرایی می‌کنند.
۹ - شکست[۲۸۶]
در این طرحواره‌، باور بر این است که فرد به طور غیرقابل اجتنابی در زمینه‌های مختلف شکست خواهد خورد و نمی‌تواند به سبک با کفایتی به حد همتایان خود برسد.
حیطه‌ی سه: حد و مرزهای مختل[۲۸۷]( محدودیت های مختل)
نقص در حد و مرزهای درونی، بی‌مسوولیتی در قبال دیگران و یا فقدان هدف گزینی طولانی مدت از مشخصه‌ های این حیطه است. این مشکلات منجر به عدم رعایت حقوق دیگران، عدم همکاری با دیگران، اقدام به کارهای غیرقانونی و عدم برنامه‌ریزی شخصی واقع‌گرایانه می‌شود. خانواده‌های این افراد، اغلب خانواده‌های بسیار دخالت کننده و سهل‌گیر هستند که حس برتر بودن را در فرد القا می کنند. در برخی موارد، کودک ممکن است به دلیل عدم رعایت قانون مورد تنبیه قرار نگیرد و یا مراقبت، راهنمایی و هدایت کافی را دریافت نکند.
طرح‌واره‌های این حیطه عبارتند از:
۱۰- استحقاق[۲۸۸] ـ بزرگ منشی
در این طرحواره‌ ، فرد معتقد است که از دیگران بالاتر و ارجح‌تر است و بنابراین، مستحق دریافت حقوق ویژه می‌باشد. احترام به قانون و حقوق دیگران در این افراد مشاهده نمی‌شود. معمولا این افراد هر کاری را در هر زمانی که دوست داشته باشند، بدون در نظر گرفتن واقعیت‌های موجود و ضرر به دیگران، انجام می دهند و به منظور کسب قدرت یا کنترل، تأکید اغراق‌آمیزی بر برتر بودن خود دارند. سعی بسیاری می‌کنند که بر دیگران غالب شوند، نقطه‌نظرهای خود را به دیگران تحمیل می‌کنند و رفتارهای دیگران را در جهتی که تمایل دارند، هدایت می‌کنند، بدون این که با آنها همدلی داشته باشند و یا احساسات آنها را در نظر بگیرند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۱۱- خودکنترلی بی‌کفایت ـ خود قانون‌مندی ناکارآمد[۲۸۹] (خویشتن داری و خود انضباطی ناکافی)
افراد دارای این طرحواره‌ نمی‌توانند به طور کارآمدی خود را کنترل کنند، تحمل ناکامی در کسب اهداف فردی در آنها بسیار ناکارآمد و مختل است و در صورت ناکامی، به صورت بسیار افراطی هیجان‌های خود را بیان می‌کنند و تکانشی رفتار می‌کنند.
حیطه‌ی چهار: هدایت شدن توسط دیگران[۲۹۰]( دیگر جهت مندی)
افرادی که در این حیطه قرار می‌گیرند تأکید زیادی بر ارضای نیازهای دیگران در مقایسه با نیازهای خودشان دارند و این کار را برای کسب تأیید، حفظ ارتباط عاطفی و اجتناب از تنبیه انجام می‌دهند. خانواده‌ای که این افراد در آن رشد یافته‌اند، خانواده‌هایی هستند که پذیرش شرطی را برای کودک فراهم کرده بودند. به این معنا که کودک باید جنبه‌های مهمی از خودش را سرکوب کند تا بتواند عشق، توجه و تأیید کسب کند. در چنین محیطی، نیازها و خواسته‌های گروه به نیازها و احساس‌های کودک ارجح است.
۱۲- اطاعت[۲۹۱]
در این طرح‌واره‌، فرد خود را در کنترل اغراق‌آمیز از جانب دیگران احساس می‌کند که به دو شکل ظاهر می‌شود:
اطاعت از نیازها
اطاعت از هیجان‌ها
این افراد بر این باورند که آرزوها، نقطه‌نظرات و احساس‌های آنها بی‌ارزش هستند یا برای دیگران مهم نیستند. این افراد به طور مکرر شاکی هستند و نسبت به عدم ارضای نیازها و هیجان‌های خود بسیار حساس هستند. معمولاً این وضعیت منجر به خشم، که خود را با علایم غیرانطباقی مثل رفتارهای پرخاشگر ـ منفعل یا برون‌ریز نشان می‌دهد، می‌گردد.
۱۳- ایثار[۲۹۲]
در این طرحواره‌، فرد به طور داوطلبانه به دنبال ارضای نیازهای دیگران است، حتی اگر نیازهای خودش برآورده نشود. دلایل عمده این افراد عبارتند از پیشگیری از ایجاد هرگونه ناراحتی و درد و رنج در دیگران، اجتناب از احساس گناه ناشی از خودخواه بودن و تداوم ارتباط با دیگران و اغلب منجر به حساسیت حاد به درد و رنج در دیگران می‌گردد.
۱۴- پذیرش جویی ـ جلب توجه[۲۹۳]
افراد دارای این طرح‌واره‌، تأکید افراطی برکسب تأیید، بازشناسی یا توجه از جانب دیگران دارند تا به این وسیله بتوانند یک تجربه‌ی ذهنی ایمن از خود به دست آورند. تجربه‌ی ذهنی فرد از اعتماد به نفس خودش، به طور بنیادین به واکنش‌های دیگران بستگی دارد. گاهی اوقات این طرحواره‌ در این افراد، موجب تأکید اغراق آمیز بر ظاهر، توجه و احترام می‌شود.
۲-۲-۴-۵ حیطه‌پنج: گوش به زنگی بیش از حد و بازداری[۲۹۴]
در این حیطه، تأکید افراطی بر سرکوبی احساس‌های خودانگیخته، تکانه‌ها و انتخاب‌ها و پیروی از قوانین غیرقابل انعطاف و تدوین شده است، حتی اگر به قیمت از دست دادن شادی، بیان خود، آرامش، روابط بین فردی نزدیک و سلامتی باشد. خانواده‌ای که این افراد در آن پرورش یافته‌اند، معمولاً تنیبه کننده و تقاضا کننده، کمال‌گرا، پیرو قوانین، سرکوب‌کننده هیجان‌ها و اجتناب از خطا، شادی و آرامش بوده است. طرح‌واره‌های این حیطه عبارتند از:
۱۵- منفی گرایی ـ بدبینی[۲۹۵]
در این طرحواره‌، تمرکز مستمر و نافذی بر جنبه‌های منفی زندگی، از جمله مرگ، فقدان، گناه، تعارض، خیانت و غیره وجود دارد و در عین حال، جنبه های مثبت زندگی کوچک شمرده می‌شوند یا نادیده گرفته می‌شود. معمولاً شامل یک ترس غیرطبیعی از خطا کردن است، خطایی که ممکن است به مشکلاتی مثل مشکلات مالی، فقدان، تحقیر و سرافکندگی منجر شود. چون این افراد نتایج منفی را به طور اغراق‌آمیزی ادراک می‌کنند، لذا به طور مکرر دچار نگرانی مزمن، گوش به زنگی و بلاتصمیمی هستند.
۱۶- بازداری هیجانی[۲۹۶]
در این طرحواره‌ فرد احساسات، ارتباطات و رفتارهای خودانگیخته خود را محدود می‌سازد. معمولاً از عدم تأیید توسط دیگران، احساس شرم یا از دست دادن کنترل اجتناب می‌کند. شایع‌ترین جنبه‌های این بازداری شامل موارد زیر است: ۱- بازداری از خشم و پرخاشگری؛ ۲- بازداری از تکانه‌های مثبت؛ ۳- مشکل در بیان آسیب‌پذیری یا ارتباط آزادانه با احساس‌ها، نیازها و غیره؛ ۴- تأکید افراطی بر سرکوبی هیجان‌ها.
۱۷- معیارهای سرسختانه/ عیب‌جوبی افراطی[۲۹۷]
باور زیربنایی در این طرحواره‌ این است که فرد باید تمامی تلاش خود را انجام دهد تا بتواند به استانداردهای درونی شده بسیار سخت در مورد رفتار و عملکرد، به منظور اجتناب از سرزنش برسد. این افراد، غالب اوقات احساس در فشار بودن دارند و اختلال واضحی در کسب لذت، آرامش، اعتماد به نفس و رضایت در روابط بین فردی دارند. این طرحواره‌ خود را به صورت کمال‌گرایی، قوانین غیرقابل انعطاف و درگیری ذهنی با زمان و کارآمدی نشان می‌دهد.
۱۸- تنبیه[۲۹۸]
در این طرحواره‌، اعتقاد بر این است که فرد هنگامی که خطایی مرتکب شده، باید شدیدا تنبیه شود و در قبال افرادی که استاندارها را رعایت نمی‌کنند شدیدا پرخاشگر، بی‌تحمل، تنبیه کننده و خشمگین است. معمولاً، این طرح‌واره‌ خود را به صورت دشواری در بخشیدن خود یا دیگران در هنگام ارتکاب خطا نشان می‌دهد (به نقل از یانگ و همکاران، ۲۰۰۳؛ بارلو، ۲۰۰۲؛ سیموس، ۲۰۰۲؛ تاریر و همکاران، ۲۰۰۸).
۵-۴-۲-سبکهای طرحواره
باید توجه داشت که غالب بیماران ترکیبی از طرحواره های مختلف و پاسخهای مقابله ای دارند یعنی گاه اجتناب، گاه تسلیم و برخی اوقات نیز جبران افراطی را بکار می گیرند. بنابر این می توان گفت سبک طرحواره شبکه ای منسجم و یکپارچه از مولفه های شناختی، هیجانی، انگیزشی و رفتاری یک یا چند طرحواره ناسازگار اولیه و راهبردهای مقابله ای مختلفی است که فرد در پاسخ به این طرحواره ها برمی گزیند.آنچه مهم است آنست که درمانگر درصدد چرخش بر می آید یعنی حرکت بین سبکها و خروج از یک سبک ناکارآمد به سمت یک سبک طرحواره ای کارآمدتر و سالمتر تا بدین وسیله در مسیر فرایند ترمیم طرحواره گام بر دارد.
۶-۴-۲-انواع سبکهای طرحواره ای :
یانگ و همکاران(۱۹۹۵) سبک های طرحواره ای را در قالب ۴ طبقه عمده مطرح کرده اند:

 

    1. سبکهای کودک که عبارتند از: کودک آسیب پذیر، کودک عصبانی، کودک تکانشی – بی انضباط و کودک خوشحال

 

    1. سبکهای مقابله ای ناسازگار : تسلیم شونده فروتن، محافظ جدا افتاده، وجبران کننده افراطی

 

    1. سبکهای پدر و مادری ناسازگار : پدر و مادر تنبیه گر، و پدر و مادر متوقع

 

    1. سبک بزرگسال سالم

 

۷-۴-۲-کنش های طرحواره
از نگاه یانگ(۱۹۹۸) طرحواره ها دو کنش متفاوت دارند که عبارتند از : تداوم طرحواره و ترمیم آن

 

    1. تداوم طرحواره :

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...