کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



«آنتی آرنه، پژوهشگر فنلاندی، در سال ۱۹۱۵ بر اساس تیپها، فهرستی به نام “فهرست تیپ‌های قصه” تهیه کرد. این فهرست براساس روش ده دهی دیوئی عمل میکند؛ چنانکه برای هر تیپ یک شماره اصلی در نظر میگیرد که این شماره خود زیر مجموعههایی را در برمیگیرد. بعدها تامپسون افسانهشناس آمریکایی مواردی را به آن افزود. صرفنظر از شیوهی مؤثر این تقسیمبندی، مبنای تقسیمبندی آرنه/ تامپسون چندان روشن و منطقی نیست»(همان،۳۱).
پایان نامه - مقاله - پروژه
اولریش مارزلف، قصهشناس آلمانی، محقق دیگری است که کتابی با عنوان طبقهبندی قصه‌های ایرانی“ را منتشر کرده است. تقسیمبندی وی با دیگر تقسیمبندیها تفاوتهایی دارد؛ زیرا وی تنها قصههای شفاهی را اساس کار خود قرار داه است. در حالی که دیگر پژوهشگران بخشی از از ادبیات مکتوب و قصههای بلند را نیز در تقسیمبندی خود قرار دادهاند. در این پایان نامه، با توجه به جامعیت اثر مارزلف نسبت به دیگران و در دسترس بودن آن، منبع کار قرار گرفته است.
۲-۳-کارکردهای قصههای عامیانه
قصههای عامیانه کارکردهای گوناگون دارند، اولین کارکردی که در برخورد با این قصهها به نظر میآید، این است که این قصهها را صرفاً برای سرگرمی و آموزش کودکان دانست. در حالی که این کمترین و کوچکترین کارکرد این قصههاست.
قصه، هنری است که نزد انسانهای نخستین کارکردهای مختلفی داشته است. گروهی قصه را بر تفکر مقدم میدانند و به عبارت بهتر قصه‌گویی را مرحلهی ابتدایی تفکر انتزاعی میشمارند و معتقدند که اولین اقوام انسانی تفکر را نه با کمک مفاهیم و تصورات، بلکه با تصاویر شاعرانه انجام میدادند. مطالب خود را به صورت داستان نقل میکردند و با خط هیروگلیف چیزی مینوشتند (تقوی، ۱۳۷۶: ۳).
پس اولین کارکرد قصه، وسیلهای برای تفکر، انتقال تجربه و تثبیت زندگی است، علاوهبراین قصهها ابزاری برای بیان آرزوها و امیال انسانی هست، به این دلیل که قصه توصیف زندگی است، خواسته ها و امیال را به وسیلهی آن بهتر میتوان تصویر کرد. « انگیزهی اصلی روی آوردن انسان به هنر و ادبیات، به تعبیر روانشناسان گریز از تنگناها و ارضای برخی امیال سرکوب شده است»(تقوی: ۱۳۷۶،۴). کارکرد دیگر قصهها، بیان باورهای اسطورهای مردم است، در قصههایی که به اساطیر پرداخته، میتوان به ارتباط انسان با خدایان و دیگر موجودات طبیعت پیبرد، البته «این خدایان خود بازتابی از نیروهای طبیعت و انعکاس خواسته های آدمی» (همان، ۶) است.
کارکردهای متفاوت قصه را برای انسان میتوان انها را چنین دستهبندی کرد:
سرگرمی
تاریخ
وسیلهای برای بیان مسائل اجتماعی
ابزاری برای تشفی دردها و نیازهای روحی و روانی.
به همین دلیل است که میتوان قصهها را از رویکردهای مختلف نقد و بررسی کرد. در این پایان نامه سعی شده است که قصهها از سه منظر نقد اسطورهای، نقد اجتماعی و نقد روانشناسی مورد بررسی قرار گیرد. در ذیل به معرفی مختصر این رویکردها میپردازیم.
۲-۳-۱-رویکرد اسطورهای
نقد اسطورهای از رویکردهای تقریبا جدید در حوزهی نقد است. این نقد در اوایل قرن بیستم در غرب آغاز شد. در تعریف اسطوره باید گفت که « اسطوره (myth) داستانهای کهنی است که زمانی در نزد اقوام باستانی حقیقت تلقی میشده است؛ اما امروزه جنبهی افسانهیی یافته و کسی بدانها باور ندارد. اسطوره زمانی تارخ بوده است و امروزه، جنبهی داستانی یافته است»(شمیسا«۱»، ۱۳۸۳: ۲۳۳).
همزمان با اوجگیری تحقیقات مردمشناسی مشابهتهایی میان افسانهها و اساطیر کشف شد، همین مسأله باعث شد که برخی اساطیر را با قصههای پریان و فولکلور یکی بدانند، در صورتیکه فولکلور قصهها و روایاتی غالباً پندآموز و برای بیان تجربه‌های زندگی است که میتواند از اساطیر و باورهای اساطیری نیز بهره گیرد.
ماکس مولر، لوی اشتروس، میرچا الیاده، دی.اچ. لارنس، جیمز فریزر و… از کسانی هستند که این نوع نقد را آغاز کردند و هر کدام نظریات خاص خود در مورد اسطوره و نقد اسطورهگرا دارند. مهم‌ترین کارکرد اسطوره، «کشف و آفتابی کردن سرمشقهای نمونهوار همه‌ی آیین‌ها و فعالیت‌های معنی‌دار آدمی از تغذیه و زناشویی گرفته تا کار، تربیت، هنر و زندگی است»(علی‌پور،۱۳۸۱: ۱۰».
منتقد اسطورهای در پی کشف رازهای ازلی و پیامهای نمادینی است که تقریبا در سراسر جهان با مفاهیم مشترکی در آثار ادبی تکرار میشود، مفاهیمی که در همهی اعصار و جوامع شاهد آن هستیم، از جمله نفاق بین پدر و پسر، ستایش بارآوری، نفرت از خشکسالی، برخورد با مسألهی مرگ و… . شمیسا مهمترین اصطلاحات در حوزهی اسطورهها را در کتاب انواع ادبی خود چنین برمیشمرد: توتم، تابو، کهنالگو، صور مثالی، آنیمیسم و… . بخشی از این مفاهیم در بررسی قصهها به تفصیل توضیح داده شده است. نقد اسطورهگرا با روانشناسی(یونگ) ارتباط تنگاتنگ دارد. روانشناسانی چون یونگ اسطوره را رؤیایی جمعی میدانند، « بر این اساس هر اثر ادبی زادهی رؤیای جمعی انسان است. مطابق این تعریف هر نویسنده یا شاعری میتواند یک اسطورهپرداز باشد»( اسماعیلپور، ۱۳۸۲: ۲۳).
۲-۳-۲-رویکرد اجتماعی
از دیگر رویکردهایی که به بررسی ادبیات میپردازد و به ارتباط آن با نظام اجتماعی توجه می‌کند، نقد جامعهشناسانه است. جامعهشناسی ادبیات، علمی بین رشتهای است که چندان به آن پرداخته نشدهاست. «هدف از جامعهشناسی اثر هنری، ابتدا تحلیل اثر برای یافتن معانی آشکار و پنهان آن و در مرحلهی بعد ربط دادن این معانی به ساخت جامعهی معاصر اثر می‌باشد» (راودراد،۱۳۸۶: ۶۷).
بررسی ادبیات و هنر با توجه به عوامل بیرونی نظیر علوم اجتماعی و تأثیر و تأثر آن از قرن نوزدهم میلادی آغاز میشود. از نامآوران این عرصه میتوان به مارکس، لوکاچ، گلدمن، باختین و … اشاره کرد. نعمتالله فاضلی در مقالهای عامل یکپارچگی اثر هنری را وابسته به جهانبینیای گروهی میداند که اثر را پدید اورده و همین جهانبینی عامل تمایز گروه های مختلف اجتماعی از هم میشود.« بیان جهانبینی، یعنی مجموعهی آرزوها، احساسها و اندیشههایی که اعضاء گروهی و بیشتر افراد طبقهای را به هم میپیوندد و آنها را در برابر گروه یا طبقهای دیگری قرار میدهد. یکپارچگی هر اثر، بستگی به این جهانبینی دارد» (فاضلی،بیتا: ۱۱۹). جامعهشناسان هنر و ادبیات با دو رویکرد به بررسی آثار هنری و ادبی میپردازند، رویکرد بازتاب و رویکرد شکلدهی. در رویکرد بازتاب به تأثیر جامعه بر هنر توجه میشود و علاقهمندان به آن معتقدند، هنر(اثر هنری) بازتاب وقایعی است که در یک جامعه رخ میدهد.
براساس این رویکرد آثار هنری همانند آینهای جامعهی معاصر خود را بازمیتابانند، البته همانطور که آینه تنها بخشی از واقعیت گزینش شدهی مورد نظر را در چارچوب قاب خویش بازتاب میدهد، آثار هنری نیز بخشی از جامعه را به نمایش میگذارند. آثار هنری به تناسب تواناییها، ارزشها و معیارهای هنرمند ممکن است به میزان متفاوتی واقعیت را به نمایش بگذارند یا از آن انحراف حاصل نمایند. در مقابل رویکرد شکلدهی قرار دارد و آن مبتنی براین باور است که هنرها در مرتبهای بالاتر از جامعه قرار دارند و هنرمند با ارائه ارزشها و ایدئولوژیهای جدید در اثرش، آنها را در جامعه طرح و نهادینه میکند، بنابراین بسیاری از تغییرات ارزشی و رفتاری در جوامع مختلف تحت تأثیر آثار هنری رخ میدهند (راودراد، ۱۳۸۶: ۶۸-۶۹).
این پایان نامه سعی دارد که با توجه به محتوای قصهها به شناخت بهتر جامعه و جهانبینی حاکم بر آن دست یابد، لذا رویکرد بازتاب در این مورد کارآمدتر و مؤثرتر است.
۲-۳-۳-رویکرد روانشناسانه
همانگونه که پیشتر هم گفته شد، قصهها گریزگاهی مناسب برای رهایی مردم از تنگناهای سخت زندگی هستند و به همین دلیل رویکرد دیگری که میتوان قصهها را از آن منظر مورد بررسی قرار داد ، رویکرد روانشناسانه است. توجه روانشناسانه به اثر در نقد قدیم نیز جایگاهی داشته که البته با نقد روانشناسی معاصر متفاوت است. « در نقد روانشناسی قدیم از مسائلی چون وجدان نویسنده، جذبه و الهام و در نقد روانشناسانهی جدید از مسائلی چون ضمیر ناخودآگاه فردی و جمعی»( شمیسا«۱»،۱۳۸۳: ۲۱۷)، عقدههای روانی و … بحث میشود. « این رویکردمیتواند سرنخهای مهم بسیاری برای کشف رازهای نمادین (درونمایهای یا موضوعی) یک اثر هنری ارائه دهد»( گورین و همکاران،۱۳۷۰: ۱۴۱).
نقد روانشناسی جدید با آراء فروید شروع شد و با آدلر و یونگ ادامه یافت، هرچند نظرات آدلر و یونگ با فروید مخالف بود؛ اما این دو ابتدا از شاگردان فروید بودند. فروید، هنرمندان را در حکم بیماران روانی میدانست و معتقد بود که ذهن آدمی داراری سه سطح ناخودآگاه، نیمه‌خودآگاه و خودآگاه است. فروید همانطور که برای روان یا ذهن آدمی به سه بخش قائل است، ساختار شخصیتی را هم از سه جزء مرکب میداند: فرامن، من و نهاد.
نهاد، سرچشمهی نیروهای روانی است و در راه کسب لذت و پرهیز از درد فعالیت میکند و چون به دنبال لذت مطلق است، باید کنترل شود و کنترل آن بر عهدهی من و فرامن است. من باعث ارتباط فرد با جهان واقعیت است و باعث میشود تا با قوانین اجتماعی سرکند. کار من ایجاد تعادل بین منازعات نهاد و فرامن است. من را میتوان نمایندهی عقل دانست که نهاد را، نمایندهی نفس اماره، کنترل میکند. فرامن آن بخش از شخصیت است که به ارزشها بها میدهد ( شمیسا،(۱) ۱۳۸۳: ۲۱۹-۲۲۰).
روانشناسان معتقدند همانگونه که هر فردی ناخودآگاهی خاص خود دارد که معروف به ناخودآگاه فردی است، روان بشریت هم به صورت همگانی ناخودآگاهی دارد که به ناخودآگاه جمعی معروف است. در میان روانشناسان فروید بیشتر طرفدار ناخودآگاه فردی و یونگ بیشتر طرفدار ناخودآگاه جمعی بود. نوع نگرش یونگ به روانشناسی، این نقد را به رویکرد اسطورهای بسیار نزدیک میکند. یونگ معتقد است در میان این ناخودآگاه جمعی، صوری مشترک میان همهی انسانها وجود دارد که وی آنها را صور مثالی یا کهن الگو معرفی می‌داند. وی بین اساطیر و این صور مثالی ارتباط برقرار میکند و میگوید:
اساطیر ابزاری هستند که صور مثالی، به ویژه گونه های ناخودآگاه آن، به واسطهی آنان در ضمیر ناخودآگاه متجلی و بیان میگردد. یونگ بعدها نشان داد که صورمثالی در رؤیاهای افراد به تبلور می‌رسند، بهطوری که میتوان گفت که رؤیاها اسطورههای فردی و اسطورهها رؤیاهای غیر فردی شدهاند(گورین و همکاران،۱۳۷۰: ۱۹۳).
از صورتهای مثالی که یونگ معرفی میکند و در قصههای عامیانه کاربرد داشته، میتوان به سایه، آنیما، آنیموس و مادر مثالی اشاره کرد. مطلب دیگری که در روانشناسی مطرح است و در قصهها نیز وجود دارد، بحث عقدههای روانی است. « آدمی در طی زندگی خود مکرراً دچار وازدگی میشود و این وازدگیهای پیاپی ایجاد عقده میکند»(شمیسا(۱)،۱۳۸۳: ۲۲۱). از معروفترین عقدهها که در قصهها هم بارها به آن اشاره شده، عقدهی ادیپ است. این عقده به بیان وابستگی دختر به پدر و حسادت پسر به پدر یا برعکس میپردازد.
فصل سوم
بررسی محتوایی قصه‌ها
۳-۱- آب حیات و بختک
* خلاصهی قصه
اسکندرکه بر شرق و غرب عالم حکم میکرد، روزی در طلب آب حیات به سمت ظلمات حرکت کرد. در راه بسیاری از لشکریانش تلف شدند تا به دهانهی غار رسید. هرچه کوشش کردند، اسبها به غار نرفتند. پدر پیر اسکندر گفت: « مادیانها را جلو بکشید تا اسبها به دنبال آنها بروند». همین کار را کردند و نتیجه داد. بعد از رسیدن به چشمهی آب حیات، اسکندر مشکی پر از آب کرد و برگشتند. اسکندر مشک را به غلامش داد تا از آن مراقبت کند. بعد از مدتی، غلام به خواب رفت و در همین حین کلاغی آمد، مشک را سوراخ کرد و مقداری از آن را نوشید، وقتی غلام بیدار شد، مشک پاره شده را دید که فقط چند قطره از آن باقی مانده بود. غلام هم آن چند قطره را خورد. اسکندر بیدار و متوجه ماجرا شد. غلام را به قصد کشت زد و گوش و بینی او را برید؛ اما چون غلام آب حیات خورده بود، زنده ماند و بهصورت بختک درآمد. اسکندر حریص هم بهرهای از آب حیات نبرد و تنها غلام و کلاغ عمر طولانی پیدا کردند.
عناصر اساطیری
¨ شخصیت های اساطیری
- اسکندر
شخصیت اصلی این قصه، اسکندر است که به جست و جوی آب حیات میرود؛ اما ناکام باز میگردد. در نگاه نخست اسکندر شخصیت تاریخی است که میخواست تاریخ خویش را به ثبت برساند؛ اما «گاه آنقدر در وصف اقتدارش سخن گفتهاند که به یکی از ماندگارترین اسطوره‌های ذهنی بشر تبدیل شدهاست» (رحیمی(۱)،۱۳۹۱: ۱۵۶). درباره‌ی تولد او و پدرش نیز افسانه‌های بیشماری شکل گرفتهاست.
به گفتهی پلوتارک، اسکندر را پسر فیلیپ نمی‌دانستند بلکه بر این باور بودند که مادرش، المپیاس که خدمتکار معبد آپولون در جزیرهی ساموتراس بود، از راهب بزرگ خدا بار گرفت و برخی او را فرزند بازپسین فرعون نکتانبو دانستهاند، حتی برای قداست بخشیدن به شخصیتش، او را فرزند زئوس نیز دانستهاند و پیشینهای خدایی برای او قائل شدهاند (ستاری، ۱۳۸۰: ۹۴-۹۵و ۱۱۴-۱۱۵).
یاحقی نیز در فرهنگ اساطیر می‌گوید: « مورخان یونانی نژاد او را از طرف پدر به نیم رب‌النوع هرکول و از طرف مادر به آشیل می‌رسانند» (یاحقی، ۱۲۴:۱۳۸۶).
اسکندر در این قصه، شخصیتی حریص و جاه‌طلب دارد. درباره‌ی تولد او و زندگی‌اش صحبتی به میان نیامده، تنها به فتوحات وی با این عنوان که بر شرق و غرب عالم حکم می‌کرد، اشاره شده است.
-پدر پیر اسکندر
وجود پدر پیر اسکندر در این قصه نیز از دیگر مصادیق اسطورهای است که میتوان آن را به «پیر فرزانه» یکی از صورتهای مثالی تعمیم داد.
پیر فرزانه (منجی، مصلح، هندوی خردمند) انسانی است که معنویات در او تجسم یافته، از یک سو نمایندهی علم، بینش، خرد و ذکاوت بوده و از سوی دیگر خصایص اخلاقی چون ارادهی محکم و آمادگی برای کمک به دیگران را در خود دارد که شخصیت معنوی او را پاک و بیآلایش می سازد … پیر فرزانه همواره وقتی پدیدار میشود که قهرمان داستان در موقعیتی عاجزانه و ناامیدکننده قرار گرفته و تنها واکنشی بهجا و عمیق یا پند و اندرزهای نیک میتواند او را از این ورطه برهاند (گورین و دیگر همکاران،۱۳۷۰ : ۱۷۸).
در این قصه هم وقتی که اسکندر و یارانش از همه جا ناامید میشوند، ناگهان به یاد پدر پیر اسکندر میافتند و از وی چاره میخواهند؛ در نهایت با چاره اندیشی این پیر است که موفق میشوند آب حیات را به دست آورند، البته در دیگر روایات این قصه، پیر فرزانه، پدر یکی از سربازان اسکندر است که مخفیانه همراه آنان آمدهاست.
¨کنشهای اساطیری
- جستوجوی جاودانگی و رسیدن به نامیرایی
تلاش برای رهایی از مرگ و اشتیاق به جاودانگی، موضوع بسیاری از سفرهای اسرارآمیز قهرمانان در طول تاریخ است. «جاودانگی و گریز از مرگ، موضوع اصلی بسیاری از اسطورههای متفاوت جهانند که همگی آینهی تمامنمای وجود آدمیند که جمعی از تضادهاست»(رحیمی(۱)، ۱۳۹۱: ۱۶۴). بازتاب این مضمون اسطورهای بسیار کهن را به گونه های مختلف در افسانهها و حماسههای بسیاری از ملل شاهدیم.
حداقل سه هزار سال پیش از پردازش داستان اسکندر، روایت بسیار جالبی از مضمون افسانهای مذکور در حماسهی بینالنهرینی گیلگمش بازگو شدهاست. داستان سفر دوازدهم هرقل، پهلوان بلند آوازهی یونانی برای آوردن سیبهای زرین هسپونیدها در اساطیر یونانی مشهور همگان است. در روایات ایرانی، علاوهبر نوشدارو که در گنج کاووس بود، به چشمهی آب نوش آن شهریار نیز اشاره شدهاست. مطابق گزارش بندهشن و اشارهی کوتاه بیرونی در کتاب ماللهند، در پردیس یکی از کاخهای هفتگانهی کاووس بر فراز البرز کوه، چشمهی آب نوش روان بود. با نظیرههای دیگر از این بنمایه در افسانههای هندی، کلتی، ژرمنی، اسلاوی و… نیز برخورد میکنیم (سرکاراتی، ۱۳۷۸: ۲۸۷و۲۸۸).
- سفر کردن
از دیگر کنشهای اسطورهای، سفر کردن برای نیل به هدفی مهم است. قهرمان سفری طولانی را برای رسیدن به هدفی مهم آغاز می‌کند. این سفرها گاه برای نجات مملکت، گاه برای دست یافتن به چشمه‌ی آب حیات و شاید ازدواج با شاهزاده خانمی زیبا است، وی در این راه باید سختی‌های بی‌شماری را پشت سر بگذارد و خطرات و موانعی را از پیش رو بردارد. در برخی قصه‌ها و داستان‌ها قهرمان مجبور به ترک خانه می‌شود و سفری را شروع می‌کند. «در سفر با مشکلات و سختی‌های بسیاری روبه‌رو می‌شود؛ اما در بسیاری از این داستان‌ها قهرمان با پشت سر گذاردن سختی‌ها و رسیدن به نوعی پختگی و بلوغ به سرزمین خود باز می‌گردد» (رحیمی،(۲) ۱۲۷:۱۳۹۱).
در این قصه، اسکندر به دنبال یافتن آب حیات سفری را آغاز میکند و به ابتدای جهان میرود؛ اما موفق به نوشیدن آب حیات نمیشود.
اسطورههای بیشماری هست که توصیف کنندهی سفر جادویی قهرمان برای دستیابی به چشمهای، درختی، گیاهی یا هر مادهی دیگر هستند که موهبت طول عمر و تجدید حیات و بیمرگی را ارزانی میدارند. این سفرها در زمان بیزمانی و در مکانی قدسی، اتفاق میافتد. سفری دایرهوار که قهرمان را به آغاز جهان میرساند، آغازی که معادل پایان جهان سرمدی است. بنابر آنکه در اسطوره، زمان ازلی به شکل آرکیتایپ دایره است، شخص خواستار جاودانگی باید به سرآغاز جهان سفر کند؛ جایی که خورشید طلوع می‌کند در تاریکی مطلق و در سرزمین نور، جایی که تقابل مرگ و زندگی موجب شگفتی است؛ سفر به لحظهی سرآغاز (ازل) همان لحظهی پایان جهان( ابد) است (رحیمی(۱)،۱۳۹۱: ۱۵۲و۱۶۵).
سفر اسکندر به غار ظلمات و یافتن آب حیات « نوعی بازگشت به زهدان و سرچشمهی زایش و باروری است که نوعی آیین تشرف و رازآموزی است» (همان، ۱۶۵).
¨موجودات و پدیده های اساطیری
- آب
آب از پدیده های اساطیری و مقدس است که از ابتدای زندگی بشر با وی همراه بوده است. «آب راز آفرینش، تولد، مرگ، رستاخیز، پالایش و شفا، باروری و رشد است؛ طبق گفته‌ی کارل یونگ آب متداولترین نماد ناخودآگاه است» (گورین و دیگر همکاران،۱۳۷۰: ۱۷۴)، به همین دلیل سرچشمه در تاریکی دارد. « آب، عنصر نخستین که همه چیز از آن آفریده شده است، بنابراین یک نماد باستانی برای زهدان، باروری و همچنین نماد تطهیر و نوزایی است» (شوالیه،۱۳۸۰،ج۱: ۸). معانی نمادین آب را میتوان در سه مضمون اصلی «چشمهی حیات، وسیلهی تزکیه و مرکز حیات دوباره» (یاحقی، ۱۳۸۶: ۳) خلاصه کرد. « آب حیات در فارسی به معنی نوش، انوش و نوشابه آمده است. آب حیات، آب یا چشمهای است که هر کس از آن بخورد زندگانی جاوید مییابد. قضیهی آب حیات نخستین بار در قصهی اسکندر مطرح شده است» (همان، ۱۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1400-08-04] [ 10:46:00 ب.ظ ]




این شهر در واقع دژ و قلعه‌ای بوده است در هجر[۴۰] که ابن الاعرابی از آن با تعبیر «مدینه عظیمه قدیحه فی وسط قلعه» یاد کرده است.[۴۱]
مشقر مرکز سیاسی بوده، مسجد جامع داشته[۴۲] و بازار سالیانۀ عرب در ماه جمادی الاول، در آن برپا میشده است.[۴۳]
آزادفر پسر گشنسب، مشهور به مُکعبَر (شمشیر زن)، عامل خسرو انوشیروان (۵۳۱ ـ ۵۷۹م) به کمک هوذه بن علی حنفی از بزرگان یمامه، بنی تمیم را در مشقر، به جرم غارت کاروانِ خراجی که از یمن برای دربار ساسانی میرفت، سخت سرکوب و قتل عام نمود.[۴۴]
پایان نامه - مقاله
امروزه شهری به این نام وجود ندارد و از بین رفته است.[۴۵]
در حدیث وَفد عبدالقیس، که پیامبر اکرم ˆ از منذر بن عائذ، دربارۀ قریهها و دهات ایشان پرسش نمود، آن حضرت از مشقَّر نیز نام بردهاند.[۴۶]

 

    1. الصّفا

 

ابن فقیه آن را قصبۀ هَجَر دانسته است و میگوید بین صفا و مُشقَّر رودی است که آن را عین مینامند.[۴۷]
دیگران صفا را قلعهای در نزدیکی مشقّر دانستهاند.[۴۸]
این منطقه امروزه قصبهای در احساء حجاز است.[۴۹] و [۵۰]
در حدیث وَفد عبدالقیس که پیامبر اکرم ˆ از منذر بن عائذ، دربارۀ قریهها و دهات ایشان، پرسش نمود، صفا را نیز نام بردند.[۵۱]

 

    1. الزّاره

 

شهر و بندری در نزدیکی قَطیف[۵۲]، از مناطق مشهور بحرین و مرکز اداری و حکومتی و محل اقامت فیروز بن جشیش معروف به مکعبر ـ گماشتۀ دولت ساسانی ـ بوده است.[۵۳] او در جنگهای معروف به رده به وسیلۀ علا بن حضرمی کشته شد.[۵۴]
این شهر اکنون از میان رفته است و جای آن الرماده در داخل شهر العوامیه در شمال قطیف و در داخل نخیله به فاصله دو میل از دریا قرار دارد.[۵۵] و [۵۶]

 

    1. جُواثا

 

جُواثی[۵۷] یا جُواثاء و جُواثا و یا جُوأثا[۵۸] شهر و قلعهای از طایفۀ عبد القیس در بحرین بوده است.[۵۹]
از ابن عباس نقل شده است که «اوّل جمعه جمعت بعد جمعه جمعت فی مسجد رسول الله ˆ فی مسجد عبدالقیس بجواثا من البحرین».[۶۰]
در جنگ مشهور به رده این شهر و قلعه، محلِ درگیری شدیدی بود که به عنوان «یوم جواثا» از آن یاد می‌شود. برخی گفتهاند، منذر بن نعمان ـ حاکم بحرین ـ در این روز در جواثا کشته شد.[۶۱]
امروزه اندکی از آثار این قلعه و قریه در شرق قصبۀ کلابیّۀ بحرین، باقی است.[۶۲]

 

    1. السابون

 

از قراء بحرین است[۶۳] و ذکر آن در اخبار مربوط به رده و فتح آن توسط علاء بن حضرمی آمده است.[۶۴] ابن فقیه و یاقوت از آن به عنوان «السابور» یاد کردهاند.[۶۵] و [۶۶]

 

    1. الغابه

 

از دهات بحرین است[۶۷] و نام آن در جنگ رده آمده است.[۶۸] و [۶۹]

 

    1. دارین

 

دار یا دارین بندر و شهری در بحرین بوده[۷۰]و محل تجارت عطر و مشک از هند[۷۱] بوده به حدی که تاجر عطر را مطلقاً، «داری» میگفتهاند.[۷۲] و [۷۳]
یاقوت از کتاب سیف بن عمر، نقل کرده است که مسلمین به فرماندهی علاء حضرمی، بر شهر دارین بحرین چیره شدند و از آنجا پیاده بر شنزاری پر آب، رو به خلیج روان شدند و از دارین تا کرانۀ دریا یک شبانهروز راه دریایی بود.[۷۴]
دارین امروز قریهای است در قطیف که خراب شده و اهل آن هجرت کردهاند.[۷۵] و [۷۶]

 

    1. القَطِیف

 

قَطیف یا قُطیف[۷۷] شهری در ساحل خلیج فارس در شمال شرقی احساء و از مناطق مشهور بحرینِ قدیم[۷۸] و از دهات قبیلۀ عبد قیس و دارای نخلستانهای زیاد بوده است.[۷۹]
ازهری آن را از قراء خط میداند[۸۰] و بکری در معجم ما استعجم، قطیف را در کنار هجر، دو شهر مهم و اصلی بحرین دانسته است.[۸۱]
همو از قول احمد بن ابی طاهر نوشته است که در سال ۲۸۱ق یحیی بن معلی، از کوفه به قطیف آمد و فتنۀ قرامطه را شروع کرد.[۸۲]
بحث قرامطه را بعد از این به تفصیل خواهیم آورد.
ابن بطوطه در ذکر سفر خود به قطیف میگوید اهل قطیف همه رافضی هستند و از کسی تقیه نمیکنند و در اذان خود «أشهد أنَّ علیاً ولیّ الله» و «حیّ علی خیر العمل» میگویند.[۸۳] و [۸۴]

 

    1. الخَطّ

 

اردشیر بابکان (۲۲۶ ـ ۲۴۱م) ـ پایهگذار حکومت ساسانیان ـ به بحرین لشکر کشید و سنطرق ـ حاکم آنجا ـ را شکست داد. او در همین منطقه شهری بنا کرد که برخی آن را فسا اردشیر گفتهاند. این شهر بعدها مدینه الخَط نام گرفت.[۸۵]
در تحدید خَط، اختلافی بین اهل لغت و جغرافیا وجود دارد. برخی آن را همۀ ساحل خلیج فارس از عمان تا بصره و از کاظمه تا الشحر گفتهاند و برخی فقط آنرا قریهای در ساحلِ خلیج دانستهاند، که نیزههای مشهوری داشته است. اصل این نیزهها را از هند میآوردند و در خَط میساختند و یا پرداخت میکردند و به آن «الرماح الخَطیّه»[۸۶] و یا به اختصار «الخِطّیّه» میگفتند.[۸۷] به خاطر سکوت قبلیۀ عبد قیس در خَط، آن را گاهی «خط عبد القیس» نیز گفتهاند.[۸۸]
والی این منطقه در زمان پیامبر اکرم ˆ، ابان بن سعید بوده است.[۸۹] در جنگهای معروف به رده[۹۰] و همچنین قضایای نجده بن عامر حنفی و خوارج[۹۱] نام خَط مکرر در صفحات تاریخ میآید.[۹۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:46:00 ب.ظ ]




این دسته بندی بیانگر تنوع زیاد و نقش گسترده شرکت های خدماتی در فرایند نوآوری است. از آنجایی که تعامل میان تأمین کننده خدمات و مصرف کننده خدمات در فرایند نوآوری بسیار اهمیت دارد، لازم است هردو عامل را در نظر گرفت.
البته عوامل دیگری نیز بر توسعه نوآوری در خدمات تأثیر می گذارند. یکی از این عوامل می تواند نقش دولت به عنوان یک عامل محرک قوی و مهم در نوآوری باشد. عامل مهم دیگر می تواند مقدار فرصتی باشد که از جانب مشتری نهایی به تولیدکننده خدمات خاص داده می شود. از نقش مهم و رو به رشد تمایل به مقوله خود خدمت دهی[۶۷] نیز نباید غافل شد.
تحولات محیطی می تواند باعث تشدید موقعیت های ایجاد شده برای ارائه نوآوری های جدید شود. این تحولات منجر به ظهوردو فرایند مهم در نوآوری های خدماتی شده است. اولین فرایند به گستره قابل توجهی از نوآوری های مربوط به عملکرد خدماتی درونی شرکت ها بر می گردد. در واقع تمامی شرکت ها درگیر برخی فعالیت های خدماتی اند که در مواردی منجر به نوآوری می شوند. یک تولید کننده کالاهای سرمایه ای ممکن است به نوآوری هایی برای فروش اقساطی، سازماندهی فروشنده ها، خدمات پس از فروش و یا دوره های آموزشی بپردازد. علاوه بر این، شرکت های تولیدی این واقعیت را درک کرده اند که مجموعه خدماتی که آنها در کنار محصولات خود ارائه می دهند، ممکن است نقش بسیار مهمی در قابلیت رقابت آنها داشته باشد. در بسیاری موارد، ارزش افزوده ایجاد شده توسط این خدمات بسیار بیشتر از ارزش افزوده ایجاد شده توسط خود محصولات است.
دانلود پایان نامه
دومین فرایند نوآوری در خدمات، فرایند برون سپاری است که در فعالیت های مدیریتی، تدارکاتی و سایر فعالیت های عملیاتی و یا حتی فعالیت های استراتژیک (مثلاً مدیریت، تحقیق و توسعه) مورد استفاده قرار می گیرد. در اغلب موارد، شرکت های خدماتی تخصصی این فعالیت ها را انجام می دهند. در بسیاری از ارتباطات برون سپاری، فعالیت ها ممکن است کاملاً تخصصی و رقابت هزینه ای قوی باشد. در چنین حالت هایی احتمال نوآوری کمتر است. اما در حالت های دیگر؟، سطح مناسبی از تخصص و مقیاس اقتصادی برای ایجاد انگیزه برای ارائه راه حل های نوآورانه وجود دارد. به عنوان مثال، شرکت ها به طور موقت نیروی کار موقتی استخدام می کنند که اداره آنها کار دشواری است. می توان امر مدیریت پر درد سر این کارکنان نیمه وقت و تشریفات اداری مربوط به آن را به یک نماینده بیرونی برون سپاری کرد. این نمایندگی به نوبه خود منابع انسانی لازم برای یک شرکت مشتری را به مرور زمان درک کرده و حتی ممکن است پیشنهاد دهد که کلیه فعالیت های مربوط به مدیریت، آموزش و استخدام پرسنل، کمک به نیروی انسانی برای یافتن کارهای مناسب تر و کارهای جدید را به عهده گیرند.
۲-۱۰- عوامل مؤثر بر سنجش نوآوری
پژوهش های انجام شده در زمینه سنجش نوآوری را از دو طریق می توان بررسی کرد:
۱-تحقیقات صورت گرفته در رابطه با سنجش نوآوری در سطح ملی؛
۲-تحقیقات صورت گرفته در رابطه با سنجش نوآوری در سطح سازمانی.
که تعدادی از این تحقیقات در این دو سطح مورد برسی قرار می گیرد:
نازیروسکی و آرکلوس[۶۸] (۱۹۹۹) از طریق تشخیص و بررسی ارتباطات میان عناصری که سیستم ملی نوآوری یک کشور را تشکیل می دهند، به دنبال ایجاد یک مدل جامع برای ارزیابی سیستم ملی نوآوری بودند. آنها با در نظر گرفتن سیستم ملی نوآوری به عنوان یک سیستم اقتصادی، شاخص های سیستم ملی نوآوری را بر اساس نقش خود به عنوان ۳ متغیر ورودی، خروجی و میانجی یا به عنوان معیار بهره وری توصیف می کنند و سپس به بررسی ارتباطات میان شاخص ها می پردازند.
کارلسون[۶۹] و همکاران(۲۰۰۲) در مورد اندازه گیری عملکرد نظام ملی نوآوری چنین فرض نمودند که به دلیل اندازه و پیچیدگی سیستم ها، سنجش عملکرد کل سیستم مشکل می باشد، لذا به عنوان یک راه حل، پیشنهاد محدود سازی سطح تحلیل را ارائه نمودند. به پیشنهاد آنان بهتر است در قدم اول هر کدام از اجزای اصلی سیستم به صورت مجزا مورد تحلیل قرار گیرند و در مرحله بعد نتایج حاصله برای دستیابی به وضعیت کل سیستم با هم ترکیب گردند. کارلسون و همکارانش کارکرد نظام ملی نوآوری را در ۳ دسته طبقه بندی کردند؛ خلق دانش جدید، انتشار دانش و بهره گیری از دانش جدید، که برای هر بعد شاخص هایی را ارائه نمودند.
لیو و وایت[۷۰] (۲۰۰۱) برای سنجش و تجزیه و تحلیل نظام ملی نوآوری، برعکس رویکرد کارلسون و همکارانش به جای تحلیل اجزاء به طور مجزا بر تحلیل کل سیستم تاکید کردند.در این چارچوب نقاط ضعف اساسی تحقیقات در مورد نظام های ملی نوآوری یعنی فقدان عوامل توصیفی سطح سیستمی پرداخته می شود. به عبارت دیگر در این چارچوب به جای شروع با مقوله بازیگران نظام ملی نوآوری از قبیل مؤسسات تحقیقاتی یا دانشگاه ها و سپس بحث در مورد اهمیت هریک از بازیگران در نظام ملی نوآوری ، از یک سری واژه های عام و کلی تحت عناوین بازیگران اولیه ، بازیگران ثانویه و نهادها برای تحلیل و تشریح سطح سیستمی نظام ملی نوآوری استفاده کرده اند.
پورتر[۷۱] و همکاران (۲۰۰۲) برای سنجش نظام ملی نوآوری، مفهوم چارچوب ظرفیت نوآوری ملی را با ترکیب ۳ مفهوم تئوریک متفاوت، تئوری رشد درون زا، تئوری رقابت پذیری بین المللی مبتنی بر خوشه های صنعتی و تحقیقات در مورد نظام ملی نوآوری ارئه نمودند. ظرفیت نوآوری ملی عبارت است از توانایی یک کشور در هر دوبعد اقتصادی وسیاسی برای تولید و تجاری سازی یک جریان مستمر فناوری های جدیددر بلند مدت است که به نقاط قوت زیر ساخت عمومی نوآوری کشور، وجود محیطی برای نوآوری در خوشه های صنعتی و استحکام پیوند های بین این دو بعد بستگی دارد. در نهایت پورتر و همکارانش با توجه به مشکلاتی که در سنجش ظرفیت نوآوری وجود داشت، تنها شاخص مناسب استفاده از حق انحصاری اختراع بین المللی برای سنجش نوآوری دانستند.
گودینهو[۷۲] و همکاران (۲۰۰۳) نیز برای ارائه شاخص های مورد نظر خود جهت سنجش نوآوری در نظام ملی نوآوری از طریق نگاشت نهادی ۸ بعد تامین منابع، شاخص های رفتار بازیگران، شاخص های تعامل و ارتباطات، شاخص های تنوع و توسعه نهادی، شاخص های ارتباط بیرونی (جذب)، شاخص های ساختار اقتصادی، شاخص های نوآوری، شاخص های انتشار را برای نظام ملی نوآوری در نظر گرفتند، سپس برای هر بعد شاخص هایی را ارائه کردند.
سازمان ملل در کمیسیون های مختلف خود شاخص هایی را برای سنجش علم، فناوری و نوآوری با رویکرد جامعه دانش محور توسعه داده است که این شاخص ها در گزارشی که کمیسیون اجتماعی و اقتصادی غرب آسیا[۷۳](۲۰۰۳) تدوین نموده است، به طور کامل آمده است. این شاخص ها با رویکرد به جامعه دانش محور تنظیم شده و سنجش آنها در طول زمان می تواند میزان و نحوه حرکت کشورها به سمت این جامعه را مورد تحلیل قرار دهد. برای این منظور در این گزارش ابتدا در هفت حوزه کلی شاخص های علم و فناوری و نوآوری شناسایی شده اند (شاخص های تحقیق و توسعه، شاخص های مرتبط با انتشارات، شاخص های مرتبط با مالکیت فکری، شاخص های آموزش عالی، تراز پرداخت های فناوری، قرار دادها و ارتباط علم، فناوری و نوآوری با شاخص های اجتماعی). پس از شناسایی شاخص های مختلف در قالب دسته بندی فوق، این شاخص ها با توجه به نوع کارکردشان در ۶ حوزه که به عنوان اهداف یک نظام علم، فناوری و نوآوری محسوب می شوند دسته بندی گردیدند، تا بتوان توان هر کشور را در دست یابی به هر کدام از این اهداف، بررسی و تحلیل نمود. این حوزه ها شامل، شاخص های مرتبط با خلق علم و فناوری و نوآوری، شاخص های مرتبط با انتشار علم و فناوری و نوآوری، شاخص های مرتبط با انتقال علم و فناوری نوآوری، شاخص های مرتبط با بهره برداری از علم و فناوری و نوآوری، شاخص های بهره وری تولیدناخالص داخلی و شاخص های مرتبط با نوآوری محصولی و فرایندی می باشند.
اتحادیه اروپا در سال۲۰۰۰ در پاسخ به جهانی سازی و تغییرات اقتصاد دانش محور به منظور ارتقاء نوآوری بین کشورهای عضو و تبدیل شدن به پویا ترین اقتصاد دانش محور، تهیه سنجش نوآوری اروپا را در دستور کار خود قرا داد. این اتحادیه در جدیدترین ویرایش خود(۲۰۰۶)، بر اساس ۲۵ شاخص مرتبط با فرایند نوآوری در سطح ملی شاخص های مورد نظر خود را در ۵ بعد کلی ارائه کرده است که عبارتند از: محرک های نوآوری، خلق دانش، کارآفرینی و نوآوری، کاربردها و دارایی های فکری، سه بعد اول جت سنجش ورودی های نوآوری در نظر گرفته شده اند و دو بعد دیگر برای سنجش میزان خروجی نوآوری انتخاب شده اند که در مجموع با بهره گرفتن از این ۲۵ شاخص میزان نوآوری در نظام ملی نوآوری به صورت دوره ایی در میان کشور های عضو سنجیده می شود.
از جمله تحقیقات صورت گرفته در رابطه با سنجش نوآوری در سطح سازمانی ساز مان همکاری و توسعه اقتصادی(۲۰۰۷) می توان اشاره کرد که به عنوان یکی از ساز مان های پیشرو در زمینه ارائه شاخص هایی جهت اندازه گیری فعالیت های علم و فناوری مبنای کار خود را به ارائه شاخص های مورد نظر سنجش نوآوری قرار داده است. آخرین ویرایش از این شاخص ها در سال ۲۰۰۷ تدوین شده است که در این ویرایش، شاخص های مذکور در ۹ حوزه تحقیق و توسعه و سرمایه گذاری در دانش، منابع انسانی در فعالیت های علم و فناوری، سیاست های نوآوری، عملکرد نوآوری، فناوری ارتباطات و اطلاعات، فناوری های خاص، جهانی سازی علم و فناوری، جریان های اقتصادی جهانی و تجارت و بهره وری تقسیم شده اند. در این ویرایش سعی شده تا شاخص های مورد نظر کل فرایند نوآوری را پوشش دهند.
همچنین سازمان همکاری و توسعه اقتصادی(۲۰۰۵) به منظور سنجش نوآوری در سطح سازمان، دستور العمل اسلو[۷۴] را منتشر کرده است که در این دستور العمل از میان دو روش موردی و موضوعی برای سنجش نوآوری در سطح شرکت، از روش موضوعی استفاده شده است و جهت تحقق این امر هفت حوزه زیر را مورد بررسی قرار داده است: اطلاعات مربوط به عملکرد شرکت مثل میزان فروش و سطح اشتغال و میزان سرمایه گذاری، اطلاعات مربوط به فعالیت های نوآوری مثل ورودی های تحقیق و توسعه(فعالیت های طراحی صنعتی، بازار یابی و . . . )، اهداف فرایند نوآوری منابع فعالیت های نوآورانه، خروجی های نوآوری مثل محصولات و فرآیندهای نوآورانه، موانع نوآوری، بررسی تاثیرات فناوری های نوآورانه، موانع نوآوری، بررسی تاثیرات فناوری های کلیدی چون IT بر فرایند نوآوری.
در تحقیقی که توسط امارا و لندری[۷۵](۲۰۰۵) با مطالعه سنجش نوآوری در کشور کانادا انجام شد، منابع اطلاعات را به عنوان یک شاخص مهم جهت تازگی نوآوری در شرکت های تولیدی معرفی کردند. در این بررسی به تاثیر چهار مقوله از منابع اطلاعاتی که شرکت های مذکور برای توسعه یا بهبود تولیدات یا فرایند های صنعتی خود از آنها استفاده می کنند، توجه شده است: منابع داخلی، منابع بازار، منابع تحقیقاتی و به طور کلی منابع اطلاعاتی موجود.
در تحقیقی که توسط اسمیت[۷۶] و همکارن (۲۰۰۸) انجام گرفت، با مطالعه بر روی عوامل تاثیر گذار بر توانایی یک سازمان جهت اداره کردن نوآوری شاخص هایی را مشخص کردند که عبارتند از: معیار تکنولوژی، فرایند نوآوری، استراتژی سازمان، ساختار سازمان، فرهنگ سازمان، کارمندان، منابع، مدیریت دانش، و سبک مدیریت و رهبری.
در تحقیقی که توسط لای تین[۷۷] (۲۰۰۵) انجام گرفت، با عنوان سنجش عملکرد نوآوری، شاخص های فرهنگ سازمانی، رهبری، توانایی نیروی کار، ساختار و فرایند سازمانی، همکاری و مشارکت، سرمایه گذاری در نوآوری و عملکرد خلاق را به عنوان شاخصهای سنجش عملکرد نوآوری مشخص کرد .
در تحقیقی که توسط آنتونی رد[۷۸] (۲۰۰۰) انجام گرفت شاخصهای حمایت مدیریت از فرهنگ نوآوری، تمرکز بر مشتری یا بازار، ارتباطات داخلی و خارجی، استراتژی نوآوری منابع انسانی، تشکیل تیم و کار گروهی، مدیریت دانش و برون سپاری، رهبری، توسعه خلاق، وضعیت استراتژیک، ساختار انعطاف پذیر، بهبود مستمر و استفاده از تکنولوژی را به عنوان ابعاد نوآوری در سازمانهای موفق شناسایی کرد.
در تحقیقی که توسط کوئی چن و شو چن[۷۹] (۲۰۱۰) با عنوان شناسایی یک سیستم حمایت از نوآوری برای موسسات آموزش عالی تایوان انجام گرفت، شاخصهایی را برای حمایت و ارزیابی نوآوری شناسایی کردند که عبارتند از: تحقیقات آکادمیک، فرایند اداری، اعضای هیئت علمی و کارمندان، توسعه بازار، ساختار سازمان، فرهنگ سازمان و سبک رهبری.
در تحقیقی که توسط چی هسیو[۸۰] و همکارن (۲۰۱۰) انجام گرفت،با عنوان عوامل موثر بر نوآوری سازمانی مدارس در مؤسسات و دانشگاههای فنی، ۷ شاخص را معرفی کرد که عبارتند از، رهبری، امور اداری، امور دانشجویی، دستور العمل و برنامه آموزشی، توسعه تخصص معلمان، استفاده از منابع و فضای دانشگاه .

 

        1. عوامل موثر بر نوآوری درآموزش عالی

       

       

 

در بحث نظری به مقوله نوآوری از جنبه های محتلف پرداخته شد و اکنون به تعیین عوامل مؤثر بر نوآوری در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی پرداخته می شود:

 

    1. امور دانشجویی، پژوهشی و آموزشی

 

امور آموزشی: آموزش و توانمند سازی نیروی انسانی در فعالیت های مربوط به نوآوری، به رشد و توسعه نوآوری در دانشگاه ها منجر خواهد شد. در واقع بایستی نیازهای آموزشی نیروی انسانی در دانشگاهها، به ویژه اعضای هیئت علمی باید شناسایی و تعیین شود. برای پاسخگویی به این نیاز ها لازم است دوره های آموزشی طراحی و با یک برنامه زمانبندی شده اجرا شود. آموزش و توانمند سازی اعضای هیئت علمی جوان به ویژه توسط اعضای هیئت علمی با تجربه باید مورد توجه قرار بگیرد(گوپتا و مکدانیل[۸۱]، ۲۰۰۲).
امور پژوهشی: دانشگاهها از طریق ایجاد یا توسعه مراکز تحقیقاتی و پژوهشی می توانند تولید علمی خود را افزایش دهند. همچنین توسعه و گسترش همایش ها، نشست ها و نمایشگاه های علمی موجب رشد و توسعه نوآوری در دانشگاه ها خواهند شد. برگزاری همایش ها و نشست ها در سطح گروه و بخش، دانشکده و دانشگاه، ملی و بین المللی فرصتی را برای اعضای هیئت علمی فراهم خواهد ساخت تا بتوانند دستاوردهای پژوهشی و یافته های دانشی خود را با دیگران در میان بگذارند و از دستاوردها و یافته های دانشی دیگران مطلع شوند (دری و طالب نژاد، ۱۳۸۷).
امور دانشجویی: تقویت و توسعه ی دوره های تحصیلات تکمیلی به ویژه ایجاد دوره های میان رشته ای موجب رشد و توسعه نوآوری در دانشگاه ها خواهد شد. دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی می توانند از طریق چاپ مقالات مستخرج از پایان نامه های تحصیلی و همچنین همکار و دستیار پژوهشی اعضای هیئت علمی در اجرای پروژه ها و فعالیت های علمی موجب افزایش تولید علم در دانشگاه ها شوند(درّی و طالب نژاد، ۱۳۸۷).
عوامل مختلفی وجود دارند که می تواند بر بخش آموزشی، پژوهشی و دانشجویی دانشگاهها و مراکز علمی تأثیر بگذارند که مهمترین آنها عبارتند از:

 

    • برگزاری تعداد همایش ها در دانشگاه؛

 

    • امتیازات پژوهشی که در اختار دانشگاه گذاشته می شود؛

 

    • تعاملات علمی و بین المللی دانشگاه؛

 

  • حمایت مالی که از طرف وزارت علوم در اختیار دانشگاه ها گذاشته می شود؛
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ب.ظ ]




۱-۸-۲حفاظ دفاعی غشاهای پوسته
زیر ماتریکس پوسته غشاهای پوسته وجود دارند که شامل سه لایه مجزاست. غشا داخلی و خارجی آن شامل شبکه‌ای ازفیبرهاست که جهت‌ یابی تصادفی داشته و سومین لایه به صورت لایه یکنواخت بوده و غشای حائل نام دارد. غشاها مهمترین سد دفاعی در برابر انتقال باکتری‌ها محسوب می‌شوند و به صورت یک صافی در مقابل میکروب‌ها عمل می‌کنند. این غشاء باکتری‌هاو قارچ‌ها را که از کوتیکول و پوسته عبور نموده‌اند به دام می‌اندازند. پوسته با هر دو غشاء مقاومت بیشتری در مقابل نفوذ میکروبی نشان می‌دهد و بین دو غشاء مقاومت غشاء داخلی بیشتر از غشاء خارجی است(۹و۱۶).
۱-۸-۳آلبومین
۱۳-۱۲درصد وزن تخم‌مرغ را مواد پروتئین آن تشکیل می‌دهد که این مواد در سه قسمت غشاهای پوسته، آلبومین و زرده تخم‌مرغ‌ جای گرفته‌اند. عملکرد بیولوژیکی این پروتئین‌ها ممانعت از نفوذ میکروارگانیسم‌ها به زرده و فراهم ساختن مواد مغذی مورد نیاز جنین در طی مراحل پایانی رشد و نمو آن می‌باشد.
مهم‌ترین پروتئین‌های آلبومین عبارتند از: آنزیم‌های باکتریولیتیک (لیزوزیم)، پروتئین‌های متصل به فلزات (اووترانسفرین)[۱۲]، بازدارنده‌های پروتئیناز (اوواینهیبیتور[۱۳]، اووموکوئید[۱۴]، اووماکروگلوبین و سیستاتین)، پروتئین‌های کلیت شده با ویتامین‌ها (آویدین[۱۵] و ریبوفلاوین).
آلبومین از دو طریق مکانیکی و شیمیایی به عنوان سد دفاعی تخم‌مرغ در برابر نفوذ میکروب‌ها عمل می کند. در دفاع مکانیکی آلبومین دو جز مهم نقش دارند:
الف- ویسکوزیته پروتئین‌ها
ب- سازماندهی آلبومین تخم‌مرغ شامل
pH بالا،‌ فقدان آب آزاد، کمبود ویتامین‌ها، برخی کاتیون‌ها و ترکیبات ساده نیتروژن، پروتئین‌های بازدارنده مانند لیزوزیم، بازدارنده‌های پروتئاز و پروتئین‌های اتصالی می‌باشد (۹و۱۶) .
۱-۹آلودگی تخم‌مرغ
۱-۹-۱آلودگی افقی
در صورت آلودگی شدید سطح خارجی تخم‌مرغ‌ها به مدفوع و عوامل دیگر اجرام آلوده کننده از پوسته تخم مرغ نفوذ کرده و ایجاد ضایعه می‌نمایند این اجرام می‌توانند در اثر نوسانات شدید درجه حرارت مرطوب بودن پوسته تخم مرغ، شکستگی و ترک‌های پوسته سریعتر به داخل تخم مرغ نفوذ کنند.
۱-۹-۲آلودگی عمودی
آلودی داخلی تخم مرغ هنگام تولید تخم مرغ در داخل تخمدان در اثر عوامل بیماری‌زای خاصی که به صورت عمودی انتقال می‌یابند رخ می‌دهد.
۱-۱۰میکرو ارگانیسم های بیماریزای قابل انتقال به انسان درتخم مرغ
۱-۱۰-۱سالمونلوز
نخستین نمونه این دسته بزرگ در سال ۱۸۸۵ توسط سالمون[۱۶] و اسمیت[۱۷] از خوکهای مبتلا به طاعون جدا شد . نام بردگان آنرا عامل اصلی این بیماری می پنداشتند . بعد ها معلوم شد که عامل اصلی طاعون خوک یکی از ویروسهاست و باکتری مزبور که امروز سالمونلا کلراسویس[۱۸] نامیده می شود به عنوان عامل ثانوی موجب اختلال روده در این بیماری می باشد . از آن پس تا کنون بیش از دو هزار سروتیپ ( یا سرووار ) مختلف در این جنس به عنوان عامل بیماریهای متنوع در انسان و حیوانات شناخته شده است (۴و۷و۱۷) .
۱-۱۰-۱-۱خصوصیات باکتری
سالمونلا ها گروهی از باکتریهای میله ای شکل ، گرم منفی و فاقد هاگ هستند که حدود ۳-۲ میکرون پهنا دارند. تمام آنها به جز سالمونلاپولوروم و سالمونلاگالیناروم بوسیله تاژکهای فراوانی که اطرافشان را پوشانیده حرکت می کنند. گرچه در ردیف باکتریهای هوازی رده بندی شده اند ولی درپناه هوانیز رشد می کنند. سالمونلاها به آسانی در محیط های عادی آزمایشگاه تکثیر می یابند. در اثر رشد آنها محیط های مایع بطور یکنواخت کدر می شوند. در سطح آگارکلنی های سفید مایل به آبی،برجسته،براق ودارای کناره های مشخص ایجاد می کنند که به تدریج پهن و سفید می شود.ولی رشد برخی از سالمونلا ها در سطح آگار ضعیف است وکلنی های ریزو شبنم مانندی تولید می کنند. سالمونلاها ادونیتول،لاکتوز،ساکاروزو وسالسین را تخمیر نمی کنند اندول،ژلاتیناز و اورآز آنهامنفی است واکنش MRآنهامثبت وVP آنها منفی است،همگی گلوکز را تخمیر می نمایند وبیشتر آنهاH2Sتولید می کنند و می توانند از سیترات به عنوان تنها عامل کربن دار استفاده کنند. برای جدا کردن سالمونلاها از مواد آلوده محیط های تفریقی وانتخابی متنوعی ابداع گردیده است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
برخی این محیط ها که درباکتریولوژی دامپزشکی بیشتربکار می رود عبارتند از محیط های مکانکی،سالمونلا-شیگلا، بیسموت سولفیت و بریلینت گرین.سالمونلاها برخلاف تعداد زیادی از باکتریها می توانند بطور انتخابی از تتراتیونات و یا سلنیت استفاده کنند لذا این گونه محیط ها را برای غنی کردن سالمونلا وجدا کردن این باکتری از ناقلان بکار می برند.مناسب ترین درجه گرما برای رشد سالامونلاها۳۷درجه است ولی در۴۳ درجه رشد می کنند.سالمونلاها عموماَ نیترات ها را به نیتریت تبدیل می کنند و واکنش لیزین و ارنی تین دکربو کسیلازشان مثبت است (۷).
۱-۱۰-۱-۲خواص پادگنی
برای شناسایی سالمونلا ها ازسه نوع پادگن استفاده می شود.پادگنO،HوVIاختصاصی بودن پادگنO(سوماتیک)به ساختمان و ترکیب لیپوپلی ساکارید دیواره باکتری مربوط است این پادگن در برابر گرما مقاومت دارد و از اجزا چندی تشکیل شده که با اعداد نمایش داده می شوند.
مثلاً اجزا پادگن o سالمونلا تیفی موریم ۱ ، ۴ ، ۱۲ ، ۵ و سالمونلا پولوروم ۱۲ ، ۹ ، سالمونلا آناتوم ۱۰ و ۳ می باشد بعضی از اجزا پادگن o در تعدادی از سالمونلا ها مشترک است و بدینوسیله سالمونلا ها را به گرو ههای مختلف که به حروف لاتین نمایش می دهند تقسیم نموده اند که شایعترین آنها در یکی از گروه های نه گانه (A تا I) قرار دارد . پادگن O ممکن است در اثر لیزوژنی تغییر کند و باعث تغییر سروتیپ باکتری شود . همچنین پادگن O ممکن است در نتیجه تغییر کلنی باکتری از S به R از بین برود . این امر گاهی موجب از بین رفتن حدت باکتری می شود . پادگن H مخصوص تاژکهای باکتری است و بنابراین در سالمونلا های غیر متحرک و یا آنهائی که تحت شرائط ویژه ای فاقد تاژک شده اند وجود ندارد پادگن H نسبت به گرما حساس ولی در برابر فرمالین مقاوم است . این پادگن پروتئینی ممکن است به یک (منو فازیک) و یا دو فرم مجزا (دی فازیک) وجود داشته باشد و فقط یکی از فازها در زمان معین بروز می کند . این پدیده را تغییرات فاز آندریو[۱۹] می نامند . پادگن فاز ۱ را با حروف کوچک (a ,b ..) و پادگن فاز ۲ را با اعداد یا حروف نمایش میدهند . پادگن فاز ۱ و فاز ۲ توسط ۲ ژن متفاوت که پروتئین تاژک راکد می کنند سنتز می شوند . این ژنها را می توان H1 و H2 نامید وقتی ژن H1 فعال است ژن دیگری که به آن متصل می باشد نیز فعال می شود و پروتئینی سنتز می کند که مانع فعالیت H2 می باشد .
پادگن V1 فقط در سالمونلا تیفی و پاراتیفی C که عامل حصبه و شبیه حصبه در انسان می باشند وجود دارد . پادگن V1 در برخی از باکتریهای گروه انتروباکتریا سه به ویژه سیترو باکترها ممکن است وجود داشته باشد (۷) .
۱-۱۰-۱-۳پراکندگی سالمونلا و طرز انتقال آنها
در بین باکتریهای بیماریزا سالمونلا ها از نظر تنوع میزبان و گسترش جهانی مقامی مخصوص و استثنائی دارند . این باکتریها علاوه بر اینکه عامل بیماریهای انسان و حیوانات اهلی و طیور می باشند گاه از جانورانی چون مار ، لاک پشت ، قورباغه ، سوسمار، ماهی ، خرچنگ جدا شده و در بعضی از این موارد منشاء آلودگی انسان یا دام بوده است . تمام گونه های سرمی سالمونلا که تاکنون شناخته شده دارای قدرت بیماری زائی برای انسان یا دام یا هر دو بوده است ولی حتی بیماری زاترین آنها را از حیوانات و افراد سالم نیز جدا ساخته اند . سالمونلا از راه مدفوع حیوانات آلوده دفع می شود و محیط را آلوده می سازد . بدین جهت آب ، علوفه و مواد غذائی مختلف ممکن است منشاء ایجاد بیماری قرار گیرند . مواد غذائی حیوانی مانند گوشت ، تخم مرغ ، شیر و فرآورده های آن ، گرد استخوان ، پودر ماهی ، کنسرو های گوناگون گوشتی و سالاد الویه ممکن است بطور مستقیم و یا غیر مستقیم به این باکتری ها آلوده باشند و آن را انتقال دهند (۷) .
۱-۱۰-۱-۵ طرز ایجاد بیماری
گونه های سرمی سالمونلا را از نظرمیزبان می توان به دو گروه تقسیم کرد . برخی سالمونلا ها ویژه میزبان معین هستند و به ندرت به میزبان دیگری حمله می کنند ولی بعضی دگر میزبانان متعددی دارند .
مثلاً سالمونلا تیفی و سالمونلا های پاراتیفی A و C ویژه انسان است . سالمونلا ابورتوس اویس ویژه گوسفند و سالمونلا ابور توس اکوئی ویژه اسب است ، سالمونلا گالی ناروم ویژه مرغ و سالمونلا کلراسویس ویژه خوک می باشد سالمونلادابلین مخصوص گاو است و در این حیوان موجب عوارض گوارشی می شود . ولی اکثر سالمونلا ها میزبان مشخص ندارد هر حیوانی را ممکن است آلوده سازند از فراوانترین آنها می توان سالمونلا تیفی موریوم را نام برد .
حیوانات جوان بیش از حیوانات مسن در برابر سالمونلا حساسند . فقدان بهداشت ، ازدحام ، آب و هوای نا مناسب ، اعمال جراحی ، آلودگی انگلی ، خستگی و آلودگی ویروسی عواملی هستند که زمینه را برای بروز نشانیهای بیماری مساعد می کنند (۷) .
۱-۱۰-۲اشریشیا کولی بیما ریزای روده
۱-۱۰-۲-۱خصوصیات باکتری
اشریشیا کولی عموما به عنوان بخشی از فلور میکروبی طبیعی روده انسان و بسیاری از حیوانات محسوب می شود . باکتری به عنوان عضو خانواده آنتروباکتریاسه خصوصیات عمومی این خانواده را دارا می باشد. بر عکس سالمونلا اغلب اشریشیا ها قادر به تخمیر لاکتوز با تولید اسید و گاز می باشند به هر حال این خصوصیات و سایر خصوصیات می تواند از طریق جهش[۲۰]از بین برود .
جنس اشریشیا شامل ۶ گونه اشریشیا کولی، اشریشیا آدکار بوکسیلاتا[۲۱] ، اشریشیا فرگوسونی[۲۲] ، اشریشیا هرمانی[۲۳] ، اشریشیا وولنری[۲۴] ، اشریشیا بلاته[۲۵] می باشد.
به استثنای اشریشیا بلاته سایرگونه هااز نمونه های کلینیکی جدا شده اند . اشریشیا کولی باکتری بسیار نزدیک به شیگلاست و از بعضی لحاظ این دو گونه را می توان در یک گونه واحد قرار داد. باکتری یک میکروب هوازی بی هوازی اختیاری خیلی شایع در روده حیوان و انسان است به همین علت نقش سنتی و اغلب سوء تفاهم داری را در میکروب شناسی غذا و آب ،به عنوان شاخص آلودگی مدفوعی به عهده دارد .
ارتباط بین اشریشیا کولی و بیما ری های حیوانی در سال های ۱۸۹۰ مشخص گردید در حالی که ارتباط آن با بیماری های انسان (کودکان) در سال ۱۹۴۰ به دنبال وقوع بیماری در مهد کودکها مشخص گردید .علاوه بر این اشریشیا کولی به عنوان یک باکتری بیماری زای فرصت طلب و در مواد غذایی به عنوان یک میکروب شاخص بهداشتی حائز اهمیت است (۷و۲۵و۲۸) .
۱-۱۰-۲-۲خصوصیات بیماری و مکانیسم بیماریزایی باکتری
اشریشیا کولی بیماریزای روده ای عامل مهم اسهال در کشور های در حال توسعه و مکان های با فقر بهداشتی می باشد. در آمریکا از نظر تاریخی عامل اسهال اطفال است ولی بعد ها معلوم شد که بزرگسالان نیز به بیماری مبتلا می شوند و این معمولا در اثر مسافرت به خارج صورت می گیرد و بیماری مذبور به همین نام یعنی اسهال مسافرت نامیده می شود .
یکی از بیماری های حاصل از مواد غذایی توسط این باکتری در سالهای اخیر ،وقوع شدید کولیت خونریزی دهنده[۲۶] می باشد که توسط سویه ای از این باکتری به نامo:h در یک مهد کودک واقع در اونتاریوی کانادا در سال ۱۹۸۵ اتفاق افتاد .
با توجه به بیماریهای خاصی که توسط انواع بیماریزا اشریشیاکولی در انسان ایجاد می گردد ، و روز به روز به اهمیت آنها افزوده می شود ، در مورد اشریشیاکولی جدا شده از مواد غذائی که در آزمایشهای بهداشتی مرسوم مواد غذائی صورت می گیرد . با توجه به تغییرات صفت مربوط به تخمیر لاکتوز خصوصاً و تولید اندول به نسبت کمتر که هر دومی توانند در مورد انواع بیماریزا این باکتری منفی باشند حتی عدم بازیابی اشریشیا کولی به روش سنتی در مواد غذائی به طور قاطع نمی تواند دلیل بر عدم وجود اشریشیاکولی بیماریزا در غذا باشد . لذا در قضاوت ها باید با احتیاط عمل نمود.(۷و۱۸)
۱-۱۰-۳استافیلوکوکوس
۱-۱۰-۳-۱خصوصیات باکتری
جنس استافیلوکوک متعلق به خانوادۀ میکروکوکاسه بوده و شامل ۲۳ گونه شناخته شده می باشد که ۱۲گونه آن بخشی از فلور طبیعی میکروبی انسان را تشکیل می دهد. سه گونه از نظر کلینیکی مهم هستند که عبارتند از : استافیلوکوکوس آرئوس[۲۷]، استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس[۲۸]، استافیلوکوکوس
ساپروفیتیکوس[۲۹] (۴و۷).
۱-۱۰-۳-۲خصوصیات بیماری و مکانیسم بیماری زایی باکتری
استافیلوکوکوس آرئوس آنزیم ها و توکسین ها متعددی تولید می کند که باعث بقای این باکتری، تجزیه پروتئین ها، کربوهیدرات ها و چربی ها جهت تأمین مواد مورد نیاز، مقاومت در مقابل بیماری زایی باکتری می گردد. مهم ترین این مواد به شرح ذیل می باشد.
کواگولاز که با بیماری زایی میکروب ارتباط نزدیکی داشته و جهت تفکیک استافیلوکوک آرئوس از سایر استافیلوکوک ها مورد استفاده قرار می گیرد. این آنزیم باعث انعقاد پلاسما و محافظت مکانیکی باکتری در موضع های عفونی می گردد.
همولیزین که باعث آزاد شدن هموگلوبین گلبول قرمز خون می شود، توسط سویه های استافیلوکوکوس آرئوس حدأقل در سه نوع تولید می شود (همولیزین های آلفا، بتا، گاما). اغلب سویه های انسانی، تولید همولیزین آلفا می نماید که یک سم کشنده است.
همولیزین بتا بسیار کمتر از هموگلوبین آلفا سمی است و سویه های حاوی این نوع همولیزین بارها از حیوانات جدا گردیده است. همولیزین گاما توسط اکثریت سویه های کواگولاز مثبت، استافیلوکوک آرئوس انسانی تولید می شود، در صورتی که سویه های کواگولاز منفی فاقد آن هستند.
آنتروتوکسین های استافیلوکوکوس آرئوس پروتئین های ساده ای هستند که بلع آنها توسط انسان یا حیوانات حساس باعث استفراغ و اغلب اسهال در عرض چند ساعت می گردد. این آنتروتوکسین ها اگزوتوکسین هایی هستند که توسط سلول های باکتری به غذا یا محیط کشت انتشار پیدا می کنند. استافیلوکوک های آنتروتوکسین زا تقریبا همیشه قادر به تولید کواگولاز می باشند ولی همه استافیلوکوک های کواگولاز مثبت همیشه آنتروتوکسین زا نمی باشند. در بعضی موارد نادر برخی سویه های کواگولاز منفی استافیلوکوک نیز، تولید آنتروتوکسین می کنند. این آنتروتوکسین ها نسبتا پایدار هستند از جمله به ۳/.درصد فرمالین به مدت ۴۸ ساعت به آنزیم های پروتئولیتیک مثل تریپسین، رنین و پپسین به مقادیر PH 3 تا ۱۰ به سرمای یخچالی به مدت ۶۷ روز به انجماد به مدت چندین ماه و به محلول کلر به غلظت ۹۱۵ قسمت در میلیون به مدت ۳ دقیقه مقاوم می باشد. همچنین آنتروتوکسین باکتری به حرارت مقاوم است و به تدریج در حرارت جوش از بین می رود ولی به مدت ۳۰ دقیقه مقاومت می کند و لذا پخت معمولی، پاستوریزاسیون و خشک کردن آنرا از بین نمی برد.
سال ها بود که تولید آنتروتوکسین را فقط به استافیلوکوکوس آرئوس نسبت می دادند ولی اخیرا تولید آنتروتوکسین توسط گونه های متعددی از جنس استافیلوکوکوس و همچنین میکروکوکوس لوتئوس گزارش گردیده است و اگرچه موارد مسمومیت توسط آنها گزارش نشده ولی بایستی آنها را به عنوان میکروب های با پتانسیل ایجاد مسمومیت مورد توجه قرار داد (۷و۱۰) .
مسمومیت حاصل از استافیلوکوکوس آرئوس یکی از شایع ترین مسمومیت های غذایی است و در اغلب کشورها از نظر وقوع در لیست ۳ مسمومیت درجه اول قرار دارد. بر خلاف سایر بیماری های غذایی که معمولا دوره کمون طولانی تری دارند، وقوع مسمومیت های استافیلوکوکی ممکن است بین ۳۰ دقیقه تا ۸ ساعت به دنبال مصرف غذای حاوی توکسین باکتری اتفاق افتد. اکثر بیماری ها دوره کمون ۴-۲ ساعت دارند و علائم مسمومیت شامل تهوع، استفراغ، عق زدن، کرامپ شکمی، نبض ضعیف، لرز، تنفس کم عمق و حرارت بدن پایین تر از حد طبیعی می باشد. بهبودی از این مسمومیت که به ندرت کشنده است، معمولا بین ۲۴ تا ۴۸ ساعت صورت می گیرد. رشد استافیلوکوک به تعداد بیش از یک میلیون در گرم غذا لازم است تا توکسین کافی تولید شده و علائم مسمومیت بروز نماید. چندین نوع آنتروتوکسین با آنتی ژن پروتئینی مختلف ساخته شده است که شامل توکسین هایA, B, C1, C2, C3, D, E و سایر توکسین های ناشناخته می باشد. آنتروتوکسین A سمی ترین نوع و شایع ترین عامل وقوع مسمومیت های غذایی استافیلوکوکی است. ارقام نشان می دهد که مقادیر کمتر از یک میکروگرم آنتروتوکسین A سمی ترین نوع و شایع ترین عامل وقوع مسمومیت های غذایی استافیلوکوکی است . ارقام نشان می دهد که مقادیر کمتر از یک میکرو گرم آنتروتوکسین A می تواند مسمومیت زا باشد.
علاوه بر مسمومیت کلاسیک استافیلوکوکی ، از بیماران مبتلا به التهاب روده باریک و کولون توکسینی به نام سیتوپاتیک توکسین[۳۰] که از استافیلوکوک آرئوس مقاوم به آنتی بیوتیک موجود در روده تولید می شود، به دست آمده است که به هنگام درمان های آنتی بیوتیکی به مدت طولانی از رشد استافیلوکوک بدون رقیب میکروبی ناشی از به هم خوردن فلور میکروبی روده حاصل می گردد. این توکسین باعث التهاب شدید کولون شده و در صورت عدم درمان منجر به مرگ می شود. از نظر مکانیسم عمل، آنتروتوکسین استافیلوکوکی بر خلاف آنتروتوکسین های کلاسیک ( مثل کلراتوکسین) روی سلول های اپیتلیال عمل نمی کند بلکه اثر استفراغ آن روی عصب واگ و سمپاتیک و از آنجا به طرف مرکز استفراغ در مغز صورت می گیرد. بنابراین آنتروتوکسین استافیلوکوک آرئوس به طور صحیح تر نوروتوکسین[۳۱] نامیده می شود. برای تشخیص توکسین بهترین وسیله روش سرولوژیکی است ولی خالص سازی توکسین جداشده از غذا هنوز مشکل عمده این نوع آزمایش ها می باشد.
۱-۱۰-۳-۳ارتباط باکتری با مواد غذایی و روش کنترل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ب.ظ ]




همچنین نتایج مطالعه حاضر بیانگر ارتباط معنادار بین کیفیت زندگی با تحصیلات و وضعیت اقتصادی سالمندان مورد مطالعه می باشد. به طوری که افراد با تحصیلات بالاتر و وضعیت اقتصادی بهتر از کیفیت زندگی مطلوب تری برخوردار هستند. که این نتایج با سایر مطالعات همخوانی دارد. کلت و همکاران (۲۰۱۰) در مطالعه ای به منظور بررسی ارتباط سطح تحصیلات و موقعیت اقتصادی اجتماعی با کیفیت زندگی ساکنان یکی از شهر های برزیل نشان دادند کیفیت زندگی با تحصیلات ارتباط معناداری دارد و بیان کردند تفاوت قابل توجهی در کیفیت زندگی افرادی که تحصیلات دانشگاهی دارند با سایر افراد وجود دارد (Colet, Mayorga et al. 2010). این یافته ها می تواند مؤید این مطلب باشد که افراد با سطح تحصیلات بالاتر از موقعیت اجتماعی و اقتصادی بهتری نیز برخوردار می شوند و تعامل مناسب تری با محیط برقرار می کنند. بنابراین تحصیلات در برخورداری از یک زندگی سالم تر مؤثر می باشد. اولین مطالعه مقایسه ای بین المللی که توسط هوگت و همکاران (۲۰۰۸) به منظور بررسی ارتباط بین سطح درآمد و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در سالمندان امریکایی و کانادایی انجام گرفت، ارتباط معنادار و مثبتی بین سطح درآمد خانواده و کیفیت زندگی در سالمندان امریکایی مشاهده شد، اما شواهد روشنی برای چنین ارتباطی در سالمندان کانادایی وجود نداشت. در این مطالعه، محققین به منظور تبیین این ارتباط به نقش دسترسی به مراقبت های بهداشتی و نابرابری های اقتصادی و اجتماعی در ایالت متحده و کانادا اشاره نمودند (Huguet, Kaplan et al. 2008)؛ که یافته های این مطالعه با نتایج پژوهش حاضر همسو می باشد. همچنین اسماعیلی و همکاران (۱۳۹۱) و حبیبی و همکاران (۱۳۸۶) نیز بیان کردند کیفیت زندگی با تحصیلات و وضعیت اقتصادی رابطه معناداری دارد (حبیبی، ۱۳۸۷٫ اسماعیلی، ۱۳۹۱). در همین راستا شیرازی خواه و همکاران در سال ۱۳۹۰ در مطالعه شاخص های بهداشتی و اجتماعی زنان سالمند ایران بیان کرده اند در کشور ایران مهمترین مشکل سالمندان مسائل اقتصادی و مشکلات مربوط به کسب درآمد است (شیرازی خواه، ۱۳۹۰).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
مطالعه حاضر بیانگر ارتباط معنادار کیفیت زندگی و اشتغال فعلی سالمندان می باشد (۰۰۱/۰=P). به طوری که سالمندان شاغل کیفیت زندگی بهتری نسبت به سالمندان بیکار (بازنشسته بیکار) دارند. مطالعه بذر افشان و همکاران (۱۳۸۶) با هدف بررسی کیفیت زندگی زنان سالمند نشان داد، کیفیت زندگی زنان سالمند بیش از زنان بازنشسته بوده است و بیان کردنداحتمالاً به دلیل از دست دادن شغل در زنان بازنشسته کیفیت زندگی آن ها تنزل داشته است (بذرافشان، ۱۳۸۶٫ حبیبی، ۱۳۸۷). مطالعه بذرافشان و حبیبی با نتایج مطالعه حاضر همخوانی دارد.
با در نظر داشتن گستردگی مفهوم سلامت و نیز با توجه به اینکه اهداف کلان جهت گیری کلی نظام سلامت و عملکردهای اصلی نظام سلامت را تبیین خواهند کرد. نقشه تحول نظام سلامت مفاهیم گسترده تر از صرف سلامت را در نظر گرفته است و سلامت با مفهوم گسترده که مشتمل بر سلامت معنوی و اجتماعی علاوه بر رفاه جسمی و اجتماعی می گردد را در نظر داشته است. به همین لحاظ یکی از اهداف کلان نظام سلامت ” ارتقای کیفیت زندگی مرتبط با سلامت همه جانبه” ذکر گردیده است و هدف این است که کیفیت زندگی در تمام ابعادی که در تعریف سلامت می باشند؛ اعم ازحیطه های جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی مورد توجه قرار گیرند. در همین راستا در ارتباط با تعیین ارتباط سلامت معنوی و کیفیت زندگی سالمندان مورد مطالعه نتایج مطالعه حاضر نشان داد همبستگی بین کیفیت زندگی و سلامت معنوی، با بعد مذهبی و بعد وجودی متوسط و معنی دار و مثبت است. همچنین همبستگی بین سلامت معنوی با ابعاد کیفیت زندگی نیز مثبت و معنی دار است به طوری که قوی ترین همبستگی ها به ترتیب با خرده مقیاس های انرژی و نشاط، سلامت روانی و بعد روانی و کمترین همبستگی به ترتیب با خرده مقیاس های دردجسمی، ایفای نقش عاطفی گزارش شده است. این نتایج با مطالعات دیگر همخوانی دارد. کانداسامی و همکاران در مطالعه ای در سال ۲۰۱۱ با هدف اثرات معنویت بر علائم پریشانی، اضطراب، افسردگی و دیگر تظاهرات روانی در تسکین بیماران مبتلا به کانسر پیشرفته نشان دادند، سلامت معنوی ارتباط معناداری با استرس و اضطراب بیماران دارد و بیان کردند سلامت معنوی یکی از اجزا مهم کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته می باشد (Kandasamy, Chaturvedi et al. 2011). سافیا و همکاران نیز در مطالعه ای با هدف بررسی ارتباط سلامت معنوی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت زنان افریقایی- امریکایی مبتلا با ایدز در سال۲۰۱۱ بیان کردند بعد وجودی سلامت معنوی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت مبتلایان به ایدز رابطه معنادار مثبتی دارد (Safiya George, Marcia et al. 2011). علاوه براین بکلمن و یاماشیتا (۲۰۱۰) نشان دادند در سالمندان مبتلا به بیماری قلبی نیز سلامت معنوی بالا با سلامت روان بالا و کاهش علائم افسردگی همراه است (Bekelman, Parry et al. 2010). همچنین جانسون و همکاران در مطالعه ای با عنوان اندازه گیری کیفیت زندگی معنوی در بیماران مبتلا به سرطان در سال ۲۰۰۷ نشان دادند سلامت معنوی با تمام ابعاد کیفیت زندگی مرتبط است؛ همچنین بیان کردند سلامت معنوی ارتباط معنادار قوی با ابعاد کیفیت زندگی دارد و حمایت کردن از افراد در اعتقادات مذهبی شان به طور بالقوه مفید است(Johnson, Piderman et al. 2007). مذهب و معنویت باعث امیدواری شده و سالمندان را در شرایط سخت تشویق می کنند. حتی در میان سالمندان مقیم آسایشگاه ها که از جامعه منزوی شده اند، داشتن معنی فردی، ارزش های مذهبی و دستیابی به منابع معنوی از اجزاء مهم سلامتی هستند (Lindberg and Deborah 2005). معنویت بالاتر با نتایج بهتر سلامتی همراه می باشد (Daaleman, Perera et al. 2004). در واقع معنویت در هنگام تنهایی و سختی موجب آرامش و تسکین اضطراب شده و حس معنی دار بودن، هدفمندی، خلاقیت و انسجام را القا می نماید (قاسمی، ۱۳۷۹). پشتوانه و حمایت معنوی در کیفیت زندگی نقش دارد زیرا ارتباط معنوی به عنوان یک حامی ثابت و فناناپذیر برای فرد محسوب می شود (ارسطو، ۱۳۹۱).
مطالعات گوناگونی بر این واقعیت تأکید دارند که با ورود به مرحله سالمندی، هزینه های درمانی در بخش ها و شکل های مختلف روند تصاعدی خواهد داشت و این در حالیست که یکی از عمده ترین مشکلات سالمندی را مشکلات اقتصادی است. و این مسائل زمانی اهمیت بیشتری می یابد که سازمان جهانی بهداشت در مطالعات خود بیان می کند؛ کشورهای توسعه یافته قبل اینکه سالمند شوند از لحاظ رفاهی رشد فراوانی می کنند، در حالی که کشورهای در حال توسعه قبل این که افزایش بنیادی رفاه صورت پذیرد سالمند می شوند. کشورهای کم درآمد و ضعیف زیرساخت محدودی برای پاسخگویی به نیاز سالمندان دارند. گذار جمعیتی سریع زمان کمتری برای فراهم نمودن زیرساخت های لازم برای ارائه خدمت به سالمندان در اختیار کشورهای در حال توسعه قرار می دهد. با توجه به موارد ذکر شده و نیز برای دستیابی به اهداف نقشه تحول نظام سلامت که شامل ” ارتقای کیفیت زندگی مرتبط با سلامت همه جانبه” و ” توسعه نظام ارائه خدمت با توجه به تغییرات جمعیتی و همه گیر شناختی” می باشد و با در نظر داشتن سرعت رشد جمعیت سالمندان بررسی کیفیت زندگی مرتبط با ابعاد مختلف سلامت در سالمندان می تواند روشنگر وضعیت کنونی جهت شناخت و نیز برنامه ریزی برای دستیابی به کیفیت زندگی مطلوب در سالمندان باشد. بنابراین یکی از راه کارهای مناسب توجه مستمر به کیفیت زندگی سالمندان و عوامل مؤثر بر آن می باشد. حاکمیت، متولی ارتقاء، حفظ و اعاده سلامت و کیفیت زندگی همگان در بالاترین حد ممکن می باشد که نتیجه آن ها باید تأمین طولانی ترین عمر ممکن توأم با سلامت و رفاه، زندگی با کیفیت و عاری از معلولیت و ناتوانی برای کل افراد جامعه باشد.
۲-۵ نتیجه گیری
نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد سلامت معنوی سالمندان در سطح بالایی بوده و همین طور نمره کیفیت زندگی سالمندان در این مطالعه، در حد مطلوب بوده است. نتایج نشانگر این واقعیت است که افزایش سلامت معنوی در توسعه سلامت و بهزیستی نقش دارد و ارتباط سلامت معنوی و کیفیت زندگی مثبت، معنی دار و متوسط است با توجه به وجود این همبستگی می توان با افزایش سلامت معنوی سالمندان زمینه را برای ارتقا کیفیت زندگی آنان فراهم نمود. نتایج مطالعه حاضر با سایر مطالعات همخوانی دارد. همچنین یافته ها می تواند مؤید این مطلب باشد که افراد با سطح تحصیلات بالاتر از موقعیت اجتماعی و اقتصادی بهتری نیز برخوردار می شوند و تعامل مناسب تری با محیط برقرار می کنند. بنابراین تحصیلات در برخورداری از یک زندگی سالم تر و با کیفیت تر مؤثر می باشد. بنابراین با تلاش جهت آموزش و توانمندسازی سالمندان که یکی از نقاط تمرکز برنامه ملی تحول نظام سلامت نیز می باشد می توان موجبات ارتقاء کیفیت زندگی سالمندان را فراهم نمود و از هزینه های بالای درمان سالمندان در آینده جلوگیری نمود.
با توجه به روند رو به رشد جمعیت سالمندان کشور، نگاهی ویژه به کیفیت زندگی سالمندان در سند چشم انداز بیست ساله و اسناد پشتیبان نقشه جامع علمی کشور وجود دارد. این مقوله نیازمند توجه ویژه سیاستگذاران در ارائه خدمات حمایتی به سالمندان، بیمه سالمندان و راهکارهای بهبود وضعیت اقتصادی سالمندان می باشد تا علاوه بر دستیابی به هدف غایی نظام سلامت ( ارتقا کیفیت زندگی) از تحمیل هزینه های دوران سالمندی به نظام سلامت جلوگیری نماییم.
بررسی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت معنوی بویژه در سالمندان می تواند روشنگر وضعیت کنونی جهت شناخت و نیز برنامه ریزی برای دستیابی به کیفیت زندگی مطلوب تر باشد. یکی از راه کارهای مناسب جهت بهبود کیفیت زندگی در سالمندان، ارتقا سلامت معنوی و ارائه خدمات آموزشی به سالمندان و خانواده های آنها می باشد.
۳-۵ ارائه پیشنهادات اجرایی

 

    • با توجه به سرعت رشد جمعیت سالمندان کشور، تعریف و ارائه بسته های حمایت اجتماعی، بسته خدمات بیمه سلامت و بسته های حمایت اقتصادی از سوی سیاستگذاران ضروری به نظر می رسد.

 

    • با توجه به روند رو به سالمندی جمعیت، با فراهم نمودن زمینه برای تحقیق درباره ارتباط ابعاد سلامت و کیفیت زندگی سالمندان می توان تأثیرگذارترین عامل بر کیفیت زندگی سالمندان را شناسایی کنیم و در جهت بهبود آن برنامه ریزی نماییم.

 

    • با تمرکز بر آموزش در خصوص راه کارهای بهبود کیفیت زندگی از هزینه های آتی ناشی از کاهش کیفیت زندگی سالمندان پیشگیری نماییم.

 

    • برنامه های آموزشی، مداخله ای و خودمراقبتی ویژه سالمندان با محوریت افزایش سلامت معنوی می تواند راهکاری برای افزایش کیفیت زندگی باشد.

 

    • می‌بایست با تربیت شایسته نسل جوان و سوق دادن ایشان به معنویات، زمینه را برای پیری موفق و کم چالش و نیز کاهش هزینه های اجتماعی فراهم نمود.

 

پیشنهاد برای پژوهش های آتی:

 

    1. با توجه به هزینه های ناشی از سالمند شدن جمعیت “بررسی ارتباط کیفیت زندگی و هزینه های سالمندان” یکی از عناوین پیشنهادی می باشد.

 

    1. با توجه به روند سالمندی در کشور “شناسایی نیازمندی های سالمندان و تعریف بسته حمایت اجتماعی” ضروری به نظر می رسد.

 

    1. در پژوهش حاضر ارتباط سایر ابعاد سلامت با کیفیت زندگی مورد بررسی قرار نگرفت. لذا پیشنهاد می شود پژوهشی با عنوان «بررسی ارتباط ابعاد سلامت با کیفیت زندگی سالمندان» صورت گیرد.

 

    1. از آنجایی که سلامت معنوی یکی از ابعاد تأثیرگذار بر کیفیت زندگی سالمندان می باشد. لذا «بررسی نیازهای معنوی سالمندان» یکی از عناوین پیشنهادی می باشد.

 

    1. همچنین می توان با سنجش «اثر مداخله آموزشی معنویت محور بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در گروه های سنی مختلف» از میزان اثربخشی معنویت بر سلامت در سنین مختلف آگاهی یافت.

 

فهرست منابع:
Abdizarin, S. and M. Akbarian (2007). “Successful aging in the light of religion or belief.” Iranian Journal of Ageing ۲(۴): ۲۹۳-۲۹۹(In persian)
Abedi, H,A. Shahriari, M. Alimohammadi, N. yazdannik, A. Yousefi, H. (2010). Basic geriatric nursing Esfahan, Isfahan University of Medical Sciences and Health Services (In Persian).
Adib Haj Bagheri, M. and H. Akbari (2008). “Severity of the disability and its related factors in elderly ” Journal - FEYZ ۱۳(۳): ۲۲۵-۲۳۴(In persian)
Ahmadi, F., A. Salar and S. Faghihzadeh (2004). “Study of effectiveness of continuous care consultation on the quality of life of elderly clients.” Tabib-e-shargh ۱۰(۲۲): ۶۱-۶۷ (In persian)
Akabery, S., A. Asaroudi and A. Golafshani (2011). “Relationship between spiritual well-being and quality of life in nursing.” Journal of North Khorasan University of Medical Sciences ۳(۴): ۷۹-۸۸٫(In persian).
Akbari Kamrani, A. (2009). Memory and Cognition in the Elderly. Tehran, University of Welfare and Rehabilitation Sciences. (In persian).
Alipour, F., H. Sajjadi, A. Forouzan, A. Biglarian and A. Jalilian (2008). “Quality of life in elderly District 2 of Tehran.” Iranian Journal of Ageing ۳(۹-۱۰): ۷۵-۸۳(In persian)
Allahbakhshian, M., M. Jaffarpour, S. Parvizy and H. Haghani (2010). “A Survey on relationship between spiritual wellbeing and quality of life in multiple sclerosis patients.” Zahedan Journal of Research in Medical Sciences ۱۲(۳): ۲۹-۳۳ (In persian)
Arastoo, A., R. Ghassemzadeh, H. Nasseh, M. Kamali, F. A. RAHIMI, M. Arzaghi and S. ZAHEDNEJAD (2012). “Factors Affecting Quality of Life in Elderly Diabetic Residents of the Kahrizak Geriatric Nursing Home of Tehran.” Iranian Journal of Endocrinology & Metabolism ۱۴(۱). (In persian).
Arslantas, D., A. Ünsal, S. Metintas, F. Koc and A. Arslantas (2009). “Life quality and daily life activities of elderly people in rural areas, Eskişehir (Turkey).” Archives of Gerontology and Geriatrics ۴۸(۲): ۱۲۷-۱۳۱٫
Asefzadeh, S., A. Qoddoosian and R. Najafipour (2009). “How does the elderly spend their leisure time in Qazvin?” The Journal of Qazvin University of Medical Sciences ۱۳(۲): ۸۴-۸۷٫(In persian).
Barrera, T. L., D. Zeno, A. L. Bush, C. R. Barber and M. A. Stanley (2012). “Integrating religion and spirituality into treatment for late-life anxiety: Three case studies.” Cognitive and Behavioral Practice ۱۹(۲): ۳۴۶-۳۵۸٫
Bazrafshan, M. R., M. A. Hosseini, M. Rahgozar and S. B. Madah (2008). “Quality of elderly’s life in Shiraz, jahandidegan club.” Iranian Journal of Ageing ۳(۷): ۳۳-۴۰(In persian).
Bekelman, D. B., C. Parry, F. A. Curlin, T. E. Yamashita, D. L. Fairclough and F. S. Wamboldt (2010). “A Comparison of Two Spirituality Instruments and Their Relationship With Depression and Quality of Life in Chronic Heart Failure.” Journal of Pain and Symptom Management ۳۹(۳): ۵۱۵-۵۲۶٫
Bond, J. and L. Corner (2010). Quality of Life and Aging .Danzheh.
Boostan Abadi, N. (2000). Studying and understanding the current status of the elderly in Tehran Tehran, Group of women doing good with the Ministry of Culture(In persian).
Center of Statics and strategic Data, M. C. L. a. S. W. (2012). Iranian Seniors in the Mirror Statistics. Tehran, Ministry of Cooperatives, Labour and Social Welfare, ۱-۱۶(In persian).
Choldy, A. R., A. A. Akbari Kamrani and M. Foroughan (2004). ” physical, social and psychological Problems of elderly in district 13 of Tehran ” Social Welfare ۴(۱۴): ۲۳۳-۲۵۵(In persian)
Colet, C. F., P. Mayorga and T. A. Amador (2010). “Educational level, socio-economic status and relationship with quality of life in elderly residents of the city of Porto Alegre/RS, Brazil.” Brazilian Journal of Pharmaceutical Sciences ۴۶(۴): ۸۰۵-۸۱۰٫
Craven, R. F. and C. L. Hirnle (2007). Fundamentals of nursing: Human health and function, Lippincott william and wilkims.
Cress, C. (2011). Handbook of geriatric care management, Jones & Bartlett Publishers.
Daaleman, T. P., S. Perera and S. A. Studenski (2004). “Religion, spirituality, and health status in geriatric outpatients.” The Annals of Family Medicine ۲(۱): ۴۹-۵۳٫
DARVISHPOOR, A., S. J. ABED, A. DELAVAR and S. M. ZAKERIN (2012). “INSTRUMENT DEVELOPMENT TO MEASURE ELDERLY HEALTH-RELATED QUALITY OF LIFE (EHRQOL).” HAKIM ۱۵(۱): ۳۰-۳۷(In persian)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ب.ظ ]