کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



 

قانون بسیاری ا زکشور ها یک سری اطلاعات را قابل ثبت نمی داند، مثلا” قانون ثبت اختراعات ایران منابع ژنتیک واجزاء تشکیل دهنده ی آن ها را قابل ثبت نمی داند.[۱۲۴] از این رو این قانون کشور حمایت کننده است که مشخص می کند که چه حقوقی را می توان مورد حمایت قرارداد و ‌بر اساس کدام قانون دارنده آن حق می‌تواند یک حق انحصاری را تحصیل نماید.مسئله ای که در ارتباط با این موضوع بروز می کند این است که آیا مالکیت آن حق به دارنده و مبتکر آن حق تعلق می‌گیرد یا به شخصی که آن را به ثبت رسانده است.چه موقع و چگونه یک حق ایجاد می‌گردد و چه وقت و چگونه منقضی می شود،همه ی این سوالات به وسیله قانون کشور حمایت کننده پاسخ داده خواهد شد.پاسخ ‌به این سوال که آیا حق مالکیت فکری را می شود واگذار کرد و یا خیر،تحت حکومت قانون کشور حمایت کننده قراردارد.

 

برخی کشورها انتقال جزئی حق مالکیت فکری را نمی پذیرند و نیاز به ثبت آن انتقال نیز غالبا” دیده می شود[۱۲۵] و در هر گونه دعوای ناشی از حق مالکیت فکری که انتقال گیرنده ممکن

 

است ادعا نماید که حق مورد نقض قرار گرفته است نیز قانون کشور حمایت کننده حاکم

 

می‌باشد.۲این ها مسائل غیر قراردادی مرتبط با حق مالکیت فکری است، که به لحاظ ارتباط با منافع عمومی کشورها ، به حکم قانون گذار هر کشوری قانون حاکم بر آن قطعا” معین می -گردد.

 

ب-موضوعات قراردادی حق مالکیت فکری:

 

در قانون مدنی ایران تنها ماده ۹۶۸ است که حاوی قاعده ی دو جانبه ی حل تعارض در زمینه قراردادها می‌باشد و در حقیقت در حقوق بین الملل خصوصی ایران مقرره ای را نمی -توان یافت که اختصاصاً به تعیین قانون حاکم بر قراردادهای راجع به حقوق مالکیت فکری پرداخته باشد.

 

از این رو ماده ۹۶۸ قانون مدنی و تحلیل این ماده برای دست یابی به قانون حاکم بر قراردادهای بین‌المللی حق مالکیت فکری ضروری می‌باشد.

 

گواهی نامه ای که توسط ادارات مربوطه ، به مخترع و یا مبتکر اعطاء می شود یک قرارداد تلقی نمی شود ،در نتیجه در قلمرو ماده ی مذبور قرار نمی گیرند، ولی قراردادهای مرتبط با آن حق تحت قلمرو ماده ی ۹۶۸ قانون مدنی قرار دارند ، و با تحلیل این ماده می توان قانون حاکم بر قرارداد ها حق مالکیت فکری را یافت. قواعد آمره ممکن است قابلیت اعمال قانون کشور حمایت کننده، یا قانون حاکم بر قرارداد را محدود نماید که ما ‌به این مطلب در مبحث تحلیل و بررسی ماده ی ۹۶۸ قانون مدنی خواهیم پرداخت .

 

مسئله دیگری که لازم به ذکر می‌باشد این است که در کشورهای درحال توسعه گرایشی وجود دارد که تمام قراردادهای انتقال تکنولوژی را به طور آمرانه تحت سیطره ی قانون و صلاحیت قضائی کشورهای دریافت کننده قرار دهند. هم چنین این کشورها تمایزی میان حقوق مالکیت صنعتی و جنبه‌های صرفاً قراردادی آن قائل نمی شوند.[۱۲۶] به هر ترتیب این گرایش رو به زوال می‌باشد چرا که اغلب شرکت ها با تعلیق و عدم انتقال تکنولوژی به کشورهایی که مقررات این چنینی در قوانین موضوعه ی خود دارند واکنش نشان می‌دهند.

 

قانون قابل اعمال بر ثبت و دیگر شرایط شکلی مربوط به ایجاد حق مالکیت فکری و گواهی –نامه ی اعطایی مربوط به آن حقوق همان گونه که پیشتر نیز اشاره شد، مختص قانون کشور حمایت کننده می‌باشد. لازم است خاطر نشان سازیم که اعتبار شکلی[۱۲۷] قراردادهای مالکیت فکری موضوع دیگری است که در ذیل به مسأله قانون حاکم بر آن خواهیم پرداخت.

 

گفتار دوم: قانون حاکم بر اعتبار شکلی قراردادهای مالکیت فکری

 

اعتبار شکلی قرارداد – مثلاً آیا قرارداد از لحاظ شکل سند درست منعقد شده است یا خیر- در رابطه با حق مالکیت فکری تحت حاکمیت قانون محل تنظیم قرارداد می‌باشد. این قاعده در ماده ی ۹۶۹ قانون مدنی آمده است. از این نظر قراردادهای راجع به حق مالکیت فکری تحت حاکمیت همان قواعد کلی دیگر اسناد و قراردادها قرار می گیرند. ماده ی ۹ کنوانسیون رم I نیز به موضوع اعتبار شکلی قرارداد می پردازد. این ماده در پاراگراف ۱ خود قاعده ای را ارائه می‌کند که متضمن اعمال دو جانبه ای قانون محل انعقاد قرارداد و قانون قابل اعمال بر قرارداد (با فرض معتبر بودن قرارداد) می‌باشد.

 

ماده (۲) ۹ کنوانسیون مذبور مشخص می‌سازد که اگر طرفین در کشورهای مختلف باشند و در این حال قراردادی منعقد گردد چنان چه قانون قابل اعمال بر قرارداد که توسط مواد کنوانسیون مشخص می شود یا قانون یکی از کشورهایی که طرفین در زمان انعقاد عقد در آن- جا قرار دارند، جایگزین قانون کشور محل انعقاد شود ،در قرارداد مذبور مشکل اعتبار شکلی بروز نخواهد کرد. در واقع دلیلی وجود ندارد که بخواهیم اعتبار شکلی قراردادهایی که مربوط به حق مالکیت فکری می‌باشد را از شمول قاعده ی عام حقوق بین الملل خصوصی راجع به اعتبار شکلی قراردادها خارج سازیم.

 

ممکن است در رابطه با قانون حاکم بر طرز تنظیم قراردادهای حق مالکیت فکری پیشنهاد شود که قانون کشور حمایت کننده اعمال گردد. با توجه به قاعده ی حل تعارض ایرانی مندرج در ماده ی ۹۶۹ قانون مدنی که اسناد را از حیث طرز تنظیم تابع قانون محل تنظیم سند می‌داند این نظر مردود می‌باشد. در عمل نیز ممکن است قراردادی که متضمن حق مالکیت فکری است که بهره برداری از آن در دو کشور حمایت کننده صورت می پذیرد به صورت بالقوه نیازمند رعایت دو دسته از شرایط شکلی متضاد باشد و بدین ترتیب این نظریه موجب ایجاد مشکل لاینحلی گردد.

 

البته برخی از حقوق دانان نیز عقیده دارند که قانون کشور حمایت کننده و قانون محل انعقاد هر دو با هم بر موضوع اعتبار شکلی قرارداد حقوق مالکیت فکری اعمال گردد.[۱۲۸] بییر[۱۲۹] نیز از اعمال قانون کشور حمایت کننده تنها در جایی که قاعده ی آمره ی قانون آن کشور شکل خاصی از قرارداد را لازم شمرده باشد جانب داری می‌کند.[۱۳۰]

 

هرگاه قراردادی مرتبط با حق مالکیت فکری نیازمند تنظیم اسناد باشد و ثبت سند بر اساس قانون کشور حمایت کننده الزامی باشد، تنظیم اسناد لازم به عنوان یک تعهد قراردادی بر عهده ی دارنده آن حق می‌باشد. قوانین آمره ی کشور حمایت کننده قادر است که شکل خاصی از قرارداد را تحمیل نماید البته این در صورتی است که این شکل خاص از قرارداد هم برای قابلیت اجراء و هم اعتبار قرارداد ضروری باشد. این حالت تنها استثنایی است که بر قاعده ی محل انعقاد قرارداد وارد می‌باشد.

 

به هر حال در عمل می توان به طرفین قرارداد توصیه کرد که شرایط شکلی قانون کشور حمایت کننده را هم چون شرایط شکلی قانون محل انعقاد قرارداد رعایت نمایند، مگر آن که دلیل قانع کننده ای داشته باشند که خلاف این صورت عمل کنند. رعایت قانون کشور حمایت کننده به همراه قانون محل انعقاد قرارداد باعث می شود تا طرفین از مشکلات اجتناب کنند و مطمئن ترین و راحت ترین راه حل می‌باشد.

 

مبحث سوم:

 

بررسی کنوانسیون رم I در رابطه با قانون حاکم بر قرارداد های مربوط به حق مالکیت فکری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-21] [ 08:55:00 ب.ظ ]




بعبارت دیگر جان لی در دهه ۱۹۷۰ با اجرای تحقیقات خود در پی این بود که روشن نماید مردم چگونه عشق را با همه گونه‏ هایی که دارد تجربه می‏ کنند. او قصد داشت با این کار از جریان عشق در غرب افسانه‌زدایی کند. لی سبک‏های عشق را به رنگ تشبیه کرد. طیف گسترده‏ای، از رنگ‏های اصلی تا رنگ‌های ثانوی را تشکیل می‌دهند، رنگ‌های ثانوی از ترکیب رنگ‌های اولی تشکیل می‏ شود. شبیه به همین مسئله در عشق نیز هست. عشق به دو طیف اولی و ثانوی تقسیم می‏ شود. سبک‏های عشق اولی عبارت‌اند از:

 

ـ عشق پرشور: جذابیت بدنی و عاطفی شدید؛

 

ـ عشق نمایشی: نمایش عشق را بازی کردن؛

 

ـ عشق دوستانه: عشق مبتنی بر دوستی (صادقی و همکاران، ۱۳۹۲).

 

عشق‏های ثانوی که از ترکیب این سه عشق اولی تشکیل شده است به سه نوع تقسیم می‌شوند:

 

عشق منطقی: ترکیبی از سبک عشق نمایشی و سبک عشق دوستانه است. این افراد ارزیابی معقول انجام می ‏دهند؛ مثل اینکه صفاتی را که یک ازدواج خوب به آن احتیاج دارد مطالبه می‏ کنند و معشوق خود را مطابق معیارهایشان.

 

عشق وابسته وسواسی: ترکیبی از سبک عشق پرشور و سبک عشق نمایشی است و مستلزم انحصار، وسواس، اضطراب و رفتارهای پرشور است.

 

مسائل جنسی بیمه این عشق است. آن ها اغلب مضطرب یا ناایمن هستند و می ‏توانند به صورت افراطی‏حسود باشند. عاشقان وابسته وسواسی به خوبی به درمان پاسخ می‌دهند و اغلب از این سبک رهایی پیدا می‏ کنند.

 

از ویژگی‌های عشق وابسته وسواسی، سختی کشیدن، حسادت، وسواس و سیری ناپذیری است. آن ها اغلب عزت نفس پایین دارند و اهمیت زیادی به روابطشان می ‏دهند. آن ها در رابطه با معشوقشان از صفات ملکی و صفات تفضیلی استفاده می‏ کنند، احساس می‏ کنند که آن ها به معشوقشان احتیاج دارند. آنان معشوقشان را اغلب به شیوه‏ای اتفاقی پیدا می‏ کنند. این سبک از عشق از رایج‌ترین سبک‌های عشق است که معمولاً در نوجوانی و اوایل بزرگسالی بیشترین بسامد را دارد و تقریباً می‌توان گفت معادل همان عشق‌های آتشین دوران جوانی است که در دانشگاه‌ها، مدارس و در کل سطح جامعه شاهد آن هستیم .

 

عشق ایثارگرانه: ترکیبی از سبک عشق پرشور و سبک عشق دوستانه می‏ باشد که معمولاً بشر دوستانه، رفاقتی و البته شدید است. لی یاد آوری کرد که این نوع عشق با ایدئولوژی مسیحی هم آهنگ است، اما درجوامع سکولار امروز غربی بسیار نادر است؛ با وجود این ممکن است در جوامع دیگر یافت شود.

 

عشق ایثارگرانه، قربانی و محاصره کردن تمام عیار خود است. عشاق ایثارگر، اغلب، گرایش‌های معنوی دارند. عاشقان ایثارگر، معشوقشان را به عنوان قدیس مشاهده و آرزو می‏ کنند که در خدمتشان باشند. عاشقان ایثارگر سرانجام می ‏توانند ‌به این احساس برسند که از آنان سوء استفاده شده است. حالت پیشرفته عشق ایثارگرانه در بخشندگی آن است(عبدی و گلزاری، ۱۳۸۹).

 

۲-۵- تعریف شخصیت:

 

صاحب نظران حوزه شخصیّت و روان شناسی از کلمۀ شخصیّت تعریفهای گوناگونی ارائه داده‌اند. از نظر ریشه ای، گفته شده است که کلمۀ شخصیّت که معادل کلمۀ Personality انگلیسی است درحقیقت از ریشه لاتین Persona گرفته شده که به معنی نقاب یا ماسکی بود که در یونان و روم قدیم بازیگران تئاتر بر چهره می گذاشتند. این تعبیر تلویحاً اشاره بر این مطلب دارد که شخصیّت هرکس ماسکی است که او بر چهرۀ خود می زند تا وجه تمیز او از دیگران باشد.

 

هیلگارد» (Hilgard) شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوه های تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین می‌کند تعریف ‌کرده‌است در حالی که برخی دیگر «شخصیت» را به ویژگی‌های «پایدار فرد» نسبت داده و آن را به صورت مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش‌بینی رفتار فرد می‌شوندتعریف می‌کنند.

 

شخصیت به همه ‌خصلت‌ها و ویژگیهایی اطلاق می‌شود که معرف رفتار یک شخص است، از جمله می‌توان این ‌خصلت‌ها را شامل اندیشه ، احساسات ، ادراک شخص از خود ، وجهه نظرها ، طرز فکر و بسیاری عادات دانست. اصطلاح ویژگی شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق می‌شود (شولتز،۱۳۸۴).

 

شخصیت از دیدگاه مردم: واژه «شخصیت» در زبان روزمره مردم معانی گوناگونی دارد. یکی از معانی آن مربوط به هر نوع صفت اخلاقی یا برجسته است که سبب تمایز و برتری فردی نسبت به افراد دیگر می‌شود مثلا وقتی گفته نمی‌شود «او با شخصیت است. »یعنی «او» فردی با ویژگیهایی است که می‌تواند افراد دیگر را با «کارایی و جاذبه اجتماعی خود» تحت تأثیر قرار دهد. در درسهایی که با عنوان پرورش شخصیت تبلیغ و دایر می‌شود، سعی بر این است که به افراد مهارت‌های اجتماعی بخصوصی یاد داده ، وضع ظاهر و شیوه سخن گفتن را بهبود بخشند با آن ها واکنش مطبوعی در دیگران ایجاد کنند همچنین در برابر این کلمه ، کلمه «بی‌شخصیت» قرار دارد که به معنی داشتن «ویژگی‌های منفی» است که البته به هم دیگران راتحت تاثیر قرار می‌دهد اما در جهت منفی. شخصیت از دیدگاه روانشناسی: دیدگاه روانشناسی ‌در مورد «شخصیت» چیزی متفاوت از دیدگاه های «مردم و جامعه» است در روانشناسی افراد به ‌گروه‌های «با شخصیت و بی‌شخصیت» یا«شخصیت خوب و شخصیت بد» تقسیم نمی‌شوند؛ بلکه از نظر این علم همه افراد دارای «شخصیت» هستند که باید به صورت «علمی» مورد مطالعه قرار گیرد این دیدگاه به شخصیت و انسان» باعث پیدایش نظریه های متعددی از جمله : «نظریه روانکاوی کلاسیک ،نظریه روانکاوی نوین ،نظریه انسان گرایی، نظریه شناختی ، نظریه یادگیری اجتماعی و … در حوزه مطالعه این گرایش از علم روانشناسی شده است(کریمی،۱۳۸۶).

 

۲-۶- ویژگی‌های شخصیت:

 

نظر به اینکه شخصیت تشکیل شده است از الگوهای ویژه فکری، احساسی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می‌سازد.می توان عنوان داشت که شخصیت، سرچشمه درونی دارد و در طول حیات، تقریباً پایدار باقی می‌ماند. روان‌شناسان شخصیت، ویژگی‌های یگانه افراد و نیز مشابهت‌ها بین گروه‌هایی از افراد را مورد مطالعه قرار می‌دهند. ‌بنابرین‏، توجه به شخصیت افراد و تمایز قائل شدن بین افراد بر اساس ویژگی‌های شخصیتی آنان طی قرنهای متمادی همواره مورد بحث بوده است. اگر رجوعی به نظریات داشته باشیم خواهیم دید که ویژگی‌های شخصیت همواره مد نظر صاحب‌نظران و نظریه پردازان قرار داشته است. فی المثل آنجایی که بقراط اقدام به دسته بندی انسان ‌کرده‌است. بقراط جوامع انسانی را بر اساس چهار خلط مزاجی، صفراوی، دموی، بلغمی و سوداوی تقسیم می‌کند. لومبروزو زیست شناس معروف، انسان ها را بر اساس علائم فیزیولوژیک تقسیم بندی می‌کند. و در دوران معاصر شلدون انسان ها را در سه گروه آندومورف، مزومورف و اکتومورف تقسیم بندی ‌کرده‌است. اما در جدید ترین تقسیم بندی در حوزه روانشناسی توسط آیسنک، انسان ها بر دو گروه درون گرا و برون گرا تقسیم می‌شوند که هر کدام از این ‌گروه‌های انسانی دارای ویژگی‌های منحصر بفردی از نظر این نظریه پردازان هستند بنحوی که این ویژگی‌ها نحوه زندگی و رفتارهای اجتماعی آنان را سمت و سوق ویژه ای می بخشد(کریمی،۱۳۸۶).

 

۲-۷- شکل گیری شخصیت:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:07:00 ب.ظ ]




 

ب : مقابله های هیجان مدارانه : در این نوع مقابله هدف فرد آرام ساختن خود و دست یافتن به آرامشی است که به دلیل دست یافتن به استرس به هم خورده است. در این مرحله فرد می‌کوشد تا خود را از آشفتگی‌ها و پریشانی‌های حاصل از وقوع استرس رها سازد. به هنگام وجود استرس فرد هیجان های منفی زیادی را تجربه می‌کند. ترس ، وحشت ، اضطراب ، بیقراری ، غم و اندوه ، عصبانیت و… وجود این هیجان ها مانع از تفکر و تصمیم‌گیری سریع و برطرف کردن استرس می‌شود. ‌بنابرین‏ ابتدا فرد باید خود را به گونه‌ای از احساسات و هیجان های منفی آشفته کننده و پریشان سازنده رها سازد تا بتواند به خوبی فکر کند ، حل مسأله نماید ، تصمیم گیرد و اقدام کند. نمونه‌ای از مقابله های هیجان مدارانه عبارتند از : ۱ ـ دعا و نیایش ۲ ـ معنی جدید و مثبت دادن به استرس ۳ ـ درد دل کردن با اطرافیان و نزدیکان ۴ ـ ابراز محدود عواطف (گریه ، زاری کردن ، بیقراری کردن) ۵ ـ پرت کردن حواس : گویی اتفاقی نیفتاده است تا فرد دچار آشفگی کمتری شود و بعداً بهتر بتواند مقابله کند. ۶ـ گفتگوی درونی ، فرد خود را دلداری می‌دهد که بر اوضاع مسلط خواهد شد.

 

در مقابله هیجان مدارانه فرد فعلیت ، تلاش و کوشش خاصی جهت کاهش در حذف استرس نمی‌کند بلکه فقط خود را آرام می‌سازد و از پریشانی خارج می‌سازد. نکته مهم آن است که این دو نوع مقابله مانعه الجمع نمی‌باشند. بلکه فرد می‌تواند در رابطه با استرس خاصی ، از هر دو نوع مقابله استفاده کند که بسیار معمول نیز می‌باشد. ابتدا فرد با بهره گرفتن از مقابله های هیجانی سعی می‌کند تا خود از پریشانی و نگرانی رها کند و سپس با بهره گرفتن از مقابله های مسأله مدارانه سعی می‌کند تا بر استرس فائق شود (نوری، ۱۳۸۲).

 

راجر و جارویس[۶۱]و نجاریان(۱۹۹۳) نیز در تهیه پرسشنامه‌ای جهت سنجش سبک‌های مقابله چهار سبک مختلف برای مقابله مطرح کردند که عبارتند از مقابله شناختی ، هیجانی ، اجتنابی و انفصالی (توکلی خمینی،۱۳۷۷).

 

ریو نیز در کتاب انگیزش و هیجان در معرفی و شناسایی انواع مهارت های مقابله می‌گوید»معمول دو شیوه کنار آمدن با استرس وجود دارد به صورت مستقیم و به صورت دفاعی. روش های مستقیم کنار آمدن ، مستلزم توجه شخص به واقعه استرس‌زا و به کارگیری امکانات رفتاری و شناختی برای تغییر دادن واقعه است به طوری که آن موقعیت از استرس‌زا بودن به موقعیت بدون استرس تغییر کند‌. روش های کنارآمدن دفاعی مستلزم اجتناب از واقعه استرس‌زا در زمانی که رخ داده و یا جلوگیری کردن از پاسخ هیجانی ، شناختی و فیزیولوژیکی به آن ، و به عبارتی کاهش دادن اثرات آن است« (ریو[۶۲]، ۱۹۹۲ ، ترجمه سیدمحمدی،۱۳۷۸).

 

در تقسیم بندی فوق روش های کنار آمدن مستقیم و روش های کنار آمدن دفاعی به چند دسته تقسیم می‌شوند. در قسمت اول روش هایی مانند مسئله گشایی برنامه ریزی شده ، کنار آمدن مواجهه‌ای و استفاده از حمایت اجتماعی مطرح می‌باشد. مسئله گشایی یعنی محاسبه اینکه برای کاستن یا از بین بردن عوامل استرس‌زا چه اعمالی را باید دنبال کرد و بعد برای اینکه آن برنامه به ثمر برسد چه تلاشی باید صورت گیرد. کنار آمدن مواجهه‌ای مستلزم نزدیک شدن مستقیم به منبع استرس و تلاش برای تغییر دادن فوری آن است و در قسمت حمایت اجتماعی فرد سعی می‌کند با جلب حمایت دیگران بویژه دوستان ، اعضای خانواده و دیگر نزدیکان به طور مستقیم با مشکل برخورد نماید. در حیطه دوم یا روش کنارآیی دفاعی یا مکانیزم‌های دفاعی ، کاهش دهنده‌های شیمیایی استرس ، پس خوراند زیستی و ورزش مد نظر می‌باشد. منظور از مکانیزم‌های دفاعی به کار بستن سبک‌هایی مانند انکار ، واپس روی ، فرافکنی و واکنش وارونه برای تحریف واقعیت استرس‌زا می‌باشد. دومین نوع مقابله دفاعی استفاده از داروهای کاهش دهنده است مانند آرام بخش‌هایی مثل الکل ، باربیتوریت ها و بنزودیازپین ها که با اثر پاراسمپاتیک مانند خود ، موجب آرامش و خواب برای فرد می‌شوند. در قسمت پس خوراند زیستی نیز روش هایی از کنترل استرس مانند مراقبه (مدیتیشن) ، پسخوراند زیستی و آرمیدگی تدریجی مانند داروها و یا کاهش دهنده‌های شیمیایی باعث کاهش تنش می‌شوند که عوارض جانبی داروها را نیز ندارند و بالاخره ورزش نیز به عنوان یکی دیگراز روش های دفاعی می‌تواند باعث فشار روانی شود.

 

طبق تحقیق پیرلین[۶۳] و اسکولر[۶۴] (۱۹۷۸) افرادی که در مقایسه با دیگران از سطح تنش هیجانی پاینی رنج می‌برند از پاسخ های مقابله‌ای مانند فعال بودن ، اتکا به خود و شیوه مسأله‌گشایی استفاده می‌کردند و افرادی که احساس درماندگی می‌کردند ، خود را سرزنش می‌کردند ، و به انکار مشکلات و اجتناب از آن دست می‌زنند و ناراحتی عاطفی بیشتری تجربه می‌کنند..

 

کومک و امکری با انجام پژوهشی دریافتند که افرادی که از والدین خود اجتناب می‌کنند معمولاً هیجان‌مدارانه با مشکلات برخورد می‌کنند (به نقل از دانشیان، ۱۳۷۸).

 

در نهایت با توجه به موارد مطرح شده ، چنین استنباط می‌شود که بیشتر نظریه پردازان راه های مقابله را به سه نوع مسئله مدار ، اجتنابی و هیجان مدار تقسیم می‌کنند. افراد با توجه به تیپ های شخصیتی ، عملکرد خانواده و الگوهای تربیتی که تجربه نموده اند ، یک سبک و یا تلفیقی از روش های فوق را در برخورد با فشار روانی مورد استفاده قرار می‌دهند (اندلر[۶۵] و پارکر[۶۶]،۱۹۹۰).

 

به اعتقاد فروید دستگاه دفاعی مغز شامل مجموعه‌ای از فرآیندهای فکری یا مکانیزم‌های دفاعی است تا به حراست از محتوای ظریف و شکننده نفس کمک کند. این کار با به حداقل رسانیدن تأثیر تهدیدهای تصوری و دریافتی انجام می‌شود. اگر از این زاویه نگاه کنیم ، می‌بینیم که مکانیزم‌های دفاعی مجموعه‌ای از استراتژی‌های مقابله‌ای برای برخورد با استرس هستند. به علت تنش‌های پیوسته درونی ناشی از تکانه‌های غریزی و محرک‌های استرس آمیز بیرونی ، فروید ‌به این نتیجه رسید که مکانیزم‌های دفاعی همیشه باید تا اندازه‌ای در حالت فعال باشند. فروید نتیجه گیری کرد که همه رفتارهای طبیعی انسانی دفاعی دارند. به اعتقاد فروید تمامی‌مکانیزم‌های دفاعی از دو ویژگی برخوردارند : (۱) واقعیت را منکر و مخدوش می‌کنند و (۲) به طور ناهشیار عمل می‌نمایند. از آن گذشته اشخاص به ندرت تنها از یک مکانیزم دفاعی استفاده می‌کنند. به جای آن هر کس در هر زمان از انواعی از مکانیزم‌های حمایت از نفس استفاده می‌کنند. فروید به انواعی از مکانیزم‌های دفاعی اشاره کرد که از جمله آن ها می‌توان انکار ، سرکوب ، فرافکنی ، توجیه سازی ، شکل گیری واکنش ، عقب نشینی ، جا به جایی ، تصعید و لطیفه (بذله) را نام برد.

 

۲-۲-۲-۳- نظریه های مقابله

 

همان‌ طور که محققان علم روانشناسی و پزشکی در پاسخ به سوالات خود پیرامون فشار روانی و استرس دست به انجام تحقیقات متعدد و نهایتاًً پردازش تئوری‌های گوناگون زدند که به بعضی از آن ها اشاره شد. در رابطه با چگونگی کنترل و کنار آمدن با استرس نیز تحقیقات و پژوهش هایی به مرور زمان انجام شده و توسط صاحب نظران تئوری‌های مختلفی شکل گرفته اند که در این قسمت به چند مورد از آن ها اشاره می‌کنیم (اسلامی،۱۳۸۱).

 

۱- نظریه لازاروس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:39:00 ب.ظ ]




 

۲-۳-۵-۳- مدل صمیمیت

 

این مدل بر کیفیت روابط افراد بیشتر از کمیت آن تأکید دارد. بر اساس این مدل اشخاصی که دارای روابط صمیمانه­ای با اطرافیان خود هستند از نظر سلامت در سطح بالاتری قرار دارند. پژوهش ها نشان داده ­اند که داشتن پیوندهای نزدیک و اطمینان بخش با دیگران در جلوگیری از اقدام به خودکشی و بیماری­های روانی از جمله افسردگی عامل تعیین­کننده ­ای است . مدل صمیمیت، روابط سودمند را به عنوان روابط نزدیک و با اعتماد مشخص می­ کند (برهیم، ۱۹۹۳).

 

۲-۳-۵-۴- مدل تعداد حمایت­کننده­ های در دسترس

 

این مدل بر تعداد حامیان در دسترس شخص به هنگام نیاز تأکید می­ کند و حمایت اجتماعی را تعداد افرادی که یک شخص از آن­ها حمایت دریافت ‌کرده‌است، تعریف می­ کند. افرادی که حمایت کننده­ های بیشتری دارند از سلامت بهتری برخوردار هستند و پژوهش­ها نیز نشان می­دهد که آن­هایی که حمایت کنندگان بیشتری دارند از نظر سلامتی وضع بهتری را تجربه ‌می‌کنند (کوهن و هابرمن[۱۴۸]، ۱۹۸۳). این یافته­ ها طبیعت متعامل حمایت اجتماعی را نشان می­ دهند ‌به این معنا که برای به دست آوردن حمایت اجتماعی مردم باید آن را در دنیای خارج جستجو کنند. از آنجا که مردم وقتی نیازمند باشند به دنبال حمایت اجتماعی هستند، پس افرادی که نیاز بیشتری دارند از حمایت کننده­ های بیشتری برخوردار هستند (کوهن و پیترسون[۱۴۹]، ۱۹۸۹، به نقل از بیات، ۱۳۸۶).

 

۲-۳-۵-۵- نظریه دو عاملی سلامت هیجانی

 

طی دو دهه گذشته تحقیقات قابل ملاحظه ای برای تعیین وضعیت سلامت هیجانی بزرگسالان انجام شده است. بنا بر این تحقیقات، حوادث، فشارهای زندگی، میزان برخورداری از حمایت اجتماعی در راهبردهای مقابله مؤثر ‌می‌باشد(کسلر و همکاران، ۱۹۹۸ به نقل از بهمنی، ۱۳۸۱). در این نظریه انسان دارای دو نیاز اصلی است: ۱٫ نیاز به اجتناب از درد و ۲٫ نیاز به تحول.

 

هرزبرگ[۱۵۰] و همکاران (۱۹۷۴ به نقل از زارع، ۱۳۸۲) اظهار داشتند دامنه نتایج رفع نیازهای اجتناب از درد، حالات هیجانی متنوعی را موجب می­ شود. در حالی که رفع نیازهای تحولی حالات انگیزشی را موجب می­ شود که دامنه اش در دو بعد پوچی از درد و خودشکوفایی قرار دارد. شکست خوردن در رفع اجتناب از درد موجب عواطف منفی و نارضایتی می­ شود. در حالی که شکست در تحقق نیاز به تحول، موجب از دست دادن عواطف مثبت و رضامندی می­گردد. بر این باورند که تنها عوامل بهداشتی چون فقدان موقعیت­های استرس­زای کاری می ­تواند نیازهای اجتناب از درد را برطرف سازند و تنها عوامل انگیزشی چون هماوردجویی و علاقه به کار می ­توانند نیازهای مربوط به تحول را تحقق بخشند. همچنین میزان برخورداری از حمایت و داشتن فعالیت اجتماعی توام با عواطف مثبت فرض شده است. این یافته ­های تجربی منطبق بر تئوری دو عاملی­اند. محققین پیشنهاد ‌می‌کنند که حمایت اجتماعی می ­تواند تنها در رفع نیاز به تحول از طریق ایجاد عواطف مثبت مؤثر باشد.

 

۲-۳-۵-۶- چشم انداز محیط­نگر

 

رویکرد محیط­نگر در حمایت اجتماعی، توجه خویش را به سوی اثرات محیط اجتماعی بر سلامتی متمرکز ‌کرده‌است. یکی از موثرترین مشارکت­های شناخت­شناسانه، توسط کاسل[۱۵۱](۱۹۷۶) ارائه شد. به عقیده وی یک جنبه خاص از محیط یعنی حضور همنوعان می ­تواند آمادگی ابتلا به بیماری­های محیطی را کاهش دهد. کاپلان (۱۹۶۷) نیز از نقطه نظر جامعه­شناختی و روانپزشکی، بر نقش سیستم­های حمایتی در مقابله با استرس­های زندگی متمرکز شدند. کاپلان به طور اختصاصی علاقه مند به مطالعه حمایت انجام شده از طرف خانواده و همکاران و گروه ­های خودیاری بود. او به نقش بازخوردهای متقابل در روابط حمایت­گرانه تأکید کرد. وایز[۱۵۲] ( ۱۹۷۴، به نقل از هاشمی نصره آباد، ۱۳۷۳) بیان ‌کرده‌است که برای روابط اجتماعی شش شرط عمده وجود دارد: دلبستگی، انسجام اجتماعی، فرصت­هایی برای مهرورزی، اطمینان آفرینی از نگرانی شخصی، حس اتحاد و پیوستگی منسجم و دسترس­پذیری و راهنمایی.

 

۲-۳-۵-۷- چشم­انداز تفاوت فردی

 

اجتماعات و گونه­ های متعدد سازمان­ های اجتماعی می ­توانند به عنوان مراجع حمایت­گر طبقه بندی شوند و افراد نیز می ­توانند تحت عنوان حمایتی که دریافت ‌می‌کنند، طبقه ­بندی شوند. بازشناسی حمایت اجتماعی به عنوان متغیر تفاوت فردی، منجر به کثرت ابزارهایی شده است که به منظور سنجش آن درست شده است. این ابزارها، حمایت اجتماعی را مطابق با ملاک­هایی چون قابلیت دسترسی و فراوانی اشخاص حمایتگر، یا حمایت مهیا شده توسط افراد خانواده، دوستان یا اطرافیان یا حمایت مهیا شده در درون روابط بسته و سری یا کارکردهای خودبسندگی حمایتی و یا چگونگی جفت شدن کارکردها با نیازهای افراد و رضامندی از حمایت قابل دسترسی طبقه بندی ‌می‌کنند. تعدادی از تحقیقات اظهار ‌می‌کنند که حمایت اجتماعی یک مفهوم چند بعدی است و شامل این عقیده است که فرد در وجود خودش، احساس نزدیکی و تعلق هیجانی نسبت به دیگران و منابع حمایتی پیدا کند (هاشمی نصره آباد، ۱۳۷۳).

 

۲-۳-۵-۸- تئوری نظام شبکه­ های ارتباطی

 

تئوری نظام شبکه­ های ارتباطی بیشتر یک مدل اجتماعی است و در پی تحلیل علل رفتارهای اجتماعی است. در این مدل فشارها و اجبارها، ارتباطات اجتماعی را متاثر می­سازند و رفتارها در این مدل کاملاً آگاهانه است.

 

نظام شبکه ارتباط اجتماعی دارای وجوه قابل ملاحظه­ای است که عبارتند از: ۱) عناصر،۲) بهم پیوستگی عناصر، ۳) غیرتجمعی بودن عناصر۴) جمع عناصر برابر با کل نظام نیست. ۵) عناصر تحت یک اصل ثابت عمل ‌می‌کنند. ۶) نظام­ها هدفدار می­باشند. حمایت اجتماعی ادراک شده به کارکرد شبکه­ ها گفته نمی­ شود بلکه به تاثیری که این شبکه­ ها روی شخص دارد، اطلاق می­گردد. نوزاد به دنیای مملو از شبکه­ ها وارد می­ شود که اصلی­ترین آن خانواده است. اجتماعی شدن نوزاد نتیجه فرایند عضویت وی در این شبکه­هاست (لوییس، ۱۹۸۷ به نقل از طاهری، ۱۳۸۹).

 

۱٫ عناصر: سیستم­ها ترکیبی از مجموعه عناصر است و هرکدام از اعضای خانواده به عنوان یک عنصر محسوب می­شوند. این عناصر شامل پدر، خواهر و برادر، سایر خویشاوندان مانند پدربزرگ مادربزرگ، عمو، دایی، عمه و خاله ‌می‌باشد.همچنین همسالان نیز جزء مهمی از عناصر به حساب می­آیند. تعاملات موفقیت­آمیز با همسالان و ارتباط مؤثر توام با دلبستگی به آن­ها متاثر از ساختار جامعه و ارزش­های فرهنگی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:10:00 ب.ظ ]




۱- موضوع تحقیق : ‌ص

 

۲- عنوان تحقیق : ‌ص

 

۳- بیان مسئله تحقیق : ‌ص

 

۴- روش تحقیق : ‌ص

 

۵- هدف تحقیق ‌ص

 

۶- ضرورت واهمیت انجام تحقیق : ‌ق

 

۷- فرضیه و سئوالات تحقیق : ‌ق

 

۸- پیشینه تحقیق : ‌ق

 

چکیده: ۱

 

بخش اول: ماده ۱ ۲

 

فصل اول: واژگان پژوهش ۲

 

مبحث اول: محکوم له، محکوم علیه، محکوم به ۲

 

مبحث دوم: مدعی له، مدعی علیه، مدعی به ۳

 

مبحث سوم: دین، داین، مدیون ۴

 

فصل دوم: مال ۵

 

مبحث اول: تعریف مال ۵

 

گفتار نخست: داشتن منفعت عقلایی و مشروع ۵

 

الف) نفع عقلایی و مشروع ۵

 

ب) منافع مادی و منافع معنوی ۷

 

ج) نسبیت نفع ۸

 

گفتار دوم: قابلیت داد و ستد ۹

 

گفتار سوم: قابلیت اختصاص یافتن ۹

 

مبحث دوم: آثار حقوقی تعریف مال ۱۰

 

فصل سوم: عطف به ماسبق شدن این قانون (از ابتدای سال ۱۳۰۳) ۱۲

 

مبحث اول: محدوده قانون در حقوق جزای ماهوی ۱۲

 

گفتار نخست: سابقه تاریخی ۱۳

 

الف) قاعده عطف به ماسبق نشدن قوانین جزایی در اسلام ۱۳

 

ب) قاعده عطف به ماسبق نشدن قوانین جزایی در حقوق موضوعه ۱۴

 

گفتار دوم: اشکالات مرتبط به اصل عطف به ماسبق نشدن قوانین کیفری ۱۷

 

الف) اشکال ناشی از تاریخ قانون ۱۷

 

۱- قوانین جزایی مصوب مجلس شورای اسلامی ۱۷

 

۲- قوانینی که در نتیجه اختیارات تصویب می شوند ۱۹

 

ب) اشکال مربوط به تعیین تاریخ وقوع جرم ۲۰

 

۱- جرم ساده و آنی ۲۰

 

۲- جرم مستمر ۲۰

 

۳- جرم مرکب ۲۱

 

۴- جرم به عادت ۲۱

 

ج) اشکال مربوط به تشخیص شدت و خفت قوانین جزایی ۲۲

 

مبحث دوم: محدوده قانون در حقوق جزای شکلی ۲۴

 

گفتار نخست: دلایل عطف به ماسبق شدن قواعد شکلی ۲۴

 

گفتار دوم: استثنائات وارده بر این اصل ۲۵

 

بخش دوم: ماده ۲ ۲۷

 

فصل اول: ضمان ۲۷

 

مبحث اول: اوصاف عقد ضمان: ۲۷

 

گفتار نخست: ضمان عقد رضایی و سبب انتقال دین است: ۲۸

 

گفتار دوم : ضمان عقدی معوض است: ۲۸

 

گفتار سوم: ضمان عقد تبعی است: ۲۸

 

گفتار چهارم : ضمان از عقود مسامحه است: ۲۹

 

گفتار پنجم : ضمان عقدی لازم است: ۳۰

 

مبحث دوم: انعقاد ضمان ۳۰

 

گفتار نخست: تراضی و اهلیت ۳۱

 

الف) لزوم تراضی: ۳۱

 

ب) شکل تراضی: ۳۱

 

ج) لزوم منجز بودن ضمان: ۳۱

 

د) اهلیت ضامن و طلبکار: ۳۲

 

گفتار دوم: موضوع ضمان ۳۲

 

الف) وجود دین ۳۲

 

۱- التزام به تأدیه دین آینده: ۳۲

 

۲- ضمان از دین معلق: ۳۳

 

ب) اوصاف دین ۳۳

 

۱- موضوع دین باید مال باشد: ۳۴

 

۲- موضوع تعهد باید مال کلی باشد: ۳۴

 

۳- لزوم مشروع بودن دین: ۳۴

 

۴- لزوم قابلیت تعیین دین: ۳۴

 

مبحث سوم: آثار ضمان ۳۵

 

گفتار نخست: اثر ضمان بین ضامن و مضمون له ۳۵

 

الف) نقل ذمه (قاعده کلی) ۳۵

 

ب) ضمان وثیقه ای و تضامنی ۳۶

 

گفتار دوم: اثر ضمان بین ضامن و مضمون عنه ۳۶

 

الف) شرایط رجوع ضامن به مضمون عنه ۳۷

 

۱- لزوم اذن: ۳۷

 

۲- لزوم تأدیه: ۳۷

 

ب) زمان ایجاد دین و مطالبه آن ۳۸

 

۱- زمان ایجاد دین: ۳۸

 

۲- زمان مطالبه: ۳۹

 

۱-۲- ضمان از دین حال ۳۹

 

۲-۲- ضمان از دین مؤجل ۳۹

 

فصل دوم: کفالت ۴۰

 

مبحث اول: اوصاف عقد کفالت ۴۰

 

مبحث دوم: انعقاد و شرایط صحت کفالت ۴۱

 

گفتار نخست: کفالت حکمی و قهری ۴۱

 

گفتار دوم: لزوم معلوم و معین بودن مکفول و مکفول له ۴۲

 

گفتار سوم: لزوم ثبوت دین ۴۲

 

مبحث سوم: آثار کفالت ۴۳

 

گفتار نخست: رابطه کفیل و مکفول له ۴۳

 

الف) زمان احضار: ۴۳

 

۱- کفالت مطلق: ۴۳

 

۲- کفالت مؤجل: ۴۴

 

۳- کفالت موقت: ۴۴

 

ب ) تکرار احضار: ۴۴

 

ج ) مکان احضار: ۴۵

 

گفتار دوم: رابطه کفیل و مکفول ۴۵

 

الف) پرداخت دین به کفیل ۴۵

 

۱- کفالت به اذن مکفول انجام شده است ۴۵

 

۲- کفالت بدون اذن مکفول واقع شده است ۴۶

 

ب) پرداخت وجه التزام: ۴۶

 

مبحث چهارم: پایان کفالت ۴۷

 

گفتار نخست: سقوط تعهد کفیل ۴۷

 

الف) اجرای تعهد؛ احضار مکفول ۴۷

 

ب ) حضور مکفول: ۴۷

 

ج ) بری شدن ذمه مکفول: ۴۸

 

د ) انتقال حق مکفول له به دیگری: ۴۸

 

و ) فوت مکفول: ۴۸

 

ه ) فوت کفیل: ۴۹

 

گفتار دوم: انحلال و زوال کفالت ۴۹

 

الف) فسخ کفالت: شرط خیار ۴۹

 

ب) اعسار کفیل: ۵۰

 

ج) اقاله کفالت: ۵۰

 

فصل سوم : مجوز قانونی (امر آمر قانونی) ۵۱

 

مبحث اول: شرایط تحقق امر آمر قانونی ۵۲

 

گفتار نخست: امر از ناحیه آمر قانونی صادر شده باشد ۵۲

 

گفتار دوم: آمر باید در سلسله مراتب اداری قرار گرفته باشد ۵۳

 

گفتار سوم: امر آمر قانونی واجد شرایط کتبی و رسمی باشد ۵۳

 

گفتار چهارم: مأمور موظف به اجرای امر باشد ۵۳

 

مبحث دوم: حدود مسئولیت آمر و مأمور در اجرای قانون ۵۴

 

گفتار نخست: نظریه کورکورانه ۵۴

 

گفتار دوم: نظریه «سرنیزه آگاه» ۵۴

 

گفتار سوم: نظریه بینابین ۵۵

 

فصل چهارم : علم (آگاه و عالم بودن به حرمت عمل مجرمانه) ۵۶

 

مبحث اول: علم به حکم کیفری ۵۶

 

مبحث دوم: علم به حکم کیفری که پایه حکم کیفری است ۵۷

 

فصل پنجم : انجام عملیات نسبت به مال (بیع، اجاره، قرض، صلح، رهن) ۵۸

 

مبحث اول: بیع ۵۸

 

گفتار نخست: مفهوم بیع ۵۸

 

گفتار دوم: اوصاف عقد بیع ۵۸

 

الف) بیع از عقود تملیکی است ۵۹

 

ب) بیع از عقود معوض است ۵۹

 

ج) مبیع باید عین باشد ۵۹

 

د) عقد بیع لازم است ۶۰

 

گفتار سوم: انعقاد بیع ۶۰

 

الف) اصل حاکمیت اراده در بیع ۶۰

 

ب) وجود و سلامت اراده ۶۱

 

مبحث دوم: اجاره ۶۱

 

گفتار نخست: مفهوم اجاره ۶۱

 

گفتار دوم: اوصاف عقد اجاره ۶۲

 

الف ) اجاره عقد تملیکی است ۶۲

 

ب) اجاره عقدی است معوض ۶۲

 

ج) اجاره عقدی است موقت ۶۲

 

گفتار سوم: انعقاد اجاره ۶۲

 

الف) وجود و سلامت اراده ۶۲

 

ب) اهلیت دو طرف ۶۳

 

گفتار چهارم: موضوع عقد اجاره ۶۳

 

الف) عین مورد اجاره؛ اجاره مشاع ۶۳

 

ب ) شرایط موضوع اجاره ۶۳

 

گفتار پنجم: آثار اجاره ۶۴

 

الف) اجاره عقدی است لازم ۶۴

 

ب) تملیک منفعت و عوض ۶۴

 

ج) تعهدهای موجر ۶۴

 

د) تعهدهای مستأجر ۶۴

 

مبحث سوم: قرض ۶۵

 

گفتار نخست: مفهوم قرض ۶۵

 

گفتار دوم: اوصاف عقد قرض ۶۵

 

گفتار سوم: انعقاد قرض ۶۵

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:41:00 ب.ظ ]