|
|
می باشد. ماتریس فوق برای قطری کردن ماتریس هامیلتونی استفاده می شود. ویژه حالت جدید که باید در معادله شرودینگر صدق کند به صورت
 (۲-۲۴)
تعریف می شود. همچنین در رابطه (۲-۲۳) زوایای آمیختگی به صورت زیر تعریف می شوند.
(۲-۲۵) (۲-۲۶)
که در آن فرکانس ، با رابطه (۲-۲۷)
به فرکانس های پالس های پمپ و استوکس مرتبط می شود. با نوشتن معادله شرودینگر برای حالت جدید ، داریم:
( ۲-۲۸) عبارت در رابطه فوق تحت عنوان هامیلتونی بی دررو توصیف می شود که به صورت
(۲-۲۹) به دست می آید. در ماتریس فوق، مشتقات زمانی دو زاویه و با روابط (۲-۳۰)
(۲-۳۱) به پالس های لیزری پمپ واستوکس مرتبط می شوند. برای به دست آوردن ماتریس هامیلتونی بی دررو باید از عناصر غیر قطری چشم پوشی کنیم یا به بیان دیگر بایستی در مقایسه با اختلاف بین ویژه مقادیر انرژی قابل اغماض باشد یعنی (۲-۳۲)
در حالت تشدید کامل ، یعنی ، با بهره گرفتن از رابطه (۲-۲۶) مشاهده می کنیم که خواهد شد. بنابراین خواهد شد. با کمی دقت در رابطه (۲-۳۲) می بینم که اگر پالس ها دارای اندازه یکسانی باشند، به عبارتی ، در این حالت جفت شدگی غیر بی دررو یعنی از اندازه پالس ها مستقل بوده و تنها با عکس ( دوره تناوب میدان اعمالی متناسب خواهد بود. با توجه به اینکه طرف دوم رابطه (۲-۳۲) براساس رابطه (۲-۷) برابر خواهد بود و بنابراین رابطه (۲-۳۲) می تواند به صورت (۲-۳۳)
نوشته شود. بنابراین برای گذار بی دررو باید مساحت پالس بزرگ باشد. بنا به آنچه گفته شد نتیجه می گیریم که برای گذار بی درروی رامان باید سه شرط زیر برقرار باشد: حالت اولیه و نهایی در حالت تشدید دو فوتونی باشند. استفاده از پالس های غیر شهودی که این پالس ها، پالس پمپ و استوکس هستند. مساحت زیر پالس های یا به عبارتی سطح زیر نمودار پالسی باید بزرگ باشد. حال مثالی را برای درک و بررسی بهتر این بخش بیان می کنیم. برای مثال فرض می کنیم که فرکانس های پمپی و استوکس به صورت فرکانس های گاوسی به شکل (۲-۳۴)
(۲-۳۵)
باشند. در روابط بالا ماکزیمم مقدار دامنه، مدت زمان تأخیری بین دو پالس و پهنای پالس ها در نظر گرفته شده است. همان طور که در روابط بالا نیز مشاهده می کنیم فرکانس استوکس بر فرکانس پالس پمپ تقدم دارد. نمودار جمعیت برحسب زمان و نیز پالس بر حسب زمان برای فرکانس های داده شده در حالت تشدید کامل یعنی در شکل ۲-۵ و ۲-۶ رسم شده است. با توجه به شکل، فرکانس استوکس قبل از فرکانس پمپ اعمال شده و قبل از آن نیز ناپدید می شود. از طرفی نمودار جمعیت بر حسب زمان نشان می دهد که جمعیت به طور کامل از حالت اولیه به حالت نهایی انتقال پیدا کرده است. حالت میانی در طول فرایند گذار تقریباً جمعیت دار نمی شود. این مثال یک نمونه کلی از گذار بی درروی تحریکی رامان ( استیرپ) است.
شکل ۲-۵ نمودار فرکانس های رابی پاس های لیزری بر حسب زمان
شکل ۲-۶ نمودار جمعیت بر حسب زمان تراز های سیستم سه ترازی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[سه شنبه 1400-08-04] [ 07:11:00 ب.ظ ]
|
|
- Durgr Das Basu op.cit,p273. ↑ - Maria,Ruffini,op.cit,PP193. ↑ - به نقل از- Greg Aboott,op.cit.p.2of9-Mark.J,Chesteen,Insearch of-Smoking Gun:Tortious Interference With Nondisclousure Agreements as an Abstesle to News Gathering,at www.Law.Indiana.ede/felj/pubs/b50/no2/Chasteen.Html,t13of23. ↑ - عمید، حسن ، فرهنگ ،عمید، ج ۱۲ ، تهران، نشر امیرکبیر چاپ چهارم، ۱۳۶۳. ↑ - شامبیاتی، هوشنگ ،حقوق کیفری اختصاصی ، ج اول ( تهران –نشرژوبین،چاپ پنجم، ۱۳۷۷) ص ۵و۶. ↑ - پاد، ابراهیم ، حقوق کیفری اختصاصی، (ج۱ تهران، نشر دانشگاه تهران، چاپ سوم۱۳۵۲) ، ص ۲۳۶. ↑ - ولیدی ،محمدصالح ، حقوق جزای اختصاصی، جرایم علیه اشخاص ( تهران –نشر امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۶۹ ) ص ۲۶۵. ↑ - Greg Abbott,op.cit.,p.3of9. ↑ - کبیر منوچهر،بحث در جرایم بر ضد شرافت،مجله کانون وکلاء ،سال۱۳ شماره۷۶،ص۸۹. ↑ -عمید حسن،پیشین،ص۳۵۴. ↑ -شاهبیاتی، هوشنگ،پیشین،ص۵۲۳. ↑ - پاد،ابراهیم،حقوق کیفری اختصاصی،پیشین،ص۳۹۷. ↑ - Greg Abbott , op.cit,P.3of9. ↑ -درمورد پاسخگویی به تفصیل در بخش سوم صحبت به عمل آمده است. ↑ -maria Ruffini op.cit.pp.193 . ↑ -به نقل از: دهلوی، اسماعیل ؛ «چگونه مطبوعات اجرای عدالت را سد می کنند»،اقتباس از مجله امریکن مرکوری نیویورک، ژوئیه ۱۹۵۰ مجله کانون وکلا،(شهریور و مهر ۱۳۲۹،شماره ۱۶ و ۱۷)ص۲۶. ↑ - همان ص۲۷. ↑ - طباطبائی موتمنی، منوچهر، آزادی های عمومی و حقوقی بشر.تهران،دانشگاه تهران،شهریور ۱۳۷۰و۱۳۷۵) صص ۵۶-۱۵۵ ↑ - ناصر زاده ،هوشنگ ،اعلامیه های حقوق بشر(ماجد،۱۳۷۲) ص۱۴. ↑ - Peter Criey,op.cit,p81-see also.S.H.Baily.Haris,B.Ll.Jones op.cit,p.347. ↑ - In Common Law System: Lord Denning MR(ex:peter carey,op.cit.p38). ↑ - اسماعیل ،دهلوی ،پیشین صص۲۸و۲۷. ↑ -The Year book of Media and Entetainment Law .op.cit.p31. ↑ -ناصر زاده، هوشنگ،پیشین،ص۳۰. ↑ -Related Right. ↑ - امامی،تقی، قوانین و مقررات حقوق مالکیت فکری،(تهران،نشر بهنامی،چاپ اول،۱۳۸۳)،ص۳۱. ↑ -Rome Convention. ↑ -Phonograms Convention. ↑ -Satellites Convention. ↑ -Wipo Performancec and Phnograms Treaty .(WPPT). ↑ - Agreement on Trade-Related Intellectual Property Rights.(TRIPS Agreement) (1994). ↑ ۱- امام خمینی،روح اله،تحریرالوسیله، (مؤسسه انتشارات دارالعلم،قم-۱۳۹۵ق،ج۲) ص۶۲۵. ↑ - آیتی،حمید،پیشین،ص۵۰. ↑ - اعظم مهدبیگی، علی ،بررسی نظام ملی حق مولف در ایران (تهران نشر سروش ،چاپ اول،۱۳۷۰) ص۹۰. ↑ - آیتی ،حمید ،پیشین،ص۹۷-۹۶ ↑ - میر حسینی، سید حسن،فرهنگ حقوق مالکیت معنوی ،جلد دوم،حقوق مالکیت ادبی و هنری چاپ اول،ص۴۷. ↑ - سلطانی،ادیب، پیشین،ص ۱۹۸. ↑ -برای اطلاع بیشتر ر.ک،دکتر سید حسین صفایی،مالکیت ادبی و هنری و بررسی قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان ،شماره های هفت و شش نشریه دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران. ↑
 - الستی،ساناز،حقوق کیفری مالکیت ادبی و هنری،(نشر میزان،چاپ دوم،زمستان۸۶) ،ص۱۳. ↑ - صدرات ،علی و نراقی، مهدی ،تحول حقوق مالکیت و مالکیت معنوی(مرکز تحقیقات،؛تهران،بی تا)،ص۵۹. ↑ - همان،ص۶۰. ↑ )- Desbois ,Henry,op.cit.,PP.234-262-421(. ↑ - (Ibid,p.416). ↑ - آیت الله شهید صدر ، اقتصاد نا، ج۱۰ ،(بیروت ، قسمت ملحقات)، صفحه۷و۶ ( به نقل از فصلنامه رهنمون ، ش ۳-۲ ، صفحه ۲۲۵،۲۲۶) . ↑ - حضرت امام خمینی ، تحریر الوسیله ، جلد دوم ، مؤسسه انتشارات دار العلوم قم ، صفحه ۶۲۵ . ↑ - باقر ،انصاری ،مسئولیت مدنی رسانه های همگانی، پیشین،ص۲۷۸. ↑ - فصلنامه رهنمون،شماره۳-۲.ص۲۱۱. ↑ -آیت الله منتظری ،حسینعلی،در اسالت فی المکاسب المجرمه .ص۱۰۵،به نقل از فضلنامه رهنمون،ص۲۲۶ . ↑ -دکتر فتحی درینی،حقوق مؤلفان ،مترجمان ،هنرمندان و ناشران در فقه معاصر اسلامی ،ترجمه محمود رضا افتخار زاده،(نشر هزاران،تهران)ص۴۳. ↑
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۴-۳-۲- اختر شناسی زایچۀ ایی (طالع بینی ) اخترشناسی زایچهایی، که گسترۀ وسیعتر اخترشناسی تفألی است، ستارهشناسان، از روی حرکت ستارگان و سیارگان پیشگویی حوادث میکردند. تقدیر و سرنوشت و طالع همه کس و همه چیزرا بوسیله کرّات سماوی تعیین میکردند. و رابطه با آسمان توسط کارورزان و آگاهان این فن، انجام میگرفت. چنانکه « طالع بینان معتقدند؛ که موضع دقیق خورشید، ماه وسیّارات در مقابل زمینه منطقه البروج، دخالت و تاثیر مهمی درحوادث روی زمین دارد. این موقعیتها در لحظۀ تولّد هر شخص، طالع و سرنوشت اورا معین می کند.» (میتون، ۱۳۶۵ : ۴۰-۴۱) رودکی به علم ستارگان، واقف بوده است. چنانکه دراین علم، بهرام یا مریخ، ستارۀ نحس و زَواش یا ستارۀ زئوس یا مشتری، ستاره سعد است. بیت : حسودانت راداده بهــــرام نحس تورا بهره کـــــــــرد سعـــادت زَواش ( رودکی،۱۳۷۸ : ۱۱۶) ور به نبرد آیدش ستارۀ بهــــرام توشۀ شمشیر او شود به گـــــــروگان ( همان، ج ۹ : ۵۹۴) ناصرخسرو از علم ستاره شناسی برخوردار بوده است اودرخصوص سعد و نحس ستارهها وتاثیرآن بر سرنوشت آدمی در کتاب جامع الحکمتین آورده است : «ازاین کواکب دو نحس محض چون ودو سعد سه مانده آنگه ازنحس و سعد شان آثار ؟ ( ناصر خسرو، ۱۳۶۳: ۲۹۲ ) ناصر خسرو دراین ابیّات، مشتری را سعد و مریخ را نحس دانسته است : تـــا سعد خداوند بمن بنده نپیوست نگسست زمن دهـــرو نرستم ز وبـــالش امــروز کـزو طالع مسعود شد ستم از دهــــــــر چـه اندیشم و زبیم زوالش هرکـــو سرش از طاعت آن شیر بتابد گر شیرنراست او بخورد مــــاده شِگالش ور طالعِ فــالش بمثل مشتری آیـــد مریّخ نهد داغی بــــر طلعتِ فــــــالش ( همان، ۱۳۷۲: ۲۳۲) خاقانی در شعر به «اخترشناسی زایچهایی» اشاره نموده است : زایجهٔ طـــــالعت مطالعـــه کـــردم سلطنت از مــــوضع السهام بـــرآمــــــد ( خاقانی،۱۳۷۵ : ۱۴۷) وی نقش زیـــــاد طــــالــــع من در زایجــــــهٔ فنـــــــات جــــــویــــم ( همان ،۳۰۵) دراین ابیّات واژه های طالع، هیلاج ( واژۀ یونانی است. و به معنی چشمۀ زندگانی و مجازاً به معنی زایچۀ مولود)، اختر سعد، قران انجم، برج میزان و کیوان واژه های تخصصی برای طالع بینی هستند .
 امیـــد به طالــع است کــز عمر هیـلاج بقــا چنـــان ببینــــــم کــان درسنهٔ ثـــون اختــر سعد در طـالـــع کامـــران ببینـــــم شش سال دگـــــر قـران انـجم درآذر و مهــــــرگـــان ببینـــــم هـر هفت رسد به بــــرج میزان تا بیست و یکش قــــران ببینــم کیـــوان به کنــاره بینم ار چه هر هفـــــت به یک مکان ببینـــم (همان،۲۶۷) نظامی، در هفت پیکر، به نقش ستاره شناسان در طالع بینی و فال زدن با ستارگان اشاره کردهاست. وی به «صد ستارهشناس» اشاره کردهاست، گویا برای اثبات وصحّت طالع بینی از چند ستاره شناس استفاده می شده است. ابیات: طالــع تخت و پـــادشـــاهی او فرخ آمـــد زنیک خواهــــــــی او پیش از آن را صد ستاره شنــاس از پی بخت بود داشتــــــه پـــاس اسدی بود کرده طــــالـع تخــت طـــالعی پایدار و ثـــابت و سخت آفتابی در اوج خــویش بلنـــــد در قــــران با عطــــاردش پیونـد زهره در ثور و مشتری در قــوس خــانه از هردو گشته چون فردوس در دهم ماه و در ششم بهــــرام مجلس آراسته به تیغ وبه جــــام دست کیـــوان شده ترازوسنـــج سخته از خاک تا به کیــوان گنـج چون بدین طـالع مبارک فــــال رفت بر تخت شاه خوب خصــــال ( همان، ۶۶۹) ستارۀ زهره سعدو مبارک است. میگشتی ومیگفتی ای زُهره بمن بنگر سرمستم و آزادم زاد بـــارک و اقبالک ( مولانا،۱۳۶۶: ۵۱۲) سال سال ماست و طالع طالع زهر ست و ماه ای دل این عیش و طرب حدی ندارد تن بـزن (همان،۷۳۷) نشنوم پند کسی پندم مده جان پدر من پدر یافتهام سوی پدر مـی نـــــروم شمس تبریز مرا طالع زهره دادهست تا چو زهره همه شب جز به بطر می نروم (همان،۶۲۶) جز طالع مبارک از مشتری چه یابی جز نقدهای روشن از کان زر چـه آیـــد
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۵۵:۴۵
۵/۰±۳۰/۱۳j
۵/۰±۱۴/۱۰i
۶۵:۳۵
۴/۰±۲۰/۱۶l
۵/۰±۳/۱۴k
۷۵:۲۵
۵/۰±۸۸/۲۲n
۵/۰±۱۳/۲۰m
۸۵:۱۵
۵/۰±۲۰/۳۴p
۶/۰±۷۶/۲۸o
۹۵:۵
۴/۰±۴۶/۵۰r
۴/۰±۶۷/۴۸q
۱۰۰:۰
۴/۰±۴۶/۵۴t
۵/۰±۴۶/۵۰s
اعداد مقاومت در هر ردیف تفاوت معنیدار آماری در سطح اطمینان (p<0.05) داشتند. FHPO: روغن پالم اولئین کاملاً هیدروژنه SBO: روغن سویا همانطور که در جدول بالا نشان داده شده است، دوره القاء برای اکسیداسیون همه ترکیبات در ۱۱۰ درجه سانتیگراد، بیشتر از ۷ ساعت بوده است. بیشترین مقدار نیز مربوط به روغن پالم اولئین کاملاً هیدروژنه که با روغن سویا مخلوط نشده است، میباشد که به علت اشباعیت بالاتر آن نسبت به مخلوطهای دیگر است، چون همانطور که میدانیم هرچه میزان اسیدهای چرب اشباع در یک تریگلیسرید بالاتر باشد مقاومت آن بیشتر است.
 با توجه به اعداد جدول، مشخص است که مخلوطهای با نسبت بالاتر روغن پالم اولئین کاملاً هیدروژنه، دارای مقاومت اکسیداتیو بیشتری هستند که به علت وجود اسیدهای چرب اشباع بیشتر در آنها میباشد. در مخلوطهای اینتراستریفیه شده نیز همین نتایج حاصل شد. اما اینتراستریفیکاسیون سبب کاهش مقاومت اکسیداتیو تیمارها شد و تمامی مخلوطهای اینتراستریفیه شده نسبت به مخلوطهای اولیهشان مقاومت اکسیداتیو پایینتری داشتند (شکل ۴-۱). این نتایج با گزارشات فرمانی و همکاران (۲۰۰۶، ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸) که از تکنیک اینتراستریفیکاسیون و مخلوط کردن روغنهای مختلف استفاده کردند، مطابق بود. این نتایج با نتایج دیگر محققین (لی[۵۷] و همکاران، ۲۰۰۸؛ لدوچوسکا[۵۸] و ویلسینکا[۵۹] ، ۱۹۹۸؛ نف[۶۰] و همکاران، ۱۹۹۴) نیز همخوانی داشت که اینتراستریفیکاسیون موجب کاهش مقاومت ترکیبات چربی میگردد. کاهش مقاومت ترکیبات اینتراستریفیه شده به تغییر در موقعیت اسیدهای چرب در ساختار تری آسیل گلیسرول و تشکیل تری آسیل گلیسرولهای با مقاومت کمتر (هوشینا[۶۱] و همکاران، ۲۰۰۴)، تشکیل اسیدهای چرب آزاد، آسیل گلیسرولهای جزئی[۶۲] و صابونها (فرمانی و همکاران، ۲۰۰۶، ۲۰۰۷، ۲۰۰۸) و از بین رفتن آنتی اکسیدانهای موجود در چربی (کووالسکی و همکاران، ۲۰۰۴؛ لی و همکاران، ۲۰۰۸؛ لدوچوسکا و ویلسینکا، ۱۹۹۸؛ مایامول[۶۳] و همکاران، ۲۰۰۹) نسبت داده میشود. گزارش شده است که حذف ناخالصیهایی مانند اسیدهای چرب آزاد، آسیل گلیسرولهای جزئی و صابون میتواند مقاومت مخلوطهای اینتراستریفیه شده را بهبود بخشد (فرمانی و همکاران، ۲۰۰۶، ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸).
۴-۱-۷- نقطه ذوب لغزشی
فرایند اینتراستریفیکاسیون برای اصلاح ویژگیهای فیزیکی روغن یا ترکیب چربی از طریق آرایش مجدد گروههای اسید چرب در داخل و میان تری گلیسریدهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد که یکی از این ویژگیهای فیزیکی نقطه ذوب است (کدیور و گلی، ۱۳۸۶). نقطه ذوب لغزشی مخلوطهای دوتایی روغن پالم اولئین کاملاً هیدروژنه و روغن سویا قبل و بعد از اینتراستریفیکاسیون شیمیایی اندازهگیری شد که نتایج آن به شرح جدول شماره ۴-۶ میباشد. جدول ۴-۶- نقطه ذوب لغزشی مخلوط اولیه و اینتراستریفیه شده روغن سویا و روغن پالم اولئین کاملاً هیدروژنه
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
Nichols, B. I., Halder, S. L., Macfarlane, G. J., Thompson, N. G., Brien, S. O., Musleh, M., McBeth, J. (2008). Psychosomatic risk markers for new onset irritable bowel syndrome- Results of a large prospective population- based study. PAIN, 137, 147-155. Omathuna, D. P., Pryjmachuk. S., Spencer, W., Stanwick, M., Matthiesen, S. (2002). A critical evaluation of the theory and practice of therapeutic touch. Nursing Research and Therapy, 45, 483-496. Oschman, J. L. (2000). Energy medicine, the scientific basis. China: Churchill Livingston. Pellisier, S., Dantzer, C., Canini, F., Mathieu, N., & Boanz, B. (2009). Psychosomatic adjustment and autonomic disturbances in inflammatory bowel disease and irritable bowel syndrome. Psychoneuroendocrinology, 28, 182-191. Piche, M., Arsenault, M., Poitras, P., Rainville, P., & Bouin, M. (2010). Widespread Hypersensitivity is related to altered pain inhibition processes in irritable bowel syndrome. PAIN, 148, 49-58. Posserud, I., Svedlund, J., Wallin, J., & Simren, M. (2009). Hyper vigilance in the irritable bowel syndrome compared with organic gastrointestinal disease. Journal of Ppsychosomatic Rresearch, 60, 223-249. Rammnarine-Singh, S. (1999). The surgical significance of therapeutic touch. AORN, 69, 358-369. Rayne, R. A., Donaghy, M., & Bellamy, K. (2005). Relaxation techniques: A practical handbook for the health care professional. (3nd ed). Elsevier Churchill livingstone. Reeve, C. L., & Bonaccio, S. (2008). Does Anxiety induce measurement bias in congituve ability tests? Journal of Intelligence, 46, 526, 538. Reme, S.E., Darnley, S., Kennedy, T., & Chalder, T. (2010). The development of irritable bowel syndrome. Behavioral Research, 69, 319-325. Rey, E., & Talley, N. J. (2009). Irritable bowel syndrome novel views on the epidemiology and potential risk factors. Digestive and Liver Disease, 41, 772-780. Rey, E., Garcia – Alonso, M. O., Moreno-Ortega, M., Alvarez-sanchez, A., & Diaz-Rubio, M. (2008). Determination of quality of life in irritable bowel syndrome. J Clin Gastroenterol, 42, 1003-1009. Riedl, A., Schmidtmann, M., Strengel, A., Goebel, M., Wiser, A. S., klapp, B. F., & Monnikes, H. (2008). Somotic comorbidities of irritable bowel syndrome: A systematic analysis. Journal of Psychosomatic Research, 64, 573-582. Ringel, Y., Williams, R.E., Kalilani, L., & Cook, S.F. (2009). Prevelence, Characteristics, and impact of bloating symptoms in patients with irritable bowel syndrome. Clinical Gastroenterology and Hepathology, 7, 68-72. Rosales, R.D., Marin, M.J.A., Garscia, B.T., Perez, M.T.R, Garzes, M.j.(2009). Effectiveness of the application of therapeutic touch on preterm newborns attended in a neonatal unit. Enfermeria Clinica, 19, 11-15. San, Y. G., Jun, E. Y., & Park, J. H. (2009). Prevalence and risk factors of irritable bowel syndrome in Korean. Journal of Nnursing Studies, 46, 77-85. Sandler, R. S., Everhart, J. M., Donowitz, M., Adams, E., cranin, K., Goodman, C., Gemmen, E., Shah, S., Avdic, A., & Rubin, R. (2002). The burden of selected diseases in the United States. Gastroenterology, 122, 1500-1511. Sepherd, S.I., Parker, F.C., Muir, G., & Gibson, P.R. (2008). Dietary triggers of abdominal symptoms in patients with irritable bowel syndrome: Randomized placebo-controlled evidence. Clinical Gastroenterology and Hepatology, 6, 765-771. Shi, J., Tang, Y. Shen, J. G., & Li, H. X. (2008). Effectiveness and safety of herbal medicine in treatment of irritable bowel syndrome: A systematic review. Word Journal Gastroenterol, 14 (3), 454-462. Simington, J. A., & laing, G. P. (1993). Effects of therapeutic touch on anxiety in the institutionalized elderly. Clinical Research, 2, 438-445. Sinha, D., & Efron, D. (2005). Complementary and alternative medicine use in children with attention deficit hyperactivity disorder. Journal Child Health, 41, 23-26. Stephen, J. E., Mackenzie, G., Sample, S., & Macdonald, I. (2007). Twenty years of therapeutic touch in a canadian cancer agency: lessons learned from a case study of integrative oncology practice. Support Care Cancer, 15, 993-998. Swiatkawski, M., & Pybakawaski, J.K. (1993). Depression and Lymphocytes in patients in patients with irritable bowel syndrome. Journal of Affective Disorders, 28, 199-202. Thompson, J. M., Mcfarland, F. K., Hirsch, J. E., June, M., Thompson, R. N., Gertrude, K. (2002). Mosby’s clinical nursing. [5th Ed]. St, Louis: Mosby. Tilburg, M. A.V., Palsson, O. S., Levy, R. L., Feld, A. D., Turner, M. J., Drossman, D. A., Whithead, W. E. (2008). Complementary and alternative medicine use and cost in a large HMO. BMC Ccomplementary and Alternative Medicine, 8, 472-479. Torrll, A., & Toda, G. (2004). Management of irritable bowel syndrome. Internal Medicine, 43, 353-359. Turner, J. G., Clark, A., Gauthier, D. K., & Williams, M. (1998). The effect of Therapeutic touch on pain and anxiety in burn patients. Journal of Aadvanced Nursing, 28, 10-20. Whitehead, W.E., Palsson, O., & Jones, K. R. (2002). Systematic review of the co morbidity of irritable bowel syndrome with other disorders what are the causes and implications? Gastroenterology, 122, 1140-1156. Wirth, D. P., Barret, M. J., & Eidelman, W. S. (1994). Non-contact therapeutic and wound re - epithelialization: An extension of previous research. Complementary Ttherapies in Medicine, 2, 187-192. Wirth, D. P., Richardson, J. T., Eidelman, W. S., & Malley, A. C. (1993). Full thickness dermal wounds treated with non-contact therapies touch: A replication and extension. complementary therapies in medicine, 1, 127-132. Wirth, A. P., Richardson, J. T., Martinez, R. D., Eidelman, M. S., & Lopez, M. E. L. (1997). Non-contact therapeutic touch intervention and full-thickness cutaneous, wounds: A replication. Journal of Body Work and Movement Therapies, 1, 123-128. woods, O. I, Diamond, m.(2002). The effect of therapeutic touch on alitated behavior and cortisol in persons with Alzimer’s diseas . Rea Nurs, 4, 104-1140. woods, o.l,carven, R.F,withness, J.(2005). The effect of therapeutic touch of behavioral symtoms of persons with dementia. Alert Tber Health. Med, 11, 66-74 Yale, S. H., Musana, A. K., Kieke, A., Hayes, J., Gulrich, I., & Chyou, P. H. (2008). Applying case definitions criteria to irritable bowel syndrome. Clinical Medicine & Rresearch, 6, 9-16. Zhou, Q., Zhang, B., & Verne, G. N. (2009). Intenstinal memberance permeability and hypersensitivity in the irritable bowel syndrome. PAIN, 146, 41-46. Zolfaghari, M, Hazrati, M., Sameh, G. H. R. (2007). The effects of therapeutic touch on anxiety and cardiac dysrhythmia in cardiac catheterization clients. European Psychiatry, 22, 290. پیوستها - فهرست لغات و اصطلاحات دیسپپسی (Dyspepsia): دیسپپسی از لغات یونانی Dys و Peptein مشتق شده که به معنی هضم بد میباشد. دیسپپسی به احساس ناراحتی ثابت یا عودکننده که در قسمت فوقانی شکم یا اپیگاستر متمرکز است گفته میشود و اغلب با نفخ، سوزش سردل و تهوع و استفراغ همراه میباشد. سندرم زولینگرالیسون (Zollinger-Ellison syndrome): سندرم زولینگر الیسون عبارت است از افزایش اسید معده به علت تومور تولید کنندهی گاسترین ( گاسترینوما). بیماری سلیاک (Celiac disease): سلیاک نوعی بیماری گوارشی با زمینهی وراثتی است که به پرزهای روده کوچک آسیب میرساند و سبب اختلال در جذب مواد مغذی میشود. افرادی که به بیماری سلیاک مبتلا هستند پروتئینی به نام گلوتن را که در گندم، جو، چاودار و احتمالاً جو دوسر وجود دارد نمیتوانند تحمل کنند. زخم پپتیک (Peptic ulcer): زخم پپتیک یک خراشیدگی در پوشش معده یا دوازدهه (قسمت اول رودهی باریک) است. کلمه پپتیک از واژه پپسین (یک آنزیم معده که پروتئینها را تجزیه میکند) گرفته شده است. آشالازی (Achalasia): آشالازی نوعی اختلال حرکتی نادر است که با انقباض تونیک اسفنگتر تحتانی مری مشخص میگردد. در این بیماری اسفنگتر تحتانی مری به طور متناسب با بلع شل نمیشود و همزمان با این مشکل مری متسع و بدون امواج دودیشکل است. علت این اختلال تحلیل شبکه عصبی مری است. سندرم دامپینگ (Dumping syndrome): سندرم دامپینگ یک پاسخ فیزیولیژیکی پیچیده به وجود مقادیر بیش از حد معمول غذا یا مایعات در اوایل روده کوچک است. این سندرم عموماً در اثر کاهش نظم طبیعی در تخلیه معده و دستگاه گوارش و واکنشهای کلی بدن به یک وعده غذایی به وجود میآید. ضمناً این سندرم میتواند به دنبال برداشتن بخشی از معده یا کل آن (گاستروکتومی) و یا دستکاری دریچه پیلور معده بروز کند. گاستروانتریت (Gastroentritis): گاستروانتریت به معنای التهاب معده و رودهها است. نشانه های احتمالی آن عبارت است از تهوع و استفراغ، اسهال، تب، دردشکم، احساس فوریت دفع و بیاشتهایی. این اختلال در اغلب موارد بوسیلهی ویروس ایجاد میشود. اوزوفاژیت (Esophagitis): التهاب مری را اوزوفاژیت مینامند. اوزوفاژیت ممکن است موجب درد، بلع دردناک و … شود. علل این اختلال میتواند میکروبی، قارچی، ناشی از آسیب شیمیایی یا حرارتی ( مانند سوختگی با اسید)، ریفلاکس معده به مری و یا ناشی از داروها مانند آلندرونیت باشد. آمبولی شریانیArterial embolism)): آمبولی شریانی عبارت است از تشکیل لخته خونی در یک شریان که ممکن است به اعضای دوردست برود. این اختلال میتواند شریانهای بزرگ یا گوچک را در هر نقطه از بدن، به ویژه شریانهای گردن یا شریانهایی که به مغز، روده، اندامهای فوقکلیوی یا کلیه میرود را درگیر کند. کارسینوما (Carcinoma): به رشد بدخیم (سرطان) سلولهای اپیتلیال که به بافتهای اطراف نیز متاستاز دارد کارسینوما گفته میشود. متاستاز (Metastasis): به مهاجرت سلولهای سرطانی از یک بافت به بافت دیگر متاستاز گفته میشود. اپیتلیوم (Epithelium): اپیتلیوم یا بافتپوششی بافتی است که از سلولهای چندضلعی اجتماع یافتهای تشکیل شده است که پوشش سلولی سطوح خارجی و داخلی بدن از جمله دیوارهی عروق و غدد کوچک را میپوشاند. سیگمویید (Sigmoid): سیگمویید عنوانی است برای بخشی از رودهی بزرگ که بین کولون نزولی و رکتوم قرار دارد.
 لنفوم (Lymghoma): لنفوم نوعی سرطان سیستم ایمنی است که سلولهای لنفوسیت را درگیر میسازد. همانگونه که واژه سرطان شامل انواع گوناگونی از بیماریها میشود اصطلاح لنفوم نیز انواع گوناگونی در حدود ۳۵ نوع را در خود جای داده است. به عبارت دیگر لنفومها گروهی از سرطانها هستند که سلولهای ایمنی به خصوص سلولهای سیستم لنفاوی را درگیر میکنند. گاستروانتریت باکتریایی (Bacterial gastroenteritis): گاستروانتریت باکتریایی عبارت است از التهاب روده به دلیل عفونتهای باکتریایی یا توکسین حاصل از آنها (مانند مسمومیت غذایی). برخی از شرایط عفونی شدن عبارتند از: محصولات لبنی و شیرینیجات، نگهداری نامناسب غذاها، دوباره گرم کردن غذاهای گوشتی، غذاهای دریایی و آبهای آلوده. علایم این اختلال شامل دردهای شکمی، مدفوع آبکی، کاهش اشتها و تهوع واستفراغ میباشند. کوله سیستوکینین (Cholecystokinin): هورمونی که با ورود غذا بویژه غذاهای چرب از معده به روده ترشح شده و با ارسال یک پیام شیمیایی به مغز باعث ایجاد احساس سیری میشود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|