کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



نمودار ۴-۹- نمودارآمارمقایسه ایی تصادفات میدان قیام یکسال قبل وبعداز اصلاح هندسی ۸۱
نمودار ۴-۱۰- نمودارآمارمقایسه ایی تصادفات میدان آزادگان یکسال قبل وبعداز اصلاح هندسی ۸۱
نمودار ۴-۱۱- نمودارآمارمقایسه ایی تصادفات میدان خرمشهریکسال قبل وبعدازاصلاح هندسی ۸۲
نمودار ۴-۱۲- نمودارآمار مقایسه ایی تصادفات میدان دولت یکسال قبل و بعد از اصلاح هندسی ۸۳
نمودار ۴-۱۳- نمودارآمارمقایسه ایی تصادفات میدان۱۷شهریوریکسال قبل وبعدازاصلاح هندسی ۸۴
نمودار ۴-۱۴- نمودارآمارمقایسه ایی تصادفات تقاطع جوادیه یکسال قبل وبعدازاصلاح هندسی ۸۵
نمودار ۴-۱۵- نمودار آمار مقایسه ایی تصادفات تقاطع همت یکسال قبل و بعد از اصلاح هندسی ۸۶
نمودار۴-۱۶-نمودارآمارمقایسه ای تصادفات تقاطع استقلال-۳۲متری یکسال قبل وبعدازاصلاح هندسی ۸۷
نمودار ۴-۱۷- نمودارآمارمقایسه ایی تصادفات تقاطع شهربازی یکسال قبل وبعدازاصلاح هندسی ۸۸
نمودار ۴-۱۸- نمودارآمارمقایسه ایی تصادفات تقاطع خوشی یکسال قبل وبعدازاصلاح هندسی ۸۹
نمودار ۴-۱۹- نمودارآمارمقایسه ایی تصادفات تقاطع شهرداری یکسال قبل وبعدازاصلاح هندسی ۹۰
شکل ۲ـ۱ مراحل فرایند مدیریت سیستم ۳۰
شکل ۲ـ۲ استفاده از چراغ راهنمای چشمک‌زن ۳۷
شکل ۲ـ۳ تقاطع طرح اندونزیایی ۵۶
شکل ۲-۴- جداکننده‌های میانی ۵۷
عکس۴-۱-میدان خرمشهر پس ازاصلاح هندسی ۸۳
عکس۴-۲- عملیات اجرایی افزایش عرصه میدان دولت ۸۴
عکس۴-۳- تقاطع۱۷شهریور پس از اصلاح هندسی ۸۵
عکس۴-۴- تقاطع همت پس ازاصلاح هندسی ۸۷
عکس۴-۵- اصلاح هندسی تقاطع استقلال- ۳۲متری ۸۸
فصل اول
کلیات‌تحقیق
۱-۱- مقدمه
وجود انواع تخلفات ترافیکی سواره و پیاده از مشکلات حاد بسیاری از شهرهای دنیاست. براساس آمار و اطلاعات موجود، میزان تخلفات‌ ترافیکی و در نتیجه آن تصادفات منجر به فوت در جوامع‌شهری کشورهای در ‌حال توسعه نسبت به کشورهای توسعه‌یافته بیش از بیست برابر می‌باشد. این در شرایطی است که میزان اختلاف در حال افزایش است(محمودزاده وهمکاران.۱۳۸۴).
تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد که علت تصادفات حاصل تداخل پیچیده عوامل مربوط به وسیله‌نقلیه، عوامل‌انسانی، جاده و محیط آن است. هر یک از این عوامل ریشه‌ها و طبیعت‌های خاص خود را دارد و تحقیق در مورد آن‌ها امری دشوار و دقیق می‌باشد رویکرد مرسوم در پرداختن به ایمنی‌راه در قالب سه شاخه زیر انجام می‌گیرد:
مهندسی،
اعمال‌قانون،
آموزش.
متخصصان مختلف،وزن‌های متفاوتی برای این اقدامات قائل می‌شوند مروری بر مطالعات انجام شده در رابطه با تصادفات نشان می‌دهد که در سطح ماکرو رشد روز‌افزون وسایل‌نقلیه و شهرنشینی و در سطح میکرو هندسه ‌راه نقش مهمی در وقوع تصادفات ایفا می‌کند. به عنوان یک راهبرد بلندمدت با توسعه سیستم حمل‌و‌نقل عمومی می‌توان مانع رشد نامتناسب تعداد وسایل‌نقلیه شخصی و درنتیجه کاهش‌ تعداد تصادفات گردید. اما در کوتاه ‌مدت می‌توان اقدامات دیگری را انجام داد؛ ازجمله این اقدامات می‌توان به موارد زیر اشاره نمود (آیتی،۱۳۸۱).
پایان نامه - مقاله - پروژه
بهبود مشخصات فنی ‌راه‌ها،
ساماندهی‌ ترافیک،
آرام‌سازی‌ ترافیک.
در تحقیق حاضر سعی بر این است تا نقش اصلاحات هندسی انجام شده معابر شهری بجنورد را بر تصادفات ترافیکی بررسی نماییم.
۱-۲- بیان مسأله
با توسعه شهر نشینی و افزایش گرایش به استفاده از وسایل‌نقلیه خصوصاً شخصی و عدم امکان گسترش هماهنگ معابر‌شهری و زیر‌ساخت‌های آن با ازدیاد وسایل‌نقلیه رفته‌رفته بر حجم ترافیک افزوده شده و پیامدهایی هم‌چون پارک و توقف‌های زائد وسایل نقلیه در حاشیه معابر به صورت‌های مختلف باعث کندی حرکت، اختلال در نظم ترافیک، افزایش تصادفات، اتلاف وقت، افزایش مصرف سوخت آثار ناخوشایندی بر رفتار انسان‌ها خصوصاً کاربران ترافیکی می‌گذارد. هر شهر به عنوان یک کل متشکل از کاربری‌هایی است که در کنار یکدیگر زمین‌های شهری را شکل می‌دهند که هر یک از این کاربری‌ها به اقتضای نیاز شهروندان و خصوصیات فیزیکی شهر متفاوت از یکدیگر می‌باشند. شبکه معابر در شهرها کمتر از یک سوم از کل زمین‌های شهری را به خود اختصاص داده است و استخوان‌بندی شهر را تشکیل می‌دهد. در شکل‌گیری و ساخت مورفولوژی شهر هر یک از عناصر طبیعی و انسانی نقش به‌سزایی دارند که در این میان عوامل انسانی، شبکه معابر و خیابان‌ها و در مجموع شبکه‌های ارتباطی یکی از مهم‌ترین عوامل در بروز تصادفات در یک شهر می‌باشند.
۱-۲-۱- هزینه‌های تصادفات ترافیکی ایران در سال‌های ۱۳۷۶ الی ۱۳۸۶
جدول ۱-۱: آمار تعداد تصادفات، مجروحین، فوت‌شدگان و هزینه سالیانه بین سال‌های ۱۳۸۶- ۱۳۷۶

 

سال مجروحین فوت‌شدگان تعداد‌تصادف هزینه سالیانه (میلیارد تومان)
۱۳۷۶ ۱۳۷۴۷۶ ۱۳۶۰۹
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1400-08-04] [ 09:23:00 ب.ظ ]




۳-۲ روش اجرای تحقیق
این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی بوده و به لحاظ اجرای روش اجرا از نوع تحقیق‌های توصیفی[۱۸۰] با تأکید بر روش همبستگی [۱۸۱]می باشد.از لحاظ جمع آوری اطلاعات از نوع میدانی می باشد.
تحقیق توصیفی که گاهی به عنوان تحقیق غیرتجربی ( غیر آزمایشی) نیز نامیده می‌شود، با روابط بین متغیرها[۱۸۲]،‌ آزمودن فرضیه‌ها، ‏پروراندن مفاهیم و قوانین کلی، اصول و یا نظریه‌هائی که دارای روائی است، سروکار دارد و شامل مجموعه روش هایی است که هدف آن ها توصیف کردن شرایط یا پدیده های مورد بررسی است.اجرای تحقیق توصیفی می تواند صرفاً برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاری دادن به فرایند تصمیم گیری باشد و شامل مجموعه روش هایی است که هدف آن ها توصیف کردن شرایط یا پدیده های مورد بررسی است.اجرای تحقیق توصیفی می تواند صرفاً برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاری دادن به فرایند تصمیم گیری باشد. روش تحقیق همبستگی خود زیر مجموعه تحقیق توصیفی به شمار می رود و براساس هدف به سه دسته تقسیم می شوند (سرمد و همکاران ،۱۳۹۱،ص۸۱):
پایان نامه - مقاله - پروژه
الف ) مطالعه همبستگی دو متغیری
ب) تحلیل رگرسیون[۱۸۳]
ج )تحلیل ماتریس همبستگی یا کوواریانس[۱۸۴].
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیه ها در قالب مدل تحقیق با بهره گرفتن از آزمون رگرسیون بررسی و جامعه آماری تحقیق مدیران شعب بانک های استان گیلان می‌باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات ، مطابق اهداف ارائه شده ، ابتدا میزان و یا مقدار هر متغیر بر اساس داده ها و امتیازات حاصل از پرسشنامه مشخص شد. سپس توصیف اطلاعات حاصل شده در قالب جداول و نمودارهای توصیفی ، دیدگاه کلی از چگونگی توزیع آن‌ها را ایجاد نموده و در گام بعدی به آزمون فرضیه های تحقیق پرداخته شد و در نهایت با جمع بندی و تجزیه و تحلیل اطلاعات خاتمه یافت. کلیه این تجزیه و تحلیل ها به وسیله نرم افزار SPSS18 انجام گردیده است.
۳-۳ جامعه آماری
جامعه آماری عبارتست از مجموعه ای از افراد یا واحدهائی که دارای حداقل یک صفت مشترک باشند (مقیمی ، ۱۳۸۰، ص ۲۹۴) . نمونه بخشی از جامعه می باشد که معرف آن است . به عبـارت دیگـر نمونه عبارتست از تعداد محدودی از آحاد جامعه آماری که بیـان کننده ویـژگی های اصلی جامعه آماری باشد (آذر و مومنی ، ۱۳۷۷،ص ۱۸۲) و نمونه گیری یعنی انتخاب تعدادی از افراد ، حوادث و اشیاء از یک جامعه تعریف شده به عنوان نماینده آن جامعه (دلاور ، ۱۳۷۶،ص۱۲۰). جامعه آماری تحقیـق حـاضر شعب بانک های سامان ، سپه و تجارت دراستان گیلان جهت بررسی عملکرد مدیران آن ها می باشد .
۳-۴ روش نمونه گیری و برآورد حجم نمونه
برای انتخاب نمونه های آماری جهت استفاده از روش های تحلیلی آمار استنباطی ، از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده می شود یعنی هیچ گونه گزینش ذهنی از قبل وجود ندارد و با توجه به محدود بودن تعداد افراد جامعه با بهره گرفتن از فرمول نمونه گیری جامعه محدود حجم نمونه براورد گردید ( آذر و مومنی ، ۱۳۸۴، ص۷۲):
=

در فرمول فوق ، نمونه گیری در سطح اطمینان ۹۵ درصد و با لحاظ نمودن ۵ درصد خطا انجام شده است . به دلیل اینکه تعداد قابل قبولی از پرسشنامه ها تکمیل شده به دست بیاید ۱۷۹پرسشنامه بین مدیران شعب بانک های سامان، سپه و تجارت استان گیلان توزیع گردید که با توجه به برگشت ۱۶۰ پرسشنامه نرخ بازگشت۸۹ درصد می باشد. از آن جا که انحراف معیار جامعه قاعدتاً برای تخمین میانگین جامعه نامعلوم است واریانس یک نمونه هادی در این فرمول به جای جایگزین شد .
 

جدول ۳-۱ جدول پرسشنامه توزیع شده بین شعب بانک ها
نام بانک شعبه تعداد پرسشنامه نام بانک شعبه تعداد پرسشنامه
سامان رشت ۵ سپه مرکزی رشت ۱۰
تجارت مرکزی رشت ۱۰ بیستون ۱۰
سعدی رشت ۱۰ بلوار امام خمینی ۱۰
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:23:00 ب.ظ ]




چهارم: پایداری، این آگاهی که فرد، همان شخصی است که روز قبل بوده است. از این رو رشد احساس هویت، مستلزم این است که یک فرد دریابد که او دارای هویت بی­نظیر و واحدی است، زن یا مردی است جدای از دیگران و به ­طور کلی شبیه هیچ فرد دیگری نیست(عباس­زاده و عباسی، همان: ۳۶۰).
در حیطه هویت انسان می ­تواند بر اساس دغدغه­ها، از محدودترین سطح هویت شخصی تا بالاترین سطح، یعنی هویت انسانی دست یازید. به عبارت دیگر، شخصی که دارای هویت فرد مدار است می ­تواند منافع خانوادگی(چه برسد به منافع گروهی و ملی و…) را پای خواسته­ های خود ذبح کند. در مقابل، برخی از آدمیان که «من» آن‌ها در سطح وسیع­تری گسترش یافته از «من» فردی و حتی خانوادگی خود بگذرند و به فکر منافع گروه ­های اجتماعی، بومی و یا ملی، نژادی و یا [فرهنگی]کشور خود حاضر به فداکاری باشند. برخی دیگر هویت مذهبی و دینی نیرومندی دارند که، که اگر لازم باشد، حاضرند از منافع فردی، خانوادگی، گروهی، ملی و… در پای اهداف مذهبی و یا دینی بگذرند. در این میان معدود آدمیانی نیز هستند که اوج توسعه شخصیت فردی را داشته و به بشریت می­اندیشند و در پای منافع عام بشری و جهانی حاضرند از خود و خانواده و… گذشته و همه هویت­ها را در راستای منِ­انسانی و هویت بشری تعریف، تحدید و تفسیر نمایند. وسیع­ترین هویت آدمی، و همچنین مهم­ترین دیگری هویت فرهنگی، در ارتباط با جهانی­سازی (و نه جهانی شدن) و توسعه‌یافتگی واقعی جای تفکر و تأمل و هوشیاری دارد (عباس­زاده و عباسی، همان).
­
۲-۳-۲-۲-هویت جمعی یا اجتماعی
آنچه که به ویژگی­های بیش از یک فرد (گروه، طبقه و…) باز می­گردد، تحت عنوان هویت جمعی بازشناسی می­شوند. هویت جمعی به پرسش «ما» کیستیم و چیستیم و «دیگران» کیستند؟ چیستند؟ پاسخ می­دهد.
هویت جمعی مجموعه مشخصه­هایی است که عضویت، تعلق یک فرد در یک گروه و در نتیجه شباهت فرد به یک گروه و جمع یا دسته­ای را نشان می­دهد. بدین­سان وقتی درباره ویژگی­های اجتماعی صحبت می­ شود، مثلاً درباره گروه یا طبقه اجتماعی و یا ملیتی که فرد عضو آن است، منظور هویت اجتماعی یا جمعی است: مانند «یهودی»، «ایرانی»، و غیره. این ویژگی­ها، موجب ایجاد «ما» می­شوند و این گروه را تحت عنوان «ما» از گروه ­های دیگر یا «آن‌ها» جدا می­سازد(احمدلو، ۱۳۸۱: ۲۸). هویت جمعی شیوه مشترک در نحوه تفکر، احساسات و تمایلات یک گروه است که نوعی احساس تعهد و تکلیف و تعلق نسبت به گروه را بر می­انگیزد(رزازی­فر، ۱۳۸۴: ۱۲۲). به عبارتی احساس تعلق، تجربیات و میراث مشترک، احساس تعهد افراد به اجتماع، برخورداری از آرمان­ها و باورهای مشترک و مهم­تر از همه هویت­یابی و شناسایی، به افراد هویت جمعی می­بخشد(Weedon, 2004: vii). جنکینز نیز هویت جمعی را شیوه­ هایی می­داند که به ­واسطه آن‌ها افراد و جماعات در روابط اجتماعی خود از افراد و جماعات دیگر متمایز می­شوند و حاصل برقراری روابط و پیوندهای هویتی و متمایز ساختن نظامند نسبت­های شباهت و تفاوت میان افراد و جماعت­هاست، می­داند. در نتیجه به دلیل تعلق افراد به گروه ­های متفاوت است که آنان به یک هویت اجتماعی معرف وضعیت بخصوص­شان در جامعه دست می­یابند(دوران، ۱۳۸۷: ۵۰).
در واقع هویت جمعی در سطحی فراتر و عام­تر از سطح هویت فردی قابل رؤیت است و منظور از آن حوزه­ای از حیات اجتماعی است که فرد خود را با ضمیر «ما» متعلق و منتسب می­داند و در برابر آن احساس تعهد و تکلیف می­ کند(عبداللهی، ۱۳۷۷: ۶۳). ضمیر «ما» نشانگر وجود ویژگی­های مشترکی است که افراد به واسطه آن خود را در یک دسته قرار می­ دهند و بر این اساس از عضویت مشترک در آن آگاهی پیدا می­ کنند و تعلق خود را به گروه نشان داده و هویت جمعی خود را ابراز می­ کنند و در همان حال خود را از «دیگران» متمایز می­دانند. شناخت هویت جمعی نیاز به بررسی و شناخت ابعاد و عناصر مختلف آن دارد. این ابعاد تصویر روشنی از عضویت و تعلق به یک جمع را نشان می­دهد. ابراهیم حاجیانی هویت شناس، به نقل از جکسون و اسمیت چهار بعد را در مفهوم­سازی هویت جمعی بیان می کند:
۱- درک فضای بین گروهی(تا چه اندازه گروه برای فرد مطرح است و رابطه با درون گروه رقابت­آمیز است یا همکارانه)،
پایان نامه
۲- کشش به سمت درون گروه(احساس مثبت نسبت به درون گروه)،
۳- عقاید به هم وابسته یا سرنوشت مشترک(خوشبختی فرد و اعضای درون گروه به هم گره خورده است)، ۴- فرایند حل شدن شخصیت ویژه افراد به عنوان عضو گروه تا فرد یکتا (حاجیانی، ۱۳۸۸: ۳۵۳).
هنری تاجفل سه بعد را برای هویت اجتماعی مشخص کرده است که در اکثر تحقیقات ایرانی برای سنجش هویت اجتماعی مورد استفاده قرار گرفته است:
بعد شناختی (یعنی آگاهی فرد از تعلق به یک گروه)
عنصر ارزش (فرض­هایی در باره پیامدهای ارزشی مثبت یا منفی عضویت گروهی)
عنصر احساسی (احساسات نسبت به گروه و نسبت به افراد دیگر)(به نقل از قاسمی، ۱۳۸۳: ۱۵۲).
بدین­سان وی سه بعد آگاهی، عاطفه و آمادگی برای عمل که بر روی هم ایستار شخص در باره عضویت در گروه است، را جزء ابعاد هویت اجتماعی می­داند. بر این اساس می­توان گفت، هویت جمعی دارای مشخصه­هایی مانند، عضو گروه خاصی بودن، از عضویت خود آگاه بودن و تصور فرد از عضویت در گروه (من ایرانی هستم) و داشتن ارزیابی احساسی مثبت نسبت به گروه، درک از سرنوشت و نظیر آن است. هویت­های جمعی سطوح مختلفی دارند و طیفی از هویت­های جمعی خاص تا هویت­های جمعی عام را در بر می‌گیرند. ابوالحسنی در سطح هویت جمعی برای هر فرد پنج بعد هویتی مشخص کرده است: هویت خانوادگی، هویت قومی، هویت ملی، هویت فراملی- دینی(امتی) و هویت جهانی(ابوالحسنی، ۱۳۸۸: ۳۸).
بنابراین هویت جمعی معرف آگاهی و احساس تعلق فرد به گروه ­های اجتماعی یا واحدهای اجتماعی نظیر خانواده، طبقه اجتماعی، قوم، ملت و غیره و احساس تعهد و وفاداری در برابر آن‌ها است. ابعاد هویتی گفته شده موجب ایجاد احساس تعلق فرد نسبت به گروه ­های اجتماعی خاص است به طوری که هر فرد، بر این باور است که این هویت جمعی را می­توان در سطوحی مرتب از کوچک و خاص به بزرگ و عام چون خویشاوندی، هم­طایفه­گی، هم­محلی، هم­روستایی، هم­زبانی، هم­شهری، هم­وطن، هم­مذهب و هم نوع تقسیم بندی کرد(عبداللهی، ۱۳۷۷: ۶۳). بدین معنی که برخی از هویت­های جمعی ویژگی­های مشترک عام­تری دارند و گروه ­های بزرگ­تری را در برمی‌گیرد و برخی دیگر هویت جمعی خاص­تر. بر این اساس می­توان هویت­های جمعی افراد را بر مبنای میزان تمام و خاص بودن در یک طیف یا پیوستار قرار دارد. در یک سر طیف خاص­ترین هویت جمعی که مبنی بر عضویت او در یک گروه دو نفره(مثلاً خانواده) و ویژگی­های مشترک اعضای این گروه باشد. در سر دیگر طیف عام­ترین هویت جمعی فرد(برای مثال هویت ملی، هویت امتی و جهانی) قرار دارد(عبدالهی همان).شکل(۲-۱) زیر هویت­های جمعی مختلف را نشان می­دهد:
شکل(۲-۱) پیوستار طیف انواع هویت­های جمعی (عبدالهی، همان)
در تقسیم ­بندی دیگری که از هویت جمعی گردیده؛ هویت جمعی حداقل در نُه سطح «خانوادگی»، «گروهی»، «قومی»، «ملی»، «حکومتی یا دولتی»، «شیعی»، «اسلامی»، «توحیدی» و «انسانی» قابل طرح و بحث هستند. هویت جمع(جامعه، ملت) با توجه به باورها، اعتقادات، سوابق و اشتراکات تاریخی، اهلیت و تعلق به مکان و زمان، آرمان­ها، نژاد، فرهنگ و دین تعریف می‌شود. اما مسئله اساسی و مهم در حفظ گروه‌های انسانی با اشتراکات عام و خاص ایجاد وحدت میان برخی از عناصر است(عباس­زاده و عباسی، ۱۳۸۴: ۳۶۲).
هومنز نظریه پرداز مطالعات رفتاری در نتایج تحقیقات خود واژه «گروه» را استخراج و به یک تعریف بیرونی[۲۸] از مفهوم گروه رسید. او معتقد است در یک جامعه وقتی انسجام و وحدت به وجود می ­آید که عناصر مشخص کننده آن یعنی فعالیت مشترک[۲۹]، کنش متقابل، روابط متقابل یا تعامل متقابل[۳۰]، احساس مشترک[۳۱] در جامعه وجود داشته باشند. و بلعکس برای از بین بردن وحدت جامعه و نابودی انسجام یک گروه، کافی است که یکی از این عناصر حذف شود Homans, 1972: 60)).
«مرتون»، نیز معتقد است زمانی با یک گروه اجتماعی سروکار داریم که بین افراد آن گروه با هم فعالیت، کنش و احساس مشترک وجود داشته باشد و صرفاً دراز قدان یا گروه سنی ۲۰ تا ۲۵ ساله یا “جوانان” یک گروه اجتماعی را تشکیل نداده و فقط یک گروه آماری خواهند بود. بنابراین در صورت داشتن اتحاد عناصری چون کنش متقابل، فعالیت و احساس مشترک که موجب اتحاد جوانان دراز قد و تشکیل یک گروهک سیاسی و یا باند ترور یا قاچاق و… شود، ما را به مفهوم گروه اجتماعی نزدیک خواهد کرد. در تشریح این عناصر مهم در وحدت یک گروه یا جامعه، وجه اشتراک اهمیت بسیار دارد؛ وجوه اشتراک انسان‌ها به شرایط زمانی و مکانی خاص بستگی دارد. گاه تحت شرایط فشار، “جنس ” (زن بودن) به یک وجه اشتراک مهم تبدیل و موجب پیدایش فمینیست‌ها [۳۲] می­­شود و گاه رنگ موجب تشکل گروه سیاه پوستان… از همین جا است که پویایی گروهی[۳۳] به وجود می ­آید: بروز یک وجه اشتراک به پیدایش یک گروه کمک می­ کند و از بین رفتن آن موجب از هم پاشیدگی گروه می­گردد. برخی از وجوه اشتراک مانند دین، گرایش‌های ایدئولوژیکی، ملیّت و دشمن مشترک…. دارای اهمیت بیشتری هستند و موجب پایداری و استحکام پیوندهای گروهی می­شوند؛ اما هیچ‌یک از این اشتراک مهم به تنهایی برای به وجود آوردن یک گروه اجتماعی منسجم کافی نیستند(ریتزر، ۱۳۷۶).
دومین عنصر مهم فعالیت مشترک و کنش متقابل، منظور از فعالیت مشترک[۳۴] آن است که انسان­ها برای رسیدن به یک هدف مشترک در کنار هم کار و فعالیت کنند. منظور از کنش متقابل[۳۵]، فعالیت مشترک نیست که دو نفر در کنار هم بدون ارتباط کلامی، بیانی، جسمی یا احساسی، کاری را انجام دهند. این ارتباط‌(حتی از نوع غیر کلامی آن) شرط کنش متقابل است. به عبارت دیگر کنش متقابل وقتی به وجود می ­آید که رفتار یا فعالیت یک شخص، فعالیت شخص دیگری را در پی داشته باشد(۱۱۳homans, Ibid:). بنابرایناز نظر نگارنده اگر عده­ای در نماز جماعت در کنار هم بدون هیچ ارتباطی، فقط نماز بخوانند، آن‌ها فقط فعالیت مشترک داشته اند نه کنش متقابل. اما اگر بعد از نماز به هم دست بدهند و “تقبل­الله” بگویند و یا خرما به هم تعارف کنند در آن صورت با هم کنش متقابل نیز داشته اند. مراسم عظیم حج با انواع فعالیت­ها و مناسک دقیق، نمازهای جماعت، قبله مشترک، دعاهای کمیل، توسل و… از این نوع فعالیت مشترکند. همچنین دستورات دینی، بسیاری دیگر از تجمعات را موجب می­ شود، از جمله شرکت در مراسم تدفین یا مراسم ختم، ولیمه بعد از حج…. که هم یک فعالیت مشترک است و هم هنگام تسلیت و یا دیدن اقوام و آشنایان یک کنش متقابل.
در این صورت است که برای تضعیف یک گروه یا مذهب می­توان فعالیت­های مشترک و کنش متقابل آن­را تضعیف نمود. برای مثال برای تضعیف یک گروه مذهبی که در روز جمعه به نماز جمعه می­روند می­توان از یک طریق یک اقدام غیر مستقیم یک سیرک یا… ایجاد کرد و آن­ها را به آن سمت کشانی(Stone, 1971: 56). در آن صورت برای آن­ها یک دشمن مشترک به وجود می ­آید که خود مهم­ترین وجه اشتراک و موجب وحدت آن­ها خواهد شد.
عنصر سوم مهم احساس تعلق خاطر، مقصود از احساس[۳۶] (مثلاً احساس خوشحالی، غرور، غم، حسادت، خجالت، علاقه…) یک ارزیابی مثبت و منفی از یک زمینه فکری است. هومنز و بقیه به این نتیجه رسیده ­اند که در گروه اجتماعی یک نوع احساس مشترک نیز وجود دارد. یعنی هر چه که کنش متقابل بین افراد بیشتر باشد، علاقه آن­ها به یکدیگر بیشتر می­ شود(Homands, Ibid: 100).
اما نتایج تحقیقات اخیر نشان داده که یک رابطه معکوس نیز بین این دو وجود دارد. به این معنی که هر چه پیوندهای احساسی و درون گروه قوی­تر باشند، پیوندهای اجتماعی بین اعضاء نیز قوی­تر می­گردند.
بنابراین از طریق تحریک احساس می­توان جامعه را به سوی انسجام و وحدت و یا از هم پاشیدگی کشانید. در این مسیر چند عامل اساسی به عنوان ابزار وجود دارد که مهم­ترین ابزار مشروع، موسیقی و بعد ورزش است و از ابزار غیر مشروع، گسترش مسائل جنسی و مشروبات الکلی می­باشند. عناصر دیگری نیز به عنوان عناصر جانبی در تقویت همبستگی نقش دارند مانند لباس‌ها و عوامل ظاهری یک شکل[۳۷] و خصوصیات ظاهری که اعضاء یک گروه را از گروه دیگر متمایز نماید و وابستگی آن‌ها را به یکدیگر برساند (مثل تراشیدن کامل موی سر یا استفاده از روسری‌های خاص) تهیه پرژم و آرم خاص که گاه به صورت کوچک همیشه به همراه اعضاء باید باشد، ساختن سرودهای خاص با آهنگ­های جاذب که موجب برانگیختن احساس جمعی و تقویت پیوند گروهی می‌شود(رفیع­پور، ۱۷۷۳: ۱۱۸-۱۰۹).
هویت جمعی میزان و سطح عضویت، احساس تعلق و تعهد فرد به یک گروه اجتماعی خاص تا عام را در برمی‌گیرد که در آن فرد از عضویت خود در آن گروه آگاه است و احساس و ارزیابی مثبتی نسبت به گروه و عضویت در آن دارد و از سوی دیگر به­واسطه ویژگی­های خاص آن گروه، خود را از دیگران متمایز می­داند. همان­طور که در پیوستار انواع هویت­های جمعی در بالا آمده است، عام­ترین سطح هویت جمعی در یک کشور هویت ملی بوده که هویت فرهنگی در مرکزیت آن وجود دارد. هویتی که با توجه به عناصر مهم وجه اشتراک، کنش متقابل و احساس تعلق خاطر در حفظ وحدت و ایجاد هویتی فرهنگی بسیار حائز اهمیت است و با دستکاری، تحریک و یا تقویت یا تضعیف هر یک از این عناصر به صورت عمدی یا غیر عمدی می­توان در حفظ یا انهدام هویت فرهنگی یک گروه، جامعه، امت یا یک کشور اقدام نمود. به نظر آپادورای پنج جریان در جهان وجود دارد که مرکزگرایی هویت را دگرگون کرده است: جریان مردم، تصاویر رسانه­ای، تکنولوژی، پول و ایدئولوژی. این جریان­ها معنای هرگونه محلی بودن یا دولت- ملت سابق را دگرگون کرده است (عباسی، عباس­زاده، ۱۳۸۴: ۱۳۶).
در عصر دیجیتال مرزهای ملی دیگر نمی ­توانند به تنهایی به این پنج موضوع بپردازند. این جریان­ها به تغییر تخیل انسانی منجر شده است، به طوری که تخیل هرچه بیشتر از عرصه ­های سنتی هنر، اسطوره و مناسک به زندگی روزمره راه یافته است.اکنون هویت جمعی که با انسجام و وحدت در عناصری چون احساس مشترک، کنش متقابل و فعالیت مشترک موجب وحدت جامعه می­گردید. با ابزارهای مشروع و غیر مشروع در بستر فضای بی­زمان و بی‌مکان، دستکاری می­ شود و احساسات، علاقه ­مندی و همبستگی در بستر شبکه ­های اجتماعی و سبک زندگی­های چندگانه یا چند فرهنگی ایجاد می­گردد؛ لذا سخن از بریکولاژ فرهنگی است. یعنی رسانه ­ها موجب شده ­اند که افراد در مکان­های نامحدود جغرافیایی در معرض فرهنگ­های گوناگونی قرار گیرند و فرهنگ­ آنان فرهنگ ­چندگانه­ای شود که با توجه به تخیل ایجاد شده؛ جریان­های پیش­گفته در فرد مانند تکه­های پازل، در کنار هم جمع گشته و یک تصویری را شکل داده است در حالی که هر قسمت از موضوعات کسب شده و انباشته شده، از یک سرزمین و مردمی برگرفته شده که ممکن است از لحاظ تاریخی، زبانی، جغرافیای و… بسیار متفاوتند و فرهنگ چند فرهنگی را نمود داده است. بنابراین قبل از پرداختن به تعریف فرهنگ ضروریست هویت را در بستر تاریخی آن مورد توجه قرار دهیم. مجموعه شاخصه­های تمیز هویت فردی از هویت جمعی در دو مدل زیر به تصویر در آمده است(عباسی و دیگران، همان).
شکل(۲-۲)مجموعه شاخصه­های تمیز هویت فردی از هویت جمعی
۲-۳-۳-بررسی سیر تحول مفهوم هویت در بستر تحول تاریخی آن (پیش­مدرن – مدرن- پست­مدرن)
به طور کلی هویت به منزله وسیله­ای جهت معرفی خود، تعلّق به گروه ­های مختلف اجتماعی و اشتراک و افتراق با دیگران موضوعی بحث برانگیز است که نظریه­ های مختلفی دربارۀ آن ارائه شده است.
مفهوم هویت گاهی ثابت و یکپارچه و گاهی سیّال و متعدد فرض شده است، گاه در طی زمان و به ­واسطه شرایط مختلف اجتماعی و فرهنگی موجود به فرد آموخته می­ شود؛ و فرد آن را کسب می­ کند و گاه عاملی است که در چارچوب­های اجتماعی و تنازع میان گروه­ ها تولید و بازتولید می­ شود، در برابر عوامل محدود کننده مقاومت نشان می­دهد و شاخص­ های طبیعی شده را به رسمیت نمی­شناسد. در این تحقیق در بررسی مفهوم هویت در بستر تحول تاریخی از رویکرد سه مرحله­ ای کلنر[۳۸] استفاده شده است. این تقسیم ­بندی نوعی “نمونه آرمانی”[۳۹] برای نشان دادن تحول تاریخی هویت است.
۲-۳-۳-۱- هویت پیش­مدرن
در دوره پیش­مدرن، انسان به منزلۀ موجودی یکپارچه، منسجم و عقلانی تصور می­شد که واجد ویژگی­های ذاتی و ثابت است. در واقع، نوعی جوهر ثابت و لایتغیر، هویت انسان را رقم می­زند. «هنگامی‌که دکارت می­پرسد من کیستم؛ «من» دکارت موجودی است که در هر کجا، هر زمان و هر لحظه هویتی یکسان دارد. فرد، مستقل از ساختارهای جامعه و تاریخی که در آن زیست می­ کند، ویژگی­های ثابتی دارد و هویت همواره اجتماعی بوده است. در این نظام، هر کس بخشی از یک نظام خویشاوندی قدیمی است، اندیشه­ها و رفتار او به چارچوبی معین محدود می­شوند و سمت و سوی زندگی او کم­ و بیش مشخص است. از همین روست که پرسش و چون و چرایی در باره جایگاه و موقعیت انسان در جهان به میان آورده نمی­ شود و ناگفته پیداست که وقتی چنین پرسشی به ذهن خطور نکند، هویت فردی هم نمی­تواند معنا و اعتباری داشته باشد(۱۹۹۶ Kellner, ). در این برداشت هویت چون جوهری ثابت نگریسته می­ شود. چیزی در چهرۀ زیرین هویت دیده می­ شود که ثابت و پایدار است. پس هویت امری ثابت و ایستا است و هیچ عامل اجتماعی، فرهنگی و… در آن تأثیری نخواهد داشت.
۲-۳-۳-۲- هویت مدرن
در جامعه مدرن، گستره وسیع­تری از قوانین اجتماعی و هویت پیش­روی انسان نهاده شد. به طوری که یک نفر، هم پدر بود، هم پسر، هم­ خویشاوند بود و هم­شهروند، هم دانشمند بود و هم جامعه­شناس بنابراین متفاوت با دوران پیش­مدرن که انسان کاملاً از نقش خود در قبیله آگاهی داشت؛ پیوند مجموعه ­ای از نقش­ها و امکانات اجتماعی، می­توانست در گزینش هویت انسان نقش داشته باشد؛ لذا فرد با این پرسش روبرو شد که واقعاً چه کسی می ­تواند باشد؟ فرد تلاش می­کرد که خویشتن واقعی و فطری خویش، که در زیر نقشی بود که در اجتماع بازی می­کرد را پیدا کند. در دوران مدرنیته، مسئله­ای به نام «فاعل شناسا» یا سوژه مطرح شد که انسان را در مرکز کهکشان قرار داد. انسان، توانایی، استعداد و عقلانیت او در متن گفتمان نوین جای می­گیرد و اصالت انسان و هویت انسانی به منزلۀ یک فاعل شناسا و سوژه صورت می­پذیرد(۱۹۹۶ Kellner, ). در جامعه مدرن، نقش­ها و امکانات اجتماعی با هویت ذاتی و درونی فرد پیوند زده می­ شود؛ لذا فرد به دنبال شناخت هویت فطری خویش است.
۲-۳-۳-۳-هویت پست مدرن
در پست مدرنیسم، بر هویت غیر ذاتی و نیز پراکندگی و تجزیه فرد تأکید می­ شود. فرد مجموعه­­ای از تعارض­هاست؛ که بخشی از آن دست آورد دریافت­های ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه فرد است. طبق تحلیل­های ژاک­لاکان، روانکاو پست­مدرن فرانسوی، ناخودآگاه فرد بیان کننده سوژه چند پاره­ای است که هویت متکثیر و تغییرپذیر ایجاد می­ کند، اما واقعیت چند پارگی و چندگانگی هویت، به وسیله ایدئولوژی­ها از نظر دور می­ماند. ایدئولوژی، حقیقت چندگانگی و چندپارگی را از سوژه خودآگاه پنهان می­سازد و به فرد، احساسی از کلیت، وحدّت و هویت یگانه می­بخشد، نه تنها هویت­ها چند­پاره­اند، بلکه تولید آن­ها نیز اساساً از طریق زبان و نظام نمادها صورت می­گیرد. هویت، محصول روایتی است که ما دربارۀ خود می­سازیم و یا در باره ما می­سازند(Kellner, Ibid). شری ترکل[۴۰]استاد جامعه شناسی دانشگاه ماساچوست، نیز معتقد است؛ آنچه وجود دارد بازنمایی­های مختلف و تفسیرهای متوالی است که به شدت تحت تأثیر توسعه و گسترش فضا(دنیا)ی مجازی است(به نقل از کوثری، ۱۳۸۳: ۱۳۱). وی معتقد است؛ فرایند جهانی شدن که به دنبال یکپارچگی و همگنی فرهنگی بود موجب ایجاد نوعی هویت «پیوندی»[۴۱] یا «دورگه» گردید. این هویت به مدد فرایندی حاصل می­ شود که می­توان آن را نوعی بریکولاژ[۴۲] فرهنگی[۴۳] نامید. در واقع نوعی آمیختگی فرهنگی(ترکیبی از مدها، موسیقی و سنت­های قومی و نژادهای بشری) توسط رسانه­های غربی نظیر آمریکا، کانادا و آلمان به وجود آمده؛ این پدیده را می­توان بریکولاژ چند فرهنگی[۴۴] نامید. در واقع می­توانیم عنوان کنیم که در دنیای پست مدرن رسانه ­ها به صورت نیرویی در خاورمیانه و آسیا عمل می­ کند که موجب آمیختگی و بهم جفت شدن است و این عناصر به صورت تصادفی یا بدون ارتباط در کنار هم قرار نمی­گیرند. بلکه عاریه گرفتنی با دقت و شایستگی در کار است. چنانکه استوارت‌هال نیز معتقد است که هویت­های عظیم اجتماعیِ جمعی نظیر طبقه، نژاد، ملّت، جنسیت در جهان غرب گرچه با هویت­های فرهنگی و فردی ما رابطه دارند اما دیگر آن نیروی یکدست کننده و تعّین بخش، ساختار دهنده یا تثبیت کننده ­ای را ندارند که بتوانیم با برآورد مواضع­مان در ارتباط با آن بفهمیم چه هستیم(همان).
هدف از بیان سیر تحول هویت از نگاه کلنر این است که توجه شما را به این نکته جلب کنم که رسانه ­ها هویت­های یکپارچه اجتماعی و جغرافیایی و منطقه­ای را که در گذشته مبتنی بر هویت ذاتی فرد و سپس تاریخ و اسطوره­هایش بوده طی فرآیندی تدریجی و به طور نامحسوس تبدیل به هویت­هایی نه تنها دورگه بلکه چند رگه نموده است. در جامعه پساساختارگرایانه قرن بیست و یکم شکل­ گیری هویت­ها از طریق نماد و زبان صورت می­گیرد. و نه تنها نیروهای تولید و روابط تولید موقعیت فرد را در جامعه تعیین نموده، بلکه کلیه سازمان‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… در ایجاد هویت نقش دارند. در بستر تکنولوژی و بریکولاژ رسانه­ای، بریکولاژ فرهنگی رخ داده و افراد با کسب تکه­های مختلف و متفاوت از فرهنگ­های گوناگون هویت چندپاره کسب می­نمایند و آمیختگی فرهنگی ایجاد شده موجب گشته که تضادهای فرهنگی رخ دهد. و هر فرد خود واقعی آگاه از من تاریخی­اش نباشد. زیرا دیگر اسطوره­های تاریخی هر فرد در فضا به دست نابودی و فراموشی سپرده شده است. و در واقع این اسطوره‌ها به وسیله زبان، نماد و تاریخ ناخودآگاه فرآیندی را شکل می­ دهند که همواره در حال شدن و تغییر است(Kellner, Ibid).
۲-۳-۴-ابعاد هویت
در این تحقیق به ۵ مؤلفه اساسی ( بعد اجتماعی، تاریخی، سرزمینی، سیاسی و فرهنگی) و تشریح تأثیر آن بر هویت می­پردازیم.
همان طور که پیش از این بیان شد، هویت در ساده­ترین تعاریف، ممیزات جسمی و روحی افراد را به نمایش می­ گذارد. در بعد اجتماعی هویت، کیفیت روابط اجتماعی فرد با نظام کلان اجتماعی مطرح است. به عبارتی احساس تعلق خاطر مشترک و احساس تعهد افراد به اجتماع ملی یا «مای» ملی، به افراد هویت جمعی می‌بخشد(چلبی، ۱۳۷۸: ۳۱). این بعد هویت به معنای اعتقاد به ضرورت وجود و احساس تمایل به عضویت در این جامعه، پذیرش یکدیگر به عنوان هم­وطن، داشتن نگرش مثبت به دیگران متعلق به ملت، افتخار به عضویت در این جامعه و علاقه و تمایل به پرداخت هزینه­ های لازم برای عضویت خود و تداوم حیات این اجتماع و نگرش نسبت به مبانی همبستگی و همکاری اجتماعی(ابوالحسنی، ۱۳۸۸: ۷۵).
وقتی افراد یک جامعه احساس مثبتی از عضویت در این اجتماع و جامعه را داشتند و حاضر به پرداخت هزینه­ های آن شدند قاعدتاً بخشی از هویتشان از این بعد تأثیر می­پذیرد؛ دومین بعد اساسی در شکل­ گیری هویت، بعد تاریخی آن است؛ اما تنها داشتن آگاهی مشترک از گذشته تاریخی کافی نیست بلکه بایستی احساس دلبستگی به آن نیز وجود داشته باشد. بنابراین تحولات و فرآیندهای تاریخی(خاطرات، رخدادها و حوادث، شخصیت­ها و فراز و نشیب­های تاریخی) در ایجاد دلبستگی و شکل دادن به انگاره­های جمعی تأثیرگذار هستند. لذا ؛ در واقع نوعی «هم تاریخ پنداری» پیوند دهنده نسل­های مختلف به یکدیگر باشد که مانع جدا شدن یک نسل از تاریخش می­ شود. زیرا هر جامعه­ای با هویت تاریخی خود تعریف و ترسیم می­ شود (معمار، ۱۳۷۸: ۱۷).
به­طورکلی بعد تاریخی دارای سه مؤلفه است: نخست، دانش تاریخی؛ به معنای آگاهی از مهم­ترین حوادث و شخصیت­های تاریخی، دوم، تعلق ­خاطر تاریخی؛ به معنای وجود احساسات و عواطف مثبت و منفی به حوادث، وقایع و شخصیت­های مثبت و منفی است. سوم، اهتمام تاریخی؛ به مفهوم میزان اهمیت دادن به تاریخ در مقایسه با سایر موارد. اما این تاریخ و روابط اجتماعی افراد در یک محیط جغرافیایی که تبلور فیزیکی، عینی، ملموس و مشهود است؛ شکل می­گیرد و هویت ملی به حساب می ­آید؛ تعریف هویت ملی در این بعد عبارت است از تعلق به یک سرزمین، وفاداری به آن و نگرش مثبت به آب و خاک به این جهت که «ما» ساکن یک کشور و یک سرزمین معین هستیم و از جایگاه مشخصی در نظام هستی برخورداریم. در هویت ملی فرهنگی، سرزمین تاریخی مورد توجه است، ولی در هویت ملی سیاسی سرزمین فعلی مورد توجه قرار می­گیرد(ابوالحسنی، ۱۳۸۸: ۷۶).
فرهنگ مجموعه ذهنی مشترکی(ارزش­ها، هنجارها، نمادها، اعتقادات و مذهب، جامعه­پذیری و تفریحات)است که به شکل وجدان جمعی در گذشته تاریخی شکل گرفته و طی فرایند جامعه­پذیری به نسل­های بعدی منتقل شده است و نسل­های نوین آن را به عنوان میراث گذشته به ارث برده­اند. بعد فرهنگی هویت را می­توان میراث فرهنگی مشترک، گسترده و فراگیر در بین شهروندان دانست که سبب توافق فرهنگی می­ شود(ابوالحسنی، همان).
در یک تعریف گسترده، میراث فرهنگی کلیه ابعاد فرهنگی هر نظام اجتماعی را در بر می­گیرد که به نحوی خودآگاهانه یا ناخودآگاه ما را تحت تأثیر قرار می­دهد، و نشانه‌های تاریخ یک فرهنگ و یک ملت به شمار می­رود و در این مفهوم، میراث فرهنگی یک ملت، کلیت زنده و پویای خلاقیت انسانی است (ورجاوند، ۱۳۷۸: ۶۶). به بیان دیگر، فرهنگ هم تفاوت آفرین است و هم انسجام بخش. هر شخص هنگامی‌که زندگی را به شیوه خاصی سازمان می­دهد، در واقع، خود را در چارچوب دنیایی قرار می­دهد که به واسطه مرزها و تفاوت­های فرهنگی از دنیاهای دیگر جدا می­ شود (تاجیک، ۱۳۸۳: ۴۹). این بعد مشتمل بر مجموعه مناسک عام، شیوه ­های معماری، سنت­ها، اعیاد، اسطوره‌ها، عر­ها و فولکلور، دین و زبان و ادبیات است.
بنظر نگارنده برای داشتن هویت فرهنگی منسجم و مستحکم توجه به ابعاد هویت در بعد اجتماعی، تاریخی، سرزمینی و فرهنگی(دین، زبان، ادبیات و…) بسیار مبرهن است. بنابراین مهم­ترین اصل احساس تعلق به یک محدوده جغرافیایی و تصور محدوده و حد و مرزهای آزادی و احساس امنیت و پذیرش قوانین و مقررات آن است که فرد به طور خودآگاه آن را کسب می­ کند و در آن حیطه فرد اسطوره­های تاریخی، جنگ­ها، پیروزی­ها، اندیشمندان، شعرا، نویسندگان و گذشته تاریخی­اش را در ذهن نقش می­دهد و بر این اساس احساس مثبت از حضور در چنین محدوده­ای ممکن می­ شود و به دنبال آن با توجه به مهم­ترین مؤلفه هویت یعنی بعد سیاسی آن فرد با پذیرش و قبول سیاست حاکم بر محدوده جغرافیایی خود احساس روانی مثبت و علاقه قلبی برای پذیرش ارزش­ها و مشروعیت آنان را می­یابد و میهن پرستی و علاقه وطنی در او زنده می­گردد؛ لذا فرهنگ و نقاط قوت و ضعف یا نقاط مثبت یا منفی فرهنگ کشورش را پذیرش نموده و در حفظ و اشاعه آن می­ کوشد. در نهایت هر گاه هنجارها، ارزش­ها، ادبیات، هنر، اوقات فراغت، صنایع فرهنگی موجود در بستر حد و مرزهای جغرافیایی شناخته، پذیرفته و حفظ گردید؛ سینه به سینه بدون تحریف و دستکاری به نسل­های بعدی انتقال می­یابد و موجب شکل­ گیری یک میراث فرهنگی مشترک شده و با تعامل اجتماعی رضایتمند توافق فرهنگی را موجب می­گردد.
بنظر نگارنده فرهنگ غنی­ترین منبع هویت است. در واقع هر فرد در بستر فرهنگی خاص خود مناسک عام، شیوه ­های معماری، سنت­ها، اعیاد، اسطوره­ها، سوگواری‌ها، عرف­ها، فولکلور، زبان و ادبیات خاصی را درک و پذیرا می­ شود اما در این بعد مؤلفه مهم دیگر وفاداری مردم به دین و شعائر مذهبی است و بخشی از معنابخشی و هویت بخشی ما ایرانیان از بستر دین و پذیرش شعائر مذهبی ایجاد می­ شود. در نهایت شناخت مرزبندی‌های جغرافیایی و آگاهی از گذشته تاریخی و پذیرش نظام سیاسی و داشتن تعامل اجتماعی مناسب با بهره گرفتن از زبان و ادبیات در ایجاد عرق سرزمینی و علاقه به حفظ فرهنگ ایرانی – اسلامی بسیار ضروری می­نماید. بنابراین شناخت زبان رسانه و تأثیرات آن بر ذهن مخاطب و نیز تلفیق آن با موسیقی برای تأثیر عمیق­تر نیز از مسائل مهم و ضروری برای حفظ فرهنگ­های بومی است. ضمناً همان طور که ابوالحسنی (۱۳۸۸) بیان داشته معتقدم هویت فرهنگی هر کشور وابستگی بیشتری به سرزمین تاریخی­اش دارد لذا ضرورت توجه به گذشته تاریخی و حفظ ارزش­ها، اسطوره­ها و… یک کشور در حفظ هویت فرهنگی روشن است. برداشت نگارنده این است که هویت ملی نیز به گونه ­ای به تاریخ سرزمینی وابسته است و فقط توجه به سرزمین فعلی موجب آسیب رساندن به زمینه ­های فرهنگی می­گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:22:00 ب.ظ ]




از آنجایی که یکی از ویژگی های بارز اختلال یادگیری غیرکلامی، دارا بودن دامنه ی زیادی از مشکلات اجتماعی است. چون تعداد زیادی از تعاملات و ارتباطات اجتماعی نیازمند توانایی های غیرکلامی همچون زبان حرکتی، حالات چهره و آهنگ صدا است. در نتیجه این مشکلات باعث اختلال در فرایند پردازش دیداری و ادراک دیداری – فضایی این کودکان می شود (سیمرود کلیک و هند[۶۸]، ۱۹۹۰؛ لودوینگ[۶۹]، ۲۰۰۴؛ شهیم، ۱۳۸۶).
نقایص در توانایی دیداری – فضایی باعث نقایصی در کشف جهان پیرامون در کودکان با اختلال یادگیری غیرکلامی می شود که این مسئله کاهش درک و فهم آنها از جهان پیرامون خود را به دنبال دارد. این کودکان ترجیح می دهند جهان پیرامون خود را شنیداری و یا پرسیدن سوالات کلامی کشف و جستجو کنند. و به طور کلی عملکرد کودکان با اختلال یادگیری غیرکلامی در بازشناسی کلمات و املاء (هجی کردن) بهتر از ریاضیات است. علت آن هم این است که نسب به خواندن وهجی کردن وابستگی بیشتری به مفاهیم و توانایی های دیداری – فضایی دارد (رومن، ۱۹۹۸؛ کاتز و همکاران، ۲۰۰۲؛ مواینار-کلامپر، ۲۰۰۲ به نقل ازهارون رشیدی، ۱۳۸۹).
دمیترسکو[۷۰] (۲۰۰۵) در تحقیقی تفاوت های نیمرخ عصب شناختی کودکان با درخودماندگی با عملکرد بالا و کودکان با اختلال یادگیری غیرکلامی را بررسی کرد. نتایج نشان داد که گروه با درخودماندگی با عملکرد بالا در توانایی های دیداری – فضایی و ساختاری دیداری بهتر از گروه با اختلال یادگیری غیرکلامی عمل کردند. و همچنین هر دو گروه ضعف های کلی درحوزه های غیرکلامی از خود نشان دادند.
نتایج مطالعه گانتر[۷۱] (۲۰۰۲) از برخی نقایص پیش بینی شده در افراد درخودماندگی با عملکرد بالا براساس نیمرخ اختلال یادگیری غیرکلامی حمایت می کند که شامل الگویی از نقایص غیرکلامی، دیداری – فضایی با وجود مهارت هایی در حافظه کلامی و پردازش کلامی سالم، دشواری هایی در درک طنز، آسیب جدی در زبان و حافظه آسیب دیده برای الگوهای پیچیده و مفهومی است. همچنین نتیجه گرفتند که الگوی رورک از اختلال یادگیری غیرکلامی اساسی برای سازماندهی بسیاری از ویژگی های درخودماندگی با عملکرد بالا فراهم می کند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
مطالعه مقایسه ی گروهی از کودکان مبتلا به اختلال فراگیر رشد و گروه کودکان عادی، نشان داد که توانایی تکمیل دیداری اشکال تا حدی مسدود شده بود و زمانی که اشکال پیچیده شدند، این مشکل افزایش یافت (دویت[۷۲] و همکاران، ۲۰۰۷).
در بررسی تفاوت های میان اختلال یادگیری غیرکلامی و سایر اختلالات یادگیری، رورک و هارنادک[۷۳] در سال ۱۹۹۴ روایی افتراقی اصول شناسایی ویژگی های عصب روانشناختی اختلال یادگیری غیرکلامی را بررسی کردند، نتایج نشان داد که ویژگی های عصب شناختی یادگیری غیرکلامی شامل نقایصی در توانایی های دیداری – ادراکی – سازمانی، هماهنگی روانی حرکتی و مهارت های حرکتی – ادراکی – لمسی، ۹۵ درصد از گروه اختلال یادگیری غیرکلامی را از گروه اختلال یادگیری کلامی و گروه کنترل متمایز کرد. با وجود شناسایی درخودماندگی با عملکرد بالا به عنوان اختلال نیمکره راست با نقایص بالقوه در توانایی های غیرکلامی، کلین و رورک در سال ۱۹۹۵ با بهره گرفتن از اختلال یادگیری غیرکلامی به عنوان یک الگوی عصب روانشناختی، توانستند تا افراد آسپرگر را از افراد درخودماندگی با عملکرد بالا متمایز کنند. آنها ۱۹ فرد درخودمانده با عملکرد بالا را با ۲۱ فرد اختلال آسپرگر بررسی کردند، نتایج نشان داد که گروه آسپرگر دارای هوشبهر کلامی بالاتر و هوشبهر عملی پایین تری بودند. اما هیچ تفاوت معنی داری در هوشبهر کلامی و عملی گروه درخودمانده با عملکرد بالا وجود نداشت. همچنین آنها تشابه بالایی در ویژگی های نیمرخ اختلال یادگیری غیرکلامی در افراد گروه آسپرگر پیدا کردند، در مقایسه فقط یک فرد از گروه درخودمانده با عملکرد بالا نیمرخ اختلال یادگیری غیرکلامی را نشان داد.
در این بررسی متخصصان یافتند که افراد با نشانگان آسپرگر در چند زمینه نقایص اختلال یادگیری غیرکلامی را داشتند که شامل نقص در مهارت های حرکتی ریز و درشت، یکپارچه سازی حرکتی – دیداری، ادراک دیداری – فضایی، تشکیل مفهوم غیرکلامی و حافظه دیداری است.
به طورکلی این بررسی نشان داد که یک همپوشی در توانش ها و نقایص عصب روانشناختی[۷۴] میان اختلال آسپرگر و غیرکلامی وجود دارد که چنین همپوشی میان اختلال یادگیری غیرکلامی و درخودماندگی با عملکرد بالا دیده نشد، همچنین کودکانی که تشخیص آسپرگر را داشتند. به طورکلی ملاک های اختلال یادگیری غیرکلامی را هم داشتند که این در مورد افراد با درخودماندگی با عملکرد بالا صدق نمی کند. برای مثال کودکان با درخودماندگی با عملکرد بالا به طور اساسی عملکرد کلامی قویتر از عملکرد دیداری – فضایی دارند، بنابراین فنوتیپ اختلال یادگیری غیرکلامی ممکن است به تمایز آسپرگر و درخودمانده با عملکرد بالا کمک کند، در نتیجه آنها پیشنهاد کردند که حوزه دیداری – فضایی می تواند حوزه دیگری از نقایص عصب روانشناختی مشاهده شده در افراد با درخودماندگی با عملکرد بالا باشد (همتی، ۱۳۹۱).
ویلیامز[۷۵] و همکاران (۲۰۰۸)، در یک بررسی نمرات هوشبهر ۶۹ کودک و ۷۷ بزرگسال درخودمانده با عملکرد بالا را با ۷۲ کودک عادی و ۱۰۷ بزرگسال در گروه کنترل را بررسی کردند و یکی از سه موئلفه ی اولیه الگوی وکسلر که در اختلال یادگیری غیرکلامی دیده شده، در ۱۷ تا ۲۶ درصد از کودکان و ۲۰ تا ۳۰ درصد از بزرگسالان درخودمانده با عملکرد بالا پیدا شده و همه سه موئلفه ی موجود تا اندازه ای بیشتر از ۵۰ درصد از کودکان و بزرگسالان درخودمانده موجود بود. بطور کلی نیمرخ هوشبهر کلامی بزرگتر از هوشبهر عملی که در اختلال یادگیری غیر کلامی دیده شده و ۱۸ درصد از افراد درخودمانده با عملکرد بالا وجود دارد (جویباری، ۱۳۹۰).
کلین[۷۶] و همکاران (۱۹۹۵) در یک بازنگری از تحقیقات شناختی که شامل نمونه های درخودمانده بود، نتیجه گرفتند که افراد درخودمانده در مقایسه با افراد با آسپرگر و افراد درخودمانده سطح بالا بطور گسترده ای مهارت های دیداری – فضایی را حفظ کرده بودند، در همان زمینه یک بررسی توسط لینکلن[۷۷] (۱۹۹۵) نشان داد که بیشتر مطالعاتی که شامل شرکت کنندگان درخودمانده بود، هوشبهر عملی بالاتری از هوشبهر کلامی در مقایسه های هوشی استاندارد مانند مقیاس و کسلر را گزارش کرد، در مقایسه مطالعاتی که در مورد افراد با اختلال آسپرگر انجام شد، به طور پیوسته نتیجه گرفتند که توانایی کلامی آنها به طور معنی داری بالاتر از توانایی عملی آنها است که این مسئله شاید به آسیب هایی در مهارت های دیداری – فضایی مربوط باشد.
داده های مربوط به ارزیابی مهارت های دیداری – فضایی در کودکان درخودمانده با عملکرد بالا و کودکان با اختلال آسپرگر متناقض است و به نظر نمی رسد تا تمایز روشنی میان آنها آشکار کند.
کلین و همکاران (۱۹۹۵) شواهد معنی داری از عملکرد بهتر گروه آسپرگر در مقایسه با گروه در خودمانده با عملکرد بالا در تکالیف، ترکیب کردن، ادراک دیداری – فضایی و حافظه دیداری پیدا کردند. در این مقایسه اوزونوف (۲۰۰۰) هیچ تفاوتی بین گروه آسپرگر و درخودمانده با عملکرد بالا در آزمون های ادراک دیداری – فضایی پیدا نکرد.
اکثر این کودکان، در زمینه الگوی حرکتی صحیح در جهان پیرامون مشکلاتی را تجربه می کنند: آنها غالباً به اشیای اطرافشان برخورد می کنند، در راهرو به مردم تنه میزنند و بطور کلی در درک مرزهای اطراف بدنشان مشکل دارند. آنها بیش از سایر کودکان اشیاء را می اندازند، به وسایل برخورد می کنند یا مایعات را می ریزند و این مسئله، باعث تجربه مکرر شکست ها و سرخوردگی ها می شود و در نتیجه به اضطراب آنها افزوده می گردد و احتمال وقوع رویداد ناگوار بعدی، افزایش می یابد.
مطالعه کولتر[۷۸] (۲۰۰۹) محدودیت هایی در زمینه توانایی یکپارچه سازی بخش های دیداری در افراد درخودمانده سطح بالا نشان داده است.
مدارک جمع آوری شده از دهه های گذشته نشان داده اند که اختلال حرکتی یکی از ویژگی های برجسته درخودماندگی با عملکرد بالا است. به عنوان مثال، مقایسه کودکان مبتلا به درخودماندگی سطح بالا و آسپرگر با بهره گرفتن از آزمون M-ABC[79] نشان داد که این دو گروه در سه آیتم ارزیابی شده در این آزمون (زبردستی، مهارت های توپی، تعادل ایستاتیک و داینامیک) تفاوتی نداشتند. با این حال ۵۰ درصد نمونه های آسپرگر و ۶۷ درصد نمونه های درخودماندگی با عملکرد بالا اختلال حرکتی داشتند (مانجی ویونا و پریور[۸۰]، ۱۹۹۵ به نقل از آدامز، ۲۰۰۸؛ ترجمه ی موسوی، ۱۳۸۸).
برخی شواهد حکایت از این دارد که کودکان با اختلال یادگیری غیرکلامی قابلیت یادگیری تکرار مهارتهای حرکتی با تمرینات تکراری در زمان های زیاد را دارند، علیرغم اینکه آنها ممکن است در فراگیری این مهارت ها در ابتدا دار ای مشکلات و ضعف هایی باشند. دست خط، کپی کردن اشکال ساده، برش زدن، رنگ کردن، ردیف کردن و کشیدن شکلها مثالهای خوبی از مهارت های ظریف حرکتی است که با بالا رفتن سن به طور فزاینده بهبود می یابند (ایلوارد[۸۱]، ۲۰۰۲؛ مارتیا[۸۲]، ۲۰۰۴؛ فورست[۸۳]، ۲۰۰۵). و شماری از نقایص ادراکی - حسی و حرکتی نظیر مشکلاتی در زمینه های افتراق لمسی ، تمیز بساوشی و مهارتهای حرکتی ظریف ممکن است در این اختلال وجود داشته باشد ( فورست، فیسک و رورک، ۱۹۹۰؛ مولینا-کلامپر، ۲۰۰۲ ؛ هامفریز، کاردی، ورلینگ و پیتس[۸۴]، ۲۰۰۴). کودکان با اختلال یادگیری غیرکلامی اغلب مشکلاتی در مهارتهای حرکتی و حسی در سمت چپ بدنشان نسبت به سمت راست بدنشان نشان می دهند، آنها تقریباً همیشه مشکلاتی در تکالیفی مانند جهت یابی با انگشتان، بازشناسی شکلهای لمسی، چالاکی و سرعت در مهارت های حرکتی ظریف از خود بروز می دهند (اسویلن[۸۵] و همکاران، ۱۹۹۹؛ مارتیا، ۲۰۰۴؛ هارون رشیدی، ۱۳۸۹).
فصل سوم
روش پژوهش
مقدمه
در این فصل به بررسی روش پژوهش، جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری، ابزار گردآوری داده ها و روش تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته می شود.
روش
پژوهش حاضر از نوع توصیفی زمینه یابی بود که در دو مرحله انتخاب (آزمودنی ها و اجرای پژوهش) اجرا می شد، در مرحله نخست ۱۵ کودک مبتلا به اختلال یادگیری غیرکلامی و ۱۵ کودک مبتلا به درخودماندگی با عملکرد بالا به عنوان نمونه انتخاب شد. به این صورت که ابتدا برای تشخیص اختلال یادگیری غیرکلامی مقیاس گلدستین اجرا شد و برای تشخیص دانش آموزان با درخودماندگی با عملکرد بالا از آزمون گارز استفاده شد. درادامه آزمون مکعب های کهس اجرا شد، تا این کودکان بر اساس توانایی دیداری– فضایی مقایسه شوند.
جامعه آماری
کلیه دانش آموزان درخودمانده با عملکرد بالا ۷-۱۲ ساله شهر تهران که در مدارس ویژه این کودکان(پیک هنر)، مشغول به تحصیل بودند و کلیه دانش آموزان با اختلال یادگیری غیرکلامی شهر تهران(منطقه شش) که در مدارس عادی ابتدایی مشغول به تحصیل بودند.
نمونه و روش نمونه گیری
در این تحقیق از نمونه گیری دردسترس استفاده شد. بدین منظور از بین مدارس منطقه ۶ شهر تهران ۸ مدرسه انتخاب و از بین این مدارس تعداد ۱۵ نفر از دانش آموزانی که اختلال یادگیری غیرکلامی دارند، با بهره گرفتن از فرم معلم گلدستین (۱۹۹۹) و همچنین تعداد ۱۵ نفر از دانش آموزان درخودمانده با عملکرد بالا از مدارس ویژه این کودکان به نام پیک هنر و با بهره گرفتن از آزمون گارز شناسایی شدند.
ابزار ها
آزمون هوش ریون رنگی[۸۶]: این آزمون فرم دوم آزمون ریون است که با ۳۶ ماتریس به ۳ گروه A – AB – B تقسیم می شود. به کودکان ۵ تا ۱۱ سال و عقب مانده ذهنی اختصاص دارد. این فرم رنگی است ( در این فرم جهت ایجاد انگیزه در کودکان و جلب توجه و حفظ دقت آنان از این تصاویر به صورت رنگی استفاده می شود تا ماهیت درک تصاویر را برای کودکان واضح تر و روشن تر کند.
با بهره گرفتن از این آزمون ۱۵ دانش آموز با درخودماندگی با عملکرد بالا و ۱۵ دانش آموز با اختلال یادگیری غیرکلامی با هوش متوسط(۸۵ – ۱۱۰)، انتخاب شدند. همچنین تشخیص دانش آموزان با اختلال یادگیری غیرکلامی هم از طریق مقیاس اختلال یادگیری غیر کلامی صورت گرفت که این مقیاص توسط گلدستین[۸۷] (۱۹۹۹) ساخته شده و برای تشخیص این کودکان استفاده شد. این مقیاس دارای سه بخش است: ۱- مهارت های حرکتی (۴ سوال)، ۲- مهارت های دیداری –شنیداری(۷ سوال) و ۳- مهارت های میان فردی(۴ سوال)، که با گزینه های هرگز/ندرتا، گاهی اوقات، اغلب/همیشه و نمی دانم پاسخ داده می شود. سپس به منظور ارزیابی توانایی دیداری – فضایی این دانش آموزان ، آزمون مکعب های کهس اجرا شد. که این آزمون در زیر توضیح داده می شود.
آزمون مکعب های کهس[۸۸]: این آزمون شامل ۱۶ مکعب است که همه آنها کاملا شبیه به هم هستند. مکعب ها رنگی هستند و رنگ های چهارگانه زیر درآنها دیده می شود. از۶ سطح هرمکعب یک سطح کاملا سفید، یک سطح کاملا قرمز، یک سطح کاملا زرد و یک سطح کاملا آبی است. ازدو سطح باقی مانده، یک سطح سفید و قرمز و یک سطح زرد و آبی است، رنگ های سطوح دو رنگ به صورت دو مثلث پهلوی هم قرارگرفته اند. ۱۷ تصویر هندسی متفاوت که به صورت ۱۷ کارت دریک دفترچه گردآوری شده اند. تصاویر۱۷ گانه از ساده به دشوار شماره گذاری شده اند. تصاویر هندسی کارت ها نیز رنگی هستند (بهرامی،۱۳۸۱).
آزمون باید منطق و استدلال را به شیوه ای بکار بندد که بتواند مسائل روابط فضایی را حل کند. آزمون مکعب های کهس به عنوان یک آزمون مفهوم سازی غیرکلامی، مهارت درسازمان ادراکی، تجسم دیداری روابط فضایی و مفهوم سازی انتزاعی را طلب می کند. این آزمون مستلزم الحاق یا اتصال اجزای طرح ها است که با عامل افزوده محدودیت زمانی انجام می گیرد. نمره پایین بیانگر مشکلات دیداری ـ فضایی و دشواری احتمالی در ساختن اشیا است (مارنات ،۲۰۰۳؛ترجمه شریفی و نیکخو،۱۳۸۴).
پایایی و روایی
شار، باور و کیرنان[۸۹] (۱۹۸۲) بیان کردند، آزمون مکعب های کهس پایا و باثبات است و نمره ی آن جزء بر اثر افسردگی یا اختلال عضوی کاهش نمی یابد (مارنات ،۲۰۰۳؛ ترجمه شریفی و نیکخو،۱۳۸۴.(
آزمون مکعب های کهس، تنها آزمون غیرکلامی است که بهترین درجه همبستگی را با آزمون های کلامی نشان می دهد (پرون و پرون[۹۰] ، بی تا؛ دادستان و منصور، ۱۳۷۶ .(
کندریک و همکاران (۱۹۷۶) پایایی مکعب های کهس را ۸۴/. گزارش کرده اند ( بیچ، ۱۹۹۶؛ ترجمه ی دژکام و ملیحی الذاکرینی، ۱۳۸۰).
شیوه گردآوری داده ها
با مجوز رسمی از اداره آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران، دانش آموزان با درخودماندگی با عملکرد بالا از مدرسه مخصوص این کودکان به نام پیک هنر انتخاب شدند که با بهره گرفتن از آزمون گارز ۱۵ دانش آموز با درخودماندگی با عملکرد بالا، انتخاب شدند. و آزمون هوشی ریون بر روی آنها اجرا شد. همچنین با مجوز از اداره آموزش و پرورش کل شهر تهران و اداره آموزش و پرورش منطقه ۶ شهر تهران که منطقه ای در دسترس بود، ۱۵ دانش آموز با اختلال یادگیری غیرکلامی هم از مدارس عادی منطقه شش شهر تهران که شامل ۸ مدرسه پسرانه بود با بهره گرفتن از مقیاس اختلال یادگیری غیرکلامی گلدستین فرم معلم شناسایی شدند. و آزمون هوشی ریون بر روی آنها اجرا شد. پس از انتخاب ۱۵ دانش آموز با درخودماندگی با عملکرد بالا و ۱۵ دانش آموز با اختلال یادگیری غیرکلامی، آزمون مکعب های کهس به صورت انفرادی بر روی آنها اجرا شد.
برای اجرای آزمون، آزمایشگر، آزماینده را در کنار میز و روی یک صندلی می نشاند وخود نیز روبروی او می نشیند. ارتفاع میز از سطح زمین و فاصله آن از چشم آزمودنی طوری باید باشد که آزمودنی بتواند به راحتی تصاویر را ببیند و مکعب ها را دستکاری کند.
آزمایشگر ابتدا به مدت دو سه دقیقه با آزمودنی صحبت می کند. نام، نام خانوادگی، سن، پایه تحصیلی، شغل پدر و مادر، تعداد خواهران و برادران و سوالات دیگر می پرسد، تا دراین فاصله آزمودنی با آزماینده انس بگیرد. آنگاه آزماینده جعبه مکعب ها را باز کرده،‌ همه ی آنها را روی میز و در دسترس آزمودنی قرار می دهد. البته آزمودنی نباید قبل از شروع رسمی آزمایش، تصاویر دفترچه را ببیند و در جریان آزمایش نیز فقط باید یک تصویر در جلوی چشم داشته باشد. آزماینده می گوید: تمام این مکعب ها مثل هم هستند. آنگاه یکی را برمی دارد و در حالی که با انگشت به یکی از سطوح جانبی آن اشاره می کند، آزمودنی می پرسد: این طرف چه رنگی است؟ پس از شنیدن پاسخ صحیح یا غلط،‌ به ترتیب هر یک از سطوح جانبی دیگر را نشان می دهد و رنگ انرا می پرسد. قبل از آزمایش واقعی، آزمایش ترتیبی انجام می شود. آزماینده ۴ مکعب به آزمودنی می دهد و از او می خواهد که با آنها یک مربع کاملا قرمز درست کند. اگر موفق نشد آزماینده به او کمک می کند، آنچه را که برای این کار لازم است شرح می دهد و منتظر می ماند تا مربع ساخته شود. حال دفترجه تصاویر را در جلوی آزمودنی، در مقابل دست چپ او قرار می دهد و تصویر (۱) را باز می کند. آزماینده می گوید: حال از شما می خواهم که با مکعب ها، تصویری مثل این (اشاره به تصویر شماره ۱) درست کنید. رنگ ها را با انگشت نشان می دهد و با گفتن جمله «شروع کنید» آزمودنی را به کار وامی دارد و همزمان با او کرونومتر را نیز به کار می اندازد. اگر آزمودنی موفق شد به تصویر شماره (۲) می پردازد، اما اگر نتوانست در حداکثر زمان لازم، یعنی ۵/۱ دقیقه، تصویر را بسازد به او اجازه داده می شود تا از زمان مجاز تجاوز بکند و در صورت لزوم او را در ساختن تصویر یاری کند. در این حالت امتیازی تعلق نمی گیرد. در مورد تصویر (۲) همان دستورات تصویر (۱) را بکار می برد، یعنی آزماینده اسم رنگ ها را می گوید، با انگشت نشان می دهد و در صورت عدم موفقیت به آزمودنی کمک می شود. تصویر شماره (۳) تا (۱۷)، آزماینده نه اسم رنگ ها را می گوید و نه کوچکترین کمکی به او می رساند. در مورد هر تصویری، حال تصویری مثل این درست کنید، وقتی تمام کردید به من نشان دهید.
زمان صرف شده بطور دقیق روی برگه ی نمره گذاری و در مقابل تصویر یادداشت می شود. آزمایش بعد از سه شکست متوالی متوقف می شود (منشادی، ۱۳۸۹).
روش تحلیل داده ها
برای توصیف و تحلیل اطلاعات گرداوری شده ازآمارتوصیفی و آماراستنباطی استفاده شده است.
روش های آمارتوصیفی: فراوانی ودرصد فراوانی،شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی نظیرمیانگین، انحراف استاندارد.
روش های آماراستنباطی: آزمون تی مستقل.
فصل چهارم
یافته ها
مقدمه
هدف پژوهش حاضر مقایسه توانایی دیداری – فضایی دانش آموزان با اختلال یادگیری غیر کلامی و دانش آموزان در خودمانده با عملکرد بالا بود. بر این اساس پس از جمع­آوری داده ­ها، از طریق نرم‌افزار آماری SPSS، این داده‌ها در دو بخش توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. به طور کلی، این فصل از پژوهش را می­توان به دو بخش تقسیم نمود. در بخش اول به توصیف نمونه آماری و داده ­های خام حاصل از متغیرهای پژوهش پرداخته شده است. در تجزیه و تحلیل توصیفی اطلاعات شاخص­ های آماری توصیفی نمرات حاصل از اجرای آزمون‌ مکعب های کهس برای هر دو گروه محاسبه شده است. در بخش دوم، روش استنباطی به منظور آزمون فرضیه تحقیق و به عبارتی تعمیم نتایج به دست آمده از گروه نمونه به جامعه آماری تحقیق از آزمون تی مستقل استفاده شده است. در زیر ویژگی های شناختی نمونه مورد بررسی آورده شده است.
جدول ۱ .۴: ویژگی های دانش آموزان با اختلال یادگیری غیرکلامی و درخودماندگی با عملکرد بالا براساس سن و مقطع تحصیلی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:22:00 ب.ظ ]




بررسی منابع
۲-۱- اهمیت گیاه برنج
برنج نقش مهمی در تغذیه نیمی از مردم جهان که بیشتر آنها در کشورهای در حال توسعه مانند ایران زندگی می‌کنند، دارد. این محصول یک سوم سطح زیر کشت غلات دنیا را اشغال کرده است و ۳۵ تا ۶۰ درصد کالری مورد نیاز ۷/۲ میلیارد نفر از جمعیت جهان را تامین می‌کند. [۸۱]. مصرف سرانه برنج در جهان ۷/۵۶ کیلو گرم در سال میباشد [۴۰]. سطح زیر کشت برنج در جهان ۱۶۳ میلیون هکتار است که با متوسط عملکرد ۴۸/۴ تن در هکتار ۲/۷۳۰ میلیون تن شلتوک در سال ۲۰۱۲ از آن برداشت شد [۴۰]. در بسیاری از کشورها امنیت غذایی وابستگی زیادی به بوم نظامهای کشت آبی و بارانی برنج دارد [۸۱]. بر آورد میشود که تولید برنج باید سالانه یک درصد افزایش یابد تا بتواند جوابگوی تقاضای غذای جمعیت در حال رشد باشد [۴۰]. این گیاه منبع اصلی پروتئین در رژیم غذایی مردم بیشتر کشورهای آسیایی به شمار میرود [۷۹]. حدود ۹۰ درصد برنج جهان در آسیا تولید و مصرف میشود که ۹۶ درصد آن در کشورهای در حال توسعه است [۸۱].
شکل۲-۱ میزان تولید و سطح زیر کشت جهانی شلتوک [۴۰]
کشت برنج در ایران به دوره هخامنشیان بر میگردد [۱۷]. مصرف سرانه برنج در ایران ۳۷ کیلوگرم در سال تخمین زده میشود. سطح زیر کشت برنج کشور ۵۷۴ هزار هکتار است که استان مازندران با دارا بودن سهم ۵/۳۸ درصدی رتبه نخست کشور را بهخود اختصاص داده است و استان گیلان با ۲/۳۱ درصد در جایگاه دوم قرار گرفته است. استانهای خوزستان با سهم ۱/۱۰ درصد، گلستان با سهم ۵/۸ درصد و فارس با سهم ۵/۵ درصد از کل سطح برداشت اراضی شالیکاری کشور به ترتیب رتبه‌های سوم تا پنجم را دارا هستند. همچنین از لحاظ تولید شلتوک به همین ترتیب این استانها از مهمترین مراکز تامین برنج داخلی میباشند. با متوسط عملکرد ۲/۴۷۸۴ کیلوگرم در هکتار میزان تولید سالانه شلتوک کشور در حدود ۷/۲ میلیون تن میباشد [۲۳]. با این حال سالانه بر اساس آمار رسمی سازمان خوار و بار کشاورزی جهان ۵/۱ میلیون تن برنج در کشور وارد میشود [۴۰].
از برنج علاوه بر مصارف غذایی، در تهیه الکل، کاغذ و در صنایع پارچه بافی استفاده میگردد. همچنین با توجه به این که دانه برنج حاوی مقدار زیادی نشاسته است، از آن برای تهیهی نشاسته نیز استفاده میگردد. از کاه آن برای تغذیه دام و از پوست دانه برنج (سبوس) برای تقویت مزارع، باغات و خوراک دام و طیور استفاده میشود [۱۱].
پایان نامه
۲-۲- ویژگی های گیاه شناسی
برنج با نام علمی Oryza sativa L. متعلق به خانواده گرامینه (Poaceae) است. این گیاه دارای ژنوتیپهای زودرس (طول دوره رشد ۱۳۰ تا ۱۴۵ روز)، متوسط رس (۱۵۰ تا ۱۶۰ روز) و دیررس (۱۷۰ تا ۱۸۰ روز) میباشد. ریشه برنج سطحی و افشان بوده و حداکثر تا عمق ۲۰ تا ۲۵ سانتیمتری خاک نفوذ مینماید. ساقه آن بند بند و توخالی است. برگ ها کشیده با رگبرگهای موازی و بدون دمبرگ در دو طرف ساقه به صورت متناوب قرار گرفتهاند. دارای قدرت پنجه زنی مناسب بوده به طوری که هر بوته برنج معمولا ۴ تا ۵ پنجه تولید میکند. گل آذین برنج پانیکول بوده و گیاهی خودگشن است [۱۱].
۲-۳- ویژگیهای اکولوژیکی
برنج گیاهی است ویژه کشت در مناطق گرم و به طور کلی گیاهی نیمه گرمسیری است. این گیاه از ۵۳ درجه شمالی تا ۳۵ درجه جنوبی کشت میشود. این گیاه دارای سه تیپ زراعی ایندیکا از تیپهای گرمسیری، ژاپونیکا تیپ معتدل و جاوانیکا تیپ حدواسط برنج است. عمده سطح زیر کشت برنج در ایران از ارقام ایندیکا تشکیل شده است و فقط ۲۰ درصد سطح زیر کشت به ارقام ژاپونیکا اختصاص دارد. ارقام ایندیکا نسبت به طول دورهی روشنایی حساس بوده و گیاهانی روز کوتاه میباشند، در حالی که ارقام ژاپونیکا حساسیتی به طول دورهی روشنایی ندارند [۴]. دمای مورد نیاز برنج برای رشد و نمو مطلوب بین ۲۷ تا ۳۲ درجه سانتیگراد میباشد [۶۹]. درجه حرارتهای پایینتر از ۲۰ درجه سانتیگراد طی ابتدای مرحله میکروسپور مانع از نمو گرده میشود. همچنین در هنگام گلدهی دمای پایین تر از ۲۰ و بالاتر از ۳۵ درجه باعث افزایش عقیمی سنبله میشود [۲۱].
۲-۴- اهمیت کود نیتروژن
در چند دهه گذشته، افزایش عملکرد محصولات کشاورزی در واحد سطح زمین و در واحد زمان به دلیل مدیریت بهتر تولید، بهبود ژرم پلاسم و مصرف بیشتر کودها بوده است. تا حدود ۵۰ درصد تولید جهانی محصولات مربوط به استفاده از کود های تجاری است. رشد محصولات، تا حد زیادی وابسته به عرضه نیتروژن، چه از خاک و یا اضافه کردن به عنوان کود است. اگر عرضه نیتروژن ناکافی باشد رشد مطلوب حاصل نمیشود. میزان نیتروژن مورد نیاز به نوع گیاه، غلظت و توزیع نیتروژن در بافت گیاه، عملکرد مورد انتظار، نیتروژن خاک، آبشویی و… بستگی دارد [۱۲]. در زراعت برنج معمولا به ازای هر یک تن محصول برنج حدود ۲۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار نیاز است [۴].
با توجه به این که نیتروژن نقش قابل ملاحظه ای در افزایش عملکرد گیاهان دارند، سالانه میلیون‌ها تن از کودهای نیتروژنی برای تولید محصولات مختلف کشاورزی در سراسر جهان مصرف می‌شود [۴۴]. از طرف دیگر مصرف بیش از حد نیتروژن موجب آسیب‌های زیست محیطی، افزایش گرمایش جهانی و نهایتا آسیب به سلامتی انسان می‌شود. در واقع فقط ۳۰ تا ۴۰ درصد نیتروژن اضافه شده به خاک به مصرف گیاه می‌رسد و مابقی از طریق رواناب و آبشویی، تصعید آمونیومی و دنیتریفیکاسیون از دسترس گیاه خارج شده و محیط زیست را آلوده میکند [۳۰ و ۳۶]. کارایی مصرف نیتروژن در کشت برنج در آسیا ۴۰ درصد و در ایران ۳۴ درصد میباشد [ ۶۷].
۲-۵- تغییر اقلیم و نقش فعالیتهای بشری
میانگین بلند مدت آمار جوی، سطح زمین و آب در طی فصول مختلف و سالهای طولانی در یک منطقه معرف اقلیم آن منطقه است [۶]. تغییر اقلیم به نوسانات ویژهای که در مقیاس زمانی طولانی رخ میدهد و منجر به بی ثباتی قابل ملاحظه متوالی در میانگینهای ۳۰ ساله میشود اطلاق میگردد [۱۶]. هر چند تغییرات اقلیمی در محدودهی جهانی صورت میپذیرد، اما قطعا با توجه به اقلیم هر ناحیه میزان اثر گذاری پدیدهی تغییر اقلیم بر آن متفاوت خواهد بود [۶].
بسیاری از تغییرات اقلیمی مشاهده شده در چند دهه گذشته از سال ۱۹۵۰، در طی هزاران سال گذشته بی سابقه بوده است [۴۸]. رشد صنایع و کارخانه ها از یک طرف و جنگل زدایی و تخریب محیط زیست از طرف دیگر باعث افزایش روز افزون تخریب طبیعت و افزایش گازهای گلخانهای در سطح کره زمین شده است. این پیامد منفی باعث ایجاد تغییرات قابل ملاحظهای در وضعیت آب و هوایی کره زمین بوده؛ به طوری که در سال های اخیر شدت خشکسالی و سیلابها و پدیده های حدی در بخشهای مختلف کره زمین به نحو چشمگیری افزایش داشته است. به منظور بررسی دقیق تر مساله، در سال ۱۹۸۸ موسسهای با نام هیات بین دول تغییر اقلیم (IPCC[1]) توسط سازمان جهانی هواشناسی و برنامه محیط زیست سازمان ملل تاسیس شد. هدف اصلی این موسسه، شناختن جنبه های مختلف تغییر اقلیم و بهخصوص چگونگی تاثیر فعالیتهای انسانی بر آن بود [۱۵].
ابزارهای دقیق زمینی و دریایی هواشناسی نشان دادهاند که میانگین دمای جهانی طی قرن بیستم در حدود ۴/۰ تا ۸/۰ درجه سانتیگراد افزایش داشته است [۶]. پیش بینی میشود تا پایان قرن ۲۱ بین ۱/۱ تا ۴/۶ درجه سانتیگراد افزایش یابد که در نتیجهی افزایش غلظت گازهای گلخانهای دی اکسید کربن (CO2)، متان (CH4) و اکسید نیتروژن (N2O) است [۶۶]. کاهش یخهای کوهستانی، کاهش پوششهای برفی، افزایش وقوع بهاران زودرس ناشی از ذوب سریع یخها و افزایش سطح آب دریاها که در طی قرن بیستم نسبت به هزاره قبل از آن افزایش معنیداری داشته، و نیز افزایش تبخیر آب و افزایش شدت و میزان بارش در بسیاری از مناطق، دلایل تایید تغییر اقلیم جهانی به شمار میآیند [۶].
در اثر فعالیتهای بشری طی دهه های اخیر، چهره پوششهای گیاهی سطح زمین در مقیاس گسترده دستخوش تغییرات قابل ملاحظه ای شده است؛ از جمله این فعالیتهای ویرانگر میتوان جنگل زدایی، تغییر کاربری اراضی و بیابان زایی را بر شمرد. از سوی دیگر استخراج بی رویه کانیهای زمین و شیوه های نامناسب آبیاری منجر به آبشویی و از بین رفتن پوششهای گیاهی و بروز سیل میشود. این تغییرات گسترده در پوشش های گیاهی سطح زمین، نشان دهنده تغییراتی در فرآیندهای زیستی، از جمله چرخه آب و الگوهای دمایی در سطح کره زمین به شمار میآیند که میتوانند پیامدهای ناگوار و جبران ناپذیری برای آیندگان به بار آورند [۶].
مطلب قابل توجه دیگر، افزایش سطح گازهای گلخانهای ناشی از فعالیتهای ویرانگر بشری است. گازهایی چون اکسید نیتروژن ، دی اکسید کربن، متان و سایر گازهای هالوکربن (گازهای ترکیبی کربن با یک هالوژن و گاهی هیدروژن)، که عامل کلیدی در جذب امواج کوتاه تابش خورشیدی به شمار میآیند، باعث میشود امواج تابشی در جو زمین به دام افتند و سبب افزایش گرمایش جهانی شود. پایه و اساس تولید این گازها بیشتر به فعالیتهای صنعتی، حمل و نقل و سایر فعالیتهای بشری در بخش کشاورزی و تغییر کاربری اراضی نسبت داده میشود [۶].
۲-۶- گازهای گلخانهای
مهمترین گازهای گلخانهای موجود در جو زمین عبارتند از: دی اکسید کربن، متان، اکسید نیتروژن ، بخار آب، اوزون و کلروفلوئوروکربنها. با توجه به بازتاب نور خورشید، این گازها یکی از اجزای اصلی ایجاد حالت گلخانهای به شمار میآیند. واکنش هر یک از این اجزا به فشارهای اقلیمی، پایهای برای تعیین میزان حساسیت اقلیم به شمار میآید. دی اکسید کربن بیشترین فشار را بر اقلیم کنونی وارد میآورد. میزان دقیق این فشار حدود ۴/۱ وات بر متر مربع است. فشار دی اکسید کربن بر اقلیم در آینده به دلیل افزایش مصرف سوختهای فسیلی افزایش مییابد. اگر میزان و نحوه مصرف سوختهای فسیلی کنترل شود، فشار دی اکسید کربن طی ۵۰ سال آینده به یک وات بر متر مربع خواهد رسید. اما اگر میزان مصرف سوختهای فسیلی طی ۵۰ سال، سالانه یک تا یک و نیم درصد افزایش یابد آنگاه میزان فشار دی اکسید کربن بر اقلیم به دو وات بر متر مربع خواهد رسید. سایر گازهای گلخانهای جملگی تقریبا فشار یکسانی را برابر با فشار دی اکسید کربن بر اقلیم وارد میآورند [۶].
غلظت دی اکسید کربن جو از سال ۱۷۵۰ در اثر فعالیتهای بشری افزایش یافته، به طوری که در سال ۲۰۱۱ غلظت این گاز در جو به ۳۹۱ میکرومول در مول هوا رسیده است (شکل۲-۲). این مقدار ۴۰ درصد بیشتر از مقدار آن در قبل از دوره صنعتی شدن است. انتشار سالانه دی اکسید کربن ناشی از سوختهای فسیلی و تولید سیمان از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۱ به طور میانگین ۳/۸ گیگا تن کربن در سال بوده است و در سال ۲۰۱۱ به میزان ۵/۹ گیگا تن در سال بوده که ۵۴ درصد بیشتر از مقدار آن در سال ۱۹۹۰ است. انتشار سالانه کربن خالص ناشی از تغییر کاربری زمین ۹/۰ گیگا تن در سال از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۱ بوده و از سال ۱۷۵۰ تا ۲۰۱۱ انتشار دی اکسید کربن ناشی از سوختهای فسیلی و تولید سیمان ۳۷۵ گیگا تن کربن را به جو اضافه کرده است. در حالی که جنگل زدایی و تغییر کاربری زمین تقریبا ۱۸۰ گیگا تن کربن اضافه نموده که در مجموع، فعالیتهای بشری ۵۵۵ گیگا تن کربن را به جو افزوده است. از این مقدار کربن ۲۴۰ گیگا تن در جو ذخیره شده، ۱۵۵ گیگا تن توسط اقیانوس جذب شده و ۱۶۰ گیگا تن در اکوسیستم های طبیعی تجمع یافته است [۴۸].
شکل۲-۲ غلظت دی اکسید کربن جو از سال ۱۹۵۸ تاکنون [۴۸]
۲-۷- سناریوهای اقلیمی آینده جهان
آینده تغییر اقلیم به سناریوهای پیشنهادی و فشارهای وارد بر اقلیم وابسته است. سناریوهای IPCC محدوده وسیعی از فشارهای وارد بر اقلیم را پوشش میدهند. یکی از سناریوها در مدل اقلیمی غالبا برای میزان انتشار گازهای گلخانه ای در آینده، مورد استفاده قرار میگیرد؛ که سناریویی بسیار مفید بوده و نتایج حاصل از آن برای پیش بینی پاسخهای اقلیم در آینده به کار میرود [۴۹].
انتشار آینده گازهای گلخانه ای در کنترل سیستمهای پیچیده پویایی است که از فشار توسعه فردی، اجتماعی، اقتصادی و تغییرات تکنولوژی ناشی میشود. سناریوها تصاویر جایگزینی هستند که چگونگی روند تغییرات اقلیم آینده را آشکار میسازند و یک ابزار مناسب برای تجزیه و تحلیل چگونگی تاثیر فشارهای محرک بر انتشار گازهای گلخانهای هستند. البته نتایج آنها با اصل عدم قطعیت همراه است. تجزیه و تحلیل تغییرات آب و هوایی شامل مدل سازی آب و هوا و ارزیابی اثرات آن، سازگاری و کاهش اثرات میشود. البته لازم به ذکر است احتمال وقوع هر یک از این سناریوهای انتشار گازهای گلخانهای بسیار نامشخص است [۴۹].
شش سناریوی (SRES[2]) در رابطه با میزان انتشار گازهای گلخانهای تا پایان سال ۲۱۰۰ ارائه شده است (شکل۲-۳). سناریوی A1 رشد بسیار سریع اقتصادی، افزایش جمعیت جهان در نیمههای قرن و کاهش روند بعد از آن را پیشبینی میکند و در بردارنده معرفی سریع فنآوریهای جدید و کارآمد است. پس زمینه عمده در این سناریو همگرایی بین منطقهای، ظرفیت سازی و افزایش تعاملات فرهنگی و اجتماعی با کاهش قابل توجهای در تفاوت درآمد سرانه منطقهای است. سناریوی A1 به سه زیر خانواده تقسیم میشود. در سناریوی A1F1 سوختهای فسیلی به صورت گسترده استفاده خواهد شد. در سناریوی A1T از انرژیهای غیر فسیلی استفاده میشود و در سناریوی A1B بین تمام منابع تعامل وجود دارد. در سناریوی A2 موضوع اساسی اعتماد به نفس و حفظ هویتهای محلی است. الگوهای باروری در مناطق همگرا بسیار آرام بوده که نتیجه آن افزایش مداوم جمعیت جهانی است. توسعه اقتصادی در درجه اول منطقه گرا و سرانه رشد اقتصادی و تغییرات تکنولوژی بخش به بخش و آهستهتر از سناریوهای دیگر است. سناریوی B1 توصیف کنندهی یک جهان همگرا است که در آن رشد جمعیت مانند سناریوی A1 تا اواسط قرن افزایشی و بعد از آن کاهشی میباشد و شامل تغییرات سریع در ساختارهای اقتصادی به سمت خدمات و اطلاعات اقتصادی، کاهش شدت مواد و مقدمهای از فن آوریهای پاک و منابع کارآمد میباشد. سناریوی B2 بر راه حلهای محلی برای پایداری اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی تاکید دارد. افزایش رشد جمعیت به طور مداوم و در نرخ پایینتر از سناریوی A2 است. سطوح متوسط توسعه اقتصادی و تغییرات سریع تکنولوژی کمتر از سناریوهای B1 و A1 است. در این سناریو نیز حفاظت از محیط زیست و عدالت اجتماعی در سطح محلی و منطقهای متمرکز شده است [۴۹].
همچنین محققان با بهره گرفتن از مدل CMIP5[3] و بر اساس روش RCP[4] چهار سناریوی جدید را برای میزان افزایش غلظت دی اکسید کربن جو تا سال ۲۱۰۰ مطرح کردهاند (جدول ۲-۱). این سناریوها غلظت دی اکسید کربن جو را به میزان ۴۲۱ (RCP2.6)، ۵۳۸ (RCP4.5)، ۶۷۰ (RCP6.0) و ۹۳۶ (RCP8.5) میکرومول در مول در سال ۲۱۰۰ پیش بینی کردهاند [۴۸].
شکل ۲-۳ کل انتشار سالانه جهانی دی اکسید کربن (گیگاتن در سال) از تمامی منابع (انرژی، صنعت و تغییر کاربری زمین) از سال ۱۹۹۰ تا ۲۱۰۰ میلادی در سناریوهای مختلف در چهار خانوادهA1، A2، B1 و B2 و در شش گروه A1F1، A1T، A1B، A2، B1 و B2 [49]

 

جدول۲-۱- میزان انتشار تجمعی دی اکسید کربن از سال ۲۰۱۲ تا ۲۱۰۰ مطابق با روش RCPو با بهره گرفتن از مدل CMIP5[48]
گیگا تن دی اکسید کربن   گیگا تن کربن سناریو
دامنه میانگین دامنه میانگین
۵۱۰ تا ۱۵۰۵ ۹۹۰ ۱۴۰ تا ۴۱۰
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:22:00 ب.ظ ]