نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره : بررسی اخراج شریک در شرکت های تجاری- فایل ۲ |
![]() |
ماده ۵۷۱ قانون مدنی که از فقه امامیه اقتباس گردیده است در تعریف شرکت میگوید: «شرکت عبارت است از اجتماع حقوق مالکین متعدد در شئء واحد به نحو اشاعه» در این تعریف به ماهیت شرکت یعنی«اشاعه در حق مالکیت»توجه شده است؛گویی اشاعه مهمترین عنصر شرکت بوده و در واقع وصف مالکیت شرکا است.این تعریف چنان مجمل است که شناسایی عقد شرکت به عنوان عقدی مستقل محل تردید است. اجتماع حقوق،بدین معنا که موضوع مالکیت هیچ از مالکین در شیء واحد مشخص نباشد به طوری که هر جزئی از اجزای شیء واحد در عین حال متعلق حق مالکیت هر یک از ایشان است. (شهیدی ۱۳۶۵، ص ۳۳)
اشاعه در حق مالکیت اسباب و موجبات خاصی دارد که قانون مدنی به بعضی از آنها اشاره کرده است؛از جمله اینکه : شرکت ممکن است اختیاری باشد یا قهری (ماده ۵۷۲)شرکت اختیاری یا در نتیجه عقدی از عقود حاصل میشود یا در نتیجه عمل شرکا از قبیل مزج اختیاری یا قبول عالی مشاعا در ازای عمل چند نفر و نحو این ها (۵۷۳).از استقرای مواد ۵۷۱ به بعد قانون مدنی چنین مستفاد میشود که قانونگذار با الهام از فقه امامیه،تعریفی مستقل از عقد شرکت ارائه نداده است،بلکه اثر اصلی شرکت را اشاعه در مالکیت شرکا میداند.برای روشن شدن ماهیت شرکت مدنی،لازم است ابتدا مفهوم شرکت عقدی بیان شود که با بررسی کتب حقوقدانان و فقهای عظام میتوان سه مفهوم جداگانه از شرکت عقدی به دست آورد:
۱-۱-۱- شرکت عقدی به معنای شرکت حاصل از عقد
قانون مدنی در ماده ۵۷۳ عقد را یکی از اسباب ایجاد اشاعه دانسته است؛بدین معنا که میتوان به وسیله یکی از عقود ناقله مثل بیع،صلح و هبه،اشاعه در مالکیت را ایجاد نمود.ازاینرو،برای تحقق شرکت لازم است دو یا چند حق مالکیت از طریق انعقاد یکی از عقود ناقله باهم به نحوی درآمیزد که تمیز آن را یکدیگر ممکن نباشد؛به دیگر سخن،شرکا توافق میکنند که مالکیت انفرادی خود را به مالکیت اشتراکی تبدیل نمایند به گونهای که حق هرکدام در عین حال که به صورت عینی وجود و اصالت دارد،منتشر در مجموع باشد.(کاتوزیان، ۱۳۷۹، ص ۹ ) در این مفهوم،عقد شرکت جنبه معاوضی و تملیکی دارد؛یعنی برای ایجاد اشاعه در مالکیت لازم است هر شریک به وسیله یکی از عقود ناقله سهم مشاع از ملک خود را به صورت خاصی به دیگران تملیک کند و با این مفهوم،عقد شرکت عقدی لازم خواهد بود،زیرا شریک در مال نمیتواند به دلخواه خود اشاعه را به هم زده و آورده خود را مطالبه کند؛هرچند هر شریک برمبنای قواعد حاکم بر مالکیت مشاع و طبق ماده ۵۸۹ قانون مدنی میتواند تقاضای تقسیم مال مشترک را بنماید.
۱-۱-۲- شرکت عقدی به معنای اداره مال مشاع
بعضی از فقهای امامیه اثر عقد شرکت را چنین بیان نمودهاند: -۱ عقدی است که ثمرهء آن جواز تصرف هرکدام از مالکین است بر شیء واحد به صورت مشاع.(شهید ثانی۱۴۱۴ق،ص ۲۷و۳۶) از حقوقدانان نیز دکتر سید محمود کاشانی در این زمینه میگوید:شرکت عقدی است که ثمره آن جواز تصرف مالکین متعدد شیء واحد،در مال مشترک است(کاشانی ۱۳۶۵، ص۲۰ ) ؛به عبارت دیگر،قراردادی است که تصرف مالکان مشاع در یک مال را ممکن میسازد.در این مفهوم،سمت شرکا بعد از تحقق شرکت،وکالت و عاملیت است و برمبنای این تعریف،شرکت عقدی اذنی و جزء عقود جایز محسوب میشود.حقوقدان دیگری شرکت را اختلاطی از یک مبادله میداند که سبب آن اشاعه در ملکیت است.وی با تلقی اعطای نیابت در تصرف به عنوان چهرهای دیگر از عقد،معتقد است:توکیل در تصرف و اداره و تقسیم سود و زیان،عقدی فرعی است که ضمیمه اشاعه در مالکیت میشود، بدون اینکه با عقد اصلی ترکیب گردد.بنابراین هیچ مانعی ندارد که هرکدام از این دو عقد آثار و طبیعت خاص خود را حفظ کند،یکی جایز باشد دیگری لازم.(کاتوزیان ۱۳۵۶، ص۴۱)
به نظر میرسد اثر عقد شرکت،ایجاد اشاعه در مالکیت باشد که نتیجه آن اذن در تصرف است،زیرا شرکت در زمره عقود لازم است ولی اشاعه را میتوان از طریق تقسیم مال مشاع زایل نمود(ماده ۵۸۹ قانون مدنی).البته شرکا میتوانند ضمن عقد شرکت، اعطای نیابت در تصرف را برای یکدیگر شرط نمایند.
۱-۱-۳- شناسایی شرکت عقدی به عنوان عقدی مستقل
در این خصوص فقها اختلاف نظر دارند:از یک سو این نزاع مطرح است که آیا اساسا از عقود معین عقدی مستقل به نام عقد شرکت وجود دارد یا خیر،و از سوی دیگر در این مسئله اختلاف است که آیا عقد شرکت به خودیخود توان ایجاد اشاعه را دارد یا لزوما شرکت عقدی باید مسبوق به اختلاط و امتزاج اموال شرکا باشد؟
معدودی از فقها همچون شیخ یوسف بحرانی در حدائق،مقدس اردبیلی در شرح ارشاد و کاشف الغطاء در تحریر المجله،با انکار وجود عقد شرکت به عنوان عقدی مستقل در کنار سایر عقود معتقدند:صرف انعقاد عقد،موجب اشاعه و ممزوج شدن اموال شرکا نمیشود بلکه شرکت با مزج و اختلاط اموال مالکین حاصل میگردد،خواه سبب امتزاج اختیاری باشد یا قهری.از متأخرین نیز آیه اللّه بروجردی میگویند: مقتضای تحقیق در کلام فقهای قدیم شیعه این است که از نظر ما عقدی به نام شرکت در کنار سایر عقود وجود ندارد بلکه تنها سبب برای حصول شرکت امتزاج است،چون مقتضای شراکت عدم جواز تصرف هریک از شرکا بدون اذن شریک دیگر است و از طرفی هم هدف از شرکت این است که هریک از شرکا با خرید و فروش و تحصیل سود در آن تصرف کند،پس لازم است هریک از دو شریک دیگری را نسبت به جمیع تصرفات تجاری وکیل کند،و لفظ«تشارکنا»دخالتی در حصول شرات ندارد.(موسوی اردبیلی ۱۴۱۷ق، ص۳۳)
به نظر میرسد از آنجا که، فقها در آثار خود انواع شرکتها، از جمله شرکت در اعمال، وجوه، مفاوضه و اموال را بیان نموده و تنها نوع اخیر را صحیح دانستهاند،این امر خود دلیلی بر شناسایی عقد شرکت میباشد، علاوه بر اینکه فقهایی نیز به عقد شرکت تصریح نمودهاند،مانند محقق کرکی در جامع المقاصد شهید ثانی در مسالک،سید علی طباطبائیی در ریاض،و صاحب جواهر در جواهر الکلام،محمد کاظم طباطبائی در عروه الوثقی،سید محسن حکیم در مستمسک و آیه الله خوئی در مبانی العروه.(همان ، ص ۳۳)از فقهای متقدم نیز شیخ صدوق در المقنع فی الفقه در باب شرکت از نوعی تراضی سخن به میان آورد.که موضوع آن اشاعه در مالکیت اموال و شرکت در منافع است.(شیخ صدوق ۱۴۱۰ق،ص۳)
همچنین شیخ مفید در مقنعه میگوید: «شرکت صحیح نیست مگر در اموال.البته ایشان شرکت را تعریف نمیکند ولی ظاهرا مرادشان عقد شرکت است،زیرا در چند سطر بعد میگوید:شرکت به صورت مدت معین و مؤجل باطل است و هریک از دو شریک هر وقت خواست میتواند از شریکش جدا شود و وقتی یکی از دو شریک فوت نمود شرکت باطل خواهد شد».بنابراین بطلان به دلیل تأجیل یا معلوم کردن مدت یا فوت شریک به معنای اجتماع حقوق مالکین در شیء واحد به نحو اشاعه معنا ندارد مگر اینکه سبب این شراکت عقد باشد؛به عبارت دیگر،شرکت به معنای اجتماع حقوق مالکین در شیء واحد به نحو اشاعه،قابل اتصاف به صحت و بطلان نمیباشد.(شیخ المفید، ص۶۲۴،۶۲۳ وموسوی اردبیلی، همان، ص۲۹) بر موارد فوق میتوان نظریات مشابه فقیهان بزرگی چون ابن ادریس حلی(ابن ادریس حلی، ص۲۸)، سید مرتضی علم الهدی(علم الهدی، ص۷)و صاحب جامع المدارک را افزود.(موسوی اردبیلی همان، ص ۲۸) از استقرای در مجموع آراء و نظریات فقهای عظام چنین برمیآید که شرکت به عنوان یک عقد مستقل،در کنار دیگر عقود معین پذیرفته شده است.حال این سؤال مطرح است که آیا عقد شرکت به خودیخود میتواند سبب اشاعه شود؟ اکثر فقها میگویند:شرکت عقدی است که به صرف ایجاب و قبول بوجود نمیآید، بلکه شرط تحقق آن این است که مال دو شریک قبل یا بعد از عقد ممزوج شود.بنابراین مثل قبض و اقباض در وقف و رهن،در این عقد نیز امتزاج موثر است حال یا به عنوان علت تامه یا جزء اسباب تشکیلدهندهء عقد.(کاشانی،همان،کاتوزیان،همان،ص۱۲)صاحب عروه نیز میگوید:در شرکت عقدی علاوه بر شرایطی نظیر ایجاب و قبول،بلوغ،عقل،اختیار و عدم حجر،شرط دیگری وجود دارد که عبارت است از:امتزاج دو مال یا اموال به نحوی که قابل تمایز از همدیگر نباشند و این امتزاج یا باید قبل از عقد صورت بگیرد یا بعد از عقد.(طباطبائی ۱۳۹۹ ق )
اما برخی دیگر برای عقد شرکت اصالت قائل شده و آن را برای ایجاد اشاعه مؤثر دانستهاند؛اینان معتقدند که حاکمیت اراده توان ایجاد شراکت بین اموال شرکا را بدون احتیاج به مزج دارد.از جمله این دسته از فقها فقیه عالی قدر سید محسن حکیم است که معتقدند اشاعه و اشتراک در اموال با عقد شرکت حاصل میگردد و میگویند:مزج در شرکت عقدی زمانی ایجاد شراکت میکند که شرکت قبلا انشا نشده باشد،پس اگر اشاعه به واسطه عقد محقق شد،دیگر به عامل مزج نیازی نیست.وی در این زمینه اجماع را که از سوی بعضی از فقها ابراز شده است مبنی بر اینکه مزج شرط صحت شراکت است،صراحتا رد میکند و بیان میدارد که شرکت عقدی بر دو مفهوم حمل میشود:یک مفهوم آن همان اذن در تصرف است که در این معنا امتزاج در اموال شرکا معتبر است(و مبنای آن را اجماع فقها میداند)و مفهوم دیگر آن مجرد عقد شرکت است که در آن اراده شرکا به تنهایی میتوان ایجاد اشاه و اشتراک را دارد،بدون اینکه امتزاج در آن اعتبار داشته باشند.(طباطبائی حکیم، ص۱۲)
از متأخرین نیز که نظریههای فقهی وی مورد استفاده و مراجع و فقهای اخیر قرار گرفته است آیه اللّه العظمی خوئی میباشند که در خصوص شرط امتزاج میفرمایند:این شرط،ثبوتا و اثباتا شرط لغوی است زیرا اگر امتزاج مقدم بر عقد باشد در این صورت اشاعه ایجاد شده و عقد،تحصیل حاصل است و اگر مزج بعد از عقد حاصل گردد در این صورت تشکیل عقد ضرورتی ندارد و انعقاد عقد لغو و بیهوده است چرا که اشاعه از قبل ایجاد شده است،آیه الله خوئی برخلاف برخی از علما،در اثبات شرط امتزاج برای عقد شرکت،قائل به اجماع نیستند.(خوئی ۱۴۰۹ ق ، ص۲۵۳)
از علماء و نویسندگان حقوق نیز عدهای برای نفس عقد شرکت،اصالت قائل شدهاند، از جمله مصطفی عدل که از تدوینکنندگان قانونی مدنی است،در این زمینه میگوید:«اگر بخواهیم از یک طرف به روح و مفاد عمومی قانون مدنی استناد کرده و از طرف دیگر به نص ماده ۱۰ قانون مدنی حقیقتی قائل شویم،باید اذعان کنیم که چون نص صریحی تحقق عقد مستقل شرکت را متوقف به مزج واقعی سهم الشرکهها ننمودهاند لذا باید حصول شرکت اختیاری را نتیجه عقد مستقل شرکت ممکن باشد،درهرحال اگر متابعت قصد اطراف معامله و قائل شدن به نص ماده ۱۰ قانون مدنی قبول افتد دیگربرای حصول شرکت در نتیجه عقد مستقل عایقی وجود نخواهد بود.»(عدل ، ص ۳۷۴)در نهایت ایشان عقد شرکت را چنین تعریف میکنند: «شرکت،عقدی است که به موجب آن هریک از اطراف معامله مقداری مال خود را به شرکت میگذارد و در مجموع آنها پس از مزج هریک نسبت به سهم الشرکه خود به نحو اشاعه مالک میشود.»(پیشین)
با توجه به مطالب یاد شده امروزه بایستی این عقیده را تقویت نمود که هیچ مانعی برای نفوذ این خواست مشترک،یعنی تبدیل مالکیت انفرادی به مالکیت اشتراکی (انشای مفهوم شرکت به وسیله عقد)به صرف ایجاب و قبول وجود ندارد،زیرا در حقوق ما ملاک انعقاد هر قراردادی،قصد مشترک متعاقدین و اراده باطنی آنها است. بنابراین آنچه را طرفین عقد اراده کنند در صورتی که خلاف قوانین آمره و نظم عمومی و اخلاق حسنه نباشد،میتوان به حکم مواد ۱۰ و ۹۷۵ قانون مدنی انشا و ایجاد کرد و قالبها و صورتها جنبن شکلی دارند.
در قوانین بعد از انقلاب نیز مشارکت مدنی به عنوان یک عقد مستقل پذیرفته شده است؛مقنن در فصل سوم آییننامه قانون عملیات بانکی بدون ربا(مصوب ۸/۱۲/۱۳۶۲ هیأت وزیران)یکی از مفهومترین عقود بانکی را مشارکت مدنی دانسته و آن را که در کنار دیگر عقود مشارکتی(مضاربه،مزارعه،مساقات)پذیرفته است.ماده ۱۸ مصوبه مذکور در این خصوص چنین مقرر میدارد:«مشارکت مدنی عبارت است از درآمیختن سهم الشرکه نقدی و غیر نقدی به اشخاص حقیقی با حقوقی متعدد به نحو مشاع به منظور انتفاع طبق قرارداد».
با تصویب این قانون و قراردادهای متنوعی که امروزه بانکها منعقد می نمایند،دیگر تردیدی در عقد بودن مشارکت مدنی به عنوان یک عقد مستقل وجود ندارد.از نظر حقوق تطبیقی نیز در قوانین مدنی اکثر کشورهای عربی مبحث جداگانهای به عقد شرکت،به عنوان عقدی مستقل،اختصاص داده شده است؛از جمله قانون مدنی مصر در ماده ۵۰۵ در تعریف شرکت چنین بیان داشته است:
«شرکت عقدی است که به موجب آن دو نفر یا بیشتر با پرداخت حصهای از مال یا عملی ملزم میشود که هرکدام در این مال سهمی داشته باشند و آنچه از سود یا زیان آن به دست میآید،بین خود تقسیم نمایند.» (کمال طه ۱۹۹۲م،ص۲۳۲)
همچنین ماده ۸۴۴ قانون«موجبات و عقود»لبنان در تعریف عقد شرکت میگوید: «شرکت عقد مبادلهای است که به موجب آن دو نفر یا تعدادی در یک چیز شریک میشوند،با این قصد که آنچه از سود به دست میآید،بین خود تقسیم کنند.»(ناصیف ۱۹۹۲ م ، ص ۱۵)
شبیه این تعریف را میتوان در مواد ۴۹۴ قانون مدنی لیبی،۴۷۳ قانون مدنی سوریه، ۶۲۶ قانون مدنی عراق و ۵۸۲ قانون مدنی اردن ملاحظه کرد.(عبدالرزاق سنهوری ۱۹۶۴م، ص۲۱۹وسمیر عالیه قاض۱۹۹۶م،ص۲۲۱ومحمد فوزی سامی۱۹۹۷م،ص۳)
-
-
- تعریف و ماهیت شرکت تجاری
-
قانون تجارت،تعریفی از شرکت که مبین ماهیت و نیز اوصافی حقوقی آن باشد،ارائه نکرده و در ماده ۲۰ فقط به احصای اقسام شرکت تجاری پرداخته است.به دلیل سکوت قانون مدنی در ارائه تعریفی دقیق از شرکت نیز در ابن بحث نمیتوان به قانون مدنی تمسک جست،علاوه بر اینکه جوهر و ماهیت اصلی شرکت مدنی ایجاد اشاعه در مالکیت میباشد که این خود مهمترین و اساسیترین تفاوت شرکت تجاری با شرکت مدنی است.ازاینرو،برای روشن شدن ماهیت شرکتهای تجاری ناگریز از مراجعه به عقاید دکترین حقوقی هستیم.
استاد ستوده تهرانی شرکت تجاری را چنین تعریف کردهاند: «شرکت تجاری عبارت است از:سازمانی که بین دو یا چند نفر تشکیل میشود که در آن هریک سهمی به صورت نقد یا جنس یا کار خود در بین میگذارند تا مبادرت به عملیات تجاری نموده و منافع و زیانهای حاصله را بین خود تقسیم کنند.»(ستوده تهرانی ۱۳۴۶،ص۱۷۲)
عیب این تعریف این است که اولا:در آن شرکت نه به عنوان یک قرارداد بلکه به عنوان یک مسئله و سازمان نگریسته شده است حال آنکه شرکت قبل از هر چیز یک قرارداد است،ثانیا:شرکت را تنها مؤسسه یا سازمانی میداند که به عملیات تجاری مبادرت کند حال آنکه ممکن است عملیات شرکتی تجاری نباشد(اسکینی ۱۳۷۵،ص ۱۵)ولی به عنوان شرکت تجاری محسوب شود،زیرا ماده ۲ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت (مصوب ۱۳۷۴)منظور میدارد: «شرکت سهامی شرکت بازرگانی محسوب میشود ولو اینکه موضوع عملیاتش امور بازرگانی نباشد.»
دکتر منصور صفری نیز شرکت تجاری را چنین تعریف کرده است: «شرکت عهدی است که به وسیله آن دو یا چند شخص توافق میکنند آوردههایی رابه منظور تقسیم منافع احتمالی مشترکا مورد تجارت قرار دهند.»(صفری ۱۳۷۱،ص ۱۸۵) به این تعریف نیز ایرادهایی وارد است:
اولا:در این تعریف فقط به تقسیم منافع احتمالی اشاره شده است حال آنکه شرکا در زیانهای احتمالی نیز شریکاند ثانیا:این تعریف شرط تجاری بودن شرکت را تجاری بودن عمل شرکت میداند درحالیکه ممکن است شرکتی از نظر شکل تجاری تلقی شود ولی اعمالش غیر بازرگانی باشد.
حال با توجه به ایراداتی که به تعریفهای یاد شده وارد است میتوان شرکت تجاری را چنین تعریف کرد:«شرکت تجاری قراردادی است تشریفاتی که به موجب آن دو یا چند نفر با قصد مشارکت توافق میکنند با ایجاد شخصیت حقوقی آوردههایی را اعم از نقدی یا غیر نقدی در میان گذاشته تا پس از عملیات تجاری و غیرتجاری،منافع و زیانهای به دست آمده در این شرکت را بین خود تقسیم نمایند». این تعریف با توجه به عناصر تشکیلدهنده شرکت تجاری ارائه شده است که در این جا به بررسی این عناصر میپردازیم:
الف- قراردادی بودن شرکت تجاری
شرکت به عنوان یک عمل حقوقی مبتنی بر قراردادی است که بین شرکا و مؤسسین منعقد میشود و آثار آن به موجب شرکتنامه یا اساسنامه و تصمیمات مجامع عمومی تابع توافق شرکا و سهامداران است.حکومت تعدادی از قواعد آمره،تبعیت اقلیت از نظر اکثریت و مسائلی از این قبیل باعث گردیده است که عدهای از حقوقدانان شرکت تجاری را یک سازمان حقوقی بدانند(ستوده تهرانی ، ص ۱۷۰)نه یک قرارداد.به عقیده این حقوقدانان اگرچه هسته اولیه شرکت را یک قرارداد تشکیل میدهد لیکن شرکت بعد از تأسیس و تشکیل از منشأ اولیهاش جدا شده و ماهیت قراردادی بودن خود را از دست میدهد؛به عبارت دیگر،شرکت بعد از تشکیل و پیدا کردن شخصیت حقوقی،تابع یک سری مقررات و اصول قانونی است که با ماهیت قراردادی بودن آن تهافت دارد.اما قدر مسلم این است که شرکت تابع قرارداد و اراده جمعی مؤسسین و شرکا است و حکومت قواعد آمره بر یک عمل حقوقی با عقد بودن آن منافاتی ندارد؛آنچه اهمیت دارد اصل آزاد درانعقاد عقد است که مؤسسین در بدو تأسیس آن را لحاظ نمودهاند.بنابراین در ماهیت قراردادی بودن شرکت تجاری شکی نیست منتها تأثیر و حدود قلمرو حاکمیت اراده در شرکتها متفاوت است؛بدین معنا که:در شرکتهایی نظیر تضامنی و نسبی و تا حدودی در شرکتهای با مسئولیت محدود،توافق شرکا و اراده مشترک و جمعی آنها از بدو تشکیل شرکت تا انحلال آن اهمیت خود را حفظ میکند. (ستوده تهرانی ۱۳۴۶،ص۱۷۲)
از استقرای در مواد ۱۰۲،۱۰۸،۱۱۹،۱۲۲،۱۲۳،۱۳۵،۱۴۲،۱۴۷ و ۱۴۸ قانون تجارت چنین مستفاد میگردد که قانونگذار در شرکتهای تجاری برای ارادهی شرکا احترام خاصی قائل شده است.تشکیل مجامع عمومی و تأثیر تصمیمات این مجامع،خود جلوهای دیگر از اصل حاکمیت اراده شرکا در شرکتهای تجاری است، زیرا در این شرکتها که موسوم به شرکتهای شخص میباشند اساس روابط حقوقی شرکا مبتنی بر شرکتنامهای است که سند قرارداد شرکت و محصول ارده شرکا میباشد،درحالیکه در شرکتهای سهامی عام و خاص شرکتنامه مفهومی ندارد و ذکر کلمه«شریک»و«سهم الشرکه»در اینگونه شرکتها صحیح نیست،زیرا در این شرکتها سهم نماینده به عنوان قسمتی از توان مالی یا سرمایه شرکت به حساب میآید و در آن اصل حاکمیت اراده سهامداران تأثیر کمتری در ادامه حیات شرکت دارد. (ستوده تهرانی ۱۳۴۶،ص۱۷۲)
در واقع این شرکتها تابع یک سری تشریفات و مقررات قانونی هستند که از سوی قانونگذار برای آنها وضع گردیده است؛به عبارت دیگر،هدایت و خط مشی اینگونه شرکتها توسط مقنن ترسیم شده و سهامداران بایستی در چهارچوب این خط مشی تعیین شده عملیات شرکت را به عهده گیرند،به نحوی که عدم رعایت اینگونه مقررات و تشریفات قانونی گاهی ممکن است به بطلان شرکت،یا بطلان عملیات و تصمیمات آن منجر شود(ماده ۲۷۰ ل.ا.ق.ت)[۱] و گاه ممکن است موجب مسئولیت کیفری عاملین آنها نیز بشود(مادهء ۲۴۰ ل.ا.ق.ت).در اینگونه شرکتها اغلب سهامداران به دلیل کثرت،یکدیگر را نمیشناسند و هر سهامدار به سهولت میتواند با انتقال سهم خود به دیگری آزادانه از شرکت خارج شود(مواد ۳۹ و ۴۰ ل.ا.ق.ت).همچنین فوت یا حجر سهامداران در ارکان شرکت تأثیری ندارد.در این شرکتها سهامداران مکلفاند مقررات اساسنامه،قانون تجارت و دیگر قوانین آمره را در خصوص تشکیل مجامع، انتخاب مدیران و بازرسان،و انحلال و تصفیه امور شرکت رعایت نمایند. اما در شرکتهای شخصی اصل بر این است که تمام شرکا در اداره و مشارکت شرکتحق یکسانی دارند،هرچند در این شرکتها نیز به رغم اعتقاد به اصل حاکمیت اراده، قانونگذار مقررات آمرهای نیز وضع نموده است که رعایت آن از ناحیه شرکا الزامی است.[۲]
ب-تشریفاتی بودن قرارداد شرکت تجاری
قانونگذار تشکیل شرکتهای تجاری،را در صورتی محقق میداند که شرکا و سهامداران،برای تحصیل سود،سرمایههای فردی خود را به سرمایه جمعی تبدیل نمایند.بنابراین،از شخصیت حقوقی برخوردار شدن شرکتهای تجاری،مستلزم یک سری تشریفات شکلی است(الیاس ناصیف ۱۹۹۲ م،ص۳۵ ومحمد فوزی سامی،همان،ص۷۳)که قانونگذار در قانون تجارت و نیز قانون ثبت شرکتها (مصوب ۱۳۱۰)بیان نموده است.این تشریفات قانونی،شرکت مدنی را از شرکت تجاری از نظر شرایط صوری و شکلی متمایز میسازد.بعضی از این شرایط جنبه الزامی دارند،به نحوی که عدم رعایت آن باعث عدم تشکیل شرکت میگردد؛مثلا مقنن در مورد شرکتهای با مسئولیت محدود،شرکت تضامنی و شرکت نسبی(موضوع مواد ۹۶-۱۱۸ و ۱۸۵ قانون تجارت)مقرر میدارد:شرکت وقتی تشکیل میشود که تمام سرمایه نقدی آنها تأدیه و سهم الشرکه غیرنقدی نیز تقویم و تسلیم شود،در غیراین صورت شرکت تشکیل نشده و شخصیت حقوقی پیدا نخواهد کرد.یا در مورد شرکتهای سهامی عام و خاص پس از رعایت تشریفات مذکور در مواد ۱۷ و ۲۰ لایحه اصلاح قسمتی از قانون تجارت،شرکت از تاریخ قبول سمت مدیران و بازرسان تشکیل شده محسوب میشود.
از دیگر شرایط ضروری برای تشکیل شرکتهای تجاری،وجود یک سری اسناد و مدارکی است که الزاما بایستی به اداره ثبت شرکتها از ناحیه شرکا و مؤسسین ارائه شود،در غیراین صورت شرکت قابل ثبت نمیباشد.وجود این اسناد مؤید کتبی بودن قرارداد شرکت است،زیرا در همه شرکتهای تجاری وجود شرکتنامه و بعضا اساسنامه که مهمترین وسیله اثبات عقد شرکت است ضرورت دارد.البته مقنن در خصوص کتبی بودن قراداد شرکت سکوت کرده است ولی از مقررات مربوط به قانون ثبت شرکتها و نیز مواد ۴۷ و ۴۸ قانون ثبت اسناد و املاک(مصوب ۱۳۱۰)که به شرکتنامه اشاره مینماید،میتوان ضرورت آن را به دست آورد.علاوه بر موارد فوق،لزوم ثبت شرکتهای تجاری در اداره ثبت شرکتها و نیز لزوم آگهی شرکتنامه و منضمات آن است که مقنن در مواد ۱۹۵ و ۱۹۷ قانون تجارت به آن تصریح نموده است. ماده ۶ نظامنامه قانون تجارت(مصوب ۱۳۱۱)نیز اعلان شرکتنامه و منضمات آن را در روزنامه رسمی دادگستری و یکی از جراید کثیر الانتشار مرکز اصلی شرکت پیشبینی نموده است.البته نشر قرارداد شرکت از شرایط الزامی برای تشکیل شرکت محسوب نمیشود،به همین دلیل مقنن در ماده ۱۹۸ قانون تجارت عدم رعایت ماده ۱۹۷ این قانون را از موجبات بطلان شرکت ندانسته بلکه آن را اسباب بطلان عملیات شرکت به حساب میآورد.
ج- همکاری(توافق)دو یا چند نفر
اساس هر شرکتی-اعم از مدنی و تجاری-مبتنی بر مشارکت و تفاهمی است که بایستی از ابتدای تأسیس شرکت تا انتها و انحلال آن وجود داشته باشد،حتی اتفاق آرا و اخذ تصمیمات در شرکتهای مدنی یا تجاری مبتنی بر همین مشارکت است.قانونگذار در مواد ۹۴،۱۱۶،۱۴۱،۱۶۱،۱۸۳ و ۱۹۰ قانون تجارت به لزوم همکاری و مشارکت دو یا چند نفر تصریح نموده است.بنابراین در نظام حقوق تجارت ما شرکت تک شریکی وجود ندارد، در شرکتهای سهامی عام نیز تعداد شرکا نباید از پنج نفر و در سهامی خاص نباید از سه نفر کمتر باشد.[۳]
د- ایجاد شخصیت حقوقی
مهمترین اثر قرارداد شرکت تجاری،شخصیت حقوقی آن است که قانونگذار در مده ۵۸۳ قانون تجارت آن را برای کلیه شرکتهای هفتگانه قانون تجارت مقرر داشته است.در اثر این شخصیت حقوقی،تکالیف شرکا به شخصیتی واحد منتسب میشود تا از این طریق،امنیت،اطمینان و نظم بیشتری بر روابط شرکا با یکدیگر و شرکا با اشخاص ثالث به وجود آید.این ویژگی مهمترین رکن شرکتهای تجارتی به حساب میآید که مؤسسین و شرکا با اتکای به چنین شخصیتی مستقل و با انگیزه،به عملیات تجاری مبادرت می نمایند.این شخصیت دارای آثار و نتایجی از جمله:نام،اقامتگاه، تابعیت و دارایی مستقل از شرکاء و سهامداران میباشد.قانونگذار در مرحله انحلال وتصفیه نیز برای شرکتهای تجاری قائل به شخصیت حقوقی شده است.نتیجه بقای شخصیت حقوقی شرکت این است که دارایی شرکت از دارایی شرکا مجزا است و هرگاه این دارایی برای پرداخت طلب طلبکاران شرکت کافی نباشد،اعلام ورشکستگی شرکت به دلیل وجود شخصیت حقوقیاش در زمان تصفیه امکانپذیر خواهد بود(ماده ۱۲۷ قانون تجارت.)
هـ-آوردن حصه
سرمایهء شرکت از آوردههای شرکا و صاحبان سهام تشکیل میشود.از ماده ۵۷۱ قانون مدنی چنین برمیآید که شرکا بایستی هرکدام حق مالکیتی را اعم از وجه نقد یا غیرنقدی،به عنوان آورده و حصه وارد شرکت نمایند که[۴] این آورده به محض تشکیل شرکت و ایجاد شخصیت حقوقی از دارایی شرکا و سهامداران منفک و در دارایی شخص حقوقی داخل میشود.
و- تقسیم سود و زیان
قصد بردن سود و تقسیم آن میان اعضا از خصایص شرکتهای تجاری است.قاعده بر این است که هریک از شرکا به نسبت سهم خود در نفع و ضرری که به موجب ترازنامهء سالانه تعیین میشود،سهیم باشند،مگر آنکه برای یک یا چند نفر از آنها در مقابل انجام دادن عملی سود زیادتری منظور شود.چنانکه ماده ۳۵ قانون تجارت (مصوب ۱۳۱۱)برای بعضی از سهامداران به موجب رأی مجمع عمومی سهام ممتازه پیشبینی شده است لیکن ایجاد این نوع سهام مشروط به این است که اساسنامه آن را تجویز نموده باشد(تبصره ۲ از ماده ۲۴ ل.ا.ق.ت).تقسیم زیان نیز به نسبت سرمایهء شرکا تقسیم میگردد و اساسا صحیح نیست شریکی شرط کند که به هیچ وجه زیانهای شرکت را متقبل نخواهد شد؛چنین شرطی باطل است لیکن این بطلان موجب انحلال شرکت(شخص حقوقی)نمیگردد،زیرا اسباب انحلال در شرکتهای تجاری مخصوص از سوی قانونگذار احصا گردیده است.
فصل دوم:
وجوه افتراق شرکت مدنی و تجاری
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 09:09:00 ق.ظ ]
|