پایان نامه درباره :بررسی رابطه هوش اجتماعی بر رضایتمندی مؤدیان امور مالیاتی شهر ... |
![]() |
سالووی و مایر[۲۸] مینویسند؛ هوش اجتماعی توانایی اررزیابی و ابزار عاطفه مربوط به خویشتن و دیگران، مهارت در کنترل و تنظیم هیجانات مربوط به خود و دیگران و بهرهبرداری از عاطفه در حل مسائل است(دانیل گلمن،۲۰۰۷). معنای ضمنی تعریف این است که تمامی عواملی کع باعث میشود تا برخی افراد دارای بهره هوشی بالا، در زندگی و حیطه شغلی و اجتماعی خود ضعیف عمل کنند و کسانی با بهره هوشی متوسط و حتی پایین در تمامی شئون زندگی موفق باشند، ناشی از هوش اجتماعی است. هوش اجتماعی نقطه تلافی توانمندیها، مهارتها و تسهیل کنندههای اجتماعی فرد است که با یکدیگر ارتباط متقابل دارند. این مجموعه مشخص میکند که ما تا چه اندازه در درک و ابزار خود، درک دیگران، برقراری ارتیاط با آنها و مقابله با نیازها و مشکلات زندگی روزمره به شیوهای اثربخش عمل میکنیم. از منظر هوش اجتماعی، هیجانها، مهارتها و توانمدیهای اجتماعی و فردی پدیده های مهم زندگی انسان هستند، که در برگیرندهی اطلاعات ارزشمندی درباره چگونگی حل مسائل روزمره هستند. بدین ترتیب، کاربرد هوشمندانه آنها عامل ضروری در سازگاری جسمانی و روانشناختی است( سالووی و استرنبرگ،۲۰۰۱).
گلمن؛ هوش اجتماعی را به عنوان توانایی ارتباط با دیگران، دانش میان فردی، توانایی قضاوت درست دربارهی احساسات، خلقها و انگیزههای دیگران، عملکرد اجتماعی مؤثر و مهارت رمزگشایی نمادهای غیر کلامی تعریف کردهاند(گلمن،۲۰۰۷). هوش اجتماعی عبارت است از توانایی بکارگیری مهارتهای ارتباطی، روابط دوستانه با دیگران، رفتارهای اجتماعی و همدلی با دیگران(پورتاکدوست،۱۳۹۰).
۲-۳-۱) مبانی نظری هوش:
ریشه نطریه هوش اجتماعی به دوره-ی آغاز حرکتهای مربوط به بررسی و مطالعهی هوش انسان مرتبط است. ثرندایک؛ استاد روانشناسی در دانشگاه کلمبیا یکی از اولین کسانی است که هوش هیجانی را شناخت و آنرا هوش اجتماعی نامید. او هوش اجتماعی را توانایی درک و مدیریت کردن مردان و زنان، پسران و دختران برای تعامل و ایجاد روابط انسانی برشمرد. و کسلر در سال ۱۹۹۴ بر این عقیده تأکید نمود که عواملی غیر از ضریب هوشی وجود دارند که در افزایش اثربخشی و عملکرد فرد دخالات دارند(فیدلر[۲۹]،۱۹۶۷). هوش اجتماعی توصیف ظرفیت منحصر انسان را به طور مؤثر حرکت و مذاکره کردن در روابط پیچیده احتماعی و محیط است(اسماعیلی و گودرزی،۱۳۸۶). نیکلاس هامفری روانشناس و استاد دانشگاه در لندن دانشگاه اقتصاد معتقد است که هوش اجتماعی و غنای زندگی کیفی ما، و نه از هوش کمی ما، که واقعاً باعث میشود انسانها چه هستند؛ برای مثال آنچه از ما است مانند یک انسان زندگی در مرکز در حال حاضر آگاهانه، احاطه بودن و سلیقه و احساس و حس بودن نهاد متافیزیکی فوقالعادهای با خواص که به سختی به نظر میرسد، متعلق به دنیای فیزیک است(پورشریفی). هانی ویل معتقد است که هوش اجنماعی اندازه گیری جمعآوری شده از آگاهی از خود و اجتماعی، باورهای اجتماعی و نگرشها، و ظرفیت و اشتهای به مدیریت تغییرات پیچیده اجتماعی تکامل یافته است. با توجه به تعریف اصلی ادوارد ثرندایک هوش اجتماعی است که توانایی درک و مدیریت زنان و مردان، پسران و دختران، به عمل عاقلانه در روابط انسانی است(گنجی،۱۳۸۶).
فولن[۳۰]، هوش اجتماعی، صلاحیت یک فرد را به درک و یا محیط خود را بهینه کردن، نشان میدهد. هوش اجتماعی از جمله مواردی است که بسیار مورد توجه روان-شناسان بوده ودر طول تاریخچه روانشناسی تلاش بر این بوده که ماهیت هوش و انواع آن مورد بررسی قرار گیرد. وقتی دربارهی هوش صحبت میشود؛ ویژگیهایی چون یادگیری سریع زیاد، محاسبات دقیق و فوری و راهحلهای جدید به ذهن خطور میکند. به طور کلی تعاریف متعددی از هوش صورت گرفته است و بر این اساس طبقات مختلفی از انواع هوش نیز مطرح شده است. ثرندایک و اسپیرمن، از جمله افرادی هستند که انواعی از هوش را بر اساس تعاریفی که از آن ارائه کرده، ساختهاند. هوش اجتماعی: فرد هوشمند با این نوع هوش آنگونه که هستند میپذیرند، بیش از سخن گفتن میاندیشد و رفتار و کردارش با سنجیدگی و ژرفنگری همراه است. هوش اجتماعی آخرین و جدیدترین تحول در زمینه فهم ارتباط میان تعلق و احساسات است. علیرغم دیدگاه های اولیه، نگاه واقعبینانه به ماهیت انسان نشان میدهد که انسان نه منطق صرف است و نه عاطفه(احساس) صرف، بلکه ترکیبی از هر دو میباشد. بنابراین توانایی شخص برای سازگاری و چالش در زندگی به عملکرد منسجم قابلیتهای عاطفی و منطقی وی وابسته است(دهشیری،۱۳۸۰ُ).
جدول شماره(۲-۱)؛ تعاریف برگرفته از مقالات هنزمارتین و پاول پروبست، دربرگیرندهی تعاریف تئوری و عملیاتی میباشد. این تعاریف تحت عنوان محتوای شناختی و رفتاری طبقهبندی شدهاند.بهعلاوه، محتوای شناختی به نیازهای اجرایی مختلف تقسیمبندی شدهاند( برای مثال استدلال، حافظه، ادراک، خلاقیت و نیازهای دانشی).
جدول(۲-۱): تعاریف برگرفته از مقالات هنزمارتین و پاول پروبست (۲۰۰۸)
مؤلفه های رفتاری | مضامین شناختی | نیازهای شناختی |
-همراهی با دیگران و راحت بودن در جامعه(۱۹۳۳) - توانایی همراهی با دیگران(۱۹۲۷) توانایی تعامل با افراد و به کار بردن شیوههایی جهت مدیریت واکنشهای دیگران(۱۹۷۸) واکنشهای صحیح در مورد درک هیجانات(احساسات)، تفکر و رفتار اشخاص از جمله خود فرد(۱۹۸۶) ق -قابلیت مدیریت و واکنشهای سایرین(۱۹۸۹) - نیل به اهداف اجتماعی مرتبط(۱۹۸۲) -قابلیت تأثیرگذاری کلامی، تا قابلیت پاسخگویی مناسب در مقابل مصاحبهکنندگان را داشته و رفتارهای غیرکلامی مناسبی را نشان دهند(۱۹۸۳) |
-بینش حالات یا ویژگیهای شخصیتی افراد ناشناخته(۱۹۳۳) - قضاوت صحیح در مورد هیجانات(احساسات)، حالات و انگیزههای افراد(۱۹۴۷) -قابلیت در قضاوت افراد با توجه به احساسات(هیجانات)، انگیزهها، اندیشه، نیات و نگرشها و غیره(۱۹۶۵) - درک احساسات، اندیشه ها و رفتار اشخاص، از جمله مورد خود فرد(۱۹۸۶) شناسای حالات روانی قرار گرفته در پس واژه-ها و برگرفته از تعاریف در رابطه با چهره(۱۹۵۵) - قابلیت نقش پذیری(۱۹۵۹) - قابلیت تفسیر علائم اجتماعی(۱۹۶۶) قابلیت پیشبینی چیزی که قرار است رخ دهد(۱۹۶۶) قابلیت شناسایی حالات روانی ذرونی(۱۹۶۰) رمزگشایی نشانه های اجتماعی(۱۹۶۶) توانایی درک رفتارهای مشاهده شده در بافت اجتماعی در حالی که رخ میدهد(۱۹۹۵) |
-استدلال |
حافظه با هدف به یادآوری اسامی و چهرهها(۱۹۵۵-۱۹۸۱) | حافظه | |
حساسیت نسب به رفتار دیگران قابلیت درک حالات و رفتارهای فعلی سایر افراد |
ادراک | |
قابلیت ایجاد طبقه های قابل شناخت عملکردهای رفتاری(۱۹۶۹) قابلیت تصور نتایج احتمالی یک مجموعه(۱۹۶۹) |
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 01:15:00 ق.ظ ]
|