کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



۲-۶- نتیجه گیری
ایمنی در حمل ‌و‌ نقل و رفتاری که هر کدام از ما در ترافیک از خود نشان می‌دهیم- چه زمانی‌ که ایمنی دیگران را به خطر می‌اندازیم و چه آن زمان که ایمنی خود ما به خطر می‌افتد ـ ریشه در فرهنگ جامعه دارد. به عبارتی فرهنگ ترافیک مقوله‌ای اجتماعی است که با توجه به ویژگی‌های جوامع مختلف چهره‌های گوناگونی را می‌‌‌توان از این فرهنگ مشاهده کرد.
توسعه فرهنگی ، اقتصادی ، اجتماعی و … در هر کشور درگرو حس معضلات عمومی آن جامعه می باشد، یکی از مشکلات مربوط در چگونگی مواجه افراد با همدیگر، فرهنگ عمومی می باشد. کشورهای پیشرفته اعتبارات و نیروی انسانی فراوانی در زمینه تحقیقات و فن آوری های جدید مرتبط با موضوع صرف می نمایند تا بتوانند ضمن نهادینه نمودن رفتارهای صحیح در بین عموم از ضررهای اقتصادی ناشی از اتلاف وقت در جابجایی افراد در سطح معابر درون شهری و برون شهری واتلاف انرژی و تخریب محیط زیست و هزینه های روحی ناشی از خستگی به وجود آمده از توقفهای طولانی ناشی می گردد را محاسبه و تقلیل دهند .
در جوامع توسعه یافته به تبع نوع فن‌آوری‌ای که دارند، رفتارهای ترافیکی مردم نیز دارای نظم و انضباط خاصی است و شهروندان به حقوق خود و دیگران واقف‌اند و به آن احترام می‌گذارند. پلیس نیز در چنین جوامعی نقش نظارتی و کنترلی خود را با جدیت هر چه بیش‌تری اجرا می‌کند. با این همه از آموزش غافل نبوده و بر اساس برنامه‌ای مدون و سنجیده فعالیت آموزشی خود را دنبال می‌کنند، این در حالی است که امکانات و تسهیلات موجود در این کشورها به اندازه‌ای است که در بسیاری از موارد افراد نیاز به رفتار غلط یا خلاف مقررات ندارند.
مطالعه بر روی رفتارهای انسانی و یافتن روش های اصلاح آن از جمله عوامل موثر در بهبود عملکرد آنها در جامعه و از جمله کاهش تعداد تصادفات وسایل نقلیه موتوری می باشد. ایجاد و نهادینه نمودن اصطلاحات رفتاری مربوط به چگونگی تردد در سطح معابر و استفاده از وسایل نقلیه از طرق مختلف قابل تحصیل بوده و می تواند توسط نهادهای متفاوت جهت جابجایی ایمن ـ آسان ـ سریع و کم هزینه کالا و مسافر ارائه گردد. جامع ترین حکم در این رابطه « آموزش » می باشد و می تواند به مفهوم ایجاد آموزش ، ترویج ، نهادینه نمودن اصول بنیادین در رفتار انسانی در ترافیک از بدو تولد و در محیط خانواده ، مدرسه ، دانشگاه ومحیط کار بوده و از طریق رسانه ها ـ سازمانها ـ ارگانهای مسئول و … به روش های مستقیم ، کنفرانس ـ سمینار … صورت گیرد.
انسان با یادگیری دقیق و درست هنجار ها و قواعد ترافیکی آنها را درونی می سازد و پس از تکرار آن، رفتار های درست به صورت عادت در فرد شکل می گیرد. بر اساس نتایج به دست آمده هرچه اجتماعی شدن بهتر صورت پذیرد افراد، هنجارهای ترافیکی را بصورت کامل آموزش ببینند، آن هنجارهای ترافیکی را بهتر درونی کرده و از مقررات قوانین راهنمایی و رانندگی سرپیچی نمی کنند در نتیجه میزان انضباط ترافیکی افراد آن جامعه ارتقاء می یابد. در این تحقیق تلاش خواهد شد تا پیشنهادهایی در این رابطه به مسئولان و دست اندرکاران و نیز به محققین آتی ارائه گردد.
۲-۷- چارچوب نظری تحقیق:
نظریه های یادگیری
نظریه به معنای وسیع کلمه،عبارت از«تعبیروتفسیر حوزه یاجنبه ای ازشناخت» است.نظریه های یادگیری شرایط حصول یا عدم حصول یادگیری را تحلیل می کنند.نظریه های معاصر را- که یادگیری و نظامهای آموزشی را تحت تأثیر قرار داده اند-می توان به دو مجموعه ی بزرگ طبقه بندی کرد:
۱-نظریه ی شرطی(رفتارگرایی):این نظریه شامل نظریه های پاولوف، واتسون،ثرندایک و اسکینراست.این عده یادگیری را عبارت از«ایجاد و تقویت رابطه و پیوند بین محرک وپاسخ در سیستم عصبی انسان»می دانندو بیشتر به شرطی شدن کلاسیک،ابزاری،فعال و مواردی از این قبیل می اندیشند.از نظر صاحبان نظریه ی شرطی، در فرایند یادگیری،ابتدا«وضع یا حالتی»در یادگیرنده اثر می کند،سپس او را وادار به فعالیت می نماید و بین آن وضع یا حالت و پاسخ ارائه شده ارتباط برقرار می شود و سر انجام ، عمل یادگیری صورت می گیرد.(بیلر،۱۹۷۶: ۱۲۴-۶۳٫مشایخ،۱۳۸۳: ۱۱۰-۹۷٫شعبانی،۱۳۸۰٫حاج مقصود،۱۳۸۵: ۲۲)
۲-نظریه ی شناختی:نظریه ی شناختی شامل نظریه های گشتالت،پیاژه.برونر آزوبل،بلوم و غیره است.صاحبان نظریه های شناختی یادگیری را ناشی از شناخت، ادراک وبصیرت می دانند . از دیدگاه نظریه پردازان شناختی،یادگرفته های جدید فرد با ساختهای شناختی قبلی او تلفیق می شود.این عده بر این باورند که یادگیری یک جریان درونی و دائم است.انسان همواره در طول حیات خود محیط را جستجو و روابط بین پدیده ها راکشف میکند و براساس این کشف ، ساخت شناختـــــی خود را گستــــرش می دهد. ( بیلر،۱۹۷۶: ۱۲۴-۶۳٫مشایخ،۱۳۸۳: ۱۱۰-۹۷٫شعبانی،۱۳۸۰٫حاج مقصود،۱۳۸۵: ۲۲)
بنابراین براساس دیدگاه یادگیری شناختی رشد و تکامل اخلاقی کودک، طی مراحل زیرشکل می گیرد:
دانلود پایان نامه
۱-آشنایی با قوانین ۲- شناخت قوانین به طوری که سرپرستانش به او تلقین می کنند ۳- شناخت خاصیت قراردادی قوانین ۴- شناخت تغییر پذیرندگی
کودک که مستعد یادگیری از محیط است، فرایند دائمی یادگیری اجتماعی، اعم از رسمی و غیر رسمی، ارادی و غیر ارادی، کلامی و غیر کلامی و… با همه وجود،انواع رفتار و نیز ارزش هر کدام از آنها را فرا گرفته، در صورت تکرار،آنها را نهادینه می کند. رفتارهای ترافیکی و عناصر فرهنگی نیز در همین مقوله جای دارند.
در این تحقیق چهارچوب نظری براساس دیدگاه یادگیری شناختی، مبتنی برعواملی است که کارایی همیاران را افزایش می دهد این عوامل در چند بخش دیده شده است که عبارتند از: ۱- محتوای آموزشی ۲- آموزش عملی ۳- آموزش نظری ۴- زمان آموزش ۵- مکان آموزش به همیاران پلیس.
مدل عملی تحقیق:
قاعدتاً مدل تحقیق باید در راستای اهداف و سوالات تحقیق تدوین شود ، با توجه به مطالبی که اشاره شد، مشخص گردید که عوامل متعددی بر کارآیی طرح مؤثر است. در این پژوهش برای تبیین عوامل مؤثر بر کارآی همیاران پلیس و به منظور بیان تأثیر گذارترین عوامل، ضمن توجه به مبانی نظری( نظریه‌ها و ایده‌های ارائه شده از طرف محققان و دانشمندان) و پیشینه تحقیق چنین استنباط گردید که از عوامل متعدد مؤثر بر کارآیی همیاران ، پنج عامل زیر بیش از سایر عوامل بر کارآیی طرح همیاران پلیس تأثیر دارد. استفاده از این نظرات منجر به شکل گیری مدل عملی زیر شده است که در نظر است مورد ارزیابی و سنجش قرار گیرد.
شکل ۲-۵-مدل عملی تحقیق
آموزش عملی
آموزش نظری
مکان آموزش
زمان آموزش
محتوای آموزشی
فصل سوم
روش شناسی
۳-۱-مقدمه:
غالباً درتحقیقات علوم انسانی تلاش محقق بدین منظور صورت می­گیرد که بتواند از یافته­هایی که از مطالعه یک یا چند گروه کوچک به نام نمونه به دست می ­آید، تعمیم­هایی را در ارتباط با گروه بزرگتری که جامعه نامیده می­ شود و این گروه کوچک در واقع معرفی برای آن هستند انجام دهد، مقادیری از قبیل میانگین، انحراف معیار که در آمار توصیفی توضیح داده شدند برای مشخص کردن ویژگی­های گروه مورد مطالعه محاسبه می­شوند. محقق سعی دارد با بهره گرفتن از روش­ها و فنون ویژه از روی این شاخص ­ها، مقادیر مربوط به ویژگی­های جامعه را که پارامتر نامیده می­شوند برآورد کند و این کار را به گونه ­ای انجام دهد که دارای اعتبار بوده و تا آنجا که امکان دارد از خطا دور باشد. محاسبه پارامترهای مربوط به جامعه مورد مطالعه و بیان تعمیم­های لازم را استنباط آماری می­گویند. از آنجا که در اکثر مطالعات، محقق نمی­تواند به تک تک رویدادها و یا افراد مورد نظر دسترسی داشته باشد، لذا بهره­ گیری از روش­ها و فنون خاصی که استنباط آماری برآنها استوارند ضرورت پیدا می­ کند. در بسیاری از مطالعات، حتّی اگر امکان دستیابی به واحدهای اجزای جامعه نیز میسر باشد، ملاحظات اقتصادی و مسأله زمان نیز عوامل مهم هستند که محقق را وادار می­ کنند با مطالعه ی نمونه ­ای از جامعه به استنتاج و تعمیم­های لازم بپردازند.(نصیریان،۱۳۹۱: ۹۷ )
از این رو در این فصل، با هدف آشنایی خواننده از نحوه عمل تحقیق، سعی می­ شود به تعاریف نظری و عملیاتی مفاهیم و متغیّرهای اساسـی موجود درسؤالات، روش تحقیق، روش­های جمع­آوری اطلاعات، ویژگی­های پرسش نامه، روایی و پایایی پرسش نامه­ ها، حجم نمونه و روش نمونه گیری و چگونگی تحلیل آماری مورد استفاده معرفی شده و به توضیح مختصر هر کدام پرداخته شود.
۳-۲- روش تحقیق :
با توجه به این که تحقیق حاضر به جمع­آوری اطلاعات برای پاسخ به سؤالات مربوط به وضعیت فعلی می ­پردازد و از آنجایی که نتایج تحقیق به یکی از مشکلات سازمان پاسخ داده و برای آن راه چاره می اندیشد کاربردی است و از نظر روش و ماهیّت توصیفی ،تحلیلی می باشد.
۳-۳- متغیّرهای تحقیق :
در این تحقیق، محتوای آموزش ،آموزش نظری وآموزش عملی ،مقررات راهور ،زمان و مکان آموزش به عنوان متغیّرهای مستقل می باشند.
همچنین کارآیی همیاران پلیس به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است.
۳-۴- تعاریف عملیاتی متغیرهای مستقل و وابسته:
الف) متغیر های مستقل
محتوای آموزشی:به مطالب و نوشته هایی که در کتب درسی دوره های ابتدایی و راهنمایی برای آموزش قوانین و مقررات به همیاران پلیس گنجانده شده گفته می شود.
آموزش نظری: به آموزش هایی گفته می شود که در کلاس درس توسط مربیان و معلمان،به همیاران پلیس، داده می شود.
آموزش عملی:به آموزش هایی گفته می شود که در شهرک های ترافیکی و کارگاه های آموزشی و همچنین در اردوهای دانش آموزی به همیاران پلیس ،توسط مربیان و افسران پلیس راهنمایی و رانندگی،داده می شود.
مقررات راهنمایی ورانندگی:شامل قوانین و قواعدی است که توسط مراجع ذیصلاح در زمینه ترافیک در کشور تدوین و ابلاغ می گردد.(رحمانی،۱۳۸۵: ۱۱)
زمان آموزش:مدت زمانی که برای آموزش همیاران پلیس در نظر گرفته می شود و همچنین بهترین زمان برای آموزش همیاران پلیس در طول سال و طول شبانه روز که دراین تحقیق مد نظر است را زمان آموزش می گوییم.
مکان آموزش:محل هایی که برای آموزش همیاران پلیس برای آموزش آموزه های ترافیکی در نظر گرفته شده گفته می شود.
ب) متغیر وابسته
کارآیی همیاران پلیس: توانایی همیاران پلیس در انجام وظایف و مأموریت هایی که به آنان محول گردیده است، با بهره گیری از دانش ها و مهارت های کسب شده آنان در طی آموزش و تحصیل حاصل می شود. همچنین تعیین میزان تحقق اهداف آموزشی، نتایج قابل مشاهده از همیاران پلیس در اثر آموزش های اجرا شده، میزان انطباق رفتار همیاران با انتظارات نقش سازمانی آنها، میزان درست انجام دادن کار که مورد نظر آموزش بوده است، میزان توانایی های ایجاد شده در اثر آموزش ها برای دستیابی به اهداف و میزان ارزش افزوده به عنوان کیفیت.
۳-۵- قلمرو زمانی و مکانی تحقیق:
این تحقیق در محدوده مکانی مناطق ۲۰ گانه آموزش وپرورش تهران بزرگ و افسران راهور تهران و پلیس راهور ناجا انجام گرفته است. محدودۀ زمانی تحقیق نیز سال تحصیلی ۱۳۹۱-۱۳۹۲ است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 03:39:00 ق.ظ ]




پژوهش حاضر به بررسی استراتژی مدیریت کانتینرهای خالی موجود در بندر خرمشهر می پردازد و مدیریت این معضل را در این بندر به عنوان یکی از بنادر فعال تجاری ایران مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد.
۱-۳- ضرورت انجام تحقیق‌:
نتیجه وقوع معضل کانتینرهای خالی در بندر خرمشهر، علاوه براینکه هزینه های واردات را افزایش می دهد، وابستگی به بنادر دیگر کشورها را در پی دارد و عملاً استقلال اقتصادی کشور نیز با مخاطره روبه رو خواهد شد. از زمانی که با ورود کانتینر به عرصه حمل و نقل کالا، این حوزه دچار تحول شد تا به امروز همچنان مشکل عدم توازن بین ورودی و خروجی کانتینر به بنادر، پا بر جاست این ناهماهنگی بین واردات و صادرات کالا، معضل کانتینر خالی را بوجود آورده است. مهمترین آسیب اقتصادی از این ناحیه، متوجه خطوط کشتیرانی است؛ از آنجایی که کانتینر جزو دارایی های این خطوط بوده و برای تهیه آن هزینه های بسیاری صرف شده است، زمانی که کانتینرهای یک کشتی در اسکله بندر تخلیه می شود،اگر ظرف مدت کوتاهی این کانتیرها مجدداً به چرخه عملیاتی خطوط کشتیرانی باز نگردند، این شرکت ها از سرمایه خود نمی توانند بهره برداری درستی داشته باشند، لذا ناگزیر تصمیم به ترک آن بندر می گیرند، که در این صورت، بازنده اصلی مناطق اطراف این بنادر یا حتی کشوری که دچارعدم توازن در صادرات و واردات است، خواهد بود(وبسایت نیوز هاب،۱۳۹۴).البته معضل کانتینرهای خالی درهمه بنادر جهان وجود دارد، اما میزان موفقیت این بنادر در کاهش این پدیده، نیز با هم متفاوت است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
بندرخرمشهر یکی از بنادر مهم و کلیدی در کشور ایران است که با برخورداری از موقعیت استراتژیک نقشی اساسی در اقتصاد کشور دارد.ترمینال کانتینری بندرخرمشهر به عنوان یکی از ترمینال های مهم این بندر، عاملی تاثیرگذار بر اقتدارو توسعه ی این بندر می باشد و با گسترش تجارت کانتینری نقش مهمی در فعالیت تجاری بندر خرمشهر بازی می کند، چرا که در دنیای امروز می توان گفت تقریبا تمام کالاها با انواع کانتینرها حمل می شوند و در سراسر دنیا در حال حرکت اند و عدم به کارگیری و پیشرفت روز افزون در کانتینریزاسیون به معنای عقب ماندن کشور از تجارت و توسعه می باشد. امروزه این نگاه که کالاها به سمت بنادر در حرکت هستند منسوخ شده و بنادر باید تمام تلاش خود را برای جذب کالاها و تجار به کار گیرند و با ارائه ی خدمات با ارزش افزوده با هزینه ی مناسب برای طرفین و نیز سایر حلقه های زنجیره تأمین سود و مطلوبیت ایجاد کنند.فعالیت های بنادر باید به گونه ای برنامه ریزی شوند که با کمبود کانتینر خالی مواجه نشود. کمبود کانتینر خالی صادرات کشور را تهدید می کند و زیاد بودن کانتینر های خالی در بندر دیگر یعنی هزینه انبارداری، بیکار بودن کانتینر و هزینه فرصت. با در نظر گرفتن هزینه و فاصله، کانتینرهای خالی در سراسر کشور یا در یک منطقه توزیع می گردند تا برای تجارت کشور مشکلی یا مانعی به وجود نیاید. این پژوهش راه کار بندر خرمشهر و صاحبان کانتینر را در مورد کانتینر های خالی موجود در بندر خرمشهر، بررسی و علل اتخاذ استراتژی ها و عوامل مؤثر بر میزان و مدیریت کانتینر های خالی را بررسی می کند.
۱-۴پیشینه تحقیق
با وجود اهمیت بحث کانتینرهای خالی در صنعت حمل و نقل، به ویژه حمل و نقل دریایی و تحقیقات بسیار زیاد انجام شده در زمینه ی کانتینرهای خالی به وسیله ی محققان سراسر دنیا، سهم کشور ایران از این تحقیقات نزدیک به صفر است. درادامه خلاصه ای از مطالعات خارجی موجود در این حیطه آورده شده اند.
چونگ و همکاران سال ۲۰۰۲به بررسی تاثیرمدت افق برنامه ریزی بر مدیریت کانتینرهای خالی در شبکه های بین وجهی پرداخته اند.با بهره گرفتن از مدل سازی ریاضی،مدلی ارائه شده است که ضمن اینکه هزینه ها را حداقل می سازد به موقع نیز کانتینر خالی در اختیار مشتری قرار می گیرد.مطالعه ی موردی این پژوهش رود می سی سی پی می باشد.نتایج این پژوهش نشان دهنده ی آن است که با وجود آن که طول افق برنامه ریزی به نوع شبکه های بین وجهی و شرایط آنها بستگی دارد هرچه مدت افق برنامه ریزی بلندمدت تر باشد امکان استفاده از گزینه های ارزان تر (مانند بارج ها) و کم سرعت تر در برنامه ها و دوره های زمانی نزدیکتر بیشتر می شود.
شینتانی و همکارانسال ۲۰۰۵ به طراحی مسیرشبکه های کشتیرانی لاینری کانتینری با در نظر گرفتن کانتینر های خالی پرداخته اند.آنها بیان می کنند که در تمام شیوه های حمل و نقلی حرکت خالی وسیله نقلیه به دلیل عدم توازن بین نقطه ی مبدأ و مقصد وجود دارد.از آنجایی که این حرکت خالی بر مدیریت ناوگان و سراسر لجستیک اثر گذار است اخیرا توجه زیادی به این مساله شده است.این مقاله مساله طراحی مسیر کانتینرها را با در نظر گرفتن دو زیر مساله دنبال می کند.مبحث اول مربوط به کانتینرهای پر و بارگیری شده است و در قسمت دوم به وجود کانتینرهای خالی در کشتی پرداخته می شود به عبارتی برای طراحی شبکه و مسیریابی کشتی های کانتینری به جای جدا کردن کانتینرهای پر و خالی به در نظر گرفتن همزمان وجود کانتینر پر و خالی در کشتی پرداخته شده است و با بهره گرفتن از الگوریتم ژنتیک تعدادی بنادر را به عنوان بندر مقصد معرفی کرده و در عمل به کارگرفتن این روش منجر به کاهش هزینه ها و افزایش درآمد شرکت های کشتیرانی شده است.
لام و همکاران در سال ۲۰۰۷، از برنامه ریزی پویا برای مکان یابی مجدد کانتینرهای خالی استفاده می کنند. یک مدل برای دو سفر و دو بندر ارائه شده است و این مدل به چند سفر و چند بندر قابل بسط می باشد.
ولف و همکارانسال ۲۰۱۲، مساله کانتینرهای خالی را در منطقه ی بالتیک بررسی کرده اند.آنها بیان می کنند که در حالی که در سالهای ۲۰۰۵-۲۰۱۰ میزان سهم جابه جایی کشورهای جهان از کانتینرهای خالی (مانند امارات )۲۰درصد بوده است در منطقه بالتیک ۲۱ تا ۲۶درصد کانتینر خالی جا به جا شده است و راهکارهای زیر را برای حل این مساله ضروری می دانند:
کاهش هزینه های مکان یابی مجدد برای کانتینر خالی شده،استانداردسازی جریان اطلاعات،ردیابی و قابلیت دانستن محل کانتینر،کنترل فرایند عملیات در ترمینال،قیمت گذاری،ادغام های عمودی و افقی،هماهنگی زیر ساخت ها و رو ساخت ها و بررسی موقعیت بازار.
جان و همکاران نیز در سال ۲۰۱۴ یکی از جدیدترین تحقیقات در زمینه ی کانتینرهای خالی را ارائه داده اند. آن ها حرکات و جا به جایی کانتینرهای خالی ۹ کریر بزرگ که ۴۶ درصد سهم بازار را برعهده داشته اند برای هر ماه ثبت کرده اند و بر اساس آمار ثبت شده به این نتیجه رسیده اند که به طور میانگین ۵ تا۱۰ درصد جا به جایی کانتینرهای خالی به وسیله ی همکاری بین خطوط مختلف قابل پوشش است.
۱-۵- اهداف تحقیق:
از انجام این پژوهش اهدف زیر دنبال می شود:

 

    1. هدف اصلی:شناساییو اولویت بندی استراتژی های ممکن در مدیریت کانتینر های خالی در راستای بازگرداندن آنها به چرخه ی اقتصاد و درآمدزایی و کاهش هزینه های شرکت های کشتیرانی در بندر خرمشهر

 

اهدف فرعی:
۱٫شناسایی عوامل مؤثر بر میزان کانتینر های خالی یک بندر
۲٫بررسی میزان و نحو ه ی اثرگذاری عوامل مؤثر شناسایی شده بر تعداد کانتینرهای خالی بندر خرمشهر
۳٫شناسایی چالش ها و مشکلات موجود در مدیریت کانتینرهای خالی موجود در بندر خرمشهر
۱-۶- فرضیه ها/ پیش فرض ها و سوالات تحقیق:
۱-۶-۱-فرضیه ها
با توجه به اینکه این تحقیق از نوع استقرایی می باشد در ابتدا فاقد فرضیه می باشد.
۱-۶-۲-سوالات

 

    1. ترمینال کانتینری خرمشهر چگونه جریان کانتینر های خالی را مدیریت می کند؟

 

    1. چه فاکتورهایی بر تعداد و میزان کانتینر های خالی در بندر موثر است؟

 

    1. مشکلات موجود در زمینه کانتینر های خالی از کجا سرچشمه می گیرند و چه نتایجی به بار می آورند؟

 

۱-۷- مواد و روش انجام تحقیق:
۱-۷-۱- روش انجام تحقیق:
این پژوهش از نظر هدف، پژوهشی کاربردی می باشد و از نظر ماهیت، در دسته ی پژوهش های ترکیبی یا آمیخته قرار می گیرد و از آنجایی که شناسایی عوامل تأثیر گذار در روش تحقیق کیفی پیش نیاز تحلیل داده ها در روش کمی تحقیق می باشد از این رو در دسته ی تحقیقات آمیخته ی اکتشافی جای دارد. بنابراین به منظور جمع آوری اطلاعات بخش کیفی تحقیق در ابتدا با مراجعه به ترمینال کانتینری خرمشهر ضمن مشاهده ی روند مدیریت کانتینرهای خالی و مصاحبه با مسوولان ارشد ترمینال کانتینر در مورد استراتژی این بندر در راستای مدیریت کردن کانتینرهای خالی، اطلاعات جمع آوری می شود و با روش سایپک([۵]SIPOC)شمایی از جریان کانتینر های خالی ترسیم می گردد. هدف از ترسیم نمودار سایپک مشخص نمودن عوامل درگیر و فرایند کانتینرهای خالی در بندر خرمشهر به منظور ساده سازی درک جریان آن می باشد ضمن آنکه پس از ترسیم چنین قالبی،عوامل درگیر در فرایند آن به راحتی شناسایی شده و در این حالت می توان به نقش و مشکلات ایجاد شده توسط عوامل زنجیره ی تأمین آن پرداخت که یکی از اهداف این تحقق می باشد. پس از انجام مصاحبه با مسوولان آگاه از مسأله ی کانتینرهای خالی در صنعت که شناسایی آنان از طریقبه کارگیری روش گلوله ی برفی در بندر خرمشهر و در نهایت تشکیل یک جامعه ی هدف ۱۰ نفره از افراد متخصص و خبره-که مدیران و مسوولان ارشد ترمینال کانتینری خرمشهر و نمایندگی یک شرکت کشتیرانی کانتینری در خرمشهر- می باشند، استراتژی های مدیریتی کانتینرهای خالی در این بندر تعیین شد. همچنین عوامل مؤثر بر میزان کانتینرهای خالی بندر خرمشهر و نحوه ی مدیریت این معضل در سراسر کشورشناسایی گردید و پس از شناسایی عوامل مؤثر در روش کیفی تحقیق به تحلیل های کمّی و آماری پرداخته شد. در بخش کمّی در ابتدا، استراتژی های بندر و کشتیرانی در راستای مدیریت معضل کانتینر خالی با کمک تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP[6]) و اعمال میانگین نظرات ۱۵ نفر ازخبرگان صنعت در کشتیرانی و بندر خرمشهر رتبه بندی گردید.هدف از به کارگیری روش تحلیل سلسله مراتبی اولویت بندی گزینه های مدیریتی موجود برای معضل کانتینرهای خالیبر اساس مقادیر کمّی شده ی عوامل اثرگذار بر نحوه ی مدیریت کانتینرهای خالی همچنین، روشن ساختن علت به کارگیری راه کارهای اجرایی بر اساس مقادیر کمّی می باشد. در آخرین بخش کمّی با به کارگیری نظرات تیمی و به کارگیری تکنیک آنالیز حالات خرابی(FMEA[7]) مشکلات مربوط به هر یک از بخش های حرکت یک کانتینر شناسایی و توسط متصدی بخش مربوطهرتبه دهی گردید. بدین منظور به مسوولان بندری، مدیر شعبه شرکت کشتیرانی کانتینری «هوپاد دریا»، ناظر عملیات و بارشماران، مدیر و رییس ترمینال کانتینرخرمشهر و همچنین صاحبان کالا مراجعه گردید.
۱-۷-۲- روش و ابزار گردآوری اطلاعات:
اطلاعات موجود برای این تحقیق از روش های زیر بدست آمده است:

 

    1. مراجعه مستقیم و مصاحبه با اشخاص متخصص، مجرب و صاحب نظر شامل مدیران، معاونان ومسوولان ترمینال کانتینری بندر خرمشهر و اساتیددانشگاه و صاحب نظران این رشته و نیز استفاده از روش دلفی

 

    1. مطالعات و پژوهش های انجام شده در این زمینه، منابع کتابخانه ای.

 

۱-۷-۳- جامعه آماری و تعداد نمونه
حوزه ی کاری این پژوهش ترمینال کانتینری بندر خرمشهر می باشد. برای دستیابی به استراتژی های مدیریتی این معضل در رابطه با کانتینرهای خالی موجود در بندر خرمشهر، جامعه ی هدفی متشکل از مدیران ارشد و مسوولان این حیطه معرفی گردیدندکه به علت کوچک بودن جامعه از تمامی اعضای جامعه به عنوان نمونه پرسش و مصاحبه به عمل آمد. جامعه و نمونه ی این پژوهش کانتینرهای خالی موجود در بندر خرمشهر می باشد. بنابراین مسوولان و مدیران ارشد ترمینال کانتینری خرمشهر به عنوان مجریان استراتژی های مدیریتی کانتینرهای خالی و شعبه ی خرمشهر کشتیرانی کانتینریهوپاد دریا به عنوان نماینده ی طراحان سناریوی مدیریت کانتینرهای خالی و اساتید خبره و صاحب نظر دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر که تعداد آن ها جمعا ۱۰ نفر می باشد به عنوان جامعه ی مصاحبه شونده انتخاب شدند.در بخش کمّی مربوط به تحلیل سلسله مراتبی برای رتبه بندی استراتژی ها از نظرات ۱۵ نفر از افراد خبره ی صنعت در بندر و کشتیرانی و برای آنالیز حالات خرابی از نظرات۱۲ نفر از خبرگان کمک گرفته شد.
۱-۷-۴-روش تحلیل داده ها:
با بهره گرفتن از روش ساپیک فرایند و عوامل درگیر در بحث کانتینرهای خالی ترسیم می شوند، استراتژی های مربوط به کانتینرهای خالی با تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی رتبه بندی می شوند و با بهره گرفتن از تکنیکآنالیز حالات خرابی مسایل مربوط به این مبحث، علت ها و شدت و نتایج آنها تجزیه و تحلیل می گردند.
۱-۷-۵ جنبه جدید بودن و نوآوری:
ضمن بیان این مطلب که تحقیقات گسترده ای در زمینه ی کانتینر های خالی در ایران صورت نگرفته است و تنها یک پایان نامه ی کارشناسی در سال ۱۳۹۳ در دانشگاه علوم و فنون دریایی به صورت کیفی به ترجمه ی مطالعات خارجی در این زمینه پرداخته است(خسروانی و زارع دوست،۱۳۹۳)، پژوهش حاضر به بررسی شیوه ی مدیریت این مسأله در ترمینال کانتینری خرمشهر می پردازد و با پرسش از خبرگان صنعت حمل و نقل دریایی و استفاده از تکنیک دلفی عوامل تاثیرگذار بر میزان کانتینرهای خالی و نیز مدیریت آنها را بررسی می کند و با روش های فرایند تحلیل سلسله مراتبی و آنالیز حالات خرابی، اطلاعات کیفی را از نقطه نظر کمّی اثبات می کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:38:00 ق.ظ ]




pull-in دینامیکی را برای سوئیچهائی که با یک ولتاژ پله تحریک می شدند مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. هر دو تحقیق به این نتیجه رسیدند که ولتاژ pull-in دینامیکی می تواند به اندازه ۹۱% ولتاژ pull-in استاتیکی باشد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۳ مطالعه ی تئوری تنش کوپل در سیستمهای میکروالکترومکانیکی
شنگ لی[۵۶] و همکارانش [] آنالیز استاتیکی و دینامیکی میکروتیرها را با تئوری گرادیان کرنش الاستیسیته در سال ۲۰۰۹ انجام دادند. آنها با اصل حساب تغییرات معادلات استاتیکی و دینامیکی حاکم بر تیرهای اویلر-برنولی را بر مبنای تئوری گرادیان کرنش الاستیسیته مربوط به Lam بدست آوردند. در ادامه با حل دو مسئله ی مقدار مرزی برای تیرهای یک سر گیر دار، پاسخ تیر نسبت به بارگذاریهای خمشی و همچنین فرکانسهای طبیعی آن را برای هر دو حالت مسئله ی مقدار مرزی ارائه دادند. معادله دیفرانسیل حاکم بر مسئله بر مبنای این تئوری را یک معادله پاره ای مرتبه شش بدست آوردند و با معادله ی حاکم بر تیرها بر مبنای تئوری تنش کوپل اصلاح شده یک معادله پاره ای مرتبه چهار است مقایسه کردند و در نهایت این نتیجه را ارائه دادند که به ازای بار واحد تغییر شکلها در تئوری گرادیان کرنش الاستیسیته نسبت به تئوری تنش کوپل اصلاح شده کمتر است. بنابراین سفتی میکرو تیر در تئوری اولی بیشتر است. وانگ[۵۷] و همکاران [] تاثیر اثرات اندازه را بر روی رفتار مکانیکی میکروتیر تحریک شده با نیروی الکتریکی را با تئوری الاستیسیته گرادیان کرنش انجام دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که وقتی ضخامت تیر در مرتبه پارامترهای مقیاس طولی ماده کاهش می یابد، ولتاژ ناپایداری pull-inاستاتیکی به صورت غیر خطی افزایش می یابد و این اثر در ضخامتهای نزدیک مقیاس های طولی ماده بیشتر و برجسته تر خود را نشان می دهد. . ژائو و همکاران[] معادله دیفرانسیل غیر خطی حاکم بر رفتار میکرو تیر را بر اساس تئوری الاستیسیته گرادیان کرنش استخراج کردند و با ترکیب تئوری گرادیان کرنش و اصل همیلتون تغییر شکل استاتیکی غیر خطی و همچنین مسئله پس-کمانش و ارتعاشات آزاد غیر خطی تیر را تحلیل نمودند. تغییر شکل استاتیکی میکروتیر دو سر گیردار تحت نیروی عرضی و بار بحرانی کمانش و فرکانسهای غیرخطی میکرو تیر دو سر مفصلی با تغییر شکل جانبی اولیه را تحلیل نمودند. آنها به این نتیجه رسیدند که وقتی پارامتر طولی ضخامت با پارامتر طولی داخلی همان مقیاس طولی برابر باشند اثرات اندازه اهمیت ویژه ای می یابند که تئوریهای کلاسیک رفتار ماده را درست پیش بینی نکرده بلکه رفتار چنین سیستمی حتما باید از تئوری مراتب بالاتر الاستیسیته گرادیان کرنش انجام شود.
بخاطر سختی تعیین ثوابت مربوط به اثرات اندازه و رهایی از پیچیدگی معادلات درجه شش، یانگ[۵۸] و همکاران [] در سال ۲۰۰۲ تئوری اصلاح شده ی تنش کوپل[۵۹] را ارائه کردند که تنها با تاثیر یک ثابت اضافی اثرات اندازه را وارد معادلات حرکت کردند. مدل جدید برای خمش تیر اویلر-برنولی با بهره گرفتن از MCST توسط پارک[۶۰] و ژائو[۶۱] [] توسعه یافت. روش حساب تغییرات بر مبنای اصل مینیمم انرژی پتانسیل کل بکار گرفته شد تا مدل جدید فرمولاسیون تیر اویلر-برنولی که شامل یک پارامتر طول مشخصه درونی ماده بود را توسعه دهند. ین[۶۲] و همکارانش [] رفتار استاتیکی میکروتیر تحریک شده با میدان الکتریکی را بر اساس تئوری اصلاح شده ی کوپل تنش بررسی کردند. آنها به این نتیجه رسیدند مقدار ولتاژ pull-in استاتیکی تعیین شده با این تئوری بیشتر از تئوری کلاسیک میباشد و وقتی ضخامت تیر در مقایسه با طول مشخصه -که مربوط به اثرات اندازه ماده می باشد- خیلی بزرگ باشد این تفاوت کمتر شده و نتایج به نتایج تئوری کلاسیک میل می کند. کونگ[۶۳] و همکاران [] مسئله تیرهای اویلر برنولی را از تئوری اصلاح شده ی کوپل تنش تحلیل استاتیکی و دینامیکی نمودند. آنها شرایط مرزی و معادلات حاکم را از ترکیب معادلات پایه با اصل همیلتون استخراج کردند و مسئله مقدار مرزی را برای دو نوع شرایط مرزی (تیر دو سر مفصلی و تیر یکسر گیردار) برای بررسی فرکانس­های طبیعی حل کردند و اثرات اندازه بر رفتار تیر را مورد ارزیابی قرار دادند. تغییر شکل و ولتاژ
pull-in استاتیکی برای میکرو تیر یک سر گیر دار تحت تحریک الکتروستاتیکی بر مبنای تئوری اصلاح شده ی کوپل تنش توسط رهائی فرد[۶۴] و همکارانش [] مورد بررسی قرار گرفت. آنها نتایج بدست آورده شان را با مشاهدات تجربی و نتایج مربوط به تئوری کلاسیک مقایسه کردند و به این نتیجه رسیدند که بکارگیری تئوری کوپل تنش میتواند فاصله ی بین مشاهدات تجربی و نتایج مربوط به تئوری کلاسیک برای مقادیر ولتاژهای pull-in را کاهش دهد.
۲-۴ مطالعه رفتار تیرها و ساختارهای FGM
اخیرا مسایل مربوط به تغییر شکل استاتیکی و دینامیکی تیرهای ساخته شده از مواد متغیر تابعی مورد توجه محققان زیادی قرارگرفته است با توجه به افزایش کاربردشان، آنها به طور گسترده ای در مطالعات تحقیقاتی در بسیاری از زمینه های مهندسی در طول چند سال گذشته دیده می شوند. بنابراین تجزیه و تحلیل رفتار استاتیکی و دینامیکی سازه ها و تیرهای FGM بسیار مهم است و در بسیاری از تحقیقات در مقیاس ماکروسکوپی ملاحظه می شود:
سنکر[۶۵] [] یک راه حل الاستیسیته بر اساس تئوری تیر اویلر- برنولی برای تیرهای FGM در معرض بارهای استاتیک عرضی با فرض اینکه مدول یانگ تیر بصورت نمایی در راستای ضخامت تغییر می کند، ارائه داد. ژنگ ژونگ[۶۶] [] یک راه حل کلی برای تیر FGM یک سرگیردار با تغییرات
درجه بندی شده دلخواه توزیع خواص مواد بر اساس تئوری دوبعدی الاستیسیته ارائه داد. لی[۶۷] [] یک روش جدید یکپارچه برای تجزیه و تحلیل رفتار استاتیکی تیرهای FGM شامل اینرسی دورانی و تغییر شکل برشی ارائه کرد. کاپوریا[۶۸] و همکاران [] یک مدل بر مبنای تئوری زیگزاگ مرتبه سوم برای تیرهای FGM لایه بندی شده در ارتباط با قانون اصلاح شده اختلاط (MROM) برای مدول موثر الاستیسیته از طریق آزمایشات برای پاسخ استاتیکی و ارتعاشی آزاد را معتبر ساختند. آیدوغدو[۶۹] و تسکین[۷۰] [] رفتار ارتعاشات آزاد تیر FG تکیه گاه ساده با بهره گرفتن از تئوری تیر اویلر- برنولی، تئوری تغییر شکل برشی سهموی و تئوری تغییر شکل برشی نمایی بررسی کردند. غریب و همکاران [] بر روی سازه های هوشمند کار کردند و یک راه حل تحلیلی تیرهای FGM با لایه های حسی و محرک پیزوالکتریک ارائه کردند. پیووان[۷۱] و سامپایو[۷۲] [] روی ارتعاشات تیرهای FGM متحرک انعطاف پذیر مطالعه کردند و یک فرمولبندی برای این تیرها بر مبنای تئوری اویلر- برنولی بدست آوردند. ژیانگ[۷۳] و شی[۷۴] [] آنالیز استاتیکی محرکها یا سنسورهای پیزوالکتریک FGM (FGMPM) را تحت هدایت حرارتی یک بعدی مطالعه کردند. ینگ[۷۵] و همکاران [] راه حل دقیقی برای ارتعاش خمشی و آزاد تیرهای FG تکیه داده به یک پایه (فونداسیون) الاستیک به دست آوردند. سینا و همکاران [] یک تئوری تیر جدید متفاوت از تئوری تیر تغییر شکل برشی مرتبه اول سنتی برای آنالیز کردن ارتعاشات آزاد تیرهای FG استفاده کردند. شیمشک[۷۶] و کوجاترک[۷۷] ]-] ارتعاشات آزاد و اجباری تیر FGM را تحت یک بار متمرکز هارمونیک در حال حرکت بررسی کردند و معادله دینامیکی حاکم بر حرکت را با بهره گرفتن از روش انتگرال گیری زمان ضمنی Newmark- حل کردند. همچنین شیمشک [[ فرکانس اساسی تیرهای FG دارای شرایط مرزی مختلف را در چارچوب تئوری های تیر کلاسیک، مرتبه اول و تغییر شکل برشی مرتبه بالاتر آنالیز کرد. خلیلی و همکاران [] یک روش مخلوطی را برای مطالعه رفتار دینامیکی تیرهای FG در معرض بارهای متحرک ارائه کردند. فرمولاسیون های نظری بر مبنای تئوری تیر اویلر- برنولی هستند، و معادلات حاکم بر حرکت سیستم با بهره گرفتن از معادلات لاگرانژ بدست آمدند. ماهی[۷۸] و همکاران [] راه حل دقیقی برای مطالعه ارتعاشات آزاد تیر ساخته شده از مواد FGM متقارن ارائه کردند. فرمولهای مورد استفاده بر مبنای تئوری تغییر شکل برشی یکپارچه مرتبه بالاتر هستند. تیر فرض می شود در ابتدا تحت تنش بوسیله یک افزایش دمایی در راستای ضخامت باشد. تمامی این مقالات مورد بررسی در مقیاس ماکروسکوپی می باشد. حسن یان[۷۹] و همکاران [] ناپایداری های پولین در سیستمهای الکترومکانیکی ساخته شده از مواد FG ناشی از حرارت تولید شده توسط جریان الکتریکی مطالعه کردند. به تازگی، جیا[۸۰] و همکاران [] خصوصیات پولین غیر خطی میکروسوئیچ های ساخته شده از هر دو مواد همگن یا مواد FGM غیر همگن با دو فاز مواد تحت نیروهای الکترواستاتیک و بین مولکولی ترکیبی بررسی کردند. تاثیر ترکیب مواد، نسبت فاصله، نسبت لاغرى، نیروی بین مولکولی، تنش باقیمانده محوری روی ناپایداری پولین نشان داده شد. اصغری و همکاران [] مطالعه ای بر روی رفتار وابسته به اندازه میکروتیرهای FGMs انجام دادند که بر اساس تئوری تنش کوپل اصلاح شده در محدوده الاستیک بصورت تحلیلی انجام شده است.
۲-۵ هدف و ضرورت انجام تحقیق
مطالعه ای در مورد میکرو دماسنج خازنی MEMS بر اساس خیز نوک تیر یک سرگیردار دوفلزی انجام گرفته و معادلات ترمومکانیکی حاکم نتیجه گرفته شد و به صورت تحلیلی حل شد. افزایش دما با تغییرات خازنی یک دنده شانه ای بیان شد. مقایسه نتایج خیز تیر با نتایج موجود، بسیار خوب بود []. مطالعه های در مورد رفتار ترمومکانیکی یک میکروتیر دو لایه ای[] و FGM [] تحت تاثیر فشار الکترواستاتیک غیر خطی و تغییرات دما انجام گرفته اند. معادلات ترموالکتریکی مکانیکی انتگرودیفرانسیلی غیر خطی بر مبنای تئوری تیر اولر- برنولی بدست آمدند و با بهره گرفتن از روش خطی سازی گام به گام و روش دیفرانسیل محدود حل شدند. تاثیر تغییرات دما روی ناپایداری استاتیکی میکروتیر به سبب حالت غیر خطی بوجود آمده با کاربرد نیروهای الکترواستاتیک مورد تحقیق و رسیدگی قرار گرفت. در این مدلها، نشان داده شده همچنانکه دما افزایش می یابد، ولتاژ کاربردی کاهش می یابد. یک سنسور حرارتی کنترل از راه دور[۸۱] بر اساس تیر دولایه ی یک سر گیر دار توسط رضازاده[۸۲] و همکاران [] اخیرا طراحی شده است. سنسور طراحی شده توسط آنها دمای منبع حرارتی را که به طریق تشعشع با میکرو تیر تبادل حرارتی دارد را اندازه گیری می کند.
با کاربرد همزمان تاثیر نیروهای الکترواستاتیک و گشتاور دمایی، پارمترهای pull-in می تواند تغییر کند. با وجود مطالعات زیاد انجام گرفته در زمینه های فوق الذکر، هنوز بررسی اثر تغییرات دمای ناشی از تشعشع روی پایداری میکروتیرها مخصوصا میکروتیرهای FGM که توسط نیروهای الکترواستاتیکی، چه به صورت استاتیکی و چه به صورت دینامیکی، فعال شده اند، خلائی است که در مطالعات انجام گرفته تاکنون به چشم می خورد. این پایان نامه با بهره گرفتن از یک تیر یک سر گیردار FGM به مطالعه استاتیکی و دینامیکی تاثیر این عوامل در رفتار و واکنش سیستمهای MEMS و پایداری آنها می پردازد. این کار توسط استخراج معادلات دیفرانسیلی غیرخطی حاکم بر مساله، خطی سازی آنها و حل معادلات نهائی به صورت عددی و با برنامه نویسی کامپیوتری انجام می گیرد.
مقالاتی که تا کنون به رفتار ترمومکانیکی میکروتیرهای خازنی چند لایه و یا FG پرداخته اند، همگی از تئوریهای کلاسیک استفاده کرده اند و تا کنون از هیچکدام از تئوریهای غیر کلاسیک برای این منظور استفاده نشده است. در این پایان نامه با بکارگیری تئوری اصلاح شده ی تنش کوپل به تحلیل رفتار ترمومکانیکی یک میکروتیر خازنی FG که در معرض شرایط مرزی تشعشع و جابجایی حرارتی است، پرداخته میشود. به منظور اعتبار سنجی، نتایج حاصل با نتایج تئوری کلاسیک مقایسه می شود. پیش بینی میشود با توجه به اینکه تئوری اصلاح شده ی کوپل تنش با وارد کردن طول مشخصه ی ماده در معادلات ساختاری خصوصیات ماده را نیز در نظر می گیرد، نتایج متفاوتی نسبت به تئوری کلاسیک حاصل شود.
فصل سوم
ارائه مدل مورد مطالعه و استخراج معادلات حاکم
۳-۱ معرفی سیستم مورد مطالعه
شماتیک سه بعدی یک میکروتیر یک سر گیر دار خازنی FGM در شکل(۴-۱) نشان داده شده است. میکروتیر از صفحه ای به طول ، عرض و ضخامت تشکیل شده است. میکرو تیر مورد مطالعه توسط فاصله هوائی به ضخامت از صفحه صلب و ثابتی جدا شده است. یک صفحه داغ به طول در سمت بالا و به فاصله ی محدود از تیر به طریق تشعشع حرارتی باعث گرم شدن تیر میشود و یک منبع ولتاژ DC برای ایجاد نیروی الکترواستاتیکی در طول تیر مورد استفاده قرار
می گیرد. نقطه ی مرجع محورهای مختصات کارتزین روی محور مرکزی تیر و در طرف گیردار آن فرض شده است. به صورتیکه، محور در جهت طول، محور در جت عرض و محور در جهت ضخامت (جهت مثبت رو به پایین) در نظر گرفته شده است.

 

   
(الف) (ب)
شکل(۳-۱) : شماتیکی از میکروتیر یکسرگیردار FGM تحت تاثیر تشعشع حرارتی و ولتاژ، (الف) نمای جانبی، (ب) نمای سه بعدی

مدل مورد مطاله تحت بارگذاریهای مختلف به شرح زیر مورد بررسی قرار می گردد:
۱٫ تغییرات دمائی (به دلیل ضریب انبساط حرارتی متغیر در امتداد ضخامت میکروتیر FGM ، تغییرات دما ایجاد خیز می کند).
۲٫ نیروهای الکترواستاتیکی ناشی ازاعمال ولتاژ.
فرض شده است که سطح بالایی از فلز خالص ولی سطح زیرین از مخلوطی از فلز و سرامیک تشکیل شده باشد. همچنین فرض شده است که درصد ماده سرامیک سطح پایینی از ۰% تا ۱۰۰% متغیر است. با ذکر این نکته که درجه بندی مواد فقط در جهت ضخامت تغییر میکند. اگر فرض کنیم که و کسرهای حجمی سرامیک و فلز ی باشند که تیر از آنها ساخته شده است، بدیهی است که:

 

(۳-۱)  

که زیر نویسهای c و m به ترتیب برای سرامیک و فلز در نظر گرفته شده است. به منظور تعیین خواص فیزیکی سطح پایینی ()، از قانون کسر حجمی مواد استفاده شده است []:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:38:00 ق.ظ ]




توجه کارکردگرایی به ساختارهای اجتماعی ایستا و هماهنگ، سبب غفلت این دیدگاه از پرداختن به «تاریخ»، «دگرگونی اجتماعی» و «تضاد» شده است. انتقاد اولی به ناتوانی کارکردگرایی در پرداختن به گذشته و انتقاد دومی به عدم قابلیت این رهیافت در پرداختن به فرایند دگرگونی اجتماعی معاصر و تضاد‌های موجود در جامعه اشاره دارد. انتقادهای ذاتی از دو جهت بنیادی پرده بر می‌دارند: نخست، تأکید تنگ بینانه‌ای کارکردگرایی ساختاری از بررسی بسیاری از قضایا و جنبه‌های مهم جهان اجتماعی ممانعت می کند. دوم، همین تأکید سبب شده که این نظریه کسوت محافظه کارانه را در تن نماید و به نفع طبقه خاص عمل نماید (ریتزر، ۱۳۸۶ : ۳-۱۵۰). http://marefatefarhangi.nashriyat.ir/node/15
اشکال منطقی دوم این مدل، خصلت «همانگویی آن» است، استدلال همان‌گویانه، استدلالی است که در آن نتیجه قضیه، چیزی جز بیان دو باره همان مقدمات نیست. در کارکردگرایی این استدلال چرخه‌ای غالباً به صورت تعریف کل برحسب اجزاء و تعریف اجزاء بر حسب کل مطرح می‌شود. بدین‌سان، نظام اجتماعی از طریق لحاظ ارتباط میان اجزایی سازنده‌ای نظام و اجزاء نظام نیز از طریق جایگاهی که در نظام اجتماعی گسترده‌تر دارند، مشخص می‌شوند. به همین جهت، چرخش دوری در حقیقت هیچکدام از آنها تعریف نشده است (ریتزر، ۱۳۸۶: ۱۵۵).

جورج هربرت مید
مید در «ذهن ، خود و جامعه» کارش را با این فرض رفتارگرایانه واتسون آغاز می کند که روانشناسی اجتماعی با فعالیت مشاهده پذیر سروکار دارد – یعنی کنش و کنش متقابل اجتماعی . اما برخلاف واتسون و رفتارگرایان سنتی تر، مید رفتارگرایی را در دو جهت ذهن و جامعه بسط می دهد (ریتزر، ۱۳۸۶: ۲۷۴).
مید ذهن انسان را بعنوان یک چیز یا پدیده در نظر نمی گرفت بلکه آنرا همچون یک فراگرد اجتماعی می پنداشت. از نظر او، برای آنکه زندگی اجتماعی وجود پیدا کند، لازم است کنشگران نمادهای معنی دار مشترکی داشته باشند. این واقعیت که نمادهای معنی دار اساساً برای همگان معنای یکسانی دارند و در آدمهایی که این نمادها را بکار می برند و نیز کسانی که در برابر آنها واکنش نشان می دهند ، واکنشی یکسان بر می انگیزانند، فراگردهای تفکر و عمل کردن و کنش متقابل را آسان می سازد. مید اهمیت زیادی نیز برای انعطاف پذیری ذهن قائل بود. این انعطاف پذیری گذشته از فراهم کردن مبنایی برای معانی مشترک نمادها، اجازه می دهد که در موقعیت هایی که یک محرک معین معنای یکسانی برای همه افراد درگیر ندارد، کنش متقابل انجام گیرد. آنچه که ما به زبان می آوریم برما و نیز برکسانی که با آنها ارتباط برقرار می کنیم، تاثیر میگذارد. ما ضمن صحبت کردن، و پیش از آنکه طرف ما فرصت واکنش به گفته هایمان را پیدا کند، میتوانیم تشخیص دهیم که گفته های ما احتمالا واکنش مطلوب را در دیگری برمی انگیزد. اگر تشخیص دهیم که گفته های ما واکنشی را که می خواهیم در دیگری برنمی انگیزد، می توانیم خیلی سریع معنای گفته هایمان را برایش توضیح دهیم. در اینجا مید استدلال می نماید که که معنی در اصل نه از ذهن بلکه از موقعیت اجتماعی برمی خیزد. ( پیشین: ۷۷-۲۷۵).
پایان نامه
افکار مید درباره فراگرد تفکر نیز عمیقاً ریشه در جهتگیری رفتارگرایانه اش دارد. از این دیدگاه عامل تعیین کننده در فراگرد تفکر ، توانایی برای پرهیز موقتی از کنش است. آنها پیش از عمل کردن در یک موقعیت، از طریق سبک سنگین کردن راه های گوناگون در ذهنشان ، تصمیم می گیرند که چه عملی را باید انجام دهند. وجود این راه های گوناگون «اعمال گزینش هوشمندانه یا بازاندیشانه را از طریق اتخاذ یک نوع واکنش ممکن در برابر انواع دیگر واکنش ها امکان پذیر میسازد» (پیشین: ۲۷۸). همین امر به انسان این توانایی بی همتا را می بخشد که کنش خود را سازمان داده و آنرا تحت نظارت داشته باشد.
در نظریه کنش متقابل نمایدن به نظر مید انعطاف پذیری یا توانایی واکنش نسبت به خود به همان سان که شخص در برابر دیگران واکنش نشان میدهد «برای تحول ذهن در قالب فراگرد اجتماعی، شرطی ضروری به شمار می آید» . بدین معنا خود مانند ذهن، یک شناخته عینی نیست بلکه فراگرد آگاهانه ای است. دو عنصر بنیادی خود مورد نظر مید من و در من است. در من ، بخشی از خود است که کنشگر از آن آگاهی دارد و در واقع چیزی جز همان ملکه ذهن شدن رویکرد سازمان یافته دیگران یا دیگری تعمیم یافته نیست. در من، نیروهای سازشگری و نظارت اجتماعی را باز می نماید. من بخشی از خود است که کنشگر از آن آگاهی ندارد؛ ما تنها بعد از وقوع عمل از آن با خبر می شویم. من واکنش فوری کنشگر است که به درمن نهیب می زند و دربرابر آن واکنش نشان می دهد. خود، محصول رابطه میان من و درمن است (پیشین: ۲۸۰).
در واقع آنطور که مید می گوید خود دارای دو جنبه است : یکی من مفعولی و دیگری من فاعلی. من مفعولی متضمن هویت اجتماعی مشترک و تبلور ارزش ها، هنجارها و اخلاقیات جامعه است و به عبارتی مرکب از انتظاراتی که فرد می انگارد دیگران نسبت به او دارند. اما من فاعلی متضمن هویت فردی است که در بر گیرنده آزادی و اختیار فرد و واکنشی است که او نسبت به طرز تلقی دیگران ازخود نشان می دهد (پورجبلی،۱۳۸۰: ۷۳).
لازم است در پایان خاطر نشان شود برخی جامعه شناسان نقدهایی نیز بر این نظریه داشته اند که نباید از نظر دور داشت. ازجمله اینکه این نظریه بر وضع کنونى به جاى گذشته و ساخت اجتماعى تأکید مى‏کند. در این دیدگاه، توجه به تاریخ به معناى ملاحظه عمل در جریان تحولات گذشته موردنظر نمى‏باشد. به بیان دیگر، این نظریه توجهى به بینش‏ها، باورها، عقاید و ارزش‏هایى که در گذشته در فرد شکل گرفته و در رفتار الان فرد مؤثر است نمى‏کند.
از انتقادهاى مهم دیگرى که بر نظریه کنش متقابل وارد مى‏شود این است که بیش از حد در سطح فرایندهاى خرد متمرکز مى‏گردد. طرفداران این نظریه در پرداختن به ساخت‏ها و فرایندهاى بزرگ‏تر با دشوارى روبه‏رو هستند و در تجزیه و تحلیل‏هاى متکى بر فرد، ساخت‏هاى جامعه را عملاً نادیده مى‏گیرند، در حالى که در این شیوه کار، نهادهاى جامعه ممکن است پشتوانه کنش متقابل تلقى شوند، لیکن نظام جامعه و ساخت‏هاى موجود در آن در این نظریه موجودیتى غیرملموس دارند. چگونه مى‏توان این ادعا را که زندگى اجتماعى صرفا چیزى بجز تعاریف افراد نیست پذیرفت و ساخت‏ها را نادیده گرفت؟ در حالى که حیات اجتماعى، ساختار گروه‏ها، قشرها، طبقات و نهادها در رفتار انسان نقش دارند
انتقاد دیگر به این نظریه در مورد روش تحقیق است و به این صورت بیان مى‏شود که جریان اصلى کنش متقابل نمادین، فنون علمى متعارف را بیش از حد نادیده گرفته است. براى مثال، کیفى بودن محتواى آگاهى به معناى آن نیست که تجلى خارجى آن را نتوان ضبط، طبقه‏بندى و یا محاسبه کرد و یا مفاهیمى مانند «خود، من فاعلى و وضعیت» را به صورت تجربى نمى‏توان بررسى کرد. به بیان دیگر، تعامل‏گرایى نمادین، تجربى و عینى نیست؛ یعنى فرد نمى‏تواند مفاهیم آن را به واحدهاى قابل مشاهده و تحقیق تبدیل کند و چون قابل مشاهده و آزمایش نیست، نمى‏توان درک کاملى را از رفتار روزمره به دست آورد و در یک جمله، بعضى از منتقدان معتقدند: نظریه کنش متقابل نمادین بیشتر فلسفه اجتماعى است تا یک نظریه جامعه‏شناختى.در این نظریه، از آن‏رو که حقیقت را امر ثابتى نمى‏دانند، معتقدند: حقیقت در جهان واقعى وجود ندارد، بلکه در ضمن عملکرد ما در جهان ساخته مى‏شود. بنابراین، بر طبق این مبناى معرفت‏شناختى حقیقت ثابت نیست و ممکن است بر اثر کنش‏هاى متقابل بین افراد حقایق متعددى در یک مسئله به وجود آید، و این منجر به نسبیت و پلورالیزم معرفتى مى‏شود.

اروینگ گافمن
کارمهم دیگری که درباره خود انجام گرفته ، نمود خود در زندگی روزانه (۱۹۵۹) اثر اروینگ گافمن است. مفهومی که گافمن از خود دارد، سخت تحت تاثیر افکار مید است. به گفته گافمن ما نباید تحت تاثیر فراز و نشیبها قرار گیریم. آدمها برای نگهداشت تصویر ثابتی از خود، برای مخاطبان اجتماعیشان اجرای نقش می کنند. او خود را در تملک کنشگر نمی انگارد، بلکه آنرا محصولی از کنش متقابل نمایشی میان کنشگر و حضارش می انگارد (ریتزر، ۱۳۸۶: ۲۹۱).
گافمن چنین می پنداشت که افراد در هنگام کنش متقابل ، می کوشند جنبه ای از خود را نمایش دهند که مورد پذیرش دیگران باشد. اما کنشگران حتی در حین انجام این عمل می دانند که حضارشان ممکن است در اجرای نقش آنها اختلال ایجاد کنند. به همین دلیل کنشگران نیاز به نظارت بر حضار را احساس می کنند، بویژه مراقب عناصری اند که ممکن است اخلالگر باشند. کنشگران امیدوارند که خودی را که به حضار نشان می دهند، به اندازه ای نیرومند باشد که آنها را به همان سان که خودشان میخواهند، نمایش دهد. انها همچنین امیدوارند که نمایش آنها حضارشان را وادارد تا داوطلبانه به دلخواه آنها عمل کنند. گافمن این علاقه اصلی را بعنوان مدیریت تاثیرگذاری مطرح کرد (پیشین:۲۹۲).
گافمن به دنبال این قیاس نمایشی، از جلوی صحنه صحبت می کند. جلوی صحنه، آن بخشی از اجرای نقش است که معمولا بصورتی ثابت و عمومی اجرا می شود تا موقعیت را برای کسانی که نمایش را می بینند مشخص کند. وی استدلال می کند که جلوی صحنه ها گرایش به نهادمند شدن دارند تا آنکه بازنمودهای جمعی در مورد آنچه که باید دریک صحنه معین پیش آید، پدیدار گردد. در ادامه او می گوید از آنجا که بیشتر انسانها می کوشند تا تصویری آرمانی از خودشان در جلوی صحنه به نمایش گذارند، به ناگزیر احساس می کنند که ضمن اجرای نقشهایشان باید چیزهایی را پنهان نمایند. نخست آنکه کنشگران می کوشند تا لذت های پنهانیشان را قبل از اجرای نقش و نیز در زندگی گذشته شان که با ایفای نقش آنها سازگار نیست، از چشم حضار پوشیده دارند. دوم آنکه کنشگران می کوشند خطاهایی را که ضمن آمادگی برای اجرای نقش مرتکب شده اند و نیز کارهایی را که برای تصحیح این خطاها انجام داده اند از دید حضار پنهان سازند. سوم آنکه کنشگران لازم می بینند که تنها محصول نهایی کارشان را نمایش دهند و سعی می کنند فراگرد لازم برای تولید محصول را پنهان نگه دارند. چهارم آنکه ممکن است لازم ببینند که کارهای کثیفی را که برای تهیه محصول نهایی انجام گرفته است از دید حضار مخفی نمایند. پنجم آنکه کنشگران ممکن است ضمن اجرای یک نقش معین معیارهای معینی را ندیده بگیرند. سرانجام اینکه کنشگران ممکن است تشخیص دهند که پنهان کردن توهینها، تحقیرها و بند و بستهایی که برای عملی شدن نقش شان انجام داده اند، ضرورت دارد. بیشتر کنشگران در پنهان نگه داشتن یک چنین واقعیت هایی از چشم حضار، عمیقاً ذینفعند (پیشین: ۲۹۳).
جنبه دیگر نمایش جلوی صحنه این است که کنشگران غالباً می کوشند این برداشت را به حضارشان القا کنند که به آنها بسیار بیشتر از آنچه که واقعاً هستند، نزدیکند. برای مثال آنها ممکن است این برداشت را در حضار تقویت کنند که نقشی را که دارند در همان لحظه اجرا می کنند، تنها نقششان و یا مهمترین نقش زندگی آنهاست. کنشگران برای القای این برداشت باید مطمئن باشند که حضارشان چندان از صحنه دورند که متوجه دروغ بودن اجرای نقش آنها نمی شوند. به استدلال گافمن حتی اگر دروغ بودن آنها آشکار هم شود، خود حضار ممکن است چنان خودشان را با این دروغ تطبیق دهند که تصویر آرمانیشان از بازیگر مخدوش نگردد (پیشین: ۲۹۴).
گافمن، بازیگران و مخاطبان هردو را خالق معنی بازی و اجرای نمایش می داند، اعم از اینکه نمایش در وضعیت رو در رو رخ دهد، یا در وضعیت رسانه ای شده. بنابراین نمایش ها همانند اظهار-پاسخ، معمولاً ویژگی گفتگویی دارند. گفتگو ویژگی آئینیِ تعاملات اجتماعی در وضعیتهای رسانه ای شده و رودر روست. وی بخش اعظم زندگی اجتماعی روزمره را عبارت از خرده مبادلات آئینی (مثلاً تعارفات و تهنیتها) می داند که در آن، مردم بر هویت های خویش بعنوان موجودات انسانی از نو تاکید می کنند (اسمیت، ۱۳۸۳: ۱۰۶ به نقل از مهدی زاده، ۱۳۸۹: ۱۲۱).
در ارزیابی این نظریه و از جمله انتقاداتی که به گافمن وارد شده است باید گفت که «خودی» که گافمن در نظریاتش بدان اشاره دارد هرگز دارای خویشتن حقیقی نیست، بلکه مجموعهای از خودهای متغیر است که سعی دارد خود را با موقعیتهای مختلف سازگار کند. در نظر گافمن، فرد واقعاً فرد نیست بلکه دائماً تحت تأثیر دیگران است و از موقعیتی به موقعیت دیگر رنگ عوض میکند و خود را در نقاب پنهان میسازد. شخص در صحنه نمایش زیر پوشش نقاب، دورو است و در صحنه اجتماعی نیز همگی دورو هستند.
با تطبیق این نظریه بر موضوع مطالعه مشاهده می شود که استفاده کننده تلفن همراه در حال مکالمه بطور همزمان در دو فضا قرار دارد: فضایی که بصورت فیزیکی در آن حضور دارد و فضای مجازی مکالمه. هنگامی که موبایل زنگ میزند شخص آگاهانه یا ناخودآگاه تصمیم می گیرد با کدام چهره جواب دهد: چهره ای که مطابق با فضای فیزیکی اوست یا چهره ای که مطابق با فضای مکالمه است. کشمکش مهمتر میان ضرورت های رفتاری این دو فضاست که تصمیم گیری در مورد آن دشوار است. ممکن است رفتار نامطبق با موقعیت فیزیکی شخص، بنظر اطرافیان او نامعقول برسد. ممکن است شخص به دلیل احترام به فضای مکالمه، از هنجارهای محیط فیزیکی پیرامون خود تخطی کند. ارتباطات متنی از طریق پیام کوتاه می تواند در چنین مواقعی نوعی راه حل باشد، زیرا در معرض دید همگان نیست. میتوان در فضای ارتباط متنی، بدون جلب توجه دیگران، بسیار متفاوت از فضای محیط عمل کرد (ذکایی، ۱۳۸۸: ۱۲۵).

نظریات جدید پیامدهای فناوری های ارتباطی
هربرت مارکوزه
مارکوزه در کتاب انسان تک ساحتی تحت عنوان منطق سلطه از عقلانیت تکنولوژیکی بحث می کند. از نظر او و دیگر اعضاء مکتب فرانکفورت تسلط بر طبیعت از طریق دانش و تکنولوژی، شکل جدیدی از تسلط بر بشریت را ضروری میسازد. جامعه جدید خودبخود در اثر تکنولوژیکی شدن امور و روابط که به بهره برداری مادی بیشتر انسان می انجامد توسعه می یابد. با تعبیر مارکوزه و دیگران از ایده سلطه عقلانیت تکنولوژیکی است که میتوان به شباهت بسیاری بین آراء مارکوزه و عقلانیت ماکس وبر اشاره نمود ( آزاد ارمکی، ۱۳۷۶: ۱۴۹).
او می‌گوید، تکنولوژی تا آن‌جا پیش‌ رفته و توسعه یافته که توانسته است، مناسبات و روابط اجتماعی تازه‌ای را جایگزین کند و این تأثیر تا اندازه‌ای‌ توتالیتاریستی پیش رفته و مفهوم بی‌طرفی‌ تکنولوژی را بی‌معنا کرده است؛ زیرا امروزه دیگر جامعه‌ تکنولوژیک به‌ معنای جامعه‌ای برخوردار از تکنولوژی‌ نیست، بلکه به معنای جامعه‌ای حاوی‌ یک سیستم است، سیستمی که به زندگی‌ انسان شکل دلخواه خود را تحمیل‌ می‌کند (نجفی،۱۳۸۲: ۹).
مارکوزه اشاره دارد: تکنولوژی در برقراری اشکال تازه نظارت و روابط اجتماعی، با اثرات و نتایج روزافزون پیروز شده و تا آن پایه در گرایش توتالیتاریستی خود پیش رفته که حتی کشورهای توسعه نیافته و غیر صنعتی را در خود گرفته است. از نظر مارکوزه تکنولوژی تعیین کننده ساختار جامعه است: از رهگذر تکنولوژی، فرایندهای فرهنگ، سیاست و اقتصاد درهم می آمیزند و سیستمی بوجود می آورند که با دخالت در شئون زندگانیشان، انسانها را می بلعد و هرجهشی را واپس می زند. از نظر او سیطره تکنولوژی به حاکمیت و نفوذ سیاسی مبدل می شود. از طرف دیگر رفاه و مصرف گرایی در جامعه صنعتی، عاملی در فرمانبرداری و رام کردن طبقه کارگر و جنبش کارگری و در نتیجه نفی تضاد طبقاتی شده است (آزاد ارمکی،۱۳۷۶: ۱۴۹).
مارکوزه استدلال‌ می‌کند که آزادی بیان و تسامح و تساهل در دموکراسی‌های غربی فریبی بیش نیست. در این جوامع، به مخالفان،آزادی بیان‌ داده می‌شود، اما آزادی بیان تأثیر چندانی‌ بر جامعه ندارد؛ زیرا از یک‌سو شیوه‌ها و ابزار عقیده‌ی آنان چنان اندک است که‌ بازتابی نمی‌یابد و دیگر این‌که اکثریت‌ مردم چنان در سلطه‌ی نظام حاکم هستند و چنان با دستگاه آمیخته شده‌اند که معنی و مفهوم سخنان مخالف را درنمی‌یابند.
به عقیده‌ مارکوزه، نظام تکنولوژیک‌ غرب دارای آن توانایی شده است که‌ مخالفان خود را به داخل نظام جذب و هضم کند. جامعه‌ صنعتی این توانایی را در به وجود آوردن نیازهای دروغین در افراد و سپس ارضای آن نیازهای دروغین به‌ گونه‌ای که اشخاص را وابسته‌ی خود کند، به دست آورده است.در چنین‌ روندی، جامعه‌ سرمایه‌داری چنان‌ نیروی ادراک فرد را درهم شکسته است‌ که فرد غربی نیازهای راستین خود را با آن‌چه جامعه بر او تحمیل کرده است، از هم نمی‌تواند تمیز دهد. بشر در جوامع‌ صنعتی پیشرفته سرشتی گرفته می‌یابد به‌ نحوی که خواسته‌ها و نیازهایش هم‌رنگ‌ جامعه‌ خود می‌شود و جز معدودی، بیشتر افراد نمی‌توانند نیازهای واقعی‌ خود را درک کنند. این طبقه کنش‌پذیر و بی‌اراده، برخلاف پیش‌گویی مارکس‌ طبقه‌ کارگر را نیز دربر نمی‌گیرد؛ زیرا طبقه‌ کارگر نیز نیازی حیاتی در دگرگونی جامعه ندارد ( نجفی، ۱۳۸۲: ۱۰).
از دیدگاه مارکوزه، از جمله عواملی که نیازهای کاذب را می‌توان براساس آن شناسایی کرد، چنین‌ است: مصرف، مطابق با تبلیغ آگهی‌های‌ تجارتی و بازرگانی، دوست داشتن و تنفر از هرآن‌چه دیگران دوست یا دشمنش‌ می‌دارند و نیازهایی که در نقش و محتوای‌ آنان، خود فرد دخالتی ندارد و توسعه و تأمین آن در اختیار آدم نیست. جامعه‌‌ صنعتی، به سبب توانایی در تولید انبوه و تدارک رفاه، می‌تواند نیاز واقعی آدم را غیرضروری و ویرانی را آبادانی جلوه‌ دهد.این‌ جامعه می‌تواند آدمی را به‌ موجودی سطحی و مبتذل تبدیل کند و آنان‌ را از خود بیگانه گرداند. چنین است که‌ انسان‌ها امروزه در غرب به واسطه‌ قدرت در خرید و فروش کالاها، ارزش‌یابی می‌شوند و ارزش هر شخص‌ را با مارک ماشین، تلویزیون و اندازه‌ی‌ خانه و…آن‌ها می‌سنجند. مقام و منزلت‌ انسانی و شأن و شخصیت آدمی در سیستم‌ سرمایه‌داری مورد بی‌حرمتی قرار می‌گیرد و در چنین جامعه‌ای ارزش‌های‌ مادی‌گرایانه، روحیه‌ی مصرفی، ارزش‌ یافتن بیش از حد وحصر فناوری و… مقصرند ( پیشین: ۱۰).
دراین‌جامعه، فناوری و سلطه‌ صنعت، فرد را ناچار می‌کند بیش از حد نیاز خود کار کند تا سطح تولید را بالا نگاه‌ دارد و حتی اوقات فراغت خود را کاهش‌ دهد و شبانه‌روز کار کند تا مطابق‌ معیارهای جامعه صنعتی باشد و این‌ همان «ازخودبیگانگی» است. در روند این«ازخودبیگانگی»،سیستم‌ به شکلی توتالیتری تمامی افراد جامعه را همسان و یک شکل می‌کند؛ یعنی‌ الگوهایی عام و فراگیر را تحمیل می‌کند. مارکوزه اشاره می‌کند که در غرب،کارگر و کارفرما هردو یک روزنامه می‌خوانند؛ غنی و فقیر همه یک نوع برنامه‌ی‌ تلویزیونی را می‌پسندند؛ شکل لباس‌ پوشیدن و آرایش دختر یک کارفرما با یک‌ دختر ماشین‌نویس یکسان است؛ سیاه‌پوستانی یافت می‌شوند که اتومبیل‌ کادیلاک دارند.اما همه‌ی این‌ها به معنای‌ از بین رفتن طبقات نیست، بلکه گونه‌ای‌ همسان‌سازی در الگوهای جامعه است و نشان می‌دهد نفوذ و دخالت سیستم در زندگی فردفرد آدم‌ها تا چه حد گسترده و عمیق است (پیشین).
ابزار کار جامعه‌ی صنعتی مدرن در این‌ یکسان‌سازی، وسایل ارتباط همگانی‌ است. رسانه‌های گروهی به گونه‌ای پنهان‌ هنر، سیاست، مذهب، فلسفه و تجارت را در غرب یک دست کرده‌اند و تمامی این‌ عوامل را با سیستم تکنولوژیک هماهنگ‌ ساخته‌اند. ازاین‌رو حتی فرهنگ نیز به‌ ابتذال کشیده و بدل به کالاهای روزمره‌ شده است ( پیشین: ۱۱).

پیر بوردیو
آثار بوردیو در مجموع از یک نظریه پایه ای منشاء می گیرند: این که جامعه بیش از هرچیز یک نظام سلطه است که سازوکارهای بیشماری را به راه می اندازد تا بتواند خود را بازتولید کند. او در چارچوب این نظریه بنیادین، بیش از هر چیز دست به ایجاد مفاهیمی کلیدی می زند و سپس این نظریه و مفاهیم را در حوزه های گوناگون حیات اجتماعی به کار میگیرد و با بهره گرفتن از روش های تجربی و بدون توسل به تعبیر و تفسیرهای صرفاً ذهنی، نشان می دهد که آنچه در امر اجتماعی ظاهراً گویای خودانگیختگی ها و طبیعی بودن هاست در حقیقت از سازوکارهای مشخصی ریشه می گیرد. بنابراین ما نه فقط در عرصه هایی همچون مناسبات اقتصادی، با گروه های سلطه گر و زیر سلطه روبرو هستیم بلکه در بسیاری عرصه های دیگر نیز برای نمونه روابط میان مردان و زنان، روابط آکادمیک، عرصه مطبوعات و رادیو و تلویزیون و … نیز با همین نوع رابطه سروکار داریم. بنابر نظریه بوردیویی، در همه این موارد بازتولید نظام های اجتماعی براساس درونی کردن روابط سلطه در ذهن و کالبد بازیگران اجتماعی انجام گرفته و نظام ها می توانند بصورت نامحدودی تداوم یابند (فکوهی، ۱۳۸۴ : ۱۴۴). مهمترین مفاهیم کلیدی بوردیو عبارتند از:
میدان: میدان در نظریه بوردیو، پهنه اجتماعی کم و بیش محمدودی است که در آن تعداد زیادی از بازیگران یا کنشگران اجتماعی با منش ها و ویژگی های تعریف شده و توانایی های سرمایه ای وارد عمل می شوند و به رقابت، همگرایی یا مبارزه با یکدیگر می پردازند تا بتوانند به حداکثر امتیازهای ممکن دست یابند. واژه میدان در حیطه های ادبی، هنری، سیاسی، دینی ، پزشکی و علمی به کارگرفته شده است. ازینرو جامعه از تعداد بی شماری میدان تشکیل شده است؛ میدان دانشگاهی، میدان هنری، میدان رسانه ها و … (پیشین: ۱۴۵).
از نظر بوردیو، میدان جزئی از جهان اجتماعی است که به طور مستقل عمل می کند. یعنی قوانین و الزام های خاص خود را دارد. کسی که به محیطی ( سیاسی، هنری، فکری) وارد می شود، باید به نشانه ها و قواعد داخلی آن تسلط داشته باشد و اگر چنین نباشد به سرعت از بازی خارج می شود .
به هر ترتیب میدان در کار بوردیو به عنوان فضای ساختمندی از جایگا ها به کار رفته است و بطور اساسی در جوامع پیشرفته، افراد با فضای اجتماعی یکپارچه روبرو نیستند، بلکه مدرن شدن از نظر بوردیو تا حد زیادی به تفکیک و استقلال یابی میدان های اجتماعی بستگی دارد. از اینرو نظریه میدان جدای از بنیادهای فیزیکی و فلسفی اش ، ناظر بر فرایند روزافزون تمایز در جهان جدید است. دورکیم از نخستین کسانی است که بر این فرایند در قالب تقسیم کار اجتماعی توجه نمده است (جمشیدیها ، ۱۳۸۶: ۱۹).
منش (عادت واره یا هابیتوس): مجموعه ای از قابلیت ها که فرد در طول زندگی خود ، آنها را درونی کرده و در حقیقت به طبیعتی ثانویه برای خویش تبدیل می کند به گونه ای که فرد بدون آنک الزماً آگاه باشد بر اساس آنها عمل می کند ( فکوهی، ۱۳۸۴: ۱۴۶). منش به معنای ذهنیت اجتماعی شده و درونی شده اجتماعی است، پس متفاوت از مفهوم عادت است. درواقع ترکیبی پیچیده از عین و ذهن اجتماعی برای ساختن شخصیت افراد است که هر شخصی را از دیگری متمایز می کند. بوردیو از این راه می خواهد میان عین و ذهن رابطه برقرار کند و منش فرد را هدایت می کند که چطور در سیستم اجتماعی رفتار کند.
منش قبل از هر چیز نتیجه یادگیری است که بصورت ناخودآگاه درآمده و سپس به شکل استعداد ظاهراً طبیعی برای تحول آزاد در محیط جلوه می کند. برای مثال، موسیقی دان نمی تواند بی مقدمه و آزادانه از ساز خود، نوایی بیرون دهد، مگر آنکه مدتهای زیادی سلسله نتها را تمرین کرده باشد و قواعد تصنیف و آهنگ را آموخته باشد. همچنین کار هر تلاشگری، نتیجه دشواری ها و ساختارهایی است که عمیقاً بر ذهن آنان نشسته و درونی شده است ( دورتیه، ۱۳۸۱: ۲۲۹).
سرمایه: سرمایه در نظر بوردیو به هر نوع قابلیت، مهارت و توانایی اطلاق می شود که فرد می تواند در جامعه بصورت انتسابی یا اکتسابی به آن دست یابد و از آن در روابطش با سایر افراد و گروه ها برای پیشبرد موقعیت خود بهره برد (فکوهی، ۱۳۸۴: ۱۴۵). می توان گفت که سرمایه همان امتیازهای اجتماعی است که افراد بر سر آنها رقابت می کنند. سرمایه می تواند اقتصادی (ثروت)، اجتماعی (مجموعه روابط و پیوندهای قابل استفاده)، فرهنگی که به مفهوم سبک زندگی وبر نزدیک است، مانند تحصیلات و یا حتی نمادین (پرستیژ و کاریزما) که فرد آنها را بکار می گیرد تا به سطوح دیگر سرمایه خود مشروعیت دهد. در مجموع سرمایه ها یک سرمایه کل را برای هر فرد یا گروه اجتماعی می سازند که موقعیت آنها را در جامعه مشخص می کند .
تمایز (تشخص): تمایز به معنای مجموعه تفاوتهایی است که بدلیل موقعیت شان وسهم شان از سرمایه های انتسابی و اکتسابی و میدان های زندگی شان به آن گرایش پیدا می کنند.
بوردیو در کتاب تمایز نشان می دهد و ثابت می کند که چگونه می توان میان حوزه هایی چون ورزش، غذا، لباس، سلایق هنری و… از یک سو و وضعیت اجتماعی افراد از سوی دیگر رابطه منطقی برقرار کرد. او نشان می دهد در جامعه ای مانند فرانسه در میدان قدرت با عملکردها و سبکهای زندگی ای سروکارداریم که سرگرمی های مورد علاقه آنها اسکی روی آب، تنیس، اسب سواری، شطرنج، پیانو و… است در حالیکه در طیف مقابل ماهی گیری و نواختن و شنیدن دیگر انواع موسیقی سروکار داریم (فکوهی، ۱۳۸۴:۱۴۶).
خشونت نمادین: خشونت نمادین یا قدرت نمادین یک پتانسیل و امکان اعمال قدرت یا خشونت است که سبب می شود افراد به شدت رفتارهای خود را کنترل کرده و خود را با منشأ بروز آن خشونت هماهنگ کنند. به بیان دیگر خشونتی آرام و پنهان است که با هم داستانی کسی انجام می گیرد که هدف این خشونت قرار دارد. این نوع خشونت، جسم را نشانه نمی گیرد بلکه ذهن را بکار می گیرد (دورتیه، ۱۳۸۱: ۲۳۰). در دیدگاه بوردیو این مفهوم با مفهوم سرمایه نمادین پیوند کاملی دارد. بطور عمده، خشونت نمادین از راه درونی کردن نظام سلطه انجام می گیرد که در آن، کسی که اعمال سلطه می کند و کسی که زیر سلطه قرار دارد هردو ممکن است بصورتی ناخودآگاه نظام سلطه را چنان درونی کنند که بصورت خودکار در حرکت های روزمره در انتخابها و در تمام ابعاد زندگی شان آن را دائماً تولید و بازتولید کنند (فکوهی، ۱۳۸۴: ۱۴۶).
به این ترتیب بوردیو طرفدار موضعی است که در عین ساختارگرا بودن، عوامل انسانی را نیز در نظر داشته باشد. این هدف، او را که در زمان دانشجویی ، تحت تسلط اگزیستانسیالیسم سارتر قرار داشت، بسوی موضع ذهنیت گرایانه کشاند. از طرف دیگر، پدیده شناسی، نظریه کنش متقابل نمادین و روش شناسی مردمنگارانه، نمونه های ذهنیت گرایی به شمار می آید که بر نحوه تامل، تبیین و بازنمود جهان اجتماعی، از سوی کنشگران تاکید می کند و آن ساختارهای اجتماعی را که این فراگردها در آن وجود دارند، نادیده می گیرند. به نظر بوردیو، این نظریه ها، ساختارها را به حساب نمی آورند. از این رو برخلاف این دو دسته، او بر رابطه دیالکتیکی میان ساختارهای عینی و پدیده های ذهنی تاکید می کند و برای دوری جستن از تعارض میان آنها، بر عملکرد تاکید می کند که بنظر او، پیامد رابطه دیالکتیکی میان ساختار و عاملیت است. عملکردها بگونه عینی تعیین نمی شوند، اما با این حال، محصول اراده آزاد هم نیستند. او بخاطر علاقه اش به رابطه دیالکتیکی میان ساختار و شیوه ساخت واقعیت اجتماعی از سوی انسانها، به جهتگیری نظری اش، عنوان ساختارگرایی ساخت گرایانه یا ساختارگرایی تکوینی می دهد. از دیدگاه او، ساختارها تعیین کننده ادراک و ساخت هستند که در جهان اجتماعی رخ می دهند (ریتزر، ۱۳۸۶ : ۷۲۰-۷۱۵).
در ارزیابی این نظریه لازم به ذکر است به نظر برخی از صاحب نظران، در جامعه شناسی بوردیو تحلیل دگرگونی های اجتماعی وجود ندارد و از این رو این یک جامعه شناسی ایستا است.ضمن آنکه در بطن اندیشه بوردیو پارادوکسی وجود دارد که جا را برای تناقضات باز می گذارد. بوردیو از یک سو اهمیت فرهنگ را باز می شناسد و بر صورت نمادین در نظم و در عمل تأکید می کند، اما از سوی دیگر عمیقاً ماتریالیست و دترمینیست است (توسلی (ب)، ۱۳۸۳: ۲۵).
۲-۵-۳- آنتونی گیدنز

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:38:00 ق.ظ ]




۳

 

۴

 

۵

 

 

 

منبع: سرمد, بازرگان و حجازی, (۱۳۸۸)
در این تحقیق پرسشنامه شامل ۲ بخش عمده است:
نامه همراه: در این قسمت هدف از گردآوری داده‌ها بوسیله پرسشنامه و ضرورت همکاری پاسخ‌دهنده در عرضه داده‌های مورد نیاز، بیان شده است. برای این منظور بر با ارزش بودن داده‌های حاصل از پرسشنامه تأکید گردیده تا پاسخ‌دهنده به‌طور مناسب پاسخ سئوالها را عرضه کند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
سئوال‌های (گویه‌ها) پرسشنامه: این بخش از پرسشنامه شامل ۲ قسمت است:
الف) سئوالات عمومی: در سئوالات عمومی سعی شده است که اطلاعات کلی و جمعیت شناختی در رابطه با پاسخ‌دهندگان جمع‌ آوری گردد این بخش شامل ۴ سئوال است.
ب) سئوالات تخصصی: این بخش شامل ۴۱ سؤال است. در طراحی این قسمت سعی گردیده است که پرسشنامه تا حد ممکن کوتاه بوده و به آسانی قابل فهم باشد، و از ارائه سئوالهای منفی پرهیز شود. برای طراحی این بخش از طیف پنج گزینه‌ای لیکرت استفاده گردیده است که یکی از رایج‌ترین مقیاسهای اندازه‌گیری به شمار می‌رود. شکل کلی و امتیاز بندی این طیف به‌صورت ذیل است:
شکل کلی: کاملاً مخالفم – مخالفم – تا حدودی – موافقم – کاملاً موافقم
امتیاز بندی: ۱ ۲ ۳ ۴ ۵
برای این منظور براساس متغیرهای مورد بررسی ۴۱ سؤال پنج گزینه‌ای تدوین شده است که در جدول ذیل تقسیم‌بندی سئوالات براساس متغیرها ارائه گردیده است.
جدول ۳-۳. ترکیب سوا لات و شاخصهای پرسشنامه

 

 

تعداد
سوا لات

 

شماره
سوا لات

 

سوا لات

 

گویه

 

متغیر

 

ردیف

 

 

 

۳

 

۳ - ۱

 

من بیشتر از مقداری که برنامه‌ریزی کرده بودم پول خرج کردم.
من بیشتر از مقداری که برنامه‌ریزی کرده بودم خرید کردم.
ازنظر مالی, بیشتر از مقدار برنامه‌ریزی شده هزینه نمودم.

 

خرید ناگهانی

 

خرید ناگهانی

 

۱

 

 

 

۵

 

۴۱ - ۳۷

 

یک فرد نبایستی بدون در نظر گرفتن خیر و رفاه گروه تنها به دنبال اهداف خودش باشد
برای فرد مهم است که وفاداری و احساس وظیفه افراد در گروه را تشویق نماید.
این که فرد کار کند تا مورد قبول گروه باشد از اهمیت بیشتری برخوردار است
تا این که کار مورد قبول خودش باشد.
پاداش های فردی نسبت به رفاه گروهی از اهمیت کم تری برخوردار است.
موفقیت گروه مهم تر از موفقیت فردی است.

 

جمع‌گرایی و
فردگرایی

 

عامل فرهنگی

 

۲

 

 

 

۱۲

 

۳۶ - ۲۵

 

آخرین نفر در بین دوستان هستم که به دنبال خرید کالاهای جدید می روم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:37:00 ق.ظ ]