کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



کنندگان کمک می کرد تا محصولاتی را که دوستان آنها پیشنهاد می کردند، شناسایی کنند و یا محصولاتی را که قبلاً امتحان کرده و از آن رضایت داشتند، مجدداً خریداری کنند. بنابراین کارکرد واقعی برند برای آنان یک عامل تسهیل کننده انتخاب بود (بیکر،۱۹۹۹،ص۳۷۶).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
در نیمه دوم قرن ۱۹ بود که استفاده از برند به عنوان وسیله پیشرفته ی بازاریابی تکامل پیدا کرد. انقلاب صنعتی و سیستم های جدید ارتباطی این امکان را برای شرکت ها به وجود آورد تا برند خود را در مناطق گسترده تری تبلیغ کنند (مُلُنیس،۲۰۰۰،ص۱۳۴). در سال ۱۹۳۱ پراکتر و گمبل[۲۹] در سازماندهی وظیفه ای یک مرحله جلوتر رفت و وظیفه جدیدی را تعریف نمود: مدیریت برند. P&G معتقد بود که با داشتن نام هایی چون صابون های حمام آیوری[۳۰] و کامی[۳۱] بهترین راه برای سازماندهی آنها این است که مسئولیت هر برند به فرد مشخص داده شود: مدیر برند. این عمل در دهه ۵۰ فراگیر شد. از دهه ۶۰ به بعد علائم تجاری با اشکال و نحوه نمایش متنوعی ارائه شده است. علائم تجاری دیگر فقط کلمات و یا اشکال مسطح نیستند بلکه به شکل های سه بعدی و در قالب انواع صداها، رنگ ها و یا حتی بوها ارائه می گردند. شبکه جهانی اینترنت منجر به ظهور مباحث جدید در زمینه علائم تجاری شده است. در سال ۲۰۰۳ تنها در ایالات متحده امریکا بیش از ۱۶۰۰۰۰۰ تعداد علامت تجاری ثبت شد. مفاهیم جدیدی به علائم تجاری اضافه گردیده و به برند که مفهومی گسترده تر است تبدیل شده است (سایت دانشگاه تگزاس). تاریخچه علائم تجاری به نحوی تاریخچه برند نیز محسوب می شود. بعلاوه این که در دوره های آخر سیر تکامل علائم تجاری، مفاهیمی بسیاری با علائم تجاری همراه شد و برند را شکل داد به گونه ای که علامت تجاری زیر مجموعه ای از برند محسوب می شود. از ابتدای قرن بیستم به بعد شرکت ها به مفاهیمی از قبیل شعار تبلیغاتی، کاراکتر و صداهای مخصوص برند روی آوردند که خود بخشی از مفهوم برندسازی است.
۲-۱-۲ تعریف برند
تعاریف متعددی از برند ارائه شده است و رویکردهای مختلفی در این تعاریف وجود دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره می کنیم.
مدت ها بود که برند تنها به عنوان بخشی از محصول فیزیکی قلمداد می شد و بیشتر تعاریف برند، تعبیری از برند به عنوان یک واژه، نام و یا علامت داشت (اٌرد[۳۲]، ۱۹۹۹). امروزه برند چیزی فراتر از این امور است. یک برند ارائه دهنده ی مجموعه ای از قول ها و تعهدات است و به اعتماد، ثبات و پایداری و مجموعه‌ای تعریف شده از انتظارات اشاره دارد (دیویس[۳۳]، ۲۰۰۰). این مجموعه قول ها و تعهدات شامل خصوصیات و ویژگی هایی است که خریدار می خرد و حاصل آن رضایت اوست. ویژگی هایی که یک برند را شکل می دهد ممکن است واقعی یا غیر واقعی، عقلایی یا احساسی، ملموس یا ناملموس باشد (اَمبلر[۳۴]، ۱۹۹۲). اگرچه یک مصرف کننده ممکن است هیچگونه ارتباطی با یک محصول یا خدمت نداشته باشد ولی او می تواند نوعی ارتباط با برند و ویژگی های آن داشته باشد (وبستر[۳۵]، ۲۰۰۰). این ارتباط با برند و ویژگی های آن متأثر از ادراکات مشتری است و کاملاً ذهنی است (وود[۳۶]،۲۰۰۰) و همین ارتباط ضامن بقای رابطه بلند مدت کسب وکار و مشتری است (فُرنیر[۳۷]، ۱۹۹۸). در حقیقت، ادراک مشتریان از برند، خواه درست باشد و یا نادرست، مبنای تصمیم گیری آن ها برای خرید برند است (بوکر[۳۸]، ۲۰۰۳). اگر برندی به طور دائم به عنوان ارائه دهنده ی استاندارهای بالایی از کیفیت ادراک شود، با ارزش و قوی محسوب می گردد، بنابراین، درک این موضوع که چرا نویسندگان، برند را چیزی بیشتر و یا کمتر از مجموعه رابطه های ذهنی افراد نمی دانند، در اینجا مشخص می شود (برون[۳۹]، ۱۹۹۲). برندهای قوی در دنیا دارای جایگاهی منحصر به خود در ذهن مصرف کنندگان هستند و این جایگاه ها تقریباً برای تمام افراد در گوشه وکنار جهان به یک نحو تفسیر و تعبیر می شود (آنکل، کوکس و مکرایی[۴۰]، ۱۹۹۵). اگر یک محصول برای کارکردی خاص تولید می شود و در دنیای خارجی وجود دارد، برند در واقع معنا و مفهومی ورای این کارکرد است و در ذهن افراد قرار دارد (هولِی[۴۱]، ۲۰۰۰). انجمن بازاریابی آمریکا[۴۲] این گونه برند را تعریف می کند: یک نام، واژه، سمبل، یا طرح یا ترکیبی از آن‌ها می باشد. هدف آن شناساندن محصولات و یا خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان و هم چنین تمایز محصولات آن ها از سایر رقباست. یک برند، یک محصول یا خدمت است که ابعادی را به محصولات و خدمات اضافه می کند تا این محصولات و خدمات را که برای یک نوع نیاز خلق شده اند از سایر محصولات و خدمات متمایز سازد. این تمایزها می تواند کارکردی منطقی، یا قابل لمس و یا حتی غیر قابل لمس و احساسی داشته باشد (کاتلر و کلر[۴۳]، ۲۰۰۷،ص ۲۷۴).
تعریف برند در قانون ایران، ماده ۱ قانون ثبت نام تجاری و اختراعات مصوب تیرماه ۱۳۱۰(ستوده تهرانی، ۱۳۷۴):
“نام تجاری عبارت است از هر قسم علامتی اعم از نقش، تصویر، رقم، حرف، عبارت، مهر، لفاف و مواردی از این قبیل که برای امتیاز و تشخیص محصول جماعتی از زراعین یا ارباب صنعت یا تجار و یا محصول یک شهر یا یک ناحیه از مملکت اختیار شود". در این تعریف، بعد از واژه های نقش، تصویر و رقم از عبارت و"یر آن” استفاده شده، بنابراین، “برچسب"، “امضا"، “اتیکت"، “واژه” و … را نیز می توان جزء نام تجاری به شمار آورد.
برند بر اساس تعریف آلینا ویلر[۴۴] (۲۰۰۳)، ترکیبی از نام، شعار، لوگو، طراحی محصول، بسته بندی، تبلیغات و بازاریابی است که همگی با هم به یک محصول یا خدمت، فرمی فیزیکی و قابل تشخیص می دهند.
واژه نامه بین المللی بازاریابی[۴۵] (یادین[۴۶]،۲۰۰۲،ص ۵۲)، برند را این گونه تعریف می کند:
برند در یک تعریف کوتاه و ساده، نام یک محصول است و بیانگر مالک آن محصول است به همراه شخصیت و هویت مشهودی که به وسیله ی خالقان و مالکان به آن داده می شود.
۲-۱-۳ اهمیت برند
امروزه شاید اهمیت و هدف اصلی برند ایجاد تمایز باشد، زیرا صاحبان کالا و خدمات مبالغ هنگفتی را خرج می کنند تا بگویند محصول یا خدمت ما با دیگران متفاوت است. فرض مسلمی که این نظریه بر پایه آن قرار دارد این است که مردم تفاوت ها را می خرند و نه تشابهات را. برند ها جزئی از راهبردی اند که با هدف متمایز سازی، عرضه و تدوین می شوند. (کاپفرر،۱۳۸۵،ص ۲۸).
کاتلر اهمیت برند را از دو منظر مورد بررسی قرار می دهد:
۲-۱-۳-۱ اهمیت برند برای مشتریان
امروزه برنده ها نقشهای زیادی را در راستای بهبود زندگی مصرف کنندگان و افزایش ارزش برای شرکت ها ایفا می کنند. برندها اساس و سازنده ی اصلی محصول را می شناسانند و این حق را برای مصرف کنندگان ایجاد می کنند تا از تولید کننده یا عرضه کننده محصول پاسخگو و مسئول بودن در مقابل محصول را انتظار داشته باشند. مشتریان حتی ممکن است گاهی دو محصول کاملاً مشابه را بر مبنای روشی که برندسازی می شوند به صورت متفاوتی ارزش گذاری کنند. با پیچیده تر شدن زندگی مردم و ارزشمندتر شدن زمان برای افراد، ارزش ویژه برند به علت ساده تر کردن تصمیم خرید و کاهش ریسک خرید، بالاتر می رود. برند با ارائه سیگنال هایی از کیفیت، تصمیم خرید را آسان می کند (کاتلر و کلر، ۲۰۰۷، ص ۲۷۵). برند در ارزیابی کیفیت محصول، بسته به نوع محصول می تواند کمک کننده باشد. تشخیص کیفیت محصولاتی مانند لاستیک اتومبیل نیاز به زمان زیادی دارد و یادر زمینه کارهای خدماتی مانند بیمه و خدمات درمانی، کیفیت ارائه خدمات را میتوان از شهرت برند تشخیص داد. برند انواع ریسک های زیر را که مربوط به خرید است پایین می آورد (کلر،۲۰۰۸،ص۸).
ریسک عملکردی: محصول عملکرد مورد نظر را نداشته باشد.
ریسک فیزیکی: ممکن است محصول برای سلامتی مضر باشد.
ریسک مالی: ارزش محصول پایین تر از قیمت آن باشد.
ریسک اجتماعی: محصول موجب خجالت کشیدن مصرف کننده در برابر سایرین شود.
ریسک روانی: محصول از لحاظ روانی (غیر فیزیکی) برای مصرف کننده مضر باشد.
ریسک زمانی: مشکل یک محصول موجب اختصاص زمان برای پیدا کردن یک محصول دیگر شود.
۲-۱-۳-۲ اهمیت برند برای شرکت ها
برند برای شرکت ها کارکردهای با ارزشی دارد. برند هدایت و رهگیری محصولات را ممکن می سازد؛ برند سازماندهی موجودی انبار و رکوردهای حسابداری را تسهیل می کند؛ حقوق معنوی ناشی از برندها موجب می شود که شرکت ها روی برندها سرمایه گذاری کنند؛ شرکت ها می توانند ابعاد ویژه و خصوصیات محصولات خود را با معرفی برند مورد محافظت قرار دهند؛ نام برندها را از طریق علائم تجاری ثبت شده محافظت کنند؛ فرآیندهای تولیدی خود را از این طریق به عنوان امتیاز انحصاری ثبت کنند؛ حتی از بسته بندی حفاظت نمایند (کلر،۲۰۰۸،ص۹).
اگرچه بسیاری از فرآیندها و نوآوری های یک شرکت ممکن است توسط شرکت های دیگر کپی برداری شود ولی اگر این نوآوری تحت یک برند باشد، جایگاهی که برند در ذهن مشتریان ایجاد می کند، حتی زمانی که چندین برند دیگر شروع به کپی نوآوری می کنند، آینده ی شرکت نوآور را تضمین می کند. برندها می توانند بیانگر سطوح مشخصی از کیفیت باشند که مشتریان راضی را به خرید بیشتر برند ترغیب می کند. این همان وفاداری مشتری است که مانع می شود دیگر رقبا وارد بازار شوند. مشتریان وفادار، محصولات را حتی تا ۲۰ الی ۲۵ درصد بالاتر از قیمت خریداری می کنند (کاتلر و کلر، ۲۰۰۷). برای برخی از شرکت های بزرگ، ارزش دارایی منقول از کل دارایی شرکت حتی به کمتر از ۱۰ درصد نیز می رسد و بقیه مربوط به دارایی های غیر منقول است که حدود ۷۰ درصد این دارایی های غیر منقول می تواند مربوط به برند باشد (کلر،۲۰۰۸،ص۹).
برند یکی از مباحث مهم در بازاریابی است که مدیران ارشد سازمان ها روز به روز به نقش و تأثیر آن در موفقیت سازمان ها بیشتر پی می برند . نتایج پژوهش ها در زمینه نقش و تأثیر برندها و از جمله در نمونه های زیر خود گواهی بر این موضوع است (میلر و مور،۱۳۸۵، ص۳۰).
کسب و کارهایی که از برندهای مقتدر برخوردارند با قیمت های فوق العاده بالایی توسط شرکت های دیگر خریداری می گردند (مانند خرید برند نابیسکو یوروپ[۴۷] توسط گروه دامون[۴۸])
برندها در برگرداندن وضعیت سلامت به سازمان، پس از بروز بحران های مالی و ورشکستگی، نقش مهمی را بر عهده دارند (نظیر استفاده شرکت ورلدکام[۴۹] از برند ام. سی. آی[۵۰] پس از بحران مالی این شرکت)
برندهای برتر می توانند ارزش سهام شرکت در بازار را تا ۷ در صد افزایش دهند (پارخورستی[۵۱]، ۲۰۰۲، به نقل از میلر و مور، ۱۳۸۵، ص۳۱).
در زمان سقوط بازارها در اکتبر ۱۹۹۷، شرکت هایی که از برندهای برتر و شناخته شده تر برخوردار بودند توانستند در دوره زمانی کوتاه تری نسبت به سایر کسب و کارها، زیان های مالی خود را جبران نمایند (روس[۵۲]، ۱۹۹۸ به نقل از میلر و مور، ۱۳۸۵، ص۳۱).
برند برای سازمان ها مزایای دیگری نیز دارد. در زیر به تعدادی از آن ها اشاره می شود (میلر و مور،۱۳۸۵):
برند، نقدینگی سازمان را افزایش می دهد و جریان نقدینگی را تسریع می بخشد.
برند، ماندگاری و دوام نقدینگی در سازمان را افزایش می دهد.
برند، ریسک عدم دسترسی به نقدینگی های آتی را در سازمان کاهش می دهد.
برند قدرتمند، بر بیش ترین سهم بازار تسلط دارد.
برند قدرتمند، مانع ورود رقبای جدید به بازار می شود.
برند قدرتمند، قادر به پیاده سازی موفقیت آمیز برنامه های توسعه است.
برند قدرتمند، آسان تر به بازار سایر کشورها راه می یابد.
برند قدرتمند، قادر به جذب و حفظ نیروهای مستعد و کارآزموده است.
برند قدرتمند، از کشش قیمت پایین برخوردار است.
برند قدرتمند، قادر است در ازای محصولات و خدمات خود از مشتریان قیمت های بالایی طلب کند.
برند قدرتمند، قادر است در برابر امواج تحولات و شکست در بازار به مقابله برخیزد.
برند قدرتمند، از سطح وفاداری عمیق مصرف کنندگان برخوردار است.
برند قدرتمند، اعتماد مشتریان خود را جلب می کند.
برند قدرتمند، شکل گیری نوآوری در سازمان را تحریک می کند.
۲-۱-۴ عناصر برند
کلر هفت عنصر برند را به قرار زیر بر می شمارد (کلر،۲۰۰۸، ص۱۴۴):
۲-۱-۴-۱ نام برند[۵۳]
انتخاب نام برند تصمیم مهمی است که مدیران برند در ارائه برند به بازار باید اتخاذ نمایند. نام های مناسب برند، در وهله ی اول، می توانند به راحتی وارد ذهن شوند، در ذهن باقی بمانند و به موقع از ذهن بازآوری شوند و در نتیجه تشخیص[۵۴] و به یادآوری ذهنی[۵۵] را تسهیل نمایند؛ دوم، نام های مناسب موجب می شوند که تداعی و تصویری مرتبط با مفهوم برند[۵۶] در ذهن شکل گیرد. لزوماً همه ی برندهای مشهور دارای نام‌هایی با هر دو ویژگی مذکور نیستند. پژوهش ها نشان می دهد نام هایی که دارای حرف ایکس[۵۷] هستند بهتر در ذهن باقی می مانند (مانند رولکس[۵۸]). نام ها اصولاً به دو دسته با معنا و بی معنا تقسیم می شوند. حتی در زمانی که نامی بی معناست، مصرف کنندگان سعی در ایجاد معانی خاص در ذهن دارند، آن هم از طریق قرابت الفبایی و یا صداهای خاصی که ممکن است الفاظ برند به همراه داشته باشند. نام برند می تواند ارتباطی ذهنی ایجاد نماید که مصرف کننده از آن طریق گروه محصول را تشخیص دهد. نام برند می تواند نقش اساسی در ایجاد معنای برند ایفا کند (باتی[۵۹]،۲۰۰۸،ص ۱۴۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 03:01:00 ق.ظ ]




عوامل طرف عرضه: که به کلیۀ عوامل مؤثر بر عرضۀ فناوری توسط اشخاص حقیقی و حقوقی در فن‌بازار اشاره دارد؛
عوامل طرف تقاضا: که به کلیۀ عوامل مؤثر بر تقاضای اشخاص حقیقی و حقوقی برای خرید فناوری از فن‌بازار اشاره دارد؛
پایان نامه - مقاله - پروژه
عوامل و سازوکارهای درونی: منظور از این‌ها کلیه عواملی است که طرف عرضه را به طرف تقاضا متصل کرده و موجب تسهیل مبادلات فناوری می‌شوند؛
عوامل محیطی: منظور از این عوامل، عواملی غیر از عوامل طرف عرضه و تقاضا است که با تأثیر نهادن بر طرف عرضه، طرف تقاضا و سازوکارهای درونی و یا به‌طور مستقیم بر موفقیت فن‌بازار تأثیر می‌‌گذارند.
در فصل بعد، این چهار دسته از عوامل مبنای ساخت مدل تحقیق قرار می‌‌‌گیرند.
فصل سوم
روش تحقیق
۱-۳٫ مقدمه
انتخاب روش تحقیق، اولین و مهم‌ترین گام پس از انتخاب عنوان تحقیق است. روش تحقیق مجموعه‌ای از قواعد، ابزارها و راه‌های قابل اطمینان و سیستماتیک برای بررسی واقعیت‌ها، کشف مجهولات و دستیابی به راه‌حل مسائل است. در واقع، دست‌یابی به اهداف تحقیق و شناخت علمی مسائل بدون انتخاب روش تحقیق صحیح، میسر نخواهد شد؛ به عبارت دیگر، تحقیق به همت روش اعتبار می‌یابد، نه موضوع تحقیق (خاکی، ۱۳۷۸، ص ۱۵۵). از این‌رو، انتخاب یک روش تحقیق صحیح بر اساس اهداف و سؤالات تحقیق، یکی از گام‌های اساسی در مسیر انجام پژوهش است.
هدف از انتخاب روش تحقیق این است که مشخص کنیم چه روش تحقیقی برای بررسی موضوع مورد نظر لازم است. انتخاب روش انجام تحقیق بستگی به هدف‌ها و ماهیت موضوع تحقیق و امکانات اجرایی آن دارد؛ پس هنگامی می‌توان در مورد روش بررسی انجام یک تحقیق تصمیم گرفت که ماهیت موضوع تحقیق، هدف‌ها و نیز وسعت دامنه آن مشخص باشد (خاکی، ۱۳۷۸، ص ۱۵۶). روش‌شناسی تحقیق در واقع چگونگی گردآوری شواهد و تبدیل آن‌ها به یافته‌ها در فرایند تحقیق می­باشد.
در این فصل، طرح تحقیق مشتمل بر نوع و استراتژی تحقیق، فرایند انجام تحقیق، روش‌های جمع‌ آوری اطلاعات و روش‌ تجزیه و تحلیل اطلاعات ارائه می‌‌شود. در ادامه؛ هر یک از این موارد بررسی و تشریح خواهد شد.
۲-۳٫ نوع روش
دسته‌بندی‌های متنوعی از روش‌های تحقیق ارائه‌شده است؛ اما به‌طورکلی هر تحقیق بر حسب متغیرهای زیر قابل دسته‌بندی است:
طبقه‌بندی تحقیق بر اساس دستاوردهای تحقیق: هر تحقیق، تلاشی سیستماتیک و روشمند به‌منظور دست یافتن به پاسخ یک پرسش یا راه‌حلی برای یک مسئله است. با توجه به اینکه پرسش‌ها و مسئله‌ها ماهیت‌های گوناگونی دارند، لذا می‌توان بر پایه چگونگی این پرسش‌ها و مسئله‌ها تحقیقات را طبقه‌بندی نمود. باید توجه داشت که طبقه‌بندی تحقیقات بر اساس نوع دستاوردهایشان ضرورتاً به معنای وجود مرزهای مشخص و دقیقی بین انواع تحقیقات نیست، بلکه اکثر این تحقیقات در یک امتداد قرار دارند و با هم، وابستگی‌های مفهومی دارند. در اکثر منابع علمی دو نوع تحقیق بنیادی و کاربردی از منظر دستاورد مورد تأکید قرار گرفته است و در برخی منابع تحقیق ارزیابی و توسعه‌ای نیز به‌عنوان نوع دیگر دسته‌بندی برمبنای هدف، مورد اشاره قرارگرفته است. تحقیقات بنیادی با هدف افزودن به مجموعه دانش بشری در زمینه خاصی که مورد علاقه محقق است انجام می‌شود و تحقیق کاربردی در جستجوی حل مشکلاتی است که در حال حاضر در سازمان‌ها وجود دارد (سکاران،۱۳۸۱). این تحقیق از این لحاظ که یکی از اهداف آن بررسی عوامل مؤثر در موفقیت فن‌بازارهای دفاعی و پیشنهاد راه‌کارهای برای ارتقای کارایی و اثربخشی این فن‌بازارها است، در دسته کاربردی قرار می‌‌گیرد‌.
طبقه‌بندی تحقیق بر اساس هدف تحقیق: هدف تحقیق می‌‌تواند:
الف) اکتشاف یا توصیف پدیده‌ها؛ یا
ب) تبیین چرایی آن‌ها باشد.
در این دسته‌بندی عمدتاً دو دستۀ کلی از روش‌های تحقیق موردتوجه قرار می‌گیرند. روش‌های مبتنی بر همبستگی (غیر آزمایشی یا غیر علّی) که منجر به تحلیل توصیفی و یا اکتشافی از پدیده‌ها می‌گردند و روش‌های تبیینی (آزمایشی[۷۷] یا علّی) که منجر به بیان علل وقوع یک پدیده می‌شوند. تحقیقات توصیفی با چگونگی امور و توصیف شرایط، پدیده‌ها یا متغیرهای مورد بررسی سروکار دارند و می‌توانند منجر به شناخت بیشتر شرایط موجود شوند (سرمد و همکاران، ۱۳۸۵). تحقیق توصیفی آنچه را که هست توصیف و تفسیر می‌کند و با شرایط یا روابط موجود سروکار دارد (بست، ۱۳۷۱). تحقیقات تبیینی برای برقراری رابطه علی و معلولی بین دو یا چند متغیر استفاده می‌شود و به چرایی امور می‌پردازد.
برای دستیابی به یک رابطه علی لازم است متغیر موردبررسی، یعنی متغیر مستقل، سایر متغیرها ثابت نگه‌داشته شوند تا بتوان تأثیر آن را بر متغیر وابسته مشاهده کرد.
از منظر هدف، این تحقیق یک تحقیق توصیفی است که به‌منظور توصیف عناصر و ارتباطات موجود انجام می‌‌گردد. بنابراین، از تحلیل همبستگی برای توصیف روابط بین متغیرها استفاده خواهد شد.
طبقه‌بندی بر اساس نوع داده‌های تحقیق: در این طبقه‌بندی عمدتاً دو دسته تحقیقات کمی و کیفی موردتوجه قرار می‌گیرند. در تحقیقات کمّی داده‌ها به شکل عدد جمع‏آوری می‌شوند و قابلیت انجام تحلیل‌های آماری قوی وجود دارد، اما تحقیقات کیفی داده‌ها را در قالب کلمات یا عکس‌ها و اشکال جمع‌ آوری می‌کند. در این مورد نیز ابزارهای جمع‌ آوری داده‌ها تا حد زیادی کمی یا کیفی‌بودن یک تحقیق را مشخص می‌سازند. با توجه به اینکه در این تحقیق از مصاحبه‌های عمیق و پرسش‌نامه خبرگان استفاده‌شده است، می‌توان گفت که از منظر نوع داده، این تحقیق هم از داده‌های کمی و هم از داده‌های کیفی استفاده می‌‌کند و بنابراین دارای جنبه‌های کمی و کیفی در کنار یکدیگر می‌‌باشد.
طبقه‌بندی بر اساس استراتژی تحقیق: استراتژی تحقیق عبارتست از ساختار و جهت‌گیری کلی یک تحقیق (Bryman,1989). انواع استراتژی‌هایی که معمولاً در تحقیقات سازمانی و مدیریتی مورد استفاده قرار می­گیرد؛ عبارتند از: پیمایش، مورد کاوی، تحقیق در عمل، تحقیق آزمایشی، تحلیل محتوا، تحلیل تاریخی، بررسی تطبیقی و غیره. همان‌طوری که دیده می‌شود، این دسته‌بندی با برخی از موارد قبلی همپوشانی و تداخل دارد. به‌عنوان مثال، پیمایش‌ها را زیرمجموعه تحقیقات توصیفی می‌دانند و تحقیقات آزمایشی را زیرمجموعه تحقیقات تبیینی. از طرف دیگر توصیف و تعریف هر یک از این استراتژی‌ها برمی‌گردد به نحوه استفاده آن‌ها از شیوه‌‌‌های مختلف گردآوری داده‌ها. به هرحال، با توجه به استفاده این تحقیق از پرسش‌نامه و نظرسنجی، می‌‌توان گفت که از نوع پیمایشی است.
به‌عنوان جمع‌بندی، با توجه به فعالیت‌های این پژوهش که شامل تعیین و طراحی یک مدل مفهومی و به‌کارگیری آن در مجموعه‌ای از سازمان‌ها و همچنین توصیف نتایج حاصل از کاربرد مدل در نمونه‌های مورد بررسی است، می‌توان گفت که پژوهش حاضر در هدف یا طرح تحقیق از نوع “توصیفی” و در نتیجه یا دستاورد از نوع “کاربردی” است. یادآوری می‌شود که تحقیق کاربردی با هدف توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص انجام می‌شود و تحقیق توصیفی شامل مجموعه روش‌هایی است که هدف آن‌ها توصیف شرایط یا پدیده‌های مورد بررسی می‌باشد. اجرای تحقیق توصیفی می‌تواند صرفاً برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاری‌دادن در فرایند تصمیم‌گیری باشد (سرمد و همکاران، ۱۳۸۵). از نظر داده‌ها، نیز چون این پژوهش از داده‌های کیفی مصاحبه و همچنین از داده‌های کمّی پرسش‌نامه استفاده می‌کند؛ بنابراین می‌توان گفت که هم از نوع “کیفی” و هم از نوع “کمّی” است. سرانجام اینکه از نظر استراتژی تحقیق از نوع پیمایشی است.
۳-۳٫ مراحل انجام تحقیق
این تحقیق بر اساس مراحل پیشنهادی توسط کیوی و کامپنهود (۱۳۸۸) طراحی و اجرا شد. جدول ۱-۳ جزئیات هر مرحله از اجرای تحقیق را نشان می‌‌دهد.
جدول ۱-۳٫ فرایند اجرای تحقیق

 

مرحله روش دستاورد
اول مرور ادبیات تبیین مفهوم، کارکرد و جایگاه نهادهای میانجی به‌طورکلی و فن‌بازار به‌طور خاص؛
شناسایی ‌عوامل مؤثر بر موفقیت نهادهای میانجی و فن‌بازارها.
دوم مطالعات اکتشافی وضع موجود بررسی موفقیت فن‌بازارهای دفاعی گذشته از طریق مصاحبه با خبرگان و دست‌اندرکاران؛
بررسی عوامل مؤثر بر موفقیت فن‌بازارهای دفاعی از طریق تحلیل محتوای مصاحبه‌های انجام‌شده با خبرگان و دست‌اندرکاران؛
سوم تدوین مدل اولیه تعیین اجزا و رابط بین اجزای مدل بر اساس نتایج مرور ادبیات و مصاحبه‌های اکتشافی؛
شناسایی شاخص‌ها جهت ساخت ابزار تحقیق (پرسش‌نامه)؛
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:01:00 ق.ظ ]




در این موقعیت شما فرصت های موجود را با نقاط ضعف خود مقایسه می کنید، نگاهتان باید به این وضعیت طوری باشد که با بهره گیری از فرصت ها بتواند نقاط ضعف خود را ترمیم نمایید و یا حتی آن ها را به نقاط قوت خود بدل نمایید اگر مشکلات و یا معضلاتی گریبان سازمان شما را گرفته است سعی کنید از رهگذر به کارگیری فرصت ها آنها را بهبود داده و ترمیم نمایید. همانطور که تاکنون دریافته اید، می بینید که استراتژی های صحیح بسته به آن است که در مراحل گذشته یعنی تحلیل محیط و ارزیابی عوامل خارجی و بررسی سازمان و ارزیابی عوامل داخلی به صورتی دقیق عمل کرده باشید. اگر در کنکاش سازمان خود به درستی عوامل ضعف و مسائل مبتلا به سازمان را شناسایی نکرده باشید و اگر فرصت های موجود در بازار را با موشکافی نشناخته باشید نمی توانید و این شانس را نخواهید داشت که نقاط ضعف خود را با بهره گرفتن از فرصت ها برطرف نمایید.
۳-۶-۶-۴ استراتژی‌های WT (نقاط ضعف و تهدیدها)
وجود تهدیدهای بسیار و نقاط ضعف متعدد برای هر سازمانی بسیار آسیب رسان خواهد بود. در این حالت بایستی سعی کنید که حالتی تدافعی به خود گرفته و هدفتان این باشد که نقاط ضعف خود را کاهش داده و از تهدیدها پرهیز نمایید. چاره ای نیست جز اینکه برای بقا مبارزه کنید. از حجم فعالیت های خود بکاهید. از استراتژی های کاهش و یا واگذاری استفاده کنید و اگر انتخابی پیش رو ندارید باید شرکت را واگذار کرده و منحل نمایید.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در شکل ۳-۱۴ شمای کلی یک ماتریس تحلیل SWOT نشان داده شده است.
شکل ۳-۱۴ ساختار کلی ماتریس تحلیل SWOT
فصل چهارم
یافته‌های تحقیق
۴-۱ تجارت الکترونیک و فروشگاه‌های اینترنتی
تجارت الکترونیک فرایند خرید، فروش یا تبادل محصولات، خدمات و اطلاعات از طریق شبکه‌های کامپیوتری و اینترنت است [۳۶]. تجارت الکترونیکی را می‌توان انجام هرگونه امور تجاری بصورت آنلاین و از طریق اینترنت بیان کرد. این تکنیک در سال‌های اخیر رشد بسیاری داشته‌است و پیش‌بینی می‌شود بیش از این نیز رشد کند. به طور خلاصه تجارت الکترونیکی به هرگونه معامله‌ای گفته می‌شود که در آن خرید و فروش کالا و یا خدمات از طریق اینترنت صورت پذیرد و به واردات و یا صادرات کالا و یا خدمات منتهی می‌شود. تجارت الکترونیکی معمولاً کاربرد وسیع‌تری دارد، یعنی نه تنها شامل خرید و فروش از طریق اینترنت است بلکه سایر جنبه‌های فعالیت تجاری، مانند خریداری، صورت برداری از کالاها، مدیریت تولید و تهیه و توزیع و جابه‌جایی کالاها و همچنین خدمات پس از فروش را در بر می‌گیرد. البته مفهوم گسترده‌تر تجارت الکترونیک کسب و کار الکترونیک می‌باشد.
تجارت الکترونیک در ایران بسیار نوپا و در مراحل اولیه است. اما اهمیت فناوری اطلاعات باعث شده تا تدوین و اجرای قوانین و لوایح مورد نیاز در این عرصه همواره مد نظر مسئولان ایران باشد. اما به نظر می‌رسد با وجود برگزاری دوره‌ها و کارگاه‌های آموزشی متعدد هنوز میزان آگاهی افراد و تجار کشور از نحوه استفاده از امکانات موجود برای تجارت الکترونیک کم است. از سوی دیگر نبود شناخت از میزان امنیت موجود در شبکه داخلی و جهانی باعث شده است که اطمینان لازم وجود نداشته باشد. [۴]
باید توجه داشت که فرایند خرید همیشه توأم با مشکلات و دغدغه‌های بسیاری بوده است. مشکلاتی نظیر:
عدم آشنایی با تنوع محصولات، ویژگی‌ها و کاربری آن‌ها
عدم امکان بررسی تمامی محصولات با نام‌های تجاری و مدل‌های مختلف در یکجا
عدم دسترسی به اطلاعات مناسب و بی‌طرفانه برای بررسی محصولات
مشکل در یافتن مراکز خرید مناسب و عدم اعتماد کافی به برخی مراکز خرید از جهت قیمت، کیفیت و اطلاعات ارائه شده برای خرید
کمبود زمان برای بررسی، انتخاب و خرید محصولات
این مشکلات همواره در مورد محصولاتی که از لحاظ مشخصات فنی دارای پیچیدگی‌های خاصی هستند و از طرفی طیف گسترده‌ای از مصرف کنندگان را در بر می‌گیرند توجه بیشتری را به خود جلب کرده است. همچنین، وجود نهادی که به نقد و بررسی کارشناسانه و صادقانه این محصولات بپردازد و به منظور انتخاب محصولات، نتایج آن را در اختیار عموم قرار دهد بی نهایت ضروری است.
۴-۱-۱ معرفی فروشگاه اینترنتی ایران‌مارکت
فروشگاه اینترنتی ایران‌مارکت با کادری مجرب از دانش‌آموختگان رشته تخصصی مربوطه و با هدف ارائه خدمات فروشگاهی برخط در زمینه فروش محصولات نرم‌افزاری و چندرسانه‌ای در زمستان سال ۱۳۸۹ آغاز به کار کرده است و اکنون بعد از گذشت دو سال از زمان شروع فعالیت توانسته بخشی از بازار فروش این طیف محصولات را به خود اختصاص دهد.
البته با توجه به گفته‌های مدیر شرکت لازم به ذکر است با اینکه تلاش فراوانی جهت رفع نواقص و اشکالات این فروشگاه شده است، اما تا رسیدن به هدف نهایی راهی بس طولانی و ناهموار در پیش روی آن‌ها قرار دارد. همچنین در آینده و با افزوده شدن بخش‌های جدید به دامنه کاری فعلی و توسعه کالاهای تحت پوشش امید دارند مجموعه بیشتری از کاربران و مشتریان را به خود جذب نمایند که در نتیجه آن علاوه بر افزایش سودآوری شرکت خدمات گسترده‌تری نیز به مجموعه خدمات فعلی اضافه گردد.
۴-۲ روند فروش یک محصول خاص
در هر سناریو سطر اول نمایشگر مورد استفاده‌ای (به انگلیسی: Usecase) است که سناریو برای آن شکل گرفته است و بازیگران عبارتند از نقش‌هایی که در حال استفاده از موارد استفاده ذکر شده هستند‌. باید توجه داشته باشید که با توجه به برخط بودن سامانه و ارتباط با وبسایت از طریق مرورگر وب، در تمامی سناریوها مرورگر به عنوان یک بازیگر مطرح می‌گردد که از ذکر آن برای رعایت اختصار اجتناب شده است. پیش‌فرض‌ها و پس‌فرض‌ها نیز شرایط اجرای مورد استفاده و پایان انجام آن را مشخص می‌نمایند. در سناریو نیز تعامل میان بازیگر و سیستم به صورت مرحله به مرحله ذکر می‌گردد و استثنائاتی که ممکن از در خلالی این تعاملات رخ دهد در بند “موارد دیگر” ذکر می‌گردد. برای نمونه جهت فروش یک پکیج نرم‌افزاری سناریو‌های زیر را از مرحله ثبت سفارش تا مرحله توزیع آن، در نظر داشته باشید.
در وهله اول کاربر برای ثبت سفارش خود و یا ارسال بازخورد و استفاده از امکانات فروشگاه می‌بایستی حتماً در سامانه ثبت‌نام به عمل بیاورد. در فرم ثبت‌نام برخی پارامترهای شخصی که در بخش بازمهندسی کاربرد خواهند داشت از مشتری در پایگاه‌داده سیستم ثبت خواهد شد. البته قابل ذکر است مشتری که وارد سامانه نشده همچنان امکان خواندن و جستجوی محصولات مورد نظر خود را دارد. ورود کاربر به سامانه با پارامترهایی که در ثبت‌نام از وی خواسته شده بود انجام می‌پذیرد. بدین ترتیب که کاربر در صفحه ورود به سامانه بعد از وارد کردن صحیح اطلاعات شخصی خود وارد پنل کاربری‌اش می‌شود که در آن قابلیت مشاهده وضعیت تمامی سفارشاتی که ثبت کرده است را دارد. سناریو ورود در شکل ۴-۱ نمایش داده شده است.

 

شماره: ۱
مورد استفاده ورود مشتری به سیستم
بازیگران مشتری
پیش‌فرض کاربر در سامانه ثبت‌نام کرده باشد.
پس‌فرض تاریخ ورود و آی‌پی کاربر در پایگاه داده ذخیره گردد.
شرح خلاصه کاربر با وارد کردن اطلاعات شخصی خود وارد فروشگاه می‌گردد.
سناریو بازیگر سناریو
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:00:00 ق.ظ ]




 

۱۰- ۵- کاهش ضریب بازتاب سطوح بیرونی روبه­روی پنجره­های در معرض تابش تابستانی
مقدار تابشی که در فصول گرم بر سطوح تراز می­تابد حدود دو برابر مقدار پرتوهای تابیده­شده بر سطح دیوارهای شرقی و غربی است. بنابراین، پراکنش تابش از سطح زمین به سمت پنجره­ها و دیوارها هزینه­ سرمایش ساختمان را بالا می­برد. سطوح خارجی با آلبدوی ناچیز بار گرمایی ساختمان را تا حد زیادی کاهش می­دهد. پوشش گیاهی علاوه بر این­که به عنوان سایبان از تابش مستقیم خورشید بر سطوح بیرونی ساختمان جلوگیری می­ کند، با داشتن سطح نامنظم و رنگ تیره به کاهش آلبدوی سطح زمین بسیار کمک می­ کند. در مناطق گرمسیر با کاشت درخت در نمای غربی و شرقی ساختمان می­توان پخش تابش خورشید در ساعات پس از نیم­روز در نماهای غربی و شرقی را کاهش داد (طاوسی، ۱۳۹۰: ۱۷۵).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۱۱- ۵- تأثیر رنگ سطوح خارجی بنا در جذب تابش خورشید
مقدار تابش جذب­شده توسط بام و دیوارهای خارجی بنا، به رنگ سطح خارجی آن­ها بستگی دارد. سطوح سفید و شفاف فقط حدود ۱۵ درصد از تابش خورشید را جذب می­ کنند. رنگ­های معمولی روشن مانند کرم و خاکستری حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد، رنگ­های تیره نظیر خاکستری تیره، سبز و قرمز حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد و رنگ سیاه، ۸۰ تا ۹۰ درصد تابش خورشید را جذب می­ کنند. بنابراین، باید با توجه به نیازهای حرارتی رنگ سطوح خارجی بنا را برگزید (کسمایی، ۱۳۸۴: ۱۰۹ و ۱۱۰).
۱۲- ۵- فرم و پلان ساختمان
نوع پلان و فرم ساختمان در تأمین نیازهای حرارتی ساختمان بسیار مؤثر است. به عبارت دیگر، باید نوع پلان و فرم ساختمان را با توجه به نیازهای حرارتی ساختمان برگزید.
در مناطق سردسیر به علت سرمای شدید هوا در فصول سرد، فرم­های باز یا فرم­هایی که ضلع­های شمالی - جنوبی آن­ها کشیده­تر از ضلع­های شرقی - غربی آن­هاست، مناسب نیست و فرم ساختمان­ها بهتر است فشرده و پلان آن­ها مربع باشد. بناهای دوطبقه­ای که پلان آن­ها شبیه مکعب است مناسب­ترین نوع ساختمان از نظر کنترل دمای فضای درونی بنا در فصول سرد محسوب می­شوند (منبع پیشین: ۱۲۰).
در مناطق معتدل - متناسب با دمای هوا - می­توان از هر دو پلان فشرده و گسترده استفاده کرد، ولی در هر صورت کشیدگی بنا در طول محور شرقی - غربی ضروری است؛ زیرا شدت تابش خورشید بر دیوارهای شرقی و غربی کم­تر است (منبع پیشین: ۱۲۲).
در مناطق گرم وخشک فرم ساختمان باید با توجه به سرمای هوا در فصول سرد در طول محور شرقی - غربی کشیدگی داشته باشد و پلان بنا نیز باید با توجه به گرمای هوا در فصول گرم فشرده و مکعبی باشد (منبع پیشین: ۱۲۳).
در مناطق گرم و مرطوب بناهایی که در طول محور شرقی - غربی کشیده شده باشند، مناسب­ترند. ولی ساختمان­هایی که در طول محور شمالی - جنوبی کشیدگی داشته باشند به علت این­که در معرض شدت تابش خورشید قرار می­گیرند، مناسب نیستند. در این مناطق پلان گسترده و فرم مکعب­مستطیلی برای بناها مناسب­تر است؛ زیرا سبب کاهش رطوبت و در نتیجه کاهش دمای درون ساختمان می­ شود (منبع پیشین: ۱۲۴).
۱۳- ۵- ظرفیت و مقاومت گرمایی مصالح ساختمانی
تأثیر تابش خورشید در دمای داخلی ساختمان به ویژگی­های مصالح به کار رفته در سطوح خارجی آن (دیوارها و بام) بستگی دارد (منبع پیشین: ۳۲). با فرض ثابت بودن دمای هوای خارج بنا، بیشینه و کمینه­ی دمای سطوح داخلی و نسبت نوسان دمای سطوح داخلی به سطوح خارجی به ظرفیت[۲۲۲] و مقاومت گرمایی[۲۲۳] مصالح سطوح خارجی بنا بستگی دارد. هرچه ظرفیت و مقاومت گرمایی سطوح خارجی بیش­تر باشد نوسان دمای سطوح داخلی کاهش می­یابد و دمای سطوح داخلی نسبت به دمای هوای خارج دیرتر به بیشینه و کمینه­ی خود می­رسد. به عبارت دیگر، کاهش نوسان دمای سطوح داخلی بنا نسبت به سطوح خارجی آن به مقاومت گرمایی مصالح و تأخیر در به بیشینه و کمینه رسیدن دمای سطوح داخلی بنا نسبت سطوح خارجی آن به ظرفیت گرمایی مصالح به کار رفته در آن بستگی دارد (منبع پیشین: ۳۴).
ظرفیت گرمایی مصالح به وزن مخصوص[۲۲۴] (نسبت وزن یک ماده به حجم آن) و گرمای ویژه­ی[۲۲۵] (مقدار گرمایی که دمای مقدار معینی از یک ماده را یک واحد افزایش می­دهد) آن­ها بستگی دارد. هرچه وزن مخصوص یک جسم بیش­تر باشد، ظرفیت گرمایی آن نیز بیش­تر است. ظرفیت گرمایی سطوح خارجی یک بنا به ضخامت و فشردگی مصالح آن بستگی دارد. هرچه ظرفیت گرمایی سطوح خارجی بیش­تر باشد، دما با سرعت کم­تری از خارج بنا به درون آن منتقل می­ شود. در نتیجه، سطوح داخلی بنا با تأخیر بیش­تری به بیشینه­ی دمای خود نسبت به سطوح خارجی می­رسند. این زمان تأخیر[۲۲۶] سبب می­ شود هنگامی که دمای هوا به بیشینه­ی خود می­رسد در سطوح خارجی ذخیره شود و در هنگام عصر و شب که دما کاهش می­یابد گرمای خود را به درون ساختمان منتقل کند (منبع پیشین: ۳۴). بنابراین، در مناطقی که نوسانات روزانه­ی دمای هوا و شدت تابش خورشید بالاست - مانند مناطق گرم و خشک - مصالحی با ظرفیت گرمایی بالا به خوبی وضعیت حرارتی درون بنا را کنترل می­ کنند. همچنین با برگزیدن مصالح ساختمانی مناسب می­توان نوساناتی را که به علت گرم و سرد شدن سطوح خارجیِ در معرض تابش خورشید و در تماس با هوای خارج به وجود می ­آید کاهش داد (منبع پیشین: ۳۵). در مناطقی که دمای هوا در طول روز و شب تقریباً یکسان است - مانند مناطق گرم و مرطوب - بنا در شب خیلی خنک نمی­ شود. به همین علت، توصیه می­ شود در مناطق مذکور مصالحی با ظرفیت گرمایی پایین به کار رود (کسمایی، ۱۳۶۸: ۳۵۰).
به­ طور کلی، ظرفیت گرمایی با توجه به وزن مخصوص؛ یعنی ضریب تراکم و فشردگی مصالح تعیین می­ شود. ولی جای­گزینی مصالح سنگین به جای مصالح سبک بدون تغییر در ضخامت سطوح خارجی بنا (دیوارها و بام) سبب کاهش ظرفیت گرمایی آن­ها می­ شود. در حقیقت، نوسانات حرارتی فضای داخلی بنا با تغییر ضخامت سطوح خارجی آن تغییر می­ کند. تأثیر ضخامت دیوارها و بام در کنترل دمای سطوح داخلی یک بنا به وضعیت تهویه­ی طبیعی (جا به ­جایی هوا و تعویض هوای خارج با هوای درون بنا) و رنگ سطوح خارجی آن بستگی دارد. در صورتی که رنگ سطوح خارجی بنا تیره باشد، با ضخیم­تر کردن آن­ها بیشینه­ی دمای درون ساختمان کاهش می­یابد. ولی در صورتی که رنگ سطوح خارجی بنا روشن باشد، بیش­تر پرتوهای خورشید در برخورد با آن­ها منعکس می­ شود. در نتیجه، ضخامت دیوارها و بام در کنترل بیشینه­ی دمای داخلی ساختمان مؤثر نخواهند بود و باید بیشینه­ی دمای فضای داخلی ساختمان را با تهویه­ی طبیعی - با باز کردن پنجره­ها و بازشوها - کاهش داد (کسمایی، ۱۳۸۴: ۳۵). در جدول ۱ - ۵ ضریب جذب تابش خورشید در رنگ­های مختلف نشان داده شده است (منبع پیشین: ۳۳).
به مقاومت یک جسم در برابر منتقل کردن گرما، مقاومت گرمایی گفته می­ شود. نوسان دمای سطوح داخلی دیوارها و بام یک بنا به مقاومت مصالح آن­ها بستگی دارد. هرچه ضریب رسانش[۲۲۷] - منتقل شدن گرمای طرف گرم به طرف سرد یک جسم جامد (احمدی­نژاد، ۱۳۸۵: ۸۲)- مصالح سطوح خارجی بنا کم­تر باشد مقاومت گرمایی آن­ها بیش­تر است. به­ طور کلی، مصالح ساختمانی سبک نسبت به مصالح ساختمانی سنگین، به علت حفره­ها و لایه­ های بسیار نازک هوای درون آن­ها گرمای بیش­تری را منتقل می­ کنند (کسمایی، ۱۳۸۴: ۳۹). در جدول ۲ - ۵ مقاومت و ظرفیت گرمایی برخی از مصالح ساختمانی نشان داده شده است (منبع پیشین: ۳۴).
جدول ۱ - ۵: درصد جذب تابش خورشیدی در رنگ­های مختلف

 

نوع رنگ
درصد جذب تابش خورشید

 

سفید
۱۰ تا ۱۵

 

سفید روغنی
۲۰ تا ۳۰

 

سفید مرمری
۴۰ تا ۵۰

 

خاکستری متوسط
۶۰ تا ۷۰

 

آجری و بتنی
۷۰ تا ۷۵

 

سیاه شفاف
۸۰ تا ۸۵

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:00:00 ق.ظ ]




مهارت­ های اجتماعی یا تنظیم روابط با دیگران
هنر ارتباط با مردم به مقدار زیاد، مهارت کنترل و اداره احساس­های دیگران است. این مهارت نوعی توانایی است که محبوبیت، قوه رهبری و نفوذ شخصی را تقویت می­ کند. رهبران دارای سطوح بالای توانایی­های هیجانی می­باشند. اغلب با روحیه هستند. افراد ماهر از نظر اجتماعی به حوزه وسیعی از آشنایی­ها و همچنین مهارت ­ها برای ایجاد رابطه تمایل دارند. این افراد در مدیریت گروه­ ها ماهر هستند. مهارت­ های اجتماعی می ­تواند به عنوان کلید قابلیت ­های رهبری در اکثر سازمان­ها در نظر گرفته شود، زیرا وظیفه رهبر انجام کار از طریق دیگر افراد است. در این راستا رهبران به مدیریت موثر روابط نیاز دارند ومهارت­های اجتماعی آن را ممکن می­سازد (گابریل، ۲۰۰۱).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۲-۱۸- ابعاد هوش هیجانی
الف) دکتر مایر، سالووی و کارسو (۱۹۹۰ ) برای هوش هیجانی چهار بعد تشخیص داده­اند که عبارتند از:
شناسایی هیجان در خود و دیگران
ضروری­ترین توانایی مرتبط با هوش هیجانی این است که از هیجان­ها و احساسات خود آگاه باشید. توانایی خودآگاهی به مدیران اجازه می دهد تا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند و به طور شهودی و از راه درک مستقیم دیگران را تحت تأثیر قرار دهند (براهنی، ۱۳۸۳).
کاربرد هیجان­ها
توانایی استفاده از هیجان­ها در کمک به کسب نتایج مطلوب، حل مسائل و استفاده از فرصت­هاست و شامل همدلی و بینش سازمانی است. مدیرانی که از این توانایی برخوردارند، هیجان­ها و احساس­های دیگران را بیشتردرک می­ کنند و دقیقا می­دانند که گفتار و کردارشان بر دیگران چه تأثیری می­ گذارد (کاروسو، ۱۹۹۹).
توانایی درک و فهم هیجان­ها
توانایی درک هیجان­های پیچیده و آگاهی از علل آنها و چگونگی تغییر هیجان­ها از یک حالت به حالت دیگر را درک هیجان­ها می­نامند. مدیرانی که از این توانایی برخوردارند، به راحتی متوجه
می­شوند که چه چیزی موجب برانگیختن و یا عدم برانگیختن افراد یا گرو ه­ها می­ شود و می­توانند همکاری بهتری را با دیگران برنامه­ ریزی کنند (گاردنر، ۲۰۰۲).
مدیریت هیجان­ها
توانایی کنترل و اداره کردن هیجان­ها در خود و دیگران است. مدیریت هیجان­ها به مدیران این امکان ر ا می­دهدکه بدخلقی و روحیه بد را به محیط کاری وارد نکنند (کیاروچی، ۲۰۰۵).
ب) دکتردانیل گلمن و بویاتزیس وری (۱۹۹۹) هوش هیجانی را مشتمل بر چهار بعد دانستند که دو بعد آن در رابطه با تعامل فرد با خودش (درون فردی) و دو بعد دیگر در رابطه با نحوه برخورد فرد با دیگران (برون فردی) به شرح زیر می باشد: (گل پرور و همکاران، ۱۳۸۴).
خودآگاهی (شامل: خود ارزیابی، اعتماد به نفس)
خودگردانی (شامل: خویشتن­داری و قابل اعتماد بودن، وجدان سازگاری، انگیزه پیشرفت و ابتکار)
آگاهی اجتماعی (­شامل: همدلی، ‌آگاهی سازمانی و انگیزه خدمت)
مهارت­ های اجتماعی (شامل: توان تاثیرگذاری، رهبری، مدیریت تعارض ایجاد رابطه و کار گروهی)
خودآگاهی: یک نوع توانایی فردی است برای درک احساسات و حالات خلقی. خودآگاهی به شخص کمک می­ کند تا همیشه بر افکار و احساسات خود نظر داشته و بنابراین در جهت درک آن­ها به فرد کمک می­ کند (منصوری، ۱۳۸۲).
خودگردانی یا مدیریت عواطف[۴۱]: مهارتی است که به افراد کمک می­ کند تا احساسات خود را به صورت مناسب و جامعه پسندانه نشان دهند. به زبان دیگر به فرد درکنترل عصبانیت، ناراحتی و ترس کمک می‌کند (مایر، ۱۹۹۰).
آگاهی اجتماعی: عبارت است از توانایی درک احساسات دیگران و استفاده از احساسات خود در جهت دستیابی به اهداف (جان، ۲۰۰۴).
مهارت­ های اجتماعی : عبارت است از ارتباط با دیگران در موقعیت­های مختلف اجتماعی و در اصل به معنای توانایی ادامه رابطه با توجه به احساسات افراد یا همان ظرفیت اجتماعی است (مایر، ۱۹۹۰).
۲-۲-۱۹- چگونه می­توان در هوش هیجانی پیشرفت کرد؟
باید گفت بیشتر مهارت ­ها در اثر تعلیم و تربیت پیشرفته می­ شود و احتمال دارد که این موضوع حداقل برای بعضی از مهارت­ های هوش هیجانی صحیح باشد. مهارت­ های هوش هیجانی در منزل و با تعامل خوب والد و کودک شروع می­ شود (شریفی، ۱۳۷۶).
والدین به کودکان یاد می­ دهند که هیجان­های خود را تشخیص داده و آنها را نامگذاری کنند. به عنوان نمونه، من الان ناراحت هستم، خوشحالم، عصبانی­ام. پس وقتی از رفتار برادرش شکایت می­ کند و می­گوید من از او متنفرم، می­توان جمله او را این گونه بازگویی کرد: به نظر می­رسد رفتار برادرت خیلی تو را عصبانی کرده، هم نشان داده­اید که احساس کودک خود را درک کرده­اید و هم الگوی مناسبی برای بیان احساسات فراهم ساخته­اید (گنجی، ۱۳۸۶).
یکی دیگر از راه­های پیشنهادی برای پرورش هوش هیجانی، ایجاد یک محیط امن عاطفی است به گونه ­ای که کودکان بتوانند با آزادی و امنیت خاطر درباره احساسات­شان با والدین گفت وگو کنند. پس باید به آنها نشان داد که به احساسات آنها توجه شده و نظریات آنها با صبر و حوصله شنیده
می­ شود. حتی اگر نظریات کودکان مورد قبول والدین نیست بهتر است با استدلال خواهی آنها را توجیه کنند و در مواردی که آسیب کودک را مورد حمله قرار می­دهد بهتر است به جای این که بگویند «بالاخره خودت را به کشتن می­دهی» این عبارت را بگویید «من می­ترسم به خودت آسیب برسانی» . و اگر اشتباهی از جانب والدین رخ داد باید از کودکان عذرخواهی کنند تا عملاً آموخته باشند که پذیرش اشتباهات و احساس تأسف امری طبیعی است (کیاروچی، ۲۰۰۵).
عدم رعایت این موارد و عدم ابراز ناراحتی و حتی خشم توسط والدین ممکن است باعث شود بعضی اوقات کودکان دچار اختلالاتی شوند که در آن از احساسات خود دور شوند یا در درک احساسات با سوء تفاهم روبه رو شوند (گل پرور و همکاران، ۱۳۸۴).
متخصصان باور دارند که آموزش طبیعی هیجانی که با هنرهای آزاد و نظام­های ارزشی نیز همراه است اهمیت ویژه­ای دارد. در درس­هایی که شامل داستان­های مهیج است کودکان در مورد احساسات قهرمانان شروع به یادگیری می­ کنند. پس آنها می­توانند یاد بگیرند که چه چیزی باعث احساس شخصیت­ها به صورت شادمانی، خشم، ترس و… شده و چگونه این­ها با احساسات خود کنار آمده و یا مقابله آموزش مهارت­ های اجتماعی نیز یکی از راه­های افزایش هوش هیجانی است. این آموزش­ها شامل برنامه ­های کنترل خشم و عصبانیت، همدلی، تشخیص و به رسمیت شناختن تشابهات و تفاوت­های مردم، اظهار ادب و صمیمیت و تعارف، اداره خود، برقراری ارتباط، ارزیابی خطرات، خودگفتاری مثبت، حل مسأله و مشکل، تصمیم ­گیری، ایجاد هدف و مقاومت در مقابل فشار گروه هم سن است (سالووی، ۱۹۹۰).
موضوع دیگر هوش هیجانی و مقابله با بحران است. دیده شده افرادی وجود دارند که به طور مداوم در مقابله با نتایج منفی دچار مشکل هستند و به نظر می­رسد هیچ­گاه از شر حوادث بد در زندگی خلاص نمی­شوند. در مقابل افرادی وجود دارند که حتی پس از غم انگیزترین تجارب به حال اولیه برمی­گردند و حتی به جلو می­روند. این موضوع مربوط به قابلیت ­های هیجانی است که اجزای آن ترکیب کننده هوش هیجانی هستند (هوپر، ۱۹۹۹).
هوش هیجانی به این صورت فرایند مقابله را تشریح می­ کند:
ابتدا لازم است آنچه را احساس می­کنیم درک کنیم و لذا برای ایجاد ارتباط با احساسات خود به دو طریق کلامی و غیر کلامی عمل می­کنیم. از آن گذشته، لازم است احساسات دیگران را نیز درک کنیم و با آن­ها همدلی کنیم. باید بدانیم که هیجان­ها در افکار اولویت ایجاد می­ کنند(منجر به بوجود آمدن تفکرات خاص می­شوند)، حافظه را شکل می­ دهند، دیدگاه­ های مختلف حل مسأله خلق می­ کنند و خلاقیت را سهولت می­بخشند (مایر، ۱۹۹۰).
الفبای یادگیری هوش هیجانی شناخت هیجان­های اصلی و ترکیبات فرعی آن­هاست. برخی از هیجان­ها را می­توان «اصلی» تلقی کرد; هیجان­هایی که به مثابه رنگ­های اصلی آبی، زرد و قرمز­اند و سایر ترکیبات از آن­ها سرچشمه می­گیرند. عنوان برخی از خانواده­های اصلی و برخی از اعضای آنها از این قرار است: خشم: تهاجم، هتک حرمت، تنفر، غضب، اوقات تلخی، غیظ، آزردگی، پرخاش، خصومت، اذیت، تندمزاجی، دشمنی (اسماعیلی و همکاران، ۱۳۸۶).
اندوه: غصه، تاثر، دلتنگی، عبوسی، مالیخولیا، دلسوزی به حال خود، احساس تنهایی، دل شکستگی، ناامیدی و در سطح آسیب شناختی افسردگی شدید (جلالی، ۱۳۸۱).
ترس: اضطراب، بیم، ناآرامی، دلواپسی، بهت، نگرانی، ملاحظه کاری، تردید، زودرنجی، ترسیدن، ترس ناگهانی یا شوک، وحشت و از نظر آسیب شناسی روانی هراس و وحشت زدگی (میلانی فر، ۱۳۸۳).
شادمانی: شادی، لذت، آسودگی، خرسندی، سعادت، شوق، تفریح، احساس غرور، وجد، به هیجان آمدن، خشنودی، رضایت، شنگولی، از خود­ بی­خود شدن و در سطح آسیب شناختی شیدایی (دانیل، ۲۰۰۳).
عشق: پذیرش، رفاقت، اعتماد، مهربانی، هم­ریشگی، صمیمیت، پرستش، شیفتگی (جان، ۲۰۰۴).
شگفتی: جاخوردن، حیرت، بهت، تعجب (شریفی، ۱۳۷۶).
شرم: احساس گناه، دست­پاچگی، حسرت، احساس پشیمانی، احساس پستی، افسوس، دل شکستگی، توبه (هوپر، ۱۹۹۹).
فهرست مذکور یقینا نمی­تواند کلیه سوال­های مربوط به طبقه ­بندی هیجان­ها را پاسخ دهد. برای مثال حسادت را که گونه ­ای از خشم آمیخته با اندوه و ترس است چگونه می­توان طبقه ­بندی کرد. با این حال، قدم اول در این مسیر شناخت دقیق و ظریف انواع هیجان­هاست. قدم بعدی خودآگاهی است; خودآگاهی به معنای وسیع کلمه عبارت است از تشخیص احساسات و یافتن واژگانی برای بیان
آن­ها، یافتن پیوند موجود میان افکار، احساسات و واکنش­ها، آگاهی بر اینکه در تصمیم ­گیری فکر یا احساسات غلبه دارد، توجه کردن به پیامدهای انتخاب راه­های مختلف و پیاده کردن این بینش­ها در تصمیم ­گیری درباره موضوع­هایی نظیر سیگار کشیدن (مایر، ۱۹۹۰).
یکی از اقدامات عملی برای غنا بخشیدن به خودآگاهی این است که هنگام هیجانی شدن از خود بپرسیم: «الان دقیقا چه احساسی دارم؟ آیا رنجیده­ام؟ آیا حسودی می­کنم؟ الان دقیقا چه فکری به ذهنم خطور کرد؟». پس از مدتی تمرین در می­یابیم که همیشه برای واکنش نشان دادن نسبت به احساسات، طرق مختلفی وجود دارد. هر قدر شخص برای پاسخگویی به یک هیجان، راه­های بیشتری را بداند زندگی پربارتری خواهد داشت. راه دیگر برای بسط خودآگاهی، نوشتن حالات درونی است. بعد از چندین ماه نوشتن حالات روحی مختلف خود - از آنجا که کلمه ها در ذهن گم می­شوند نه روی کاغذ – می­توانیم خود را در یک نمودار تاریخی بررسی کنیم. مثلا می­فهمیم که سال قبل در برابر یک مساله چگونه عصبانی می­شدیم و امسال چگونه واکنش نشان می­دهیم. همدلی، توانایی اجتماعی و هیجانی مهمی در این زمینه است، یعنی درک احساسات دیگران و خود را در جای آنان فرض کردن و احترام گذاشتن به تفاوت­هایی که در احساسات افراد نسبت به چیزهای مختلف وجود دارد. توانایی برقراری ارتباط با افراد دیگر نیز از مولفه­های هوش هیجانی است: فرد می­بایست تمرین کند تا شنونده و پرسشگر خوبی باشد، بتواند میان آنچه دیگری انجام می­دهد و آنچه می­گوید تمایز قایل شود و سعی کند به جای رفتارهای نپخته­ای مثل عصبانی شدن یا منفعل بودن راه­های بالغانه­تری مثل جسارت و جرات ورزی را یاد بگیرد (گابریل، ۲۰۰۱).
شکل­ گیری اجزای هوش هیجانی، ابتدا در سال­های اولیه زندگی کودک انجام می­گیرد، اگرچه
شکل­ گیری این ظرفیت­ها در خلال سال­های مدرسه نیز ادامه پیدا می­ کند. پیامی که یک دختر کوچک هنگامی که برای درست کردن پازل خود از مادر گرفتارش کمک می­خواهد، دریافت می­ کند، بر حسب نحوه پاسخ­دهی مادر متفاوت است. چنانچه پاسخ مادر ابراز خشنودی آشکار از کمک کردن به او باشد، وی یک نوع پیام دریافت می­ کند و اگر پاسخ مادر این جواب موجز باشد که «مزاحم من نشو، کارهای مهمی دارم که باید انجام بدهم» برداشت کاملا متفاوتی پیدا می­ کند. تمام مبادلات کوچک میان والد و فرزند، دارای زیرمجموعه­ای عاطفی است و تکرار این پیام­ها در طی سالیان به شکل­ گیری دیدگاه ­ها و توانایی­های عاطفی اساسی در کودکان می­انجامد (انتوناکپولو، ۲۰۰۱).
تحقیقات نشان می­ دهند که صرف بی­توجهی به کودک، از سوء رفتار آشکار بسیار مضرتر است; کودکانی که نادیده گرفته می­شوند از همه کودکان دیگر بدتر عمل می­ کنند، از همه مضطرب­تر، بی توجه­تر و بی­احساس­تر هستند و به صورت متناوب پرخاشگر و گوشه گیرند. میزان اجبار به تکرار کلاس اول در میان این کودکان ۶۵ درصد است. سه چهار سال اول زندگی دوره­ای است که مغز کودک نوپا حدود دو سوم اندازه کامل خود رشد می­ کند و به لحاظ پیچیدگی، به گونه ­ای متحول
می­ شود که در تمام دوران زندگی، هیچ­گاه به این میزان رشد نخواهد کرد. در خلال این دوره، نسبت به دوران بعدی زندگی، فراگیری مطالب اساسی با سهولت بیشتری تحقق می­پذیرد و فراگیری عاطفی نیز در پیشاپیش تمام آموخته ­ها انجام می­گیرد. در خلال این دوران فشار روانی جدی می ­تواند به مراکز یادگیری مغز آسیب برساند و از این رو به هوش افراد زیان وارد آورد (هین، ۲۰۰۴).
۲-۲-۲۰- ویژگی افرادی که هوش هیجانی بالا دارند
هوشبهر و هوش هیجانی قابلیت ­های متضاد نیستند بلکه بیشتر می­توان چنین گفت که متمایزند. همه ما از ترکیبی از هوش و عواطف برخورداریم، افراد دارای هوش بالا و هوش هیجانی پایین و یا هوشبهر پایین و هوش هیجانی بالا، علی رغم وجود نمونه­هایی نوعی، نسبتاً نادرند. فی­الواقع میان هوشبهر و برخی جوانب هوش هیجانی همبستگی مختصری وجود دارد، هر چند این ارتباط آن قدر است که روشن کند این دو قلمرو اساساً مستقل­اند. گونه خالص دارای هوشبهر بالا، یعنی کاملاً فاقد هوش هیجانی، تقریباً تصویر اغراق آمیزی از روشن­فکرانی است که در قلمرو ذهن استادند اما در دنیای فردی ناکار آمدند. نیم­رخ­های آماری مردان و زنان در این خصوص تا حدودی متفاوت است. مرد دارای هوشبهر بالا با طیف گسترده­ای از علایق و توانایی­های ذهنی مشخص می­ شود که البته جای تعجبی ندارد. این مرد بلند پرواز و مولد، قابل پیش ­بینی وسرسخت است و در بند علا­یق فردی خود نیست. او همچنین عیب جو و فخر فروش مشکل پسند و بازدارنده، در تجارب احساسی ناراحت، غیر بیانگر و مستقل و از نظر عاطفی سرد و بی­روح است. مردانی که از نظر «هوش هیجانی» بالا هستند، از نظر اجتماعی متوازن، خوش برخورد و بشاش هستند و در مقابل افکار نگران کننده یا ترس آور مقاومند. آنان در زمینه خدمت به مردم یا حل مشکلات، قبول مسئولیت و برخورداری از دیدگاه­ های اخلاقی، ظرفیتی قابل توجه دارند; در ارتباط خود با دیگران هم­حسی و توجه نشان
می­ دهند. زندگی عاطفی آنان غنی اما هم­خوان است، آنان با خود، دیگران و مجموعه اجتماعی که در آن زندگی می کنند راحتند. زنان دارای «هوشبهر» بالا از اتکا به نفس هوشمندانه­ای که از آنان انتظار می­رود برخوردارند، تفکرات خود را به راحتی مطرح می­ کنند، برای موضوعات ذهنی ارزش قائلند و طیف گسترده­ای از علا یق ذهنی و زیبایی شناختی دارند (عظیمی، ۱۳۸۵).
آنان همچنین درون نگر هستند، مستعد ابتلا به اضطراب، فرو رفتن در خیالات و احساس گناه بوده و در ابراز آشکار خشم خود درنگ می­ کنند، هر چند که آن را به طور غیرمستقیم ابراز می­دارند. زنان دارای «هوش هیجانی» سرشار با جرات هستند و احساسات خود را به طور مستقیم ابراز می­دارند و درباره خودشان احساس مثبتی دارند و زندگی برای آنان سرشار از معنا است. آنان نیز همانند مردان، خوش برخورد و اجتماعی هستند و احساسات خود را به طور مقتضی ابراز می­دارند، نه اینکه آن را به صورت انفجارهایی ابراز دارند که بعدها از آن تأسف بخورند. همچنین به خوبی با فشارهای عصبی منطبق می­شوند، جایگاه اجتماعی آنان به آنها امکان می­دهد تا به آسانی با افراد جدید روبه رو شوند، با خودشان به قدر کافی راحت هستند تا آنکه بتوانند شوخ طبع، خود انگیخته و درمقابل تجارب عاطفی پذیرا باشند. برخلاف زنان دارای هوشبهر بالا و ناب، زنان دارای هوش هیجانی بالا، به ندرت احساس اضطراب یا گناه می­ کنند یا در خیالات واهی غرق می­شوند. البته این تصایر نشانگر دو جنبه افراطی هر حالت است، هوشبهر و هوش هیجانی به درجات مختلف در وجود همه ما در هم آمیخته شده ­اند (گنجی، ۱۳۸۶).
۲-۳- مبانی نظری بیمه عمر
۲-۳-۱- پیدایش اولین نوع بیمه
نخستین نوع بیمه که قبل از سده نوزدهم مورد عمل قرار گرفته، بیمه باربری دریایی است. بقیه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:59:00 ق.ظ ]