کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



– اهداف و آرمان‌های خودمان.
– سهم خودمان در بازار چگونه است.
– رشد در بازار چگونه است.
– کیفیت خدمات در بازار چیست.
– جایگاه در بازار کدام است.
– منابع و استراتژی ما در بازار چگونه است.
ج) تجزیه‌وتحلیل محیط:
رابطه ما با کشور بازار هدف ازنظر سیاسی چگونه است.
ساختار اقتصادی آن کشور چیست.
فرهنگ و آداب اجتماعی کشور بازار هدف چگونه است.
۴– نوع فنّاوری غالب در کشور بازار هدف چگونه است.
۵- قوانین و مقررات حاکم بر آن کشور چیست.
اثرات محیط جهانی در آن بازار چگونه است.
د) تجزیه‌وتحلیل بازار:
– اندازه بازار هدف به لحاظ میزان خرید و مصرف کالای موردنظر.
– رشد بازار هدف چگونه است.
– تقسیمات جمعیتی بازار به لحاظ عرضه و تقاضا.
– شناخت رفتار خریداران و سبک زندگی افراد آن جامعه.
– شناخت واسطه‌ها در بازار (شرکت‌های تجاری و صادراتی و…)
شناخت علائق و رضایت مشتریان.
۸-۸-۲ بازاریابی[۷۰]
بازاریابی شامل شناخت نظام بازار و نیازها و خواسته هاورفع آن‌ها از طریق مبادلات مطلوب است.(فیلیپ کاتلر،گری آرمسترانگ، زارع،مهدی(۱۳۸۹))
بازاریابی دارای سه بعد است: بازارشناسی، بازار سازی و بازار داری
بازارشناسی یعنی انجام تحقیقات بازاریابی برای شناخت نظام بازار و نظام صادرات قبل از هرگونه انجام عملیات صادراتی.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
مدل ۴C برای بازار شناسی وجود دارد:
الف: شناخت خودمان (شرکت)[۷۱]
ب: شناخت مشتری یا مخاطب[۷۲]
ج: شناخت رقبا[۷۳]
د: شناخت محیط و عوامل محیطی[۷۴]
- بازار سازی یعنی استفاده از کلیه عوامل فن‌ها و استراتژی‌ها جهت ایجاد و افزایش سهم بازار
مدل ۴P برای بازار سازی وجود دارد:
الف: محصول خوب[۷۵]
ب: قیمت مناسب[۷۶]
ج: توزیع به‌موقع[۷۷]
د) تبلیغ بجا[۷۸]
بایستی این چهار عامل را طوری ترکیب کنیم که مورد قبل مشتری قرار گیرد.
بازار داری یعنی روش‌ها و فن‌ها و ابزارهایی را بکار برد  تا سهم بازار و مشتریان حفظ شوند و روابطی بلندمدت و توأم با وفاداری برای ایجاد صادرات پایدار به وجود آورد.
مجموعه بازارشناسی، بازار سازی و بازار داری را بازار گردانی می‌گویند.
۹-۲ استان چهارمحال و بختیاری و قابلیت‌های اقتصادی – بازرگانی آن:
استان چهارمحال و بختیاری سرزمینی کوهستانی و مرتفع با وسعتی حدود ۱۶۵۳۳ کیلومترمربع بین ۳۱ درجه و نه دقیقه تا ۳۲ درجه و ۴۹ دقیقه عرض شمالی و ۴۹ درجه و ۳۰ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۲۶ دقیقه طول شرقی گرینویچ در مرکز ارتفاعات موسوم به رشته‌کوه‌های زاگرس قرار دارد. از طرف شمال و شرق به استان اصفهان، از غرب به استان خوزستان، از جنوب به استان کهگیلویه و به ویر احمد و از شمال غرب به استان لرستان محدود می‌شود.
جمعیت این استان بالغ‌بر ۹۰۰ هزار نفر است که ۴۵% آن در شهرها سکونت دارند. این استان دارای نه شهرستان (به نام‌های اردل، بروجن، فارسان، شهرکرد، لردگان، کوهرنگ، کیار، سامان و بن)،۲۴ شهر، ۴۹ دهستان و حدود ۱۰۰۰ روستا است. (راهنمای گردشگری استان چهارمحال و بختیاری،درهمسایگی آسمان ،زمستان ۱۳۹۳)
در استان چهارمحال و بختیاری رویکرد اقتصاد معیشتی که مبتنی بر کشاورزی و دامداری بوده به سمت یک اقتصاد تولید و تجارت است و روزبه‌روز سیر تکاملی خود را در این زمینه طی می کند. مهم‌ترین موضوعی که در این استان باید موردعنایت و توجه تمامی مسئولان، برنامه ریزان و مجریان فعالیت‌های اقتصادی و بازرگانی قرار گیرد سرعت بخشیدن به این سیر تکاملی است. مطالعات بیانگر این است که امروزه به‌عنوان دست آورده‌ای توسعه درزمینه های زیر بنائی و زیرساخت‌های اقتصادی در استان شاهد هستیم از برکات نظام مقدس جمهوری اسلامی است. خوشبختانه امروز استان چهارمحال و بختیاری به بالاترین شاخص‌های زیر بنائی نسبت به متوسط شاخص‌های ملی درزمینه های ارتباطات جاده‌ای، تأمین انرژی، تأمین نیروی انسانی، آموزش‌وپرورش عمومی، سرمایه‌گذاری بر روی منابع آب، گردشگری و … دست‌یافته است و می‌توان گفت در حال حاضر از شاخص‌های بالای اجتماعی – اقتصادی در زیربناها بهره‌مند است البته تاکنون این موضوع برای بسیاری از متصدیان کشور و به‌ویژه بخش خصوصی ناشناخته است. اگر عنوان یک منطقه ویژه اقتصادی را بخواهیم به یک محلی اطلاق نماییم که همه زیربناهای فعالیت‌های اقتصادی – بازرگانی ازلحاظ ارتباطات، امنیت، شاخص‌های مناسب اجتماعی – اقتصادی و … را داشته باشد، به‌راحتی می‌توان همه این معیارها را در استان چهارمحال و بختیاری مشاهده و از آن بهره جست.
محورهای اساسی در خصوص قابلیت‌های اقتصادی – بازرگانی استان چهارمحال و بختیاری که می‌توان به‌صورت کوتاه به آن‌ها اشاره نمود عبارت‌اند از:
یکی از ویژگی‌های برخی مناطق توسعه‌نیافته نداشتن نیروی کار ماهر است. خوشبختانه ما در استان چهارمحال
و بختیاری از نیروی کار بامهارت بالا برخوردار هستیم و جالب‌توجه اینکه این نیروی کار، محدود به بازار کار ملی نیست و حتی به بازار کار منطقه روی آورده و سهم خودش را در اجرای پروژه‌های بزرگ نفت، گاز و تأسیسات نفتی و تأسیسات ساختمانی به‌خوبی نشان داده است.
عنایت به این نیروی کار و تنظیم بازار کار ملی، شکل دادن و سامان بخشیدن به نیروی کار ماهر از محورهای مهمی است که باید در استان چهارمحال و بختیاری بیش‌ازپیش به آن توجه گردد.
در حال حاضر قریب ۴۰۰۰۰ نفر نیروی کار از این استان در کشورهای حوزه خلیج‌فارس و کره جنوبی مشغول به کار هستند (آشنایی باقابلیت‌های اقتصادی – بازرگانی استان چهارمحال و بختیاری،تابستان ۱۳۸۱) که برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، حمایت و بازاریابی نیروی کار و مهم‌تر از آن برگشت دسترنج و درآمد این نیروی کار از سایر کشورها به درون کشور نیازمند عنایت و توجه ویژه است و این مهم می‌تواند رونق اقتصادی بالائی را در این استان به همراه داشته باشد.
در حال حاضر ۱۰% از منابع و ذخایر آبی کشور در استان چهارمحال و بختیاری است و باید به‌عنوان یک پدیده مهم و یک منبع سرشار و ارزان برای رونق اقتصاد ملی به آن توجه جدی شود. زمینه‌های بهره‌برداری از این منبع عظیم خدادادی در امر تأسیسات آبی، کشاورزی و صدور آب باکیفیت بالا به‌عنوان یک کالای قابل‌رقابت دربازارخاورمیانه و حتی بازارهای جهانی است. (اداره کل بازرگانی استان چهارمحال و بختیاری در دولت هفتم، مهرماه ۱۳۸۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 02:26:00 ق.ظ ]




.۰۱۰

 

.۲۸۷

 

۴٫۴۱۴

 

.۰۰۰

 

 

 

شناخت دینی

 

.۰۵۸

 

.۰۱۶

 

.۲۰۵

 

۳٫۶۳۸

 

.۰۰۰

 

 

 

نگرش دینی

 

.۰۲۲

 

.۰۰۸

 

.۱۸۰

 

۲٫۸۳۸

 

.۰۰۵

 

 

 

در جدول فوق ضرایب همبستگی استاندراد شده و استاندارد نشده، مقدار آماره t و سطح معناداری متغیرهای پیش بین برای پیش بینی تفکر انتقادی ارائه شده است. همانند جدول قبل در اینجا نیز ۳ مدل ارائه شده است. با توجه به اینکه مدل ۳ که از همه متغیرهای پیش بین در تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده می کند قدرت پیش بینی کنندگی بیشتری دارد معادله رگرسیون بر اساس این مدل دقیق تر می باشد. معادله رگرسیون برای پییش بینی تفکر انتقادی با توجه به اطلاعات فوق به صورت زیر می باشد:
پایان نامه - مقاله - پروژه
تفکر انتقادی=(۰۴۲/۰) x (رفتار دینی) + (۰۵۸/۰) x (شناخت دینی) + (۰۲۲/۰) x (نگرش دینی) + ۴۳۲/۳
فصل پنجم
نتیجه ­گیری و بحث
نتیجه گیری و بحث
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین مؤلفه های دینی با تفکر انتقادی در بین دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد بود. با استناد به نتایج حاصله از تجزیه و تحلیل آماری داده ها به بحث و بررسی سوالها و یافته های جانبی پرداخته می شود. جهت تبیین و توضیح بیشتر یافته ها، ابتدا هریک از سوالها به تفکیک مطرح و سپس مورد بررسی قرار می گیرد. اگر چه تا کنون پژوهشی در مورد رابطه بین مؤلفه های دینی با تفکر انتقادی انجام نگرفته است ولی پژوهشهای متعددی به صورت جداگانه به برخی از این متغیرها پرداخته است.
سؤال ۱ :آیا بین شناخت دینی با تفکر انتقادی در بین دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد ارتباط وجود دارد؟
نتایج بررسی سؤال اصلی شماره یک تحقیق:
نتایج حاصل از تحلیل داده های مربوط به این سؤال، بیانگر آن است که با افزایش میزان شناخت دینی دانشجویان میزان تفکر انتقادی آنها نیز افزایش می یابد. در تبیین این یافته می توان گفت که از جمله اموری که می تواند به باورها و اعتقادات انسان، رشد و تعالی دهد. فعالیّت علمی است به عبارت دیگر افزایش شناخت و آگاهی نسبت به دین و اعتقادات، رشد و تعالی عملی اعتقادات و باورهای دینی که محصول شناخت صحیح و آگاهانه از معارف و حقایق دینی است. هر چه انسان بتواند مطالعات دینی خود را بالا برده و با برهان و استدلال عقلی، اصول دین را برای خود اثبات نماید، به همان میزان احتمال انحراف او در عمل کاهش خواهد یافت. لذا لازم است انسان قبل از ورود به وادی عمل و طی مسیر، شناخت جامع و کاملی از راه داشته باشد تا موانع بر سر راه را به راحتی پشت سر گذاشته و به مقصود برسد. و راه دیگری که برای تقویت باورهای دینی و در واقع تقویت ایمان و اعتقادات وجود دارد، شناخت درست دین است. زیرا هر اندازه انسان دین را بهتر و درست‌تر بشناسد و باورهای دینی و مذهبی بر اساس شناخت درست از دین شکل بگیرد و پدید آید. و همچنین فردی که تفکر انتقادی که نوعی تفکر انتزاعی است، داشته باشد، بدون چون و چرا و استدلال کافی مطلبی را نمی پذیرد و آنچه را به عنوان باور و شیوه ی زندگی خود قرار می دهد، با بصیرت و آگاهی انتخاب می کند چنین کسی بهتر و بیشتر می‌تواند در برابر هجوم تبلیغات دین‌زدایی جهان معاصر، مقاومت کند و اگر پایه‌های معرفت دینی انسان قوی نبوده و باورهای دینی انسان، مستند و محکم نباشد و هر باور و اعتقاد دینی تکیه‌گاهی در قرآن و روایات صحیح و مبانی کلامی و فلسفی به همراه نداشته باشد،‌ در برابر هجمه تندباد حوادث و تبلیغات دین‌زدایی سبز فایل، تاب مقاومت نخواهد داشت. بنابراین نتایج نشان دهنده ی وجود رابطه مثبت و معناداری بین شناخت دینی با تفکر انتقادی در بین دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد می باشد.
سؤال۲: :آیا بین نگرش دینی با تفکر انتقادی در بین دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد ارتباط وجود دارد؟
نتایج بررسی سؤال اصلی شماره دو تحقیق:
نتایج حاصل از تحلیل داده های مربوط به این سؤال، بیانگر آن است که با افزایش میزان نگرش دینی دانشجویان میزان تفکر انتقادی آنها نیز افزایش می یابد. نتایج این سؤال به نوعی با نتایج صادقی (۱۳۸۸) که به بررسی رابطه بین نگرش دینی مثبت و منفی با تفکر انتقادی پرداخته بود همخوانی دارد. مهمترین یافته پژوهش وی آن بود که هرچه قدر فرد در سطح بالاتری از نگرشهای دینی قرار داشته باشد به همان میزان از تفکر انتقادی بالاتری برخوردار خواهد بود. همچنین نگرش دینی مثبت و نگرش دینی منفی و شناخت و آگاهی و بسیاری عوامل دیگر که تحت تأثیر دین می باشد بر تفکر انتقادی اثر می گذارد یعنی کسانی که از مهارت تفکر انتقادی ، به خوبی استفاده کرده یا می کنند، از نگرش دینی مثبتی ( شکل یافته تری ) و یا اینکه مراحل جستجو برای دستیابی به نگرش دینی مثبت ( شکل یافته ) را طی می کنند. بنابراین نگرش دینی مثبت و منفی نه تنها با تفکر انتقادی افراد مرتبط است بلکه می تواند تأثیرات بسیار زیادی بر این بعد از شخصیت انسان بگذارد در تبیین این یافته می توان گفت از آنجا که نگرش دینی افراد خصوصی ترین و مقاومترین بخش دینداری آنهاست و از طرفی کمترین آیین و قواعد را دارد، لذا افراد آزادانه و به هر شکل ممکن می توانند با خدای خود ارتباط برقرار کنند و تجربه ای از وجود و حضور خدا پیدا کنند . در میان ابعاد مختلف دینداری، نگرش ها و عواطف دینی همیشه بالاترین میزان دینداری را به خود اختصاص می دهند. کسانی که نگرش مذهبی قوی دارند ، این نگرش در سر تا سر زندگی شان ایفای نقش می کند .به عبارت دیگر هر مقدار نگرش دینی افراد قوی‌تر باشد . یعنی هر چقدر اعتقاد به خداوند و دستورات او محکم‌تر باشد، به همان اندازه در پذیرش باور خاصى از توانایى استدلال خود بیشتر کمک می_گیرد و بدون چون و چرا مطلبى را نمی پذیرد و از تفکر رشد یافته‌ترى برخوردار خواهد بود. با این نوع تفکر مى تواند خود را مورد ارزیابى قرار دهد و بدون پیش داورى به بررسى دلایل و احتمالات مختلف یک موضوع بپردازد. از این جهت، مى توان آن را یکى از عوامل مؤثر در پذیرش نگرش هاى دینى دانست. بنابراین نتایج نشان دهنده ی وجود رابطه مثبت و معناداری بین نگرش دینی و تفکر انتقادی در بین دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد می باشد.
سؤال ۳ : آیا بین رفتار دینی با تفکر انتقادی در بین دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد ارتباط وجود دارد؟
نتایج بررسی سؤال اصلی شماره سه تحقیق:
نتایج حاصل از تحلیل داده های مربوط به این سؤال، بیانگر آن است که فرد، هر چه از اعتقادات مذهبی بیشتری برخوردار باشد و مقید به انجام دادن اعمال مذهبی گردد میزان تفکر انتقادی او نیز افزایش می یابد. در تبیین این یافته می توان گفت افزایش و ارتقاء یافتن بینش و باورهای دینی در گرو عمل به دستورات و فرامین الهی است. و به عبارت بهتر با فعالیّت عملی یا رفتار دینی، میزان تفکر انتقادی نیز افزایش می یابد در حقیقت اعمال و رفتار دینی، عینی ترین و ملمو س ترین بخش دین است. به همین دلیل درک عامه از دین بیشتر، رفتارهای دینی مثل نماز خواندن و روزه گرفتن است تا اعتقادات و امور دیگر. از آنجا که حالات و ویژگی‌های رفتاری انسان‌ها در بستر شرایط و موقعیت می‌روید و از آنها تأثیر می‌پذیرد. از این رو موقعیت‌های مختلف، زمینه‌ساز و بسترساز خوبی برای شکل‌دهی رفتارها و حالات انسا‌ن‌ها می‌باشند. مهیا کردن زمینه‌های مناسب و موقعیت‌های مطلوب، به‌ مثابه ی عامل تسهیل کننده‌ای برای ظهور رفتارها و کردارهای مطلوب است. توجه به این نکته ضروری است که عمل به وظایف نباید ما را از تفکر و مطالعه در معارف و اعتقادات باز دارد و یکی را بر دیگری ترجیج دهد. چرا که خداوند عالم را با اسباب اداره کرده و عمل به وظایف و مطالعه و تفکر پیرامون اعتقادات دو سبب از اسباب تقویت باورهای دینی است که در طول یکدیگر قرار دارند بنابراین نتایج نشان دهنده ی وجود رابطه مثبت و معناداری بین رفتار دینی و تفکر انتقادی در بین دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد می باشد.
یافته های جانبی
سؤال ابین میزان دینداری، نگرش دینی، رفتار دینی، شناخت دینی و تفکر انتقادی دانشجویان پسر و دختر دانشگاه شاهد تفاوت معناداری وجود دارد.
نتایج حاصل از تحلیل داده های مربوط به این سؤال، بیانگر آن است که بین متغیرهای دینداری، نگرش دینی، رفتار دینی، شناخت دینی و تفکر انتقادی دانشجویان پسر و دختر دانشگاه شاهد تفاوت معناداری وجود ندارد. به عبارت دیگر نمره ی کل دانشجویان پسر و دختر در متغییرهای ذکر شده باهم تفاوت بارزی ندارند و نمره ها تقریباً حالت نزدیک به هم است. یافته حاضر با نتایج به دست آمده از تحقیقات علوی(۱۳۸۵)، طالبان(۱۳۷۸)، خدایاری فرد و همکاران (۱۳۷۸) ، ناهمسو بود. با نتایج مولوی(۱۳۸۵) و سراج زاده(۱۳۷۸ ) همسو بود.
در مورد ناهمسو بودن مسأله تفاوت جنسی در عامل نگرش مذهبی باید گفت که تفاوت بین زنان و مردان در میزان مذهبی بودن توسط محققین متعددی مورد بررسی قرار گرفته است که نتایج برخی از آنها به مذهبی تر بودن زنان اشاره داشته است به طوری که در بین زنان فعالیت های مذهبی روزانه بیشتر به چشم می خورد ایمان شخصی قوی تر در زنان وجود دارد و درگیری در مناسک مذهبی و عبادت در زنان بیشتر از مردان است .آلستون، مک اینتوش،( ۱۹۷۹)،به نقل از اسماعیلی( ۱۳۸۰).
این گونه پژوهش ها نشان داده اند که زنان در مقایسه با مردان نسبت به باورهای دینی خود احساس تعهد بیشتری دارند. عامل این تفاوتها، فرصتهای بیشتر زنان برای فعالیتهای دینی می باشد. مولوی (۱۳۸۵) در بررسی میزان و ابعاد دینداری دانشجویان زن و مرد بدین نتیجه رسید که تفاوت معناداری در دینداری زنان و مردان وجود ندارد.
علت ناهمسو بودن یافته حاضرطبیعی به نظر می رسد بعلت جو مذهبی دانشگاه شاهد که با برگزاری نمازهای جماعت، برنامه های منظم ادعیه خوانی، اردوهای زیارتی و جلسات دینی در پرورش عواطف و تقویت جاذبه های دینی و ارتقاء باورهای مذهبی دانشجویان اعم از دختر و پسر مؤثر بوده است. و حضور در این برنامه ها پیوند قلبی آنها را با دین و معنویات افزایش می دهد و زمینه را برای شکوفایی ایمان فراهم می سازد و به این دلیل دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد اعم از دختر و پسر از اعتقادات و باورهای مذهبی مطلوبی برخوردار می باشند و همچنین در مورد متغیر تفکر انتقادی میانگین گروه پسران با دختران باهم تفاوت بارزی ندارد و یافته حاضر با تحقیقات کشاورز و همکاران(۲۰۰۹) ناهمسو با زینالی و همکاران (۱۳۸۹ ) همسو می باشد. در ناهمسو بودن این یافته نتایج نشان داده است عوامل فرهنگی شرایط مساعدتری برای مردان در رویاروری به تفکر نقادانه فراهم کرده است . و همسو بودن نتایج نشان داده که جنسیت نقشی در مهارت تفکر انتقادی ندارد . تامسون (۲۰۰۱) نشان داد که جنسیت یک متغیر پیش بینی کننده برای تفکر انتقادی به حساب نمی‌آید. پاینار (۲۰۰۰) در مطالعه خود در آفریقای جنوبی نشان داد که تفکر انتقادی بیشتر زمینه سیاسی دارد و بنابراین جنسیت نقشی بر آن ندارد. بنابراین دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد اعم از دختر و پسر با بهره گرفتن از تفکر انتقادی به ارزیابی و جستجوی اعتقادات و باورهای دینی بر می آیند.
سؤال ۲ : بین میزان دینداری، نگرش دینی، رفتار دینی، شناخت دینی و تفکر انتقادی دانشجویان مجرد و متأهل دانشگاه شاهد تفاوت معناداری وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:25:00 ق.ظ ]




کنوانسیون شماره ۱۰ به گونه ای کاملا متفاوت با کنوانسیون های یاد شده تنظیم گردیده است. بدین معنی که کار کودکان در کشاورزی به طور کلی ممنوع نبوده و فقط در مقدمه کنوانسیون به اشتغال کودکان در کشاورزی در ساعات آموزش اجباری اشاره و در متن آن مقرر شده که کودکان کمتر از ۱۴ سال جز خارج از ساعات درس نمی توانند در کارگاه های کشاورزی اعم از خصوصی یا عمومی ( با استثنای مدارس فنی کشاورزی مورد تایید و نظارت) به کار گمارده شوند و به هر حال اشتغالشان به کار مشروط است به اینکه به فعالیت ایشان در مدرسه لطمه وارد نسازد[۲۹۴]. اما از آنجا که کارهای کشاورزی در فصول معینی تراکم بیشتری دارند کنوانسیون اجازه می دهد که به منظور آموزش کشاورزی اوقات و ساعات درس بگونه ای تنظیم شود که به کار گرفتن کودکان را در کارهای سبک کشاورزی مانند درو و غیره امکان پذیر سازد ولی در هر صورت باید جمع اوقات درس در سال از ۸ ماه کمتر نباشد. [۲۹۵]
بند چهارم: کنوانسیون حداقل سن در مورد کارهای غیر صنعتی ۱۹۳۲ میلادی، (شماره ۳۳)[۲۹۶]
پس از تصویب کنوانسیون های شماره ۵، ۷ و ۱۰، در سال ۱۹۳۲ کنوانسیونی درباره حداقل سن در مورد کارهای غیر صنعتی تصویب گردید که قلمرو آن اصولا همه فعالیت هایی است که جز صنایع، کارهای کشاورزی و امور دریایی محسوب نمی گردد. بدین ترتیب حوزه شمول کنوانسیون شماره ۳۳ بسیار وسیع است و هر فعالیتی را که مشمول آن سه کنوانسیون نباشد در بر می گیرد. معهذا خود کنوانسیون صید دریایی را مطلقاً و کار در مدارس حرفه ای و فنی را با شرایطی مستثنی نموده است.
بر اساس این کنوانسیون کودکان کمتر از ۱۴ سال و نوجوانان بیش از ۱۴ سال که هنوز دوره آموزش اجباری ابتدایی را به پایان نرسانده اند نباید در هیچ یک از فعالیت های مورد شمول کنوانسیون به کار گمارده شوند[۲۹۷]. کار در مدارس فنی و حرفه ای به شرطی از این قاعده مستثنی است که اساسا جنبه آموزشی داشته، هدف از آن تحصیل سود و بازرگانی نبوده و مدرسه مورد تایید و نظارت مقامات عمومی باشد. علاوه بر آن کنوانسیون اجازه می دهد که در همه کشورها مقامات صلاحیتدار کارگاه های خانوادگی را به شرط مضر نبودن کار برای سلامت کودک و تحصیل او، و کارهای خانه را در حدود متعارف از قاعده مستثنی نمایند[۲۹۸].
پایان نامه - مقاله
کنوانسیون شماره ۳۳ اولین کنوانسیونی بود که ارتباط بین حداقل سن و حضور در مدرسه را ایجاد و تایید کرد که کودکان بالای ۱۴ سال نمی توانند استخدام شوند مگر اینکه آموزش مقطع ابتدایی کرده باشند.
کنوانسیون شماره ۳۳ در سال ۱۹۳۷ میلادی و طی کنوانسیون شماره ۶۰ مورد تجدید نظر قرار گرفت. طبق این کنوانسیون حداقل سن استخدام در کارگاه های غیر صنعتی نباید از ۱۵ سال کمتر باشد. نوجوانانی که بیش از ۱۵ سال دارند ولی هنوز دوره آموزش ابتدایی اجباری را گذرانده اند نباید به کار گمارده شوند[۲۹۹]. در این کنوانسیون همچنین حداقل سن اشتغال به کارهای سبک ۱۳ سال مقرر شد و نیز ضرورت تعیین حداکثر ساعات کار در این قبیل کارها مورد تایید قرار گرفته است[۳۰۰].
بند پنجم: کنوانسیون حداقل سن استخدام در مورد صید دریایی ۱۹۵۹ میلادی، (شماره ۱۱۲) [۳۰۱]
سازمان بین المللی کار در سال ۱۹۵۹ میلادی کنوانسیون شماره ۱۱۲ را درباره حداقل سن در مورد صید دریایی تصویب و مقرر نمود که در کشتی ها و قایق هایی که به صید در دریا می پردازند استخدام کودکان کمتر از ۱۵ سال ممنوع است. بدین ترتیب به موجب کنوانسیون، ماهیگیری در رودخانه ها و مصب آن ها، در بنادر و لنگر گاه ها مشمول این کنوانسیون نخواهد بود. همانند کنوانسیون های دیگر استثناهایی برای موارد خاص مانند دوران تعطیل تابستان یا کشتی های آموزشی و یا در مواردی که مصلحت کودک ایجاب کند همراه با شرایطی پیش بینی شده است ولی همه در این موارد باید تامین سلامت کودک در نظر گرفته شود[۳۰۲]. در این قبیل کشتی ها به کار گماردن کودکان زیر ۱۸ سال برای تصدی سوخت و گرم کردن کشتی در مواردی که کشتی با زغال سنگ کار می کند ممنوع است.[۳۰۳]
بند ششم: کنوانسیون حداقل سن استخدام در معادن و کارهای زیر زمینی ۱۹۵۶ میلادی،( شماره ۱۲۳)[۳۰۴]
در مورد حداقل سن استخدام سازمان بین المللی کار طی دو توصیه نامه و یک کنوانسیون معیارهایی مقرر داشته است. ابتدا در سال ۱۹۵۳ میلادی توصیه نامه شماره ۹۶[۳۰۵] مربوط به حداقل سن پذیرش در کارهای زیر زمینی معادن زغال سنگ به دولت های عضو توصیه می کرد که نوجوانان کمتر از ۱۶ سال را مطلقا به این کار ها نگمارند و در مورد نوجوانان بالای ۱۶ و زیر ۱۸ سال نیز اصل کلی آن است که این ممنوعیت وجود ندارد و فقط در موارد خاصی مانند کارآموزی و با رعایت برخی شرایط، کار کردن این دسته می تواند مجاز تلقی شود. با تصویب کنوانسیون شماره ۱۲۳ در سال ۱۹۵۶ ممنوعیت به کار گیری کودکان و نوجوانان به کلیه کارهای زیر زمینی و در همه معادن تسری داده شد و مقرر گردید که افراد پایین تر از سن تعیین شده از طرف کشورهای عضو نباید در کارهای فوق استخدام و یا به کار گرفته شوند. این سن به هیچ وجه نمی تواند کمتر از ۱۶ سال باشد[۳۰۶].
بند هفتم: کنوانسیون حداقل سن استخدام به کار ۱۹۷۳ میلادی، (شماره ۱۳۸)[۳۰۷]
سازمان بین المللی کار در سال های اخیر توجه خود را به تهیه و تنظیم سندی معطوف نمود که موضوع حداقل سن را بطور جامع در نظر بگیرد. از اینرو برابر روال متداول موضوع را در دستور کار کنفرانس قرار داد و در سال ۱۹۷۳ به تصویب کنوانسیون و یک توصیه نامه یعنی کنوانسیون شماره ۱۳۸ و توصیه نامه شماره ۱۴۶ [۳۰۸]اقدام نمود. طی مذاکرات مقدماتی مربوط به این کنوانسیون گفته شد که طرح مجدد موضوع حداقل سن بدان سبب است که کنفرانس علاقه مند است در راه از بین بردن کار کودکان در سنین پایین قدم های موثری بردارد و در مورد حمایت نوجوانان شاغال اقدامات مهمتری انجام دهد و اظهار شد که معیارهای موجود برای این منظور کافی نیست. طبعا نمایندگان گروه های مختلف ( دولت، کارگر، کارفرما) ضمن قبول این اصل کلی نظرات متفاوتی در زمیته جزئیات امر داشتند از قبیل ضرورت تاکید بر آموزش اجباری، یا توجه به مشکلات اقتصادی، اجتماعی کشورهای در حال توسعه و غیره سرانجام کنوانسیون در اجلاسیه ۱۹۷۳ به تصویب رسید.
در مقدمه کنوانسیون شماره ۱۳۸ مربوط به حداقل سن استخدام به کار پس از ذکر کنوانسیون های مصوب در مورد حداقل سن بدین نکته اشاره شده که وقت آن فرا رسیده بود تا یک سند کلی درباره این موضوع به تصویب رسد و این سند به تدریج جایگزین کنوانسیون های موجود شود تا بتوان به هدف نهایی که لغو کامل کار کودکان است دست یافت. استفاده از واژه “به تدریج” می تواند از یک طرف حاکی از این حقیقت باشد که کشورها ابتدا می توانند خود را به کنوانسیون های پیشین مربوط به حداقل سن استخدام متعهد سازند و سپس در جهت ریشه کن سازی فقر که علت اصلی کار کودک می باشد و باید به تدریج برطرف گردد، گام بردارند. [۳۰۹] و از طرف دیگر نشان دهنده آن است که شرایط لازم برای رعایت حداقل سن استخدام و محو کار کودک به یکباره حاصل نگردیده و در طول زمان و ایجاد تحولاتی در این زمینه بستر برای چنین اهدافی فراهم گردیده است.
طبق ماده یک کنوانسیون شماره ۱۳۸، “دولت های عضو متعهدند از آنچنان سیاست ملی پیروی نمایند که هدف آن الغاء موثر کار کودکان و بالابردن تدریجی حداقل سن اشتغال یا پذیرش به کار در سطحی باشد که به نوجوانان امکان دهد به کاملترین حد از رشد جسمی و فکری دست یابند". [۳۱۰]
سیاست ملی مورد نظر در ماده یک باید بر دو اصل کلی استوار باشد: اول آنکه در قلمرو هر کشوری که کنوانسیون ملحق می شود باید سن معینی به عنوان حداقل سن اشتغال یا شروع به کار در نظر گرفته شده و هیچ فردی در پایین تر از این سن به هیچ کار و شغلی گمارده نشود. این سند باید همراه سند الحاق و تصویب کنوانسیون از طرف کشور عضو به سازمان اعلام شود. اصل دوم آن است که حداقل سن نباید از سن پایان تحصیلات اجباری پایین تر باشد و به هر حال از ۱۵ سال کمتر نخواهد بود. [۳۱۱]
هر یک از دو اصل یاد شده و بویژه اصل اول دارای مستثنیاتی است. اولا کنوانسیون مورد بحث درباره موسسات آموزشی اعم از آموزش عمومی یا حرفه ای و فنی اجرا نمی شود. کاریکه در کارگاه ها و بوسیله نوجوانان حداقل ۱۴ ساله انجام شود و جزیی از آموزش حرفه ای و نظیر آن بوده و مسئولیت اداره کارگاه به عهده یک موسسه یا مرکز آموزش حرفه ای باشد نیز مشمول کنوانسیون نخواهد بود[۳۱۲]. ثانیا، در کشورهایی که وضع اقتصادی و سازمان اداری آنها به مرحله رشد کافی نرسیده است ممکن است حوزه شمول کنوانسیون در مرحله اول محدود به فعالیت های خاص شود که صراحتا به دفتر بین المللی اعلام می گردد. اما بدین عنوان فعالیت های مهم را نمی توان مستثنی نمود و به هر حال کنوانسیون شامل صنایع، ساختمان، کارهای عمرانی و برق، گاز و آب، خدمات بهداشتی، حمل و نقل انبارها و وسایل ارتباطی می شود. در زمینه کشاورزی نیز کشتکاری و کارگاه های دیگر کشاورزی که کشور مربوط وضع کلی اشتغال و کار نوجوانان و کودکان را در فعالیت هایی که کنوانسیون درباره آنها اجرا نمی شود به اطلاع دفتر بین المللی کار برساند. عدول از این استثناء به صرف اعلام به مدیر کل دفتر بین المللی کار امکان پذیر است. [۳۱۳]
ثالثا در کشورهایی که ضرورت اقتضا کند مقامات عمومی می توانند پس از مشورت با سازمان های کارگری و کارفرمایی از اجرای کنوانسیون در مورد برخی از انواع محدود مشاغل و فعالیت ها خودداری ورزند. اما باید از یکسو دلایل این امر در اولین گزارش مربوط به تصویب کنوانسیون از طرف کشور عضو ذکر گردد و از سوی دیگر در گزارش های بعدی وضع این نوع مشاغل را روشن و اقدامات انجام شده در جهت فراهم کردن امکان اجرای کنوانسیون را درباره آن ها به اطلاع دفتر بین المللی کار برسانند. [۳۱۴]
در مورد اصل دوم یعنی اینکه حداقل سن استخدام یا شروع به کار نباید از سن پایان تحصیلات اجباری و به هر حال از ۱۵ سال کمتر نباشد نیز استثنائاتی وجود دارد. بدین معنی که کشورهایی که وضع اقتصادی و موسسات آموزشی آنها به اندازه کافی پیشرفته نیست می توانند پس از مشورت با سازمان های کارگری و کارفرمایی حداقل سن را ۱۴ سال قرار دهند. کشورهایی که بدین ترتیب سن را ۱۴ سال تعیین می کنند باید در گزارش های بعدی خود به دفتر بین الملی کار روشن سازند که آیا دلایل اولیه آنها به قوت خود باقیست و گرنه باید مشخص کنند از چه تاریخی استناد به استثناء پایان یافته اجرای اصل مندرج در کنوانسیون آغاز شده است. [۳۱۵]
راجع به کارهای خطرناک ماده ۳ کنوانسیون مقرر می دارد “حداقل سن شروع به کار در مورد کاری که طبیعت یا شرایط اجرای آن به نحوی است که سلامت، ایمنی یا وضع روحی نوجوانان را به خطر می اندازد نمی تواند کمتر از ۱۸ سال باشد. انواع این قبیل کارها به موجب قانون هر کشور یا از طرف مقام صلاحیتدار دیگر پس از مشاوره با سازمان های کارگری کارفرمایی تعیین خواهد شد. علی رغم اصل کلی تعیین سن ۱۸ سالگی قوانین یا مقام صلاحیتدار می توانند استخدام در این قبیل کارها را در ۱۶ سالگی مجاز سازند مشروط به آنکه اطمینان کافی وجود داشته باشد که سلامت و ایمنی و وضع روحی کودکان در خطر نبوده و در کار خود آموزش مناسب یا آموزش حرفه ای لازم را خواهند دید".
یکی از عمده نقصان های کنوانسیون حداقل سن استخدام این است که نامی از کارهایی که باید برای افراد زیر ۱۸ سال منع شوند نمی برد و صرفا از دولت ها می خواهد تا کاری که تشخیص می دهند برای سلامت فیزیکی و روانی آنها مضر است را ممنوع سازند و با وجود این شرایط هم استخدام کودکان ۱۶ ساله را با شرایطی مجاز می شمارد و یا حتی در برخی موارد امکان استخدام کودکان ۱۴ ساله را با توجه به وضع اقتصادی کشور مجاز می شمارند. به نظر می رسد کنوانسیون حداقل سن استخدام با آوردن این شرط (وضع اقتصادی کشورها) به نوعی به کودکان ظلم می کند. چرا باید حتی در نبود وضع اقتصادی مناسب کودکان را قربانی کرد کودکانی که با رفتن به مدرسه و تحصیل به نحو مطلوب تری می توانند آینده کشور خود را بسازند و پیامدهای کار برای کودکان چه به لحاظ جسمی چه روانی در نهایت آثار مخربی و گزافی برای جامعه به همراه خواهد داشت، به عنوان مثال هزینه های درمانی کودکان کارگر آسیب دیده به مراتب بیش از منفعتی است که جامعه با وضعیت اقتصادی ضعیف ممکن است از کار آنها بهره برد. همچنین اگر در این کشورها به جای تحصیل به کودکان اجازه کار داده شود، این وضعیت به احتمال زیاد چرخه فقر را تداوم خواهد بخشید.
در زمینه “کارهای سبک”[۳۱۶] هر چند کنوانسیون تعریفی ارائه نمی کند اما طبق ماده ۷،” استخدام کودکان ۱۳ تا ۱۵ ساله را در این قبیل کارها تحت شرایطی اجازه می دهد. آن شرایط عبارتند از: اینکه اولا کار طوری نباشد که به سلامت یا رشد کودکان لطمه وارد سازد. ثانیا وضع تحصیلی و شرکت او را در برنامه های مربوط به آموزش حرفه ای و امثال آن در معرض خطر قرار ندهد. ثالثا نوع کار و فعالیت از طرف مقام صلاحیتدار با رعایت مراتب فوق تعیین و ساعات و مدت و شرایط استخدام دقیقا مشخص گردد. در مورد کشورهایی که بنا به شرایط خاص مذکور در بند ۴ ماده ۲ سن ۱۴ سالگی به عنوان حداقل تعیین شده است، سن اشتغال به کار های سبک می تواند ۱۲ تا ۱۴ سال قرار داده شود".
اینکه کنوانسیون شماره ۱۳۸ مشخص نمی کند چه قبیل کارهایی را می توان کارهای سبک در نظر گرفت و صرفا به طور کلی شرایط آن را تعیین می کند شاید بتوان آن را یک نقیصه در نظر گرفت چرا که شاید برخی مشاغل در ظاهر کاری سبک در نظر گرفته شوند و از لحاظ فیزیکی آسیب چندانی به کودکان نرسانند اما تاثیرات مخرب روانی و عاطفی که بر کودکان می گذارند در ابتدا مشهود نخواهند بود. تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت کودک شامل سلامت فیزیکی، روانی و اجتماعی یک کودک می شود نه صرفا عدم وجود بیماری یا ضعف و ناتوانی در وی[۳۱۷]. بنابراین برای ارزیابی مضر و خطرناک بودن یک حرفه صرفا نباید عدم وجود بیماری را ملاک قرار داد، سلامت روانی و اجتماعی کودک حتی مهمتر از سلامت فیزیکی و جسمانی کودک است به این خاطر که تشخیص سلامت جسمی کودک به راحتی قابل تشخیص است اما ارزیابی سلامت روانی و اجتماعی کودک به مراتب پیچیده تر و دشوار تر است و هم اینکه برخی از تاثیرات روانی و عاطفی و حتی تاثیرات سلامتی تا وقتی یک کودک به مرحله بزرگسالی نرسد مخرب نمی گردند.
هر چند در رابطه با تعریف کار کودک سازمان بین المللی کار عنوان کرده است که نباید تمام کارهایی را که کودکان انجام می دهند به عنوان کار کودک قلمداد کرد. مشارکت کودکان و نوجوانان در کاری که بر سلامت و رشد فردی آنها تاثیر نمی گذارد یا در تحصیل آنها خللی ایجاد نمی کند، به طور کلی کاری مثبت قلمداد می گردد. این نوع کار که از آن به عنوان “کار سبک” یاد می شود شامل فعالیت هایی همچون کمک به والدین در خانه، انجام کارهای سبک برای کسب پول تو جیبی خارج از ساعات مدرسه یا در تعطیلات تابستانه می شود. این نوع فعالیت ها به رشد کودک و رفاه خانواده کمک می کند و برای آنها مهارت و تجربه به همراه می آورد و همچنین آنها را برای تبدیل شدن به اعضای کارآمد جامعه آماده می سازد. [۳۱۸]
از آنجا که کنوانسیون ۱۳۸ کلیه کنوانسیون های مربوط به حداقل سن را مورد تجدید نظر قرار می دهد. ماده ۱۰ کنوانسیون ترتیب تعهدات دولت ها را نسبت به کنوانسیون جدید و کنوانسیون های سابق ذکر می کند.
توصیه نامه شماره ۱۴۶ که مکمل کنوانسیون شماره ۱۳۸ است رهنمود هایی در جهت اجرای بهتر کنوانسیون ارائه می دهد. این توصیه نامه سیاست ملی مربوط به حداقل سن مذکور در کنوانسیون را به صورت وسیع تر در نظر گرفته و به دولت های عضو توصیه می کند که برای دستیابی به این سیاست، در برنامه های ملی توسعه، برای برآورده ساختن نیازهای کودکان و نوجوانان و تامین رشد جسمی و روحی ایشان اولوین خاص قائل شوند و بویژه در راه نیل به اشتغال کامل، کاهش فقر، تامین درآمد خانواده ها به گونه ای که نیازی به کار کودکان نداشته باشند، ایجاد و گسترش مقررات تامین اجتماعی و رفاه خانواده ها و در نظر گرفتن مستمری برای تامین زندگی کودکان، ایجاد و توسعه تدریجی وسایل آموزش عمومی و آموزش حرفه ای مناسب، ایجاد و توسعه تدریجی سازمان های مربوط به تامین حمایت از کودکان و فراهم ساختن رشد ایشان، اقدامات جدی مبذول دارند. در توصیه نامه بر تامین زندگی کودکانیکه فاقد خانواده بوده یا با خانواده زندگی نمی کنند، کودکان مهاجر و غیره، فراهم ساختن امکانات استفاده تمام وقت از مدرسه و یا آموزش حرفه ای تاکید شده است.
در این توصیه نامه بر مسائل زیر تاکید و رعایت آنها توصیه شده است: بالابردن حداقل سن استخدام به ۱۶ سالگی و در جاهایی که کمتر از ۱۵ سالگی است به ۱۵ سال، بالابردن حداقل سن در مورد کارهای خطرناک به ۱۸ سال ( در جاهایی که کمتر از این سن است) با تجدید نظر مکرر و متناوب بر اساس پیشرفت های علمی در مورد لیست کارهای خطرناک، بهبود شرایط کار کودکان از راه تامین مزد مساوی برای کار مساوی، محدودیت ساعات کار روزانه و هفتگی، ممنوعیت کار اضافی و کار در ساعات شب، اعطاء مرخصی سالانه با حقوق به میزان چهار هفته و یا دست کم مساوی مرخصی افراد بالغ، ایجاد بازرسی کار و غیره.
گفتار سوم: کنوانسیون بدترین اشکال کار کودک ۱۹۹۹ میلادی (شماره ۱۸۲) [۳۱۹]
سازمان بین المللی کار در سال ۱۹۹۸ میلادی در اعلامیه راجع به حقوق و اصول بنیادین کار[۳۲۰] بر محو موثر کار کودک تاکید ورزید. اهمیت این اعلامیه از آنجا روشن می شود که اعضای سازمان بین المللی کار را به صرف عضویتشان در این سازمان به رعایت، ترویج و تحقق اصول مرتبط با چهار حق زیر مکلف می سازد، حتی اگر به کنوانسیون های مربوط به آنها نپیوسته باشند. این چهار حق عبارتند از: ۱) آزادی تشکیل اتحادیه و شناسایی موثر حق انعقاد پیمان های دسته جمعی۲) محو تمامی اشکال کار اجباری؛ ۳) محو تبعیض در استخدام و اشتغال؛ و ۴) “محو موثر کار کودک". ذکر محو کار کودک در میان این حقوق بنیادین، نشان دهنده اهمیت این مسئله در نزد سازمان بین المللی کار است. اما همچنان نیاز به کنوانسیونی خاص در این خصوص احساس می شد. به همین خاطر، کنفرانس عمومی سازمان بین المللی کار، اولین اجلاس خود را پس از پذیرش اعلامیه فوق به بررسی تصویب کنوانسیونی مجزا راجع به این موضوع اختصاص داد. در نهایت در سال ۱۹۹۹ میلادی، کنوانسیون شماره ۱۸۲ تحت عنوان کنوانسیون بدترین اشکال کار کودک به تصویب رسید. هدف این کنوانسیون، ریشه کن کردن بدترین اشکال کار کودک در سراسر جهان است. ماده ۲ کنوانسیون بدترین اشکال کار کودک تعریفی از کودک ارائه می کند. از نظر این کنوانسیون” منظور از کودک، کسی است که به سن ۱۸ سال نرسیده باشد". ماده ۳ کنوانسیون تصریح می کند “بدترین اشکال کار کودک عبارتند از:
الف) هر نوع شکل بردگی یا اعمالی نظیر بردگی همچون فروش و قاچاق کودکان، به کار گیری اجباری آنها در جنگ؛
ب) استفاده از کودک برای فحشاء، تولید صور قبیحه و اعمال پورنوگرافیک؛
ج) استفاده از کودک برای فعالیت های غیر قانونی مخصوصا قاچاق مواد مخدر؛ و
د) کاری که برای سلامت، امنیت یا اخلاق کودک زیان آور باشد".
در خصوص بند ۱ ماده ۳، ماده ۳۵ کنوانسیون حقوق کودک هم فروش کودک را ممنوع و دولت های عضو را مکلف به اتخاذ تصمیمات فوری در جلوگیری از آن ساخته است. فروش کودک آن گونه که در بند ۱ ماده ۲ پروتکل اختیاری کنوانسیون حقوق کودک راجع به فروش کودکان، فاحشه گری و هرزه نگاری کودک مصوب سال ۲۰۰۰ میلادی آمده عبارت است از هر نوع عمل یا معامله ای که به موجب آن کودکی توسط فرد یا گروهی از افراد در قبال اجرت یا هر چیز دیگر به دیگری انتقال یابد. کنوانسیون لغو کار اجباری سازمان بین المللی کار تعریفی از کار اجباری ارائه کرده است به موجب ماده ۲ این کنوانسیون کار اجباری عبارت است از هر نوع کار یا خدمتی که به زور از شخصی با تهدید او به عقوبت و کیفر مطالبه شود و برای انجام آن، خود این شخص به اختیار داوطلب نشده باشد. در خصوص بند ۲ ماده ۲، ماده ۳۴ کنوانسیون حقوق کودک از کشورها می خواهد تا به حمایت از کودکان در برابر تمام اشکال سوء استفاده ها و استثمارهای جنسی متعهد شوند. در خصوص بند ۳ ماده ۲، به نظر می رسد منظور از “فعالیت های غیر قانونی” کلیه اعمالی باشد که به موجب قانون جزایی داخلی هر کشور به عنوان جرم تلقی شده اند.
ماده ۳ کنوانسیون، در بیان آخرین نوع از بدترین اشکال کار کودک چنین بیان می کند: “کاری که به دلیل ماهیت آن یا شرایطی که در آن انجام می شود، احتمال دارد برای سلامت، امنیت یا اخلاق کودک ضرر داشته باشد. بخش دوم توصیه نامه ۱۹۰ مکمل کنوانسیون بدترین اشکال کار کودک، این گروه از بدترین اشکال کار کودک را به اختصار “کارهای خطرناک” نامیده است. تفاوتی نمی کند که کار مورد نظر از لحاظ جسمی برای کودک خطرناک یا مضر باشد یا از نظر روانی چنین باشد".
بند ۱ ماده ۴ نحوه تعیین دقیق مصادیق کارهای فوق را این گونه مشخص می سازد: انواع کار های بند ۴ ماده ۳ در قوانین یا مقررات ملی یا توسط مقام صلاحیت دار، پس از مشاوره با سازمان های کارفرمایی و کارگری مربوط، با در نظر گرفتن معیارهای بین المللی مربوط، به ویژه بندهای ۳ و ۴ توصیه نامه بدترین اشکال کار کودک ۱۹۹۹ میلادی تعیین خواهد شد. در بند ۳ توصیه نامه آمده است که “در تعیین انواع کارهای موضوع بند ۴ ماده ۳ کنوانسیون و در تشخیص جاهایی که این کارها وجود دارند، از جمله باید به موارد زیر توجه شود :
الف) کاری که کودکان را در معرض سوء استفاده جسمانی، روانی یا جنسی قرار می دهد؛
ب) کار در زیر زمین، زیر آب، در ارتفاعات خطرناک یا در فضاهای بسته؛
پ) کار با ماشین آلات، تجهیزات و ابزارهای خطرناک، یا کاری که متضمن جابه جایی یا حمل بارهای سنگین با دست است؛
ت) کار در محیط ناسالم که ممکن است، به طور مثال کودکان را در معرض مواد، عوامل یا فرایند های خطرناک یا در معرض دما، صدا، یا ارتعاش های مضر برای سلامتی آنها قرار دهد؛
ث) کار تحت شرایط بسیار مشکل از قبیل کار برای ساعات طولانی یا در خلال شب یا کار در جایی که کودک به نحو غیر متعارف به کارگاه کارفرما محدود می شود".
در بند ۴ ماده ۴ آمده است که در زمینه انواع کارهای موضوع بند ۳ همین ماده و بند ۴ ماده ۳ کنوانسیون مقررات یا قوانین ملی یا مقام صلاحیتدار می تواند پس از مشاوره با سازمان های کارفرمایی و کارگری مربوط، اشتغال با کار از سن ۱۶ سالگی را مشروط به این که سلامتی، ایمنی و اخلاقیات کودک به طور کامل مورد محافظت قرار گیرد و این که کودکان آموزش ویژه کافی یا آموزش حرفه ای در رشته مرتبط فعالیت را کسب کرده باشند، اجازه دهد.
همانگونه که ملاحظه می شود توصیه نامه در بند فوق، اشتغال به کار های خطرناک را مشروط به بهبود شرایط کاری برای کودکان ۱۶ سال به بالا مجاز می دارد. بر همین اساس، برخی از نویسندگان بدترین اشکال کار کودک مندرج در کنوانسیون را به دو دسته کارهای خطرناک و بدترین اشکال بدون قید و شرط تقسیم نموده اند. انواع کارهای مشمول بندهای ۱ تا ۳ ماده ۳ کنوانسیون در دسته بدترین اشکال بدون قید و شرط جای می گیرند، چرا که بهبود شرایط کاری در مورد آنها مصداق ندارد و قابل توجیه نیست.
گفتار چهارم: کنوانسیون کار اجباری، ۱۹۳۰ میلادی ( شماره ۲۹)[۳۲۱]
کنوانسیون شماره ۲۹ مصوب ۱۹۳۰ میلادی بیش از هر کنوانسیون دیگری مورد تایید و الحاق دولت های عضو قرار گرفته است. ماده ۲ کنوانسیون تعریفی از کار اجباری ارائه می کند. به موجب ماده ۲ کنوانسیون، “اصطلاح کار اجباری به کار یا خدماتی اطلاق می شود که با تهدید به مجازات و بی آنکه شخص ذینفع به میل و رضای خود برای انجام آن داوطلب شده باشد، به وی تحمیل می گردد". این تعریف در برگیرنده سه عنصر می باشد: اول، برخی از فرم های کار یا خدمات فراهم شده از سوی شخص با شخص ثالثی مرتبط است؛ دوم، کار برحسب تهدید به مجازات انجام می شود که می تواند شامل مجازات های فیزیکی، روانی، مالی یا غیره شود و سوم، کار غیرداوطلبانه انجام می شود یعنی شخص بدون اراده خود وارد این کار می شود یا زمانی که وارد کار شد متوجه می شود نمی تواند با خواست خود آن کار را ترک کند.[۳۲۲]
ماده ۱۱ این کنوانسیون به ممنوعیت به کار گیری افراد زیر ۱۸ سال توجه داشته است و از دولت های عضو می خواهد تا کار اجباری را برای گروه های خاصی از کارگران همچون زنان، از کار افتادگان، افراد زیر ۱۸ سال و بیش از ۴۵ سال فورا متوقف گردد". [۳۲۳]
گفتار پنجم: کنوانسیون لغو کار اجباری ( شماره ۱۰۵)
در چهلمین دوره اجلاسیه کنفرانس عمومی سازمان بین المللی کار، بحث در خصوص لغو کار اجباری مطرح شد و با توجه به تصویب قرارداد بین المللی در خصوص منع بردگی مصوب ۱۹۲۶ میلادی و همچنین کنوانسیون شماره ۲۹ درباره کار اجباری، شرکت کنندگان در این مجمع تصمیم گرفتند تا به کنوانسیون دیگری در زمینه کار اجباری رای مثبت دهد. بر طبق مفاد این کنوانسیون تمام کشورهایی که به آن ملحق شده اند، متعهد می شوند تا از کار اجباری به هر شکلی که باشد، جلوگیری کنند. ماده ۲ کنوانسیون شماره ۱۰۵ از کشورهایی که به این سند ملحق شده اند می خواهد تا اقدامات موثر و عاجلی را در زمینه لغو همه ابعاد کار اجباری به انجام برسانند.
گفتار ششم: کنوانسیون مستخدمین خانگی، ۲۰۱۱ میلادی ( شماره ۱۸۹) [۳۲۴]
کنفرانس بین المللی کار در صدمین جلسه خود در سال ۲۰۱۱ کنوانسیون مربوط به کار مناسب برای مستخدمین خانگی تحت عنوان کنوانسیون مستخدمین خانگی شماره ۱۸۹ و توصیه نامه مکمل آن شماره [۳۲۵]۲۰۱ را تصویب کرد. این اولین بار بود که سازمان بین المللی کار استانداردهای بین المللی کار را به این گروه خاص از کارگران اختصاص می داد. کنوانسیون مستخدمین خانگی ارزش اقتصادی و اجتماعی کار به عنوان مستخدمین خانگی را شناسایی کرده و از دولت ها می خواهد تا اقداماتی برای حمایت از حقوق مستخدمین خانگی اتخاذ کنند.[۳۲۶] بند ۲ ماده ۳ کنوانسیون تاکید می کند که “مستخدمین خانگی مانند دیگر کارگران سزاوار احترام و حمایت از اصول و حقوق بنیادین در محل کار می باشند. این اصول و حقوق بنیادین الف) آزادی انجمن و حق مذاکره دسته جمعی؛ ب) حذف تمام فرم های کار اجباری؛ ج) لغو موثر کار کودک؛ و د) حذف تبعیض در رابطه با اشتغال می باشند”[۳۲۷]. ماده ۴ کنوانسیون در خصوص حذف کار کودک می باشد. طبق ماده ۴، “دولت های عضو باید یک حداقل سن را برای مستخدمین خانگی تعیین کنند. این حداقل سن باید مطابق با کنوانسیون حداقل سن استخدام شماره ۱۳۸ و بدترین اشکال کار کودک شماره ۱۸۲ باشد. کنوانسیون شماره ۱۸۹ و توصیه نامه مکمل آن (شماره ۲۰۱) نیاز به شناسایی کار خطرناک مستخدمین خانگی و منع چنین کاری برای کودکان زیر ۱۸ سال را مد نظر قرار می دهد”[۳۲۸]. بند ۱ ماده ۵ توصیه نامه ۲۰۱ تصریح می کند که” با ملاحظه مفاد کنوانسیون بدترین اشکال کار کودک (شماره ۱۸۲) و توصیه نامه مکمل آن (شماره ۱۹۰) دولت های عضو باید انواع کار به عنوان مستخدمین خانگی را که برای سلامت، امنیت یا اخلاقیات کودکان مضر هستند را شناسایی کرده و در جهت حذف چنین کاری برای کودکان گام بردارند".[۳۲۹]
کنوانسیون شماره ۱۸۹ و توصیه نامه شماره ۲۰۱ توجه را به شناسایی کار خانگی خطرناک و منع چنین کارهایی برای کودکان زیر ۱۸ سال و همچنین مد نظر قرار دادن کنوانسیون شماره ۱۸۲ و توصیه نامه ۱۹۰ معطوف می سازد.
همچنین لازم به ذکر است که لازم الاجرا شدن کنوانسیون های سازمان بین المللی کار این تعهد را برای دولت هایی که آنها را تصویب کرده اند به همراه دارد که این دولت ها باید مقررات موجود در این کنوانسیون ها را در سطح ملی به کار برند. اگرچه تصویب کنوانسیون های سازمان بین المللی کار اختیاری بوده و وابسته به اراده دولت ها است. درصورتی که دولت ها آنها را تصویب نمایند، از نظر حقوقی ملزم به رعایت مفاد آنها در قلمروهای سرزمینی شان می باشند. در ضمین دولت هایی که کنوانسیون های سازمان بین المللی کار را تصویب می نمایند. ملزم می باشند تا گزارش هایی را به طور دوره ای در خصوص اجرای مفاد این کنوانسیون ها در قلمرو ملی شان به سازمان بین المللی کار ارائه نمایند. [۳۳۰]
نتیجه گیری
لزوم حمایت از حقوق کودکان و منع بهره کشی از آنها صریحاً یا تلویحا ً در اسناد حقوق بشری مطرح شده است. از جمله این حمایت ها منع بردگی و تجارت بردگان و منع کار اجباری به عنوان یکی از اشکال بردگی می باشد که علاوه بر اعلامیه حقوق بشر، در میثاق حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر و کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر ضرورت منع آنها مورد تاکید قرار گرفته است. حق آموزش اجباری و رایگان کودکان از جمله حقوقی است که در اسناد حقوق بشری به آنها مورد توجه قرار گرفته است. حق آموزش اجباری و رایگان کودکان از آن جهت حائز اهمیت است که نقش مهم و تعیین کننده ای در حذف کار کودک دارد به این خاطر که چنانچه هزینه تحصیل حداقل در دوره ابتدایی برای کودکان رایگان باشد، این وضعیت تا حد زیادی بر میزان وقوع کار کودک در خانواده های کم در آمد تاثیر گذاشته و کودکان را از محیط های کاری خطرناک دور نگاه می دارد. از جمله حمایت های صریح از منع بهره کشی و کار کودکان در ماده ۱۰ میثاق حقوق مدنی و سیاسی و ماده ۷ اعلامیه جهانی حقوق کودک و ماده ۱۵ و ۲۷ منشور آفریقایی حقوق و رفاه کودک صورت گرفته است و کنوانسیون حقوق کودک هم در چندین ماده از جمله ماده ۳۲ اشکال مختلف بهره کشی از کودکان منع نموده است. سازمان بین المللی کار بیشترین معیارهای مربوط به کار کودکان را به مسئله حداقل سن استخدام و شروع به کار اختصاص داده است بدین معنی که تاکنون ۱۱ کنوانسیون بین المللی و ۵ توصیه نامه اختصاصا در این باره تصویب نموده است. اما کنوانسیون حداقل سن برای استخدام (شماره ۱۳۸) جامع ترین سند مربوط به حداقل سن اشتغال می باشد و تمام مشاغل را در بر می گیرد، هر چند یکی از عمده نقصان های کنوانسیون حداقل سن استخدام این است که نامی از کارهایی که باید برای افراد زیر ۱۸ سال منع شوند نمی برد و صرفا از دولت ها می خواهد تا کاری که تشخیص می دهند برای سلامت فیزیکی و روانی آنها مضر است را ممنوع سازند و با وجود این شرایط هم استخدام کودکان ۱۶ ساله را با شرایطی مجاز می شمارد و یا حتی در برخی موارد امکان استخدام کودکان ۱۴ ساله را با توجه به وضع اقتصادی کشور مجاز می شمارند. به نظر می رسد کنوانسیون حداقل سن استخدام با آوردن این شرط (وضع اقتصادی کشورها) به نوعی به کودکان ظلم می کند. چرا باید حتی در نبود وضع اقتصادی مناسب کودکان را قربانی کرد کودکانی که با رفتن به مدرسه و تحصیل به نحو مطلوب تری می توانند آینده کشور خود را بسازند و پیامدهای کار برای کودکان چه به لحاظ جسمی چه روانی در نهایت آثار مخربی و گزافی برای جامعه به همراه خواهد داشت، به عنوان مثال هزینه های درمانی کودکان کارگر آسیب دیده به مراتب بیش از منفعتی است که جامعه با وضعیت اقتصادی ضعیف ممکن است از کار آنها بهره برد. همچنین اگر در این کشورها عوض تحصیل به کودکان اجازه کار داده شود، این وضعیت به احتمال زیاد چرخه فقر را تداوم خواهد بخشید. کنوانسیون بدترین اشکال کار کودک به بدترین فرم های کار کودک توجه می کند و اینکه بدترین اشکال کار کودک باید برای افراد زیر ۱۸ سال منع گردد. کنوانسیون مستخدمین خانگی هم که جدیدترین کنوانسیون مصوب سازمان بین المللی کار است بر ضرورت منع کار کودکان زیر ۱۸ به عنوان مستخدمین خانگی تاکید کرده است. علاوه بر اسناد حقوق بشری و اسناد سازمان بین المللی کار برخی از کنوانسیون های بین المللی هستند که به منع قاچاق و بهره کشی از کودکان توجه ویژه ای نشان داده اند.
فصل چهارم
بررسی اقدامات جهانی و ملی در جهت محو
کار کودک و نقش و مسئولیت دولت ها در راستای تحقق آن
مقدمه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:25:00 ق.ظ ]




 

D

 

۱۰۰۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰۰۰ پوند

 

۵۰۰۰۰۰

 

 

 

E

 

۱۰۰۰۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰۰۰۰ پوند

 

۵۰۰۰۰۰۰

 

 

 

سطح مقطعی از واحد صنعتی که تحت تاثیر پیامدهای وقوع حادثه قرار می گیرد نیز برای هر اندازه سوراخ ( سناریوی ) مشخص محاسبه می گردد .برای محاسبه یک مقدار مشخص پیامد از کارافتادگی برای هر قطعه از تجهیزات ، یک سطح مقطع وابسته به میزان احتمال[۳۷] محاسبه می گردد . این عمل از حاصل ضرب سطح مقطع پیامد مربوطه به هر اندازه سوراخ در نسبت ‹‹ فرکانس عمومی هر اندازه سوراخ ، تقسیم بر مجموع فرکانس عمومی همه اندازه سوراخ ها ›› به دست می آید :
پایان نامه - مقاله - پروژه
این نسبت ، ‹‹ وزن ›› قابل اختصاص به هر سطح مقطع محاسبه شده مربوط به هراندازه سوراخ را با توجه به احتمال وقوع هر اندازه سوراخ نسبت به بقیه سوراخ ها ، مشخص می نماید. در این روش ، مقدار عددی فرکانس عمومی مد نظر نمی باشد ، بلکه مقدارنسبی هر کدام نسبت به دیگر فرکانس ها مورد استفاده قرار می گیرد. سطح مقطع وزن دهی شده مربوط به هر کدام از اندازه سوراخ ها با یکدیگر جمع می شوند تا یک مقدار کلی برای سطح مقطع آن پیامد به دست آید ( معادله ۲-۵) در صورتی که احتمال وقوع حوادث متعددی با همان اندازه سوراخ های استفاده شده در محاسبات فوق وجود داشته باشد ، مقدار سطح مقطعی که با این روش محاسبه میگردد ، محتمل ترین مقدار خواهد بود.
سطح مقطع میانگین وزن دهی شده مبتنی بر احتمال[۳۸] خواهد بود با :
تبدیل سطح مقطع میانگین مبتنی بر احتمال محاسبه با روش فوق به دسته بندی پیامد با یک جدول ساده ( جدول ۳-۳) انجام می گیرد . با توجه به اینکه هدف از انالیز سطح II ریسک ، ساده تر شدن طبقه بندی تجهیزات می باشد ، پیامدهای زیست محیطی و خسارت مالی ناشی از توقف تولید در این روش در نظر گرفته نمی شوند .
(جدول ۳-۳). دسته بندی سطح مقطع تحت تاثیر

 

 

دسته بندی پیامد

 

سطح مقطع میانگین مبتنی بر احتمال

 

 

 

A

 

˃ ۱۰ فوت مربع

 

 

 

B

 

۱۰-۱۰۰ فوت مربع

 

 

 

C

 

۱۰۰ – ۱۰۰۰ فوت مربع

 

 

 

D

 

۱۰۰۰ – ۱۰۰۰۰ فوت مربع

 

 

 

D

 

˂۱۰۰۰۰ فوت مربع

 

 

 

۳-۱-۳-۲ آنالیز احتمال:
با بررسی نتایج پروژه های متعدد RBI انجام پذیرفته ، مشاهده گردیده که مقدار زیر فاکتور ماژول فنی نسبت به دیگر فاکتورها بسیار بیشتر می باشد زیر فاکتورهای ماژول فنی مقادیر تاحدود ۱۰۰۰ را نیز می تواند داشته باشد ، لیکن دیگر زیرفاکتورها معمولاً مقادیر نسبتاً کمتری دارند ( کمتر از ۱۰) به علاوه ، دیگر زیر فاکتورهای ۰ به غیر از زیرفاکتورمکانیکی ) در سطح یک واحد صنعتی مقداری ثابت خواهند داشت . در نتیجه تفاوتی از لحاظ مقدار این زیرفاکتورها برای قطعات مختلف تجهیزات یک واحد صنعتی وجود ندارد . در نتیجه ، از این زیرفاکتورها می تواند جهت مقایسه سایت های صنعتی مختلف استفاده نمود، ولیکن در تهیه برنامه بازرسی مبتنی بر ریسک کمکی نخواهند نمود .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:24:00 ق.ظ ]




۵- توبه:
توبه در لغت به معنای (رجوع) است؛ وقتی (بنده) به مولای خود برمی گردد، می گویند (توبه ) کرده است ذات اقدس اله در قرآن کریم، به همه مومنان دستور توبه می دهد (وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)[۴۵۹] یعنی ای مومنان به سوی حق توبه کنید تا فلاح و رستگاری نصیب شما شود.
توبه کمیت وکیفیتی دارد، کمیتش که گفته شد و کیفیتش هم عبارت از (نصوح) یعنی خالص بودن که در این زمینه قرآن کریم می فرماید: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحاً)[۴۶۰] اگر، توبه فراگیر باشد وانسان از همه خلافها توبه کند، نصوح یعنی خالص باشد، آنگاه لغزشهای گذشته بخشیده می شود و انسان تائب به منزله بی گناه است (التائِبُ مِنَ الذَّنبِ کَمَن لَا ذَنبَ لَهُ)[۴۶۱] چون به گناه (ذئب) می گویند و معنای ((ذئب)) با (ذنَب) نزدیک است. ذنب دنباله یادم است و گناه را نیز چون ذنب یعنی دنباله دارد و انسان را رها نمی کنند و عقوبت به بار می رود ذنب گفته اند، و چون عقوبت نتیجه کار است و در آخرآن، تحقق پیدا می کند از این جهت به آن عقوبت می گویند ….. اما با توبه، گناه قطع می گردد. به هر تقدیر گناه، مانع راه و اولین مرحله از مانع زدایی برای سالکان راه، گناه زدایی است.[۴۶۲]
پایان نامه
۶- زهد:
آیت الله جوادی آملی یکی دیگر از فضائل اخلاقی و مراحل سیر و سلوک را زهد دانسته است. ایشان میفرماید:برای رسیدن به ( ما عندالله ) چاره ای جز ترک متاع فریب نیست و این ترک ( زهد) نام دارد، زهد صرف ترک نیست. بلکه ترک آمیخته با بی رغبتی است و ترک، اولین قدم زهد است.
در قرآن کریم درقصه حضرت یوسف (ع) آمده است: (وَکانُوا فِیهِ مِنَ الزّاهِدِین)[۴۶۳]؛ آنان، در خرید یوسف، بی رغبت بودند، تلاش قرآن کریم این است که انسان را نسبت به دنیا بی رغبت کند و بگوید در عین حال که دنیا جلال و جمال فراوانی دارد. ولی جز ابزار چیز دیگری نیست.
قرآن کریم به پیغمبر اکرم (صل الله علیه وآله) می فرماید: (وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَهَ الْحَیاهِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏)[۴۶۴]؛ به شکوفه هایی که در دست دیگران است و ما به آنان داده ایم، چشم مدوز؛ زیرا ما می خواهیم آنان را با آن شکوفه ها بیازماییم ولی رزق پروردگار تو بهتر و ماندنی تر است؛
نشانه زهد در سوره حدید (لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ)[۴۶۵]اگر کسی خواست بفهمد به مقام زهد رسیده یا نه، نشانه آن این است که نه هنگام آمدن متاع دنیا خوشحال و نه هنگام رخت بربستن از آن نگران خواهد شد.زاهد راستین آن است که نسبت به غیر خدا زاهد ،یعنی بی رغبت ونسبت به خدا راغب باشد: آن خدایی که همه چیز است و در اعماق هستی انسان، حضور و ظهور و بر آن، احاطه دارد.
قرآن کریم گاهی دستور می دهد شما دنیا را ترک کنید و گاهی ترک دنیا و لزوم زهد را با تحلیل عقلی، بیان می کند. عصاره آن تحلیل عقلی به صورت قیاس اقترانی شکل اول است که به عنوان صغرای قیاس می فرماید: (ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ)[۴۶۶] و به عنوان کبری قیاس میفرماید: (بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ)[۴۶۷] و نتیجه، آن که: (ما عٍندًالله خَیرٌ) آنچه نزد خداست، همان باقی و خیر است.
بر اساس آیه شریفه (وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ) [۴۶۸]، هر چه صبغه غیر الهی دارد فریب است و دیگر معنا ندارد که گفته شود آنچه نزد خدا یا به نام آخرت است، از دنیا بهتر است؛ زیرا دنیا اصلاً (به) نیست تا آخرت بهتر باشد.[۴۶۹]
۳-۳-۲-۴- رذایل اخلاقی:
استاد فرزانه در کتاب (اخلاق در قرآن) در مورد موانع اخلاق حسنه، مواردی را ذکر کردند که به شرح زیر است.
۱- غفلت:
غفلت از نظر فرهنگ دینی، رجس و چرک است، امیر مؤمنین (ع) میفرماید (الغِفلَهُ ضَلالَ النُّفُوس)[۴۷۰]. غفلت، گمراهی جان است. از مناجات شعبانیه نیز استفاده می شود که غفلت، چرک جان آدمی است. امامان معصوم در مناجات مزبور، به خدا عرض می کردند: خدایا از تو شاکریم که دلهایمان را از چرک غفلت پاک کردی.
ایشان نظر دارند که بعضی می پندارند که تعبیر از فضیلت و رذیلت اخلاقی به (طهارت) و (وَسَخ) کنایه و مجاز است؛ اما این پنداری باطل است؛ زیرا انسان گذشته از اینکه ظاهری دارد، باطنی هم دارد، باطنها در روز قیامت ظهور پیدا می کنند.
در روز قیامت برخی نورانی، سفیدرو و برخی دیگر، سیه رو (فَلَیْسَ لَهُ الْیَوْمَ هاهُنا حَمیمٌوَ لا طَعامٌ إِلاَّ مِنْ غِسْلینٍلا یَأْکُلُهُ إِلاَّ الْخاطِؤُنَ)[۴۷۱]، که این از غفلت ها نشأت می گیرد.
امام صادق(ع) می فرماید: (مامن طیر یصاد فی بر ولا بحر و لا یصاد شی من الوحوش الا بتضییعه التسبیح)[۴۷۲].
هیچ پرنده ای در حال ذکر تیر نمی خورد و هر تیری به هر پرنده یا حیوان دیگر اصابت کند در حال غفلت است.
همچنین می فرماید:صاعقه به ذاکر خداوند اصابت نمی کند(ان الصاعقه لا تصب ذاکرا لله عزوجل)[۴۷۳]
ایشان متذکر می شوند که اینگونه معارف، گذشته از جنبه علمی و اعتقادی برای ما اثری تربیتی دارد تا از خدا و آیات او غافل نشویم. غفلت از خدا و آیات او با تهذیب روح، سازگار نیست، به همین جهت دستور پرهیز از غفلت را به ما داده اند. امام صادق(ع) فرمودند: (ایاکم و انفعله فانه من غفل فانها یغفل عن نفسه)[۴۷۴]، از غفلت بپرهیزید؛ زیرا که زیان جان شماست.
آیت الله جوادی آملی ادامه دادند که این حدیث روحانی به آیه (وَ مَنْ یَبْخَلْ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ)[۴۷۵] مرتبط است؛ اگر کسی بخل ورزد به زیان خود بخل می ورزند و چیزی را که برای آینده خود صرف نمی کند.
(وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ)[۴۷۶]، هر چیزی را که برای خدا انجام دهید، وقتی به مهمانی خدا برسید، می بینید در کنار همان سفره و همان کار نشسته اید، هرگز خدا به عهد خود خیانت نمی کند.[۴۷۷]
۲- حسن ظن به خود:
یکی از جمله موضوعاتی که در کتاب اخلاق در قرآن درزمره رذایل اخلاقی مورد توجه قرار گرفته حسن ظن به خود است. ایشان اشاره دارند که انسان نباید به خودش، خوش گمان باشد. زیرا خوش گمانی باعث می شود که انسان کارهای خود را حمل بر صحت و آنها را توجیه کند، باید نسبت به خود سوءظن داشته باشد، چون در این صورت اصل را بر این قرار نمی دهد که انسان خوبی است وکارهای خوب می کند، بلکه اصل را بر این قرار می دهد که ممکن است گناه و خلاف بکند. این حالت سوءظن، زمینه ای خواهد شد تا یافته های خود را بررسی کند.
زیرا اگر کسی به خود،حسن ظن داشته باشد،فوراًیافته های الهی را حمل براکرام الهی می کند؛(فاماالانسان اذا ما ابتلاه ربه فا کرمه ونعمه فیقول ربی اکرمن) می گوید خدا مرا گرامی داشته است و من نزد خدای کریم هستم، در حالی که خدا او را آزموده است؛ نه این که به او اکرام کرده باشد.
در تعالیم اسلامی توصیه شده که انسان نسبت به دیگران نباید سوءظن داشته باشد، مگر آن که شواهدی بر آن دلالت کند امام صادق (ع) فرمودند: (کسی که برادر مومنش را ( ُاف) می گوید، از ولایت ما خارج میشود (اِذ قالَ المُؤمِن لاَخِیهِ افٍ خَرَجَ مِن وِلایَتِه)[۴۷۸] بنابراین انسان حق( ُاف) گفتن به برادر مومن خود ندارد، چون همانگونه که مومنان اولیاء یکدیگرند (وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ)[۴۷۹] منافقان هم نیز از یکدیگرند (الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ)[۴۸۰]
این ولایت متقابلی است که بین مومنان خصوصاً برقرار است و انسان با اهانت به برادر ایمانی از آن بیرون میآید.[۴۸۱]
۳- پندار گرایی:
استاد جوادی آملی در کتاب (مراحل اخلاق در قرآن) از جمله رذایل اخلاقی را پندارگرایی دانسته اند. ایشان اشاره دارندکه: فرق عارف با پندار گرای غافل در این است که عارف خود رامشهد و محضر خدای علیم، قدیر و حکیم می یابد و پندار گرای غافل خود را غایب از او می پندارد.
قرآن کریم در مورد پندار گرای غافل می گوید (أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى)[۴۸۲]؛ مگر او نمی داند که خدا می بیند.
گاهی می فرماید (أَیَحْسَبُ أَن لَّمْ یَرَهُ أَحَدٌ)[۴۸۳] آیا گمان می کند که کسی او را نمی بیند. گاهی می پندارد که بر فرض کسی او را می بیند قادر نیست جلوی او را بگیرد و خود را در مشهد قدیر نمی بیند؛ که خداوند میفرماید (أَیَحْسَبُ أَن لَّن یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ)[۴۸۴]، آیا انسان می پندارد که خداوند قدرت ندارد تا همه نعمتهای اورا به نعمت تبدیل کند.
نظر نهایی را استاد اینگونه بیان می دارند که: از مجموع آیات بر می آید که عده ای از انسانها درخیال خام خود غوطه ورند و بر اثر «پندارگرایی» از«مغز» تهی و به (پوست) تبدیل می شوند و روشن است که پوستها می سوزند بعد با تمثیل زیبا می فرماید:
چنانکه کشاورز پوست را می سوزاند و «لُب» و مغز را برای غذا نگه می دارد. دنیا مزرعه آخرت است و در آخرت، پوستهای مزرعه دنیا خریداری ندارد، چنانکه در آن جا «اولوالالباب» یعنی کسانی که دارای لب و مغزند نمی سوزند. بعد می فرماید تعبیر قرآن کریم درباره پندار زدگان این گونه است (وافئدتهم هواء) دلهای ایشان تهی است و چیزی در آن نیست. پس بهترین راه تهذیب روح، معرفت صحیح و بدترین عامل برای آلودگی، گمان و پندار باطل است.[۴۸۵]
۴- خودبینی و خودستایی:
آیت الله جوادی آملی می فرمایدذات اقدس اله خودستایی را وصف گروهی از اسرائیلیها دانسته، (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ یُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتیلاً)[۴۸۶]، آیا نمی نگرید کسانی که خودپسند و مغرور و خویش را می ستایند.
مدح و خودستایی سه حالت دارد: گاهی انسان دروغ می گوید و ادعایی بی جایی دارد، چنین کسی که درباره او گفته شده (هَلَکَ مَن ادّعی و خابَ مَنِ افتَری)[۴۸۷] گذشته از خودبینی مذموم، سنجش کذب و حرام است؛ اما گاهی سخن و ستایش او کذب نیست؛ همین عجب و غرور، زشت است.
گاهی کسی کمال علمی و عملی دارد و ضرورت هم اقتضا می کند که خود را به داشتن آن معرفی کند. که از باب خودستایی و خودپسندی نیست، بلکه از باب اتمام حجت از باب (وَ أَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ)[۴۸۸]است.
چنانکه حضرت علی(ع) گاهی در نامه هایی که برای امویان می نگارد خود را به عظمت معرفی می کند و آنگاه می فرماید: اگر خداوند از خودستایی نهی نکرده بود، فضایل فراوان خود را برمی شمردم.[۴۸۹]
خودستایی کار اسرائیلیها و برخی از ترسایان است که به دروغ گفتند: (نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ)[۴۹۰] یا گفتند: (لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصارى)[۴۹۱]، بهشت مخصوص یهودیها و ترسایان است یا گفتند: (لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً مَعْدُودَهً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ)[۴۹۲].ما در قیامت بیش از چند روز معذب نیستیم.خودبینی و خودستایی بسیار زشت است و اگر به صورت بیماری واگیرداری درآید و به جامعه ستایی و گروه ستایی تبدیل گردد، بلای عظیمی می شود. خطر نژادپرستی مانند نژادپرستی اسرائیلیها را در پی دارد، از این رو قرآن و سنت معصومین(ع) خودستایی فردی را تحریم وضع کرده اند تا به نژادپرستی منجر شود.[۴۹۳]
۳-۳-۳- تفسیر موضوعی در مباحث اجتماعی و سیاسی
۳-۳-۳-۱- علل اجتماعی زیستن انسان:
آیت الله جوادی ضمن طرح دیدگاه های مختلف دربارۀ علت اجتماعی زیستن انسان و مروری بر دیدگاه علامه طباطبایی با ارائه تحلیلی عقلی از زندگی اجتماعی می نویسد:
انسان نه چون حیوان است که همه همت او شکم او باشد و نه فرشته است که معصوم باشد بلکه دارای دو جهت است، یکی حیثیت طبیعی که ذات اقدس الهی آن را به طبیعت طین، حماء مسنون و گل و لای اسناد می دهد (إِنِّی خَالِقٌ بَشَرً‌ا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ)[۴۹۴] در واقع من آفرینندۀ بشری هستم که از گل خشکیده ای که از گل سیاه (بد بوی مانده) شکل یافته، گرفته شده است. و دیگری حیثیت فکری او که مستلزم فرشته خویی است (فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّ‌وحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ)[۴۹۵] و هنگامی که او را مرتب نمودم و از روح خود در او دمیدم، پس برای او سجده کنان در افتید. انسان از حیث اول مستثمر بالطبع است اما روح او مدنی بالفطره است و بین این گرایش همواره جهاد است. پس انسان طبعاً باید در جامعه به سر برد ولی گرایش به اجتماع غیر از قانون مداری، عدل‌محوری و حق‌طلبی اوست، بنابراین اصل زندگی جمعی انسان مقتضای طبع اوست، لیکن متمدن بودن… مقتضای فطرت اوست[۴۹۶].
۳-۳-۳-۲- اجتماعی بودن دین اسلام:
آیت الله جوادی آملی می فرماید: مهم ترین شاهد برای اجتماعی بودن دین اسلام این است که در متون دینی (کتاب و سنت) مسائل اخلاقی و احکام به صورت اجتماعی تشریع شده است، چنان که خداوند به مؤمنان دستور می دهد که نسبت به یکدیگر صابر بوده و با هم رابطه داشته باشند؛ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُ‌وا وَصَابِرُ‌وا وَرَ‌ابِطُوا)[۴۹۷]
بار معنوی فرمان مرابطه در پرتو همکاری اجتماع متجلی است و سعادت و رستگاری جامعه، بی روح تعاون و پیوند اجتماعی کامل نخواهد بود، از همین رو بعد از فرمان مرابطه می فرماید: (وَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)، (صابروا) نیز به صبر و تحمل اجتماعی اشاره دارد، بنابراین دو واژۀ (صابروا) و (رابطوا) به جنبۀ اجتماعی اسلام نظر دارد.
خداوند مؤمنان را چنین وصف می کند: (وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَ‌بِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَأَمْرُ‌هُمْ شُورَ‌ىٰ بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَ‌زَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ)[۴۹۸] یعنی برخی از اوصاف مؤمنان این است که دعوت پروردگار خود را اجابت می کنند و نماز برپا داشته و کارشان را با مشورت پیش می برند. همۀ این صفات، ناظر به اوصاف اجتماعی مؤمنان است. نکتۀ دقیق در این آیه و آیات قبل از آن این است که این آیات با اینکه ظاهراً در مکّه نازل شده اند و در آن ایّام خبری از حکومت و جامۀ اسلامی نبود، شارع اسلام مقدمات و تمهیدات آن را برای مسلمانان فراهم ساخته است.
(وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّ‌قُوا)[۴۹۹] تمسّک و اعتصام به دین خدا باید گروهی باشد نه فردی؛ یعنی اگر همۀ مسلمانان به دین الهی تمسّک کنند، ولی این تمسّک به گونۀ فردی صورت گیرد نه جمعی، به این آیه عمل نشده است؛ مانند نماز جماعت که اگر همۀ نمازگزاران نماز را به تنهایی بخوانند، گرچه اصل نماز را اقامه کرده اند؛ ولی نماز جماعت را برپا نداشته اند[۵۰۰].
۳-۳-۳-۳- مسائل اجتماعی در قرآن:
آیت الله جوادی آملی می فرماید: در قرآن کریم مسائل اجتماعی به صورت گسترده با عناوین مختلف بیان شده اند که به بخشی از آن اشاره می شود:
۳-۳-۳-۳-۱- اقتصاد:
قرآن هم به امر معاد و نیازهای روحانی انسان و هم به معاش و حاجت های جسمانی او پرداخته است.
الف) بهره گیری از مواهب طبیعی:
خلاف گمان برخی که می پندارند اهتمام اسلام تنها به آخرت است و به دنیا و امور مادی نگاهی ندارد، قرآن بر استفاده از دنیا تاکید دارد: (وَلَکُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِ‌یحُونَ وَحِینَ تَسْرَ‌حُونَ)[۵۰۱] ؛ (وَالْخَیْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ‌ لِتَرْ‌کَبُوهَا وَزِینَهً)[۵۰۲]. گاه می فرماید آنقدر به شما نعمت دادیم که توان شمارش آن را ندارید (وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّـهِ لَا تُحْصُوهَا)[۵۰۳]. از اینجا می توان گفت که از منظر اسلام رعایت دو عنصر محوری مطلوب است: سعی در تولید برای رفاه جامعه؛ قناعت در مصرف و مناعت طبع برای ترقّی روح[۵۰۴].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:24:00 ق.ظ ]