کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



دلی که هست به هر جا ز درد و غم، لبریز! (ج۲: ۱۱۹۶).
در شعر «ریشه در خاک» از تعبیر «جام جمشید» استفاده کرده است:
تو با پیشانی پاک نجیب خویش
که از آن سوی گندمزار
طلوع با شکوهش خوش‌تر از صد تاج خورشید است
تو با آن گونه های سوخته از آفتاب دشت
تو با آن چهره افروخته از آتش غیرت
که در چشمان من والاتر از صد جام جمشید است
تو با چشمان غمباری
که روزی چشمه جوشان شادی بود
و اینک حسرت و افسوس بر آن سایه افکنده ست
خواهی رفت.
و اشک من ترا بدرود خواهد گفت
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می‌مانم
من از اینجا چه می‌خواهم، نمی‌دانم؟! (ج۱: ۷۲۷).
۴-۳-۱۳- چنگیز
چنگیز خان مغول (۱۱۶۷ تا ۱۲۲۷ میلادی)، با نام اصلی تموچین، خان مغول و سردار جنگی بود که قبایل مغول را متحد ساخت و با فتح قسمت زیادی از آسیا شامل چین، روسیه، ایران و خاورمیانه، و هم‌چنین اروپای شرقی، امپراتوری مغول را پایه‌گذاری کرد. اسطوره‌ی «چنگیز» بعد از اسلام وارد باورهای ایرانی شد و دلیل آن هم حمله‌های مغول به ایران در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری است که جنایات و خاطرات تأسف‌باری برای ایرانیان به جا گذاشت. به همین دلیل چنگیز، در باور مردم ایران، نماد . اسطوره‌ی جنگ و خونریزی و کشتار است. چنان‌که مشیری در مقایسه‌ی تضادها، در شعر «در گذرگاه جهان»، نام او را در برابر لطیف‌ترینِ چیزها، یعنی شعر، آن هم شعر حافظ قرار می‌دهد:
پایان نامه - مقاله - پروژه
دنیا گذرگاهی ست.
صد سال اگر جان را بفرسایی
صد قرن اگر آن را بپیمایی
راز وجودش را ندانی چیست.
تاریک و روشن
زشت و زیبا
تلخ و شیرین
آمیزه‌ای از اشک و لبخند.
انسان سرگردان در او، این لحظه غمگین
آن لحظه خرسند.
هم شعر حافظ دارد و هم تیغ چنگیز.
هم کنج گردآلود من
هم قصر پرویز! (ج۲: ۹۱۳).
۴-۳-۱۴- درفش
درفش کاویانی (نام‌های دیگر: درفش کاویان، درفش کابیان، درفش کافیان، درفش کاوان، اختر کاویانی، علم فریدون)؛ درفش اسطوره‌ای و تاریخی ایران از عهد قدیم تا پایان امپراتوری ساسانیان بود که به گفته مورخین اسلامی هزار هزار (یک میلیون) سکه طلا ارزش داشته‌است. این درفش پس از حمله اعراب به ایران به دست آن‌ها افتاد و از بین رفت. «پاره‌ای درفش کاویان را در پیوند با کیان (کاویان) می‌دانند و آن را میراث آن‌ها به شمار می‌آورند که بعد از آن‌ها نیز به مثابه شکوه و شگون باقی می‌ماند. البته انتساب این درفش به کیان (کاویان)، نفی داستان کاوه آهنگر نیست… پاره‌ای دیگر، این درفش را به کاوه پیوند می‌دهند و می‌گویند که از نام کاوه آهنگر گرفته شده است نه از کیان (کاویان). وقتی که کاوه بر ضحاک شورید، پیش‌بند خود را درفشی از برای شوریدگان بر ضحاک قرار داد» (واحددوست، ۱۳۸۷: ۴۱۵).
از نظر تاریخی در متون اوستایی و هیچ یک از نوشته‌های بجا مانده از دوران هخامنشی، سلوکی و اشکانی اشاره مستقیمی به درفش کاویانی نشده‌است. پژوهشگران امروزی در مورد اینکه آیا درفش کاویانی جدا از روایت‌های اسطوره‌ای یک واقعیت تاریخی بوده‌است محتاطانه برخورد می‌کنند. درفش کاویانی نقشی نمادین در بین جنبش‌های با تفکرات ملّی‌گرایانه ایران از آغاز اسلام تاکنون داشته است و امروزه نمادی است که در ملّی‌گرایی مدرن ایران تواماً داری نقشی عقیدتی، فرهنگی و روشنفکری بوده‌است چنانکه مشیری از این اسطوره در تمجید از شهدای راه ملّی‌گرایی ایران استفاده می‌کند. شعری که آن را تقدیم به ملت ایران و پرچم‌داران سرفرازش، داریوش و پروانه کرده است:
یلی بود آن سرور ارجمند / نماد حماسه،ستون سهند
به بالا همانند سهراب گرد / ز پیکار می گفت و پا می فشرد
که باید برانداخت بیخ بدی / سراپا همه فرهء ایزدی
دلیری همه عمر، ایران پرست / درفش گران قدر ایران ، به دست
چو کوهی گران بود در سنگرش / که در راه ایران چه ارزد سرش
دریغا دریغا دریغا دریغ / که اهریمنان بر کشیدند تیغ
به ماوای آن یل شبیخون زدند / به نامردمی دشنه در خون زدند
سحر در گشودند از آن قتلگاه / به خون غرقه دیدند خورشید و ماه
مشبک تن از خنجر کین شده / تن همسرش دشنه آجین شده
کجا می توان برد این درد را / ستمکاری ناجوانمرد را
بگیر ای جوان جای سرو سهی / که سنگر نباید بماند تهی
درفش سرافراز را برفراز / که تا جاودان باد در اهتزاز (ج۲: ۱۴۹۸).
۴-۳-۱۵- رخش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 01:14:00 ق.ظ ]




موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:14:00 ق.ظ ]




۳-۳-۱- شخصیت‌های ساده ۴۰
۳-۳-۲- شخصیت‌های جامع ۴۴
۳-۳-۳- شخصیت‌های پویا ۴۸
۳-۳-۴- شخصیت‌های ایستا ۵۰
۳-۴- تکنیک‌های شخصیت پردازی در همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها ۵۱
۳-۴-۱-شخصیت پردازی نمایشی ۵۱
۳-۴-۲-شخصیت پردازی از طریق خلق گفتگو ۵۱
۳-۴-۳- شخصیت پردازی به کمک توصیف عمل (کنش) ۶۶
۳-۴-۴-توصیف صحنه و شخصیت پردازی ۷۱
۳-۴-۵- انتخاب نام و شخصیت پردازی ۷۵
۳-۴-۶- شخصیت پردازی از طریق انتخاب لحن و شیوه‌ی گفتار ۷۸
۳-۵- شخصیت پردازی گزارشی ۸۰
۳-۵-۱- شخصیت پردازی به کمک توصیف ۸۰
۳-۵-۲-توصیف افراد ۸۱
۳-۵-۳-توصیف رفتار ۸۱
۳-۵-۴- توصیف وضعیت ظاهری ۸۴
۳-۵-۵- توصیف اشیا‌ء ۸۶
۳-۵-۶- توصیف مکان‌ها (Topographie) 88
۳-۵-۷- توصیف حیوانات ۸۹
فصل چهارم: جمع بندی و نتیجه‌گیری ۹۲
۴-۱- جمع بندی و نتیجه گیری ۹۳
۴-۲-پیشنهادها ۹۶
پی نوشت ۹۷
فهرست منابع ۱۰۲
چکیده
شخصیت پردازی در رمان «همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها»
به وسیله‌ی:
ایمان اکبری علی‌آباد
شخصیت و شخصیت پردازی یکی از عناصراصلی داستان است. رمان«همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها»، نوشته رضا قاسمی، یکی از آثار موفق داستانی در دهه هشتاد هجری است که از غنای شخصیت پردازی برخوردار است. در این رساله، در حد توان، با اتکا به تعاریف شخصیت و واکاوی شگردهای شخصیت پردازی، ابتدا به تفکیکِ حوزه‌های کنش کرداری شخصیت‌های این رمان پرداخته و در پایان، مشخصات دقیق کرداری، گفتاری و اندیشگی هر شخصیت را به کمک اصطلاحات و تعابیر تخصصی فن داستان نشان داده ایم. «همنوایی شبانه‌ی ارکسترچوب‌ها» اثری سوررئالیستی است که در آن، برای پردازش شخصیت، بیشتر از شخصیت پردازی نمایشی استفاده شده است. از بین شگردهای شخصیت پردازی نمایشی، گفتگو بیشترین کاربرد را داشته است. شخصیت پردازی نمایشیِ «همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها» بیشتر باتکیه بر عنصر گفتگو انجام شده است و در بیشتر موارد، مخاطب از طریق گفتگوهای متعدد به عالم درون شخصیت‌ها راه می‌بابد، در این میان، گفتگوهای درونی باتک گویی‌های فردی (گفتگوی شخصیت باخود) کارکرد بیشتری دارند. به عبارت روشن تر، شخصیت‌های «همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها» درون گرا هستند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
واژه‌های کلیدیهمنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها، رضا قاسمی، رمان سوررئال، شخصیت پردازی.
فصل اوّل
کلّیات
۱-۱- مسئله‌ی تحقیق
مسئله‌ی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است، بررسی شخصیت و شخصیت پردازی در رمان همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها (۱۳۸۰) نوشته‌ی رضا قاسمی است. داستان از دیدگاه اول شخص بیان می‌شود و حکایت یک روشنفکر ایرانی است که به کشور فرانسه پناهنده شده و در اتاق زیر شیروانیِ ساختمانی در یکی از محلات پاریس زندگی می‌کند که ساکنانش را چند فرانسوی و ایرانی تبعیدی تشکیل داده اند. نویسنده واقعیت و خیال را در این داستان به هم آمیخته و ساختاری مالیخولیایی ایجاد کرده. تم اصلی رمان همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها، ترس و ویرانی است. تنهایی، بی پناهی، احساس پوچی و افسردگی، دلزدگی و خستگی خصوصیات مشترک اغلب این رانده شدگان یا فراریان از وطن است. سرزمین نوین نتوانسته به آن‌ها هویتی تازه بدهد، و آنان به سختی احساس بی ریشگی و بی هویتی می‌کنند و این احساس آزارشان می‌دهد. اغلب آن‌ها داروهای اعصاب و آرام بخش مصرف می‌کنند۱.
شخصیت پردازی یکی از عناصر اصلی داستان در پیشبرد طرح است که در طول دوره‌ی داستان نویسی بر اساس شرایط زمان وشناخت انسان از خود و دیگران دستخوش تغییراتی شده است. در داستان پردازی پیشامدرن نویسنده جمله‌های زیادی را صرف شناساندن ویژگی‌های شخصیت از طریق توصیف مستقیم می‌کند. تاجایی که گاه جمله‌های زیادی را به طرز لباس پوشیدن شخصیت اختصاص می‌دهدیا به طورصریح و مستقیم ویژگی‌های ظاهری و شخصیت‌ها را بیان می‌کند و یک شخصیتِ از پیش شناخته شده را در اختیار خواننده قرار می‌دهد که با این روند، شخصیت و تمامِ‌کنش‌ها و واکنش‌هایش برای خواننده قابل پیش بینی است و خواننده در موقعیت‌های مختلف بر اساس شناختی که از شخصیت دارد می‌تواند اعمال او را پیش بینی کند. در داستان نویسی مدرن و پسامدرن نویسنده عمل داستانی را متوقف نمی‌کند تا باجمله‌هایی، شخصیت‌ها را معرفی و توصیف کند، بلکه برای آن که شخصیت را برای مخاطب قابل درک و شناخت نماید، او را از خلال گفتگو‌هایش – چه با خود و چه با دیگران و همچنین اعمالی که انجام می‌دهد باز می‌نمایاند. در داستان‌های پیشامدرن، نویسنده به شخصیت‌های خود قاطعانه صفت‌هایی نسبت می‌دهد، اما نویسنده‌ی مدرن و پست مدرن به خوبی می‌داند که خصوصیات آدم‌ها نه تنها مطلق وپایدار نیست (البته اگر شخصیت جامع باشد) بلکه در شرایط مختلف و به نسبت دیگر آدم‌ها و موقعیت‌های گوناگون تغییراتی خواهد داشت.
به شخصیت پردازی به شیوه‌ی نخست که بیشتر از طریق توصیفات مستقیم انجام می‌شده است و امروزه نیز گاه در داستان نویسی از آن استفاده می‌شود، شخصیت پردازی گزارشی و به شیوه‌ی جدیدتر آن، که غیرمستقیم است، نمایشی می‌گویند. درشیوه‌ی گزارشی از توصیف ظاهر، اخلاق و رفتار، مکان، زمان و… کمک گرفته می‌شود؛ و در شخصیت پردازی نمایشی یشتر از گفتگو، عمل، نام، صحنه، لحن وشیوه‌ی گفتار.
بررسی ساختار و چگونگی شخصیت پردازی در همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها–با توجه به تعابیر و تعاریف مذکور – مسئله‌ی اصلی این رساله است.
۱-۲- ضرورت تحقیق
اگر چه در زمینه‌ی شخصیت و شخصیت پردازی در آثار نویسندگان مختلف کارهایی انجام شده و کتاب‌هایی نوشته شده است و همچنین مقاله‌هایی در زمینه‌ی آثار این نویسنده تآلیف شده است، اما تاکنون پژوهشگر یا پژوهشگرانی به بررسی شخصیت پردازی در این اثر به شیوه ای که در این تحقیق پرداخته شده است نپرداخته اند. البته به همین نکته نیز توجه کنیم که در ساختار آثار سورئال و رئالیستی شخصیت و شخصیت پردازی اهمیت بسیار بالایی دارد. از این رو تحلیل شخصیت پردازی در اثر مذکور امری ضروری می کند.
۱-۳-پیشینیه‌ی تحقیق
۱- داوودی حموله، ثریا. (۱۳۸۲). «برنیامدن از پس غربت این جهان غربتی»، شماره‌های ۴۱-۳۹، نشریه نافه.
۲- سمیعی، عنایت. (۱۳۸۱). « این‌های برای آینه گم کردگان، نقد و بررسی کتاب «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها»، شماره‌های ۲۹/۲۸، نشریه‌ی حیات نو.
۳- صادقی، لیلا. (۱۳۸۳). «هم زمانی همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها با سلاخ خانه شماره ۵ و بوف کور»، نشریه‌ی کلک، شماره‌های ۱۴۹-۱۵۰.
۴- عبداللهی، ارسلان. (۱۳۸۳). «معمای معمار کلمات، نقد نمایشنامه‌های رضا قاسمی»، شماره۷۶، نشریه‌ی عصر پنج‌شنبه.
۵- فضل‌اللهی، نسیبه. (۱۳۸۴). «سقوط خود، نقد رمان “همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها"»، ۲۵/۷/۱۳۸۴، نشریه‌ی شرق.
۶- قاسمی، رضا. (۱۳۸۱). «نویسنده‌ی ایرانی و آزادی درونی»، نشریه حیات نو، ۲۷/۹/۱۳۸۱.
۷- کاملی، روح‌الله. (۱۳۸۵). «همنوا با رهبر شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها: جستاری زیبایی‌شناسی و متن محور به رمان “همنوایی…. “»، شماره ۱، نشریه‌ی آفرینه.
۸- مزرعه، حمید. (۱۳۸۱). «راوی کاریکاتوری، نقد رمان “همنوایی شبانه‌ی…. “»، نشریه کامیاب، شماره‌ی ۴.
۹- مزرعه، حمید. (۱۳۸۲). «فردیت گمشده انسان‌ها، نقد رمان “همنوایی شبانه‌ی…. “»، نشریه‌ی ایران، ۲۳/۸/۱۳۸۲
۱۰- نوروزی، یاسر. (۱۳۸۱). «نگاهی به رمان “همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها” نوشته‌ی رضا قاسمی»، ۸/۹/۸۱، نشریه‌ی ایران.
درباره رمان «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها» کتاب مستقلی نگاشته نشده است. آن چه را که در باب این کتاب می‌توان به عنوان سابقه ای در نظر گرفت مقالاتی است پراکنده در نشریات (اعم از تخصصی و روزنامه‌ها). نکته اینجاست که این رمان تا کنون از نگاه و دید شخصیت پردازانه محروم مانده است. پژوهش مستقلی در این مورد به خصوص صورت نگرفته است. آن چه که در پی می‌آید شناختی است نسبی درباره این رمان.
۱-۴-اهداف تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:14:00 ق.ظ ]




4

 

0.701

 

0.776

 

 

 

مدیریت تعارض

 

4

 

0.814

 

0.731

 

 

 

ارتباطات

 

4

 

0.732

 

0.785

 

 

 

عمل متقابل

 

4

 

0.710

 

0.803

 

 

 

شایستگی

 

5

 

0.813

 

0.802

 

 

 

ارزش­های مشترک

 

3

 

0.783

 

0.623

 

 

 

کلی

 

30

 

0.924

 

0.939

 

 

 

از آنجا که ضریب آلفای بخشی و کلی بزرگتر از 0.6 بوده؛ بنابراین می­توان ادعا نمود که اعتبار جمع­آوری مطالعات مطلوب بوده است.
مقاله - پروژه
مفهوم روایی به این سوال پاسخ می­دهدکه ابزار اندازه ­گیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را می­سنجد؛ بدون آگاهی از روایی ابزار اندازه ­گیری نمی­ توان به دقت داده ­های حاصل از آن اطمینان داشت. روش­های متعددی برای تعیین روایی ابزار اندازه ­گیری وجود دارد که می­توان به روایی محتوا، روایی ملاکی و روایی سازه اشاره کرد [76]. جهت سنجش روایی ابزار اندازه گیری این پژوهش از روایی محتوایی استفاده شده است، روایی محتوایی یک آزمون توسط افرادی متخصص در مورد موضوع مورد مطالعه تعیین می­ شود. به منظور سنجش روایی ابزار اندازه ­گیری این پژوهش ابتدا پرسشنامه در اختیار خبرگان بانک تجارت و اساتید قرار گرفت تا نظرات و پیشنهادات خود را ابراز نمایند و بعد از انجام اصلاحات لازم، پرسشنامه­ نهایی تحقیق در میان افراد نمونه توزیع گردید.
3-8) روش­های تجزیه وتحلیل داده ­های پردازش
3-8-1) مقدمه
در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده ­های پژوهش از دو روش تکنیک سلسله­مراتبی و ماتریس اهمیت-عملکرد به ترتیب برای جامعه آماری اول و جامعه آماری دوم استفاده شده است. در این راستا به تشریح روش­های مذکور می­پردازیم:
3-8-2) تکنیک سلسله­مراتبی
در علم تصمیم ­گیری که در آن انتخاب یک راهکار از بین راه­های موجود یا اولویت­ بندی آن راهکارها مطرح است روش­های MCDM و خصوصاَ AHP جای خود را باز کرده ­اند. روش تحلیل فرایند سلسه مراتبی(AHP) یکی از معروفترین فنون تصمیم ­گیری چند­منظوره است که اولین بار توسط توماس ال ساعتی[27] در دهه 1970 ابداع گردید. این روش بیش از سایر تکنیک ها و روش ها در علم پژوهش در عملیات مورد استفاده قرار گرفته است [14].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:13:00 ق.ظ ]




 

 

(خوافی، ۱۳۴۵: ۳۹۱ـ۳۹۲).
۴ـ۴ـ ۸ ـ عدالت در گلستان و روضه خلد
سعدی معتقد است عدالت خداوند، جهان‌شمول است «باران رحمت بی‌حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی‌دریغش همه‌جا کشیده پرده . . .» (احمدی گیوی، ۱۳۸۶: ۱۶۳).
سعدی در مواعظ و قصاید تحقیقی خویش مفهوم اخوت انسانی را که مضمون حکم حدیث نبوی هم هست به‌طور ضمنی مبنای الزام عدل و احسان قرار می‌دهد و در شریعت و وجدان و مروّت انسانی این معنی را جایز نمی‌داند که در عالَمِ برادری که بین انسان‌ها هست، یک برادر از پرخوری آماس کند و برادر دیگر از گرسنگی و نزاری جز رمقی برایش باقی نماند. این یک به‌خاطر فقر از فواید هدایت محروم ماند و آن یک در پرتو نعمت از هرگونه برکت بهره‌یاب شود. و باز آن‌که از دولت و اقبال نصیب دارد الزام عدل و احسان را که حکم شرع است شامل تعهد وی در سعی برای ایجاد نوعی مساوات در فرصت‌ها برای برادر محروم تلقی ننماید» (زرین‌کوب، ۱۳۷۹: ۱۱۴).
مقاله - پروژه
شیخ سعدی وقتی به انسان نگاه می‌کند، اصل برابری و حقوق بشر را می‌بیند، نه رنگ نه زبان و دین و آیین او را. برای آن که همگان از یک گوهر آفریده شده‌اند و بندگان خداوندند، درد یک انسان درد همه انسان‌‌هاست. نجات یک انسان نجات یک جامعه است و کشتن یک انسان کشتن یک جامعه.

 

 

«بنی‌آدم اعضای یک دیگراند چو عضوی به درد آورد روزگار
­­­­­­­­

 

 

 

که در آفرینش ز یک جوهراند دیگر عضوها را نماند قرار»
­­­­­­­­

 

 

 

(سعدی، ۱۳۷۴: ۱۹).
عدالت در لغت، اصلی است که بر حد وسط میان افراط و تفریط و راست و مستقیم دلالت می‌کند و بر مبنای این اصل، معانی متعددی آمده است؛ از جمله مساوات، استقامت، حکم به حق، همانندی، همسنگی، درستی، میزان بودن و نقیض جور (غزالی، ۱۳۸۰: ۴۵۱۱).
۱ـ اعتدال و میانه‌روی ۲ـ «وضع الشئ فی موضعه» قرار دادن هر چیز در جای خودش ۳ـ عدل و مساوات.
امام علی علیه‌السلام در بیانی شیوا و راهبردی «اعتدال» را با میزان توانمندی فرد مرتبط دانسته و خطاب به امام مجتبی علیه‌السلام می‌فرماید: «در شئون زندگی و امور عبادی میانه‌رو باش و از افراط و تفریط بپرهیز. روشی را انتخاب کن که در حدود توان و طاقت تو باشد و بتوانی آن را انجام بدهی». بر این اساس ریشه اعتدال در وجود خود فرد است و کسی می‌تواند مدیریت تنظیم روابط، پدیده‌ها، افراد و وقایع را در دست بگیرد که خود معتدل باشد.
اعتدال در اسلام مبتنی بر عدالت‌ورزی است، پس غایت و هدف اعتدال و میانه‌روی حقیقی، رسیدن به اعتدال فردی و اجتماعی است. گویی اینکه مقصد بلند و پربهای عدالت‌گستری، صرفاً با رفتن از راه و شیوه میانه‌روی به‌دست خواهد آمد و اگر اعتدال نباشد بر ظلم ـ چه فردی و چه اجتماعی ـ افزوده خواهد شد.
از همین روست که در طول تاریخ زندگی اجتماعی انسان، فرازهای مختلفی را می‌توان دید که علی‌رغم وجود امکانات متعدد مادی و معنوی که می‌توانست جامعه عدالت‌محور را به ارمغان آورد اما به‌خاطر عدم اعتدال و نداشتن مرام میانه‌روی نه‌تنها عدالت برقرار نگشت، بلکه بر شدت مظالم افزوده گشت.
در مقابل جوامعی که تاحدودی مؤفق به برقراری عدالت شدند از رهبری و کارگزاری افراد معتدل برخوردار بوده‌اند. سرآمد این جوامع، جامعه اسلامی ساخته شده توسط پیامبر اعظم صلی‌الله علیه و آله و دوران ۵ ساله خلافت امام علی علیه‌السلام است که شخصیت عادل و معتدل این بزرگواران بهترین ارمغان‌ها را برای مردم به همراه داشت. جامعه‌ای که هرکس و هرچیز در جایگاه شایسته خود قرار گرفته بود و رو به کمال خویش در حرکت بود و مردم طعم واقعی عدالت را در سایه اعتدال چشیدند هرچند عوامل دیگری پاس آن نعمت بزرگ را ندانست و دوام آن را مخدوش ساخت.
سختی اجرای عدالت به ظرفیت بالا و توان فوق‌العاده عدالت‌گستر محتاج است به وضوح این پیام را می‌رساند که عدالت‌گستر حقیقی، متعادل‌ترین انسان‌هاست و اساساً، سختی اجرای عدالت جز با میانه‌روی و فرونیفتادن در افراط و تفریط محقق نخواهد شد.
مضمون هردو کتاب برقراری عدالت بیان پیامدهای ظلم که در دنیا و آخرت دامن‌گیر فاعل آن است و باعث برانگیخته‌شدن خشم الهی می‌شود.
حکایت: ظالمی را حکایت که هیزم درویشان خریدی به حیف و توانگران را دادی به طرح صاحبدلی بر او گذشت و گفت:
روشن‌ترین خطوط قیافه‌ی سعدی حمایت از مظلوم، نصیحت به ملوک، انذار صاحبان اقتدار و پایین آوردن آن‌هاست از تخت کبریا و غرور» (دشتی، ۱۳۳۹: ۲۴۱).

 

 

زورت ار پیش می‌رود با ما زورمندی مکن بر اهل زمین
­­­­­­­­

 

 

 

با خداوند غیب دان نرود تا دعایی بر آسمان نرود
­­­­­­­­

 

 

 

حاکم از این سخن برنجید و روی از صحبت او درکشید و بر او التفاتی نکرد. تا شبی آتش مطبخ در انبار هیزمش افتاد و سایر املاکش بسوخت و از بستر نرمش به خاکستر گرم نشاند. اتفاقاً همان شخص در گذر بود و شنید که با یاران می‌گفت: ندانم این آتش از کجا در انبار هیزم افتاد. گفت: از دود دل درویشان.

 

 

حذر کن ز دود دل درویشان به هم بر مکن تا توانی دلی
­­­­­­­­

 

 

 

که ریش درون عاقبت سرکند که آهی جهانی به هم برکند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:12:00 ق.ظ ]