کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



* این جور گندیدنها را هم با کار ژنتیک و مادهی پریزِروِتیو نمیشود تیار کرد! ۳۷۵
* چون ارمیا شده است موزع گوشت حلال . ۳۸۷
* … و انگار کند پشتِ هزارچمِ چالوس در یک جادهی فرعی خستهگی در میکند. ۴۰۸
* خوشحال است از اینکه شب در جایی بیتوته کرده است. ۴۲۴
* بعدتر پوشش درختان تنکتر میشوند و زمینِ زیرِ پا مفروش میشود از گل صد تومانی!
* … زیرِ درختِ زبان گنجشک جوانی آمریکایی با بدنِ عور از جا میپرد. ۴۲۵
* مثل مادر بزرگ ارمیا… پیر و فرتوت …. ۴۷۴
نقش اعداد و نحوهی استفاده از آن ها
در این کتاب ، اعداد نقش مهمی در بیان مطلب و القای مفاهیم دارند. داستان در جایی اتفاق میافتد که همه چیز در پول خلاصه میشود، و نویسنده برای پررنگ کردن و تاکید این مطلب به اشکال گوناگون از اعداد بهره برده و سعی کرده بیشتر، مکانهایی را برای شخصیتها برگزیند که نام عدد دارند،
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
* تکرار زیاد ۲۵ سنت ، هم به صورت عدد و هم حروف . خصوصا در صفحه ۱۹
* تکرار پنج دلار ، باز هم به دو صورت. در صفحات ۱۹ و ۲۰
*حالا منگ هستی وخسته از ۲۰ ساعت پرواز مداوم ۲۱
* اگر ۳۰ بار هم به انگلیسی می گفتم خیابان ۵م، این ارمیا نمیفهمید ۳۴
* مسجدِ جامعِ اهلِ سنت در تقاطع سی و هشت. ۴۲
* ما خداحافظی میکنیم و میرویم سمتِ داج ۹۹ ۴۷
* با شش باند ماشین رو. بزرگ و روشن. ۵۱
* من توی کاندومینیوم روبهرویی زندهگی میکنم. یونیت دوازده، طبقهی چهارم. ۵۲
* یک استدیوفلت پنجاه متری. ۵۳
* جانی ضبطِ صوتِ بزرگِ دو باندهاش را نیز باخود پایین آورده است. ۶۰
* و من –ارمیا معمر-جمعی گردان بیست و چهار لشگر ده سیدالشهدا هنوز در کاندوی شماره دوازده کاندومینیوم پلاک بیست، ایستادهام و ویلای شماره نوزده را میپایم .
ص ۱۰۵
* البته اگر باس شیفت شب اعتیاد به باد وایزر چهاردرصد نداشت. ۱۱۵
* یک آدم گنده بک دویست کیلویی ۱۲۳
* بارفلایها برای میاندار یک شیشه جانی واکر رد لیبل چهل و سه درصد –سه تا گیلاس میآورند. ۱۲۷
* حالا همه توی دیسکو ایستادهاند و با شش و هشت ایرانی میرقصند. ۱۲۹
یک آبجوی اسلامی، ماء الشعیر صفر درصد توی گیلاس برایم آورد. ۱۳۳
* پایین کنارِ خیابانِ صد و سی ام …. ۱۵۳
* زن و مردهایی شش میلیون دلاری بود. ۱۵۳
* از آنجا بایستی میانداختند توی بزرگراه چهل و میرفتند به سمت نیومکزیکو. ۱۸۹
* نیمهی پر یعنی عشق کن از های وی ۴۰ و اوکلاهما سیتی و… ۱۹۲
* گفتهایم گور بابای «هزار دستان»! ۲۰۴
* تا اذانِ صبحِ نیویورک: ۳ ساعت و۲۰ دقیقه. تا اذانِ صبحِ لسآنجلس: ۵ ساعت و ۵۰ دقیقه. تا اذانِ ظهرِ توکیو: ۲۴ دقیقه. تا اذانِ مغربِ دهلی: ۳ ساعت و ۳۵ دقیقه. تا اذانِ مغربِ تهران: ۱۱ دقیقه. تا اذانِ صبحِ نیویورک: ۳ ساعت و ۱۹ دقیقه… ۲۱۲
* همانجایی که سپاه با فیلهایی به قاعدهی تی هفتاد و دو میخواستند خرابش کنند.
۲۱۵
* … چسبیده به اسپیدلیمیت، هفتاد مایل پر، میراند. ۲۱۸
* دم غروب مبشود که میرسد به خیابان سی و چهار. کنار تقاطع خیابان پنجم، ورودی پارکینگ امپایراستیت است.
* یادش میآید که همهی سکههایش را نبش خیابان سی و هشت به جانی داده است تا از خیر چهار پاوند گوشت غیر حلال بگذرد. ۲۲۱
* به شلوار شش جیب ارمیا نگاه میکند. ۲۴۸
* جایی مسلط به های وی ۷۸ . ۲۸۰
نویسنده جایی هم برای توضیح و ترجیح اعدد بر اسامی با نگاهی منتقدانه اینگونه مینویسد:
- اما «حوصلهام نمیکشد که در بحثشان شرکت کنم. به اسامی خیابانها فکر میکنم. حسن عدد در این است که با انقلاب و جنگ و خیانت و اختلاس و.. لازم نیست رنگ بیاوری و پاکش کنی. آرمیتا میگوید: خیابان ۵م همیشه خیابان ۵م است. این ما هستیم که تغییر میکنیم. تغییر میکنیم مثل خیابان پهلوی و مصدق و ولی عصر! » ص ۳۹
این ویژگی در فصل دوم بسیار پررنگتر است. به این صورت که اعداد۲ و۵ ومضرابهای آنها (یا ترکیبهایی از این اعداد) به کرات آمده است. این تکرار گاه با حروف و گاهی به زبانهای مختلف بیان میشود:
- فصل ۲ و فصل پنج ، در تمام این فصل بارها تکرار میشود بخصوص در صفحه ی ۲۹
* گیو می ا فایو« Give me a five یک پنج به من بده! » ۴ بار صفحات ۲۹- ۳۰ و۳۱
* از پشت پنجره ، شیشه ی دوم هر کدام ۳ بار ص ۳۰
* الاهی خدا به حق پنج تن نگه دارت باشد ۳ بار ص ۳۱ و ۳۲
* خمسه خمسه بیش از ۱۱ بار صفحات ۳۱، ۳۲ و۳۳
* خدا الاهی به حق پنج تن سفر همه را سلامت کند ص ۳۲
* پنج تا پنج تا ۳۲
* شارع الخامس ۳۳
* ۳۰ بار هم می گفتم… ۳۴
* خیابان ۵م ۶ بار صفحات ۳۴،۳۶ و۳۹
* فیفث اونیو « Fifth avenue» ۴بار صفحات ۳۴، ۳۷ و۴۰
* ۱۲ سال است ۳۵
* هر پنج نفرشان ۳۵
* کربلای پنج ۵بار ۳۸، ۳۹

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1400-08-04] [ 11:08:00 ب.ظ ]




 

*معنی‌داری (۰۵/۰p<)
— عدم تفاوت معنی‌دار
فصل پنجم:
بحث و نتیجه‌گیری

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

 

مقدمه

پس از ارائه جداول مربوط به نتایج تحقیق در فصل چهارم، در این فصل ابتدا خلاصه‌ای از پژوهش انجام‌شده ارائه می‌شود و سپس به نتایج و یافته‌های پژوهش که در فصل پیش به آن اشاره ‌شده پرداخته خواهد شد. نتایج به دست آمده از این تحقیق با نتایج تحقیقات قبلی و مبانی نظری مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. در پایان پیشنهادات محقق در قالب دو بخش پیشنهادهای کاربردی برگرفته از یافته‌های پژوهش و پیشنهادهایی پژوهشی برای پژوهش‌های آینده ارائه خواهد شد.
پایان نامه - مقاله - پروژه

خلاصه پژوهش

هدف اصلی این پژوهش بررسی مقایسه‌ای ارتباط بین ابعاد آنتروپومتریک و نیم رخ ساختاری با آسیب‌های ورزشی دوندگان نخبه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دوندگان شرکت‌کننده در مسابقات آغاز فصل قهرمانی کشور (۹۴-۱۳۹۳) بود. که در این راستا ۳۰ دونده سرعت (با میانگین و انحراف استاندارد سن ۲۸/۴±۶۰/۲۲ سال، وزن ۰۷/۶±۲۰/۷۲ کیلوگرم و قد ۹۶/۵±۹۳/۱۸۰ سانتی متر)، ۱۵ دونده نیمه استقامت ( با میانگین و انحراف استاندارد سن ۶۲/۳ ±۲۰/۲۳ سال، وزن ۷۲/۷±۹۳/۶۹ کیلوگرم و قد۷۵/۲۵±۸۷/۱۷۶ سانتی متر ) و ۱۵ دونده استقامت ( با میانگین و انحراف استاندارد سن ۰۹/۵ ±۶۰/۲۵ سال، وزن ۸۴/۶ ±۴۰/۶۲ کیلوگرم و قد ۷۶/۷ ±۸۰/۱۷۶ سانتی متر ) به صورت غیر تصادفی هدف‌دار انتخاب و به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته که روایی آن توسط متخصصان و صاحب‌نظران مورد تأیید قرار گرفت و در این پژوهش برای ثبت اطلاعات فردی، نوع آسیب‌های اندام تحتانی که طی دو سال گذشته اتفاق افتاده بودند، سابقه ورزشی آزمودنی‌ها و همچنین شیوع شناسی آسیب مورد استفاده واقع شد. برای اندازه‌گیری زانوی پرانتزی، ضربدری، عرض زانو و عرض مچ پا از کولیس، زاویهQ از گونیامتر و قوس کف پا از افت ناوی (روش برودی[۱۰۷]) استفاده شد. همچنین برای اندازه‌گیری طول اندام تحتانی و طول ران از متر نواری، طول ساق و کف پا از آنتروپومیتر استفاده شد. جهت تجزیه تحلیل داده ­ها و برای بررسی نحوه توزیع داده‌ها از آزمون کالموگراف- اسمیرنف استفاده و با توجه به توزیع غیرطبیعی و طبیعی متغیرهای مختلف از آزمون‌ غیر پارامتریک خی دو برای بررسی ارتباط بین آسیب با ناهنجاری و ابعاد آنتروپومتریک، و همچنین آزمون‌ پارامتریک پیرسون برای بررسی ارتباط بین ابعاد آنتروپومتریک و ناهنجاری در سطح معنی‌داری (p˂۰/۰۵) استفاده شد. در تجزیه و تحلیل آماری از نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۱استفاده ‌شد (۰۵/۰ p<). نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر به ترتیب گزارش در فصل چهارم در زیر آمده است.
فرضیه اول: ارتباط معنی‌داری بین ویژگی‌های آنتروپومتریکی(طول اندام تحتانی، طول ران، طول ساق، عرض زانو،عرض مچ پا، طول کف پا) و ناهنجاری‌های اندام تحتانی دوندگان (زانوی پرانتزی، زانوی ضربدری، کف پای صاف، کف پای گود و زاویه Q) وجود ندارد. که نتایج به شرح زیر است:
بین عرض زانو با کف پای گود در دوندگان ارتباط معنی‌داری مشاهده شد.
بین وزن با زانوی پرانتزی در دوندگان ارتباط معنی‌داری مشاهده شد.
بین وزن با کف پای صاف در دوندگان ارتباط معنی‌داری مشاهده شد.
بین قد با کف پای گود در دوندگان ارتباط معنی‌داری مشاهده شد.
فرضیه دوم: ارتباط معنی‌داری بین ویژگی‌های آنتروپومتریکی در هر یک از متغیرها (طول اندام تحتانی، طول کف پا، طول ران، طول ساق، عرض زانو،عرض مچ پا) با آسیب‌های شایع دوندگان وجود ندارد. که نتایج عبارت‌اند از:
بین طول ران با کشیدگی همسترینگ در دوندگان ارتباط معنی‌داری مشاهده شد.
بین طول ران با تاندونیت آشیل در دوندگان ارتباط معنی‌داری مشاهده شد.
بین عرض مچ پا با زانوی دوندگان در دوندگان ارتباط معنی‌داری مشاهده شد.
بین سن با تاندونیت آشیل در دوندگان ارتباط معنی‌داری مشاهده شد.
بین وزن با پلانتارفاشییت در دوندگان ارتباط معنی‌داری مشاهده شد.
فرضیه سوم: ارتباط معنی‌داری بین هر یک از متغیرهای(زانوی پرانتزی، زانوی ضربدری، کف پای صاف، کف پای گود، زاویهQ) و آسیب‌های شایع دوندگان وجود ندارد. که نتایج عبارت‌اند از:
۱-بین زانوی پرانتزی با تاندونیت آشیل در دوندگان ارتباط معنی‌داری مشاهده شد.
۲-بین کف پای گود با پلانتار فاشییت در دوندگان ارتباط معنی‌داری مشاهده شد.
۳-بین زاویهQ کمتر از حد طبیعی(کمتر از ۱۰ درجه) با درد قدامی زانو در دوندگان ارتباط معنی‌داری مشاهده شد.

بحث و بررسی نتایج مربوط به فرضیه اول: ارتباط معنی‌داری بین ویژگی‌های آنتروپومتریکی( سن، وزن، قد، طول اندام تحتانی، طول ران، طول ساق، عرض زانو،عرض مچ پا، طول کف پا) و ناهنجاری‌های اندام تحتانی(زانوی پرانتزی، زانوی ضربدری، کف پای صاف، کف پای گود و زاویه Q) وجود ندارد.

نتایج تحقیق حاضر حاکی از آن بود که بین ناهنجاری کف پای صاف با وزن ارتباط معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد بین زانوی پرانتزی با وزن هم ارتباط معنی داری وجود دارد. نتایج پژوهش حاضر با توجه به پیشینه محدود در زمینه ارتباط ابعاد آنتروپومتریک با ناهنجاری به ویژه در دوندگان با نتایج آتاتورک (۲۰۰۴)، بوردین و همکاران (۲۰۰۱)، غمگین (۱۳۸۲)، دانشمندی (۱۳۶۸)، دشت نورد (۱۳۶۹)، ون بروم و همکاران (۱۹۹۸)، اوستوکا و همکاران (۲۰۰۳)، کایانو (۲۰۰۳) هنری (۱۳۷۲)، همخوانی دارد. و با نتایج کیشالی و همکاران (۲۰۰۴)، جروش و همکاران (۱۹۹۸)، نجف زاده (۱۳۷۶)، ایران دوست (۱۳۷۷)، نا همسو است.
آتاتورک (۲۰۰۴) تحقیقی تحت عنوان بررسی ارتباط برخی ابعاد آنتروپومتریک با کف پای صاف و گود که بر روی ۵۱۶ نفر (۲۲۳ مرد و ۲۶۳ زن ) با دامنه سنی ۱۸ تا ۸۳ سال که در آنکارا زندگی می‌کردند انجام داد. نتایج نشان داد ارتباط معنی‌داری بین کف پای صاف و گود با وزن، قد، طول کف پا و عرض متاتارسال وجود ندارد و تنها بین عرض پاشنه با کف پای صاف ارتباط معنی‌داری مشاهده شد. بوردین و همکاران (۲۰۰۱) نیز بین اضافه وزن و کف پای صاف ارتباط معنی دار را ذکر کرده اند. تحقیق حاضر از انجایی که بین وزن با کف پای صاف و قد و طول کف پا با کف پای گود ارتباط معنی داری مشاهده شد با نتایج آتاتورک مخالف و با نتایج بوردین و همکاران موافق است که متفاوت بودن نوع آزمودنی ها و دامنه سنی آنها با آزمودنی های پژوهش حاضر میتواند از علل مخالف بودن نتایج با نتایج آتاتورک باشد و از آنجایی که بین وزن با کف پای گود و قد با کف پای صاف و همچنین طول کف پا با کف پای صاف ارتباط معنی داری مشاهده نشد موافق است. که افزایش وزن باعث افزایش فشار وارد شده بر قوس های کف پایی می شود و این افزایش فشار بر عوامل پایدار نگه دارنده قوس داخلی مثل لیگانت ها، عضلات و ساختار استخوانهای کف پایی فشار زیادی وارد کرده که این افزایش فشار در حین دویدن میتواند چند برابر شده و چنانچه فراتر از قابلیت تحمل فشار آنها باشد میتواند سبب ناکارامدی آنها و در نتیجه باعث کاهش قوس کف پایی و کف پای صاف در دوندگان شود. در همین راستا ون بروم و همکاران (۱۹۹۸) در تحقیق خود گزارش کردند که عامل اصلی که باعث ایجاد کف پای صاف اکتسابی می‌شود اضافه‌وزن و اختلال در رباط‌های حمایت‌کننده کف پا می‌باشد. اوستوکا و همکاران (۲۰۰۳) اظهار داشتند که ارتفاع قوس کف پایی با اضافه‌وزن ارتباط مستقیم دارد. کایانو (۲۰۰۳) نیز در تحقیقی تحت عنوان بررسی عملکرد دینامیک قوس داخلی پا، با بررسی‌های همه‌جانبه روی عوامل تأثیرگذار بر افزایش و کاهش این قوس، در نهایت به این نتیجه رسید که تغییرات دینامیک قوس داخلی کف پا تحت شرایط پیچیده و با تعامل زیاد بین وزن بدن، ساختار استخوان‌ها، لیگامنت ها و نیروهای عضلات قرار دارد. هنری (۱۳۷۲) در پژوهشی با عنوان بررسی ناهنجاری‌های وضعیتی دانش‌آموزان ورزشکار پسر سراسر کشور به این نتیجه رسید که بین قد با لوردوز گردنی و کف پای صاف ارتباط معنی‌داری وجود دارد. وی همچنین بیان کرد بین وزن و کف پای صاف هم ارتباط معنی‌داری وجود دارد. دشت نورد (۱۳۶۹) در پژوهشی تحت عنوان بررسی آناتومیکال و بیومکانیکال قوس‌های کف پا با تحقیق بر روی ۲۱۷ نفر (۱۴۸ زن و ۶۹ مرد) به این نتیجه رسید که وضعیت کف پا با وزن رابطه مستقیم دارد و هر چه وزن بیشتر باشد شیوع ناهنجاری کف پای صاف بیشتر است. دانشمندی (۱۳۶۸) در پژوهش خود با عنوان میزان و علل ناهنجاری‌های اندام تحتانی دانش‌آموزان پسر به این نتیجه رسید که بین وزن بدن و ناهنجاری کف پای صاف در دانش‌آموزان ارتباط معنی‌داری وجود دارد. از سوی دیگر در پژوهش فوق ارتباط معنی‌داری میان ناهنجاری‌های مورد مطالعه باسن آزمودنی‌ها مشاهده نشد.
کیشالی و همکاران (۲۰۰۴) به بررسی میزان زاویهQ میان فوتبالیست‌ها و تکواندوکاران نخبه پرداختند. هدف این پژوهش مشخص کردن زاویهQ پای راست و چپ زنان و مردان فوتبالیست و تکواندوکار در دو حالت ایستاده و خوابیده بود.آزمودنی‌های این تحقیق شامل ۶۴ زن ورزشکار و ۱۶ مرد ورزشکار با دامنه سنی ۱۸ سال بود. پژوهشگران دریافتند مقادیر زاویهQ پای راست و چپ در مردان و زنان رابطه معنی‌داری با قطر کندیل های ران، قطر تکمه بزرگ، وزن بدن، قد و محیط عضلات دارد. که از آنجا که ما بین عرض زانو با زاویهQ ارتباط معنی داری پیدا نکردیم با نتایج پژوهش حاضر همخوانی ندارد. علاوه بر این مشخص شد زاویهQ رابطه معنی‌داری با طول ران و طول درشت نی دارد. که از انجایی که در پژوهش حاضر هم بین زاویه Q با طول ساق ارتباط معنی داری مشاهده شد با نتایج پژوهش حاضر موافق است. از دیگر یافته‌های تحقیق این بود که علاوه بر ارتباط میان زاویهQ با طول درشت نی، وزن، قد و طول ران با اختلاف طول پاها نیز ارتباط معنی‌داری وجود دارد. که با نتایج پژوهش حاضر همخوانی ندارد که علت اصلی آن مربوط به متفاوت بودن آزمودنی‌های دو پژوهش می‌باشد که در پژوهش حاضر همه آزمودنی‌ها مرد بودند درحالی‌که در پژوهش فوق اکثر آزمودنی‌ها زن و فقط ۱۶ نفر مرد بودند که متفاوت بودن مقدار زاویهQ در دو جنس می‌تواند این عدم همخوانی نتایج را توجیه کند.
جروش و همکاران (۱۹۹۸) در تحقیقی تحت عنوان ناهنجاری‌های دانش‌آموزان که بر روی ۳۴۵ دانش‌آموز آلمانی انجام دادند رابطه معنی‌داری بین صافی کف پا با قد و وزن به دست نیاوردند. که با نتایج پژوهش حاضر همخوانی ندارد. متفاوت بودن حجم نمونه و سن آزمودنی‌های دو پژوهش و همچنین دونده بودن آزمودنی‌های پژوهش حاضر که به سبب انجام تمرینات متوالی در اندام تحتانی و فشار وارده به پا در حین تمرینات بیشتر مستعد ابتلا به ناهنجاری کف پای صاف هستند همگی می‌تواند در متفاوت بودن نتایج دو پژوهش نقش داشته باشد. نجف زاده (۱۳۷۶) در پژوهشی با عنوان ناهنجاری‌های استخوان‌بندی دانش‌آموزان پسر به این نتیجه رسید که بین قد و زانوی پرانتزی ارتباط معنی‌داری وجود دارد. او همچنین بین تیپ بدنی و زانوی پرانتزی، زانوی ضربدری و کف پای صاف هم ارتباط معنی‌داری مشاهده کرد. ایران دوست (۱۳۷۷) در پژوهشی تحت عنوان بررسی وضعیت قامت دانش‌آموزان دختر و پسر استان قزوین به این نتیجه رسید که بین وزن با ناهنجاری زانوی ضربدری در هر دو گروه ارتباط معنی‌داری وجود دارد.بین قد با ناهنجاری زانوی پرانتزی در پسران ارتباط معنی‌داری وجود دارد. وی همچنین بین قد و زانوی ضربدری در دختران ارتباط معنی‌داری مشاهده کرد. نتایج دو تحقیق فوق با پژوهش حاضر همخوانی ندارد که می‌تواند مربوط به دانش‌آموز بودن آزمودنی‌های دو تحقیق باشد که ساختار استخوانی آنان هنوز به طور کامل شکل نگرفته است و در اثر رشد در سنین قبل و هنگام بلوغ دچار تغییر می‌شود و راستای زانوها نیز در اثر رشد و همین طور تأثیر وزن و قد دچار تغییر می‌شود و این مسئله می‌تواند در متفاوت بودن نتایج موثر بوده باشد. که متفاوت بودن نوع رشته‌های ورزشی و تمرینات در رشته‌های فوق با دو که این رشته دارای حرکات مکرر با الگوی تکراری در اندام تحتانی می‌باشد و خود این حرکات مکرر موجب اعمال فشار بیش از حد به اجزای تشکیل‌دهنده اندام تحتانی حین تمرین و مسابقه شده و در نتیجه شرایط لازم جهت بروز و ماندگار شدن برخی ناراستایی ها در دوندگان فراهم میشود.

بحث و بررسی نتایج مربوط به فرضیه دوم: ارتباط معنی‌داری بین ویژگی‌های آنتروپومتریکی در هر یک از متغیرها (سن، وزن، قد، طول اندام تحتانی، طول کف پا، طول ران، طول ساق، عرض زانو،عرض مچ پا) با آسیب‌های شایع دوندگان وجود ندارد.

نتایج تحقیق حاضر حاکی از آن بود که بین وزن با پلانتارفاشییت و سن با تاندونیت آشیل در دوندگان ارتباط معنی‌داری وجود دارد. از سوی دیگر بین طول ران با کشیدگی همسترینگ نیز ارتباط معنی‌داری مشاهده شد. ولی بین سایر ابعاد آنتروپومتریک با آسیب‌های دوندگان ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد. نتایج پژوهش حاضر با توجه به پیشینه محدود در زمینه ارتباط ابعاد آنتروپومتریک با آسیب به ویژه آسیب‌های دوندگان با نتایج ، ورال و همکاران (۲۰۰۱)، پیتر و زمیر (۱۹۹۷)، مالاچی و همکاران (۲۰۰۶) و پیتر و برکادس (۱۹۹۷) همخوانی دارد. و با نتایج مالیاریس و همکاران و رفیعی شهرکی (۱۳۸۸) ناهمسو است.
ورال و همکاران (۲۰۰۱) در تحقیقی بر روی فوتبالیست‌های لیگ استرالیا، به این نتیجه رسیدند که میانگین سن و وزن افراد آسیب‌دیده بیشتر از میانگین سن و وزن افراد بدون آسیب است. پیتر و زمیر (۱۹۹۷) در تحقیقی بر روی کودکان و نوجوانان تکواندوکار گزارش کردند، که ورزشکاران با وزن سنگین‌تر بیشتر دچار آسیب‌دیدگی می‌شوند. مالاچی و همکاران (۲۰۰۶) تحقیقی با عنوان بررسی ریسک فاکتورهای آسیب روی ۱۶۹ نفر فوتبالیست دبیرستانی انجام دادند. در این تحقیق قد، وزن و سابقه آسیب قبلی ورزشکاران ثبت گردید. ورزشکاران دارای وزن اضافی بیشتر دچار آسیب شده بودند. پیتر و برکادس (۱۹۹۷) در یک مطالعه آینده‌نگر گزارش کردند که با افزایش وزن آسیب‌دیدگی در تکواندوکاران جوان افزایش می‌یابد.
مالیاراس[۱۰۸] و همکاران (۲۰۰۶)، تأثیر ویژگی‌های پیکری را بر روی آسیب‌های تاندون کشکک ۱۱۳ والیبالیست مرد و زن بررسی کردند. انها ارتباط معنی‌داری را میان آسیب‌های کشککی و وزن سنگین تر، شاخص توده بدنی بیشتر، دور کمر و لگن بزرگ‌تر و نسبت کمر به لگن بیشتر در میان والیبالیست‌های مرد گزارش دادند اما ارتباط معنی‌داری را میان ویژگی‌های پیکری زنان والیبالیست و آسیب کشککی انها نیافتند. علت مغایرت مشاهده‌شده را می‌توان مربوط به متفاوت بودن آزمودنی‌ها دانست که والیبالیست بوده‌اند اما آزمودنی‌های پژوهش حاضر دونده بوده‌اند. رفیعی شهرکی (۱۳۸۸) در تحقیقی بر روی کاراته کاران لیگ برتر به این نتیجه رسید که بین فاکتورهای دموگرافیکی آزمودنی‌های مورد مطالعه در تحقیق خود مانند سن، وزن و سطح مهارت و میزان بروز آسیب رابطه معنی‌داری وجود ندارد. که با نتایج پژوهش حاضر همخوانی ندارد و از دلایل آن می‌توان به متفاوت بودن آزمودنی‌های دو پژوهش و به طبع متفاوت بودن محل و نوع آسیب در دو رشته ورزشی اشاره کرد.
وضعیت غیرطبیعی پا بر اثر کاهش یا افزایش ارتفاع قوس و در نتیجه صاف شدن یا گودشدن کف پا یک عامل مستعد کننده و حتی ایجادکننده اختلال عملکرد پا و اندام تحتانی در نظر گرفته می‌شود. بر این اساس در ضربات تکراری هنگام راه رفتن (و احتمالاً دویدن)، غضروف مفصلی و پایدارکننده های غیرفعال مچ پا شامل مجموعه رباطی، کپسول و فاشیای کف پایی، در معرض آسیب ناشی از نیروهای وارده قرار می‌گیرند که در این شرایط هرچقدر وزن افزایش یابد به دنبال آن فشار وارده بر ساختارهای پا نیز افزایش می‌یابد. از جمله این آسیب‌ها می‌توان به اسپرین مزمن مچ پا و پلانتارفاشییت اشاره کرد. کاهش میزان جذب شوک به همراه فشار ناشی از وزن اضافه موجب افزایش میزان بار می‌شود و این افزایش می‌تواند به طور ثانویه میزان نیروهای مفصلی را در مفصل مچ پا افزایش دهد و سبب آسیب شود. همانطور که در بحث و بررسی فرضیه اول آمد افزایش وزن میتواند سبب صافی کف پا شود و از سوی دیگر افزایش وزن باعث افزایش فشار بر ساختارهای حمایت کننده قوس کف پایی میشود که یکی از این حمایت کننده ها پلانتار فاشیا یا نیام کف پایی است که در حین دویدن و با هر ضربه گام این نیروها و فشار های وارده بر نیام افزایش هم می یابند که مجموعه علل و مکانیزم های فوق می تواند زمینه بروز آسیب و التهاب در نیام کف پایی را فراهم کند و باعث پلانتار فاشییت در دوندگان گردد.
با افزایش سن تاندون شروع به تحلیل رفتن میکند و تغییرات تخریبی در درون آن رخ می دهد و خاصیت ارتجاعی آن کم می شود که این تغییرات باعث ضعیف شدن آن میشود که همراه شدن این تغییرات با تمرینات مداوم و تکراری و فشار بیش از حد که در دوندگان اتفاق میافتد زمینه بروز آسیب و التهاب در تاندون ها و بویژه تاندون آشیل که در طی دویدن در هر گام در دوندگان تحت فشار قرار میگیرد را فراهم میکند و میتواند سبب بروز التهاب در تاندون آشیل در دوندگان شود.
کشیدگی عضلات همسترینگ از افزایش باری ناشی میشود که فراتر از تحمل عضلات همسترینگ است. داشتن سابقه آسیب کشیدگی همسترینگ و وقوع در افراد مسن تر عوامل خطر ساز کلیدی برای کشیدگی همسترینگ هستند. شایعترین وضعیت کشیدگی همسترینگ زمانی اتفاق میافتد که ورزشکار با حداکثر سرعت میدود یا شتاب میگیرد. که این عمل بویژه در دوندگان مشاهده می شود. در مسابقات دو سرعت در مرحله نوسان از سیکل راه رفتن عضله همسترینگ مستعد آسیب دیدگی است. در این مرحله همسترینگ برای کند کردن حرکت ران و درشت نی به صورت برونگرا فعال می شود (افزایش نیروی تولید شده همزمان با افزایش طول عضله). احتمالا در افراد دارای طول ران بلند تر گشتاور تولیدی عضله همسترینگ بیشتر است و باعث کشیدگی آن میشود. افراد دارای طول ران بلندتر دارای قد بلندتری هستند که سریعتر میدوند و دارای طول گام بلندتری هستند که احتمالا نیرو و گشتاور تولیدی بیشتر در این افراد دلیلی برای کشیدگی بیشتر همسترینگ در آنها است. عواملی مثل بالا بودن سن، داشتن آسیب قبلی و سریع تر بودن عوامل خطرساز غیر قابل تغییر هستند با این حال شناسایی ورزشکار در معرض خطر و آگاه کردن او و سپس برنامه پیشگیری منحصر به فرد برای او ممکن است استراتژی کارآمدی برای پیشگیری از آسیب همسترینگ باشد.

بحث و بررسی نتایج مربوط به فرضیه سوم: ارتباط معنی‌داری بین هر یک از متغیرهای(زانوی پرانتزی، زانوی ضربدری، کف پای صاف، کف پای گود، زاویهQ) و آسیب‌های شایع دوندگان وجود ندارد.

نتایج تحقیق حاضر حاکی از آن بود که بین کف پای گود با آسیب پلانتار فاشییت و همچنین بین زاویهQ غیرطبیعی با درد قدامی زانو در دوندگان ارتباط معنی‌داری وجود دارد. از سوی دیگر بین زانوی پرانتزی با آسیب تاندونیت آشیل در دوندگان هم ارتباط معنی‌داری مشاهده شد. نتایج پژوهش حاضر با نتایج پوکری و همکارانش (۲۰۰۷)، مسیر و همکاران (۱۹۹۱)، کووان و همکارانش (۱۹۹۴)، مایکلسون و دورانت(۲۰۰۳)، باتلر(۲۰۰۵)، برنز و همکاران(۲۰۰۵)، کرویکاس(۱۹۹۷)، نیلی(۱۹۹۸) و ایلاهی و کوهل(۱۹۹۸) همخوانی دارد. پوکری و همکارانش (۲۰۰۷) به بررسی زاویهQ و شیوع آسیب‌های زانو ۱۰۰ دونده پرداختند. آن‌ها گزارش کردند ۵۱ درصد دوندگان دارای سابقه آسیب زانو بودند. همچنین مشاهده کردند ۶۷ درصد دوندگانی که زاویهQ غیرطبیعی دارند از آسیب زانو رنج می‌برند. مسیر و همکاران (۱۹۹۱) طی تحقیقی با عنوان عوامل موثر بر ایجاد درد مفصل زانو در دوندگان به بررسی ارتباط میان آسیب‌های زانو با خصوصیات آنتروپومتریکی، بیومکانیکی، قدرت عضلانی و نوع تمرین پرداختند. این پژوهشگران آزمودنی‌ها را در گروه بدون سابقه آسیب به عنوان گروه کنترل(۲۰ نفر) و یک گروه باسابقه آسیب(۱۶نفر) قراردادند. پس از تجزیه و تحلیل داده‌ها مشخص شد دو گروه کنترل و آسیب‌دیده از نظر مقدار زاویهQ اختلاف معنی‌داری دارند.کووان و همکارانش (۱۹۹۴)، در تحقیقی تحت عنوان ارتباط نوع قوس پا با صدمات ورزشی، ارتباط بین قوس و صدمات اندام تحتانی وابسته به آن را بررسی کردند و گزارش کردند که با افزایش قوس کف پا صدمات اندام تحتانی نیز افزایش یافته است. مایکلسون و دورانت(۲۰۰۳) نشان دادند که در ورزشکاران دانشگاهی وجود کف پای صاف باعث در معرض آسیب قرار گرفتن تدریجی اندام تحتانی نمی‌شود. همچنین استفاده از اورتز در ورزشکاران با کف پای صاف، برای جلوگیری از آسیب با توجه به اطلاعات حاصل از این تحقیق را نمی‌توان تأیید کرد. باتلر(۲۰۰۵) نشان داد: دوندگانی که دارای قوس زیاد یا کم هستند، نسبت به دوندگان با قوس طبیعی مستعد به آسیب بیش تمرینی در اندام تحتانی خود هستند. برنز و همکاران(۲۰۰۵) در تحقیقی با عنوان نوع پا و آسیب‌های بیش تمرینی در ورزشکاران سه گانه نشان دادند که ورزشکارانی که دارای پای سوپینیشن و قوس زیاد هستند، احتمال وقوع آسیب بیش تمرینی در آن‌ها بیشتر است. کرویکاس(۱۹۹۷) عوامل آناتومیکی مرتبط با آسیب‌های ناشی از استفاده مفرط در ورزش را مورد بررسی قرارداد. این پژوهشگر عنوان می‌کند راستای غیرطبیعی اندام تحتانی شامل افزایش زاویه میان سر و تنه استخوان ران، پیچش خارجی درشت نی، زانوی پرانتزی و ضربدری از جمله عوامل ایجادکننده آسیب‌های ناشی از استفاده مفرط می‌باشد. نیلی(۱۹۹۸) به بررسی عوامل خطرساز مرتبط با آسیب‌های اندام تحتانی پرداخت. وی ابراز می‌کند بیومکانیک غلط اندام تحتانی عامل اصلی در ایجاد آسیب‌های اندام تحتانی است. محقق محدودیت دامنه حرکتی مچ پا و مفصل ران، سستی مفصل، اختلاف طول پاها، کاهش یا افزایش قوس کف پا، زانوی پرانتزی و ضربدری و ضعف عضلانی را سبب بروز صدمات در اندام تحتانی می‌داند. ایلاهی و کوهل(۱۹۹۸) به بررسی راستای اندام تحتانی و ارتباط آن با آسیب‌های ناشی از استفاده مفرط پرداختند. این محققین زاویهQ و اختلاف طول پاها را از عوامل اصلی مرتبط با ایجاد آسیب‌های ناشی از استفاده مفرط در اندام تحتانی می‌دانند. در زمینه همسویی با نتایج ذکرشده می‌توان گفت که ساختار و عملکرد مچ پا و پا به هنگام جذب نیرو و اعمال فشار، تأثیر زیادی بر روی بخش‌های بالاتر اندام تحتانی دارند [۴۶] و اولین اجزایی هستند که در هنگام برخورد پا با زمین از نیروی عکس‌العمل زمین می‌کاهند و از انتقال قسمت اعظمی از فشار به سایر اجزای زنجیره حرکتی جلوگیری می‌کنند. انجام حرکت پرونیشن در مفصل سابتالار[۱۰۹] و مید تارسال[۱۱۰] در سه محور به هنگام تماس پا با زمین، با تغییر گشتاور چرخشی ران و درشت نی، از آن‌ها در مقابل نیروی واردشده حمایت می‌کند [۴۷]. این حمایت در صورت کارایی این مفاصل و قابلیت انجام روان و به موقع حرکات در دامنه حرکتی مورد نیاز تأمین‌شده و از آسیب‌های اندام تحتانی جلوگیری می‌کند [۶۶]. درحالی‌که تغییر در ساختار و وضعیت قوس‌های پا، عملکرد موثر پا در تأمین این دامنه حرکتی مورد نیاز را تا حد زیادی مخدوش می‌کند [۱۱۷]. . این تغییرات در مکانیک اندام تحتانی منجر به اعمال نیروهای مکرر و نامناسب به آن‌ها شده و می‌تواند به صورت اختلالاتی چون پلانتارفاشییت، اختلال عملکرد مفصل کشککی-رانی، تاندونیت آشیل و فشار های کششی مکرر به لیگامان های مفصل زانو شود. با توجه به نتایج پژوهش بین کف پای گود با پلانتارفاشیا و زانوی پرانتزی با تاندونیت آشیل همچنین زاویهQ غیرطبیعی با درد زانو ارتباط معنی‌داری مشاهده شد. در کف پای گود سطح اتکای پا با زمین کم شده و فشار بیشتری به فاشیای کف پایی در ناحیه پاشنه و قسمت جلوی پا وارد می‌شود و از سوی دیگر کشش بیشتری به فاشیای کف پایی اعمال می‌شود که می‌تواند زمینه بروز آسیب پلانتار فاشیا را فراهم آورد. تغییر در زاویهQ وضعیت مکانیکی مفصل زانو را تحت تأثیر قرار داده و فرد را مستعد بروز اختلالات اسکلتی-عضلانی مفصل زانو می‌کند. از طرفی تغییر در زاویهQ به مرور زمان منجر به ناکارایی مکانیکی مکانیسم اکستنسوری مفصل زانو و مهار و ضعف عضلات چهار سر ران می‌شود. [۷۶]. که در پی آن، تعادل بین نیروهای وارده از این عضلات به کشکک بر هم خورده و لغزش کشکک در شیار ران حین حرکت باز شدن و خم شدن زانو با فشار همراه می‌شود که در نهایت به شکل درد بروز می‌کند. از طرفی زاویه Q کاهش یافته باعث تولید نیروی واروس در زانو میشود و به ناحیه داخلی کشکک کشش اعمال میکند و سبب افزایش فشار در ناحیه داخلی کشکک و همچنین افزایش نیروهایی فشاری در بین درشت نی و ران در ناحیه داخلی زانو شده که همه ی این عوامل میتوانند باعث بروز درد در ناحیه قدامی زانو شوند. از سوی دیگر نتایج این پژوهش با نتایج کوان و همکارانش (۱۹۹۶)، امامی و همکاران (۱۳۸۶)، لطافت کار و همکاران (۲۰۱۳) مغایرت دارد. کوان و همکارانش (۱۹۹۶) در تحقیقی راستای زانو در صفحات ساجیتال و کرونال، زاویهQ و اختلاف طول پا را اندازه‌گیری کردند و دریافتند والگوس زانو و زاویه Q بزرگ‌تر از ۱۵ درجه با آسیب‌های ناشی از پرکاری در اندام تحتانی ارتباط دارند که اصلی‌ترین علت مغایرت نتایج فوق با پژوهش حاضر می‌تواند مربوط به متفاوت بودن آزمودنی‌ها مربوط باشد. امامی و همکاران (۱۳۸۶) در تحقیق در زمینه ارتباط زاویهQ با درد قدامی زانو بر روی ۱۰۰ نفر (۴۴مرد،۵۶زن) بیمار دارای اختلالات پاتلوفمورال و ۱۰۰ نفر (۵۰مرد،۵۰زن) به عنوان گروه کنترل با زاویه متوسط Q انجام شد. در این تحقیق انها بیان کردند که میان زاویه Q دو گروه اختلاف معنی‌داری وجود دارد. نتایج تحقیق نشان داد که بیماران با درد قدامی زانو زاویه Q بزرگ‌تری به نسبت افراد سالم دارند از دلایل احتمالی این مغایرت می‌توان گفت که نمونه پژوهش فوق ۵۶ زن و ۴۶ مرد بودند درحالی‌که نمونه پژوهش حاضر همگی مرد و دونده بوده‌اند و متفاوت بودن راستای زانو و زاویهQ در بین دو جنس (پهن تر بودن لگن در زنان و تأثیر آن بر زاویهQ) احتمالاً در متفاوت بودن نتایج موثر بوده است. لطافت کار و همکاران (۲۰۱۳) در تحقیقی به مطالعه ارتباط بین ناهنجاری کف پای صاف با زاویهQ و درد زانو پرداختند. آزمودنی‌های این تحقیق شامل ۲۰ کشتی‌گیر تیم ملی ایران با میانگین سن ۱۹ سال، وزن ۷۰ کیلوگرم و قد ۱۷۳ سانتیمتر بودند. نتایج نشان داد که ارتباط معنی‌داری بین ناهنجاری کف پای صاف و درد زانو، افزایش زاویهQ و درد زانو در پای برتر و افزایش زاویهQ با ناهنجاری کف پای صاف در پای برتر وجود دارد. که از دلایل احتمالی همسو نبودن می‌توان به متفاوت بودن نوع آزمودنی‌های این دو پژوهش اشاره کرد که آزمودنی‌های پژوهش فوق کشتی‌گیران حرفه‌ای بودند و آزمودنی‌های پژوهش حاضر دوندگان حرفه‌ای بودند. با توجه به مطالب ذکرشده و با شناخت نوع آسیب در هر رشته ورزشی و یافتن وجه تمایز و تشابه اندام‌های درگیر در رشته‌های مختلف ورزشی می‌توان زمینه لازم برای ارائه پیشنهادات موثر به مربیان، ورزشکاران جهت اصلاح تکنیک های آسیب‌رسان و مضر، رعایت اصول علمی تمرینات و درمان مناسب را فراهم نمود.

جمع بندی

به طور کلی نتایج تحقیق حاضر حاکی از آن بود که بین ناهنجاری کف پای صاف با وزن ارتباط معنی داری وجود دارد. همچنین بین زانوی پرانتزی با وزن هم ارتباط معنی داری وجود دارد. در زمینه ارتباط ابعاد آنتروپومتریک با آسیب بین وزن با پلانتارفاشییت و سن با تاندونیت آشیل در دوندگان ارتباط معنی‌داری وجود دارد. از سوی دیگر بین طول ران با کشیدگی همسترینگ نیز ارتباط معنی‌داری مشاهده شد. ولی بین سایر ابعاد آنتروپومتریک با آسیب‌های دوندگان ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد. همچنین در زمینه ارتباط بین ناهنجاری های اندام تحتانی دوندگان با آسیب بین کف پای گود با آسیب پلانتار فاشییت و همچنین بین زاویهQ غیرطبیعی با درد قدامی زانو در دوندگان ارتباط معنی‌داری وجود دارد. از سوی دیگر بین زانوی پرانتزی با آسیب تاندونیت آشیل در دوندگان هم ارتباط معنی‌داری مشاهده شد.

پیشنهادات تحقیق:

 

پیشنهادات کاربردی

 

 

  • به مربیان پیشنهاد میشود از آنجا که نتایج نشان داد بین زاویه Q غیر طبیعی و درد قدامی زانوارتباط معنی داری وجود دارد دوندگان در معرض خطر را شناسایی و اصلاح زاویه Q از طریق برنامه های اصلاحی را مد نظر قرار دهند.

 

  • به مربیان پیشنهاد میشود از آنجا که نتایج نشان داد بین کف پای گود و التهاب نیام کف پایی ارتباط معنی داری وجود دارد دوندگان در معرض خطر را شناسایی و اصلاح این ناهنجاری را از طریق برنامه حرکات اصلاحی مد نظر قرار دهند.

 

  • به مربیان پیشنهاد میشود از آنجا که نتایج نشان داد بین وزن با کف پای صاف و زانوی پرانتزی ارتباط معنی داری وجود دارد جهت جلوگیری از ایجاد این ناراستایی ها، دوندگان در معرض خطر را شناسایی و کنترل وزن دوندگان را در برنامه های خود قرار دهند.

 

  • به مربیان پیشنهاد میشود از آنجا که نتایج نشان داد بین وزن با پلانتار فاشییت ارتباط معنی داری وجود دارد دوندگان در معرض خطر را شناسایی و با کنترل وزن آنها از ایجاد این آسیب در آنها پیشگیری کنند.

 

  • به مربیان پیشنهاد میشود از آنجایی که نتایج نشان داد بین طول ران با کشیدگی همسترینگ ارتباط معنی داری وجود دارد دوندگان در معرض خطر را شناسایی و با آگاه کردن آنها از بروز آسیب پیشگیری کنند.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:08:00 ب.ظ ]




 

ml 7
Premix

 

ml 1
Forward

 

ml 1
Reverse

 

ml 2
DNA

 

ml 9
Water

 

ml 20
Volume

 

 

جدول ۳-۲ مقدار مواد مورد نیاز برای ساخت مخلوط PCR
پایان نامه - مقاله - پروژه
نکته) در این تحقیق از میکروتیوپ های حاوی پرمیکس آماده از شرکت ژن فن آوران استفاده گردید که خود حاوی Taq DNA پلی مراز، dNTP،Mgcl2 و بافر PCR است.
۳ـ۷ـ۳ـ روش کار
ا) در ابتدا چون پرایمر ها خشک هستند (که در این حالت به آن ها استاک گفته می شود.)، به آن مقدار آبی که شرکت سازنده پرایمر بر روی آن نوشته است (بر اساس مقدار OD) اضافه می کنیم. سپس آن را به مدت یک روز در دمای ۲۰- نگه داری کرده و دوباره پرایمر را به نسبت ۱ به ۱۰ رقیق می کنیم (۹۰ میکرولیتر آب، ۱۰ میکرولیتر پرایمر) و برای ساخت محصولات PCR از این پرایمر رقیق شده استفاده می کنیم.
۲) یک میکروتیوپ ۵/۱ میکرولیتری استریل شده آماده کرده تا مخلوط را در آن بسازیم.
۳) میزان حجم هایی که در بالا ذکر گردید (به جز DNA) را در میکروتیوپ ۵/۱ می ریزیم.
۴) در این مرحله ۱۸ میکرولیتر از مخلوط آماده شده را به درون یک میکروتیوپ ۵/۰ میکرولیتری انتقال داده و به مقدار ۲ میکرولیتر DNA به آن اضافه می کنیم.
۵) ۲ تا ۵ ثانیه میکروتیوپ را اسپین داده، سپس سریعا آن را به دستگاه PCR انتقال می دهیم.
نکته) حجم هایی که در بالا ذکر شد برای انجام یک (Reaction) واکنش است. به ازای هر واکنش این حجم ها در تعداد واکنش ها ضرب می شود.
۳ـ۷ـ۴ـ مراحل انجام PCR
با بهره گرفتن از این روش می توانیم چندین کپی از یک رشته DNA داشته باشیم. برای انجام واکنش زنجیره ای پلی مراز، به الگوی DNA دو رشته ای، DNA پلی مراز، نوکلئوتید و آغازگر نیاز داریم. DNA الگو در درجه حرارت ۹۵-۹۰ درجه سانتی گراد به مدت ۳۰ ثانیه تکثیر می شود. دو رشته DNA در نتیجه دناتوره شدن از هم جدا میگردد. با اضافه شدن پرایمرها به مخلوط، سنتز DNA آغاز می شود. این مخلوط تحت درجه حرارت ۵۵-۵۰ برای اتصال پرایمر به دو رشته DNA الگوی از هم جدا شده، قرار می گیرد و پلیمریزاسیون آغاز می گردد. برای انجام این مرحله DNA تک پلی مراز و باکتری گرمادوست مورد نیاز است. آنزیم بیش ترین فعالیت خود را در حرارت ۷۵ درجه سانتی گراد دارد. تک پلی مراز به قسمت ′ OH3 متصل می شود و هر یک از رشته های اولیه به عنوان یک الگو برای ایجاد رشته های مکمل DNA استفاده می شود. در این مرحله مقدار DNA دو برابر شده، و این چرخه به طور معمول حدود ۳۰ بار تکرار می شود تا یک میلیارد مولکول را ایجاد کند[۴۱].

 

Stage
Cycle
Step
Temperature(C°)
Time

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:08:00 ب.ظ ]




  • تعیین نتایج قابل مشاهده از کارآموزان در آموزش های اجراشده؛

 

  • تعیین میزان انطباق رفتار کارآموزان با انتظارات نقش سازمانی آنها؛

 

  • تعیین میزان درست انجام دادن کار که مورد نظر آموزش بوده است؛

 

    • تعیین میزان توانایی ایجادشده در اثر آموزش ها برای دستیابی به اهداف؛

دانلود پایان نامه

 

  • تعیین میزان ارزش افزوده آموزشی؛

 

  • تعیین میزان بهبود شاخصهای موفقیت کسب و کار؛

 

  • مفهوم اثربخشی آموزشی؛

 

بیان یک تعریف مشخص از مفهوم اثربخشی سازمانی در قالب رویکردها یا روش های پنجگانه (شامل رویکردهای نیل به اهداف، تأمین منابع، فرایندهای درونی، رضایت عوامل ذینفع و ارزش های رقابتی) مورد بحث قرار می گیرد و لذا می توان از این رویکردها «اثربخشی برنامه های آموزشی»، برای تبیین مفهوم ارزشیابی بهره جست. ضمناً ارزشیابی کیفیت فعالیت ها، یکپارچگی و اثرات برنامه های آموزشی مطابق هر یک از رویکردهای مطروحه در خصوص اثربخشی سازمانی، می تواند بینش ها و اطلاعات خاصی را در اختیار متولیان امور قرار دهد. عملکرد فلان واحد یا به طور عام، تعیین اثربخشی آموزش در پی پاسخ به این سوالها است (برزگر ،۱۳۸۴ ).
به طور کلی مفهوم اثربخشی آموزش را می توان میزان انطباق رفتار دانش پژوهان با انتظارات، خواسته ها، اهداف، انجام درست کارها، میزان مهارت، دانش و نگرش کسب شده در اثر آموزش تعریف نمود. انتظارات سازمان از آموزش تحت مفاهیم اثربخشی ارائه می گردید (سلطانی،۱۳۸۰).
۲-۱۳-۵- سنجش اثربخشی دوره های آموزشی
جمعی از صاحب نظران دلایل سنجش اثربخشی دوره های آموزشی را در موارد زیر خلاصه کرده اند:
الف) بررسی عملکرد و بیان ضرورت فعالیت های آموزشی پیش از تصمیم گیری، درباره برگزاری هر دوره آموزشی بایستی مسئله عملکرد را مورد بررسی قرار داد و دقیقاً روشن ساخت که آیا آموزش بهترین راهکار برای کاهش شکاف به وجود آمده در عملکرد (وضعیت موجود و مطلوب) است یا خیر؟ حقیقت آن است که گاهی برخی از مدیران تصور می‌کنند که آموزش نوشداروی تمامی مشکلات سازمانی بوده، از راه فرستادن کارکنان به دوره های آموزشی تلاش می‌کنند تا فاصله‌های عملکردی را کاهش دهند. این اقدام نتیجه ای جز از بین بردن اعتماد به فعالیت های آموزشی و نیز صرف هزینه‌های کلان برای سازمان‌ها، ندارد. بنابراین در تحلیلی که پیش از اقدام برای آموزش انجام می دهیم باید مشخص کنیم که شکاف عملکردی موجود به چه عواملی بر می گردد؟ و درصورتی تشخیص دادیم که این شکاف بر اثر ضعف توانمندی است، باید به طراحی فعالیت های آموزشی بپردازیم.
ب) نیازسنجی آموزشی: تعیین نیازهای آموزشی، نقطه آغاز هر گونه فعالیت آموزشی است که نقش و تأثیر فراوانی در اثربخشی و نیز فراهم آوردن مبنایی برای ارزیابی و تصمیم‌گیری در زمینه‌های مختلف آموزشی دارد.‌ در فرایند آموزش و بهسازی نیروی انسانی هیچ وظیفه‌ای مهمتر از انجام نیازسنجی آموزشی دقیق وجود ندارد. نیازسنجی به یک فرایند یا جریان، اشاره دارد که نتیجه آن عبارت است از مجموعه ای از نیازها که بر اساس اولویت تنظیم شده اند و باید برای کاهش یا برطرف کردن آنها اقدامات اساسی صورت پذیرد. (فتحی واجارگاه، ۱۳۸۱ : ۴۴-۴۱ )
ج) برنامه ریزی و اجرا برنامه‌ریزی آموزشی؛ در سازمان های امروزی از جایگاه ویژه ای برخوردار شده است و این به خاطر آن است که با برنامه های مدون آموزشی می توان یادگیری را در سازمان نهادینه کرد. در این مرحله کارشناسان آموزش سازمان، بعد از شناسایی نیازها و هدف های مورد انتظار، منابع مورد نیاز برای تحقق هدف های برنامه را مشخص می کنند . به طور معمول منابع مورد نیاز برنامه های آموزشی را می توان به دو دسته منابع انسانی و منابع مادی، تقسیم کرد. منابع انسانی، شامل نیروهای آموزشی مانند: استادان، استادکارها، مربیان و کادر اجرایی می باشد. منابع مادی را نیز می توان در دو گروه:

 

  • امکانات فیزیکی مثل کلاس درس‌، آزمایشگاه، کارگاه، کتاب، جزوه، رایانه و اینترنت

 

  • منابع مالی شامل هزینه های جاری و سرمایه ای، تقسیم بندی کرد. (سلطانی، ۱۳۸۵ :۱۰۵ )

 

د) ارزیابی اثربخشی دوره‌های آموزشی؛ برای ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی تعاریف گوناگونی ارائه شده است. میزان تحقق هدف های آموزشی، میزان تحقق هدف های شغلی کارآموزان پس از گذرانیدن دوره های آموزشی، بدین‌گونه مورد ارزیابی قرار می‌گیرد: تعیین میزان انطباق رفتار کار آموزان با انتظارهای مدیران و سرپرستان، تعیین میزان اجرای درست کار، تعیین میزان مهارت های ایجاد شده در اثر آموزش ها برای دستیابی به هدف های، تعیین میزان ارزش افزوده آموزشی، تعیین میزان بهبود شاخص های موقیت کسب و کار.
در حقیقت، ارزیابی اثربخشی آموزش یعنی اینکه تا اندازه‌ای تعیین کنیم، آموزش های انجام شده تا چه حد منجر به ایجاد مهارت های مورد نیاز سازمان به صورت عملی و کاربردی شده است. در همین رابطه برخی از دلایل سنجش اثربخشی دوره های آموزشی را بدین‌گونه یادآور می‌شویم:

 

  • وجود یک برنامه ارزیابی آموزشی در سازمان فرصتی را فراهم می آورد که برخی معیارهای ذهنی به صورت عینی و مشخص تری مورد استفاده قرار گیرند. بدیهی است که ثبات و اعتبار معیارهای عینی، بیش از قضاوت های ذهنی است.

 

  • الزامات ناشی از مقرارات و آیین‌نامه‌های سازمانی نظام های مدیریت کیفیت، سازمان ها را مقید می سازند که به فعالیت های آموزشی و نتایج حاصل از آنها بی اعتنا نباشند و نتایج حاصل از آن را مورد پیگیری قرار دهند جهت دار کردن برنامه‌های آموزشی سازمان با توجه به مشخص شدن نقاط قوت وضعف آنها در ارزشیابی ها.

 

  • به حداقل رسانیدن هزینه های آموزشی‌.

 

  • تطبیق هر چه بیشتر نیازهای دانشی، مهارتی و رفتاری کارکنان، با دوره های آموزشی موجود در سازمان .

 

ارزشیابی بخش نهایی تقریباً همه سیستم‌های توسعه آموزشی است. زیرا تکنیک ها و متدلوژی هایی را برای تعیین اثربخشی و راه هایی را برای بهبود مداخلات آموزشی فراهم می آورد. هدف نهایی آموزش کارایی و اثربخشی بیشتر و بهتر است، بنابراین بررسی و آگاهی از نتایج و بازده آموزش، لازمه فرایند آموزش است و با این کار است که حلقه آموزشی تکمیل می‌شود. در حقیقت ارزیابی اثربخشی دوره‌های آموزشی از یک سو، آیینه ای فراهم می آورد تا مدیران و کارکنان سازمان تصویری روشن تر از چگونگی کم و کیف فعالیت های آموزشی به دست آورند و از سوی دیگر، برنامه ریزان و کادر آموزشی سازمان را مجهز می سازد تا نسبت به جنبه های مثبت و منفی برنامه آگاهی پیدا کنند و از این راه به اثربخش کردن برنامه‌ها و فعالیت های آموزشی نیروی انسانی یاری برسانند.
ارزیابی اثربخشی آموزش یعنی تعیین میزان تحقق اهداف آموزشی، تعیین نتایج قابل مشاهده از کارآموزان در اثر آموزش های اجرا شده، تعیین میزان انطباق رفتار کارآموزان با انتظارات نقش سازمانی، تعیین میزان درست انجام دادن کار که مورد نظر آموزش بوده است، تعیین میزان توانایی های ایجاد شده در اثر آموزش ها برای دستیابی به هدف ها. با توجه به مباحث بالا باید گفت که اثربخشی آموزش از طریق بررسی کارایی درون و برونی نظام آموزش سازمانی تعیین می گردد. یعنی اگر بتوانیم کارایی درونی و برونی سیستم آموزش سازمان ها را اصلاح کنیم، تقریباً اثربخشی آموزش تضمین می شود (ایرج سلطانی، تدبیر).
علی رغم محدودیتها و عوامل بازدارنده ای که ارزیابی اثربخشی برنامه های آموزشی را محدود می سازند دلایل منطقی و قابل قبول دیگری نیز وجود دارد که اجرای برنامه های ارزیابی آموزشی در سازمان ها را ضروری ساخته است که ذکر چند نمونه از آنها خالی از لطف نیست.

 

  • تلقی آموزش به عنوان یک امر ارزشمند به جای تلقی آن به عنوان یک هزینه؛

 

  • انسانها اساساً موجوداتی ارزیاب هستند که پیوسته در مورد پدیده های پیرامون خود ارزشیابی می کنند. کلیه فعالیتهای موجود در سازمان در معرض ارزشیابی می باشند خواه برنامه ارزیابی در اختیار باشد و یا نباشد. اما وجود یک برنامه ارزیابی آموزشی در سازمان فرصتی را فراهم می آورد که برخی معیارهای ذهنی به صورت عینی و مشخص تری مورد استفاده قرار می گیرند. بدیهی است که ثبات و اعتبار معیارهای عینی بیش از قضاوت های ذهنی است؛

 

  • الزامات ناشی از مقررات و آئین نامه های سازمانی، سیستم های مدیریت کیفیت که سازمان ها را مقید می سازند نسبت به فعالیت های آموزشی و نتایج حاصل از آنها بی تفاوت نبوده و نتایج حاصل از آن را مورد پیگیری قرار دهند؛

 

  • جهت دار نمودن برنامه های آموزشی سازمان با توجه به مشخص شدن نقاط قوت و ضعف آن؛

 

  • به حداقل رسانیدن هزینه های زائد آموزشی؛

 

تطبیق هر چه بیشتر نیازهای دانشی، مهارتی و رفتاری کارکنان با دوره های آموزشی موجود در سازمان (ابطحی و پیدایی، ۱۳۸۲).
کرک پاتریک[۳۶] (۱۹۹۸): دلایل اصلی ارزیابی اثربخشی آموزش ضمن خدمت را چنین بیان می کند:

 

  • توجیه دلایل وجودی واحد آموزش با نشان دادن نقش و اهمیت آن در تحقق اهداف و رسالت های سازمان؛

 

  • تصمیم گیری لازم در خصوص تداوم داشتن یا تداوم نداشتن یک برنامه آموزشی؛

 

  • کسب اطلاعات در مورد اینکه چگونه می توان برنامه های آموزشی را در آینده بهبود داد.

 

  • یک اصل کلی و قدیمی در بین بزرگان امر آموزش وجود دارد مبنی بر اینکه هر وقت در یک سازمان بخواهند تعدیل نیرو انجام دهند یا سازمان خود بخواهد سیاست کوچک سازی را در پیش بگیرد، ابتدا به دنبال واحدهایی می رود که با حذف آنها، کمترین ضرر ممکن به سازمان برسد (ابطحی، ۱۳۸۳ : ۱۶۸-۱۶۷) و(kirck patrik,1998).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:07:00 ب.ظ ]




پس، اگر فردی، دیگری را فرضاً ترغیب به اجرای عملی کند که خود آن عمل، علی رغم اجرا، توسط قانون جرم شناخته نشده باشد قابل مجازات نیست. دیوان کشور فرانسه در یکی از آراء خود می گوید : «عمل اصلی یکی از عناصر ضروری معاونت است و خصیصه مجرمانه بودن آن باید توسط دادگاه احراز گردد».
دوم ـ به اعتقاد بسیاری از حقوقدانان که در سیستم قضایی آنها جرم به جنایت، جنحه و خلاف تقسیم شده است، کافی نیست که عمل اصلی صرفاً قابل مجازات باشد و باید در طبقه جنایت یا جنحه قرار گیرد و در جرایم خلافی معاونت قابل مجازات نیست زیرا وجود قصد در امر خلافی احراز نمی شود و یا احراز آن بسیار دشوار است.
سوم ـ سرانجام باید گفت که معاون به همان عناوین مجرمانه ای متهم خواهد شد که مباشر یا شریک، اعم از اینکه جرم کامل واقع شده باشند یا نه. مثلاً اگر جرم اصلی کلاهبرداری یا شروع آن باشد کمک کننده، معاون در همان جرایم و اگر جعل باشد معاون در جعل خواهد بود و تحت همین عناوین تعقیب، محاکمه و مجازات خواهد شد. بدیهی است در صورتی که وصف مجرمانه توسط قانون از بین برود، نه شریک و نه معاون مجازات نخواهند شد. مشروط بر آنکه اعمال آنها مستقلاً وصف مجرمانه خاص دیگری نداشته باشد.
چهارم ـ دادگاه باید موارد ماده ۴۳ را صریحاً در حکم خود قید کند. دیوان کشور در رأی شماره ۱۱۲۶ ـ ۴ / ۹ / ۲۵ اعلام داشته که : « معاونت موضوع ماده ۲۸ قانون کیفر عمومی به اموری که در آن ماده مندرج است محقق می شود و دادگاه باید مشخص کند به کدامیک از عناوین نظر داشته است »
هرچند که معاونت در ارجاع به عمل اصلی قابل مجازات است، اما معاونت خود دارای عنصر مادی خاص می باشد که مصادیق آن در بندهای ۱ و ۲ و ۳ ماده ۴۳ عنوان شده است. قانون اعمالی را که می تواند به عنوان عنصر مادی معاونت و جداسازی آن از عمل مباشر یا شریک مستقلاً مصداق معاونت باشد ذکر کرده است که عبارتند از تحریک، ترغیب، تطمیع، تهدید، دسیسه و فریب و نیرنگ، تهیه وسایل ارتکاب جرم، ارائه طریق ارتکاب جرم، و تسهیل وقوع جرم.
تحریک : تحریک کننده به کسی گویند که بی آنکه در عمل مادی جرم دخالتی کند محرک فاعل جرم به عناوین مختلف در ارتکاب بزه است. به عبارت دیگر، می توان گفت که معاون در اینجا فاعل اخلاقی یا ذهنی جرم است. به همین دلیل، برخی از قانونگذاریها محرک را مانند شریک جرم می شناسند. تحریک ممکن است خود به شکل ترغیب یا تهدید و یا تطمیع باشد.
ترغیب : ترغیب غالباً تحریکی است که شوق و تمایلی را در مباشر جرم را به ارتکاب آن وادار سازد. تهدید ممکن است بر جان، ناموس، مال یا آبروی افراد باشد.
تطمیع : تطمیع غالباً با تحریک احساس طمع و آز افراد انجام می شود و بیشتر جنبه مادی دارد.
دسیسه، فریب و نیرنگ : زمینه چینی، مکر و خدعه به نحوی که مباشر یا شریک جرم را آن چنان تحت تأثیر قرار دهد که به واسطه آنها به جرمی دست بزند، یا آنکه معاون با زمینه چینی و فریب، مجنی علیه را به صحنه جرم بکشاند تا مباشر بتواند عمل مجرمانه را انجام دهد.
تهیه وسایل ارتکاب جرم : گاه ممکن است هیچ یک از موارد ذکر شده در بالا به وجود نیاید اما معاون وسایل ارتکاب بزه را فراهم کند. مثلاً کلیدی برای سارق بسازد و یا نحوه تهیه وسیله ارتکاب بزه را به مرتکب نشان دهد. به اعتقاد برخی از نویسندگان حقوقی وسایلی که در ارتکاب جرم به کار می روند اشیاء منقول هستند ؛ مثلاً نمی توان مالک خانه ای را که منزل خود را در اختیار اشخاص برای ارتکاب جرم قرار داده است به عنوان معاون تعقیب کرد. اما این عقیده امروز مردود است و وسیله را اعم از منقول یا غیر منقول می دانند. تسهیل وقوع جرم : کسی که با عمل خود وقوع جرم را تسهیل کند، مثل آنکه به نفع کلاهبردار تبلیغ نماید یا موانعی را از پیش پای مجرم بردارد تا او بتواند به آسانی جرم را انجام دهد، عنوان معاون دارد، مشروط بر آنکه عالماً و عامداً وقوع جرم را تسهیل کند. آیا سکوت یا بی تفاوتی و عدم اقدام به جلوگیری از جرم را می توان تسهیل وقوع جرم دانست ؟ شعبه ۵ دیوان کشور در رأی شماره ۲۵۰۴ ـ ۶ / ۱۱ / ۱۳۱۷ خود اعلام داشته است : « سکوت و عدم اقدام به جلوگیری از ارتکاب بزه را نمی شود معاونت تلقی کرد. بنابراین، اگر کسی در حضور دیگری مرتکب قتلی شود و شخص حاضر با امکان جلوگیری سکوت اختیار کند موجب هیچ گونه مجازاتی نیست ».
پایان نامه - مقاله - پروژه
معاون باید عالماً عامداً به مجرم اصلی یاری کرده باشد، به همین دلیل است که علم و اطلاع در تهیه وسایل جرم و نیز علم و عمد در تسهیل بزه در قانون و در موارد گوناگون صریحاً پیش بینی شده است. همچنین بین قصد مجرمانه مباشر و معاون باید وحدت وجود داشته باشد. مثلاً اگر معاون وسیله ارتکاب جرم کلاهبرداری را فراهم می کند قصد مباشر نیز باید کلاهبرداری باشد.
علاوه بر وحدت قصد بین معاون و مباشر، باید این وحدت یا قبل از ارتکاب بزه و یا در حین انجام آن باشد. لذا اگر کسی دیگری را بعد از ارتکاب عمل مجرمانه کمک نماید دیگر اطلاق معاونت بر عمل او صحیح نیست بلکه ممکن است نفس عمل، خود جرم خاصی باشد که کمک کننده از آن جهت باید تعقیب و مجازات گردد.
در ماده ۲۸ قانون اصلاحی سال ۱۳۵۲ مجازات عمومی، کیفر معاونت در جنحه یا جنایت مجازات مباشرت در ارتکاب جرم بود ، اما دادگاه می توانست با توجه به اوضاع و احوال و میزان تأثیر عمل معاون، مجازات او را تخفیف دهد.
در ماده ۲۱ قانون سابق راجع به مجازات اسلامی، برخلاف شرکت که قانونگذار مجازات فاعل مستقل را برای مرتکب تعیین کرده بود، در جرایم قابل تعزیر اشخاصی که طبق همان ماده معاونت در ارتکاب جرم کرده بودند تعزیر می شدند. لذا با توجه به ماده ۱۱ قانون راجع به مجازات اسلامی که تعزیرات عبارت از حبس، جزای نقدی، شلاق و غیره می دانست، می توان گفت که دادگاه در اعمال مجازات معاونت، از جهت نوع آن تقریباً محدود و از حیث مقدار مختار بود که یا مجازات فاعل جرم را در حق معاون اجرا کند و یا به میل خود کیفری از باب تعزیرات در مورد او اعمال نماید. البته، اگر فاعل جرم، عملی در محدوده مجازاتهای غیرتعزیری مانند حدود انجام می داد ، امکان اعمال کیفر معاون مانند مباشر نبود.
ماده ۴۳ قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۷۰ به طور کلی در کلیه جرایم معاونت را پذیرفته و آن را قابل تعذیر دانسته بود. طبق این ماده، اشخاصی که وفق بند های ۱ و ۲ و ۳ همین ماده معاون تلقی شوند، «با توجه به شرایط و امکانات و دفعات و مراتب جرم و تأدیب، از وعظ و تهدید و درجات تعزیر، تعزیر می‌شوند».
نحوه نگارش این ماده مشخص کننده آن است که معاونت در کلیه جرایم، اعم از جرایم دارای مجازاتهای تعزیری و بازدارنده و دیگر مجازاتها مانند حدود، وجود دارد و می توان معاون را تعزیر کرد، مگر در موارد خاصی که قانون، مجازات معاون را مشخصاً تعیین کرده بود مانند ماده ۱۷۵، تبصره ماده ۲۰۳ و تبصره ۱ ماده ۲۶۹ و یا ماده ۲۰۷ قانون مجازات اسلامی در مورد مجازات معاونت در جرایم شرب مسکرات، سرقت و جرح عمدی موجب قصاص. تبصره ۲ ماده ۴۳ قانون مجازات نیز با صراحت این مطلب را تأیید کرده است.
اضافه می کنیم که محدوده ماده ۴۳ در اعمال مجازات معاون گسترده بود و تهیه کنندگان قانون در تدوین این ماده، همانند قانون راجع به مجازات اسلامی، نخواسته بودند مجازات معاون را دقیقاً مشخص کنند و به اعتقاد ما از اصل قانونی بودن مجازاتها عدول کرده بودند، زیرا هرچند اصل تعزیرات تقریباً مشخص است اما نوع آنها نیز باید به طور دقیق معیّن و در هر مورد عنوان گردد.
این اشکال بنیادی بعداً و در قانون مجازات اسلامی ( کتاب پنجم ـ تعزیرات ) مصوب ۱۳۷۵ تا حدّ زیادی برطرف شده است، طبق ماده ۷۲۶ : « هرکس در جرایم تعزیری معاونت نماید حسب مورد به حدّاقل مجازات مقرر در قانون برای همان جرم محکوم می شود ». لیکن به نظر نگارنده دارای اشکال دیگری است و آن اینکه در بسیاری از موارد می تواند قاعده مهم تناسب بین جرم و مجازات را نادیده انگارد.
با روشن شدن میزان مجازات به نکته دیگری نیز باید اشاره کرد و آن این است که امکان دارد حین رسیدگی و صدور حکم مشخص گردد که فاعل یا برخی از شرکاء به جهتی از جهات قانونی قابل تعقیب و مجازات نیستند ؛ مثلاً مباشر یا شریک در حین ارتکاب جرم، مجنون یا صغیر بوده و یا از رضایت شاکی برخوردار باشند. این موارد تأثیر در حق معاون نخواهد داشت. این موضوع را ماده ۴۴ قانون مجازات اسلامی با صراحت و روشنی عنوان کرده است. طبق این ماده : « در صورتی که فاعل جرم به جهتی از جهات قانونی قابل تعقیب و مجازات نباشد و یا تعقیب و یا اجرای حکم مجازات او به جهتی از جهات قانونی موقوف گردد، تأثیری در حق معاون جرم نخواهد داشت ».
در نتیجه با توجه به توضیحات پیشین و ماده ۶۱ قانون مجازات اسلامی « شخصی که در مقام دفاع از نفس یا عرض و یا ناموس و یا مال خود یا دیگری و یا آزادی تن خود یا دیگری در برابر هرگونه تجاوز فعلی و یا خطر قریب الوقوع عملی انجام دهد که جرم باشد در صورت اجتماع شرایط زیر قابل تعقیب و مجازات نخواهد بود… » چون عمل مباشر از عوامل موجهه جرم است و قابل تعقیب و مجازات نمی باشد رفتار مادی تشکیل دهنده معاونت وصف مجرمانه عمل صادر شده از مرتکب اصلی را «به عاریه
می گیرد» به عبارت دیگر سرنوشت معاون وصل به مباشر است، بنابراین معاون زمانی مسؤولیت کیفری دارد که مباشر جرم تام دارد اما از آنجا که دفاع مشروع مباشر جرم نیست و قابل تعقیب و مجازات نمی‌باشد عمل معاون هم جرم نیست.
اما با توجه به اینکه ماده مصرحی در این مورد نیست می توان به صورت ضمنی و با استناد ماده ۲۱ اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی که مبنی است بر اینکه در مواردی مثل این مورد که خلأ قانونی وجود دارد می توان با مراجعه به قانون داخلی رفع ابهام کرد و مثل قانون داخلی عمل کرد.
مبحث دوم : مصادیق اعمال در حکم دفاع مشروع
به طور کلی عملیات در حکم دفاع مشروع در مقام دفاع از شخص مقید به جای معینی نیست ولی در مورد دفاع از مال باید عملیات مزبور در منزل مسکونی و یا محلی که برای سکونت مهیا شده است به عمل آید و به هر حال مقصود این است که در مورد ورود سارقان خانه مسکون باشد در مورد راهزنی محل دفاع هر جایی است که امنیت مردم و جاده ها را مختل سازد.
در دفاع مشروع فرض بر این است که دفاع مقارن با حمله است، در حالی که در مورد عملیات در حکم دفاع مشروع چنین الزامی همیشه موجود نیست ؛ همین اندازه که مثلاً سارق هنگام شب مبادرت به بالا رفتن از دیوار یا شکستن حرز منزل مسکونی و یا آزار صاحبخانه نماید دفع سارق به هر وسیله ای که در دسترس باشد مجاز است و عمل در حکم دفاع مشروع تلقی می شود و مجازات منتفی است.
اتخاذ سیاست کیفری عادلانه ایجاب می کند تا در مقابل خطر و وحشت و اضطرابی که این قبیل سارقان مسلح برای ساکنان خانه ایجاد می کنند کسانی هم که معرض خطر قرار می گیرند قانوناً بتوانند اختیار بیشتری در رفع خطر با توسل به هر وسیله دفاعیه ای داشته باشند توجیه اعمال مستلزم دفاع از طول زمانی بیشتری برخوردار است، بطوریکه دفاع از زمان بالا رفتن سارق از دیوار شروع می شود و به بعد از ورود بزهکار به خانه نیز قابل تسری است. مرجع تشخیص حمله در هنگام شب دادگاه است ولی بطورکلی شب فاصله زمانی بین غروب آفتاب تا طلوع آفتاب است.[۱۳۱]
گفتار اول : ماده ۶۲۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵
در راستای تخصیص و قایل به تفصیل شدن میان ارزش های قابل دفاع، مقنن با وضع ماده ۶۲۹ ق.م .ا ارتکاب قتل عمدی در مقام دفاع را از شمول اطلاق ماده ۶۱ خارج و ارتکاب چنین جرمی در مقام دفاع را مگر در موارد استثنایی ممنوع می نماید.
تحلیل اجمالی ماده ۶۲۹ ق.م.ا متضمن توضیح نکات ذیل است[۱۳۲] :
نخست، این ماده تنها مستند قانونی برای موجه دانستن ارتکاب جرم قتل عمدی در مقام دفاع است و لذا صدور حکم برائت کسی که در مقام دفاع مرتکب قتل عمدی شده، بدون استناد دادگاه به ماده ۶۲۹ ق.م.ا محکوم به نقض است.
دوم، ماده مرقوم صرفاً در موارد مذکور در بندهای سه گانه قابل استناد است و سایر تعدیات از شمول آن خارج و تبعاً ارتکاب قتل عمدی در مقام دفاع در مقابل آنها پذیرفته نخواهد بود.
سوم، رعایت اصول دفاع مشروع مانند ضرورت، تناسب و لزوم مذکور در ماده ۶۱ ق.م.ا در اینجا نیز ضروری است ولی ماده ۶۲۹ مخصص عناوین کلی خطر و تجاوز است ضمن این که در رعایت الزامی قریب الوقوع یا فعلی بودن خطر و تجاوز نباید تردید داشت.
چهارم، لازمه تخصیص، اکتفا به قدر متیقن و به عبارت بهتر تفسیر مضیق ماده ۶۲۹ ق.م.ا است و لذا ضرب و جرح ساده، توهین، مزاحمت، بازداشت، مواقعه دیگران با تراضی و امثال آنها که علی الاصول متضمن خوف قتل، هتک عرض و ناموس نیست محملی برای قتل عمدی طرف به عنوان دفاع نخواهد بود.
پنجم، ممنوعیت ارتکاب قتل عمدی در غیر موارد مذکور در ماده، مانع دفاع و ارتکاب اعمال مجرمانه اخف که منطبق با مقررات قانونی دفاع است نخواهد بود.
الف ـ قتل عمدی در مقام دفاع از شخص
از مصادیق اعمال در حکم دفاع مشروع، مفاد ماده ۶۲۹ قانون مجازات اسلامی ( تعزیرات ) است که مقرر می دارد : « در موارد زیر قتل عمدی، به شرط آنکه دفاع متوقف به قتل باشد، مجازات نخواهد داشت :
۱ـ دفاع از قتل یا ضرب و جرح شدید یا آزار شدید یا دفاع از هتک ناموس خود و اقارب.
۲ـ دفاع در مقابل کسی که در صدد هتک عرض و ناموس دیگری به اکراه و عنف برآید.
۳ـ دفاع در مقابل کسی که در صدد سرقت و ربودن انسان یا مال او برآید. »
ب ـ قتل عمدی در مقام دفاع از مال
طبق ماده ۱۸۹ قانون مجازات عمومی، قتل عمدی در مقام دفاع از مال نیز در موارد زیر مجازات نخواهد داشت[۱۳۳] :
اول ـ در مورد مواد ۲۲۲ و ۲۲۳ و ۲۲۴ ( ماده ۲۲۴ راجع به سرقت در طرق و شوارع با قانون راجع به مجازات قطاع الطریق در ۱۵ خرداد ۱۳۱۰ نسخ شد که آن هم با مواد ۴۰۸ و ۴۰۹ و ۴۱۰ قانون دادرسی و کیفر ارتش نسخ و ماده ۱۹۷ قانون حدود و قصاص به آن اضافه گردیده است. )
دوم ـ در مورد ورود به منزل مسکونی یا ملحقات محصوره آن در شب بوسیله بالا رفتن دیوار یا شکستن در یا امثال آن.
سوم ـ علاوه بر فقدان مجازات برای دفاع متوقف به قتل در مقابل کسی که در صدد سرقت و ربودن انسان یا مال او موضوع بند (ج) ماده ۶۲۹ قانون مجازات اسلامی تعزیرات برآید، در اجرای ماده ۶۲۵ قانون مزبور قتل و جرح و ضرب هرگاه در مقام دفاع از نفس یا عرض یا مال خود مرتکب یا شخص دیگری واقع شود، مرتکب مجازات نمی شود مشروط بر اینکه دفاع متناسب با خطری باشد که مرتکب را تهدید می کرده است. در این مورد معافیت از مجازات فقط به حکم دادگاه امکان پذیر است. در واقع موارد اعمال در حکم دفاع مشروع از مصادیق معاذیر قانونی معافیت از مجازات هستند ( که بدون وجود شرایط ضروری برای تحقق دفاع مشروع از عوامل موجهه جرم ) موجب معافیت مرتکب از مجازات به حکم دادگاه می گردند.
در ماده ۶۲۹ بهتر بود قانونگذار به جای قتل عمدی عبارت قتل و ضرب و جرح عمدی و یا ارتکاب جرم را به کار می برد.
در عین حال طبق ماده ۱۹۰ قانون مزبور در صورتی که دفاع برای جلوگیری از سرقتی باشد که در غیر مواد ۲۲۲ و ۲۲۳ و ۲۲۴ مذکور است یا برای جلوگیری از هر جرم دیگری نسبت به اموال باشد مجازات مرتکب قابل تخفیف است.
از تلفیق مواد ۱۸۹ و ۲۲۲ و ۲۲۳ قانون مجازات عمومی چنین استنباط می شود که هرگاه سرقت در محل مسکونی یا محلی که محیا برای سکنی یا توابع آن است هنگام شب واقع شود سارقین دو نفر یا بیشتر باشند و یک یا چند نفر از آنها حامل سلاح ظاهر یا مخفی باشد و از دیوار خانه بالا رفته یا هتک حرض کرده یا کلید ساختگی به کار برده یا اینکه عنوان یا لباس مستخدم دولت را اختیار یا برخلاف حقیقت خود را مأمور دولتی قلمداد کرده و در ضمن سرقت کسی را آزار یا تهدید نموده باشد ( ماده ۶۵۱ ق.م.ا ) قتل سارقان موجب مسؤولیت و ضمان نخواهد بود.
گفتار دوم : ماده ۱۸۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵
راهزنان شامل سارقان مسلح و قاطعان طریق هرگاه با اسلحه امنیت جاده و مردم را به هم بزنند و رعب و وحشت ایجاد کنند، محارب اند. مجازات محارب یکی از چهار کیفر قتل، آویختن به دار، قطع دست راست و پای چپ و تبعید است. ( مواد ۱۹۷ و ۲۰۲ به بعد قانون حدود و قصاص و مقررات آن )
حال اگر کسی مبادرت به قتل عمدی محارب نماید و در شرایطی بتواند استحقاق قتل محارب را دادگاه اثبات کند کیفر قصاص قاتل منتفی است معهذا در صورتی که دادگاه ثابت شود جنایت های عمدی که به اعتقاد قصاص و یا به اعتقاد مهدور الدم بودن طرف انجام شود و بعداً معلوم گردد که مجنی علیه مورد قصاص و یا مهدورالدم نبوده است به منزله خطای شبه عمد است. ( تبصره ۲ ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:07:00 ب.ظ ]