کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



اگـــر بر شــدی دودی از روزنــی
قوی بازوان سست و درمانده سخت
ملـــخ بوستـــان خورده مردم ملــخ
ازو مـــانده بر استخـــوان پوستـــی
خـــداوند جـاه و زر و مــال بــــود
چه درماندگی پیشت آمـــد ؟ بگــوی
چــو دانی و پرسی سؤالت خطــاست
مشقـــّت به حد نهـــایت رسیــــد؟
نه بر مــی رود دودِ فـــریادخــــوان
کُشـــد زهـر جایی که تریاک نیســت
تو را هست ، بط را ز طوفان چه باک؟
نگــه کـردن عـــالِم انـــدر سفیـــه
نیـاســــاید و دوستــــانـش غـــریق
غم بی مـــرادان دلم خستـــه کــــرد
نه بر عضو مردم ، نه بر عضـــو خویش
کــه ریشـــی ببینـــم بلـــرزد تنــــم
که باشد به پهلوی رنجور سسـت
به کام اندرم لقمه زهرست و درد
کجا ماندش عیش در بوستـــان ؟
(سعدی، ۱۳۸۹: ۵۸)

 

 

 

این حکایت ما را به یاد خشکسالی عهد حضرت یوسف می اندازد. سعدی در این حکایت توجه به دوستان و هم نوعان را سفارش کرده است و از زبان مردی ثروتمند که اگر چه دارای جاه و زر و مال است ولی به خاطر سختی هایی که برای خود متحمّل شده بود بسیار ضعیف و لاغر شده است. این گونه مخـاطب را نصیحت کرده است:
پایان نامه - مقاله - پروژه
وقتی که می بینیم سایر مردم در رنج و عذاب هستند نباید ما تنها در اندیشه ی خویشتن باشیم و دیگران را نادیده بگیریم. همان طور که ما رنج و عذاب را برای خودمان نمی پسندیم نباید نسبت به درد و رنج های دیگران نیز بی تفاوت باشیم.
نمونه ی دیگر اگزمپلوم که می توان آن را در مقام اتحاد، در نظر گرفت، حکایت « اندرنگه داشتن خاطر درویشان » در باب اول است که با هم می خوانیم:

 

 

مِهـــا زورمندی مکـــن با کِهـــان
ســــر پنجـــه ی ناتوان بر مپیــچ
عدو را به کوچــک نبــاید شمــرد
نبینی کـه چون با هم آینــد مـــور
نه موری که مویی کز آن کمتر است
مبُر گفتمت پای مــردان ز جـــای
دل دوستــان جمع بهتر که گنـــج
مینـــداز در پــای کـــار کســـی

 

 

 

که بر یک نَمَط می نماند جهــان
که گر دسـت یابد برآیی به هیـچ
که کوه کلان دیدم از سنـگ خُرد
ز شیــران جنگـی بر آرند شــور
چو پر شد ز زنجیر محکم تراست
که عاجز شوی گر در آیــی ز پای
خزینه تهــی به که مــردم به رنج
که افتد که در پایش افتی بســـی
(سعدی، ۱۳۸۹: ۵۷)

 

 

 

در بیت سوم با توصیه به کوچک نشمردن دشمن که شاید با هم متحد شوند و مقاوم گردند مقام اتحاد را گوشزد کرده است. همچنین در بیت پنجم این حکایت نمونه ای اگزمپلوم وجود دارد که سعدی، مقام اتحاد را در آن یادآوری کرده است. با آوردن این حکایت، شیخ­اجل می خواهد توجه به افرادی را که در سطح پایین تر زندگی قرار دارند سفارش نماید. سعدی در این حکایت این گونه اندرز می دهد که حتی اگر گنجینه ی ما به دلیل بخشش به افراد تهی دست، خالی بماند بهتر از آن است که سایر افراد بشری در رنج و سختی باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1400-08-04] [ 09:34:00 ب.ظ ]




با بررسی ها و مطالعات انجام یافته در خصوص موضوع و نیز با مراجعه به مراکز علمی آموزشی و پژوهشی متعدد این واقعیت مکشوف گردید، تاکنون پژوهشی مستقل نوین و تحلیلی دراین ارتباط صورت نپذیرفته است. ضرورت اهمیت تشریح مصالحه در قصاص به رغم انکه همواره مورد تاکید بوده اما متاسفانه مجال طرح وبررسی به شکل مبسوط وتخصصی نیافته است اگرچه پایان نامه هایی درزمینه سقوط قصاص نگارش یافته که شاید بهترین آنها رساله دوره دکتری حقوق جزا وجرم شناسی دانشگاه تربیت مدرس تهران با عنوان سقوط قصاص درنظام حقوقی اسلام و ایران از دکتر سید حسن میرحسینی می باشد که درسال ۱۳۸۴توسط نشرمیزان به زیور چاپ آراسته گردید.
ازدیگر پژوهش های انجام شده دراین موضوع می توان به پایان نامه دوره کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه امام صادق(ع) باعنوان عوامل سقوط قصاص در حقوق کیفری ایران اثر حسین پور مشیری وپایان نامه دوره کارشناسی ارشد حقوق جزا وجرم شناسی دانشگاه تهران(پردیس قم) باعنوان بررسی عوامل سقوط مجازات قصاص درقتل عمد اثر محمد جان حاجی اشاره کرد.
لیکن در همگی پژوهش های انجام شده بیشتر بررسی عفو و فوت جانی توجه شده و صلح در قصاص درحد چند صفحه بررسی شده است.به هرحال دراین تحقیق سعی برآن است که با مدنظر قرار دادن تحقیقات مرتبط بیشتربه ابعادی که تا به حال مستقلا مورد توجه نبوده است. پرداخته شود.
پ-اهداف تحقیق:
از همان ابتدای انتخاب موضوع تعیین اهداف اولیه وتلاش در جهت تحقق بخشیدن به آنها مد نظر بوده است. بر این اساس تلاش برآن است که به شیوه ای روشمند، با در نظر داشتن قواعد و ویژگی های کلی روش علمی تحقیق و با حرکت در مسیر و چهارچوب خاص اهداف مورد نظر محقق گردد. به طور خلاصه اهداف کلی و خاص از انجام این تحقیق را می توان در قالب های ذیل بیان داشت:
-تبیین وتحلیل صحیح مفهوم مصالحه درقصاص وتعیین جایگاه ویژه آن به عنوان یکی از موارد سقوط قصاص درحقوق موضوعه وحقوق اسلام.
-رفع ابهامات موجود درخصوص موضوع تا حد امکان.
-ارائه راهکارهای اصولی وسازنده به مراجع تقنینی وقضایی درجهت اصلاح یا اعمال تغییرات لازم در قوانین و مقررات مربوطه .
-فراهم ساختن زمینه مطالعه وپژوهش بیشتر ولااقل احساس ضرورت پرداختن عمیق تر به موضوع هم در مراجع تقنینی وقضایی وهم در محیط های دانشگاهی وحوزوی.
-عمق بخشی به ادبیات حقوقی کشوردر زمینه مصالحه در قصاص.
ت-سوالات تحقیق:
-مفهوم مصالحه درقصاص وادله مشروعیت آن چیست؟
-چه اموری می تواند بدل مصالحه درقصاص باشد؟
-آیا صلح در قصاص به صورت فضولی امکان پذیر است؟
ث-فرضیات تحقیق:
-به نظر میرسد مصالحه در قصاص یکی از مسقطات قصاص به تراضی و توافق صاحب حق قصاص و جانی به دیه یا کمتر و یا بیشتر از آن در قتل و جرح عمدی اطلاق می گردد. آیات و روایات و مواد ۳۴۷-۳۶۵ق. م .ا ادله مشروعیت مصالحه درقصاص می باشند.
-به نظرمی رسد هر عین یا منفعت انجام عمل ویا امتناع از انجام عمل می تواند بدل مصالحه درقصاص قرار گیرد.
-به نظر می رسد که در این که صلح بر قصاص از طرف غیرجانی قابل تحقق است یاخیر؟ بین صاحب نظران اختلاف نظروجود دارد.
ج- روش تحقیق
با توجه به ماهیت موضوع، اهداف و شیوه گرداوری اطلاعات روش تحقیق توصیفی تحلیلی است.در این روش علاوه بر توصیف عینی واقعی و منظم خصوصیات موضوع و بیان اطلاعات موجود راجع به آن به منظور بهبود شرایط فعلی و در جهت ارائه راهکارها و الگوهای پشنهادی در زمینه مورد بحث تلاش می شود که این امر مستلزم تبین و تحلیل درست و صحیح در جهت رسیدن به مقصود می باشد
ح-ساختار پایان نامه
این پایان نامه در دو فصل نگارش یافته است. در فصل اول به مبانی و صورتهای مصالحه و آثار صلح پرداخته، ضمن سه مبحث، مبحث اول به تعاریف وکلیات صلح قصاص پرداخته و در دو گفتار، گفتار اول، معنی لغوی و اصطلاحی صلح قصاص و در گفتار دوم به لحاظ مشابهت صلح با نهاد عفو تفاوتها و شباهتهای آنها بررسی شده است در مبحث دوم مبانی مصالحه اعم از مبانی فقهی و حقوقی و نقش بزه دیده در اعمال کیفر پرداخته و صورتهای مصالحه در دو گفتار، گفتار اول مصالحه به عضو مشابه یا غیر مشابه و در گفتار دوم بدل صلح مورد بررسی قرار گرفته است. در مبحث چهارم آثار صلح در چهار گفتار بررسی شده است. گفتار اول آثار صلح نسبت به جانی و در گفتار دوم نسبت به مصالح و در گفتار سوم نسبت به اشخاص ثالث و در گفتار چهارم اثر صلح در حق قصاص اولیای دم خواهان قصاص بررسی شده است.
در فصل دوم صاحبان صلح و شرایط طرفین صلح به لحاظ اینکه واحد باشند یا متعدد و در صورت متعدد بودن در صورت حصول اختلاف بین آنها همچنین در صورت فقدان اهلیت آنها چه احکامی جاری خواهد شد و آیا صلح قصاص به صورت فضولی امکان پذیر است یا نه، مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل اول: مبانی، صورتهای مصالحه و آثار صلح
مبحث اول: تعاریف و کلیات صلح
جهت ورود به بحث لازم است ابتدا تعریف صلح را از نظر لغوی و اصطلاحی بررسی کنیم. صلح از عقود معین در فقه اسلامی است که مطابق ماده ۷۵۲ قانون مدنی ممکن است یا در مورد رفع تنازع احتمالی یا در مورد معامله وغیر آن واقع شود و لذا مولفین آنرا به دو قسم صلح بر دعوی و صلح بدوی تقسیم و مورد بررسی قرار داده‌اند[۲] صلح بر دعوی چنانکه از ماده مزبور بر می‌آید براساس تنازع موجود یا برای جلوگیری از تنازع احتمالی واقع می‌شود در کنار سایر عقود معینه با شرایط و احکام خاص خود قرار می‌گیرد
دانلود پایان نامه
گفتار اول- معنی لغوی و اصطلاحی صلح قصاص
صلح در لغت به معنی آشتی ، سازش، مصالح کردن، تراضی متنازعین، سلم، خلاف فسد و مقابل جنگ و حرب استعمال گردیده است[۳]
در اصطلاح فقهی صلح در معنای زیر بکار رفته است:
۱- عقدی که برای رفع نزاع و منازعه وضع گردیده است[۴]
۲- عقدی که برای رفع منازعه به تراضی وضع گردیده است.
۳- عقدی که برای اصلاح متخلفین به کار می‌رود[۵].
۴- صلح عبارت است از رضایت طرفین و سازش بر چیزی از قبیل تملک عین یا منفعت یا اسقاط نمودن دین یا حق[۶]
۵- عقدی است که به سبب آن اصلاح بین متداعیین و متنازعین محقق می‌شود[۷]
منفعت یا اسقاط دین[۸]با توجه به تعاریف لغوی اصطلاحی و عرفی صلح و صرف نظر از ایرادات وارده بر تعاریف فوق الذکر از نظر عدم ذکر عوض و یا لزوم وجود اختلاف برای تحقق صلح می‌توان گفت صلح به عنوان یکی ازمسقطلات قصاص به تراضی و توافق صاحب حق قصاص و جانی به دیه یا کمتر و بیشتر از آن در قتل جرح و قطع عمدی اطلاق می‌گردد به عبارتی صلح گذشت از قصاص در مقابل عوض است .
گفتار دوم- تمییز صلح از مفاهیم مشابه
با توجه به نزدیکی معنای صلح با عفو لازم است تفاوتهای ان دو را بیان کنیم. و به صورت مختصر نگاهی به سایر موارد سقوط قصاص از دیدگاه حقوقدانان اسلامی داشته باشیم. صلح با عفو از نظر ماهیت تفاوت اساسی دارد زیرا صلح از جمله اعمال حقوقی است که بر خلاف عفو، توافق دو انشا حقوقی برای تحقق آن لازم است به بیان دیگر صلح از جمله عقود است[۹]همچنین صلح بر قصاص بر خلاف عفو در مقابل عوض است .[۱۰]
بعضی از صاحبنظران فارق اساسی بین صلح و عفو را عوض مادی یا مقابل ندانسته و صرفا از نظر معنوی بین این دو نهاد جزایی تفاوت قائل گردیده‌اند به این معنا که صرف نظر کردن از قصاص در ازای دیه یا مال اگر به قصد ترک حق به صورت تسامح باشد عفو است ولی اگر به خاطر مصلحت مصالح از نظر مادی و یا جبران ضرر معنوی باشد صلح تلقی می‌گردد[۱۱]
بنابراین می‌توان گفت صلح، گذشت از قصاص در مقابل عوض است لکن عفو گذشت از قصاص بصورت مجانی و بلاعوض است صرف نظر از تفاوتهای اساسی بین صلح و عفو به شرح فوق گاهی عفو و صلح در گذشت از قصاص در مقابل مال جمع می‌گردند به عنوان مثال گذشت از قصاص در ازای دیه از نظر آن دسته از فقها که مجازات قتل عمدی را به نحو تعیین قصاص می‌دانند صلح است ولی از دیدگاه آن عده از فقها که مجازات قتل عمدی را قصاص یا دیه به نحو تخییر معرفی کرده‌اند عفو است، چون قبول جانی در این فرض شرط نیست.[۱۲]
فقها در مباحث حدود و قصاص و دیات و تعزیرات ضمن بیان موجبات مجازات، سبب یا اسباب سقوط آن‌ها را نیز مورد بررسی قرار داده‌اند.
در حقوق اسلام عوامل سقوط مجازات متعدد برخی از آن‌ها اختصاص به نوع معینی از مجازات دارد و در صورت تحقق صرفا موجب سقوط آن مجازات می‌گردند از قبیل ارث قصاص که فقط موجب سقوط مجازات قصاص است برخی دیگر از این اسباب از نظر تاثیر در سقوط مجازات دامنه عمل وسیع‌تری دارند و در صورت تحقق موجب سقوط تعدادی از مجازات ها می‌گردند به عنوان مثال فوت مرتکب جرم یکی از موارد سقوط مجازات است که در صورت بروز کلیه مجازات‌های بدنی یا مجازات‌های متعلق به شخص جانی را ساقط می‌کند.[۱۳]
در اینجا با توجه به مبانی فقهی قضیه و مجموع نظرات فقهای اسلامی موارد مهم سقوط مجازات را در حقوق اسلام به طور خلاصه بررسی می‌کنیم.
الف- عفو
عفو صاحبان حق به عنوان سببی از اسباب سقوط مجازات در حقوق جزای اسلام مطرح است به عنوان مثال اگر صاحبان حق قصاص در قتل عمدی جانی را عفو کنند مجازات قصاص ساقط می‌گردد.
ب- رجوع از شهادت
رجوع از شهادت بعد از اثبات جرم و یا صدور حکم از موجبات سقوط مجازات در حقوق جزای اسلامی است بنابراین در جرایمی که با شهادت شهود ثابت می‌گردد اگر شهود بعد از ادای شهادت و یا صدور حکم براساس آن از شهادت خود رجوع کنند مجازات متعلقه ساقط می‌گردد[۱۴].
پ- ارث قصاص
تعدادی از فقهای اسلام ارث قصاص را به عنوان یکی از مصادیق سقوط مجازات در حقوق اسلامی معرفی کرده‌اند به نظر این دسته از فقها اگر حق قصاص از جانی یا کسی که از نظر شرع حق قصاص از جانی ندارد به ارث برسد مجازات قصاص تحت شرایطی ساقط می‌گردد. [۱۵]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ب.ظ ]




۸ ـ تهیه تحقیقات تفصیلی توسعه طبیعی و اکوتوریسم و طراحی و اجرای مسیرهای گردشگری دراین زمینه و اجرا دست آوردهای د رکوتاه مدت
۹ ـ شناسایی مناطق حساس از نظر اکولوژیکی و طراحی و احداث مسیرهای ویژه و عبور برای گردشگران و بازدید کنندگان
پایان نامه - مقاله - پروژه
۱۰ ـ حفظ و ذخیره سازی برخی از پهنه های گردشگری طبیعی با هدف توسعه پایدار
۱۱ ـ برگزاری برنامه های همگانی طبیعت گردی با هدف ترویج فرهنگ اکوتوریسم در سطح شهرستان
۱۲ ـ ایجاد سیاست های کمپینگ ، آلاچیق و ـ در کنار منابع طبیعی با قابلیت گردشگری پذیری بالا مثل قایقرانی ، ماهیگیری و …در کنار سراب ها و جنگل ها
۱۳ ـ احداث پناهگاه ، جان پناه و … در دل کوهستان برای ورزش کاران حرفه ای
۱۴ ـ تدارک برگزاری جشنواره های زمستانی در نقاط کوهستانی و سردسیر شهرستان ۰ ساخت مجسمه برفی ، یخی و برف بازی
۱۵ ـ توانمندسازی مناطق مستعد شکار ، صید و توسعه تسهیلات و خدمات موردنیاز فعالیتها
۱۶ ـ توسعه فعالیتهای گردشگری در حاشیه رودخانه ها و سراب ها به منظور معرفی مقاصد جدید گردشگری طبیعی بازارهای داخلی و خارجی
۱۷ ـ بارور نمودن پتانسیلهای حاشیه سراب ها و رودخانه ها شهرستان به اولویت گردشگری
۱۸ ـ احداث سد بر روی رودخانه جامیشان وت کنگر شاه
۵ ـ ۴ پیشنهادات :
۱ ـ احداث مثل های کوچک و متوسط و ارزان قیمت و اقتصادی در جوار مناطق کوهستانی در کلیه فصول
۲ ـ تاسیس سلف سرویسهای مجهز عرضه غذا به بازدید کنندگان آخر هفته در تابستان با قیمت مناسب بجای رستوارنهای گران قیمت
۳ ـ احداث تاسیسات کمپینگ و چادر در فصل تابستان در منطقه برای اقامت بازدید کنندگان در شب
۴ ـ ایجاد دفاتری در منطقه های گردشگری و گماردن افراد آموزش دیده جهت معرفی منطقه به افراد بازدید کننده
۵ ـ چاپ و انتشار نشریات و درج آگهی تبلیغاتی باداشتن اطلاعات لازم برای معرفی جاذبه های توریستی
۶ ـ چاپ وتوزیع بروشورها در فصول مختلف سا ل از نقاط دیدنی شهرستان
۷ ـ استفاده از نقشه های توریستی در مقیاسهای کوچک و بزرگ براس سهولت لازم کار بازدید کنندگان
۸ ـ برگز اری نمایشگاه در نقاط مناسب شهرهای استان وکشور برای جلب توریست
۹ ـ احداث درمانگاهها و مراکز بهداشتی مجهز و کامل برای دادن سرویس به گردشگران
۱۰ ـ تشویق و ترغیب مردم به ویژه جوانان به سیر و سفر و تشکیل تورهای تفریحی برای آنان با هزینه کمتر
۱۱ ـ تهیه شناسنامه سیاحتی برای معرفی جاذبه های طبیعی منطقه سنقر
۱۲ ـ مهیا کردن زمینه های لازم برای جلب سرمایه گذاری بخش خصوصی از جمله پرداخت وامهای بلند مدت با بهره کم
۱۳ ـ تجهیز منطقه های گردشگری موجود در شهرستان به وسایل حمل ونقل عمومی درون شهری بویژه در فصول تعطیلی مدارس برای جابه جایی مسافران
۱۴ ـ برقراری امنیت اجتماعی از طریق نیروی انتظامی با بهره گرفتن از نیروی مجرب
۱۵ ـ ترغیب مردم بومی به برخورد متناسب با توریسم از طریق رسانه های ارتباطی جمعی
۱۶ ـ آگاه ساختن عموم مردم به منافع حاصل از توریسم
۱۷ ـ ایجاد فروشگاه ها یا بازارچه های سنتی یا مدرن برای فروش انواع صنایع دستی محلی
۱۸ ـ احداث پیست اسکی برروی کوه دالاخانی با توجه به شیب مناسب برای اینکار .
۱۹ ـ احداث پناهگاه دردامنه کوههای معروف شهرستان برای استراحت کردن گردشگران
۲۰ ـ فراهم نمودن قایق برای قایق سواری در سد سلیمان شاه و دیگر ورزشهای روی آب
۲۱ ـ ایجاد بانک اطلاعاتی گردشگری در شهر و استفاده زا اینترنت جهت شناساندن جاذبه های طبیعی.
۵ ـ ۴ ـ ۱ طرحهای پیشنهادی بلند مدت :
۱ ـ ساخت هتل ها ، متل ها و رستورانهای کوچک و بزرگ در کنار سد سلیمان شاه و داخل خود شهر سنقر
۲ ـ احداث سد بر روی رودخانه جامیشان در دامنه ی روستای پیرمحمد
۳ ـ حفاظت توسعه و بهره برداری از قابلیت‌های زیست محیطی و منابع طبیعی در راستای توسعه ی پایدار (با تاکید براکوسیستم های ویژه شهرستان )
۴ ـ واگذاری تسهیلات ارزان قیمت دولتی به ساکنان محلی جهت ایجاد خدمات گردشگری در نقاط دارای قابلیت بالا
۵ ـ اجرای طرح مالی گردشگری تهیه شده برای روستاهای ، گلویچ ، ورمقان ، چرمله علیا .
۵ ـ ۴ ـ ۲ طرحهای پیشنهادی کوتاه مدت :
۱ ـ احداث هتل آپارتمان در کنار سراب گزنهله ، غار و دیگر جاذبه های طبیعی روستای ورمقان ، چرمله …
۲ ـ احداث با نسیونهای خانگی
۳ ـ احداث مجتمع های توریستی یلاقی
۴ ـ احداث هتل های کوچک
۵ ـ احداث فروشگاه در مکانهای سراب گزنهله ، سراب سیرجان ، آبشار پریشان و شابسند.
۵ ـ ۵ نتیجه گیری :
تحقیق حاضر به عنوان بررسی جاذبه های طبیعی سنقر در توسعه ی توریسم با تاکید بر اقلیم می باشد . شهرستان سنقر در استان کرمانشاه واقع در غرب کشور یکی از شهرهای معروف کرمانشاه از نظر جاذبه های طبیعی می باشد عوامل طبیعی و انسانی موثر در جذب گردشگر به این شهرستان مانند : ویژگیهای طبیعی مختلف چون دسترسی به کوههای مرتفع ، آب هوای سردسیر ییلاقی ، آبشارها ، غارها ، سرابها و … جاذبه های طبیعی خاص در این شهرستان جهت جذب توریست می باشند .
با توجه به غنی بودن امکانات و پتانسیل طبیعی و به ویژه اقلیمی در سنقر زیرساختهای توسعه ی فعالیتهای انسانی این بخش از اقتصاد که هماهنگ با آن باشد در سنقر ضعیف است.با سرمایه گذاری ، مدیریت صحیح برای بالا بردن موقعیت جاذبه های گردشگری ، که با ایجاد زیر ساختها و تاسیسات گردشگری وتسهیلات گردشگری در مکانهای مختلف دیدنی طبیعی شهر و شهرستان می توان با ایجاد هتلها ، متل ها و سویت های مختلف ، پیست های دوچرخه سواری کوهستان . ایجاد دهکده های شکار ، احداث پیست اسکی برروی کوه دالاخانی با توجه به میزان شیب آن و فراهم نمودن دیگر زمینی های ورزشی زمستانی . تورهای گردشگری کوهنوردی ، صخره نوردی ،.. اصلاح شبکه راه های ارتباطی شهرستان می توان زمینه های توسعه و میزان جذب گردشگران را افزایش داد و علاوه براینکه اشتغال زائی برای افراد در سطوح مختلف در شهرستان ایجاد می کند و همچنین درآمد زایی و باعث بالا رفتن وضعیت اقتصادی شهرستان سنقر می شود و وضعیت زندگی مردم این شهرستان از کیفیت بهتری برخوردار می شود و بهترین روش برای جلوگیری از مهاجرت قشر جوان این شهرستان می باشد .
جدول شماره (۲-۱ ) شاخص های هسته ای صنعت جهانگردی پایدار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:33:00 ب.ظ ]




۲۵/۱

 

۳۵

 

۱۷

 

۱۸

 

۲۳

 

۲۳

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نفوذپذیری اندک خاک ذخیره‌ی آب را برای گیاه و در نتیجه کشت محصولات زراعی را به دلیل سلهبستن بسترهای دانه، مانداب خاک‌های سطحی و بیماری، شوری، علفهای هرز، مشکلات مواد غذایی و اکسیژن، با مشکلات زیادی مواجه میکند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
مراحل فیزیولوژیکی و بیلان آب:
مراحل فیزیولوژیکی رشد گیاه مستقیماً با آب قابل دسترس برای گیاهان کنترل میشود. تنش آبی، رشد گیاه و عمل فتوسنتز را کاهش داده و بسیاری از مراحل فیزیولوژیکی را از بین میبرد.
در مناطق کم آب، تطبیق گیاه با جنبه‌های فیزیولوژیکی تنش آبی باید مورد توجه قرار گیرد. در چنین مناطقی، یک بیلان آبی مطلوب میتواند به صورت زیر حاصل شود:
۱) ذخیره‌ی آب با محدود کردن تعرق
۲) افزایش بالاروی آب به منظور جبران آب از دسترفته
مکانیسم مورد نیاز برای ذخیره‌ی آب عبارتند از:
- بستن اولیه‌ی روزنه‌ها
- افزایش بازده فتوسنتیک
- کاهش تعرق سطح برگ
بالاروی آب به صورت زیر میتواند شدت یابد:
- سیستم مؤثر ریشه و نسبت بالاروی ریشه
- افزایش پتانسیل اسمزی گیاه
مکانیسم روزنه‌های هوایی:
مشاهده شده است که بسیاری از غلات و واریته‌‌ای از گیاهان بلند، روزنه‌های خود را برای یک مدت کوتاه در صبح زود باز میکنند بویژه واریته‌ی مقاوم در برابر خشکی مانند ذرت خوشه ای و ارزن درشت روزنه‌های خود را در صبح زود زمانی که تنش رطوبتی در حداکثر مقدار است سریعتر باز میکنند. از ‌‌این رو، مکانیسم تنظیم روزنه‌‌ای اتلاف آب برای یک تراز معین آستانه آب عملی نمیباشد. به علاوه افزودن پتاس بالاروی آب خاک را افزایش داده و به عنوان تنظیم کننده‌ی اسمزی سلولهای گیاهی عمل میکند و افزایش مقاومت روزنه‌‌ای، کمک میکنند تا اتلاف آب در طول دوره‌ی تنش رطوبتی کنترل شود.
- آب سلول و رشد گیاه:
کمبود آب به طور کلی رشد گیاه را کاهش میدهد. چنانچه ورم سلولهای زنده گیاهی کاهش پیدا کند، کمبود آب رشد گیاه را کم میکند. کشیدگی سلول با فشار آماس سلول مرتبط است. بیشترین کاهش رشد در ارتباط با کاهش آماس و توسعه دیواره‌ی سلولی میباشد.
پتانسیل کلی آب برگ به مجموع پتانسیل فشار آماس و اسمزی گفته میشود و برای نشان دادن وضعیت آب گیاه بکار میرود. فشار آماس سلولهای محافظ، باز شدن روزنه‌ها را تنظیم کرده و از ‌‌این رو تبادل گاز بین برگ و اتمسفر صورت میگیرد. اعمال انجام شده به طور قابل توجهی بر توزیع فتوسنتتیک اثر میگذارد. تغییرات فشار آماس به طور کلی با تغییرات پتانسیل آب در ارتباط است. پتانسیل آب برگ ([۵۶]LWP) به اندازه‌ی وضعیت انرژی آب گیاه گفته میشود و شاخص خوبی برای پدیده فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه میباشد.
افزایش راندمان فتوسنتز:
رابطه‌ی بین کمبود آب و فتوسنتز از اهمیت عمده برخوردار است. کمبود آب، آبرسانی به گیاهان را از خاک کاهش میدهد. در مقدار معین آب خاک کنترل روزنه‌ها بر روی تعرق بیشتر از فتوسنتز میباشد. با مقدار کم آب موجود در خاک، فتوسنتز بسیار بیشتر از تبخیر کاهش مییابد. کمبود آب بر ر وی متابولیسم فتوسنتتیک کمتر از رشد طولی است.
فتوسنتز هنگام افت فشار آماس گیاه کاهش مییابد زیرا، هنگامی که سلولهای محافظ بی باد میشوند انسداد روزنه‌ها مسیر انتشار دی اکسید کربن به برگ‌ها را کاهش میدهد. با کاهش فتوسنتز، شدت تولید جرم خشک نیز کاهش مییابد. جذب بیشتر دی اکسید کربن برای دهانه‌های روزنه‌‌ای مورد نظر یکی از امکانات موجود برای غلبه بر محدودیت‌های فتوسنتزی به منظور افزایش مقاومت در برابر اتلاف آب در اثر تعرق میباشد.
مشاهده شده که فتوسنتز به راحتی از برگ‌های گونه‌ی C4 مانند ذرت، نیشکر، ذرت خوشه‌‌ای، ارزن و گیاهان پهن برگ مانند تاج خروس) , (Amaranthus آپتریپلکس (Aptriplex) که با بهره گرفتن از مسیر C4، Co2 بیشتری را تثبیت میکنند، جا به جا میشود. گونه‌های C4، راندمان مصرف آب را به دلیل سازگاری آناتومیک و حساسیت کمتر به دوران خشکسالی، افزایش میدهند.
به طور مشابه، برخی از گیاهان آبدار مانند آناناس و گونه‌های آگاو، متابولیسم اسیدی کراسولاسهای (CAM) دارند که آنها را قادر میسازد که مقدار زیادی Co2 را به عنوان اسید آلی، هنگام شب تثبیت کرده و در طول روز که روزنه‌ها بستهاند آن را به کربوهیدرات تبدیل کند. از‌‌این رو کاهش اتلاف آب قابل توجه خواهد بود.‌‌این ویژگی راندمان آب مصرفی بالا در گیاهانی مانند گونه‌های C4 و گیاهان CAM را موجب میشود که ‌‌این گیاهان برای مناطق مستعد خشکسالی مطلوب می باشند.
تعرق:
تعرق به فرار آب از گیاه به شکل بخار گفته میشود. تلفات تعرق گیاه به رطوبت موجود در خاک، و شرایط متئورولوژیکی رشد گیاه بستگی دارد. بیشتر آبی که توسط گیاه گرفته میشود به صورت تعرق از دست میرود. آب از دست رفته توسط گیاه از طریق تعرق، اضافه‌ی آبی است که در گیاه به مصرف رشد آن میرسد. شدت تعرق با توجه به مقدار آب برگ‌-ها در محدوده‌ی وسیعی تغییر میکند. به طور معمول، ۲۰۰ تا ۸۰۰ لیتر آب نیاز است تا یک کیلوگرم جرم خشک را روی زمین تولید کند.
هنگام تنش آبی، مساحت سطح برگ تعرق کننده و پیچش برگ‌ها، اتلاف تعرق را تا ۵۰ درصد میتواند کاهش دهد. علاوه بر شدت کم تعرق کوتیکولی،_ از طریق کوتیکول ضخیم گونه‌های خاص، دفع لیپیدها از سطح برگ در گیاهانی مانند نخود چینی، سطح مومی، تولید کرکهای اپیدرمال و خارها، شدت تعرق را به طور قابل توجهی میتواند کاهش دهد.
دی هیدرات جزئی سلولهای مزوفیلی باعث کاهش نفوذپذیری پروتوپلاسم شده و هدایت آبی دیواره‌های سلول را کاهش میدهد. انسداد روزنه‌ها حساسترین شاخص کمبود آب است.
اثر کمبود آب خاک بر تعرق گیاه از گیاهی به گیاه دیگر بسیار متغیر است. زمانی که سلولها تحت تنش آبی قرار دارند، حرکت سلول محافظ به فاکتورهای دیگر نظیر نور، دی اکسید کربن، و باد بسیار حساس است. به طور کلی تعرق هنگام افزایش تنش آبی کاهش مییابد.
محصولات زراعی نظیر نارگیل، نخل خرما، نخل پالمیرا، دارای کوتیکول ضخیم روی سطح اپیدرمی کاسبرگ‌ها و روزنههای فرو رفته در گل ولای کمی هستند که به کاهش تعرق در زمان خشکی کمک میکند. به علاوه تحت شرایط خشکسالی شدید، کاسبرگ‌ها به سمت پایین خمیده میشوند تا سطح تبخیر و تعریق کاهش یافته و همچنین روزنه‌ها مسدود میشود.
نسبت تعرق:
زمانی که شدت بهینه‌ی اشعه‌های خورشید برای عمل فتوسنتز بیشتر باشد، افزایش تعرق ادامه مییابد اما جذب به طور کلی ثابت میماند.
جدول ۱- ۲۶- نسبت تعرق برای گیاهان مختلف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:33:00 ب.ظ ]




با استناد به بند ب ماده ۸ پروتکل الحاقی اول سال ۱۹۷۷ منظور از کشتی­شکستگان و آسیب­دیدگان دریاها، نظامیان و غیرنظامیانی هستند که در دریاها و سایر آبراه­ها دچار سانحه می­شوند و یا کشتی حامل آن­ها دچار سانحه می­ شود و از شرکت در عملیات خصمانه خودداری می­نمایند. (گروه نویسندگان، ۱۳۸۶، ص ۴۹۲)
احکام مربوط به زخمی­ها و بیماران در مضمون ماده ۸ نخستین پروتکل سال ۱۹۷۷ در بند الف این ماده آمده است: زخمی­ها و بیماران به اشخاص نظامی و غیرنظامی اطلاق می­ شود که به بیماری، شوکه شدن، آشفتگی و یا ناتوانی بدنی و عقلی دچار شده و به کمک و رسیدگی پزشکی نیاز دارند. این دو کلمه شامل حال نوزادان و شیرخواران و سایر افرادی می­ شود که به کمک و رسیدگی فوری نیاز دارند. مانند افراد معلول و عقب­مانده و زنان باردار که امکان ندارد در عملیات جنگی شرکت نمایند. (گروه نویسندگان، ۱۳۸۶، ص ۴۹۱) ماده ۸ پروتکل الحاقی اول روشن می­سازد که از این پس مقررات مربوط به مجروحان و بیماران صرفاً نسبت به رزمندگان قابل اعمال نیست بلکه به غیرنظامیانی که در معرض صدمه یا بیماری مستلزم کمک و همکاری هستند نیز تأمین و تسری می­یابد. علاوه بر این زنان در حال زایمان و زنان حامله و همچنین نوزادان و افراد ناتوان و علیل مورد حمایت قرار دارند. از این رو نیاز به کمک پزشکی، معیار اساسی در اعمال واژه «مجروح» و «بیمار»
می­باشد.(فلک، ۱۳۸۷، ص ۳۱۰) در عمل همیشه تفکیک میان مناطق یا نواحی بیمارستانی و مناطق یا نواحی امن ممکن نیست، چون نظیر افراد مجروح به یک منطقه امن یا کودکان به یک منطقه بیمارستانی برده شده ­اند. این مسئله مشکلی ایجاد نمی­کند به شرط آن که اشخاص مورد حمایت در مخاصمات شرکت نکرده یا اینک شرکت ندارند یا اینکه بخاطر ضعف، خطری از جانب آن­ها متوجه دشمن نباشد که در این صورت آن­ها بدون قید و شرط مستحق حمایت و کمک هستند. پروتکل الحاقی اول هیچ تفکیکی میان وضعیت حقوقی مجروحان و بیماران غیرنظامی و رزمندگان مجروح و بیمار قائل نمی­ شود. (فلک، ۱۳۸۷، ص ۳۰۱)
وظیفه جمع­آوری رزمندگان مجروح و بیمار در ماده ۱۰ پروتکل الحاقی اول تحت عنوانی کلی­تر یعنی «حمایت» از مجروحین، بیماران و کشتی­شکستگان تدوین شده است که به معنای «به دفاع از ایشان برخاستن، و کمک کردن و حمایت از ایشان» است. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۵۷۶) تنها احترام به مجروحان کافی نیست باید از آن­ها مراقبت کرد احترام و حمایت در برابر همه آسیب­ها چرا که سرباز خارج از نبرد برای مبارزه با جراحت­ها یا بیماری­هایش تنها مانده است. او در معرض مرگ است. نکته مثبتی که وجود دارد تضمین مراقبت­هایی است که شرایط آن­ها اقتضا می­ کند. این اصل اساسی از سال ۱۸۴۶ بدون تغییر باقی مانده است.(ساندز و همکاران، ۱۹۸۶، ص ۱۴۹)[۹۶]
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
وظیفه ­ای که در اینجا به عهده افراد غیرنظامی نهاده شده محدود به محترم شمردن مجروحین، بیماران و
کشتی­شکستگان است و وظیفه حمایتی بر عهده ندارند. معهذا، بالاتر از همه این تعهد به عهده ایشان است که از اعمال هر گونه خشونت نسبت به مجروحین، یا سوء استفاده از شرایط ایشان اجتناب ورزند. غیرنظامیان تعهدی در راستای یاری دادن به اشخاص بر عهده ندارند ، لیکن امکان تحمیل چنین تعهدی از سوی قانونگذاران داخلی محتمل است، همچنانکه در برخی از کشورها طبق قانون کمک به افرادی که در معرض خطر هستند الزامی است و ضمانت اجرای آن نیز تحمیل رنج مجازات است. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۵۸۸)
اصول ارائه شده در بند ۱ ماده ۱۱ پروتکل الحاقی اول به­ طور کلی کاملاً پذیرفته شده است و در موارد غیر از مخاصمات مسلحانه در حقوق بشر نیز وجود دارد. با این وجود اینکه کسی توسط پروتکل حمایت بشود یا نشود متفاوت است. سیستم کنترل و مجازات پروتکل دقیق­تر از سیستم حقوق بشر است. (ساندز و همکاران، ۱۹۸۶، ص ۱۵۶)
در موارد ضروری نیز چنانچه باعث بهتر شدن وضعیت سلامتی شخص باشد، این اعمال موجه است. «جز در مواردی که این اعمال بر اساس شرایط پیش ­بینی شده در بند ۱ موجه باشد».(ساندز و همکاران، ۱۹۸۶، ص ۱۵۹)
تعهد و الزام به انجام کلیه اقدامات ممکن در جهت جلوگیری از غارت مجروحین، بیماران و کشتی­شکستگان و ممنوعیت بدرفتاری با ایشان در درگیری­های مسلحانه غیربین­المللی در پروتکل دوم مقرر گردیده است. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۵۸۷)
برداشت موسع از ماده ۸ پروتکل اول این است که حمله به واحد­های پزشکی بدون توجه به ماهیت نظامی یا غیرنظامی آن­ها ممنوع است. کنوانسیون اول در مواد ۲۰ و ۲۱، کنوانسیون دوم در ماده ۲۸ و کنوانسیون چهارم در ماده ۲۱ بر این مسأله تأکید نموده ­اند. (گروه نویسندگان، ۱۳۸۶، ص ۴۵۴)
رعایت حقوق بنیادین بنابر مواد ۴ و ۶ پروتکل دوم الحاقی ۱۹۷۷ در مخاصمات غیربین­المللی نیز الزامی است. (دلخوش، ۱۳۸۷) در تدوین پروتکل دوم دسته­ای از دولت­ها ابداً مایل نبودند که شورشیان بتوانند به لحاظ حقوقی هم­پایه مقامات حکومتی به حساب بیایند. این شد که ترجیح دادند هر نوع خطاب صریح به «طرف­های متخاصم» را از متن پروتکل قلم بگیرند؛ با این حال نبود چنین عبارتی در پروتکل دوم نباید به­معنای معافیت شورشیان از اجرای آن تعبیر شود. خود مقررات پروتکل دلیلی است بر تعهد طرف شورشی به رعایت آن. (ممتاز و رنجبریان، ۱۳۸۷، ص ۱۱۸)
در حال که مقررات لاهه «کشتن یا مجروح کردن خائنانه دشمن» را منع نموده است،‌پروتکل الحاقی اول با بیان اینکه «کشتن و یا مجروح کردن و یا دستگیری خائنانه دشمن ممنوع است» مسئله را بازتر می­ کند. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۳۵۰) اجماع بر این است که تنها شدیداً مجروح کردن و کشتن با توسل به سوء استفاده از اعتماد دشمن جنایت جنگی محسوب می­ شود، هر چند که کسی که با چنین خدعه­ای و با تهدید به جرح و قتل زندانی می­گیرد، در هر حال عملی غیرقانونی انجام می­دهد. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۳۵۱)
۲-۳-۲- پروتکل­های الحاقی ۱۹۷۷ و رسیدگی به سلامت غیرنظامیان
پروتکل اول لزوم تفکیک فرد از جمعیت غیرنظامی را برای تمامی اعضای نیروهای مسلح، اعم از اعضا منظم یا نامنظم، الزامی ساخته است. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۵۶۲) این پروتکل در ماده ۴۸ به نحو بارزی نحوه و میزان حمایت از افراد عادی را گسترش داده، تأکید کرد هرکس رزمنده بودن او به اثبات نرسد در زمره افراد عادی خواهد بود. (گروه نویسندگان، ۱۳۸۶، ص ۴۵۳)
پروتکل دوم الحاقی هیچ تعریفی از غیرنظامی یا جمعیت غیرنظامی ارائه نمی­دهد اگرچه این واژه در مقررات مختلف به­کار گرفته شده است. معاهدات بعدی قابل اعمال بر درگیری­های مسلحانه غیربین­المللی نیز واژه غیرنظامی و جمعیت غیرنظامی را بدون ارائه تعریف به­کاربرده است. (هنکرتز، ۲۰۰۵)
تعریف افراد غیرنظامی در درگیری­های مسلحانه غیربین­المللی از آن جهت که در آن درگیری­ها یک طرف، نیروی مسلح یک کشور می­باشد، تفاوتی با تعریف آنان در درگیری­های بین ­المللی ندارد اما از این جهت که طرف دیگر درگیری، با عنایت به مقررات پروتکل دوم الحاقی، قوای مسلح مخالف یا دیگر گروه ­های سازمان یافته مسلح (غیردولتی) است، با تعریف آنان در درگیری­های بین ­المللی متفاوت و حتی در مورد رزمنده یا غیرنظامی بودن آنان محل تردید و ابهام است. اما در مجموع چنین به نظر می­رسد که اگر آن افراد در یک درگیری مسلحانه غیربین­المللی مشارکت فعال و مستقیم داشته باشند، در اساس رزمنده محسوب می­شوند. (ضیایی بیگدلی، ۱۳۹۲، ص ۱۰۳ و ۱۰۴)
حمایت کلی از جمعیت غیرنظامی در برابر خطرات ناشی از عملیات نظامی در پروتکل دوم، منحصر است به بند ۲ ماده ۱۳ پروتکل[۹۷]. ماده ۱۳ پروتکل دوم[۹۸] که به مسئله حمایت از غیرنظامیان پرداخته است دو خلاء بزرگ دارد؛ الف- فقدان حمایت خاص از غیرنظامیان در برابر حملات نامشخص و نامتناسب؛ ب- فقدان حمایت خاص در خصوص استفاده از آن­ها به عنوان سپر انسانی. (شفیعی بافتی و هنجنی، ۱۳۹۲، ص ۱۰۱) در حوزه درگیری­های مسلحانه غیربین­المللی، پروتکل الحاقی دوم صریحاً به موضوع استفاده از سپر انسانی
نمی­پردازد، اما چنین اقدامی به واسطه این الزام که «جمعیت و افراد غیرنظامی در قبال خطرات ناشی از عملیات نظامی از حمایت کلی برخوردارند» ممنوع شده است.[۹۹] (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۴۹۹) در بند اول ماده ۵۷ پروتکل اول و ماده ۱۳ پروتکل دوم در هدایت عملیات نظامی باید این مراقبت دایمی به عمل آید تا جمعیت و افراد غیرنظامی محفوظ مانده و هدف حملات نظامی قرار نگیرند. (گروه نویسندگان، ۱۳۸۶، ص ۴۸۰) حال آن­که ماده ۵۱ پروتکل اول به­ طور مفصل چگونگی حمایت کلی از جمعیت غیرنظامی را در برابر خطرات ناشی از عملیات نظامی بیان می­کندو انواع حمله­های کورکورانه را ممنوع می­ کند. در مخاصمات مسلحانه داخلی نیز باید ممنوعیت­ها و محدودیت­های مقرر در پروتکل اول را رعایت کرد و پروتکل دوم باید با نظر به پروتکل اول تفسیر شود. (ممتاز و رنجبریان، ۱۳۸۷، ص ۱۵۵)
به شیوه پروتکل اول الحاقی به کنوانسیون­های چهارگانه ژنو، پروتکل دوم الحاقی نیز جمعیت غیرنظامی را تحت حمایتی کلی قرار می­دهد و برای خود جمعیت همان موجودیتی را در نظر می­گیرد که برای تک تک افراد غیرنظامی تشکیل دهنده آن. (ممتاز و رنجبریان، ۱۳۸۷، ص ۱۵۴)
بند ۳ ماده ۵۱ پروتکل اول مقرر می­دارد: غیرنظامیان از حمایت بهره­مند خواهند شد مگر زمانی که آن­ها در مخاصمات مشارکت مستقیم داشته باشند. همچنین حرف الف بند ۳ ماده ۸۵ پروتکل اول به این موضوع پرداخته است منتهی جهت تلقی نقض فاحش، لازم دانسته است که اعمال شمرده شده، منجر به مرگ یا صدمه شدید به جسم و سلامتی شوند، و این امر در نظر شعبه بدوی دیوان کیفری بین ­المللی برای یوگسلاوی سابق در قضیه بلاسکیچ تایید شده است. (عسکری و هنکرتز، ۱۳۹۰، ص ۱۳۵)
در کنفرانس دیپلماتیکی که منجر به تصویب پروتکل های الحاقی شد، کشور مکزیک اظهار داشت که مواد ۵۱ و ۵۲ از پروتکل الحاقی اول، آنچنان اهمیت اساسی دارند که «هیچ نوع قید تحفظی در مورد آنها قابل اعمال نیست، زیرا که هر نوع قید تحفظی با هدف و مقصود پروتکل الحاقی اول مغایرت داشته و بر مبنای آن خدشه وارد می آورد».(هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۶۳)
یکی دیگر از زمینه ­های ابهام که در مقررات درگیری­های مسلحانه بین ­المللی و غیربین­المللی تأثیر می­ گذارد نبود تعریف دقیق از واژه «مشارکت مستقیم در مخاصمات» است. هنگامی که یک غیرنظامی علیه اهداف انسانی یا مادی دشمن دست به سلاح یا سایر ابزارها برای ارتکاب اقدامات خشن می­برد، از دست دادن حمایت در مقابل حمله آشکار و بدون بحث است. اما رویه­هایی نیز وجود دارد که راهنمایی اندکی در مورد تفسیر عبارت «مشارکت مستقیم» به دست می­دهد. برای نمونه این گفته که باید ارزیابی مورد به مورد به عمل آید یا صرفاً تکرار قاعده کلی مبنی بر اینکه شرکت مستقیم در مخاصمات باعث از بین رفتن حمایت غیرنظامیان در مقابل حمله می­ شود. (هنکرتز، ۲۰۰۵)
با این وجود بند ۱ ماده ۴ پروتکل دوم موکداً از فرمان دادن به اینکه به هیچ جنبنده­ای رحم نشود، نهی می­ کند. مطابق این ماده «ممنوع است که فرمان داده شود هیچ­کس نباید زنده بماند». (گروه نویسندگان، ۱۳۸۶، ص ۴۵۳)
در پروتکل اول افرادی که درحال فرود با چترنجات هستند نیز «افراد خارج از صحنه نبرد» تلقی می­شوند.
می­توان این­گونه افراد را با اشخاص «کشتی­شکسته» مقایسه کرد. افراد کشتی­شکسته می­توانند به ساحل شنا کنند، توسط نیروهای خودی جمع‌ آوری شوند و دوباره نبرد را آغاز کنند. افرادی که از سر اضطرار با چتر نجات فرود می‌آیند نیز «کشتی­شکستگان هوایی» تلقی شده ­اند. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۲۸۰)
بر طبق (ماده ۴۴(۳)) پروتکل الحاقی اول در شرایط درگیری مسلحانه که «به دلیل ماهیت درگیری­ها، رزمنده مسلح نمی­تواند … در موقع حمله یا در جریان عملیات نظامی برای آماده سازی حمله، خود را از جمعیت غیرنظامی تفکیک نمایند» در شرایط زیر وی همچنان از وضعیت رزمنده برخوردار خواهد بود، مشروط بدان که سلاح خود را در شرایط زیر علناً حمل نماید: الف- در جریان هر عملیات نظامی و ب- در موقعی که پیش از آغاز حمله­ای که وی قصد شرکت در آن را دارد و در صف نظامی قرار گرفته، در معرض دید طرف مقابل باشد. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۵۶۵)
گرایش اصلی پروتکل دوم الحاقی این است که قواعد اصلی پروتکل اول در رابطه با حمایت از جمعیت غیرنظامی در مقابل تاًثیرات جنگ را به درگیری­های مسلحانه غیربین­المللی هم تسری بدهد. (کمیته بین ­المللی صلیب سرخ ۱۳۹۰، ص ۶۶)
در ماده ۵۱ پروتکل نخست الحاقی چنین منعکس شده است «حمله­ای که در آن گمان از بین رفتن توده عظیمی از مردم، مجروح ساختن افراد عادی و ویرانی متعلقات افراد عادی یا مجموعه ­ای از آن وجود دارد و یا ضربه ناشی از آن بر امتیاز نظامی پیش ­بینی شده سبقت گیرد باید لغو شود». (گروه نویسندگان، ۱۳۸۶، صص ۴۵۴ و ۴۵۵)
بند ۲ ماده ۵۱ پروتکل اول ژنو هدف حمله قرار دادن جمعیت غیرنظامی و انجام اعمالی را که هدف نخستین آن­ها گسترش ترس در بین این جمعیت باشد ممنوع می­ کند. (شافع، ۱۳۸۰)
در پروتکل دوم ممنوعیت مجازات­های دسته­جمعی، ممنوعیت اقدامات تروریستی، ممنوعیت غارت، ممنوعیت تهدید به ارتکاب هر یک از اعمال فوق قید شده در ماده ۱۳ نیز حمله مستقیم به افراد و جمعیت­های غیرنظامی ممنوع است و همچنین هدف حمله قرار دادن جمعیت غیرنظامی و اعمال خشونت­باری را که هدف عمده آن گسترش ترس و وحشت در میان جمعیت غیرنظامی باشد، ممنوع می­ کند. (دهقانی­پوده، ۱۳۸۷)
پروتکل اول ماده ۵۱ (۴)(ب) سلاح­هایی را که قادر نیستند هدف نظامی خاصی را مشخص کنند، ممنوع کرده است. ماده ۵۱ (۴)(ج) سلاحی را که طبق مفاد پروتکل اثرات آن محدود نباشد، ممنوع کرده است. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۳۷۹)
برخلاف پروتکل الحاقی اول که باذکر عنوان «حمایت از زنان» ماده ۷۶ را اختصاص به بیان حمایت­های ویژه از زنان داده است، در پروتکل دوم ماده­ای مختص زنان گنجانده نشده است. در نتیجه براساس اصل کلی بند ۱ ماده ۴ پروتکل دوم می­توان گفت که زنان نیز همانند همه افرادی که در منازعات شرکت ندارند، استحقاق رفتار انسانی را داشته و باید به شخصیت آن­ها احترام گذارد. (ممتاز و رنجبریان، ۱۳۸۷، ص ۱۲۹)
پروتکل ۲ بند ۲ ماده ۱۳: نه جمعیت غیرنظامی و نه افراد نظامی نباید هدف حمله واقع شوند. اعمال و تهدیدات خشونت­آمیزی که منظور اصلی از آن اشاعه ترس و وحشت بین غیرنظامیان است، ممنوع است. (ممتاز و رنجبریان، ۱۳۸۷، ص ۵۵)
لزوم رفتار انسانی نسبت به غیرنظامیان و افراد خارج از نبرد که در ماده ۳ مشترک کنوانسیون­های ژنو و همچنین در مقررات ویژه کنوانسیون­های چهارگانه مقرر شده است به منزله ضمانتی اساسی در هر دو پروتکل الحاقی اول و دوم به رسمیت شناخته شده است. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۴۵۶) برخی متون از رفتار انسانی به رعایت «کرامت» انسانی اشخاص یا منع «بدرفتاری» در این زمینه تعبیر کرده ­اند. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۴۵۷)
منع مجازات بدنی توسط پروتکل­های الحاقی یک و دو به عنوان ضمانتی اساسی برای غیرنظامیان و افراد خارج از صحنه نبرد نیز به رسمیت شناخته شده است. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۴۷۴)
پروتکل­های الحاقی اول و دوم موضوع منع گروگان­گیری را به عنوان یکی از ضمانت­های اساسی برای غیرنظامیان و افراد خارج از صحنه نبرد مورد شناسایی قرار داده­اند.[۱۰۰] (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۴۹۴)
در پروتکل دوم ماده­ای مخصوص راجع به حمایت از زنان وجود ندارد اما در بند ۲ ماده ۴ پروتکل دوم اعمالی ممنوع اعلام شده که بیشترین قربانی آن زنان هستند. و همینطور ماده ۵ در خصوص نگهداری زنان بازداشت شده جدا از مردان (دلخوش، ۱۳۸۷) در مخاصمات غیربین­المللی (ماده چهارم پروتکل دوم)، استخدام کودکان کمتر از پانزده سال در گروه ­های مسلح ممنوع می­باشد. این ممنوعیت شامل مشارکت مستقیم و غیرمستقیم در جنگ می­باشد. اما در مخاصمات بین ­المللی[۱۰۱] این ممنوعیت تنها در مشارکت مستقیم کودکان وجود دارد. (دلخوش، ۱۳۸۷)
ماده ۷۷ پروتکل اول با عنوان «حمایت از کودکان» برای منع استخدام و مشارکت کودکان زیر ۱۵ سال در نبردها، تنها به این عبارت بسنده کرده است: «طرف­های مخاصمه همه گونه اقدامات ممکن را به عمل خواهند آورد، به­خصوص با اجتناب از استخدام در نیروهای مسلح، تا کودکان کمتر از ۱۵ سال به­ طور مستقیم در منازعات شرکت نکنند». بدین سان بر خلاف پروتکل دوم، ممنوعیت مذکور در پروتکل اول شرکت غیرمستقیم در نبردها را دربر نمی­گیرد. با وجود آن­که پروتکل دوم هرگونه استخدام کودکان زیر ۱۵ سال در نیروهای نظامی و هر نوع مشارکت آنان را در نبردها به­ طور کامل ممنوع می­ کند. در واقع تعهد مندرج در ماده ۴ پروتکل دوم تعهدی مطلق و ماهیتاً از نوع تعهد به نتیجه به­نظر می­رسد و نه تعهد به وسیله (ممتاز و رنجبریان، ۱۳۸۷، صص ۱۲۴ و ۱۲۵)
کودکان یتیم و کودکانی که در نتیجه جنگ یا به هر دلیل دیگر از خانواده­های خود جدا شده ­اند نباید به حال خود رها شوند. این کودکان با رضایت دولت حامی می­توانند در طول مدت جنگ به یک کشور بی­طرف فرستاده شوند. به منظور اجتناب از انتنقال دائمی آن­ها به یک کشور خارجی (به منظور سوء استفاده)، که آثار آن به نفع کودک نیست، پروتکل اول الحاقی تنها در صورتی اجازه انتقال را می­دهد که موقتی بوده و به دلایل الزامی مرتبط با سلامت، درمان پزشکی، یا (جز در سرزمین اشغالی) امنیت کودکان ضروری باشد. همه تدابیر باید اتخاذ شوند تا بازگشت آن­ها را به کشورشان به محض آن­که شرایط ایجاب نماید امکان­ پذیر کند. بنابراین فرزندخواندگی آن کودکان اصولاً مجاز نیست. (فلک، ۱۳۸۷، ص ۲۸۹)
تلافی جویی در راستای نابودی اهداف ضروری جهت بقاء جمعیت غیرنظامی[۱۰۲] به طور قطعی ممنوع شده است. (فلک، ۱۳۸۷، ص ۲۷۶)
ماده ۵۴(۲) تعرض به آنچه را برای بقاء غیرنظامیان طرف مخاصمه ضروری است، ممنوع می­دارد، به هر انگیزه­ای که می­خواهد باشد اعم از اینکه از بین بردن آنان با تحمیل گرسنگی مدنظر باشد و یا وادار ساختن آنان به تخلیه زمین و یا هر انگیزه و هدف دیگری. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۳۰۶)
در پروتکل دوم به طور کلی، اموالی که برای حیات و بقاء غیرنظامیان کشور ضروری است اموال غیرنظامی بوده و نبایستی به آن­ها حمله شود. این معنا در پروتکل دوم الحاقی مصرح است و یکی از زیرمجموعه­های قاعده منع گرسنگی دادن به غیرنظامیان در جنگ به شمار می­رود. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۳۰۷)
ممنوعیت تعرض به آنچه که برای حیات و بقاء غیرنظامیان ضرورت دارد، مشمول دو مورد استثناء می­باشد: استثناء نخست این است که آنچه برای حیات و بقاء غیرنظامیان ضرورت دارد در خدمت یک عملیات و هدف نظامی باشد. در پروتکل اول چنین استثنائی بدین­گونه توضیح داده شده که مثلاً اموال ضروری حیات و بقاء غیرنظامیان درواقع برای رزمندگان مصرف شده یا در خدمت یک هدف غایی نظامی باشد. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۳۰۹)
استثناء دوم مربوط می­ شود به آنچه که به «سیاست زمین سوخته» شهرت دارد که برای دفاع از قلمرو ملی در برابر تهاجم صورت می­گیرد. در پروتکل اول چنین استثنائی ملحوظ شده است و «ضرورت غیرقابل اجتناب نظامی» چنین استثنائی را مجاز می­دارد. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، صص ۳۰۹ و ۳۱۰)
بند ۲ ماده ۱۸ پروتکل الحاقی دوم که کمک رسانی به سکنه غیرنظامی را موکول به رضایت دولت مربوط کرده باید با ماده ۱۴ همین پروتکل تلفیق کرد و خواند که ایجاد قحطی در بین افراد غیرنظامی را به عنوان یک روش جنگی منع می­ کند. (ممتاز و رنجبریان، ۱۳۸۷، ص ۱۴۲)
به موجب ماده ۱۴ پروتکل دوم به قحطی کشاندن جمعیت غیرنظامی ممنوع است. (کمیته بین ­المللی صلیب سرخ ۱۳۹۰، ص ۶۶) بند ۱ ماده ۱۴ پروتکل اول ۱۹۷۷ ، گرسنه نگه داشتن غیرنظامیان به عنوان یک روش جنگی را ممنوع دانسته است. (گروه نویسندگان، ۱۳۸۶، ص ۴۵۹) مفهوم و معنای معمول و متداول «گرسنگی دادن و گرسنگی کشیدن» چیزی ورای تحمل و یا تحمیل بی­غذایی و بی­آبی تا حد مرگ است و چیزهای دیگری را که برای حیات و بقاء ضروری است نیز دربرمی­گیرد. از جمله: دارو و در برخی موارد پتو. ذکر این نکته مهم است که در پروتکل­های الحاقی غذا و دارو جزء ضروریات حیات و بقاء قید شده، ولی در پروتکل الحاقی اول به پوشاک، وسایل خواب و تسلیحات برای سرپناه نیز به عنوان چنین ضروریاتی اشاره گردیده است. (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۳۱۰)
پروتکل الحاقی دوم مقرر می­دارد که حد تأمین نیازهای اولیه «همانی است که برای غیرنظامیان محلی قابل تأمین است». (هنکرتز و دوسوالدبک، ۱۳۸۷، ص ۶۱۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:33:00 ب.ظ ]