کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



-

 

 

 

جدول ‏۴‑۱۹: مقادیر تلفات، ENS و تابع هدف در مورد مطالعاتی چهارم.

 

 

مقادیر

 

حالت مبنا

 

حالت بهینه

 

 

 

تلفات (MWh/yr)

 

۹/۱۴۷۹

 

۶۴۵۶/۷۶۷

 

 

 

ENS (MWh/yr)

 

۸۸۱/۱۴۵

 

۰۵۵۵/۶۴

 

 

 

تابع هدف (million$)

 

۰

 

۲۴۸/۳-

 

 

 

نصب DG روی شاخه فرعی چهارم می‏تواند به کاهش تلفات و بهبود پروفیل ولتاژ کمک کند. مکان DG 300 کیلوواتی که قابلیت دریافت دستور برای تغییر تولید را ندارد، روی شین ۱۷ تعیین شده است. همچنین حضور یک DG یک مگاواتی به همراه تعدادی کلید روی شاخه فرعی سوم، به بهبود قابلیت اطمینان شبکه کمک می‏نماید. جواب بهینه برای این مورد مطالعاتی شبیه به جواب مورد مطالعاتی قبل می‏باشد. با این تفاوت که چون DG 300 کیلوواتی قادر به تشکیل جزیره نیست، روی شاخه فرعی چهارم جزیره‏ای تشکیل نشده است. کلیدهای روی مکان‏های کاندید ۱ و ۲، با جداسازی ناحیه عیب پایین‏دستی امکان اتصال مجدد بارهای بالادستی به شبکه اصلی را فراهم می‏سازند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
پروفیل ولتاژ شبکه برای این مورد مطالعاتی در شکل ۴-۱۲ نشان داده شده است. با حضور DGها بر روی شاخه فرعی سوم و چهارم، ولتاژ شین­های روی این شاخه­ها افزایش قابل توجهی می­یابد.
شکل ‏۴‑۱۲: پروفیل ولتاژ شبکه به ازای سطح بار پیک و در سال اول- مورد مطالعاتی چهارم.
مورد مطالعاتی پنجم
در این حالت جایابی همزمان DG و کلید با درنظر گرفتن مدل بار چند سطحی نوع یک انجام گرفته است. در این مدل بار، مدت تداوم سطح بار پیک نسبت به مدل بار چند سطحی نوع دو کمتر است. فرض می‏شود DGها دارای قابلیت دریافت دستور برای تغییر تولید باشند.
تفاوت عمده‏ای که در این مورد نسبت به مورد اول وجود دارد در شرط تشکیل جزایر است. در مورد اول برای بررسی امکان تشکیل یک جزیره، توانایی DG در تأمین بار پیک آن جزیره مد نظر قرار می‏گرفت. ولی در این حالت با توجه به این که در بخش اعظم سال سطح بار، بار سبک و متوسط است، امکان دارد جزایر متفاوتی برای حالت عملکرد جزیره‏ای DG در نظر گرفته شود.
حل این مسأله جایابی توسط الگوریتم ژنتیک صورت گرفته است که روند همگرایی آن به جواب بهینه، در شکل ۴-۱۳ نشان داده شده است.
شکل ‏۴‑۱۳: روند همگرایی الگوریتم ژنتیک- مورد مطالعاتی پنجم.
نتایج حاصل از جایابی برای این مورد مطالعاتی در جداول ۴-۲۰ و ۴-۲۱ آمده است.
جدول ‏۴‑۲۰: مکان واندازه بهینه DGها و کلیدها در مورد مطالعاتی پنجم.

 

 

نام تجهیز

 

مکان بهینه

 

نوع DG

 

 

 

DG

 

۱۶

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1400-08-04] [ 11:27:00 ب.ظ ]




جدول (۴-۱۱): همبستگی رضایت کارمند با تعهد سازمانی ۷۰
جدول (۴-۱۲): همبستگی تعهد سازمانی با ارزش درک­شده ۷۰
جدول (۴-۱۳): همبستگی ارزش درک­شده با رضایت و اعتماد مشتری ۷۱
جدول (۴-۱۴): همبستگی رضایت مشتری با اعتماد و وفاداری مشتری ۷۱
جدول (۴-۱۵): همبستگی اعتماد مشتری با وفاداری مشتری ۷۲
جدول (۴-۱۶): شاخص KMO و آزمون بارتلت ۷۳
جدول (۴-۱۷): تحلیل عاملی اکتشافی مفاهیم مرتبط با کارکنان ۷۴
جدول (۴-۱۸): تحلیل عاملی اکتشافی مفاهیم مرتبط با مشتریان ۷۵
جدول (۴-۱۹): تحلیل عاملی تأییدی مفاهیم مرتبط با کارکنان ۷۷
جدول (۴-۲۰): تحلیل عاملی تأییدی مفاهیم مرتبط با مشتریان ۷۸
جدول (۴-۲۱): آزمون فرضیه ­های تحقیق ۸۱
جدول (۴-۲۲): اثرات غیرمستقیم متغیرها ۸۲
جدول (۴-۲۳): اثرات کل متغیرها ۸۲
جدول (پ-۱): پرسشنامه مشتریان ۱۱۱
جدول (پ-۲): پرسشنامه کارکنان ۱۱۳
جدول (پ-۳): خروجی­های رایانه ۱۱۵
فصل اول
کلیات تحقیق

۱-۱- مقدمه

جهان در دهه­ اخیر با تحولات بسیاری روبرو شده است. روش­های دیرین کسب‌وکار کارایی خود را از دست داده­اند. خدمات در اقتصاد جهانی و همچنین اقتصاد ایران به شکل چشم­گیری رشد کرده است. بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی ایران به خدمات اختصاص‌یافته و این میزان رو به رشد است. با توجه به نقش برجسته خدمات، سازمان­ها به این نتیجه رسیده ­اند که کسب شهرت و اعتبار بسیار دشوار بوده درحالی‌که از دست دادن آن بسیار آسان است. سازمان­های آگاه آن‌هایی هستند که صرفاً به دنبال فروش نیستند بلکه در پی ایجاد یک ساختار مناسب در درون خود هستند تا بتوانند با ارائه کیفیت خدمات مناسب رضایت بلندمدت مشتریان را به دست آورند. با توجه به این شرایط کاملاً واضح است که کارکنان متعهد نقش برجسته­ای را در ارائه خدمات مناسب و ایجاد وفاداری در مشتریان خواهند داشت. بنابراین توجه سازمان­ها به کارکنان به‌منظور افزایش سودآوری امری ضروری محسوب می­گردد. این فصل با توجه به بخش بیان مسئله و اهمیت و ضرورت موضوع با این سؤال شروع شده است که اثر کیفیت خدمات داخلی بر وفاداری مشتریان چگونه است؟ به‌منظور پاسخگویی به این سؤال مطابق با اهداف تحقیق، یک فرضیه اصلی و یازده فرضیه فرعی مطرح شده است و در ادامه به‌طور خلاصه در مورد نوع تحقیق، روش و ابزار گردآوری اطلاعات، جامعه و نمونه آماری، قلمرو تحقیق و روش تجزیه‌وتحلیل اطلاعات بحث شده است. پس‌ازآن تعریف عملیاتی متغیرها آورده شده و درنهایت به بررسی محدودیت­ها و سازمان‌دهی تحقیق پرداخته شده است.
مقاله - پروژه

۱-۲- بیان مسئله

در فضای رقابتی امروزی سازمان­ها در جهت ایجاد یک ساختار مناسب برای افزایش سودآوری باید خود را به‌درستی به مشتریان معرفی نمایند و این امر جز در سایه ارائه خدمات رضایت‌بخش میسر نخواهد بود. کیفیت خدمات مطابق با انتظارات مشتریان برای حفظ مشتریان فعلی و جذب مشتریان جدید امری ضروری است. سازمان­ها به‌ خصوص سازمان­های خدماتی در تلاش هستند تا کیفیت خدمات خود را مطابق با انتظارات مشتریان افزایش دهند. نکته­ای که باید در اینجا به آن توجه کرد این است که در اغلب موارد کارکنان خود بخشی از خدمات هستند. به‌عبارت‌دیگر کارکنان بایستی خدمت را تولید و ارائه کنند و از طرف دیگر آن‌ها مسئولیت بازاریابی را نیز بر عهده‌ دارند. در حقیقت کارکنان به دلیل ویژگی تفکیک­ناپذیری خدمات، در خدماتی که مشتریان دریافت می­ کنند نقش اساسی ایفاء می­ کنند. بنابراین تلاش سازمان‌ها به‌منظور بهبود کیفیت خدمات برای مشتریان خارجی در ابتدا باید با تأمین نیازهای مشتریان داخلی یعنی کارکنان آغاز گردد. سازمان­ها اغلب برنامه ­های بازاریابی داخلی را برای تشویق کارکنان و به‌منظور بهبود خدمات به مشتری ارائه می­ دهند. این برنامه­ ها کارکنانی را که در تعامل با مشتریان هستند، به‌منظور رسیدن به اهداف از پیش تعیین‌شده و بهبود عملکرد شغلی، تشویق می­ کنند. درصورتی‌که کارکنان کیفیت خدمات داخلی را مطابق با برنامه ­های بازاریابی کارفرما درک کنند این ادراک اثر معنی‌داری بر روی توانایی خدمت کارکنان خواهد داشت که این به‌نوبۀ خود تأثیر مثبتی برافزایش رضایت و تعهدات سازمانی کارکنان دارد. زمانی که در سازمانی جایگاه مشتری و نقش وی به‌درستی تعریف و تعیین شده باشد و خدمت به مشتری به‌عنوان یک ارزش مطرح و به آن عمل شود سازمان در مدار و دور صحیح خود قرار می­گیرد و کارکنان متعهد سازمان، خدمات باکیفیت به مشتری ارائه می­ دهند. با بهبود کیفت خدمات ارائه‌شده، ادراکات مشتریان از ارزش، رضایت، و اعتماد نیز بهبود خواهد یافت و وفاداری آن‌ها به سازمان افزایش پیدا خواهد کرد. بهبود رضایت و وفاداری مشتری به‌نوبۀ خود منجر به افزایش سودآوری در سازمان می­گردد.
ایجاد یک محیط کاری که از طرفی کارکنان را تشویق به ارائه خدمات باکیفیت به مشتریان کند و از طرف دیگر به کیفیت خدمات داخلی درک شده توسط کارکنان نیز توجه کند امری دشوار است. بنابراین برای توضیح رابطه بین کارکنان و مشتریان و به‌منظور افزایش سودآوری سازمان­ها شوازینگر و هسکیت[۱] (۱۹۹۱) مدل اولیه زنجیره سود خدمات را معرفی کردند. این مدل بهبود کیفیت خدمات به مشتریان را با رضایت و روحیۀ کارکنان ترکیب کرد. امروزه مدل زنجیره سود خدمات توسعه یافته است به‌طوری‌که رابطه­ برجسته بین سازه­های مرتبط با کارکنان و سازه­های مرتبط با مشتریان را نشان می­دهد. در تحقیق حاضر با بهره گرفتن از مدل زنجیره سود خدمات به تبیین رابطه ساختاری بین سازه­های مرتبط با کارکنان شامل کیفیت خدمات داخلی، توانایی خدمت، رضایت کارمند، و تعهد سازمانی و نیز سازه­های مرتبط با مشتریان شامل ارزش درک شده، رضایت مشتری، اعتماد مشتری، و وفاداری مشتری در شرکت­های کارگزاری استان تهران دارای مجوز از سازمان بورس و اوراق بهادار خواهیم پرداخت و در پی پاسخگویی به این سؤال هستیم که اثر کیفیت خدمات داخلی بر وفاداری مشتریان چگونه است.

۱-۳- اهمیت و ضرورت مطالعه

صنایع خدماتی از پررونق‌ترین صنایع در قرن بیست و یکم هستند (پاک‌دل و هارود[۲]، ۲۰۰۵). امروزه افراد در محیطی زندگی می­ کنند که به‌طور روزافزونی به‌سوی اقتصاد مبتنی بر خدمات پیش می­روند. اغلب محصولاتی که خریداری می­کنیم عناصری از خدمت را نیز شامل می­شوند. درواقع طیف وسیعی از کالاها برای داشتن مزیت رقابتی بر فعالیت­هایی مبتنی بر خدمات تکیه دارند (امیری و همکاران، ۱۳۸۷). آمارهای منتشره بانک جهانی در سال ۲۰۱۲، حکایت از این واقعیت دارد که در سال ۲۰۱۰ به‌طور متوسط ۷۵ درصد تولید ناخالص داخلی کشورهای با درآمد بالا در بخش خدمات صورت گرفته است. این رقم برای ایران ۵۷ درصد گزارش شده است، بخش خدمات دارای بیش‌ترین نرخ رشد یعنی ۲٫۱ درصد در اقتصاد جهانی بوده است و بیش از ۴۷ درصد اشتغال مردان، ۴۲ درصد اشتغال زنان و نزدیک به ۲۰ درصد تجارت جهانی را به خود اختصاص داده است. در این میان بخش خدمات مالی به دلیل توانایی در رشد اقتصادی کشورها از طریق افزایش سطح سرمایه و ایجاد نوآوری­های فنی بیش‌ترین رشد را داشته، به‌طوری‌که ۷٫۵ درصد کل تجارت جهانی را به خود اختصاص داده است (مهرگان و همکاران، ۱۳۹۲).
نگاهی به افزایش سرمایه ­های بین ­المللی و نیز توجه به گردش چرخ­های اقتصادی نشان­دهنده این واقعیت است که همگی متکی به تضمین­های ناشی از سرمایه ­گذاری­های بورس و اوراق بهادار هستند (دموری و فرید، ۱۳۹۰). در بازارهای مالی چرخش نقدینگی از سوی فضای مازاد به‌سوی فضاهای کمبود نقدینگی هست و حلقه این چرخش از طریق واسطه­های مالی یعنی شرکت­های کارگزاری است. شرکت­های کارگزاری به‌عنوان دلالان رسمی بازار، نه‌تنها در ارائه یکی از مهم­ترین ارکان بازار یعنی معاملات فعال هستند بلکه در جهت ایجاد تعادل و بازار سازی نقش اساسی داشته و می­توانند در تنظیم بازار کمک قابل‌توجهی داشته باشند (مدنی­محمدی، ۱۳۸۵). خریدوفروش اوراق بهادار در بورس صرفاً از طریق کارگزاران انجام می­ شود و ازاین‌رو نیاز است که سرمایه ­گذاران با انتخاب کارگزار یا کارگزاران خود، فعالیت­های معاملاتی خود را پیگیری کنند. ازآنجاکه ماهیت به‌کارگیری منابع مالی در بورس یک حرفه تخصصی است، لذا نقش کارگزاران بورس در رونق یا رکود آن اهمیتی اساسی دارد. به‌عبارت‌دیگر، شیوه عملکرد کارکنان کارگزاری­ها به‌خودی‌خود در گرایش صاحبان منابع پس‌اندازی به سرمایه ­گذاری در اوراق بهادار یا روی‌گردانی از آن بسیار حائز اهمیت است (جوادشیخ و همکاران، ۱۳۹۰). هال روزنبلوث در کتابش با عنوان “مشتری در رتبه دوم قرار دارد” بیان می­ کند که سازمان­ها ابتدا بایستی بر کارکنانشان تأکید و تمرکز داشته باشند. (امیری و همکاران، ۱۳۸۷). اگر شرکت­ها به خواسته­ های کارکنان توجه کنند و اگر کارکنان انگیزه لازم را داشته باشند رفتارهای آن­ها در جهت اهداف سازمان تنظیم خواهد شد و درنتیجه با تأمین رضایت کارکنان، ارائه خدمات به مشتری باکیفیت بهتری انجام می­ شود و نهایتاً منجر به تأمین رضایت مشتریان و ایجاد یک مزیت رقابتی پایدار در درون شرکت می­گردد (پیرسی و مورگان[۳]، ۱۹۹۱). با توجه به اهمیت و نقش کلیدی که کارکنان در موفقیت شرکت­های کارگزاری دارند و همچنین با توجه به مطالعات بسیار معدودی که در زمینۀ بررسی کیفیت خدمات داخلی کارگزاری­ها و اهمیت آن در ایجاد رضایت کارکنان، تعهد سازمانی، و درنتیجه رضایت و وفاداری مشتری صورت گرفته است، ضرورت این مطالعه هر چه بیشتر محسوس­تر می­گردد. بنابراین در این مطالعه با پر کردن خلأ­های موجود در مطالعات گذشته پیشنهادهایی به مدیران کارگزاری­ها برای جذب و نگهداشت مشتریان داخلی و خارجی ارائه گردیده است.

۱-۴- اهداف

 

۱-۴-۱- هدف اصلی

بررسی رابطه بین کیفیت خدمات داخلی با وفاداری مشتریان

۱-۴-۲- اهداف فرعی

بررسی رابطه بین کیفیت خدمات داخلی با توانایی خدمت و رضایت کارکنان
بررسی رابطه بین توانایی خدمت با رضایت و تعهد سازمانی کارکنان
بررسی رابطه بین رضایت کارکنان با تعهد سازمانی کارکنان
بررسی رابطه بین تعهد سازمانی کارکنان با ارزش ادراکی مشتریان
بررسی رابطه بین ارزش ادراکی مشتریان با رضایت و اعتماد مشتریان
بررسی رابطه بین رضایت مشتریان با اعتماد و وفاداری مشتریان
بررسی رابطه بین اعتماد مشتریان با وفاداری مشتریان

۱-۵- فرضیه ­ها

 

۱-۵-۱- فرضیه اصلی

کیفیت خدمات داخلی اثر مثبت و معنی‌داری بر وفاداری مشتریان دارد.

۱-۵-۲- فرضیه ­های فرعی

فرضیه اول: کیفیت خدمات داخلی اثر مثبت و معنی‌داری بر توانایی خدمت کارکنان دارد.
فرضیه دوم: کیفیت خدمات داخلی اثر مثبت و معنی‌داری بر رضایت کارکنان دارد.
فرضیه سوم: توانایی خدمت اثر مثبت و معنی‌داری بر رضایت کارکنان دارد.
فرضیه چهارم: توانایی خدمت اثر مثبت و معنی‌داری بر تعهد سازمانی کارکنان دارد.
فرضیه پنجم: رضایت کارکنان اثر مثبت و معنی‌داری بر تعهد سازمانی کارکنان دارد.
فرضیه ششم: تعهد سازمانی کارکنان اثر مثبت و معنی‌داری بر ارزش ادراکی مشتریان دارد.
فرضیه هفتم: ارزش ادراکی مشتریان اثر مثبت و معنی‌داری بر رضایت مشتریان دارد.
فرضیه هشتم: ارزش ادراکی مشتریان اثر مثبت و معنی‌داری بر اعتماد مشتریان دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:27:00 ب.ظ ]




۲۲

 

۸۷

 

Cycle Time(ms)

 

 

 

۹۶

 

۱۲۴۴

 

۶۷۰۴

 

Work Memory Requirement (Bites)

 

 

 

۱۵۸

 

۱۴۰۰

 

۷۱۴۸

 

Load Memory Requirement (Bites)

 

 

 

 

 

 

  •  

 

 

    • پیاده‏سازی کنترل پیش‏بین تعمیم‏یافته صنعتی برای فرایند دومتغیره

پایان نامه - مقاله - پروژه

 

 

 

 

برای فرایند دو ورودی دو خروجی طراحی شده در آزمایشگاه PLC در ابتدا روش GPC برای این فرایند به صورت کامل طراحی شده است.
مدل CARIMA برای یک فرایند چند متغیره با ۲ خروجی و ۲ ورودی می ­تواند به صورت زیر نمایش داده شود:
(۷-۱۲)
که و ماتریس‏های چندجمله ای و یک ماتریس چندجمله‏ای است که به صورت زیر تعریف می­شوند:
اپراتور به صورت تعریف می­ شود. متغیرهای ، و به ترتیب بردار خروجی، بردار ورودی و بردار نویز در لحظه می­باشند. بردار نویز، نویز سفید با میانگین صفر در نظر گرفته می­ شود. تابع هزینه درجه ۲ زیر با افق محدود را در نظر بگیریم:
(۷-۱۳)
که مقدار بهینه خروجی پیش بینی شده سیستم برای j قدم جلوتر بر اساس داده ­های تا زمان t است (بردارهای ورودی و خروجی گذشته و دنباله کنترل­های آینده). و مقدار کمینه و بیشینه افق­های پیش‏بینی و دنباله مرجع برای بردار خروجی است. R و Q وزن‏های ماتریسی مثبت موکد می­باشند.
بهترین خروجی پیش‏بینی شده برای فرایند دو ورودی دو خروجی با مدل در نظر گرفته شده فوق به صورت زیر خواهد بود:
(۷-۱۴)
که در آن ماتریس­های F و G و Gjp توسط کد نوشته شده که در ضمیمه (الف) آورده شده است، محاسبه شده ­اند و سپس مسئله بهینه­سازی برای محاسبه سیگنال­ کنترل در هر زمان نمونه­برداری حل می­ شود.
روابط پیچیده­ محاسباتی که در ضمیمه (الف) آورده شده است، نیازمند ابزارهایی قدرتمند است که در جامعه­ تحقیقاتی نگرانی برای پیاده­سازی این روش وجود ندارد ولی پیاده­سازی این روش روی کنترل­ کننده­ های با قدرت محاسباتی پایین با مشکل مواجه می­ شود و عملا پیاده­سازی ­آن امکان­ پذیر نمی ­باشد. کد متناظر ST برای محاسبه فقط ماتریس­های F و G و Gjp فضای ۲۳۵۷۶ بایت از پردازنده­ی PLC را اشغال می­ کند در حالی­که PLC موجود دارای حافظه کاری ۱۶ کیلوبایت می­باشد و پیاده­سازی این الگوریتم غیر ممکن می­باشد­، بنابراین ساده­سازی این الگوریتم امری ضروری می­نماید.
در فصل پنجم ساده­سازی الگوریتم کنترل­مدل پیش‏بین تعمیم‏یافته صنعتی برای فرایند­های چند ورودی چند خروجی مطرح شد. برای فرایند دو ورودی و دو خروجی دما و سطح موجود در آزمایشگاه PLC مدل زیر تقریب زده شده است.
(۷-۱۵)
داده ­های استفاده شده برای شناسایی و مدل تقریب زده شده متناظر با آن در شکل ۷-۳۲ نشان داده شده است
شکل ۷-۳۲٫ داده‏های شناسایی و مدل تقریب زده شده متناظر برای فرایند دو ورودی دو خروجی موجود در آزمایشگاه.
توصیف Left matrix fraction برای این مدل به صورت زیر خواهد بود:
,
, ,
از آنجا که فرایند حرارتی دارای ثابت زمانی بزرگی می­با­شد می­توان از زمان مرده این فرایند برای سادگی در محاسبات صرف نظر کرد. بهترین مقدار خروجی پیش‏بینی شده برای افق کنترل و پیش‏بین ۴ در زیر آورده شده است:
جایگذاری رابطه در ,، در و در و نوشتن رابطه فوق به فرم ماتریسی رابطه زیر را نتیجه می­دهد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ب.ظ ]




در داستانهای بیدپای نیامده است. ( البخاری، همان: ۲۶۰ )
در متن پنجاکیانه نیامده است.
همان گونه که رعیت را بر ملک حقی است که بعضی از آنها را بر شمردیم، ملک را نیز بر رعیت و خدمتکار حقی است.
- «بر بندگان تقدیم لوازم عبودیت و ادای فرایض طاعت واجب است، اگر توفیقی یابند برای محمدت چشم ندارند.» (منشی، همان: ۳۹۵)
پایان نامه - مقاله - پروژه
در متن عربی نیامده است. (ابن مقفع، همان: ۲۲۰)
در داستانهای بیدپای نیامده است. (البخاری، همان: ۲۷۱)
در پنجاکیانه نیامده است.
فصل چهارم
بررسی نقش وزیر در کتاب
«کلیله و دمنه»
وزیر
همواره گزینش کارگزاران حکومتی، یکی از موضوعات مهم و حساس بوده است. به گونه ای که بعضی معتقدند نزدیکان شاه باید از طبقات اصیل انتخاب شوند. اما خردمندان می دانندکه اصل مهم برای این انتخاب پرهیزگاری و تقوا و میزان خرد و دانش شخص است. کتاب «کلیله و دمنه» نیز بر این اصل تاکید دارد و در جای جای کتاب به عناوین مختلف به این موضوع اشاره کرده است. البته باید متذکر شد که این مقوله نه تنها در «کلیله و دمنه» بلکه حتی در میان مردم عادی نیز جایگاهی خاص دارد. از آنجایی که لفظ وزارت همیشه همراه با مشاورت می آید و همیشه وزیر را به عنوان یک مشاور در کنار پادشاه می دانند بنابراین چه در کتب مختلف و یا در میان مردم عادی برای وزیر ویژگی هایی همچون اخلاص، زیرکی و شجاعت ذکر می کنند. در کتاب « قابوسنامه» در باب آئین و شرط وزارت این گونه آمده است: «اگر چنان بود که به وزارت افتی محاسبت و معاملت شناس باش و با خداوند خویش راستی و انصاف کن و همه طریق راستی نگه دارد. » (عنصر المعالی، ۱۳۶۸: ۲۱۶) دیگر ویژگی که ذکر می کنند این است که وزرا در خدمت ملوک باید آنچه که به صلاح ملک و پادشاه است بیان کنند.کتاب «کلیله و دمنه» به این موضوع چنین پرداخته است و از زبان دمنه در مورد چگونگی خدمت به پادشاه این گونه می آورد: «اگر قربتی یا بم و اخلاق او را بشناسم خدمت او را به اخلاص عقیدت پیش گیرم و همّت بر متابعت رأی و هوای او مقصور گردانم و از تقبیح احوال و افعال وی بپرهیزم و چون کاری آغاز کند که به صواب نزدیک و به صلاح ملک مقرون باشد آن را در چشم و دل وی آراسته گردانم و در تقریر فواید و منافع آن مبالغت نمایم تا شادی او به متانت رای ورزانت عقل خویش بیفزاید، و اگر در کاری خوض کند که عاقبت و خیم و خاتمت مکروه دارد شر و مضّرت و فساد و معرّت آن به ملک او باز گردد پس از تأمل و تدبر به رفق هر چه تمام تر و عبارت هر چه نرم تر و تواضعی در ادای آن هر چه شامل ترغور و غایله ی آن با او بگویم و از وخامت عاقبت آن او را بیاگاهانم، چنان که از دیگر خدمتگاران امثال آن نبیند.» (منشی،۱۳۸۱: ۶۶) دیگر ویژگی مهم برای یک وزیر زیرکی و شجاعت او می باشد، زیرا گاهی اوقات یک وزیر کاردان به تنهایی می تواند نقش و کار یک لشکر را انجام دهد. یعنی همان اتفاقی که برای زاغان در حکایت (زاغان و بومان) رخ داد. همان طور که ذکر شد در کتاب «کلیله و دمنه» مکرراً و تقریباً در طی اکثر حکایات به نقش مشاور و وزیر اشاره شده است. حال این اشاره در بعضی از حکایات به صورت تنبیه است و در برخی دیگر به طور آشکارا ویژگیهای وزراء خوب و بد را ذکر کرده است. بنابراین انتخاب وزیر توسط پادشاه کاری بسیار مهم و حساس است به همین علت از جمله موضوعاتی که درکتاب «کلیله و دمنه» مورد بررسی قرار گرفته این است که پادشاه باید در برگزیدن وزیر نهایت دقت را داشته باشد، زیرا که شخصیت وزیر را شخصیتی مکمل برای پادشاه می داند که همیشه باید با اخلاص و وفاداری تمام در خدمت پادشاه و جامعه باشد، و از بازگویی آنچه که به صلاح ملک است سر باز نزند حتی اگرآن سخن و یا نظرمورد قبول پادشاه نباشد و برای ایشان خوشایند ننماید، وزیر باید وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهد.
اما بابهایی که بیشتر به این امر اختصاص یافته اند، ابتدا باب «شیر و گاو»است. در این باب به نقش دمنه به عنوان یک مشاور بد و ناکار آمد نگاه شده است. و دلیل ما در این مورد این است که دمنه به خاطر آز و زیاده خواهی خود مصالح پادشاه را نادیده می گیرد. داستان دیگرباب «بوم و غراب»است. در این حکایت به پادشاهانی بر می خوریم که برای اخذ تصمیم بهتر از وزیران خود نظر سنجی می کنند، و قضیه وزیر از دو جهت مورد بررسی قرار می گیرد. در خلال این حکایت به معرفی ویژگیهای وزیر خوب و وزیر بد بر می خوریم. باب دیگر باب «شیر و شغال» و «پادشاه و برهمنان» است در این حکایات نیز به طرق دیگری به بحث وزیر و ویژگی های آن پرداخته شده است. در حکایت نخست پافشاری پادشاه را برای به دست آوردن وزیری کار آمد می بینیم و متوجه می شویم که اگر وزیر و مشاور درست انتخاب شود چه پیامدهای نیکی به همراه دارد، و چقدر می تواند به پادشاه در تصمیم گیری یاری رساند، همین امر را در حکایت دوم دوباره مورد تاکید قرار می دهد. که به طور جداگانه به تجزیه و تحلیل هر کدام می پردازیم.
نقش وزیر در داستان «شیر و گاو»
خلاصه ی این باب در فصل آورده ایم و نقش شاه در آن مورد بررسی قرار دادیم. در این جا قصد داریم به نقش دمنه به عنوان مشاوری ناکارآمد بپردازیم. دمنه مشاوری ناکارآمدو آزمند است و به خاطر مصالح خود برای شاه و گاو (شنزبه) دسیسه چیده است. او در پی به دست آوردن مقام و منصب بالاتر و هر چه بیشتر نزدیک شدن به شیر می کوشد ابتدا با معرفی گاو به شیر این خواسته را به دست آورد، اما هنگامی که می بیند کارها بر وفق مراد پیش نرفت و گاو مقام و منزلتی در دستگاه شیر به علت قابلیت های فردی به دست آورده است، دست به دسیسه و توطئه می زند و گاو را در در نظر شیر بد جلوه می دهد. در پایان در پی اینکه شیر به دمنه اعتماد می کند و چشم بسته فریفته ی سخنان او می شود کار به خونریزی می انجامد و شنزبه (گاو) بر اثر آز و فزون خواهی دمنه به دست شیر کشته می شود. و جامعه از بهره گیری موجودی کار آمد باز می ماند. اما در پایان حکایت پشیمانی شیر را می بینم از اینکه چشم بسته یار شفیق خویش را به دست خود از بین برده است. و همین مسأله یعنی وزیر ناکارآمد و غیر ناصح و مشاوره خواستن از کسی که لیاقت این سمت را ندارد، یکی از عوامل مخل در امر پادشاهی و حکومت معرفی می شود. در همان ابتدای در ضمن این حکایت به این امر تاکید شده است که اولا پادشاه باید در انتخاب اطرافیان خود و مخصوصاً شخصی که طرف مشورت قرار می دهد، نهایت دقت را به کار گیرد. و دیگر اینکه سعی شود که هر فردی را در جایگاهی که شایسته ی اوست قرار دهند، و اهل رای و تجربه را نومید نگرداند. «گویند آفت ملک شش چیز است: حرمان و فتنه و هوا و خلاف روزگار و تنگ خویی و نادانی. حرمان آنست که نیک خواهان را از خود محروم گرداند و اهل رای و تجربت را نومید فرو گذارد.» (منشی، همان: ۸۰)
اما دومین مساله ایی که بر آن تأکید شده این است که وزیر باید با تمام اخلاص خود در خدمت پادشاه و جامعه باشد. زیرا این مورد یکی از مهم ترین ویژگی های یک وزیر کارآمد است که حتی خود دمنه که نماد یک مشاور نا کارآمد است نیز به آن اشاره دارد، و در پاسخ سوالی که کلیله از او درباره ی چگونگی توانایی رسیدنش به منزلت نزد شیر می پرسد، دمنه در پاسخ اخلاص داشتن را یکی از پله های مؤثر در رسیدن به موفقیت می داند و این طور بیان می کند که: «اگر قربتی یا بم و اخلاق او را بشناسم خدمت او را به اخلاص عقیدت پیش گیرم همت بر متابعت رأی و هوای او مقصور گردانم و از تقبیح احوال و افعال وی بپرهیزم و چون کاری آغاز کند که به صواب نزدیک و به صلاح ملک مقرون باشد آن را در چشم و دل وی آراسته گردانم و در تقریر فواید و منافع آن مبالغت نمایم تا شادی او به متانت رای ورزانت عقل خویش بیفزاید، و اگر در کاری خوض کند که عاقبت وخیم و خاتمت مکروه دارد شر و مضّرت و فساد و معرّت آن به ملک او باز گردد پس از تأمل و تدبّر به رفق هر چه تمام تر و عبارت هر چه نرم تر و تواضعی در ادای آن هر چه شامل ترغور و غایله ی آن با او بگویم و از وخامت عاقبت آن او را بیاگاهانم، چنان که از دیگر خدمتگاران امثال آن نبیند. » (منشی،۱۳۸۱: ۶۶ ) و این سخن درست همان نکته ایی است که دمنه در طی داستان به آن عمل نمی کند و همین مسأله باعث به مخاطره افتادن شیر می شود. و باز هم همین مسأله باعث می شود که دمنه به عنوان نماد مشاوری بد در کتاب کلیله و دمنه شناخته شود. زیرا این کتای معتقد است که: «هیچ خردمند برای آسایش خویش رنج مخدوم اختیار نکند. » (همان، ۸۸)
خلاصه ی باب «بوم و غراب»
داستان از این قرار است که روزی ملک بومان که با زاغان دشمنی دیرینه داشت به زاغان حمله کرد و عده ایی از آنها را زخمی کرد و «کام تمام براند و مظفر و منصور و مؤید و مسرور بازگشت» (منشی، ۱۳۸۷ : ۱۹۲) بنابراین روز بعد ملک زاغان همه ی زاغ ها را جمع کرد و از آنها مشورت خواست که چه کاری انجام دهندکه بار دیگر بومان این اجازه و جرأت را در خود نبیند که به زاغان چنین خساراتی وارد کنند. در بین زاغان پنج زاغ بودند که به فضیلت رای و مزیت عقل از دیگران سرآمد بودند. بنابراین ملک از آنها مشورت طلبد. اولین وزیر چاره را در فرار می دید «چون کسی از مقاومت دشمن عاجز آمد ترک اهل و مال و منشأ و مولد بباید گفت و روی بتافت، که جنگ کردن خطر بزرگست، خاصه پس از هزیمت.»(منشی،۱۳۸۱: ۱۹۲ ) دومین وزیر چاره کار را جنگ کردن با دشمن می دانست. «از گریختن و مرکز خالی گذاشتن، من باری هرگز نگویم؛ و در خرد چگونه درخورد در صدمت نخست این خواری به خویشتن راه دادن و مسکن و وطن را پدرود کردن؛ به صواب آن نزدیک تر که اطراف فراهم گیریم وروی به جنگ آریم.
چون باد، خیز و آتش پیگار برفروز چون ابر، بار و روز ظفر بی غبار کن
که پادشاه کامگار آن باشد که براق همّتش اوج کیوان را بسپرد و شهاب صولتش دیو فتنه را بسوزد.» (همان،۱۹۳)
نظر وزیر سوم این است که «من ندانم که ایشان چه می گویند، لکن آن نیکوتر که جاسوسان فرستیم و منهیان متواتر گردانیم و تفحص حال دشمن به جای آوریم و معلوم کنیم که ایشان را به مصالحت میلی هست و به خراج از ما خشنود شوند و ملاطفت ما را به قبول استقبال نمایند. اگر از این باب مسیر تواند گشت، و به وسع طاقت و قدر امکان در آن معنی رضا افتد، صلح قرار دهیم و خراجی التزام نماییم تا از بأس ایشان ایمن گردیم و بیارامیم؛ که ملوک را یکی از راههایی صائب و تدبیرهای مصیب آنست که چون دشمن به مزید استیلا و به مزیّت استعلا مستثنی شد، و شوکت و قدرت او ظاهر گشت، و خوف آن بود که فساد در ممالک منتشر گردد، و رعیت در معرض تلف و هلاک آیند کعبتین دشمن به لطف باز مالند و مال را سپر ملک و ولایت و رعیت گردانند.» (همان، ۱۹۳)
نظر وزیر چهارم این است که نباید تن به زلت و خواری داد به علاوه اینکه «و هرگز ایشان از ما به خراج اندک قناعت نکنند؛ رأی ما صبر است و جنگ
تَحَرَّک بنا، اما لواءٌ وَمِنبَرٌ و إما حُسَامٌ کالعقیقهِ قاضِبُ
هر چند علما از محاربت احتراز فرموده اند، لکن تحرّز به وجهی که مرگ در مقابلۀ آن غالب باشد ستوده نسبت.» (همان، ۱۹۵) هنگامی که نوبت به وزیر پنجم رسید او این گونه بیان کرد که جنگ شایسته نیست زیرا ما از ایشان ضعیف تریم. پادشاه از او پرسید که اگر تو جنگ را نمی پسندی پس رای تو چیست و وزیر پنجم در جواب گفت «رأی ملوک به مشاورت وزیران ناصح زیادت نور گیرد، چنان که آب دریا را به مددجویها مادت حاصل آید. و بر خردمند اندازه ی قوّت و زورِ خود و مقدار مکیدت و رأی دشمن پوشیده نگردد، و همیشه کارهای جانبین برعقل عرضه می کند، و در تقدیم و تأخیر آن به انصار و اعوان که امین و معتمد باشند رجوع می نماید. چه هر که به رأی ناصحان مقبول سخن تمام هنر استظهار نجوید درنگی نیفتد تا آنچه از مساعدت بخت و موافقت سعادت بدو رسیده باشد ضایع متفرّق شود. چه اقسام خیرات بدالّت نسب و جمال نتوان یافت، لکن به وسیلت عقل و شنودن نصایح ارباب تجربت و ممارست به دست آید. » (همان، ۱۹۷) می توان گفت تمامی این حکایت بر محور این سخن می چرخد و در واقع در بیان و تأکید همین سخن است که پادشاه را وزیر و مشاور ناصح به کار آید. خلاصه نظر وزیر پنجم این است که با مکر و حیله می توان به هدف خویش رسید« … به حیلت و مکر ما را قدم در کار می باید نهاد، وانگاه خود نصرت هر آنیه روی نماید. و چنان صواب می بینم که ملک در ملا بر من خشمی کند و بفرماید تا مرا بزنند و بخون بیالانید و در زیر درخت بیفگنند، و ملک با تمامی شکر برود و به فلان موضع مقام فرماید و منتظر آمدن من باشد، تا من از مکر و حیلت خویش بپردازم و بیایم و ملک را بیاگاهانم» (همان،۲۱۱) همین کار را هم کردند، و وقتی بومان دوباره به محل زاغان حمله کردند فقط آن زاغ زخمی را دیدند. ملک بومان از وزراء خود پرسید که در باب این زاغ چه باید کرد یکی از وزراء گفت که باید هر چه زودتر از شر او راحت شد و او را کشت. اما وزیر دوم گفت که من کشتن او را صلاح نمی دانم بلکه معتقدم باید دشمن ضعیف را دستگیری و کمک کرد و هراسان را باید امان داد زیرا که بعضی از کارها دشمنان را مهربان می کند. سخنان وزیر دوم کارگر افتاد و هر چه وزیری که به کشتن اشارت کرده بود سعی کرد که به پادشاه بقبولاند که این کار بهتر است پادشاه حرف او را نپذیرفت و در مدد دلجویی از زاغ زخمی برآمدند. زاغ نیز از فرصت استفاده کرده و هر چه بیشتر خود را به پادشاه بومان نزدیک کرد، به نحوی که حتی در اسرار آنها نیز محرم شناخته شد. روزی زاغ مکار گفت که من می خواهم از زاغانی که این بلا را در حق من جایز شمرده اند انتقام بگیرم. اما تا روزی که من در هیأت زغانم به این هدف نمی توانم دست پیدا کنم و تنها راه حل این است که ملک بومان مرا بسوزاند و در آن وقت که من در حال سوختن هستم از خداوند بخواهد که مرا بوم گرداند. با این لفظ پردازی ها روز به روز به بومان نزدیک تر می شد و به اسرار آنها بیشتر پی می برد. در این بین هر چه وزیر ناصح بومان هشدار می داد پادشاه بومان به او گوش نمی داد و سخن او را قبول نمی کرد. تا اینکه روزی زاغ که تقریباً از تمام اسرار بومان آگاهی یافته بود به میان هم نوعان خود رفت و تمام اسرار بومان و محل زندگی آنها را به پادشاه زاغان اطلاع داد «تمامی بومان در فلان کوه اند و روزها در غاری جمله می شوند. و در آن نزدیکی هیزم بسیار است. ملک زاغان را بفرماید تا قدری از آن نقل کنند و بر در غار بنهند. و بَرَخت شبانان که در آن حوالی گوسپند می چراخند آتش باشد من فروغی از آن بیارم و زیر هیزم نهم ملک مثال دهد تا زاغان به حرکت پر آن را بچلانند. چون آتش بگرفت هر که از بومان بیرون آید بسوزد و هر که در غار بماند از دود بمیرد. بر این ترتیب که صواب دید پیش آن مهم باز رفتند، و تمامی بومان بدین حیلت بسوختند، و زاغان را فتح بزرگ برآمد و همه شادمان و دوست کام بازگشتند. و ملک و لشکر در ذکر مساعی حمید و مآثر مرضی آن زاغ علو مبالعت نمودند و اطناب و إسهاب واجب دیدند.»( همان: ۲۲۷)
در پایان علت اصلی شکست بومان را قبول نکردن سخن ناصحان و ناکارآمدی وزراء می داند «موجب هلاک بوم مرا بغی می نماید و ضعف رای وزرا. گفت همچنین است که می فرماید، و کم کسی باشد که ظفر می یابد و در طبع او بغی پیدا نیاید، و بر صحبت زنان حریص باشد و رسوا نگردد، و در خوردن طعام زیادتی شره نماید و بیمار نشود، و به وزیران رکیک رای ثقت افزاید و به سلامت ماند. و گفته اند که «متکبران را ثنا طمع نباید داشت، و نه بَد دِخلت را دوستان بسیار، و نه بی ادب را سمت شرف و نه بخیل را نیکوکاری ، و نه حریص را بی گناهی، و نه پادشاه جبّار متهاون را که وزیران رکیک رای دارد ثبات ملک و صلاح رعیت.»» (همان: ۲۲۹)
بررسی نقش وزیر در باب «بوم و غراب»
موضوعی که در این حکایت بیشتر به آن اشاره شده است اصل مشورت می باشد. البته اگر بهتر بگوییم مشورت خواستن و تقاضای مشورت کردن از کسانی که اهلیت آن را داشته باشند. در همان ابتدای داستان از پادشاهی سخن به میان می آید که برای رسیدن به هدف خویش از وزیران و عقلا کمک و مشورت می طلبد، و بعد سخن هر یک را بر عقل ملوکانه ی خویش گذر می دهد و بهترین را بر می گزیند. کلیت حکایت نیز حول این محور می چرخد که گاهی اوقات استفاده از وزیر و مشاور کارآمد از به کار بردن لشکر و عدت بسیار کارسازتر است، و می بینیم پادشاه زاغان از وزیران زیرک خود نظر خواهی می کند و بهترین ایده را بر می گزیند و بر دشمنان چیره ی خود، که هم از نظر تعداد و هم از نظر قدرت بر آنها سر آمد هستند پیروز می شود. «پادشاهان را به رای ناصحان آن اغراض اصل آید که به عدّت بسیار و لشکر انبوه ممکن نباشد.» ( منشی، همان: ۱۹۷)
در این داستان در نزاعی که بین زاغان و بومان در می گیرد زاغان با بهره گرفتن از مشاورت یک وزیر کاردان به پیروزی می رسند. عکس این اتفاق برای پادشان بومان رخ می دهد، و به علت اینکه از مشاورین خوب بهره نمی گیرند، و به علاوه به حرف کاردانان گوش نمی دهند شکست می خورند. یعنی از دو موضع متفاوت مسأله را بیان می کند. هر جا که پادشاهی پیروز می شود از مشاوره ی وزیری کار آمد استفاده کرده است و هرجا شکستی رخ می دهد، وزیر و مشاور کارآمد نبوده، یا پادشاه به حرف ناصحان گوش نداده است. پس می توان گفت نقش وزیر در این حکایت از دو جهت مورد بررسی قرار گرفته است، ۱- وزراء زیرک و کاردان ۲- وزراء نادان و نا کارآمد. و نقش هر یک در کامیابی و بهره مندی جامعه یا عدم آن را بررسی می کند. البته در ضمن آن نیز می توان ویژگی وزیر خوب را در یافت کرد. مثلاً در این حکایت وزیر پنجم زاغان که با بررسی همه ی جوانب و نقد و بررسی نظر دیگر وزیران ایده ی نهایی خویش را بر شاه عرضه می دارد، نماد یک مشاور زیرک و داناست. و از میان وزیران بومان وزیر زیرکی که رای به کشتن زاغ می دهد اما پادشاه به حرف او گوش نمی دهد، اما او هم چنان به خاطر صلاح ملک و پادشاه بر نظر خود پافشاری می کند نمونه ی وزراء کاردان و دانا معرفی می شود. و طرف مقابل آنها یعنی وزیرانی که فقط جنبه ی ظاهری مطلب را مد نظر دارند و ضعف رای آنها باعث از بین رفتن بومان می شوند، نمونه هایی از وزیران بد و ناشایست معرفی می شوند. پس می توان این گونه نتیجه گرفت که از ویژگی های یک وزیر خوب این است که اولاً برای بازگو کردن نظری ابتدا تمام جوانب امر را بسنجد و در نهایت تصمیم درست را اخذ کند. دوم اینکه آنچه را که می داند درست و به نفع پادشاه است بیان کند، حتی اگر برپادشاه یا اطرافیان او گران آید. اما باز هم تصمیم نهایی با پادشاه است و به نظر می رسد مهم ترین مسأله این است که پادشاه یا آن مقام تصمیم گیرنده قوه ی فهم ایده و نظر خوب را از نظر بد داشته باشد.
دیگرموضوعی را که می توان از ویژگی های یک وزیر و مشاور دانست، شجاعت یک وزیر چه در بیان حقایق یا عمل به آنها است. اگر وزیر پنجم زاغان شجاع نبود هیچ گاه خود را به خطر نمی انداخت و به میان دشمنان نمی رفت چه بسا اگر پادشاه بومان حرف وزیر دانای خود را مبنی بر مهلت ندادن به دشمن و از بین بردن او گوش می داد شرنوشت وزیر پنجم زاغان بسیار شوم می شد. و هم چنین وزیر زیرک بومان که اشاره به کشتن زاغ مکار می کرد و با زیرکی خود مکر زاغان را دریافته بود اگر شجاعت و جسارت نداشت مدام بر نظر دزست خویش پافشاری نمی کرد. اما اگر این کاررا نمی کرد و با دیگران هم صدا می شد، نام او در زمره ی وزیران و مشاوران خوب قرار نمی گرفت.
بررسی نقش وزیر در باب «شیر و شغال»
خلاصه ی این باب هم در فصل شاه و ویژگی های آن ذکر شده است. چیزی که در این جا حائز اهمیت است، نقش شغال به عنوان وزیر و مشاوری کارآمد است. همچنین تلاش و اصرار پادشاه برای یافتن چنین وزیری، و اصل نخبه گرایی در حکومت. و موضوع دیگری که انسان را به تفکر وا می دارد شجاعت شغال در پاسخ گویی به پادشاه است که بی باکانه آنچه درست می پندارد را بیان می کند. همین مساله را در باب«پادشاه و برهمنان» نیز پی می گیرد. پس می توان این طور نتیجه گرفت نخبه گرایی در جامعه یک اصل است و اگر این اتفاق بیفتد و حمایت پادشاه شامل حال نخبگان و خردمندان جامعه گردد، آنگاه خردمندان نیز شجاعت کامل برای بازگویی حقایقی که ممکن است برای جامعه مفید باشد را بدست می آورند.
هر چند که این باب در بیان فرو خوردن خشم پادشاه است و اینکه اگر پادشاه از نزدیکان و خدمتکاران نزدیک خویش سهوی یا گناهی دید اغماض نماید. و خشم خود را فرو خورد و در عفو و اغماض را بسته نگرداند. اما درکنار این پادشاه شغالی را می بینم که به عنوان وزیر در کنار اوست. و او را از نصایح خود بهره مند می سازد. پس مسأله ی دیگری که در این باب به آن پرداخته شده شناخت پادشاه از زیردستان خود و برگزیدن به موقع و به جای آنها است، و گواه این مطلب توصیفی است که از زبان برهمن بیان می شود. «… مهمات ملک را نهایت نیست و حاجت ملوک به کافیان ناصح که استحقاق محرمیت اسرار و استقلال تمشیت اعمال دارند همه مقرر است، و کسانی که به سداد و امانت و تقوی و دیانت، مُتحَزم اند اندک؛ و طریق راست در این معنی معرفت محاسن و مقابح اتباع است و وقوف بر آنچه از هر یک چه کار آید و کدام مهم را شاید؛ و چون پادشاه به اتقان و بصیرت معلوم رأی خویش گردانید باید که هر یک را فراخور هنر و اهلیت و براندازۀ رأی و شجاعت و به مقدار عقل و کفایت کاری می فرماید، و اگر در مقابلۀ هنرهای کسی عیبی یافته شود از آن هم غافل نباشد؛ که هیچ مخلوق بی عیب نتواند بوده و در این دقیقه احتیاط تا آن حدّ واجب است که اگر هنر کسی به مهمی که مقلّد آن باشد خللی راه خواهد داد او را از سر کار دور کرده شود، و جانب مهمّات را از آن خلل صیانت نموده آید. چه غرض از اصطناع کفات نفاذ کار است، و اگر جایی کفایت مانع خواهد گشت لابد از آن احتراز همچنان لازم باشد که از جهل و عجز. » (منشی،۱۳۸۱: ۳۰۷).
یکی از این زیردستان که پادشاه باید در انتخاب آن دقت کند، شخص وزیر به عنوان اولین مرجع و مشاور پادشاه می باشد. بابی که به این امر پرداخته است باب «شیر و شغال» می باشد.
شاه چون شغال را دارای خصوصیات ویژه ای از جمله اخلاص می بیند او را به عنوان وزیرخویش بر می گزیند. شغال هر چه برای نپذیرفتن این سمت اکراه می کند، شیر بیشتر اصرار می ورزد. و علت اصلی اصرار شیر نیز این امر است که او شغال را به هر نوعی آزموده و نهایت کفایت و کیاست شغال برای شیر واضح و مبرهن است.
نکته دیگری که در این باب به آن اشاره شده این است، که افراد نزدیک پادشاه و کسانی که در دستگاه پادشاه به منزلتی می رسند همیشه مورد سوء قصد حسودان و جاه طلبان خواهند بود. تقریباً در تمام حکایات کلیله و دمنه می بینیم که به نوعی به این امر پرداخته شده است. پس می توان گفت که زمینه ها و شاخصه های وزیر در باب «شیر و شغال» از این قرار می باشد: ۱- تأکید بر این مسأله که اخلاص و هنر و کفایت وزیر باید بر پادشاه مبرهن باشد. ۲- هر کسی براساس کفایتی که دارد باید به سمتی مناسب حال اوست برگزیده شود. ۳- تأکید بر اینکه ملوک به کافیان ناصح که استحقاق محرمیت اسرار داشته باشند نیازمندند.
نقش وزیر در باب «پادشاه و برهمنان»
این باب هم در پی آموزش صفت حلم به پادشاهان و ترجیح این صفت بر دیگر صفات ملوک است. اما در ضمن این موضوع می توان گفت در این باب به نوعی هم به مساله برگزیدن خدمتکاران شایسته و کارآمد پرداخته شده، و در آن این بار از زاویه ای دیگر به نقش وزیر ناصح در کنار پادشاه و خدماتی که می تواند این وزیر برای پادشاه و جامعه داشته باشد نگریسته شده است. در باب «شیر و شغال» به این نکته توجه شد که پادشاه باید خدمتکاران خود را درست و شایسته برگزیند. و هنگامی که این گزینش صحیح صورت گرفت، او را مورد حمایت خود قرار دهد تا دیگران مجال توطئه چینی علیه او را نداشته باشند. اما در این باب قصد دارد بیان کند، حال که وزیر و مشاور درست انتخاب شده اند، این انتخاب صحیح چه منافعی می تواند برای شخص شاه و همچنین جامعه در پی داشته باشد. و بیان می کند که اگر وزیر و مشاور یک پادشاه از زیرکی و فهم برخوردار باشد چگونه می تواند پادشاه را از اشتباه باز دارد، و حتی گاهی با فکر و درایت خود پادشاه را از ورطه ی شکست و نابودی نجات دهد. در این داستان بلار که نماد یک وزیر دانا و زیرک است تغییر حالت پادشاه را در می یابد و آن را با ایراندخت همسر پادشاه در میان می نهد، و با هم فکری این دو مشاور آگاه سوء نیت برهمنان دیو صفت بر ملا می شود، و پادشاه و جامعه از خطری جدی می رهند. اما قضیه به اینجا ختم نمی شود بلکه بلار وزیر این بار کارآزموده تر از قبل پادشاه را از خطای دیگری که می خواست مرتکب شود باز می دارد، و ناجی همسر پادشاه یعنی ایران دخت می شود و او را که در قضیه پیشین نقش مؤثری داشت، و به نوعی از مشاورین و یاران خوب پادشاه بود از دام مرگ نجات می دهد. و با این کار خود پادشاه را نسبت به کارآمدی و زیرکی خود بیشتر به تعجب وا می دارد. پادشاه در پی خطایی که از ایران دخت سر می زند به بلار دستور می دهد که او را گردن بزند. اما بلار زیرک که می داند پادشاه این تصمیم را از روی خشم گرفته است در این کار تأخیر می کند و طی گفت و شنود مفصلی که بین او و پادشاه رد و بدل می شود او را هر چه بیشتر مشتاق دیدار ایران دخت می کند، و در پایان خبر سلامت او را به پادشاه می دهد. و با این عمل خود حلم و بردباری و زود تصمیم نگرفتن و تسلیم خشم نشدن را به پادشاه آموزش می دهد. و بار دیگر بر این قضیه تأکید می کند که پادشاه، برای حکومت کردن نیاز به یاران و مشاورین مصلح و ناصح و کارآمد دارد، و دوباره بیان می کند اگر پادشاه خدمتکاران و اطرافیان خود را درست انتخاب کند در مواقع سختی و جایی که ممکن است لغزش و خطایی از پادشاه سر زند و یا اینکه توطئه ای در کار باشد این مشاورین آزموده و هشیار هستند که با هم کاری یکدیگر می توانند به پادشاه کمک رسانند و مشکلات را از میان برمی دارند.
موضوع دیگر اصل مشورت کردن است. اینکه طرف مشورت باید انسانی اهل خرد و تجربت باشد تا بتواندکمک و مشاوره های لازم را انجام دهد. زیرا که: «هر پادشاه را که همه ی ادوات ملک مجتمع باشد، چنان که نه در هنگام عفو و حلم و متابعت هوا جایز شمرد و نه در وقت عقوبت و خشم مطاوعت شیطان روا بیند، و بنای اوامر و نواهی او بر بنلاد تامّل و مشاورت آرامیده باشد ملک او از استیلای دشمنان مصون ماند و از تسلّط خصم مسلّم». (همان، ۳۴۹) پس اگر باز هم بخواهیم شاخصه هایی از نقش وزیر در باب «پادشاه و برهمنان» بیابیم باید بگوییم این شاخصه ها عبارتند از: ۱- تأکید بر اصل مشورت کردن ۲- تأکید بر اینکه همیشه پادشاه باید از وزیران کاردان و ناصح بهره بگیرد. ۳- گاهی عاقبت بینی وزیر خیلی از مسائل را حل می کند. ۴- تأکید بر اینکه اگر پادشاه اطرافیان خود را درست برگزیند در مواقع سختی و خطا این مشاورین، کارآمد خواهند بود که به پادشاه یاری رسانند.
بررسی نقش وزیر در باب «زر گرو سیاح»
یکی از ابوابی که غیر مستقیم به مسأله وزیر اشاره دارد، باب «زرگر و سیاح» است نکته ایی که در این باب به آن اشاره شده است، این است که پادشاه در برگزیدن خدمتکاران خود باید به محاسن ذات آنها که همان عقل و کفایت آنها می باشد توجه کند. «التفات رای پادشاهان آن نیکوتر که به محاسن ذات چاکران افتد نه به تجمّل و استظهار و تموّل بسیار، چه تجمّل خدمتگار به نزدیک پادشاه عقل و کیاست است و استظهار علم و کفایت.» (منشی، همان: ۴۰۰)
نکته ی دیگری که به آن اشاره می کند این است پادشاه نباید خدمتکاران و اطرافیان خود را بر اساس سلف و گذشتگان آنان انتخاب کند بلکه بهترین خصلت برای برگزیدن یک وزیر کافی دانش او و پرهیز کاری و کوتاه دستیش می باشد. زیرا خدمتکار و مشاوری که دارای این خصایل باشد، می تواند برای پادشاه خدمات شایانی انجام دهد. مسأله ی دیگر که در این حکایت به آن اشاره می شود این است که پادشاه بعد از برگزیدن خدمتکاران باید به کفایت آنها اعتماد داشته باشد. تا هیبت این برگزیدگان در جان و دل های بدخواهان جا بگیرد و حاسدان مجال دسیسه و توطئه در باب او را از سر بیرون کنند. «و ملوک را نیز این همّت باشد که پروردگان خود را کار فرمایند و اعتماد برانبای دولت خویش مقصور دارند، و آن هم از فایده ای خالی نیست، که چون خدمتگار از حقارت ذات خویش باز اندیشه شکر ایثار و اختیار لازم تر شناسد.» ( منشی، همان: ۴۰۱)
خلاصه اینکه این باب بر این مسائل تاکید دارد که: ۱- پادشاه در استخدام اطرافیان باید دقت کافی داشته باشد. ۲- پادشاه در برگزیدن وزیر و مشاور باید اول آنها را بیازماید. ۳- مهم ترین ویژگی یک خدمتکار این است که نسبت به پادشاه راز دار و با اخلاص باشد. ۴- و همچنین مهم ترین نعمت برای هر فردی برگزیده شدن او توسط پادشاه است. «اما عاقلان دانند که خاندان مرد خرد و دانش است و شرف او کوتاه دستی و پرهیزکاری و شریف و گزیده آن کس تواند بود که پادشاه وقت و خسرو زمانه او را برگزیند و مشرف گرداند.» (منشی، همان: ۴۰۰)
ویژگی های وزیران کار آمد
دیدگاه کتاب «کلیله و دمنه» را در مورد وزیر می توان این طور بیان کرد، که در این کتاب بعد از نقش شاه در حکومت سمت وزارت مهم ترین و حساس ترین مرتبه است. اگر پادشاه تمام وظایف خود را به خوبی انجام دهد، و کار ملک و رعیت را مهمل نگذارد بعد از پادشاه نقش وزیر پر رنگ است و ایشان است که می تواند با رهنمود های خود در مواقعی که ممکن است پادشاه یا کل حکومت در معرض خطا یا حادثه ایی قرار گیرند مفید باشد و قضایا را به سر انجام رساند. زیرا همیشه وزیر در تصمیم گیری های مهم نزدیک ترین فرد به پادشاه است. پس از جمله مهم ترین ویژگی برای یک وزیر، زیرکی و دانایی اوست و این که از قوه ی تجزیه و تحلیل بالایی برخوردار باشد. پس بنابراین وجود وزیری زیرک و دانا برای اداره ی مملکت لازم و ضروری است و مشاوره طلبیدن از چنین اشخاصی اصل حلم و دانایی است.
- « اصل حلم مشاورت است با اهل خرد و حصافت و تجربه و ممارست، و مجالست حکیمی مخلص و عاقلی مشفق و تجنّب از خائن غافل و جاهل موذی؛ که هیچ چیز را آن اثر نیست در مردم که هم نشین را.» ( منشی، همان: ۳۴۸)
این مطلب در متن عربی ذکر نشده است. ( ابن مقفع، همان: ۲۰۷ )
در داستانهای بید پای آمده است: « … که مردم اگر چه مردانه بود، چون بردبار و خردمند نبود و مشاورت او با زیرکان و راهبان نبود، باشد که در کار حقیر چنان فرو ماند که چاره ی آن به هیچ حال به جای نتوان آوردن.» ( البخاری، همان: ۲۴۶-۲۴۵ )
در پنچا کیانه نیامده است
دیگر این که کارهای ملک بدون کمک گرفتن از خدمتکاران صادق مهمل می ماند
- « کفایت مهمات و تمشیت اشغال بی یار و خدمتگار سعی باطل و نهمتی متعذّر است. » ( منشی، همان ۳۶۱)
این مطلب در متن عربی نیامده است. ( ابن مقفع، همان: ۲۰۹)
در داستانهای بید پای هم ذکر نشده است. ( البخار، همان: ۲۴۹)
در متن پنچاکیانه نیز نیامده است.
- « و خدمتگار، باید که به زیور وقار و حزم متحلی باشد تا استخدام او متضمن فایده گردد.» ( منشی، همان: ۳۳۹)
در متن عربی ذکر نشده است. ( ابن مقفع، همان: ۲۱۸)
در داستانهای بید پای نیز نیامده است. ( البخاری، همان: ۲۷۰)
در کتاب پنچا کیانه نیز ذکر نشده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ب.ظ ]




درحدیث است :«ان الجنه قیعان ،وان غراسها سبحان الله ،والحمد لله ،ولا اله الاالله ،والله اکبر، و لاحول ولا قوش الابالله[۲۴۲]»(سیوطی،۱۴۰۴،۴: ۱۵۳).در حدیث دیگر آمده است که رسول اکرم(ص)فرمود:«هرکس که بگوید«سبحان الله»خدابرای اودرختی دربهشت می نشاندوهرکس بگوید «الحمدلله»خدای برای اودرختی دربهشت می- نشاند وهر کس بگوید« لااله الا الله» خدابرای او درختی در بهشت می نشاندوهر کس بگوید«الله اکبر» خدابرای اودرختی در بهشت می نشاند.مردی از قریش گفت: پس درختان مادر بهشت بسیار است.حضرت فرمودند: بلی،ولی مواظب باشیدکه آتشی نفرستید که آنهارابسوزاندواین بدلیل گفتارخدای عزوجل است که:« ای کسانی که ایمان آوردید،خداوفرستاده اورا فرمان برید و عملهای خویش راباطل نکنید»(حرعاملی .۱۴۰۹ق،۷: ۱۸۶).
پایان نامه - مقاله - پروژه
در حدیث دیگرفرمود:«إِنَّ الْحَسَدَ یَأْکُلُ الْإِیمَانَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ [۲۴۳]»(عاملی،۱۴۰۹،۱۵: ۳۶۵).معلوم می شودجهنم نیز،مانندبهشت صحرائی خالی است،آتش ها وعذابهاتجسم همان گناهانی است که به دست بشر فرستاده می شود،ماروکژدم وآب جوشان وخوراک زقوم دوزخ ،از ناپاکی ها وپلیدی ها خلق میشود،، همانطوری که حوروقصور و نعیم جاویدان بهشت از تقواو کارهای نیک آفریده می شود(مطهری ،۱۳۷۲: ۲۰۱).
۴-۲ -پاداش وکیفرهای اُخروی اعمال
آخرت برگ دیگری از حیات انسان است که توأم با بقا و جاودانگی است و سعادت و شقاوت آدمی درآخرت،درگرو عقایدورفتاراودردنیاست.حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام)می‌فرماید:« إِنَّ الْیَوْمَ عَـمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ إِنَّ غَـداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ و إن الیـوم عمل و لاحساب و غـداً حساب و لاعـمل[۲۴۴]» (کلینی ،۱۳۶۵، ۸: ۵۸).
مجازات های جهان دیگر،رابطه تکوینی قویتری با گناهان دارند رابطه عمل و جزا در آخرت نه مانند نوع اول ،قراردادی است و نه مانند نوع دوم از نوع رابطه علی و معلولی است بلکه از آن هم یک درجه بالاتر است یعنی آنچه که در آخرت به عنوان پاداش یا کیفر به نیکوکاران و بدکاران داده می‌شود تجسم خود اعمال آنهاست(مطهری ،۱۳۷۲: ۲۰۶) خداونددرقرآن کریم می‌فرماید: «وَ وجدوا ما عَمِلو حاضراً و لایَطلِمُ ربُّکَ احداً[۲۴۵] ».
بنابراین رابطه‌ی تنگاتنگی بین عمل وجزابرقرار است،تا حدّی که به عینیّت واتحاد می‌رسند؛ امّا ازآن جا که ماقادربه درک آخرت نیستیم، کیفیت اتحاد و عینیت بین عمل و جزا هم برای ما چندان روشن نیست.ولی عمل انسان در دنیا مرتبه ای از وجود است، پاداش آن عمل در آخرت هم مرتبه‌ی دیگری از وجود است که برای ما ناشناخته است و عینیتی هم که در این جا مطرح است، بدان معنا نیست که همان عملی که در دنیا انجام داده‌ایم، با تمام خصوصیات در آخرت ظاهر می‌شود؛ مثلا اگر انفاقی به فقیر در خلوت صورت گیرد عین همین به صورت جزا پیش روی آدمی ظاهر می‌شود، بلکه پاداش و جزایی به این بنده تعلق می‌گیرد که رابطه‌ی عینی با نفس عمل دارد و چیزی خارج از عمل نیست.
۴-۳ - پاداش وکیفرهاى اُخروى اعمال ازمنظر قرآن
درقرآن،دهها آیه پیرامون پاداش وکیفرهای اعمال نیک وبد انسان آمده که خداوند متعال دراین آیات عذاب دوزخ را به عنوان یکی از پیامدهای گناهان معرفی کرده است که در اینجا به ذکر
چند نمونه اکتفا می کنیم:
* «و مَن جاء بِالسَّیِّئهِ فَکبَّت وجوهُهم فی النّار هل تُجزَون إلا ما کنتم تعملون[۲۴۶]».
* «و من یعص الله ورَسوله فَإنَّ لَه نار جهنم خالِدین فیها أبداً [۲۴۷]».
* «وَأَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْر تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ به ما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ[۲۴۸] ».
* «إِنْ تُبْدُواما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللّهُ [۲۴۹]»؛یعنی ،تمام اسرار و پنهان کاری انسان در آخرت آشکار می‌شود.
* «یَـودُّ الُمجرم لو َفتَدى من عَذابِ یومئِـذ بِبَنیه وصاحِبَتـه واَخیه و فَصیلَتِه الَّتى تؤْویه و مَن فى الاَرضِ جَمیعاً ثُمّ یُنجیه آلاّ انّها لَظّى نَزّاعَه لِلشَّوى[۲۵۰]».
* «تلفَحُ وُجوهَهم النّارو هم فیها کالِحُون[۲۵۱]».
* «یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّه مِنْ خَرْدَل فَتَـکُنْ فِی صَخْرَه أَوْ فِـی السَّماواتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَااللّهُ إِنَّ اللّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ[۲۵۲]».
* «إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماًإِنَّمایَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراًوَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً[۲۵۳]».
۴-۴- پاداش وکیفرهاى اُخروى اعمال ازمنظر روایات
هر عمل نیک وخیرو هر کار بد وشری، پاداش وکیفر مشخص و معیّن دارد، که دهها احادیث وروایات پیرامون پاداش وکیفرهای اُخروی اعمال انسان واردشده که در اینجا به نمونه های ازپاداش وکیفر اعمال می پردازیم علاوه براصل عذاب اُخروی شخص گناهکاربه آثاروپیامدهای دیگرگناهان اشاره شده است که چندنمونه ازآنهارابیان می کنیم :
الف)پاداش اُخروی اعمال:
۱-مقام رضوان
مقام رضوان از عالی‏ترین درجات بهشت است. کسی که به این مقام نایل آید البته به بهشت محسوس دست می‏یابد. مقام رضوان ویژه کسانی است که در دنیا به مقام رضا رسیده‏اند.
پیامبر بزرگوار اسلام (ص) می فرماید: بهشت عدن، خانه خاصّ خداوند است، که هیچ چشمی ندیده و به هیچ قلبی خطور نکرده و در آن ساکن نمی‏شوند جز سه گروه: پیامبران، صدّیقان و شهیدان، خداوند می‏فرماید: خوشا به حال کسی که به تو داخل شود(نورالثقلین،۱۳۸۳ق، ۲: ۲۴۱).
امام سجاد (ع) می‏فرماید: وقتی اهل بهشت در آن، جا گرفتند و ولیّ خدا به بهشت‏ها و منازلش داخل شد و هر مؤمن بر تخت خودش تکیه کرد، و خدمت‏گزاران او را احاطه کنند و میوه‏ها در دسترس او قرار گیرد، چشمه‏ها و جویبارها اطراف او روان و فرش‏های زرابیّ و بالش‏های نمارق گسترده شود…پس مدّتی که خدا خواهد در آن‏جا بمانند، سپس، حق تعالی بر آنان اشراف می‏یابد و می‏فرماید: دوستان من و پیروان من و ساکنان بهشت من در جوار رحمت من، آیا به شما خبر ندهم از بهشتی که بهتر از این بهشت شماست؟ بهشتیان گویند: چه بهشت بهتر از این بهشت است، در حالی که ما هر نعمتی بخواهیم و از آن لذت ببریم در جوار پروردگار کریم از آن برخورداریم؟ سپس همین سخن بار دیگر از آنان پرسیده می‏شود. بهشتیان در پاسخ گویند: بلی پروردگارا خشنودی تو از ما و دوستی تو نسبت به ما برای ما بهتر و برای نفوس ما پاک‏تر است. سپس امام سجاد (علیه‏السلام) این آیه را تلاوت فرمود:«وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِ‌ی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ‌ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِ‌ضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَکْبَرُ‌ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ[۲۵۴]» (نورالثقلین،۱۳۸۳ق، ۲: ۲۴۱-۲۴۰).
۲ ـ شادابی و شادمانی
امام صادق (ع) به ابوبصیر فرمودند: شما در نزد اهل این عالَم (زمانه) بدترین مردم معرفی شده‏اید،در حالی که به خدا سوگند شمادر بهشتْ شادمان و گرامی هستید،ولی درآتش شمارا جستجو می‏کنند و سراغ شما را در میان طبقات جهنم می‏گیرند و نمی‏یابند(نورالثقلین،۱۳۸۳ق، ۴: ۶۱۳).
۳ ـ نعمت‏هایی فراتر از تصور
امام صادق (ع) می‏فرماید: کار نیکی وجود ندارد جز این‏که پاداش آن در قرآن معیّن شده است، جز نماز شب. حق‏تعالی ثوابی برای نماز شب معین نکرده است؛ زیرا قدر و منزلت آن بسیار زیاد است:« فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم[۲۵۵]»(نورالثقلین،۱۳۸۳ق، ۴: ۲۳۰)ونیز می‏فرماید: کسی که مؤمنی را سیر گرداند پاداش اُخروی آن را هیچ یک از آفریدگان نمی‏داند، نه فرشته مقرّب و نه پیامبر مرسل، مگر پروردگار جهانیان (نورالثقلین،۱۳۸۳ق، ۴: ۲۳۰).
عاصم بن حمید به امام صادق (ع) عرض می‏کند: «…قربانت گردم، از پرسیدن مسأله‏ای شرم می‏کنم. آیا در بهشت غنا و موسیقی هست؟ فرمود: در بهشت درختی است که به امر خدا باد به شاخه‏های آن می‏وزد و آوازی دارد که خلایق آوازی به زیبایی آن نشنیده‏اند. سپس فرمود: این پاداش کسانی است که از خوف خدا در دنیا شنیدن موسقی (غنا) را ترک گفته‏اند. گفتم: قربانت گردم زیادتر بفرما.فرمود: حق تعالی بهشتی را به دست قدرت خویش آفریده که هیچ چشمی ندیده و هیچ مخلوقی به آن سرنکشیده و هر بامداد خداوند آن را می‏گشاید و می‏فرماید بوی خوش و پاکی و پاکیزه‏ای را زیاد کن این است معنای:« فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم »(نورالثقلین،۱۳۸۳ق، ۴: ۲۲۷).
ب) کیفرهای اُخروی اعمال:
۱٫نابودی اعمال نیک
یکى ازپى آمدهاى گناه این است که موجب پوچى وبى خاصیت شدن کارهاى نیک مى شود ؛یعنى،گنهکاراگرکارخیرى انجام دهد،بى نتیجه وبى پاداش مى گردد.گناهان بزرگى همچون کفر،شرک، تکذیب آیات الهى و انکار معاد، ارتداد، مخالفت با پیامبران موجب حبط وبى اثر شدن اعمال نیک و پوچ شدن آنها مى شوند، چنانکه تکبر و سرکشى ابلیس از فرمان خدادرمورد سجده کردن آدم موجب پوچى شش هزار سال عبادت او گردید.روى این اساس بایدتوجه داشت که آدم گنهکارنمى تواند، به کارهاى نیکش دل ببندد،زیرا چه بسا گناهان او ثواب کارهاى نیک اوراازبین ببرند(قرائتی،۱۳۷۵: ۹۵).حضرت پیامبر(ص)می فرمایند:«جِدُّواوَاجْتَهِدُوا وَ إِنْ لَمْ تَعْمَلُوا فَلَا تَعْصُوا فَإِنَّ مَنْ یَبْنِی وَ لَا یَهْدِمُ یَرْتَفِعُ بِنَاؤُهُ وَ إِنْ کَانَ یَسِیراً وَ إِنَّ مَنْ یَبْنِی وَ یَهْدِمُ یُوشِکُ أَنْ لَا یَرْتَفِعَ بِنَاؤُهُ [۲۵۶]»(مجلسی، ۱۴۰۴، ۶۷ :۲۸۶).
رسول خدا(ص)می فرمـاید:«کسی که«سبحان الله» بگوید،خداونددربهشت درختی بـرای او می کارد.مردی برخاست و عرض کرد: پس ما درختان بسیاری دربهشت داریم.پیامبرفرمودند: آری! ولی مبادا که آتشی به سوی آنها روانه کنید و همه را بسوزانید(حر عاملی،۱۴۰۹ ،۷: ۱۸۶).

 

    1. پذیرفته نشدن اعمال نیک

 

پیامبرگرامی اسلام (ص) می فرماید:«لَوْ صَلَّیْتُمْ حَتَّى تَکُونُوا کَالْأَوْتَارِوَ صُمْتُمْ حَتَّى تَکُونُوا کَالْحَنَایَا لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْکُمْ إِلَّا بِوَرَع حاجزٍ[۲۵۷]»(ابن فهد حلی،۱۴۰۷ق: ۳۰۳).

 

    1. محرومیت از آمرزش

 

خداوند،بخشاینده گناهان است.بنده ای که پس ازگناهان استغفارکند،آمرزیده می شود.ولی اگربرگناه خوداصرارکند،ازآمرزش خدا محروم می شودازاین روست که امام صادق (ع) می فرماید : «من هَمَّ بسیئه فلا یعملها فإنه ربما عمل العبد السیئه فیراه الرب فیقول و عزتی و جلالی لاأغفر لک بعد ذلک ابداً [۲۵۸]»(کلینی، ۱۳۶۵ش،۲: ۲۷۲).
۴-۵-نظریه ی تجسم اعمال
تجسم اعمال، مسئله ای است که در هر یک از حوزه ­های کلام، فلسفه، اخلاق و عرفان به نوعی مطرح بوده است. بسیاری به اثبات آن پرداخته و سخت ازآن طرفداری کرده ­اند. برخی نیزآن رادور ازحکم عقل شمرده وبه انکار آن برخاسته­اند.هر چند خود عنوان تجسم اعمال درآیات و احادیث دیده نشده،ولی بی گمان خاستگاه آن،آیات کریمه قرآن واحادیث شریفه ی صادره ازاهل بیت عصمت علیهم السلام است.درقرآن وروایات در مورداعمال انسان،اعم ازاعمال ظاهری وباطنی،ونقش آن درجزای اخروی،مطالبی آمده که دانشمندان ازآن به تجسم اعمال(شیرازی، ۱۳۶۱b: 282)یا تجسّد اعمال نراقی،( ۱۳۸۸)،۱: ۴۵)و یا تمثل اعمال( امام خمینی،۱۳۷۳: ۴۳۹) و نظایر آن تعبیر کرده ­اند.
۴-۶-تعریف تجسم اعمال
تجسم اعمال به معنای به شکل، جسم و پیکر در آمدن موجودات غیر مادی مانند عقاید، اخلاق واوصاف،افعال وآثار انسان است( جوادی آملی،۱۳۸۷d،۵: ۴۷). به عبارت دیگرتجسم اعمال، متضمن این معناست که ثواب وعقاب اعمال خوب یابد انسانها چیزی جداازآن اعمال نیست وبه بیان دقیق‌تر،اعمال انسانهاوعواقب آن‌ها با یکدیگررابطه تکوینی دارندومعذِّب خارجی در کار نیست؛مثلاً ، اگردر برابر گناهی آتش دوزخ وعده داده شده،آن آتش چیزی جداازآن فعل گناه نیست، بلکه حقیقت آن است که تمثل پیدا کرده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ب.ظ ]