کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



نخستین کسی که این علم را به شکل دانش مدونی درآورده امیرالمومنین علی(ع) است که در ضمن نامه ای که به فرزندش امام حسن مجتبی، هنگام مراجعت از صفین مرقوم فرمودند، در آن، تمام ابواب این علم و طرق سلوک آن و همۀ عوامل سعادت و شقاوت ذکر شده است.. امام اهل سنت، ابواحمدحسن ابن عبدالله بن سعد عسکری، در کتابش، الزواجر و المواعظ، درباره آن چنین می گوید: « و اگر از حکمت چیزیشایستگی آن را داشته باشد که با طلا نوشته شود، همین نوشته امام است»[۹۲]
حسن بصری در قرن دوم، کتاب رعایه حقوق الله را نوشت. نیکسون اعتقاد دارد: اولین مسلمانی که روش حیات صوفیانه حقیقی را نوشت حسن بصری بوده است».[۹۳] از یگر عرفای این عصر رابعه ادویه است که از اعاجیب روزگارش به حساب می‌اید. از قرن سوم تا قرن هفتم شاهد عرفایی چون: بایزید بسطامی، بشر حافی، جنید بغدای( وی لباس پشینه را بر انداخت و گفت: لیس الاعتبار بالخرقه و اما االعتبار بالحرقه»[۹۴])، ابو سعید ابوالخیر، خواجه عبدالله انصاری، و غزالی و.. بود
در قرن هفتم شاهد عارف بزگی هستیم که به محی‌الدین عربی مهمتترین آن هاست وی در ۵۶۰- ۶۳۸ می زیست. شهودهای ناب ، مقامات ویژه عرفانی و توانایی اعجاب برانگیز وی برای تببین و تفسیر آن ها از وی شخصیتی ساخته که تا حالا هماوردی برایش دیده نشده است.. از وی فصوص الحکم و القتوحات مکیه به یادگار مانده است[۹۵]. صدرالدین قونوی( ۶۰۷- ۶۷۳ هجری) وی بزرگترین شارح افکار ابن عربی است. و کتابهایی چون، مفتاح الغیب و نصوص فکو دارد؛. ملاعبدالرزاق کاشانی(م. ۷۳۵) وداوود ابن محمود قیصری( م. ۷۵۱)، و سید حیدر آملی هم از مهمترین شخصیت ها در قرن ۸ بود…. ملا عبدالرحمن جامی( ۸۱۷- ۸۹۸ هجری) می زیست و عارف تاثیر گذار دیگر، شیخ شهاب الدین سهروردی زنجانی، است که کتاب عوارف المعارف وی بنام است.[۹۶]
پایان نامه - مقاله - پروژه

۶. کلام

ای علم ابتدا فقط در مورد بحث های اعتقادی مثل توحید می‌پرداخت ولی ارتباط با مکاتب فکری بیگانه باعث به وجود آمدن متکلمان بزرگ که باید روش های فکری نوین و عقلی را یاد داشته باشند؛ شد.
هشام بن حکم(۱۹۹ق) که از شاگردان امام صادق بود؛ در فن مناظره بسیار تبحر داشت. وی دارای کتب کلامی متعددی است، من جمله،التوحید، کتاب الجبر و القدر؛ و هشام‌بن سالم از شاگردان و اصحاب امام صادق و امام کاظم دارای کتابی بنه نام معراج، می باشد.؛ مومن الطاق کتابهایی دارد به نام المعرفه، کتاب الامامه، کتاب الرد علی المعتزله فی امامه الفضول دارند. و فضل ابین شاذان از شاگردان دیگر ائمه است گه در ۲۶۰ هجری، می زیسته است.[۹۷]
متکلمینی چون حسن بصری درسده سوم؛ متکلم معروف، شیخ مفید در سده چهارم را شاهدیم و بعد شخ طوسی که کتاب های مختلف در زمینه علم کلام خلق کردند. در سده پنجم، ابومحمد غزالی و در سده ششم مشهورترین متکلم، فخر رازی پدید آمد؛ و در سده ۷ ابن تیمیه بود و در میان تشیع علامه حلی چشم به جهان گشود[۹۸]

۲) علوم دیگر و دانشمندان مسلمان این عرصه

بی گمان عرصۀ علوم خاص اسلامی، تنها حوزه پیشرفت برای مسلمین نبود؛ و مسلمین در علومی که در غیر از حوزه دینشان بود به پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای دست یافتند و دانش خود را به دیگر نقاط نیز صادر کردند. به قول دکتر هونکه: «تمدن اسلامی کشف ها و اختراعهای پرانبهای بی شماری در همۀ بخشهای علم تجربی، که اکثر آن ها را بعدها نویسندگان اروپایی دزدانه به حساب خودشان گذاشته انذ به مغرب زمین هدیه کرده است.»[۹۹]

۱. شیمی

مقوله کیمیاگری برآیند علم و فن و جادو بود که تدریجا شکل اولیه شیمی را به خود گرفت. متون فراوانی وجود دارد که در دوازده سده گذشته نوشته شده ودر مورد این صنعت صحبت میکند مهمترین این آثار مربوط به جابر است که، با ظهور جابر کیمیا نزد مسلمین از صورت خرافی به صورت دانش تجربی و آزمایشگاهی درآمد.. تا آنجا جابر به پیش رفته که، به علت فراوانی تعداد آثاری که به نام جابر نوشته شده حتی برخی دانشمندان غربی صحت تعدادی از این آثار منصوب به وی را مورد تردید قرار داده اند.[۱۰۰]
پس از جابر، زکریای رازی بدن شک از مهمترین کیمیاگران بوده است. وی در کتاب سر‌الاسرار خود شرح بسیاری از آزمایشات را نوشته است. در سده ۴ هجری ابن سینا و فارابی، بعدها عبدالملک صالحی خوارزمی و…و آخرین فرد مطرح در زمینه شیمی عزالدین جلدکی است[۱۰۱]
به گوستاولوبون به نقش ابتکارى مسلمانان در علم شیمى اشاره کرده، مى نویسد: «…اگر لابراتوارهاى هزار سال پیش مسلمین و اکتشافات مهم آن ها در این علم نبود، هیچ وقت لاوازیه نمى توانست قدمى به جلو بگذارد.»[۱۰۲]

۲. مکانیک

دانش مکانیک، نزد مسلمانان علم‌الحیل خوانده می‌شد.علم حیل، دانش یا شناخت ابزارهای شگردساز در اصطلاح پیشینیان بود که بر اساس آن ، معرف آشنایی با انواع وسایلی بود که هر یک کاری انجام می‌دادند.[۱۰۳]
در علم فیزیک و مکانیک(علم الحیل) یعقوب بن اسحاق کندی، بنوموسی، ابن هیثم، عبدالرحمان خازنی و دیگران کارهایی انجام دادند که در دنیای آن روز سابقه نداشت. بنوموسی(احمد، حسن و محمد) کتاب الحیل که نخستین رساله درباره مکانیک است را نوشتند که در آن صد دستگاه شرح داده شده که بیشتر آنان به صورت خودکار و با بهره گرفتن از خواص مکانیکی سیالات کار می‌کنند. برادران بنوموسی پانصد سال قبل از اروپا برای اولین بار میل لنگ را در حوزه دانشهای فنی به کار بردند.[۱۰۴]
ابن هیثم که در اروپا به الهاذن مشهور بود با کتاب المناظر، شهرت جهانی یافت و در آن از مباحث نور و انعکاس آن سخن گفت. او اولین کسی است که پدیده «اتاق تاریک» را در خلال کسوف شرح داده و قرنها قبل از نیوتن به اصل «حداقل زمان » معتقد بود و درشت نمائی عدسی های مسطح محدب را اندازه گرفت.[۱۰۵]ویل دورانت نیز با تاکید بر اینکه ابن هیثم معروفترین دانشمند مسلمان است، شهرت کتاب المناظر ابن هیثم را یاد آور می شود و می گوید: چیزهایی را که ابن هیثم در آن زمان به آن ها رسیده بود ، بعد از ۳۰۰ سال از آن زمان راجر بیکن، ویتلو به آنها رسید و می آورد،: «اگر ابن هیثم نبود راجربیکن به وجود نمی آمد.»[۱۰۶]
مهمترین دست‌آوردهای مسلمانان در فیزیک و مکانیک در آشنا ساختن اروپا با باروت‌و سلاح های آتشین بسیار مؤثر بود پیشینه استفاده از باروت وسلاح‌های آتشین در جنگها و به ویژه هنگام هنگام محاصره شهرها به سده هشتم هجری می رسد. برخی از کاربرد سلاح‌‌های آتشین ابتدایی توسط سلاطین اسلامی آفریقا یاد کرده‌اند.[۱۰۷]

۳. ریاضیات

در جریان نهضت ترجمه، آثار بسیاری از ریاضیدانان یونانی به عربی برگردانده شد و به سرعت ریاضیدانان اسلامی از سطوح دانسته‌های ریاضیدانان یونانی گذشتند. می‌توان قرن‌های سوم و چهارم هجری را عصر زرین دانش ریاضی در بین مسلمین دانست، زیرا اندیشمندان مسلمان دراین رشته نتایج خوبی به دست آوردند.[۱۰۸]
نقش درهم آمیزندۀ ریاضیات اسلامی بین مکتب‌های ریاضی شرق و غرب، یعنی بین ریاضیات یونان و هند از ارزنده‌ترین دستاوردهای ریاضیات اسلامی برای نوع بشر به حساب می آمد . این نقش بسیار مهم ریاضیات اسلام بود که توانست دانسته‌های ریاضیات هندسی ، از همه مهمتر شیوه عدد نویسی دهدهی را را با دیگر مفاهیم طرح شدعه در یونان درهم آمیزد و از آن صورت واحدی درآورد و به غرب ارائه دهد.[۱۰۹]
ایجاد و توسعه شاخه‌های ریاضیات چون هندسه، مثلثات و جبر توسط خوارزمی،خواجه نصیرالدین طوسی، عمر خیام نیشابوری و ابوالوفای جوزجانی صورت گرفت که در سایر تمدن‌ها سابقه نداشت. علاوه برآن کشف ترتیب کسور اعشاری، وضع و کاربرد علامت صفر و تعمیم مفهوم اعداد، از ابداعات مسلمانان بود.[۱۱۰]

۴. طب

علم طب از نخستین دانش‌هایی است که در بین مسلمین رواج یافت. اهمیت این علم به حدی بود که علم ابدان در ردیف علم ادیان شمرده شد. نکته‌ای که به ویژه به عنوان مهمترین عامل در بررسی دانش پزشکی در حوزه تمدن اسلام باید بدان توجه شود، خاصیت بومی شدن زودهنگام پزشکی در اسلام است. گرچه خیلی از دانسته‌های مسلمین از راه ترجمه آثار یونانی به دست آمد؛ اما برخی بیماری‌ها به خاطر شرایط خاص سرزمینهای اسلامی به وجود آمده بود که در کتب یونانی به آن پرداخته نشده بود. کتاب‌هایی همچون قانون ابن سینا پدید آمد که در تمام دروران پزشکی غرب چنین کتاب جامعی پدید نیامده بود و به همین خاطر هم بعدها به عنوان کتاب درسی در غرب مورد توجه قرار گرفت.[۱۱۱] ابن سینا دو کتاب دارد؛ یکی شفا که دایره المعارفی در هجده مجلداست و دیگری قانون که بحث بسیار مفصلی درباره وظیفۀ اعضا، علم بهداشت، درمان و دارو شناسی است.[۱۱۲]
ابوالقاسم زهراوی اندلسی نیز نزد غربی‌ها، بزرگترین پزشک و جراح عصر خود بلکه مشهورترین جراح مسلمانان بود[۱۱۳] ولی باید اذعان کرد اروپا پس از گذشتن هفت سده از رواج چشم پزشکی در اسلام توانست از مجموعه دانسته‌های چشم پزشکان مسلمان گذر کند.[۱۱۴]
بیمارستان عضدی در بغداد که توسط عضدالدوله در سال ۳۷۱ ساخته شد از بزرگترین بیمارستان‌های اسلامی شمرده می‌شده است. در این بیمارستان عده‌ای پزشک و خزانه‌دار و دربان و پیشکار و ناظر حضور داشتند. عضدالدوله دستور داد تا آنچه از دارو و شربت و فرش و وسائل دیگر لازم بود، در آن فراهم سازند و بزرگترین پزشکان آن زمان را برای تصدی و اداره آن معین نمود.[۱۱۵]

۵. نجوم

مسلمانان به ویژه به دلایل دینى، به نجوم توجه خاصى کردند. تعیین سمت قبله و طلوع و غروب خورشید و اوقات نماز و وضعیت خسوف و کسوف و شناخت هلال ماه براى عباداتى همچون نماز و روزه و حج، آگاهى از نجوم را الزام مى‌کرد.. افزون بر این، یافتن راه‌ها در سفرهاى بیابانى و علاقه حکام به احکام نجوم نیز در رونق یافتن نجوم بى‌تأثیر نبود. در مجموع احساس نیاز مسلمانان به فنون نجومی باعث پیشرفت آنان در نجوم وعرضه نوآوریها در این عرصه گشت.
امروزه دیگر اثبات شده است، که کپلر و کوپرنیک پایه گذاران مهم ترین کشف نجومی عالم ، با عنوان مدل خورشید مرکزی منظومه شمسی در ارائه آرای خود تحت تاثیر دانشمندان اسلامی و از همه مهمتر خواجه نصیر بوده اند و خواجه نصیر بزرگترین شارح مجستی، ایرراد بزرگیبه نظریه زمنی مرکزی بطلمیوس وارد کرد. هم زمان با خواجه نصیرر بطروجی اشبلی، ستاره شناس مسلمان اندلسی در اسپانیا چهره شناخته شده بود[۱۱۶]
نجوم اسلامی دانشمندان بسییار دیگری را ر این عرصه به دنیا شناسانده من جمله: محمدبن موسی خوارزمی، صاحب کتاب زیج السند، « بنو صباح» سه برادرستاره شناس به نام های ابراهیم، محمد و حسن[۱۱۷]

۴- تأسیس مراکز علمی

با استقرار نظام نوبنیاد اسلامی و تکامل درونی این اجتماع، به تدریج نهادهای آموزشی به وجود آمد که نقش مهمی در پرورش و گسترش علوم و فنون داشت؛ از جمله:

۱) بیت الحکمه

نخستین مرکز مهم علمی که برای ترویج و پرورش علوم، در تمدن اسلامی به وجود آمد، بیت‌الحکمه بود، که در بغداد به تاسیس شد. این مرکز که با هزینه دولتی اداره می شد، محل اجتماع دانشمندان و پژوهشگران و به ویژه مترجمان شایسته‌ای بود که کتاب‌های علمی و فلسفی را به عربی ترجمه می کردند. اساس بیت‌الحکمه را هارون الرشید پایه‌ریزی کرده بود و پس از آن منصور عباسی، که در زمان وی کار ترجمه آغاز شده بود، دستور داد کتاب‌هایی از زبان‌های دیگر به عربی ترجمه شوند ودر زمان مأمون بیت الحکمه توسعه یافت[۱۱۸]
در واقع، «رونق‌ علمی‌ که‌ در قرن‌ اولیه‌ حکومت‌ عباسی‌ به‌ وجود آمد یک‌ جریان‌ طبیعی‌ و خود جوش‌ نبود، بلکه‌ پدیده‌ای‌ بود که‌ از بیرون‌ وارد مرکز امپراطوری‌ اسلام‌ در بغداد شده‌ بود. آنچه‌ که‌ بدنه‌ علوم‌ اسلامی‌ را تشکیل‌ می‌داد برگرفته‌ از تمدنهای‌ دیگر بود. نهضت‌ علمی‌ در زمان‌ مأمون‌ و دیگر خلفای‌ علم‌گرا در حقیقت‌ یک‌ نهضت‌ طبیعی‌ خود جوش‌ نبود بلکه‌ یک‌ نهضت‌ ترجمه‌ بود. دارالحکمه‌ نیز یک‌ دانشگاه‌ نبود بلکه‌ بیشتر یک‌ دارالترجمه‌ بزرگ‌ بود» [۱۱۹]
توجه به این مرکز چنان بود که، که با ظهور خلفای عباسی دروان کوتاهی فرارسید که تحت حکومت خلفایی مانند منصور، هارون الرشید، مامون و حتی در زمان متوکل، دانشمندان به چنان درجه ای مورد تشویق قرار گرفتند که از زمان تشکیل موزه اسکندر به بعد دیده نشده بود. و در واقع، حمایت مالی درباریان و تاجران ثروت‌مند باعث شد که پزشکان و اخترشناسان اسلامی ‌بتوانند با آسایش خیال، به تجارب علمی ‌و مشاهده‌گری بپردازند.[۱۲۰] در همین زمینۀ می‌نویسند: « مأمون آن‌قدر بخشش می‌کرد که نزدیک بود بیت‌الحکمه را ورشکست کند؛ زیرا به پاداش «حنین» معادل وزن کتاب‌هایی که ترجمه کرده بود، طلا می‌داد».[۱۲۱]

۲) نظامیه

نظامیه نیز یکی دیگر از مراکز مهم و مشهور دوره‌ۀ اسلامی بود؛ که در نیمه‌ی دوم سده‌ی پنجم هجری توسط خواجه نظام الملک به وجود آمده بود.، خواجه نظام الملک مدارسی را با نام نظامیه در بغداد و نیشابور و شهرهای دیگر ساخت.اولین نظامیه، نظامیه بغدا بود که در ۴۵۹ تاسیس شد[۱۲۲] در این نظامیه‌ها اساتید مجربی به تعلیمی شاگردان می‌پرداختند. نطامیه نیشابور به لحاظ اهمیت بعد از نظامیه بغداد قرار داشت و بعد از آن نظامیه بلخ قرار داشتنند.[۱۲۳]

۳) کتابخانه‌ها

از نشانه‌های بزرگ، برای اعتلای فرهنگی یک جامعه وجود مراکزی برای فراگیری علوم می باشد. بی شک یکی از مهمترین مراکزی که می‌تواند برای درک صحیح از اوضاع فرهنگی یک تمدن باشد وجود مکان هایی است که برای جمع آوری کتاب و مکانی برای جمع شدن اهلی دانش و تعلیم می باشد. و از این جهت تمدن بزرگی اسامی دوران بسیار درخشانی را پشت سر گذاشت.
در عظمت کتابخانه‌های مراکز اسلامی، زیگرید هونکه، در بخشب به نام عشق به کتاب، اشاره مى کند که عشق به کتاب ، همانند یک بیماری مسری در بین مسلمین رواج پیدا کرده بود و شیوع آن ر بین مسلمین به آن شدت و وسعت بود که که فقط این زمان جدید، یعنی ززمان ماست که که توانسته در این بباره بر آنان پیشی بگیرد. دکتر هونکه بیان می کند که در بغداددر ۸۹۱م، یکصد کتابخانه عمومی وجود دداشته و حتی شهر کوچک نجف در قرن ۱۰( م) دارای چهل هزار جلد کتاب بوده . کتابخانۀ خلیفه االعزیز در این میان همین فراوانی دارد[۱۲۴] در طول پنج قرن اولیۀ اسلامی در شهرهای گوناگون کتابخانه‌هایی ساخته شد؛ ولی در قرن چهارم، کتابخانه سازی- به عنوان یک گرایش مهم- نه تنها میان عالمان که به دست امیران و وزیران رواج یافت. امکانات گسترده‌ای که دراختیار وزیران فرهنگ دوست بود، آنان را در کنار جذب عالمان به دربار خود، به سمت گسترش کتابخانه کشاند.[۱۲۵]
مسلمین به قدری در جمع‌ آوری کتب همت داشتند که هارون الرشید، تحویل نوشته‌هاى یونان قدیم را شرط صلح با بیزانس اعلام کرد. «وى خواست تمام آثار فلاسفه که تا آن زمان به زبان عربى ترجمه نشده بود به عنوان خراج جنگى تحویل مسلمانان داده شود»[۱۲۶]
کتابخانه های بزرگی در بغداد، اندلس و مصر وجود داشت که شرح همه آنها در این نگرش نمی گنجد و باید به کتاب‌ها مراجعه شود. ولی در خصوص اهتمام به جمع آوری کتاب باید گفت؛ حتى مسلمانان براى جمع آورى آثار و کمک گرفتن از اندیشمندان دیگر کشورها فرستادگان مخصوصى با اختیارات وسیع و پول کافى از بغداد به بیزانس و هندوستان و دیگر جاها فرستادند. خلفا، وزرا و بزرگان اسلامى هرکدام کتابخانه‌هاى مخصوص داشتند و در قلمرو حکومت اسلامى کتابخانه‌هاى عمومى و خصوصى فراوانی وجود داشت و مساجد و بیمارستان ها نیز هرکدام داراى کتابخانه مخصوص به خود بودند[۱۲۷] به گونه ای در امر تهیه کتاب مسلمین به اوج رسیده بودند که به گفته ویل دورانت: « این سخن در اسپانیای اسلامی متداول بود که، اگر مر ثروتمندی ر اشبلیه بمیررد و بخواهند کتاب های او را بفروشند به قرطبه می فرستند»[۱۲۸]
باید متذکر شد که اثر جاودانۀ قرن چهارم هجری، الفهرست نگاشتۀ محمد ابن اسحاق، معروف به ابن ندیم که طرحی عظیم برای کتابشناسی دنیای اسلام به شمار می‌رود، شاهد گویایی بر جایگاه عظیم کتاب و کتابخانه در تمدن اسلامی است.[۱۲۹]

۴) حوزه های علمیه و دانشگاه‌ها

با گسترش اسلام، یکی از مراکزی علمی که به شدت بالندگی پیدا کرد، حوزه‌های دینی بود. یکی از بنام‌ترین مراکزی که سبقه تاریخی بسیاری دارد و عالمان فراوانی را در مکتب اساتید بزرگ؛ پرورش داده است؛ بی شک حوزه علمیه نجف است. جامعۀ علمی نجف را شیخ ابوجعفربن حسن الطوسی پس از فرار از بغداد و گریختن به نجف در سال۴۴۸ق تاسیس کرد؛ از این پس این شهر به صورت مرکز تدریس فقه جعفری و همه علوم دینی درآمد و آل بویه حقوق ماهیانه و هزینه کافی برای شیخ طوسی و شاگردانش مقرر کردند.. پس از مدت کوتاهی که مرکزیت تدریس از نجف به حله و از آنجا به کربلا رفت، دوباره به نجف برگشت و در این هنگام این مرکز علمی به اوج اعتلای خود رسید[۱۳۰] حوزه علمیه نجفمدت یک قن و نیم اخیر، مرکز مراجع تقلید شیعیانی بود که ر سرزمین های مختلف اسلامی به سر می بردند.
از دیگر مراکزی که به عنوان مرکز علمی_ فرهنگی در تمدن اسلامی درخشید جامع الازهرمصر است. بنای این جامع را سردار، جوهر کاتب سیسیلی، یکی از موالی المعز الفاطمی( ۳۴۱-۳۶۵ ق) همزمان با بنیاد شهر قاهره بنیان نهاد و در سال ۳۶۱ق به پایان رساند. با این که در این جامع تدریس انجام می‌گرفت اما این موسسه علمی تنها از سال ۳۷۸ق و در زمان خلیفه، فاطمی العزیز،( ۳۶۵-۳۸۶) به صورت یک دانشگاه واقعی درآمد.
فاطمیان خود را منسوب به حضرت فاطمه می دانستند ، دولت شیعه مذهب هفت امامی در مصر تشکیل داده و خود را جانشین اصلی اولاد علی میدانستند. آنان با تربیت داعیان و مبالغان اسماعیلی، قاهره را به پناهگاه مخالفان عباسی تبدیل کرده بودند و با ترویج فقه شیعی اسماعیلی، نحوه مبارزه با خلافت عباسی را محور سیاست خود قرار داده بودند.[۱۳۱] گرچه بعدها این موسسه از دست شیعیان خارج گشت ولی به قول بایارد داج: « این موسسه ده قرن محل نیایش و پناهگاه و مأمن ستمدیدگان ومرکز آموزش بوده استو هنگامی که بغداد در مشرق و قرطبه در مغرب از اهمیت افتادند، الازهر همچنان مشعل معرفت را فروزان نگاه داشت. در آن ایام که صلیبیون و مغولها اسلام را تهدید می کردند، الازهر قلب مسلمانان را از شهامت سرشار کرد»[۱۳۲]

ب- تربیتی- اخلاقی

جوامع اسلامی از نظر اخلاقی و فرهنگی در مرتبه بسیار بالاتری از سایر کشورها قرار دارند. و این اعترافی ست که خود اروپاییان کرده اند. لوبون، در نگارش خود م از قول مسیو بارتلمی سن هیلر می‌گوید:« از معاشرت با عرب و تقلید از مسلمین ، اخاق و عادات رذیله امرا و اشراف ما ر قرون وسطی اصلاح شد زیررا پیشینیان ما از آنان اخلاق ستوه و صفات حمیده که مخصوص ملل زنده جهان است آموختند، و آیا مدهب نصارا با آن که ازنظر تعلیمات اخلاقی دارای مقام ارجمندی است، می توانسته درگذشته، چنین روح اخلاقی ایجاد کند، هنوز محل تردید است»[۱۳۳] اقبال تاریخ نویسان غربی به اخلاق مسلمین نشان می دهد که مسلم چقدر رفتار اسلامی را در تمام اعمالشان مد نظر داشته اند. اگر چه اخلاق مسلمین را نمیتوان از بین کتاب ها کشف درستی کرد، پرا که به قول پوستاو لوبون: «برای کشف روح اخلاقی یک قوم باید دید که افراد آن قو چه خصایل و صفاتی را دارا هستند نه این که در کتاب مذهبی چه اخلاقی به آن ها تعلیم داده شده است.»[۱۳۴]

۱- تشکیل پایه‌های خانواده

کانون خانواده، در بین مسلمین به عنوان اصلی‌ترین رکن اخلاق و تربیت اجتماعی به شمار می‌رود؛ لذا مسلمین در تشکیل و صیانت از خانواده، برای رفع نگرانی‌های اخلاقی و به وجود آوردن فضای امن تربیتی در اجتماع به این مقوله اهتمام ویژه‌ای داشته و دارند. از همان صدر اسلام به این کانون مهر و عطوفت و تربیت توجه بسییاری شد و برای تشکیل آن بسیار اهتمام گردید( در فصل ۴ به این مقوله بیشتر پرداخته خواهد شد)
در کشورهای اسلامی شبکه خانوادگی پیوسته، هنوز کاملا فعال و موثر است. خانواده نقش تعیین کننده‌ای در فرایند جامعه پذیری اعضا ایفا کردهو با حمایت از افراد خود امنیت روانی و اجتماعی آنها را تا حد زیادی تامین می‌کند. بنابراین حتی بیشتر کسانی نیز که در شهرهای بزرگ زندگی می‌کنند خود را در میان انبوهی از جمعیت تنها و رها احساس نمی‌کنند زیرا رواابط خانوادگی و اجتماعی قوی و فعال هستند. و بر اساس جهان بینی دینی- سنتی که در کشورهای اسلامی در بین مردم عمومیت دارد، بر وظایف افراد بیش از حقوقشان تاکید می شود. علایق ومنافع فردی تابع علایق و منافع جمعی شناخته می‌شوند؛ در نتیجه اکثر مردم نسبت به دخالت های خانواده، اجتماع و حتی دولت در برخی امور خصوصی افراد به دیده اغماض نگریسته، آن را تحمل می‌کنند؛ زیرا آن را برای منافع اجتماعی لازم می دانند[۱۳۵].
لذا مسلمین در تدوین قانون‌هایشان بر این امر بسیار توجه دارند؛ بر همین اساس در اصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آورده شده: از آنجا که خانواده واحد بنیادین جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامه ریزیهای مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانواادگی، بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 12:05:00 ق.ظ ]




 

گردشگران خارجی: براساس جدول بالا میزان فراوانی گردشگران خارجی ۴۲ نفر و میانگین ۳ می باشد ومساوی با میزان فرضی ۳ است، میزان تی T= 0.00 می باشد، مقدار سطح معنی داری Sig=0.1 شده  است. بنابراین بخاطر این که مقدار میانگین مساوی با میزان ۳ شده نشانگر این است بین میانگین مشاهده شده و میانگین فرضی تفاوت معنی داری وجود ندارد و انتظار می رود که در جامعه هم این  عدم معنی داری مشاهده شود.
پایان نامه
گردشگران داخلی: براساس جدول بالا میزان فراوانی گردشگران داخلی ۱۷۶ نفر و میانگین ۳٫۰۱ می باشد و از میزان فرضی ۳ بیشتر است، میزان تی۵٫۱۱ T =می باشد، مقدار مثبت T نشان دهنده ی این است که ترجیح روش های سنتی برای ذخیره اتاق از نظر گردشگران داخلی بیشتر از میزان فرضی ۳ می باشد. مقدار سطح معنی داری Sig=0.000 شده است. بنابراین بخاطر این که مقدار میانگین بیشتر از میزان ۳ شده نشانگر این است بین میانگین مشاهده شده و میانگین فرضی تفاوت معنی داری وجود دارد و انتظار می رود که در جامعه هم این معنی داری مشاهده شود.
فرضیه چهارم: به نظر می رسد گردشگران ترجیح می دهند برای ذخیره اتاق از روش های نوین استفاده کنند.
برای این فرضیه از تکنیک آماری آزمون تی(one sample T test) با میانگین فرضی ۳ ، استفاده شده است. فرضیه های آماری به ترتیب زیر نوشته می شود:
فرضیه صفرH: P = 3
فرضیه یکH: P > 3
جدول شماره۴- ۱۷ :آزمون فرضیه چهارم

 

Sig
Df
T
میانگین
فراوانی
متغیر

 

۰٫۰۰۰
۴۱
۹٫۰۳
۳٫۹
۴۲
گردشگران خارجی

 

۰٫۰۰۰
۱۷۵
۳۴٫۲۴
۴٫۰۱
۱۷۶
گردشگران داخلی

 

 

گردشگران خارجی: براساس جدول بالا میزان فراوانی گردشگران خارجی ۴۲ نفر و میانگین ۳٫۹می باشد و از میزان فرضی ۳ بیشتر است،میزان تیT =9.03می باشد، مقدار مثبت T نشان دهنده ی این است که ترجیح روش های نوین برای ذخیره اتاق از نظر گردشگران خارجی بیشتر از میزان فرضی ۳ می باشد. مقدار سطح معنی داری Sig=0.000 شده است. بنابراین بخاطر این که مقدار میانگین بیشتر از میزان ۳ شده نشانگر این است بین میانگین مشاهده شده و میانگین فرضی تفاوت معنی داری وجود دارد و انتظار می رود که در جامعه هم این معنی داری مشاهده شود.
گردشگران داخلی: براساس جدول بالا میزان فراوانی گردشگران داخلی ۱۷۶ نفر و میانگین ۴٫۰۱ می باشد و از میزان فرضی ۳ بیشتر است،میزان تی۳۴٫۲۴ T =می باشد، مقدار مثبت T نشان دهنده ی این است که ترجیح روش های نوین برای ذخیره اتاق از نظر گردشگران داخلی بیشتر از میزان فرضی ۳ می باشد. مقدار سطح معنی داری Sig=0.000 شده است. بنابراین بخاطر این که مقدار میانگین بیشتر از میزان ۳ شده نشانگر این است بین میانگین مشاهده شده و میانگین فرضی تفاوت معنی داری وجود دارد و انتظار می رود که در جامعه هم این معنی داری مشاهده شود.
فرضیه پنجم: به نظر می رسد گردشگران ترجیح می دهند ذخیره آنلاین حتما از طریق پایگاه الکترونیکی هتل صورت گیرد
برای این فرضیه از تکنیک آماری آزمون تی(one sample T test) با میانگین فرضی ۳، استفاده شده است. فرضیه های آماری به ترتیب زیر نوشته می شود:
فرضیه صفرH: P = 3
فرضیه یکH: P > 3
جدول شماره۴- ۱۸ :آزمون فرضیه پنجم

 

Sig
Df
T
میانگین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:05:00 ق.ظ ]




۲۲۹

 

 

 

۱۱

 

دبیرستان

 

میاندوآب

 

پسرانه

 

۴

 

۱۰۶

 

 

 

۱۲

 

دبیرستان

 

میاندوآب

 

دخترانه

 

۴

 

۹۴

 

 

 

جمع

 

__________

 

_______

 

_____________

 

۸۹

 

۲۰۹۴

 

 

 

برآورد حجم نمونه[۲۶۰] تحقیق
بنا به محدود بودن جامعه ، و براساس مشورت با استاد راهنما ، حجم نمونه انتخاب شده کل آن را (دانش آموزان مدارس راهنمائی پسرانه و دخترانه مراکز سمپاد ارومیه) شامل و در این کار از روش سرشماری استفاده گردید. یعنی در واقع کل جامعه آماری ، حجم نمونه آماری را تشکیل داده است. در نتیجه ۴۲۷ عدد پرسشنامه تهیه شد و در عمل تعداد ۴۱۸ پرسشنامه توزیع شد که شامل ۲۰۹ نفردانش آموز پسر و ۲۱۸ نفر دانش آموز دختر بود (۶ نفر از دانش آموزان مدرسه پسرانه و ۳ نفر از دانش آموزان مدرسه دخترانه غیبت داشته و یا از مدرسه انتقال یافته بودند ) و نهایتا نیز تعداد ۳۶۳ عدد تکمیل شده بدون اشکال مورد استناد و تجزیه وتحلیل قرار گرفت . دو زیر مجموعه حجم نمونه ما از نظر ویژگی تعداد ، جنسیت ، شرائط گزینش ، پیشرفت تحصیلی و… مشابه بودند.
روش نمونه گیری[۲۶۱] تحقیق
می توان یک جمعیت کوچک را با هزینه ای یکسان بسیار دقیق تر از یک جامعه بزرگ مورد مطالعه قرارداد… نکته مهم دیگری که در تعمیم نتایج نمونه به جمعیت وجود دارد ، این است که محقق باید اطمینان یابد که گروهی که نمونه گیری شده همان گروهی است که نتایج را باید به آنها تعمیم دهد(وایزبرگ ، ۱۹۷۶،ص۳۸و۱۵).محدود بودن حجم جامعه آماری موجب شد تا بنا به تامین اعتبار پژوهش و مطابق مشورت استاد راهنما ، کل جامعه دانش آموزان شاغل و والدین آنها مدنظر قرار گرفته و عمل نمونه گیری را در مورد دانش آموزان و والدین آنها منتفی نموده و ۱۰۰ در صد آنها را انتخاب نمائیم .
متغییرهای تحقیق[۲۶۲]
متغییرعبارت است از خصوصیت یا کیفیتی مثل هوش ، رغبت و استعداد که از مورد به مورد دیگر فرق می کند و مقدار عددی متفاوتی دارد (سیدعباس زاده ، ۱۳۸۳، ص ۱۸۰). متغییرهای زیر در این تحقیق مورد ارزیابی قرار گرفته است :

 

 

  • عقاید ، نگرشهای ذهنی و روش های فرزند پروری و تربیتی والدین بعنوان” متغییر مستقل[۲۶۳] ” “درونداد[۲۶۴] ” و یا ” محرک[۲۶۵] ” در نظر گرفته شده است .

 

 

 

  • میزان عملکرد ، پاسخ ، تفکر و احساسات ، تخیلات و ایده های خلاقانه دانش آموزان بعنوان “متغییروابسته [۲۶۶] ” “برونداد[۲۶۷] ” و یا ” پاسخ[۲۶۸] ” در نظر گرفته شده است .

 

 

 

  • اطلاعات دموگرافیک ( شامل طبقه اقتصادی – اجتماعی خانواده ها ، تحصیلات و شغل والدین ، جنسیت و… ) بعنوان ” عوامل کنترل و متغییرهای تعدیل کننده در نظر گرفته شده است .

 

 

 

  • عامل تعصبات گزینش ، عامل آزمون و… از جمله متغییرهای ناخواسته در نظر گرفته شده است .

 

 

ابزارهای اندازه گیری[۲۶۹] تحقیق ( مشخصات پرسشنامه ها )
معمولترین و متداولترین وسیله جمع آوری اطلاعات در حیطه علوم انسانی ، همانا پرسشنامه می باشد.از این رو پرسشنامه در پژوهشهای علوم انسانی حائز اهمیت زیادی است … از جمله موارد استفاده پرسشنامه ، سنجش نگرشها ، طرز تلقی ها ، عقاید و علائق افراد با بهره گرفتن از روشها و رویدادهای معین که به عنوان ” نگرش سنجی[۲۷۰] ” نیز شناخته می شود است . در این حالت پرسشنامه ، به عنوان ” وسیله اندازه گیری ” عمل کرده ، کیفیت و خصوصیات کیفی را به صورت کمیت و مقادیر کمی درمی آورد… علمی ترین و بهترین استفاده از آن به عنوان وسیله اندازه گیری همین مورد است ( سیدعباس زاده، ۱۳۸۰ ، ص ۲۶۷و۲۶۶). انجام تحقیق علمی علاوه بر جمع آوری مبانی نظری موضوع ، مستلزم داشتن اطلاعات دقیق تر که از اصولا از طریق اجرای آزمونهای معتبر مانند پرسشنامه و…بدست آمده و فرضیات پژوهشی را مورد آزمایش قرار می دهد می باشد. در تحقیق حاضر سه آزمون مداد کاغذی شامل آزمون تفکر خلاقیت تورنس ، آزمون سنجش نگرشهای فرزند پروری والدین ، آزمون ارزیابی خلاقیت دانش آموزان توسط معلمان که ذیلا شرح داده می شود مورد استفاده قرار گرفته است .
الف : آزمون زمینه یابی مداد کاغذی چند جوابی سنجش خلاقیت[۲۷۱] (MPPT) تورنس
این پرسشنامه ( ضمیمه شماره ۱) در ادبیات روانشناسی به آزمون خلاقیت تورنس مشهور و بر پایه تعریف وی از خلاقیت ساخته شده است . اصل آزمون سنجش خلاقیت تورنس ، بسیار مفصل و طولانی می باشد . که اجرای آن نیازمند صرف ساعتها وقت است . آزمونی که تحت عنوان سنجش خلاقیت تورنس در ایران شناخته می شود در واقع شکل کوتاه شده و استاندارد شده آن می باشد که توسط دکتر عابدی استاد دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۲ ساخته و معرفی گردیده و در ادبیات روانشناسی کشورمان با علامت اختصاری CT شناخته می شود . دکتر عابدی از جمله پژوهشگران سابقه دار وعلاقمند حوزه خلاقیت و نوآوری در کشورمان شناخته می شود . ایشان ابتدا درسالهای ۶۳-۱۳۶۲ و با تشویق و کمک دانشجویان رشته های روانشناسی دانشگاههای تهران، نسبت به ساخت یک آزمون چند جوابی۷۵ سوالی براساس تئوری و تعریف تورنس جهت سنجش خلاقیت نموده و ابتدا روی ۶۵۰ نفر دانش آموز پایه سوم راهنمائی تهران اجرا گردید . بعدا طی فعالیتهای علمی در دانشگاه کالیفرنیا و با کمک دانشجویان ، نسبت به تجدیدنظر و بازسازی آن اقدام و نهایتا در سال ۱۹۹۴ با همکاری گروهی از اساتید دانشگاه مذکور( اونیل ، عابدی و اسپیل برگر) فرم ۶۰ سوالی تهیه ، هنجاریابی ( بر روی ۱۶۲۵۰نفر دانش آموز )، استاندارد و ارائه کرد . فرم کنونی آزمون توسط اساتید دانشگاه دوستو اسپانیا[۲۷۲] ( ۱۹۹۲) مورد استفاده قرار گرفته است ( کفایت ، ۱۳۷۳، ص ۱۱۴). تاکنون بیش از ۲۰۰۰ مقاله علمی که در آنها آزمون تورنس به عنوان ملاک سنجش خلاقیت استفاده شده ، چاپ گردیده است ( دائمی ومقیمی ، ۱۳۸۳، ص ۲). در بین ابزارهای سنجش خلاقیت ، آزمون تفکر خلاق تورنس در پژوهشها و اندازه گیریهای تربیتی این آزمون در واقع چهار عامل تشکیل دهنده خلاقیت یعنی سیالی ، ابتکار، انعطاف و بسط را مورد سنجش قرار می دهد که به ترتیب شامل ۱۶ ، ۲۲، ۱۱ و ۱۱ گزینه است . یعنی سوالهای ۱تا ۲۲ عامل سیالی ، ۲۳ تا ۳۳ عامل بسط ، ۳۴ تا ۴۹ عامل ابتکار و ۵۰ تا ۶۰ عامل انعطاف پذیری را می سنجند. البته هریک از این دسته سوالات در واقع یک خرده آزمون را تشکیل می دهند . هرگزینه سه پاسخ متفاوت الف ، ب و ج (کیفی) با ارزش تبدیل به کمیت عددی ۰ ، ۱ و ۲ را دارند . فرض است در هرمورد سوال انتخاب کننده گزینه الف کمترین و انتخاب کننده ج بیشترین میزان خلاقیت را دارد . مجموع نمرات کسب شده در هر خرده آزمون ، نمایانگر نمره آزمودنی در آن بخش است و مجموع نمرات آزمودنی در چهار خرده آزمون ، نمره کلی خلاقیت فرد را نشان می دهد. نمرات حاصل از سنجش هرچهار عامل به تنهائی و مجموع نمرات در کل ، قابل تحلیل و تفسیر هستند دامنه نمره کل خلاقیت هر آزمودنی بین ۰ تا ۱۲۰ خواهد بود . بنابراین براساس نرم آزمون تورنس ، امتیازبندی میزان خلاقیت به شرح ذیل خواهد بود :
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

 

  • خلاقیت بسیار زیاد : امتیاز ۱۲۰ الی ۱۰۰

 

 

 

  • خلاقیت زیاد : امتیاز۱۰۰ الی ۸۵

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:04:00 ق.ظ ]




فصل پنجم:
نتیجه‌گیری و بحث
۵-۱- مقدمه
در این فصل به بحث و نتیجه‌گیری درباره نتایج به دست آمده خواهیم پرداخت. به این منظور ابتدا هر یک از فرضیه‌های پژوهش مطرح می‌شود. سپس نتایج بدست آمده در مورد آنها ارائه می‌شود. همچنین با ارائه شواهد پژوهشی مربوط به هر فرضیه دلایل احتمالی تائید یا رد هر فرضیه مورد بررسی قرار میگیرد. در ادامه این فصل به محدودیت‌های پژوهش اشاره میشود و در پایان توصیه‌های و پیشنهادهای پژوهشی ارائه می‌شود.
۲-۵- بحث و نتیجهگیری
هدف پژوهش حاضر مقایسه سبکهای یادگیری و تسلط ربعهای مغزی دانشآموزان دارای اختلال یادگیری و دانشآموزان عادی بود. از آنجایی پاسخ سؤال اصلی پژوهش مثبت بوده و میان سبکهای یادگیری و تسلط ربعهای مغزی دانشآموزان دارای اختلال یادگیری و دانشآموزان عادی تفاوت معنیداری یافت شده است به بررسی و تبیین نتایج بدست آمده از پژوهش برای هر یک از سؤالات فرعی میپردازیم.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
بر اساس اولین یافته این پژوهش بین سبکهای یادگیری در بین این دو گروه دانشآموزان تفاوت معناداری وجود داشت. متأسفانه با توجه به جستجوهای انجام شده هیچ تحقیقی در داخل یا خارج که به طور مستقیم به مقایسه سبکهای یادگیری دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری بپردازد،بدست نیامد. اما به طور غیرمستقیم یافته های این پژوهش با یافته های مک نامارا و وانگ[۱۱۷] (۲۰۰۳)، سوانسون و ژرمن[۱۱۸] (۲۰۰۶)، مبوت و بایسانز[۱۱۹] (۲۰۰۸) و مطالعات داخلی از جمله رمضانی و فرضی گلفرانی (۱۳۸۱)، احدی و کاکاوند (۱۳۸۳)، عابدی و همکاران (۱۳۸۷) و کجباف و همکاران (۱۳۸۹) هماهنگ است، آنها در تحقیقات خود دریافتند که دانشآموزان ناتوانی یادگیری از راهبردهای حافظه و یادگیری ناقصتری نسبت به دانشآموزان عادی برخوردارند. همچنین با نتایج احدی و دیگران (۱۳۸۸)، کوان و یونیان (۲۰۰۵) نیز هماهنگ است. در تبیین این یافتهها میتوان گفت سبک یادگیری از دیدگاه کلب، ترکیبی از خصوصیات شناختی، عاطفی و عوامل روانی است. به اعتقاد متخصصان سبک یادگیری یا شناختی رجحان افراد را برای به دست آوردن، حفظ و اصلاح اطلاعات مشخص میسازد که با بکارگیری و بر حسب بهره هوشی آنها صورت میگیرد (تنویر، ادیتیا و بانشی[۱۲۰]، ۲۰۱۰) . بررسیها نشان دادهاند بازده یادگیری فراگیران به واسطه روش های آموزشی، سبک های یادگیری یا ترکیبی از این دو عامل شکل میگیرد. افراد بر حسب سبک یادگیری خود بهتر در تعامل با یادگیری قرار میگیرند و در جهت یادگیری گام بر میدارند که در پیشرفت تحصیلی آنان نقش بسزایی دارد. پژوهشها نشان دادهاند که توانایی های تحصیلی و آزمونهای پیشرفت سنتی فقط مقدار کمی از تغییرپذیری تفاوتهای فردی را در پیشرفت تحصیلی توجیه میکنند (استنبرگ و ویلیامز[۱۲۱]، ۱۹۹۷). لذا مطالعات زیادی در مورد نقش مقیاسهای نامربوط با توانایی یا عوامل غیرتحصیلی بر پیشرفت تحصیلی انجام گرفته است. در واقع افراد سبک خاص خود را دارند؛ بنابراین اگر یادگیری فرد با سبک یادگیری وی مطابقت داشته باشد عملکرد وی بهتر خواهد شد (اسمیت[۱۲۲]، ۲۰۰۵؛ سیف، ۱۳۸۴). ون واینن[۱۲۳] معتقد است که اگر معلمین روش پردازش اطلاعات فراگیران را بدانند و روش‌های آموزش خود را متناسب با آن تغییر دهند، یادگیری فراگیران افزایش مییابد (ون واینن، ۱۹۹۷). بسیاری از نظریه‌پردازان یادگیری معتقدند، سبک یادگیری باید با سبک آموزش منطبق باشد تا حداکثر موفقیت در یادگیرندگان بدست آید (باستابل[۱۲۴]، ۲۰۰۶). چرا که تناسب تدریس معلمان با سبک یادگیری دانشآموزان باعث تقویت انگیزه یادگیری و نیز پیشرفت تحصیلی می‌گردد (رسولی نژاد، ۱۳۸۵).
در متغیر دیگر این پژوهش یعنی ربعهای مغزی بین دو گروه از دانشآموزان تفاوت معنی داری وجود دارد. توضیح اینکه بر اساس یافته دیگر این پژوهش بین دانشآموزان با و بدون ناتوانی یادگیری از لحاظ تسلط ربع مغزیA تفاوت معنیداری وجود دارد. بدین معنی که دانشآموزان ناتوان یادگیری در این عامل نمره کمتری نسبت به دانشآموزان عادی بدست آورند. این یافته با نتایج، کورک من و پسونن، (۱۹۹۴) و محمدیان (۱۳۸۸) همسو میباشد. آنها در پژوهششان به این نتیجه دست یافتند که کودکان دارای اختلالهای یادگیری، در دروسی که نیاز به تمرکز و توجه دارند، تمرکز کافی ندارند، به خصوص در فعالیتهایی مانند محاسبه و ترتیب اعداد، همچنین در درک خواندن و بیان نوشتاری نیز مشکل دارند. آنچنان که در مدل هرمن نشان داده شده است سبک تفکر ربع چپ سربرال (A) اصولا تحلیلی، ریاضی، تکنیکی و حل مسئله است (هرمن، ۱۹۸۹؛ وسلی، ۱۹۹۴). ترجیح ربع A به این معنی است که شخص، به فعالیت‌هایی علاقه دارد که شامل تحلیل کردن، تشریح کردن، سنجیدن، حل مساله به صورت منطقی و دریافت حقایق می باشد. در تصمیم گیریها، شخص بر منطقی که بر اساس فرض‌های خاص است تکیه می‌کند و این فرض‌ها با یک توانایی برای دریافت کردن، به فعل در آوردن ، و بیان کردن چیزها به طور صحیح ترکیب می‌شوند (هرمن، ۱۹۹۲).
در تبیین این مسئله میتوان گفت با توجه به این که کودکان ناتوان یادگیری در دروسی که نیازمند تحلیل و درک منطقی میباشد نسب به کودکان عادی ضعیفتر عمل میکنند. علیزاده و سلطانی (۱۳۹۲) دریافتند که دانشآموزان ناتوان یادگیری در بازداری تصمیمگیری، برنامه ریزی و سازماندهی ضعیفتر از دانشآموزان عادی هستند. هووس، بیگلر، برانگیم و لاسن (۲۰۰۳) در یک تحلیل مقایسهای، پس از بررسی عملکرد حافظه کودکان نارساخوان دریافتند که این کودکان در همه اعمال حافظه، ضعیفتر از سن واقعی شناسنامهای خود عمل میکنند. در پژوهشی هینچی و همکاران (۲۰۰۳) دریافتند که کودکان با نارسائی ویژه یادگیری ریاضیات از نظر مهارتهای برآورد کردن و توانایی حل مسائل پیچیدهی کلامی نسبت به همسالانشان ضعیفتر هستند.
بر اساس یافته دیگر این پژوهش دانشآموزان ناتوان یادگیری نسبت به دانشآموزان عادی از لحاظ تسلط ربع مغزی B نمره پایینتری بدست آوردند. این یافته به طور غیر مستقیم با نتایج علیزاده و سلطانی (۱۳۸۰)، گری (۲۰۰۴)؛ بانچ، هنریکس، سرلین (۲۰۰۱) همسو میباشد. سبک تفکر ربع B کنترل کننده، محافظه کار، برنامه ریزی، سازمان دهنده و طبیعتا اجرایی است (هرمن، ۱۹۸۹؛ وسلی، ۱۹۹۴). متفکران ربع B سازمان یافته و به تفصیل هستند.آنها تمایل دارند تا روش محور، دیرپا و نظام یافته باشند (هریس، سادوسکی، رؤسا و برکمن، ۲۰۰۶؛ لامزدین، ۱۹۹۹). افراد دارای اشرافیت در ربع B جزءگرا هستند. به عبارت دیگر در حالیکه آنها درختان را میبینند از دیدن جنگل عاجزند (کی ویسوکی، ۱۳۸۶).
در مطالعه، کیبی، مارکس، مورگان و لانگ[۱۲۵] (۲۰۰۴) از بررسی ارتباط ناتوانیهای تحولی خواندن و حافظه کاری دریافتند که کودکان دچار ناتوانیهای تحولی خواندن، اختلال آشکاری در حافظه کاری دارند. ماسورا[۱۲۶] (۲۰۰۶) در پژوهشی با بررسی رابطه بین عملکرد حافظه کاری و ناتوانیهای یادگیری در کودکان نشان داد که بین عملکرد حافظه کاری و عملکرد تکالیف تحصیلی رابطه بسیار نزدیکی وجود دارد. در ادامه، او بیان میکند که توانایی کودکان برای یادگیری زبان میتواند تحت تأثیر شکست حافظه کاری قرار بگیرد.
بر اساس یافته دیگر پژوهش حاضر دانشآموزان ناتوان یادگیری نسبت به دانشآموزان عادی از لحاظ تسلط ربع مغزی C نمره پایینتری بدست آوردند. این یافته به طور غیر مستقیم با یافته های سیدریدیس (۲۰۰۷)، لاسن و لینچ[۱۲۷]، (۲۰۰۷)، آوربچ، گراس- تسیر، مانور و شالوو، (۲۰۰۸) همسو میباشد. سبک تفکر ربع راست لیمبیک © اساساً بین فردی، هیجانی، موسیقیایی و معنوی است (هرمن، ۱۹۸۹. وسلی، ۱۹۹۴). متفکران ربع C اغلب مهارتهای ارتباطی خوبی دارند و تفکرشان به مردم مدار بودن، حسی بودن، آگاه بودن از احساسات، ارزش ها و روابط شخصی تمایل دارد. این متفکران شنوندگان خوبی هستند و به حقوق و نظرات دیگران احترام میگذارند (هریس، سادوسکی، برکمن، ۲۰۰۶؛ لامزدین، ۱۹۹۹).
هبرت و براک[۱۲۸] (۱۹۸۲) به این نتیجه دست یافتند که کودکان ناتوانی یادگیری، ناتوانی اجتماعی نیز دارند. طبق نظر مایرز و هامیل[۱۲۹] (۱۹۷۶) و لویت[۱۳۰] (۱۹۷۸) مشکلات اجتماعی عاطفی کودکان دارای ناتوانی یادگیری شامل ارزیابی نادرست از خود، اتکای به دیگران، گوشهگیری، مسائل شخصیتی، اضطراب و فقدان رابطه قوی با دیگران میشود.
به اعتقاد ماست و گرینبک[۱۳۱] (۲۰۰۲) دانشآموزان دارای ناتوانی یادگیری در درک هیجانها ضعیف هستند و احساسات بسیار سطحی دارند، به ویژه اگر این هیجانها تنها به صورت محرکهای دیداری یا شنیداری ارائه شود. این افراد پاسخهای ابتکاری غیرکلامی پایینتری در مهارتهای اجتماعی و ارتباطیشان دارند (لانیس و فروسینی[۱۳۲]، ۲۰۰۸). مطالعات مختلف نشان دادند دانشآموزان مبتلا به اختلال یادگیری دارای نقص در پردازش اطلاعات اجتماعی (بائومینگر و کیمهی - کایند[۱۳۳]، ۲۰۰۸)، مهارتهای بینفردی ضعیف (لاد و تروپ- گاردون، ۲۰۰۳؛ وینر[۱۳۴]، ۲۰۰۴) و سطوح بالای طرد اجتماعی و تنهایی (استیل، جونز، پارل، وان آکر، فارمر و رودکین[۱۳۵]، ۲۰۰۸) میباشند.
بر اساس یافته دیگر این پژوهش نسبت بین دانشآموزان عادی و دانشآموزان ناتوان یادگیری از لحاظ تسلط ربع مغزی D(خلاقیت) تفاوت معنیداری وجود دارد. بدین معنی که دانشآموزان ناتوان یادگیری نسبت به دانشآموزان عادی از لحاظ تسلط ربع مغزی D(خلاقیت)نمره پایینتری بدست آوردند. این یافته به طور غیر مستقیم با یافته های پینل و جری (۲۰۰۲)، باتیستا و کلمنتس (۲۰۰۳) و هینچی و همکاران (۲۰۰۳) همسو میباشد. سبک تفکر ربع راست سربرال (D) شامل تخیلی، ترکیبی، هنری،کل نگر و مفهومی می‌باشد (هرمن، ۱۹۸۹؛ وسلی، ۱۹۹۴). کلماتی که افراد با ترجیح ربع مغزی D را بیشتر بیان می‌کند عبارتند از: هنرمند، مبتکر، کلنگر، تخیلی، ترکیب کننده و خیال پرداز. آنها افرادی دارای ایده در یک تیم هستند و از ایده‌های قابل استنتاج از چند منبع برای خلق چیزی جدید ناشی از ترکیب آن لذت می‌برند (کی ویسوکی، ۱۳۸۶) متفکران ربع D اغلب تخیلی، فضایی، انعطاف پذیر و شهودی هستند و با امکانات، ابداعات و طرحهای راهبردی سر و کار دارند. این متفکران در عوض جزئیات، تصاویر بزرگ را جستجو می‌کنند. آنها تصاویر را به لغات ترجیح می‌دهند و مسائل با انتهای باز را انجام می‌دهند (هریس، سادوسکی، برکمن، ۲۰۰۶؛ لامزدین، ۱۹۹۹).
کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری در یک سری زمینه ها از جمله درک روابط فضایی، درک تصویر بدنی از خود، توانایی دیداری- ادراکی، زبان و خواندن، جهت و زمان، به خاطر سپاری، راهبردهای یادگیری ریاضیات مشکل دارند (لرنر، ۲۰۰۰).
یافته های تحقیقات پینل و جری[۱۳۶] (۲۰۰۲) بیانگر این است که نقایص درک رابطه فضائی بر عملکرد در زمینه های متعدد ریاضیات مثل هندسه و حل مسائل پیچیده کلامی تأثیر میگذارد (به نقل از ریسی، ۲۰۰۵).
برای تعیین تأثیر هر یک از متغیرهای مورد مطالعه بر تفاوت دانشآموزان با و بدون ناتوانی یادگیری متغیرهای ربع مغزی A، ربع مغزی B، ربع مغزی C و ربع مغزی D به عنوان متغیرهای پیش‌بین در تفاوت دانشآموزان با و بدون ناتوانی یادگیری در تسلط مغز، به عنوان متغیر ملاک در معادله رگرسیون تحلیل شدند. در جدول شماره ۳ میزان F مشاهده شده معنی‌داراست و ۵۱ درصد واریانس مربوط به تفاوت بین دانشآموزان با و بدون ناتوانی یادگیری توسط ربع مغزی A، ربع مغزی B، ربع مغزی C و ربع مغزی D تبیین می‌شود. بنابراین هر چهار ربع مغزی میتوانند تفاوت بین دانشآموزان با و بدون ناتوانی یادگیری را در تسلط مغز پیش‌بینی نمایند.
آشنایی اولیه با خصوصیات مغز انسان و روش های استفادهی بهینه از آن، لازمهی استفاده بهتر از پتانسیلهای مغزی افراد است. ضعف شناخت آنها نیز باعث اتلاف بسیاری از قابلیت‌های فکری میشود که هزینه های گزاف فردی و اجتماعی در پی دارد. ترجیحات فکری یک فرد او را به آموزش و یادگیری خاصی سوق میدهد. این یک اصل اساسی در آموزش است که آموزش دهنده نیاز دارد تفاوتهای فردی کسانی را که به آنها آموزش میدهد بداند و با توجه به آن ترجیحات شیوهی آموزش مناسب را برای آنها انتخاب کند. در ادبیات آموزشی این مطلب اثبات شده که یادگیری زمانی مؤثر است که کل مغز در فرایند یادگیری درگیر باشد کارایی شناختی وقتی اصلاح میشود که فعالیتهای آموزشی منطبق با ترجیحات تفکر فرد باشد. بر حسب مدل یکپارچه هرمن این پیش فرض مطرح شده که تمام چهار ربع مغز در فعالیتهای یادگیری و آموزشی دخیل باشند. تأکید ندهرمن بر این موضوع بود که یادگیری عمیق و بهینه تنها زمانی اتفاق میافتد که هر چهار ربع مغز درگیر موضوع مورد بررسی باشد و به این صورت مغز به وضعیت یادگیری جدید هدایت میشود. این نظر توسط متخصصان بسیاری نظیر مارتین (۲۰۰۶) مورد آزمون قرار گرفت و همه آنها نظر هرمن را مورد تأیید قرار دادند. این مدل همچنین در فهم تفاوتهای ذهنی و نقش مهمی که در آموزش و یادگیری دارد کمک میکند (دی بوور، ۲۰۰۲). به همین دلیل فعالیتهای آموزشی باید به نحوی تنظیم شوند که از قابلیت‌های هر چهار سبک استفاده کنند. این جمله بدان معنی است که تنها نباید به سبک تفکر غالب فرد اکتفا شود. باید به نحوی عمل کرد که سبکهای ضعیف فرد نیز تقویت شوند. کاربرد این یافته در گروه دانشآموزان ناتوان یادگیری به دلیل حساسیت و مشکلاتی که در یادگیری دروس دارند برجستهتر است. شیوه های آموزشی معلمین باید به نحوی طراحی شوند که به صورت پویا و همه جانبه هر چهار ربع را درگیر امر آموزش نمایند این موضوع باعث میشود که افراد در آینده به صورت مناسب با وضعیتهای متفاوت زندگی برخورد کنند (مورنو و کواتزی، ۲۰۰۷).
۵-۱- محدودیتهای پژوهش
هر تحقیقی از ابتدای امر یعنی انتخاب موضوع تا مراحل اجرا، و تجزیه و تحلیل و نتیجهگیری دارای محدودیتهایی است. بیان محدودیتها در پژوهش به محققانی که قصد تحقیق در زمنیههای مختلف را دارند، کمک میکند تا به دیدی باز و آگاهی از موانع، کمبودها و محدودیتهای تحقیق به امر پژوهش در زمینه های مشابه بپردازند. این تحقیق نیز دارای موانع و محدودیتهایی است که در ذیل به آنها اشاره میکنیم.
۱- عدم وجود تحقیقات مشابه در کشور و تعداد اندک در خارج از کشور از مهمترین محدودیتها این پژوهش میباشد.
۲- زیاد بودن تعداد سئوالات پرسشنامه ها رغبت آزمودنی ها را برای پاسخ کاهش می داد که خود عاملی برای عدم همکاری مناسب آزمودنی ها بود وجزء محدودیتهای تحقیق محسوب میشود.
۳- نمونه پژوهش حاضر محدود به دانشآموزان دختر و پسر شهر اردبیل بود که این مسئله به نوبه خود بر تعمیمپذیری یافته های پژوهش مؤثر است
۴- این پژوهش بر روی دانشآموزان مقطع راهنمایی انجام گرفت که این مسئله به نوبه خود بر تعمیمپذیری یافته های پژوهش مؤثر است.
۵-۲- پیشنهادات
با توجه به یافته‌های این پژوهش پیشنهادهای زیر در جهت اعتلای نظام آموزشی مدارس ارائه میگردد:
۱-کمک به تسهیل یادگیری دانشآموزان با آگاه کردن آنها از تسلط ربعهای مغزیشان و سبک یادگیری متناسب با تسلط ربعهای مغزیشان
۲- کمک به دبیران به منظور هماهنگ کردن سبک تدریسشان با نیازهای یادگیری دانشآموزان با تسلط ربعهای مغزی مختلف
۳- علاوه بر این کمک به دانشجویان برای انتخاب رشته تحصیلی و تصدی شغل مطابق با تسلط ربع‌های مغزیشان
۴- کمک به دانشگاهها برای برنامه ریزی آموزشی و درسی مطابق با نیمرخ دانشجویان در رشته های مختلف تحصیلی بر اساس یافته های ندهرمن مبنی بر اینکه اشخاص در حرفههای مختلف تقریبا نیمرخهای مشابهای دارند که بسته به نیمرخهای آنها سبک تفکر و یادگیریشان تفاوت دارد.
منابع

 

    1. احدی، حسین؛ کاکاوند، علیرضا ۱۳۸۳، مقایسهی حافظهی آشکار و نهان کودکان مبتلا به نارسایی ویژه در یادگیری و کودکان عادی از طریق آزمون های تصویری. فصلنامهی دانش و پژوهش در روا نشناسی، ۲۱ و ۲۲، صص ۱۶۸-۱۵۵.

 

    1. براهنی، محمدنقی، ۱۳۵۶، پژوهش مقدماتی برای هنجاریابی آزمون ماتریسهای پیشرونده ریون در ایران، مجله روانشناسی، ۲(۵)، صص ۲۱۷-۲۰۵.

 

    1. پورافکاری، نصرت الله، ۱۳۷۶، فرهنگ جامع روانشناتسی- روان پزشکی انگلیسی فارسی جلد۱ و ۲ تبریز: چاپ نوبهار.

 

    1. حائریزاده، خیریه بیگم و لیلا محمد حسین، ۱۳۸۰، تفکر خلاق و حل خلاقانۀ مسئله، تهران: مؤسسۀ منظومۀ خرد.

 

    1. خدایاری، پروین،۱۳۸۷، ناتوانی در یادگیری و انواع آن: نشانه ها، علائم و راهبردهای انواع اختلالات یادگیری. تعلیم و تربیت استثنایی، ۱(۷۸)، صص ۴۷- ۵۳.

 

    1. خنکجان، علی،۱۳۸۱، بررسی سبکهای شناختی یادگیری دانشآموزان مراکز تیزهوشان و عادی دختر و پسر با توجه به پیشرفت تحصیلی آنان، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی

 

    1. رسولی نژاد سید اصغر، رسولی نژاد وحید، ۱۳۸۴، بررسی سبک یادگیری دانشجویان پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی کاشان. گامهای توسعه در آموزش پزشکی، مجله مرکز مطالعات و توسعه آموزش پزشکی،۳ (۱)، صص ۲۶-۳۲.

 

    1. رسولی نژاد، سید اصغر و رسولی نژاد، سید وحید، ۱۳۸۴، بررسی سبک یادگیری دانشجویان پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی کاشان. مجله گامهای توسعه در آموزش پزشکی، ۲(۱)، صص۳۲-۲۷.

 

    1. رمضانی، مژگان؛ فرضی گلفزانی، محمد، ۱۳۸۱، مقایسهی حافظهی کوتاه مدت در دانش آموزان حساب نارسا و عادی. فصلنامهی پژوهش در حیطهی کودکان استثنایی، ۴(۱)صص ۹۳-۷۵.

 

    1. سیف علی اکبر، ۱۳۸۴، سبکهای یادگیری: روانشناسی تربیتی، روانشناسی یادگیری و آموزش. تهران: انتشارات آگاه صص ۱۵۹-۱۸۴.

 

    1. عابدی، احمد؛ ملک پور، مختار، مولوی؛ حسین؛ عریضی سامانی، حمید رضا؛ امیری، شعله، ۱۳۸۷، مقایسهی ویژگیهای عصب روانشناختی کودکان خردسال با ناتوانیهای یادگیری عصبروانشناختی / تحولی و عادی پیش از دبستان. فصلنامهی پژوهش در حیطهی کودکان استثنایی، ۸(۱)، صص ۱۸-۱.

 

    1. علی آبادی، خدیجه (۱۳۸۳). هنجاریابی سیاههی سبکهای یادگیری دان، دان و پرایس و مقایسهی سبکهای یادگیری دانشآموزان پایه ی پنجم ابتدایی و دانشآموزان پایهی سوم راهنمایی شهر تهران در سال تحصیلی ۸۱-۸۰ رسالهی دکتری. دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی.

 

    1. علیزاده، حمید؛ سلطانی، رضا، ۱۳۸۳، اختلال نارسایی توجه/ فزون جنبشی. چاپ سوم، تهران، انتشارات رشد.

 

    1. کاپلان، هارولد؛ سادوک، بنجامین و گرب، جان، ۲۰۰۲، خلاصهی روا نپزشکی، ترجمهی نصرت اله پورافکاری (۱۳۸۲) تهران: شهرآب.

 

    1. کجباف، محمد باقر؛ لاهیجانیان، زهرا؛ عابدی، احمد، ۱۳۸۹، مقایسهی نیم رخ حافظهی کودکان عادی با کودکان دچار ناتوانیهای یادگیری در املاء ریاضی و روخوانی. تازه های علوم شناختی، ۱۲(۱)، صص ۲۵-۱۷.

 

    1. کجباف، محمد باقر؛ لاهیجانیان، زهرا؛ عابدی، احمد، ۱۳۸۹، مقایسهی نیم رخ حافظهی کودکان عادی با، کودکان دچار ناتوانیهای یادگیری در املاء ریاضی و روخوانی. تازه های علوم شناختی، ۱۲(۱)، صص ۲۵-۱۷.

 

    1. کلباسی سعید، ناصری محسن، شریف زاده غلامرضا، صفرپور علی. سبکهای یادگیری دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند. گامهای توسعه در آموزش پزشکی، مجله مرکز مطالعات و توسعه آموزش پزشکی. ۱۳۸۷، دوره پنجم: شماره اول. صص ۱۶-۱۰.

 

    1. کاپلان، هارولد؛ سادوک، بنجامین و گرب، جان، ۲۰۰۲، خلاصه روانپزشکی. ترجمه نصرتالله پورافکاری. (۱۳۸۲). تهران شهرآب.

 

    1. کدیور، پروین، همایونی، علیرضا، عبداللهی، حسین، ۱۳۸۵، رابطه بین سبکهای یادگیری، سبکهای شناختی و انتخاب رشته های تحصیلی در دانش آموزان پسر دبیرستانی. مجله روانشناختی ایران، ۳ (۱۰)، صص ۱۴۴-۱۳۷.

 

    1. کی ویسوکی، رابرت، ۱۳۸۶، تشکیل تیم‌های موفق پروژه. مترجمین؛ مرتضی کوشا، محمود رفیعی. انتشارات ارکان دانش.

 

    1. گلاور، جان و برونیک، راجرز، ۱۹۹۰، روانشناسی تربیتی، اصول و کاربرد آن، ترجمه علی نقی خرازی (۱۳۷۵) مرکز نشر دانشگاه تهران.

 

    1. لامزدین، ادوارد و لامزدین، مونیکا، ۱۳۸۶، حل خلاق مسئله. مهارت‌های فکری برای جهان در حال تحول. مترجمین:دکتر بهروز ارباب شیرانی. مهندس بهروز نصرآزادانی. انتشارات ارکان دانش.

 

    1. لرنر، ژانت، ۲۰۰۰، ناتوانیهای یادگیری (نظریهها، راهبردها و روشها). ترجمهی عصمت دانش (۱۳۸۴) تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.

 

  1. مقدسی، اکرم، ۱۳۸۸، بررسی رابطه تسلط ربعهای مغزی مدیران آموزشی با سطح اثربخشی آنها در مقطع متوسطه شهر مشهد. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه ارومیه.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:04:00 ق.ظ ]




هویت شخصی یا روان­شناسی فردی (تقویت ارزش­ها، خودشناسی، کشف واقعیت و…)
نظارت (اطلاعات راجع به چیزهایی که ممکن است بر شخص اثر بگذارد یا به شخص برای انجام کاری کمک کند)» (به نقل از سورین، ۱۳۸۱ : ۴۲۴).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۶-۷-۴- نظریه لرنر
در زمینه‌ی نقش رسانه‌ها در دگرگونی ارزش‌های فردی و اجتماعی جوامع، می‌توان به یکی از پاردایم‌های مسلط در حوزه ارتباطات و توسعه در دهه‌ های ۶۰ تا ۷۰ میلادی اشاره کرد که به رسانه‌ها به عنوان موتور دگرگونی و تغییر ارزش‌های جوامع سنتی و ورود به جامعه مدرن تأکید می‌‌شود. دانیل لرنر[۹۲] جامعه شناس امریکایی و از پیروان این رویکرد به نقش رسانه‌ها در تغییر ارزش‌های سنتی در جوامع و جایگزین شدن ارزش‌های مدرن اشاره کرده است. تئوری لرنر تحت عنوان «الگوی حاکم» در زمره تئوری‌های تزریقی به اعتقاد این نظریات کنش و رفتار مخاطبان تابعی از محرک‌های رسانه‌ای است یعنی از طریق تبلیغات سیاسی می‌توان نگرش و رفتار مردم را تحت تأثیر قرار داد چون مخاطب یک عنصر منفعل است. وی در کتاب “گذر از جامعه سنتی؛ نوسازی خاورمیانه"، معتقد است که رسانه می‌تواند به فروپاشی سنت‌گرایی، - که معضلی برای نوسازی محسوب می‌شود- کمک کند. این کار با بالا رفتن انتظارات و توقعات، باز شدن افق‌ها، توانا شدن مردم به تخیل ورزیدن و خواهان جایگزینی شرایط زندگی بهتر برای خود و خانواده عملی می‌شود. (مک کوئیل،۱۳۸۲: ۱۴۴)
“لرنر” بر این باور است که ورود به جامعه‌ی مدرن و جدید مستلزم مساعدت ملی یکپارچه، ارتباط با بازارهای ملی و بین‌المللی، ایجاد انگیزه برای تقاضای کالاها و خدمات مدرن، بحران کسب منابع توسعه و گسترش روش‌ها و ارزش‌های نوین در زمینه‌هایی چون تغذیه، تنظیم خانواده، بهداشت، تولید کشاورزی و صنعتی در زندگی شهری و روستایی است. برای تحقق این هدف، تحرک روانی در سطح فردی و اجتماعی ضروری است و رسانه‌ها مناسب‌ترین و مؤثرترین ابزار تغییر نگرش‌ها، ارزش‌ها و رفتارها و به بیان دیگر ایجاد تحرک فردی و اجتماعی هستند( فرقانی،۱۳۸۰: ۴۹).
رسانه‌ها موجب ایجاد پدیده‌ای تحت عنوان"تحرک روانی” می‌گردند یا موجب ایجاد پدیده دیگری تحت عنوان"بیگانگی عاطفی” می‌شوند که “لرنر” آن را به مثابه امتیازی روانی در نوسازی مؤثر می‌داند. بیگانگی عاطفی، در نظر وی به معنای قدرت تطابق با محیط پر از دگرگونی در وضعیت‌های مختلف و متغیر است. بنابراین وسایل ارتباط جمعی، اولاً باعث آموزش درک وضعیت‌های مختلف شده، با برانگیختن تخیل، افراد را به جای کسانی که کارگردان قضایا هستند، قرار می‌دهد. این وسایل موجب به وجود آوردن تجارب جدید مختلفی می‌‌شوند، که لرنر آن‌ها را عوامل افزایش تحرک روانی می‌داند. (روشه،۱۳۶۶: ۲۳۲ و۲۳۳).
به طور کلی لرنر معتقد است، بر اساس الگوی نوگرایی حرکت از مرحله سنتی به مرحله گذار، و سپس به مرحله جامعه نوین، همواره با تغییر نظام‌های سنتی به نظام‌های نوین و بالعکس همراه بوده است. به اعتقاد او تفاوت این دو نظام در این است که ارتباط بین افراد سنتی، به تقویت نگرش‌ها و آداب سنتی می‌ انجامد. حال آنکه استفاده از رسانه‌های ارتباط جمعی، مهارت‌ها، نگرش‌ها و رفتارهای تازه را می‌آموزد. بنابراین رسانه‌های جمعی تحرک‌ را تقویت می‌کنند به این معنا که رسانه جمعی در برابر مخاطبان فزاینده خود، از ظرفیت برقراری ارتباط با «نوع تغییر» و هم از ظرفیت برقراری یا «امکان تغییر» برخوردارند. لرنر بر این باور است که میان شاخص رسانه‌ای نوگرایی در سیر نهادهای اجتماعی، نوعی کنش متقابل وجود دارد (دادگران، ۱۳۸۴).
۲-۶-۷-۵- ژان بوردریار (نظریه فراواقعیت و وانمایی)
ژان بوردریار[۹۳] نظریه­پرداز پست­مدرنیته استدلال می­ کند که روابط واقعی تولید و مصرف، جای خود را به یک نظام نشانه­ای داده­اند: «شیء یا ابژه توسط مصرف ­کننده ­ای که نیازهایش را یک سرشت یا خصایص زیست­شناختی عام­انسانی تعیین کرده باشد، مصرف نمی­ شود. مصرف حاصل اشتیاق از پیش­ شکل­گرفته سوژه مجسم به اشیا یا اُبژه­ها نیز نیست. کالاهای اجتماعی برای تأمینِ نیازهای از پیش­موجودِ مصرف نمی­شوند، بلکه برای دلالت بر تمایزات اجتماعی مصرف می­شوند»(به نقل از لایون، ۱۳۸۰)
ما برای این مصرف می­کنیم که با دیگران متفاوت و متمایز باشیم، و همچنین تفاوت­هایی به­وسیله آن­چه مصرف می­کنیم و چگونگی مصرف­مان تعریف می­ شود. از آن­جا که تفاوت­ها به­لحاظ تعداد، نامحدودند؛ نهایتی برای مصرف وجود ندارد. بنابراین، نیاز به تفاوت و تمایز هیچ­گاه برآورده نمی­ شود(همان).
بوردیا معتقد است که نشانه اکنون از بند هر نظام ارجاعی آزاد شده است. و مناسبات میان تولید و مصرف، اکنون میان امور اقتصادی و فرهنگی، و میان امور مادی و نمادین، این فرض را مطرح می­ کند که ما باید برکارکرد «رمزگان» تأکید کنیم. از این­لحاظ، کار دیگر نوعی نیرو نیست، بلکه نشانه­ای در میان دیگر نشانه­هاست. چنان­که وی نظر می­دهد: «نیروی کار اساساً یک جایگاه و یک ساختار اطاعت از یک­­رمزگان است» (مهدی­زاده، ۱۳۸۹: ۲۷۷).
بوردیار مدعی است که ما در عصری به­سرمی­بریم که در آن اساس جامعه­دیگر مبتنی بر مبادله کالاهای مادی دارای ارزش مصرف (بدان­گونه که ماکسیسم می­گوید) نیست. به­عقیده او، برعکس، پای کالاهایی به عنوان نشانه­ها و نمادهایی در میان است که یکسره واجد دلالتی دلبخواهی و قراردادی درون چیزی است که او «نظام رمزگان»می­نمامد. رمزگان نظامی‌از قواعد است که به ما امکان می‌دهد نشانه­هارا بفهمیم، و مهم­تر از آن، بفهمیم آن­ها چگونه به یکدیگر مربوط­اند. از آن­جا که همه ما رمزگان را می­فهمیم و تحت نظارت آن هستیم، همگی می­توانیم درک مشابهی از معنای نشانه­ها و چگونگیِ ربط آن معانی به­یکدیگر داشته باشیم. در واقع، مصرف مبتنی بر این واقعیت است که دیگران معنای آن­چه را ما مصرف می­کنیم به همان نحو که خودمان می­فهمیم خواهند فهمید. ما با مصرف کالا و اشیاء خودمان را تعریف می­کنیم. از نظر بودریار، جامعه مصرف­گرای ما جامعه­ای است که در آن مردم می­خواهند هویت و تفاوت خویش را تصریح کنند و در جست­وجوی لذت تجربه از طریق خرید و مصرف نظامی‌مشترک از نشانه­ها هستند. بودریار، اشاره به فرهنگ مصرفی گسترش یابنده­ای که در آن انگاره­ها یا تصاویر در جریان فرایند کالایی­شدن، حیاتی مخصوص به خود می­یابند. استدلال او مبنی بر این که کالا بر حسب ذات خود قابلیت آن را دارد که همچون نشانه (مثلاً، نشانه­ای برای منزلت) عمل کند، اشاره دارد به نوعی فرایند «فرهنگی شدن کالا» که طی آن، کالا به صورت بخشی از زبانی نشانه­ای که بر مناسبات مصرف و روابط اجتماعی حاکم است، در می ­آید. درخصوص رسانه ­ها، بودریار تحلیل خود را عمدتاً بر تلویزیون متمرکز شاخته است؛ چرا که تلویزیون رسانه­ای است که از دو جهت حائز اهمیت است: نخست این­که تلویزیون، به عنوان یک محصول جامعه مصرفی به عنوان یک شیء، «یک مؤلفه رمزگانی شده پایگاه اجتماعی» است. محتوای فرهنگی تلویزیون در قبال کارکرد این شیء در راستای ایجاد تفاوت­های فرهنگی بین دسته­بندی­های طبقاتی متفاوت، از اهمیت کمتری برخوردار است. دوم این که بودریار، به پیروی از مک لوهان، این رسانه ارتباطی را وجه اصلی فرهنگ رسانه­ای می­داند. با توجه به موقعیت تلویزیون در محیط خانه، نوع بازی در سطح شکل می­گیرد که وی آن را «کنجکاوی بازگوشانه» می­خواند. تلویزیون متضمن نوعی درگیریِ بی­عمق است که دنیا را به تکه­ای به­سادگی قابل مصرف «واقعیت» اجتماعی تبدیل می­ کند. تأثیر ایدئووژیک اصلی این رسانه این است که توهمی‌را از درک بی­واسطه دنیای اجتماعی عرضه می­ کند. به زعم او، تلویزیون کاری به­ برقراری ارتباط سوژه با دنیای واقعیِ ابژه­ها ندارد؛ ]بلکه[ درصدد مفصل­بندی سوژه­ها و ابژه­ها از طریق زنجیره­های دلالت است (همان: ۲۱۵).
برداشت بدبینانه این است که فرهنگ امروزی سرشتی بی­عمق و یک­بار مصرف دارد. اگر هیچ چیزی تا ابد پایدار نخواهد بود، پس هیچ چیزی ارزش باور کردن را نیز ندارد. وجه دیگر نظریه رسانه­ای بودریار، توجه او به وانمایی (شبیه­سازی­)‌ها و امور فراواقعی است(همان).
پیشرفت عصر مدرن به سوی وانمایی­ها، از طریق پشت سرگذاشتنِ سه مرحله تاریخی(جدول۲-۱) صورت گرفته است(همان):
جدول(۲-۱)مراحل پیشرفت عصر مدرن به سوی وانمایی­ها

 

مرحلۀ(مرتبۀ) وانمایی نوع توصیف
مرحلۀ اول دلالت (نشانه­هایی که شبیه چیزهای واقعی است) واقعیت از طریق بازنمایی ساخته می­ شود. مانند نقشه­ها و نقاشی­ها
مرحلۀ دوم بازتولید(نشانه­ها به نشانه­هایی که شبیه چیزهای واقعی است، اشاره می­ کنند) بازنمایی واقعیت (مرحلۀ اول) به وسیلۀ تکنولوژهای مکانیکی بازتولید می­ شود. مانند عکاسی و فیلم
مرحلۀ سوم وانمایی(نشانه­ها چیزهای واقعی را بازنمایی نمی­کنند، بلکه به مثابۀ ماسک غیبتِ­واقعیت عمل می­ کنند) بین واقعیت و بازنمایی ارتباط وجود ندارد. در عوض، ما با فراواقعیت سروکار داریم.

وانمایی مرحلۀ سوم با نظام نشانه­ها برابر است و هیچ ارتباطی با واقعیت یا بازنماییِ واقعیت ندارد، اما این غیبت یا عدم حضور را مخفی می­ کند. فراواقعیت، پیامد تصور تخیلِ­واقعیت را انکار نمی­کند، بلکه تمایز بین تصویر و دیگر مراتب تجربه را محو می­ کند. یا به عبارتی، مرز بین تصویر و واقعیت را مخدوش می‌سازد. بودریار، معتقد است، آن­چه ما با آن سروکار داریم، وانمایی فراواقعیت[۹۴] و شباهت­هاست، زیرا انتقال نشانه­ها به هیچ­وجه اشاره­ای به چیزهای واقعی نیست. برای مثال، تکنولوژی­های ارتباطی و رسانه­ای و به ویژه تلویزیون، تمایز و مرز بین واقعی و فراواقعی را به­هم ریخت. و لذا پسامدرنیسم نفی کنندۀ هدف مدرنیسم برای پیدا کردن حقیقت درونی پنهان در پس جلوه­هاست. تناقض در این است که درست در همان مرحله­ ای که جهان بیش از حد آکنده از اطلاعات می­ شود، خالی و عاری از معنا می­ شود. هیچ چیز نمی­تواند از واژگون شدنِ واقعیت توسط «نشانه­ های تهی» در امان بماند. به اعتقاد او، وانمایی از چنان نیرویی در پست­مدرنیته برخوردار است که عملاً بر «واقعیت» غلبه می­ کند؛ حضور همه­جایی امر فراواقعی اکنون چنان است که هرگونه تمایزی میان واقعی و فراواقعی کاملاً توهم است(لایون، ۱۳۸۰).
از نظر بودریار، هر انسانی شبیه یک فضانورد در داخلِ کپسول، در کنترل یک ماهوارۀ کوچک در مدار است، و نه به عنوان یک کنش­گر. انسان همانند یک پایانۀ شبکه ­های چندگانه زندگی می­ کند. تلویزیون عالی­ترین تجسم این رخداد است و هر چیزی را از یک فاصلۀ دور کنترل می­ کند. به زعم او، جامعه به عنوان یک کل، زندانی شده است؛ به­این­معنا که، انسان فاقد توانایی و دسترسی به واقعیت است (همان).
بودریار در بحث وانمایی نتیجه می­گیرد که ما انبوهی بی­شمار از تصاویر ذهنی را می­سازیم که در درون آن چیزی برای فهمیدن نیست. اغلب تصاویر ذهنیِ امروزی…. تصاویری هستند که در درون آن­ها چیزی برای فهمیدن نیست. اگر «تودهَ­ها» می­فهمند که نشانه­ها تنها در خدمت وانمایی پدیده ­های هستی­اند، پس ما در میان انبوهی از این نشانه­ها گرفتار شده­ایم که دقیقاً می­توان گفت بر چیزی دلالت نمی­کنند. ما علائم و نشانه­هایی داریم بدون معنا؛ علائمی‌که نمایشی­اند، قابل رؤیت­اند، تجربه می­شوند و شاید لذت بخش­اند؛ اما بدون معنا و مفهوم (همان).
بودریار، قدرت رسانه ­ها در اشباع فضاهای عمومی و خصوصی با شبیه­سازی (وانمایی)های مشمئزکننده را پورنوگرافی اطلاعات و ارتباطات و سرخوشی (جنون)[۹۵] ارتباطات می­نامد. به­زعم او تلویزیون، تلفن و رادیو در این سرخوشی (جنون) ارتباطات سهیم هستند. آن­ها به زندگی ما هجوم می­آورند و حس و ادراک ما را از دانستنِ آنچه می­دانیم، آشفته می­سازند. بودریار معتقد است تولید و اشاعۀ انبوه تصاویر رسانه­ای، جهان را به تالار آینه بدل کرده و به انفجار معنا به درون منتهی شده است. بودریار نظریۀ وانمایی­اش را تا حدودی مدیون ایدۀ مک­لوهان و عبارت مشهور وی تحت عنوان «رسانه، پیام است» می­باشد. ولی با این تفاوت که بودریار بر «نشانه شکل»[۹۶] تأکید می­ کند و نه تکنولوژی به تنهایی(همان).
۲-۶-۷-۶- دانیل بورشتاین و گی دبور: تصور و نمایش
دانیل بورشتاین[۹۷] از مفهوم شبه­رویداد، گی­دبور[۹۸]، تسخیر اجتماع به وسیله نمایش و بودریار از ربودن معنا، سخن به میان آورده­اند؛ هر یک از این اندیشمندان به نوعی رسانه ­ها را ابزاری برای بازنمایی واقعیت­ها، ایجاد شبه رویداد، استفاده از تصاویر ساختگی و نمایش دانسته و مفهوم شبه­رویداد را محصول رسانه­های اواخر قرن بیستم معرفی نمودند؛ این سه اندیشمند معتقدند شبه­رویدادها، به وسیله تصاویر ساختگی و به نمایش در آوردن آن تصاویر از طریق رسانه ­ها، زندگی و هستی انسان را به تصرف در آورده و با ربوده شدن معنا در آن، موجب جدایی انسان از انسان گردیده­اند، گی­بور با دیدی اقتصادی به نمایش نگریسته و تولید را موجب ایجاد شبه نیاز می­داند تا خود نیاز. همچنین وی تولید تصاویر انبوه را موجب سیطره کالا بر جهان اجتماعی شده می­داند(مهدی زاده، ۱۳۸۹: ۲۸۲)
همان طور که در بالا نیز اشاره شد، بورشتاین[۹۹] با طرح مفهوم«شبه­رویداد»[۱۰۰]، انتشار و گسترش تصاویر از طریق مجاری­رسانه­ای را در اواخر قرن بیستم، نشانه یک انقلاب گرافیکی دانسته، که طی آن، تغییرات وسیع و گسترده­ای در نحوه نگاه ما به­واقعیت جهان صورت گرفته است. (همان: ۲۸۳). بودریار در توضیح مفهوم شبه­رویداد می­نویسد: «منظور بورشتاین این است که جهان رویدادها، تاریخ، فرهنگ و عقاید از تجربه واقعی و متناقض و متغیر ایجاد نمی­ شود، بلکه به عنوان مصنوعات بشری از عناصر رمز و فریبکاری فنیِ رسانه ­ها ساخته می­ شود. این عناصر رمز و فریبکاری است (ونه هیچ چیز دیگر) که هرگونه دلالت را به منزله [امر] مصرف­پذیر تعریف می­ کند. این عمومیتِ جایگزینیِ رمز به­جای بعُد ارجاعی است که مصرف رسانه­های جمعی را معین می­ کند­­» (همان: ۲۸۴). بودریار معتقد است که باید از تفسیرِ عملِ بسیار تهورآمیزِ تولید محصولات مصنوعی و لوازم آرایش، تولید شبه کالاها و شبه­رویداد، که هستی روزمره ما را تصرف کرده است، به عنوان قلب ماهیت و تحریف محتوایی «اصیل» برحذر باشیم…. ربودن معنا، سیاست­زدایی از سیاست، فرهنگ­زدایی از فرهنگ و جنس­زدایی از بدن در مصرف رسانه­های جمعی، در حوزه­ای فراتر از تفسیر مجدد و صرفاً «غرض­ورزانه» محتوا صورت می­گیرد. در شکل (صورت) است که همه چیز تغییر می­یابد و واقعیتی جدید همه­جا جایگزینِ واقعیت می­ شود، این واقعیت جدید کاملاً از ترکیب عناصر رمز تولید می­ شود. بورشتاین می­گوید، چنین رویدادهایی جذاب­تر از رویدادهای واقعی هستند؛ زیرا بسیار دراماتیک (هیجانی)، ساده برای انتشار و صریح و قابل فهم هستند(همان).
گی دُبور، در کتاب جامعه نمایش[۱۰۱] می­نویسد: «نمایش، ایدئولوژی تمام عیار است؛ زیرا ذات هر نوع نظام ایدئولوژیکی را در حد کمال نشان می­دهد و نمایان می­سازد: یعنی فقیر شدن، اجیر شدن و نفی شدن زندگی واقعی. نمایش به طور مادی «بیان جدایی و دوری انسان از انسان» است. «توان فریبکاری جدید»ی که از پایه خود در این تولید متمرکزگشته، و با آن قلمروی جدید از موجوداتی بیگانه که انسان اجیرشان است همراه با توده اشیا رشد می­ کند»(دُبور، ۱۳۸۲ : ۱۹۴). دُبور، موفقیت اقتصاد نمایش را ناشی از تولید مداوم شبه نیاز می­داند که به نفی با مفهوم شبه رویداد بورشتاین ارتباط دارد. در حالی که بورشتاین، خالی و پوچ بودنِ شهرت رسانه­ای مبتنی بر آگاهی تصویری را تمسخر و استهزا می­ کند، دُبور آن را بازنمایی­های نمایشی مردمی‌می­داند که نمایش­شان به صورت «تصاویر نقش­های محتمل»[۱۰۲]، جهت جبرانِ متلاشی شدنِ تنوع تجربه مستقیم فعالیت تولیدی است. وی استدلال می­ کند که نمایشِ آدم­های مشهور از طریق رسانه ­ها، عمدتاً به عنوانِ مجموعه ­ای از ظواهر تجربه می­ شود. او معتقد است که نابرابری­های طبقاتی، فقر و طرد اجتماعیِ ناشی از شیوه تولید سرمایه­داری و توزیع نابرابر ثروت، [به منظور حفظ قدرت مسلط در برابر شورشِ طبقه کارگر] به­وسیله نمایش پنهان می­ شود (مهدی زاده، همان).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:03:00 ق.ظ ]