کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



در این پژوهش به منظور گردآوری اطلاعات ثانویه، پیشینه تحقیق و مطالعه ادبیات و تئوری‌های مربوط به موضوع ، از کتابخانه‌های مجازی (اینترنت) و سنتی، مقالات علمی و تحقیقاتی، پایان‌نامه‌های دانشگاهی و سایر پایگاه‌های اطلاعاتی استفاده شده است. همچنین برای گردآوری اطلاعات اولیه، از پرسشنامه که به عنوان یکی از متداولترین روش‌های جمع‌ آوری اطلاعات اولیه می باشد، استفاده شده است و نیز با توجه به سوالات، فرضیات و مدل مفهومی تحقیق جهت اندازه‌گیری هر یک از عوامل موثر بر شیفتگی به برند در مورد اجزاء و شاخص‌های هر یک از این عوامل سوالاتی با بهره گرفتن از طیف هفت گزینه‌ای لیکرت تدوین شده و بر این اساس فرضیات آزمون شدند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۹-۱- جامعه آماری تحقیق
جامعه به مجموعه واحدهایی گفته می‌شود که حداقل در یک صفت مشترک باشند (خاکی، ۲۸۵:۱۳۹۰).
در این پژوهش، جامعه آماری خریداران برند آدیداس در سطح شهر تهران می‌باشند.محقق با مراجعه به فروشگاه‌های آدیداس پرسشنامه تحقیق را در اختیار آنها گذاشته و اطلاعات مورد نیاز را بدست آورده است.
۴-۹-۱- روش نمونه‌گیری
نمونه و نمونه‌گیری انواع و روش‌های مختلف دارد. در این تحقیق نمونه‌گیری به روش خوشه‌ای تصادفی بوده است. بدین صورت که ابتدا کل نمایندگی‌های آدیداس– در سطح شهر تهران – به عنوان یک خوشهانتخاب شدند. سپس به طور تصادفی چند نمایندگی از این خوشه انتخاب گردیده و در آخر برای توزیع پرسشنامه‌ها با بهره گرفتن از روش نمونه در دسترس، پرسشنامه در میان تعدادی از خریداران در دسترس شعب انتخابی توزیع گردید.
نمایندگی‌های انتخاب‌شده عبارتند از : فروشگاه آدیداس قیطریه (پل رومی)، سیدخندان، منیریه، هایپراستار، جردن، میلادنور (شهرک‌ غرب).
۵-۹-۱- حجم نمونه
در حالت کلی برای تعیین حجم نمونه بسته به اینکه حجم جامعه معلوم باشد یا نه دو فرمول کلی وجود دارد. در این تحقیق از آن جائی که حجم جامعه آماری نامشخص و مقیاس داده‌ها از نوع کیفی هستند ، از فرمول مورگان برای تعیین حجم نمونه استفاده شده است.
که بر این اساس حجم نمونه تقریبا برابر با ۳۸۴ نفر تخمین زده شد.
۶-۹-۱- مقیاس مورد استفاده
مقیاس‌ها وسایلی هستند که محقق به کمک آنها قادر است اطلاعات مورد نیاز خود را گردآوری ، ثبت و کمی نماید (حافظ‌نیا، ۱۳۸۹: ۱۴۶).
در این پژوهش با توجه به نوع پرسشنامه و سوالات آن از مقیاس رتبه‌ای موردی استفاده شده است. در واقع محقق برای بررسی و تجزیه و تحلیل نظرات پاسخ‌دهندگان از طیف لیکرت ۷ گزینه‌ای استفاده کرده است و به این ترتیب داده‌های حاصله از نوع فاصله‌ای خواهند بود.
شکل کلی و امتیازبندی این طیف برای سوالات مثبت به صورت ذیل می‌باشد :
کاملا مخالفم (۱) مخالفم (۲) تاحدودی مخالفم (۳)نه کاملا موافقم و نه کاملا مخالفم (۴)تاحدودی موافقم (۵) موافقم (۶) کاملا موافقم (۷)
۷-۹-۱- روش‌های تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها
روش‌های آماری مورد استفاده در این تحقیق به دو صورت می‌باشد. روش‌های آماری توصیفی و روش‌های آماری استنباطی. گرچه در موردداده‌هایی که به صورت نمونه‌ای جمع‌ آوری شده‌اند تاکید بر آمار استنباطی است اما برای یک شمای کلی از داده‌ها و خلاصه‌کردن آن، از آمار توصیفی نیز استفاده می‌شود. بخش‌های عمده مورد استفاده در آمار توصیفی با بهره گرفتن از جداول توزیع فراوانی و لیست داده‌ها و نمودارهای مختلف خواهد بود. در قسمت دوم یعنی آمار استنباطی با بهره گرفتن از روش‌های آماری نتایج نمونه‌گیری به کل جامعه تعمیم داده خواهد شد.
روش تحلیل داده‌ها در این تحقیق تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تائیدی از نوع معادلات ساختاری است و در آن از ضریب همبستگی، رگرسیون و همچنین ضریب آلفای کرونباخ برای سنجش پایایی و روایی داده‌ها استفاده می‌شود.
۱۰-۱- قلمرو تحقیق
۱-۱۰-۱- قلمرو موضوعی تحقیق
این تحقیق به شناسایی عوامل موثر بر شیفتگی به برند در مصرف‌کنندگان برند آدیداسبا استفاده از مدل راجیو باترا، آرون اهوویا و ریچارد پ . باگوزی (۲۰۱۲)می‌پردازد.
۲-۱۰-۱- قلمرو مکانی تحقیق
قلمرو مکانی این تحقیق نمایندگی‌هایآدیداس در سطح شهر تهران می‌باشد و جامعه آماری آن از خریداران این فروشگاه ها تشکیل شده است.
۳-۱۰-۱- قلمرو زمانی تحقیق
این تحقیق در فاصله ابتدا تا پایان تیر ماه سال ۱۳۹۲ انجام شده است.
۱۱-۱ – شرح واژه ها و اصطلاحات تخصصی تحقیق

 

    • برند:یک نام، عبارت یا اصطلاح، نشانه، علامت، نماد، طرح یا ترکیبی از آن هاست که هدف آن معرفی کالا یا خدمتی است که یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان عرضه می‌کنند و بدین وسیله آن‌ها را از محصولات شرکت‌های رقیب متمایز می‌سازد (کاتلر و آرمسترانگ[۲۳] ، ۱۹۹۹:۳۵۲).

 

در تعریفی دیگر از برند یا همان نام تجاری می‌توان گفت نام و یا نمادی است که با هدف فروش محصولات و خدمات به کار برده می‌شود. همچنین گراندر و لوی[۲۴] در سال ۱۹۵۵ یکی از بهترین تعاریف از برند را ارائه دادند و بر این اساس نام تجاری (برند) نمادی پیچیده است که دامنه متنوعی از ایده‌ها و ویژگی‌ها را در بر می‌گیرد. نام تجاری نه تنها با بهره گرفتن از آهنگ خود (و معنی و مفهوم لغوی) بلکه مهم‌تر از آن با بهره گرفتن از هر عاملی که در طول زمان به نحوی با آن درآمیخته و در جامعه به صورت هویتی اجتماعی و شناخته شده نمود یافته ، با مشتری سخن می‌گوید (بحطایی و درگی، ۱۳۸۵: ۱۴-۱۳).

 

    • شیفتگی به برندشیفتگی به برند یک مفهوم جدید در حوزه مفاهیم بازاریابی است که بر اساس تعریف راجیو باترا و همکاران می‌توان آن را به گونه‌ای که مصرف‌کنندگان در الگوهای ذهنی خود تجربه می‌کنند به عنوان مرتبه بالاتری از اداراکات، احساسات و رفتارها نسبت به یک برند تعریف کرد. این مفهوم فراتر از یک وابستگی احساسی صرف با برند است و خود، وابستگی احساسی را در برمی‌گیرد(Batra et al, 2012).

 

    • رفتارهای مبتنی بر اشتیاقاین رفتارها شامل تمایل و خواست شدید به استفاده از محصول، هزینه‌کردن پول و زمان برای داشتن آن و تعاملات مکرر با برند است. لزوم خلق تمایل شدید برای استفاده از برند می‌تواند با به کارگیری تکنیک‌های طراحی و بسته‌بندی که مصرف‌کننده را مشتاق استفاده از آن می‌کند ایجاد شود. همچنین اشتیاق به هزینه‌کردن پول و زمان و تعاملات مکرر با برند می‌تواند با ارائه مزایای اضافی و شخصی‌کردن این مزیت ها برای مصرف‌کننده ایجاد شود(Batra et al, 2012).

 

    • یکپارچگی خود-برند:این واژه به قابلیت یک برند در بیان هویت فعلی و نیز دلخواه مصرف‌کنندگان و همچنین به توانایی آن در برقراری ارتباط با آنچه افراد به عنوان معنای عمیق‌تری از زندگی درک می‌کنند و ارزش‌های حیاتی آنها اشاره می‌کند. بر این اساس مصرف‌کنندگان از یک برند بواسطه پاداش‌های درونی که خود احساس می‌کنند و نه فقط پاداش‌های بیرونی و آشکار استفاده می‌کنند(Batra et al, 2012).

 

    • پیوند عاطفی مثبت:این مفهوم چیزی بیش از داشتن یک احساس مثبت صرف است و شامل نوعی احساس وابستگی به برند (مانند پیوند با یک دوست قدیمی) و یک حس شهودی نسبت به شایسته و خوب‌بودن برند است. این پیوند می‌تواند شامل احساساتی چون حس خویشاوندی و نزدیکی با منشاء و تاریخچه برند، سازندگان و فرهنگ آن نیز باشد. مطالعات نشان داده است که برندهایی که از قلب سازندگان آنها برخاسته‌اند توانسته‌اند جایگاه خود را در قلب مصرف‌کنندگان نیز سریعتر پیدا کنند(Batra et al, 2012).

 

    • رابطه درازمدت با برند:این رابطه طولانی‌مدت با برند که مفاهیمی همچون تعهد و وفاداری به برند را در بر می‌گیرد، می‌تواند با بهره گرفتن از برنامه‌های وفاداریشرکت‌ها ایجاد شود، برنامه‌هایی که با هدف قراردادن انگیزه‌های باطنی به جای انگیزاننده‌های بیرونی اجرا می‌شوند (Batra et al, 2012).

 

    • اندوه ناشی از احتمال جدایی از برند:احساس پیوند با یک برند و یا وابستگی احساسی با آن به عنوان یکی از مهم‌ترین جنبه‌های شیفتگی به برند مطرح است. علاوه بر این احساسات مثبت، سایر محققان به این واقعیت اشاره کردند که مصرف‌کنندگان تمایل شدیدی دارند که خود را به برندهایی که شیفته آنها هستند نزدیک نگه دارند و در زمانی که پیش‌بینی کنند که احتمال دارد از برند مورد علاقه‌شان دور شوند از این جدایی احساس اضطراب می‌کنند. در مصاحبه‌های انجام‌شده این پیوند و وابستگی اغلب در نظرات پاسخ‌دهندگان مشهود است، چرا که آنها برند مورد علاقه‌شان را منحصربه‌فرد و غیرقابل جایگزینمی‌دانند بنابراین در صورتی که از آن دور شوند احساس دلتنگی خواهند کرد(Batra et al, 2012).

 

    • نگرش کلی:این نگرش دربرگیرنده احساساتی چون رضایت، مقایسه برند با محصول ایده‌آل، دوست‌داشتن یا دوست‌نداشتن برند و احساسات مثبت و منفی نسبت به آن و درجه پاسخ‌گویی به انتظارات مصرف‌کننده توسط برندی خاص است(Batra et al, 2012).

 

    • اعتماد/اطمینان :این مفهوم در برگیرنده احساسات و ارزیابی‌های مثبت شدید نسبت به برند است که به سرعت به ذهن مصرف‌کننده ای که شیفته برندی خاص است خطور می‌کند، یعنی اعتماد و اطمینانی عمیق نسبت به کارایی و صلاحیت برند (Batra et al, 2012).

 

    • حس تعلق به جامعه برند:حس تعلق جمعی به صورت یک احساس خویشاوندی یا وابستگی که یک مصرف‌کننده نسبت به سایر افراد شیفته یک برند خاص احساس می‌کند تعریف می‌شود. این مفهوم مشابه ابعادی چون خود رده‌بندی و جایگاه‌یابی هویت اجتماعی است(Bergkvist&Bech-Larsen, 2010).

 

بخش دوم
۱۲-۱- تاریخچه صنعت

 

    • تاریخچه پوشاک در جهان

 

انسان از دورانی که آگاهانه و با ابزارهای طبیعی و ابتدایی به کار پرداخت جامعه نخستین بشری را پی‌ریخت و در راهی گام نهاد که او را از زندگی حیوانی جدا می‌ساخت . به شکار حیوانات پرداخت ، از گوشت آنها خوراک و از پوستشان پوشاک تهیه کرد. تمدن‌های بزرگ باستان ، در سرزمین‌های حاصلخیز و گرمسیر هند و کرانه‌های فرات و نیل که دارای شرایط مساعدی چون وجود جنگل‌ها ، رودخانه‌ها و آب و هوای خوب و مناسب بود پدید آمد. از این رو عجیب است اگر در این تصور بمانیم که انگیزه ابتدایی انسان برای لباس پوشیدن ، تنها برای محافظت از سرما و گرما بوده است . بلکه باید جویای علل دیگری شویم که نقش تعیین‌کننده داشته‌اند.
انسان اولیه از ماهیت پدیده‌های طبیعی که بقای او به آنها وابسته بود شناختی نداشت. بنابراین آنها را با نیروی فراطبیعی و جادویی مربوط دانست ، به آنها ایمان آورد و برخی از آنها را مورد پرستش قرار داد. این پرستش در قالب مراسم و آئین‌های ویژه‌ای به اجرا در می‌آمد. انسان صورتک بر چهره گذاشت و پوششی شبیه به جانواران بر تن کرد تا از این راه بتواند روح آنها را تسخیر کند ، یا با آنها ارتباط منطقی برقرار کند و برای موفقیت در شکار یا پیروزی در جنگ از آنان یاری طلبد. آدمی از این پوشش به عنوان یک پشتیبان و حامی جادویی بهره جست.
پدیدآمدن پوشاک امری تصادفی یا خواستی فردی نبوده است. پوشاک بر مبنای تفکرات و نیازهای اقلیمی ، مادی و معنوی اقوام بوجود آمد و آئینه تمام‌نمایی از تاریخ زندگی بشر شد و در طی قرون و اعصار ، در همه سرزمین‌های گوناگون شکل گرفت و تحول یافت. نظم و هماهنگی پوشاک دوره باستان، در قرون وسطی جای خود را به شکل و ظاهری شکوهمند داد. در عهد رنسانس پرزرق‌وبرق شد و صورتی تجملی پیدا کرد و سپس در عصر نوین شکلی نامشخص و رمزگونه به خود گرفت. در کنار گونه‌گونی سلیقه‌های ساکنان زمین ، لباس اروپایی شاهد تکامل همیشگی بوده است و این امر بدون‌شک به تغییر و تحول دائم در اروپا مربوط می‌شود. در آستانه قرن نوزدهم ، عناصر پوشاک غربی شکل خود را بدست آوردند ، اسامی آنها معین و رده‌بندی شده و زمینه و مسیر اصلی تکامل لباس تا آغاز قرن بیستم مشخص گردید. نیم قرن بعد ، با آغاز جنگ جهانی دوم ، جنگی که بنیان تمدن را تکان داد تکامل لباس شکلی انقلابی به‌خود گرفت. لباس که بازتابی است از توان اقتصادی ، نگرش سیاسی ، قابلیت‌های فرهنگی و اجتماعی ، باورهای مذهبی و فلسفی و پای‌بندی‌های رسمی و سنتی ، در روند تکامل خود زیر نفوذ و سیطره نظام نقشه‌دار سرمایه قرار گرفت. در این نظام پوشاک جایگاهی دیگر یافت و به کالا تبدیل شد و همانند کالا ارزشی دوگانه پیدا کرد. به دیگر سخن هم برآورنده نیازهای بشری گردید و هم محصولی شد برای فروش. پس می‌بایست مانند هر محصول دیگر حداکثر سودآوری را داشته باشد و زمانی به این هدف دست می یافت که به گونه ای ساخته نشود که مدت زمان طولانی قابل مصرف باشد. دیگر آن‌که کالا باید وسیع ترین بازار ، یعنی بیشترین مصرف‌کننده و مشتری را دارا باشد.
به این نیازها طراحان و دوزندگان لباس پاسخ گفتند. آنها با بهره‌گیری از گرایش مردم به تنوع‌طلبی و نوجویی و با بهره گرفتن از جریان هایی چون جنگ ، بحران‌های اقتصادی ، تحولات فرهنگی و سیاسی ، طرح‌های تازه ای را ارائه دادند، و برخلاف سده‌های پیشین که نوآوری‌های خود را در کسوت مانکن‌های چوبی و مومی لباس بر تن به نمایش می‌گذاشتند ، اکنون به یاری رسانه‌های گروهی چون سینما و تلوزیون و نشریات مد که بردی کاملا جهانی دارند ، مورد پذیرش همگان قرار می‌دهند. و از این راه سلیقه‌ای جهانی در شیوه لباس پوشیدن پدید می‌آورند. واقعیتی که در هنر و ادبیات و معماری نیز مصداق دارد. دیگر کمتر ملتی را می‌توان یافت که در حیطه تمدن امروز قرار گرفته باشد و باز بتواند پوشاک سنتی و احیاناً دست‌وپاگیر خود را حفظ کند . چرا که لباس امروز خاص مردمان امروز است. مردمانی که زمان در زندگی اجتماعی‌شان عنصری است تعیین‌کننده و این نکته‌ایست که طراحان لباس نیز به آن توجه دارند. لباس‌ها بر تن راحت‌اند. سریع پوشیده می‌شوند ، اغلب پارچه‌های قابل‌شستشو دارند ، دست‌وپاگیر نیستند ، جنبه‌های زیبایی و هنر در آنها رعایت می‌شود و از همه مهم‌تر با بودجه‌های متفاوت نیز امکان دستیابی به آنها وجود دارد.
اینکه در آینده چه جنبه‌هایی به لباس افزوده و چه چیزهایی از آن کاسته خواهد شد مقوله‌ای مجرد نیست و بی‌تردید تحولات اقتصادی، سیاسی، علمی، فرهنگی و هنری عوامل تعیین‌کننده آن خواهند بود و ناگزیر بازتاب خود را در زمینه پوشاک جلوه‌گر خواهند ساخت (وزارت صنعت، معدن و تجارت، ۱۳۸۷: ۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 08:37:00 ق.ظ ]




عبارتند از میانگین نمره ای است که آزمودنی ازپاسخ به سوالات ۸-۱۱پرسشنامه بدست می آورد .

 

    • فراهم نمودن اطلاعات

 

عبارتند از میانگین نمره ای است که آزمودنی ازپاسخ به سوالات ۱-۳ پرسشنامه بدست می آورد .

 

    • داشتن اهداف روشن

 

عبارتند از میانگین نمره ای است که آزمودنی ازپاسخ به سوالات ۱۲-۱۴پرسشنامه بدست می آورد .
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
۲-۱ مقدمه
دنیای امروز دنیای سازمانهاست و نیروی انسانی بعنوان باارزش‌ترین منابع سازمانی محور رویکردها و فعالیتهای سازمانی بوده و در اعتلای اهداف و آرمان سازمان نقش اساسی ایفا می‌کنند . منابع انسانی به سازمان معنا و مفهوم بخشیده و زمینه‌های تحقق اهداف سازمانی را فراهم می‌کنند.
لستر تارو اقتصاد دان معروف در کتاب « ثروت آفرینان» مهمترین مزیت رقابتی را برای سازمانها در هزاره سوم میزان هوش و دانایی و دانش خردمندانه انسانی می‌داند . او معتقد است که دیگر نفت و منابع طبیعی نمی‌توانند منابع ثروت آفرینی باشند ، بلکه هوش و خرد انسانهاست که میتواند جامعه را به سمت رشد و تعالی حرکت دهد . اگر انسانها می‌خواهند در این چالش جدید داشته باشند هیچ راهی ندارند مگر اینکه به نقش دانایی و هوشمندی در توسعه جامعه خود تمام عیار اندیشه کنند . (ابیلی ، ۱۳۸۰)
پایان نامه - مقاله - پروژه
از طرفی هدف تئوریهای توانمندسازی آن است که چگونه با بکارگیری اجزاء محیط، دانش ، ادراکات و خصیصه‌های فردی آنان ، قدرت را به آنان منتقل و توانایی‌های بالقوه آنان را به بالفعل تبدیل کرد . (زیمرمن ۱۹۹۰)
با به کارگیری ارتباط درست میان این عوامل، فرایند توانمند سازی نیروی انسانی سریعتر به اهداف مورد نظر نایل می‌شود و فرد، جامعه و سازمان به صورت بهینه تری از اهداف توانمند سازی بهره‌مند می‌شوند. در حقیقت فلسفه توانمندسازی می‌گوید که سازمان می‌تواند افراد خود را راضی کند و در عین حال آنچه را که نیاز دارد به دست آورد. این رابطه می‌تواند یک برد – برد[۹] باشد.(اسکات و جف ۱۹۹۱)
۲-۲ تعاریف توانمند سازی:
ابعاد چند گانه توانمند سازی کارکنان، ارائه یک تعریف مفهومی از آن را مشکل ساخته است. بعلاوه نویسندگان مختلف از اصطلاحات گوناگونی برای تعریف توانمند سازی استفاده کرده اند.
در فرهنگ وبستر Empowerment[10] به سه جزء تقسیم شده است که :
Em : در اول اسم به معنی قرار دادن در داخل ، عازم کاری شدن ، رفتن به داخل ، که em‌ سبب تغییر اسم به فعل می‌شود .
Power‌: به افراد اجازه می‌دهد که دیگران را قانع کنند تا فعالیتها یا موارد مورد بحث را طبق انتظار تغییر دهند و به دارنده قدرت فرصت می‌دهد تا دیگران را قبل از درگیر شدن به عواقب یا جریان عمل آگاه کرده یا باز دارد .
Ment : موقعیت یا وضعیت ناشی از یک عمل خاص مثل شروع کردن ، تکامل دادن ، گسترش دادن و توانمند کردن است .
همچنین در فرهنگ آکسفورد [۱۱] اصطلاح لاتین Empower‌ به معنای قدرت شدن ، مجوز دادن ، قدرت بخشیدن و توانا شدن تعبیر شده است . این واژه د ر برگیرنده قدرت و آزادی عمل بخشیدن برای اداره خود است و در مفهوم سازمانی به معنای تغییر در فرهنگ و شهامت در ایجاد و هدایت یک محیط سازمانی است؛ به بیان دیگر توانمدسازی،به معنای طراحی ساختار است ؛ به نحوی که در آن افراد ضمن کنترل خود ، آمادگی پذیرش مسئولیت‌های بیشتر در آینده دست می‌یابند . (لاولر ، ۱۹۹۴)
توانمندسازی، به فرآیندی اطلاق می‌شود که طی آن مدیر به کارکنان کمک می‌کند تا توانایی لازم برای تصمیم‌گیری مستقل را بدست آورند . این فرایند نه تنها در عملکرد افراد بلکه در شخصیت آنان نیز موثر است . مهمترین مفهوم توانمندسازی تفویض اختیار به سطوح سازمان است. فرایند تصمیم‌گیری باید ازدرجه بالای عدم تمرکز برخوردار باشد و افراد یا گروه‌های کاری نیز باید مسئول یک قسمت کامل از فرآیندهای کاری باشند .( لاولر ، ۱۹۹۴)
توانمندسازی کارکنان، یک راه اساساً متفاوت برای کارکردن انسانها با یکدیگر است ، بدین معنی که ۱- کارکنان احساس می‌کنند که نه فقط در مورد انجام دادن کار و وظایف خودشان ، بلکه نسبت به بهتر کار کردن کل سازمان نیز مسئولیت دارند . ۲- تیم‌های کار ، بطور مستمر برای بهبود عملکرد و دستیابی به سطح بالاتری از بهره‌وری ، با هم کار می‌کنند . ۳- ساختار سازمان‌ها به گونه‌ای طرح‌ریزی شده است که آدمها در می‌یابند که میتوانند برای دستیابی به نتایج مورد نظرشان و آنچه انجام دادنش لازم است ، کار کنند ، نه این که صرفاً ادای تکلیف کنند و از بابت آن پاداش دریافت دارند . (اسکات و ژافه،۱۳۸۳ ‌)
توانمند سازی فقط قدرت بخشیدن به افراد نیست ، افراد ممکن است هم قدرت داشته باشند و هم توانمند شوند . اگر چه کسی می‌تواند به کس دیگری قدرت ببخشد، اما فرد باید خود توانمند شدن خود را احساس کند . کسب قدرت بر عوامل شخص متعدد و برخی ویژگی‌های شغلی مبتنی است و در هر حالتی ، نیاز است که دیگران قدرت شما را به رسمیت بشناسند، از رهبری شما پیروی کنند و در برابر نفوذتان تسلیم شوند ؛ به بیان دیگر ، منبع اصلی قدرت شما دیگران هستند ، اما در مورد توانمندسازی ، فرد میتواند حتی اگر هیچ کسی ویژگی‌های شخصی، شغلی و شخصیتی او را به رسمیت نشناسد،توانمند باشد و علت این امر آن است که منبع توانمند شدن در درون افراد است . (وتن و کمرون ، ۱۳۸۱ ‌)
توانمندسازی فقط کلامی جدید نیست بلکه مقدمه تصوری از تمایلات جاری علم مدیریت اخیر است ؛ حکایتی از کار با مردم و تغییر جهت سبک مدیریت از بالا به پایین است که امروزه با مطرح شدن بحث‌های جدیدی نظیر مهندسی مجدد و تغییر ساختار بر اهمیت آن افزوده شده است .
بسیاری از مدیران به توانمندسازی از این دیدگاه می‌نگرند که به افراد قدرت تصمیم‌گیری می‌دهد . بسیاری از کارکنان نیز منظور از توانمندسازی را کسب آزادی بی قید و شرط برای اجرای هر کار می‌دانند . همچنین توانمندسازی آزاد کردن نیروی دورنی افراد برای کسب دستاوردهای شگفت‌انگیز است . توانمندسازی به معنای قدرت بخشیدن است و این یعنی به افراد کمک کنیم تا احساس اعتماد به نفس خود را بهبود بخشند ، بر توانایی[۱۲] یا درماندگی [۱۳] خود چیره شوند ، و در افراد شور و شوق فعالیت ایجاد و انگیزه‌های درونی آنان را برای انجام دادن وظیفه بسیج کنیم .
کانگر و کاننگو[۱۴] توانمندسازی را به منزله یک سازه ارتباطی و انگیزشی مورد بررسی قرار دادند . توانمندسازی به مثابه یک رویکرد ارتباطی فرآیندی است که طی آن مدیر قدرتش را با زیردستان تقسیم می‌کند . در این مفهوم ، قدرت به معنای دارا بودن اقتدار و کنترل رسمی بر منابع سازمانی تعبیر می‌شود .
باروچ معتقد است توانمندسازی به مفهوم تفویض اختیار است و در منابع علمی و آثار نوشتاری مربوط به تفویض اختیار و عدم تمرکز،توجه اصلی بر توانمندسازی متمرکز است . اما از دید انگیزشی ، در منابع علمی روانشناختی ، از توانمندسازی به منزله یک حالت درونی انگیزشی در افراد یاد می‌شود . به زعم مک کللند [۱۵] افراد به قدرت و تمایل درونی برای نفوذ و کنترل بر سایر افراد نیاز دارند . قدرت برخورداری از یک نیاز درونی و حق تعیین است و توانمندی سازی ریشه در تمایلات انگیزشی افراد دارد.هرگونه راهبری که به افزایش حق تعیین سرنوشت است وبه کفایت نفس کارکنان منجر شود، موجبات توانمندی سازی رافراهم می آورد.توانمندی سازی در حقیقت ایجاد شرایط لازم برای ارتقای انگیزش افراد در انجام دادن وظایفش از طریق پرورش احساس کفایت نفس است.کانگرو کاننگو معتقدند توانمندی سازی عبارتند از افزایش کفایت نفس افراد سازمان از راه شناسایی و معرفی شرایطی است که باعث احساس برخوردار نبودن از قدرت در آنان می شود .همچنین تلاش در جهت بر طرف کردن آنها با فعالیت های سازمانی رسمی و فنون و شیوه های غیر رسمی و فراهم کردن اطاعات اثر بخش است.(ابطحی عابسی،۱۳۸۶) توانمندی سازی در حقیقت واگذاری اختیارات رسمی و قدرت قانونی به کار کنان است.() توانمندی سازی ،فرایند افزایش قدرت بین افراد و قدرت سیاسی است؛ بطوری که افراد خانوادهه و اجتماعات بتوانند برای اصلاح امورشان اقدام نمایند(گاتیرز ۱۹۹۲ ) .
در سطح فردی، توانمندی سازی به احساس تسلط ،رقابت و قدرت فردی مربوط می گردد.در سطح بین فردی ،بر روی توانایی نفوذ بر افرادی تایید می شودکه فرد با آنان در ارتباط است ودر سطح سیاسی،بر روی قدرت اجتماعی یا دسترسی به منابع و فرصت، برای شکل دادن به آنها تاکید می گردد.(گاتیرز ۱۹۹۵)
توانمندی سازی ، فرایند نیل به بهبود مستمر در عملکرد سازمانی است که از طریق توسعه و گسترش نفوذ افراد و تیم های شایسته و باصلاحیت ،در بیشتر جنبه ها و وظایفش محقق می شود و این به نوبه خود در عملکرد فردی و عملکرد کل سازمان اثر گذار است.(ابطحی و عابسی،۱۳۸۶)
توانمندی سازی از راه چالش های داخلی و خارجی سازمان به دست می آید.چالش های خارجی ،شامل افزایش شتاب تغییرات محیط رقابتی ،انتظارات جدید مشتریان و شرایط جدید بازار کار است و چالش های داخلی بیشتر بر حفظ و نگهداری نیروی انسانی موجود ،افزایش سطح انگیزش ،رشد و شکوفایی استعداد و مهارت های کارکنان تاکید دارد(سیگال ،۲۰۰۰)
توانمندی سازی شیوه ای است کخ برای ایجاد روحیه مشارکت درکارکنان از طریق فرایند دخالت و واگذاری مسئولیت به آنها ، این شیوه کارکنان را تشویق می کند که در مورد کار های خویش،خود تصمیم بگیرند و امکان کنترول بیشتر را بر کار داشته باشند.(ویچیو ،۱۹۹۶)
توانمندی سازی اصطللاحی است که به ترتیبات سازمانی گفته می شود که بر اساس آن خودمختاری،آزادی عمل ومسئولیت تصمیم گیری بیشتری به کارکنان واگذار می شود.به عبارت دیگر پربارسازی عمودی وسایر روش های مشابه برای افزایش آزادی عمل کارکنان توانمندی سازی نامیده می‌شود.(هاچیسکی و باچانان ۲۰۰۰).
توانمندسازی عبارت است از تقویت عقاید افراد و ایجاد اعتماد به نفس در آنها نسبت به خودشان و تلاش در جهت اثربخشی فعالیتهای سازمانی ( گردن، ۱۹۹۳).‌
در واقع توانمندسازی اصطلاحی وسیعتر ازخود کنترلی است ، توانمندسازی به مجموعه تکنیک‌های انگیزشی اطلاق می‌شود که بدنبال افزایش سطح مشارکت کارکنان به منظور بهبود عملکرد آنان است . ویژگی‌ اصلی توانمندسازی کارکنان همسو نمودن اهداف فردی و سازمانی است(ویچیو ،۲۰۰۰) .
۲-۳ مفاهیم توانمندسازی
توانمندسازی مفهومی است که به منظور بهبود روش استفاده سازمان از افراد خود بکار می‌رود . این ایده‌ای است که ریشه در نظریه‌ها و راهبردهای قدیمی‌تر سازمان داد . توانمندسازی بعنوان ایده‌های مرتبط با عملکرد و نوسازی سازمانی ؛ آشکارترین ریشه‌هایش را در تشریح نظریه Y داگلاس مک گریگور[۱۶] دارد.
توانمند سازی ایده‌ای است که در تجاربی مانند رهبری دموکراتیک ،مدیریت مشارکتی ،دوایر کیفیت و درگیری کارکنان در کار تجلی یافته است.
نظریهy مک گریگور و سایر عقاید و تجربیات به منظور توانمند سازی کارکنان مفروضات مشترکی دارند که نمایان ترین آنها عبارتند از:
۱- سازمانهای تجری و صنعتی فقط بخشی از منابع فکری کارکنان را به کار می‌گیرند .
۲- کنترل،تنها با بهترین شیوه برای رسیدن به اهداف سازمانی نیست.افراد هنگامی موثرتر و کاراتر عمل می‌کنند که فرصت اعمال حداکثر نظارت در کارشان به آنها داده شود.
۳- شایستگی و صلاحیت مختص تعدادی افراد متخصص نیست .بلکه به طور وسیعی در همه سطوح یک سازمان پخش می‌شود.
۴- کارکنان نسبت به اموری که نفوذ داشته و از آنها تجاربی کسب کرده اند احساس مالکیت شخصی و مسئولیت بیشتری دارند.
از مدتها قبل توانمند سازی به عنوان یک ایده متداول شد و این اصطلاح بخشی از توسعه سازمانی و مدیریت گردید.مشارکت کارکنان ،راهبردی مورد تایید به منظور بهبود عملکرد و حتی بقاء سازمان بوده است.(ایران نژاد)
مادام که توانمند سازی صرفاً‌واگذاری قدرت از طرف بالا دست یا سهیم کردن پایین دست در قدرت تعریف شود،بهبود عملکرد از طریق آن تحقق نمی یابد .هنگامی که توانمند سازی محدود به تبادلات یک سویه از جانب افراد قدرتمند به طرف افراد فاقد قدرت باشد ،معنای آن تحریف می‌شود .چنین برداشتی از توانمند سازی ،این اشاره ضمنی را به همراه دارد که آنچه داده شده است،می تواند پس گرفته شود .قدرتی که بتوان آن را واگذار کرد و باز پس گرفت،افراد را در موقعیتی قرار می‌دهد که با اجازه دیگری عمل کنند.این ایده‌ی توانمند سازی یقیناً‌نمی تواند نیاز سازمان را به داشتن اعضایی که فعالانه در جست و جوی اجاد صلاحیت شخصی و همچنین یافتن روش های نوین به ابتکار خودشان جهت کاربدر شایستگی های جدید شان هستند برآورده سازد.(یاری،۱۳۸۵)
توانمند سازی،فرآنید تقسیم مقداری از قدرت نیست،بلکه فرآندی است که قدرت نسبی هر فرد به واسطه آن افزایش می یابد و قدرت جدیدی برای سازمان ایجاد می‌شود .توانمند سازی ،نفوذ مبتنی بر صلاحیت است که باید ایجاد شود.این قدرت ،بسیار فراتر از تصور قدرتی است که تقسیم یا تسهیم می‌شود ؛قدرتی نشأت گرفته از این اندیشه که قدرت می تواند و باید از راه ارتقای مداوم شایستگی و کاربرد آن ایجاد شود.(چمبرلاین، ۱۹۹۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:37:00 ق.ظ ]




در ناحیه توان ثابت توسعه یافته به روش جریان پیوسته
با بهره گرفتن از روش جریان پیوسته می توان ناحیه توان ثابت موتور سوئیچ رلوکتانس را افزایش داد و به تبع آن توان نامی مورد نیاز موتور الکتریکی بکار رفته در خودرو برقی را کاهش داد و این خود گام مهمی در جهت کاهش مصرف انرژی در یک خودرو برقی است. لیکن، محدودیت منابع انرژی در خودروهای برقی ایجاب می کند که مصرف انرژی تا آنجا که ممکن است کاهش یابد.
به همین علت در این فصل، بهبود عملکرد موتور سوئیچ رلوکتانس در ناحیه توان ثابت توسعه یافته بررسی می گردد. از آنجا که موتور سوئیچ رلوکتانس دارای ماهیت غیر خطی است، بهینه سازی عملکرد این موتور بر اساس روش های تحلیلی بهینه سازی امکان پذیر نیست. لذا، ابتدا عملکرد موتور در شرایط سرعت و گشتاور بار متفاوت و در ناحیه توان ثابت توسعه یافته بررسی گردید و نقاط کار بهینه مشخص شد. در ادامه نقاط کار معرفی شده مورد تحلیل قرار گرفته و توضیحاتی ارائه شده است که نشان می دهد عملکرد موتور در این نقاط کار منجر به بهبود عملکرد موتور خواهد شد.
۵-۱- تعیین روش بهینه سازی
تا کنون هیچ معادله مشخصی جهت محاسبه توان خروجی و راندمان موتور سوئیچ رلوکتانس بر حسب زوایای روشن و خاموش شدن فازها و جریان مرجع برای تنظیم جریان فازها ارائه نشده است. از آنجا که مشخصات موتور سوئیچ رلوکتانس کاملاً غیر خطی بوده و موتور همواره در اشباع مغناطیسی کار می کند، چنین رابطه تحلیلی و یا معادله مشخصی وجود ندارد. بنابراین بهینه سازی عملکرد موتور و یافتن زوایای کنترلی بهینه با بهره گرفتن از روش های تحلیلی امکان پذیر نیست. در مرجع ]۷[ زاویه روشن شدن بهینه به منظور دست یابی به حداکثر توان خروجی موتور در حالت عملکرد جریان پیوسته با بهره گرفتن از مدل خطی سازی شده موتور و روش تحلیلی بدست آمده است. در این روش مشخصه اندوکتانس به صورت خطی تقریب زده شده است. شکل ۵-۱ نشان می دهد که اندوکتانس ناحیه غیر همپوشانی، هنگامی که موتور در حالت عملکرد جریان پیوسته است، توسعه می یابد.
پایان نامه

شکل ۵-۱- جریان فاز و اندوکتانس به ترتیب در ضرایب ۱ و ۱۰۰ ضرب گردیده اند و سرعت ۸۰۰۰ دور در دقیقه و گشتاور بار ۵ نیوتن - متر می باشد
بنابراین تقریب خطی اندوکتانس و استفاده از روش های تحلیلی خطای قابل توجهی به دنبال خواهد داشت. علاوه بر آن در مرجع ]۷[ از مقاومت سیم پیچ صرفنظر شده است. در نتیجه جریان می تواند تا مقدار حداکثر بالا رود و برش جریان توسط تنظیم کننده جریان در هر سیکل اتفاق می افتد. این در حالی است که عملاً و هنگامی که مقاومت سیم پیچ در نظر گرفته شود مقدار حداکثر جریان به سطح برش در سرعت های بالا حتی با بهره گرفتن از روش جریان پیوسته نخواهد رسید. بنابراین نقطه کار بهینه ای که با بهره گرفتن از روش های تحلیلی و بر اساس مدل خطی ساده شده موتور محاسبه شود، عملاً منجر به عملکرد بهینه موتور در حالت کار واقعی نخواهد شد .
روش معمول بهینه سازی راندمان در حالت عملکرد جریان ناپیوسته، تحلیل موتور در شرایط کاری مختلف و بدست آوردن تغییرات راندمان بر حسب زاویه روشن شدن فازها، زاویه خاموش شدن فازها، و جریان مرجع و نهایتاً استفاده از جداول بدست آمده در هنگام کنترل بهینه موتور است ]۴۶-۴۸[. در این تحقیق نیز جهت بهبود عملکرد موتور در حالت جریان پیوسته، عملکرد آن در شرایط کاری مختلف بررسی گردیده و نقاط کار بهینه بدست آمده است. لیکن نتایج بدست آمده نشان می دهد که در حالت عملکرد جریان پیوسته می توان یک قانون کلی برای نقاط کار بهینه ارائه کرد و دیگر نیازی به جداول ذخیره زوایای روشن و خاموش شدن و جریان مرجع فازها نیست.
۵-۲- بررسی پارامترهای موثر در بهینه سازی
به منظور رسیدن به عملکرد بهینه موتور در حالت کار جریان پیوسته سه پارامتر شامل زاویه روشن شدن فازها، زاویه هدایت فازها، و جریان مرجع برای تنظیم جریان فازها باید کنترل گردند. در نتیجه می توان به عملکرد بهینه موتور شامل حداقل تلفات هسته، حداقل تلفات مسی، حداکثر توان و راندمان، حداکثر گشتاور مشخصه و حداقل نوسان گشتاور دست یافت. مسلماً روش جریان پیوسته باید زمانی اعمال شود که توان خروجی مطلوب با بهره گرفتن از روش جریان ناپیوسته قابل دست یابی نباشد. به عبارت دیگر هرگاه توان با بهره گرفتن از روش جریان ناپیوسته قابل دست یابی باشد، استفاده از روش جریان پیوسته فقط تلفات را افزایش و راندمان را کاهش می دهد. مطابق شکل ۳-۸ روش جریان پیوسته برای موتور مورد مطالعه باید برای سرعت های بالاتر از ۲۵۰۰ دور در دقیقه اعمال شود که دستیابی به توان خروجی نامی با بهره گرفتن از روش متداول امکان پذیر نیست. بر این اساس عملکرد موتور در سرعت های ۴۰۰۰، ۶۰۰۰، ۸۰۰۰ و ۱۲۰۰۰ دور در دقیقه بررسی گردیده است. به منظور بررسی تاثیر گشتاور، در هر سرعت دو گشتاور بار مختلف اعمال شده و عملکرد موتور تحلیل شده است. مقادیر گشتاور بار در هر سرعت به نحوی انتخاب شده است که در گشتاور بزرگتر، حداکثر توان خروجی قابل استحصال از موتور بوجود آید.
۵-۲- ۱- تاثیر زاویه روشن شدن فازها بر عملکرد موتور
شکل ۵-۲ راندمان موتور بر حسب زاویه روشن شدن در سرعت های مذکور و در گشتاور بار مختلف را نشان می دهد. همچنین، نوسان گشتاور (Tr) و مقدار گشتاور مشخصه (TPA) بر حسب زاویه روشن شدن در شکل ۵-۳ و ۵-۴ برای نمونه در سرعت ۶۰۰۰ دور در دقیقه و گشتاور بار ۷ نیوتن- متر نشان داده شده است. تغییرات نوسان گشتاور و گشتاور مشخصه بر حسب زاویه روشن شدن به ازای گشتاورهای بار و سرعت های مختلف موتور، همانند اشکال ۵-۳ و ۵-۴ است. معادلات ۵-۱ و ۵-۲ به ترتیب نحوه محاسبه نوسان گشتاور و مقدار گشتاور مشخصه را نشان می دهند.
(۵-۱)
(۵-۲)
که در معادلات فوق ، ، و به ترتیب مقادیر بیشینه، کمینه، و متوسط گشتاور بوده و جریان منبع ولتاژ مستقیم است.

(الف)

(ب)

(ج)

(د)
شکل ۵-۲ - راندمان موتور بر حسب زاویه روشن شدن در سرعت های (الف)- ۴۰۰۰ دور بر دقیقه - (ب)- ۶۰۰۰ دور بر دقیقه - (ج)- ۸۰۰۰ دور بر دقیقه - (د)- ۱۲۰۰۰ دور بر دقیقه

شکل ۵-۳- نوسان گشتاور در سرعت ۶۰۰۰ دور در دقیقه و گشتاور بار ۷ نیوتن- متر

شکل ۵-۴- مقدار گشتاور مشخصه در سرعت ۶۰۰۰ دور در دقیقه و گشتاور بار ۷ نیوتن- متر
همانطور که در شکل دیده می شود با افزایش زاویه روشن شدن راندمان موتور و مقدار گشتاور مشخصه کاهش یافته و نوسان گشتاور افزایش می یابد. در تمامی سرعت های مطلوب و در تمامی گشتاورهای بار اعمال شده عملکرد بهینه موتور زمانی حاصل می شود که زاویه روشن شدن در مقدار حداقل خود یعنی ۱۷ درجه تنظیم شده باشد. در اشکال مذکور زاویه روشن شدن کمتر از ۱۷ درجه نشان داده نشده است. زیرا که توان خروجی نامی با زاویه روشن شدن کمتر از ۱۷ درجه بدست نخواهد آمد. بنابراین می توان گفت که عملکرد بهینه در حالت عملکرد جریان پیوسته زمانی حاصل می شود که زاویه روشن شدن در حداقل مقدار ممکنی تنظیم گردد که توان نامی با بهره گرفتن از روش جریان پیوسته در ناحیه توان ثابت توسعه یافته قابل حصول باشد.
این نتیجه بهینه سازی بر حسب پارامتر زاویه روشن شدن در مورد تمامی انواع موتور سوئیچ رلوکتانس با تعداد قطب های مختلف معتبر می باشد. اگر به شکل۵-۵ دقت شود در حالت جریان پیوسته، زاویه روشن شدن در ناحیه ای از اندوکتانس واقع شده که شیب اندوکتانس منفی است و لذا ماشین در شرایط ژنراتوری عمل خواهد کرد. به عبارت دیگر اگر بتوان به توان خروجی مشخصی دست یافت در حالی که زاویه روشن شدن در مقدار حداقل خود تنظیم شده است، به طور یقین برای رسیدن به توان خروجی مشخص، توان ورودی کاهش یافته، چرا که ماشین با کاهش زاویه روشن شدن مدت زمان بیشتری در ناحیه ژنراتوری بوده و توان از ماشین به منبع بازگشته است و لذا توان خالص دریافتی از منبع با کاهش زاویه روشن شدن کاهش یافته و با توجه به ثابت بودن توان خروجی راندمان افزایش پیدا کرده است.
علاوه بر آن، کاهش زاویه روشن شدن منجر به کاهش مقدار موثر و مقدار بیشینه جریان فاز خواهد شد. در نتیجه حداکثر مقدار گشتاور مشخصه و حداقل ریپل گشتاور را شاهد خواهیم بود . با مقایسه برخی از پارامترهای هر فاز به ازای دو زاویه روشن شدن مختلف ۱۷ و ۲۰ درجه در سرعت ۶۰۰۰ دور در دقیقه و گشتاور ۷ نیوتن- متر که در جدول ۵-۱ آورده شده اند، این مسئله قابل توضیح خواهد بود.

شکل ۵-۵- جریان فاز، شار پیوندی، اندوکتانس، ولتاژ مستقیم و نیروی ضد محرکه به ترتیب در ضرایب ۱، ۵۰، ۱۰۰، ۰۱/۰ و ۰۱/۰ ضرب گردیده اند و سرعت ۸۰۰۰ دور در دقیقه و گشتاور بار ۵ نیوتن - متر می باشد

جدول ۵-۱- برخی از پارامترهای هر فاز به ازای دو زاویه روشن شدن مختلف ۱۷ و ۲۰ درجه

 

Turn-on angle = 20o Turn-on angle = 17o  
۳۰.۹۷ ۳۰.۸۹ Conduction angle
۲.۴۸ ۲.۰۲
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ق.ظ ]




کمیسیون هیئت داوران تعیین شده و در ۱۱ دسامبر ۱۹۲۲ تا فوریه ۱۹۲۳ در لاهه ملاقات کردن و قوانین لاهه در ارتباط با جنگ افزارهای هوایی را تصویب کردند.[۱۷۲]
قوانین لاهه در خصوص جنگ افزارهای هوایی شامل ۶۲ ماده است که این اصول از قانون جنگ افزارهای دریایی الگوبرداری شده است. این قوانین به طور کلی پس از بررسی مفاهیم و علایم کلی به ترتیب به بیان،اصول کلی، نیروهای متخاصم، بمباران ها، جاسوسی، بازدیدو جست و جو می پردازد.[۱۷۳]
به راحتی نمی توان گفت آیا قوانین لاهه در ارتباط با جنگ افزارهای هوایی به قوانین مرسوم بین المللی تبدیل شدند یا خیر. با این وجود آنگونه که شایسته است مورد توجه دولتها قرار نمی گیرد.
اما در سال ۱۹۳۲ قطعنامه بنس (Benes) این فصلنامه که در کمیسیون خلع سلاح به تصویب رسید می گفت که حملات هوایی علیه جمعیت غیر نظامی باید مطلقاً ممنوع باشد.[۱۷۴]
جنگ داخلی اسپانیا و سیتو ژاپن باعث افزایش استفاده از جنگ افزارهای هوایی و کاربرد گسترده بمباران هوایی، بدون تمایز گذاشتن بین نظامیان و غیرنظامیان شد که مناطق مختلفی توسط نیروی هوایی آلمان تخریب می شد و این باعث نگرانی بریتانیا شد و آیین نامه ای در سال ۱۹۳۸ توسط مجمع اتحادیه ملل تصویب شد که بیانگر اصولی بود که می گوید هر گونه حمله علیه جمعیت غیر نظامی، غیرقانونی و ممنوع است. در این مقررات اصول زیر به عنوان مبنای ضروری برای مقررات بعدی بیان شده است.
مقاله - پروژه
۱) بمباران عمدی جمعیت غیرنظامی غیرقانونی است.
۲) اهدافی که از روی هوا بر روی آنها نشانه گیری می شود باید اهداف نظامی مشخص و مشروع بوده و بتوان آنها را از سایر اهداف شناسایی کرد
۳) هر گونه حمله بر روی اهداف نظامی مشروع باید به گونه ای انجام شود که جمعیت غیرنظامی مجاور این اهداف به خاطر غفلت آسیب نبینند.[۱۷۵]
پ)کنوانسیون های ژنو و پروتکل های الحاقی
نهایت تلاش کشورها در خصوص قاعده مند کردن جنگ با قوانین قراردادی تصویب کنوانسیون ژنو است این کنوانسیون به طور خاص به قوانین جنگ هوایی نپرداخته است.
در این کنوانسیون از یک طرف به حمایت از اشخاص درکنوانسیون اول و دوم می پردازد چنانکه در بند ۴ و بند ۵ ماده ۱۳ هر دو کنوانسیون اعضای غیرنظامی خدمه هواپیماهای جنگی و خدمه هواپیماهای غیرنظامی را که زخمی و بیمار هستند در برمی گیرد.[۱۷۶]
پرسنل بخش هوانوردی نظامی در دسته نیروهای نظامی هستند که براساس مفاد اول تا سوم ماده ۱۳ حمایت می شدند.[۱۷۷]
بندهای ۵ و ۶ ماده ۴ سومین کنوانسیون ژنو اسیران جنگی را در دسته نظامیان زندانی قرار می دهد و آشکارا از پرسنل نظامی که در مفاد ۱ تا ۳ ماده ۴ مورد حمایت قرار گرفته اند نام نمی برد.[۱۷۸]
بخش دیگری که در این کنوانسیون ها به آن اشاره شده هواپیماهای پزشکی هستند که قوانین مربوط به آنها در مفاد ۳۶ و ۳۷ کنوانسیون اول، ۳۹ و ۴۰ کنوانسیون دوم و ۲۲ کنوانسیون چهارم آورده شده است.[۱۷۹]
در ماده ۱۸ کنوانسیون ژنو ۱۹۲۹ اولین اصول مربوط به حفاظت از هواپیماهایی که صرفاً کادر پزشکی دارند آورده شده است.[۱۸۰]
کنوانسیون ژنو همچنین به سرحدات بی طرف پرداخته است از آنجا که این مناطق غیرقابل تجاوز هستند هواپیماهای نظامی دولت های متخاصم باید در آن زمان قدرت بی طرف را به رسمیت شناخته، ارتفاع و مسیر پرواز خود را در مناطق مربوط به آنها تعیین کنند آنها همچنین می توانند در صورت لزوم در مناطق بی طرف فرود بیایند افراد زخمی و بیمار در مناطق بی طرف از هواپیما تخلیه شده بنابراین این افراد پس از درمان نمی توانند مجدداً در جنگ شرکت کنند. این قانون براساس توافق بین کشورهای بی طرف و طرفین درگیر کاربرد پیدا می کند.[۱۸۱]
پس از کنوانسیون های چهارگانه ژنو که بعضاً به حقوق جنگ هوایی اشاره دارند و البته با توجه به مواد اشاره شده مقررات این کنوانسیون ها بر جنگ های هوایی حاکم می باشند پروتکل های الحاقی به کنوانسیون های فوق الذکر هستند که در آنها قواعدی به جنگ هوایی اختصاص داده شده و بعضاً قواعدی عمومی را ذکر می کنند که قابل تعمیم به جنگ هوایی هستند.[۱۸۲]
در مواد ۴۸ تا ۶۷ پروتکل اول محدودیت های قابل توجهی برای طرفین درگیر در نظر می گیرند از جمله اینکه دقت بمباران های مدرن[۱۸۳]باید با توجه به این قوانین افزایش پیدا کند.سایر قواعد مندرج در کنوانسیون های ژنو و پروتکل اول الحاقی همان گونه که بعضاً در متن ذکر شده است باید از سوی کشورها در هنگام جنگ هوایی رعایت شوند از جمله قواعد مندرج در ماده ۳۵ کنوانسیون قواعد اساسی در جنگ هستند و باید رعایت شوند.
مواد ۲۴ تا ۳۱ مجموعه قوانینی در خصوص هواپیماهای پزشکی را مطرح می کنند که البته قبلاً در کنوانسیون ژنو پیش بینی شده است اما پروتکل با دقت بیشتری به این قوانین پرداخته و بین هواپیماهای پزشکی که بر فراز مناطقی پرواز می کنند که در اشغال نیروهای متخاصم قرار دارند و مناطقی که توسط نیروهای متخاصم کنترل نمی شوند تفاوت قایل است. در خصوص مناطقی که در کنترل نیروی متخاصم است در ماده ۲۷ آمده است که هواپیما باید موافقت مقامات ذیصلاح را برای چنین پروازی به دست آورد و برای پرواز در سایر مناطق نیاز به کسب موافقت قبلی از طرف دیگر مخاصمه نیست.
در ماده ۵۳ به حمایت از اموال فرهنگی پرداخته شده است.
ج)تجزیه و تحلیل قواعد اصولی لازم الرعایه در جنگ های هوایی
بعد از بررسی روند شکلگیری قوانین در خصوص جنگ های هوایی لازم است به مباحثی که قطعاً نیاز به توجه خاص از سوی کشورها در هنگام انجام عملیات هوایی دارند و بعضاًبه طور خلاصه به آنها اشاره شده است پرداخته شود.این مباحث بدین شرح است که به تفکیک بیان می شود:در درجه اول حمایت از جمعیت های غیر نظامی و دیگری حمایت از اشیاء غیر نظامی و همچنین ممنوعیت حملات کورکورانه و بمباران منطقه هدف و در نهایت مناطق ممنوعه هوایی در زمان جنگ های هوایی بررسی خواهد شد
۱)حمایت از جمعیت هاواموال غیر نظامی:
جمعیت های غیر نظامی باید در طول جنگ هوایی مورد حمایت همه جانبه قرار گیرند که جسته گریخته در مباحث قبل به این مهم پرداخته شد،طبق آنچه بیان شد برمبنای ماده ۲۲قواعد ۱۹۰۷لاهه حق طرفین متخاصم برای استفاده از ابزارها جهت آسیب رساندن به دشمن نامحدود نمی باشد.در کنار این قواعد در این خصوص با قواعد ۱۹۲۳لاهه در خصوص جنگ هوایی روبرو هستیم ،این کنوانسیون در ماده۲۲اصول اساسی را بیان می کند که در آنها به ممنوعیت بمباران هوایی اهداف غیرنظامی می پردازد،ماده۲۴ به تعریف بمباران های هوایی قانونی میپردازد و در پی بیان این تضمین است که از جمعیت های غیر نظامی محافظت می شود و ماده۲۵ حفاظت اضافه ویژه ای برای مکانهای غیر نظامی در طول بمباران های هوایی قایل می شوند.بسیاری از حقوقدانان بین المللی معتقدند که قوانین مربوط به ممنوعیت حملات مستقیم علیه غیر نظامیان دارای ماهیت های همه گیر بوده و اصول ایمنی جمعیت های غیر نظامی به عنوان یک هنجار عمومی قبل از تدوین دستور العمل های متعارف وجود داشته است برخی صاحب نظران تایید میکنند که قانون ممنوعیت حملات مستقیم علیه غیرنظامیان و اهداف غیر نظامی شاید پایه ای ترین اصل نبردهای مسلحانه است بر این اساس ماده ۵۱پروتکل اول الحاقی که اصول عمومی مربوط به حفاظت از جمعیت های غیرنظامی را در برابر حملات مستقیم یا بدون گذینش بیان می کند تا حدودی شکل تایید کننده ای بر قوانین بین المللی باشد.[۱۸۴]
و در قواعد جدید برای حفاظت از جمعیت غیرنظامی ماده۵۱پروتکل اول الحاقی را داریم که راهنمای مؤثری در زمان جنگ برای طرفین متخاصمین خواهد بود لازم به ذکر است که در زمان جنگ نه تنها حمایت از افراد غیرنظامی است که جلوه گری می کند بلکه در ابعاد گسترده تر حمایت از اموال و اشیاء غیر نظامی را که تا حدودی پیش زمینه ای برای حمایت از غیرنظامی است توجه خاص به خود را می طلبد در ماده ۵۲ پروتکل اول الحاقی به حمایت از اموال غیرنظامی پرداخته شده است.
در درجه اول برای نظامی یا غیر نظامی بودن یک هدف باید به این نکته توجه کرد که آیا آن مال یا آن شیء نقش مؤثری در عملیات نظامی دارد یا خیر؟ تصور عمومی و پایه در خصوص مکان هایی چون پرستشگاهها،سکونت گاه ها،بیمارستانهاو مدارس این است که این مکانها دارای نقش نظامی نیستند.
یکی از اهداف که در جنگ های هوایی بارها مورد بمباران قرار گرفته اند رسانه ها و ایستگاههای رادیویی و تلوزیونی هستند به عنوان مثال در طول جنگ عراق ایستگاههای تلوزیونی عراق چندین بار مورد حمله قرار گرفت،در صربستان ناتو عمداً دستگاه های رادیو تلوزیون سربستان را بمباران کرد که در پی آن ۱۶نفر غیرنظامی کشته و مجروه شدند.اما همواره این مساله بحث برانگیز است که آیا رسانه ها نیز جز اهداف نظامی تلقی می شوند و یا اهداف غیرنظامی و قابل حمایت.[۱۸۵]
با توجه به نظریات ارئه شده رسانه های گروهی نیز گاهاً می توانند به عنوان اهداف نظامی در نظر گرفته شده و مورد حمله واقع شوند و این به تغییر ماهیت و کارایی این نوع ابزارها در طول جنگ بستگی دارد که اگر در راستای پیشبرد اهداف نظامی دول متخاصم مورد استفاده قرار گیرند،هدف نظامی تلقی و و حمله به آنها جنایت جنگی قلمداد نمی شود. با وجود اقدامات گیج کننده در درگیر های اخیر ایستگاه های رادیو و تلویزیون اهداف نظامی بر اساس نقش تبلیغاتی برای رژیم های دشمن محسوب نمی شوند . تخریب آن ها با آن چه به عنوان منفعت قطعی نظامی در ماده ۲/۵۲ آورده شده است در تناقض است . در طول جنگ در عراق ایستگاه تلویزیونی بغداد چندین بار مورد حمله قرار گرفت[۱۸۶] . در کابل نیروهای هوایی آسیب جدی به دفاتر تلویزیون الجزیره وارد کرده اند . در صربستان ناتو عمداً ایستگاه رادیو تلویزیون صربستان را بمباران کرد که در پی این بمباران ۱۶ غیر نظامی کشته شده و ۱۶ نفر دیگر مجروح شدند [۱۸۷]. این عملکرد که گاهی مقامات ناتو با عبارت های عمومی از آن دفاع کرده و رسانه ها را اهداف قانونی حملات قلمداد می کنند یکی از بحث بر انگیزترین مسائل در ارتباط با بمباران های ناتو بوده است . کمیسیون سلیب سرخ جهانی در گزارش نهایی برای دادستان می گوید حتی اگر رستانه ها یک هدف قانونی باشند صرفاً نمی توان با هدف قرار دادن آن ها جلوی تبلیغات را گرفت مسئله این است که آیا این احتمال ساده وجود دارد و می توان به قدر کافی از این احتمال بر اساس مفاد پروتکل ۱ استفاده کرد . آیا ایستگاه های رادیو تلوزیونی به دلیل ماهیت یا هدف خود می توانند به عنوان اهداف نظامی محسوب شوند . برخی معتقدند فرضیاتی وجود دارد که می گوید این ایستگاه ها اهداف غیر نظامی هستند چرا که با موارد ذکر شده در بند ۳ ماده ۵۲ همخوانی دارند . دیگران این طور استدلال می کنند که هیچ هدف دائمی نظامی وجود ندارد و بر اساس موضع گیری ماده ۲/۵۲ می گویند که یک شیئی ممکن است دارای ماهیت نظامی باشد مشروط بر این که با دو ضابطه ذکر شده همخوانی داشته باشد . دیگران این طور استدلال می کنند که تأسیسات رادیو تلوزیونی همواره هدف نظامی هستند چرا که از ابزارهای دشمن برای برقراری ارتباط محسوب شده و همواره می توانند به عنوان اهداف نظامی مشروع در نظر گرفته شوند . گزارش سازمان جهانی سلیب سرخ در ارتباط با بمباران ایستگاه رادیو تلوزیونی سربستان می گوید که این ایستگاه نظامی قانونی بوده است . اما مشخص نیست که آیا واقعاً توسط دولت دیوگسلاوی برای اهداف نظامی مورد استفاده قرار می گرفته یا خیر .
نویسندگانی وجود دارند که بر این نتیجه گیری خرده گرفته اند . به راحتی نمی توان استدلال نمود که حمله به یک ایستگاه رادیو و تلوزیونی برای ایجاد اختلال در ارتباطات نظامی مفید واقع می شود چرا که شواهد نشان می دهند صدها ایستگاه کوچک در سربستان وجود داشته اند که می توانستند حتی بدون وجود ایجاد مرکزی به خبر پراکنی بپردازند . در عراقی نیروهای ائتلاف رهبران نظامی را با تلفن های ماهواره ای و از طریق مکالمات تلفن همراه ماهواره ای شناسایی می کردند . این موضوع نشان می دهد که عصر ارتباطات ماهواره ای برای بسیاری از رهبران نظامی فناوری رادیو دارای ارزش نظامی اندکی است . در عراق آمریکا با این استدلال از حملات بر علیه ایستگاه تلوزیوینی بغداد پشتیبانی می کرد که صدام حسین از این ایستگاه برای برقراری ارتباطات با عناصر طرفدار عراقی در خارج از کشور استفاده کرده و به آن ها دستور می داد چگونه از طریق تلوزیون در جنگ شرکت کنند . با این حال هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد کشورهای خارجی این کار را انجام داده اند . . هیچ شیئی را نمی توان مطلقاً یک شیئی غیر نظامی یا یک شیئی مطلقاً نظامی دانست و این به تغییر ماهیت و کارکردها در طول نبرد بستگی دارد . در مجموع رسانه ها می توانند در جایی به عنوان اهداف جنگی در نظر گرفته شوند که با دو شرط اصلی ویژگی های یک هدف نظامی همخوانی داشته باشند . در غیر این صورت همچنان به عنوان اماکن غیر نظامی محسوب خواهند شد و حمله به آن ها جنایت جنگی قلمداد می شود .[۱۸۸]
ایستگاه های رادیویی تلوزیونی و سخت افزارهای مرتبط با این ایستگاه ها در صورتی مورد حمله قرار می گیرند که واقعاً در ارتباطات نظامی کاربرد داشته باشند
گاهی یک شیئی یا یک مجموعه تأسیسات ممکن است واقعاً برای اهداف نظامی به کار گرفته نشوند اما ممکن است در هر زمانی چنین کاربری پیدا کنند . برخی تأسیسات حمل و نقل مانند پل ها ممکن است چنین کارکردی پیدا کنند . اگر یک هدف صرفاً به این دلیل نظامی محسوب می شود که می توان آن را درهر مقطع به یک ابزار مناسب نظامی تبدیل کرد نمی توان گفت اصلا اهداف غیر نظامی وجود دارند . از این رو از هیچ چیزی نمی توان حفاظت کرد. بر اساس متن پروتکل اول یک شیئی باید نقش مؤثری در یک کنش نظامی داشته باشد . همان طور که همه پذیرفته اند یک شیئی می تواند به یک شیئی نظامی تبدیل شود و کاربرد آن شیئی در آینده برای توجیح ماهیت نظامی آن کفایت می کند . ناتو در طول بمباران هوایی کوزو پل ها را اهداف نظامی تلقی کرده بود [۱۸۹]. برخی محققین معتقدند که پل هایی که در راستای یک خط تدارکاتی قرار می گیرند در بین اهداف نظامی قرار خواهند داشت . در حالی که دیگران بر این عقیده اند پل ها ممکن است در صورتی مورد حمله قرار گیرند که تدارکات از طریق آن ها به خطوط دشمن انتقال داده شود . مسئله زمانی پیچیده تر می شود که یکی از طرفین خود را به بمباران هوایی محدود کند . در چنین موقعیتی جبهه اصلی مشخص نیست و معلوم نیست که آیا این پل ها در مسیر تدارکاتی جبهه ها قرار می گیرند یا خیر چون اصلاً جبهه ای وجود ندارد[۱۹۰] .
در موقعیتی که منحصراً از جنگ افزارهای هوایی استفاده می شود برای تفکیک هر چه بهتر اشیائی که ذاتاً نظامی هستند و اشیائی که دارای کاربرد دوگانه می باشند به سادگی می توان با خواندن ماده۵۲ نقش هر کدام از اشیاء را در قبال این کارکردهای دو گانه مشخص کرد . ممکن است این طور گفته شود که محدود شدن اهداف نظامی نیروهای متخاصم را مجبور می کند توجیهات ساختگی برای حملات خود بیاورند . هنگامی که آن ها شبکه برق را مختل می کنند تا به جمعیت غیر نظامی نشان دهند که تا زمانی که رژیم خود را ساقط نکند باید در تاریکی زندگی کنند، ادعا می کنند که ایستگاه ها نیروهای لازم را نیز برای بخش های نظامی را فراهم می کند تا حملات آن ها توجیح پذیر باشد . زمانی که آن ها به یک ایستگاه رادیویی حمله می کنند به دلیل این که اخلاقیات جمعیت را تقویت می کند آن ها بایدهمچنین اثبات کنند که این ایستگاه باعث جابجایی اطلاعات نظامی می شوند . هنگامی که به کارخانه های متعلق به عوامل تصمیم گیری حمله می کنند تا نشان دهند که این عوامل نیز شخصاً تحت تأثیر جنگ قرار می گیرند و باید تسلیم شوند.
در خصوص وزارتخانه ها آن چه در این جا اهمیت دارد میزان اهمیت یک وزارت خانه برای رژیم دشمن نیست بلکه نقش مستقیم در کنش های نظامی است . آن هایی که اعتقادات دیگری دارند باید به شکلی منطقی این طور استدلال کنند که کدام احساسات یک جمعیت مذهبی برای کسب آمادگی یک کشور جهت ادامه درگیری مسلحانه مؤثر است .
همچنین در هنگام هدف قرار دادن پل ها،کارخانه جات،راه ها و وسایل حمل و نقل ،نیروگاهها و بیمارستانها و سایر مناطق غیر نظامی دولت مهاجم باید اثبات کند که مکان مورد حمله واقع شده نقش مؤثری در جبهه جنگی طرف مقابل داشته و برای شکست طرف متخاصم و منهدم کردن آن لازم بوده است.با توجه به موارد اصلی که در پروتکل اول الحاقی به حمایت از افراد و اموال غیر نظامی اختصاص داده شده است لازم است به قواعدی اشاره کرد که از مجموعه قواعد عرفی است که مدون شده و این مساله بر ضرورت اجرای آن برای حمایت از افراد و اموال غیر نظامی می افزاید.از جمله این اصول مهم اصل تناسب است این اصل مهم به دو عنوان اساسی اشاره دارد:نیازهای نظامی از یک طرف و الزامات بشردوستانه از طرف دیگر.اصل تناسب ابتدائاً در بند ۴ ماده ۲۴قوانین لاهه ۱۹۲۳ در خصوص جنگ افزارهای هوایی آمده است[۱۹۱]
و سپس در بند۵قسمت (ب)ماده ۵۱پروتکل اول الحاقی،اصل نسبیت را بیان نموده است که در هنگام حملات هوایی دول باید به آن توجه وافر داشته باشند[۱۹۲]
در زمان حملات هوایی حتی اگر هدف نظامی باشد نباید حمله باعث وارد شدن خسارت یا آسیب به جمعیت غیرنظامی شود بدیهی است که اصل تناسب نقش مؤثر و مفیدی در بمباران هوایی اهداف نظامی دارد که در اطراف آن جمعیت های غیرنظامی یا اهداف غیرنظامی قرارگرفته اند البته لازم به ذکر است که در جنگ های اخیر در عراق و بخش هایی از فلسطین نادیده گرفته شده است.
اصل مهم دیگر در حمایت از جمعیت ها و اهداف غیر نظامی اتخاذ اقدامات احتیاطی است.این اصل مهم در ماده۵۷[۱۹۳] پروتکل اول الحاقی بیان شده است که الزاماتی را بیان میکند که باید مسؤولین زمانی که برنامه ریزی برای حمله هوایی انجام شده و حمله هوایی صورت می گیرد آنها را رعایت کنند.[۱۹۴]
از جمله اقدامات احتیاطی مهم برای حمایت از اهداف و جمعیت غیرنظامی بدین شرح می باشد:
۱)ضرورت تایید هدف به عنوان هدف نظامی[۱۹۵]
این اقدام مهم در بخش اول بند۲ ماده ۵۷ پروتکل ول الحاقی بیان شده است،بدین مضمون کسانی که قصد دارند به اهداف مشخص حمله کنند باید تمام اقدامات لازم برای تعیین ماهیت نظامی یا غیرنظامی آن اهداف را انجام دهند.[۱۹۶]
۲)ضرورت لغو یا تعلیق حمله در شرایط خاص
بخش دوم بند۲ماده۵۷ [۱۹۷]پروتکل اول الحاقی ضرورت کنسل کردن یا تعلیق حمله را در جایی ایجاد می کنند که شرایط زیر وجود داشته باشد:
۱)هدف نظامی نباشد
۲)هدف از مصونیت ویژه برخوردار نباشد
۳)انتظار داشته باشیم که حمله باعث بروز تلفات جانی غیرنظامی با وارد شدن آسیب به غیرنظامیان و خسارت به اموال آنها یا ترکیبی از آن دو شده باشد.
اگر مهاجم با بهره گرفتن از ابزارهای بصری خصوصاً با بهره گرفتن از مشاهدات هوایی ـدریابد که هدف مورد نظر نظامی نیست یا از حفاظت ویژه برخوردار است باید حملات خود را لغو یا تعلیق کند.[۱۹۸]
۲)ضرورت انتخاب هدفی که حداقل ریسک های بالقوه را دارد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ق.ظ ]




 

 

فرمول انرژی، نسبت انرژی ذرات انتخاب شده در هر دور الگوریتم کوچ پرندگان را به تمام انرژی موجود در خوشه محاسبه می‌کند و به این شکل انرژی ذرات انتخاب شده را در محاسبه تابع شایستگی وارد می‌کنیم.

 

 

(۳ – ۴ )

 

 

 

 

 

در فرمول (۳ – ۴) ، Ck اعضای خوشه هستند. و S مجموعه ذرات انتخاب شده برای الگوریتم کوچ پرندگان از بین اعضای خوشه در هر دور می‌باشد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
درجه پیوستگی در شبکه[۸۴]
درجه پیوستگی در شبکه برای هر گره حسگر تعریف می‌شود و نشان دهنده تعداد همسایگان نزدیک گره می‌باشد. این همسایگان در شعاع نزدیکی از گره قرار دارند و به شکلی نشان­دهنده درجه پیوستگی گره مورد نظر در شبکه می‌باشند.
بالا بودن درجه پیوستگی گره در شبکه نشان دهنده این است که گره دارای موقعیت بهتری در بین گره‌ها در شبکه است.

 

 

(۳ – ۵ )

 

 

 

 

 

چگالی پراکندگی گره­های شبکه را در کل شبکه یکسان در نظر می­گیریم و این کار باعث می­ شود که چگالی پراکندگی گره­های حسگر به عنوان یک متغیر در فرمول ظاهر نشود و متغیر درجه پیوستگی گره در شبکه به صورت یک متغیر مستقل در فرمول تابع شایستگی قرار بگیرد.
اما در کل می­توان گفت که متغیر درجه پیوستگی گره در شبکه تابع چگالی پراکندگی گره­های حسگر در شبکه است. ما فرض می­کنیم که گره­های حسگر بی­سیم با توضیح یکنواخت در شبکه به صورت تصادفی پراکنده شده ­اند.
تعداد دفعاتی که سرخوشه انتخاب شده است[۸۵]
اگر گره که به عنوان سرخوشه در شبکه انجام وظیفه کرده باشد به این معنی است که انرژی زیادی را مصرف کرده است و توانایی آن برای انتخاب شدن به عنوان گره سرخوشه کاهش یافته است. در نتیجه برای اینکه به گره‌ای که در دورهای قبل به عنوان گره سرخوشه انتخاب شده باشد شانس کمتری نسبت به دیگران برای انتخاب دوباره بدهیم، به فرمول تابع بهینگی خود این بخش را اضافه می‌کنیم.

 

 

(۳ – ۶ )

 

 

 

 

 

اگر گره­ای تا به حال به­عنوان سرخوشه انتخاب نشده باشد مقدار ۱ را برای آن قرار می­­دهیم. این کار باعث می­ شود مشکل تقسیم بر صفر در فرمول از بین برود.
این اصل را به صورت یک قید به فرمول اضافه می­کنیم.

 

 

(۳ – ۷)

 

 

 

 

 

به این شکل چهار بخش فرمول تابع شایستگی (۳ – ۱) شرح داده شد که هر کدام از آنها به صفت خاصی که به نظر می­رسد در انتخاب سرخوشه بهینه مفید هستند اشاره می­ کند.
مراحل الگوریتم
الگوریتم به شکلی است که درون خود الگوریتم کوچ پرندگان را برای انتخاب سرخوشه بهینه فراخوانی می­ کند. مراحل اجرای الگوریتم در شکل ۳-۲ نشان داده شده­است.
پایه­ الگوریتم بر اساس پیغام­رسانی بین گره­های حسگر درون شبکه است. هر دوره زمانی الگوریتم به چهار بخش(فاز)[۸۶] مختلف تقسیم می­ شود که در هر فاز زمانی، پیغام­های مربوط به همان فاز بین گره­های شبکه رد و بدل می­ شود.
چهار فاز زمانی را این گونه نام­گذاری می­کنیم.
۱- فاز آماده ­سازی اولیه برای هر دور زمانی
۲- فاز آشنایی (پیغام سلام)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ق.ظ ]