کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



 

 

محصولPCR 10 میکرولیتر
بافر رقیق کننده 2 میکرولیتر
آنزیم BseNI 1میکرولیتر
H2O 17میکرولیتر

 

 

 

حجم کل 30 میکرولیتر

 

 

 

بعد از افزودن مخلوط نهایی به میکروتیوتیپ­ها و سانتریفوژ کردن نمونه­ها را به مدت 16 ساعت در دمای 65 درجه برای آنزیم BseNI، و به مدت 16 ساعت در دمای 37 درجه برای آنزیم CfrI، در داخل بن­ماری گذاشته شد. سپس مقدار 10 میکرولیتر از محصول هضم روی ژل آگارز 3 درصد بارگذاری شد و برای تشخیص اندازه باندها سایز مارکر 100 به کار برده شد. نمونه­ها به مدت 80 دقیقه در 90 ولت الکتروفورز گردید. سپس با بهره گرفتن از دستگاه ژل­داک از ژل عکس برداری گردید.
پایان نامه - مقاله - پروژه
3-9 تجزیه آماری ژنوتیپ­ها
پس از اتمام کارهای آزمایشگاهی و تعیین ژنوتیپ تمام نمونه­ها، کلیه داده ­ها وارد Excel شده سپس با نرم­افزار GenAlex آنالیز گردید سپس فراوانی آللی، ژنوتیپی، وجود تعادل هاردی- وینبرگ مورد بررسی قرار گرفت.
.
فصل چهارم
نتایج و بحث
فصل چهار
نتایج و بحث
4-1 استخراج دی. اِن. اِ
موفقیت در اجرای تکنیک­های مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی منوط بر داشتن منبع دی. اِن. اِ مطلوب و عاری از هر گونه ناخالصی است. دی. اِن. اِ استخراج شده پس از استفاده از RNAas و تعیین کمیت و کیفیت به وسیله نانودراپ (شکل 4-2) بر روی ژل آگارز برده شد و نتایج نشان داد دی. اِن. اِ فاقد هرگونه آلودگی پروتئینی، آلودگی به RNA و شکستگی می­باشد. هم­چنین بررسی غلظت دی. اِن. اِ با بهره گرفتن از نانودراپ نشان داد که دی. اِن. اِ استخراج شده در حدود 100-300 نانوگرم بر میکرولیتر می­باشد و استخراج دی. اِن. اِ به این روش غلظت مناسبی از دی. اِن. اِ را جهت واکنش زنجیره­ای پلیمراز فراهم نموده است. شکل 4-1 کیفیت ژنوم برخی از نمونه­های مورد مطالعه را بر روی ژل آگارز به تصویر کشیده است.

شکل 4-1 کیفیت دی. اِن. اِ استخراج شده بر روی ژل آگارز
شکل 4-2 بررسی کمیت و کیفیت یک نمونه­ دی. اِن. اِ با بهره گرفتن از نانودراپ
4-2 نتیجه واکنش PCR
نتیجه واکنش زنجیره­ای پلیمراز گیرنده­ی یک ژن دوپامین در تصویر 4-4 نشان داده شده است. در این تحقیق همانطور که انتظار می­رفت قطعه 283 جفت بازی از ژن دوپامین در دمای اتصال 4/58 درجه سانتی ­گراد تکثیر شد. جهت تایید اندازه قطعه حاصله، از سایز مارکر 100 استفاده گردید. نتایج حاصل از الکتروفورز نشان داد که قطعه­ی 283 جفت بازی گیرنده­ی یک ژن دوپامین به صورت اختصاصی تکثیر یافت و هیچ گونه باند غیر اختصاصی مشاهده نگردید.
در شکل 4-3 توالی گیرنده­ی یک ژن دوپامین در طیور را مشاهده می­کنیم که به وسیله نرم­افزار Vector NTI پرایمر به آن متصل گردیده است.
شکل 4-3 توالی گیرنده 1 ژن دوپامین و نحوه­ چسبیدن پرایمر به آن
شکل 4-4 محصولات PCR(قطعه 283 جفت بازی)، بر روی ژل آگارز 5/1 درصد جهت تایید اندازه قطعه M سایز مارکر100 استفاده شد.
4-3 برش آنزیمی
قطعه 283 جفت بازی تکثیر شده از گیرنده­ی یک ژن دوپامین توسط دو آنزیم محدود کننده CfrI و BseNI هضم گردید که نتایج هر کدام از آنزیم­ها در زیر شرح داده شده است.
4-4 معیارهای چند شکلی گیرنده­ی یک ژن دوپامین به وسیله آنزیم CfrI
محصولات آنزیمی که با بهره گرفتن از آنزیم CfrI به دست آمده بود بعد از برده شدن بر روی ژل 5/2 درصد سه الگوی باندی AA، GG، و AG در مرغ­های بومی استان خوزستان را نشان داد (شکل 4-5).
محل برشی آنزیم:CfrI
5’…G↓G N C C…3’
3’…C C N G↑G…5’
شکل 4-5 ژنوتیپ­های مختلف AA، AG و GG در شش نمونه مرغ بر اساس هضم آنزیمی قطعه 283 جفت بازی با آنزیم CfrI بر روی ژل آگارز 5/2 درصد. چاهک M سایز مارکر 100، چاهک L1 تا L6 محصول هضم قطعه تکثیر شده از شش مرغ
4-4-1 بررسی تنوع ژنتیکی گیرنده­ی یک ژن دوپامین با آنزیم CfrI
الگوی الکتروفورزی حاصل از هضم قطعه 283 جفت بازی گیرنده­ی یک ژن دوپامین مرغ­های بومی استان خوزستان توسط آنزیم برشیCfrI سه الگوی باندی را مشخص گردانید. دو آلل G و A و سه ژنوتیپ GG، AA و AG به دست آمد. ژنوتیپ AG نسبت به دو ژنوتیپ AA و GG فراوانی بالاتری را نشان داد. نتایج مشاهده شده در این تحقیق با نتایج تمپفلای و همکاران (2015)، وانگ و همکاران (2014)، زوا و همکاران (2011)، فیدلر و همکاران (2007) و سوجیاما و همکاران (2004)، مطابقت داشت. در گزارش وانگ و همکاران (2014) در غاز ضمن اینکه دو آلل G و A را شناسایی کردند اما بیان کردند که فقط دو نوع ژنوتیپ GG(قطعه بدون برش) و GAمشاهده شده است و هیچکدام از نمونه ژنوتیپ AA را نشان ندادند. در گزارشی سوجیاما و همکارانش بیان کردند که فقط چند شکلی در مرغ قابل مشاهده است و چند شکلی در سایر پرندگانی که مورد بررسی قرار گرفته بودند دیده نشد. زوا و همکاران (2010) نیز در ناحیه دیگری از ژن دوپامین، علاوه بر شناسایی دو آلل G و A، آلل C، T و ژنوتیپ­های CT، TT و CCرا نیز مشاهده کردند که در این تحقیق مشاهده نگردید که دلیل آن می ­تواند در نوع آغازگرهای انتخابی و آنزیمی که برای عمل هضم از آن استفاده شده است باشد. وانگ و همکاران (2012) نیز در پژوهشی بر روی اردک به وجود دو آلل A و T اشاره کردند. این محققان سه ژنوتیپ AA، TT و AT را گزارش کردند. بنوانکیان و همکاران (1391)، تنوع ژنتیکی مرغ­های بومی خوزستان را با بهره گرفتن از نشانگرهای ریز ماهواره­ای مورد بررسی قرار دادند و در نهایت اظهار داشتند که توده­های مرغ بومی استان خوزستان دارای تنوع ژنتیکی بسیار بالایی می­باشند، به طوری که تنوع موجود، از تنوع درون و بین جمعیت­ها منشا گرفته است. همچنین ایسوندی و همکاران (1394)، گزارش کردند که ژن پرولاکتین دارای چند شکلی بالایی می­باشد. دریک مطالعه­ دیگری دارابی و همکاران (1386)، بیان کرد در ژن هورمون رشد هتروزیگوستی بالایی وجود دارد. در مجموع این تنوع بالا نشان دهنده اهمیت این توده­ی مرغ بومی خوزستان می­باشد و می­توان در کارهای اصلاح­نژادی از آن استفاده کرد که اگر برنامه ­های اصلاح­نژادی درست و با برنامه­ ریزی صورت گیرد این تنوع درون جمعیتی حفظ می­گردد و می­توان ازآن در جهت توسعه صفات مطلوب استفاده کرد.
در دو تحقیق جداگانه تمپفلای و همکاران (2015) با زوا و همکاران (2010) بیان کردند که جهش در ناحیه G+123A گیرنده­ی یک ژن دوپامین بر تولید تخم و شدت آن تاثیر معنی دارد. درواقع بیان کردند در مرغ­های تخمگذاری که این جهش یافت شد مقدار تولید نسبت به بقیه مرغ­ها بالاتر بوده است. از آنجایی که این جهش نیز در مرغ­های بومی خوزستان دیده شد می­توان با یک برنامه اصلاحی مناسب جهت به­گزینی، مرغ­هایی که داری این جهش هستند را به عنوان والدین نسل آینده انتخاب کرد و در نهایت تولید را افزایش داد.
4-4-2 فراوانی آللی گیرنده یک ژن دوپامین با آنزیم CfrI
در این تحقیق با بهره گرفتن از آنزیم برشی CfrI دو آلل Aو G و سه ژنوتیپ AA، GG، و AGبه دست آمد که در جدول (4-1) فراوانی آن­ها آورده شده است. ژنوتیپ AG بیشترین و ژنوتیپ GG کمترین فراوانی را نشان دادند. آلل A بیشترین و آلل G کمترین فراوانی را نشان داد. سودمندی یک نشانگر ژنتیکی به تعداد و فراوانی آللی آن مربوط می­ شود که این فاکتورها در میزان هتروزیگوسیتی و چند شکلی آن تاثیر دارند. فراوانی آللی به دلیل استفاده از داده ­های خام، نمونه ­ای تصادفی از ژنوم بوده و معیار مناسبی در بررسی تنوع ژنتیکی با بهره گرفتن از نشانگرها می­باشد (لابات[103]، 2000). آلل A با61/0 دارای بیشترین فراوانی بود و آلل G با 39/0کمترین فراوانی را داشت که با زوا و همکاران (2010) مطابقت داشت ولی با تمپفلای و همکاران (2015)، مطابقت نداشت. در واقع مشاهدات تمپفلای عکس گزارش ما بود که شاید بتوان دلیل تفاوت فراوانی آللی با مشاهدات تمپفلای را در نوع آنزیم محدود کننده ­ای که استفاده شده ربط داد. از آنجایی که هر آنزیم محدودکننده یک جایگاه برشی خاصی دارد بنابراین می­توانند نتایج متفاوتی را نشان دهند و همچنین تفاوت می ­تواند در جمعیت­های که مورد مطالعه قرار گرفته­اند باشد.
جدول 4-1 فراوانی­های ژنوتیپی و آللی گیرنده­ی یک ژن دوپامین با آنزیم cfrI در مرغ­های بومی استان خوزستان

 

 

تعداد ژنوتیپ و آلل فراوانی­ها

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 08:26:00 ق.ظ ]




۳-۹-۲) مزایای استفاده از داده‌های تابلویی
داده‌های مقطعی صرف، ناهمسانی فردی را لحاظ نمی‌کنند. لذا ممکن است که تخمین‌های تورش‌داری به دست دهند، در حالی که در روش پانل دیتا، می‌توان با لحاظ کردن متغیرهای ویژه فردی این همسانی‌ها را لحاظ نمود ولی داده‌های پانل دارای اطلاعات بیش تر، تغییر پذیری بیش تر، هم‌خطی کم تر، درجه آزادی بالاتروکارآیی بالاتر نسبت به سری زمانی و داده‌های مقطعی می‌باشند.به خصوص این که یکی از روش‌های کاهش هم‌خطی، ترکیب داده‌های مقطعی و زمانی به صورت پانل می‌باشد. در محاسبه داده‌ها منهای تعداد پارامترها تقسیم می‌شود. به طور کلی، چارچوب اولیه الگو داده های تابلویی در معادله زیر ارائه شده است : (گجراتی،۱۳۸۳)

 

 

به طوری که n , …. ,2 ,1 = i و T , … , 2 ,1 = t است که n تعداد کشورها ( مشاهدات مقطعی) و T بیانگر تعداد مشاهدات سری های زمانی است .  متغیر غیر قابل مشاهده ای است که از آن به عنوان جزء غیر قابل مشاهده و یا ناهمگونی غیر قابل مشاهده یاد می شود و تغییر ناپذیری زمانی دارد و نشانگر تفاوت ها در ویژگی خاص فردی، بنگاه، کشور یا … می باشد  بر جزء اخلال دلالت دارد و فرض می شود به طور نرمال با میانگین صفر و واریانس ثابت برای همه مشاهده ها توزیع شده است که با یکدیگر همبستگی ندارند (گجراتی،۱۳۸۳).
دانلود پایان نامه
روش رگرسیون مبتنی بر داده های تابلویی شامل تخمین های اثرات ثابت[۸۵] (FE) و تخمین های اثرات تصادفی[۸۶] (RE) است. در تخمین های (FE)، بعد زمان در نظر گرفته نمی شود و تنها اثرهایی که مختص هر یک از مقطع هاست، به عنوان اثرهای انفرادی منظور می شود. در تخمین های اثرات تصادفی، فرض می شود که عرض از مبدأ (  ) دارای توزیع مشترکی با میانگین  و واریانس  می باشد؛ به عبارت دیگرفرض می شود که عرض از مبدأ جزء اخلالی شبیه    است که با متغیر های توضیحی الگو همبسته اند. در این روش عامل زمان منظورمی شود و اثرهای انفرادی واحدها در طول زمان به طور جداگانه به عنوان متغیرهای توضیحی وارد الگو می شوند(گجراتی،۱۳۸۳).
اختلاف بین مقطع ها ( کشورها، بنگاه ها و خانوارها) در  نشان داده می شود که در طول زمان ثابت فرض می شود. به طور کلی، در صورتی که    برای تمام کشورها، ثابت در نظر گرفته شود، روش OLS برآوردهای کارا و سازگاری از    ارائه خواهد داد. زیرا فقط داده ها روی هم انباشته شده اند و تفاوت میان آن ها نادیده انگاشته شده که اصطلاحاً به آن داده های تلفیقی گویند. داده های تلفیقی درواقع ترکیب کردن مشاهده ها روی داده های مقطعی در طول چندین دوره زمانی است. در این روش تمامی ضرایب ثابت بوده و فرض می شود که جمله اخلال قادر است تفاوت های میان واحدهای مقطعی و زمان را توضیح دهد. دراین حالت الگو به روش حداقل مربعات معمولی (OLS)[87] قابل برآورد است (بالتاجی، ۲۰۰۵). اما در صورتی که در بین مشاهده ها، ناهمگنی یا تفاوت های فردی وجود داشته باشد، از روش داده های تابلویی استفاده می شود که خود شامل روش اثرات ثابت (FE) و اثرات تصادفی (RE) است .
۳-۹-۳) آزمونF لیمر(آماره فیشر)
در ابتدا باید دید که اصلاً ناهمگنی یا تفاوت های فردی وجود دارد یا خیر. که در صورت اول از روش داده های تابلویی استفاده می نماییم ودر غیر این صورت از روش حداقل مربعات معمولی تخمین مورد نظر را انجام خواهیم داد زیرا فقط داده ها روی هم انباشته شده اند و تفاوت میان آنها نادیده انگاشته شده است.
بدین منظور به آزمون معنی دار بودن اثرات فردی می پردازیم (گجراتی،۱۳۸۳).

 

 

که در آن:
RRSS: مجموع مجذورات پسماندهای مفید، K :تعداد متغیر های توضیحی، URSS: مجموع مجذورات پسماند های غیرمفید، N: تعداد مقطع ها
در آزمون F، فرضیهH0 : یکسان بودن عرض از مبدأ ها (داد های تلفیقی) در مقابل فرضیه مخالف H1: ناهمسانی عرض از مبدأها (روش داده های تابلویی) قرار می گیرد. لذا می توان نوشت:

H1: حداقل یکی از عرض از مبدأها با بقیه متفاوت است
اگرF محاسبه شده (F* ) از F جدول با درجه آزادی های (N-1) و (NT-N-K) بزرگ تر باشد، فرضیه H0 رد شده واستفاده از روش داده های تابلویی بهتر است. در غیر این صورت از روش داده های تلفیقی استفاده می شود و اگر F محاسبه شده از F مربوطه در جدول کوچک ترباشد آنگاه فرضیه H0 را نمی توان رد کرد بنابر این می توان نتیجه گرفت که ناهمگنی یا اثرات فردی وجود ندارد و بایستی مدل را از طریق OLS برآورد نمود.
۳-۹-۴) آزمون تعیین اثرات ثابت یا تصادفی(آزمون هاسمن)
برای تخمین الگو به شیوه داده های تابلویی دو روش وجود دارد که عبارتند از روش اثرات ثابت و اثرات تصادفی تعیین این که در مورد یک نمونه از داده ها کدام یک، از این دو روش باید مورد استفاده قرار بگیرد از طریق آزمون های خاصی انجام می گیرد .یکی از رایج ترین این آزمون ها، آزمون هاسمن است که آماره آن (H) دارای توزیع  با درجه آزادی K (تعداد متغیرهای توضیحی) است و به صورت زیر تعریف می شود:

به طور ی که  معرف تخمین زننده های روش اثرات ثابت و  نشان دهنده تخمین زننده های روش اثرات تصادفی است و لذا در آزمون هاسمن، فرضیه های H0 و H1 به صورت زیر تعریف می شوند:

 

  (روش اثرات تصادفی)
  ( روش اثرات ثابت)

بنابراین در صورتی که فرضیه H0 رد نشود، روش اثرات تصادفی بر روش اثرات ثابت ترجیح داده می شود و به عنوان روش مناسب تر و کارا تر انتخاب می شود در غیر اینصورت، روش اثرات ثابت کارا خواهد بود. در واقع، فرضیه H0 در این آزمون به این معنی است که ارتباطی بین جزء اخلال مربوط به عرض از مبدأ و متغیر های توضیحی وجود ندارد و آنها از یکدیگر مستقل هستند. در حالی که فرضیه H0 به این معنی است که بین جزء اخلال مورد نظرو متغیر توضیحی همبستگی وجود دارد و چون به هنگام وجود خود همبستگی بین جزء اخلال و متغیر توضیحی همبستگی وجود دارد بین جزء اخلال و متغیر توضیحی مشکل تورش و ناسازگاری وجود خواهد داشت، بنابراین بهتر است در صورت رد H0 از روش اثرات ثابت استفاده شود (گجراتی،۱۳۸۳).
۳-۹-۵) آزمون دوربین – واتسون (DW)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:26:00 ق.ظ ]




جانسون (۱۹۹۹) مدلی را ارائه داده است که در آن تعهد زناشویی به سه نوع تعهد شخصی ، تعهد اخلاقی و تعهد ساختاری تقسیم میشود. این سه قسمت تعهد مربوط به رضایت از رابطه میباشند. تعهد شخصی به معنی علاقه و تمایل فرد برای تداوم رابطه زناشویی است. این تعهد منعکس کننده تلقیهای فرد نسبت به شریک زندگی و رابطه اش و همین طور میزان اهمیت رابطه برای هویت فرد است (رامیرز[۳۴]، ۲۰۰۸). منظور از تعهد اخلاقی میزان احساس تعهد فرد به ادامه رابطه است. ارزشها و باورهای بنیادین فرد درباره مسیر رفتار صحیح در رابطه، در محوریت تجربه تعهد اخلاقی است (جانسون، ۱۹۹۹). این تعهد منعکس کننده باور فرد به قداست و حرمت رابطه، میل به سازگاری ارزش های طرفین و حس تعهد اخلاقی نسبت به شریک زندگی و رابطه است (نلسون، ۲۰۱۱). تعهد ساختاری به معنای میزان احساس شریک زندگی نسبت به تعهد به ادامه رابطه عاشقانهشان است. تعهد ساختاری به این معناست که فرد احساس میکند به دلیل عوامل خارجی باید در رابطه باقی بماند (تانگ و کوران ، ۲۰۱۲). تأثیر موانع یا محدودیت ها در اتمام رابطه، سرمایه گذاری های مادی و معنوی مربوط به گذشته و حال، وجود جایگزین های قابل قبول برای رابطه، همه و همه به عنوان عوامل محوری تعهد ساختاری تلقی میشوند (جانسون، ۱۹۹۹).
پایان نامه - مقاله - پروژه
تعهد در ازدواج چندین جزء دارد: چگونگی درک زن و شوهر از نوع رابطه در گذشته و طول مدت رابطه، انتخاب رفتارهای ادامه زندگی مشترک، درجه و وسعت یک رابطه خوب و علاقه به ماندن در این رابطه به مدت طولانی و گرفتن تشویق به سبب ماندن در رابطه توسط هر دو زوج. تعهد چه به صورت اجباری و چه به صورت فداکارانه برای کیفیت رابطه زناشویی و ثبات در ازدواج مهم است. البته باید اشاره کرد که تعهد فداکارانه به طور فزاینده ای در مقایسه با تعهد اجباری با رضایت زناشویی مرتبط است (اریاگا و اگنیو[۳۵]، ۲۰۰۱).
تبعه امامی (۱۳۸۲) در پژوهش خود مفاهیمی همچون مسؤلیت، وفاداری، ایمان داشتن، اعتماد و در زمان خوبی و بدی در کنار هم بودن را به عنوان مفاهیم مرکزی تعهد و مفاهیمی چون احساس در دام گرفتار آمدن، تفکر درباره طرف مقابل در هر زمان و توجه را متمرکز طرف مقابل کردن را به عنوان مفاهیم پیرامونی تعهد مطرح کرده است. در این رابطه، آنجلیس (۲۰۰۳؛ به نقل از تبعه امامی، ۱۳۸۲) نیز تعهد زناشویی را مشتمل بر ویژگی های زیر می داند:
۱) مسؤلیت: درجه تعهدی که یک فرد در مقابل پیمان بسته شده یا جهت انجام یک کار نشان میدهد. مسؤلیت پذیری به عنوان یکی از ویژگیهای اصلی تعهد، معیاری فراهم میآورد تا زن و شوهر خود را با آن بسنجند.
۲) گذشت و فداکاری: گذشت یعنی گذشت از حق خود و امتیاز را به شخص مقابل واگذاشتن.
۳) وفاداری به قول و عهد: یکی از بارزترین ویژگیهای تعهد، وفاداری و وفای به عهد بسته شده است. ازدواج یکی از محکم ترین عهدهایی است که در طول زندگی بسته میشود.
۴) اعتماد: یعنی درجه ایمان و قابلیت اتکا در یک فعالیت یا موقعیت و یا نسبت به رفتار افراد حاضر در آن موقعیت. به طوری که اعتماد و اطمینان به محکم شدن پایه های ازدواج کمک میکند و هرچه ریشه های یک زندگی زناشویی مستحکمتر باشد، تعهد و پایبندی به حفظ آن زندگی بیشتر خواهدشد.
۵) عشق و دوست داشتن: یک رابطه عاشقانه بالغانه در افزایش میزان تعهد و پایبندی به زندگی زناشویی به طور قطع مؤثر است. واقعیت آن است که بعد از شیدایی اوایل ازدواج و پس از آن که شور روزهای نخست ازدواج فروکش میکند، توجه به رفاه و خوشبختی همسر مهم ترین نیرویی است که میتواند روابط زناشویی را حفظ نماید و زوجین در هر شرایطی در قبال آسایش، ناراحتی، ثروت وفقر یکدیگر مسؤل اند (تبعه امامی، ۱۳۸۲).
بسیاری از مردم تعهد زناشویی را در حضور فیزیکی زوجین در کنار یکدیگر جستجو میکنند. در نظر آنان تعهد یعنی آنکه همسرشان را ترک نکنند. اما این مفهوم جزء کوچکی از تعهد به ازدواج است. تعهد زناشویی مفهومی بسیار وسیعتر دارد. معنای آن این است که همسرتان را دوست بدارید، به او وفادار باشید و از انتخاب هر همسر دیگری به هر شکل و شمایل که باشد اجتناب کنید. تعهد به همسر و ازدواج، حالتی مشروط ندارد و تابع قید و شرط نیست. اقدام متقابل به مثل نیست، به این بستگی ندارد که همسرتان تا چه اندازه متعهد است. شما متعهد به دوست داشتن هستید، متعهدید که تا پایان عمر به همسر و ازدواجتان وفادار بمانید و مهم نیست که چه اتفاقاتی در زندگی زناشوییتان میافتد. متأسفانه در جامعه امروز، بسیاری از افراد برای حفظ آزادیهای فردی خودشان معتقدند که تعهد به ازدواج مربوط به گذشته ها و منسوخ است. آنها به افراد جامعه القا میکنند که پایبندی و وفاداری به ازدواج، برخوردی به شدت ایده آلیستی و آرمان گرایانه در ازدواج است، هر وقت به سودشان باشد به آن استناد میکنند و به آن پایبند میمانند و هر وقت که ازدواج مطابق با میلشان نیست، به راحتی به آن خاتمه میدهند (کلارک، ۲۰۰۰؛ ترجمه قراچه داغی، ۱۳۸۸).
به طور کلی مطالعات پیرامون مفهوم تعهد در ازدواج از دهه ۱۹۹۰ آغاز شد و پژوهشگران از طریق مدل ها و نظریههای گوناگون، به مفهوم سازی و تبیین آن پرداختند. اسونسون و تراهاگ[۳۶] (۱۹۸۵) بیان داشتند که برای تداوم زندگی مشترک، دو نوع تعهد لازم است: تعهد ذاتی و تعهد ابزاری. تعهد ذاتی یا شخصی به عوامل درونی تداوم بخش در رابطه زناشویی اطلاق می شود در حالی که تعهد ابزاری به عوامل بیرونی که باعث تداوم ازدواج میشوند، اشاره دارد (عباسی مولید، ۱۳۸۸). گالتز و لارسون[۳۷] (۱۹۸۹) از طریق تحلیل عوامل تأثیرگذار بر تعهد زناشویی، دو نوع تعهد را شناسایی و مطرح کردند. اولین نوع تعهد، تعهد شخصی است که به دلیل وجود جذابیت رابطه و همسر به تداوم رابطه مشترک کمک میکند و دومین نوع تعهد، تعهد ساختاری است که بدون توجه به عوامل شخصی و درونی بلکه به دلایل بیرونی و فرافردی باعث تداوم ازدواج میشود (امانی و بهزاد، ۱۳۹۰). آرتیگا[۳۸] (۱۹۹۱) با بهره گرفتن از تحلیل بررسیهای انجام شده، سه نوع تعهد را در روابط زناشویی شناسایی نمود. این سه نوع تعهد شامل تعهد فردی (عشق و علاقه به تدوام رابطه)، تعهد شخصی (اعتقادات و تقیدات اخلاقی به حفظ رابطه) و تعهد اجتماعی (محدودیت ها و موانع موجود برای ترک رابطه) است (استرچمن و گابل[۳۹]، ۲۰۰۶).
جانسون[۴۰] (۱۹۹۹) مدلی اجتماعی را ارائه داد که در آن تعهد زناشویی به صورت سه نوع مستقل تعهد شخصی، تعهد اخلاقی و تعهد ساختاری مطرح شده است. تعهد شخصی به معنای علاقه و تمایل فرد برای تداوم رابطه زناشویی است. تعهد اخلاقی بیانگر وفاداری اخلاقی فرد به تداوم رابطه است و تعهد ساختاری نیز به موانع و محدودیت های موجود در ترک یک رابطه و احساس اجبار به تدوام آن رابطه اشاره دارد.
استنلی و مارکمن[۴۱] (۱۹۹۲) در یک تلاش جهت توسعه یک مدل معتبر از تعهد زناشویی، آن را مشتمل بر دو مؤلفه از خودگذشتگی و فداکاری برای همسر و ناتوانی در ترک رابطه زناشویی دانستند.
کاسلو و رابینسون[۴۲] (۱۹۹۶) نیز مشابه با برخی از محققان، تعهد زناشویی را به دو نوع تعهد نهادی و تعهد فداکاری شخصی تقسیم کردند. لیدون و کولیجو[۴۳] (۱۹۹۷) در یک بررسی برای مفهوم سازی تعهد زناشویی، دو نوع تعهد مشتاق و اخلاقی را مطرح نمودند. منظور از تعهد مشتاق، علاقه و اشتیاق به حفظ رابطه زناشویی، لذت بردن از رابطه، احساس آرامش در زندگی مشترک و پذیرش مسؤلیت برای حفظ و تداوم آن است. اما تعهد اخلاقی نیز در این مدل عبارت است از، مجموعه ای از اعتقادات و ارزش های شخصی که به تبعیت از آن ها فرد خود را ملزم میداند تا به همسر و ازدواجش پایبند بماند (عسگری و همکاران، ۱۳۹۰).
آدامز و جونز (۱۹۹۷) در یک تلاش برای ارائه مدل جامع از تعهد زناشویی، کلیه مدل های موجود را مورد بررسی قرار دادند. مدل پیشنهادی آن ها توانست در آن زمان کلیه مدل ها را تحت پوشش قرار دهد. مطابق با این مدل، تعهد زناشویی مشتمل بر سه بعد تعهد نسبت به همسر (جاذبه زناشویی)، تعهد نسبت به ازدواج (التزام اخلاقی) و محدودیت اجتماعی (احساس به دام افتادگی) است. تعهد نسبت به همسر شامل عشق، رضایت، فداکاری و سرسپردگی میباشد. تعهد نسبت به ازدواج به مسئولیت پذیری زوجین برای حفظ ازدواج و احترام به آن گفته میشود. محدودیت اجتماعی نیز به پیامدهای عاطفی، مالی و اجتماعی خاتمه دادن به روابط زناشویی اشاره دارد.
استرچمن و گابل (۲۰۰۶) نیز با تحلیل و بررسی مدل های مختلف تعهد زناشویی، مدل جدیدی از تعهد را ارائه نمودند که در آن دو نوع، تعهد گرایش (نزدیکی) و تعهد اجتناب (دوری) قرار داشت. تعهد گرایش بیانگرعلاقه و تمایل فرد به حفظ و تداوم رابطه زناشویی است در حالی که تعهد اجتناب به تمایل فرد برای اجتناب از فسخ رابطه مشترک اشاره دارد (سفرچی تیل، ۱۳۹۱).
نگاهی گذرا به مدل های ارائه شده، نشان میدهد که اکثریت این مدل ها با یکدیگر همپوشی دارند (چیت ساززاده، ۱۳۹۱). هم چنین به طور کلی میتوان گفت که حیطه تعهد زناشویی در حال حاضر با فقدان یک دیدگاه نظری جامع و منسجم روبروست و همچنان تلاش برای یکپارچه سازی مدل های موجود و ارائه یک مدل جامع جدیدتر ادامه دارد (آماتو، ۲۰۰۴).
۲-۱-۱-۲ ابعاد تعهد زناشویی
اگر چه تا کنون در پژوهش های مختلف، تعهد زناشویی با اسامی و مؤلفه ها، ابعاد و طبقهبندیهای گوناگون مطرح شده اند، ولی همه آن ها در این عقیده مشترکند که تعهد زناشویی یک انگیزه برای ثبات و تداوم رابطه زناشویی است. به ویژه که این انگیزه در احساسات فرد مبتنی بر علاقه و تعهد به ماندن در ازدواج ریشه دارد و یا فرد مجبور است و یا نیاز دارد به رابطه اش ادامه دهد (هارمون، ۲۰۰۷).
۲-۱-۱-۲-۱ تعهد شخصی
اولین بعد تعهد زناشویی، تعهد شخصی است که تحت عناوین مختلف از جمله، تعهد جاذبه، تعهد عاطفی، تعهد نسبت به همسر (آدامز و جونز، ۱۹۹۷)، تعهد مشتاق (استرچمن و گابل، ۲۰۰۶ )، سطح رضایتمندی (راسبالت[۴۴]، ۱۹۸۶)، تعهد شخصی(جانسون، ۱۹۹۹) و تعهد گرایش (استرچمن و گابل، ۲۰۰۶) توسط محققان مختلف ارائه شده است. تعهد شخصی به معنی علاقه و تمایل فرد برای تداوم رابطه زناشویی است که مبتنی بر جاذبه و رضایت زناشویی است (سفرچی تیل، ۱۳۹۱).
تعهد شخصی تحت تأثیر سه مؤلفه قرار دارد: ۱- جذابیت همسر (عشق و علاقه به همسر) ۲- جذابیت رابطه زناشویی (علاقه و رضایت از رابطه زناشویی) ۳- هویت زناشویی (میزان و درجه ای که مشارکت یک شریک در رابطه زناشویی به عنوان خودپنداره شخصی وی در نظر گرفته می شود) (جانسون، ۱۹۹۹). تعهد شخصی به عنوان یک متغیر کلیدی است که باعث ایجاد معیاری در تعهد زناشویی میباشد (کریمیان و همکاران، ۱۳۹۰).
۲-۱-۱-۲-۲ تعهد اخلاقی
دومین بعد تعهد زناشویی، تعهد اخلاقی است که تحت عناوین مختلف از جمله: تعهد نسبت به ازدواج، تعهد ضمانت، التزام اخلاقی (آدامز و جونز، ۱۹۹۷) و تعهد اخلاقی (استرچمن و گابل، ۲۰۰۶، جانسون، ۱۹۹۹) توسط محققان مختلف ارائه و تبیین شده است (تبعه امامی، ۱۳۸۲). بسیاری از مدل های نظری تعهد بر این عقیده اند که تعهد زناشویی بر یک احساس وفاداری اخلاقی به ازدواج و رابطه زناشویی و این عقیده که ازدواج یک نهاد مقدس است، مبتنی است (شیلدز[۴۵]، ۱۹۹۱). یک نهاد اجتماعی مهم که تضمین کننده مراقبت و حمایت بوده و وفاداری و پایبندی به آن ارزش شناخته میشود (هارمون، ۲۰۰۷). تعهد اخلاقی اشاره به تعهدی دارد که افراد احساس میکنند که باید در رابطه باقی بمانند و شامل موارد مربوط به اخلاق پیرامون روابط (به عنوان مثال ازدواج)، احساس تعهد شخصی فرد به دیگری و رفتارهای نگهدارنده رابطه میباشد (جانسون، ۱۹۹۹).
به طور کلی تعهد اخلاقی تحت تأثیر سه مؤلفه قرار دارد: ۱- تقدس بنیان و نهاد ازدواج ۲- وفاداری به نوع رابطه زناشویی که به ارزش ها و اصول اخلاقی فرد اشاره دارد و فرد میتواند مطابق با اعتقاداتش به ازدواج خود خاتمه داده و یا همچنان به آن متعهد باشد و ۳- احساس دین و مرهونیت نسبت به یک همسر (هین اوم[۴۶]، ۲۰۰۳؛ به نقل از عباسی مولید، ۱۳۸۸). تحقیقات گوناگون نشان داده است که اعتقادات مذهبی و گرایش به معنویت با تعهد اخلاقی همبستگی بالایی دارد. به نظر می رسد که اعتقادات مذهبی از طریق ارزش گذاری روی حفظ و بقای نهاد ازدواج و همچنین از طریق فراهم سازی حمایت های معنوی باعث تقویت و تحکیم تعهد اخلاقی زوجین در ازدواج میگردد (رضایی، ۱۳۸۹). لیچتر و کارمالت[۴۷] (۲۰۰۹) در پژوهشی نشان دادند که اعتقادات مذهبی به عنوان منبعی است که در تقویت و پایداری رابطه زناشویی در زوجین آمریکایی نقش مهمی دارد (تبعه امامی، ۱۳۸۲).
۲-۱-۱-۲-۳ تعهد ساختاری
تعهد ساختاری به عنوان سومین بعد تعهد زناشویی در بسیاری از مدل های نظری با عنوان جنبه اجبار آور تعهد زناشویی با اسامی گوناگون مطرح شده است که عبارتند از: تعهد اجباری (استنلی، ۱۹۸۶) نیروهای مانع شونده، فشار بیرونی (گرین[۴۸]، ۱۹۸۳)، احساس به دام افتادگی (آدامز و جونز، ۱۹۹۷) و تعهد ساختاری (جانسون، ۱۹۹۹). تعهد ساختاری در ازدواج به موانع و محدودیت های موجود در ترک رابطه زناشویی و احساس اجبار به تدوام آن رابطه اشاره دارد (هارمون، ۲۰۰۷).
در هسته مرکزی این بعد، این عقیده وجود دارد که عوامل بیرونی ازدواج اعم از عوامل خیالی یا واقعی ممکن است از فسخ رابطه زناشویی و اختتام ازدواج جلوگیری کنند حتی اگر انگیزه فرد برای اقدام به طلاق و جدایی قوی باشد (رضایی، ۱۳۸۹). برعکس تعهد شخصی، تعهد ساختاری به عنوان جنبه اجبار آور تعهد زناشویی زمانی آشکار میشود که رضایتمندی وجود ندارد یا کاهش یافته است. در این رابطه، فرد علی رغم فقدان رضایت زناشویی به دلیل اجتناب از پیامدهای طلاق و از بین رفتن سرمایه هایی که در ازدواج صرف کرده است، همچنان تمایل دارد تا به همسر و ازدواجش متعهد بماند. علاوه بر این زوجین ممکن است بعد از طلاق نتوانند همسر مناسب پیدا کنند و از نظر اقتصادی نیازمند باشند (شیلدز، ۲۰۰۱).
۲-۱-۱-۳ عوامل مؤثر بر تعهد زناشویی
۲-۱-۱-۳-۱ نگرش نسبت به ازدواج
نگرش های مطلوب مهم ترین سرمایه در ازدواج و زندگی زناشویی هستند. در واقع نگرش های افراد به ازدواج میتواند سازنده یا مخرب باشد (امیدوار، ۱۳۸۶). نگرشها بر احتمال ازدواج، تعیین زمان آن و همچنین دوام و پایداری آن تأثیر میگذارند. در قرن حاضر تغییر در ارزش های فرهنگی و اجتماعی جوامع، تغییر در نگرش نسبت به ازدواج و روابط زناشویی را به دنبال داشته است. حرکت به سوی فردگرایی دنیوی، مطلوبیت یک تعهد دائمی به ازدواج را کاهش داده است و در نتیجه ازدواج به عنوان یک سنت و نهاد مقدس جای خود را به ازدواج به عنوان یک رابطه داده است (هاسیو[۴۹]، ۲۰۰۳؛ به نقل از شاکرمی، ۱۳۹۳).
در حال حاضر تغییر جهت از فردگرایی اخلاقی به فرد گرایی عمل گرا وجود دارد. فردگرایی عمل گرا بر خودمختاری و آزادی تأکید دارد که در رشد جنبه های فمینیستی سهیم است و زنان سعی دارند به مدارج تحصیلی بالا و محیط های کاری وارد شوند. فردگرایی عمل گرا در تضاد با خانواده است و اگر زندگی خانوادگی رشد فردی را محدود کند و نیازهای فردی برآورده نشود، طلاق راهی برای آزادی محسوب میگردد (رینولد و منسفیلد ، ۱۹۹۹).
۲-۱-۱-۳-۲ نگرش نسبت به طلاق
نگرش های مرتبط با سازگاری با نقش های جنسیتی جدید و مسئولیت های جنسیتی جدید و تغییر انتظارات مرتبط با ازدواج همه در بی ثباتی ازدواج نقش بزرگی دارند. با وجود این که تحقیقات اندکی در مورد گستره تغییر نگرش نسبت به طلاق وجود دارد. شواهد در دسترس نشان میدهند که پذیرش پدیده طلاق، در سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ در آمریکا رشد سریعی داشته است به گونه ای که ۵۲ درصد ازدواج ها به طلاق منجر می شده است. در سال ۱۹۹۴ بیشتر از نیمی از افراد با این جمله موافق بودند که “هنگامی که زوجین نتوانند مشکلاتشان را حل کنند، بهترین راه طلاق است". که این امر نشان میدهد در قرن حاضر نگرش نسبت به طلاق تغییر کرده است (بلقان آبادی، ۱۳۹۱).
نرخ رشد طلاق در کشور ما نیز در طی سال های ۸۰ تا ۸۵ به ۲/۹ درصد رسیده است در حالی که نرخ ازدواج در کشور ۹۶/۳ درصد بوده است. این امر نشان میدهد که رشد طلاق در این سال ها بیشتر از رشد ازدواج بوده است (سفرچی تیل، ۱۳۹۱).
۲-۱-۱-۳-۴ تجارب همخانگی بدون ازدواج
تجارب همخانگی بدون ازدواج رسمی[۵۰] که منجر به ازدواج نشده است، نشان دهنده جهت گیری ضعیف نسبت به ازدواج یا داشتن مشکل در حفظ یک رابطه موفقیت آمیز است که باعث احتمال بروز نگرش منفی نسبت به ازدواج میشود و احتمال اقدام به ازدواج و یا پایبندی به آن را کاهش میدهد. این مسئله بیشتر در کشورهای اروپایی و به ویژه آمریکا رواج دارد. رشد فعالیت های جنسی پیش از ازدواج منجر به ظهور این پدیده شد که زوجینی که با هم رابطه جنسی داشتند، بدون ازدواج رسمی در یک منزل با هم زندگی کنند (رینولد و منسفیلد، ۱۹۹۹). مشابه این نوع ازدواج ها در کشور ما، نیز رواج پیدا کرده است. امروزه فاصله بین بلوغ جنسی و بلوغ اقتصادی در ایران به بیش از ده سال رسیده است. فاصله ای که روز به روز نیز در حال افزایش است. این در حالی است که ازدواج تنها راه مشروع رابطه جنسی در ایران است و اکنون این راه موانع بسیاری در پیش دارد. از سویی دیگر تغییرات ارزشی در سال های اخیر نیز بر مناسبات اجتماعی در ایران تأثیرگذار بوده است، تغییراتی که تبعات متعددی برای جامعه به همراه داشته است. ورود و گسترش رسانه های ارتباط جهانی نظیر ماهواره و اینترنت، در ایران سبک های زندگی متفاوتی را آفریده و ارزش های گوناگونی را شکل داده است. در این میان با بغرنج شدن مسائل اقتصادی، افزایش سن ازدواج و همچنین ورود ارزش های جهانی از طریق ابزارهای جدید ارتباطی، به تدریج رفتارهای جدیدی نیز در میان جوانان ایرانی شکل گرفته که از مهم ترین آنها، گسترش روابط جنسی پیش از ازدواج است. در این میان یکی از افراطی ترین شکل های روابط پیش از ازدواج، پیدایش الگوهای همخانگی است؛ که این الگو نیز خود شامل دو الگوی “همخانگی پیش از ازدواج” و “همخانگی بدون ازدواج” می شود. در الگوی اول، همخانگی بیشتر مرحله ای مقدماتی و آزمایشی است برای رسیدن به ازدواجی بهتر اما در الگوی دوم همخانگی اساساً ازدواج را به حاشیه رانده و خود بر مسند آن نشسته است. همخانگی پیش از ازدواج به تأخیر ازدواج ها انجامید اما همخانگی بدون ازدواج به انکار آن انجامید. از طرفی دیگر در الگوی اول معمولاً همخانگی کوتاه تر اما در الگوی دوم همخانگی دارای زمان طولانی تری می باشد. یکی از علل گسترش همخانگی در ایران و در سایر کشورها، تضعیف شدن بنیان های فلسفی مربوط به ازدواج است. امروزه در نظر جوانان، دو مفهوم “تعهد به زندگی با یکدیگر” و “تعهد به ازدواج” با یکدیگر تفاوت دارند؛ که تا حدودی می توان آن را زاده لیبرالیسم اخلاقی و بازاندیشی سنت دانست. مشخصه لیبرالیسم گرایی اخلاقی، نسبیت گرایی شدید آن بود. یکی از نتایج این نسبیت گرایی، پیدایش الگوهای متعدد روابط جنسی پیش از ازدواج در فضاهای شهری ایران بوده است. الگوهایی که با سست کردن بنیان های ارزشی از هنجارهای اجتماعی پیشین، مانند ازدواج و راه های مشروع رفع نیازهای جنسی، تأکید بر اهمیت میل و اراده آزاد سوژه در ارضای متفاوت نیازهایش را در کانون توجه خود قرار میداد. در مرحله تغییرات فرهنگی، لیبرالیسم اخلاقی بنیانی فلسفی برای توجیه الگوهای رفتاری جدید آفریده است که بر اساس آن هیچ قانون کلی اخلاقی وجود ندارد بنابراین معیار تشخیص دهنده خوب و بد، فرد است (آزاد ارمکی، شریفی ساعی، ایثاری و طالبی، ۱۳۹۱). این پدیده (همخانگی های بدون ازدواج) نیز از تأثیرات مخرب فرد گرایی افراطی است که نگرش نسبت به تعهد را تغییر داده است (رینولد و منسفیلد، ۱۹۹۹).
۲-۱-۱-۳-۵ کیفیت زندگی زناشویی
در برخی از پژوهش ها، تعهد زناشویی به عنوان یکی از شاخص های کیفیت زناشویی مطرح شده است (میلز[۵۱]، ۲۰۰۰). روشن است که تحکیم و تداوم زندگی زناشویی نیازمند توسعه نگرش های مطلوب زن و شوهر نسبت به یکدیگر است. اگر زوجین یکدیگر را پذیرا باشند، به یکدیگر وفادار و متعهد باشند و بر روابط آنان عشق و مودت حکمفرما باشد، طبق گفته “آبراهام مازلو” روانشناس معروف، حتی سنین پیری که زیبایی ها و شادابی جوانی را از دست داده اند نیز یکدیگر را زیبا درک میکنند. این نحوه ادراک زن و شوهر از یکدیگر قطعاً ناشی از یک ادراک روانی و عاطفی طرفین است که هر دو از ابتدای ازدواج در ایجاد زمینه های آن نقش داشته اند و در زمان حاضر نتیجه آن را با کیفیت زناشویی مطلوبی تجربه میکنند (شاه سیاه، ۱۳۸۷).
بر این اساس، کیفیت زناشویی را میتوان به عنوان موفقیت و عملکرد مطلوب یک ازدواج در نظر گرفت که نتیجه عوامل مختلفی از جمله سازگاری زناشویی و احساس تعهد زوجین نسبت به یکدیگر است و از آن به عنوان یکی از پیشبینی کنندههای مهم تداوم و ثبات زناشویی یاد میشود (کریمی ثانی و احیائی، ۱۳۹۰).
۲-۱-۱-۳-۶ ویژگی های شخصیتی
شکلفورد و باس[۵۲] (۲۰۰۷) در پژوهش خود دریافتند که ویژگیهای شخصیتی افراد میتواند به برآورد میزان تعهد یا عهدشکنی آنان در ازدواج کمک نماید. آنها دریافتند افراد دارای سبک های شخصیتی تکانشی، دارای اعتماد پذیری پایین و وجدان گرایی کم به احتمال بیشتری درگیر روابط فرازناشویی میشوند. اسکو و همکاران[۵۳] (۱۹۸۸) دریافتند که همسران با اصول جنسی بی بند و بار احتمال بیشتری دارد تا معطوف به عهدشکنی زناشویی شوند و این امر در میان مردان، سیاهان آمریکا و افراد بسیار تحصیلکرده بیشتر است (چیت ساززاده، ۱۳۹۱). عهدشکنی زناشویی در افراد دارای اعتقادات مذهبی ضعیف، افراد کم سن و سال و افراد با بیش از دوازده سال تحصیل بیشتر به چشم میخورد. باید توجه داشت که رواج عهدشکنی زناشویی در سنین بالاتر و افراد کمتر تحصیل کرده کاهش دارد (گلس و رایت[۵۴]، ۱۹۹۷؛ به نقل از حیدری، فاتحی زاده و اعتمادی، ۱۳۸۸).
باس و شکلفورد[۵۵] (۲۰۰۷) در پژوهشی دریافتند که بالا بودن نمرات افراد در پرسشنامه شخصیتی نئو در ابعاد تجربه گرایی، خودشیفتگی و روان رنجوری میتواند پیشبینی کننده عهدشکنی در ازدواج باشد (حیدری و همکاران، ۱۳۸۸). از سویی دیگر پیرامون ویژگی های شخصیتی زوجین متعهد نیز تحقیقاتی انجام شده است. پژوهش جارویس[۵۶] (۲۰۰۶) نشان داد که از بین عوامل شخصیتی نئو، وظیفه شناسی و وجدان گرایی بالا، تعهد زناشویی افراد را پیشبینی میکنند (احدی، ۱۳۸۶). هم چنین فوروکاو و همکاران[۵۷] (۲۰۰۲) نیز نشان دادند که زنان وظیفه شناس، شوهرانشان را با صفاتی مانند حمایت کننده، شریف و کمتر کنترل کننده توصیف میکنند و همواره تلاشی هدفمند برای حفظ و ثبات روابط زناشوییشان نشان میدهند (احدی، ۱۳۸۶). گودفرند و آگنیو[۵۸] (۲۰۰۸) ویژگی های شخصیتی و روانی فرد را از مهمترین عوامل پیشبینی کننده تعهد زناشویی دانسته اند و بیان داشته اند که هر چه فرد از سلامت روانی بالاتری برخوردار باشد انتظار میرود تعهد زناشویی در او بیشتر باشد.
۲-۱-۱-۳-۷ ساختار اجتماعی
معیارهای تعهد در روانشناسی اجتماعی به پژوهشگران در زمینه فهم عوامل مؤثر بر متعهد شدن افراد کمک میکند، اما به ندرت بین تعهد بین فردی و تعهد زناشویی تمایز قائل میشود و این مطلب، فرایند و مفاهیم مربوط به ازدواج و خانواده را به طور مستقیم ارزیابی مینماید. تغییرات در نقش های خانوادگی زنان و مردان، افزایش و توسعه فرصت های آموزشی و تغییرات شگرف در بازار کار جوانان امروز را دچار چالش کرده و فرصت های زیادی را پیش روی آنها قرار داده است. ابعاد زندگی، مسائلی همچون فعالیت افراد، زمان، بافت و شرایط و فرایند ازدواج را برجسته میسازد. این ابعاد توجه انسان را به نقش رویدادهای گذشته در زندگی، الزامات وضعی و ارتباط با دیگران در شکلگیری روابط فردی مرتبط با تعهد زناشویی یا مجزا از آن معطوف میکند (چیت ساززاده، ۱۳۹۱).
در الگوهای ارتباطی، تعهد زناشویی تابعی از جذابیت و مقایسه با عوامل جایگزین و موانع پیش روی طلاق است. جذابیت شامل ارزیابی فردی پاداشها و هزینه های مرتبط با یک ارتباط خاص میشود و بنابراین خاص ارتباط نیست. از این رو محدودیتها و موانع پیش روی قطع ارتباط باعث ایجاد تعهد میشود. نیازهای مادی، عوامل نمادین (اعتقاد هنجاری یا اخلاقی نسبت به دوام ازدواج) یا نیازهای عاطفی (پیوند عاطفی با فرزندان) از جمله موانع قطع ارتباط است. مفهوم موانع به طور خاص با تعهد ساختاری ارتباط دارد (جانسون، ۱۹۹۹).
نظریههای پیرامون هویت مشخص میسازند که تعهد منعکس کننده یک تمایل است (استرایکر و سرپ[۵۹]، ۱۹۹۴؛ به نقل از رضایی، ۱۳۸۹). شامیر[۶۰] (۱۹۸۸) بین تعهدات درونی و بیرونی تمایز قائل میشود. تعهد بیرونی دربردارنده نیرویهای اجتماعی، هنجاری، روانی و مادی است که شخص را به ادامه ی یک فعالیت وا میدارد. تعهد درونی یک گرایش یا حالت انگیزشی است. مورد دوم یعنی تعهد درونی تنها تا حدی استوار و موجود میماند که فعالیت ها، نقش یا ارتباط برای فرد مهم باشد و این اهمیت جزئی از شخصیت و هویت او باشد و بطور مثبت این موارد ارزشمند باقی بماند. این امر باعث متمایز شدن تعهدات پایدار و بادوام به خاطر اهمیت ارزش داشتن آنها (تعهدات اخلاقی و فردی) از تعهداتی میشود که به خاطر محدودیت های به وجود می آیند و پایدار میمانند (تعهد ساختاری) (عباسی مولید و همکاران، ۱۳۹۰).
مذهب برای معنا بخشیدن به زندگی فرد جهان بینی منسجمی را ارائه میدهد (رضایی، ۱۳۸۹). مکاتب مذهبی افراد را به انجام فعالیت های سنتی تشویق میکند، بنابراین افراد بسیار مذهبی باید در زمینه تعهدزناشویی اطمینان و یقین زیادی داشته باشند (شریعتی، ۱۳۹۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:25:00 ق.ظ ]




«جمعه»، مردی افغانی است با گذشته ای مبهم. وی زنش را در افغانستان از دست داده و اینک در گورستان تانکها در تنهایی خویش کتاب می خواند و ساز می زند و به زنش فکر می کند. او با واقعیت روزمره، زندگیش را می گذراند و با دنیای داود و ارزشهای او فاصله بسیاری دارد.
آرامش این دو مرد با ورود «محبوبه» به هم می­خورد. وی زن جوانی است که بعد از سالها به مزرعه پدرش در جنوب ایران بازگشته است تا در آنجا ساکن شود، ولی ارث پدری را ویرانه ای محصور در روبانهای قرمز می یابد. با اینهمه آرام و بی خیال است و بی خبر از همه جا وارد محدوده روبانها می شود. داود وی را میبیند و می­گوید: «اینجا مین کاشته اند.» محبوبه هم با سادگی پاسخ می دهد: «اینجا زمین ماست، هرچه بخواهیم بعدا می کاریم.» زن خطر را درک نمی کند و بی توجه به حرفهای داود از میان روبانها به سمت خانه پدری اش می رود و در میان خرابه ها به دنبال یافتن خاطرات کودکیش کنکاش می کند و اول از همه ننویش را می یابد و چون کودکی تازه متولد شده تن خسته اش را به آرامش گهواره می سپارد تا اینکه کم کم رؤیایش رنگ واقعیت به خود می گیرد. او در میان آشغالها و تل خاکی که حیاط را اشغال کرده است یک تانک عراقی می یابد و هیجان زده مشغول خالی کردن اطراف آن می شود. زن از یافتن تانک شادمان است و می پندارد این همان گنجی است که در خواب دیده است. جمعه نیز بر این رؤیا صحه می گذارد و می گوید که تانک قیمتی است و مثل یک گنج می ماند. زن به درون تانک می رود و با اسکلت یک عراقی روبه رو می شود و موشهایی که روی اسکلت می چرخند، ترس بر او غلبه کرده و از حال می­رود و در عالم خواب و خیال مادرش را می بیند که به کمک او آمده، در تانک را باز کرده و می خواهد وی را بیرون بیاورد ولی ناگهان دست مادر تبدیل به دست مرد افغانی می شود و محبوبه سرآسیمه به خود می ­آید و می بیند هنوز در تانک است و جمعه برای کمک به وی آمده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
داود که از رفت و آمد آن دو به تنگ آمده است به محبوبه هشدار می دهد که آنجا منطقه نظامی است و او حق کشتن دارد. محبوبه از خانه خارج شده و اعلام می کند این بار دومی است که از خانه اش بیرون رانده می شود اما جمعه، محبوبه را تحریک می کند که به مزرعه اش بازگردد و حقش را از داود بگیرد و اضافه می کند که «به من اعتماد کن» و محبوبه می گوید به هیچ مردی اعتماد نمی کند. گرچه با گذشت زمان این اعتماد پیدا می شود و محبوبه گردنبندش را به جمعه می بخشد، گردنبندی که ابتدا داود آن را از میان خرابه های خانه یافته است و عکس محبوبه را روی آن دیده، پس آن را به صاحب اصلیش برمی­گرداند و محبوبه گردنبند را به جمعه می بخشد و جمعه آن را دوباره به داود می دهد و محبوبه باز آن را از وی پس می گیرد و به جمعه می گوید نباید هدیه ای را که از یک زن گرفته است به دیگری بدهد. گویا این گردنبند نشانه مهر و عاطفه ای است که ابتدا داود را برمی انگیزد و سپس این عشق و علاقه بین سه شخصیت دست به دست می گردد تا اینکه در مدتی کوتاه هر دو مرد عاشق محبوبه می شوند و همان مثلث معروف عشق آثار دراماتیک پیدایش می شود.
البته محبوبه به جمعه گرایش بیشتری دارد چرا که او مهربان تر است و به وی کمک می کند ولی داود با ظاهری ژولیده، کلامی خشن و رفتاری تند محبوبه را به تنگ آورده است. او با زبان اسلحه بیشتر آشناست و کمتر در پی ارتباط کلامی با بقیه است، بر عکس جمعه که در اندیشه برقراری ارتباط بیشتری با محبوبه است. او چهره زنش را در صورت محبوبه می بیند و حتی جورابهای وی را که بسیار دوست دارد به محبوبه می بخشد. او مردی عاطفی است که همیشه سازش همراهش است، سازی که با یک قوطی حلبی و تکه ای چوب و سیم ساخته شده است و در عوض داود همیشه اسلحه به دست در مقابل آن دو ایستاده است. داودی که باید نشانه حفظ ارزشها و رشادتهای جنگ باشد معلوم نیست چرا اینهمه خشن است و فقط خشونت را از جنگ به ارث برده است! بیننده دوست دارد شخصیت مثبت فیلم رفتار و کردار مثبتی نیز داشته باشد نه اینکه بخواهد همه جا حرفش را با سلاحش پیش ببرد.
البته انفجارهای پی در پی نیز در شکلی استعاری به ایجاد فضای خاص جنگی کمک می کند. اولین انفجار مربوط به چمدان محبوبه در آغاز فیلم است، لباسها و وسایل محبوبه به هوا پرتاب می شود و نماد از بین رفتن آرزوها و مایملک مردم در جنگ می گردد. دومین انفجار مربوط به وقتی است که داود بالشتی را که محبوبه به شکمش بسته است تا حامله بنمایاند، روی مین پرت می کند و می گوید: «بچه ات رفت روی هوا» و انبوه پرهایی است که در آسمان می رقصند. سپس در سکانس مباهله، هنگامی که داود با سلاحش و جمعه با سازش به خاطر محبوبه روی میدان مین می روند تا معلوم کنند کدام بر حقند، این اسلحه داود است که توسط محبوبه روی مینی پرتاب می شود و محبوبه اظهار می کند که زبان او را روی مین انداخته است و چه جالب است که بعد از این سکانس داود به جای مین از زمین سازدهنی پیدا می کند، شاید زبانی لطیف تر و به دور از خشونت.
چهارمین انفجار در دست خود داود است. وی هنگام خنثی سازی یک مین به خطا می رود و مجروح می شود. داودی که بدون هیچ اشتباهی تا به حال به کارش مشغول بود اینک وقتی از محبوبه، «نه» شنیده و فهمیده دلش پیش جمعه است، خودش را می بازد و با حواسپرتی به خود صدمه می زند.و انفجار آخر، همان نقطه اوج فیلم و منفجر شدن تانک است و به حقیقت پیوستن سخن داود و عیان شدن عشق درونیش نسبت به محبوبه. این پایان، تمام حرفهای داود را ثابت می کند و نشانه پیروزی آرمانهای جنگ می شود.
جدای از این سه شخصیت، حضور دو حیوان، سگ و لاک پشت نیز حائز اهمیتاست. هر مرد حیوانی دارد که به تعبیری نشان دهنده نیمه پنهان شخصیت و یا همان هوسهای حیوانی اوست. داود ظاهرا خشونت طلب و عصبی است ولی درونش چون لاک پشت، آرام و متین است. گویا همین جانور نماد عقل داود است و در تصمیم گیریهای او دخیل می باشد. مثلاً وقتی که داود می خواهد میدان مین را به قهر ترک کند و برود این لاک پشت اوست که روی وسایلش می نشیند و مانع رفتن او می شود. در چندین نمای فیلم نیز داود با لاک پشت حرف می زند و از او می خواهد که برای نجات جان خودش از آنجا برود.
اما سگ جمعه که شخصیتی وحشی و پر سر و صدا دارد، نشانگر نیمه دیگر وجود مرد افغانی است. گرچه به چشم سر، جمعه آرام و منطقی است ولی شاید درونش و دیدش نسبت به محبوبه همچون سگی سیاه است و دلیل این سخن همان است که وقتی محبوبه برای بار دوم به محل گورستان تانکها می رود، سگ به وی حمله می کند و جمعه می گوید آن سگ دیگر قلاده ندارد و بهتر است او دیگر پایش را آنجا نگذارد. سگ نماد پرخاشگری و عصیان درونی جمعه است. حتی کار هر دو مرد هم حکایت از شخصیتهای آنها دارد. داود در میدان مین مشغول است، مینی که در عین آرامی و ناپیدایی با یک حرکت کوچک همه چیز را بر هم خواهد ریخت و نوید مرگ خواهد شد. جمعه نیز نگهبان گورستان تانکهاست، تانکهایی با هیبتهایی خشن، و اما از کار افتاده که پتانسیل تبدیل شدن به پیک مرگ را در درون خود دارند.
مین، تانک، سگ، لاک پشت، زمین، زن، چشمه حقیقت، لبهای تشنه و … همه و همه به گونه ای نشان از توجه «حاتمی کیا» به ایجاد فضایی خاص و خلق روابطی سمبلیک و استعاری دارد. علاوه بر معنای ظاهری اثر و جدای از شخصیتهای مقتدر فیلم که هر سه در نقش خود به خوبی می درخشند، تمامی حرکات و گفتار آنان، تعبیری جهانی می یابد و سعی می نماید در میان خشونت جنگ راهی به آرامش صلح بیابد؛ چون روبانهای سرخ رنگی که از میان مرگ، راهی به سوی امنیت و عشق باز می کنند، راهی که به خانه محبوبه و یا همان مأوای عشق منتهی می شوند. داود گرچه خشن و بی رحم است ولی گاه بسیار مهربان می شود و چون صحنه ای که عقربی دست محبوبه را نیش زده است به کمک او می آید، سفره نان قرمزی کنار او می گذارد و سایبانی سرخ بالای سرش درست می کند. حتی جایی که محبوبه را با خشونت از خود می راند قلبا دلبسته اوست و با منوری مسیر محبوبه را روشن می کند تا رفتن او را ببیند و همچنین مخاطب ببیند که برق عشق چگونه در چشمان مغرور وی می­درخشد.
ب- سطح دوم تحلیل: تحلیل روایت
ب-۱) تحلیل ساختار روایی
پرده ابتدایی
پرده نهایی
پرده میانی
داوود مامور خنثی سازی مین های دوران جنگ مانع ورود اوست.محبوبه به جمعه پناه می آورد و از او درخواست کمک دارد تا در خانه پدری اش بماند.
زن جوانی بنام محبوبه به خانه پدری اش که در روستایی دور افتاده در جنوب ایران است پناه می آورد تا در آرامش جدیدی زندگی کند، اما دداو
صحنه مباهله و مبارزه داود و جمعه برای اثبات حقانیت
جوشیدن چشمه آب از زمین
روبان قرمز یکی از نمادین ترین فیلم های حاتمی کیاست که فقط با سه شخصیت محوری شکل گرفته است. سکانسی که برای تحلیل از این فیلم انتخاب شده، سکانس تاثیر گذار مباهله است که عملا مقایسه ای است میان داود و جمعه تا بر حق بودن یکی را نشان دهد. محبوبه برای شکایت از داود که مانع از اقامت او در سرزمین مادری می شود، و همچنین برای سرزنش جمعه به خاطر دادن هدیه محبوبه به داوود، نزد جمعه می رود که خانه اش در حقیقت بار یک کامیون جنگی اسقاطی است.
جمعه مردی است میانسال با لباس ها و ظاهری نسبتا آراسته، عینک شیشه گردی به چشم و سری تراشیده و تاری دارد که با وسایل ابتدایی آن را ساخته و می نوازد. محبوبه به همراه جمعه به نزد داود می­روند. داود مردی است با موهای بلند بر سر و صورت که لباس جنگی به تن دارد و تفنگی که آن را از خود جدا نمی کند. جمعه از دادگاهی سخن می گوید که در آن می توان حقانیت هر یک از آن دو را ثابت کرد. او با همراهی سازش از روبان قرمز عبور می کند و پای به درون منطقه مین گذاری شده می گذارد و داود را هم به درون این منطقه فرا می خواند. منطق جمعه این است که هر یک بر حق باشد پایش روی مین نخواهد رفت. در سکانس تعلیقی اضطراب آور، دوربین که در سطحی پایین تر از سطح چشم قرار گرفته است با نماهایی بسیار درشت پاهای جمعه را به تصویر می کشد که با هر ضربه ساز در کنار یک مین به زمین کوفته می شود و نماهای درشت پا با نماهای درشت صورت جمعه پیوند می خورد که در آن عزم جزم و اطمینان او از عملش نمایش داده می شود. جمعه مجدداً داود را به داخل میدان فرا می خواند و داود هم تفنگ را به کناری انداخته از روبان قرمز عبور می کند و پای به میدان می نهد. همان نماهای درشت پاهای داود این بار با نماهای درشتی از صورت او پیوند می خورد که در آن تردید و دودلی هنوز سلطه دارد. کوفتن پاهای جمعه و داود یکی پس از دیگری به همراه صدای ساز و نماهای درشت از صورت های هر یک با خصوصیات گفته شده به تصویر کشیده می شود و فریادهای محبوبه نیز برای منصرف کردن دو مرد از این جدال خطرناک راه به جایی نمی برد. سرانجام، با صدای انفجار مهیبی قائله ختم می شود. چشمان هر یک از دو مرد در نماهایی بسیار درشت نمایش داده می شود که به خیال منفجر شدن مین در زیر پای دیگری محکم بسته شده و سپس با تردید باز می شود. هر دو سالم اند. در دادگاه فیلم، هیچیک متهم و محکوم نمی شوند، ولی در پایان همین سکانس وقتی محبوبه اعلام می کند که جمعه را انتخاب کرده چون عاقل است، در نمایی درشت و از پشت سر داود را می بینیم که با تماشای رفتن آن دو با خود می گوید: « آقا داود، کیش، مات » .
آری! داوود در این سکانس شکست می خورد و انتخاب نمی شود، اما در سکانس پایانی، هنگامی که تانکی که به چونان مرکب عروسی محبوبه و جمعه آذین شده بود با کلبه داود برخورد می کند، و هر چیز قابل انفجار در آن همه مین­هایی که با نخ­هایی به همدیگر مربوط بودند منفجر می شوند و خطر به کلی رفع می گردد، از زیر کلبه منهدم شده داود چشمه آبی جوشیدن می گیرد که در آن بیابان غیر منتظره است. این چشمه نماد حقیقت است، حقیقتی که از دل کلبه داود جوشیده است. محبوبه به چشمه و به داوود که ابتدا به نظر می رسد به سوی او در حال دویدن است و در این حالت کتش را از تنش خارج می سازد و با نزدیک تر شدن معلوم می شود که به سمت چشمه در حرکت است خیره می شود. پس از رسیدن داود به چشمه، برای لحظه ای پرده تاریک می شود و صدای پریدن در آب به گوش می رسد. لاک پشت را می بینیم که در زیر آب پایین می رود تا به تصویر محبوبه که قبلاً داود در زیر زمین حکاکی کرده بود می رسد و فیلم پایان می‌یابد.
لاک پشت که از همان ابتدای فیلم نمادی دیگر برای معرفی شخصیت داود بود، در پایان با خود او یکی می شود. لاک پشت با لاک سختی که بر پشت خود دارد و شکم نرمی در زیر آن لاک سخت پنهان است، به نوعی ظاهر خشن و روح لطیف و حساس داود را معرفی می کند. لاک پشت همچنین نماد گذشته است، عمری طولانی دارد و به آهستگی حرکت می کند. تغییر در زندگی او چندان مفهومی ندارد.
داود و جمعه هر یک نماد یکی از تفکرات موجود در جامعه است و محبوبه، چنان که از نامش پیداست، محبوب و خواسته این دو است. او زن است، نماینده مادر، مام وطن و مردم این سرزمین که در میان این دو فکر ناچار به انتخاب اند. محبوبه جمعه را بر می گزیند که نماد حرکت به جلو و تغییر است. اما فیلم داود را بر می گزیند که نماینده ارزش هایی است که از گذشته به او رسیده، ارزش های اسلامی که در طول جنگ تثبیت شده است. داود رفتنی است و جمعه ماندنی. این حقیقتی است که فیلم ناچار به اعتراف بدان است، اگر چه از آن تقدیر نمی کند.
قهرمان حاتمی کیا در این فیلم بهدرک تلخی از واقعیت وجودی خودش در جامعه متحول شده می­رسد. او دیگر این جامعه را نمی شناسد. او تغییر نکرده، ولی جامعه آری. با این درک است که در فیلم بعدی او یعنی در موج مرده از انزوای اجتماعی خارج شده و به درون جامعه باز می گردد، اما این بار انزوایی عمیق تر و درونی او را در هاله ای که اطراف خود تنیده نگه می دارد. او دیگر هیچ گونه همنوایی بین این جامعه با خود و ارزش هایش احساس نمی کند. داستان موج مرده از همین نقطه آغاز می شود.

۴-۶- تحلیل فیلم «موج مرده»

معرفی فیلم
بازیگران: پرویز پرستویی
آزیتا حاجیان
قاسم زارع
پوپک گلدره
فیلمنامه : ابراهیم حاتمی کیا
تهیه کننده: موسسه فرهنگی روایت فتح
سال تولید:۱۳۸۰
خلاصه فیلم:
مرتضی راشد سردار سپاهی است که به همراه همسرش فاطمه و فرزندش حبیب در جنوب زندگی می کند.او پس از گذشت سالها از هدف قرار گرفتن ایرباس ایرانی توسط ناو وینسنز هنوز نتوانسته است خاطره تلخ آن واقعه را از ذهن خود دور سازد.او در صدد است از ناو وینسنز انتقام بگیرد.حبیب در روابط خود با پدرش دچار مشکل است.افکار وعقاید او فاصله ای بسیار زیاد با باورهای پدرش دارد. او می­خواهد به یکی از کشورهای خارجی پناهنده شود.سردار راشد برنامه ای را سامان داده تا در آخرین روز کاری خود(که فردای آن بازنشسته می شود)به ناو وینسنز حمله کند در همان لحظات اولیه آغاز عملیات مشخص می شود که برنامه آنها لو رفته و مقامات بالاتر به طریق نظامی از این کار جلوگیری می کنند ولی مرتضی راشد دست بردار نیست، او بر قایق تندروی خود می نشیند تا خود را با قایق تندرو به ناو امریکایی بکوبد.
الف- سطح اول تحلیل: تحلیل رمزگان
رمزگان فیلم در سه سطح قابل بررسی هستند، این سه سطح عبارتند از: رمزگان اجتماعی(واقعیت)، رمزگان فنی (بازنمایی) و رمزگان ایدئولوژیک (ایدئولوژی ) که هر یک کاربرد خاص خود را در تولید ارتباطی بازی می کنند.
الف-۱) سطح اول : رمزگان اجتماعی
در این فیلم از رمزگانی چون لباس، محیط گفتار و زبان به خوبی در جهت واقع­گرایی فیلم بهره گرفته شده است. برای نمونه سردار راشد در اغلب صحنه ها با لباسی نظامی مشاهده می شود. چهره و شیوه اجرای بازیگر نیز در واقعی نشان دادن این شخصیت کمک نموده است. فاطمه همسر سردار راشد که زنی صبور بالباس و ظاهری ساده بعنوان همسر یک سردار نظامی به ایجاد حس همدلی در مخاطب کمک می کند. سلمی نامزد حبیب با لباس و گویش کاملاً محلی جنوب کشور در واقعی به نظر رسیدن این کاراکتر نقش بسزایی دارد. حبیب نیز جوانی با چهره و لباس و ظاهری امروزی نشان می دهد که کاملاً متفاوت از پدر و مادر خود می اندیشد.
الف- ۲) سطح دوم : رمزگان فنی
رمزگان فنی که برای بررسی در فیلم های مورد نظر این پایان نامه در نظر گرفته شده اند شامل رمزگانی چون زمان و مکان، وسایل صحنه، بازیگران، صدا، نورپردازی و دوربین هستند. در زیر تحلیل هر یک از رمزگان فنی بر روی فیلم «موج مرده» ارائه می شود.
زمان و مکان
رمز زمان و مکان به خلق معنای کلی فیلم کمک می کند. زمان فیلم به طور آشکار به سالهای پس از جنگ هشت ساله ایران وعراق و بعد از سرنگونی هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران توسط ناوگان امریکا در سال ۱۳۶۷اشاره دارد. مکان فیلم برداری نیز در جنوب کشور و دریای خلیج فارس است که به خلق معنا و ایجاد گره داستانی کمک شایانی کرده است.
وسایل صحنه :
صحنه آرایی و وسایل و آرایش صحنه، رنگ و تاثیر عاطفی آن که فیلم ها برای انتقال معنای مد نظر خود شدیداً وابسته به آن هستند. وسایل صحنه یک منبع اطلاعاتی نمادین در فیلم ها به شمار می روند و از معانی ضمنی و اسطوره ای برخوردارند. بنابراین، وسایل و ابزار آلات مختلفی که توسط شخصیت های مختلف فیلم بکار گرفته شده اند از اهمیت زیادی برخوردارند.وسایل و آرایش صحنه در این فیلم قابل توجه است. نظیر قایق و ادوات نظامی نظیر بالگرد، اسلحه و آر.پی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:25:00 ق.ظ ]




۸

 

بی نظمی شخصی

 

منیت بی نظمی از نظر بعضی افراد نشانه پر کاری اهمیت داشتن و خطیر بودن مقام شخص است
نگرانی نسبت به از دست دادن کنترل
ترس از فراموشی

 

توجه داشته باشید که تراکم کارهای کتبی می تواند نمایانگر تردید طفره رفتن تزلزل و اشتباه گرفتن اولویتها نیز باشد.
استفاده از برگه های طرح برنامه برای انجام کنترل بهتر بجای نگهداری همه بر روی میز
پایان نامه - مقاله - پروژه
استفاده صحیح از جدول زمانبدی و برنامه تماسها جایگزینی عالی برای حافظه است. نیازی نیست که امور قابل بازیابی به خاطر سپرده شوند.

 

 

 

۹

 

ضعف در برقرار ارتباط با دیگران

 

استفاده از مجرای غلط
تفاوت های ارزشی افراد
فقدان ارزیابی واکنشها (بازخورد)

 

انتخاب مجرای صحیح (تلفن، نامه، یادداشت، گردهمایی و کنفرانس)
توجه داشته باشید که تجربه و محیط پیشینه های متفاوتی رادر افراد برای ارتباطات پدید می آورد.
برای اطمینان یافتن از حصول تفاهم و درک متقابل واکنشهای طرف مقابل را بازخورد بسنجید و سپس در صورت لزوم به اصلاح و جبران آن بپردازید.

 

 

 

۱۰

 

مصاحبت و خوش و بش کردن با دیگران

 

نیاز به ایجاد تنوع و روال انجام کار یا محیط کار
تمایل به اطلاع از اوضاع
تصور اینکه این کار برای حرفه شما مهم است

 

کنترل انگیزه خود و مراعات حال دیگران در زمان پرداختن به این انگیزه مزاحم دیگران نشدن رفع خستگی در محلی که کسی در آنجا مشغول کار نیست.
برنامه ریزی برای کسب اطلاعات ضروری بر اساس مبنایی منظم.
تمایز قایل شدن میان حفظ مجاری ارتباطات و مصاحبتهای غیر ضروری

 

 

 

(مکنزی، دامهای زمان، ترجمه خاکی، ۱۳۸۲، صص ۱۲۲-۱۲۰)

۲-۲-۴-هدف واقعی مدیریت زمان

اگر فردی به دلیل گرفتاریهای کاری فرصت انجام کارهای روزمره خود را نیابد و به شخص دیگری پول بدهد تا مثلاً مایحتاج زندگی اش را تهیه کند، این امکان چه امتیازی را در اختیار او می گذارد. آیا در وقت خود صرفه جویی کرده، آیا آزادی بیشتری برایش فراهم نموده است؟ در حقیقت ما آمده ایم یک کار را با کاری دیگر معاوضه کرده ایم تا مدت بیشتری در محل کار خود بمانیم این امر آرامش فکری و جسمی برای ما به ارمغان نخواهد آورد در این مورد اشکال چیست؟
آیا کمبود وقت است؟ می توان گفت در صورتیکه از وقت هر فرد استفاده مطلوب بعمل آید، وقت داده شده به هر فرد می تواند کافی باشد.
مشکل اساسی فرد با توجه به امکانات موجود کمبود وقت نیست بلکه نحوه بکارگیری و انتخاب فرد از وقت موجود می باشد. بسیاری از مردم مقصود اصلی مدیریت زمان را نمی دانند. در حالیکه اگر از روش های صحیح مدیریت زمان استفاده نمایند، می توانند حداقل یک ساعت و گاهی حتی دو ساعت در وقت روزانه خود صرفه جویی کنند.
بر این اساس ابراهیمی معتقد است که تحقیقات بعمل آمده در سراسر دنیا نشان می دهد که افراد روش های صحیحی برای استفاده مطلوب از وقت خود بکار نمی برند. در ایران نیز قریب ۶۰% از افراد روش های مناسبی را برای استفاده از وقت ندارند.
به اعتقاد مکنزی (۱۳۷۵) ارزش مدیریت زمان در این نیست که فرد هر لحظه از وقت خود را کنترل کرده ببیند در چه کاری صرف می شود. زیرا زمان قابل کنترل و اداره نیست. بلکه مفهوم واقعیت آن این است که در این لحظه از زمان چه می تواند بکند و چگونه از وقتی که در اخیار دارد استفاده کند.
افراد حتی نمی توانند تصمیم بگیرند از زمان استفاده بکنند یا نکنند بلکه فقط می توانند نوع استفاده از آن را مشخص نمایند. ارزش مدیریت زمان در این است که فرد شیوه هایی را بکار ببرد که با بهره گرفتن از آن روشها اساس زندگی را بهبود ببخشد. آنچه که از مدیریت زمان بدست می آید وقت اضافی نیست بلکه زندگی بهتر و مطلوب تر است. به بیان دیگر مدیریت موثر وقت به معنای حصول حداکثر بازدهی از زمانی است که در اختیار هر کس می باشد.
قدر مسلم آنچه که از مدیریت وقت حاصل می شود فواید عدیده ای است که بعضی از صاحب نظران این مقوله به برخی از آن اشاره دارند:
۱- کاهش فشار روانی: دائم در حال شتاب بودن استرس آور است. در دنیای کاری امروزه وقت با ارزش است و به همین دلیل دوره های مدیریت زمان فراوان اجرا می شود. کوتاهی در برنامه ریزی و انتظار مسائل و مشکلات را داشتن تعداد بحرانها را در زندگی مدیریت افزایش می دهد هر بحرانی به بحرانهای دیگر و بیشتری می انجامد و سبب افزایش مقدار فشار عصبی و روانی (استرس) می شود.
هر اقدامی که بخواهید انجام دهید باید در قبال آن زمان مصرف کنید و اگر کاری بیش از آنچه که باید صرف کند به این معنی است که در حدود همان اندازه ای که بیشتر وقت گرفته وقت تلف شده است. و اگر این وقت تلف شده به گونه ای باشد که برنامه بعدی را دچار مخاره کند ناچار در تنگنای زمان قرار گرفته خود را در اضطراب می بینند.
از طرفی اسلامی (۱۳۷۳) هم به این موضوع اشاره دارد و می نویسد: علت اصلی فشارهای روانی درون انسان است. عمده فشارهای روانی به علت حساسیت های فردی است. وقتی فرد آنچه رادر نظر خود مجسم کرده و انتظار داشته و با واقعیت هماهنگ نمی بیند، دچار فشار عصبی می شود. بنابراین مدیریت زمان بخوبی می تواند از چنین فشارهایی که امروزه بر اکثر مدیران وارد می شود جلویگری نماید و زمینه تازه ای را برای کنترل اصطراب و فشارهای روانی فراهم آورد.
یعنی بجای اینکه اجازه دهیم تحت فشارهای روانی خود گرفتار شدیم سپس راه های مقابله با آن را آزمایش کنیم بیاییم از زمان خود به نحوه موثرتری بهره گرفته ریشه اضطراب را بر کنیم.
۲- تعادل میان کار و زندگی خصوصی: بهره گیری از مدیریت زمان باعث می شود که فرد اوقات فراغت بیشتری داشته با وقت و حوصله بیشتر به امور خانه و خانواده بپردازد و از این رهگذر زندگی خود را متعادل تر سازد زیرا تقسیم اوقات بین کار و خانه بسیار عادلانه تر است تا همه اوقات را صرف کارخانه کردن.
علاوه بر این باید هر روز وقتی را برای تعمق در کارهای خود تفکر سازنده و استراحت ذهنی به خود اختصاص دهید. بر اساس طب درمان استرس افراد باید بتوانید ۱۵ درصد زمان کاری خود را به استراحت بپردازند. سعی نکنند بیش از حد کار کنند. از این رو تعادل میان کار خانه و استراحت الزامی است. این سه عامل به اندازه ای اهمیت دارند که اگر یکی از آنها نباشد زندگی نا متعادل می شود.
۳- خلاقیت و زایندگی شخصی: در خصوص نو آوری های متکی به زمان، راعی ۱۳۷۶ می نویسد: وقتی صحبت از نو آوریها می شود زمان اهمیتی اضافه می یابد. شرکتی که بتواند سه بار تندتر از رقبای خود محصولش را تولید کند و به بازار بفرستد از مزایای شایان توجهی بهره مند می شود. امروزه شرکتهای ژاپنی یکی پس از دیگری به این شیوه مدیریت روی آورده اند. در مورد تهیه اماکن مسکونی، سرعت عمل ژاپنی ها ۴ برابر در مورد مسائل غامض و ریزه کاریهای فنی، ژاپنی ها ۷ تا ۱۰ سال از رقبال خود جلوترند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:24:00 ق.ظ ]