کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



کارکنان توانمند می توانند منبع بزرگی از اندیشه های خدماتی باشند .
دادن حق اظهار نظر به کارکنان در مورد چگونگی انجام امور ، می تواند به بهبود ارائه خدمات و اندیشه ها برای خدمات جدید منجر شود . کارکنان غالبا آماده اند و تمایل دارند عقایدشان را پیشنهاد کنند .( بیژن عبدالهی و عبدالرحیم نوه ابراهیم ، ۱۳۸۶ ، ص ۲-۲۳ )
پایان نامه - مقاله - پروژه
مزایای توانمندی در جای دیگر ذکر شده :
۱ - افزایش رضایتمندی کارکنان، مشتریان و ارباب رجوع
۲ - کارکنان احساس مثبتی نسبت به شغل و خودشان می کنند
۳ - کارکنان احساس نمی کنند که خون آنان به وسیله سازمان مکیده می شود لذا از تمام توان و شایستگیهای خود برای ارتقا عملکردشان استفاده می کنند
۴ - باعث افزایش احساس تعهد و تعلق در کارکنان می شود
۵ - تحقق اهداف سازمان آسان تر می گردد
۶ -کاهش ضایعات، هزینه ها و کالاهای مرجوعی و درنتیجه موجب افزایش سوددهی می گردد
۷ - کاهش نظارت مستقیم بر عملکرد کارکنان
۸ - کاهش بروز استرس حوادث، سوانح، در محیط کار
۹ - بهبود شرایط ایمنی در محیط کار
۱۰ - تغییر نگرش کارکنان از «داشتن» به «خواستن» یعنی همیشه باید به خواستنها فکر کرد
۱۱ - بهبود ارتباطات میان مدیریت و کارکنان یا روان سازی است که باعث می شود بسیاری از مشکلات روزمره به وسیله ارتباطات حل شده و دیگر نیازی به تشکیل جلسه نباشد. بدیهی است نیاز به برگزاری جلسه، وقتی است که قرار است نکات و مسائل بسیار مهم در آن مطرح گردد که باعث افزایش احساس مالکیت کارکنان نسبت به شغلشان می شود.
۲-۱۳) موانع توانمند سازی نیروی انسانی
وتن و کمرون (۱۹۹۸ ) یک دلیل عمده برای عدم تمایل مدیران به توانمند ساختن کارکنان را نگرش های شخصی مدیران می دانند . نگرش های مدیران را می توان در سه طبقه ساماندهی کرد:
 نگرش های مدیران در مورد زیر دستان :
مدیرانی که از توانمند ساختن دیگران خود داری می کنند ، اغلب بر این باورند که زیر دستان آنان برای انجام دادن کار مورد نظر به اندازه کافی تبحر ندارند و علاقمند نیستند که مسئولیت بیشتری بر عهده بگیرند ؛ آنها بیش از توان خود مسئولیت دارند و قادر به پذیرش مسئولیت بیشتری نیستند . برای آموزش به وقت بسیار زیادی نیاز دارند ، یا نمی باید درگیر کارها یا مسئولیت هایی بشوند که نوعا مقامات بالاتر انجام می دهند . آنان احساس می کنند که مشکل عدم توانمندی مربوط به کارکنان است نه مربوط به خودشان . استدلال این است : علاقمندم که افرادم را توانمند سازم ، اما آنها مسئولیت نمی پذیرند .
 فقدان امنیت شخصی :
بعضی از مدیران می ترسند چنانچه دیگران را توانمند سازند تحسین ها و پاداش های مرتبط با انجام دادن موفقیت آمیز کار را از دست بدهند . آنان به سهیم شدن دیگران در تخصص و مهارت خویش تمایل ندارند و با ترس از دست دادن قدرت یا مقام خویش ، دوست دارند اسرار تجارت خود را با دیگران بگویند . آنان ترجیح می دهند که خودشان روی وظایف کار کنند تا اینکه دیگران را درگیر سازند ، یا از بر عهده گرفتن هزینه هایی که اشتباهات دیگران به همراه دارد ، ناخرسندند . استدلال این است به توانمند کردن دیگران علاقمندم ، اما هنگامی که این کار را می کنم ، آنان یا کار را خراب می کنند یا اینکه می کوشند افتخار تمام کار را به خود اختصاص دهند . (بیژن عبدالهی و عبدالرحیم نوه ابراهیم ، ۱۳۸۶ ، ص ۲۵ )
 ضعف فرهنگ سازمانی :
عدم حمایت کافی مدیران، طرح مساله بدون مشارکت کارکنان، تحمیلی بودن فرایند و اینکه کارکنان احساس کنند که الزاماً باید آن را بپذیرند (غلامعلی سرمد ، روابط انسانی در سازمانهای آموزشی، انتشارات سمت، ۱۳۷۸،ص۲۳۱ ).
 عدم شناخت کافی نسبت به وضعیت پیش‌ آمده و مبهمی که پیش خواهد آمد. (علی رضاییان، تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم ،دانشکده علوم اداری دانشگاه تهران،۱۳۷۷،ص ۳۳ ).
◊ نیاز به کنترل دیگران :
مدیرانی که کارکنان خود را توانمند نمی سازند ، اغلب نیاز شدیدی به آن دارند که آنچه در جریان است را در دست گرفته و آن را هدایت و بر آن حکومت کنند . به اعتقاد آنان بدیهی است که فقدان یک دستور کار و اهداف روشن از جانب کارفرما و سست بودن کنترل ، به آشفتگی ، ناکامی و شکست کارکنان منتهی خواهد شد . آنان احساس می کنند که مدیریت مقامات ارشد سازمان امری اجتناب ناپذیر است . به علاوه ، آنان اغلب از سخنرانی های هیجان انگیز ، کار گروهی ، نظام پیشنهادات ، برنامه های غنی سازی شغل و دیگر فعالیت های مربوط به برنامه ریزی ، نتایج نا امید کننده و کوتاه مدت می بینند . استدلال این است به توانمند سازی افراد علاقمندم ، اما آنان به راهنمایی های روشن و یک رشته خطوط راهنما نیاز دارند . در غیر این صورت ، فقدان دستور کار به آشفتگی منتهی خواهد شد .
علاوه بر دلایل فوق ، کوین و اسپریتزر ( ۱۹۹۷ ) ساختار سازمانی را به عنوان یکی از موانع عمده توانمند سازی نیروی انسانی می دانند و اظهار می دارند ” واقعیت این ست که بسیاری از ما با تقویت ساختار سازمانی و نظام های کنترل ، برنامه توانمند سازی را به خوبی اجرا نمی کنیم . بطور عمدی و غیر عمدی پیامی را می فرستیم ک
ه واقعا به کارکنان اعتماد نداریم و این موجب می شود که برنامه توانمند سازی سست شود . این گونه ساختار ها و نظام های کنترل به جای آرامش ، فشارهایی را ایجاد می کنند که ابتکار و ریسک پذیری را از بین ببرد “.
بنابراین فرهنگ بوروکراسی ( دیوان سالاری ) که شامل لایه های چند سطحی از سلسله مراتب می شود ، مانع تغییر است . این فرهنگ بر حفظ وضع موجود از طریق دستورات سنتی قوی از بالا به پایین ، فقدان یک بینش قابل اعتماد برای آینده ، تفکر کوتاه مدت مدیریتی و فقدان حمایت مدیریت از تغییر تاکید دارد . علاوه بر این ، فرهنگ فوق توسط یک نظام پاداش دهی که بر حفظ وضع موجود تاکید دارد ، تقویت می شود . موریس و ویلکاکس ( ۱۳۷۹ ) ” ساختار سازمانی را یکی از موانع و مشکلات اجرای برنامه توانمندسازی می دانند و بیان می کنند که اگر در سازمان شما طبقات مختلف مدیریتی وجود داشته باشد ، چنین ساختاری ، دیوان سالارانه است . آنگاه برای افراد خط مقدم ، پذیرش مسئولیت ، کار بسیار مشکلی خواهد بود “ .( بیژن عبدالهی و عبدالرحیم نوه ابراهیم ، ۱۳۸۶ ، ص۲۷ )
عدم وجود مدیریت ارزیابی عملکرد به منظور ارزیابی و اصلاح فرایند توانمندسازی (علی اکبر بابایی و همکاران، توانمندسازی کارکنان- سرمایه‌گذاری جایگزین، مجله تدبیر، شماره ۱۲۹،۱۳۸۱،ص ۹۳ )
۲-۱۴) مدل های توانمندسازی :
مطالعه ادبیات مدیریت نشان می دهد، در مورد توانمندسازی کارکنان رویکردهای مختلفی هست . هر یک از صاحبنظران ارائه کننده مدل با توجه به تعریف خود از توانمندسازی، فرایند آن، عناصر و عوامل موثر بر توانمندسازی، که در مدل خود ارائه کرده اند در واقع، رویکردی در این حوزه را نشان می دهند که با برشمردن عناصر مشترک مدلهای آنان، می توان آنها را در یک گروه قرار داد و تحت عنوان یک رویکرد از آنها نام برد .
خلاصه رویکردها در جدول ذیل آورده شده اند.

 

ردیف نوع رویکرد موضوع توانمندسازی ارائه کننده مدل
۱ رویکرد مکانیکی/عقلایی/ساختاری واگذاری قدرت و اختیار ۱-وگت و مارل۲- نولر۳-باون و لاولر۴- فورد و فوتلر- مک لاگان و نل۶- کانگر و کاننگو ۷- فاکس۸-کوتزاک۹-گائو۱۰-مانیوس۱۱-هولوسکوو کازانو ۱۲-جزینی
۲ رویکرد انگیزشی خود تصمیم گیری و کفایت کارکنان ۱- باندورا۲ -کانگر ۳-تری ویلسون۴-مالاک وکارزتو۵- کانگر و کاننگ
۳ رویکرد روانشناختی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 03:08:00 ق.ظ ]




 

 

۹۶

 

جدول (۷۰-۴) ضرایب رگرسیون رقابت………………………………………………………………………………………………………

 

 

 

۹۷

 

جدول (۷۱-۴) نتایج ضریب همبستگی پیرسون در مورد فرضیه فرعی سوم………………………………………………………..

 

 

 

۹۷

 

جدول (۷۲-۴) تحلیل رگرسیون………………………………………………………………………………………………………………….

 

 

 

۹۸

 

جدول (۷۳-۴) تحلیل واریانس مربوط به مدل رگرسیون………………………………………………………………………………….

 

 

 

۹۸

 

جدول (۷۴-۴) ضرایب رگرسیون تغییر سیستم حسابداری……………………………………………………………………………….

 

 

 

۹۹

 

جدول (۷۵-۴) ضریب همبستگی جزئی………………………………………………………………………………………………………..

 

 

 

چکیده
جهانی شدن و افزایش پیچیدگیهای تجاری به همراه پیشرفت چشمگیر در فناوری، منجر به توسعه روشها و تکنیکهای حسابداری مدیریت شده است. از طرفی، با توجه به رشد و اهمیت فزاینده این تکنیک­ها، ارزیابی عملکرد آن­ها نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق که به صورت پیمایشی روی نمونه­ها با ۱۲۰ پرسشنامه دریافت شده از مدیران و کارشناسان حسابداری در شرکت‌های تولیدی پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران و شرکت‌های خدماتی سه صنعت مواد غذایی، بهداشتی - آرایشی و پوشاک صورت گرفته است. تحقیق مورد نظر از جهت هدف،‌ یک تحقیق کاربردی است. از لحاظ نوع طرح تحقیق به جهت تکیه ‌بر اطلاعات تاریخی، پس رویدادی است و روش استنتاج آن توصیفی- تحلیلی می‌باشد. با بهره گرفتن از روش همبستگی و رگرسیون فرضیه ­های پژوهش آزمون گردید. نتایج حاصل نشان می­دهد که بین رقابت و تغییر سیستم حسابداری مدیریت در بیشتر عوامل تأثیرگذار مورد نظر، رابطه معنی­داری وجود داشت. همچنین بین عملکرد شرکت با رقابت و تغییر سیستم حسابداری مدیریت، رابطه معنی­داری وجود دارد.
کلمات کلیدیسیستم حسابداری مدیریت، رقابت، شاخص­ های عملکرد و تغییر سیستم.
فصل اول:
کلیات تحقیق
(۱-۱) مقدمه
اقتصاد ایران در شرایطی است که از یک ‌طرف جهت آزادسازی تجاری تحت‌فشار شدید بین ­المللی است و از طرف دیگر به‌منظور توسعه پایدار، ناگزیر از توسعه قابل‌ملاحظه صادرات غیر نفتی و افزایش سهم آن در کل صادرات کشور است. با وجود منابع و ظرفیت‌ها و استعدادهای زیاد، به نظر می­رسد بنگاه­های ایران به‌ واسطه حمایت، هدایت و مدیریت مناسب، می­توانند به درجه قابل قبولی از رقابت‌پذیری در عرصه بازارهای جهانی دست ‌یافته و منشأ اثرات قابل‌توجهی در بهبود شرایط اقتصادی ایران شوند.
با عنایت به اینکه یکی از ویژگی‌های بنگاه­های موفق، برخورداری از قدرت رقابت­پذیری است و در عین‌حال ویژگی بارز بنگاه­های ناموفق، عدم برخورداری از این قدرت است. از دلایل مهم ناکامی شرکت­های تولیدی و خدماتی ایران در بازارهای بین ­المللی، می­توان به عدم رقابت­پذیری آن­ها در بازارهای هدف جهانی اشاره نمود. چنانچه بتوان ریشه ­های عدم رقابت­پذیری و عوامل تشکیل­دهنده و مؤثر بر رقابت­پذیری این شرکت­ها را شناسایی نمود، می­توان راهکارهایی را جهت افزایش قدرت رقابت­پذیری در شرکت‌های فعال در فضای کسب‌وکار کشور پیشنهاد نمود.
حسابداری مدیریت به‌عنوان فرایند شناسایی، اندازه ­گیری، جمع­آوری، تجزیه‌وتحلیل، تدارک، مشارکت و ارتباط با اطلاعات مالی، مورد استفاده مدیریت در برنامه­ ریزی، ارزیابی و کنترل عملیات داخل سازمان تعریف می‌شود که امروزه در هدایت بنگاه­ها و تحقق اهداف آن­ها نقش قابل‌توجه ای دارد (رهنمای رود پشتی،۱۳۸۷). مسأله حسابداری مدیریت در حقیقت بررسی یک فرایند است و محدود به ‌یادگیری مجموعه ­ای از روش­ها نمی ­باشد. نیاز به اطلاعات نیروی محرکه حسابداری مدیریت محسوب می­ شود. اطلاعات حسابداری مدیریت غالباً دو منظور اصلی تسهیل در تصمیم‌گیری و تأثیر بر تصمیم ­گیری را تأمین می­ کند و با ارائه اطلاعات مفید، تصمیم‌گیرندگان را در انتخاب بهترین راه‌ حل از میان راه ‌حل‌ها یاری می­دهد؛ اما این اطلاعات غالباً بر تصمیم مدیران اثرگذار می­باشند (شباهنگ، ۱۳۷۸).
اکثر وظایف حسابداری مدیریت نظیر بودجه­بندی، قیمت­ گذاری محصول، اندازه ­گیری عملکرد و طراحی سیستم­های پاداش مستلزم تصمیم ­گیری چندگانه و خاص توسط حسابداران مدیریت می‌باشد. برای مثال افرادی که سیستم پاداش و اندازه‌گیری عملکرد را طراحی می­ کنند باید برای هدف آن سیستم تصمیم ­گیری نمایند و اولویت‌ها ­و فرصت‌های بیرونی افرادی که عملکردشان را مورد سنجش قرار خواهند داد، برآورد نمایند. آن­ها همچنین نیاز به برآورد ویژگی­های آماری معیارهای عملکرد نظیر، دقت همبستگی معیارهای چندگانه دارند و لازم است که به‌منظور انتخاب معیارهای عملکرد و چگونگی کاربرد معیارها در سیستم پاداش، همه برآوردهای فوق را با هم ترکیب نموده و در تصمیم‌گیری منظور نمایند که در این ترکیب، اطلاعات ناشی از قضاوت فردی، عامل مؤثری به‌حساب می ­آید. (بیرنبرگ و همکاران،۲۰۰۷)[۱].
پایان نامه
سازمان­های امروزی در عصر اطلاعات، فعالیت و رقابت می­ کنند و اطلاعات تبدیل به منبع کلیدی اکثر سازمان­ها شده است. درواقع مبنای رقابتی از اطلاعات مشهود به اطلاعات نامشهود تغییر یافته است. جنبش نرم‌افزاری و تغییر و تحول سریع عصر امروز در حوزه علوم مدیریت و همچنین تأثیرات آن در حسابداری و گزارش ­دهی به صاحبان سرمایه، افراد مسئول در این امر را به آن وا‌داشته که به فکر یافتن راه‌ حل‌ هایی برای حرکت سریع به‌سوی رشد و توسعه باشند. در این راستا تصمیماتی که توسط مدیر اخذ می­ شود، به‌طور عمده درحرکت به‌سوی رشد و توسعه تأثیر مستقیم خواهد داشت. به همین جهت در دسترس بودن اطلاعات مناسب صحیح، به ‌موقع و مربوط می ­تواند مدیریت را در این امر خطیر یاری رساند. به‌علاوه، با توجه به این‌که امروزه روابط اقتصادی میان واحدهای تجاری بسیار پیچیده و رقابتی شده است، بقای یک واحد تجاری متأثر از در اختیار داشتن اطلاعات است و به همین جهت، مسئله اهمیت بیشتری پیدا می­ کند.
(۲-۱) بیان موضوع تحقیق
محققان در سال­های اخیر به این نتیجه رسیده ­اند که سازمان­ها در عصر حاضر به ‌منظور سازگاری سریع با تغییر محیط اجتماعی و سازمانی نیاز به سیستم مدرن کنترلی و حسابداری مدیریت دارند. نظریه­ای وجود دارد مبنی بر اینکه سیستم مدرن کنترلی و حسابداری مدیریت (از قبیل هزینه­یابی مبتنی بر فعالیت، مدیریت مبتنی بر فعالیت، هزینه­یابی بر مبنی هدف و ارزیابی عملکرد متوازن و …) اطلاعات مربوط به سیگنال­های پیوسته که در فعالیت­های عملیاتی و تصمیم ­گیری­های روزانه مدیران ارشد و سایر پرسنل‌ها ضروری و مهم است را برای آن­ها فراهم می­ کند (مورس ۲۰۰۶)[۲].
زمانی که مطالعات و تحقیقات پیشین مربوط به حسابداری مدیریت رابطه میان محیط، ویژگی­های سازمانی، سیستم کنترلی و عملکرد را بررسی کرده ­اند، ‌یک بررسی سیستماتیک تجربی مبنی بر اینکه آیا عملکرد سازمانی تحت تأثیر رقابت و تغییرات در سیستم کنترلی و حسابداری مدیریت قرار دارد یا خیر صورت گرفته است. (آبرنتی وبوونز، ۲۰۰۵)[۳].
با توجه به‌ضرورت حصول رشد اقتصادی بالا و اهمیت فزاینده بخش صنعت برای اقتصادی مانند ایران، لازم است که مجموعه عوامل مؤثر بر رشد تولیدات صنعتی به‌وضوح شناسایی شوند تا به‌موجب آن بتوان سیاست­گذاری جامعی برای توسعه صنعتی و اقتصادی کشور تدوین نمود.
این تحقیق کمبود علمی تحقیقات اخیر حسابداری مدیریت را برطرف می­سازد و درک ما از سوابق و شرایط محیطی که بر اساس آن سیستم کنترلی و حسابداری مدیریت عملکرد را تحت تأثیر قرار می­دهد، کمک بسیاری می­ کند. ابتدا با ارائه شواهد بیشتر در مورد ارتباط تغییرات سیستم کنترلی و حسابداری مدیریت و عملکرد سازمانی مطالعات پیشین را گسترش می­دهد سپس این تحقیق بینش اضافی در درک ما از اثرات تغییرات در سیستم کنترلی و حسابداری مدیریت چه به‌صورت جداگانه چه به‌صورت مشترک بر رابطه میان رقابت و عملکرد را فراهم می­ کند این موضوع در تحقیقات اخیر حسابداری مدیریت به‌خوبی بررسی نشده است. با توجه به مباحث فوق مسئله اصلی تحقیق حاضر بررسی رابطه بین رقابت و تغییر سیستم مدیریت حسابداری بر عملکرد سازمان می‌باشد.
(۳-۱) اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
موضوع جهانی‌شدن و افزایش پیچیدگی­های تجاری به همراه پیشرفت چشم­گیر در فناوری منجر به توسعه روش­ها و تکنیک‌های حسابداری مدیریت ‌شده است. از طرفی امروزه با توجه به رشد و اهمیت فزاینده این تکنیک­ها، ارزیابی عملکرد آن‌ها نیز بسیار موردتوجه قرارگرفته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:07:00 ق.ظ ]




سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد(یونسکو)، طی گردهمایی که با عنوان «کنفرانس جهانی درباره سیاست های فرهنگی» در سال ۱۹۸۲ میلادی در مکزیکوسیتی برگزار شد؛ تعریفی جامع از فرهنگ ارائه کرد که در آن فرهنگ «کلّیتی است ترکیب یافته از خصوصیات متفاوت روحی ، مادی ، فکری و احساسی که شاخصه ی یک جامعه یا یک گروه است . فرهنگ نه فقط هنرها و نوشتارها بلکه حالات زندگی ، حقوق بنیادی انسان ، نظام های ارزشی ، سنت ها و باورها را در بر می گیرد . این فرهنگ است که به انسان امکان عکس العمل نشان دادن در مقابل خود را می دهد . این فرهنگ است که ما را به طور مشخص انسان می کند و حیات عقلایی، قضاوت نقادانه و احساس تعهد اخلاقی به ما می بخشد . از طریق فرهنگ است که ما ارزش ها را تشخیص می دهیم و انتخاب می کنیم. از طریق فرهنگ است که انسان خود را بیان می کند و از خود آگاه می شود ، ضعف های خود را می پذیرد، از موفقیت های خود می پرسد، به ابزارهای جدید دست می یابد و کارهای جدیدی خلق می کند که از طریق آنها محدودیت های خود را مرتفع سازد »(محمدپور،۱۳۹۰ : ۱)
شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز فرهنگ را نظام واره ای از اجزاء گوناگون دانسته که در نهایت هویت جامعه را می­سازد: «فرهنگ نظام واره ای است از باورها و مفروضات اساسی، ارزش ها، آداب و الگوهای رفتاری ریشه دار و دیرپا و نمادها و مصنوعات که ادراکات، رفتار و مناسبات جامعه را جهت و شکل می دهد و هویت آن را می سازد.»(شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۳۸۶: ۲۷)

مطالعات فرهنگی در کشورهای در حال توسعه؛ تاریخچه و مباحث مطرح در آن

چنانکه از تعاریف فرهنگ نیز معلوم می‌شود؛ فرهنگ وجهی از وجوه حیات بشری است و از روزی که بشر پا به گیتی گذاشته، فرهنگ به عنوان وجهی از زندگی فردی و اجتماعی، با او بوده است. اما آیا توجه نخبگان و اندیشمندان به فرهنگ و بررسی ابعاد و وجوه مختلف آن در محافل علمی و دانشگاهی نیز سابقه ای به درازای حیات بشری دارد؟ پاسخ منفی است چرا که تبدیل شدن فرهنگ به “موضوعی” برای مطالعه و تحقیق، امری است که ریشه آن را باید در تحولات جامعه غربی پس از رنسانس جستجو کرده و مدرنیته را بستر موضوع شدن فرهنگ جهت مطالعه و بررسی دانست. مطالعاتی که «به عنوان یکی از مهم ترین پروژه های رو به رشد دانشگاهی در ربع آخر قرن بیستم به ویژه در واپسین دهه آن ظهور کرد».(میلنر و براویت، ۱۳۸۵: ۷ ).
پایان نامه - مقاله - پروژه
مطالعات فرهنگی، «اساسا نه رشته ای خاص بلکه گرایشی بینارشته ایست و هرگونه پیوستگی و تداوم در این حوزه صرفا ناشی از علایق و روش های مشترک است»(محمدی، ۱۳۸۸: ۸). از منظری دیگر، مطالعات فرهنگی مجموعهٔ آثار گوناگونی با جهت‌گیری‌های متفاوت، و معطوف به تحلیل انتقادی اشکال و فرایندهای فرهنگی در جوامع معاصر و نزدیک به معاصر است. «فرهنگ در اینجا به هیچ روی معادل فرهنگ والا یا آثار اصیل فرنگی نیست، بلکه دربرگیرنده مجموعه متعارضی از کردارهای بازنمایی است که بر باز‌شکل‌گیری گروه‌های اجتماعی تاثیر می‌نهد»(همان: ۸). فرهنگ، برای پژوهشگر مطالعات فرهنگی، فقط شامل فرهنگ متعالی سنّتی و فرهنگ همه‌پسند نیست؛ بلکه شامل معناها و رویّه‌های روزمره هم می‌شود. دو تای آخر – یعنی فرهنگ همه‌پسند و زندگی روزمره – نقطه تمرکزهای اصلی مطالعات فرهنگی هستند.
همانطور که گفته شد، علت و ریشه های تبدیل شدن مقوله فرهنگ به موضوعی دانشگاهی را باید در مدرنیته و آثار آن جستجو کرد. تا قبل از رنسانس به علت هماهنگی و هم‌زیستی مسالمت آمیز همه ساختارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در جامعه غربی، هر سه وجه مذکور زندگی اجتماعی در تعامل ناخودآگاه هماهنگ با یکدیگر بوده اند اما در نتیجه تعارض های پیش آمده در بستر مدرنیته و برجسته و حاکم شدن وجه اقتصادی و سیاسی بر وجه فرهنگی اجتماع، طبیعتا فرهنگ به عنوان جزیی بیرونی قلمداد شد و این جداگانه و مجزا دیده شدن فرهنگ، آن را تبدیل به مسئله‌ای نظری و موضوعی برای مطالعه نمود. آنگونه که آندرو میلنر[۲]، نظریه پرداز فرهنگی اهل انگلستان و جف براویت[۳]، سرپرست گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه سیدنی استرالیا معتقدند: «چون فرهنگ و بالاخص دین در بطن زندگی جوامع فئودالی یا قبیله ای قرار داشت، آن ها معمولا هیچ درکی از امر فرهنگی به مثابه چیزی “جداگانه” و مجزا نداشتند… فرهنگ به این علت برای غرب معاصر تبدیل به مسئله ای نظری شده است که از حیث اجتماعی مسئله دار شده است… نظریه فرهنگی صرفا نوعی گفتمان تخصصی و دانشگاهی نیست بلکه “دیگریِ” سرکوب شده‌ی جامعه ای است که سخنگویان رسمی آن تقریبا به طور کامل اقتصاد و سیاست هستند. در حقیقت، نظریه فرهنگی نماد یکی از ناخرسندی های محوری تمدن ماست.»(همان: ۲۳)
آنچه که لازم است در این تحقیق توجه بیشتری بدان بکنیم؛ بررسی گرایش های فرهنگی در کشورهای ـ به اصطلاح ـ جهان سوم است. مطالعات فرهنگی در جهان سوم حول گفتمان هایی همچون ناسیونالیسم، قوم گرایی و سنت گرایی و جهان شمولی(جهانی شدن) شکل گرفته اند(ابوالقاسمی، ۱۳۸۵: ۱۰۳). هر یک از این گفتمان ها، به شکلی خاص برای تشکیل هویت های فرهنگی در کشورهای در حال توسعه در مقابل فرهنگ مسلط غرب، پیشنهادهایی را عرضه می‌دارند. قوم گرایی فرا ملی[۴] که در مراحل اولیه مبارزات ضد امپریالیستی پدیدار شدند، انگیزه نیرومندی برای تجدید حیات فرهنگی و تولید فرهنگ ایجاد کرده‌اند. «در الگوهای فرهنگی مبتنی بر گفتمان قوم گرایی، سخن گفتن به زبان استعماری برابر است با فکر کردن به دلخواه استعمارگران. به همین دلیل گفتمان قوم گرایی فرا ملی، ادبیات فرهنگی گسترده ای، به ویژه در جهت احیای فرهنگ ماقبل استعماری در مقابل فرهنگ استعماری به وجود آورده است»(همان: ۱۰۳).
از نظر «ادوارد شیلز»[۵] استاد جامعه شناسی دانشگاه شیکاگو، روشنفکران در جهان سوم از حیث نگرش ها و گرایش های فرهنگی مراحلی را پشت سر گذاشته اند. «در مرحله اول یعنی از استعمار تا جنگ جهانی اول، فرهنگ غرب الگوی فکری و فرهنگی روشنفکران را تشکیل داده و اصول آن مقبول بوده است. در مرحله دوم که شیلز آن را مرحله «تجدید اخلاقی» می‌نامد؛ فضای پذیرش برای فرهنگ غربی هرچه محدودتر شده و نوعی ناسیونالیسم احساس آمیز، محور گرایش ها و مطالعات فرهنگی شد»(همان: ۱۰۴). مرحله سومی که پس از دو مرحله غربزدگی و سپس ملی گرایی می‌توان بدان اشاره کرد، بازگشت به مذهب و اصول دینی به عنوان بنیان های فرهنگی جامعه می‌باشد. در این مرحله که اصولگرایی نام دارد (چیزی که غرب آن را بنیادگرایی نامیده است)، «فرهنگ مذهبی، فرهنگ غربی را که دموکراسی و پلورالیسم از مظاهر آن هستند به چالش می‌کشد»(همان: ۱۰۵). وجه مهم تقابل فرهنگی با غرب در مرحله اخیر، روحیه ستیزه جویی و معارضانه فرهنگ مذهبی نسبت به فرهنگ غربی و نیز گفتمان ناسیونالیسم است چرا که از نظر اصول گرایان، ملی گرایی نیز خودش یکی از وجوه یا محصولات فرهنگ و تفکر غربی است. به عبارت دیگر « از آنجا که بنیادگرایی مظهر مبارزه ای سیاسی است، فرهنگی هم که در دامان آن احیا می‌شود خصلت ایدئولوژیک و سیاسی آشکاری دارد. بنیادگرایان، گفتمان ناسیونالیسم را در فرهنگ به چالش می‌گیرند و کل چارچوب دولت ملی و ناسیونالیسم را پرورده فرهنگ و سلطه فرهنگی غرب تلقی می‌کنند. به طور کلی بنیادگرایی شورشی عمومی بر ضد فرهنگ غربی بوده است»(همان:۱۰۵).

رسانه ها و فرهنگ

رابطه متقابل فرهنگ و رسانه ریشه در تاریخ حیات بشر دارد و می‌توان گفت پیدایش رسانه همزاد جامعه بوده است. در طول تاریخ، انسان برای انتقال پیام خود، رسانه‌ها را به کار گرفته و فرهنگ خود را نیز با آن گسترش داده است (ساروخانی، ۱۳۸۶: ۱۲). ارتباطات و فرهنگ به صورت متقابل، در یک تسلسل بی پایانِ رابطه دوجانبه، موجب پیدایش و تقویت یکدیگر می گردند. ما خالق فرهنگ و رسانه های خود هستیم، و فرهنگ و رسانه های ما خالق ما هستند.
دنیس مک کوئیل[۶]، استاد بازنشسته دانشکده ارتباطات دانشگاه آمستردام هلند، در کتاب «مقدمه‌ای بر نظریه‌ی رسانه‌های جمعی»، ارتباط جمعی را فرآیندی جامعه‌گستر و رسانه‌ها را میانجی روابط اجتماعی می‌داند. وی معتقد است، همانطور که از واژه «media» یا رسانه برمی‌آید، رسانه‌های جمعی از چند لحاظ میانجی هستند: یکی اینکه غالباً میان ما به عنوان دریافت کننده و آن بخش از تجربه بالقوه‌ای که خارج از ادراک یا تماس مستقیم ما است، قرار می‌گیرند؛ دوم ممکن است، میان ما و سایر نهادهایی که با آن سر و کار داریم (قانون، صنعت، دولت و غیره) قرار گیرند؛ سوم امکان دارد پیوندی میان این نهاد‌های گوناگون ایجاد کنند؛ چهارم، رسانه‌ها مجراهایی هستند که توسط آنها دیگران با ما و ما با دیگران ارتباط برقرار می کنیم و پنجم اینکه غالباً رسانه‌ها با فراهم آوردن اسباب و لوازم، به ادراک ما از سایر گروه‌ها، سازمان‌ها و رویدادها شکل می دهند (مک کوئیل،۱۳۸۲ :۸۳)
رسانه ها محتوای دلخواهشان را برای ما گزینش کرده و آن را آنگونه که خود می­خواهند؛ برای ما تفسیر و بازنمایی میکنند. در واقع ما از دریچه رسانه ها به عالم و آنچه در آن می­گذرد می­نگریم. «آنتونی گیدنز»[۷]، جامعه شناس انگلیسی معتقد است: «رسانه‌ها به عنوان فراهم کننده چارچوب‌های تجربه برای مخاطبان، نگرش‌های کلی فرهنگی‌ای برای تفسیر اطلاعات توسط افراد جامعه در جوامع امروزی ایجاد می‌کنند. رسانه‌ها شیوه‌هایی را که افراد زندگی اجتماعی را تفسیر کرده و نسبت به آن واکنش نشان می‌دهند را با کمک نظم دادن به تجربه ما از زندگی اجتماعی، قالب ریزی می کنند»(گیدنز، ۱۳۷۷: ۴۷۹)
از نظر «هارولد لاسول»[۸]جامعه شناس و نظریه‌پرداز ارتباطی امریکایی، رسانه‌ها در حکم انتقال‌دهنده فرهنگ، برای انتقال اطلاعات، ارزش‌ها و هنجارها از یک نسل به نسل دیگر و از افراد جامعه به تازه واردها، کاربرد دارند. آنها از این راه با گسترش بنیان تجربه‌ی مشترک، انسجام اجتماعی را افزایش می‌دهند. رسانه‌ها با استمرار اجتماعی شدن پس از اتمام آموزش رسمی و نیز با شروع آن در طول سالیان پیش از مدرسه، به جذب افراد در جامعه کمک می‌کنند. گفته شده است که رسانه‌ها با نمایش و عرضه‌ی جامعه‌ای که فرد خود را با آن هم هویت ساخته و معرفی کرده است، می‌توانند احساس از خود بیگانگی یا احساس بی‌ریشه بودن او را کاهش دهند (سورین و تانکارد،۱۳۸۱: ۴۵۲).
تاثیر رسانه بر فرهنگ جامعه را همچنین میتوان از منظر فرایند اجتماعی شدن انسان که اخذ فرهنگ یکی از ابعاد آنست؛ مورد مداقه قرار داد. «دانشمندان علوم اجتماعی «اجتماعی کردن» را فرایندی می دانند که طی آن فرد شیوه های رفتاری، باورها، ارزش‌ها، الگوها و معیارهای فرهنگی خاص به جامعه را یاد می‌گیرد و آنها را جزء شخصیت خود می‌سازد. بنیادی‌ترین بخش اجتماعی کردن در دوران کودکی روی می‌دهد اما این روند در سراسر عمر آدمی ادامه می‌یابد. اجتماعی کردن دارای دو نقش اساسی است: اول، از نظر فردی، اجتماعی کردن استعدادهای بالقوه فرد را شکوفا می‌کند و امکانات رشد شخصیت و تبدیل فرد به شخصی اجتماعی را فراهم می‌آورد. دوم، از نظر جامعه اجتماعی کردن فرآیندی است برای انتقال ویژگی‌های فرهنگی یک جامعه از نسلی به نسل دیگر و فراهم آوردن امکان تعامل و استمرار فرهنگ و نیز تربیت افراد برای ایفای نقش‌ها و احراز پایگاه‌های مختلف جامعه‌شناسان اجتماعی… اجتماعی کردن ناشی از دو عامل متمایز است: الف ـ اجتماعی کردن نخست که خانواده و گروه‌های همسالان را در برمی‌گیرد. ب- اجتماعی کردن دوم که شامل مدرسه و رسانه‌ها است.» (قنادان و همکاران،۱۳۷۵: ۹۴ و ۱۰۳ و ۱۲۰). بنابراین رسانه ها به عنوان یکی از عوامل اجتماعی شدن ثانویه، به صورتی مستمر و در تمام طول عمر؛ در حال تاثیرگذاری بر نگرش ها، ارزش‌ها، الگوهای رفتاری و سایر وی‍ژگی‌های فرهنگی یک جامعه هستند.

ارزش ها و فرهنگ

باقر ساروخانی، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، ارزش را «از بنیادی‌ترین عوامل در تبیین اندیشه، عمل یا اعمال فرد و همچنین شکل‌گیری حیات اجتماعی» دانسته‌ است.(ساروخانی، ۱۳۷۶: ۹۰۹). محسنی آنها را «افکار و احساساتی دانسته که ما برای آن‌ها، بها، اهمیت و مطلوبیت بیشتری قائل هستیم». (محسنی، ۱۳۸۶: ۲۴۳) برخی هم ارزش‌های یک جامعه را «عقاید مشترک اجتماعی درباره‌ی آنچه که خوب، درست و مطلوب است»؛ تعریف کرده‌اند. (رابرتسون،۱۳۷۴: ۶۰ و ۶۴)
آنچه که از تعاریف بالا برمی‌آید؛ آنست که یکی از مهمترین کارکردهای ارزش ها، استفاده از آنها در قضاوت های فردی است چرا که افراد از دریچه ارز‌ش‌های خود به آنچه که در اطرافشان می‌گذرد؛ نگریسته و بر اساس ارزش‌های مطلوبشان، درباره پیرامونشان قضاوت می‌کنند. بنابراین برای فهم و تحلیل رفتارها و گرایشات فرد، باید ارزش های او را فهم کرد چرا که «ارزش مفهومی است که نشان‌دهنده‌ی مجموعه‌ای از گرایش‌های معیار(مرکزی) نزد فرد در موقعیت‌های اجتماعی است که هدف‌های کلی او را در زندگی تعیین می‌کنند؛ هدف‌هایی که در رفتار عملی یا لفظی او آشکار می‌شود»(محمدخلیفه، ۱۳۷۸: ۵۵).
ابعاد و کارکرد ارزش‌ها را از لحاظ اجتماعی هم می‌توان مورد توجه قرار داد زیرا ارزش‌ها، هم نشان دهنده آرمان‌ها و نقاط مطلوب حرکت یک جامعه بوده و هم معیار قضاوت درباره جوامع و فرهنگ‌های مختلف و مقایسه میان آن‌ها هستند. منوچهر محسنی معتقد است « ارزش‌ها بر رفتار افراد موثر است و به عنوان ضابطه‌ای برای ارزیابی عملکرد دیگران مورد استفاده قرار می‌گیرند» (محسنی، ۱۳۸۶: ۲۴۶). بنابراین «ارزش» مفهومی می‌یابد که در اندیشه‌ها بوده و ملاکی در تبیین اندیشه و عمل و شکل‌گیری حیات اجتماعی است. از این رو مفهوم ارزش با مفهوم نظم اجتماعی ارتباط پیدا می‌کند. «در جامعه‌شناسی پارسونی، نظم اجتماعی بستگی به وجود ارزش‌های عام و مشترکی دارد که مشروع و ملتزم‌کننده به حساب می‌آیند و به منزله معیارهایی عمل می‌کنند که غایات اعمال به وسیله آن‌ها گزیده می‌شود»(آبرکرامبی، ۱۳۶۷: ۴۰۷).
درباره نسبت ارزش و فرهنگ باید گفت که «ارزش‌ها در ارتباط کامل و مستقیم با فرهنگ هستند و از طریق فرهنگ تعریف می‌شوند» (محسنی، ۱۳۸۶: ۲۴۵) و اساسا یکی از ملاک های مقایسه فرهنگ‌های مختلف؛ ارزش‌های آن‌هاست. «ارزش های اجتماعی از نوع استانداردهای فرهنگی هستند که اهداف کلی مطلوب برای زندگی اجتماعی سازمان یافته را مشخص می نمایند»(محسنی، ۱۳۸۶: ۲۴۳).

انقلاب اسلامی و فرهنگ

انقلاب ایجاد دگرگونی و تحول در ساختار است و به معنای طغیان مردم ناحیه یا سرزمینی بر وضع موجود به منظور برپایی وضع مطلوب است. با این تعریف و نگرش در تاریخ و انقلاب‌های جهان، به انقلاب‌های سیاسی، عقیدتی، صنعتی، کارگری، علمی، فرهنگی، طبقاتی و غیره نظیر انقلاب اکتبر، انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب فرهنگی چین، انقلاب الجزایر، انقلاب­های کارگری، علمی و صدها جنبش اصلاحی دیگر در پهنه گیتی برمی­خوریم اما انقلاب اسلامی ایران شبیه هیچ یک از انقلاب­های جهان نیست. ویژگی اساسی انقلاب اسلامی فرهنگی بودن آنست. این انقلاب بیش از آنکه انقلابی اقتصادی یا سیاسی باشد، انقلابی فرهنگی است و فرهنگ علاوه بر آنکه در حدوث آن نقش اساسی داشته است؛ در هدف­گذاری آن هم دارای وزنی قابل توجه است و رهبران و نخبگان آن همیشه رسیدن به نقطه مطلوب فرهنگی را مد نظر خود قرار داده اند.
امام خمینی(ره)، رهبر انقلاب اسلامی؛ تاکید ویژه ای بر مقوله فرهنگ و اهمیت آن داشته اند و فرهنگ را بالاترین عنصر دخیل در موجودیت جامعه میدانند: «بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد…استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلالِ فرهنگ آن نشات می‏گیرد و و ساده اندیشى است که گمان شود با وابستگى فرهنگى، استقلال در ابعاد دیگر یا یکى از آنها امکان پذیر است»(امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۱۵: ۲۴۳). ایشان فرهنگ را مبدا همه خوشبختی ها و بدبختی های ملت دانسته و معتقدند «رأس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگی است». (امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۱۰: ۳۵۶)
از نظر امام(ره)، دشمن هم پی به اهمیت این عنصر مهم برده و سعی می کند که استقلال فرهنگی را از ما بگیرد. ایشان در فرازی از بیاناتشان با اشاره به این مهم، می­فرمایند: «فرهنگ اساس ملت است، اساس ملیت یک ملت است، اساس استقلال یک ملت است و لهذا آنها کوشش کرده‌اند که فرهنگ ما را استعماری کنند. کوشش کردند که نگذارند انسان پیدا بشود. آنها از انسان می‌ترسند. از آدم می‌ترسند». (امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۷: ۵۷)
آیت ا… خامنه ای، رهبر فعلی جمهوری اسلامی ایران نیز ضمن بر شمردن اجزاء فرهنگ، آن را از حوزه هایی می­دانند که ملت ایران در آن دارای مزیت نسبی است: « فرهنگ به معنای خاص برای یک ملت، عبارت از ذهنیات، اندیشه‏ها، ایمان‏ها، باورها، سنت‏ها، آداب و ذخیره‏های فکری و ذهنی است که از این جهات، ما نه فقط از دنیای پیشرفته در علم و تکنولوژی، عقب نیستیم، بلکه در بسیاری از جهات، از آنها جلوتر هم هستیم». (خامنه ای، ۱۳۷۲: ۱)

پیشینه تحقیق

دکتر نعیم بدیعی، استاد بازنشسته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی تهران، در تحقیقی با عنوان «تحلیل محتوای مطالب ایران در روزنامه های تهران: بررسی گفتمان­های سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۶۸» مطالب مربوط به ایران را در روزنامه های کشور از حیث ساختار مطالب، شباهت ها و تفاوت های بین محتوای روزنامه ها، نامه ها و تلفن های خوانندگان، مضامین و محتوای سخنرانی های مقامات بلندپایه، بررسی تطبیقی کرده است. روزنامه های مورد بررسی در سال ۶۸ عبارتند از: اطلاعات، جمهوری اسلامی، رسالت، کیهان و روزنامه های مورد بررسی در سال ۷۶، سلام، قدس، کار و کارگر، کیهان و همشهری. برای هر مقطع نیز یک ماه آماری به عنوان نمونه انتخاب شده است. برخی از نتایح این تحقیق عبارتند از: «۱- توجه روزنامه ها در سال ۶۸ به مطالب توسعه، در زمینه های مختلف ناچیز است. ۲- ۶۵ درصد از مطالب روزنامه های مورد بررسی در سال ۶۸، خبری است. ۳- در سال ۶۸، ۸۴٫۱ درصد از کل مطالب مربوط به توسعه، از توسعه اقتصادی بحث کرده اند و مطالب مربوط به توسعه سیاسی بسیار ناچیز بوده اند. ۴- در سال ۶۸، روزنامه ها هیچ مقاله، تفسیر یا اظهار نظری در زمینه های علوم پزشکی، بهداشت، انرژی، محیط زیست و حقوق بشر و آزادی ها نداشته اند. ۴۳٫۵ درصد از مقاله های تحقیقی، تشریحی و توصیفی روزنامه ها در سال ۶۸، متمرکز بر موضوعات مذهبی بوده است.»(بدیعی، ۱۳۷۸: ۲۲)
تحقیقی دیگر با عنوان «تحلیل محتوای مهمترین مطالب روزنامه های سراسری ( زمستان ۱۳۸۵)» توسط آقای جعفر نجفی چهر، پژوهشگر دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها در سال ۱۳۸۷ انجام شده است. در این تحقیق که به روش تحلیل محتوا انجام شده و جامعه آماری آن شامل ۲۰ نسخه از روزنامه های سراسری منتشره در زمستان ۱۳۸۵ میباشد از آنجایی‌ که‌ هدف‌، ارائه‌ تصویری‌ کلان‌ از روزنامه‌هاست‌، فقط‌ مهمترین‌ مطالب‌ منتشر شده‌ در روزنامه‌ها مورد بررسی‌ قرار گرفته‌اند. که عبارتند از: مهمترین‌ تیترهای‌ صفحه‌ اول‌ (شامل‌ تیترهای‌ اول‌، دوم‌ و سوم‌)، مهمترین‌ عکس‌ صفحه‌ اول، پیام‌های‌ تلفنی‌ خوانندگان‌، سرمقاله‌ و یادداشت‌ اصلی و ستون‌ ویژه، مهمترین‌ اخبار و مطالب‌ صفحه‌های‌ خارجی‌، اقتصادی‌ و فرهنگی و بالاخره حجم‌ آگهی‌های‌ بازرگانی‌.
قسمتی از نتایج این تحقیق نشان میدهد که موضوع مهمترین تیترهای صفحه اول روزنامه ها به ترتیب عبارت بوده است از مقولات اقتصادی، پرونده هسته ایران و مسایل سیاست خارجی که بیشتر از سایر موضوع ها برجسته سازی شده اند. درباه موضوعات فرهنگی محقق نتیجه گرفته است که بیشترین موضوعات فرهنگی برجسته شده، به ترتیب عبارت بوده اند از: سینما، تئاتر و ادبیات. محقق همچنین به بررسی جهت گیری مثبت یا منفی روزنامه ها نسبت به موضوعات مختلف نیز پرداخته و نتیجه گرفته است که موضوع­های پرونده هسته ای ایران، مسایل دینی، دیپلماسی و سیاست خارجی کشور بیش از سایر موضوع ها با جهت گیری مثبت برجسته سازی شده است. این در حالی است که موضوع های پرونده هسته ای ایران، سیاست خارجی کشور ها و جنگ و امور سیاسی داخلی کشورها بیش از سایر موضوع ها با جهت گیری منفی برجسته شده اند(نجفی چهر، ۱۳۸۷: ۱).
از دیگر تحقیقاتی که درباره نسبت مطبوعات و ارزش ها انجام شده است؛ می توان به پژوهش با ارزش دکتر مهدی محسنیان راد، استاد علوم ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) در سال ۱۳۸۷ با عنوان «ارزش های مندرج در مطبوعات: مقایسه انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی» اشاره کرد. به خاطر فضای باز سیاسی که طبیعتا در ابتدای پیروزی هر انقلابی وجود دارد؛ مقاطع اولیه پس از این دو انقلاب، شاهد انتشار نشریات گوناگون که هر کدام نمایندگی بخشی از جریانات فکری را به عهده داشته اند؛ بوده است. بررسی مطبوعات این دو دوره میتواند تحلیل جامعی را از ارزش های مطرح در جامعه و فراوانی و شدت هر کدام از این ارزش ها، پس از انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی نشان داده و امکان مقایسه بین این دو مقطع زمانی را فراهم کند.
تحقیق مورد اشاره به روش تحلیل محتوا انجام شده و جامعه آماری آن عبارتست از شماره اول روزنامه هایی که در محدوده سرزمین ایران، در دو مقطع زمانی، برای اولین بار منتشر می شد. مقطع اول، ۸۹۱ روز فاصله ۲۳ تیرماه ۱۲۸۸ شمسی ( ۱۵ ژوئیه ۱۹۰۹ ) یعنی زمان فرار محمد علی شاه قاجار، تا ۲۳ دسامبر ۱۹۱۱ (حمله ارتش روسیه به ایران) و مقطع دوم، ۶۱۵ روز فاصله ۲۶ دیماه ۱۳۵۷ (فرار محمد رضا شاه پهلوی) تا ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ (حمله ارتش عراق به ایران) .
« نتایج نشان داد که در هر دو انقلاب پیرامون این امر که چه چیزی بد و نامطلوب است، توافق بیشتری از چه چیزی خوب و مطلوب است وجود داشته، با این تفاوت که تعدد و تنوع ارزش های منفی در انقلاب اسلامی به مراتب بیش از انقلاب مشروطیت بوده است. به عبارت دیگر، در انقلاب اسلامی، بیش از انقلاب مشروطیت به ارزش های منفی توجه شده و انقلاب اسلامی بیشتر از انقلاب مشروطیت متمرکز بر بیان نخواسته ها بوده تا خواسته ها.
در انقلاب مشروطیت، شیفتگی به تجدد غربی و در انقلاب اسلامی، نفرت از تجدد غربی دیده شد. در انقلاب اسلامی، ارزش گزاری مثبت به رهبری انقلاب، از مقوله هایی بود که اختلافی در باره آن میان اکثر گروه ها وجود نداشت؛ در حالی که در انقلاب مشروطیت، هیچ فردی چنین پایگاهی نداشت. در انقلاب مشروطیت در مورد ارزش مثبت دانستن دانش، دانشمند و تخصص، اختلافی نبود و در انقلاب اسلامی در مورد پایین بودن سهم این ارزش ها اختلافی وجود نداشت . در انقلاب اسلامی، همه گروه ها در نگاه منفی به شاه و نظام سلطنتی توافق داشتند؛ حال آن که در مشروطیت، نگاه منفی نسبت به سلسله قاجار متمرکز بود، نه نظام سلطنتی؛ آن چنان که شاهان باستان و شکوه و عظمت گذشته آنان برای ملت تحقیر شده آن روزگار ایران، ارجمند بود.»(محسنیان راد، ۱۳۸۷: ۱۹۰)
در پژوهشی دیگری که با عنوان «بررسی تغییر ارزش های اجتماعی در مطبوعات طی سال های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۵»، توسط آقای عبدالرضا حاجیلری، کارشناس ارشد جامعه شناسی در سال ۱۳۷۷ انجام شده است؛ ارزش های مردم ایران به عنوان یکی از مهمترین عناصر فرهنگی جامعه ایران و تغییراتی که درباره این ارزش در فاصله سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۵ رخ داده را بررسی شده است. این پژوهش به دنبال آزمون دو فرضیه اصلی به شرح زیر است:
۱- به نظر می‌رسد، گرایش به انعکاس و بیان ارزش های اجتماعی در مطبوعات در سال های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۵ از ارزش های فرامادی به سمت ارزش های مادی تغییر و تحول یافته است.
۲- به نظر می‌رسد گرایش به انعکاس و بیان ارزش های اجتماعی در مطبوعات در سال های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۵ از ارزش های فراملی به ارزش های ملی تغییر کرده است.
برای آزمون این دو فرضیه، از روش تحلیل محتوا استفاده شده و جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه شماره های روزنامه های اطلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۰ و تمامی شماره های همشهری، سلام، اطلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی در سال ۱۳۷۵ بوده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که «روزنامه اطلاعات در انعکاس ارزش های اجتماعی در سال ۱۳۷۵ نسبت به سال ۱۳۶۰ از ارزش های فرامادی به سمت انعکاس بیشتر ارزش­های مادی حرکت کرده است. این روزنامه ارزش های ملی را در سال ۱۳۷۵ کمی بیشتر از سال ۱۳۶۰ انعکاس داده است. روزنامه کیهان در انعکاس ارزش ها در سال ۱۳۷۵ نسبت به سال ۱۳۶۰ از انعکاس ارزش های فرامادی به سمت انعکاس بیشتر ارزش های مادی حرکت کرده است. این روزنامه در سال ۱۳۷۵ نسبت به سال ۱۳۶۰ به ارزش های ملی بیشتر توجه کرده است. روزنامه جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۰ نسبت به سال ۱۳۷۵ به ارزش های فرامادی توجه بیشتری نشان داده هرچند در سال ۱۳۷۵ نیز مانند سال ۱۳۶۰ به ارزش های مادی اهمیتی نداده است.
در مجموع مقایسه سه روزنامه نشان میدهد که جهت تغییرات آنها از انعکاس ارزش های فرامادی به سمت انعکاس ارزش های مادی بوده است. همچنین نتایج حاصله نشان میدهد که دو روزنامه سلام و همشهری نسبت به سه روزنامه فوق الذکر به ارزش های مادی و ارزش های ملی اهمیت بیشتری داده اند.»(حاجیلری، ۱۳۷۷: ۳)
در تحقیق دیگری که در سال ۱۳۷۴با عنوان «تحلیل محتوای روزنامه­های خراسان، قدس و توس در استان خراسان و بررسی میزان انطباق آن­ها با اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران» به انجام رسیده، سه فرضیه مطرح شده است:۱- مطبوعاتی که وابسته به موسسات فرهنگی هستند؛ انطباقشان با اصول سیاست فرهنگی بیشتر است. ۲- مطبوعاتی که اصول سیاست فرهنگی را در دستور کارشان قرار داده­اند؛ انطباقشان با اصول سیاست فرهنگی بیشتر است. ۳- روزنامه­هایی که از توان مالی بالاتری برخوردارند، بیشتر با اصول سیاست فرهنگی منطبق هستند. محقق در پایان به این نتیجه رسیده است که: «مطبوعات خراسان اصول سیاست فرهنگی را به طور نسبی دنبال نموده ­اند. همچنین از جهت انطباق روزنامه­های استان خراسان با سیاست­های فرهنگی کشور، روزنامه قدس با ۴۱ درصد انطباق رتبه اول، خراسان با ۳۳ درصد رتبه دوم و روزنامه توس با ۲۶ درصد رتبه سوم را حائز شده است.» (حمیدی پور، ۱۳۷۴: ۲۹).
آخرین تحقیقی که می­توان بدان اشاره داشت؛ تحقیقی است که با عنوان “ بررسی تطبیقی محتوی مطالب فرهنگی روزنامه­های کثیرالانتشار در سال های ۱۳۷۵ و ۱۳۷۹” توسط آقای کوروش میرسعیدی در سال ۱۳۸۰ انجام شده است. در این پژوهش که به روش تحلیل محتوا انجام شده است؛ محقق به دنبال یافتن پاسخ این پرسش بوده است که روزنامه ها، مهمترین قالب ها، شکل های خبری و محتوایی خود را در موضوع فرهنگ به چه مضامینی اختصاص داده اند و چگونه به آن پرداخته اند؟ در نهایت پژوهشگر به این نتیجه رسیده است که در هر دو سال، بیشترین مطالب فرهنگی به صورت خبر ارائه شده است. وی درباره موضوع مطالب فرهنگی نتیجه گرفته است که در سال ۱۳۷۵، بیشترین مطالب فرهنگی دارای موضوع ادبیات بوده است در حالی که پربسامدترین موضوع فرهنگی سال ۱۳۷۹، مراکز فرهنگی بوده است. همچنین محقق در پایان نتیجه گرفته است که در سال ۱۳۷۵ بیشترین موضوعات فرهنگی در روزنامه ایران و در سال ۱۳۷۹ در روزنامه کیهان کار شده است. (میرسعیدی، ۱۳۸۰: ۱)

ارزش­های اساسی مصوب ‏شورای عالی انقلاب فرهنگی

همانطور که قبلا ذکر شد؛ شورای عالی انقلاب فرهنگی بنا بر رسالتی که به عنوان بالاترین نهاد تصمیم گیری و مدیریت فرهنگی کشور بر عهده دارد؛ در مصوبه مورخ ۲۵/۹/۸۲ ، بیست و یک ارزش اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران را مورد تصویب قرار داده است. در این تحقیق، از میان بیست و یک ارزش مذکور، پنج ارزش را انتخاب کرده و توجه خود را بر این پنج ارزش متمرکز نموده ایم. در ادامه، به شرحی مختصر درباره این پنج ارزش می­پردازیم.[۹]

ایثارگری و شهادت طلبی

شهادت در تفکر اسلامی به معنای گذشتن از سرمایه جان و هستی خود در راه یک هدف و آرمان الهی است. در تعریف شهادت در اندیشه اسلامی، آنچه که اصالت و اهمیت دارد و در واقع محقق کننده حقیقت مقام شهادت می‌باشد؛ همانا انگیزه و نیت و غایت آن و وجه آگاهانه و اختیاری‌اش می‌باشد. تعاریف متعددی از فرهنگ شهادت آورده شده است. فرهنگ شهادت عبارت است از «مجموعه آگاهی ها، باورها، آداب و اعتقادات و اعمالی که موجب وصل انسان به عالی ترین و والاترین درجۀ کمال، یعنی مرگ آگاهانه در راه خدا می گردد. هر گونه آثار باقی مانده از شهدا درباره شهادت و شهید، سیره، روش و پیام شهیدان و بالاخره تربت پاک و مقدس آنان بخشی از این فرهنگ می باشد؛ فرهنگ شهادت عبارت است از :« تعیین عاشقانه ای که انسان دنیوی را در عبور از حیات مادی به حیات معنوی لقاا… می­رساند.»(معدنی، ۱۳۸۷: ۲۲)

استقلال طلبی، ظلم ستیزی و استکبارستیزی

بی گمان مهم‌ترین هدف پیامبران عدالت‌خواهی، ظلم ستیزی و استکبارستیزی بوده است. این هدف چنان دارای اهمیت است که خداوند متعال درآیه ۲۵ سوره حدید به صراحت هدف از ماموریت‌های پیامبران و فرو فرستادن کتاب‌های آسمانی را آگاهی بخشی و روشنگری مردم نسبت به حقوق خود، بسترسازی برای نهضت و قیام توده‌های مردم در راستای عدالت اجتماعی بیان کرده است.
انقلاب اسلامی که برخاسته از همین بینش و نگرش است؛ در مقام تداوم بخشی و احیای آن در همین مسیر گام برداشته و بر می‌دارد. هرچند که در همه دوره‌های زمانی به علل درونی همچون خواسته های نفسانی برخی رهبران و مدیران نظام سیاسی و یا علل وعوامل بیرونی چون استکبار جهانی که بنیاد آن بر ظلم و بی‌عدالتی است؛ نتوانسته این مهم را به درستی عملیاتی کند؛ ولی می‌توان گفت که عنصر اصلی و مولفه اساسی قیام توده‌های مردم در سال ۵۷ چیزی جز عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی نبوده است که همان هدف اصلی حرکت همه پیامبران و مصلحان واقعی جهان بوده است.
واژه‌ی استکبارستیزی به معنای ناسازگاری و مخالفت داشتن با شیوه‌ی تکبر و خودبزرگ‌بینیِ برخی افراد است. اگر شخصی به واسطه‌ی توانایی‌هایش خود را نسبت به دیگران برتر انگاشته و در مقابل آنها تکبر و گردن‌فرازی کند، به عنوان مستکبر شناخته می‌شود و عملش استکبارگری نام می‌گیرد. لذا «استکبارستیزی عبارت است از موضع‌گیری و ایستادگی در برابر هرگونه رفتارهای مستکبرانه. این اصطلاح در عرصه‌ی سیاسی بیشتر مصداق می‌یابد. دنیای سیاست صحنه‌ی اعمال قدرت کنشگران گوناگون سیاسی بر یکدیگر است: اعمال قدرت حکام و پادشاهان بر مردم خویش و اعمال قدرت دولت‌ها بر یکدیگر. اصولاً هرگاه یک کنشگر سیاسی بکوشد با اتکا بر توانمندی‌ها و امکاناتی که در اختیار دارد، در مقابل دیگران گردن‌کشی کرده و بیرون از دایره‌ی عدل و انصاف و از سر تکبر به آنان زور بگوید و آنان را در راستای تأمین مطامع خود به خدمت درآورد، در حقیقت سیاست استکبارگرانه را پیش گرفته است. با این حساب استکبارستیزی آن رویکرد، طرز فکر و خط‌مشی­ی است که با سیاست‌های استکباری سرِ ناسازگاری دارد و حاضر به پذیرش سلطه‌ی مستکبران داخلی و خارجی نیست. به بیان دیگر رویکرد استکبارستیز خواستار برقراری عدالت و مساوات در روابط انسانی بوده و در برابر استکبارگری به مقابله برمی‌خیزد زیرا برنمی‌تابد که کسی تنها به یُمن برخورداری بیشتر از امکانات و مواهب هستی، گردن‌فرازی نموده و بخواهد اراده‌ی خویش را بر دیگران تحمیل کند»(سعیدی، ۱۳۹۰: ۱).
امام خمینی (ره) بنیان‌گذار انقلاب اسلامی، با اشاره به سیره انبیای الهی در این­باره می‌فرماید: «سیره انبیا از صدر عالم تا زمان خاتم همین بوده است که در مقابل این قدرت‌هایی که ظالم بودند ـ منتها هر کدام در یک محیطی بودند ـ از آنجا شروع کردند. لکن مقصد این بوده است که ریشه استکبار را از جهان بکنند و مردم را از این ظلم‌هایی که بر ایشان می‌شود؛ نجات بدهند» (امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۱۵: ۵۰۷) و از ملت می­خواهند که «هیچ گاه سلاح مبارزه با ظلم و استکبار و استضعاف را زمین نگذارید»(امام خمینی، ۱۳۷۸، ج ۲۰: ۳۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:07:00 ق.ظ ]




لیزرل یک شاخص نیکویی برازش (نسبت مجموع مجذورات تبیین شده توسط مدل به‏ کل مجموع مجذورات ماتریس برآورد شده در جامعه) محاسبه می‏کند. این شاخص از لحاظ مطلوبیت به ضریب همبستگی شباهت دارد. هر دوی این معیارها بین صفر تا یک، متغیر هستند، اگرچه از لحاظ نظری ممکن است منفی باشند (البته نباید چنین اتفاقی بیفتد؛ چرا که حاکی از عدم برازش قطعی مدل با داده‏ها است). هرچه شاخص نیکویی برازش و شاخص تعدیل یافته ی برازندگی[۵۱] به عدد یک‏ نزدیکتر باشند، نیکویی برازش مدل با داده‏های مشاهده شده بیشتر است.
معیار ریشه میانگین مجذورات تقریب[۵۲] به عنوان اندازه تفاوت برای هر درجه آزادی تعریف شده است. مقدار شاخص جذر برآورد واریانس خطای تقریب که به واقع همان آزمون انحراف هر درجه‏ آزادی است، برای مدل‏هایی که برازندگی خوبی داشته باشد،کمتر از ۰۵/۰ است. مقادیر بالاتر از آن تا ۰۸/۰ نشان‏دهنده خطای معقولی برای تقریب در جامعه است. مدل‏هایی که‏ شاخص جذر برآورد واریانس خطای تقریب آنها ۱/۰ یا بیشتر باشد برازش ضعیفی دارد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
جدول فوق نشان میدهد که تحلیل عاملی تأییدی سازه های پرسشنامه دارای برازش مناسب بوده و سازه های پرسشنامه به خوبی متغیرهای مربوطه را نشان میدهند.
۴-۳-۳) معادلات ساختاری لیزرل
شکل (۴-۷) مدل نهایی تحقیق
همچنین سطح معناداری روابط بین متغیرها بدین صورت می باشد:
شکل (۴-۸) سطح معناداری روابط بین متغیرها
سایر مقادیر مدل نهایی در جدول زیر، مشاهده میشود:
جدول(۴-۸) مقادیر مدل نهایی

 

روابط مفاهیم با شاخص ها در مدل مقدار استانداردشده خطای استاندارد[۵۳] سطح معناداری[۵۴] مقدار واریانس تبیین شده[۵۵] سطح معنی داری نتیجه
کشور سازنده نام تجاری تاثیر مثبت و معناداری بر ارزش ویژه نام تجاری دارد. ۲ / ۰ ۰۶ / ۰ ۱۵ / ۳ ۵۶ / ۰ P<0.01 تایید فرضیه
کشور سازنده نام تجاری تاثیر مثبت و معناداری بر قدرت نام تجاری دارد ۵۸ / ۰ ۰۶۳ / ۰ ۴۶ / ۱۰ ۳۴ / ۰ P<0.01 تایید فرضیه
کشور سازنده نام تجاری تاثیر مثبت و معناداری بر آگاهی از نام تجاری دارد. ۴۸ / ۰ ۱۲ / ۰ ۹۷ / ۷ ۲۳ / ۰ P<0.01 تایید فرضیه
قدرت نام تجاری تاثیر مثبت و معناداری بر ارزش ویژه نام تجاری دارد ۳۴ / ۰ ۰۴۸ / ۰ ۰۶ / ۶ ۵۶ / ۰
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:07:00 ق.ظ ]




الف- بروز خسارت ناشی از جنگ، عملیات خصمانه، جنگ داخلی، شورش یا پدیده ای طبیعی با ماهیتی استثنائی، اجتناب ناپذیر و غیرقابل مقاومت، یا
ب- خسارت تماماً ناشی از فعل یا ترک فعل شخص ثالث با قصد ایجاد خسارت باشد، یا
ج- خسارت تماماً ناشی از قصور یا اشتباه هر دولت یا مرجع دیگر مسئول درانجام وظیف خود مبنی بر تعمیر و نگهداری چراغها یا دیگر وسایل کمک ناوبری باشد.

 

    1. در صورتی که مالک ثابت نماید که بروز خسارت آلودگی تماماً یا جزئاً ناشی از فعل یا ترک فعل شخص زیان دیده با قصد ایجاد خسارت یا مسامحه وی بوده است، مالک می تواند خود را تماماً یا جزئاً در قبال چنین شخصی از مسئولیت مبرا گرداند.

 

      1. هیچ گونه ادعائی برای جبران خسارت ناشی از آلودگی نفتی علیه مالک، مسموع نخواهد بود مگر مطابق با مقررات این کنوانسیون.

    دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

 

    1. هیچ یک از مفاد این کنوانسیون مانع حق رجوع مالک کشتی در خارج از حیطه این کنوانسیون نخواهد بود.

 

ماده ۴
عدم اعمال کنوانسیون

 

    1. این کنوانسیون بر خسارت آلودگی که مطابق با کنوانسیون مسئولیت مدنی تعریف شده است، صرف نظر از اینکه آیا مطابق با کنوانسیون مذکور قابل جبران باشد یا خیر، قابل اعمال نخواهد بود.

 

    1. به جز موارد مذکور در بند (۳)، ترتیبات این کنوانسیون به کشتی های جنگی، پایگاه های لجیستیکی دریایی یا سایر کشتی هایی که تحت مالکیت دولت قرار داشته و یا توسط دولت تنها برای خدمات غیرتجاری دولتی به کار برده شوند اعمال نخواهد شد.

 

    1. یک دولت عضو می تواند اقدام به اعمال این کنوانسیون بر کشتی های جنگی و سایر کشتی های مذکور در بند (۲) نماید، در این صورت باید با شرح شروط چنین اِعمالی، دبیر کل را مطلع سازد.

 

    1. در خصوص کشتی هایی که تحت مالکیت یک دولت عضو قرار داشته و برای مقاصد تجاری مورد بهره برداری قرار می گیرند، هر یک از دولت ها می بایست صلاحیتهای مندرج در ماده ۹ را پذیرفته و از تمامی دفاعیات خود بر مبنای موقعیتش به عنوان یک دولت حاکم صرف نظر نماید.

 

ماده ۵
سوانح دربرگیرنده دو یاچند کشتی
هنگامی که سانحه ای بین دو یا چند کشتی اتفاق می افتد و در نتیجه آن خسارت آلودگی ایجاد می شود، مالکان کلیه کشتی های مربوطه، مگر آن که طبق ماده (۳) مسئولیت معاف شوند، مشترکاً و منفرداً مسئول تمامی خسارتی خواهند بود که به نحو معقول قابل تفکیک نیست.
ماده ۶
تحدید مسئولیت
هیچ یک از مواد این کنوانسیون مانع از آن نخواهد شد که مالک کشتی یا شخص یا اشخاص ارائه دهنده بیمه یا سایر ضمانت های مالی به منظور تحدید مسئولیت خود مطابق با هر رژیم ملی یا بین المللی قابل اعمال، مانند کنوانسیون تحدید مسئولیت دعاوی دریایی (۱۹۷۶)، اقدام نمایند.
ماده ۷
بیمه یا تضمین مالی اجباری

 

    1. مالک ثبت شده کشتی با توناژ ناخالص بیش از ۱۰۰۰ که در یک دولت عضو این کنوانسیون ثبت شده است ملزم به ارائه بیمه یا سایر ضمانت های مالی از قبیل ضمانت بانک یا هر نوع مؤسسه مالی مشابه می باشد؛ این ضمانت ها مسئولیت مالک ثبت شده را در قبال خسارت آلودگی به میزانی برابر با حدود مسئولیت مطابق با رژیم تحدیدمسئولیت ملی یا بین المللی پوشش خواهد داد، اما در هر صورت این میزان نباید از میزان مندرج در کنوانسیون تحدید مسئولیت دعاوی دریایی (۱۹۷۶) فراتر رود.

 

    1. گواهینامه ای که نشان دهد بیمه یا سایر ضمانت های مالی مطابق با ترتیبات کنوانسیون حاضر در جریان است، پس از آنکه مقام ذی صلاحِ دولت عضو تأیید کرد که ملزومات بند (۱) رعایت شده اند برای هر کشتی صادر می گردد. برای کشتی ای که در یک دولت عضو ثبت شده است، چنین گواهینامه ای توسط مقام ذی صلاحِ دولت ثبت کننده کشتی صادر یا تصدیق می گردد؛ برای کشتی ای که در دولت عضو ثبت نشده است این گواهینامه می تواند توسط هر یک از دولت های عضو صادر یا تصدیق گردد. این گواهینامه مطابق نمونه منضم و حاوی مشخصات ذیل باشد:

 

الف- نام کشتی، شماره یا حروف مشخصه و بندر ثبت.
ب- نام و محل اصلی فعالیت مالک ثبت شده.
ج- شماره شناسایی ایمو.
د- نوع و مدت ضمانت.
و- نام و محل اصلی فعالیت بیمه گر یا شخص دیگری که تضمین اعطا نموده و در صورت لزوم محل فعالیتی که بیمه یا تضمین در آنجا ایجاد شده.
و- مدت اعتبار گواهینامه، که نباید از مدت اعتبار بیمه یا دیگر تضمین ها بیشتر باشد.

 

    1. الف-یک دولت عضو می تواند به یک مؤسسه یا سازمان شناخته شده اجازه صدور گواهینامه مذکور در بند (۲) را اعطا نماید. چنین مؤسسه یا سازمانی باید دولت مزبور را از صدور هر گواهینامه آگاه نماید. در هر صورت، دولت متعاهد باید کاملاً صحت و سقم گواهینامه را تضمین نماید و باید تلاش نماید تا هماهنگی های لازم جهت انجام این تعهد صورت پذیرد.

 

ب- یک دولت متعاهد باید دبیر کل را از موارد زیر آگاه سازد:
مسئولیت ها و شرایط خاص نماینده دولت نزد مؤسسه یا سازمان شناخته شده؛
بازگرداندن این نماینده؛ و
تاریخی که در آن این نماینده منسوب شده و یا بازگردانده می شود.
اعزام نماینده سه ماه پس از تاریخ اطلاع به دبیر کل صورت می پذیرد.
ج- مؤسسه یا سازمانی که مجاز به صدور گواهینامه مطابق با این بند می باشند، دستِ کم باید این اجازه را داشته باشند که در صورت عدم رعایت شرایطی که مطابق با آن اقدام به صدور گواهینامه نموده اند، آن را لغو نمایند. در هر صورت، مؤسسه یا سازمان دولتی را که از جانب آن اقدام به صدور گواهینامه نموده است از لغو گواهینامه آگاه می سازد.

 

    1. این گواهینامه باید به زبان یا زبان های رسمی کشور صادر کننده باشد. چنانچه زبان مورد استفاده انگلیسی، فرانسه یا اسپانیایی نباشد، متن باید حاوی ترجمه ای به یکی از این زبان ها باشد و در صورتی که دولتی چنین تصمیمی اتخاذ نماید، زبان رسمی دولت می تواند از گواهینامه حذف گردد.

 

    1. گواهینامه مزبور در کشتی نگهداری خواهد شد و رونوشتی از آن نزد مقاماتی که سوابق ثبت کشتی را نگهداری می کنند، یا چنانچه کشتی در یک دولت عضو به ثبت نرسیده باشد، نزد مقامات دولتی که گواهینامه را صادر یا تصدیق نموده است، به امانت سپرده خواهد شد.

 

    1. بیمه یا تضمین مالی دیگر چنانچه قبل از گذشت ۳ ماه از تاریخی که خاتمه آن به اطلاع مقامات اشاره شده در بند (۲) این ماده می رسد به دلایلی غیر از انقضاء مدت اعتبار بیمه یا تضمین که بر اساس بند (۵) این ماده در گواهینامه تعیین شده است بتواند پایان یابد این ماده را تأمین نخواهد کرد، مگر اینکه گواهینامه تسلیم این مقامات شده یا اینکه گواهینامه جدیدی در مدت مذکور صادر شده باشد.مقررات فوق به همین شکل شامل هر نوع تغییراتی خواهد شد که منجر به عدم تأمین الزامات این ماده توسط بیمه یا تضمین شود.

 

    1. کشور ثبت باید با رعایت مفاد این ماده شرایط صدور و اعتبار گواهینامه را تعیین نماید.

 

    1. هیچ یک از ترتیبات کنوانسیون حاضر نباید به گونه ای تفسیر گردد که مانع شود یک دولت عضو بر اطلاعات بدست آمده از سایر دولت ها یا سازمان بین المللی دریایی یا سازمان های بین المللی دیگر راجع به موقعیت مالی بیمه گران یا سایر افراد ارائه کننده ضمانت های مالی برای مقاصد این کنوانسیون تکیه ننماید. در چنین مواقعی، دولت عضوی که بر این اطلاعات تکیه می ورزد از مسئولیت خود به عنوان دولت صادر کننده گواهینامه مذکور در بند (۲) مبرا نخواهد شد.

 

    1. گواهینامه های صادر شده یا تصدیق شده توسط یک دولت عضو، توسط سایر دولت های عضو برای منظور این کنوانسیون مورد قبول قرار خواهد گرفت و از سوی دیگر دولت های عضو دارای همان میزان اعتباری تلقی خواهند شد که گواهینامه های صادره یا تصدیق توسط خود آن ها از آن برخوردار می باشند، حتی اگر برای کشتی ای صادر یا تصدیق شده باشد که در یک دولت عضو به ثبت نرسیده است. دولت عضو چنانچه بر این باور باشد که بیمه گر یا ضامن نامبرده در گواهینامه از نظر مالی قادر به انجام تعهدات وضع شده از سوی این کنوانسیون نیست، می تواند در هر زمان تقاضای مذاکره با دولت صادرکننده یا تصدیق کننده را بنماید.

 

    1. هر دعوای جبران خسارت آلودگی می تواند مستقیماً بر علیه بیمه گر یا شخص دیگری که برای مسئولیت مالک ثبت شده در خصوص خسارت آلودگی تضمین مالی اعطاء نموده اقامه شود. در چنین صورتی خوانده می تواند خود را مشمول دفاعیاتی نماید که مالک کشتی، حق استناد به آن ها را دارا می باشد (غیر از ورشکستگی یا انحلال مالکیت) از جمله تحدید مسئولیت مطابق با ماده ۶. همچنین، حتی در صورتی که مالک کشتی مطابق با ماده ۶ از حق تحدید مسئولیت برخوردار نیست، می تواند مسئولیت خود را تا میزانی برابر با میزان بیمه یا سایر ضمانت های مالی مطابق با بند (۱) محدود سازد. بعلاوه، خوانده می تواند به این دفاع استناد نماید که خسارت آلودگی ناشی از تخلف عمدی مالک کشتی بوده است، اما خوانده نمی تواند به هر دفاعی استناد نماید که مالک می توانسته علیه وی بدان استناد کند. به هر صورت خوانده حق الزام مالک به ورود در دعوی را خواهد داشت.

 

    1. یک دولت عضو نمی تواند به کشتی تحت پرچم خود که این ماده به آن اعمال می گردد، اجازه دهد در هر زمانی به فعالیت بپردازد، مگر در صورتی که مطابق با بند های (۲) و (۱۴) برای آن کشتی گواهینامه صادر شده باشد.

 

    1. با رعایت مفاد این ماده، هر دولت عضو می بایست به موجب قوانین داخلی خود تضمین نماید در رابطه با هر کشتی با توناژ ناخالص بیش از ۱۰۰۰ که، بدون در نظر گرفتن محل ثبت آن، به بندر سرزمینش داخل یا از آن خارج می شود یا به پایانه دور از ساحل در دریای سرزمینی اش وارد یا از آن خارج می شود، بیمه یا تضمین دیگری به میزان معین شده در بند (۱) اعمال می گردد.

 

    1. با وجود ترتیبات بند (۵)، هر دولت عضو می تواند دبیر کل را، به منظور اجرای ترتیبات بند (۱۲)، مطلع نماید که کشتی ها در زمان ورود یا خروج از بندر یا پایانه های واقع در سرزمین خود ملزم به حمل یا ارائه گواهینامه مندرج در بند (۲) نیستند، مشروط بر آن که دولت عضوی که مطابق با بند (۲) اقدام به صدور گواهینامه نموده است به دبیرکل اطلاع داده باشد که سوابق کشتی را به صورت الکترونیک و قابل دسترسی برای همه دولت های عضو در اختیار دارد که وجود گواهینامه را تأیید کرده و دولت های عضو را از تعهدات خود مطابق با بند ۱۲ مبرا می سازد.

 

    1. چنانچه یک کشتی تحت تملک دولت عضو فاقد بیمه یا تضمین مالی دیگر باشد مفاد این ماده در موارد مربوطه شامل آن نخواهد شد، اما کشتی مزبور باید حامل گواهینامه ای باشد که به وسیله مقامات ذی ربط کشور ثبت کشتی صادر شده است و این گواهینامه بیانگر آن باشد که کشتی تحت تملک آن دولت است و مسئولیت کشتی مشمول محدودیت های مقرر در بند (۱) می باشد. گواهینامه مزبور باید تا حد امکان مطابق نمونه ای باشد که بند (۲) این ماده مقرر داشته است.

 

    1. یک دولت، در زمان تصویب، پذیرش، تصدیق، یا الحاق به کنوانسیون حاضر، یا در هر زمان پس از آن، اعلام نماید این ماده به کشتی هایی که منحصراً در منطقه تحت حاکمیت آن دولت مطابق با بخش (۱) (الف) ماده ۲ تردّد می نمایند اعمال نمی گردد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:06:00 ق.ظ ]