همچنین در همین مضمون در قصیده «أخی یا شباب الفدا فی الجنوب» می‌گوید: «ای برادر! بر علیه استعمارگران به پا خیز و شورش کن و سروری‌شان را متزلزل ساز و به سوی هدفی آسمانی و آینده‌ای دوست داشتنی به گونه‌ای که استعمارگران در آن راهی ندارند حرکت کن. پس ای برادر با ایستادگی در برابر ستمگران به دیدار آزادی و پیروزی بشتابو دل به دریا بزن و از مرگ نهراس برای تو شایسته است که از دشمن برحذر باشی. با مرگ ملاقات کن در حالی که مرگ را مسخره می‌کنی، زیرا مرگ در مسیر عزت و سربلندی شهادت و افتخار است و چه افتخار بزرگی که تقدیر مرگ ما را، این‌چنین رقم بزند».
پایان نامه

 

وثِب یابَنَ أمی و ثوبَ[۲۵۹] القضا
و حطّمْ[۲۶۰] ألوهیَّهَ الظّالمـ
فسرْ یابْنَ أمی إلی غایهٍ
إلی غدِکَ المشتهی حیثُ
فشُقَّ الدُجی یا أخی و اندفع
و غَامِرْ[۲۶۱] و لا تحذرنَّ المماتَ
ولاقِ الردی ساخراً بالردی

علی کلِّ طاغٍ و مستعبدِ
ینَ و سیطرهَ الغاصب المفسدِ
سماویَّهِ‌ العهدِ و المعهدِ
لا تروحُ الطغاهُ و لا تغتدی
إلی ملتقی النورِ و السّؤدُدِ[۲۶۲]
فیغری بک الحذَرُ المعتدی
و مُتْ فی العلاموتَ مستشهِد[۲۶۳]

 

 

همین مفهوم در قصیده (زحف العروبه) به زبان دیگر عنوان شده است: «ای مردم! ستمگران را نابود کنید؛ با آنان معاشرت نکنید؛ تا می‌توانید از آنان کناره بگیرید و احساس سروری و سلطه‌گری‌شان را از آنان جدا کنید (دور کنید) و از افرادی که همانند درندگان هستند و تنها لباس و القابی را از آدمی‌زاد به تن کرده‌اند برحذر باشید، چه بسا آنان گرگ صفتانی در لباس دوست باشند همین افراد کشور را به بازیچه‌ای تبدیل کردند و با ظلم و ستمشان خوبی‌هایش را از بین بردند سکوت ملت در برابر این ظالمان مانند سکوت و آرامش صاعقه در دل ابرهای آسمان است. پس ای هم‌وطنان از استعمارگران برحذر باشید افرادی که تمام همت و غم و اندوه آنها از بین بردن حمایت‌ها و فخر به غنائم می‌باشد، چرا که آنها هنگامی که پیشرفت سرزمینت را نگریستند به تلاش افتادند تا مانع ترقی‌ ات شوند. پس مراقب دشمنان سرزمینت باش، افرادی که راست و دروغ به درستی نمی‌دانند، بلکه فقط، در ساختن حیله‌ها و نیرنگ‌های سفیهانه استاد هستند بر ما حکومت می‌کنند» زیرا آنان همواره در فکر توطئه برای سرزمین آباء و اجدادی‌ات هستند.

 

یا شعبُ مزّقْ کلَّ طاغٍ وانتزعْ
و احذر رجالاً کالوحوشِ کسوْتَهم
خنقوا[۲۶۴] البلادَ و جورُهم و عتوُّهُم[۲۶۵]
صمتُ الشعوبِ علی الطغاهِ و عنفِهِم
فاحذرْ رجالاً کالوحوشِ همومُهم
شهدوا تقدُّمَکَ السریعَ فاسرعوا
لمْ یُحسنوا صدقاً و لا کذباً سوی

عن سارقیکَ مهابهَ‌ الأربابِ
خِلعاً من «الأجواخِ»[۲۶۶] و الألقابِ
کلُّ الصوابِ و فصلُ کلِّ خطابِ
صمتُ الصواعقِ فی بطونِ سحابِ
سلبُ الحمی و الفخرُ‌بالأسلابِ[۲۶۷]
یتراجعونَ بهِ علی الأعقابِ
حیلِ الغبِیِّ و خدعهِ المتغابی[۲۶۸]

 

 

۴-۴٫انتقاد از رجال سیاسی
از دیگر موضوعاتی که «بردونی» در اشعار وطنی بدان پرداخته، انتقاد از دولت مردان وطنش است. او بسیاری از اشعار وطنی خود را به این امر اختصاص داده است و این نشانگر آن است که از وضعیت حکومت‌داری کشورش ناراضی بوده است.
«عبدالله بردونی» در ابیات زیر شکوه‌های خود را از رجال سیاسی به شکلی زیبا به تصویر کشیده است: «او کسانی که سرنوشت کشورش را به دست گرفته‌اند شهوت‌ بازان و ثروت‌اندوزانی که شایستگی سروری بر سرزمینش را ندارند ،می‌پندارد، و رهبران کشورش را هوس‌بازانی می‌پندارد که در جهالت به سر می‌برندو سرزمین شاعر را میان خود تقسیم کرده اند و با کمال بی‌رحمی بر مردم ظلم و ستم می‌کنند و روزگارشان را تیره و تار نموده اندواین ظلم و ستم آنها پایانی برایش نیست. آیا آنها خشم و غضب مردم زحمت‌کش را بر علیه ظلم نمی‌دانند؟ ناگزیر روزی متوجه خواهند شد»». «بردونی» در پایان امید دارد که اوضاع نابسامان کشورش روزی بهبود یابد و آنها از عواقب کارشان مطلع شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...