کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو



 



در روایت مولانا، رابطۀ علّت و معلولی حکایت کاملاً حفظ شده است، ضمن آنکه شیوۀ طرح و بیان و توصیف و گفتوگو نیز بر جذابیّت داستان افزوده است؛ هرچند این حکایت در خلال داستان شیر و نخچیران و برای رفع ملال خواننده میآید. در همین سیزده بیت، مولانا نهتنها حکایت را بهطور کامل بیان کرده و رابطۀ سببی وقایع را – تا جایی که راه را بر پرسشهای ناشی از بی‌منطقی حکایت بر خواننده ببندد- در حکایت مستقر کرده؛ در دو بیت شش و هفت تفسیری نیز از حکایت به دست داده است. توصیف وحشتزدگی مرد که با عجله و چهرۀ زرد و لبهای کبود در سراعدل سلیمان میدود، از همان آغاز توجه خواننده را برای فهم علّت این ترس جلب میکند و حالت تعلیق و انتظار را حتی در حکایتی به این کوتاهی در خواننده برمی‌انگیزد. گفتوگوی میان مرد و سلیمان خواننده را از انتظار اولیّه بیرون میآورد و تقاضای مرد از سلیمان که به باد فرمان دهد او را به هندوستان ببرد تا شاید از عزرائیل نجات پیدا کند، تعلیق و انتظار جدیدی را جانشین انتظار اولیّه میکند. دو بیتی که بعد از آن میآید و تفسیری بر حکایت است سبب میشود این حالت انتظار کمی طولانی‌تر و اشتیاق خواننده یا مخاطب برای فهم دنبالۀ ماجرا بیشتر شود.
پایان نامه
این انتظار با گفتوگوی میان عزرائیل و سلیمان باز هم ادامه پیدا میکند. پاسخ عزرائیل که میگوید: من از خشم به آن مسلمان نظر نکردم بلکه از تعجّب او را در رهگذر دیدم، باز هم حالت تعلیق و انتظار خواننده را طولانیتر میکند تا اینکه در دو بیت پایانی همه‌چیز روشن میشود و خواننده یا مخاطب را به فکر فرومیبرد.
و اما حکایتهای کوتاه مثنوی که طرح سادهای دارند و همین طرح سادۀ آنها موجب میشود سایر عناصر داستانی محدود باشد عبارت‌اند از:
دفتر اول«حکایت بقّال و طوطی…» (۲۴۸)، «نگریستن عزرائیل بر مردی و گریختن آن مرد…» (۹۶۱)، «قصۀ هدهد و سلیمان در بین آنکه چون قضا آید…» (۱۲۰۷)، «قصۀ سؤال کردن عایشه-رضی‌الله عنها- از مصطفی-صلی‌الله علیه و سلّم-…» (۲۰۲۲)، «کبودی زدن قزوینی بر شانه…» (۲۹۹۴)، «قصۀ آنکس که در یاری کوفت، از درون گفت کیست…» (۳۰۶۹)، «آمدن مهمان یوسف- علیه السلام-و …» (۳۱۷۰)، «به عیادت رفتن کر بر همسایۀ رنجور» (۳۳۷۴)، «قصۀ مری‌کردن رومیان و چینیان در علم نقاشی و صورتگری» (۳۴۸۱)، «پرسیدن پیغمبر-صلی‌الله علیه و سلّم- زید را…» (۳۵۱۴)، «متهم‌کردن غلامان و خواجهتاشان لقمان را…» (۳۶۹۸)، «آتش افتادن در شهر در ایّام عمر» (۳۷۲۱)
دفتر دوم: «هلال پنداشتن آن شخص خیال را در عهد عُمر» (۱۱۳)، «التماس کردن همراه عیسی- علیه‌السلام- زنده‌کردن استخوانها…» (۱۴۲)، «یافتن شاه باز را به خانۀ کمپیر زن» (۳۲۴)، «کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار…» (۱۱۹۵)، «فرمودن والی آن مرد را که این خاربن که نشاندهای» (۱۲۳۰)، «آمدن دوستان به بیمارستان جهت پرسش از ذوالنون…» (۱۳۸۸)، «امتحان کردن خواجۀ لقمان زیرکی لقمان را» (۱۴۶۵)، «انکار فلسفی بر قرائت…» (۱۶۳۶)، «رنجاندن امیری خفتهای را که مار در دهانش رفته بود» (۱۸۸۰)، «اعتمادکردن بر تملّق و وفای خرس» (۱۹۳۴)، «گفتن نابینای سایل که دو کوری دارم» (۱۹۹۴)، «سبب پریدن و چریدن مرغی با مرغو که جنس او نبود» (۲۱۰۴۹)، «تنها کردن باغبان صوفی و فقیه و علوی را از همدیگر» (۲۱۶۹)، «گفتن شیخی ابویزید را که کعبه منم…» (۲۲۲۱)، «خواندن محتسب مست خرابافتاده را به زندان» (۲۳۹۲)، «بیدار کردن ابلیس معاویه را…» (۲۶۱۱)، «فضیلت حسرت خوردن آن مخلص بر فوت نماز جماعت» (۲۷۷۹)، «فوت شدن دزد به آواز دادن آن شخص…» (۲۸۰۱)، «قصۀ آن شخص که اشتر ضّالۀ خود را میجست و میپرسید» (۲۹۱۹)، «قصد کردن غُزان به کشتن مردی تا آن دگر بترسد» (۳۰۵۴)، «شکایت گفتن پیرمردی به طبیب…» (۳۰۹۷)، «قصۀ جوحی و آن کودک که…» (۳۱۳۴)، «قصۀ اعرابی و ریگ در جوال کردن…» (۳۱۸۴)، «کرامات ابراهیم -قدس الله سرّه- بر لب دریا» (۳۴۱۸)، «طعن زدن بیگانه بر شیخ و جواب گفتن مرید شیخ را» (۳۳۱۱)، «دعوی کردن آن شخص که خدای تعالی نمیگیرد مرا به گناه…» (۳۳۷۶)، «کشیدن موش مهار شتر را…» (۳۴۴۸)، «منازعت چار کس جهت انگور…» (۳۶۹۳)، «حیران شدن حاجیان در کرامات…» (۳۸۰۰)
دفتر سوم: «بیان آنکه الله گفتن نیازمند لبیک گفتن است» (۱۹۰)، «نواختن مجنون آن سگ را…» (۵۶۷)، «افتادن شغال در خُم رنگ» (۷۲۱)، «چرب‌کردن مرد لافی لب و سبلت خود هر بامداد…» (۷۳۳)، «اختلاف‌کردن در چگونگی و شکل پیل» (۱۲۶۰)، «داستان مشغول شدن عاشقی به عشق‌نامه خواندن…» (۱۴۰۶)، «دیدن زرگر عاقبت کار را…» (۱۶۲۶)، «حکایت استر پیش شتر که من بسیار در اوفتم…» (۱۷۴۷)، «جَزَع ناکردن شیخی بر مرگ فرزندان خود» (۱۷۷۳)، «قصۀ خواندن شیخ ضریر مصحف را…» (۱۸۳۷)، «صبرکردن لقمان چون دید که داود حلقه ها میساخت از سؤال کردن…» (۱۸۴۳)، «سؤال‌کردن بهلول آن درویش را» (۱۸۸۵)، «گریختن عیسی-علیه‌السلام-فراز کوه از احمقان» (۲۵۷۱)، «حکایت خرگوشان که خرگوشی را پیش پیل فرستادند…» (۲۷۳۹)، «حکایت نذرکردن سگان در هر زمستان که این تابستان چون بیاید…» (۲۸۸۶)، «حکایت امیر و غلامش که نمازباره بود و …» (۳۰۵۶)، «حکایت مندیل در تنور پرآتش انداختن» (۳۱۱۱)، «آمدن آن زن کافر با طفل شیرخواره به نزدیک مصطفی- علیه‌السلام- و…» (۳۲۲۱)، «ربودن عقاب موزۀ مصطفی- علیه‌السلام- و بردن بر هوا و…» (۳۲۳۹)، «حکایت آن زنی که فرزندش نمیزیست، بنالید…» (۳۴۰۰)، «در آمدن حمزه- رضی‌الله عنه- در جنگ بیزره» (۳۴۲۰)، «وفات یافتن بلال- رضی‌الله عنه- از شادی» (۳۵۱۸)، «پیدا شدن روحالقدس به صورت آدمی بر مریم…» (۳۷۰۱)، «گفتن شیطان قریش را که به جنگ احمد آیید…» (۴۰۳۷)، «نظر کردن پیغامبر- علیه‌السلام- بر اسیران و…» (۴۴۷۴)، «داد خواستن پشه از باد به حضرت سلیمان» (۴۶۲۵)
دفتر چهارم: «حکایت آن واعظ که آغاز هر تذکیری…» (۶۱)، «قصۀ آن صوفی که زن خود را با بیگانهای بگرفت» (۱۵۸)، «قصۀ آن دبّاغ که در بازار عطّاران از بوی عطر و مشک بیهوش شد» (۲۵۷)، «گفتن آن جهود علی را -کرّم‌الله وجه- که اگر اعتماد داری…» (۳۵۲)، «قصۀ آغاز خلافت عثمان- رضی‌الله عنه- و…» (۴۸۷)، «کرامات و نور شیخ عبدالله مغربی» (۵۹۸)، «قصۀ عطاری که سنگ ترازوی او گل سرشوی بود و…» (۶۲۵)، «سبب هجرت ابراهیم ادهم و ترک مملکت خراسان» (۷۲۶)، «حکایت آن مرد تشنه که از سر جوزبن جوز میریخت…» (۷۴۵)، «قصۀ صوفی که در میان گلستان سر بر زانوی مراقبت بود» (۱۳۵۸)، «چالیش عقل با نفس همچون تنازع مجنون با ناقه…» (۱۵۳۳)، «حکایت آن فقیه با دستار بزرگ و آنکه بربود دستارش و…» (۱۵۷۸)، «حکایت آن مداح که از جهت ناموس شکر ممدوح میکرد…» (۱۷۳۹)، «کژ وزیدن باد بر سلیمان-علیه‌السلام- به سبب زلّت» (۱۸۹۷)، «قصۀ آنکه با کسی مشورت میکرد گفتش مشورت با دیگری کن» (۱۹۶۹)، «امیرکردن رسول-علیه‌السلام- جوان هذیلی را بر سرّیهای که …» (۱۹۹۳)، «قصۀ سبحانی ما اعظم شأنی گفتن ابویزید…» (۲۱۰۲)، «قصۀ آن آبگیر و صیّادان و آن سه ماهی…» (۲۲۰۲)، «قصۀ آن مرغ گرفته که وصیت کرد که بر گذشته پشیمانی مخور» (۲۴۴۵)، «قوله- علیه‌السلام- من بشّرنی یخروج صَفر بشّرنه بالجنّه» (۲۵۸۵)، «قصۀ باز پادشاه و کمپیر زن» (۲۶۲۹)، «قصۀ آن زن که طفل او بر سر ناودان غیژید و…» (۲۶۵۷)، «منازعت امیران عرب با مصطفی- علیه‌السلام- که…» (۲۷۷۹)، «وحی‌کردن موسی-علیه‌السلام- که…» (۲۹۲۱)، «خشم‌کردن پادشاه بر ندیم و شفاعت کردن شفیع آن را» (۲۹۳۳)، «مطالبه‌کردن موسی- علیه‌السلام- خضرت را که…» (۳۰۰۱)، «حکایت آن زاهد که در سال قحط شاد و خندان بودیا…» (۳۲۴۲)، «قصۀ فرزندان عُزیر –علیه‌السلام- که پدر از احوال پدر میپرسیدند…» (۳۲۷۱)، «حکایت آن زن پلیدکار که شوهر را گفت آن خیالات از سر اَمرودبن مینماید تو را…» (۳۵۴۴)، «رفتن ذوالقرنین به کوه قاف و…» (۳۷۱۱)، «موری بر کاغذ میرفت، بنبشتن قلم و قلم را ستودن گرفت…» (۳۷۲۱)، «نمودن جبرئیل– علیه‌السلام- خود را به مصطفی- صلی‌الله علیه و آله- به…» (۳۷۵۵)
دفتر پنجم: «حکایت آن اعرابی که سگ او از گرسنگی میمرد و انبان او پرنان…» (۴۷۷)، «قصۀ آن حکیمی که دید طاووسی را…» (۵۳۶)، «قصۀ محبوس شدن آن آهوبچه در آخُر خران و…» (۸۳۳)، «حکایت محمد خوارزمشاه که شهر سبزوار که همه رافضی باشند به جنگ بگرفت…» (۸۴۵)، «قصۀ آن شخص که دعوی پیغامبری میکرد، گفتندش…» (۱۱۱۹)، «مریدی درآمد به خدمت شیخ و…» (۱۲۷۱)، «صاحبدلی دید سگ حامله در شکم آن سگ‌بچگان بانگ میکردند» (۱۴۴۵)، «قصۀ اهل ضروان و حسد ایشان بر…» (۱۴۷۴)، «قصۀ قوم یونس– علیه‌السلام- بیان و برهان است…» (۱۶۰۸)، «بیان اتحاد عاشق و معشوق از روی حقیقت…» (۱۹۹۹)، «در بیان کسی که سخنی گوید که حال او مناسب آن سخن و دعوی نباشد…» (۲۱۶۳)، «حکایت دیدن خر هیزم‌فروش با نوایی اسپان تازی را…» (۲۳۶۱)، «در تقریر معنی توکّل، حکایت آن زاهد که توکّل را امتحان کرد…» (۲۴۰۲)، «حکایت مریدی که شیخ از حرص و ضمیر او واقف شد…» (۲۸۴۲)، «حکایت آن گاو که تنها در جزیرهایست بزرگ…» (۲۸۴۲)، «حکایت آن راهب که روز با چاغ میگشت در میان بازار» (۲۸۸۸)، «حکایت هم در بیان تقریر اختیار خلق…» (۳۰۵۹)، «حکایت هم در جواب حِبری و اثبات اختیار» (۳۰۷۸)، «حکایت آن درویش که در هری غلامان آراسته عمید خراسان را دید و…» (۳۱۶۶)، «حکایت جوحی که چادر پوشید و در وعظ میان زنان نشست و…» (۳۲۲۶)، «حکایت کافری که گفتندش در عهد بایزید که مسلمان شو…» (۳۳۵۷)، «حکایت آن مؤذّن زشتآواز که در کافرستان بانگ نماز داد و…» (۳۳۶۸)، «حکایت آن زن که گفت شوهر را که گوشت را گربه خورد، شوهر گربه را به ترازو برکشید…» (۳۴۱۰)، «حکایت ضیاءِ دلق که سخت دراز بود و…» (۳۴۷۰)، «حکایت مات کردن دلقک سیدشاه ترمذ را» (۳۵۰۸)، «حکایت آن مهمان که زن خداوند خانه گفت که…» (۳۶۴۸)، «وصیت کردن پدر دختر را که خود را نگهدار تا حامله نشوی» (۳۷۱۷)، «حکایت عیاضی-رحمه‌الله- که هفتاد غزوه کرد…» (۳۷۸۱)
دفتر ششم«وانمودن به اُمرا و متعصبان در راه ایاز…» (۳۸۸)، «حکایت آن شخص که دزدان قوچ او را بدزدیدند و…» (۴۷۰)، «حکایت پاسبان که خاموش کرد تا دزدان رخت تاجران بردند…» (۵۴۵)، «حکایت آن عاشق که شب بیامد بر امید وعدۀ معشوق…» (۵۹۶)، «در آمدن ضریر در خانۀ مصطفی– علیه‌السلام- و…» (۶۷۳)، «حکایت آن مطرب که در بزم امیر ترک این غزل کرد…» (۷۰۶)، «تشبیه مغَفَّلی که عُمر ضایع کند و…» (۷۸۰)، «داستان آن شخص که بر در سرایی نیم‌شب سحوری می‌زد…» (۸۴۹)، «قصۀ هلال که بندۀ مخلص بود خدای را…» (۱۱۱۵)، «داستان آن عجوزه که روی زشت خویشتن را…» (۱۲۲۶)، «قصۀ درویش که از آن خانه هرچه میخواست میگفتند…» (۱۲۵۴)، «قصۀ سلطان محمود و غلام هندو» (۱۳۸۷)، «قصۀ ترک و درزی» (۱۶۵۵)، «حکایت اشتر و گاو و قچ که راه بند گیاه یافتند…» (۲۴۶۳)، «مقدرکردن سید ملک ترمذ که هرکه در سه یا چهار روز به سمرقند رود…» (۲۵۱۶)، «قصۀ آنکه گاو بحری گوهر کاویان از قعر دریا برمیآورد…» (۲۹۳۰)، «آمدن جعفر– رضی‌الله عنه- به گرفتن قلعه بهتنهایی» (۳۰۳۷)، «مثل دوبین همچون آن غریب شهر کاش، عُمرنام…» (۳۲۹۰)، «حکایت آن دو برادر، یکی کوسه و یکی اَمرد…» (۳۸۵۶)، «حکایت أمرؤالقیس که پادشاه عرب بود…» (۳۹۹۹)، «خطاب حق تعالی به عزرائیل– علیه‌السلام- که تو را رحم بر که بیشتر آمد…» (۴۸۱۰).
۲-۱-۳٫ طرح در داستانهای بلند مثنوی
طرح در داستانهای بلند به ویژه در رمان، دارای انشعابهای مختلفی از خط طرح اصلی است و شروعهای متعدّدی در آن وجود دارد. در این‌گونه داستانها میتوان از دوره های زمانیِ مختلف استفاده کرد، زیرا انتقالها، مکانها، زمانها و سوابق افراد متعدّد، ساختار رمان و داستان بلند را دلنشینتر میکند. خط طرح اصلی آن، مانند شریان بزرگی است که دیگر سرخرگها (خط طرحها) از آن منشعب میشود (ر.ک: بیشاپ،‌ ۲۵۶٫۲۵۷:۱۳۷۴) .
رمان و داستان بلند قابلیّت بیشتری در پردازش عناصر داستانی دارند، چنانکه مخاطب با شخصیّتها، نگرش و انگیزههای آنها بیشتر آشنا میشود. گاه در طرح این داستانها تعلیقهای پیدرپی دیده میشود و مجال بسط و گسترش عناصر فراهم است. نویسنده میتواند کنشهای بسیاری را در داستان بگنجاند و برای هر عمل داستانی صحنۀ متناسب با آن را خلق کند، در مکان و زمان داستان خود چرخش ایجاد کند تا در راستای عمل داستانی پیش روند.
درواقع در کنار داستانکها و حکایات کوتاه مثنوی، قسم دیگری از حکایات وجود دارد که طرح پیچیدهتری دارند. به بیانی دیگر عناصر طرح (شروع، ناپایداری، گرهافکنی، تعلیق،گسترش، نقطۀ اوج، گرهگشایی و پایان) در داستان نمود بیشتری مییابد. شروع و پایان حکایت به هم نزدیک نیست زیرا طرح از بسط و پردازش بیشتری برخوردار است؛ پیچیدگی طرح موجب کثرت حضور شخصیتها، حوادث پیدرپی یا تغییر و تحوّل روحی برخی اشخاص میگردد. بنابراین، این حکایتها از نظر کمّی در مقایسه با داستانهای دیگر مثنوی، حجم بیشتری از ابیات را به خود اختصاص میدهند؛ این‌گونه حکایتها را میتوان حکایت بلند قلمداد کرد.
در روایت داستانهای بلند مثنوی با زمان حال اخلاقی بسیاری روبه‌رو هستیم که بر پیکرۀ اصلی روایت، شکاف ایجاد می‌کند، چنانکه گاه جرّ جرار کلام، ادامۀ داستان را از دفتری به دفتر دیگر میکشاند و شتاب روایی داستان را متوقّف میسازد (ر.ک: «حکایت عاشقی، دراز هجرانی، بسیار امتحانی… »۳/۴۷۵۰) . گسترۀ حکایتهای بلند مثنوی ، این امکان را فراهم می‌سازد تا عناصر داستانی پرداختهتر شوند. برای مثال، زوایای درونی اشخاص بیشتر اشکار میگردد و مخاطب با گذشته و آیندۀ آنها آشنا میشود، کنش و گفتوگو نیز ساخته و پرداختهتر میشوند.
با وجود حوادث پیاپی و گرهافکنی و گرهگشاییهایی که در این‌گونه داستانها وجود دارد، توجه به حضور صحنه الزامی است، زیرا صحنۀ داستانی باید متناسب با طرح داستان، در هرجا که نیاز است به چرخش درآید تا عمل داستانی باورپذیر گردد.
این داستانها میتوانند برهۀ زمانیِ طولانیتری را دربرگیرند و زمان داستانی را در فواصل مختلف به نمایش بگذارند. مکان داستان نیز به فراخور کنش و شخصیتها معمولاً متغیّر است؛ بهگونهای که گاه مخاطب به کمک راوی همزمان در چندین‌جا حضور مییابد. بنابراین چرخشهای زمانی نه تنها در برخی از داستانهای بلند امکان پذیر است بلکه امری الزامی است. مولانا نیز در برخی از داستانهای بلند خود به مکان داستان اشاره دارد؛ گرچه این اشاره، گاه ضمنی و کوتاه است اما اینکه داستان دقیقاً در چه دورۀ زمانی رخ میدهد، گاهی مورد تغافل قرار میگیرد ولی مخاطب در طول حکایت، فواصل مختلف زمانی را با اشاراتی که ارائه میشود، درمییابد.
باید گفت بیتوجهی به طرح و پیرنگ در داستانهای بلند نقیصه محسوب میشود، زیرا مخاطب آگاه است که کمیّت حاکم بر داستان بلند و ویژگیهای کیفیِ آن، امکان پرداختن به عناصر پیرنگ را در کنار دیگر عناصر داستانی فراهم ساخته است. لذا بیتوجّهی به این عنصر از سویی موجب عدم باورپذیری داستان میشود و داستان در نظر خواننده اقناعکننده نمیگردد، و از دیگرسو، باعث سردرگمی او در خلال پیشرویِ داستان میشود. بنابراین، در این قسمت، برخی از حکایتهای بلند مثنوی که به لحاظ عناصر ساختاری طرح و پیرنگ قابلیّت بیشتری دارند، تحلیل و بررسی میشوند.
۲-۱-۳-۱٫ تحلیل ساختاری داستان پادشاه و کنیزک
بیتوجّهی به طرح و پیرنگ در داستانهای بلند نقیصه محسوب میشود، زیرا مخاطب آگاه است که کمیّت حاکم بر داستان بلند و ویژگیهای کیفیِ آن امکان پرداختن به پیرنگ را در کنار دیگر عناصر داستانی فراهم ساخته است. لذا بیتوجّهی به این عنصر از سویی موجب عدم باورپذیری داستان میشود و داستان در نظر خواننده اقناعکننده نمیگردد، و از دیگرسو، باعث سردرگمی او در خلال پیشرویِ داستان میشود. برای تبیین بیشتر داستان اول مثنوی مورد بررسی قرار میگیرد. البته قبل از بررسی طرح این داستان باید خاطر نشان کرد که برای استخراج طرح از پیکرۀ داستان، توجه به این نکته ضروری است که طرح داستان با خلاصۀ داستان متفاوت است؛ خلاصۀ داستان نقل موجز داستان است، درحالی‌که طرح، روایت چارچوب و سببیّت در داستان است. در گزارش و استخراج طرح یک داستان باید به چهار اصل مهم توجه کرد:

 

    1. زمان طرح همواره زمان حال انتخاب شود.

 

    1. طرح به صورت سوم‌شخص نقل شود.

 

    1. وقایع با رعایت توالیِ زمانی مرتب شوند.

 

    1. به جزئیات پرداخته نشود (ر.ک: مستور، ۱۵:۱۳۸۷).

 

در این قسمت، داستان “عاشق شدن بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن بر صحت او” برگزیده شده است تا از جهت عناصر ساختاری طرح بررسی شود. طرح این داستان را بر مبنای اصول چهارگانهای که در گزارش طرح، پیش از این ذکر شد، میتوان اینگونه بیان کرد:

 

    1. پادشاهی کنیزکی را میبیند، شیفتۀ او میشود و کنیزک را میخرد.

 

    1. کنیزک بیمار میشود زیرا او عاشق زرگری در شهر سمرقند است.

 

    1. پادشاه طبیبان را فرا میخواند اما همۀ آنان از کشف علّت بیماری و درمان عاجز میشوند، زیرا بر خداوند توکل نکردهاند.

 

    1. پادشاه از درگاه خداوند طلب کمک میکند زیرا از طبیبان ناامید میشود. او در خواب از حضور حکیمی آگاه میشود.

 

    1. حکیم نزد پادشاه میآید و علّت بیماری کنیزک را که همان دوری از زرگر است، کشف میکند.

 

    1. پادشاه به پیشنهاد حکیم، دستور میدهد زرگر را نزد او آورند تا کنیزک را از عشق زرگر رها کند.

 

    1. پس از وصال کنیزک به زرگر، پادشاه شربتی به زرگر مینوشاند تا بیمار و رنجور شود.

 

    1. عشق کنیزک به زرگر سرد میشود و دست از او میکشد زیرا زرگر زشترو و بیمار شده است.

 

    1. زرگر از فرط رنجوری میمیرد و کنیزک از عشق او و رنج رهایی مییابد.

 

این داستان با بیتی ترغیب‌کننده آغاز میشود:
بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت نقد حال ماست آن
(۱/۳۶)
همین یک بیت بسنده است تا خواننده را به داستان مشتاق کند زیرا مخاطب معمولاً شیفتۀ داستانهایی است که بتواند با آنها همذاتپنداری کند؛ داستانهایی که نقد حال او باشند. مولانا در این داستان به زمان کرنولوژیکی خاصی اشاره ندارد زیرا اینکه داستان دقیقاً در چه دورۀ زمانی رخ داده است، عملاً در کنش و حوادث داستان اثرگذار نیست و طرح داستان نیز مؤیّد همین مطلب است. او با بیت:
بود شاهی در زمانی پیش از این ملک دنیا بودش و هم ملک دین
(۱/۳۷)
در بیان زمان داستان به عبارت “زمان پیش از این” بسنده کرده است و در حقیقت، بدینگونه از زمان به بیزمانی نقب میزند. او خود را در پردازش زمان داستان محدود نمیسازد؛ زمان داستان او هر زمانی میتواند باشد زیرا همان‌طور که بیان گردید داستان نقد حال همۀ ماست. مولانا در دو بیت بعدی، به زمان و مکان اشارهای کلی میکند:
اتفاقاَ شاه روزی شد سوار با خواص خویش از بهر شکار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1400-08-04] [ 10:12:00 ب.ظ ]




بهبود فرایند تأمین لوازم و تجهیزات مورد نیاز بیمارستان
بهبود فرایند درمان بیمار
بهبود نتایج درمان
افزایش مشارکت بیمار در مراقبت از خودش در منزل
کاهش هزینه های نیروی انسانی بیمارستان
کاهش هزینه ها
کاهش هزینه های تدارکات
کاهش هزینه های ناشی از اشتباهات پزشکی(تشخیص، آزمایش، مراقبت)
کاهش هزینه های نظارت و برنامه ریزی
کاهش هزینه بیمار به علت مدت اقامت کمتر در بیمارستان

 

نمودار ۲-۱۱: مدل مفهومی تحقیق

مدل کلی تحقیق حاضر با توجه متغیر مستقل شامل؛ سیستم جامع اطلاعات بیمارستانی و متغیر وابسته ارتقاء زنجیره ارزش(کاهش مدت زمان پذیرش بیماران، کاهش خطاهای پزشکی، کاهش فرایند درخواست آزمایش، بهبود برنامه ریزی و نظارت، مدیریت نیروی انسانی، مدیریت تدارکات،کاهش مدت اقامت بیمار و کاهش هزینه ها(بیمارستان- بیمار) و بررسی متغیرهای سطح سوم طراحی شده است.
۲-۹- جمع بندی نهایی
توانایی سازمان در انجام موثر وظایفش به کیفیت تصمیم‌هایی که در سازمان اتخاذ می‌گردد بستگی دارد و کیفیت تصمیم‌ها تابع کیفیت اطلاعاتی است که بر اساس آن تصمیم‌گیری بعمل می آید. از این رو ما انبوهی از آمار و اطلاعات داریم که بدون بکارگیری فناوری نوین اطلاعات قادر به گردآوری صحیح و تحلیل آنها نیستیم. فناوری اطلاعات در سال‌های اخیر به واسطه رشد و گسترش روزافزون و بکارگیری امکانات رایانه‌ای و انتقال داده‌ها و ایجاد شبکه‌های جهانگستر مانند اینترنت، بواسطه اطلاعات ارزشمند و خدمات متنوع، محیط های تبادل اطلاعات را به شدت دچار تغییر کرده است. با توجه به اینکه، فناوری و ابزارهای الکترونیک و رایانه‌ای در دهه گذشته پدیده انفجار اطلاعات را موجب شدند، لذا بایستی سیستم‌هایی را برپا کرد که بتواند اطلاعات را تولید و انها را مدیریت کنند. پیشرفت فناوری اطلاعات در دوره جدید از تاریخ زندگی بشر سبب تحولی عظیم در علوم و صنایع مختلف شده است. گویا این فناوری قابلیت تسخیر تمام علوم و فنون پیرامون خود را دارد. پدید آمدن عناوین جدیدی چون؛ دولت الکترونیک[۹۱]، یادگیری الکترونیک[۹۲]، سلامت الکترونیک[۹۳] و… تایید کننده این مطلب است. در این رابطه کاربردهای نظام اطلاعرسانی در بخش بهداشت و درمان نیز فزونی چشمگیری یافته و باید تحت عنوان سیستمهای پشتیبانی در تصمیمگیری، مدیریت را در نظام عرضه خدمات بهداشتی درمانی تقویت و حمایت نمایند. ضرورت استفاده از اطلاعات بهداشتی و درمانی برای تأمین مقاصد آموزشی، تحقیقات و توسعه علوم پزشکی و پیراپزشکی، بهبود کیفیت درمان، بهینه‌سازی روش های مدیریتی مراکز بهداشت و درمان، کاهش هزینه‌های مراکز، و غیره، بعنوان اساسی‌ترین دلایل جمع‌اوری اطلاعات در مراکز بهداشتی و درمانی محسوب می‌شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در عصر تکنولوژی اطلاعات و اطلاع‌رسانی، اطلاعات نیروی حیاتی ارائه مراقبت بهداشتی و درمانی است. در بخش بهداشت و درمان استفاده از سیستم های اطلاعاتی کارآمد برای تحقق اهداف کارایی، اثربخشی و کیفیت خدمات و نیز رضایتمندی مراجعین ضرورتی انکار‌ناپذیر بشمار می‌رود. شکی نیست که برای تأمین اهداف سیستم بهداشت و درمان کشور نیاز مبرم به یک شبکه اطلاعرسانی جامع از سطح خانه‌های بهداشت روستایی تا سطح سوم سیستم ارجاع، یعنی مراکز تخصصی و فوق‌تخصصی کشور و همچنین وزارتخانه می باشد. پزشکان، پرستاران، و سایر مراقبین بهداشتی برای درمان یک بیمار به اطلاعات پزشکی نیاز دارند. در سازمانهای بهداشتی و درمانی به دلیل نقشی که در تعیین و ارتقای سطح سلامت جامعه بشری دارند، آزمون و خطا کاری بس اشتباه و غیرقابل جبران است. بنابراین مدیریت بر پایه اطلاعات صحیح، دقیق، و به موقع و برخورداری از یک نظام مدیریت اطلاعات اهمیتی خاص دارد.
بیمارستانها به عنوان یکی از مهمترین سازمانهای اجتماعی نقش عمده‌ای در بهبود وضعیت بهداشت کشور و ارائه خدمات بهداشتی و درمانی دارند و یکی از حساسترین سازمانها می‌باشند که برای اداره صحیح انها باید اطلاعات به شکلی صحیح گرداوری شده، و پس از پایش و دستهبندی و استنتاج به شکل مناسبی و در زمان مناسب در اختیار کلیه تصمیمگیران بیمارستان به خصوص مدیران و روسای آن قرار گیرد. بنابراین عملکرد سازمان پیچیدهای با بخشهای متعدد مانند بیمارستان نیاز به دسترسی به اطلاعات دارد. اطلاعات ممکن است مربوط به مراقبت از بیمار یا عملکرد خود بیمارستان باشد، لذا تفکیک بین اطلاعات مربوط به بیماران و اطلاعات مربوط به خود بیمارستان اهمیت دارد. از طرف دیگر طی سالهای متمادی اطلاعات مربوط به بیماران از نظر حجم دستخوش تغییرات فاحشی شده است. این بدین جهت است که امکانات تشخیصی و درمانی مداوم در حال گسترش هستند. ویژگیها و نیازهای بیمارستان نیز به علت رشد اطلاعات عملیاتی دائماً در حال تغییر است. این تغییرات بیمارستانها را به تکیه روزافزون بر سیستمهای اطلاعاتی کامپیوتری سوق میدهد. تنها راه جمعآوری، ذخیره، ارتباط، و ارائه مقادیر زیاد اطلاعات بنحوی که نیازهای مصرفکنندگان را مرتفع نماید استفاده از کامپیوتر است. مصرفکننده ممکن است پرستاری باشد که اطلاعات مربوط به بیماران را به سیستم وارد میکند یا سرپرست دپارتم
ان بالینی که برای ارائه مراقبت در هفته آینده برنامه ریزی مینماید، یا عضوی از هیئت مدیره بیمارستان که از سیستم برای پشتیبانی مدیریت استفاده میجوید. سیستم جامع اطلاعات بیمارستانی یا HIS با مدیریت نیروی انسانی و دسته بندی اطلاعات و نظارت و کنترل بر سیستم مدیریتی بیمارستان، کاهش فرایند درخواست آزمایش، کاهش خطاهای پزشکی، بهبود برنامه ریزی و نظارت، مدیریت نیروی انسانی، کاهش هزینه ها(بیمارستان- بیمار)، بهبود فرایند درمان و مدیریت تدارکات تا حدود زیادی اهداف مورد نظر در تأمین زنجیره ارزش در بیمارستان دست یافته است.
از سوی دیگر با توجه به فشارهای اقتصادی جهت کاهش هزینه های اداری بیمارستانها مسئولان این مراکز مایل اند برای مکانیزه کردن بخشهای زیر مجموعه خود حق انتخاب بیشتری داشته باشند و امکان آن را داشته باشند که برای هر بخش زیر مجموعه خود بهترین نرم افزار را که جوابگوی نیازهای آنان باشد از میان محصولات نرم افزاری تولید کنندگان مختلف انتخاب کنند نه آنکه به صرف انعقاد قرارداد با یک شرکت جهت مکانیزه کردن یک واحد زیر مجموعه ملزم باشند نرم افزارهای سایر بخشهای زیر مجموعه را از همان شرکت تهیه کنند همچنین تمایل اغلب مسئولان آن است که روند مکانیزه کردن بیمارستان به صورت تدریجی و گام به گام باشد و نه به صورت انقلابی و ناگهانی به نحوی که مجموعه سیستم اطلاعات بیمارستانی متشکل از اجزای مجزا اما مرتبط با یکدیگر باشد. متاسفانه اغلب نرم افزارهای موجود در ایران به اقتضای تقاضای مشتری تهیه شده اند و نه بر اساس یک نگرش جامع نگر منطقی و سیستمی، بنابراین چون برای مشتریان متفاوت تهیه شده اند سازگار با یکدیگر نیستند و برقراری ارتباط بین آنها در محیط شبکه امری بس دشوار و پر هزینه است هم از نظر مالی برای خریدار و هم از نظر نیروی مهندسی برای تولید کننده.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱- مقدمه
دستیابی به هدفهای علم یا شناخت علمی میسر نخواهد شد مگر زمانی که با روششناسی درست صورت پذیرد. “روش سنگ بنای هر کار علمی است و اتخاذ روش علمی تنها راه دستیابی به دستاوردهای قابل قبول علمی است"(ساروخانی، ۱۳۸۲: ۱۴۷). مقصود از روش علمی، راه ها و شیوههایی است که پژوهشگر را از خطا محفوّظ داشته و رسیدن به حقیقت را برای او امکان‌پذیر سازد. این روش خاص شکل خاص و نظامداری است از همه انواع بررسیها و تفکرات انعکاسی که منظور از کاربرد آن، افزایش میزان ارتباط بین جواب و مسأله مورد‌نظر و از طرفی بالا‌بردن اعتبار جواب و کاهش بهرهگیری می‌باشد(هومن،۱۳۸۰: ۹۳). بنایراین، “هر تحقیقی راه و روش مخصوص به خود را دارد و روش کار تحقیق باید متناسب با هدفهای تحقیق باشد"(کیوی و کامپهوند[۹۴]،۱۳۷۷: ۱۸۵).
با ذکر مقدمه فوق در این مبحث به بررسی روش مورد استفاده در این تحقیق میپردازیم. بدین منظور در ابتدا به بررسی جامعه آماری، روش تعیین حجم نمونه، شیوه نمونه گیری، ابزار تحقیق و اعتبار و پایایی تحقیق تبیین خواهیم پرداخت و در پایان روش‌های تحلیل آماری که برای آزمودن فرضیه‌های پژوهش استفاده خواهند شد بیان می‌گردد.
۳- ۲- روش تحقیق
تحقیقات علمی را بر اساس هدف تحقیق به سه دسته تقسیم می کنند: تحقیقات بنیادی، کاربردی و تحقیق و توسعه(بازرگان و همکاران، ۱۳۸۸). تحقیق حاضر قصد دارد تا به «تاثیر سیستم جامع اطلاعات بیمارستان بر ارتقاء زنجیره ارزش در بیمارساتان امام علی(ع)کرمانشاه» بپردازد و با توجه به اینکه تحقیق کنونی به بررسی ساخت های نظری در بافت ها و موقعیتهای عملی و واقعی می پردازد، از لحاظ هدف از نوع پژوهش کاربردی می باشد. تحقیق حاضر از نظر روش گردآوری داده ها از نوع تحقیقات میدانی می باشد که سعی پژوهشگر بر این است تا یک مساله و پرسش واقعی که در عمل وجود دارد طی یک فرایند تحقیق پاسخ دهد. البته در کنار این روش جهت بررسی پیشینه و مبانی نظری تحقیق از روش اسنادی نیز به عنوان روش کمکی استفاده می گردد. همچنین پژوهش حاضر بر حسب نحوه اجراء(زمان گردآوری) از نوع پیمایشی می باشد.
بنابراین تحقیق پیش رو را میتوان برحسب به کارگیری نتایج حاصل از داده‌ها در ارتقاء زنجیره ارزش در بیمارستان امام علی(ع) کرمانشاه، و از نظر هدف یک نوع تحقیق کاربردی قلمداد کرد و از جنبه نحوه گردآوری و بررسی داده‌ها از نوع پیمایشی است و با توجه ویژگی آزمایشی و یا غیر‌آزمایشی[۹۵]‌بودن تحقیقات، روش تحقیق حاضر، روش غیرآزمایشی(پیمایش) محسوب میشود. در کلیترین تقسیمبندی، روش تحقیق را اسنادی و میدانی در نظر گرفتهاند که در تحقیق حاضر از هر دوی این روشها استفاده خواهد شد. برای بررسی رابطه بین متغیرها و آزمون فرضیه‌ها از آمارهای توصیفی - همبستگی استفاده خواهد شد.
۳-۳- جامعۀ آماری
جامعه آماری مجموعهای از واحدهاست که در یک ویژگی یا ویژگیهایی مشترک باشند (سرایی، ۱۳۸۴: ۵). ساروخانی در تعریف جامعه آماری اظهار داشته که جامعه آماری، همان جامعه اصلی است که از آن نمونهای نمایا یا معرف به‌دست آمده باشد (ساروخانی، ۱۳۸۰: ۱۵۷). پس در پژوهش، مفهوم جامعه به کلیه افرادی اطلاق میشود که میتوان نتایج تحقیق را به آنها تعمیم داد و ماهیت پژوهش، دامنه جامعه را تعیین میکند (دلاور، ۱۳۸۵: ۴).
جامعه آماری ما د
ر این تحقیق کلیه کارکنان(پزشکان، پرستاران، کادر اداری و…) بیمارستان امام علی(ع) شهر کرمانشاه می باشد. که تعداد آنها برابر با ۱۳۷ نفر اعم از زن و مرد می باشد. در جدول ۳-۱ افراد جامعه آماری تحقیق به تفکیک نوع وظیفه در بیمارستان مشخص شده است.
جدول۳-۱: فراوانی جامعه آماری ( پزشکان، پرستاران، کادر اداری) بیمارستان امام علی(ع) کرمانشاه

 

ردیف نوع وظیفه در بیمارستان تعداد
۱ پزشکان ۷
۲
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:11:00 ب.ظ ]




تصمیم گیری
الگوهای ارتباطی
محیط فیزیکی
عوامل فیزیکی مادی
اندازه ساختمان
طراحی ساختمان
تکنولوژی
محیط داخلی
انسانی، ویژگی‌های افراد، انگیزش
رضایت شغلی
روحیه
شکل ۲-۱: مدل تعاملی ابعاد جوّ سازمانی (تاجی یوری، ۱۹۶۸)
۲-۲-۳-۲٫ جوّ سازمانی از منظر استرن[۳۱] و استینهوف[۳۲]
جرج استرن و کارل استینهوف شخصیت انسان و شخصیت سازمان را قابل مقایسه می­دانستند. آن‌ها با تکیه بر پژوهش روان­شناس دیگری به نام موری‌[۳۳]، مفهوم نیاز/ فشار[۳۴] را به‌عنوان شکل‌دهنده شخصیت آدمی مطرح کردند. موری می­پنداشت که شخصیت حاصل تعامل پویایی میان نیاز (درونی) و فشار که به تقریب برابر فشارهای بیرونی است. موری حدود سی نیرو تشخیص داد که نیازهای روانی یا نیروی درونی فرد را تشکیل می­دهد. همین نیروها قرینه­های بیرونی یا محیطی دارند که به‌عنوان فشار اجتماعی یا نیروی بیرونی عمل می‌کنند. بنابراین رفتار فرد نتیجه تعامل پویایی میان نیازهای روان‌شناختی و فشار محیطی (شکل۲-۲) است. (چیانگ چینگ، ۲۰۰۰)
دانلود پایان نامه
نیازها
فشارها
رفتارها
شکل۲-۲: الگوی نیاز- فشار (استرن استینهوف، ۱۹۸۳)
۲-۲-۳-۳٫ جوّ سازمانی از نگاه هاجتس[۳۵]
هاجتس عوامل تشکیل‌دهنده جوّ سازمانی را به دو دسته عمده طبقه‌بندی کرده است. او همچنین جوّ سازمانی را با یک توده یخ مقایسه می‌کند که قسمتی از آن روی آب است و دیده می‌شود (قسمت بیرونی) و قسمتی از آن قابل دیدن نیست و در زیر آب قرار دارد (قسمت درونی یا نامرئی). در شکل زیر، این دو دسته عوامل که بر روی هم جوّ سازمانی را ایجاد می‌کنند به صورت یک توده یخ شناور نشان داده شده اند.
۲۳
شکل ۲-۳: عوامل مرئی و نامرئی جوّ سازمانی از نظر هاجتس (هاجتس، ۱۹۸۰)
۲-۲-۳-۴٫ جوّ سازمانی از نگاه هریسون[۳۶]
هریسون با توجه به سبک رهبری مدیر، چهار نوع جوّ را در سازمان­های امروزی تشخیص داده است:

 

    • جوّ قدرت‌محور[۳۷]: سازمان­هایی که به وسیله رهبری دستوری، اداره می­شوند. در این نوع سازمان­ها ساختار قدرت به میزان بالایی قابل دیدن است و زیردستان برای امنیت داشتن و پیشرفت شغلی به سرپرستان خود متکی هستند. همه تصمیم‌های سازمان در رأس آن گرفته می‌شود.

 

    • جوّ نقش‌محور[۳۸]: در این نوع سازمان نقش کارکنان و مدیریت سازمان به‌روشنی، مشخص و تعریف می‌شوندو قوانین علمی و شیوه ­های منظم عملیات از منطق و عقلانیت برخوردار است. تغییرات در این نوع سازمان­ها به‌کندی صورت می­گیرد و افراد سازمان مسئول و پاسخگوی کارهایی هستند که انجام می‌دهند.

 

    • جوّ وظیفه‌محور[۳۹]: در این نوع سازمان­ها، همه کوشش­ها در جهت تحقق اهداف هدایت می­شوند، بر اساس میزان همکاری افراد برای رسیدن به اهداف سازمان پاداش داده می‌شود، فعالیت­ها، قوانین و مقررات با توجه به هدف اصلی سازمان انجام می­گیرند و افراد غیرماهر در این‌گونه سازمان­ها آموزش می­بینند.

 

    • جوّ مردم‌محور[۴۰]: سازمان­هایی هستند که سرپرستان آنها به زیردستان خود اجازه توانمندسازی می­ دهند. قوانین و مقررات این­گونه سازمان­ها انعطاف­پذیر است و ارزش­ها، تمایلات و نیازهای کارکنان را در بر‌می‌گیرد. در ضمن، هدف مهم و اصلی این­گونه سازمان­ها ارضای نیازهای کارکنان است.

 

هریسون همچنین اشاره می­ کند که هر سازمانی فقط یکی از این جوّ­ها را ندارد، بلکه ممکن است یک سازمان در آن واحد ترکیبی از این‌ها را داشته باشد. (مورهد، ۱۳۸۸)
۲-۲-۳-۵٫ جوّ سازمانی از منظر هالپین و کرافت
هالپین و کرافت در سال ۱۹۶۲، نظریه جوّ سازمانی خود را ارائه کردند و از آنجا که جوّ سازمانی به وسیله افراد در سازمان تجربه می‌شود، آنها دیدگاه خود را بر این نظریه قرار دادند که ادراکات این افراد منبع معتبری از داده ­ها هستند. آنها جوّ اجتماعی مؤسسات آموزشی را به‌عنوان ترکیبی از دو بعد تصور می­کردند:
رهبری مدیر مدرسه و تعامل­های معلمان. این ترکیب رفتار رهبر و رفتار معلم که جوّ سازمانی را به وجود می‌آورد، در شکل زیر نشان داده شده است:
رفتارهای مدیر مدرسه
جوّ مدرسه
رفتارهای معلمان
شکل ۲-۴: جوّ مدرسه به‌عنوان ترکیبی از رفتار مدیر و رفتارهای معلمان (هالپین و کرافت، ۱۹۶۲)
هالپین و کرافت در پژوهش خود شش نوع جوّ سازمانی را تشخیص دادند که در طول یک پیوستار قرار می‌گیرند:

 

    1. باز؛ ۲٫ بسته؛ ۳٫ خود مختار؛ ۴٫ نظارت شده؛ ۵٫ پدرانه؛ ۶٫ آشنا. (لیسن و لیلای و وینسور[۴۱]، ۲۰۰۲)

 

انواع جوّ سازمانی طبق مدل هالپین و کرافت

 

    • جوّ آشنا[۴۲]: نشان‌دهنده جوّی است که در آن روابط اجتماعی مطلوب به زیان انجام کارها تمام می‌شود. کارکنان در ارتباط با کار یکدیگر نمی­جوشند، اما در ارتباط با زندگی اجتماعی‌شان با هم صمیمی هستند. مدیر اگر‌چه در سطح شخصی بسیار ملاحظه­گر است، ولی به هیچ وجه کناره‌گیر نیست، بر بهره­وری تأکید نمی­کند و بر انجام کار نظارت ندارد. به‌طور خلاصه، محیط سازمان بسیار دوستانه است، لیکن کارکنان فعالیت اندکی دارند.

 

  • جوّ باز[۴۳]: سازمان “دارای بی‌تعهدی پایین، موانع و محدودیت کم، نشاط و صمیمیت بسیار زیاد، کناره‌گیری کم و سرپرستی نزدیک (تأکید بر تولید) کم است.” مدیر سازمان به اندازه زیادی فعال و ملاحظه­گر است و به هیچ وجه کناره­گیر نیست.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:11:00 ب.ظ ]




اقبال پاکستانی می گوید: “اجتهاد قوه محرکه اسلام است” این سخن، سخن درستی است اما عمده خاصیت ” اجتهاد پذیری” اسلام است …بوعلی در شفا نیز ضرورت “اجتهاد” را روی همین اصل بیان می کند و می گوید: چون اوضاع زمان متغیر است و پیوسته مسائل جدیدی پیش می ­آید …ضرورت دارد در همه عصرها وزمانها افرادی باشند که با معرفت و جبرویت کامل در مسائل اسلامی و با توجه به مسائل نوی که در هر عصر پدید می­آیند پاسخگوی احتیاجات مسلمین بوده باشند .در متمم قانون اساسی ایران نیز چنین پیش بینی شده است که درهر عصری هیئتی از مجتهدین که کمتر از پنج نفرباشند و"مطلع از مقتضیات زمان” هم باشند برقوانین مصوبه نظارت نمایند .منظورنویسندگان این ماده این بوده است که همواره افرادی که نه مخالف با پیشرفتهای زمان باشند و نه تابع ومقلد دیگران بر قوانین مملکتی نظارت نمایند.[۲۰۰]
اتفاقا اجتهاد جزء مسائلی است که می­توان گفت روح خودش را از دست داده است.مردم خیال می­ کنند که معنی اجتهاد و وظیفه مجتهد فقط این است که همان مسائلی را که در همه زمانها یک حکم داردرسیدگی کند، مثلا در تیمم آیا یک ضربه بر خاک زدن کافی است یا حتما باید دو ضربه بر خاک زد؟ یکی بگوید اقوی یک ضربه کافی است و دیگری بگوید احوط دو ضربه بر خاک بزند، یا مسائلی از این قبیل،در صورتی که اینها اهمیت چندانی ندارد.آنچه اهمیت دارد مسائل نو و تازه­ای است که پیدا می­ شود و باید دید که این مسائل با کدام یک از اصول اسلامی منطبق است.بوعلی هم لزوم اجتهاد را روی همین اساس توجیه می­کندو می­گوید به همین دلیل در تمام اعصار باید اجتهاد وجود داشته باشد.شیعه می­گوید اجتهاد بابی است که در تمام زمانها باید باز باشد.[۲۰۱]
حضرت امام و شیوه اجتهادی مبتنی بر لحاظ نقش زمان و مکان، تغییر موضوعات را عامل تغییر احکام می دانند .بنابر این، مساله ای که در یک زمان دارای حکمی است، به دلیل تغییر شرایط شرایط خاص زمانی و منطقه ای و به تبع آن، تغییر موضوع، حکم جدیدی می یابد: یکی از مسائل بسیار مهم در دنیای پر آشوب کنونی، نقش زمان ومکان در اجتهاد و نوع تصمیم گیری هاست.[۲۰۲]
بدون اینکه در این مورد دیدگاهی را ارائه کنیم، تنها به این مطلب بسنده می­کنیم که این شیوه اجتهادی امام راحل, تحت عنوان نقش زمان و مکان در اجتهاد است که قابلیت راه­گشایی و پاسخگویی به کلیه مسائل مربوط به مسائل حکومتی را دارد و با این شیوه فقاهتی، تمام مشکلات نظام اسلامی را می­توان حل کرد و خلاها را پر و نارسایی­ها را برطرف نمود.[۲۰۳]
اگر اجتهاد با ضوابط مشخص و در چارچوب معقولی به حرکت پویای خود ادامه ندهد، دچار ضعف و سستی می شود؛ ومعضل عدم تطابق دین با نیازهای زمان خود را می­نمایاند.
رویارویی فرهنگ­های مختلف در کشورهای در حال رشد با فرهنگ غرب، موجب تحول و حرکتی نوین در راهبردهای استنباط و اجتهاد شده است.تأثیر زمان و مکان در مقتضیات آنها بر حرکت­های فکری در حوزه های اندیشه دینی، ممکن است نامحسوس و غیر مستقیم باشد.
ملاک اصلی در تأثیر زمان و مکان در اجتهاد، جمع آوری شواهد و قرائن تاریخی، عقلی، روایی و …جهت اثبات یا رد تأثیر زمان و مکان است.
امام خمینی(ره)، ضمن تأکید بر تحول اساسی در اجتهاد مصطلح حوزه های علمیه، به نقش زمان و مکان در اجتهاد می­پردازند و آن را چنین وصف می­نمایند: «زمان و مکان، دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند، مسئله­ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسئله.در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع واقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی واجتماعی و سیاسی، همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعا موضوع جدیدی شده است که قهرا حکم جدیدی می­طلبد».[۲۰۴]
پیشرفتهای مختلف در این عصر، ترقی علوم و تکنولوژی، کم شدن فاصله­ها و تعمیق پیوندها و ارتباطات همگی عواملی هستند که موضوعات جدید و بی­سابقه را پدیدار نموده و بسیاری از مسائل مورد ابتلای فقاهت سده­های گذشته را از موضوعیت انداخته است .همچنین با تشکیل حکومت اسلامی در ایران و نشان دادن توانایی اسلام در اداره جهان، ضرورت پاسخگویی به نیازهای گوناگون و پیچیده بیشتر احساس می­ شود از این رو فقها و مجتهدین، باید با کوشش بیشتر در صدد آشنایی با نیازهای جامعه خود و جوامع دیگر و مسائل مربوط به آنها برآیند تا بتوانند بر حسب «مقتضیات زمان»یا به عبارت دیگر«نیازهای زمان»به استنباط و صدور احکام متناسب نائل گردند.[۲۰۵]
زمان و مکان به لحاظ موقعیتهای جدیدی که برای محیط و جامعه و یک مجتهد پدید می­آورند چون در تغییر ملاکات واقعی احکام نقش دارند, می­توانند برداشتها ونواندیشی او را از منابع اصلی استنباط, نسبت به موضوعات ومعضلات تغییر دهند.
دانلود پایان نامه
امام خمینی نه تنها موقعیتهای مکانی و زمانی جدید را در استنباط و صدور احکام در نظر می­گرفته­اند, بلکه در راستای همین امر به شرایط مکانی و زمانی فقها پیشین و ائمه اطهار(علیهم السلام)در صدور فتوا و بیان روایات توجه نموده ­اند: «مسائلی که امروز پیش­آمده است, با مسائل سابق فرق می­ کند و برداشتها از احکام اسلام مختلف است[۲۰۶] در حکومت اسلامی همیشه باب اجتهاد باز است…ما باب اجتهاد را نمی­توانیم ببندیم…همیشه اجتهاد بوده و خواهد بود».[۲۰۷]
یکی از عناوینی که از دیرباز در فقه اهل سنّت و نیز در فقه امامیه- خصوصا در سالهای اخیر- مورد توجه قرارگرفته و در بحث ما هم تأثیر دارد، عنوان «مصلحت» است.بدون تردید، یکی از عناصری که اسلام برای پاسخگویی به نیازهای مختلف درجوامع گوناگون در نظر گرفته و جوشیده از متن دین است، عنصر مصلحت است که درگشایش اجتهادی پویا برای گشودن گره­های اجتماعی در ابعاد گوناگون آن، بر اساس موازین استنباط، اهمیت و جایگاه ویژه­ای دارد؛ همانطور که در رفتار فردی در گستره مادیات و معنویات مورد توجه قرار می­گیرد؛ زیرا هر انسانی، بر اساس عقل و فطرت و با توجه به علت غایی، به بروز رفتاری اقدام می­ کند که در آن مصالح فردی، اجتماعی و خانوادگی، همچنین مادی و معنوی، لحاظ شده باشد و آنگاه که با تزاحم مصالح رو به رو می­ شود، به مصلحتی که اهمیت بیشتری دارد، رو می ­آورد و مصلحت کمتر را فدای آن می­ کند.[۲۰۸]
محقق حلی در تعریف آن چنین می­گوید«مصلحت، عبارت است از: آنچه که با مقاصد انسان در امور دنیوی یا اخروی ویا هر دو، موافق بوده و نتیجه آن، به دست آوردن منفعت یا دفع ضرری باشد».[۲۰۹]
به هرحال، «مصلحت»اگر معنای مترادف با «ضرورت»داشته باشد، از احکام ثانویه اسلام به شمار می­رود، و در این صورت اختلاف نظر در حجیت و بهره­ گیری از آن، بین اندیشمندان نمی ­باشد؛ ولی اگر مصلحت را در معنای وسیعتری از ضرورت بدانیم، احکام مصلحتی که توسط حکومت اسلامی معین می­گردد، نه از احکام اولی اسلام است و نه از احکام ثانوی اسلام؛ بلکه خود دارای عنوان مستقل خواهد بود.[۲۱۰]
۳-۱۳- جایگاه زمان و مکان در فقه فردگرا و فقه اجتماعی
گرایش فقه فردگرا، هم در روش اجتهاد و هم در بینش فقیهان این پندار را رشد داده که فقه تنها بیان احکام و تکالیف فردی است و در نتیجه توجه به مسائل اجتماعی با همان بینش فرد محوری مدنظر قرار گرفته است.در واقع، فقه فردگرا همواره به دنبال تعیین تکلیف فرد مسلمان است و توجه به عامل زمان و مکان و مصلحت در فقه و اجتهاد با نگاهی اجتماعی به نصوص در این نوع رویکرد مغفول می­ماند.استیلای طولانی مدت فقه فردگرا طی قرن های گذشته بر فقه و اجتهاد اسلامی موجب عدم توجه به مسائل اجتماعی و تاثیر زمان و مکان بر موضوعات در بین فقهای شیعه شده است، در حالی که بنا به گفته سید محمدباقر صدر حرکت اجتهاد باید به سوی دو هدف پیش برود: یکی برابر سازی رفتار مؤمنان با دین در عرصه زندگی فردی و دیگر برابر سازی در عرصه زندگی اجتماعی.در صورتی که«اجتهاد شیعه در مسیرتاریخی خود که در دامن تشیع زیسته، بیشترین هدف خود را همان عرصه نخستین)فرد گرایی( قرار می­دهد و بس؛[۲۱۱]
فقیهی که جامعه را اصولاً اعتباری و بدون حکم و به دور از نظر اصلی شارع تلقی کند واسلام را دین فردی می­داند، طبعاً قاعده لاضرر را به نفی ضرر شخصی منحصر می­سازد و انتظاری از نصوص برای ارائه راه حلّی جهت مشکلات اجتماعی نخواهد داشت.[۲۱۲]
در حالی که فقیهی که نگاهی اجتماعی دارد، نصوص را هم از همین دریچه می­نگرد و تفسیر می­ کند و لاضرر را قاعده­ای اجتماعی می­بیند که صرفاً نفی حکم نمی­کند بلکه اثبات حکم نیز می­ کند.[۲۱۳]
«پس منظور از رویکرد اجتماعی در فقه، نوعی واقع گرایی اجتماعی و فقهی- حقوقی است که در عین توجه به بسترهای اجتماعی مبتنی بر زمان و مکان، جایگاه هنجارهای برتر و گذشته را نیز کتمان نمی­کند.در این رویکرد فقیه و به طریق اولی حقوقدان باید ارتباط و همبستگی حقوق و جامعه را بپذیرد و قبول کندکه روابط و نیازهای اجتماعی دگرگون می­ شود و در نتیجه آن و به همراه آن باید دگرگونیهای حقوقی روی دهد و در نتیجه این تحولات فقیهان نیز به تغییر فتاوای خود در حوزه فقه اجتماعی پرداخته و احکام متناسب با مقتضیات زمانی و مکانی صادرکنند.»[۲۱۴]
اجتهاد در قرن بیستم، خواه ناخواه با اجتهاد در قرون قبل تفاوت دارد.بسیاری از این تحولات در امر اجتهاد قهری وناخودآگاهانه­اند. اگر اجتهاد با ظوابط مشخص و در چارچوب معقولی به حرکت پویای خود ادامه ندهد،دچار ضعف و سستی می­ شود؛ و معضل عدم تطابق دین با نیازهای زمان خود را می­نمایاند.[۲۱۵]
چون اجتهاد متناسب با مقتضیات زمان و مکان، زندگی اجتماعی را هدایت می کند، به سه امر نیازمند است:
نخست: فهم عنصر ثابت؛
دوم: درک متغیرها، نیازها و سرشت هر مقطع زمانی؛
سوم: تعیین حوزۀ صلاحیتها و حدودی که از اختیارات ولی امر است.
شهید صدر در حوزه سوم، مفهوم «منطقه الفراغ» را ابداع کرد
«منطقۀ فراغ، کاستی و سستی در شریعت نیست، بلکه از نقاط قوت آن است به گونه ای که شارع این حوزه ها را رها کرده است تا در حیطۀ اختیارات حاکم اسلامی باشد و با احکام حکومتی، آن مناطق را اشراب کند.در این صورت، حاکم اسلامی با خالی بودن ناحیه هایی که شارع آنها را وانهاده است، به حسب مقتضیات زمانی و مکانی،احکامی صادر می­ کند.»
اجتهاد در فقه شیعه، به حاکم جامعۀ اسلامی این توانمندی را می دهد تا با درنظرگرفتن نصوص دینی و نیازهای زمانه، رویکرد اصیل و انعطا فپذیری را برگزیند وسبب پویایی و کارآمدی آموزه های دینی در گسترۀ اجتماعی شود، حاکم در این شأن،خود یک قانونگزار است، نه مستنبط حکم قانونگزار دیگری.[۲۱۶]
۳-۱۴- تفسیر جدید از اجتهاد درتغییر حقوق زن
در نگاه روشنفکران دینی، احکام دینی گذشته را که در شرایط خاص زمانی به دست آمده است، نمی توان به شرایط متحول امروزی سرایت داد، زیرا آنها کارآمدی لازم وقدرت پاسخ گویی و رفع نیازهای سبز فایل را نخواهند داشت.
بنابراین، فقها، مفسران و اندیشمندان روشن­بین در عصر حاضر، عموماً بر ضرورت شناخت اجتهادی حقوق زنان نظر داده­اند.همیاری و همدلی آنان با حق خواهی زنان ایران چنان است که با استناد به پویایی فقه و ظرفیت و قابلیت آن برای فهم مقتضیات اجتماعی وقانونگذاری، مواضع خود را همسو با ضرورت بازنگری در قوانین اعلام می­ کنند و شجاعانه بر ضرورت الغای قوانین تبعیض­آمیز علیه زنان تأکید می ورزند.[۲۱۷]
از سخنان فوق، به خوبی آشکار می­ شود که مراد از اجتهاد جدید چیزی جز تغییر در حقوق دینی زنان، همسو با مبانی و مقتضیات مدرنیته­ی غربی و تحولات جامعه­ جهانی نمی ­باشد.
۳-۱۵- تاثیر زمان و مکان از دیدگاه فقها
بی توجهی به زمان ومکان و ناآگاهی از اوضاع روز جهان و مسائل نوپیدا به طور طبیعی اظهار نظرهای نادرستی در پی خواهد داشت.اطلاع از اوضاع و جریانات زمانه به فقیه امکان پیش بینی و بینش لازم را می دهد تا پیشاپیش به استقبال حوادث رفته و با بهره برداری از فرصت های مساعد در تنگناهای رخدادها گرفتار نیاید.در اهمیت آشنایی با زمان همین بس که امام صادق علیه السلام فرموده اند»العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابل: »یعنی آن کس که زمان خود را بشناسد اشتباهات او را مورد هجوم قرار نمی دهد.یعنی آن که نمی­داند در جهانی که زندگی می کند چه می گذرد و چه عواملی دست اندرکار ساختن جامعه است هرگز نمی تواند به مقابله با نیروهای مهاجم برخیزد و یا از فرصتهای طلایی زودگذ ر اغتنام جوید تأثیر شرایط اجتماعی در فتوای فقیهان و تفسیر آنها از روایات کمتر نیست.فقیهان از زمان های دور به این امر آگاهی داشته اند.
اینک گزیده­هایی از کلمات فقیهان در این زمینه ذکر می­کنیم:
محقق اردبیلی)متوفای ۹۹۳ ه( -
«وی می­گوید: هیچ حکمی کلیت ندارد؛ زیرا روشن است که احکام به اعتبار خصوصیات اوضاع احوال زمانها و اشخاص مختلف تغییر می­ کند و امتیاز عالمان و فقیهان از غیر آنها به واسطه استخراج همین اختلافات و انطباق آن بر مصادیقی است که از شرع مقدس اسلام گرفته می­ شود.»[۲۱۸]
صاحب جواهر)متوفای ۱۲۶۶ ه( -
«ایشان در موارد متعددی تأثیر شرایط زمانی و مکانی نشأت یافته از اختلاف عادات و رسوم دراحکام را یادآور شده که در اینجا به­ طور اجمال اشاره می­ شود.ایشان در پایان مبحث مکیل و موزون نظر نهایی خود را چنین ابراز داشته«قویترین قول این است که عرف عمومی را در این مسأله درنظر بگیریم و عرف هم با اختلاف زمان و مکان تغییر می­ کند.»[۲۱۹]
شهید اول محمدبن مکی عاملی)متوفای ۷۸۶ ه( -
او می­گوید: تغییر احکام به سبب تغییر عادات اجتماعی مردم جایز است.چنان که در پول­های رایج و اوزان
متداول نفقه همسر و نزدیکان چنین است.چون در این موارد احکام تابع عادت و شیوه ی زندگی مردم در هر زمان است.اختلاف زن با شوهر در مورد گرفتن مهریه، پس از نزدیکی از این قبیل است.زیرا طبق روایتی که وارد شده سخن زوج مقدم است و عادت گذ شتگان هم این گونه بوده که قبل از نزدیکی مهریه را پرداخت می­کردند.
از همین قبیل است چنانچه شوهر پیش از نزدیکی چیزی به زن بدهد مادامی که به مهریه نبودن آن اشاره نکرده باشد مهریه محسوب می شود.زیرا عادت اجتماعی مردم در آن زمان چنین بوده که مهریه را پیش از نزدیکی پرداخت می­کرده ­اند اما امروزه بایستی سخن زن مقدم شود و آنچه را داده است جزو مهرالمثل حساب گردد.مرحوم شهید با این عبارت که«بایستی سخن زن مقدم شود»به مسأله اختلاف زن و شوهر در موردی اشاره کرده که زن پس از نزدیکی ادعا کند که هنوز مهریه را در یافت نکرده است اما شوهر ادعا کند که مهریه را پرداخت کرده است.در این زمینه حسن بن زیاد روایت کرده است که هرگاه زن پس از نزدیکی مهریه را بخواهد و مرد بگوید پرداخت کرده ام زن باید بینه اقامه کند ودر صورت نداشتن بینه مرد برای صحت سخن خود سوگند یاد کند.ولی گروهی از فقیهان این روایت را بر زمانی حمل کرده ­اند که عادت مردم این گونه بوده که مهریه را پیش از نزدیکی پرداخت می­کردند، وگرنه اقامه بینه به عهده مرد است نه زن[۲۲۰].
شهید مطهری)ره(
مسئله تحولات زمان و ثابت بودن ضوابط و قوانین اسلامی مسئله ای است که همواره این شبهه را ایجاد می­ کند که چگونه می توان این ثابت را با آن متغیر تلفیق کرد.مسئله زمان و تغییر و تحول مسئله درستی است اما ظرافتی در آن است که اغلب به آن بی توجه می مانند.فرد انسان و همچنین جامعه انسانی حکم قافلهای را دارد که دائماً در حرکت و طی منازل است.فرد و جامعه هیچکدام در حال سکون و ثبات و یکنواختی نیستند بنابراین اگر بخواهیم انگشت بر روی یکی از منازل بگذ اریم وجامعه بشر را در یکی از منازلی که برای مدت کوتاهی توقوف کرده برای همیشه ثابت نگه داریم بدون شک بر خلاف ناموس طبیعت عمل کرده­ایم.اما باید توجه داشت که فرق است میان منزل و میان راه منزل تغییر می کند آیا راه هم لزوما تغییر می­ کند؟ آیا مسیر جامعه انسانی که همه قبول دارند که یک مسیر تکاملی است آیا آن هم تغییر می­ کند؟ به بیان دیگر آیا راه هم در راه است؟ و آیا بشر و جامعه ی بشری هر روزی در یک جهت و در هر مرحلهای از مراحل در یک مسیر جدید و به سوی یک هدف تازه حرکت می­ کند؟ سئوال اساسی این است: آیا انسانیت انسان، ارزشهای انسانی،کمال انسانی واقعیتهای متغیر و متبدلی هستند؟ یعنی همانطور که لوازم زندگی و ماهر تمدن روز به روز فرق می کنند آیا معیارهای انسانیت هم روز به روز فرق می -کنند؟ آیا چیزی که یک روز معیار انسانیت بود روز دیگر از ارزش میافتد و چیز دیگری که نقطه مقابل اولی بود معیار انسانیت می­ شود؟
انسان به حکم اینکه خط سیر تکاملش ثابت است یک سلسله معیارها دارد که به منزله ی نشانه های راهند.درست همانگونه که در یک بیابان که حتی کوه و درختی ندارد نشانه هایی می گذ ارند که راه را مشخص کنند این نشانه­ها و این معیارها همیشه نشانه و معیار هستند و دلیل و ضرورتی ندارد که تغییر بکنند.
انسان از روزی که در زمین پدیدار شده است نوعیت او از آن جهت که انسان است تغییر نکرده و او به نوع دیگری تبدیل نشده است.به همین دلیل یک سلسله اصول ثابت که مربوط به انسان و کمال اوست خط سیر انسانیت را مشخص می سازد و بر زندگی او حاکم است و از آنجا که انسان درچنین مسیری حرکت می­ کند و در آن منازل مختلف را می­پیماید به واسطه ی اختلاف منازل احکام مربوط به هر منزل با منازل دیگر متفاوت خواهد بود همین امر او را ناگزیر می سازد که در هرمنزل به شیوهای خاص متفاوت با دیگر منازل زندگی کند.اسلام برای نیازهای ثابت قوانین ثابت-و برای نیازهای متغیر وضع متغیری در نظر گرفته است.[۲۲۱]
شیخ محمد حسین کاشف الغطاء )۱۲۹۴-۱۳۷۳ ه(
ایشان در «تحریرالمجله «ودر ذیل ماده ی ۳۹ که در آن آمده است: تغییر احکام به واسطه تغییر زمان، مردود نیست»، میگوید: پیشتر گفتیم که یکی از اصول مذهب امامیه این است که احکام تغییر نمی کند مگر با تغییرموضوعاتش و تغییر موضوعات هم یا به واسطه زمان انجام می پذ یرد و یا به واسطه مکان و اشخاص.بنابراین احکام تغییر نمی­کنند و دین خدا نسبت به همه مردم یکسان است و در سنت خدا تبدیلی نمی­یابی و حلال محمد)ص (تا روز قیامت حلال و حرام او تا روز قیامت حرام است.آری با حالات مختلفی که بر یک فرد عارض می شود از قبیل بلوغ، رشد، سفر، اقامت در وطن فقر و بی نیازی و امثال اینها حکم الهی هم در حق او تغییر می کند؛ و در همه این موارد تغییرموضوع باعث تغییر حکم می­ شود.باید در این مسئله دقت شود تا امر مشتبه نگرد.
ظاهراً منظور کاشف الغطاء از این عبارت که «تغییر موضوعات یا به واسطه زمان انجام می پذ یرد و یا به واسطه مکان و اشخاص، بنابراین احکام الهی تغییر نمی­کنند»این باشد که گذ شت زمان به خودی خود باعث تغییر حکم شرعی نمی شود اما همانگونه که بیان شد اگر گذ شت زمان موجب عروض عناوینی شود که این عناوین باعث تغییر موضوع آن حکم شود بدون شک حکم الهی تغییرخواهد کرد.خود وی هم در نیل کلامش به این مطلب اشاره کرده است.[۲۲۲]

فصل چهارم

 

حقوق زن در گذر تحولات حقوقی

۴-۱- جایگاه زن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
قانون اساسی در مفاهیم تحکیم بنیان خانواده، ارزش و اعتبار اساسی برای زن قائل است، که در آرمان تربیتی خانواده نقش بسزایی را از خود به منصه ظهور می‌رساند: «خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است و… زن در چنین برداشتی از واحد خانواده، از حالت(شیئی بودن) و یا ابزار کار بودن) در خدمت اشاعه مصرف‌زدگی و استثمار خارج شده و ضمن بازیافتن وظیفه خطیر و پرارج مادری در پرورش انسان‌های مکتبی، پیش‌آهنگ و خود هم‌رزم مردان در میدان‌های فعال حیات می‌باشد و در نتیجه پذیرای مسئولیتی خطیرتر و در دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش و کرامتی والاتر خواهد بود».[۲۲۳]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:10:00 ب.ظ ]




 

نصب سیستم خورشیدی با مزایایی همچون: طول عمر بیش از ۲۰ سال، قابلیت اطمینان بالا، نیاز به نگه داری کم، برای مناطق دور افتاده بسیار مناسب است. توان خروجی سیستم خورشیدی با نوساناتی همراه است که با توجه به شرایط آب و هوایی بوده که این امر انحرافات فرکانس شبکه را به همراه دارد، برای رفع این مشکل ما از سیستم ذخیره سازی انرژی (باتری) خودرو که به شبکه توان می رساند استفاده کردیم که این سیستم برای صاف کردن نوسانات خروجی فتوولتائیک و همچنین کم کردن انحراف فرکانس مناسب می­باشد [۲۷].
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۷-۱ بررسی روش های دنبال کننده ماکزیمم توان
وظیفه الگوریتم MPPT[8]، پیدا کردن نقطه حداکثر توان واقعی و ردیابی آن است. لازم به ذکر است که در بعضی موارد، به خصوص در شرایط تابش غیر یکنواخت، ممکن است چند نقطه ماکزیمم محلی ایجاد شود؛ اما تنها یک نقطه ماکزیمم واقعی وجود دارد. روش های مختلفی به منظور دنبال کردن توان ماکزیمم ارائه شده اند [۲۸]. یکی از این روش ها که در این تحقیق، مورد توجه قرار گرفته است، روش اغتشاش و مشاهده می­باشد.
الف: روش اغتشاش و مشاهده (P&O)[9]
اساس این روش، ایجاد اغتشاش در سیکل کاری مبدل الکترونیک قدرت و ملاحظه و تأثیر آن در ولتاژ خروجی آرایه (PV)[10] است (شکل ۲-۸). اغتشاش در سیکل کاری مبدل الکترونیک قدرت، منجر به اغتشاش در جریان آرایه PV و در نتیجه اغتشاش ولتاژ آرایه خورشیدی خواهد شد.
D
شکل ۲- ۸ : سیستم کنترل اغتشاش و مشاهده [۲۹]
اگر در سمت چپ MPP[11] باشیم، افزایش ولتاژ منجر به افزایش توان می گردد و بالعکس، اگر در سمت راست آن باشیم، افزایش ولتاژ منجر به کاهش توان می شود. (جدول ۲-۱).
جدول۲-۱ : عملکرد روش کنترلی P&O [29]

 

تغییرات بعدی
تغییرات در توان
اغتشاش

 

+
+
+

 

-
-
+

 

-
+
-

 

+
-
-

 

 

با توجه به جدول، بر اساس این الگوریتم اگر افزایش در توان ملاحظه شود، باید اغتشاش در همین جهت ادامه یابد تا به MPP برسیم و اگر توان کاهش یابد، جهت اغتشاش باید معکوس شود. این فرایند آن قدر تکرار می شود تا به MPP برسیم [۳۰].
یکی از مشکلات الگوریتم P&O این است که در شرایط تغییرات جوی سریع، عملکرد خوبی ندارد. این مسأله در شکل ۲-۹ نشان داده شده است. در شرایط جوی تغییرات ثابت، تغییرات A، در ولتاژ PV، نقطه کار را به B می برد و در اثر کاهش توان، علامت اغتشاش برعکس می شود. در این حالت افزایش سطح تابش و انتقال منحنی از به در همین فاصله زمانی انجام می­گیرد.
نقطه کار از A به C جابجا شده و یک افزایش توان ملاحظه می گردد و اغتشاش در این جهت ادامه می یابد. بنابراین نقطه کار از نقطه MPP دور شده و اگر افزایش سطح تابش ادامه یابد، الگوریتم واگرا می­ شود [۳۱].
A
P
V
P1
B
C
V+
P2
شکل ۲-۹ : عملکرد روش P&O در شرایط تغییرات جوی
با این حال، روش P&O جهت استحصال ماکزیمم توان خروجی پنل خورشیدی، به دلیل دارا بودن الگوریتم ساده، قابلیت اطمینان بالا و ردیابی سریع، می تواند روش مهم و کارآمدی در میان روش­های مختلف ردیابی ماکزیمم توان محسوب گردد.
(m-file)الگوریتم روش اغتشاش و مشاهده در شکل (۲-۱۰) و برنامه این روش به صورت
در قسمت ضمیمه آورده شده است [۳۲].
شکل۲-۱۰ : الگوریتم روش اغتشاش و مشاهده[۳۲]
۲-۸ دیزل ژنراتور
کنترل فرکانس در دیزل ژنراتور با بهره گرفتن از شیر کنترل برای تنظیم بخار ورودی به توربین و پس از آن گاورنر و گرمکن ثانویه می باشد. هر کدام از اجزای ژنراتور با یک تابع انتقال منحصر به فرد ظاهر خواهند شد. ما اولین مدل برای آن­ها را در [۳۳] بررسی کرده و از توابع انتقال زیر برای آن­ها استفاده می­کنیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:10:00 ب.ظ ]